همگانی *متفرقه زبــان*|کاربران نگاه

  • شروع کننده موضوع hiva-shz
  • بازدیدها 17,425
  • پاسخ ها 466
  • تاریخ شروع

Miss.aysoo

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/05/17
ارسالی ها
3,219
امتیاز واکنش
8,180
امتیاز
703
محل سکونت
سرزمیــن عجـایبO_o
Three things in life that are never certain.
سه چيز در زندگي پايدار نيستند.

-Dreams
روياها

-Success
موفقيت ها

-Fortune
شانس


Three things in life that,one gone never come back.
سه چيز در زندگي قابل برگشت نيستند.

-Time
زمان

-Words
کلمات

-Opportunity
موقعيت


Three things in life that can destroy a man/woman.
سه چيز در زندگي انسان را خراب مي کنند.

-Alcohl
الـ*کـل

-Pride
غرور

-Anger
عصبانيت


Three things that make a man/woman
سه چيز انسانها رو مي سازند.

-Hard work
کار سخت

-Sincerity
صدق و صفا

-Commitment
تعهد


Three things in life that are most valuable.
سه چيز د زندگي خيلي با ارزش هستند.

-Love
عشق

-Self-confidence
اعتماد به نفس

-Friends
دوستان


Three things in life that may never be lost.
سه چيز در زندگي هستند که نبايد از بين بروند.

-Peace
آرامش

-Hope
اميد

-Honesty
صداقت
 
  • پیشنهادات
  • Miss.aysoo

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/05/17
    ارسالی ها
    3,219
    امتیاز واکنش
    8,180
    امتیاز
    703
    محل سکونت
    سرزمیــن عجـایبO_o
    نها وصیت او این بود:

    « بگویید بر گورم بنویسند:
    زندگی را دوست داشت
    ولی آن را نشناخت
    مهربان بود
    ولی مهر نورزید
    طبیعت را دوست داشت
    ولی از آن لـ*ـذت نبرد
    در آبگیر قلبش جنب و جوشی بود
    ولی کسی بدان راه نیافت
    در زندگی احساس تنهایی می نمود
    ولی هرگز دل به کسی نداد
    و خلاصه بنویسید:
    زنده بودن را برای زندگی دوست داشت
    نه زندگی را برای زنده بودن »


    Fereidoun Foroughi's testament

    His only testament was this:

    « Please write on my tomb:
    He liked the life
    But didn't know it
    He was kind
    But didn't treat kindly
    He liked nature
    But didn't enjoy it
    There was a motion in his heart's lake
    But no one could come in
    He felt lovely in his life
    But never fell in love
    And finally write:
    He liked existing for life
    Not life for existing »

    [ سه شنبه هشتم اردیبهشت ۱۳۸۸ ] [ 17:8 ] [ محمد الهي ]
    آرشیو نظرات
     

    Miss.aysoo

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/05/17
    ارسالی ها
    3,219
    امتیاز واکنش
    8,180
    امتیاز
    703
    محل سکونت
    سرزمیــن عجـایبO_o
    r

    براي صحبت با موبايل از گوش چپ استفاده كنيد.

    do not drink coffee twice a day

    روزانه بيش از دو فنجان قهوه ننوشيد.

    do not take pills with cool water

    قرص و داروها را با آب خيلي سرد تناول نكنيد.

    do not have huge meals after 5pm

    بعد از ساعت 5:00 از خوردن غذاي چرب خوداري كنيد.

    reduce the amount of tea you consume

    مصرف چاي روزانه را كم كنيد

    reduce the amount of oily food you consume

    از مقدار غذاي چرب و اشباع شده با روغن در وعده هاي غذايي كم كنيد

    drink more water in the morning, less at night

    در صبح آب بيشتر و در شب آب كمتر بنوشيد.

    keep your distance from hand phone chargers

    از گوشي موبايل در زمان شارژ شدن دوري كنيد.

    do not use headphones/earphone for long period of time

    از سمعكهاي تلفن ثابت و موبايل براي مدت طولاني استفاده نكنيد.

    best sleeping time is from 10pm at night to 6am in the morning

    بهترين زمان خواب از ساعت 10:00 شب تا ساعت 6:00 صبح است

    do not lie down immediately after taking medicine before sleeping

    بعد ازخوردن دارو فورا" به خواب نرويد.

    when battery is down to the last grid/bar, do not answer the phone as the radiation is 1000 times

    زمانيكه باتري موبايل ضعيف است با جايي تماس نگيريد و تماس كسي را جواب ندهيد چون در اين حالت امواجي كه گوشي منتشر مي كند 1000 برابر است.

    forward this to those whom you care about

    لطفا" به هركسي كه نگران سلامتي او هستيد بفرستيد
     

    Miss.aysoo

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/05/17
    ارسالی ها
    3,219
    امتیاز واکنش
    8,180
    امتیاز
    703
    محل سکونت
    سرزمیــن عجـایبO_o
    walk with me in love

    عاشقانه همراه من گام بردار


    Talk to me about

    به من از آن بگو


    what you cannot say to others

    كه توان گفتنتش را به ديگری نداری


    Laugh with me

    با من بخند


    even when you feel silly

    حتی آنگاه كه احساس حماقت ميكنی


    Cry with me

    با من گريه كن


    when you are most upset

    آنگاه كه در اوج پريشانی هستی


    Share with me all the beautiful things in life

    تمام زيباييهای زندگی را با من شريك باش


    Fight with me

    در كنار من


    against all the ugly things in life

    با تمام زشتی های زندگی ستيز كن


    Create with dreams to follow me

    با من روياهايی را بيافرين تا به دنبال آنها برويم


    Have fun with in whatever we do me

    در شادی هرچه ميكنم شريك باش


    Work with me towards common goals



    برای رسيدن به آرزوهایمان ياری ام كن




    ...Walk with me throughout life

    بيا با هم گام برداريم در تمام زندگي ...
     

    Miss.aysoo

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/05/17
    ارسالی ها
    3,219
    امتیاز واکنش
    8,180
    امتیاز
    703
    محل سکونت
    سرزمیــن عجـایبO_o
    NTERVIEW WITH GOD

    گفتگو با خدا

    I dreamed I had an interview with god.

    خواب دیدم .در خواب با خدا گفتگویی داشتم .

    God asked

    خدا گفت :


    So you would like to interview me

    پس می خواهی با من گفتگو کنی؟

    I said ,If you have the time

    گفتم اگر وقت داشته باشید.

    God smiled

    خدا لبخند زد.

    My time is eternity

    وقت من ابدی است.

    What questions do you have in mind for me

    چه سوالاتی در ذهن داری که می خواهی از من بپرسی؟

    What surprises you most about human kind

    چه چیز بیش از همه شما را در مورد انسان متعجب می کند؟

    God answered

    خدا پاسخ داد:

    That they get bored with child hood

    این که آنها از بودن در دوران کودکی ملول می شوند،

    They rush to grow up and then ,

    عجله دارند زودتر بزرگ شوند و بعد،

    long to be children again

    حسرت دوران کودکی را می خورند.

    That they lose their health to make money

    اینکه سلامتشان را صرف به دست آوردن پول می کنند ،

    and then

    و بعد

    lose their money to restore their health

    پولشان را خرج حفظ سلامتی می کنند.

    That by thinking anxiously about the future

    اینکه با نگرانی نسبت به آینده

    They forget the present ,

    ، زمان حال را فراموش می کنند.

    such that they live in nether the present

    آنچنان که دیگر نه در حال زندگی می کنند ،

    And not the future

    نه در آینده

    That they live as if they will never die

    این که چنان زندگی می کنند که گویی ، نخواهند مرد.

    and die as if they had never lived

    وآنچنان می میرند که گویی هرگز نبوده اند.

    God's hand took mine and

    خداوند دستهای مرا در دست گرفت

    we were silent for a while

    و مدتی هر دو ساکت ماندیم.

    And then I asked

    بعد پرسیدم

    As the creator of people

    به عنوان خالق انسانها

    What are some of life lessons you want them to learn

    می خواهید آنها چه درسهایی از زندگی را یاد بگیرند ؟

    God replied , with a smile

    خداوند با لبخند پاسخ داد :

    To learn they can not make any one love them

    یاد بگیرند که نمی توان دیگران را مجبور به دوست داشتن خود
    کرد

    but they can do is let themselves be loved

    اما می توان محبوب دیگران شد.

    T o learn that it is not good to compare themselves
    to others

    یاد بگیرند که خوب نیست خود را با دیگران مقایسه کنند

    To learn that a rich person is not one who has the
    most

    یاد بگیرند که ثروتمند کسی نیست که دارایی بیشتری دارد.

    but is one who needs the least

    بلکه کسی است که نیاز کمتری دارد.

    To learn that it takes only a few seconds to open
    profound wounds in persons we love

    یاد بگیرند که ظرف چند ثانیه می توانیم زخمی عمیق، در دل
    کسانی که دوستشان داریم ایجاد کنیم،

    , and it takes many years to heal them

    ولی سالها وقت لازم خواهد بود تا آن زخم التیام یابد.

    To learn to forgive by practicing for giveness

    با بخشیدن بخشش یاد بگیرند.

    T o learn that there are persons who love them
    dearly

    یاد بگیرند کسانی هستند که آنها را عمیقا دوست دارند.

    But simly do not know how to express or show
    their feelings

    اما بلد نیستند احساسشان را ابراز کنند یا نشان دهند.

    T o learn that two people can look at the same
    thing

    یاد بگیرند که می شود دو نفر به یک موضوع واحد نگاه کنند،

    and see it differently

    اما آن را متفاوت ببینند.

    To learn that it is not always enough that they be
    forgiven by others

    یاد بگیرند که همیشه کافی نیست دیگران آنها را ببخشند.

    The must forgive themselves

    بلکه خودشان هم باید خود را ببخشند.

    And to learn that I am here

    و یاد بگیرند که من اینجا هستم

    ALWAYS

    همیشه



    آرشيو نظرات
     

    Miss.aysoo

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/05/17
    ارسالی ها
    3,219
    امتیاز واکنش
    8,180
    امتیاز
    703
    محل سکونت
    سرزمیــن عجـایبO_o
    I think this is the greatest and truest description
    I've ever heard for a Friend


    تصور میکنم این بهترین و واقعی ترین توصیفی ست

    که تا کنون ازدوست شنیده ام

    Friends........They love you.

    دوستان...... تو را دوست می دارند

    But they're not your lover

    اما معشوق تو نیستند

    They care for you,

    مراقب تو هستند

    But they're not from your family

    اما از اقوام تو نیستند


    They're ready to share your pain,

    آنها آماده اند تا در درد تو شریک بشوند

    But they're not your blood relation.

    اما آنها بستگان خونی تو نیستند


    They are........FRIENDS! !!!!

    آنها...... دوستان هستند


    A True friend...... .

    یک دوست واقعی


    Scolds like a DAD..

    همانند پدر سخت سرزنشت میکند


    Cares like a MOM..

    همانند مادر غم تو را می خورد


    Teases like a SISTER..

    مثل یک خواهر سر به سرت می گذارد


    Irritates like a BROTHER..

    مثل یک برادر ادای تو را در می آورد


    And finally loves you more than a LOVER.

    و آخر اینکه بیشتر از یک معشوق دوستت می دارد


    Send to all your good friends

    برای تمام دوستان خوبتان بفرستید


    Even me if I'm one of them....

    حتی برای من، اگر یکی از آنها هستم

    The nicest place 2 be is in someone's THOUGHTS!
    زیباترین مکان برای حضور، افکار دیگران است

    ******************************

    مراقب قلب ها باشيم

    وقتی تنهاییم، دنبال دوست می گردیم

    پیدایش که کردیم، دنبال عیب هایش می گردیم

    وقتی که از دست دادیمش، دنبال خاطراتش می گردیم

    و همچنان تنها می مانیم

    هیچ چیز آسان تر از قلب نمي شکند

    ژان پل سارتر
     

    Miss.aysoo

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/05/17
    ارسالی ها
    3,219
    امتیاز واکنش
    8,180
    امتیاز
    703
    محل سکونت
    سرزمیــن عجـایبO_o
    انواع #حروف_اضافه

    روابط فیزیکی
    زمان
    زمان ادامه دار که از یک نقطه آغاز می شود و به نقطه ای دیگر خاتمه می یابد (تداوم زمان).

    ✅Since ↘️↘️

    ✍در مورد نقطه شروع صحبت می کند. اگر در زمان حال کامل باشد، نقطه آخر "الآن" است:↙️↙️

    I have not seen him since Monday.

    ✅by ↘️↘️

    ✍دارای مفهوم "تا ... و نه دیرتر" و "هرز مانی تا ..." است↙️↙️

    I can see you by Monday

    ✅from...to (until/till) ↘️↘️

    ✍اگر نقطه شروع طول دوره ای را با from نشان دهیم، نقطه پایانی را با to نشان می دهیم↙️↙️

    I can see you from ten o'clock to two o'clock

    ✍یا می توانیم برای چنین منظوری از
    from now/then on
    استفاده کنیم↙️↙️

    From now on, I will study very hard; From then on I studied very hard.
     

    Miss.aysoo

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/05/17
    ارسالی ها
    3,219
    امتیاز واکنش
    8,180
    امتیاز
    703
    محل سکونت
    سرزمیــن عجـایبO_o
    داستان پیدایش Hello:

    به وجود آمدن کلمه Hello به سال 1827 بر می گردد. در ابتدا این کلمه یا برای جلب کردن توجه بکار می رفت و یا برای بیان تعجب. تا موقعی که تلفن اختراع نشد Hello به معنای ‘الو’ بکار نرفت. یکی از کاربرد های کلمه Hello در جواب دادن تلفن (به معنای الو، سلام) است. همانطور که می دانید الکساندر گراهام بل تلفن را اختراع کرد. خود گراهام بل از کلمه ‘ahoy’ ( که حداقل 100 سال قبل از کلمه Hello به وجود آمد) برای جواب دادن تلفن استفاده می کرد ولی توماس ادیسون برای اولین بار از Hello برای جواب دادن تلفن استفاده کرد. و همین باعث شد که این کلمه رایج شود.


    فردی به نام کونیگسبرگ (Koenigsberg) به دنبال یافتن جواب این سوال بود. در نهایت او موفق شد در شرکت تلفن و تلگراف آمریکا (در منهتن، Manhattan) نامه ای را پیدا کند که جواب این سوال در آن بود. نویسنده این نامه منتشر نشده توماس ادیسون بود.


    این نامه به پانزدهم آگوست 1877 بر می گشت که خطاب به فردی به نام T.B.A. David نوشته شده بود. T.B.A. David رئیس چاپ تلگراف در پیتسبرگ روسیه بود. او در حال آماده شده برای معرفی تلفن به پیتسبرگ بود. در آن زمان توماس ادیسون تلفن را فقط به عنوان یک وسیله کاری تصور می کرد که در هر دو طرف مکالمه خط آزاد بود. ولی در این میان یک مشکل وجود داشت؛ مشکل این بود که چطور طرف های مکالمه می دانستند که طرف دیگر می خواهد صحبت کند. ادیسون در این خصوص به T.B.A. David چنین نوشت:

    “Friend David, I don’t think we shall need a call bell as Hello! can be heard 10 to 20 feet away. What do you think? EDISON ”

    دوست من دیوید، من فکر نمی کنم که ما به زنگ به عنوان Hello (الو) نیاز داشته باشیم! که از 10 تا 20 متر دورتر هم شنیده می شود. تو چه فکر می کنی؟ ادیسون.
     

    Miss.aysoo

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/05/17
    ارسالی ها
    3,219
    امتیاز واکنش
    8,180
    امتیاز
    703
    محل سکونت
    سرزمیــن عجـایبO_o
    #news
    Iranian Foreign Minister Mohammad Javad Zarif has called on all sides involved in the Syria conflict to engage seriously in the negotiations aimed at finding a political solution to the deadly crisis in the Arab country.

    محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران از طرف های درگیر در جنگ سوریه درخواست کرد که به طور جدی در مذاکراتی که هدفش یافتن راه حلی سیـاس*ـی برای بحران جدی در این کشور عربی است شرکت نمایند.

    کلمات و عبارات مهم
    1⃣ foreign minister= وزیر امور خارجه
    2⃣ call on= ask formally= درخواست رسمی کردن
    3⃣involve= engage= درگیرشدن
    4⃣ conflict /ˈkɒnflɪkt/ = battle= clash= درگیری و ستیزه
    5⃣ negotiations /nɪˌɡəʊʃiˈeɪʃən/= diplomacy= مذاکره و دیپلماسی
    6⃣ crisis /ˈkraɪsɪs/ = climax= بحران
     

    Miss.aysoo

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/05/17
    ارسالی ها
    3,219
    امتیاز واکنش
    8,180
    امتیاز
    703
    محل سکونت
    سرزمیــن عجـایبO_o
    #Conversation
    ✅ Real English Converation

    Mike: Hey, Vicky!
    سلام ويکي
    Vicky : Hi, Mike! How's it going?
    سلام مايک. چطوري؟
    Mike: Great! How about you? How are you doing?
    عالي. تو چطور؟ تو چطوري؟
    Vicky: Not so good.
    زياد خوب نيستم.
    Mike: Oh no! What's wrong?
    نه! چي شده؟
    Vicky: Oh, classes start tomorrow.
    فردا کلاسها شروع ميشن.
    Mike: Ha ha. Yeah, I know what you mean.
    آره! مي‌دونم منظورت چيه.
     
    بالا