لالایی ترکی بهمراه ترجمه فارسی
لالایی های آذربایجان "بایاتی"هایی هستند که مادران هنگام خواباندن فرزند بر بالین وی می خوانند و همچون لالایی های مناطق دیگر ایران سرشار از مهر و محبت مادران و مملو از تصویر فراز و نشیب های زندگی مردمان این سامان می باشند.
1-تشبیهات:
در بیشتر لالایی های آذربایجان، مادر فرزند خود را به مظاهر زیبای طبیعت تشبیه می نماید که این خود نمادی از زندگی اصیل روستایی این منطقه و به دور از هیاهوی زندگی امروز،عاطفی ترین وزیباترین لالایی ها را شکل میدهد:
داغلارین لالاسینا برای لاله های کوهستان
گوزلرین قاراسینا برای سیاهی چشم ها
آنالارقربان اولسون مادران قربان شوند
ئوز کورپه بالاسینا برای کودک کوچک شان
2-قربان صدقه فرزند:
در میان لالایی های آذربایجان این مضمون با صراحت لهجه بسیار و با عشقی وصف ناشدنی از سوی مادر به فرزند خویش جلوه گر میشود،که در لالایی های مناطق دیگر ایران به این گونه دیده نمی شود و علت آن را می توان در احترامی دانست که مادر به واسطه داشتن و به ثمر رساندن فرزند در ایل کسب مینماید. مادر علاوه بر داشتن رابـ ـطه عاطفی شدید با فرزند خود ،نوعی مسئولیت در ارتباط با حفظ و بقای ایل بر دوش می کشد.پس فرزند باید از چشم بد دور باشد و طبیعی است که مادر از نگاه به او سیر نمی شود.
لای لای دئدیم بویونجا لالای گفتم به اندازه قدت
باش یاسدیغا قویونجا تا سرت را بر بالش گذاشتی
یات سن گول یاتاغیندا بخوابی در خوبگاه گل
باخیم سنه دویونجا تا سیر نگاهت کنم
3-آرزوها:
مادر بهترین آرزوهای خود را نسبت به فرزندش در لالایی به تصویر می کشد.رویاهایی که در عین حال ارزشهای خانواده را یادآور می شود.دیدن قد و قامت بلند فرزند،آرزوی عروسی او اینکه در اینده عصای دست پیری او باشد،با زیباترین اشعار بیان می شود.
بالام بیرسوین گوروم کودکم خوشحالی کن تا ببینم
سرو تک بویون گوروم مانند سرو قامتت را ببینم
تانریدان آرزوم بو دور آرزویم از خدا اینست
بالامین تویون گوروم عروسی کودکم را ببینم
بالا عمرون چوخ اولسون کودکم عمرت طولانی باشد
گویلون،گوزون،توخ اولسون چشم و دلت سیر باشد
سنه لای لای چاغیریم با صدای بلند برایت لای لای بگویم
دشمانلارون یوخ اولسون تا دشمنانت نابود شوند.
4-مسایل اقتصادی و اجتماعی:
لالایی های آذربایجان در مجموع جامعه ای کوچ نشین را ترسیم می کنند،که دامداری در آن شغل اصلی مردمان این سرزمین است.
قربانون قوزی اولسون بره فدای تو بشود
قوزونون یوزی اولسون صدها بره فدای تو بشود
قوزودان قربان اولماز از بره قربانی پذیرفته نمی شود
قوی آنانون ئوزی اولسون بگذار مادر فدای تو بشود.
احترام به مظاهر طبیعت بخش عمده ای از لالایی های آذربایجان را به خود اختصاص داده است.احترام به ماه،ستاره و خورشید،احترام به کوه که زاینده جویباران است و گل وگیاهی که بر دامان آن می روید،از زیباترین لالایی های آذربایجان می باشد.
یول اوسته بولاق اوللام سر راه، چشمه خواهم شد
آخارام، بولاق اوللام مثل رود جاری خواهم شد.چشمه خواهم شد
سن منیم ئوز بالامسان تو کودک خود من هستی
ئوزوم گوز-قولاق اوللام خودم چشم وگوش تو خواهم شد.
آی دوغدی یانا دوندی ماه نو شد هلال گشت
اولدوزلار سانا دوندی ستاره ها قابل شمارش گشتند
بالا دردین چکمکدن ازبس غصه کودکم را خوردم
اوره ییم قانا دوندی قلبم خون شد.
5-زنان و مسائل آنها در لالایی های آذربایجان:
موقعیت زن درخانواده و مسئولیت های اودرخانه،محدودیت او در یک جامعه ایلیاتی مردسالار،ازدواج ودوری از خانواده و گاهی ایل،دلتنگی هایی است که او در قالب لالایی با فرزندش می گوید:
لای لای گولوم لای لای لای لای گلم لای لای
گولوم،بولبولوم لای لای گلم،بلبلم،لای لای
بویی سنین ساینده در سایه بزرگ شدن و قد کشیدن تو
منده بیر گولوم لای لای من هم خنده ای بکنم(خوشحال باشم)
لای لای بگیم لای لای لای لای بزرگم(سرورم)لای لای
گوزل گویچکیم لای لای زیبا و خوشگلم لای لای
غربت ئولکه،یاد ائلده در سرزمین غریب و ایل غریب
آرخام،کومگیم لا لای پشتیبان و کمکم لای لای
6-اسلام و باور های مذهبی در لالایی های آذربایجان:
در بخشی از لالایی های مادران آذربایجان،مادر دست به دعا برمی دارد و سلامتی و سعادت فرزندش را از خدا می خواهد و گاهی ائمه را مورد خطاب قرار می دهد که این از زیباترین لالایی ها و در واقع دعاهای مادران آذربایجانی است.
لای لای امگیم بالا لای لای حاصل زحمتم ، فرزندم
دوزوم چورگیم بالا نان و نمکم ،فرزندم
تانریدان عهدیم بودر با خدا عهدم این است
گوروم کومکین بالام یاری و کمک ترا ببینم.
لای لای چالام آدوا با نامت لایی می گویم
علی چاتسن دادوا حضرت علی به دادت برسد(کمکت کند)
علی دادا چاتاندا زمانی که حضرت علی کمکت می کند
منی ده سال یادوا مرا هم به یاد بیاور.
7-بیماری کودک:
گاهی عدم سلامتی کودک مادر را سخت نگران می کند.بیماریها و مرگ ومیر کودکان در اثر بیماریهای ناشی از عدم رعایت بهداشت در یک جامعه ایلیاتی و گاهی فقر و قحطی باعث می شده که مادر دست به دعا برداشته و برای سلامتی فرزندش از خدا سلامتی بخواهد.
لای لای دئدیم اوجادان لای لای گفتم با صدای بلند
سسیم چیخمیر باجادان صدایم از پنجره(دودکش یا روزن سقف) بیرون نمی رود
آللاه سنی ساخلاسین خدا ترا حفظ کند
چیچکدن،قیزیلجادان از آبله و سرخک.
ائوینده ائشیگینده در خانه و زندگیت
یات قوزوم بئشیگینده بخواب بره ام در گهواره ات
بیرمن،بیردان اولدوزی یکی من یکی ستاره سحری
دورموشوق کشیگینده به نگهبانی
لالایی ترکی بهمراه ترجمه فارسی
بالاما قوربان ایلانلار ، بالام ناواخ دیل آنلار قربون بچه ام مارها ، بچه ام کی زبان می فهمد ؟
بالاما قوربان سئرچه لر ، بالام ناواخ دیرچه لر قربان بچه ام گنجشکها ، بچه اکم کی یه کمی بزرگ میشود ؟
بالاما قوربان قارقالار ، بالام ناواخ دیل قانار قربان بچه ام کلاغها ، بچه ام کی زبان سرش می شود .
بالاما قوربان اینه کلر ، بالام ناواخ ایمه کلر قربان بچه ام گاوها ، بچه ام کی چهار دست و پا راه می رود ؟
...
قیز قیزیل آلما ، ده ر یئره سالما ، مدرسیه گئت گل ، بئواختا قالما دختر سیب طلا ، بچین و زمین نیانداز ، برو به مدرسه برگرد ، دیر نکن
قیز قیزیلا دؤنوبدور خبری یوخ اوغلانلارین دختر طلا شده ، پسرها خبر ندارند .
بو قیز دئییل قایقاناخدیر ، اره گئده جه ک قوناخدیر این دختر نیست ، خاگینه است ، به خانه بخت میرود و مهمان است .
گؤزل قیزام گلین آلین ، که بینیمه که تده ر سالین دختر قشنگی هستم ، بیائید مرا بگیرید . روستاها را مهرم کنید .
قیزدی نازدی مین تومن آزدی ، میلیونلار گتیر ، گل بو قیزی گؤتور دختر است و ناز است ، هزار تومان کم است ، میلونها بیاور و این دختر را ببر
...
گولو گولولر یارپاغی ، آستانالار تورپاغی ، بالامی نظروورانین ، گؤزونه بیبار یارپاغی گل و برگ گلها ، خاک آستن ها ، هرکی بچه ام را نظر کند ، به چشمش فرو رود برگ فلفل
...
خیرداجا قیزیم بیرقطره ، گئتدی قیرنادان سو گـه تیره ، آناسی دئدی دینقیلی سان ، کوزه نی سالیب سیندیری سان دختر کوچولوم یک قطره ست ، رفت از شیر آب آب بیاره ، مادرش گفت کوچولوئی ، کوزه رو می اندازی می شکنی .
...
گولو گولوله ر یارپاغی ، آستانالار تورپاغی ، بالامی نذر لییه نین ، گؤزونه بیبار یارپاغی ، برگ گلها ، گرد آستانه ها ، هر کی بچه مو چشم بزنه ، الهی به چشمش برگ فلفل فرو بره .
...
لای لای دئییم یاتاسان لالائی بگویم بخوابی
گول غنچه یه باتاسان توی گلها و غنچه ها فرو بروی
گول غنچه لر ایچینده در بین گلها و غنچه ها
شیرین یوخو تاپاسان به خواب شیرینی بروی
...
لالای بئشیگیم لای لای لالائی گهواره ام لالائی
ائویم ائشیگیم لایلای لالائی خانه و زندگیم لالائی
سن یات شیرین یوخو گؤو بخواب و خوابهای خوب ببین
چه کیم کئشیین لای لای کشیک تو را بکشم لالائی
...
لالای بالام جان بالام لایلایئی بچه ام جان بچه ام
من سنه قوربان بالام من به قربان تو بچه ام
آغلییبان باغریمی با گریه ات قلبم را
گل ائله مه قان بالام بیا و خون نکن بچه ام
...
لای لای دئدیم بویونجا لالائی گفتم به اندازه قدت
باش یاسدیغا قویونجا به وقتی که سرت را روی متکا گذاشتی
یات سن گول یاتاغیندا تو در رختواب گلت بخواب
باخیم سنه دویونجا من نیز سیر نگاهت کنم
...
لای لای دئدیم یاتینجا لالائی گفتم تا وقتی که بخواب رفتی
گؤزله ره م اویانینجا منتظر می مانم تا بیدار شوی
زارا آمانا گلدیم به زاری و فغان آمدم
سن حاصیلا چاتینجا تا تو بزرگ شوی
...
لای لای امه ییم لای لای لالائی بهره ام لالائی
دوزوم چؤره ییم لای لای نمک و نانم لالائی
تانری دان عهدیم بودور خواسته ام از خدا این است
گؤروم کومه یین لای لای که کمکت را ببینم لالائی
لای لای اولدوزوم آییم
لای لای شاماما پاییم
سن گئت شیرین یوخویا
منده نفسین ساییم
لای لای گولون دسته سی
دامغانین پوسته سی
یوخلا سنه اوخویوم
قره باغ شیکسته سی!!
لای لای اوجا سهندیم
لای لای شکریم قندیم
دونیا گوزلریندن
منده سنی بیندیم
لای لای ارکین قالاسی
یات قهرمان بالاسی
یئنه شئحدن دولوبدور
گوزلرین پیالاسی
لای لای دئدیم یاتاسان
قیزیل گوله باتاسان
من آرزوما چاتمادیم
سن آرزووا چاتاسان
لای لاییْنام یات بالام
گوُن ایله چیْخ بات بالام
من آرزوما چاتمادیم سن آرزووا چات بالام
لالایی تو هستم بخواب ، فرزندم
بهمراه آفتاب طلوع و غروب کن ، فرزندم
من به آرزو ی خودم نرسیدم تو به آرزویت برس ، فرزندم
لای لای آهو گؤز بالام
لای لای شیرین سؤز بالام
گؤزَل لیکده دونیادا تکدی منیم اؤز بالام
لالایی فرزند چشم آهوی من
لالایی فرزند شیرین سخنم
در زیبایی در دنیا فرزند من تک است
لالاییْنام اؤز بالام
قاشی قارا گؤز بالام
دیلین بالدان شیرین دیر دوداغیْند سؤز بالام
لالایی تو هستم فرزندم
فرزند چشم و ابرو سیاه من
زبانت از عسل شیرینتر است حرف روی لبت فرزندم
(حرف که از لب تو جاری میشود ، زبانی که به آن تکلم میکنی از عسل شیرینتر است ، ای فرزند من)
{ لالایی تو هستم اصلاحی است( که بتو لالایی میخوانم معنی میدهد) }
لایْ لایْ دیلین دوز بالام
دیل آچ گینان تئز بالام
من اوتوروم سن دانیْش شیرین شیرین سؤز بالام
لالایی ، زبانت نمک است فرزندم
زود زبان باز کن فرزندم
من بنشینم تو حرف بزن حرف های شیرین فرزندم
لای لای بالام گوُل بالام
من سَنَه قوربان بالام
قان ائیلَه مَه کؤنلوُموُ گَل مَنَه بیر گوُل بالام
لالایی فرزند گل من
من بقربان تو فرزندم
دل مرا خون نکن بیا برای من بخند فرزندم
لای لاییْنام گوُل بالام
تئل لَری سوُنبوُل بالام
کَپَنَک دَن سئرچَه دَن یوخوسو یوُنگوُل بالام
لالایی تو هستم فرزند گل من
مو هایت مثل سنبل ، فرزندم
لای لاییْنام یات بالام
گوُن ایله چیْخ بات بالام
من آرزوما چاتمادیم سن آرزووا چات بالام
لالایی تو هستم بخواب ، فرزندم
بهمراه آفتاب طلوع و غروب کن ، فرزندم
من به آرزو ی خودم نرسیدم تو به آرزویت برس ، فرزندم
لای لای آهو گؤز بالام
لای لای شیرین سؤز بالام
گؤزَل لیکده دونیادا تکدی منیم اؤز بالام
لالایی فرزند چشم آهوی من
لالایی فرزند شیرین سخنم
در زیبایی در دنیا فرزند من تک است
لالاییْنام اؤز بالام
قاشی قارا گؤز بالام
دیلین بالدان شیرین دیر دوداغیْند سؤز بالام
لالایی تو هستم فرزندم
فرزند چشم و ابرو سیاه من
زبانت از عسل شیرینتر است حرف روی لبت فرزندم
(حرف که از لب تو جاری میشود ، زبانی که به آن تکلم میکنی از عسل شیرینتر است ، ای فرزند من)
{ لالایی تو هستم اصلاحی است( که بتو لالایی میخوانم معنی میدهد)
لایْ لایْ دیلین دوز بالام
دیل آچ گینان تئز بالام
من اوتوروم سن دانیْش شیرین شیرین سؤز بالام
لالایی ، زبانت نمک است فرزندم
زود زبان باز کن فرزندم
من بنشینم تو حرف بزن حرف های شیرین فرزندم
لای لای بالام گوُل بالام
من سَنَه قوربان بالام
قان ائیلَه مَه کؤنلوُموُ گَل مَنَه بیر گوُل بالام
لالایی فرزند گل من
من بقربان تو فرزندم
دل مرا خون نکن بیا برای من بخند فرزندم
لای لاییْنام گوُل بالام
تئل لَری سوُنبوُل بالام
کَپَنَک دَن سئرچَه دَن یوخوسو یوُنگوُل بالام
لالایی تو هستم فرزند گل من
مو هایت مثل سنبل ، فرزندم
از پروانه از گنجشک فرزند من خوابش سبک تر است...............
لایْ لایْ لار (لالایی ها)
لایْ لایْ داغ بویو دوزم
آی کؤرپَه املیک قوزوم
بانلادیلار خوروزلار
یوخلا آی دان اولدوزوم
لالایی ای قدکوه نمکم
ای برة تازه علف خورده ام
خروس ها بانگ بر آوردند
بخواب ای ستاره سپیده دم من
لایْ لایْ گول بوتام اوغلوم
عطرینه باتام اوغلوم
آرزیْم بودور اؤلمییب
تویونو توتام اوغلوم
لالایی پسر گل بوته ام
در عطر تو غرق شوم
آرزویم اینست نمیرم
عروسی پسرم را بگیرم
لایْ لایْ گوُلوُم گوُلابیم
آلما ، هئیْوا ، گوُلابیْ م
دریا کیمین گئیینمیش
آیاقدان باشا آبیْم
لالایی گلم ، گلابم
سیب ، به ، گلابی من
مثل دریا پوشیده
از سر تا پا آبی پسر من
لای لای منیم زینتیم
سوُموُیوُم ، قانیم ، اَتیم
داغ کیمین دایاغیْم سان
سَن سَن منیم جوُراَتیم
لالایی ای زینت من
استخوانم ، خونم ، گوشتم
مثل کوه تکیه گاه منی
تو هستی جرأت من
لایْ لایْ دئدیم جان دئدیم
یوخودان اویان دئدیم
سن یئری بیر من باخیْم
جان سنه قوربان دئدیم
لالایی گفتم جان گفتم
گفتم که از خواب بیدار شو
تو راه برو من نگاهت کنم
گفتم که جان به قربان تو
بالاما لایْلایْ دئدیم
یاتمادی لایْلایْ دیدیم
کوُچَه دَه اوینویاندا
ییْخیْلدی ائی وای دئدیم
بفرزندم لالایی گفتم
نخوابید لالایی گفتم
هنگام بازی در کوچه
زمین خورد ، ای وای گفتم
لایْ لایْ شَکَریم قَندیم
لایْ لایْ اوجا سهندیم
دوُنیا گؤزَل لریندن
من بالامی بَیَندیم
لالای ای شکر و قند من
لالایی ای سهند بلند من
در بین زیبارویان دنیا
من فرزندم را پسندیدم
لایْ لایْ گوُلوُم باهاریْم
قیش گوُنوُندَه زوماریْم
یاشاییْشیْن باغیندا
دادلی ، تاملی ،
لالایی های آذربایجان "بایاتی"هایی هستند که مادران هنگام خواباندن فرزند بر بالین وی می خوانند و همچون لالایی های مناطق دیگر ایران سرشار از مهر و محبت مادران و مملو از تصویر فراز و نشیب های زندگی مردمان این سامان می باشند.
1-تشبیهات:
در بیشتر لالایی های آذربایجان، مادر فرزند خود را به مظاهر زیبای طبیعت تشبیه می نماید که این خود نمادی از زندگی اصیل روستایی این منطقه و به دور از هیاهوی زندگی امروز،عاطفی ترین وزیباترین لالایی ها را شکل میدهد:
داغلارین لالاسینا برای لاله های کوهستان
گوزلرین قاراسینا برای سیاهی چشم ها
آنالارقربان اولسون مادران قربان شوند
ئوز کورپه بالاسینا برای کودک کوچک شان
2-قربان صدقه فرزند:
در میان لالایی های آذربایجان این مضمون با صراحت لهجه بسیار و با عشقی وصف ناشدنی از سوی مادر به فرزند خویش جلوه گر میشود،که در لالایی های مناطق دیگر ایران به این گونه دیده نمی شود و علت آن را می توان در احترامی دانست که مادر به واسطه داشتن و به ثمر رساندن فرزند در ایل کسب مینماید. مادر علاوه بر داشتن رابـ ـطه عاطفی شدید با فرزند خود ،نوعی مسئولیت در ارتباط با حفظ و بقای ایل بر دوش می کشد.پس فرزند باید از چشم بد دور باشد و طبیعی است که مادر از نگاه به او سیر نمی شود.
لای لای دئدیم بویونجا لالای گفتم به اندازه قدت
باش یاسدیغا قویونجا تا سرت را بر بالش گذاشتی
یات سن گول یاتاغیندا بخوابی در خوبگاه گل
باخیم سنه دویونجا تا سیر نگاهت کنم
3-آرزوها:
مادر بهترین آرزوهای خود را نسبت به فرزندش در لالایی به تصویر می کشد.رویاهایی که در عین حال ارزشهای خانواده را یادآور می شود.دیدن قد و قامت بلند فرزند،آرزوی عروسی او اینکه در اینده عصای دست پیری او باشد،با زیباترین اشعار بیان می شود.
بالام بیرسوین گوروم کودکم خوشحالی کن تا ببینم
سرو تک بویون گوروم مانند سرو قامتت را ببینم
تانریدان آرزوم بو دور آرزویم از خدا اینست
بالامین تویون گوروم عروسی کودکم را ببینم
بالا عمرون چوخ اولسون کودکم عمرت طولانی باشد
گویلون،گوزون،توخ اولسون چشم و دلت سیر باشد
سنه لای لای چاغیریم با صدای بلند برایت لای لای بگویم
دشمانلارون یوخ اولسون تا دشمنانت نابود شوند.
4-مسایل اقتصادی و اجتماعی:
لالایی های آذربایجان در مجموع جامعه ای کوچ نشین را ترسیم می کنند،که دامداری در آن شغل اصلی مردمان این سرزمین است.
قربانون قوزی اولسون بره فدای تو بشود
قوزونون یوزی اولسون صدها بره فدای تو بشود
قوزودان قربان اولماز از بره قربانی پذیرفته نمی شود
قوی آنانون ئوزی اولسون بگذار مادر فدای تو بشود.
احترام به مظاهر طبیعت بخش عمده ای از لالایی های آذربایجان را به خود اختصاص داده است.احترام به ماه،ستاره و خورشید،احترام به کوه که زاینده جویباران است و گل وگیاهی که بر دامان آن می روید،از زیباترین لالایی های آذربایجان می باشد.
یول اوسته بولاق اوللام سر راه، چشمه خواهم شد
آخارام، بولاق اوللام مثل رود جاری خواهم شد.چشمه خواهم شد
سن منیم ئوز بالامسان تو کودک خود من هستی
ئوزوم گوز-قولاق اوللام خودم چشم وگوش تو خواهم شد.
آی دوغدی یانا دوندی ماه نو شد هلال گشت
اولدوزلار سانا دوندی ستاره ها قابل شمارش گشتند
بالا دردین چکمکدن ازبس غصه کودکم را خوردم
اوره ییم قانا دوندی قلبم خون شد.
5-زنان و مسائل آنها در لالایی های آذربایجان:
موقعیت زن درخانواده و مسئولیت های اودرخانه،محدودیت او در یک جامعه ایلیاتی مردسالار،ازدواج ودوری از خانواده و گاهی ایل،دلتنگی هایی است که او در قالب لالایی با فرزندش می گوید:
لای لای گولوم لای لای لای لای گلم لای لای
گولوم،بولبولوم لای لای گلم،بلبلم،لای لای
بویی سنین ساینده در سایه بزرگ شدن و قد کشیدن تو
منده بیر گولوم لای لای من هم خنده ای بکنم(خوشحال باشم)
لای لای بگیم لای لای لای لای بزرگم(سرورم)لای لای
گوزل گویچکیم لای لای زیبا و خوشگلم لای لای
غربت ئولکه،یاد ائلده در سرزمین غریب و ایل غریب
آرخام،کومگیم لا لای پشتیبان و کمکم لای لای
6-اسلام و باور های مذهبی در لالایی های آذربایجان:
در بخشی از لالایی های مادران آذربایجان،مادر دست به دعا برمی دارد و سلامتی و سعادت فرزندش را از خدا می خواهد و گاهی ائمه را مورد خطاب قرار می دهد که این از زیباترین لالایی ها و در واقع دعاهای مادران آذربایجانی است.
لای لای امگیم بالا لای لای حاصل زحمتم ، فرزندم
دوزوم چورگیم بالا نان و نمکم ،فرزندم
تانریدان عهدیم بودر با خدا عهدم این است
گوروم کومکین بالام یاری و کمک ترا ببینم.
لای لای چالام آدوا با نامت لایی می گویم
علی چاتسن دادوا حضرت علی به دادت برسد(کمکت کند)
علی دادا چاتاندا زمانی که حضرت علی کمکت می کند
منی ده سال یادوا مرا هم به یاد بیاور.
7-بیماری کودک:
گاهی عدم سلامتی کودک مادر را سخت نگران می کند.بیماریها و مرگ ومیر کودکان در اثر بیماریهای ناشی از عدم رعایت بهداشت در یک جامعه ایلیاتی و گاهی فقر و قحطی باعث می شده که مادر دست به دعا برداشته و برای سلامتی فرزندش از خدا سلامتی بخواهد.
لای لای دئدیم اوجادان لای لای گفتم با صدای بلند
سسیم چیخمیر باجادان صدایم از پنجره(دودکش یا روزن سقف) بیرون نمی رود
آللاه سنی ساخلاسین خدا ترا حفظ کند
چیچکدن،قیزیلجادان از آبله و سرخک.
ائوینده ائشیگینده در خانه و زندگیت
یات قوزوم بئشیگینده بخواب بره ام در گهواره ات
بیرمن،بیردان اولدوزی یکی من یکی ستاره سحری
دورموشوق کشیگینده به نگهبانی
لالایی ترکی بهمراه ترجمه فارسی
بالاما قوربان ایلانلار ، بالام ناواخ دیل آنلار قربون بچه ام مارها ، بچه ام کی زبان می فهمد ؟
بالاما قوربان سئرچه لر ، بالام ناواخ دیرچه لر قربان بچه ام گنجشکها ، بچه اکم کی یه کمی بزرگ میشود ؟
بالاما قوربان قارقالار ، بالام ناواخ دیل قانار قربان بچه ام کلاغها ، بچه ام کی زبان سرش می شود .
بالاما قوربان اینه کلر ، بالام ناواخ ایمه کلر قربان بچه ام گاوها ، بچه ام کی چهار دست و پا راه می رود ؟
...
قیز قیزیل آلما ، ده ر یئره سالما ، مدرسیه گئت گل ، بئواختا قالما دختر سیب طلا ، بچین و زمین نیانداز ، برو به مدرسه برگرد ، دیر نکن
قیز قیزیلا دؤنوبدور خبری یوخ اوغلانلارین دختر طلا شده ، پسرها خبر ندارند .
بو قیز دئییل قایقاناخدیر ، اره گئده جه ک قوناخدیر این دختر نیست ، خاگینه است ، به خانه بخت میرود و مهمان است .
گؤزل قیزام گلین آلین ، که بینیمه که تده ر سالین دختر قشنگی هستم ، بیائید مرا بگیرید . روستاها را مهرم کنید .
قیزدی نازدی مین تومن آزدی ، میلیونلار گتیر ، گل بو قیزی گؤتور دختر است و ناز است ، هزار تومان کم است ، میلونها بیاور و این دختر را ببر
...
گولو گولولر یارپاغی ، آستانالار تورپاغی ، بالامی نظروورانین ، گؤزونه بیبار یارپاغی گل و برگ گلها ، خاک آستن ها ، هرکی بچه ام را نظر کند ، به چشمش فرو رود برگ فلفل
...
خیرداجا قیزیم بیرقطره ، گئتدی قیرنادان سو گـه تیره ، آناسی دئدی دینقیلی سان ، کوزه نی سالیب سیندیری سان دختر کوچولوم یک قطره ست ، رفت از شیر آب آب بیاره ، مادرش گفت کوچولوئی ، کوزه رو می اندازی می شکنی .
...
گولو گولوله ر یارپاغی ، آستانالار تورپاغی ، بالامی نذر لییه نین ، گؤزونه بیبار یارپاغی ، برگ گلها ، گرد آستانه ها ، هر کی بچه مو چشم بزنه ، الهی به چشمش برگ فلفل فرو بره .
...
لای لای دئییم یاتاسان لالائی بگویم بخوابی
گول غنچه یه باتاسان توی گلها و غنچه ها فرو بروی
گول غنچه لر ایچینده در بین گلها و غنچه ها
شیرین یوخو تاپاسان به خواب شیرینی بروی
...
لالای بئشیگیم لای لای لالائی گهواره ام لالائی
ائویم ائشیگیم لایلای لالائی خانه و زندگیم لالائی
سن یات شیرین یوخو گؤو بخواب و خوابهای خوب ببین
چه کیم کئشیین لای لای کشیک تو را بکشم لالائی
...
لالای بالام جان بالام لایلایئی بچه ام جان بچه ام
من سنه قوربان بالام من به قربان تو بچه ام
آغلییبان باغریمی با گریه ات قلبم را
گل ائله مه قان بالام بیا و خون نکن بچه ام
...
لای لای دئدیم بویونجا لالائی گفتم به اندازه قدت
باش یاسدیغا قویونجا به وقتی که سرت را روی متکا گذاشتی
یات سن گول یاتاغیندا تو در رختواب گلت بخواب
باخیم سنه دویونجا من نیز سیر نگاهت کنم
...
لای لای دئدیم یاتینجا لالائی گفتم تا وقتی که بخواب رفتی
گؤزله ره م اویانینجا منتظر می مانم تا بیدار شوی
زارا آمانا گلدیم به زاری و فغان آمدم
سن حاصیلا چاتینجا تا تو بزرگ شوی
...
لای لای امه ییم لای لای لالائی بهره ام لالائی
دوزوم چؤره ییم لای لای نمک و نانم لالائی
تانری دان عهدیم بودور خواسته ام از خدا این است
گؤروم کومه یین لای لای که کمکت را ببینم لالائی
لای لای اولدوزوم آییم
لای لای شاماما پاییم
سن گئت شیرین یوخویا
منده نفسین ساییم
لای لای گولون دسته سی
دامغانین پوسته سی
یوخلا سنه اوخویوم
قره باغ شیکسته سی!!
لای لای اوجا سهندیم
لای لای شکریم قندیم
دونیا گوزلریندن
منده سنی بیندیم
لای لای ارکین قالاسی
یات قهرمان بالاسی
یئنه شئحدن دولوبدور
گوزلرین پیالاسی
لای لای دئدیم یاتاسان
قیزیل گوله باتاسان
من آرزوما چاتمادیم
سن آرزووا چاتاسان
لای لاییْنام یات بالام
گوُن ایله چیْخ بات بالام
من آرزوما چاتمادیم سن آرزووا چات بالام
لالایی تو هستم بخواب ، فرزندم
بهمراه آفتاب طلوع و غروب کن ، فرزندم
من به آرزو ی خودم نرسیدم تو به آرزویت برس ، فرزندم
لای لای آهو گؤز بالام
لای لای شیرین سؤز بالام
گؤزَل لیکده دونیادا تکدی منیم اؤز بالام
لالایی فرزند چشم آهوی من
لالایی فرزند شیرین سخنم
در زیبایی در دنیا فرزند من تک است
لالاییْنام اؤز بالام
قاشی قارا گؤز بالام
دیلین بالدان شیرین دیر دوداغیْند سؤز بالام
لالایی تو هستم فرزندم
فرزند چشم و ابرو سیاه من
زبانت از عسل شیرینتر است حرف روی لبت فرزندم
(حرف که از لب تو جاری میشود ، زبانی که به آن تکلم میکنی از عسل شیرینتر است ، ای فرزند من)
{ لالایی تو هستم اصلاحی است( که بتو لالایی میخوانم معنی میدهد) }
لایْ لایْ دیلین دوز بالام
دیل آچ گینان تئز بالام
من اوتوروم سن دانیْش شیرین شیرین سؤز بالام
لالایی ، زبانت نمک است فرزندم
زود زبان باز کن فرزندم
من بنشینم تو حرف بزن حرف های شیرین فرزندم
لای لای بالام گوُل بالام
من سَنَه قوربان بالام
قان ائیلَه مَه کؤنلوُموُ گَل مَنَه بیر گوُل بالام
لالایی فرزند گل من
من بقربان تو فرزندم
دل مرا خون نکن بیا برای من بخند فرزندم
لای لاییْنام گوُل بالام
تئل لَری سوُنبوُل بالام
کَپَنَک دَن سئرچَه دَن یوخوسو یوُنگوُل بالام
لالایی تو هستم فرزند گل من
مو هایت مثل سنبل ، فرزندم
لای لاییْنام یات بالام
گوُن ایله چیْخ بات بالام
من آرزوما چاتمادیم سن آرزووا چات بالام
لالایی تو هستم بخواب ، فرزندم
بهمراه آفتاب طلوع و غروب کن ، فرزندم
من به آرزو ی خودم نرسیدم تو به آرزویت برس ، فرزندم
لای لای آهو گؤز بالام
لای لای شیرین سؤز بالام
گؤزَل لیکده دونیادا تکدی منیم اؤز بالام
لالایی فرزند چشم آهوی من
لالایی فرزند شیرین سخنم
در زیبایی در دنیا فرزند من تک است
لالاییْنام اؤز بالام
قاشی قارا گؤز بالام
دیلین بالدان شیرین دیر دوداغیْند سؤز بالام
لالایی تو هستم فرزندم
فرزند چشم و ابرو سیاه من
زبانت از عسل شیرینتر است حرف روی لبت فرزندم
(حرف که از لب تو جاری میشود ، زبانی که به آن تکلم میکنی از عسل شیرینتر است ، ای فرزند من)
{ لالایی تو هستم اصلاحی است( که بتو لالایی میخوانم معنی میدهد)
لایْ لایْ دیلین دوز بالام
دیل آچ گینان تئز بالام
من اوتوروم سن دانیْش شیرین شیرین سؤز بالام
لالایی ، زبانت نمک است فرزندم
زود زبان باز کن فرزندم
من بنشینم تو حرف بزن حرف های شیرین فرزندم
لای لای بالام گوُل بالام
من سَنَه قوربان بالام
قان ائیلَه مَه کؤنلوُموُ گَل مَنَه بیر گوُل بالام
لالایی فرزند گل من
من بقربان تو فرزندم
دل مرا خون نکن بیا برای من بخند فرزندم
لای لاییْنام گوُل بالام
تئل لَری سوُنبوُل بالام
کَپَنَک دَن سئرچَه دَن یوخوسو یوُنگوُل بالام
لالایی تو هستم فرزند گل من
مو هایت مثل سنبل ، فرزندم
از پروانه از گنجشک فرزند من خوابش سبک تر است...............
لایْ لایْ لار (لالایی ها)
لایْ لایْ داغ بویو دوزم
آی کؤرپَه املیک قوزوم
بانلادیلار خوروزلار
یوخلا آی دان اولدوزوم
لالایی ای قدکوه نمکم
ای برة تازه علف خورده ام
خروس ها بانگ بر آوردند
بخواب ای ستاره سپیده دم من
لایْ لایْ گول بوتام اوغلوم
عطرینه باتام اوغلوم
آرزیْم بودور اؤلمییب
تویونو توتام اوغلوم
لالایی پسر گل بوته ام
در عطر تو غرق شوم
آرزویم اینست نمیرم
عروسی پسرم را بگیرم
لایْ لایْ گوُلوُم گوُلابیم
آلما ، هئیْوا ، گوُلابیْ م
دریا کیمین گئیینمیش
آیاقدان باشا آبیْم
لالایی گلم ، گلابم
سیب ، به ، گلابی من
مثل دریا پوشیده
از سر تا پا آبی پسر من
لای لای منیم زینتیم
سوُموُیوُم ، قانیم ، اَتیم
داغ کیمین دایاغیْم سان
سَن سَن منیم جوُراَتیم
لالایی ای زینت من
استخوانم ، خونم ، گوشتم
مثل کوه تکیه گاه منی
تو هستی جرأت من
لایْ لایْ دئدیم جان دئدیم
یوخودان اویان دئدیم
سن یئری بیر من باخیْم
جان سنه قوربان دئدیم
لالایی گفتم جان گفتم
گفتم که از خواب بیدار شو
تو راه برو من نگاهت کنم
گفتم که جان به قربان تو
بالاما لایْلایْ دئدیم
یاتمادی لایْلایْ دیدیم
کوُچَه دَه اوینویاندا
ییْخیْلدی ائی وای دئدیم
بفرزندم لالایی گفتم
نخوابید لالایی گفتم
هنگام بازی در کوچه
زمین خورد ، ای وای گفتم
لایْ لایْ شَکَریم قَندیم
لایْ لایْ اوجا سهندیم
دوُنیا گؤزَل لریندن
من بالامی بَیَندیم
لالای ای شکر و قند من
لالایی ای سهند بلند من
در بین زیبارویان دنیا
من فرزندم را پسندیدم
لایْ لایْ گوُلوُم باهاریْم
قیش گوُنوُندَه زوماریْم
یاشاییْشیْن باغیندا
دادلی ، تاملی ،