اخبار موسیقی ایران استاد حسین علیزاده: تأثیر «سایه» بر موسیقی ایران غیر قابل انکار است

  • شروع کننده موضوع hiva-shz
  • بازدیدها 300
  • پاسخ ها 0
  • تاریخ شروع

hiva-shz

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2013/12/17
ارسالی ها
1,931
امتیاز واکنش
622
امتیاز
356
asadas.jpg



به بهانه سالروز تولد هوشنگ ابتهاج (ه. الف سایه) شاعر معاصر


استاد حسین علیزاده: تأثیر «سایه» بر موسیقی ایران غیر قابل انکار است
موسیقی ما - شکی نیست که پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، مسیر موسیقی و موسیقیدان ایرانی را به کلی تغییر داد. از یک سو موسیقی پاپ به محاقی بیستساله رفت و از سوی دیگر موسیقی ایرانی (سنتی) –شاید به جهت همگامی با مسیر مردم در انقلاب- برکشیده شد. در پی همین اتفاقات بود که دستهای از موزیسینها همراه سیل انقلاب، آثاری را پدید آوردند و جریان مکتب موسیقی «چاووش» از اینجا به اوج رسید.

در این میان، همیشه چهره هنرمندانی چون «محمدرضا لطفی»، «محمدرضا شجریان»، «پرویز مشکاتیان»، «حسین علیزاده» و... در صدر این جریان درخشیده و کمتر از تأثیر غیرقابلانکار مَرد پشتپرده «چاووش» سخن به میان آمده است. به بهانه ششم اسفندماه سالروز تولد جناب «هوشنگ ابتهاج»، با استاد «حسین علیزاده» درباره «سایه» و نقشاش در موسیقی ایران به گفتوگو نشستیم:
***​

  • * آشنایی شما با جناب «سایه» چگونه شکل گرفت؟
آن زمان که در «مرکز حفظ و اشاعه موسیقی» فعالیت می‏کردم، نام «هوشنگ ابتهاج» را شنیده بودم؛ اما هنوز با او آشنایی نداشتم. تا این‏که در آخرین «جشن هنر» در سال 56 ایشان را در شیراز ملاقات کردم. برنامه‏ای که آن زمان در دستگاه نوا ارائه کرده بودم، فرم تازه‏ای از این دستگاه بود و در مصاحبه‏ای که آن زمان انجام دادم، مطالبی را بازگو کرده بودم که ظاهراً خیلی به سن و سالم نمی‏آمده است. آقای ابتهاج هم که همیشه در صحبت‏هایشان رگه‏هایی از طنز وجود دارد، آن شب قبل از اجرا به من گفت: «ما امشب خیلی از شما انتظار داریم.» او این جمله را به نحوی ادا کرد که انگار منظورش این بوده که حرف‏هایی بزرگ‏تر از سن و سالت زده‏ای! من هم گفتم امیدوارم که بتوانم این کار را انجام دهم. در هر صورت بعد از اجرای آن برنامه، پیوند احساسی من و «هوشنگ ابتهاج» خیلی صمیمانه شد و با وجود تفاوت سنی، مثل یک دوست هم‏سنوسال همیشه کنار من ماند. به همین دلیل بعد از آن فعالیتم را در رادیو متمرکز کردم و در برنامه‏هایی از قبیل «گلچین هفته» (که «سایه» آن را تهیه می‏کرد) کارهایم را ارائه کردم.

آن زمان مدیرعامل وقت رادیو و تلویزیون (آقای قطبیزاده) «سایه» را وادار کرده بود که سِمَت مدیر موسیقی را در رادیو قبول کند. اما فکر می‏کنم انتخاب «سایه» برای این پست (با اینکه «سایه» موزیسین نبود و از اهالی شعر و ادبیات به حساب می‏آمد) انتخاب خوبی بود؛ چون او رابـ ـطه نزدیکی با موسیقی و اکثر موزیسین‏ها داشت و از ذوق و شناخت خوبی نسبت به این هنر برخوردار بود. در نتیجه، اعتبار خاصی به آن مرکز می‏بخشید که طبعاً منجر به تولید و پخش کارهای خوب می‏شد. می‏توان گفت در دوره‏ای که «سایه» مسئولیت موسیقی رادیو را بر عهده داشت، شاهد تولیدات درخشانی بودیم و علاوه بر آن، بستری برای تجربه و فعالیت جوان‏ترها مهیا شده بود. به هر حال فعالیتم در آنجا ادامه پیدا کرد تا اینکه سرباز شدم و در آن مدت می‏توانستم تنها هفته‏ای یکی، دوبار تمریناتم را در آنجا ادامه دهم. اولین قطعاتم بعد از اجرای جشن هنر -که یکی از دلایل انگیزشی آنها «سایه» بود- از جمله «سواران دشت امید» و «حصار» را در رادیو ضبط کردم که وقتی این اثر را ارائه کردم، «ابتهاج» نسبت به ادامه روند کاری من خیلی ابراز امیدواری می‏کرد. یک روز که با گروه «شیدا» سر تمرین قطعه «حصار» بودیم، «ابتهاج» به آنجا آمد و بعد از شنیدن آن قطعه، به‏شدت تحت‏تأثیر قرار گرفت، به‏حدی که اشک ایشان سرازیر شد و به من پیشنهاد داد که دوست دارد شعر این قطعه را خودش بسراید. بههرحال تا زمانی که شرایط انقلاب پیش نیامده و رادیو برقرار بود، وجود «ابتهاج» مثل یک معلم به ما دلگرمی می‏بخشید.

  • * آیا می‏توان گفت که دوره چاوش به نوعی امتداد نگاه و نظر هوشنگ ابتهاج بوده است؟
قطعاً. آن زمان هم «هوشنگ ابتهاج»، هم آقای «لطفی» و هم من به دنبال یک تشکیلات موسیقی بودیم که به دولت وابسته نباشد. در آن دوره هم می‏توان گفت که موسیقی اصلاً بخش خصوصی نداشت، مگر شرکت‏هایی که بیشتر در زمینه موسیقی پاپ فعال بودند. به همین علت ما این بحث را مدت‏ها در منزل «سایه» داشتیم که فضایی را مهیا کنیم که موسیقی، خارج از چارچوب‏های دولتی به ادامه حیات بپردازد. جرقه‏های تشکیل «چاوش» از همان‏جا زده شد، منتها در کش‏و‏قوس انقلاب و فراز و نشیب‏های آن، این پروسه مدتی متوقف شد. اما بعد از انقلاب و فروکش کردن تب‏و‏تاب‏ها نیاز به وجود چنین مرکز مستقلی بیش از گذشته احساس شد. چون در همان دوره از سوی رادیو و تلویزیون از ما دعوت کردند، اما فهمیدیم که اهداف هنری را خیلی نمی‏توان در مراکز تولیدات دولتی دنبال کرد. به همین دلیل، چاوش نه‏تنها فعالیت‏های خودش را دنبال می‏کرد، بلکه به مرکزی تبدیل شد که دانشجویان به علت تعطیل شدن دانشکده موسیقی، فعالیت‏هایشان را در آنجا ادامه می‏دادند. در کل، می‏توان گفت که «سایه» یکی از ارکان اصلی تشکیل «چاوش» بود.

  • * این موضوع که یک شاعر را مدیر قسمت موسیقی کنند، در بین اهالی موسیقی با بازخوردهای منفی مواجه نشد؟
خیر، چون «سایه» به موسیقی بی‏ربط نبوده و نیست. در واقع، او ناظر بخش عمده و تأثیرگذاری از تاریخ موسیقی معاصر ایران بوده و دوستی‏های عمیقی با بسیاری از موزیسین‏ها داشته است. وجود «سایه» بار فرهنگی زیادی به همراه داشت و ایشان نزد موزیسین‏ها -چه شاعر و چه موسیقیدان- از اعتبار والایی برخوردار بود. یک عده که به نظرم سلیقه موسیقایی متفاوتی داشتند، به این موضوع ایراد می‏گرفتند؛ اما کسانی که به موسیقی هنری با هویت ایرانی فکر می‏کردند، همیشه از وجود «سایه» در موسیقی ایران خوشحال بودند.


منبع:
ماهنامه تجربه

 

برخی موضوعات مشابه

پاسخ ها
0
بازدیدها
204
پاسخ ها
0
بازدیدها
269
پاسخ ها
0
بازدیدها
138
پاسخ ها
0
بازدیدها
199
بالا