اتل متل حسنی تو خواب راه می رفت داشت دوباره به خونه ماه می رفت پیاده بود؟ نه بابا سواره سوار چی؟ قایق ابر پاره تند و سریع به خونه ماه رسید ستاره شد صورت ماه رو بوسید حسنی حالا تو باغ آسمونه دلش می خواد کنار ماه بمونه