تاپیک‌های دنباله‌دار شعر یا بیت فارسی موردعلاقه شما چیه؟

  • شروع کننده موضوع Atosa96
  • بازدیدها 2,593
  • پاسخ ها 110
  • تاریخ شروع

ღ motahareh ღ

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/03/18
ارسالی ها
14,789
امتیاز واکنش
46,711
امتیاز
1,286
محل سکونت
تهــــران
شب آرامي بود

ميروم در ايوان، تا بپرسم از خود

زندگي يعني چه؟

مادرم سيني چايي در دست

گل لبخندي چيد، هديه‌اش داد به من

خواهرم تكه‌ي ناني آورد، آمد آنجا

لب پاشويه نشست

پدرم دفتر شعري آورد، تكيه بر پشتي داد

شعر زيبايي خواند، و مرا برد به آرامش زيباي يقين

با خودم مي‌گفتم:

زندگي، راز بزرگيست كه در ما جاريست

زندگي فاصله‌ي آمدن و رفتن ماست

رود دنيا جاريست

زندگي، آبتني كردن در اين رود است

وقت رفتن به همان عرياني، كه به هنگام ورود آمده‌ايم

دست ما در كف اين رود به دنبال چه مي‌گردد؟

هيچ!!!

زندگي، وزن نگاهي است كه در خاطره‌ها مي‌ماند

شايد اين حسرت بيهوده كه بر دل داري

شعله‌ي گرمي اميد تورا خواهد كشت

زندگي درك همين اكنون است

زندگي شوق رسيدن به همان

فردايي است، كه نخواهد آمد

تو نه در ديروزي، و نه در فردايي

ظرف امروز، پر از بودن توست

شايد اين خنده كه امروز، دريغش كردي

آخرين فرصت همراهي با، اميد است

زندگي ياد غريبي است، كه در سينه‌ي خاك

به جا مي‌ماند

زندگي، سبزترين آيه، در انديشه‌ي برگ

زندگي، خاطر يك قطره، در آرامش رود

زندگي، حس شكوفايي يك مزرعه، در باور بذر

زندگي، باور درياست در انديشه‌ي ماهي، در تنگ

زندگي ترجمه‌ي روشن خاك است، در آيينه‌‌‌ي عشق

زندگي، فهم نفهميدن‌هاست

زندگي، پنجره‌اي باز به دنياي وجود

تا كه اين پنجره باز است، جهاني با ماست

آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست

فرصت بازي اين پنچره را دريابيم

در نبنديم به نور، در نبنديم به آرامش پرمهر نسيم

پرده از ساحت دل برگيريم

روبه اين پنجره، با شوق، سلامي بكنيم

زندگي، رسم پذيرايي از تقدير است

وزن خوشبختي من، وزن رضايتمنديست

زندگي، شايد شعر پدرم بود كه خواند

چاي مادر، كه مرا گرم نمود

نان خواهر كه به ماهي‌ها داد

زندگي شايد آن لبخنديست، كه دريغش كرديم

زندگي زمزمه‌ي پاك حياتست، ميان دو سكوت

زندگي، خاطره‌ي آمدن و رفتن ماست

لحظه‌ي آمدن و رفتن ما تنهاييست

من دلم مي‌خواهد

قدر اين خاطره را دريابيم

سهراب سپهري
 
  • پیشنهادات
  • ღ motahareh ღ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/03/18
    ارسالی ها
    14,789
    امتیاز واکنش
    46,711
    امتیاز
    1,286
    محل سکونت
    تهــــران
    زندگی چیزی نیست؛

    که لب طاغچه‌ی عادت از یاد من و تو برود.

    زندگی؛بعد درخت است به چشم حشره.

    زندگی تجربه‌ی شب‌پره در تاریکی است.

    زندگی حس غریبی است که یک مرغ مهاجر دارد.

    زندگی سوت قطار است که در خواب پلی می‌پیچد.

    زندگی دیدن یک باغچه از شیشه مسدود هواپیما.

    خبر رفتن موشک به فضا؛

    ClearCreek.jpg

    لمس تنهایی «ماه»؛

    فکر بوییدن گل در کره ای دیگر.










    زندگی شستن یک بشقاب است.

    زندگی یافتن سکه ده‌شاهی در جوی خیابان است

    زندگی «مجذور» آینه است

    زندگی گل به «توان» ابدیت؛

    زندگی «ضرب» زمین در ضربان دل ما؛

    زندگی «هندسه» ساده و یکسان نفس‌هاست.


    زندگی بال و پری دارد با وسعت مرگ؛

    پرشی دارد اندازه عشق..

    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
     

    ღ motahareh ღ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/03/18
    ارسالی ها
    14,789
    امتیاز واکنش
    46,711
    امتیاز
    1,286
    محل سکونت
    تهــــران
    شب را نوشیده ام
    و بر این شاخه های شکسته می گریم.
    مرا تنها گذار
    ای چشم تبدار سرگردان !
    مرا با رنج بودن تنها گذار.
    مگذار خواب وجودم را پر پر کنم.
    مگذار از بالش تاریک تنهایی سر بردارم
    و به دامن بی تار و پود رویاها بیاویزم.
    سپیدی های فریب
    روی ستون های بی سایه رجز می خوانند.
    طلسم شکسته خوابم را بنگر
    بیهوده به زنجیر مروارید چشم آویخته.
    او را بگو
    تپش جهنمی مـسـ*ـت !
    او را بگو: نسیم سیاه چشمانت را نوشیده ام.
    نوشیده ام که پیوسته بی آرامم.
    جهنم سرگردان!
    مرا تنها گذار.



    سهراب سپهری
     

    ღ motahareh ღ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/03/18
    ارسالی ها
    14,789
    امتیاز واکنش
    46,711
    امتیاز
    1,286
    محل سکونت
    تهــــران
    سهراب سپهری :



    باران
    اضلاع فراغت را می شست.
    من با شن های
    مرطوب عزیمت بازی می کردم
    و خواب سفرهای منقش می دیدم.
    من قاتی آزادی شن ها بودم.
    من
    دلتنگ
    بودم.
    در باغ
    یک سفره مانوس
    پهن
    بود.
    چیزی وسط سفره، شبیه
    ادراک منور:
    یک خوشه انگور
    روی همه شایبه را پوشید.
    تعمیر سکوت
    گیجم کرد.
    دیدم که درخت ، هست.
    وقتی که درخت هست
    پیداست که باید بود،
    باید بود
    و رد روایت را
    تا متن سپید
    دنبال کرد.
    اما
    ای یاس ملون!
     

    ღ motahareh ღ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/03/18
    ارسالی ها
    14,789
    امتیاز واکنش
    46,711
    امتیاز
    1,286
    محل سکونت
    تهــــران
    دشت هایی چه فراخ
    کوه هایی چه بلند
    در گلستانه چه بوی علفی می آمد؟
    من دراین آبادی پی چیزی می گشتم
    پی خوابی شاید
    پی نوری ‚ ریگی ‚ لبخندی
    پشت تبریزی ها
    غفلت پاکی بود که صدایم می زد




    پای نی زاری ماندم باد می آمد گوش دادم
    چه کسی با من حرف می زد ؟
    سوسماری لغزید
    راه افتادم
    یونجه زاری سر راه
    بعد جالیز خیار ‚ بوته های گل رنگ
    و فراموشی خاک
    لب آبی
    گیوه ها را کندم و نشستم پاها در آب

    من چه سبزم امروز
    و چه اندازه تنم هوشیار است
    نکند اندوهی ‚ سر رسد از پس کوه

    چه کسی پشت درختان است ؟
    هیچ می چرد گاوی در کرد
    ظهر تابستان است
    سایه ها می دانند که چه تابستانی است
    سایه هایی بی لک
    گوشه ای روشن و پاک
    کودکان احساس! جای بازی اینجاست

    زندگی خالی نیست
    مهربانی هست سیب هست ایمان هست
    آری تا شقایق هست زندگی باید کرد

    در دل من چیزی است مثل یک بیشه نور مثل خواب دم صبح
    و چنان بی تابم که دلم می خواهد
    بدوم تا ته دشت بروم تا سر کوه
    دورها آوایی است که مرا می خواند

    ***شاید آن روز که سهراب نوشت :
    تا شقایق هست زندگی باید کرد

    خبری از دل پر درد گل یاس نداشت
    باید اینجور نوشت ،

    هر گلی هم باشی چه شقایق چه گل پیچک و یاس
    زندگی اجباریست***

    سهراب سپهری
     

    ღ motahareh ღ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/03/18
    ارسالی ها
    14,789
    امتیاز واکنش
    46,711
    امتیاز
    1,286
    محل سکونت
    تهــــران
    انجیر کهن سر زندگی اش را می گسترد.
    زمین باران را صدا می زند.
    گردش ماهی آب را می شیارد.
    باد می گذرد. چلچله می چرخد. و نگاه من گم می شود.
    ماهی زنجیری آب است ، و من زنجیری رنج.
    نگاهت خاک شدنی ، لبخندت پلاسیدنیست.
    سایه را بر تو افکندم تا بت من شوی.
    نزدیک تو می آیم ، بوی بیابان می شنوم: به تو می رسم ، تنها می شوم.
    کنار تو تنهاتر شدم . از تو تا اوج تو ، زندگی من گسترده است .
    از من تا من ، تو گسترده ای.
    با تو برخوردم، به راز پرستش پیوستم.
    از تو براه افتادم ، به جلوه رنج رسیدم.
    و با این همه ای شفاف !
    مرا راهی از تو بدر نیست.
    زمین باران را صدا می زند ، من تو را.
    پیکرت زنجیری دستانم می سازم،
    تا زمان را زندانی کنم.
    باد می دود ، و خاکستر تلاشم را می برد .
    چلچله می چرخد. گردش ماهی آب را می شیارد. فواره می جهد :
    لحظه من پر می شود.



    از سهراب سپهری
     

    ღ motahareh ღ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/03/18
    ارسالی ها
    14,789
    امتیاز واکنش
    46,711
    امتیاز
    1,286
    محل سکونت
    تهــــران
    سهراب سپهری :



    زندگی رسم خویشاوندی است

    زندگی بال و پری دارد با وسعت مرگ

    پرسشی دارد اندازه ی عشق

    زندگی چیزی نیست که لب طاقچه ی عادت از یاد من و تو برود

    زندگی حس غریبی است که یک مرغ مهاجر دارد

    زندگی سوت قطاری است که در خواب پلی می پیچد

    زندگی مجذور آیینه است

    زندگی گل به توان ابدیت

    زندگی ضرب زمین در ضربان دل ماست

    زندگی هندسه ی ساده و یکسان نفسهاست
     

    ღ motahareh ღ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/03/18
    ارسالی ها
    14,789
    امتیاز واکنش
    46,711
    امتیاز
    1,286
    محل سکونت
    تهــــران
    من ندیدم دو صنوبر را با هم دشمن

    من ندیدم بیدی سایه اش را بفروشد به زمین

    رایگان می بخشد نارون شاخه ی خود را به کلاغ

    هر کجا برگی هست شور من می شکفد

    مثل یک گلدان می دهم گوش به موسیقی روییدن

    از سهراب سپهری
     

    ღ motahareh ღ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/03/18
    ارسالی ها
    14,789
    امتیاز واکنش
    46,711
    امتیاز
    1,286
    محل سکونت
    تهــــران
    من نمی دانم

    که چرا می گویند اسب حیوان نجیبی است

    کبوتر زیباست

    و چرا در قفس هیچ کسی کرکس نیست

    گل شبدر چه کم از لاله ی قرمز دارد

    چشمها را باید شست جور دیگر باید دید

    واژه ها را باید شست

    واژه باید خود باد

    واژه باید خود باران باشد

    چتر ها را باید بست

    زیر باران باید رفت

    فکر را خاطره را زیر باران باید برد

    با همه مردم شهر زیر باران باید رفت

    دوست را زیر باران باید دید

    عشق را زیر باران باید جست

    سهراب سپهری
     

    ღ motahareh ღ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/03/18
    ارسالی ها
    14,789
    امتیاز واکنش
    46,711
    امتیاز
    1,286
    محل سکونت
    تهــــران
    به تماشا سوگند

    و به آغاز کلام

    و به پرواز کبوتر از ذهن

    واژه ای در قفس است.



    حرف هایم ، مثل یک تکه چمن روشن بود.

    من به آنان گفتم :

    آفتابی لب درگاه شماست

    که اگر در بگشایید به رفتار شما می تابد.



    و به آنان گفتم :

    سنگ آرایش کوهستان نیست

    همچنانی که فلز ، زیوری نیست به اندام کنلگ .

    در کف دست زمین گوهر ناپیدایی است

    که رسولان همه از تابش آن خیره شدند.

    پی گوهر باشید.

    لحظه ها را به چراگاه رسالت ببرید.



    و من آنان را ، به صدای قدم پیک بشارت دادم

    و به نزدیکی روز ، و به افزایش رنگ .

    به طنین گل سرخ ، پشت پرچین سخن های درشت.



    و به آنان گفتم :

    هر که در حافظۀ چوب ببیند باغی

    صورتش در وزش بیشه شور ابدی خواهد ماند.

    هر که با مرغ هوا دوست شود

    خوابش آرام ترین خواب جهان خواهد بود.

    آنکه نور از سر انگشت زمان برچیند

    می گشاید گرۀ پنجره ها را با آه.



    زیر بیدی بودیم.

    برگی از شاخه بالای سرم چیدم، گفتم :

    چشم را باز کنید ، آیتی بهتر از این می خواهید ؟

    می شنیدم که به هم می گفتند :

    سحر میداند ، سحر !



    سر هر کوه رسولی دیدند

    ابر انکار به دوش آوردند.

    باد را نازل کردیم

    تا کلاه از سرشان بردارد.

    خانه هاشان پر داوودی بود،

    چشمشان را بستیم.

    دستشان را نرساندیم به سر شاخه هوش.

    جیبشان را پر عادت کردیم.

    خوابشان را به صدای سفر آینه ها آشفتیم.

    سهراب سپهری
     

    برخی موضوعات مشابه

    پاسخ ها
    31
    بازدیدها
    1,379
    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    158
    پاسخ ها
    6
    بازدیدها
    147
    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    142
    پاسخ ها
    5
    بازدیدها
    182
    پاسخ ها
    184
    بازدیدها
    4,004
    پاسخ ها
    29
    بازدیدها
    652
    پاسخ ها
    173
    بازدیدها
    3,893
    پاسخ ها
    12
    بازدیدها
    341
    پاسخ ها
    40
    بازدیدها
    1,869
    پاسخ ها
    3
    بازدیدها
    165
    پاسخ ها
    14
    بازدیدها
    431
    پاسخ ها
    43
    بازدیدها
    1,467
    پاسخ ها
    37
    بازدیدها
    866
    پاسخ ها
    126
    بازدیدها
    3,810
    پاسخ ها
    72
    بازدیدها
    1,502
    پاسخ ها
    35
    بازدیدها
    849
    پاسخ ها
    344
    بازدیدها
    7,702
    پاسخ ها
    104
    بازدیدها
    3,101
    پاسخ ها
    6
    بازدیدها
    241
    پاسخ ها
    13
    بازدیدها
    4,430
    بالا