اشعار گلچینی از اشعار کودکانه قدیمی

Ana.A

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2020/06/21
ارسالی ها
1,374
امتیاز واکنش
4,998
امتیاز
656
Screenshot_2020-09-28-14-45-30-1.png

شعر اول


عینک مادر بزرگ
چند روزيه شكسته
انگار يه عالمه غم
توي دلش نشسته
هرجا كه ميخواد بره
منو صدا ميكنه
اونوقت با مهربوني
منو دعا ميكنه
خدا كنه كه چشماش
دوباره خوب ببينه
چون كه دلم نميخواد
غم تو دلش بشينه
 
  • پیشنهادات
  • Ana.A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2020/06/21
    ارسالی ها
    1,374
    امتیاز واکنش
    4,998
    امتیاز
    656
    ****شعرهای کودکانه قدیمی****

    شعر دوم

    عروسک قشنگم هنوز تو رختخوابه
    نمی دونه که بیرون آفتاب داره می تابه
    عروسک کوچولو خواب و دیگه رها کن
    ببین آفتاب در اومد پاشو چشماتو وا کن
    پرنده های روی بوم دارن آواز می خونن
    خوب صداشونو گوش کن ببین چه ناز می خونن
    به من بگو که وقتی همه جا غرق نوره
    با چشمای شیشه ایی دنیای ما چه جوره

    ***************
    شعرسوم​
    لی لی، لی لی، حوضک
    گنجشکه اومد آب بخوره افتاد تو حوضک
    این دوید و درش کرد
    این ماچی بر سرش کرد
    این نازی بر پرش کرد
    این کله گنده اومد
    گفتش بده ببینم
    تا که دادن ببینه
    گنجشکه پرید تو لونه

    ******************
    شعر چهارم
    دویدمو دویدم
    سر کوهی رسیدم
    دو تا خاتونو دیدم
    یکیش به من آب داد
    یکیش به من نون داد
    نونو خودم خوردم

    آبو دادم به زمین
    زمین به من علف داد
    علفو دادم به بزی
    بزی به من شیر داد
    شیرو دادم به نونوا
    نونوا به من آتیش داد
    آتیشو دادم آهنگر
    آهنگر به من قیچی داد
    قیچیو دادم به خیاط
    خیاط به من عبا داد
    عبا رو دادم به بابا
    بابا به من خرما داد
    یکیشو خوردم تلخ بود
    یکیشو خوردم شیرین
    بود قصه ما همین بود
     

    Ana.A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2020/06/21
    ارسالی ها
    1,374
    امتیاز واکنش
    4,998
    امتیاز
    656
    شعر پنجم
    عروسک قشنگ من قرمز پوشیده
    تورختخواب مخمل آبیش خوابیده
    یه روز مامان رفته بازار اونو خریده
    قشنگ تر از عروسکم هیچکس ندیده
    عروسک من، چشماتو وا کن
    وقتی که شب شد
    اون وقت لالا کن
    حالا بریم توی حیاط با من بازی کن
    توپ بازی و شن بازی و طناب بازی کن

    ******************
    شعر ششم
    حاجی لک لک
    کجا رفتی؟
    -رو بلندی
    چی چی خوردی؟
    -نون قندی
    مال من کو؟
    -گربه خورده
    اگر گربه رو ببینم
    سر دمشو می چینم
     

    Ana.A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2020/06/21
    ارسالی ها
    1,374
    امتیاز واکنش
    4,998
    امتیاز
    656
    شعر هفتم
    جوجه جوجه طلایی
    نوکت سرخ و حنایی
    تخم خود را شکستی
    چگونه بیرون جستی؟
    گفتا جایم تنگ بود
    دیوارش از سنگ بود
    نه پنجره نه در داشت
    نه کس ز من خبر داشت
    گفتم چنین جای تنگ
    نیاورد به جز ننگ
    به خود دادم یک تکان
    مثل رستم پهلوان
    تخم خود را شکستم
    یکباره بیرون جستم
    *********************
    شعر هشتم
    گل همه رنگش خوبه
    بچه زرنگش خوبه
    تو کتابها نوشته
    تنبلی کار زشته
    تنبل همیشه خوابه
    جاش توی رختخوابه
    پاشو پاشو صداش کن
    از رختخواب جداش کن
    بشور دست و رویش
    شانه بزن به مویش
     

    Ana.A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2020/06/21
    ارسالی ها
    1,374
    امتیاز واکنش
    4,998
    امتیاز
    656
    شعر نهم
    کی بود کی بود؟
    یه صابون کوچیک موچیک
    گریه می کرد چیلیک چیلیک
    غصه می خورد همیشه
    می گفت چرا صابون بزرگ نمی شه
    هر روز دارم آب می خورم تَر می شم
    ولی کوچیک تر می شم
    رفتم پیشش نشستم
    براش یه خالی بستم
    گفتم من هم اون قدیما غول بودم
    مثل تو خنگول بودم
    کوچیک شدم که با تو بازی کنم
    سُرت بدم سُرسُره بازی کنم


     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا