تاپیک‌های دنباله‌دار شعر یا بیت فارسی موردعلاقه شما چیه؟

[ღ motahareh ღ]

ایران …

فدای اشک و خنده تو

دل پر و تپنده تو

فدای حسرت و امیدت

رهایی رمنده تو

رهایی رمنده تو

ایران …

اگر دل تو را شکستند

تو را به بند کینه بستند

چه عاشقان بی‌نشانی

که پای درد تو نشستند

کلام شد گلوله باران

به خون کشیده شد خیابان

ولی کلام آخر این شد

که جان من فدای ایران …

تو ماندی و زمانه نو شد

خیال عاشقانه نو شد

هزار دل شکست و اخر

هزارو یک بهانه نو شد

ایران …

به خاک خسته تو سوگند

به بغض خفته دماوند

که شوق زنده ماندن من

به شادی تو خورده پیوند

به شادی تو خورده پیوند

ایران …

اگر دل تو را شکستند

تو را به بند کینه بستند

چه عاشقانه بی‌نشانی

که پای درد تو نشستند

که پای درد تو نشستند



((افشین یداللهی))

 

[ღ motahareh ღ]

مگر خدا

وعده ی گیسوانی مثل گیسوی تو را

در بهشت

آن هم به برگزیدگانی از نیکوکاران

نداده بود ؟

پس

تو

اینجا

چه می کنی ؟

یا

خدا بخشنده تر شده

یا

من رستگار شده ام

اما

قیامت که نشده

تو

قیامت به پا کرده ای


((افشین یداللهی))

 

[ღ motahareh ღ]

گاهی نگاهت

آنقدر نافذ است

که خودم را نه

دیوار پشت سرم را

در چشمت می بینم.


((افشین یداللهی))

 

[ღ motahareh ღ]

خدا ما رو برای هم نمی‌خواست ..

فقط می‌خواست همو فهمیده باشیم

بدونیم نیمه‌ی ما مال ما نیست ..

فقط خواست نیمه مونو دیده باشیم

تموم لحظه های این تب تلخ ..

خدا از حسرت ما با خبر بود

خودش ما رو برای هم نمی‌خواست ..

خودت دیدی دعامون بی‌اثر بود

چه سخته مال هم باشیم و بی‌هم ..

می‌بینم میری و می‌بینی میرم

تو وقتی هستی اما دوری از من ..

نه میشه زنده باشم نه بمیرم

نمیگم دلخور از تقدیرم اما ..

تو میدونی چقدر دلگیره این عشق

فقط چون دیر باید می‌رسیدیم ..

داره رو دست ما می‌میره این عشق


((افشین یداللهی))

دانلود رمان های عاشقانه

 

[ღ motahareh ღ]

خسته‌تر از صدای من، گریه‌ی بی‌صدای تو

حیف که مانده پیش من، خاطره‌ات به جای تو

رفتی و آشنای تو، بی‌تو غریب ماند و بس

قلب شکسته‌اش ولی پاک و نجیب ماند و بس

طعنه به ماجرا بزن، اسم مرا صدا بزن

قلب مرا ستاره کن، دل به ستاره‌ها بزن

تکیه به شانه‌ام بده، دل به ترانه‌ام بده

راوی آوارگی‌ام، راه به خانه‌ام بده

یک‌سره فتح می‌شوم، با تو اگر خطر کنم

سایه‌ی عشق می‌شوم، با تو اگر سفر کنم

شب‌شکن صد آینه با شب من چه می‌کنی؟

این همه نور داری و صحبت سایه می‌کنی

وقت غروب آرزو بهت مرا نظاره کن

با تو طلوع می‌کنم ولوله‌ای دوباره کن

با تو چه فرق می‌کند زنده و مرده بودنم

کاش خجل نباشم از زخم نخورده بودنم


((افشین یداللهی))

دانلود رمان های عاشقانه

 

[ღ motahareh ღ]

این چند ماه

که منتظرت بودم

به اندازۀ چند سال نگذشت

به اندازۀ همین چند ماه گذشت

اما فهمیدم

ماه یعنی چه

روز یعنی چه

لحظه یعنی چه

این چند ماه گذشت

و فهمیدم

گذشتن، زمان، انتظار

یعنی چه


((افشین یداللهی))

دانلود رمان های عاشقانه

 

[ღ motahareh ღ]

وقتی گریبان عدم

با دست خلقت می درید

وقتی ابد چشم تو را

پیش از ازل می آفرید

وقتی زمین ناز تو را

در آسمان ها می کشید

وقتی عطش طعم تو را

با اشک هایم می چشید

من عاشق چشمت شدم

نه عقل بود و نه دلی

چیزی نمی دانم از این دیوانگی و عاقلی

یک آن شد این عاشق شدن

دنیا همان یک لحظه بود

آن دم که چشمانت مرا

از عمق چشمانم ربود

وقتی که من عاشق شدم

شیطان به نامم سجده کرد!

آدم زمینی تر شد و

عالم به آدم، سجده کرد!

من بودم و چشمان تو

نه آتشی و نه گلی

چیزی نمی دانم از این دیوانگی و عاقلی…


((افشین یداللهی))

دانلود رمان های عاشقانه

 

[ღ motahareh ღ]

تو حق نداری

عاشقِ کسی بمانی

که سال هاست رفته

تو مالِ کسی نیستی

که نیست

تو حق نداری

اسمِ دردهای مزمنت را

عشق بگذاری

می‌توانی مدیونِ زخم‌هایت باشی

اما محتاجِ آنکه زخمیَت کرده نه

دست بردار

از این افسانه‌های بی‌ سر و ته

که به نامِ عشق

فرصتِ عشق را از تو می‌گیرد

آنکه تو را زخمیِ خود می‌خواهد

آدمِ تو نیست

آدم نیست

و تو سال هاست

حوای بی آدمی

حواست نیست



((افشین یداللهی))

دانلود رمان های عاشقانه

 

[ღ motahareh ღ]

تو

آمدی

و بی آنکه بدانی

خدا

با تو

برای من

یک بغـ*ـل شعر نگفته فرستاد

حالا

بنشین و تماشا کن

چگونه

آیه

آیه

کتاب رسالت تو را

خواهم سرود

پیامبر از همه جا بی خبر من


((افشین یداللهی))

دانلود رمان های عاشقانه

دانلود رمان و کتاب های جدید

 

[ღ motahareh ღ]

خسته تر از صدای من گریه ی بی صدای تو

حیف که مانده پیش من خاطره ات بجای تو


رفتی و آشنای تو بی تو غریب ماند و بس

قلب شکسته اش ملی پاک و نجیب ماند وبس


طعنه به ماجرا بزن اسم مرا صدا بزن

قلب مرا ستاره کن دل به ستاره ها بزن


تکیه به شانه ام بده دل به ترانه ام بده

راوی آوارگی ام راه به خانه ام بده


یکسره فتح می شوم با تو اگر خطر کنم

سایه ی عشق میز شوم با تو اگر سفر کنم


شب شکن صد آینه با شب من چه می کنی

این همه نور دالری و صحبت سایه می کنی


وقت غروب آرزو بهت مرا نظاره کن

با تو طلوع می کنم ولوله ای دوباره کن


با تو چه فرق می کند زنده و مرده بودنم

کاش خجل نباشم از زخم نخورده بودنم


((افشین یداللهی))

دانلود رمان های عاشقانه

دانلود رمان و کتاب های جدید