VIP {{مقالات معماری}}

☾♔TALAYEH_A♔☽

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/05/18
ارسالی ها
35,488
امتیاز واکنش
104,218
امتیاز
1,376
موبیوس 1389/01/29


نوشـــــــــــته ی :
مهدي معيت -





خــلـاصــــــــــــــه : پیرامون فضای چهاربعدی و هندسه چهار بعدی و تاثیر والهامات آن بر فرآیندهای خلق فضا و معمارانه



13563407209218049000020101818494.jpg










امتیاز شما : 1 2 3 4 5

4MidStar.jpg


تا کـنون 9 نفـر به این مقاله امتیاز داده اند






مقالات مرتبط




دیگر مقالات مهدي معيت


dot.gif
« معماری من، کابوس های شبانه ام را فاش می کند ! » ( مفاهيم و نظريات معماري )


dot.gif
ذات پرسشگری ، منشِ اثر هنری ( مفاهيم و نظريات معماري )


dot.gif
انرژی خورشیدی در ایران ( معماري پايدار )


dot.gif
موزه شعر و نقاشي تومی هیرو؛ماكوتو يوكومي‌زو ( معماري و هنرهاي ديگر )


dot.gif
از روحیه شاعرانه تا خانه شعر ( مفاهيم و نظريات معماري )


dot.gif
مرکز اموزش رلکس؛ کاری از دفتر معماری SANAA ( مفاهيم و نظريات معماري )


dot.gif
هنر گفت و گوـ تام مین؛ پسر بد معماری لس‌آنجلس ( مفاهيم و نظريات معماري )


dot.gif
فضایی رهایی بخش؛ مدیاتک سندای اثر تویو ایتو ( مفاهيم و نظريات معماري )


dot.gif
دستهای لوکوربوزیه؛ منش بوطیقایی یک معمار ( مفاهيم و نظريات معماري )


dot.gif
سوپرمدرنیته؛ عبور از پست مدرنیسم و یافت روایتِ "بی گون" از مکانی ( مفاهيم و نظريات معماري )




در نوامبر 1572 در يك شب معمولي ستاره بسيار پرنوري در ابتداي كهكشان راه شيري رصد شد كه نور آن در سال بعد كاهش يافت و سپس ناپديد شد. حدود 400 سال بعد امواج راديويي ضعيفي كه از اين نقطه انتشار يافته بود به زمين رسيد و ثبت شد، نيز معلوم شد آن پراكندگي نور آثار انفجار بسيار عظيمي از انرژي هسته اي انباشته در يك ستاره بوده است. 2
نخست تصور مي شد كه ‎آنها نوعي ستاره غير منظم در كرانه هاي خارجي كهكشان ما هستند ، اما امواج ارسالي آنها به طور غير عادي قوي بود . بعدها دريافتند كه اين ستاره ها با سرعتي در حدود يك ششم سرعت نور از ما دور مي شود و يا ما از آن دور مي شويم و حدود 19 ميليون ميليون كيلومتر از ما فاصله دارد.
وجود چنين اجرامي با اين فاصله و در عين حال با اين روشنايي بسيار عجيب مي نمود.
اين اجرام را شبه ستاره ها و يا كوازار3 ناميدند.
بعضي گمان مي بردند كه آنها نيز كهكشان هستند ، عده اي ديگر تصور مي كردند كه آنها ستاره هاي عظيم واحدي هستند كه هنوز در حال انفجار مي باشند و شايد هم كهكشانهايي كه دو به دو با هم برخورد مي كنند. شايد اين اجرام قبل از تشكيل منظومه شمسي وجود داشته اند و لذا با مشاهده آنها منظره تكويني عالم را در مراحل اوليه مي توان تجسم كرد.
هر چه ( از حيث زماني ) به سوي عقب و گذشته نگاه كنيم ، عالم از حيث اجرام ، فضايي بسيار متراكم به نظر مي رسد ، گويي كهكشان و كاينات در ابتدا از ماده اي بسيار متراكم و با انفجاري فوق العاده وحشتناك 4 خلق شده و تشعشعات آن از بين رفته ، اما اجرام با سرعتهاي باور نكردني از هر طرف مي گريزند.
احتمالاً ما در عالمي با نوعي حركات نبضي به سر مي بريم ، يعني كاينات منبسط و منقبض آنگاه منفجر مي شوند . شايد حجم عالمي كه ما هرگز قادر به ديدن آن نبوده ايم، صد ميليون بار متراكم تر از اجرام واقع در نزديكي ما باشد. ممكن است بجز حبابي كه ما در آن زندگي مي كنيم حبابهاي نبض دار ديگري هم در كار باشند و با قوانيني متفاوت از قوانين شناخته شده به فعل و انفعالاتي مشغول باشند.
براي نمونه تراكم نيرو در كواز ارها و حركات نبضي آنها كه در دوره هاي معين تاريك و روشن مي شوند ، حيرت آور است.
از طرفي اگر كوازارها همانگونه باشند كه ما تصور مي كنيم ، پس پهناي اين حركات تپش مانند بايستي در سرتاسر كاينات به سرعت پراكنده شود و دست كم در هر ضربان چندين هزار سال نوري را طي كند ، حال آنكه در فيزيك هيچ حركتي سريعتر از سرعت نور ممكن نيست. پس ممكن است كوازارها بيش از آنچه اعداد و ارقام آزمايشها نشان مي دهند ، به ما نزديكتر باشند.
يعني ممكن است نزديك ترين فاصله دو نقطه ( ما و كوازارها ) يك خط مستقيم نباشد!
فضاي عالم ممكن است سه بعدي و يا مسطح باشد كه در اين صورت عالم بي انتهاست و به طور نامحدودي از هر طرف امتداد دارد. اما از سوي ديگر ممكن است فضاي جهان چهار بعدي باشد و به كلي شكل جهان و كاينات از هر دو طرف منحني باشد ، يعني اينكه جهان محدود باشد. در اين جهان نزديك ترين فاصله دو نقطه عبور از خط منحني است. (فرضيه جهان منحني كه انيشتين آنرا به دليل وجود جاذبه اجرام فلكي موجود در كاينات نسبت داد : «اجرام ستارگان بزرگ است كه بنا بر فرضيه نسبيت ، فضاي منجني را به وجود مي آورند و اين انحناي فضاست كه اجرام را به طرف خود مي كشاند كه به آن اثر جاذبه مي گوييم».
تصور اين مساله براي ما كه خود موجودي سه بعدي هستيم ، قدري مشكل است . ولي در واقع ممكن است جهان ما جهان محدود و فضايي واژگونه باشد كه بالا و پايين و چپ و راست آن يكي است و كاينات در اين فضاي بسته ميلياردها ميليارد سال نوري طي طريق مي كنند و در هنگام عبور از كانالهاي گوناگون تغيير شكلهاي گوناگوني مي كنند، ولي واقعيتها همه يكي است.
يك دستگاه چهار بعدي كه در دايره ادراك ما بي نهايت و نامحدود به نظر مي رسد ، ممكن است به دور خود انحنا پيدا كند و به شكلي در آيد كه مسافري پس از ميليونها سال مسافرت به خط مستقيم به نقطه شروع بازگردد. ( قوس موبيوس )
قوس موبيوس يك نوار باريك مسطح است كه تاب بر مي دارد و به روي خودش بر مي‌گردد.
يك نوار موبيوس ساده از به هم پيوستن دو سر انتهايي نوار باريك بلندي بوجود مي آيد كه در وسط آن يك پيچ 180 درجه اي ايجاد شده است. اين نوار به خاطر تلاشهاي شخصي به همين نام 5 كه در حين مطالعه بر روي چند وجهي ها در سال 1858 ميلادي به كشف آن نايل آمد ، اين نام را به خود گرفت.
پس از آن نوار موبيوس در حيطه هاي مختلف شامل رياضيات ، هنر و مهندسي مورد استفاده قرار گرفت ، گاه به صورت فرم واقعي و يا به صورت استعاره اي از ويژگيهاي منحصر به فرد آن. 6
بهره گيري از ايدة نوار موبيوس به عنوان يك فرم هنري ، نخستين بار توسط “ماكس بيل” 7 در يكي از تجربه هاي حجم سازي او با نام “ نوار بي انتها ”8 صورت گرفت.
پس از او “ ام . سي . اشر ”9 نيز ترسيمات متنوعي از نوار موبيوس به عنوان يك شيء پارادوكس گونه ارائه داد كه مشهورترين آنها يك نوار موبيوس بود با چند مورچه قرمز رنگ بر روي آن كه به نظر مي رسيد براي هميشه در حال خزيدن بر روي اين منحني بي آغاز و پايان هستند.
نوار موبيوس بدون ضخامت از به هم پيوستن مجموعه اي از خطوط و پيچ خوردن يكنواخت آنها هنگامي كه در يك مسير دايره اي يا بيضوي شكل مي گيرند ، تشكيل مي شود كه هرگاه به آن ضخامت داده شود نوعي منشور پيچ خورده حاصل مي شود كه برشهاي عرضي آن ممكن است مثلثي ، مربعي و يا چند ضعلي باشند
تعداد پيچها نيز ممكن است بيش از يك پيچ باشد ، پارادوكس موجود در اين منشور پيچ خوردة موبيوسي مي تواند در يك فضاي راهرو مانند نمود پيدا كند كه مي توان در آن راه رفت و نوعي پيچش فضايي را احساس كرد بي آنكه مجبور باشيم واژگون راه برويم .
پيوستگي و استمرار و پيچش منحصر به فرد موجود در اين فضاي راهرو مانند نوعي پويايي بصري را در پي دارد كه به تجربة پرسپكتيوهاي متنوعي در سكانسهاي مختلف حركت مي‌انجامد.
پيتر آيزنمن از جمله پيشگامان استفاده از ايده موبيوس در معماري بود. او در پروژة ساخته شدة ماكس رينهاردهوس10 فرم موبيوس را بر روي خط زمين برش زد كه شايد به معناي عدم كاميابي در القاي مفهوم استمرار بصري11 موبيوس به عنوان يك فرم نهايي بود.
آيزنمن در صدر متفكراني بود كه با به كارگيري اصول فرا انساني نظير رياضيات و علوم ، نوعي ماشين تئوريك توليد فرم را مستقل از دخالت مستقيم طراح به وجود آورد.
در واقع طراح به عنوان مولد ايده و فرم معماري ظاهراً از صحنه كنار رفته و دستورالعملها و الگوريتمهايي جايگزين آن شده اند . در واقع نوعي به كارگيري فرآيند كنترل شده به جاي فرم كنترل شده بود.12
همانطور كه گفته شد نوار موبيوس از به هم پيوستن مجموعه اي از خطوط با پيچ خوردگيهاي يكنواخت هنگامي كه در يك مسير منحني ( دايره اي يا بيضوي ) شكل مي گيرند ، حاصل مي شود.
اينجاست كه كامپيوتر در نقش يك دفترچة اسكچ ظاهر مي شود. با استفاده از زبانهاي برنامه نويسي كامپيوتري 13 مي توان اسكچهاي متنوعي از نوار موبيوس با پارامترهاي مشخصي توليد كرد. با اين نرم افزارها مي توان پارامترهاي پيچ خوردگي و يا مسير منحني شكل را كنترل كرد.
نتيجة آن فرمهايي هيجان انگيز است كه ممكن است تصادفي و اتفاقي به نظر برسند اما به واقع نوعي فرآيند هندسي خلق فضاست كه طي روند خاصي فضايي جديد از آميزش و تركيب و تغيير شكل فرمي آغازين به وجود مي آيد فضايي كه معمار قبل از شكل گيري نهايي آن را تصور نكرده بود.
1. Mobius
2. در نگارش اين مقاله از جزوات آموزشي نخستين آموزشكده اخترشناسي ايران به قلم “دكتر سرفراز غرني” بهره گرفته شده است.
3. Quasi stellar objects
4. Bang
5. August Ferdinand Mobius
رياضي دان و ستاره شناس آلماني
6. براي نمونه ايده گذار از درون به بيرون و به عكس
7. M.Bill, “The mathematical way of thinking in the visuall art of our time” in The visuall mind : Art & Mathematics edited by M.Emmer , MIT press, PP.5-9 , 1993
8. Endless Ribbon
9. M.C Escher, JL. Lecher & W.F Francis , “on knot spanning surfaces: an illustrated Essay en topological art” in the visual Mind : Art & Mathematics, edited by M.Emmer, MIT press. PP.59-61 , 1993. Visual continuity
12. افشار نادري ، كامران ، بازگشت به اكسپرسيونيسم در آثار پيشگامان ، معمار، شماره 9 ، تابستان 79 ، صفحه 56-40
13. Auto LISP
 
  • پیشنهادات
  • ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    در تکاپوی یک افق . . . 1389/02/02


    نوشـــــــــــته ی :
    داراب دیبا -





    خــلـاصــــــــــــــه : سنت و مدرنیته ایرانی



    140634075674278418750201027228414.jpg







    امتیاز شما : 1 2 3 4 5

    4Star.jpg


    تا کـنون 7 نفـر به این مقاله امتیاز داده اند






    مقالات مرتبط




    دیگر مقالات داراب دیبا


    dot.gif
    مجاز دیگر سوی حقیقت ( مفاهيم و نظريات معماري )


    dot.gif
    درخشـــــــــــش یک نور ( مفاهيم و نظريات معماري )


    dot.gif
    لایه های پنهان نقد ( مفاهيم و نظريات معماري )


    dot.gif
    ارزش های شنـــــــــــاور ( مفاهيم و نظريات معماري )


    dot.gif
    شهر مبهم ( شهر سازي )


    dot.gif
    هنر گفت و گو ـ آراتا ایسوزاکی و داراب دیبا ( مفاهيم و نظريات معماري )


    dot.gif
    هنر گفت و گو ـ چارلز جنکس و داراب دیبا ( مفاهيم و نظريات معماري )


    dot.gif
    هنر گفت و گو ـ رابرت ونتوری، دنیز اسکات براون و داراب دیبا ( مفاهيم و نظريات معماري )


    dot.gif
    هنر گفت و گو ـ داراب دیبا و سزار پِـــلی ( مفاهيم و نظريات معماري )


    dot.gif
    هنر گفت و گو ـ داراب دیبا و اریک اوون موس ( مفاهيم و نظريات معماري )




    معماری جهان- و بالطبع، معماری معاصر ایران- به مانند بسیاری از مقوله ها و جریان های دیگر، در چرخه‌ی دگرگونی های سریع و گاه غافلگیرکننده‌ی آغاز هزاره سوم قرار گرفته و با فراز و فرودی پر تلاطم روبه رو شده است. در این میان برای رسیدن به دستاوردی هر چند نسبی و همچنین ارزیابی مناسب از وضعیت معماری، برگزاری جلسات تعاملی همراه با تفاهم و همدلی به وسیله خبرگان فن و دست اندرکاران و صاحب نظران، تا حدودی می‌تواند به یافتن جایگاه معماری در این چرخه دگرگونی کمک کند. این جایگاه، چه منزوی و چه معتبر، به هر حال محور گفتمان درباره‌ی حرفه‌ای حساس و تأثیرگذار و زیربنایی است که تغییر و تحول در مبتنی بر ضرورت زمانه در سرزمین ما از دست رفته است.
    قرن بیست و یکم به واقع قرن انقلاب ها و تحول هاست، قرن نو شدن ها، و زیستن در چنین دوره‌ای با روند بسیار شتابان اختراعات و پیشرفت ارتباطات و گسترش اطلاعات ماهواره‌ای، اقتصاد به هم گره خورده جهانی، هویت جویی و منزلت¬یابی اقوام و ملیت ها، افزایش موج مبارزه و کشمکش آرمان ها و نهضت های سیـاس*ـی؛ بس متفاوت از گذشته هاست و نگرش دیگرگونه را نیز طلب می‌کند.
    تمام این دگرگونی ها، در کنار هویت متکثر انسان امروز، و در عین حال مسئولیت جدی در برابر حفظ ارزش های فرهنگی و ویژگی های محیطی، باعث ایجاد تصویری از جهان- و نهایتاً نوعی معماری شده است که به هیچ وجه نمی‌توان آن را با گذشته مقایسه نمود. معماری به صورتی بالقوه در بخشی از ساختار خود نیازمند بهره گیری از تحولات گسترده در زمینه فناوری های مدرن و استفاده از ابزارها و بعضاً امکانات فزاینده‌ی آن است. ضرورتی که غالباً در این دیار نادیده گرفته شده، همانا برقراری تعادل بین آن چیزی است که ذکر شد، با دستمایه‌های ریشه‌ای و فرهنگی دیرینه و ملی ما.
    احتمالا ره یافتی به سوی برقراری چنین تعادلی است که می تواند معماری ایران را در قالبی نو، اما برگرفته از جوهر و ویژگی یگانه اش، در مجامع بین المللی مطرح کرده و مورد توجه و نقد و قبول جهانیان قرار دهد.
    مباحث نظری و فلسفی، معماری علمی‌آمیخته با توانایی ها و امکانات شگرف رایانه‌ای، ابداع سبک ها و الگوواره ها و ارائه نظریه ها و سلیقه‌های متفاوت و گاه متضاد، همگی می‌بایست پس از شناسایی و دسته بندی، به گونه‌ای تطبیقی با ریشه ها و خاستگاه ها و همچنین بیان خاص معماری ایران، جمع آید و سنجیده شود. آن گاه است که خواهد توانست درخشش و ارزش کاربردی خود را به مثابه اثری سودمند، ماندگار و فاخر، آشکار سازد.
    ناگفته نماند که وجود چند نمونه شاخص در سطح کشور هیچ گاه نمی تواند با انبوه فعالیت های ساختمانی فاقد اندیشه، آشفته و گاه غیر اصولی که در حال انجام است، مقابله کند. فقدان دانش، نداشتن اعتقاد حرفه‌ای، عدم توجه به اصالت ها و شناخت ناکافی از فرهنگ، نادیده گرفتن حرمت و اصالت ریشه‌های ارجمند سرزمینی، و بسیاری مسائل دیگر از این دست، در کنار یکدیگر این بحران و نابسامانی را موجب گردیده‌اند.
    بررسی سیر تحول معماری امروز جهان به ویژه کشورهای آسیایی و تأمل و تعمق در روند آن، برای کشور ما از اهمیتی خاص برخودار است و در واقع می‌تواند در خلق آثاری پیشتاز و مترقی، و در عین حال آمیخته با عرفان و ادب بی بدیل، و معنویت عمیق نهفته در فرهنگ اصیل ایرانی مؤثر واقع شود.
    بی¬تردید می‌بایست راز پایداری و ماندگاری این سرزمین در گذر از تجربه‌های تلخ تاریخی و از سرگذراندن آزمون¬ها و بلایای مکرر را در وجود همین ریشه ها و پیوند ناگسستنی آن در صفه مستحکم و پایه عمیق فرهنگی و ملی ایران زمین جست وجو کرد.
    پذیرفتن فرهنگ نو پدید دهکده‌ی جهانی، که معلول ترکیب و ادغام اندیشه ها و ملت هاست، هرگز به معنای پذیرش و ارزش دادن به هر آنچه از غرب می‌آید، نیست. جهانی شدن به معنای پذیرش گستره ای است بزرگ تر، و نه به فراموشی سپردن گستره و بستر پیشین. تمام این دستاوردها اگر هوشمندانه با خصوصیات و بیان ویژه ‌ایرانی درآمیزد و در مجموعه‌ی به کار گرفته شده تسری یابد می‌تواند رشد و شکوفایی و سازندگی در پی داشته باشد.
    جامعه شناسی امروز، در آستانه ورود به هزار سوم، ضرورت و لزوم حفظ و پاسداشت کلیه فرهنگ های زنده‌ی جهانی را، به عنوان گزینه‌ی رهیافت به‌اینده، ایجاب می‌کند، که احتمالا این گونه می‌توان در حلقه فراگیر و همه شمول این مدار قرار گرفت و با دید وسیع و روانی روشن و پذیرا، با مشارکت در ساختارهای پذیرفته شده‌ی بشری و احترام به ارزش ها، خود یکی از حلقه‌های پیوند این زنجیره به شمار آمد.
    معماری امروز ما در مسیری دشوار در حرکت است، بدون اعمال داوریهای افراطی، می‌توان گفت که آهنگ این حرکت سمت و سویی را نشانه رفته، گو اینکه با کمال مطلوب فاصله‌ای در خورد تأمل دارد.
    افق آینده می‌تواند بشارت دهنده ظهور آثاری باشد که در تار و پود ساختاری خود در عین اینکه از روح سالم انسانی نشأت گرفته و به مبانی فرهنگ اصیل، حرمت می نهند، با نگاهی نوآور به دستاوردهای جهانی، تداومی سالم یابند؛ معماری اصیلی که بیانگر حقیقتی شایسته بوده و در خور احترام و افتخار باشد.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    كتابخانه‌هاي چند رسانه‌اي؛ انباشت تکنولوژیک تمدن 1389/02/01


    نوشـــــــــــته ی :
    زهره شهابي -





    خــلـاصــــــــــــــه : ما در آستانه لحظه خاصي از تاريخ كتابخانه‌هاقرار داریم با گسترش سريع شبكه جهاني و فن‌آوري اطلاعاتي و رسانه‌هاي عصر دوم شاهد جهش بسياري از مفاهيم به مفاهيم جديد هستيم: جهش از اطلاعات نوشتاري به انتقالات الكترونيك و از نوشتار به چند رسانه‌ و … در اين صحنه رقابت اطلاعاتي، آيا كتابخانه آن گونه كه ما مي‌شناسيم و تجربه كرده‌ايم به بودن خاتمه خواهد داد و به بيت ‌هاي اطلاعات تجزيه خواهد شد؟



    13763407465994027253620105421274.jpg










    امتیاز شما : 1 2 3 4 5

    4Star.jpg


    تا کـنون 8 نفـر به این مقاله امتیاز داده اند






    مقالات مرتبط




    دیگر مقالات زهره شهابي



    ما در آستانه لحظه خاصي از تاريخ كتابخانه‌ها قرار داريم. لحظه‌اي كه قابل قياس است با آن لحظه باستان كه الواح گلين پيش از مسيحيت توسط طومارهاي پاپيروسي جايگزين شدند يا زماني كه اين طومارها جاي خود را به كتابهاي مقدس نوشته شده بر پوست آهو دادند و سرانجام قابل قياس است با تغيير و تبديل كتابخانه‌هاي بزرگ رهباني در قرون وسطي كه در آنها دست نوشته‌ها را به ميزها زنجيره مي‌كردند به كتابخانه‌هاي اومانيستي عهد رنسانس كه در آنها كتابهاي متعددي از طريق چاپ در دسترس قرار گرفتند كه در قفسه‌هاي ديواري قرار داشتند.
    شكلهاي فرهنگي به غايت متفاوت و ساختارهاي اجتماعي بس عميق كه اين تغييرات باعث شده‌اند هم در فن‌آوري نوشتن و هم در ذخيره سازي و دستيابي به آن مؤثر بوده‌اند.
    كتابخانه‌ به عنوان مكاني براي تعريف و حفظ حافظه علمي و فرهنگي، همواره تأثيري عظيم بر ساخت حال و آينده در ارتباط با گذشته داشته است1.
    با گسترش سريع شبكه جهاني و فن‌آوري اطلاعاتي و رسانه‌هاي عصر دوم شاهد جهش بسياري از مفاهيم به مفاهيم جديد هستيم:
    جهش از اطلاعات نوشتاري به انتقالات الكترونيك
    و از نوشتار به چند رسانه‌2 و …
    در اين صحنه رقابت اطلاعاتي، كتابخانه‌ها بايد به عنوان رهبر تكنولوژي‌هاي جديد اطلاعاتي و پايگاههايي براي آموزش، سرگرمي و نيازهاي اطلاعاتي كاربرانشان، تحولاتي جهت تسريع سيستم سرويس‌دهي خود ايجاد كنند.
    نگاه سنتي به مفهوم كتابخانه ـ مخزن اطلاعات ـ با ديدگاه مدرن آن به عنوان تأمين كننده دسترسي به اطلاعات تكامل مي يابد.
    كتابخانه‌ها ديگرصرفاً، فضاهايي آرام و ساكت نخواهند بود ـ جايي كه افراد به تنهايي مشغول مطالعه در سلولهاي مجزا باشند ـ بلكه فضاهايي سيال از اطلاعات و داده‌ و كاربراني خواهند بود كه مصرف كننده اين داده‌ها و عامل اصلي تبادل اطلاعات هستند. علاوه بر اين بزرگراه اطلاعات ديگر يك طرفه نيست، كاربران همانگونه كه امكان دريافت اطلاعات را دارند مي‌توانند به طرق مختلف آن را وارد سيستم نمايند3.
    بسياري از دلمشغولان كتابخانه به استقبال عصر ديجيتال شتافتند و اظهار داشتند كه اطلاعات الكترونيكي از توان سنتي كتابخانه‌هاي قديمي فراتر خواهند رفت تا دستيابي گسترده به ذخيره اطلاعات غني و گسترش يابنده را ممكن سازند.
    با اين وجود رخداد انقلاب ديجيتال4، با فشرده ساختن زمان و مكان، روابط اجتماعي را هر چه بيشتر دچار ناهمگوني زماني و مكاني كرده است كه اين امر در تعارض با مفهوم و نقش تعريف شده كتابخانه‌ها قرار مي‌گيرد5.
    ساختار تكنولوژي‌هاي جديد، نقش استفاده كننده از كتابخانه را نيز تغيير داده و تعريف نهادهاي سازماني را نيز متحول ساخته است. با تاكيد بر توانمندي كتابخانه هاي ديجيتالي كه امروزه رو به افزايش است ميتوان اظهارداشت كه كتاب واحد و معياري است كه يك كتابخانه ذخايرش را بر اساس آن اندازه‌ مي‌گيرد همانطور كه بيل گيتس 6 در كتاب ”راهي كه پيش‌رو داريم“ اظهار مي‌كند شكل كاملاً تعريف شده يك كتاب با مينياتوري شدن تكنولوژي الكترونيكي به كلي عوض خواهد شد.
    بيل گيتس اشاره مي‌كند كه جريان خطي يك رمان در ميان عقايد خوانندگانش سرنوشتي حتمي را دنبال مي‌كند اما امكانات خلاقانه‌اي كه بطور موازي در محصولات چند رسانه‌اي وجود دارد به نويسندگان و هنرمندان اجازه مي‌دهد كه در آثارشان شكلهاي جديد در هم آميخته 7اي به وجود آورند.
    در محصولات چند رسانه‌اي در هم آميخته خواننده آزاد است تا از ميان جريان مجازي و غير خطي كتاب فارغ‌ از سلسله مراتب مشخص و تعريف شده آزادانه حركت كند. اين محصولات به مصرف كننده اجازه مي‌دهند كه خود توليد كننده اطلاعات شود و نقش نويسنده، خواننده و ناشر نيز سيال و تبادل‌‌پذير است.
    ليكن تكنولوژي‌هاي اطلاعاتي كتابخانه‌ها را چگونه تعريف مي‌كنند و طراحان به هنگام تلاش در رويارويي با خلق مكان در فضاي سايبرنتيكي 8 با چه چالش‌هايي روبرو مي‌شوند؟
    ويليام ميشل 9 معتقد است كه با پيدايش كتابخانه‌هاي نرم‌افزاري جايي براي به نمايش گذاشتن نماهاي با شكوه و مجلل كتابخانه‌ها باقي نخواهد ماند.
    تويوايتو10، برنارد چومي 11و رم كولهاس 12در قالب سه طرح نظري، با بررسي توان بالقوه معماري و تكتونيك 13در برنامه‌هاي جديد چند رسانه‌اي از مشاركت در اين چالش استقبال كردند.
    نمونه‌هايي كه ادامه مطالب ارائه مي‌شود، مبين توان بالقوه برنامه‌ريزي و معماري كتابخانه هاي چند رسانه‌اي آينده و مسائل اقتصادي و اجتماعي وابسته به آنهاست.
    ـــ كتابخانه به عنوان فضايي سيال، مدياتك سندايي14 ، تويوايتو:
    مركز چند رسانه‌اي سندايي، طرحي از تويوايتو حاصل يك مسابقه معماري در سال 1995 است كه گالريهاي هنري و مجموعه‌هاي صوتي تصويري گسترده‌اي را نيز در خود جاي داده است.
    در اين طرح تلاش معمار در جهت خلق فضاهايي نوراني وسيال است و سعي بر غلبه نيروي ثقل زمين و مهار آن دارد. اين تلاش در جستجوي پاسخي مناسب براي نيروهايي است كه جوامع قرن بيست و يكم را شكل خواهند داد. در اين پروژه معمار تلاش مي‌كند كه جدايي دو دنياي درون و بيرون ساختمان را محو سازد.
    طرح ايتو نيروي خلاقيت و تخيل معمارانه را كه همسوي برنامه‌ريزي است آشكارا تحقق مي‌بخشد. با مورد توجه قرار دادن مسائل تكنيكي و استفاده از عناصر خاص در تعريف كاملاً تكتونيك و فضايي ساختمان، ايتو، تيپولوژي 15ساختمانهاي متداول كتابخانه را به كلي تغيير شكل داده است.
    ـــ كتابخانه به مثابه يك پيام، مركز ZKM كالسروهه16، ‌برنارد چومي
    اگر رسانه يك پيام است، مي‌توان پوسته خارجي ساختمان ZKM كالسروهه را كه به شكل الكترونيكي شارژ مي‌شود نيز يك پيام دانست.
    نماهاي ديجيتال ساختمانهاي چومي ما را متوجه اين نكته مي‌كند كه
    «اگر زماني معماري جلوه‌گر ظهور تصورات و ايده هايي پايدار بود، امروزه احتمالاً نمايشگر بي‌ثباتي ايده‌هاي ناپايدار است»
    فضاي خارجي ساختمان به عنوان يك پوسته درخشان الكترونيكي نوري، كامپيوتري با تصاوير زنده و متحرك است كه مي‌توان نسبت به نور خارجي و تغييرات صوتي واكنش نشان دهد.


    ـــ كتابخانه به مثابه فضاهاي خالي كه ازقطعات اطلاعاتي شكل گرفته‌اند، طرح كتابخانه ملي فرانسه17،رم كولهاس
    مفروضات اصلي معماري تصديق مي‌كند كه انقلاب الكترونيكي هر چيز جامد را در خود حل مي‌كند و نقش معمار خلق فضاهايي سمبوليك است كه به خواست ديرپا و مستمر جامعيت و مالكيت اشتراكي 18پاسخ دهد.
    با چنين سرانجامي كولهاس خلق بلوك جامدي از اطلاعات را مجسم مي‌كند كه با توده‌هايي پر شده‌اند. خارج از اين بلوك او پنج فضاي عمومي اصلي را مي‌تراشد كه شكلشان يا حجم غائب آنها از هندسه بولين 19تبعيت مي‌كند.
    اين احجام معلق نزديك به هم توسط آسانسورهاي فضايي مشخص به يكديگر دسترسي مي‌يابند.
    حجم مكعبي شكل ساختمان در بخشهايي پوشيده از نماي شيشه‌اي نيمه شفاف است.
    اين طرح عليرغم اينكه توسط هيأت داوران برگزيده نشد اما نشان دهنده تعبيري پيشگويانه از تحولات كتابخانه از صورتي فيزيكي به حوزه الكتريكي است. تعبيري كه از خلق فضاهاي سمبوليك عمومي بر ذهن نقش مي‌بندد.
    طراحي كتابخانه چند رسانه‌اي مسئله‌اي است كه در تلاقي فضاهاي سايبرنتيكي و معمارانه جاي دارد.
    مارك تيلور 20 اشاره مي‌كند كه فضاهاي سايبرنتيكي باعث به وجود آمدن محيطي مي‌شود كه در آن حركت اطلاعات جانشين حركت انسانها مي‌شود.
    در پرتو چنين چالشي ليزديلر 21 اظهار مي‌داردكه اين نقش معمار است كه در جامعه اشباع شده از فن آوري آنچه اصيل است را به يادها بيآورد.
    آيا كتابخانه آن گونه كه ما مي‌شناسيم و تجربه كرده‌ايم به بودن خاتمه خواهد داد و به بيت 22‌هاي اطلاعات تجزيه خواهد شد كه محتوا و مضمون آن در زمان يك نانوثانيه مجدداً تركيب مي‌شود؟
    سردمداران كتابخانه‌ها بر اين باورند كه كتابخانه ها با نوعي ساختمان دورگه 23وكاركردهاي چندگانه جايگزين
    مي شوند24.
    ساختمان جديدكتابخانه سياتل از اين رده كتابخانه‌هاست كه توانسته است به جهشي چشمگير در معماري دست يابد.
    با ورود به اين ساختمان مكاني پديدار مي شود كه در آن فن آوري و كتاب به گونه اي بديع و در عين حال صميمانه با يكديگر در مي آميزند25. متدولوژي قرص و محكم سازندگان به نتيجه تحسين برانگيزي انجاميده است كه اين نكته را شعار خود ساخته اند” كتابخانه را بايد به چشم سرپناهي براي استحاله نگريست26 “. كولهاس انديشه خود را در مورد بناي مذكور،به اختصار”نقش فزاينده كتابخانه به عنوان‌ نهادي اجتماعي و فراتر از مركز ويژه گردآوري كتابهاي گوناگون“اعلام كرد.
    نقش كتابخانه‌ها به عنوان نمودي از ارزشهاي فرهنگي و اجتماعي همچنان باقي خواهد ماند. ما موجوداتي اجتماعي هستيم كه نيازمند انتساب به گرو‌ه‌هاي بزرگتر براي تقويت حس اجتماعي بودنمان مي‌باشيم.
    جامعه‌اي كه تماماً براساس اجتماعات و گردهمايي‌هاي مجازي استوار است، تنها مي‌تواند نتيجه جامعه‌اي مجرد، متفرق و مجازي باشد.
    به طور قطع كتابخانه ها پاسخگوي نياز هاي عميق انساني ما در اجتماعي شدن در ميان گستره موسسات و نهادهاي مدني خواهند بود.
    ___________________________________

    - Bolch, r.howard and hesse, carla, “future libraries”, university of callifornia press
    2 - multimedia
    3 - “changes in libray and information service” National center for Education Statics
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    .
    4 - Gutenberg’s project ، جنبشي تحت عنوان پروژه گوتنبرگ شكل گرفته است كه هدف آن تبديل كتاب‌هاي عادي به كتاب‌هاي الكترونيكي است.
    5 - mitchell, william.j. , “city of bits: space , place , and the Infobahn” , Mit press
    6 - Bill Gates
    7 - inreractive
    8 - cyber space
    9 - william j. mitchell ، ويليام ميشل، مدرس معماري و علوم و هنر رسانه‌اي مؤسسه تكنولوژي ماساچوست مي‌باشد او در آخرين كتابش تحت عنوان ”شهر بيتها” به بررسي معماري و شهرسازي در بستر انقلاب ارتباطات ديجيتالي مي‌پردازد.
    10 - Toyo Ito
    11 - Bernard Tschumi
    12 - Rem koolhaas
    13- tectonic
    4 - sendai mediatheque
    5- typology
    6 - karlsruhe zkm
    7 - France national library
    8 - collectivity
    9 - Boolean geometry
    20 - mark taylor ، نظريه‌پرداز علم رسانه‌ها. او در مقاله "معماري، الكترونيك، آينده" در جهت از بين بردن مرزهاي بين ساختمان و سازندة، برنامه و برنامه‌ريز و فضا و زمان تلاش مي‌كند.
    21 - liz Diller ، ليزديلر به همراه سكوفيدو آتليه طراحي و معماري" ديلرسكوفيدو" را در سال 1979 تأسيس كردند. از پروژه‌هاي آكادميك آنها تحقيق در مورد تأثير فضاها بر فرهنگ و رفتارهاي اجتماعي مي‌باشد.
    22- bit
    23 - Hybrid
    24 - Rubsridge, chris, “ toward the hybrid library”
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    . ac.uk/lis- joumals/dilb html
    25 - لي، فوئونگ، خادمي، حميد. "گام نخست در طراحي و ساخت كتابخانه سياتل" ، فصلنامه معماري ايران، دوره اول شماره دوم، پائيز 1379.
    26 - لامبرچت، باربارا. بهپور، باوند." كتابخانه مركزي سياتل" ،مجلة معمار، ناشر انديشه معماري وشهرسازي، شماره29، ص151ـ155
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    ارزش های شنـــــــــــاور 1389/02/05


    نوشـــــــــــته ی :
    داراب دیبا -





    خــلـاصــــــــــــــه : جهان چند فرهنگی و معماری خرد



    142634078278392012500201039252014.jpg







    امتیاز شما : 1 2 3 4 5

    4Star.jpg


    تا کـنون 8 نفـر به این مقاله امتیاز داده اند






    مقالات مرتبط




    دیگر مقالات داراب دیبا


    dot.gif
    مجاز دیگر سوی حقیقت ( مفاهيم و نظريات معماري )


    dot.gif
    درخشـــــــــــش یک نور ( مفاهيم و نظريات معماري )


    dot.gif
    لایه های پنهان نقد ( مفاهيم و نظريات معماري )


    dot.gif
    در تکاپوی یک افق . . . ( مفاهيم و نظريات معماري )


    dot.gif
    شهر مبهم ( شهر سازي )


    dot.gif
    هنر گفت و گو ـ آراتا ایسوزاکی و داراب دیبا ( مفاهيم و نظريات معماري )


    dot.gif
    هنر گفت و گو ـ چارلز جنکس و داراب دیبا ( مفاهيم و نظريات معماري )


    dot.gif
    هنر گفت و گو ـ رابرت ونتوری، دنیز اسکات براون و داراب دیبا ( مفاهيم و نظريات معماري )


    dot.gif
    هنر گفت و گو ـ داراب دیبا و سزار پِـــلی ( مفاهيم و نظريات معماري )


    dot.gif
    هنر گفت و گو ـ داراب دیبا و اریک اوون موس ( مفاهيم و نظريات معماري )






    معماری معاصر ایران هنوز در سردرگمی میان برداشت سطحی برخاسته از نگاهی حسرت امیز به گذشته تا فریفتگی نسبت به الگوهای غربی به سر می‌برد معمار امروز ایران زمین در دستیابی به جوهره بنیادین معماری کشور خویش با چالشهای فراوانی روبروست.

    معماری گذشته ‌این کشور که همواره با تکیه بر خلاقیت و خصایص پایدار از جایگاهی ویژه برخودار بود در عصر حاضر در اثر مواجهه با پدیده‌های گوناگونی نظیر سیاستهای استعماری و سرازیر شدن ثروتهای نفتی بدون دارا بودن پشتوانه مدیریتی لازم و نیز با دلباختگی به مظاهر تمدن صنعتی شده غربی از حقیقت خویش فاصله گرفته و صورتی تصنعی و تنزلی پیدا نموده است. مؤلفه‌های فراوان دیگری نظیر ضعف برنامهریزیهای ملی، رکود اقتصادی، عدم کارآیی نهادهای مدیریتی و نظارتی و نیز سطحی شدگی و سیطره کمیت موجب گردیده تا زمینه‌های فرهنگی این تمدن دچار استحاله، و بازیابی آن امری دست نیافتنی به نظر آید.

    دست یافتن معماری به جایگاهی جهانی تنها می‌تواند به تبع نگاهی ژرف و یافتن ریشه‌های این فرهنگ حاصل آید. معماری با جامعیت خاص خویش به کلیه اصول ریشهدار در نهاد آدمی‌توجه داشته و آنها را در درون خود پرورانده و آن را در قالب کالبد به معرض تجربه استفاده کنندگان می گذارد. اصولی نظیر عدالت، آزادی، اصالت، و ارج نهادن به پیشرفت و توسعه می‌تواند از طریق معماری در زندگی مردم رسوخ نماید.

    در حقیقت معماری تنها در زمینه اجتماعیاش می‌تواند معنا یابد، از این رو هر سخنی که با محوریت اصالت در معماری شکل می گیرد باید شرایط روز جامعه را مد نظر قرار دهد.

    امروزه جریانی روشنفکرانه در جهان در حال گسترش است که گونه گونی فرهنگها و تمدنها را از منظر وجوه اشتراکشان مدنظر قرار می‌دهد.

    در این دوره، هزاران جوان مستعد با تکیه بر ارزشهای متعالی در چالش با فقر و فشارهای حاصل از جزم اندیشیهای کهنه نقشی حیاتی و تاثیرگذار ایفا می نمایند و سعی دارند از طریق ارتقای سطح کیفی محیط انسانی به ‌این مهم دست یابند. نسل جدید معماران با زبان معماری متنوع خود، رویکرد نوینی را به نمایش گذارده است. این رویکرد تا حدی تحت تأثیر تصوراتی ذهنی است که از فرهنگهای مختلف نزد این معماران پدید می‌آید و شاید بیش از آنکه عمیق و واقعی باشد از دنیای مجازی که محصول عصر ارتباطات است نشات گرفته است. این نسل در تلاش است تا معمارش اش را جهانی نماید و به دور از هر گونه جزم اندیشی سنتی و با عنایت به ریشه‌های فرهنگی این سرزمین و بهرهگیری از تحولات و پیشرفتهای بینالمللی در پی آفرینش دستاورد خویش است تا از این طریق بتواند نقشی فعال در عرصه پویایی دانش بر عهده گیرد.

    ممکن است ما نیازمند بهرهگیری از راه‌های نوینی باشیم که از طریق آن آدمی محتوای درونی بیان و زیبایی شناسی معماری را استعلا می‌بخشد. زمان آن رسیده که دیدگاه‌های خویش را با دانش حقیقی، مدرنیته، و جوهره مهندسی پیونده زده، و در این مسیر باید احساس دلتنگی خود را نسبت به نمودهای صوری گذشته رها نموده و آغـ*ـوش خویش را به روی تمامی چالشهای معنوی جهان مدرن بگشاییم.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    چشمان باز بسته؛ خانه شیشه ایی فیلیپ جنسن 1389/02/01


    نوشـــــــــــته ی :
    پويان نوري -





    خــلـاصــــــــــــــه : طراحی و نگاه



    138634074823619207248201041219204.gif







    امتیاز شما : 1 2 3 4 5

    3Star.jpg


    تا کـنون 5 نفـر به این مقاله امتیاز داده اند






    مقالات مرتبط




    دیگر مقالات پويان نوري





    خانه شیشه ایی از نظر ایده پردازی طراحی و نقشه منحصر به فرد است. خانه شیشه ای دراواخر دوران معماری مدرن ـ 1949ـ در شهرنیوکنن توسط فیلیپ جانسون طراحی و اجرا شد؛ معمار با هوشیاری کامل این خانه را طراحی کرده است، خانه ایی که میل زیادی به تجمع هم زمان شفافیت در کنار شکنندگی دارد، علی رغم تمام تلاش خانه شیشه ای برای نمایان شدگی و اشکارشدن ولی در بعضی از این حوضه ها چیدمان عتاصر درون خانه به گونه ی دیگری است؛ مثلا در نگاه اول به خانه غالبا دید ناظر به سمت حجم استوانه ای معطوف می شود و این خود از دیده شدن حوضه خصوصی جلو گیری می کند.

    در نگاه اول باورش سخت است ولی این جا یک خانه است با سپری شدن زمان و تعمق نگاه و تمرکز بر چیدمانها و مشخص شدن عملکردها خانه اشکار می شود؛ خانه ایی که ظاهرا پر از هواست و مفهوم خانه را به گونه ایی کاملا متفاوت جلوه داده. از نظر معماری، وضوح طرح و نقشه تا حدودی بی همتاست . فیلیپ جانسون در طراحی خود وفادارانه از ایده کمتر بیشتر تبعیت کرده است و با تمرکز به مصالح و فرم خانه ، عناصر و چیدمان به آن پاسخ داده است؛ عناصرعریان، حداقل امکانات چیدمانی و سادگی، اما در پس این خاصیت ها نگاه بی نهایت پیچیده طراح قرار دارد، موضوعیت نگاه می تواند راهی باشد به سوی واکاوی اثری که بی محابا همه را به خود می خواند اما علی رغم تمام این نگاه ها هم چنان ماوایی است که می توان در ان زیست.

    برای مواجه با اثر از منظر نگاه می توان در گام اول نوع نگاه را تعریف کرد؛ نگاه ناظر می تواند همان نگاه معمار باشد که این خانه نیز به خود معمار تعلق دارد. از این منظر خانه شیشه ایی به صورت یک سمبل در معماری مدرن درامده است و از یک سو حامل نگاه غالب معمار بر اثر به عنوان یک استعاره در معماری است و از سوی دیگر نام اثر و ماهیت اثر وفاداری بی چون چرا به یک دیگر را نشان می دهند.

    خانه در سایتی قرار گرفته که از جنوب غربی به یک پرتگاه منتهی می شود و با یک سری درخت مرزبندی شده است، پوششی که در نگاه اول باعث انتقال یک نوع حس امنیت می گردد. در سمت مقابل این ضلع ورودی اصلی خانه تعریف شده است، خانه پلانی دارد مستطیل شکل به ابعاد 16 در 10 با دری در هر ضلع.

    حوضه عمومی خانه دو سوم کل فضا را در بر می گیرد که شامل یک پذیرایی با مبلمان چرمی وناهار خوری و آشپز خانه است . حوضه خصوصی یک اتاق خواب و یک حجم استوانه ای است که در آن سرویس بهداشتی و حمام تعبیه شده است .

    هر کسی که بخواهد وارد خانه شود باید از طریق راهی اریب با زاویه 45 درجه به خانه برسد، عبور از این مسیر موجب می شود نگاه ناظر هرگز به طور مستقیم و عمودی به خانه مواجه نشود هر چند در نگاه اول از نظر او همه چیز نمایان است . با پیمودن راه و رسیدن به درب ورودی اولین چیزی که دید او را جلب می کند یک حجم استوانه ای است که با اجر پوشیده شده، راهروی ورودی، میان همین استوانه و آشپز خانه کم ارتفاع قرار گرفته است .

    بعد از ورود به خانه شخص مهمان به صورت طبیعی به فضای نشیمن سوق داده می شود، این جهت دهی دست نامرئی معمار است که در طرح ریشه دوانیده تا شخص ساکن ـ در این جا خود معمارـ غریبه را کاملا در کنترل نگاه خود داشته باشد؛ مثلا اگر ناظر در اطاق خواب باشد می تواند با نگاه خود مهمان را زیر نظر داشته باشد تا او به خانه برسد. این راه اریب طوری طراحی شده است که حتی اگر ناظر در فضای نشیمن منتظر مهمان باشد مهمان هیچ دید و کنترلی نسبت به او ندارد.

    چیدمان حاکم بر حوضه عمومی خیلی خوب توانسته است این حوزه را از حوضه خصوصی جدا کند. و برای حوضه خصوصی جایی مشخص در نظر گرفته است . در نگاه مهمان حوضه عمومی راحت تر قابل ادراک است. چرا که بهتر می تواند نسبت به پیرامونش شناخت پیدا کند، ولی حوضه خصوصی کاملا گنگ می نماید شاید بتوان گفت یک دید نسبی اما در کنترل شخص ناظر در حوضه خصوصی وجود دارد.

    معمار ـ ناظر ـ در حوضه خصوصی دو راهکار برای دیده نشدن به کار بـرده یکی تفکیک دو حوضه توسط ، کمدچوبی برای اطاق خواب و دیگرقرار گیری فضای استوانه ای بین حوضه خصوصی و عمومی ، از بدنه ی این حجم غریبه دو استفاده کاملا متفاوت می شود؛ بخشی از بدنه که در حوضه عمومی است برای شومینه در نظر گرفته شده و بخش دیگر که شامل حمام و دستشویی در حوضه خوصوصی قرار می گیرد.

    نوع برخورد فیلیپ جانسون با مفهوم دیوار نیز در این بنا ـ در ظرف زمانی خود ـ کاملا منحصر به فرد است. نگاه، بیشتر درگیر تفکرات ذهن است که چطور دیوارها یا حوضه بندی ها تبدیل به یک سری قاب های شیشه ای و نمایان شده است؛ می توان گفت تفکر او چنین بوده است که جلوی هیچ چیز را نمی شود گرفت از این رو خانه شیشه ایی در یک دنیای مملو از شفافیت، محرمیت زندگی به عنوان یک فهمِ شخصیِ خاصِ قاعدتا خصوصی را شدیدا به چالش گرفته ولی با این حال خانه شیشه ای با تدبیر در طراحی قابل سکونت می باشد و حیات در ان جاری است.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    شهر مبهم 1389/02/06


    نوشـــــــــــته ی :
    داراب دیبا -





    خــلـاصــــــــــــــه : شهر مبتنی بر ایده ئولوژی



    143634079134715293750201051265294.jpg







    امتیاز شما : 1 2 3 4 5

    4MidStar.jpg


    تا کـنون 4 نفـر به این مقاله امتیاز داده اند






    مقالات مرتبط




    دیگر مقالات داراب دیبا


    dot.gif
    مجاز دیگر سوی حقیقت ( مفاهيم و نظريات معماري )


    dot.gif
    درخشـــــــــــش یک نور ( مفاهيم و نظريات معماري )


    dot.gif
    لایه های پنهان نقد ( مفاهيم و نظريات معماري )


    dot.gif
    در تکاپوی یک افق . . . ( مفاهيم و نظريات معماري )


    dot.gif
    ارزش های شنـــــــــــاور ( مفاهيم و نظريات معماري )


    dot.gif
    هنر گفت و گو ـ آراتا ایسوزاکی و داراب دیبا ( مفاهيم و نظريات معماري )


    dot.gif
    هنر گفت و گو ـ چارلز جنکس و داراب دیبا ( مفاهيم و نظريات معماري )


    dot.gif
    هنر گفت و گو ـ رابرت ونتوری، دنیز اسکات براون و داراب دیبا ( مفاهيم و نظريات معماري )


    dot.gif
    هنر گفت و گو ـ داراب دیبا و سزار پِـــلی ( مفاهيم و نظريات معماري )


    dot.gif
    هنر گفت و گو ـ داراب دیبا و اریک اوون موس ( مفاهيم و نظريات معماري )




    ما همواره در زندگی خود با انتخاب های دشواری روبرو هستیم. امروزه روش های زندگی با بی توجهی به واقعیات تاریخی در تنگنای نوینی قرار گرفته است. انسان معاصر مدام به رشته ها و حوزه‌های متفاوت توسل می جوید تا بتواند از میان آنها راهی را بیابد، لیکن این مسیر همچنان بی سرانجام باقی مانده است. زندگی ما در حال تغییر است، و در میان این تغییرات و تحولات ما در تلاشیم تا فاصله میان قلمروهای اجتماعی و واقعیات شهری را کم کنیم. تا شاید از این طریق تعاریف مناسب¬تری از فضا که بتواند به تغییر موقعیت های کهن و گشایش چشم اندازهای نوین کمک کند را بیابیم. متفکران و فلاسفه ‌این عصر هر یک به نوعی در تلاش اند تا ما را با وجوه مختلف زندگی آشنا نموده و خصایص زمان را برای ما بازگویند. دریدا از مسایل فراـ موضعی، تصادم¬های اتفاقی و ارتباطات غیر قابل پیش بینی سخن به میان آورده و ما را به پذیرش تردیدها و تزلزلات فراخوانده است. ژیل دولوز معتقد است که از طریق لایه‌های پنهان فرم های غیر دقیق می‌توان به نوعی شناوری دست یافت که لازمه عمل نمودن به مقتضیات شگرف مسایل اتفاقی و غیر قابل محاسبه است.
    ما در جهانی زندگی می‌کنیم که بر پایه سرمایه داری بنا گردیده و شکافی عمیق را میان اقتصاد و وجدان پدید آورده است. این موقعیت ما را در هزارتویی از تصاویر مختلف قرار داده که دیگر امکان درست فهم تسلسل و نحوه تأثیرگذاری آنها بر روی شهرسازی و معماری ممکن نمی‌باشد. علاقه ما به‌ ایدئولوژی های متعالی موجب گردیده تا ما نقش فنی و تخصصی را در فعالیت های ساختمانی به فراموشی سپرده و ناخواسته در خدمت برخی از امیدهای منسوخ قرار گیریم. لمروز حتی مسایل تکنیکی و فنی تحت لوای شرایط سیـاس*ـی قرار گرفته اند. در عراق اشغالی، زندگی معنای خود را از دست داده از سوی دیگر در ارتباطات جهانی تحریم ها تبدیل به سلاحی بازدارنده گردیده و معاهداتی نظیر معاهده منع تکثیر سلاح های اتمی مبدل به ابزار نوین نظام های امپریالیستی شده است.
    جهان سوم، کشورهای جنوب، کشورهای در حال توسعه محورهای شرارت و .. برخی از نام های غیر متمدنانه‌ای است که نصیب تعدادی از کشورها می شود. کشورهایی که حاضر نیستند تاریخ چند هزار ساله خویش را به دست فراموشی بسپارند. چرا نمی‌توان رقابت ابر قدرت ها را امری وحشیانه‌ یا مهجور دانست. در حالیکه هیروشیما و ویتنام از نتایج آن به شمار می روند؟ همزیستی تمدن ها در کنار یکدیگر به پیدایش مواضعی دوگانه انجامیده است. جنگ تمدن هایی که هانتینگتون از آن نام می‌برد سلامی‌تلخ به ادوارد سعید و برنارد لویز می فرستد. بسیاری از فردیت ها در تقابل سرزمین های ناشناخته و سنن و فرهنگ آنها قرار گرفته‌اند. ما امروز ناگزیریم که به فرهنگ های مختلف و قوانین و قواعدشان احترام بگذاریم. تا از این طریق بتوان به مقدسات خاص هر قوم که در ساختار فرهنگی اجتماعی شان ریشه دوانده دست یابیم، باید مرزبندی ها را مورد بازاندیشی قرار داده و با بهره-گیری از مصالحه، آمیختگی، کنایه، لطایف و نشانه گرایی به عدم تجانس ها و دوگانگی ها آگاهی یافته و بتوانیم در فضایی میانه که سرشار از جنب و جوش، تحرک، پویایی تحمل و بردباری است و هیچ مرزی را بر نمی‌تابد گام برداریم. این فضا تصویر شاعرانه‌ای را از مناظر و افکار پدید می‌آورد که ورای مسایل سیـاس*ـی حرکت می نماید و از گستره جغرافیای سیـاس*ـی نقشه ها که تنها گفتمان قدرت، تهدید و خشونت است و چیزی جز آن نیست پا را فراتر می گذارد. در این نقشه ها، فرهنگ با انرژی تقابل داشته و نفت در بطن هر گفتمانی که به حقوق بشر و آزادی بیان می پردازد حضور دارد. در اینجا حقوق بشر تبدیل به تغذیه کننده عرصه‌های اقتصاد جهانی گردیده و از جایگاه حقیقی خویش بازمانده است.
    پرسش همیشگی شهرسازی ریشه در شناخت انواع فعالیت های ما دارد. مهاجرت به شهرها در پی خواست¬های اقتصادی یافتن آزادی های خاص، و امکان حرکتی آفریننده و مولد شکل می گیرد و دیدگاههای ترکیبی پویا و انعطاف¬پذیر را رقم خواهد زد. پیش روی این مردم که به دنبال آزادی، رفاه و استقلال اقتصادی به شهرها آمده‌اند زمینه جدیدی قرار می گیرد که قابلیت تحقق برخی از خواست¬های اجتماعی را در خود دارا می‌باشد. اما اکنون شهر برخی از خصایص همیشگی خود را از دست داده است؛ کیفیت فضاهای جمعی رو به نابودی است و تنها اجزای کوچکی از آن کلیت به جای مانده است. نبود شادی موجب زوال زنده دلی واقعی گردیده است، و شهر شکل دهنده اهداف عقلانی زندگی چیزی جز منطق صلب و رویکردی مادی را در افق خویش نمی نمایاند.
    در هیاهوی تراکم، ترافیک و جمعیت، روح و هویت شهر کجاست؟ آیا شهر تنها مکانی برای تجارت و کسب درآمد است، جایی که مملو از عناصر شهری نامتجانس و اثرات متقابل آنها بر یکدیگر بوده و تنها تسهیل کننده رفت و امدها و تأمین کننده دسترسی¬ها به شمار می‌آید؟ در اینجا دیگر اهمیت-ها تنها از طریق مشکلات سامان دهی و مدیریت شهری مشخص می شود. طراحان ناچارند در حالیکه به حمایت از کیفیات محیطی تظاهر می نمایند در پی کسب رضایت دسته وسیعی از مردم فقیر و غنی برآیند و علایق آنها را مورد توجه قرار دهند. این فضای پراغتشاش سعی دارد تا خود را سربرآورده از مشارکت¬های اجتماعی نشان دهد، در حالیکه‌این گونه نیست و آنچه که موجب بروز این اتفاق گردیده، فقدان سیاست شهری مشخصی است که به مدیریت راهبردی اجتماعی در قالب موضوعات برنامه ریزی شهری بپردازد. که در این روند جای مشارکت مردمی نیز خالی به نظر می رسد.
    شهر، بازاری از ارزش های افزوده اقتصادی نیست. شهر جایی است که ما از طریق فضاها، میادین و خیابان هایش، معانی انسانی، معنویت و احساس پاسخگویی مدنی را می‌یابیم. و این مهم تحقق نمی‌یابد مگر در سایه‌ یک سیاست شهری که با برنامه¬ریزی فضایی و اجرایی همراه بوده و با بهره بردن از احترام و عدالت، آستانه های بحرانی فردی را تا مرز رسیدن به جوامع جهانی شناسایی نماید.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    نظر دبیر تحریریه > آرش بصیرت "سردبیر اتووود"

    با توجه به تمرکز این روزهای اتووود بر داراب دیبا و فعالیت هایش، بخشی از مصاحبه او با راب کریر؛ طراح شهری، را که با تاکید بر سانتیاگو کالاتراوا به انجام رسیده از شماره 85 فصلنامه معماری شهرسازی برگرفته، نقل می کنیم: راب کریر: امروزه فرنک گری و یا سانتیاگو کالاتراو روی کردی را بوجود اورده اند، به نام مولفین معماری که بیشتر مایلم ان را سندروم گری یا کالاتراوا بنامم./ داراب دیبا: بالاخره خوشتان می اید یا نه؟/ راب کریر: شاید، تعدادی از جانوران را در شهر پخش کرده و اسمش را گذاشته ایستگاه راه اهن، مرکز فرهنگی، پل، تاتر. هنوز مانده ام که چه اتفاقی در حال افتادن است. ناخوداگاه یاد فیلم های دنیای دیوانه دیوانه می افتم. کار او در مورد پل ها جالب است ولی ساختمان تبدیل به یک استخوان بندی ژوراسیک می شود. واقعا دیگر نمی فهمم چه اتفاقی می افتد./ داراب دیبا: ولی ایا این نوعی از معماری اوانگارد امروز نیست؟/ راب کریر: شاید، شاید هم من قدری پیر شده ام و به جای هیجان و اتش بازی قدری محبت ئ عاطفه طلب می کنم.


    کالاتراوا؛ پرداختی نو از تندیس واره های شهری 1389/01/26


    نوشـــــــــــته ی :
    ا م -





    خــلـاصــــــــــــــه : معرفي معماري كالاتراوا



    127634069328106115000201030156114.jpg










    امتیاز شما : 1 2 3 4 5

    3MidStar.jpg


    تا کـنون 8 نفـر به این مقاله امتیاز داده اند






    مقالات مرتبط




    دیگر مقالات ا م


    dot.gif
    تکه های ساده ـ تاریخ نگاری فشرده پردیس ایرانی ( شهر سازي )


    dot.gif
    جستجوی هویت مکان در سنگاپور ( معماري پايدار )


    dot.gif
    نگاهی به طراحی معماری ایستگاه مترو دلف درهلند ( معماري محيط )


    dot.gif
    بررسي ايستگاه هوايي در ونكوور كانادا ( شهر سازي )




    سانتيگو کالاتراوا ، مهندس هنرمند معمار ، کسي که بلند پروازيهاي شاعرانه ساختمانها و پل هايش کوله باري از تحسين بين المللي را به همراه داشته است . در دوم دسامبر سال 2005 به عنوان منتخب هيئت داوران AIA مفتخر به دريافت مدال طلا شد . اين مدال بزرگترين افتخار اين موسسه است که به شخصي اعطا مي شود . دريافت مدال طلا يعني تصديق و برسميت شناختن شخصي است که کاري کرده با بيشترين تاثير ماندني بر روي تئوري و عمل معماری.

    وي پس از نشست هيئت AIA گفت وقتي اين خبر در زوريخ و از طرف مدير ايوژنس هاپکينز به من رسيد گفتم " شگفت آور است . متشکرم . من خيلي احساس افتخار مي کنم " و در هنگام دريافت جايزه گفت: من سعي خواهم کرد در اين سطح افتخار براي باقيمانده مسير زندگي ام بمانم و به شما افتخار مي کنم و به کارم.

    سانتيگو کالاتراوا در والنسياي اسپانيا در سال 1951 متولد شد. او تحصيل هنر را از 17 سالگي آغاز کرد و از سال 1981 کارهاي معماري خود را پس از تکميل تحصيلات ، در زوريخ بصورت تخصصي آغاز نمود.

    فرمها و عناصر شاعرانه معماري کالاتراوا در سراسر گيتي شناخته شده و تحسين برانگيز است . در سال 2004، ميليونها نفر از هارموني خلق شده در المپيک بازيهاي تابستاني در آتن به خاطر طراحي جامع و زيباي کالاتراوا ، و به خاطر طراحي تماشايي استاديوم المپيک و مجموعه آن، وي را تحسين کردند. از جمله کارهاي اخير و برجسته کالاتراوا طرح توسعه موزه هنري ميلواکی؛ نخستين ساختمان وي در آمريکا می باشد، که از سال 2001 کار ساخت آن آغاز شده است.

    همچنين فرودگاه سونديکا و بيلبو در سال 2000 و پل جيمز در دوبلين در سال 2003 و تالار کنفرانس تنريف در سانتاکروز و جزيره قناري در سال 2003 و چندين پل زيباي ديگر در نقاط مختلف جهان . از جمله اثار متخر او می توان به ساختمان هنرها و علوم در شهر والنسيا و طراحي مرکز سمفوني آتلانتا اشاره کرد.

    او دو بار در سال 2004 و در سال 2002 کانديداي دريافت جوايز AIA شده بود؛ ادوارد کورت مدير برگزاري AIA در بولتن داخلی همایش می نویسد: سانتيگو کالاتراوا تجلي مجسمي از درک مهندسي در زمينه معماري است و کارهايش مشابه موسيقي و به موزوني يک ارکستر مي باشد. معماري او محظوظ کننده و الهام دهنده معاني جديدي است؛ کار سانتيگو کالاتراوا جستجوي ماهيت هستي در معماري است. معماري وي الهام بخش و بيان کننده انرژي روح انسان و توسعه تخيل بشري است که ما را دلشاد و شگفت زده کرده و اثار او با اشکالی تنديس وار و با ساختاری ديناميک نشان دهنده روح انساني در خلق محيطي براي زندگي ، بازي و کار است .

    کالاتروا اين بومي اهل والنسياي اسپانيا، کسي است که با گذشته غني معماري قرون وسطي اي که به او به ارث رسيده ، در واقع معلم رسمي گفتمان آن دوران در شمایلی نو مي باشد. او در زمان نوجواني وقتي که اسپانيا در ديکتاتوري به سر مي برد براي رهایی از محدوديت سفر می کرد، اين مسئله به او اجازه داد که مطالعاتش را در پاريس و سوئيس ادامه دهد . او فوق ليسانس خود را از والنسيا و دکترا را از دانشگاه ETH زوريخ دريافت کرد .

    کالاتراوا نخستين دفتر خود را در زوريخ تاسيس کرد، اثار این دفتر خيلي زود تحسين همگان را مخصوصا در طراحي پل برانگيخت. پل باخ درودا و مجموعه اثاری که برای بازيهاي المپيک بارسلونا طراحی کرد از اثار متقدم وی و متعلق به این دوره می باشند.

    از جمله شاهکارهاي او در پل سازي ، پل زيباي آلاميلو در سال 1992 و پل بيلبائو در سال 1997 و پل آلامدا در سال 1995 مي باشند . تاسيس دومين دفتر وي در پاريس در سال 1989 همزمان با طراحي ايستگاه فرودگاه ليون بود که در سال 1994 تکميل و به بهره برداري رسيد همزمان شد با طراحی عمارت BCE در تورنتو. سومين دفتر او در والنسيا در سال 1991 با شروع کار بروي شهرک علم و هنر که يک مجموعه کامل فرهنگي است تاسيس شد.

    موزه هنرهای میلواکی ـ ساختمانی به طول 134 متر و به عرض 37 متر که ارتفاع بعضی قسمت هایش تا سقف به 11.3 متر می رسدـ

    در آمريکا، اولين ساخته اين هنرمند در آن کشور مي باشد . پس از ساخت اين موزه بسياري از هنرمندان آمريکا طراحي زيباي آن را ستودند و اين مسئله خود باعث بازشدن درهاي جديدي به روي هنرمند معمار شد و اثارش در مجلات معماري و طراحي آمريکا مورد نقد و بررسی بسیار قرار گرفت. اين موزه بين سالهاي 1991 تا 2001 ساخته شده است که در واقع يک مجموعه هنري کامل و بي نظير می باشد. موزه که برخی ان را همچون يک پرنده بزرگ می دانند و برخی آن را تداعي کننده کشتيهاي قديمي ؛ داراي غرفه هاي متنوعی است و سازه آن متحرک و به صورت بادگير روزنه دار با قابليت باز و بسته شدن طراحی شده است.

    از مشخصات جاذب اين موزه قابليت باز و بسته شدن آن است که طلوع و غروب خورشيد در طول روز را مهيا کننده سايه هاي زيبا در داخل موزه ساخته، که به راستي تجسم جذابيتهاي شهرنشيني می باشد. کارشناسان هزینه اجراي طرح کالاتراوا را بسيار کمتر از قيمت تمام شده آن مي دانستندـ هزينه نهايي به رقمی بالغ بر 120 ميليون دلار رسید در حاليکه هزينه اوليه 35 ميليون دلار پيش بيني شده بود؛ نزديک به 345 درصد افزايش .

    از دیگر اثار سانتیگو کالاتروا مجموعه ورزشي المپيک آتن در یونان است؛ اين مجموعه زيبا در سال 2004 براي بازيهاي المپيک و پارا-المپيک ساخته شد. وي ورودی ایی زيبا و دلباز بهمراه طراحي منظر فوق العاده بهمراه مجموعه بازار و سالن آمفي تئاتر را بصورت مجموعه ایی بازارچه مانند در کنار عناصر کار شده با آب و عناصر تاريخي در شمایلی که جوابگوي مسائل حمل و نقل نيز باشد طراحي نمود .

    خلاقيت هنري به همراه رعايت تکنيکهاي طراحي از عناصر شاخص کارهاي اين هنرمند معمار مي باشند بارزه هایی که مي تواند به عنوان الگویی براي هنرمندانی باشد که الهام از طبيعت، رعايت نکات علمي، استفاده از پيشينه تاريخي و در يک کلمه فرهنگ گذشته را در بسط اثارشان لحاظ می کنند.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    نظر دبیر تحریریه > آرش بصیرت "سردبیر اتووود"

    داراب دیبا: از گری در مورد ایزنمن سئوال شده و در جواب گری به این نکته اشاره کرده که فکر نمی کند ایزنمن بداند با اینهمه فلسفه بافی در چارچوب معماری چه کار می کند. از اختلاف در موضوع به جنگ ستارگان می رسیم./ چارلز جنکز: می دانم ولی اغلب شخصیت های کامل و خود محور دیگران را خیلی نمی پذیرند. این رفتار در تاریخ هنر چیز جدیدی نیست./ داراب دیبا: یعنی معماران ادم های از خود راضی و مغروری هستند؟/ چارلز جنکز: من و شما که این موضوع را می دانیم ولی به کسی نگویید. می دانید شاید ابتکار و هنر زیاد این رفتارهای شخصی را بوجود اورده باشد. ولی به هر حال دنیا، دنیای تبلیغات و شهرت طلبی است./ داراب دیبا در مصاحبه با چارلز جنکس؛ فصلنامه معماری شهرسازی شماره 70-71 سال 1382


    چرا معماران زیاد حرف مي زنند؟ 1389/02/05


    نوشـــــــــــته ی : مارتین فیلر



    برگــــــردانی از :
    مسعود ذاکر مهر -


    خــلـاصــــــــــــــه : معماری بیش از این که "حرفه" باشد "هنر" است و هنرمند دوست تر می دارد که هنرش "دیده" شود تا شنیده ( یا خوانده)...اما از آنجا که فرصت دیده شدن محدود است،عرصه گفتار یا نوشتار شاید جولانگاهی باشد هر چند کوچک ...



    14163407815448966875020108259664.jpg







    توضیحات مترجم :
    .




    امتیاز شما : 1 2 3 4 5

    5Star.jpg


    تا کـنون 4 نفـر به این مقاله امتیاز داده اند






    مقالات مرتبط




    دیگر مقالات مسعود ذاکر مهر


    dot.gif
    شبیه سازی؛ چشم اندازی به آینده طراحی نوین ( معماري پايدار )


    dot.gif
    رنزو پیانو و آکادمی علوم کالیفرنیا؛ طرحی سبز ملهم از تپوس ( معماري پايدار )


    dot.gif
    گزارش اقلیت ـ مسکن ارزان قیمت؛ سنتی سوسیالیستی یا عبور از رکود ( طراحي منظر )


    dot.gif
    چند پیشنهاد رایگان در زمینه سیاست های شهری به باراک اوباما ( معماري پايدار )




    مصاحبه با معماران مشهور همانند رقصیدن با ستارگان هنری است . اما جدای از بزرگی نام و میزان شهرت، یک تانگوی خوب را باید دو نفره اجرا کرد .من بر خلاف دیگر همکاران منتقدم ، نه آموزش معماری دیده ام و نه هرگز کوچکترین اصراری داشته ام که یکی از آنها باشم . صرف نظر از ناهماهنگی چشم و دستم (که چنان طراح ناتوانی از من ساخته که انگار بیشتر بدرد توپ بازی می خورم) به هیچ وجه مناسب اجرای هنرهای ساختمانی نیستم چرا که واقعا نمی توانم یک بخش اجتناب ناپذیر حرفه معماری را تاب بیاورم ؛ اینکه کسی مجبور باشد در موررد کارش قبل از شروع ، در حال انجام و یا حتی مدتهای طولانی بعد از پایان آن صحبت کند .

    هنگامی به یاد این الزام حرفه ای افتادم که اخیراً یک نسخه از کتاب" معماری گویا : مصاحبه هایی با معماران" (انتشارات پرستل) بدستم رسید ، خلاصه ای از گفتگوی میان هانو روتربرگ Hanno Rauterberg منتقد هنر و معماری آلمانی که به تازگی با او آشنا شده ام و جمعی از مضنونین همیشگی ؛ زاها حدید Zaha Hadid و دانیل لیبسکایند Daniel Libeskind و با کمی شباهت نسبت به قبلی سسیل بالموند Cicil Balmand و پیتر زومتورPeter Zumtor و همچنين آخرين گفتگوي استاد هميشگي و بلا منازع مصاحبه فيليپ جانسون Philip Johnson . من نمي دانم كه آيا روتنبرگ در مقام پاسخگويي از طرف كشور مطبوعش به اوريانا فالاچي و يا جو فرانكلين Joe Franklin برآمده است يا نه اما رونوشت مذاكرات و گفتگوهايش بر ظن من صحّه مي گذارد كه بيشترين سهم كسب اعتبار و آبرو در اين بده بستانهاي كلامي نصيب مصاحبه شونده مي شود .

    در طول سي و پنج سال حرفه مطبوعاتي خودم بسيار كم جلسات پرسش و پاسخ مطبوعاتي برگزار كرده ام . و اين عمدتاً به اين خاطر است كه من ، اصلاً و ابداً ، اين ها را تحت شمول نوشته و متن مكتوب نمي آورم . ولي در مورد دو فقره از اين گفتگو ها به خود مي بالم، يكي مصاحبه ايي است كه با عنوان " یک دژ مستحکم:کوینلان تری و اصلاحاتی در معماری" (چاپ شده بتاریخ ژوين 1989در مجله Assemblage) با یک مرتجع کلاسیک ، طرفدار احیاگری مذهبی و سوسیال محافظه کار محبوب پرنس چارلز و دیگری مصاحبه ای است تحت عنوان "کارگر ساختار شکن"(چاپ شده بتاریخ می 1989در مجله Interview )گفتگویی با"جانسون" هشتاد ساله در آستانه نمایش "معماری ساختار شکن" در MOMA. رونوشت مصاحبه با "تری" تا مدتها بعد از چاپ همچنان از اقبال قابل توجهی برخوردار بود به طوری که به عنوان متن درسی برای چندین واحد دانشگاهی تعیین شد و البته این بیشتر بدلیل نظریات بدوی ، تبعیض آمیز، تلخ و زهرآگین او بود تا مهارت من در پرسیدن سوالات موشکافانه ـ از جمله نظریات او اعتقاد به این بود که تعلیمات باستانی معماری در حاشیه ده فرمان برای حضرت موسی به ارث رسیده بود و همچنین این نظریه که راهبه های سیاهپوست هم جنس باز به کلیساهای انگلیس مسلط خواهند شد .

    شاید رنگ بندی محافظه کارانه کت و شلوار دهاتی مآبانه من ، کت "باربور" و کلاه اجق و وجق و جلفم در زادگاه بومی او یعنی روستای اسکس Essex هنگامی که با او مصاحبه می کردم ، به او احساس امنیت کاذبی القا کرده بود . اما "جانسون" چنان باهوش و زرنگ بود که به دام هیچ یک از تاکتیکهای انحرافی من نمی افتاد حتی اگر می توانستم مانند خودش یک کت چهار دکمه راه راه دریانوردی بپوشم. او تا پیش از سال 1988 می دانست که من نه از خودش خوشم می آید و نه از کارش، با این حال اعتقاد او بر اینکه هیچ چیز بدتر از تبلیغات بد نیست به من اجازه می داد حالا که دیگر برای ادامه دادن به بازی ده ساله موش و گربه مان خیلی پیر ، نحیف و شکسته شده بود قدم به دفترش بگذارم و با او مصاحبه کنم .

    در طول مصاحبه برای مجله Interview او دائماً از اين ناراحت بود كه بيشتر پرسشهاي من در واقع سه سوال در يك سوال هستند . اما من آگاهانه و دقيق اين كار را انجام مي دادم تا هنگامي كه توپ كلام را به روش خودش آرام رها مي كرد از طفره رفتنهاي او با دادن پاسخ هاي آماده و سردستي جلوگيري كنم . در يكي ديگر از مصاحبه هايمان سرد و نامهربان بودن يكي از اظهارات زننده اش مرا متعجب كرد . وقتي از او پرسيدم كه چرا همكاري با معماران جوانتر را ترجيح مي دهد او به جاي اينكه بگويد "تفكر آنها به من نيروي جواني مي دهد" گفت : "احساس من در مورد معاصرانم بجز حسد و تحقير هيچ چيز ديگر نيست و اين ها دو حس تلخ و ناگوار هستند" ـ او در اين باره از لوئي كان و والس هريسون نام برد ـ هنوز مي توانم نگاه سردي كه در چشمان "جانسون" هنگام پاسخ به اين سوال بود را به ياد بياورم . "جانسون" تا آن لحظه مصاحبه هاي زيادي انجام داده بود تا اينكه بالاخره "روتربرگ" او را متقاعد كرد كه گفتگوهاي آنها ديگر خيلي تكراري و يكنواخت شده است ولي حداقل طرف آلماني توانست حس سلطه گري و برتري جويي كه متعلق به شخص مصاحبه گر مي باشد را از جانسون بگيرد . همان كاري كه يكبار در برنامه چارلي رُزCharlie Rose با بي پروايي مسحور كننده اي انجام داد . "جانسون" كه آشكارا از روي هم اندازي ها و اضافه گويي هاي "رز" كه مانند بقيه حاضرين پس از انتظاري طولاني توقع روشنگري و شفاف سازي را داشت به تنگ آمده بود ، اعلام كرد كه خودش مسئوليت برنامه را به عهده مي گيرد و سپس ادامه برنامه را اجرا كرد . از ميان افراد كمي كه توانسته اند مانند "جانسون" با موفقيت برسوالات ناگهاني "رز" پيش دستي كرده و او را گير بياندازند مي توان به تام ماينThom Mayne از دفتر معماری Morphosis اشاره كرد . اگرچه او با روشي كاملا متفاوت بر چرلی رز غلبه مي كرد .

    در خلال مصاحبه ام با "ماين" دريافتم كه او مي تواند يك يا حتي دو ساعت بي وقفه صحبت كند بی اينكه تمامي حرفهايش مفهوم خاصي داشته باشند و در آخر تنها سه يا چهار دقيقه صحبت درخشان و شفاف دستگير شما مي شود ، هنگامي كه او خيلي اتفاقي و تصادفي رشته هاي سخن را بهم مي بافد و قاليچه اي خوش رنگ ، يكدست و يكپارچه از كلام و انديشه را پيش روي شما مي گسترد . و پس از مدت كمي دوباره همه چيز از هم مي گسلد و همان ضرباهنگ خاص قبلي دوباره و دوباره تكرار مي شود تا هر دو طرف جان به لب شده و پايان بحث را اعلام كنند . شيوه منحصر به فرد و ديوانه وار "ماين"، تبحر او در اجراي اين كار جلوي چشم همه بود جايي كه "رز" گيج و گنگ نشسته بود و حتي قادر نبود كلمه اي به زبان بياورد .

    ضرورت اينكه افراد مشغول در حرفه معماري، خود را به طور مكرر توضيح مي دهند ريشه در دو عامل اصلي دارد : طبيعت ذاتي اجتماعي بودن شغل معماري (كه بايد بتواند جايگاه و موقعيت صحيح و شروع احداث ساختماني جديد را در يك مكان عمومي توجيه كند) و بسيار مهمتر اين واقعيت كه معماران مجبورند براي بدست آوردن كار، خود را بفروشند و مصاحبه ايده آل ترين فرصت براي بيان اين چرخه بي انتهاست .

    معماران از زمان "ويتروويوس" به اين طرف درباره هنر ساختمان سازي ، با هدف تبليغاتي يكساني كه در ذهن داشتند ، مقالات زيادي نگاشته اند . اساتيد نوين اين حرفه به رهبري "فرانك لويد رايت Frank Loid wright و لو كوربوزيه Lo Corbusier جنبش جديدي را در ارائه نقش معمار به عنوان كسي كه براي خودش تبليغ مي كند ، در متون چاپي خود بوجود آوردند .

    اما تمامي معماران بالفطره نويسنده نيستند ، پس مصاحبه مي تواند به عنوان روشي بسيار مناسب و كارآمد جهت نشان دادن ديدگاه يك فرد به عامه مردم در كل و يا براي قشر خاصي از مخاطبين به كار رود .

    صحبت از معماري مرا دوباره به ياد نمونه اي بهتر از اين گونه انداخت ؛ دو كتاب "مصاحبه هايي با معماران" (چاپ انتشارات Praeger سال 1973) نوشته جان دبليوكوك John w.cook و هنريش كلوتز Henrich Klotz اين دو كتاب مملو از گفتگوهايي با اشخاص بسيار مشهور مانند جانسون و همچنين روبرت ونتوري Robert venturi و دنيس اسكات براون Denise Scott Brown می باشد . مصاحبه طولاني "كلوتز" با "جانسون" همچنان به عنوان يك منبع سودمند براي رجوع به بعضي از اظهارات بي ملاحظه اين معمار باقي مانده است . آنجا كه مي گويد او و همكاران حرفه اي اش همانند بـدکـاره ها هستند چون تنها براي پول كار مي كنند . اگر چه او اخيراً اين "بمب آلبالويي" را در چندين سخنراني و كنفرانس ديگر نيز رها كرده بود ، اما اين بزرگترين لطفي بود كه مي توانست با چاپ خلاصه سند رسوايي خود در حق آيندگان انجام دهد . گوهر ديگري كه در كتاب "مصاحبه هايي با معماران" نهفته است ، اظهارات كوبنده چارلز مور Charles Moore است . هنگامي كه از او سوال شد كه آيا ماموريت ساخت يك منزل خصوصي براي فرماندار آينده كاليفرنيا ، "رونالد ريگان" را مي پذيرد – رونالد ريگان همان كسي بود كه در هنگام رياست "هور" بر دانشگاه "بركلي" عرصه را به او تنگ كرده بود – او پاسخ داد : "بله" ، در اين صورت رنگ سربي به همه ديوارها اضافه مي كردم .صرف نظر از اين گستاخي ، اظهارات او مدركي معتبر دال بر آگاهي هاي سياسي اوست . منظره هاي طراحي شده توسط او براي برخي از جديدترين مجتمع هاي مسكوني طراز اول در آخر كتاب جامعه ناب Great Society ديگر آئينه تمام نما و آشناي شوخ طبعی ها و طنز هاي او نيست .

    يكي از شگفت آورترين موارد در كتاب " مصاحبه هايي با معماران "اظهار تأسف معماران از اين نكته است كه اغلب آنها را متهم به بي تفاوتي نسبت به ارزشهاي والاي انساني مي كنند . آي.اِم.پِي I.M.Pei كه اكنون در آستانه نود سالگي است هنگام صحبت در مورد ساختمان هايش به طور غير عادي نادم و اندوهگين به نظر مي رسد . او مي گويد : "من چندان راضي نيستم ... اقرار مي كنم كه گرمي و صميميت بروورBreuer را ندارم ، آنها احتمالا از آن نظر بسيار عظيم و ماندگار هستند و اين يك نقصان است . من هرگز موفق نشدم به چيزي كه سايرين مانند لوئي كان به آن دست يافته اند ، برسم و اعتراف مي كنم كه هرگز براي اين كار تلاش نكردم .

    اسكار نيومیر Oscar Niemeyer – كه پانزده دسامبر صد و يك ساله مي شود – تمام عمرش يك كمونيست بود و در دفاع از تساوي حقوق اجتماعي از تعاليم حزب مطلوبش پيروي مي كرد . منتقدين در مورد معماري هاي او در برازيليا (پايتخت برزيل) ، مي گويند كه اين بناها همه چيز مي تواند باشد الا يك مكان مناسب جهت برآورده كردن نيازهاي مسكوني بشر در عصر حاضر. اكنون خود نيومير هم آشكارا احساسي مشابه دارد . او به روتربرگ مي گويد : "اگر مي شد كه نقشه "برزيليا" را دوباره طراحي كنم ، آپارتمان ، فروشگاه و مدرسه هاي بيشتري در ان قرار مي دادم و از اين همه خيابان هاي پهن و ماشين هاي زياد چشم پوشي مي كردم تا مردم بتوانند با پاي پياده همه جا بروند."

    هيچ يك از معماران معاصر بيشتر از رِم كولهاوس Rem Koolhaas به خاطر فرافكني هايي كه در مسائل اجتماعي به او نسبت داده مي شود تحقير نشده است . او ادعا مي كند كه مهندسين شهرسازي بايد دنيا را همان گونه كه هست و مي بينند قبول كنند و فكر نكنند كه مي توانند در ان اصلاحاتي بوجود آورند . اما او در مجله Talking Architecture ، متني را ارائه داد كه با آن بي اعتنايي و فرافكني بي حد و حصر تفاوت كلي داشت . اگر چه تنها گذشت زمان مي تواند در مورد بي غرض بودن اعتراضات و مخالفتهاي او قضاوت كند .

    "امروزه كليه تصميم ها بر پايه آخرين و تازه ترين ايدئولوژي ما اتخاذ مي شود ؛ ايدئولوژي بازار"، اين را "كولهاوس" مي گويد در حالي كه خود او متهم است كه از همان نيروهاي بازار استفاده مي كند . او مي افزايد : "پانزده سال پيش باور عمومي بر اين بود كه معماران براي عامه مردم كار مي كنند يعني چشمشان بدنبال منافع عمومي بود كه اين جنبه اجتماعي حرفه معماري با عدم حمايت دولت مواجه شد و تقريبا از بين رفت . ساختمان جديدي كه جي جي پي اود J.J.P.oudساخته را در نظر بگيريد . او نه تنها چند نماي زيباي ساختماني طراحي كرده است ، بلكه اين موضوع را نيز مورد بررسي قرار داده كه چه تعداد مدرسه ، كليسا و فروشگاه در يك ناحيه لازم است .

    خواندن مصاحبه هاي خوب ، احساس شادي دلهره آور استراق سمع غير قانوني يك گفتگوي جالب و شنيدني را به ما مي دهد . درست مثل احساسي كه هنگام خواندن كتابهاي نامه نگاري چهره هاي مشهور تجربه مي كنيم و يا لرزش دست ناشي از هيجاني كه هنگام باز كردن نامه ديگران داريم . تا زماني كه صحبتهاي معماران ادامه دارد ، ما گوش فرا خواهيم داد چرا كه بناهايي كه آنها با استفاده از كلام ترسيم مي كنند نشانه هايي هستند از ساختارهايي كه پس از اتمام همه اين موارد، به واقعيت مي پيوندد
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    برج های گردان معلق؛ وجه جدیدی از اشیا 1389/02/10


    نوشـــــــــــته ی : استفان بایلی



    برگــــــردانی از :
    مهسا عرفانی -


    خــلـاصــــــــــــــه : گزیده ای از دو نمونه ساختمان سازی معاصر..



    146634081875951950000201035301954.jpg






    توضیحات مترجم :





    امتیاز شما : 1 2 3 4 5

    4Star.jpg


    تا کـنون 3 نفـر به این مقاله امتیاز داده اند






    مقالات مرتبط




    دیگر مقالات مهسا عرفانی


    dot.gif
    گزارش اقلیت ـ اسکای؛جذابیت معماری محدود ( مفاهيم و نظريات معماري )


    dot.gif
    پــــــــــــــــــاریس بزرگ نو ( شهر سازي )






    دارمشتاد Darmstadt و دبی حد نهایت یک زنگی معاصر را در معرض نمایش می گذارند. دارمشتاد شهریست کوچک در جنوب فرانکفورت که موسسه پسیو هاوس[1] Passive House در ان واقع شده است، موسسه ایی که از سال 1996 طراحی ساختمان های از نظر محیطی هوشمند را به اجرا در آورده است.

    دبی اما سیلقی متفاوت در پیش گرفته: افزایش بی محابای ارقابت بر سر کیچ kitsch معمارانه بی مغز, گران قیمت و بی مسئولیت. بنابراین شما می توانید در دارمشتاد پسیوهاوس اصیل را بیابید درحالیکه دبی ساختمان های گردان را عرضه می کند، ساختمان هایی که می توانید در کنار استخر طبقه 80امش حمام افتاب بگیرید.

    در دارمشتاد سوال این است: آیا ما می توانیم خانه های موجود را به لحاظ اکولوژیکی هوشمند طراحی کنیم ؟ شاید نه. بیشتر خانه ها مُسَــــرِف حرارت هستند که باعث هدررفتن و اتلاف انرژی در تمام مراحل ساخت، استفاده و تخریب بنا می شود. مجموعه ایی از احتمالات شامل استفاده از لباس اسکی های چندلایه، خاموش کردن لامپ های اضافه و استفاده از شمع بهترین انتخاب برای شروعی دوباره است.

    بنابراین باید برویم به سمت پسیوهاوس فراگیر و قواعد ساده اش. جنوب، حتی جنوب اروپا، از مزیت استفاده از انرژی خورشیدی مجانی برخوردار است. اگر این احتمال تا کنون نادیده گرفته شده امکان پذیر شود می توان از زمین به عنوان یک تعدیل کننده حرارتی کارآمد و کاملا مجانی استفاده کرد که به ثابت ماندن حرارت کمک می کند. استفاده از شیشه سه جداره و اعمال استانداردهای عایق بندی و آب بندی که تماما از قواعد حاکم بر پیرامون جو زمین الهام گرفته شده اند، جمع اوری آب باران و بازیافت بخش قابل توجهی از اب مصرفی، ترکیب مکانیسم تهویه هوا و گرمایش ان در یک بخش الکترومکانیکی بسیار کوچک، و بسیار کارامد ساخت آلمان از قواعد و استانداردهای پسیوهاوس هستند.

    بنابراین پسیوهاوس در برابر ورود و خروج هوا کاملا نفوذ ناپذیر است. و بدون هیچ گونه افت دمایی، گرمای بدنه اش به سیاقی مفید حفظ می شود. در این آرمانشهر حرارتی، تبادل حرارتی به واسطه کمترین میزان تهویه انجام می شود. اولین پسیوهاوس انگلستان توسط گروه بـِــر طراحی شده است که هم اکنون در کـَـمدِن Camden در شمال لندن در حال ساخت می باشد. شاید تا حدودی شبیه به زندگی بر خط شمال [2]North Line باشد. جاییکه هوای تازه در طول کانال های زیرزمینی از پیش گرما داده شده است. مشکلاتی دیگر؟ حل مشکلات اکولوژیکی احتیاج به شرح جزییات رعایت اصول اگولوژیکی پیش از این ناشناخته برای سازندگان محلی انگلستان دارد که در ان صورت هیچ تلاشی منجر به گشودن مسیری بر روی سپیده دم سبز نخواهد شد و اگر این چنین شود شما گرمایی که صبورانه حفظش کرده اید را از دست می دهید.

    در دبی اما مسئله چیز دیگری است: چگونه می توانیم اشتهای بازار با یک بازار را با دمیدن روحی تازه در این کالبد خسته تحـریـ*ک کنیم؟ اتمسفر گلخانه ای طبیعی دبی , به صورت حیرت اوری بروی انگاره های معمارانه اثر می گذارد، تاثیری که الزاما مثبت نیست. پول یامفت، منجر به علم کردن ساختمان های کمیک در صحرا گردیده اند و بی محابا به سوی تدوین افقی مملو از ابتذال پیش می روند. اما چیزی که هنوز ساخته نشده حرف و حدیث های زیادی ایجادکرده ساختمان های گردانی است که توسه گروه دینامیک Dynamic Group پیشنها شده.

    این برج به پونه ایی طراحی شده است که در یک مسیر مدور حول یک محور می چرخد، بنابراین نه تنها ارامش، اشتیاق و استحکام که گردش با سرعت ثابت را نیز تداعی می کند. هر تراز پیش ساخته به یک شفت مرکزی متصل است و توسط یک تکیه گاه که مطمئنا مشخصه اش با الزامات تکنیکی طراحی می شود، تحمل خواهد شد و با ستون ها و لایه های بین آپارتمان ها که پنکه های عظیم الجثه ای هستند هم مرکز خواهند بود. اگر به درستی فهمیده باشم، این موتورهای نیرو، هر طبقه مسکونی را به طور جداگانه بروی محورش می چرخاند. آیا ساکنین جعبه دنده ای برای کنترل سرعت آپارتمانشان خواهند داشت؟

    در حالیکه پسیوهاوس دارمشتاد فوق العاده به محله های شهری بورژوای اوایل قرن 19 شبیه است، برج های گردان دبی از نظر هنری قسمتی از میـ*ـل نسبت به ساخت ساختمان های معلق مدور مد روز می باشند؛ ساختمان هایی که حسی بی منطق و پر از ادا و اصول در ان ها نهادینه شده است. مالموی سانتیاگو کالاتراوا Santiago Calatrava's Malmo, برج های رقصنده زاها حدید Zaha Hadid's Dancing Towers , مرکز تلویزیون اچ کیو چینِ رم کولهاسRem Koolhaas's Central Chinese TV HQ نمونه هایی از این ساختمان ها هستند. اما تمامی این معماری مجسمه مانند، ایستا هستند، ان چه گروه دینامیک بر ان تاکید می گذارد اما ساختمان هایی است که حقیقتا متحرک هستند. پیچیدگی های فلسفی و پوچی زندگی مدرن دیگر نماد مشخصی به جای نگذاشته است.

    اما هر دوی این پروژه ها شبهاتی را ایجاد کرده اند؛: پنکه های عظیم الجثه تا چه حد صدا و لرزش ایجاد می کنند؟ اگر درون پسیو هاوس شبیه به خط شمال، نشستن در ساختمان های مدور شبیه به نشستن درون یک عمل آورنده غذا نمی باشد و آیا تا زمانیکه الگوی بادها در دبی کاملا متثر از گرمایش ناهم گون سطحی می باشند، تمام طبقات به یک صورت از باد استفاده خواهند کرد؟ بعد از آن موضوع کسل کننده لوله کشی وجود دارد. این اتصالات حیاتی انعطاف پذیر به محک زدن یک تکنولوژی تاکنون ناآزموده احتیاج دارند. آیا شیب های گریز از مرکز به گونه ایی اغراق شده در آشپزخانه و سرویس ها به کار گرفته شده اند باعث از میان رفتن شوک مد نظر طراحان در مواجه مخاطب با منظره پیرامون نمی شود؟ در هر دو شهر دبی و دارمشتاد تمام این راه کارها نهایتا خودشان منجر به افزایش مصرف اب و گرمای هوا نمی شوند.

    قبلا اعتقاد بر این بود که معماری موسیقی مجسم[3]frozen music است، ممکن است ان چه در دبی و آرمشتاد می گذرد, یک قطعه از یک موسیقی موقر باشد یا نشانی باشد از یک سامبای پرشرو شور اما احتمالا اینده موسیقی دیگری کوک خواهد کرد.


    1- اشاره است به استانداردی که در ان خانه به کمترین میزان انرژی برای گرمایش و سرمایش احتیاج دارد و واژه passive هم اشاره به خنثی و مستحکم بودن بنا در قبال اتلاف انرژی دارد.

    2- اشاره به یکی از خطوط شبکه ریلی زیرزمینی لندن دارد.

    3- اشاره به جمله ایی از گوته دارد
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    برج قلیان مانند؛ بنای شمایل گون المپیک لندن 1389/02/12


    نوشـــــــــــته ی : بن هویل



    برگــــــردانی از :
    سیروس منصوری -


    خــلـاصــــــــــــــه : مدار آرسلورميتال 'arcelormittal orbit' آنيش كاپور(anish kapoor) ، زاده ي هند و مستقر لندن ، برنده ي رقابت طراحي برج المپيك لندن براي بازيهاي سال 2012 شد. اين اثر دارد به عنوان بزرگترين كار هنري ملي در انگلستان قرار ميگيرد. اين برج قرمز قيفي شكل با قامتي بالغ بر 115 متر به صورت ايستاده ، ديد و دورنمايي از چشم انداز شهر لندن را براي ميهمانان فراهم ميكند. اين برج ، كه نام (1) Lakshmi Mittal پولدارترين مرد لندن را به خود گرفته است، حدودآ شامل 1400 تن فولاد است. گفته ميشود كه هزينه اي بالغ بر 30 ميليون USD (دلار امريكا) خرج آن خواهد شد ، اين پروژه تحت نظارت آنيش كاپور و (arup engineers) قرار خواهد گرفت.



    148634083880080075000201048275.jpg




    توضیحات مترجم :





    امتیاز شما : 1 2 3 4 5

    3Star.jpg


    تا کـنون 2 نفـر به این مقاله امتیاز داده اند






    مقالات مرتبط




    دیگر مقالات سیروس منصوری







    بيش از 120 سال پس از اينكه گوستاو ايفل برج فلزي مشبك معروفش را در فرانسه ساخت تا برج ایفل به عنوان نماد فرانسه جلوه گر شد، لندن تلاش می کند خود را به شهر نور برساند، ان هم با ساخت غولی در استراتفورد Colossus of Stratford ـ حداقل این یکی از نام هایی است که شهردار لندن برای این برج در ذهن می پروراند.
    تسا جوئل مدير كميته برگزاری المپيك 2012 لندن، كار آنيش كاپور را راهي ميبيند که به بازيهاي 2012 جلالی خاص می بخشد. لندن شرقي بزرگ و بلند پروازانه ترين اثر هنري را در كشور در خود جاي ميدهد؛ يك برج شگفت انگیز قرمز شبیه قطارهای شهر بازی.
    هنوز زود است تا بگوييم كه جهان اين جادوي صنعت و تكنولوژي 115 متري 19ميليون پوندي را چه مينامد، اما يكي از دیگر اسامي مورد نظر شهردار بوریس جانسون برج قلیان مانند است.
    آنیش كاپور برای بردن مسابقه شهردار لندن جهت یافتن یک شمایل نمادین دیگر برای شهر و پارک المپیک در رقابتی با حضور انتونی گُرملی Antony Gormley ؛ هنرمند و کاروسو ینت جان Caruso St John؛ معمار شرک کرد. نقشه برج با تمام جزییاتش کمی پیش در شعبه سرپرستی گریتر لاندن اسمبلی Greater London Assembly رونمایی شد.
    سازه كه 22 متر از مجسمه آزادي بلند تر و چیزی بیش از دو برابر ستون نلسون در لندن ارتفاع دارد را رسما مدار مدار آرسلُــرمیتال ArcelorMittal Orbit می خوانند. اين نام پس از ان برگزیده شد که غول عظیم فولاد متعلق به لاکشمی میتال Lakshmi Mittal ؛ ثروتمند ترين مرد بريتانيا، پرداخت بخش عظیمی از هزینه طراحی و ساخت برج را متقبل شد و نقطه عطف غول پيكري در سايت المپيك نشاند. هرچند آقاي جانسون به سرعت منمان جدیدش را با اعلام پی در پی اسامی مختلف خطاب قرار می دهد.
    او گفت : شايد بعضي ها به آن به مثابه ي غول استراتفورد بنگرند، بعضي ممکن است ان را به چشم يك هرج و مرج يا يك شيپور جهش يافته ببينند و بعضی هم می توانند آن را بزرگترين تمثالي كه تا كنون از قلیان شیشاپانگما ساخته شده است بدانند و به همين دليل آن را برج قلیان مانند بنامند. اما من ميدانم كه آن مدار آرسلرمیتال است . اين برج پويايي شهری را نشان ميدهد كه از رکود خارج شده و تجسم تلقیح فرهنگ ها و سبك هایی است كه لندن را به پايتخت جهانی هنر، فرهنگ و صنعت خلاق تبدیل می کند.
    جدا از این که این برج در انتها چه ناميده شود، اين برج آخرين و قيمتي ترين نمونه از تمایل به هنر عمومی غول اسا است كه با اثري از گِرُمــلی Gormley با نام فرشته ي شمالی در سال 1998 شروع شد و با اسب 50 متري مارک والینجر Mark Wallinger در نزديكی ترمينال يورواستار Eurostarدر ابزفيليتِ Ebbsfleet كِــنت ادامه یافت. آقاي جانسون می گوید كه 3.1 ميليون پوند از هزينه ي برج به وسيله ي گریتر لاندن اتوریتی و مابقي به وسيله ي آقاي میتال پرداخت خواهد شد. او همچنين اضافه كرد : من خوب ميدانم كه كساني هستند كه ما را ديوانه خطاب كنند، از نظر ان ها ما احمقانه حین گذراندن عمیق ترین رکود اقتصادي، بزرگترين قطعه ي هنر عمومی بريتانيا را مي سازيم.
    هرچند دهکده المپيك دارای استاديوم، فروشگاه های بزرگ و سالنهاي ورزشهاي آبي است اما جانسون و خانم جوئل عمیقا حس می کردند که "ما بايد به آن سايت چيزي فوق العاده اضافه ميكرديم، چيزي كه خط اسمان شرق لندن را شخصیتی فاخر دهد، چيزي كه حس كنجكاوي لندنی ها را ارضـ*ـا کند و شگفتی ميهمانانشان را برانگيزاند". آنها براي احقاق اين هدف به پول و آهن نياز داشتند، جانسون از این که توانست در داووس ـ ژانويه ي 2009 ـ زمانی را با میتال بگذراند بی نهایت خشنود گردید.
    اين ديدار 45 ثانيه بيشتر طول نكشيد ، میتال گفت كه جانسون براي تمامي آنها صحبت كرده و در پايان آنها قرارداد را امضا كردند. شهردار احتمال تاثیر ناخوشایند برندهای تجاری بر حیات عمومی از طریق این سازه را رد می کند و خاطر نشان می سازد كه قوانين المپيك ها اجازه نمی دهند اسم كمپاني طی بازي ها بر هیچ مکان مرتبط با المپیک حک شود.
    انیش كاپور می گوید با تمرکز بر مجددا نگریستن به ماهیت برج می خواسته خاطره برج ايفل و استاديوم آشيانه ي پرنده ي المپيك قبلي را احیا کند. آسانسورها و دسترسی های پياده تعبیه شده در ساختار برج اين امكان را فراهم مي اورد تا 800 نفر در ساعت بتوانند به بالاي برج بروند ، جايي كه يك رستوران و محوته ایی برای مشاهده منظری فراخ از شهر طراحی شده اند.
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا