خدایامن دلم قرصه
کسی غیرازتوبامن نیست
خــ ـیانـت درزمین راحت
کسی حتی توروزروشن نیست
کسی اینجانمیبینه جهان که زیرچشماته
یه عمره یادمون رفته زمین دارمکافاته
فراموشم شده گاهی که این پایین چه هاکردم
که روزی بایدازاینجابه پیش توبرگردم
خدایاوقت برگشتن کمی بامن مداراکن
شنیدم گرم آغوشت اگه میشه منم جاکن
نمی دانم چه بگویم اما می دانم که بسی دلگیری ..می دانم توقع خیلی کارها را از من نداشتی ولی شد ..خدایا نمی دانم باید چه کار کنم یا با کدام رو بگویم مرا ببخش که دیگر گـ ـناه نمی کنم_! خدایا من فقط خسته ام از تمام ادمهای شهرت ..از همه!
خدایا کمی دورم؛ کمی مرا از این ادمها دور کن کمی مرا دوباره اغوشت جا بده و بگذار با لالایی تو به خواب روم!