آموزشی {{نمونه پرونده های جرایم خصوصی و عمومی}}

☾♔TALAYEH_A♔☽

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/05/18
ارسالی ها
35,488
امتیاز واکنش
104,218
امتیاز
1,376
بسم الله.png

{{نمونه پرونده های جرایم خصوصی
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
عمومی}}


ارسال هرگونه پستی ممنوع می باشد.


 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • پیشنهادات
  • ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    پلیس،قاتلان را در مجلس ختم مقتول دستگیر کرد
    بررسی های محرمانه حکایت از آن داشت که این مرد 31 ساله با خانواده مقتول در ارتباط بوده و از حدود دو سال قبل که آشنایی وی و همسر اول مقتول در دانشگاه علمی و کاربردی شکل گرفت، رفت و آمدهای خانوادگی نیز بین آن ها برقرار شد تا جایی که رفاقت او با محمد (برادرزاده همسر مقتول) نیز بسیار صمیمانه شد.
    حدود ساعت 3 بامداد ششم آذر، با صدای زنگ تلفن همراه، قاضی ویژه قتل عمد مشهد برای بررسی ماجرای یک جنایت هولناک عازم خیابان خرمشهر شد. جایی که مرد 52 ساله ای با ضربات چاقو کنار پیاده رو به قتل رسیده بود.

    به گزارش ایران، تحقیقات میدانی قاضی کاظم میرزایی در حالی با حضور کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی در محل وقوع جنایت، ادامه یافت که دو تن از کارگران شهرداری سرنخ های مهمی را به پلیس دادند.

    یکی از کارگران (پاکبان) گفت: مشغول تمیز کردن خیابان بودیم که ناگهان دو جوان نقابدار را در تعقیب مرد میان سالی دیدیم ولی توجهی نکردیم. چند لحظه بعد با شنیدن صدای «آخ» به سمت آن خیره ماندیم و در حالی که تصور می کردیم شاید یکی از همکاران مان دچار حادثه رانندگی شده باشد بلافاصله به آن سوی خیابان دویدیم که با پیکر غرق در خون مرد میان سال مواجه شدیم و ماجرا را به نیروهای امدادی و پلیس گزارش کردیم ولی چند دقیقه بعد وقتی ماموران اورژانس با سرعت زیاد به محل رسیدند آن مرد دیگر علایم حیاتی نداشت.
    ادامه بررسی های مقام قضایی بیانگر آن بود که مهاجمان نقابدار که ماسک بهداشتی به چهره داشتند با استفاده از خودروی پراید سفید رنگ 111، از محل گریخته اند.

    کارآگاهان پس از چندین ساعت بررسی های محسوس و غیرمحسوس در کنار مقام قضایی به نتایجی رسیدند که نشان می داد مرد 52 ساله (مقتول) «جواد-ح» نام داشته و در همان نزدیکی ملک بزرگی دارد که طبقه پایین آن نمایشگاه خودروست و در طبقه بالا هم سوئیتی دارد که برای زندگی مجردی از آن استفاده می کرد! همین سرنخ کافی بود تا کارآگاهان وارد مسائل خانوادگی و اجتماعی جواد شوند زیرا زندگی مجردی او در یک سوئیت ظن کارآگاهان را برانگیخته بود.
    در ادامه این ماجرا، چند گروه عملیاتی نتایج بررسی های غیرمحسوس خود را روی میز گذاشتند. نتایج این تحقیقات بیانگر آن بود که «جواد-ح» (مقتول) و همسرش در حالی که دختر 15 ساله ای نیز دارند به دلیل برخی مسائل خاص خانوادگی و اتهامات مختلف که در دادگاه کیفری بررسی شده، در کشاکش طلاق هستند و از طرفی هم مرد 52 ساله از وضعیت اقتصادی مناسبی برخوردار بود اما درباره پرداخت برخی حق و حقوق همچنان درگیر اختلافات مالی بودند. بنابراین گزارش، برخی اطلاعات غیرمحسوس کارآگاهان نیز نشان می داد که «جواد-ح» زن دیگری را به عقد خود درآورده است و این موضوع هم در ایجاد انگیزه هایی برای جنایت بی تاثیر نبود!
    به همین دلیل کارآگاهان با راهنمایی های قاضی شعبه 211 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد به تحقیقات خود درباره وضعیت اجتماعی مظنونان ادامه دادند تا این که پای یکی از کارکنان یک سازمان وابسته به شهرداری به میان کشیده شد.
    بررسی های محرمانه حکایت از آن داشت که این مرد 31 ساله با خانواده مقتول در ارتباط بوده و از حدود دو سال قبل که آشنایی وی و همسر اول مقتول در دانشگاه علمی و کاربردی شکل گرفت، رفت و آمدهای خانوادگی نیز بین آن ها برقرار شد تا جایی که رفاقت او با محمد (برادرزاده همسر مقتول) نیز بسیار صمیمانه شد.
    از سوی دیگر مهدی یکی از دوستان خانوادگی آن ها نیز به دختر 15 ساله جواد علاقه مند شده بود! و آن ها در جریان کشمکش های خانوادگی جواد و همسرش بودند.
    رصدهای اطلاعاتی همچنان ادامه یافت تا این که روز گذشته، قاضی ویژه قتل عمد پس از تجزیه و تحلیل زوایای مختلف این پرونده جنایی، دستور دستگیری «مهدی- م» (جوان 31 ساله) را صادر کرد و کارآگاهان در یک عملیات غافلگیرانه وی را در منطقه الهیه مشهد به دام انداختند و به پلیس آگاهی هدایت کردند. این مرد جوان که ابتدا سعی داشت خود را بی خبر از ماجرا نشان دهد، وقتی تصاویری از تلفن همراهش استخراج شد و همچنین ادله انکارناپذیر را دید به ارتباط خانوادگی خود اعتراف کرد ولی مدعی شد از ماجرا خبری ندارد!
    در این هنگام کارآگاهان تصاویر و مدارکی را به او نشان دادند که حکایت از حضور او در خیابان خرمشهر داشت ضمن این که بررسی ثبت حضور و غیاب در محل کارش نیز بیانگر آن بود که وی در ساعت وقوع قتل در محل کار حضور نداشته است.
    بنابراین گزارش، از سوی دیگر خودروی پراید سفید 111 متعلق به این متهم که عاملان جنایت با آن از صحنه حادثه گریخته بودند، همه راه های گریز را بسته بود و به ناچار «مهدی – م» لب به اعتراف گشود و راز این جنایت هولناک را فاش کرد.

    او گفت: از مدتی قبل نقشه ترساندن جواد را کشیده بودم و همسرم از این ماجرا خبر نداشت زیرا برخی مسائل در خانواده ها موجب آزارم شده بود. شب قبل از جنایت نیز سه نفری به خیابان خرمشهر رفتیم تا نقشه خود را عملی کنیم ولی آن شب شرایط مهیا نشد و بدون درگیری به منزل بازگشتیم!

    متهم این پرونده جنایی افزود: شب حادثه هر سه نفر سوار بر پراید دوباره به خیابان خرمشهر رفتیم چرا که می دانستم او شب به خانه‌اش (سوئیت) بازمی گردد. وقتی جواد از خودروی پژو 206 خود پیاده شد و به سمت منزلش رفت، من کتم را از داخل خودرو برداشتم و به همراه مهدی پیاده به سوی او رفتیم. زمانی که قصد داشت با کلید در منزلش را باز کند مهدی او را گرفت، من هم دو ضربه چاقو به پشت و شکمش زدم و از محل گریختیم. آن هنگام «محمد – ص» (متهم دیگر) پشت فرمان پراید منتظر ما نشسته بود که از شدت نگرانی، هنوز ما سوار نشده بودیم حرکت کرد ولی جلوتر هر دو نفر مان سوار شدیم وفرار کردیم. وی گفت: ماسک های بهداشتی هم داخل خودرو بود که آن ها را به صورت مان زدیم تا شناسایی نشویم!
    در پی اعترافات صریح متهم بلافاصله کارآگاهان با دستور قاضی میرزایی به تعقیب دو همدست وی پرداختند و متوجه شدند که متهمان مذکور در مجلس ترحیم مقتول حضور دارند بنابراین گروهی از کارآگاهان با پوشش های مبدل وارد مجلس ترحیم شدند و در اطراف دو متهم نشستند. دو جوان 24 و 25 ساله که با چشمانی از حدقه در آمده به آرم پلیس آگاهی روی کارت شناسایی کارآگاهان خیره مانده بودند، دستان لرزان خود را به حلقه های قانون سپردند و بدین ترتیب به اداره جنایی انتقال یافتند و به جرم خود اقرار کردند.
    بنابراین گزارش، سه متهم این پرونده جنایی با دستور بازداشت موقت از سوی قاضی «میرزایی» و برای ادامه تحقیقات در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفتند تا بازجویی از آنان توسط سرگرد حمیدفر (افسر پرونده) ادامه یابد.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    هتلی نفرین شده که مسافرانش را می‌کشد! (+عکس)
    مردی ۲۶ ساله به نام جفری توماس در سال ۱۹۷۶ به پشت‌بام هتل می‌رود و شروع به تیراندازی به سمت میهمانان و رهگذران می‌کند. خوشبختانه در این تیراندازی او موفق نشد کسی را هدف قرار دهد و پلیس هم به سرعت او را دستگیر کرد.
    هتلی در لس آنجلس که با قتل و خودکشی های اتفاق افتاده در آن شناخته می شود.

    ه گزارش باشگاه خبرنگاران، هتل سیسیل (Cecil Hotel) در شهر لس‌آنجلس به جای این که مثل دیگر هتل‌ها به ستاره‌هایش یا خدمات خاص و با کیفیتش شهرت داشته باشد، بیشتر با قتل و خودکشی‌های اتفاق افتاده در آن شناخته می‌شود. همین بس که دو نفر از قاتلان سریالی در این هتل اقامت داشته‌اند و مرگ‌های مشکوک مسافران هتل هم چند بار گزارش شده است. این اتفاقات باعث نشد که هتل تعطیل شود و صاحبان آن فقط به تغییر نام اکتفا کردند. با این که حالا نام هتل «Stay on Main» است اما با این سابقه‌ی گفته شده، خوابیدن در این هتل مثل دیگر هتل‌ها لـ*ـذت‌بخش نخواهد بود. این هتل به اندازه‌ای بدنام شده است که خیلی افراد می‌گویند رزرو کردن هتل با خودتان است اما خروج از آن دیگر معلوم نیست. در ادامه، ۱۲ اتفاق وحشتناک و عجیب رخ داده در این هتل را مرور می‌کنیم.

    1. اقامت قاتل زنجیره‌ای، ریچارد رامیرز در هتل

    ریچارد رامیرز یکی از قاتلان و متجاوزان بی‌رحم دهه ۸۰ میلادی است که مرتکب چندین جنایت شد. او در سال‌های ۱۹۸۴ تا ۱۹۸۵ موجب ترس ساکنان دو شهر لس‌آنجلس و سان‌فرانسیسکو می‌شد و در همین یک سال حداقل ۱۳ نفر را کشت. او برای قتل‌هایش از لوازم و سلاح‌های مختلفی استفاده می‌کرد. چکش، اسلحه، چاقو، آچار چرخ و قمه، ابزارهای قتل ریچارد رامیرز بودند.

    2. جسد الیسا لم در منبع آب هتل

    در ژانویه سال ۲۰۱۳ بود که دختر ۲۱ ساله توریست کانادایی به نام الیسا لم در این هتل اتاق رزرو کرد اما به طور ناگهانی گم شد و سه هفته بعد جسد برهنه او در تانکر آب بالای سقف هتل پیدا شد. پیدا شدن جسد هم نتیجه مشاهده تعمیرکارهایی بود که به دلیل شکایت مسافران از رنگ، طعم و مزه آب هتل برای روشن شدن موضوع به سراغ تانکر آب رفتند و بعد مشخص شد که جسد الیسا در این سه هفته در منبع آب بوده است.

    بعد از این بود که فیلم‌های دوربین‌های مدار بسته بازبینی شد و رفتارهای عجیب این دختر در طول اقامتش در هتل دیده شد. بعضی افراد می‌گویند این رفتارها و حرکات عجیب به نوعی حقه‌بازی‌های عمدی وی بوده است و برخی می‌گویند او دچار حالات روانی غیرطبیعی می‌شد. در نتیجه، تحقیقات این مرگ مشکوک اعلام شد که الیسا دچار افسردگی و اختلال دوقطبی بوده که در نهایت منجر به خودکشی شد.

    3. اقامت قاتل زنجیره‌ای بعد از قتل

    قاتلی به نام جان (جک) انتروگر که یک روزنامه‌نگار استرالیایی بود بعد از این که مدتی در زندان بود به لس‌آنجلس رفت تا درباره یک پرونده جنایی تحقیق کند. او برای اقامت، هتل سیسیل را انتخاب کرد. انتروگر با این که عفو مشروط گرفته بود اما با تغییر هویت توانسته بود به قتل‌های خود در اروپا و آمریکا ادامه دهد. درست در هنگامی که در هتل سیسیل بود سه زن را کشت.

    او به طور ناگهانی مظنون به چندین قتل شناخته شد. در نهایت او دستگیر و دادگاه به حبس ابد وی حکم داد ولی انتروگر درست در شبی که حکمش اعلام شد خودش را دار زد و مرد.

    resized_907581_764.jpg

    resized_907582_392.jpg

    resized_907583_474.jpg

    resized_907584_138.jpg

    resized_907585_158.jpg

    ۴. پرتاب کردن نوزاد از پنجره هتل

    در سال ۱۹۴۴ بود که دوروتی ۱۹ ساله همراه با لوین ۳۸ ساله در این هتل اقامت داشتند دوروتی دچار شکم درد می‌شود و این درد ادامه پیدا می‌کند تا وقتی که لوین به حمام می‌رود و در همین حین دوروتی یک پسر بچه به دنیا می‌آورد! او از این اتفاق شوکه شد چون از حامله بودنش خبر نداشت. او که به تنهایی بچه را به دنیا آورده بود متوجه می‌شود که نوزاد نارس و مرده است و به همین دلیل آن را از پنجره هتل به بیرون پرت می‌کند.

    نوزاد مرده روی سقف یکی از همسایه‌ها افتاده بود که بعدها مشاهده می‌شود. او به دلیل کاری که کرد دادگاهی شد اما در نهایت دادگاه او را به دلیل جنون تبرئه کرد و دوروتی برای درمان به تیمارستان منتقل شد.

    ۵. خودکشی‌های متعدد در هتل سیسیل

    در سال ۱۹۳۱ مردی ۴۶ ساله در شهر نورتون گم می‌شود و بعد از جستجوهای فراوان در نهایت جسد او را در یکی از اتاق‌های هتل سیسیل پیدا می‌کنند. او با نام غیرواقعی اتاق را رزرو کرده بود و خودش را با خوردن یک کپسول پر شده از سم کشته بود.

    این اولین خودکشی در هتل بود اما آخرین مورد نبود. در سال‌های بعد چندین خودکشی اتفاق افتاد. یک نفر گلوی خود را با تیغ برید و چند نفر هم از پنجره اتاق‌ها به بیرون پریدند.

    6. رهگذری که با سقوط یک نفر از بالای هتل جانش را از دست داد

    در اکتبر سال ۱۹۶۳ بود که یک مرد ۶۵ ساله در حال عبور از جلوی هتل بود و ناگهان زنی ۲۷ ساله که برای خودکشی از طبقه ۹ هتل پریده بود روی او می‌افتد. پائولین ۲۷ ساله بعد از یک دعوا با همسرش نامه خودکشی می‌نویسد و از پنجره بیرون می‌پرد، غافل از این که با این کار جان یک نفر دیگر را هم گرفت. این اتفاق نشان می‌دهد حتی عبور از کنار هتل سیسیل هم خطرناک است.

    ۷. تلفنچی که به طرز وحشتناکی کشته شد

    در سال ۱۹۶۴ خانمی اپراتور تلفن هتل بود و با لقب «گولدی کبوتر دوست» به دلیل غذا دادن مداوم به پرنده‌ها شناخته می‌شد. به طور ناگهانی جسد او را در اتاقش پیدا کردند. گولدی به شکل وحشتناکی مورد تجـ*ـاوز و قتل قرار گرفته بود.

    بعد از این قتل، مرد جوانی ۲۹ ساله که در هنگام قتل در اطراف دیده شده بود و از قبل هم با گولدی آشنایی داشت دستگیر شد. با این که حتی او را خون آلود دیده بودند اما در نهایت او گناهکار شناخته نشد و آزاد شد. قاتل گولدی هرگز پیدا نشد.

    ۸. زنی که از پنجره بیرون پرید اما در میان سیم‌ها گیر افتاد

    تعداد از پنجره بیرون پریدن در هتل سیسیل واقعاً زیاد است و در یکی از این خودکشی‌ها هم زنی ۲۵ ساله به نام Grace E. Magro از طبقه نهم سقوط می‌کند و روی تیرک خطوط می‌افتد. او را به بیمارستان منتقل می‌کنند اما شدت جراحات به اندازه‌ای بود که زنده نماند. پلیس نتوانست شواهد محکمی پیدا کند که ثابت کند این یک اتفاق بوده است یا خودکشی. هم اتاقی این زن هم توضیحی برای احتمال خودکشی نداشت.

    ۹. خودکشی دیگر

    در یک خودکشی دیگر، در سال ۱۹۵۴، زنی میانسال از شهر سن دیگو از طبقه هفتم هتل بیرون پرید اما به طور اتفاقی روی سایه‌بان ورودی هتل می‌افتد. دختری هم که شاهد این خودکشی بود دچار ترس و اضطراب می‌شود و به بیمارستان منتقل می‌شود. این زن قبل از خودکشی خود یک هفته در هتل اقامت داشت و با نام دیگری اتاق رزرو کرده بود.

    ۱۰. دستگیری قاتل مخفی شده در هتل

    در سال ۱۹۸۸ یک زن پرستار ۳۲ ساله به قتل رسید و تنها کسی که مظنون به قتل بود، هم خانه او یعنی رابرت سالیوان ۲۸ ساله بود. این زن به طرز وحشتناکی با چاقو کشته شده بود. پس از بررسی‌ها پلیس به دنبال سالیوان بود تا در نهایت او را دو ماه بعد در هتل سیسیل پیدا کردند.

    ۱۱. انتشار عکس شبح در پنجره هتل

    تعداد خودکشی‌هایی که با پریدن از پنجره در این هتل منجر به مرگ مسافران شده است زیاد است و آنچنان هم تعجبی ندارد که کسی وجود اشباح یا موجودات فراطبیعی را در هتل مطرح کند. در سال ۲۰۱۴ فردی به نام Koston Alderete عکسی از یکی از پنجره‌های هتل می‌گیرد که گویی یک انسان یا شبح روی لبه‌ی پنجره ایستاده است. گفته می‌شود که ثبت کننده‌ی این عکس بعد از مشاهده‌ی شبح در پنجره‌ی هتل، دچار بی‌خوابی و کابوس شده است.

    ۱۲. تیراندازی از پشت بام هتل

    مردی ۲۶ ساله به نام جفری توماس در سال ۱۹۷۶ به پشت‌بام هتل می‌رود و شروع به تیراندازی به سمت میهمانان و رهگذران می‌کند. خوشبختانه در این تیراندازی او موفق نشد کسی را هدف قرار دهد و پلیس هم به سرعت او را دستگیر کرد. بعد از دستگیری، توماس اعتراف کرد که قصد نداشته کسی را بکشد. او زمانی در بیمارستان روانی بستری بوده است و در اعترافات خود گفته است که می‌خواست با این کار نشان دهد که خریدن اسلحه خطرناک و استفاده از آن توسط یک بیمار روانی برای کشتن چندین نفر چقدر آسان است.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    قاتل در دادگاه: از روی شوخی، چاقو را در سـ*ـینه مقتول فرو کردم، بعد صورتش را بوسیدم و گفتم خوب می‌شوی!
    قرار بود یک سری معاملات انجام دهیم و دو نفر از دوستان مان هم از تهران به مشهد آمده بودند که هنگام صحبت تلفنی شهرام با فرد دیگری از آن سوی خط، رفتارهایی از خود نشان داد که احساس کردم قهر کرده است! به همین دلیل چاقویی را که همراهم بود بیرون کشیدم و خواستم او را بترسانم!
    مردی که چهار سال قبل و در یک جنایت خیابانی، جوان 29 ساله ای را با ضربه کارد به قتل رسانده بود، با هوشیاری قاضی ویژه قتل عمد و تلاش کارآگاهان پلیس آگاهی خراسان رضوی در یک عملیات غافلگیرانه به دام افتاد و راز جنایت در نیمه شب را فاش کرد.

    به گزارش خراسان، ماجرای این پرونده جنایی از دقایق اولیه بامداد هشتم مهر سال 93 از آن جا آغاز شد که کارکنان بیمارستان شریعتی مشهد در تماس با پلیس از مرگ جوان 29 ساله ای سخن گفتند که با ضربه چاقو مجروح شده بود! در پی دریافت این خبر، قاضی علی موحدی راد (قاضی ویژه قتل عمد در زمان وقوع حادثه) برای بررسی موضوع عازم مرکز درمانی شد.
    تحقیقات مقدماتی نشان می داد: جوان مجروح که شهرام نام دارد در حالی که آخرین نفس هایش را می کشید توسط نیروهای اورژانس به بیمارستان انتقال یافته است اما از فردی که همراه مجروح و با آمبولانس به مرکز درمانی آمده بود، خبری نیست! بررسی ها بیانگر آن بود که مرد همراه مجروح بعد از شنیدن خبر مرگ دوستش از بیمارستان به محل نامعلومی گریخته است.

    اولین سر نخ
    بدین ترتیب اولین سرنخ از این پرونده جنایی به دست آمد و فرد فراری مورد ظن قرار گرفت. گزارش خراسان حاکی است، ادامه تحقیقات با اظهارات نیروهای اورژانس، مقام قضایی را به خیابان لادن 23 کشید جایی که ماموران امدادی، پیکر خون آلود و زخمی را به بیمارستان بـرده بودند. همزمان با بررسی های میدانی مشخص شد «رضا-ق» فرد فراری از بیمارستان است که ساعتی قبل به همراه جوان مجروح به مرکز درمانی رفته و آن ها قرار بود یکدیگر را در خانه مجردی در همان نزدیکی ملاقات کنند.
    وقتی این منزل ویلایی شناسایی شد، نیروهای انتظامی با دستور قاضی وقت ویژه قتل عمد به بازرسی پرداختند. دو مرد میان سال که در این لانه مجردی حضور داشتند در حالی مورد بازجویی های پلیسی قرار گرفتند که تعدادی بطری خالی مشروبات الکلی به همراه مقداری نوشیدنی کشف شد.
    این دو نفر به مقام قضایی گفتند: ما ساکن تهران هستیم و به عنوان مهمان به مشهد آمده ایم. ساعتی قبل قرار بود شهرام (مقتول) و رضا (متهم به قتل) نیز نزد ما بیایند اما ناگهان در نیمه های شب رضا درحالی که خود را نگران نشان می داد و به سر و صورتش می کوبید، هراسان وارد خانه شد و گفت: شهرام در خیابان تصادف کرد. ما هم بلافاصله به بیرون از منزل دویدیم. تعداد زیادی از شهروندان اطراف پیکر زخمی و غرق در خون شهرام حلقه زده بودند که اورژانس از راه رسید و رضا هم سوار بر آمبولانس به بیمارستان رفت تا شهرام را مداوا کنند. از آن لحظه تاکنون نیز خبری از آن ها نداریم!

    گره کور
    در ادامه تحقیقات که تا پاسی از شب ادامه یافت، مشخص شد که رضا بعد از فرار از بیمارستان به منزل پدرزنش رفته و از آن جا به مکان نامعلومی گریخته است. با صدور دستورات قضایی برخی افراد که در فرار متهم نقش داشتند، دستگیر شدند و بدین ترتیب بررسی ها برای شناسایی مخفیگاه متهم به قتل ادامه یافت تا این که بعد از گذشت مدت زیادی از این ماجرا و با انتصاب قاضی موحدی راد به سمت دادستان زاهدان، قاضی «کاظم میرزایی» رسیدگی به پرونده های جنایی را به عهده گرفت و مشغول مطالعه پرونده های قطوری شد که سرنخ های آن ها در گره های کوری فرو رفته بود.

    تحقیقات غیر محسوس
    در میان این پرونده ها، جنایت خیابانی در نیمه شب، ذهن قاضی ویژه قتل عمد را به خود مشغول کرد چرا که متهم اصلی پرونده شناسایی شده بود اما همچنان متهم به صورت مخفیانه و زیرزمینی در مکان نامعلومی زندگی می کرد. قاضی با تجربه شعبه 211 دادسرای عمومی وانقلاب بعد از مطالعه این پرونده به سراغ متهمان دیگر پرونده های جنایی رفت، پرونده هایی که متهمان آن ها از همشهریان متهم فراری بودند و بدین ترتیب متوجه شد که «رضا- ق» ابتدا به تهران گریخته بود اما به صورت مخفیانه به مشهد بازگشته است و به همین دلیل قاضی میرزایی با صدور دستورات ویژه قضایی از کارآگاهان اداره عملیات ویژه پلیس آگاهی خراسان رضوی خواست به طور غیرمحسوس به تحقیق درباره وضعیت اجتماعی و زندگی کنونی ، خانواده متهم فراری بپردازند چرا که احتمال می داد خانواده متهم او را تامین مالی می کنند و او با خانواده اش ارتباط دارد!

    دستگیری متهم فراری
    این تجربه مقام قضایی خیلی زود کارساز شد و کارآگاهان در مدت کوتاهی با بررسی های غیرمحسوس گزارش دادند که همسر متهم فراری فرزند دیگری نیز به دنیا آورده است! قاضی میرزایی با مطالعه گزارش تحقیقات غیرمحسوس کارآگاهان، بلافاصله دستور ردیابی متهم فراری از طریق شگردهای پلیسی و امکانات و تجهیزات فنی را صادر کرد و این گونه کارآگاهان پس از مدتی زیرنظر گرفتن اعضای خانواده متهم و بررسی حساب های مالی به سرنخ هایی رسیدند که نشان می داد متهم در منطقه کلاهدوز مشهد مخفی شده است بنابراین وی روز گذشته در یک عملیات غافلگیرانه دستگیر و به شعبه 211 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد هدایت شد.
    او که هنوز باور نمی کرد چگونه در دام کارآگاهان گرفتار آمده است، به ناچار همه راه های انکار ماجرا را بسته دید و به قتل شهرام اعتراف کرد.

    اعتراف در حضور قاضی
    این مرد که اکنون 34 ساله است در حضور قاضی ویژه قتل عمد گفت: قرار بود یک سری معاملات انجام دهیم و دو نفر از دوستان مان هم از تهران به مشهد آمده بودند که هنگام صحبت تلفنی شهرام با فرد دیگری از آن سوی خط، رفتارهایی از خود نشان داد که احساس کردم قهر کرده است! به همین دلیل چاقویی را که همراهم بود بیرون کشیدم و خواستم او را بترسانم!
    البته قصدم شوخی بود! ولی به طور ناگهانی تیغه چاقو را روی قفسه سـ*ـینه اش گذاشتم و فشار دادم که تیغه چاقو به سـ*ـینه او فرو رفت. خیلی ترسیدم صورتش را بوسیدم وگفتم الان می رویم بیمارستان خوب می شوی!
    بعد از آن هم به افرادی که در خانه منتظر ما بودند خبر دادم!
    وی در پاسخ به سوال قاضی که چاقو را برای چه حمل می کردی؟ گفت: یک هفته قبل از ماجرای قتل، یک مرغ کشته بودم به همین دلیل چاقو نزدم مانده بود!
    در پی اعترافات صریح متهم به قتل شهرام، وی با صدور قرار قانونی در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی خراسان رضوی قرار گرفت تا تحقیقات درباره جزئیات این ماجرا و همچنین بررسی زوایای پنهان دیگر پرونده ادامه یابد.
    در همین زمینه قاضی میرزایی با قدردانی از سرهنگ جوانبخت (رئیس اداره عملیات ویژه پلیس آگاهی خراسان رضوی) و سرگرد بخشی (افسر پرونده) گفت: بررسی ها درباره پرونده های قدیمی همچنان ادامه دارد.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    یک پرونده جنایی در مشهد/ دخترم مرده؟خب دفنش کنید،جنازه اش را هم نمی خواهم ببینم
    دختر جوان که با چند پسر در پارک آشنا شده بود به لانه مجردی آن ها در یک واحد آپارتمانی رفته است اما باز هم چگونگی مرگ وی داخل آسانسور به معمای پیچیده ای تبدیل شد که قطعات پازل آن به هم ریخته بود.
    روزنامه خراسان نوشت:اوایل بامداد بیست و یکم تیر،خبر کشف جسد دختر 20 ساله در آسانسور یک مجتمع مسکونی به بازپرس شعبه 208 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد داده شد.

    تحقیقات بازپرس نشان داد: دختر جوان که با چند پسر در پارک آشنا شده بود به لانه مجردی آن ها در یک واحد آپارتمانی رفته است اما باز هم چگونگی مرگ وی داخل آسانسور به معمای پیچیده ای تبدیل شد که قطعات پازل آن به هم ریخته بود.

    پیگیری های پلیسی به بازداشت دو پسر غریبه ای انجامید که دختر جوان را به لانه مجردی کشانده بودند. این دو مظنون در اعترافات خود بیان کردند که حال دختر 20 ساله وخیم بود به همین دلیل ما خیلی ترسیده بودیم و قصد داشتیم او را به بیمارستان یا حاشیه خیابان برسانیم ولی آن دختر داخل آسانسور جان سپرد.

    ادامه بررسی ها به سرنخی رسید که نشان می داد دختر جوان به همراه دختر یکی از بستگانش و از شهر دیگری به مشهد آمده است. بنابراین تحقیقات برای شناسایی هویت وی در حالی ادامه یافت که از دختر دیگر خبری نبود.

    جسد این دختر که کفش های ساق دار طرح کتانی به پا داشت برای تعیین علت دقیق مرگ به پزشکی قانونی انتقال یافت ولی تحقیقات اولیه مقام قضایی بیانگر آن بود که دختر 20 ساله با خوردن مقداری قرص و قبل از رفتن به منزل مسکونی مذکور دست به خودکشی زده است بنابراین بررسی شماره تلفن های گوشی هوشمند دختر جوان آغاز شد تا این که کارآگاهان به شماره مادر این دختر که نام مستعارش «دنیا» بود ، دست یافتند.

    وقتی کارآگاهان اداره جنایی با مادر او تماس گرفتند و سعی کردند ماجرای مرگ «دنیا» را به گونه ای بیان کنند که زن میان سال دچار شوک نشود، او از آن سوی خط گفت: دخترم مرده! کارآگاه پرسید: چرا چنین تصوری داری؟زن میان سال ادامه داد: او از یک سال قبل و با این بهانه که می خواهد در مشهد کار کند، از خراسان شمالی به مشهد رفت ولی از چند روز قبل حتی پاسخ تماس هایم را نیز نمی داد!

    در همین حال کارآگاهان از وی خواستند تا برای طی مراحل قانونی و تحویل جسد دخترش به مشهد بیاید اما آن زن ادامه داد: 15 سال قبل از همسرم طلاق گرفتم و با فرد دیگری ازدواج کردم اما همسر اولم نیز فوت کرده است و من هم جسد دخترم را نمی خواهم، خودتان هر طوری که امکان دارد پیکرش را دفن کنید!

    شناسنامه و کارت ملی او نیز همراه خودش بود و ناپدری او نمی تواند به مشهد بیاید! تحقیقات درباره ماجرای مرگ مشکوک این دختر جوان درحالی از سوی کارآگاهان و با صدور دستورات ویژه قضایی ادامه دارد که بررسی پیامک های ارسالی از سوی دختر جوان نیز نشان می دهد او با خوردن قرص دست به خودکشی زده است!
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    پاسخ‌ها درباره یک پرونده جنایی/علت مرگ زن جوان مشخص شد
    فضاسازی‌های صورت گرفته درباره علت مرگ یک زن جوان در فردیس استان البرز با اظهارات دادستان این شهرستان و اعلام پیدا شدن جسد وی و اثبات قتل او توسط نامزد سابقش، پایان یافت.


    به گزارش ایرنا حسن جهانشاهلو دادستان فردیس درباره فضاسازی‌های صورت گرفته در خصوص پرونده مریم فرجی، گفت: نامزد سابق این خانم چند روز پیش دستگیر و با توجه به شواهد متقن و کافی به قتل او اعتراف کرد.


    موضوع نحوه مرگ این فرد در روز‌های اخیر در برخی از شبکه‌های اجتماعی منتشر شده و برخی از این طریق قصد شایعه پراکنی‌هایی داشتند که با پاسخ دادستان فردیس موضوع قتل او توسط نامزد سابقش به دنبال اعتراف وی، آشکار شد.
    دادستان فردیس درباره اطلاع رسانی در این گونه پرونده ها، گفت: بر این باور هستیم که باید از اطلاع رسانی در پرونده‌های جنایی به دلیل اینکه آرامش جامعه را بر هم می‌ریزد خودداری شود، اما به دلیل مسایلی نظیر آبروی افراد و ارگان‌ها و پیشگیری از موارد مشابه اطلاع رسانی در دستور کار قرار می‌گیرد.


    **جسد سوخته دختر جوان در فردیس کشف شد
    رییس پلیس آگاهی استان البرز نیز از کشف جسد سوخته دختر جوانی در شهرستان فردیس خبر داد و در گفتگو با ایرنا، گفت: پلیس شهرستان فردیس در پی اطلاع خانواده دختر جوانی مبنی بر اینکه دخترشان از منزل خارج شده و دیگر برنگشته است، موضوع را به صورت ویژه در دستور کار ماموران پلیس اگاهی این شهرستان قرار داد.


    وی اضافه کرد: در بررسی‌های اولیه پلیس مشخص شد که دختر مفقود شده همان روز با یک دستگاه خودرو از منزل خارج شده و دیگر برنگشته است.
    جواد صفایی افزود: بلافاصله پرونده به پلیس اگاهی استان البرز ارجاع شده و تیم پلیس اداره جنایی اگاهی البرز اقدامات اطلاعاتی خود را در این زمینه انجام دادند.


    وی گفت: پس از بررسی‌ها جسد مذکور در اطراف شهرستان فردیس کشف و تحقیقات پلیس برای شناسایی قاتل آغاز شد.
    وی خاطرنشان کرد: در تحقیقات بیشتر پلیس مظنون به قتل که خواستگار وی بوده دستگیر و در بازجویی‌ها به قتل دختر جوان اعتراف و اذعان داشت که در پی اختلافات با مقتول وی را به قتل رسانده و سپس جسد وی را در اطراف فردیس دفن کرده است.
    صفایی گفت: پس از اعترافات متهم با حضور بازپرس ویژه محل دفن گود برداری و سپس جسد کشف شده برای شناسایی خانواده مقتول به پلیس اگاهی فردیس منتقل شد.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    قتل هولناک پسر 12 ساله زنجانی
    867924_368.jpg
    معمای گم شدن پسر 12 ساله زنجانی پس از 5 روز با پیدا شدن جسد تکه تکه شده اش سناریوی یک پرونده جنایی را پیش روی ماموران پلیس آگاهی زنجان قرار داد.

    به گزارش ایلنا،ظهر جمعه نخستین روز تیرماه امسال پسر بچه 12 ساله ای به نام ابوالفضل هاشمی برای بازی از خانهشان در منطقه اسلام آباد زنجان خارج شد و دیگر به خانه بازنگشت.

    ناپدید شدن این پسربچه کافی بود تا خانواده‌اش که نگران سرنوشت او شده بودند در تماس با پلیس برای پیدا کردن فرزندشان درخواست کمک کنند.

    تلاش ماموران پلیس ادامه داشت اما ردی از ابوالفضل به دست نیامد و همین کافی بود تا تیمی از ماموران دایره جنایی پلیس آگاهی زنجان برای افشاگری از راز این گم شدن پسربچه وارد عمل شوند.

    از زمانیکه ابوالفضل ناپدید شد ماموران برای پیدا کردن او تحقیقات خود را آغاز کردند اما هیچ ردی از ابوالفضل به دست نیامد و از همان روز نخست ماموران یکی از بستگان نزدیک ابوالفضل را به عنوان مظنون دستگیر کردند تا اینکه پس از 5 روز یعنی عصر سه‌شنبه 5 تیرماه ماموران در جریان پیدا شدن جسد تکه تکه شده ای در کانال آب نزدیک شهرک صنعتی شماره یک علی‌آباد زنجان قرار گرفتند.

    ماموران وقتی به کانال آب رفتند با جسد تکه تکه شده پسر نوجوانی روبرو میشوند و با توجه لباس و مشخصاتی که از ابوالفضل در اختیار ماموران بود اطمینان پیدا کردند که جسد همان پسر گمشده است.

    ماموران پلیس آگاهی با توجه به هولناک بودن جنایت حتی جسد را به خانواده ابوالفضل نشان ندادند و با تنها با نشان دادن یک تصویر و لباس‌های ابوالفضل از این هویت این پسر جسد که متعلق به ابوالفضل بود اطمینان پیدا کردند.

    جسد ابوالفضل به پزشکی قانونی منتقل شده و چند نفر نیز به عنوان مظنون دستگیر شده‌اند و تحقیقات در پلیس آگاهی زنجان ادامه دارد.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    اعترافات زن خیانتکار: بعد از قتل همسرم،مردی که با او رابـ ـطه داشتم مرا رها کرد،حتی خرج زندگی ام را نداد
    دیگر مغول به راحتی به منزل مامی آمد به طوری که وقتی همسرم در منزل نیز حضور نداشت، او در خانه ما استراحت می کرد تا این که آرام آرام، رابـ ـطه ای شیطانی بین ما شکل گرفت و هوسرانی های پنهانی ما آغاز شد. این رابـ ـطه غیراخلاقی تا آن جا پیش رفت که «مغول» حتی اجازه نمی داد من نزد همسرم لباس راحتی بپوشم!
    خراسان نوشت:صبح روز گذشته، دو متهم یک پرونده جنایی که با توسل به ترفندهای خاصی، ماجرای قتل مرد 45 ساله را حدود شش سال پنهان کرده بودند، به محل ارتکاب جنایت واقع هدایت شدند تا در حضور قاضی ویژه قتل عمد، صحنه جنایت هولناک را بازسازی کنند.

    در آغاز بازسازی صحنه قتل، بعد از آن که سرگرد خداوردی نژاد (افسر پرونده) توضیحاتی را درباره چگونگی کشف راز قتل و دستگیری متهمان با هوشیاری مقام قضایی و تلاش شبانه روزی کارآگاهان ارائه کرد، زن 34 ساله در حالی که با دیدن خانه قدیمی و محل قتل همسرش، متاثر شده بود و اشک می ریخت، مقابل دوربین قوه قضاییه ایستاد و پس از معرفی کامل خود گفت: همسرم (محمدرضا) با این مرد که معروف به «مغول» است و در یک تاکسی تلفنی کار می کرد، از مدتی قبل آشنا شده بود که همین آشنایی به رفاقت و رفت و آمد خانوادگی بین ما انجامید. دیگر مغول به راحتی به منزل مامی آمد به طوری که وقتی همسرم در منزل نیز حضور نداشت، او در خانه ما استراحت می کرد تا این که آرام آرام، رابـ ـطه ای شیطانی بین ما شکل گرفت و هوسرانی های پنهانی ما آغاز شد. این رابـ ـطه غیراخلاقی تا آن جا پیش رفت که «مغول» حتی اجازه نمی داد من نزد همسرم لباس راحتی بپوشم!

    «ز- ف» ادامه داد: این گونه بود که اختلافات جدی خانوادگی بین من و همسرم در حالی شروع شد که دختربچه کوچکی نیز داشتم. درگیر و دار این اختلافات از همسرم خواستم مرا طلاق بدهد چرا که مغول اصرار داشت من باید از همسرم طلاق بگیرم تا با او ازدواج کنم! ولی همسرم مرا دوست داشت و حاضر به طلاق نبود. روزها به همین ترتیب سپری می شد تا این که روزی ماموران انتظامی من و مغول را به اتهام داشتن رابـ ـطه نامشروع در آرامستان مشهد دستگیر کردند.

    آن روز همسرم به کلانتری آمد و در حالی که تقریبا به ارتباط ما مشکوک شده بود، به ماموران گفت: مغول دوست من است و ما با یکدیگر ارتباط خانوادگی داریم. به همین خاطر ما را آزاد کردند ولی همسرم که از این موضوع به شدت ناراحت بود، روی تکه کاغذی نوشت که قصد دارد دیگر از مشهد برود و هیچ گاه باز نگردد.اما او این دست نوشته را به خواهر من داده بود! که بعد از قتل همسرم از همان دست نوشته برای گمراه کردن پلیس و تغییر مسیر تحقیقات استفاده کردم.

    زن 34 ساله سپس درباره چگونگی وقوع جنایت و در پاسخ به سوالات تخصصی و فنی قاضی کاظم میرزایی گفت: رابـ ـطه من و مغول به حدی رسید که دیگر تصمیم به قتل همسرم گرفتیم چرا که او حاضر به طلاق نبود! بار اول مغول چند عدد قرص خواب آور به من داد تا به همسرم بخورانم اما وقتی شب برای کشتن همسرم به خانه ما آمد، ترسید چرا که او هنوز کاملا بیهوش نشده بود!

    چند شب بعد دوباره بسته ای قرص به من داد که من قرص ها را با چای به همسرم خوراندم. وقتی مغول سوار بر پراید خودش به خانه آمد، همسرم را با روسری خفه کرد! جسد همان جا بود تا این که صبح من دخترم را از خواب بیدار کردم، چادرم را طوری گرفتم که او جسد پدرش را نبیند. سپس دخترم را به مدرسه بردم و از آن جا به خانه مادرم رفتیم تا این که روز بعد هم جسد را به درون چاهی در اطراف روستای سهل الدین انداختیم.

    در ادامه بازسازی صحنه قتل ، مغول متهم ردیف اول پرونده نیز مقابل دوربین قوه قضاییه ایستاد و بعد از معرفی خود گفت: آن شب وقتی «ز-ف» (همسر مقتول) با من تماس گرفت و گفت همسرش با خوردن قرص ها بی حال شده است بلافاصله در همان نیمه شب به خانه دوستم رفتم. او دمر کف اتاق دراز کشیده بود، من طنابی را که از داخل خودرو برداشته بودم، چند بار کشیدم تا از محکم بودن آن اطمینان یابم ولی دیدم طناب سست است به همین خاطر از «ز» خواستم تا یک روسری بدهد! آن هنگام روسری را دور گردن دوست 45 ساله ام انداختم و کشیدم ولی او در همان حالت نیز هوشیار شد و قصد درگیری با مرا داشت که دیگر مهلت ندادم و آن قدر روسری را کشیدم تا بی جان شد.

    بعد از آن در حالی که ترسیده بودیم جسد را در هال رها کردیم و به خانه یکی از دوستانم رفتیم. آن جا من مقداری شیره مصرف کردم و روز بعد دوباره با کمک «ز»، جسد را به کنار خودرو بردیم تا درون صندوق عقب بگذاریم ولی دهان «ز» از ترس خشک شده بود. او جسد را رها کرد و برای نوشیدن آب به داخل منزل رفت که در این هنگام من جسد را در صندلی عقب گذاشتم و با یکدیگر به روستای سهل الدین (روستای پدری متهم) رفتیم. آن جا بود که جسد دوستم را درون چاه عمیقی انداختیم و به خانه بازگشتیم.

    بعد از این ماجرا در حالی که همچنان با «ز» در ارتباط بودم، گوشی تلفن همراه مقتول را نیز خاموش کردم و با خودم بردم! چند روز بعد وقتی گوشی را روشن کردم چند پیامک برایش ارسال شد که ترسیدم و سیم کارت آن را شکستم! از سوی دیگر هم پلیس به «ز» و من مشکوک شده بود حتی زمانی که «ز» در زندان بود، شایعه می کردیم که او (مقتول) را مثلا در بندرعباس دیده اند! دست خط محمدرضا هم برای رفتن از مشهد، سند محکمی بود که پلیس را گمراه می کرد و این تصور به وجود آمده بود که محمدرضا زنده است. ولی بعد از شش سال نمی دانم چگونه پی به ماجرا بردند و ما را دستگیر کردند.

    متهم این پرونده جنایی در ادامه اعترافات تکان دهنده خود افزود: مدتی بعد از ارتکاب قتل فهمیدم «ز» با افراد دیگری هم ارتباط دارد. از این موضوع خیلی ناراحت شدم و او را چند بار تعقیب کردم حتی با یکی از همان مردانی که با او در ارتباط بود درگیر شدم و دعوا کردیم. به همین خاطر دیگر او را رها کردم و به دنبال زندگی خودم رفتم.

    «ز» در پی اعترافات «مغول» گفت: او بعد از قتل دیگر اهمیتی به من نمی داد در حالی که من همسرم را از دست داده بودم و کسی را هم نداشتم. حتی چند ساعت مقابل خانه اش کشیک می دادم تا بیرون بیاید به او می گفتم من دیگر تنها هستم! برای مخارج خودم مانده ام! ولی او انگار نه انگار که همسرم را کشته و مرا به این روز انداخته است! به همین دلیل مجبور شدم با او قطع رابـ ـطه کنم! تا این که همین اواخر با فردی ازدواج کردم و در یکی از شهرهای اطراف مشهد ساکن شدم!

    شایان ذکر است هنگامی که کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی برای هماهنگی با مستاجر منزلی که جنایت در آن رخ داده بود رفته بودند تا بازسازی صحنه قتل انجام شود، مرد مستاجر با شنیدن ماجرای قتل گفت: ما به تازگی به این جا نقل مکان کرده ایم اما همسرم همیشه می گفت این خانه روح دارد!! وقتی تو نیستی صدای عجیبی به گوشم می رسد که می ترسم!...

    اول مهر سال 91، ماجرای گم شدن مرد 45 ساله ای پلیس را به تکاپو انداخت اما همه سرنخ ها به بن بست می‌رسید و دلیل محکمه پسندی برای ارتکاب قتل پیدا نمی شد تا این که بعد از گذشت شش سال از این ماجرا، قاضی کاظم میرزایی (قاضی شعبه 211 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد) رسیدگی به این پرونده را به عهده گرفت و با مطالعه دقیق اوراق رنگ و رو رفته، روی فردی به نام «مغول» متمرکز شد.

    این گونه بودکه قاضی ویژه قتل عمد مشهد دستور دستگیری و بازجویی از مغول را در حالی صادر کرد که قبل از آن، بررسی های نامحسوس چندین روزه، درباره وضعیت اجتماعی و اخلاقی همسر مقتول نیز با دستور وی صورت گرفته بود. وقتی متهم دستگیر شد با دیدن اسناد انکارناپذیری که روی میز قاضی قرار داشت به ناچار لب به اعتراف گشود و راز این جنایت هولناک را با همدستی همسر مقتول فاش کرد
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    مرد 62 ساله: زن صیغه‌ای 35 ساله‌ام را با چاقو کشتم چون با 2 جوان در پارک دیدم اش
    حدود یک سال قبل با زن جوانی آشنا شدم که در منطقه هاشمیه سکونت داشت. بعد از مدتی او را به عقد موقت خودم درآوردم و ماهانه مبلغی حدود 500 هزار تومان به او می پرداختم ولی همه ماجرا از آن جا آغاز شد که از حدود 10 روز قبل، آن زن دیگر به تماس های من پاسخی نمی داد تا این که عصر روز چهارشنبه وقتی از پارک ملت عبور می کردم ناگهان همسرم را دیدم که با دو جوان غریبه روی نیمکت پارک نشسته است.
    خراسان نوشت: مردی 62 ساله مقابل چشم رهگذران و پارک نشینان در یک پارک مشهد به سوی زن 35 ساله حمله ور شد. زن جوان که خود را در یک قدمی مرگ می‌دید، وحشت زده و هراسان به داخل چمن ها دوید اما مرد خود را به او رساند و از پشت سر ضرباتی را با نوک تیز کارد به پیکر وی فرود آورد.

    مردم با دیدن این صحنه هولناک ، بلافاصله با پلیس و نیروهای امدادی تماس گرفتند و از فرار مرد مهاجم نیز جلوگیری کردند. دقایقی بعد زن 35 ساله به بیمارستان فارابی مشهد انتقال یافت اما تلاش پزشکان و کادر درمانی برای نجات او به نتیجه نرسید و این زن جوان بر اثر عوارض ناشی از اصابت کارد بزرگ آشپزخانه، جان خود را از دست داد.

    با گزارش این حادثه تلخ به بازپرس ویژه قتل عمد، تحقیقات قضایی درحالی از حدود ساعت 11 شب چهارشنبه آغاز شد که کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی، بررسی های تخصصی خود را با صدور دستورات ویژه ای از سوی قاضی احمدی نژاد ادامه می دادند.

    مرد 62 ساله که با دستور مقام قضایی به مقر انتظامی منتقل شده بود در همان دقایق اولیه بازجویی لب به اعتراف گشود و راز جنایت هولناک خود را فاش کرد.

    این مرد به کارآگاهان گفت: چند سال قبل وقتی همسرم فوت کرد من با یکی از دخترانم که مجرد است به زندگی ادامه دادم. این درحالی بود که دو دختر دیگرم ازدواج کرده و به دنبال سرنوشت خودشان رفته بودند. متهم این پرونده جنایی افزود: حدود یک سال قبل با زن جوانی آشنا شدم که در منطقه هاشمیه سکونت داشت. بعد از مدتی او را به عقد موقت خودم درآوردم و ماهانه مبلغی حدود 500 هزار تومان به او می پرداختم ولی همه ماجرا از آن جا آغاز شد که از حدود 10 روز قبل، آن زن دیگر به تماس های من پاسخی نمی داد تا این که عصر روز چهارشنبه وقتی از پارک ملت عبور می کردم ناگهان همسرم را دیدم که با دو جوان غریبه روی نیمکت پارک نشسته است.
    خودم را از دید او مخفی کردم و به منزلم رفتم. چای نوشیدم و در حالی که افکارم به شدت درگیر بود کارد بزرگ آشپزخانه را داخل پلاستیک گذاشتم و دوباره از سمت بولوار امامت به درون پارک رفتم.

    آن ها در نقطه ای که میزهای شطرنج گذاشته شده است و در مکانی خلوت نشسته بودند. در یک لحظه کارد را بیرون کشیدم و به سوی همسرم حمله کردم. او فرار کرد اما من بلافاصله به او رسیدم و ضربات چاقو را بر پیکرش فرود آوردم.

    در پی اعترافات صریح متهم، دستور بازداشت موقت وی صادر شد تا تحقیقات بیشتری از سوی کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی درباره ادعاهای متهم صورت گیرد.
     
    • لایک
    واکنش ها: Diba

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    دانشجوی ارشدفیزیک هسته ای چرا پدرش را کشت؟/ همسرمقتول:او به ما خیلی ظلم کرد،با زن دیگری هم رابـ ـطه داشت
    همسرم به من ظلم کرد حتی با مردنش هم طور دیگری زندگی‌ام را نابود کرد.... من با تمام سختی‌ها ومشکلات سعی می‌کردم زندگی کنم اما وقتی فهمیدم او با زن دیگری ارتباط دارد دنیا بر سرم خراب شد....ما دو پسر بزرگ داشتیم اما او به من خــ ـیانـت کرد واصلاً احوال من برایش مهم نبود.
    ایران نوشت: سال 93 به‌دنبال مرگ مشکوک مرد میانسالی بنام مهران 51ساله درحوالی فردیس کرج جسد وی به پزشکی قانونی منتقل شد.

    رسیدگی به این پرونده جنایی از کارآگاهان جنایی درحالی که به‌دنبال ردپای عامل جنایت بودند پس از مدتی درپی بازجویی از اعضای خانواده دریافتند که آنها موضوع مهمی را مخفی می‌کنند. با ادامه تحقیقات پلیسی دو پسر وهمسر مقتول به‌عنوان مظنون پرونده بازداشت شدند. شاهین و پدرام درحالی که به یک اختلاف کهنه بین مادر وپدرشان اشاره می‌کردند این فرضیه را برای کارآگاهان جنایی ایجاد کردند که با یک پرونده جنایت خانوادگی روبه‌رو هستند.

    بازجویی‌ها از اعضای این خانواده ادامه داشت تا اینکه پسر ارشد خانواده به نام پدرام - 26 ساله - پرده از جنایت خانوادگی برداشت وبه قتل پدرش اعتراف کرد.

    با افشای این معما شاهین - 21 ساله - و مادرش صغری نیز مجبور به اعتراف شدند.

    با توجه به اعترافات هر سه متهم سرانجام کیفرخواست پدرام به‌عنوان عامل اصلی قتل وهمچنین شاهین ومادرش به اتهام معاونت در قتل پدر خانواده صادر شد.

    هفته گذشته هر سه متهم از زندان به شعبه یکم دادگاه کیفری استان البرز به ریاست قاضی هدایت رنجبر و با حضور قاضی یزدان پور - مستشار دادگاه- منتقل شده و پای میز محاکمه ایستادند.

    درآغاز جلسه نماینده دادستان متن کیفرخواست را خواند. آنگاه پدرومادر مقتول در جایگاه قرار گرفتند و خواستار قصاص عروس و دو نوه شان شدند. پدربزرگ در حالی که به زحمت در دادگاه حضور یافته بود، گفت: همین نوه‌ام در مراسم ختم پسرم در حالی که هنوز من نمی دانستم چه اتفاقی افتاده به من گفت: «پدربزرگ گریه نکن پدرم رفت بهشت.....» چند هفته موضوع را پنهان کردند.... آنها باهم نقشه قتل پسرم را کشیدند ومن هم اشد مجازات را برای آنها خواستارم.

    سپس متهم ردیف اول پرونده پدرام پای میز محاکمه ایستاد وگفت: من دانشجوی فوق لیسانس انرژی هسته‌ای هستم. من شاهد بودم که پدرم چطور به مادرم ظلم می‌کند بارها او را کتک می‌زد تا اینکه فهمیدیم او زن دیگری را به همسری برگزیده؛ این موضوع برایمان قابل تحمل نبود. من و برادر و مادرم به سراغش رفتیم تا با حرف زدن قضیه را تمام کنیم اما او درگیری را شروع کرد ومن هم با چاقویی که از خودرو برداشتم به سراغش رفتم وبعد نمی‌دانم چه شد.... من قصد کشتن او را نداشتم پدرم درگیری را شروع کرد و حالا بشدت پشیمانم....

    سپس مادر خانواده در جایگاه محاکمه ایستاد و در دفاع از خودش گفت: همسرم به من ظلم کرد حتی با مردنش هم طور دیگری زندگی‌ام را نابود کرد.... من با تمام سختی‌ها ومشکلات سعی می‌کردم زندگی کنم اما وقتی فهمیدم او با زن دیگری ارتباط دارد دنیا بر سرم خراب شد....ما دو پسر بزرگ داشتیم اما او به من خــ ـیانـت کرد واصلاً احوال من برایش مهم نبود.

    وقتی روز حادثه من ودو پسرم دنبالش رفتیم، او حرفهای خودش را می‌زد و با پسرم درگیر شد.... من خودم را برای قصاص آماده کرده ام. من حاضرم به جای دو فرزندم اعدام شوم اما آنها آزاد شوند.

    سپس دیگر متهم پرونده که همچنان اشک می‌ریخت با اشاره به موضوع درگیری گفت: این فقط یک اتفاق بود ما هیچ‌کدام انگیزه قتل نداشتیم وفقط برای صحبت کردن به سراغ پدرمان رفتیم. پس از پایان اظهارات سه متهم، قضات عالی رتبه شعبه یکم دادگاه کیفری البرز برای صدور حکم وارد شور شدند.
     
    • لایک
    واکنش ها: Diba
    بالا