اشعار مجموعه اشعار کودکانه | مصطفی رحماندوست

  • شروع کننده موضوع *~SAEEDEH~*
  • بازدیدها 436
  • پاسخ ها 29
  • تاریخ شروع

*~SAEEDEH~*

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2018/11/16
ارسالی ها
4,075
امتیاز واکنش
70,793
امتیاز
1,076
سن
21
پسر

سرخ و سفید پسرم
سیب شب عید پسرم

لپ نگو توت فرنگی
چه چشمای قشنگی

چشم نگو، آسمونه
آبی مهربونه

آقا پسرم پلنگه
با گرگ بد می‌جنگه

وقتی منو می‌بینه
یه گوشه می‌نشینه

می‌شینه می‌گـه: «قصه بگو
قصه گرگ و شیر و قو»

تو قصه وقتی جنگ می‌شه
گل‌پسرم پلنگ می‌شه

غرش و غوغا می‌کنه
با شیره دعوا می‌کنه

گرگه فرار می‌کنه
برای قو کاری می‌کنه
 
  • لایک
واکنش ها: Diba
  • پیشنهادات
  • *~SAEEDEH~*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/11/16
    ارسالی ها
    4,075
    امتیاز واکنش
    70,793
    امتیاز
    1,076
    سن
    21
    دریا

    این جا کجاست؟
    یه دریاست

    دریا چی داره؟
    ماهی

    چه ماهی بزرگی!
    چشم نخوری الهی

    دو دست من ماهی شده
    وای که چه زیبا شده

    باله‌هاشو تکان می‌ده
    تو دریا هی تاب می‌خوره

    دهنشو هی باز می‌کنه
    حرف می‌زنه آب می‌خوره
     
    • لایک
    واکنش ها: Diba

    *~SAEEDEH~*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/11/16
    ارسالی ها
    4,075
    امتیاز واکنش
    70,793
    امتیاز
    1,076
    سن
    21
    ماهی

    ماهی کجاست؟
    تو آبه

    آبه کجاست؟
    تو دریا

    دریا کجاست؟
    پشت کوه

    کوهه چقدر بلنده
    راه منو می‌بنده

    با دو تا کفش زردم
    به خونه برمی گردم
     
    • لایک
    واکنش ها: Diba

    *~SAEEDEH~*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/11/16
    ارسالی ها
    4,075
    امتیاز واکنش
    70,793
    امتیاز
    1,076
    سن
    21
    درخت

    لی لی لی لی ‌های‌ های
    گریه کنیم وای وای
    گریه چرا؟

    چون که رفیق ناز ما مریض است
    دوست تمام بچه‌ها مریض است

    دست و بالش شکسته
    شاخه سبز پارسالش شکسته

    گریه کنیم مریض شده وای وای
    درخت نازنین بود ‌های ‌های

    با باد همبازی می‌شد
    خواننده نازی می‌شد

    سایه‌ای داشت صفایی داشت
    دور و برش چه جایی داشت

    آهای درخت مهربان
    نرو تو شهر ما بمان

    باران می‌آد آب می‌خوری
    باد که می‌آد تاب می‌خوری
     
    • لایک
    واکنش ها: Diba

    *~SAEEDEH~*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/11/16
    ارسالی ها
    4,075
    امتیاز واکنش
    70,793
    امتیاز
    1,076
    سن
    21
    غصه درخت

    دار، دور، دار، درختم
    مادر میز و تختم

    سایه و شاخ و برگ من زیاده
    اما دلم نه راضیه، نه شاده

    غصه دارم، یه عالمه
    چون میوه‌هام خیلی کمه

    کمک کن ای خدا جون
    تا میوه‌هام زیاد و ارزون بشن
    خوشمزه و خوب و فراوون بشن

    تا بچه‌ها هی بخورن، بخندن
    قوی بشن با تنبلی بجنگن
     
    • لایک
    واکنش ها: Diba

    *~SAEEDEH~*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/11/16
    ارسالی ها
    4,075
    امتیاز واکنش
    70,793
    امتیاز
    1,076
    سن
    21
    نسیم

    یک دوست دارم
    که مهربان است

    جایش همیشه
    در آسمان است

    او صورتم را
    هی می‌کند ناز

    یا توی گوشم
    می‌خواند آواز

    اسمش نسیم است
    آرام و شاد است

    بابای خوبش
    آقای باد است
     
    • لایک
    واکنش ها: Diba

    *~SAEEDEH~*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/11/16
    ارسالی ها
    4,075
    امتیاز واکنش
    70,793
    امتیاز
    1,076
    سن
    21
    شاپرک

    دویدم و دویدم
    به سبزه‌ها رسیدم

    رو فرش سبز سبزه
    گل قشنگی دیدم

    کنار گل نشستم
    نفس‌زنان و خسته

    دیدم که روی آن گل
    شاپرکی نشسته

    سفید و سرخ و آبی
    دو بال رنگارنگ داشت

    لطیف‌تر از پر گل
    دو شاخک قشنگ داشت
     
    • لایک
    واکنش ها: Diba

    *~SAEEDEH~*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/11/16
    ارسالی ها
    4,075
    امتیاز واکنش
    70,793
    امتیاز
    1,076
    سن
    21
    مار

    تو که شکل قطاری
    نیش و سر و دم داری

    با آن پوست نرم و لیز
    تند و تیز و سـ*ـینه خیز

    رفتی دراز و باریک
    توی سوراخ تاریک

    نمی‌ترسم از نیش‌ات
    از صدای فیش فیش‌ات

    پر از نقش و نگاری
    نگو که بی آزاری
     
    • لایک
    واکنش ها: Diba

    *~SAEEDEH~*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/11/16
    ارسالی ها
    4,075
    امتیاز واکنش
    70,793
    امتیاز
    1,076
    سن
    21
    روباه

    یک روز دیدم کنج باغی
    روباه زیبایی نشسته

    افسرده و بی حال و ساکت
    تنها و غمگین است و خسته

    در قصه‌ها من خوانده بودم:
    «روباه زرد و پرفریب است

    بسیار مکار است، هرچند
    در ظاهر آرام و نجیب است»

    گفتم: «اگر زنده بماند
    حتما ازاینجا می‌گریزد

    تا جای دیگر با فریبش
    خون خروسی را بریزد»

    برداشتم سنگ بزرگی
    رفتم جلو، او هم مرا دید

    رفتم جلوتر کم کم، اما
    اصلا ز جای خود نجنبید

    گفتم به او: «روباه مکار
    از چیست بی حال و غمینی

    در فکر مکری تازه هستی
    یا خسته یا بی همنشینی؟»

    آهی کشید آرام و گفت:
    «من نیستم روباه مکار

    من نیز مانند تو هستم
    از حیله و نیرنگ بیزار

    در قصه‌های کودکانه
    من پرفریبم یا دورنگم

    با آنکه زوری در تنم نیست
    بسیار فعالم، زرنگم

    اما جدا از داستان‌ها
    معمولی ام چون موش و خرگوش

    ای کاش می‌کردند مردم
    آن داستان‌ها را فراموش!»

    روباه زیبا پا شد از جا
    کم کم روان شد سوی لانه

    حیوان غمگین غصه‌ها داشت
    از قصه‌های کودکانه
     
    • لایک
    واکنش ها: Diba

    *~SAEEDEH~*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/11/16
    ارسالی ها
    4,075
    امتیاز واکنش
    70,793
    امتیاز
    1,076
    سن
    21
    مورچه

    آی آهسته‌تر قدم بردار
    من و این دانه را نمی‌بینی؟

    اندکی بیش از این مواظب باش
    بهتر از این چرا نمی‌بینی؟

    دانه‌ای در دهان خود دارم
    دانه‌ام توشه زمستان است

    می‌برم دانه را به لانه خود
    فکر کردی که کارم آسان است؟

    من و این دانه را نمی‌بینی؟
    بی خبر فکر کار خود هستی

    زیر پایت اگر بمیرم باز
    در غم روزگار خود هستی

    گرچه من مور کوچکی هستم
    مثل تو جان و آرزو دارم

    زنده بودن چقدر شیرین است
    از غم و درد و رنج بیزارم

    شهر من گرچه زیر خانه توست
    شهر با نظم و خوب و زیبائیست

    توی آن شهر خانه‌ای دارم
    که کم از خانه تو اصلاً نیست

    بچه‌هائی که مثل گل هستند
    توی خانه در انتظار منند

    آشنایان پرتلاشم نیز
    همه چشم انتظار کار منند

    حرف‌های دلم فراوان است
    اندکی را شنیدی از بسیار

    پس کمی فکر زیر پایت باش
    یعنی آرام‌تر قدم بردار
     
    • لایک
    واکنش ها: Diba

    برخی موضوعات مشابه

    بالا