- عضویت
- 2015/11/08
- ارسالی ها
- 22,523
- امتیاز واکنش
- 65,135
- امتیاز
- 1,290
نگاهی دراماتیک به عشق در گذر فرهنگها
نقش ما در صحنه عشق چیست؟
مسئولیت شکستن سکوت مطلق
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]نقش ما در صحنه عشق چیست؟
مسئولیت شکستن سکوت مطلق
ایران تئاتر – بهنام حبیبی: آن چه که با نام پیوند زناشویی در ذهنهای ما جا گرفته است، به شمارگان خودمان، گوناگونی دارد. مسئولیت شکستن سکوت مطلق، نگاهی دارد به همین گوناگونی.
[/BCOLOR]داستان نمایش اگرچه رویدادی خاص را در بر نمیگیرد، از آغاز پیوند زناشویی یک زوج در فضای عقد زناشویی ایرانی آغاز میشود و به مرور سیر داستانیاش به فضایی نو در فرهنگ ما یعنی جشن طلاق میانجامد. این دگردیسی، مهمترین و محکمترین پلات نمایشنامه را شکل میدهد. بحث بین دختران دربارهی ویژگیها و شرایط زندگی ایده آل، آغاز خوبی برای این نمایشنامهی آنارشیستی است تا ذهن مخاطبش را با تلنگرهای هر چند خندهآورش به چالش بکشد. نویسنده نمایشنامه، داستان رویدادی نمایشش را وابسته به کارکترهای شخصیت محور نمیداند و بیپروا بر تیپیک بودن پرسوناژهای خود تأکید میورزد. او علاقهی چندانی به دیالوگ پردازیهای معنا محور از خود نشان نمیدهد و با تمام امکان صحنهایاش، تلاش در آفرینش فضاهایی موومانی دارد تا فضاهایی مباحثهای و مناظرهای. پرسوناژهای نمایش، همگی آدمهایی هستند از جنس تماشاگر، با همان بیان، با همان دلباختگیها و با همان رذالتهای دراماتیک، اما همگی بینامونشان، تا ذهن مخاطب را در هیچ لنگرگاهی به زمان یا مکان یا فرهنگ و آدم خاصی مکث ندهد. قصهی نگاه سطحی فرهنگ ما به آشنایی، ازدواج، و زناشویی و تهی شدن دلهای زوجها از عشق پس از ازدواج و گرایش اندکاندک آنان به تنهایی و خودمحوری و خوددوستی، و در پایان، توقف ناگزیر آنان در جایگاه جدایی، جریان جاری زندگی ما و روزگار ماست. داستان نمایش، سیر دگردیسی عشق، خواستن، و پیوند بین انسانهاست که در طول چند نسل دستبهدست میشود و از گونهای تماماً سنتی به گونهای مدرن و امروزی تغییر شکل میدهد، اما این دگردیسی، با گذر از زمانها و شرایط گوناگونش، نه تنها در وجود، بلکه در ماهیت خود نیز دچار تنشها و جهشهای ساختاری و ریختاری میشود و عشق را از جایگاهی اجتماعی به خلوتگاهی خصوصی و ناشناخته برای آدمیان عقب میبرد. نمایش "مسئولیت شکستن سکوت مطلق" اگرچه در قالبهای همزمان جدی و شوخی، بحرانی بسیار بزرگ از زندگی آدمیان را در همه جای جهان به تصویر میکشد، اما گویی هدفش تنها بازگویی این بحران است و یافتن پاسخ را به مخاطبش واگذار میکند و برای این بیمار خود، نسخهای تجویز نمیکند.
کارگردانی نمایش "مسئولیت شکستن سکوت مطلق"، تأکید خود را در طنز و هزل رویدادهای نمایشش به روی صحنه میآورد. دراماتورژی نمایش، از تلاشی حسابگرانه در راستای اجرایی ابزرد و اکسپرسیونیستی خبر میدهد که نمایش را در قالبی گروتسک از نوع روایت ایرانیاش جای میدهد. وزن همگن نمایش از آغاز تا پایان بر روال دراماتیک میزانسن ها و تابلوهای پیدرپی صحنهای، ریتم و هارمونی بسیار خوبی را به نمایش میبخشد. موومان های رویدادی و صحنهای نمایش همگام و در قالبهای تصویری گوناگون، روال دگردیسی داستان نمایش را پی میریزند که این از دراماتورژی خوب کارگردان خبر میدهد.
بازیگران نمایش، نوعی بازی مینی مالیستی را که مناسب برای این اجرای تصویری است ارائه میدهند. بازی بازیگران از دراماتورژی مناسبی برای بهرهی بیشتر از ابزار بدن و فرمهای تابلویی صحنهای برخوردار است. پرسوناژها که شناسنامهی شخصیتی ندارند و در هر اپیزود در قالبی دیگر پدیدار میشوند، تلاش خود بر تأکید بدن و بازی مکانیکال و دوری از وابستگیهای بیانی را به صحنه میآورند.
طراحی صحنه، دکور و اکسسوار "مسئولیت شکستن سکوت مطلق"، همگام با اجرای گروتسکی نمایش، بر پایهی دراماتورژی مینی مالیستی و در راستای دکور و اکسسوار ابزرد پیش میرود. اگرچه طراح صحنه با طراحی اکسسوارهای مکعبی شکل متحرک خود که قابلیت روشن و خاموش شدن هم دارند قدری به فضای انتزاعی کارش شیرینی میبخشد. همراهی موزیکهای سازهای مدرن سولو که با کشداری ملودیهایشان و نداشتن ریتم و هارمونیهای کلاسیک، فضای اکسپرسیونیستی و انتزاعی خوبی به صحنه میبخشند، در کنار طراحی بهجا و مناسب نور، و افکتهای دیداری و شنیداری، از امتیازات مثبت این نمایش هستند.
"مسئولیت شکستن سکوت مطلق" سفری است بر پایهی شکستها و گسستها، بر روال رسیدنها و رفتنها، و بر پارادوکس اطاعتها و طغیانها. داستان نمایش، روایت آدمهایی است که عشق را زندگی نمیکنند، بلکه آن را مانند نقششان بر روی صحنهی زندگی بازی میکنند. "مسئولیت شکستن سکوت مطلق"، مجموعهای است از آرمانها و ایده آلهای نویسنده برای رسیدن به اتوپیای ذهنیاش از عشق، شاید شهری پشت دریاها.
کارگردانی نمایش "مسئولیت شکستن سکوت مطلق"، تأکید خود را در طنز و هزل رویدادهای نمایشش به روی صحنه میآورد. دراماتورژی نمایش، از تلاشی حسابگرانه در راستای اجرایی ابزرد و اکسپرسیونیستی خبر میدهد که نمایش را در قالبی گروتسک از نوع روایت ایرانیاش جای میدهد. وزن همگن نمایش از آغاز تا پایان بر روال دراماتیک میزانسن ها و تابلوهای پیدرپی صحنهای، ریتم و هارمونی بسیار خوبی را به نمایش میبخشد. موومان های رویدادی و صحنهای نمایش همگام و در قالبهای تصویری گوناگون، روال دگردیسی داستان نمایش را پی میریزند که این از دراماتورژی خوب کارگردان خبر میدهد.
بازیگران نمایش، نوعی بازی مینی مالیستی را که مناسب برای این اجرای تصویری است ارائه میدهند. بازی بازیگران از دراماتورژی مناسبی برای بهرهی بیشتر از ابزار بدن و فرمهای تابلویی صحنهای برخوردار است. پرسوناژها که شناسنامهی شخصیتی ندارند و در هر اپیزود در قالبی دیگر پدیدار میشوند، تلاش خود بر تأکید بدن و بازی مکانیکال و دوری از وابستگیهای بیانی را به صحنه میآورند.
طراحی صحنه، دکور و اکسسوار "مسئولیت شکستن سکوت مطلق"، همگام با اجرای گروتسکی نمایش، بر پایهی دراماتورژی مینی مالیستی و در راستای دکور و اکسسوار ابزرد پیش میرود. اگرچه طراح صحنه با طراحی اکسسوارهای مکعبی شکل متحرک خود که قابلیت روشن و خاموش شدن هم دارند قدری به فضای انتزاعی کارش شیرینی میبخشد. همراهی موزیکهای سازهای مدرن سولو که با کشداری ملودیهایشان و نداشتن ریتم و هارمونیهای کلاسیک، فضای اکسپرسیونیستی و انتزاعی خوبی به صحنه میبخشند، در کنار طراحی بهجا و مناسب نور، و افکتهای دیداری و شنیداری، از امتیازات مثبت این نمایش هستند.
"مسئولیت شکستن سکوت مطلق" سفری است بر پایهی شکستها و گسستها، بر روال رسیدنها و رفتنها، و بر پارادوکس اطاعتها و طغیانها. داستان نمایش، روایت آدمهایی است که عشق را زندگی نمیکنند، بلکه آن را مانند نقششان بر روی صحنهی زندگی بازی میکنند. "مسئولیت شکستن سکوت مطلق"، مجموعهای است از آرمانها و ایده آلهای نویسنده برای رسیدن به اتوپیای ذهنیاش از عشق، شاید شهری پشت دریاها.