مطالب طنز طنز؛ با اجازه، غرقتون می کنم

  • شروع کننده موضوع dinaz
  • بازدیدها 79
  • پاسخ ها 0
  • تاریخ شروع

dinaz

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/09/04
ارسالی ها
31,702
امتیاز واکنش
68,366
امتیاز
1,329
محل سکونت
کرمانشاه
طنز؛ با اجازه، غرقتون می کنم

ماهنامه خط خطی - مهرشاد مرتضوی:
کفش کودکی را دریا برد، کودک روی ساحل نوشت: دریای دزد. آن طرف تر، مردی که صید خوبی داشت، روی ماسه ها نوشت: دریای سخاوتمند. جوانی غرق شد. مادرش نوشت: دریای قاتل. موجی نوشته ها را شست. دریا گفت: به قضاوت دیگران اعتنا نکن، اگر می خواهی دریا باشی.

***
کفش کودکی را دریا برد، کودک روی ساحل نوشت: دریای دزد. آن طرف تر، مردی که صید خوبی داشت، روی ماسه ها نوشت: دریای سخاوتمند. جوانی غرق شد. مادرش نوشت: دریای قاتل. موجی نوشته ها را شست. دریا گفت: به قضاوت دیگران اعتنا نکن، اگر می خواهی دریا باشی. کودک، مرد و مادر لایک زدند و با اجازه شیر کردند.

***
کفش کودکی را دریا برد، کودک روی ساحل نوشت: دریای دزد. آن طرف تر، مردی که صید خوبی داشت، روی ماسه ها نوشت: دریای سخاوتمند. جوانی غرق شد. مادرش نوشت: دریای قاتل. موجی نوشته ها را شست. دریا گفت: به قضاوت دیگران اعتنا نکن، اگر می خواهی دریا باشی. موج بقیه نوشته ها را هم شست و گفت: نخوام دریا باشم، کی رو باید ببینم؟ دریا از پاسخ ماند.

***
کفش کودکی را دریا برد، کودک روی ساحل نوشت: دریای دزد. آن طرف تر، مردی که صید خوبی داشت، روی ماسه ها نوشت: دریای سخاوتمند. جوانی غرق شد. مادرش نوشت: دریای قاتل. موجی نوشته ها را شست. دریا هم گفت: همه کس و کارتونه.

***
کفش کودکی را دریا برد، کودک روی ساحل نوشت: دریای دزد. آن طرف تر، مردی که صید خوبی داشت، روی ماسه ها نوشت: دریای سخاوتمند. جوانی غرق شد. مادرش نوشت: دریای قاتل. موجی آمد و هر سه را برد که دیگر کامنت الکی ندهند.

***
کفش کودکی را دریا برد، کودک روی ساحل نوشت: دریای دزد. آن طرف تر، مردی که صید خوبی داشت، روی ماسه ها نوشت: دریای سخاوتمند. جوانی غرق شد. مادرش نوشت: دریای قاتل. موجی نوشته ها را شست. دریا گفت: این عرقگیر منم بشور، بی زحمت.

***
کفش کودکی را دریا برد، کودک روی ساحل نوشت: دریای دزد. موجی یک لبـاس زیر برایش آورد. کودک گفت: آخ جون! و لبـاس زیر به دهان گرفت و زود پرید.

***
کفش کودکی را دریا برد، کودک روی ساحل نوشت: دریای دزد. دریا مهربان نگاهش کرد. کودک آی دی تلگرامش را گرفت.

***
کفش کودکی را دریا برد، کودک روی ساحل نوشت: دریای دزد. دریا دوچرخه کودک را هم برد و گفت: آن قدر فحش بده که جونت دربیاد.

***
کفش کودکی را دریا برد. کودک روی ساحل نوشت: شیر سماور. موجی فلفل آورد و در دهان کودک ریخت.

***
کفش کودکی را دریا برد. این جوری می خواین فقر رو ریشه کن کنید، آقای روحانی؟ سوال من رو جواب بدین!
 

برخی موضوعات مشابه

پاسخ ها
0
بازدیدها
281
بالا