مطالب طنز طنز؛ تو را سیل زده بوم و بر دوست دارم

[BARANA.R]

تور ایرانگردی امروزمون رو از شمال کشور و گیلان شروع می‌کنیم. جایی که برف بسیار زیبایی در حال باریدن است. همچنان برف می‌باره، می‌باره، می‌باره و بله! کلا زیر برف می‌مونیم. الان از لای برف‌های سه متری براتون گزارش می‌گیریم. هموطنان عزیزمون هم دارن با شادی و خوشحالی به محل کار خودشون میرن. این میزان تسلط که شما بتونی بدون دیدن خیابون‌ها راهت رو پیدا کنی بی‌نظیره. چون خود من که پیاده داشتم مسیر رو می‌اومدم، به آذربایجان رسیدم. اینجا هوا خیلی خوب و بهاریه و طوفان داره ما رو از جا می‌کنه. چون وزن زیادی نداریم از جا کنده می‌شیم و به سمت کردستان پرت می‌شیم.

خوشبختانه اینجا هم برف اومده و با مغز روی زمین کتلت نمی‌شیم، البته برف این سمت یه مقدار کمتر (حدود یک متر و نیم) باریده و الان در خونه یکی از هموطنان مهمان‌نوازمون هستیم که گاز هم قطع میشه. پتوها رو می‌بینیم که یکی یکی روی سرها کشیده میشن. از بقیه خواهش می‌کنیم که کمتر گاز مصرف کنن تا همه بتونن از این نعمت بهره ببرن. ما هم تا یخ نزدیم مسیرمون رو ادامه میدیم و به سمت جنوب کشور میریم. سوار بر لنج از استان زیبای آتلانتیس... ببخشید بوشهر که به تازگی زیر آب رفته و با این حال مسئولان همچنان دارن شکستن سد رو تکذیب می‌کنن می‌گذریم و احتمالا به خوزستان می‌رسیم. اینکه می‌گیم احتمالا، چون نه برق هست، نه گاز، نه چشم چشم رو می‌بینه.

دقیقا تنها راه تشخیص اینکه به خوزستان رسیدیم اینه که هیچی معلوم نیست. یه مسئول از اون گوشه رد میشه، البته زود میره، چون اومده بود عمق فاجعه رو اندازه بگیره که گرفت و الان داره اندازه‌ها رو یادداشت می‌کنه و برمیگرده تهران.
با چشم بسته، همین‌طوری نوار جنوبی کشور رو می‌گیریم و کورمال کورمال به سمت سیستان و بلوچستان می‌ریم که یه چیزی میگه شلپ! خب ظاهرا رسیدیم و می‌تونیم چشم‌مون رو باز کنیم. البته برای احتیاط باید از عینک شنا و ماسک غواصی استفاده کرد.

چون اینجا حتی قایق موتوری هم گیرمون نمیاد. از بلوچستان هم هر طور شده می‌گذریم و به سطح آب می‌رسیم. بله ظاهرا در شهر زیبای یزد هستیم و اینجا یک مقدار خشک‌تر از سیستان و بلوچستانه. البته یک مقدار که نه، خیلی! برای اینکه رطوبت بدن‌مون از بین نره، یه بیسکوییت ساقه طلایی می‌خوریم و به طرف خراسان حرکت می‌کنیم. واقعا دیگه بعد از این همه بلایای طبیعی جونی برامون نمونده و می‌خوایم یه مقدار استراحت کنیم. رو برف‌ها زیلو پهن می‌کنیم و زیر سایه درختی می‌شینیم.

واقعا صدای برف و گنجشک‌ها خیلی قشنگه. اما متاسفانه صدا قطع می‌شه. بله ظاهرا بیش از حد قشنگ بوده و لغو شده! الان گنجشک‌هایی که من می‌بینم دهن‌شون رو باز و بسته می‌کنن، ولی صدایی ازشون خارج نمیشه. به سمت استان گلستان حرکت می‌کنیم که خبر میدن جاده بسته‌ا‌س. هم‌زمان از تهران خبر می‌رسه که یه ساختمون دیگه آتیش گرفته و همه دارندگان موبایل باید سریع خودشون رو برسونن و فیلم بگیرن. ما هم تخته گاز و برای گرفتن سلفی حرکت می‌کنیم و تا یه تور ایرانگردی دیگه و آشنایی با جاذبه‌های گردشگری کشورمون با شما خداحافظی می‌کنیم.