اشعار ⏪مجموعه اشعار کودکان⏩

[Hamoos.H]

خوشا به حالت ای روستایی

چه شاد و خرم، چه باصفایی

در شهر ما نیست جز دود و ماشین

دلم گرفته از آن و از این

در شهر ما نیست جز داد و فریاد

خوشا به حالت که هستی آزاد

ای کاش من هم پرنده بودم

با شادمانی پر می‌گشودم

می‌رفتم از شهر به روستایی

آنجا که دارد آب و هوایی.

 

[Hamoos.H]

صد دانه یاقوت

دسته به دسته

با نظم و ترتیب

یکجا نشسته

هر دانه ای هست

خوش رنگ و رخشان

قلب سفیدی

در سـ*ـینه آن

یاقوتها را

پیچیده با هم

در پوششی نرم

پروردگارم

هم ترش و شیرین

هم آبدار است

سرخ است و زیبا

نامش انار است

 

[Hamoos.H]

فتاب مهتاب چه رنگه
چه قدر هر دو قشنگه
يكی روشنی روز
يكی نور شب افروز
يكی طلای زرده
يكی نقره سرده
يكی پرتو خورشيد
به روی خاك پاشيد
يكی از ماه زيبا
بتابد بر همه جا
آفتاب مهتاب چه رنگه
چه قدر هر دو قشنگه

 

[Hamoos.H]

اتل متل حسنی تو خواب راه می رفت

داشت دوباره به خونه ماه می رفت

پیاده بود او ؟ نه بابا سواره

سوار چی ؟ قایق ابر پاره

تند و سریع به خونه ماه رسید

ستاره شد صورت ماه رو بوسید

حسنی حالا تو باغ آسمونه

دلش می خواد کنار ماه بمونه

 

[Hamoos.H]

مادر بزرگ وقتی اومد خسته بود

چارقدشو دور سرش بسته بود

صدای کفشش که اومد دویدم

دور گلای دامنش پریدم

بو*س*ه زدم روی لپاش

تموم شد خستگی هاش . .

 

[Hamoos.H]

با موج و با باد

می آید از دور

با داد و فریاد

طوفانی و سرد

خاکستری رنگ

امروز با ما

دارد سر جنگ

دنبال دعواست ،

با این هیاهو !

بیچاره ماهی ،

می ترسد از او

Please, ورود or عضویت to view URLs content!

 

[Hamoos.H]

ای زنبور طلایی

نیش می زنی بلایی پاشو پاشو بهاره

گل وا شده دوباره پاشو پاشو بهاره

گل وا شده دوباره

ای زنبور طلایی

نیش می زنی بلایی پاشو پاشو بهاره

عسل بساز دوباره پاشو پاشو بهاره

عسل بساز دوباره

 

[Hamoos.H]

دریاچه آبی رنگه

توش ماهی و نهنگه

ماهی رو موج می شینه

نهنگ اونو می بینه

می گـه نهنگ پرزور

یه وقت نری راه دور

شب که بشه، جای شام

می خورمت هام و هام

ماهیه از روموجا

می پره توی دریا

شناکنون می ره

به یک جای دور

جا می مونه

نهنگ چاق و مغرور

 

[Hamoos.H]

آی حلزون شاخكی!
كجا می ری یواشكی؟
جلو میری یواش و ریزه،ریزه
پوست تنت چه نرم و خیس و لیزه
خالهای دونه دونه،دونه داری
به روی پشت روی خود یه لونه داری
ساكتی و خجالتی و تنها
بمون توی باغچه خونه ما.

 

[Hamoos.H]

پدر بزرگ خوبم
همیشه مهربونه
وقتی كه پیشم باشه
برام كتاب می خونه

مادر بزرگ نازم
خیلی برام عزیزه
هرچی غذا می پزه
خوشمزه و لذیذه

وقتی با اونها باشم
غصه و غم ندارم
دنیا برام قشنگه
هیچ چیزی كم ندارم.