اشعار مجموعه اشعار کودکانه | ناصر کشاورز

  • شروع کننده موضوع *~SAEEDEH~*
  • بازدیدها 388
  • پاسخ ها 18
  • تاریخ شروع

*~SAEEDEH~*

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2018/11/16
ارسالی ها
4,075
امتیاز واکنش
70,793
امتیاز
1,076
سن
21
مهمان

درِ خونه صدا کرد و
مامان کفشاش و پا کرد و
دوید و در و وا کرد و
عمو بود و
بابا همراه او بود و
مرا دیدن و
بوسیدن و
خندیدن و
شد خونه پُر از خنده ی بابا
گنجشکه اومد زودی تماشا
 
  • لایک
واکنش ها: Diba
  • پیشنهادات
  • *~SAEEDEH~*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/11/16
    ارسالی ها
    4,075
    امتیاز واکنش
    70,793
    امتیاز
    1,076
    سن
    21
    من جغدم

    من یه پرنده هستم
    جغدم و شب بیدارم
    تو جنگل و بیابون
    به دنبال شکارم

    من می‌تونم کاملاً
    بچرخونم سرم رو
    خوب میتونم ببینم
    این‌ور و اون‌ورم رو

    با چشم‌های درشتم
    اطرافمو می‌بینم
    حتی شبای تاریک
    غذاهامو می‌بینم

    خورشت موش می‌خورم
    با سالاد مارمولک
    سوسک و ملخ دوست دارم
    با آجیل جیرجیرک
     
    • لایک
    واکنش ها: Diba

    *~SAEEDEH~*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/11/16
    ارسالی ها
    4,075
    امتیاز واکنش
    70,793
    امتیاز
    1,076
    سن
    21
    چتر نی نی

    يه روز باباي ني ني
    وقتي اومد به خونه
    آورد براي ني ني
    يه چتر بچه گونه

    حالا ني ني به چترش
    خيلي علاقمنده
    گاهي اونو مي بـ..وسـ..ـه
    باز ميکنه مي بنده

    گاهي توي حياطه
    مي گيره چتر و بالا
    ولي هنوز يه بارون
    نيومده تا حالا

    هر روز به ابرهاي ميگه:
    بارون بشين ببارين
    فکر ميکنم که اصلا
    چترمو دوست ندارين !
     
    • لایک
    واکنش ها: Diba

    *~SAEEDEH~*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/11/16
    ارسالی ها
    4,075
    امتیاز واکنش
    70,793
    امتیاز
    1,076
    سن
    21
    برف های سردتر

    ني ني توي حياطه
    چشمش به آسمونه
    منتظره برف بياد
    از ابر دونه دونه

    به ابر ميگه :چرا کم
    برف مي آري واسه مون
    زمستونه ! لم نده
    بي کار توي آسمون

    برف هاي ديروز تو
    هي چيکه چيکه آب شد
    آدم برفي اي که
    ساخته بودم خراب شد

    برف هاي سردتر بريز
    توي حياط خونه
    برفي که زود آب نشه
    يکي دو روز بمونه
     
    • لایک
    واکنش ها: Diba

    *~SAEEDEH~*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/11/16
    ارسالی ها
    4,075
    امتیاز واکنش
    70,793
    امتیاز
    1,076
    سن
    21
    مورچه

    تو مثل نقطه هستي
    سياه و ريز ريزي
    ولي بايد بداني
    براي من عزيزي

    براي ديدن تو
    كنارت مي نشينم
    كمي خم مي شوم تا
    تو را بهتر ببينم

    هميشه صبح تا شب
    فقط مشغول كاري
    تو خيلي دانه حتماً
    ميان لانه داري

    دلت مي خواهد الآن
    بيايي روي پايم
    چرا پس ساكتي تو؟
    بگو الآن مي آيم

    تو را من دوست دارم
    خودت شايد نداني
    تو كوچولوترين دوست برايم در جهاني
     
    • لایک
    واکنش ها: Diba

    *~SAEEDEH~*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/11/16
    ارسالی ها
    4,075
    امتیاز واکنش
    70,793
    امتیاز
    1,076
    سن
    21
    جوراب

    يك چيز تازه
    فهميده ام من
    كاري ندارد
    جوراب شستن
    من شستم آن را
    امروز با دست
    چون مادر من
    كارش زياد است
    جورابم الان
    روي طناب است
    هم پاك و زيبا
    هم خيس آب است
    خورشيد خانم
    تابيده بر آن
    پس مي شود خشك
    جورابم الان
     
    • لایک
    واکنش ها: Diba

    *~SAEEDEH~*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/11/16
    ارسالی ها
    4,075
    امتیاز واکنش
    70,793
    امتیاز
    1,076
    سن
    21
    یه بشقاب سفالی

    ني ني وولکي چي داره ؟
    يه بشقاب سفالي !
    آبينه رنگ بشقاب
    با نقشي خوب و عالي

    عکس يه دونه ماهي
    چاپ شده توي بشقاب
    ني ني وولکي مي ريزه
    رو ماهيه کمي آب

    مي گـه : دلم نمي خواد
    رو ماهي آش بريزم
    يه وقت تنش مي سوزه
    ماهي جون عزيزم

    ماهي من جون داره
    حرف ميزنه راه ميره
    يه روز اگه تو بشقاب
    آب نريزم مي ميره
     
    • لایک
    واکنش ها: Diba

    *~SAEEDEH~*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/11/16
    ارسالی ها
    4,075
    امتیاز واکنش
    70,793
    امتیاز
    1,076
    سن
    21
    کلاغ قارقاری

    ني ني وولکي کلاغي رو
    ديده رو پشت بومشون
    کلاغه قارقار مي کنه
    رفته صداش به آسمون

    ني ني مي گـه :آهاي کلاغ
    اين قدر سروصدا نکن
    بازيهاي کلاغي رو
    رو پشت بوم ما نکن

    بابام تو خونه خوابيده
    قارقار کني بيدار مي شه
    مامانم هم ناراحت از
    صداي قار و قار ميشه

    برو تو باغا بازي کن
    آواز بخون با قاروقار
    راستي ! از اون جا که مي آي
    براي من گردو بيار
     
    • لایک
    واکنش ها: Diba

    *~SAEEDEH~*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/11/16
    ارسالی ها
    4,075
    امتیاز واکنش
    70,793
    امتیاز
    1,076
    سن
    21
    سه ستاره

    باد آسمان را
    ديشب تكان داد
    سه تا ستاره
    در دستم افتاد
    بودند آن ها
    بسيار زيبا
    يك دانه اش را
    دادم به بابا
    آن ديگري را
    دادم به مادر
    ديدم كه مانده
    يك دانه ديگر
    آن را به بالا
    پرتاب كردم
    اين كارها را
    در خواب كردم !
     
    • لایک
    واکنش ها: Diba

    برخی موضوعات مشابه

    بالا