fatimi
کاربر نگاه دانلود
کتاب اول "سیاه قلب" :
از مرد غريبه جز سايه اش چيزي ديده نمي شود، ولي مگي مي تواند از پشت پنجره هاله اي از چهره ي مرد را ببيند. اين غريبه کيست که گَردانگشت صدايش مي زنند؟ کاپريکورن و جادوزبان چه نقشه اي دارند؟ مگي که عاشق کتاب و کتابخواني است، جواب اين پرسش ها را در يک کتاب پيدا مي کند؛ اما خب که چي؟!
کتاب دوم "سیاه خون" :
مگي و فريد در جستوجوي گردانگشت به دنياي داستان ميروند. پس از رفتن آنها تبهكاران سر ميرسند و بقيهي اعضاي خانه را گروگان ميگيرند. مو مجبور ميشود خودش، رزا، زاغچهي پيرزن و باستاي چاقوكش را به دنياي داستان ببرد. فنوگليوي پير كه مدتها قبل در كتاب زندگي احساس خوشبختي كرده ميخواهد با كمك مگي مسير بدبختيها را به سمت اتفاقات خوب برگرداند؛ اما حاكم ستمگر، ماركله، پدر و مادر مگي را اسير كرده است.
کتبا سوم "سیاه مرگ" :
مو از دنياي مرگ برگشته تا اشتباهش را در جان بخشيدن به حاكم ستمگر ماركله جبران كند. اگر موفق نشود، فساد و تباهي دنياي كتاب را فرا ميگيرد و مگي دختر مو هم به كام مرگ ميافتد. از آن طرف ماركله كه به عمر ابدي دست پيدا كرده است سعي ميكند با كمك ارفئوس، مو را نابود كند. همه بايد تلاش كنند تا كتاب قديمي را كه ماركله به كمك آن عمر جاودانه يافته است به دست آورند. اگر فنوگليوي پير در آن كتاب كلماتي جادويي بنويسد، ماركله ميميرد اما اين كار دشوار است چون قدرت به دست ماركله است.
از مرد غريبه جز سايه اش چيزي ديده نمي شود، ولي مگي مي تواند از پشت پنجره هاله اي از چهره ي مرد را ببيند. اين غريبه کيست که گَردانگشت صدايش مي زنند؟ کاپريکورن و جادوزبان چه نقشه اي دارند؟ مگي که عاشق کتاب و کتابخواني است، جواب اين پرسش ها را در يک کتاب پيدا مي کند؛ اما خب که چي؟!
کتاب دوم "سیاه خون" :
مگي و فريد در جستوجوي گردانگشت به دنياي داستان ميروند. پس از رفتن آنها تبهكاران سر ميرسند و بقيهي اعضاي خانه را گروگان ميگيرند. مو مجبور ميشود خودش، رزا، زاغچهي پيرزن و باستاي چاقوكش را به دنياي داستان ببرد. فنوگليوي پير كه مدتها قبل در كتاب زندگي احساس خوشبختي كرده ميخواهد با كمك مگي مسير بدبختيها را به سمت اتفاقات خوب برگرداند؛ اما حاكم ستمگر، ماركله، پدر و مادر مگي را اسير كرده است.
کتبا سوم "سیاه مرگ" :
مو از دنياي مرگ برگشته تا اشتباهش را در جان بخشيدن به حاكم ستمگر ماركله جبران كند. اگر موفق نشود، فساد و تباهي دنياي كتاب را فرا ميگيرد و مگي دختر مو هم به كام مرگ ميافتد. از آن طرف ماركله كه به عمر ابدي دست پيدا كرده است سعي ميكند با كمك ارفئوس، مو را نابود كند. همه بايد تلاش كنند تا كتاب قديمي را كه ماركله به كمك آن عمر جاودانه يافته است به دست آورند. اگر فنوگليوي پير در آن كتاب كلماتي جادويي بنويسد، ماركله ميميرد اما اين كار دشوار است چون قدرت به دست ماركله است.
