اخبار موسیقی ایران علیزاده محترمانه نشان شوالیه را تحقیر کرد

  • شروع کننده موضوع CAPRICORN
  • بازدیدها 262
  • پاسخ ها 4
  • تاریخ شروع

CAPRICORN

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2014/11/24
ارسالی ها
12,639
امتیاز واکنش
28,246
امتیاز
1,051
محل سکونت
بندر انزلی
Please, ورود or عضویت to view URLs content!


متن نامه به شرح زیر است:

به نام آنکه هنر را آفرید

شاید نوشتن این نامه، دشوارترین و زیباترین لحظه عمرم را رقم میزند.

از روزهایی دور، از کوچه پس کوچه های خیابان خیام تا دبستان حافظ. از خیابان خواجه نظام الملک تا هنرستان موسیقی. از خیابان درختی تا مسیر دانشگاه تهران، از مسیری تا مسیری سیر شد...

از صدها کوچه و شهر و دیار گذشتم اما به شوق هفت شهر عشق در خم کوچه ای به انتظار ماندم و می مانم. چه با شکوه است یاد مادرم و یاد پدرم که برایم خودآموز عشق اند. و چه با شکوه است ستایش آموزگارانی که واژه مقدس هنر را در من دمیدند. سال هاست به پاس حق شناسی شان دل می نوازم و چه بزرگ مردمی که دل میدهند، میسازند و میپرورانند هنرمندشان را.

هنر فراتر از هر مرزی حکایتی است آشنا برای هر انسان. پیام آور عشق، صلح، دوستی، برادری و برابری. نقشی است تا ابد برای هر دلی که می تپد در دیار من و دیاری دگر. هنرمند در دیار خود ساخته می شود تا بپروراند جهانی را.

موسیقی کهن ایران، طنین تاریخ مردمی است با شکوه. عشق، شجاعت و ایثار از تک تک نغمه هایش جاری است. و افتخار واژه ایست که مردم به هنرمند هدیه می دهند؛ همان طور که ما به هنرمندان بزرگ خود و جهان افتخار میکنیم، مردم هنردوست جهان نیز به بزرگان ما افتخار میکنند. مرا مردم هنردوست و هموطنان عزیز و بزرگم بارها به اوج افتخار رسانده اند. افتخاری که در بلندای وجود و در دستان گرمشان بود و حالا...

نغمه عشق و محبت و سپاس از دیاری دگر با عنوان و معنی خاص. نه در ستایش من، بلکه در ستایش هنر و هنرمند و چه زیباست نام ایران بر بال هنر، در پرواز از دیاری به دیاری و از مردمی به مردمی. اگر سیاهی جنگ و کینه و نابرابری در دنیای قدرت حاکم است، نغمه های عشق در دل مردم جهان فراتر و با قدرتی جاودانه نیز حاکم است. اگر سفیر سیـاس*ـی و فرهنگی کشور فرانسه، هدیه ملت با فرهنگ فرانسه را به سـ*ـینه هنرمندان بزرگ ما نصب می کند، آن را ارج می نهیم و ما نیز ستایش می کنیم ستارگان پر افتخار تاریخ خود را.

شاید اگر در دیار ما توجه و درک از هنر والای موسیقی همان طور که نزد مردم است، نزد مسئولان ـ که باید خدمتگزاران تاریخ و فرهنگ و هنر باشند ـ میبود، یک هدیه و عنوان غیر خودی این همه انعکاس نداشت.

وقتی در فضای هنری نور کافی نباشد، چراغی کوچک خورشید می شود.

و اما من ضمن قدردانی از مسئولین کشور و سفارت فرانسه، به احترام مردم هنر پرور و هنر دوست ایران، به نام حسین علیزاده قناعت کرده و تا آخر عمر به آن پیشوند و یا پسوندی نخواهم افزود.

در آخر ضمن تبریک به تمام بزرگان ایران و جهان که نشان با ارزش شوالیه را دریافت کرده اند، خود را بی نیاز از دریافت هر نشانی دانسته، همچنان اندر خم کوی دوست و به شوق عشق تا آخر عمر خواهم ایستاد.


با سپاس از تمام مردم هنردوست ایران و جهان

حسین علیزاده


فارس
 
  • پیشنهادات
  • *فریال*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    7,020
    امتیاز واکنش
    7,770
    امتیاز
    465
    محل سکونت
    لارستان
    ناگهان پس ازفطرتی طولانی

    ناگهان پس از فطرتی طولانی


    تصوّر نمیکُنم تا به امروز در جمعِ منتقدانِ نغمهپردازی و تفکّرِ موسیقاییِ آقایِ «حسینِ علیزاده» کسی بیش از صاحبِ این قلم پیش رفته باشد و حتّی شاید در جاهایی زیادهروی کرده باشد. امّا من همچُنان همهیِ آن نقدها را همچون گذشته باور دارم و سَرِ کلمه به کلمهشان [هرکدام در هرجا که چاپ شدهاند] ایستادهام. به عنوانِ یک موسیقیدان و منتقد هنوز و همچُنان باور دارم [با همه وجودم] که هر تلاشی برایِ چندصدایی کردنِ موسیقیِ ایرانی، کاری است از بنیان نادُرست. هنوز و همچُنان باور دارم که «سِلِبریتی» شدن و کاسبمآبیِ هنرمندی که روزگاری داعیه کارِ جدّی داشته، داغی است که بَر جانِ رنجورِ هنرِ جدّی مینشیند. هنوز و همچُنان باور دارم که هنرمندِ موسیقیِ سنّتی ایرانی، متولّیِ میراثِ فرهنگی است و اجازه ندارد در آن دخل و تصرّف بکُند؛ حتّی اگر آن دخل و تصرّف ناماش «نوآوری» باشد یا به غلط به این نام خوانده شود. هنوز و همچُنان یقین دارم [پیشِ خودم و البتّه نمیخواهم آن را به اجبار به دیگران تلقین کُنم] که کارهای چند سالِ اخیرِ آقای «حسینِ علیزاده» از منظرِ اجرا به شکلِ غیرِقابلِ انکاری ضعیف بودهاند و باز معتقدم که ایشان و همنسلانشان به شکلی سرپیچیناپذیر بیش از آثارِشان مدیونِ یک بختِ تاریخی هستند که در زمانیِ مشخص بهشان رو کرده و برکشیدهشان.

    اینها را در مقامِ موسیقیدان و منتقد گفتهام و مکتوب و مفصّل نوشتهام و یادم است و یادم هم نخواهد رفت هرگز.

    امّا:
    در جایگاهِ یک یاغیِ همیشگی نمیتوانم ستایشِ بیدریغ و عمیق و از صمیمِ قلبام را دریغ بورزم از هنرمندی که میتواند شانهاش را بالا بیندازد و به یک عنوانِ بینالمللی بگوید:«نه»! این «نه» گفتن محترم است برایم. خیلی محترم است. چون یادآوری میکُند که ابتذال هزار رنگ دارد. ابتذال همیشه و لزوماً این نیست که یک نفر برود بَر صحنهیِ تالاری چندهزارنفری بنشیند و موسیقیِ بیخاصیتی را بفروشد. ابتذال خیلی وقتها همهی نشانه‎های ظاهریِ روشنفکرپسند را دارد. ابتذال میتواند اینجور از راه برسد که کشوری توسعهیافته و مهدِ تاریخیِ هنر و فرهنگ، تصمیم بگیرد نشانِ فرهنگیاش را به تو اهداء کُند؛ بَعد تو ببینی این نشان را که زنبیل-زنبیل دارند به همه میدهند، حالا عنواناش هرچه میخواهد باشد و کشف کُنی که این ابتذال است. کشف کُنی که این فقط یک بازی است، بازیِ بینمکِ بیخاصیتی هم هست، خیری هم برای فرهنگ ندارد و تنها یک لقب است که میتواند به کارِ خودِ آدم در برابرِ آینه بیاید.

    لحظهی پرهیز از ابتذال و فرار از ابتذال در زندگیِ هر هنرمندی لحظهی مقدّس و باشکوهی است. باید بَر آن ارج گذاشت.

    خواندیم که کسانی از مخالفینِ این حرکت، اینسو و آنسو نوشتهاند که چگونه است «علیزاده» فُلان جایزهیِ نقدی را از فُلان سیاستمدار گرفته یا بهمان جایزه را از آن جشنوارهی بیاعتبار پذیرفته امّا حالا که به نشانِ شوالیه رسیده، امتناع کرده است؟

    یک-به ما چه مربوط است؟ این یک انتخابِ شخصی است. کسی میتواند جایزهای را بپذیرد و جایزهیِ دیگری را نپذیرد. امّا:

    دو-فرض میکُنیم [فرضی که من هم عمیقاً و در راستای همهی نقدهایِ گذشتهام به «علیزاده» با آن موافقام] که پذیرشِ تعدادی از آن جایزههای قبلی کاری بوده است به شدّت غلط و حقیقتاً مبتذل. این امّا پذیرفتنِ جایزهای دیگر و لاجرم ابتذالی مکرّر را توجیه نمیکُند. هر کسی در هر موقعیّتی ممکن است برایِ مَشیِ هنری و فکریاش راهی تازه اختیار کُنــَد.

    سنّتِ روشنفکریِ واقعی در اروپا زودتر از ما آغاز شده، این است که بد نیست گاهی به تاریخِ هنرشان رجوع کُنیم و چیزهایی بیاموزیم:
    «سوررئالیست»ها آن دسته از اعضاشان را که در جشنوارهها یا محفلهایِ هنری جایزه میگرفتند، همانقدر توبیخ میکردند که آن دسته از هنرمندانِشان را که آثارشان با اقبالِ عمومیِ چشمگیر مواجه میشد. چون هر دو مورد را مبتذل میدانستند. «سالوادور دالی» در شصت و چند سالگی با تحقیر از جمعِ «سوررئالیست»ها اخراج میشود، چون به توصیفِ «آندره برتون» بدل شده بوده به یک «کاسبِ بدبخت» و به همان نسبت، وقتی فیلمهای «لوئیس بونوئل» در جشنوارههای زیادی تحسین شدند [بهرغمِ آن که «بونوئل» شخصاً در اینگونه محفلها حضورِ کمرنگی داشت] گروه او را احضار کَرد و ازش توضیح خواست. اینها درس است.

    همین «بونوئل» در کتابِ خاطراتاش [که جایجای آن درسِ زندگیِ هنری است] مینویسد که همیشه [یک غولی مثلِ!] نویسندهیِ شهیرِ آرژانتینی «خورخه لوئیس بورخس» را در تَهِ قلباش تحقیر میکرده؛ چون آشکارا میدیده «بورخس» در تمامِ عمر در حسرتِ جایزهیِ «نوبل» بوده و باز همین «بونوئل» باز به گواهی همان کتاب وقتی میبیند که «ژان پُل سارتر» جایزهیِ «نوبل» را رد کرده است، بی فوتِ وقت برایش پیامِ تبریک میفرستد. اینها درس است.

    اگر ما هرکدام پیشِ خودمان به سنّتِ روشنفکری در جهان تعلقِ خاطری داریم، شایسته است که بنابرهمان سنّت، امروز و در این لحظهیِ زیبا و پُرافتخار به آقایِ «حسینِ علیزاده» تبریک بگوییم. توانِ «نه گفتنِ» ایشان را ارج بگذاریم و از ستایشِ کاری که کردهاند دریغ نورزیم.

    مؤخره:
    چند ماهِ پیش «رسیتالِ پیانو»یِ یکی از رفیقانام بود. تمام که شد، آقایِ «حسین علیزاده» را دیدم که گوشهای ایستادهاند و دوستدارانِشان مطابقِ معمول ایشان را دوره کردهاند. یک لحظه چشم در چشم شدیم و لابد [و به حق] توقع داشتند که سلام کُنم. نکردم. با همان یاغیگریِ همیشگیام فرض را بر این گذاشتم که ما را چه سلام و علیکی است با کسبهیِ محل! امروز امّا از رفتارِ آن شبام شرمسار شدم.

    اگر امروز بود و میدیدمشان حتماً جلو میرفتم و ابایی نداشتم که لحظهای یا لحظاتی با آن عوامی که آن دور و بر بودند عوضی گرفته بشوم. صبر میکَردم تا دورِشان خلوت بشود، بَعد سلام میگفتم و آن دستِ گوهربیز را میفشردم و بیرون میآمدم. نه به این دلیل که آن دست مخاطبان چندهزار نفری دارد؛ داشته باشد! بل بیش از هرچیز به این دلیل که آن دست حالا ثابت کرده «یدِ بیضایی» است که بلد است دستِ رد باشد و بر سینهی نامحرم بخورد.

    پِینوشت:
    یادداشتِ چند روزِ پیشِ «مایسترو علیِ رهبری» به آقایِ «حسینِ علیزاده» را بخوانیم. چندبار. چندین بار. شاید آن یادداشت هم در تصمیمِ تحسینبرانگیزِ آقایِ «علیزاده» بسیار مؤثر بوده باشد. امّا فارغ از آن، خواندنِ آن یادداشت دلگرم میکُندِمان که بزرگِ قبیلهمان در آن دوردستها نشسته و حواساش به ما هست. حواساش به همهچیز و همهکارِ ما هست. سایهاش بر سَرمان حتّی همین جور دورادور هست و گسترده است. ایدون باد! ایدونتر باد


    خلاصه مطلب:

    [ مانى جعفرزاده - آهنگساز و پژوهشگر موسیقی ] تصوّر نمیکُنم تا به امروز در جمعِ منتقدانِ نغمهپردازی و تفکّرِ موسیقاییِ آقایِ «حسینِ علیزاده» کسی بیش از صاحبِ این قلم پیش رفته باشد و حتّی شاید در جاهایی زیادهروی کرده باشد. امّا من همچُنان همهیِ آن نقدها را همچون گذشته باور دارم و سَرِ کلمه به کلمهشان [هرکدام در هرجا که چاپ شدهاند] ایستادهام. به عنوانِ یک موسیقیدان و منتقد هنوز و همچُنان باور دارم [با همه وجودم] که هر تلاشی برایِ چندصدایی کردنِ موسیقیِ ایرانی، کاری است از بنیان نادُرست. هنوز و همچُنان باور دارم که «سِلِبریتی» شدن و کاسبمآبیِ هنرمندی که روزگاری داعیه کارِ جدّی داشته، داغی است که بَر جانِ رنجورِ هنرِ جدّی مینشیند. ...
     

    CAPRICORN

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2014/11/24
    ارسالی ها
    12,639
    امتیاز واکنش
    28,246
    امتیاز
    1,051
    محل سکونت
    بندر انزلی
    تحلیلی کوتاه از نشان شوالیه

    یادداشت/​
    تحقیر شوالیه ی فرانسوی توسط سردار ایرانی

    علیزاده بر خلاف خیلی از پیشکسوتان هنری دیگر در ایران، خوب فهمید که اعتبار واقعی را مردم به او می دهند و آن حلبی تحقیرآمیز که نشان شوالیه عنوان دارد، تنها او را از پایگاه و جایگاه واقعی اش دور خواهد کرد.

    2777035_122.jpg


    در آبان ماهی که گذشت آقای مهرجویی در سفارت فرانسه حاضر شد و نشان شوالیه ی فرهنگی این کشور را از دست سفیر مربوطه دریافت کرد.

    هفته گذشته هم محمود دولت آبادی همین مراسم را داشت و همین نشان را به او دادند.

    لابد عده ای تا بخواهیم باب نقد را در این باره مفتوح کنیم، خواهند گفت که باز توهّم توطئه قلم چرخاند، باز لجوجه ای با جهان قهر کرده زبان باز کردند، باز هم نق زدن و عیب جویی و اشکال تراشی شروع شد و...

    اما لطفاً یک نفر از مدافعان چنین اتفاقی بیاید و دلایل افتخار آمیز بودن آن را برای بقیه هم توضیح بدهد.

    اصلاً نشان فرهنگی شوالیه چیست و چه معنایی میدهد؟ آیا آن مدافعانی که خیلی سریع منتقدان چنین عناوینی را عصبی و لجوج و خشک مغز اسم میدهند، خودشان هیچ اطلاعی از معنای این عنوان دارند که ما هم بفهمیم دفاعشان روی چه حسابی است؟

    نشان فرهنگی فرانسه که از زمان "مارشال دوگل" باب شد، مطابق عنوان های نظامی درجه بندی شده است و شاید این نوع از درجه بندی، بی ربط به نظامی بودن خود "دوگل" نباشد.

    این نشان ها به ترتیب اهمیت پنج درجه مختلف دارند که از بالا به پایین عبارت است از:

    1. کروای بزرگ
    2. افسر بزرگ
    3. فرمانده
    4. افسر
    5. شوالیه (پایین تر از همه و در حد سرباز صفر)

    نگاه به فهرستی از هنرمندان و مشاهیر فرهنگی ایران که نشان فرانسوی شوالیه را دریافت کرده اند، میتواند هر ایرانی وطن دوستی را جداً متاثر کند.

    هفته قبل محمود دولتآبادی، سه هفته پیش "داریوش مهرجویی" فیلمساز 74 ساله، ماه گذشته "کامبیز درمبخش" کاریکاتوریست پیشکسوت و پیش از آن هم در تیر ماه همین سال، "محمدرضا شجریان" در سفارت فرانسه حاضر شده و این نشان را از سفیر مربوطه دریافت کردند.

    در گذشته هم ایرانی های زیادی نشان شوالیه را گرفتند و در این میان، فهرست اهالی سینما غیر از مهرجویی، شامل اصغر فرهادی، عباس کیارستمی و لیلا حاتمی می شود و از اهالی موسیقی شهرام ناظری و محمدرضا شجریان شوالیه شدهاند.

    جالب است بدانید تمام ایرانی هایی که نشان فرهنگی فرانسه بر سـ*ـینه ی آنها نشسته است، معادل سرباز صفر (یا همان شوالیه) ارزیابی شده و فقط چهار نفر از آنها یک پله بالاتر و در درجه چهارم (از پنج درجه) قرار گرفته اند.
    این یعنی فقط چهار نفر از بزرگترین هنرمندان و اهالی فرهنگ ما کمی بالاتر از سرباز صفرهای فرانسوی اند و بقیه همه پیاده نظام آنها محسوب می شوند و طـُرفه آنجاست که عده ای به این حقارت افتخار هم میکنند.

    در فهرست دریافت کنندگان نشان شوالیه نام احمدشاه قاجار هم به چشم می خورد اما آیا اگر سفیر ایران در پاریس، رئیس جمهور فرانسه، "فرانسوا اولاند" را به سفارت خانه دعوت کند تا نشان سرباز صفر فرهنگی ایران را به او بدهد، آنها از شدت عصبانیت ما را تا پای صدور قطعنامه در شورای امنیت نمیکشند که خودشان به راحتی شاه ما را شوالیه میکنند و پیشکسوتان هنر ما را پادوهای فرهنگی خودشان میدانند؟

    احمد شاه قاجار هم نشان شوالیه را دریافت میکند و شاه مملکت ایران میشود سرباز صفر ارتش فرهنگی فرانسه؛ اما باز عده ای می خواهند افتخار کنند!

    شاعر ایرانی، خواننده ی ایرانی، محقق و ادیب و دانشمند پارسی و حتی کسی مثل دکتر حسابی نشان شوالیه میگیرند و تا به حال صدای هیچ کس درنیامده که ما چرا داریم این چنین تحقیر می شویم.

    در این باره، هم مسئولین ما مقصرند و هم کسانی که بیشتر دوست دارند کارشان از طرف غربی ها تایید و تمجید شود و برای چارهی چنین معضلی اولین راه ممکن، اطلاع رسانی به افکار عمومی است.

    سفارت خانه ی فرانسه در تهران تا کنون کانون فتنه انگیزی های فرهنگی فراوانی بوده که دامنه ی آن از اعطای کمک های مالی به فرقه های منحرف فکری و مذهبی، تا تحقیر فرهنگ ایرانی توسط یارگیری از خود ایرانی ها را شامل میشود.

    متاسفانه هیچکدام از ایرانی ها تا به حال از دریافت این نشان امتناع نکرده بودند و اولین کسی که اقدام بایسته و بجایی در این رابـ ـطه انجام داد، "حسین علیزاده" نوازنده سهتار ایرانی بود.

    علیزاده بر خلاف خیلی از پیشکسوتان هنری دیگر در ایران، خوب فهمید که اعتبار واقعی را مردم به او می دهند و آن حلبی تحقیرآمیز که نشان شوالیه عنوان دارد، تنها او را از پایگاه و جایگاه واقعی اش دور خواهد کرد.

    حالا یک (زندهباد علیزاده) که هر ایرانی غیرتی و وطن دوستی بعد از شنیدن این خبر به هنرمند فرهیخته ی کشورش تقدیم کند هزار و یک برابر به نشانهای جور واجور فرنگی نمیارزد؟! حتی اگر آن نشان کروای بزرگ باشد نه شوالیه.

    جالب است توجه کنیم که همین اواخر مرتضی پاشایی، خواننده پاپ ایرانی به دیار باقی شتافت و غوغایی که سر بیماری و فوت این هنرمند جوان در کشور به راه افتاد، توجهات بسیاری را به هنر موسیقی ایرانی جلب کرد.

    حسین علیزاده هم موزیسین است و حالا به طرز ناخواسته و نانوشته ای در این ماجرا با مردمی بودن و فاصله گرفتن از هنجارهای پوسیدهی روشنفکرنمایی به شکل نماینده پاشایی، آن هنرمند حقیقتاً مردمی، درآمد که الحق هم برای مرتضی و مخاطبان موسیقی این سرزمین خوب آبروداری کرد.


    یادداشت از: میلاد جلیل زاده/


    منبع: باشگاه خبرنگاران
     

    CAPRICORN

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2014/11/24
    ارسالی ها
    12,639
    امتیاز واکنش
    28,246
    امتیاز
    1,051
    محل سکونت
    بندر انزلی
    واکنش شجریان به تصمیم علیزاده/ این کار او، اعتراض به بادمجان دور قاب چین هاست

    9_8803120001_l600.jpg


    نپذیرفتن نشان شوالیه از سوی حسین علیزاده واکنش های متفاوتی در پی داشته است، محمدرضا شجریان نیز، نسبت به این اتفاق در نامه ای واکنش نشان داده است.

    استاد محمدرضا شجریان، در نامه ای نسبت به تصمیم حسین علیزاده مبنی بر نپذیرفتن نشان شوالیه که چندی پیش قرار بود توسط سفارت فرانسه به او اهدا شود، واکنش نشان داد.


    استاد شجریان تنها کسی نیست که نظر خود را درباره این تصمیم بیان داشته است. پیش از این علی رهبری آهنگساز و رهبر ارکستر در نامه ای از علیزاده خواسته بود این نشان را نپذیرد و بعد از این که علیزاده از گرفتن این نشان امتناع کرد باز هم طی نامه ای از او تشکر کرد.
    حالا محمدرضا شجریان در نامه ای که به علیزاده نوشته آورده است:

    «با خوشحالی به حسین علیزاده تبریک میگویم که ضمن سپاس و احترام به دولت فرانسه از دریافت نشان شوالیه رسماً پوزش خواست. پوزش خواهی او از جنبه اعتراض به دولت فرانسه نبود بلکه اعتراض به رفتار و گفتار کسانی از خودمان بود که از این نشان ها استفاده نابجا کردند و میکنند. منظورم خود شخصیت های دریافت کننده نشان و مدال نیست بلکه بادمجان دور قاب چین هایی ست که نام این نشان ها را پیشوند نام هنرمند مورد علاقه شان میکنند. نمونه دیگری هم اغلب سازمان های تبلیغاتی برای موفقیت در کسب درآمد بیشتر یک شرکت تولیدکننده و یا برگزار کننده کنسرت ها برای پر کردن سالن های کنسرت پیشوندهایی به نام هنرمند و یا گروه هنری اضافه میکنند که مفهوم آن هیچ مناسبتی با کاری که آن هنرمند یا گروه انجام میدهند ندارد و گاه خنده آور است. این نابجاگویی هاست که نشان ها و مدال ها را بی اعتبار میکند.
    حسین علیزاده خواست این موقعیت را از آنان بگیرد که دستاوردی برای اضافه کردن واژه های بی ربط با هنرش، به نامش نباشد.
    حسین علیزاده پیشوند و پسوند نیاز ندارد، با سپاس از دولتمردان فرانسه که به نویسندگان، دانشمندان، هنرمندان و شخصیت های فرهنگی ادبی و هنری ایران توجه خاص دارند.»

    منبع: خبرآنلاین
     

    *فریال*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    7,020
    امتیاز واکنش
    7,770
    امتیاز
    465
    محل سکونت
    لارستان
    واکنش محمدرضاشجریان به تصمیم حسین علیزاده

    واکنش محمدرضا شجریان به تصمیم حسین علیزاده


    موسیقی ما -محمدرضا شجریان در واکنش به امتناع حسین علیزاده از دریافت نشان شوالیه، گفت: نگرفتن نشان شوالیه از طرف حسین علیزاده، اعتراض به «بادمجان دور قابچین»هایی

    است که نام این نشانها را پیشوند نام هنرمند مورد علاقهشان میکنند. محمدرضا شجریان متنی را بدین شرح در صفحه شخصی خود قرار داده است:

    «با خوشحالی به حسین علیزاده تبریک میگویم که ضمن سپاس و احترام به دولت فرانسه از دریافت نشان شوالیه رسماً پوزش

    خواست. پوزشخواهی او از جنبه اعتراض به دولت فرانسه نبود بلکه اعتراض به رفتار و گفتار کسانی از خودمان بود که از این نشانها استفاده نابجا کردند و میکنند. منظورم خود شخصیتهای دریافتکننده نشان و مدال نیست بلکه بادمجان دور

    قابچینهاییست که نام این نشانها را پیشوند نام هنرمند مورد علاقهشان میکنند. نمونه دیگری هم اغلب سازمانهای تبلیغاتی برای موفقیت در کسب درآمد بیشتر یک شرکت تولیدکننده و یا

    برگزار کننده کنسرتها برای پر کردن سالنهای کنسرت پیشوندهایی به نام هنرمند و یا گروه هنری اضافه میکنند که مفهوم آن هیچ

    مناسبتی با کاری که آن هنرمند یا گروه انجام میدهند ندارد وگاه خندهآور است. این نابجاگوییهاست که نشانها و مدالها را بیاعتبار میکند.

    حسین علیزاده خواست این موقعیت را از آنان بگیرد که دستاوردی برای اضافه کردن واژههای بیربط با هنرش، به نامش نباشد.

    حسین علیزاده پیشوند و پسوند نیاز ندارد، با سپاس از دولتمردان

    فرانسه که به نویسندگان، دانشمندان، هنرمندان و شخصیتهای فرهنگی ادبی و هنری ایران توجه خاص دارند.

    خلاصه مطلب:

    موسیقی ما - محمدرضا شجریان در واکنش به امتناع حسین علیزاده از دریافت نشان شوالیه، گفت: نگرفتن نشان شوالیه از

    طرف حسین علیزاده، اعتراض به «بادمجان دور قابچین»هایی است که نام این نشانها را پیشوند نام هنرمند مورد علاقهشان

    میکنند. محمدرضا شجریان متنی را بدین شرح در صفحه شخصی خود قرار داده است:...
     

    برخی موضوعات مشابه

    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    200
    بالا