فرخ خان از اولین دیپلماتهای ایرانی سده نوزدهم بود و در برخی از تحولات خارجی و سیاستهای برونمرزی ایران نقش داشت. شرح حال فرخخان و تا حدی بازنمایی حیات سیـاس*ـی وی یقینا بدون بهرهبرداری از مجموعه اسناد ارزشمند مجموعه اسناد و مدارک فرخخان امینالملک که طی سالهای 1346 تا 1357 به اشراف شادروان ایرج افشار و نظارت مرحوم دکتر حسین محبوبیاردکانی به سعی و همت استاد کریم اصفهانیان و همکاران ایشان قدرتالله روشنی زعفرانلو و علیاصغر عمران صورت گرفت، ممکن و مقدور نبود، لازم به ذکر است باقی این مجموعه اسناد در 3 مجلد توسط بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار منتشر شده و حدود 5 مجلد دیگر در دست پژوهش و نشر است.
فرخخان سال 1230 قمری در کاشان متولد شد. وی در نوجوانی پیشخدمت فتحعلیشاه قاجار بود و در زمان دستاندازی بختیاریها به اصفهان سال 1252 هنگامی که حاکم طبرستان بود، از طرف محمدشاه برای ختم این غائله به اصفهان عازم شد که متعاقب آن بدلیل بی کفایتی و ناکارآمدی، حاکم اصفهان (خسرو خان گرجی) از حکومت عزل و منوچهر خان معتمدالدوله جایگزین وی شد. او بهواسطه حسن انجام ماموریتهای محوله پلههای ترقی را طی کرد و مناصبی همچون حکومت گیلان 1255، ماموریت تحصیل مالیات از اهالی فارس، صندوقدار خاصه محمد شاه، حکومت کاشان 1260 و ساخت گنبد حرم حضرت عبدالعظیم در 1272 را عهدهدار بود. حسن انجام وظایف و هوش تدبیر وی موجب شد تا محبوبیتی دوچندان نزد محمد شاه و حاج میرزا آقاسی پیدا کند، همین محبوبیت باعث حسدورزی دیگران میشد، در جواب یکی از شکایاتی که از فرخخان از جانب اهالی فین به صدراعظم شده است، حاج میرزا آقاسی چنین نوشته است: عالیجاها، فرزندا، پاکی تو را از اول میدانم و همچنین است. به تهمت نمیتوانند به تو چیزی ببندند. فرخخان سال 1267 ماموریت وصول مالیات کل ایالات کشور و سال 1270 با حفظ سمت، صندوقداری خاصه از جانب ناصرالدین شاه میشود، ناصرالدین شاه در حکم صندوقداری وی مینویسد: ... در انجام مهمات معضله و خدمات مشکله به قوه عقل و تدبیر و عهده فکر و تمهید مساعی جمیله به ظهور آورد... 2 سال بعد در رمضان 1272 نشان تمثال همایون و لقب امینالملک را از ناصرالدین شاه دریافت میکند چرا که شاه معتقد است. «فرخخان ... زر کامل العیار قابلیتش از بوته امتحان بیغل و غش برآمد...» و این زمان است که وی را مامور به سفارت دولت فرانسه و انجام مذاکرات صلح کرده بودند.
وی 26 ژانویه 1857 سفارت ایران در فرانسه را تاسیس کرد و پس از یک سال مذاکره در چهارم مارس همان سال (هفتم رجب 1273 ه.ق) معاهده صلح پاریس را به وساطت ناپلئون سوم از جانب ناصرالدین شاه و آقاخان نوری صدراعظم، با ویکتوریا ملکه انگلستان امضا کرد. از 1235 تا 1237 ه.ق عهدهدار سفارت استانبول و به طور تقریبا همزمان طی سالهای 1236 تا 1238 سفیر دولت ایران در لندن بود، وی طی 2 سال اقامت در اروپا از جانب دولت ایران، معاهداتی با کشورهای ایتالیا، اتریش (عهدنامه مودت و کشتیرانی با کنت ژوزف آلکساندر هوبنر سفیر امپراطوری اتریش و مجارستان در فرانسه در هفدهم می 1857)، بلژیک (عهدنامه مودت و اقامت با شارل روژیه وزیر امورخارجه بلژیک)، سوئد(سوم نوامبر1857)، دانمارک (هفدهم نوامبر1857)، هلند (عهدنامه مودت و تجارت با لئونارد لیتن ولت وزیر مختار هلند در پاریس به تاریخ سوم جولای 1857)، سوئیس و آمریکا (سیزدهم دسامبر 1856 عهدنامه کنسولی و بازرگانی با کارول اسپنس وزیر مختار آمریکا در عثمانی)، نیز امضا کرد و پس از آن جهت حل و فصل اختلافات ایران و عثمانی در باب اتباع و سرحدات عازم استانبول شد. اما مختصرا باید چنین گفت که نتیجه معاهده صلح پاریس که محصول یک سال مذاکرات فرخخان بود، عبارت است از: تخلیه بوشهر، خارک، اهواز و محمره [خرمشهر] از قوای انگلیس، اجاره چابهار و بندرعباس به مدت 20 سال با اجاره بهای سالانه 16 هزار تومان توسط سلطان مسقط و به رسمیت شناختن حاکمیت ایران بر جزایر هرمز و قشم از جانب وی، آزادسازی اسرای جنگی ایران در قبال تخلیه قوای نظامی ایران از هرات و دست کشیدن از هرگونه ادعای حاکمیت در قبال هرات یا هر نقطهای از افغانستان. عملکرد فرخخان در مذاکرات صلح پاریس بیشتر مبتنی بر دستورالعملهای واصله از تهران بوده و بنا بر عجلهای که شاه و میرزا آقاخان برای فیصله یافتن موضوع داشتند، چندان جای ابتکار عملی برای وی در مذاکرات نبوده است. شرح مفصلتر از جزئیات و کیفیت نقش افراد در مذاکرات صلح پاریس منوط به بررسی همه جانبه در اسناد داخلی و اسناد وزارت خارجه بریتانیا و فرانسه است که در آیندهای نهچندان دور در قالب کتاب توسط نگارنده به زیور طبع آراسته خواهد شد. اواخر ماموریت فرخخان در فرنگ، شایعات و شنیدههایی دال بر بدگویی میرزا آقاخان از وی به گوشاش میرسد و صدر اعظم در نامهای مفصل در صدد رفع اتهام از خود بر میآید که خالی از طعنه و کنایه و منتگذاری نیست، در این نامه مینویسد: «در تقریرات عالیجاه میرزا ملکمخان که مخفیانه به من اظهار کرد معلوم شد آن برادر از استماع اراجیف شبهه غریبی عارض شده.» از سوی دیگر ملکم نیز در نامهای به فرخخان از مذاکراتی که با صدراعظم در باب رنجیدگی فرخخان از این شایعات داشته سخن به میان میآورد، از آنجا که اصولا ملکم در کنف حمایتها و توجهات آقاخان به خدمت در دربار گماشته شد و مورد مشورت و اعتماد وی در کارها بود و با توجه به اینکه تاکنون راجع به اینکه ملکم در مذاکرات پاریس نقش مهم و تاثیرگذاری ایفا کرده باشد مطلبی بهدست نیامده، ظن نگارنده بر این است که صدراعظم از فرستادن ملکم به همراه فرخخان 2 منظور داشته؛ نخست اینکه با توجه به هوش، ذکاوت، کاردانی و لیاقت فرخخان که موجبات ظنین شدن صدراعظم به وی بهعنوان یک رقیب را فراهم آورده بود، ملکم را که مورد اعتمادش بوده برای مراقبت احوال و رفتار وی بگمارد و دیگر اینکه این سفر موقعیت مناسبتری نسبت به ماموریت استانبول (قبل از پیش آمدن اعزام هیات مذاکرات صلح به پاریس، آقا خان قصد داشته وی را به استانبول بفرستد) بوده است جهت کسب تجارب سیـاس*ـی در محیط اروپا و کسب وجهه سیـاس*ـی نزد رجال سیـاس*ـی اروپا از این رو بررسی نقش ملکم در کیفیت روابط میان صدراعظم و فرخخان محتاج بررسی دقیق تری است. اینکه فرخخان سودای دستیابی به مقام صدراعظمی را داشته یا خیر، با توجه به مطالعات نگارنده فعلا مکتوم بوده، اما مسلم است که وی قویا امکان نیل به این منصب را داشته، چرا که علاوه بر حساسیت و اهمیت سمتهای وی در عرصه سیاست داخلی، دیپلماتی زبده در عرصه سیاست خارجی و شدیدا مورد علاقه و اطمینان ناصرالدین شاه بوده، چنانکه مسیو پیشون وزیر مختار فرانسه در گزارشی خطاب به دولت متبوعاش مینویسد: «من تصور میکنم که اگر فرخخان در همین موقع وارد تهران میشد و برنامههای مترقی خود را به عرض شاه میرسانید و این برنامهها با دستورالعملهای دستگاه اداری صدراعظم مورد مقایسه قرار میگرفت سقوط صدراعظم حتمی بود اما ورود فرخخان به سبب ماموریتی که در قسطنطیه [استانبول] محول گردیده چند ماهی به عقبافتاده است. لازم به ذکر است که پس از انجام مذاکراتی در باب اختلافات مرزی ایران و عثمانی تقاضای مدتی مرخصی میکند، صدراعظم موافقت با درخواست وی را مشروط بر فیصله کلیه مسائل فیمابین ایران و عثمانی میکند، در این میان صدراعظم که نگران از دست رفتن مقام و منصباش بوده به بدگویی از فرخخان نزد شاه میپردازد.»
فرخخان در ربیع الاول 1275 به تهران بازگشت و میرزا آقا خان در بیستم محرم همان سال عزل شده بود، در همان سال بود که فرخخان بنا به فرمان شاه وزیر حضور، مهردار، ریش سفید و ریاست عمله خلوت را عهده دار شد، پیشنهاد اعزام 42 نفر از جوانان ایرانی را برای ادامه تحصیل به فرانسه داد و به دریافت لقب امینالدولگی از شاه مفتخر شد. فاصله بین عزل آقا خان نوری و به صدارت رسیدن میرزا محمدخان سپهسالار در 24 شوال 1281 زمانی است که ناصرالدین شاه به تقلید از ممالک غربی و به هوای ترقی خواهی و تجدد در امور اداری مملکت دست به تاسیس کابینه 6 نفره و شورای دولتی 10 نفره زد و فرخخان سال 1276 از جانب شاه به عضویت شورای دولتی در آمد. تا این زمان، خط حیات سیـاس*ـی فرخخان امینالدوله سیر صعودی دارد، اما با روی کار آمدن سپهسالار و به تبع آن بیمهری شاه نسبت به وی، پیشکاری مظفرالدین میرزا ولیعهد در تبریز و یا حکومت خراسان یا فارس را به وی پیشنهاد میکنند. امینالدوله با توجه به سمتهای پیشیناش این مناصبها را در شأن و منزلت خویش نمیداند و توهین به خویش قلمداد میکند، هیچکدام را نپذیرفته و به تبعیدی خود خواسته در کاشان میرود، اما این تبــــــــعید خود خواسته کمتر از یک سال به طول میانجامد چرا که وی به تهران احضار شده و 2 سال بعد عهدهدار وزارت حضور، حکومت کاشان، اصفهان و نطنز، ریاست اداره گمرک خانهها و رئیس ملتزمین و کاروان سلطنتی ناصرالدین شاه عازم زیارت امام رضا(ع) در ذیالحجه 1283 شد. عاقبت وی براثر سکته قلبی در تهران درگذشت و در مقبره خانوادگی واقع در صحن کهنه حرم حضرت معصومه علیهاالسلام دفن شد.
فرخخان سال 1230 قمری در کاشان متولد شد. وی در نوجوانی پیشخدمت فتحعلیشاه قاجار بود و در زمان دستاندازی بختیاریها به اصفهان سال 1252 هنگامی که حاکم طبرستان بود، از طرف محمدشاه برای ختم این غائله به اصفهان عازم شد که متعاقب آن بدلیل بی کفایتی و ناکارآمدی، حاکم اصفهان (خسرو خان گرجی) از حکومت عزل و منوچهر خان معتمدالدوله جایگزین وی شد. او بهواسطه حسن انجام ماموریتهای محوله پلههای ترقی را طی کرد و مناصبی همچون حکومت گیلان 1255، ماموریت تحصیل مالیات از اهالی فارس، صندوقدار خاصه محمد شاه، حکومت کاشان 1260 و ساخت گنبد حرم حضرت عبدالعظیم در 1272 را عهدهدار بود. حسن انجام وظایف و هوش تدبیر وی موجب شد تا محبوبیتی دوچندان نزد محمد شاه و حاج میرزا آقاسی پیدا کند، همین محبوبیت باعث حسدورزی دیگران میشد، در جواب یکی از شکایاتی که از فرخخان از جانب اهالی فین به صدراعظم شده است، حاج میرزا آقاسی چنین نوشته است: عالیجاها، فرزندا، پاکی تو را از اول میدانم و همچنین است. به تهمت نمیتوانند به تو چیزی ببندند. فرخخان سال 1267 ماموریت وصول مالیات کل ایالات کشور و سال 1270 با حفظ سمت، صندوقداری خاصه از جانب ناصرالدین شاه میشود، ناصرالدین شاه در حکم صندوقداری وی مینویسد: ... در انجام مهمات معضله و خدمات مشکله به قوه عقل و تدبیر و عهده فکر و تمهید مساعی جمیله به ظهور آورد... 2 سال بعد در رمضان 1272 نشان تمثال همایون و لقب امینالملک را از ناصرالدین شاه دریافت میکند چرا که شاه معتقد است. «فرخخان ... زر کامل العیار قابلیتش از بوته امتحان بیغل و غش برآمد...» و این زمان است که وی را مامور به سفارت دولت فرانسه و انجام مذاکرات صلح کرده بودند.
وی 26 ژانویه 1857 سفارت ایران در فرانسه را تاسیس کرد و پس از یک سال مذاکره در چهارم مارس همان سال (هفتم رجب 1273 ه.ق) معاهده صلح پاریس را به وساطت ناپلئون سوم از جانب ناصرالدین شاه و آقاخان نوری صدراعظم، با ویکتوریا ملکه انگلستان امضا کرد. از 1235 تا 1237 ه.ق عهدهدار سفارت استانبول و به طور تقریبا همزمان طی سالهای 1236 تا 1238 سفیر دولت ایران در لندن بود، وی طی 2 سال اقامت در اروپا از جانب دولت ایران، معاهداتی با کشورهای ایتالیا، اتریش (عهدنامه مودت و کشتیرانی با کنت ژوزف آلکساندر هوبنر سفیر امپراطوری اتریش و مجارستان در فرانسه در هفدهم می 1857)، بلژیک (عهدنامه مودت و اقامت با شارل روژیه وزیر امورخارجه بلژیک)، سوئد(سوم نوامبر1857)، دانمارک (هفدهم نوامبر1857)، هلند (عهدنامه مودت و تجارت با لئونارد لیتن ولت وزیر مختار هلند در پاریس به تاریخ سوم جولای 1857)، سوئیس و آمریکا (سیزدهم دسامبر 1856 عهدنامه کنسولی و بازرگانی با کارول اسپنس وزیر مختار آمریکا در عثمانی)، نیز امضا کرد و پس از آن جهت حل و فصل اختلافات ایران و عثمانی در باب اتباع و سرحدات عازم استانبول شد. اما مختصرا باید چنین گفت که نتیجه معاهده صلح پاریس که محصول یک سال مذاکرات فرخخان بود، عبارت است از: تخلیه بوشهر، خارک، اهواز و محمره [خرمشهر] از قوای انگلیس، اجاره چابهار و بندرعباس به مدت 20 سال با اجاره بهای سالانه 16 هزار تومان توسط سلطان مسقط و به رسمیت شناختن حاکمیت ایران بر جزایر هرمز و قشم از جانب وی، آزادسازی اسرای جنگی ایران در قبال تخلیه قوای نظامی ایران از هرات و دست کشیدن از هرگونه ادعای حاکمیت در قبال هرات یا هر نقطهای از افغانستان. عملکرد فرخخان در مذاکرات صلح پاریس بیشتر مبتنی بر دستورالعملهای واصله از تهران بوده و بنا بر عجلهای که شاه و میرزا آقاخان برای فیصله یافتن موضوع داشتند، چندان جای ابتکار عملی برای وی در مذاکرات نبوده است. شرح مفصلتر از جزئیات و کیفیت نقش افراد در مذاکرات صلح پاریس منوط به بررسی همه جانبه در اسناد داخلی و اسناد وزارت خارجه بریتانیا و فرانسه است که در آیندهای نهچندان دور در قالب کتاب توسط نگارنده به زیور طبع آراسته خواهد شد. اواخر ماموریت فرخخان در فرنگ، شایعات و شنیدههایی دال بر بدگویی میرزا آقاخان از وی به گوشاش میرسد و صدر اعظم در نامهای مفصل در صدد رفع اتهام از خود بر میآید که خالی از طعنه و کنایه و منتگذاری نیست، در این نامه مینویسد: «در تقریرات عالیجاه میرزا ملکمخان که مخفیانه به من اظهار کرد معلوم شد آن برادر از استماع اراجیف شبهه غریبی عارض شده.» از سوی دیگر ملکم نیز در نامهای به فرخخان از مذاکراتی که با صدراعظم در باب رنجیدگی فرخخان از این شایعات داشته سخن به میان میآورد، از آنجا که اصولا ملکم در کنف حمایتها و توجهات آقاخان به خدمت در دربار گماشته شد و مورد مشورت و اعتماد وی در کارها بود و با توجه به اینکه تاکنون راجع به اینکه ملکم در مذاکرات پاریس نقش مهم و تاثیرگذاری ایفا کرده باشد مطلبی بهدست نیامده، ظن نگارنده بر این است که صدراعظم از فرستادن ملکم به همراه فرخخان 2 منظور داشته؛ نخست اینکه با توجه به هوش، ذکاوت، کاردانی و لیاقت فرخخان که موجبات ظنین شدن صدراعظم به وی بهعنوان یک رقیب را فراهم آورده بود، ملکم را که مورد اعتمادش بوده برای مراقبت احوال و رفتار وی بگمارد و دیگر اینکه این سفر موقعیت مناسبتری نسبت به ماموریت استانبول (قبل از پیش آمدن اعزام هیات مذاکرات صلح به پاریس، آقا خان قصد داشته وی را به استانبول بفرستد) بوده است جهت کسب تجارب سیـاس*ـی در محیط اروپا و کسب وجهه سیـاس*ـی نزد رجال سیـاس*ـی اروپا از این رو بررسی نقش ملکم در کیفیت روابط میان صدراعظم و فرخخان محتاج بررسی دقیق تری است. اینکه فرخخان سودای دستیابی به مقام صدراعظمی را داشته یا خیر، با توجه به مطالعات نگارنده فعلا مکتوم بوده، اما مسلم است که وی قویا امکان نیل به این منصب را داشته، چرا که علاوه بر حساسیت و اهمیت سمتهای وی در عرصه سیاست داخلی، دیپلماتی زبده در عرصه سیاست خارجی و شدیدا مورد علاقه و اطمینان ناصرالدین شاه بوده، چنانکه مسیو پیشون وزیر مختار فرانسه در گزارشی خطاب به دولت متبوعاش مینویسد: «من تصور میکنم که اگر فرخخان در همین موقع وارد تهران میشد و برنامههای مترقی خود را به عرض شاه میرسانید و این برنامهها با دستورالعملهای دستگاه اداری صدراعظم مورد مقایسه قرار میگرفت سقوط صدراعظم حتمی بود اما ورود فرخخان به سبب ماموریتی که در قسطنطیه [استانبول] محول گردیده چند ماهی به عقبافتاده است. لازم به ذکر است که پس از انجام مذاکراتی در باب اختلافات مرزی ایران و عثمانی تقاضای مدتی مرخصی میکند، صدراعظم موافقت با درخواست وی را مشروط بر فیصله کلیه مسائل فیمابین ایران و عثمانی میکند، در این میان صدراعظم که نگران از دست رفتن مقام و منصباش بوده به بدگویی از فرخخان نزد شاه میپردازد.»
فرخخان در ربیع الاول 1275 به تهران بازگشت و میرزا آقا خان در بیستم محرم همان سال عزل شده بود، در همان سال بود که فرخخان بنا به فرمان شاه وزیر حضور، مهردار، ریش سفید و ریاست عمله خلوت را عهده دار شد، پیشنهاد اعزام 42 نفر از جوانان ایرانی را برای ادامه تحصیل به فرانسه داد و به دریافت لقب امینالدولگی از شاه مفتخر شد. فاصله بین عزل آقا خان نوری و به صدارت رسیدن میرزا محمدخان سپهسالار در 24 شوال 1281 زمانی است که ناصرالدین شاه به تقلید از ممالک غربی و به هوای ترقی خواهی و تجدد در امور اداری مملکت دست به تاسیس کابینه 6 نفره و شورای دولتی 10 نفره زد و فرخخان سال 1276 از جانب شاه به عضویت شورای دولتی در آمد. تا این زمان، خط حیات سیـاس*ـی فرخخان امینالدوله سیر صعودی دارد، اما با روی کار آمدن سپهسالار و به تبع آن بیمهری شاه نسبت به وی، پیشکاری مظفرالدین میرزا ولیعهد در تبریز و یا حکومت خراسان یا فارس را به وی پیشنهاد میکنند. امینالدوله با توجه به سمتهای پیشیناش این مناصبها را در شأن و منزلت خویش نمیداند و توهین به خویش قلمداد میکند، هیچکدام را نپذیرفته و به تبعیدی خود خواسته در کاشان میرود، اما این تبــــــــعید خود خواسته کمتر از یک سال به طول میانجامد چرا که وی به تهران احضار شده و 2 سال بعد عهدهدار وزارت حضور، حکومت کاشان، اصفهان و نطنز، ریاست اداره گمرک خانهها و رئیس ملتزمین و کاروان سلطنتی ناصرالدین شاه عازم زیارت امام رضا(ع) در ذیالحجه 1283 شد. عاقبت وی براثر سکته قلبی در تهران درگذشت و در مقبره خانوادگی واقع در صحن کهنه حرم حضرت معصومه علیهاالسلام دفن شد.
دانلود رمان و کتاب های جدید