اشعار ⏪مجموعه اشعار کودکان⏩

  • شروع کننده موضوع Hamoos.H
  • بازدیدها 4,277
  • پاسخ ها 391
  • تاریخ شروع

*~SAEEDEH~*

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2018/11/16
ارسالی ها
4,075
امتیاز واکنش
70,793
امتیاز
1,076
سن
21

سلام سلام بچه ها
سلام سلام غنچه ها
سلام کنید که سلام
سلامتی میاره
سلام به شاخه گل
میون سبزه زاره
سلام کنید که سلام
سلامتی میاره
سلام به آسمونه
با یک سبد ستاره
سلام به اون صورت
قشنگ ایرونی تون
سلام به اون دلهای
پر از مهربونیتون
سلام سلام صد سلام
ای بچه های ایران
سلام به اون صورت
قشنگ ایرونی تون
 
  • لایک
واکنش ها: Diba
  • پیشنهادات
  • *~SAEEDEH~*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/11/16
    ارسالی ها
    4,075
    امتیاز واکنش
    70,793
    امتیاز
    1,076
    سن
    21

    پاشو , پاشو
    خورشید رو نگاه کن
    پاشو , پاشو
    آفتاب رونگاه کن
    پاشو , پاشو
    لباست رو بپوش
    پاشو , پاشو
    آماده شو بکوش
    حرف من رو گوش کن
    خواب رو فراموش کن
    زنده کن با ورزش دل و جان
    ای کودک زیبا زودتر پاشو از جا
    نیرو بخشد ورزش به انسان
     
    • لایک
    واکنش ها: Diba

    Pink princess

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/07/10
    ارسالی ها
    133
    امتیاز واکنش
    569
    امتیاز
    266
    سن
    18
    محل سکونت
    مشهد
    مجموعه متن شعر کودکانه




    نی نی توی حیاطه


    چشمش به آسمونه



    منتظره برف بیاد


    از ابر، دونه دونه



    به ابر میگه: «چرا کم


    برف می‌آری واسه مون



    زمستونه! لم نده


    بیکار توی آسمون



    برف‌های دیروز تو


    هی چیکه چیکه آب شد



    اون آدم برفی‌ای که


    ساخته بودم خراب شد



    برف‌های سردتر بریز


    توی حیاط خونه



    برفی که زود آب نشه


    یکی دو روز بمونه!»



    ***



    مورچه


    تو مثل نقطه هستی


    سیاه و ریز ریزی



    ولی باید بدانی


    برای من عزیزی



    برای دیدن تو


    کنارت می‌نشینم



    کمی خم می‌شوم تا


    تو را بهتر ببینم



    همیشه صبح تا شب


    فقط مشغول کاری



    تو خیلی دانه حتماً


    میان لانه داری



    دلت می‌خواهد الآن


    بیایی روی پایم



    چرا پس ساکتی تو؟


    بگو الآن می‌آیم



    تو را من دوست دارم


    خودت شاید ندانی



    تو کوچولوترین دوست


    برایم در جهانی



    ناصر کشاورز



    ❆❆❆❆❆




    تا تلفن صدا کرد


    خنده‌کنان دویدم



    صدای بابایم را


    از توی آن شنیدم



    شنیدم او لپم را


    مثل همیشه بوسید



    من این جا خنده کردم


    بابا از آن جا خندید



    وقتی که خنده می‌کرد


    انگاری پشت در بود



    صدای بابا اینجا


    اما خودش سفر بود



    ***



    شب، شب، شب


    شب اومد ـ کدوم شب؟



    اون که موهاش سیاهه


    رو دامنش یه ماهه



    ـ کدوم ماه؟


    ـ اون که تو آسمونه



    قشنگه، مهربونه


    چادر نقره داره



    دور و برش پر شده از ستاره


    ـ کدوم، کدوم ستاره؟



    ـ ستاره ای که مثل یک چراغه


    مثل گلای یاس توی باغه



    می‌خوام بیاد پایین منو ببینه


    مثل گلی رو دامنم بشینه



    افسانه شعبان نژاد



    ❆❆❆❆❆



    دست کوچولو، پا کوچولو


    گریه نکن، بابات می‌آد



    تا خونه همسایه‌ها


    صدای گریه‌هات می‌آد



    گُشنه شدی؟ شیرت بدم


    تشنه شدی؟ آبت بدم



    خوابت می‌آد؟ لالا بکن


    تا من کمی تابت بدم



    تق و تق و تق، در می‌زنن


    این باباته، صداش می‌آد



    گریه نکن تا بشنوی


    صدای کفش پاش می‌آد



    ***



    الو مامان کجایی؟


    تو راهی یا اداره؟



    زودتر بیا، زودتر بیا


    چون موقع ناهاره



    اینجا کنار سفره


    منتظرت نشستم



    هنوز غذا نخوردم


    با اینکه گشنه هستم



    زود بیا تا خودم را


    برای تو لوس کنم



    می‌خوام که قبل از غذا


    صورتتو بـ*ـوس کنم



    شکوه قاسم‌نیا



    ❆❆❆❆❆



    مادربزرگ مهربون


    با پارچه‌های رنگارنگی



    دوخته برام عروسکِ


    با نمک و خیلی قشنگی



    روسری کرده سرش


    پاچین گلدار به تنش



    یه عالمه پنبه و پشم


    گذاشته توی بدنش



    با نخ آبی رو لبش


    یه خال آبی کاشته او



    اسم عروسک منو


    «مامان گلی» گذاشته او



    ***



    باز بهار آمده


    به باغ و صحرا



    پر شده از بوی گل


    تمام دنیا



    قالی سبز چمن


    خیلی قشنگ است



    شکوفه درختان


    رنگ به رنگ است



    به شاخه‌ها نشسته


    صدها جوانه



    کرده میان شاخه


    پرنده لانه



    درخت کرده دعوت


    پرنده‌ها را



    چقدر شاد و زیباست

    نغمه آنها
     

    *~SAEEDEH~*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/11/16
    ارسالی ها
    4,075
    امتیاز واکنش
    70,793
    امتیاز
    1,076
    سن
    21
    عاشورا

    در خیابان، امروز
    طبل و پرچم دیدم
    بر لب آدم ها
    خنده را کم دیدم
    روی اسبی دیدم
    بچه ای کوچولو
    مادر من می گفت
    آب می خواهد او
    توی هیئت، بابا
    ژاکت مشکی داشت
    در کنارش مردی
    یک علم را برداشت
    مادر من می گفت
    روز کوچ گل هاست
    این عزاداری ها
    یادی از عاشوراست
     

    *~SAEEDEH~*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/11/16
    ارسالی ها
    4,075
    امتیاز واکنش
    70,793
    امتیاز
    1,076
    سن
    21
    بهداشت

    اي بچه بي دندون
    نرو سراغ قندون

    كمتر بخور شيريني
    شب خواب بد مي بيني

    خواب يه كرم گنده
    كه دندوناتو خورده ( ۲ )

    زود باش برو مسواك كن
    تا همه شو نخورده

    بچه خوب هميشه
    دندوناشم تميزه
     

    *~SAEEDEH~*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/11/16
    ارسالی ها
    4,075
    امتیاز واکنش
    70,793
    امتیاز
    1,076
    سن
    21
    روز کودک
    رفتیم به مهد، چه جایی بود
    جاتون خالی، صفایی بود
    تو حیاطش، تو کلاسش
    عطر گل اقاقی بود
    مربی یاش، چه مهربون
    دوستان خوب زیاد بودن
    بیا بریم مهد کودک با دوستامون
    بخوونیم شعر قشنگ با دوستامون
     

    *~SAEEDEH~*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/11/16
    ارسالی ها
    4,075
    امتیاز واکنش
    70,793
    امتیاز
    1,076
    سن
    21
    ورزش

    صبح كه از خواب پا ميشم
    اول آفتاب پا ميشم
    يه كمي ورزش ميكنم
    تو باغچه نرمش ميكنم
    صدا ميزنم مامان جون
    چايي رو بريز تو فنجون
    وقتي چايي رو نوشيدم
    مامانو بابارو بوسيدم
    ميرم به كودكستان
    خوشحال و شاد و خندان
     

    *~SAEEDEH~*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/11/16
    ارسالی ها
    4,075
    امتیاز واکنش
    70,793
    امتیاز
    1,076
    سن
    21
    روز عید قربان

    عید قربان آمده ای دوستان شادی کنید
    یادی از پیغمبر توحید و آزادی کنید
    او که در راه خدا از مال و فرزندش گذشت
    با تبر بت های جهل و خودپرستی را شکست
    بنده ی پاک خدا و پیرو الله شد
    نامش ابراهیم بود اما خلیل الله شد
     

    *~SAEEDEH~*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/11/16
    ارسالی ها
    4,075
    امتیاز واکنش
    70,793
    امتیاز
    1,076
    سن
    21
    روز عید غدیر

    بچه ها شادی کنید آمده عید غـــــدیر
    بازگوید مـــــــادرم قصـه های دلپذیــــر
    بنده خوب خــدا، یار پیغمبــــــــر، علی
    او امـــام اول است، بهترین رهبر علی
    بانگ قرآن مجید می رسد از کوچه ها
    مژده ی عید غدیر شادی ما بچـــه ها
     

    *~SAEEDEH~*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/11/16
    ارسالی ها
    4,075
    امتیاز واکنش
    70,793
    امتیاز
    1,076
    سن
    21
    خانواده

    مامان جون من چه مهربونه
    دوسش دارم خیلی زیاد خودش می دونه
    یه شاخه گل هدیه ی ماست برای مادر
    اونکه به فکر بچه هاست از همه بیشتر
    بابای خوبم چراغ خونست
    دستای گرم اون برام یه آشیونه است
    یه شاخه گل هدیه ی ما برای بابا
    اونکه همیشه سایه اش روی سر ماست
    داداش جون من لنگه نداره
    وقتی میاد برای من شادی میاره
    یه شاخه گل هدیه ی ماست برای داداش
    خدای خوب و مهربون مواظبش باش
    خواهر خوبم چه نازنینه
    برای من فرشته ی روی زمینه
    یه شاخه گل هدیه ی ما برای خواهر
    که خوب و مهربون اون ، مثل یه مادر
    ما همه هستیم یه خونواده
    خونه داریم کوچیک و قشنگ و ساده
    هر کسی تو خونه ی خود دلخوش و شاده
    شکر خدا داده به ما یه خونواده
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا