- عضویت
- 2016/07/11
- ارسالی ها
- 4,853
- امتیاز واکنش
- 14,480
- امتیاز
- 791
« به نام خدا »
هماهنگی کتاب مقدس و اسناد بابلی درباره ویرانی اورشلیم
[ بخش نخست ]
پژوهش : مرتضی حماسي
در میان نوشته های مقدس ؛ هیچ نامه ای مانند کتب مقدس عهد عتیق به سرگذشت و بیان وقایع تاریخی نپرداخته است . کاوش های باستان شناسی ؛ بسیاری از گفته های کتاب مقدس را تایید می کند . علاوه بر کاوش های باستان شناسی ؛ متون باستانی و کهن نیز اصالت کتاب مقدس و عدم تحریف در آن از عهد باستان تا به امروز را تایید می نماید .
فلاويوس جوزيفوس تاریخ نگار بزرگ یهودی که معاصر با میلاد مسیح بوده است ؛ بسیاری از کتاب ها و گفته های عهد عتیق را نقل می کند . رساله برنابا ؛ که از انجیل جعلی برنابا جداست ؛ و با آن که این رساله اندکی پس از ویرانی اورشلیم در سال ۷۰ میلادی نوشته شده است ؛ از عهد عتیق بسیار نقل قول در آن مشاهده می شود . همچنین در تبرئه نامه دوم نوشته شهید ژوستين ؛ نزدیک با ۵۰۰ آیه از ۳۳ کتاب عهد عتیق و عهد جدید را نقل کرده است و ثابت می کند که متون عهد عتیق و عهد جدید در سال ۱۵۰ میلادی ؛ همان متونی است که امروز در دست داریم .
پیش از اکتشافات طومار های دریای مرده ؛ این متون باستانی و دیگر متون و نامه ها ؛ تحریف نشدن کتب عهد عتیق را برای ما ثابت کرده بود و پس از کشف طومار های دریای مرده ؛ این مقوله بیش از پیش ثابت گردید . زیرا نوشته های این طومار ها ؛ همان نوشته های کنونی عهد عتیق بوده که توسط فرقه اسني های یهودی در عهدی نزدیک به میلاد مسیح به نگارش درآمده بودند . کتاب مقدس با ریزبینی وقایع و رویداد های تاریخی را دنبال می کند و در این باره با دقت فراوانی به این مهم می پردازد . شاید بهترین شاهد برای تحریف نشدن کتاب مقدس و رسالات پیامبران یهود ، گواهی عیسی مسیح بر این نوشتجات باشد که صحت و درستی این کتاب مقدس را بیان داشته است :
[ تا پیش از این موعظه های یحیی ، تورات موسی و نوشته های پیامبران راهنمایان شما بودند . اما حال که یحیی مژدۀ فرا رسیدن ملکوت خدا را داده است ، مردم می کوشند به زور وارد آن شوند . اما این بدان معنی نیست که تورات ؛ حتی در یک جزء اعتبار خود را از دست داده باشد ، بلکه همچون زمین و آسمان ، ثابت و پایدار است . ( یوحنّا 166 : 16 - 17 ) ] .
یکی از رویداد های بسیار مهم در تاریخ یهودیان ؛ ویران شدن بیت المقدس بوده است که نخستین بار بدست نبوکدنصر دوم در سال ۵۹۷ پیش از میلاد و برای بار دوم در سال ۷۰ میلادی توسط رومیان اتفاق افتاد . شرح ویرانی بیت هميقداش اول در عهد عتیق بیان شده است . اسناد و مدارک بابلی نیز در این میان گفته های کتاب مقدس را بیان می دارد . نخست لوحی بابلی سندی درباره تاریخ اوایل پادشاهی نبوکدنصر درباره یورش بابلیان به بیت هميقداش و اورشلیم آمده است :
[ در هفدهمین سال ( ۵۹۸-۵۹۷ پ.م ) ؛ ماه کسليمو ؛ پادشاه اکد سپاه خود را گرد آورد و به سوی سرزمین هتي پیش روی کرد ؛ و شهر یهودیه را محاصره کرد و در دومین روز از ماه آدارو ؛ او شهر را به تصرف درآورد و پادشاه ( يهوکين ) را دستگیر کرد و یک پادشاه به انتخاب خودش در آن جا گماشت ( صادقيا ) . باج سنگين خود را دریافت کرد و به سوی بابل رفت ] .
بسیار مایه شگفتی است که تاریخی که برای تسخیر نخستین اورشلیم توسط نبوکدنصر دوم در این سند بابلی آمده است ؛ همان تاریخی است که در کتاب مقدس آمده ؛ یعنی سال هفتم از پادشاهی نبوکدنصر دوم .
در کتاب ارمیا ؛ فصل ۵۲ ؛ آیات ۲۸-۳۰ آمده است :
[ بدین سو است مجموعه اي از مردم یهودیه ؛ که نبوکدنصر به عنوان اسیران به سوی بابل برد . در سال هفتم پادشاهی او ؛ او ۳۰۲۳ سکنه را برد ؛ و در هجدهمین سال پادشاهی اش ۸۲۳ نفر را از اورشلیم برد . بنابراین ؛ در کل نبوکدنصر ۴۶۰۰ نفر از مردم را از یهودیه به سوی بابل برد ] .
در این جا به تبعید سکنه اورشلیم علاوه بر سال هفتم نبوکدنصر ؛ سال هجدهم و بیست و سوم نیز آورده شده است . این به دلیل این است که در سال ۵۹۸-۵۹۷ پ.م ؛ اورشلیم توسط بابليان فتح شد ؛ يهوکين پادشاه یهودیه توسط شاه بابل بعد از دستگیری ؛ به بابل تبعید می شود و طبق کتاب مقدس و لوح بابلی مذکور ؛ نبوکدنصر به جای او صادقيا را شاه بابل می کند . پس از سسسال هایییی ؛ صادقيا با مصریان متحد می شود و بدین خاطر ننبوکدنصر به سوی اورشلیم لشگر می کشد و بعد از ۳۰ ماه محاصره شهر ؛ بالاخره در سال ۵۸۶-۵۸۷ پ. م شهر فتح شده و در این زمان است که هیکل مقدس توسط بابليان نابود می گردد .
این واقعه در یازدهمین سال از پادشاهی صادقيا اتفاق افتاده و پنج سال بعد نیز برای بار سوم بابلی ها به اورشلیم لشگر می کشند و اسیران و بردگاني به خدمت می گیرند .
یادآوری کنیم که پادشاه يهوکين در یورش بابلی ها کشته نشد ؛ بلکه به بابل تبعید شد . کتاب مقدس جریان های گذشته بر يهوکين را هماهنگ با لوح های بابلی ثبت کرده است که بسیار مایه شگفتی است که پیش از کشف این اسناد ؛ کتاب مقدس آن وقایع را در خود بیان داشته است . اکنون به کتاب دوم پادشاهان ؛ فصل ۲۵ ؛ آیات ۲۷-۳۰ می بعد نیز ؛ یعنی سال بیست و سوم از پادشاهی نبوکدنصر ؛ دوباره از مردم اورشلیم اسیرانی گرفته می شود .
کتاب مقدس تاریخ این وقایع را به درستی و با دقت فراوان ثبت کرده است .
در کتاب ارمیا خواندیم که سال هفتم پادشاهی نبوکدنصر نخستین حمله به اورشلیم بوده و سال هجدهم از پادشاهی او ؛ دومین حمله روی می دهد . فاصله میان اين دو حمله ؛ ۱۱ است که طبق تاریخ ؛ زمان عزل شدن صادقيا از فرمانروایی اورشلیم و ویران کردن هیکل مقدس است .
یادآوری کنیم که پادشاه يهوکين در یورش بابلی ها کشته نشد ؛ بلکه به بابل تبعید شد . کتاب مقدس جریان های گذشته بر يهوکين را هماهنگ با لوح های بابلی ثبت کرده است که بسیار مایه شگفتی است که پیش از کشف این اسناد ؛ کتاب مقدس آن وقایع را در خود بیان داشته است . اکنون به کتاب دوم پادشاهان ؛ فصل ۲۵ ؛ آیات ۲۷-۳۰ می نگریم . آن چه که جالب به نظر می رسد این است که پیش از کشف این اسناد ؛ کتاب مقدس آن وقایع را در خود بیان داشته است . در این جا هماهنگی کتاب مقدس و تاریخ عهد کهن مشهود است .
هماهنگی کتاب مقدس و اسناد بابلی درباره ویرانی اورشلیم
[ بخش نخست ]
![babylon-jehoiachin-pergamonmuseum.jpg](http://up.tarikhfa.com/uploads/babylon-jehoiachin-pergamonmuseum.jpg)
پژوهش : مرتضی حماسي
در میان نوشته های مقدس ؛ هیچ نامه ای مانند کتب مقدس عهد عتیق به سرگذشت و بیان وقایع تاریخی نپرداخته است . کاوش های باستان شناسی ؛ بسیاری از گفته های کتاب مقدس را تایید می کند . علاوه بر کاوش های باستان شناسی ؛ متون باستانی و کهن نیز اصالت کتاب مقدس و عدم تحریف در آن از عهد باستان تا به امروز را تایید می نماید .
فلاويوس جوزيفوس تاریخ نگار بزرگ یهودی که معاصر با میلاد مسیح بوده است ؛ بسیاری از کتاب ها و گفته های عهد عتیق را نقل می کند . رساله برنابا ؛ که از انجیل جعلی برنابا جداست ؛ و با آن که این رساله اندکی پس از ویرانی اورشلیم در سال ۷۰ میلادی نوشته شده است ؛ از عهد عتیق بسیار نقل قول در آن مشاهده می شود . همچنین در تبرئه نامه دوم نوشته شهید ژوستين ؛ نزدیک با ۵۰۰ آیه از ۳۳ کتاب عهد عتیق و عهد جدید را نقل کرده است و ثابت می کند که متون عهد عتیق و عهد جدید در سال ۱۵۰ میلادی ؛ همان متونی است که امروز در دست داریم .
پیش از اکتشافات طومار های دریای مرده ؛ این متون باستانی و دیگر متون و نامه ها ؛ تحریف نشدن کتب عهد عتیق را برای ما ثابت کرده بود و پس از کشف طومار های دریای مرده ؛ این مقوله بیش از پیش ثابت گردید . زیرا نوشته های این طومار ها ؛ همان نوشته های کنونی عهد عتیق بوده که توسط فرقه اسني های یهودی در عهدی نزدیک به میلاد مسیح به نگارش درآمده بودند . کتاب مقدس با ریزبینی وقایع و رویداد های تاریخی را دنبال می کند و در این باره با دقت فراوانی به این مهم می پردازد . شاید بهترین شاهد برای تحریف نشدن کتاب مقدس و رسالات پیامبران یهود ، گواهی عیسی مسیح بر این نوشتجات باشد که صحت و درستی این کتاب مقدس را بیان داشته است :
[ تا پیش از این موعظه های یحیی ، تورات موسی و نوشته های پیامبران راهنمایان شما بودند . اما حال که یحیی مژدۀ فرا رسیدن ملکوت خدا را داده است ، مردم می کوشند به زور وارد آن شوند . اما این بدان معنی نیست که تورات ؛ حتی در یک جزء اعتبار خود را از دست داده باشد ، بلکه همچون زمین و آسمان ، ثابت و پایدار است . ( یوحنّا 166 : 16 - 17 ) ] .
یکی از رویداد های بسیار مهم در تاریخ یهودیان ؛ ویران شدن بیت المقدس بوده است که نخستین بار بدست نبوکدنصر دوم در سال ۵۹۷ پیش از میلاد و برای بار دوم در سال ۷۰ میلادی توسط رومیان اتفاق افتاد . شرح ویرانی بیت هميقداش اول در عهد عتیق بیان شده است . اسناد و مدارک بابلی نیز در این میان گفته های کتاب مقدس را بیان می دارد . نخست لوحی بابلی سندی درباره تاریخ اوایل پادشاهی نبوکدنصر درباره یورش بابلیان به بیت هميقداش و اورشلیم آمده است :
[ در هفدهمین سال ( ۵۹۸-۵۹۷ پ.م ) ؛ ماه کسليمو ؛ پادشاه اکد سپاه خود را گرد آورد و به سوی سرزمین هتي پیش روی کرد ؛ و شهر یهودیه را محاصره کرد و در دومین روز از ماه آدارو ؛ او شهر را به تصرف درآورد و پادشاه ( يهوکين ) را دستگیر کرد و یک پادشاه به انتخاب خودش در آن جا گماشت ( صادقيا ) . باج سنگين خود را دریافت کرد و به سوی بابل رفت ] .
بسیار مایه شگفتی است که تاریخی که برای تسخیر نخستین اورشلیم توسط نبوکدنصر دوم در این سند بابلی آمده است ؛ همان تاریخی است که در کتاب مقدس آمده ؛ یعنی سال هفتم از پادشاهی نبوکدنصر دوم .
در کتاب ارمیا ؛ فصل ۵۲ ؛ آیات ۲۸-۳۰ آمده است :
[ بدین سو است مجموعه اي از مردم یهودیه ؛ که نبوکدنصر به عنوان اسیران به سوی بابل برد . در سال هفتم پادشاهی او ؛ او ۳۰۲۳ سکنه را برد ؛ و در هجدهمین سال پادشاهی اش ۸۲۳ نفر را از اورشلیم برد . بنابراین ؛ در کل نبوکدنصر ۴۶۰۰ نفر از مردم را از یهودیه به سوی بابل برد ] .
در این جا به تبعید سکنه اورشلیم علاوه بر سال هفتم نبوکدنصر ؛ سال هجدهم و بیست و سوم نیز آورده شده است . این به دلیل این است که در سال ۵۹۸-۵۹۷ پ.م ؛ اورشلیم توسط بابليان فتح شد ؛ يهوکين پادشاه یهودیه توسط شاه بابل بعد از دستگیری ؛ به بابل تبعید می شود و طبق کتاب مقدس و لوح بابلی مذکور ؛ نبوکدنصر به جای او صادقيا را شاه بابل می کند . پس از سسسال هایییی ؛ صادقيا با مصریان متحد می شود و بدین خاطر ننبوکدنصر به سوی اورشلیم لشگر می کشد و بعد از ۳۰ ماه محاصره شهر ؛ بالاخره در سال ۵۸۶-۵۸۷ پ. م شهر فتح شده و در این زمان است که هیکل مقدس توسط بابليان نابود می گردد .
این واقعه در یازدهمین سال از پادشاهی صادقيا اتفاق افتاده و پنج سال بعد نیز برای بار سوم بابلی ها به اورشلیم لشگر می کشند و اسیران و بردگاني به خدمت می گیرند .
یادآوری کنیم که پادشاه يهوکين در یورش بابلی ها کشته نشد ؛ بلکه به بابل تبعید شد . کتاب مقدس جریان های گذشته بر يهوکين را هماهنگ با لوح های بابلی ثبت کرده است که بسیار مایه شگفتی است که پیش از کشف این اسناد ؛ کتاب مقدس آن وقایع را در خود بیان داشته است . اکنون به کتاب دوم پادشاهان ؛ فصل ۲۵ ؛ آیات ۲۷-۳۰ می بعد نیز ؛ یعنی سال بیست و سوم از پادشاهی نبوکدنصر ؛ دوباره از مردم اورشلیم اسیرانی گرفته می شود .
کتاب مقدس تاریخ این وقایع را به درستی و با دقت فراوان ثبت کرده است .
در کتاب ارمیا خواندیم که سال هفتم پادشاهی نبوکدنصر نخستین حمله به اورشلیم بوده و سال هجدهم از پادشاهی او ؛ دومین حمله روی می دهد . فاصله میان اين دو حمله ؛ ۱۱ است که طبق تاریخ ؛ زمان عزل شدن صادقيا از فرمانروایی اورشلیم و ویران کردن هیکل مقدس است .
یادآوری کنیم که پادشاه يهوکين در یورش بابلی ها کشته نشد ؛ بلکه به بابل تبعید شد . کتاب مقدس جریان های گذشته بر يهوکين را هماهنگ با لوح های بابلی ثبت کرده است که بسیار مایه شگفتی است که پیش از کشف این اسناد ؛ کتاب مقدس آن وقایع را در خود بیان داشته است . اکنون به کتاب دوم پادشاهان ؛ فصل ۲۵ ؛ آیات ۲۷-۳۰ می نگریم . آن چه که جالب به نظر می رسد این است که پیش از کشف این اسناد ؛ کتاب مقدس آن وقایع را در خود بیان داشته است . در این جا هماهنگی کتاب مقدس و تاریخ عهد کهن مشهود است .