اشعار مادر بزرگ

  • شروع کننده موضوع آیدا.ف
  • بازدیدها 141
  • پاسخ ها 0
  • تاریخ شروع

آیدا.ف

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/02/07
ارسالی ها
5,830
امتیاز واکنش
35,457
امتیاز
1,120
سن
20
مادر بزرگ وقتی اومد خسته بود

چارقدشو دور سرش بسته بود

صدای کفشش که اومد دویدم

دور گلای دامنش پریدم

بـ..وسـ..ـه زدم روی لپاش

تموم شد خستگی هاش . .
 

برخی موضوعات مشابه

تاپیک قبلی
تاپیک بعدی
بالا