وضعیت
موضوع بسته شده است.

mah.s.a

۰•● ملکه الیزابت ●•۰
مترجم انجمن
عضویت
2019/08/24
ارسالی ها
4,490
امتیاز واکنش
10,641
امتیاز
921
**تیتسیانو وچلی**
*
مشهور به تیسین
*
(حدود ۱۵۷۶–۱۴۸۷)
*
نقاش و نگارگر ایتالیایی سده شانزدهم میلادی است.
او از معروف‌ترین اعضای مکتب ونیز در قرن شانزدهم میلادی بود.
او یکی از استادان نامدار دوران رنسانس است که معاصرانش او را «خورشیدی در میان ستارگان خُرد» می‌دانستند.
تیسین بزرگترین و پرکارترین هنرمند در جمع نقاشان ونیزی میباشد.
تیسین را پدر رنگ روغن می‌دانند.
او شاگرد بالینی و همکار جورجونه بوده است.
آثار تیسین است تاثیر به سزایی بعدها روی هنرمندان باروک مثل روبنس و واندایک گذاشت. تیسین مضمون باستانی الهه برهنه را در نقاشی اروپایی تداعی کرد.
ونوس برهنه اثر تیسین بارها الگوی بوده برای هنرمندان پس از خودش.

IMG_20200914_014112.jpg
Assumption of the Virgin
 
  • پیشنهادات
  • mah.s.a

    ۰•● ملکه الیزابت ●•۰
    مترجم انجمن
    عضویت
    2019/08/24
    ارسالی ها
    4,490
    امتیاز واکنش
    10,641
    امتیاز
    921
    زندگی نامه تیسین:

    در سال ۱۴۸۸ در روستای پیوه دی کادوره نزدیک شهر بلونو ناحیه ونتو جمهوری ونیز زاده شد پدرش جورجو وچلیو و مادرش لوچیا نام داشتند. تاریخ دقیقی از تولدش در دسترس نیست.

    معلمان وی جنتیله و جووانی بلینی و همچنین جورجو داکستل فرانکو بودند. او همکار جورجنه بود. مدتی در پادوا کار کرد، پس از بازگشت به ونیز نقاش محفل‌های روشن فکر و ثروتمند شد وبا پیترو آرتینو دوستی نزدیک برقرار ساخت. به زودی اهمیتی برابر با مقام هنری میکل آنژ پیدا کرد. شاهان و امیران برای استخدام او با هم به رقابت پرداختند. پس از مرگ بلینی به مقام نقاش رسمی جمهوری ونیز برگزیده شد .
    در همان سال دوک فرارا چند نقاشی اساطیری به او سفارش داد. مدتی بعد چهرگان خاندان گندزاگا در مانتوا را نقاشی کرد. مرگ زنش تأثیری عمیق بر او گذاشت. تی شِن در خلال سال‌های ۱۵۳۰ الی ۱۵۵۰ سبک نمایشی و مهیجی را که با تابلوی مرگ پیتر مقدس و شهید آغاز کرده بود گسترش داد. کارلوس پنجم را در بولونیا دید و به پاداش یک نقاشی از چهرهٔ او لقبی اشرافی گرفت .
    سپس تک چهره‌ای از پاولوس سوم ساخت و دو سال بعد به واتیکان دعوت شد. در رم به ملاقات میکل آنژ رفت و پس از این دیدار گرایشی به منریسم در کارش رخ نمود. در جریان اجرای سفارش‌های دربار اکسبورگ شیوهٔ چهره‌نگاری رسمی را ابداع کرد که بعدها توسط روبنس و دیک به کار گرفته شد. هم چنین پی از آنکه به خدمت فیلیپ دوم درآمداسلوب رنگ آمیزی و قلم‌زنی آزادانه‌ی خود را به حد کمال رسانید.

    تحول کار خلاقه‌ی تی شِن همچون روند زندگانیش پر شتاب بود. او به سرعت شیوه‌ای توانمند و بیانگر بر اساس سبک شاعرانه‌ی جورجنه پدیدآورد. احساسات درباریان، نیروهای کیهانی، راز زندگی و مرگ، خوشی‌های عشق مقدس و شهوانی از جمله مضمون‌هایی بودند که او در سراسر عمر پربار خود به آنها پرداخت. در مقام یک استاد رنگ پرداز به اسلوبی دست یافت که همراه با تکامل نقاشی‌اش بغرنج‌تر و آزادانه‌تر شد و سرانجام به حدی رسید که می‌توان آن را پیش آگهی تجربیات امپرسیونیستها دانست. او برای تکمیل طرح زیر رنگی که غالباً روی بوم زبر اجرا می‌کرد لایه‌های متعددی از لعاب رنگ روغنی به کار می‌برد. بدین طریق نه فقط به عمق رنگی و بافت غنی دست می‌یافت بلکه از رنگ چون وسیله‌ای برای سازمان دهی شکل‌ها سود می‌جست.

    تی شِن مضمون باستانی الهه‌ی برهنه را در نقاشی اروپایی متداول کرد. او در چهره‌نگاری نیز دستی توانا داشت. حدود پنجاه تک چهرهٔ برجامانده از او نخستین نمونه‌های چهره‌نگاری روانشناختی به‌شمار می‌آید. نقاشی‌های مذهبی اش طیفی متنوع از تجسم نفسانیت تا نمایش فاجعه و دردمندی را شامل می‌شود. هنرمندان برجسته‌ای چون روبنس، ولاسکز و رامبراند به میزان زیادی ازین دستاوردهای تی شِن بهره گرفته‌اند.

    او در ۲۷ اوت ۱۵۷۶ در همه‌گیری مرض طاعون در ونیز درگذشت
     

    mah.s.a

    ۰•● ملکه الیزابت ●•۰
    مترجم انجمن
    عضویت
    2019/08/24
    ارسالی ها
    4,490
    امتیاز واکنش
    10,641
    امتیاز
    921
    **یان وان آیک یا یوهانس دی آیک**

    نقاش فلاندری، یکی از بهترین نقاشان سده ۱۵
    شمال اروپا بود.
    *
    برداشت اشتباهی در سده ۱۶ وجود داشت که یان وان ایک را مبدع رنگ روغن معرفی می‌کرد. در صورتی که رنگ روغن به عنوان روشی برایتندیس‌های چوبی و اشیا دیگر از خیلی پیش‌تر وجود داشته و تئوفلیس به‌طور آشکار دستور نقاشی‌های پایه روغنی را در رساله خود در ۱۱۲۵ ارائه داده است.
    البته این درست است که برادران وان آیک جزء نخستین نقاشان هلند آغازین بودند که از رنگ روغن در صفحات چوبی نقاشی استفاده می‌کردند؛ و همچنین به جلوه‌های چشمگیر تازه‌ای برای لعاب دادن، تکنیک خیس روی خیس، و تکنیک‌های دیگر دست یافتند؛ بنابراین به دلیل تسلط بر این تکنیک، به‌طور سنتی لقب پدر نقاشی با رنگ روغن را به او می‌دهند.
    *
    یان وان آیک بیشتر به عنوان برادر و هم طراز هوبرت وان آیک شناخته می‌شود. با این تصور که هر دوی آن‌ها از شهر مازک واقع در هلند به دنیا آمده‌اند.
    *
    البته نام دیگری که در این میان به عنوان مبدع رنگ‌های بیس روغنی از او یاد می‌شود استاد شهر فلمال هنرمند برجستهٔ سرزمین فلاندر، است که در سده‌ی ۱۵ میلادی با ابداع رنگ روغن فصلی نو در تجسم عمیق در فضا و پیوستگی سایه روشن‌ها در نقاشی گشود.
    *
    پرتره‌ی آرنولفینی
    350px-Van_Eyck_-_Arnolfini_Portrait.jpg

    پرتره آرنولفینی، ۱۴۳۴.
    اثر پرتره‌ی آرنولفینی مربوط به جیووانی دی نیکولا آرنولفینی و همسرش است، گرچه به عنوان سند ازدواجشان تلقی نمی‌شود. برعکس آنچه اغلب پنداشته می‌شود همسر او باردار نیست بلکه دامن پیراهنش را به نشانهٔ مد آن زمان بالا گرفته‌است.

    آرنولفینی عضوی از یک خانوادهٔ تاجر اهل لوکای بروخه بود. زوج در فضای داخلی مجهزی نشان داده شده‌اند. وان آیک با امضایی آراسته نوشته «یان وان آیک این‌جا بود ۱۴۳۴». تشابه با گرافیتی مدرن در اینجا تصادفی نیست. وان آیک بیشتر آثارش را با شوخ‌طبعی امضا می‌کرد. آینه، دو نفر را در چارچوب در منعکس می‌کند. امکان دارد یکی از آن‌ها خود وان آیک باشد. آرنولفینی دست راستش را شاید به نشانه‌ی سلام کردن به طرف آن‌ها بلند کرده‌است.

    در این تابلو خبری از قدیسان نیست ولی فضای معنویت بر صحنه حاکم است. تقریباً هر شیئی که در تابلو مجسم شده، به گونه‌ای، نمادی از تقدس ازدواج است.

    وان آیک شدیداً به تأثیر نور علاقه داشت و رنگ روغن اجازه‌ی ظریف تصویر کردن را به او می‌داد.
    ***
    ستایش بره
    در مرکز تصویر گوسفندی وجود دارد که توسط ۱۴ فرشته احاطه شده‌است و در جلو آن‌ها آبی که سرچشمه زندگی است به رودخانه کوچکی می‌ریزد. از سمت بالا کبوتری در حال تقدیس «بره» است که در واقع همان روح‌القدس می‌باشد. به‌طور کلی ۴ گروه از مردمان در چهارگوشه تصویر جمع شده‌اند. در گوشه پایین سمت چپ فیلسوف‌ها و نویسنده‌های کافر پیش از مسیح و نیز پیامبران یهودی هستند که البته در بین ۴ گروه فقط بعضی از افراد این گروه زانو زده‌اند در حالی که کتاب مقدس را در دست گرفته‌اند. از جزئیات لباس‌های این گروه می‌توان فهمید که از قسمت‌های مختلف دنیا آمده‌اند.

    در گوشه پایین سمت راست پرهیزکاران مسیحی هستند که در پیشاپیش آن‌ها پاپ ایستاده‌است. در بالا هر دو سمت تصویر شهدای مسیحیت دیده می‌شود با این تفاوت که مردان در سمت چپ تابلو و زنان در سمت راست تابلو هستند. مردان مشخصا با لباس‌های مقدس ترسیم شده‌اند و زنان با شاخه‌ای از نخل خرما که نشانهٔ شهادت است ترسیم شده‌اند.
    نمادپردازی نیز همانند رنگ، در سراسر تابلو گسترده و مهار شده‌است، و این لار نیز دور کامل حکایت هبوط و نجات آدم را مجسم می‌سازد. دسته تای تخت مریم عذرا و سرستون‌های روایتی شبه ستون‌های پشت او اشاره‌ای به پیش‌بینی بازگشت مسیح در عهد عتیق هستند.
    IMG_20200914_015410.jpg
    قطعه محراب با موضوع داستان ستایش بره، ۱۴۳۲ م.

    به‌طور خلاصه، در مورد جزئیات قاب دور نقاشی اصلی باید بگوییم در بالا و وسط، عیسی همانند پادشاهان نشسته‌است و در کنار او یحیی تعمید دهنده و مریم باکـ ـره دیده می‌شود. پس از آن فرشته‌هایی در حال نواختن موسیقی دیده می‌شوند و سپس آدم و حوا به صورت برهنه دیده می‌شوند درحالی که حوا سیب پرآوازه خود را به دست گرفته‌است.
     

    mah.s.a

    ۰•● ملکه الیزابت ●•۰
    مترجم انجمن
    عضویت
    2019/08/24
    ارسالی ها
    4,490
    امتیاز واکنش
    10,641
    امتیاز
    921
    **هیرونیموس بوش**
    **با نام اصلی Jheronimus van Aken**
    *
    (تولد حدود ۱۴۵۰ تا ۹ اوت ۱۵۱۶)، نقاش هلندی بود.
    عمده دلیل شهرت وی، کاربرد نقوش خیالی برای بیان مفاهیم اخلاقی و هم‌چنین حکایت داستان‌ها است.
    نقاشی‌های هیرونیموس بوش پیش‌درآمد سده‌های میانه سبک سوررئالیسم است.
    از هنرمندان فلاندری میباشد مشهورترین اثر این هنرمند باغ خوشی هاست.
    باغ خوشی ها اثر هیرونموش بوش بنیانگذار سبک سورئالیسم میباشد
    پیشرفته‌ترین اثر او منظره نمایی اوست که در تمام آثارش نقش بارزی را ایجاد می‌کند.
    1600032901447.png
    بوش چندین اثر سه‌لتی (triptychs) خلق کرد. یکی از معروف‌ترین آثار او باغ لـ*ـذت دنیوی نام دارد. این نقاشی، که عنوان اصلی آن باقی نمانده‌است، بهشت را با آدم و حوا و تعداد زیادی حیوان عجیب در بخش سمت چپ، منظره‌ای دلگشا از تعداد زیادی تصاویر برهنه، میوه‌ها و پرندگان عجیب در بخش میانی، و جهنم با ترسیم مجازات‌های خیالی انواع گوناگونی از گناهکاران در سمت راست نشان می‌دهد. هنگامی که قاب خارجی بسته می‌شود، بیننده می‌تواند نقاشی‌ای به سبک تک رنگ گریزایل را ببیند که در آن، خداوند زمین را می‌آفریند. این نقاشی‌ها- به ویژه پارهٔ جهنم- به روشی نسبتاً عجولانه و سطحی ترسیم شده‌اند که با سبک فلمیش سنتی (هلندی سنتی) که در آن سطوح صاف با استفاده از چندین لایه لعاب شفاف آثار قلمو را پنهان می‌سازد، در تضاد هستند. در این نقاشی و به شکل قوی‌تری در کارهایی هم‌چون وسوسهٔ آنتونیوی کبیر (نگهداری شده در موزهٔ هنرهای باستانی پرتغال، لیسبون) آثار قلموی بوش بر روی تصویر به وضوح قابل مشاهده است. هم‌چنین بوش را یکی از اولین طراحان انقلابی سبک طراحی مستقل در اروپای شمالی می‌دانند.
    او هیچ‌گاه نقاشی‌های خود را تاریخ‌گذاری نکرد. اما برخلاف رسم آن روزگار چندین عدد از آن‌ها را امضا کرده‌است، اگر چه امضاهای دیگری نیز وجود دارند که در صحت آن‌ها تردید وجود دارد. امروزه کم‌تر از ۲۵ نقاشی را به بوش نسبت می‌دهند. در اواخر قرن شانزدهم، فیلیپ دوم اسپانیا بسیاری از نقاشی‌های بوش، شامل برخی آثار سفارشی و خریده شده توسط اسپانیایی‌ها را جمع‌آوری کرد. موزه دل پرادو، در مادرید اکنون مالک شش نقاشی از بوش است. این مجموعه نقاشی شامل ستایش مغان، باغ لـ*ـذت دنیوی، نقاشی هفت گـ ـناه کشنده و چهار امر واپسین، نقاشی سه‌لتی هایوین و عمل سنگ (مداوای مجنون) است.
     

    mah.s.a

    ۰•● ملکه الیزابت ●•۰
    مترجم انجمن
    عضویت
    2019/08/24
    ارسالی ها
    4,490
    امتیاز واکنش
    10,641
    امتیاز
    921
    **آلبرشت دورر**
    *
    زاده ۲۱ مه ۱۴۷۱ – درگذشته ۶ آوریل ۱۵۲۸
    *
    نقاش، حکاک و ریاضی‌دان آلمانی دوره نوزائی است. بزرگ‌ترین گراورساز عصر خویش بود و با حکاکی روی چوب و فلزات آثار بی‌همتایی آفرید که در سراسر مغرب‌زمین دست به دست چرخید و نفوذ دامنه‌دار خود بر روی هنر سده‌ی شانزدهم اروپا را تثبیت کرد. بسیاری از هنرشناسان او را بزرگترین هنرمند تاریخ نقاشی آلمان تا امروز می‌دانند. آلبرشت دورر یکی از چهره‌های نادر تاریخ هنر بود که در زمان حیات به اوج شهرت و اعتبار رسید.
    او چاپگر نقاش و نظریه‌پرداز آمریکایی یکی از برجسته‌ترین استادان هنر گرافیک محسوب می‌شود البرشت دورر پیشگام گرافیک در اروپا بوده.
    از مشهورترین آثارش" آدم و حوا" می باشد.
    (سلحشور) "شهسوار"، "مرگ شیطان" (که به صورت باستانی کار شده) چهار انجیل نویس و باسمه "رنج مسیح مصلوب"،" آدم و حوا" و "تک چهره‌های خود هنرمند" و "چهار سوارکار" از دیگر آثار آلبرشت دورر محسوب می شود.
    اثبات اصول سه بعدی از رساله آلبرشت دورر در علم و هندسه است
    1600033387914.png
    خودنگاره
    1600033429674.png
    1600033464303.png
     

    mah.s.a

    ۰•● ملکه الیزابت ●•۰
    مترجم انجمن
    عضویت
    2019/08/24
    ارسالی ها
    4,490
    امتیاز واکنش
    10,641
    امتیاز
    921
    **ماتیاس گرونوالد**
    نقاش مشهور آلمانی دوران رنسانس است.
    وی یکی از بزرگترین فردگرایان دوره‌ی رنسانس و هنرمندی با نبوغ و نوآوری اصیل بود.
    گرونوالد که تا روزگار ما به فراموشی سپرده شده بود، ظاهراً علایق پر دامنه‌ای همپای هنرمندان فردگرای دورهٔ رنسانس داشته‌است. وی که از ۱۵۱۱ به بعد به عنوان نقاش و تزئینکار درباری برای اسقفان اعظم، ماینتس کار می‌کرد، معمار، مهندس هیدرولیک و سرپرست کارهای ساختمانی ایشان نیز بود. بدون تردید، تمایلات لوتری نیز داشت. منابع شکل‌گیری سبک گرونوالد دقیقاً معلوم نیستند. احتمالاً او به ایتالیا سفر کرده بود ولی چندان اثری از کلاسیسیسم دورهٔ رنسانس در هنرش دیده نمی‌شود. با آثار دورر آشنا بود و احتمالاً با آثار هیرونیموس بوش نیز آشنا شد. او که رنگ پردازی چیره‌دست بود علاقه‌ای به ساختن پیکرهٔ عظیم و آرمانی به شیوهٔ هنرمندان ایتالیا نداشت. رنگ او با مایه‌های ظریف و هارمونی‌های ملایم از یک طرف و دیسونانس گیج‌کننده از طرف دیگر مشخص می‌شود. گرونوالد که علاقه‌ای به منظره‌های طبیعی نداشت، به نمایش دو دنیای آسمانی و زمینی یا دوزخی روی آورد.

    220px-Mathis_Gothart_Gr%C3%BCnewald_058.jpg

    عیسی بر صلیب
    در تابلوی عیسی بر صلیب از قاب تزئینی محجر مذبح ایزنهایم، گرونوالد احتمالاً به یاد ماندنی‌ترین تفسیر ممکن را از این موضوع در تاریخ هنر در برابر ما مجسم می‌سازد. این محجر از یک تابوت حکاکی شدهٔ چوبی با دو لوحهٔ قابل انتقال جانبی تشکیل شده‌است. در این قابها که در فاصلهٔ سال‌های ۱۵۱۰ و ۱۵۱۵ برای مذبح کلیسای دیر رهبانان فرقهٔ قدیس آنتونیوس در ایزنهایم نقاشی شدند، سه صحنه دیده می‌شود که عیسی بر صلیب آخرین صحنه است و وقتی لوحه‌ها بسته شوند دیده می‌شود. جنبهٔ اندوه‌بار این نقاشی را می‌توان تا حدودی ناشی از استقرارش در بیمارستان دانست زیرا با اینکار می‌خواسته‌اند به بیماران بگویند که انسان دیگری، بیش از ایشان رنج و درد را تحمل کرد؛ عیس بر صلیب، یکی از چهار نسخهٔ شبیه‌سازی شده از این واقعه بود که برخی شان در جاهای مشابهی گذاشته شده بودند. لیکن، فقط نیروی تخیل شعله آسای گرونوالد بود که توانست چنین تصویر هولناک و اندوهباری از رنج‌های عیسی پدیدآورد. پیکر مجروح، خونبار و بی جان عیسی بر زمینه‌ای از تاریکی و تیرگی که بر طبق نص کتاب مقدس بر سطح زمین چیره شده است، با عضلات و جوارح به هم تابیده و زخم‌ها و پارگی‌های بیشمار مجسم شده‌است. در لحظهٔ مرگ، عذاب فوق طاقت آدمی، پاهای کبودش را می‌پیچاند، زیر بغلش را می‌شکافد، سر را به یک سو می‌آویزد، و انگشت‌ها را کج و کوله می‌کند. برای پی بردن به سفتی و کشیدگی اعصاب و نمایش تک تک خطوط پیکر عیسی بر صلیب کافیست بکوشیم انگشتانمان را به حال انگشتان او درآوریم. هیچ هنرمند دیگری نتوانسته است چنین تصویری از زشتی رنج و درد بشر را به روی تابلوی نقاشی بیاورد. شکل‌های گوشه‌دار و تیز ناشی از عذاب در پیکره‌های از حال رفتهٔ مریم و قدیس یحیی و اندوه و حرمان و ماتم زدگی مریم ظاهر می‌شوند. در طرف دیگر، یحیی تعمید دهنده با آرامشی اطمینان بخش ایستاده است و با انگشتی به تیزی منقار پرنده به جسد عیسی بر صلیب اشاره می‌کند و سرنوشت عیسی را به عنوان رهاننده و سرنوشت خودش را به عنوان یک منادی صرف در کتیبه‌ای لاتینی نشان می‌دهد :" شایسته آن است که فزونتر گردد و من کاسته تر شوم ."

    رنگ‌های درخشان و تند و ناهمساز - سیاه، قرمز جگری، زرد لیمویی و کبودی هولناک لحظهٔ مرگ - برای نمایش شکل‌های تخت و گوشه‌دار مناسب هستند. این صحنه که در میان کوهی مرتفع و مشرف بر قله‌های پست‌تر و در دل تاریکی به وقوع پیوسته، با تابش ناگهانی نوری که پیکره‌ها را در این حالت تأثیرگذاری هولناک نگه می‌دارد، از شدت می‌افتد
     

    mah.s.a

    ۰•● ملکه الیزابت ●•۰
    مترجم انجمن
    عضویت
    2019/08/24
    ارسالی ها
    4,490
    امتیاز واکنش
    10,641
    امتیاز
    921
    **پیتر بروگل مهتر**
    ۱۵۶۹–۱۵۲۵
    نقاش هلندی دوران رنسانس است که به جهت نقاشی کردن از مناظر طبیعی و زندگی روستایی شهرت دارد.
    از آن جایی که اکثر اعضای خانواده بروگل نقاشان شهیری شدند، برای متمایز کردن پیتر پدر از پیتر پسر، به او لقب بروگل روستایی داده‌اند.
    1600034068239.png
    ***
    220px-Pieter_Bruegel_the_Elder_-_Hunters_in_the_Snow_%28Winter%29_-_Google_Art_Project.jpg

    شکارچیان در برف، ۱۵۶۵، رنگ روغن روی چوب
    سبک بروگل اغلب با نقاشی دورنمایی از روستائیان شناخته می‌شود اما او کارهای مذهبی هم نقاشی کرده‌است. در زمان بروگل، موضوع قرار دادن زندگی و آداب روستائیان در نقاشی عمل مرسومی نبود، و او پیش‌روی این نوع نقاشی در هلند بود. تصاویر دنیوی، غیر احساساتی در عین حال شفاف او از راه و روش زندگی روستایی - شامل کشاورزی، شکار، غذا خوردن، جشن‌ها، رقـ*ـص‌ها و بازی‌ها - پنجره‌های بی‌همتایی هستند به فرهنگ محلی ناپدید شده و منبعی درجه یک دربارهٔ وجوه فیزیکی و اجتماعی زندگی قرن ۱۶. به عنوان مثال، نقاشی ضرب‌المثل‌های هلندی (Netherlandish Proverbs) ده‌ها کلمات قصار از آن دوره را تصویر می‌کند که برخی‌شان هنوز در زبان هلندی یا فلاندری به کار می‌روند، یا نقاشی بازی کودکان (Children's Games) تنوع تفریحاتی را نشان می‌دهد که افراد کم سن با آن سرگرم بوده‌اند. دورنماهای زمستانی او از سال ۱۵۶۵ (مثلاً شکارچیان در برف (Hunters in the Snow) به عنوان مدارک مستدلی از شدت زمستان‌های عصر یخبندان کوچک پنداشته می‌شوند. او با استفادهٔ فضایی پرشور و قدرت طنز، برخی از نخستین تصاویر اعتراض حاد اجتماعی در تاریخ هنر را آفرید؛ مثل تابلوهایی چون جنگ بین کارناوال و ماه روزه (The Fight Between Carnival and Lent) که هجوی از اصلاحات پروتستانی‌ست و حکاکی‌هایی مثل الاغ در مدرسه و Strongboxes Battling Piggybanks. ظاهراً او در بستر مرگ از همسرش می‌خواهد تا تندروترین آثارش را بسوزاند تا از خانواده‌اش در برابر آسیب سیـاس*ـی ناشی از تضاد بین کلیسای کاتولیک و اصلاحات پروتستانی محافظت کند.
     

    mah.s.a

    ۰•● ملکه الیزابت ●•۰
    مترجم انجمن
    عضویت
    2019/08/24
    ارسالی ها
    4,490
    امتیاز واکنش
    10,641
    امتیاز
    921
    نقاشی روستائیان
    220px-Pieter_Bruegel_the_Elder_%281568%29_The_Blind_Leading_the_Blind.jpg

    کوری عصاکش کور دگر، ۱۵۶۸
    در ۱۵۵۸ تعداد نقاشی‌های بروگل از طراحی‌ها و حکاکی‌هایش پیشی گرفت. او ابتدائاً صحنه‌های مذهبی را در صحنه‌های فلاندری نقاشی می‌کرد، مثل تغییر پولس رسول (Conversion of Paul the Apostle) و خطبهٔ سن جان باپتیست (The Sermon of St. John the Baptist). در دههٔ ۱۵۶۰، بروگل با نام مستعار بروگل روستایی شروع به نقاشی از زندگی معمولی دهقانان کرد. بروگل اغلب یک واقعهٔ جمعی را نقاشی می‌کرد، مانند عروسی روستایی (The Peasant Wedding) و جنگ بین کارناوال و ماه روزه. در نقاشی‌هایی چون عروسی روستایی، بروگل آدم‌ها را تکی و قابل شناسایی نقاشی کرد حال این که آدم‌ها در جنگ بین کارناوال و ماه روزه غیرقابل شناسایی و با صورت‌هایی گرد و فربه از حرص و شکم پرستی هستند. گر چه بروگل اغلب صحنه‌های عیاشی و اجتماعات را نقاشی می‌کرد، اما نقاشی‌هایی هم دارد که افلیج‌ها یا ناتوانان را به شکلی واقعی ترسیم کرده‌است. شاید یکی از مشهورترین نقاشی‌های وی کوری عصاکش کور دگر باشد. این تابلو که موضوعی نامعمول دارد، بلکه نقل قولی از انجیل را هم ترسیم می‌کند: «اگر کوری کور دیگری را هدایت کند، هر دو به مغاک خواهند افتاد» (انجیل متی ۱۵–۱۴). با نظر به انجیل در این نقاشی، شش مرد کور نماد کوری نوع بشر در تعقیب اهداف زمینی به جای تمرکز بر روی تعالیم مسیح‌اند. جامعهٔ فلاندری مخاطبان زیادی را برای نقاشان تأمین می‌کرد. برای نقاشی‌های پر از ضرب‌المثل آنان، چرا که ضرب‌المثل‌ها شناخته شده بودند و مثل سرگرمی‌های دیگر با مردم سنخیت داشتند. یکی از مشهورترین نقاشی‌های بروگل ضرب‌المثل‌های هلندیست که در سال ۱۵۵۹ کشیده شده‌است. اکثریت نقاشی‌های بروگل نمایشگر فعالیت‌های متفاوتی از مردم هستند که در یک لحظه اتفاق افتاده‌اند، اما این نقاشی، با تصویر کشیدن حدود ۸۰ ضرب‌المثل شاید پرفعالیت‌ترینِ آن‌ها باشد. ضمن آن که این اثر را باید یکی از نمادین‌ترین نقاشی‌های او دانست.
    ***
    ماه‌های سالِ بروگل
    220px-Pieter_Bruegel_the_Elder_-_Peasant_Wedding_-_Google_Art_Project_2.jpg

    عروسی روستایی، ۱۵۶۷
    نقاشی از ضرب‌المثل‌ها تنها موضوعات نقاشی بروگل نبودند. در ۱۵۶۵ یک مشتری ثروتمند در آنتورپ به نام نیکلاس جانخلینک، نقاشی از ماه‌های سال را به او سفارش داد. امروزه، فقط پنج نقاشی از این مجموعه باقی‌مانده‌است. کتاب‌های سنتی گاه‌شماری فلاندری، صفحات تقویمی داشتند که شامل تصاویری بودند از این که در هر ماه زندگی اجتماعی، آب و هوا و مناظر به چه شکلی هستند. نقاشی‌های بروگل در ابعادی بزرگ‌تر از نقاشی‌های یک چنین تقویمی بودند: هر کدامشان حدود ۹۰ در ۱۵۰ سانتی‌متر بودند. برای بروگل این یک مأموریت بزرگ و مهم بود زیرا اندازهٔ مأموریت مبتنی بر میزان بزرگی نقاشی بود. در ۱۵۶۵ شورش‌های کالوینیستی آغاز شدند و این فقط دو سال قبل از پایان جنگ هشت ساله بود. بروگل با چنین سفارشی که به امور دنیوی می‌پرداخته، احتمالاً احساس امنیت بیش‌تری کرده‌است چون با کارش هیچ کالوینیست یا کاتولیکی را نمی‌رنجانده‌است. برخی از مشهورترین نقاشی‌های این مجموعه شکارچیان در برف (مربوط به ماه‌های دسامبر و ژانویه) و دروگران (مربوط به ماه آگوست) اند
     

    mah.s.a

    ۰•● ملکه الیزابت ●•۰
    مترجم انجمن
    عضویت
    2019/08/24
    ارسالی ها
    4,490
    امتیاز واکنش
    10,641
    امتیاز
    921
    **رافائل سانتسیو یا رافائلو سانتی**
    ۶ آوریل ۱۴۸۳ میلادی - ۶ آوریل ۱۵۲۰ میلادی
    بیشتر با اسم کوچکش رافائل شناخته می‌شود، نقاش و معمار ایتالیایی دوران اوج رنسانس است. رافائل، نمونه وارترین هنرمند دورهٔ رنسانس پیشرفته‌است. او با آنکه شدیداً تحت تأثیر لئوناردو دا وینچی و میکلانژ بود، سبک خاصی پدیدآورد که آرمان‌های هنر رنسانس پیشرفته را به روشنی بیان می‌کند. او ضمن آنکه از هر هنرمند دیگری می‌آموخت، به نیروی ابتکار و اصالت پر توان خود نیز میدان می‌داد؛ آنچه را که بهتر می‌توانست به کار گیرد، جذب می‌کرد و گرایش کلاسیک روزگار خویش را به قالب شکل می‌ریخت. او چنان خستگی ناپذیرانه با روحیهٔ هنر کلاسیک کار می‌کرد که هنرش را تقریباً می‌توان رستاخیز هنر یونان در اوج تکاملش تلقی کرد. گوته، شاعر و منتقد پر آوازهٔ آلمانی، دربارهٔ رافائل گفته‌است که وی مجبور به تقلید از یونانیان نبود زیرا خودش همچون یونانیان می‌اندیشید و احساس می‌کرد. وی به همراه میکل‌آنژ و لئوناردو دا وینچی، سه‌گانه استادان بزرگ دوران خود را تشکیل داده‌است
    Raffaello Sanzio.jpg

    خودنگاره‌ای از نقاش
    200px-Rapha%C3%ABl_-_La_Madone_de_Lorette_-_Google_Art_Project.jpg

    اثری از رافائل که بین سالهای ۱۵۰۸–۱۵۰۹ نقاشی شده‌است.
    عمده آثاری را که او در بین سال‌های ۱۵۰۷–۱۵۰۵ به‌وجود آورد به‌طور قابل ملاحظه‌ای از سوی آثار مردم مقدس بودند که تحت تأثیر لئوناردو دا وینچی و قرار داشتند که نوآوری بزرگی را از سال ۱۴۸۰ در نقاشی به‌وجود آورده‌بود. مخصوصاً این تأثیر بیشتر از تابلوهای مریم (Madonna) و بچه‌ای به طرف خیابان (Child With St) گرفته شده‌است. در این موقع رافائل به یادگیری چگونگی ترکیب‌های ساختاری تابلوهایش مشغول شد و یگانگی جدیدی از ترکیب و منع از وجه تمایزات غیرضروری در آثارش از جمله تغییرات تابلوهای او در فلورانس بود که بیش‌تر مدیون تکنیک نور لئوناردو دا وینچی است و نقاشی سیاه قلم را نیز نزد داوینچی یادگرفت که متأثر از سبک اسفاماتو (Sfumato) – سبک لئوناردو دا وینچی در استفاده از سایه نرم و نازک به جای خط گذاشتن در شکل‌ها و چهره‌ها – بود. تابلوهای پرتوان رافائل با لطافت و توازن درون آن نظیر مریم کوچک (Small Cauper Madonna) بدون شک تأثیر گرفته از مایکل آنجلو است. در مدت زمانی که رافائل در فلورانس بود دوک گایدوبالدو (Duke Guidobaldo) او را برای کشیدن تابلویی برای هنری هفتم پادشاه انگلستان به خدمت گرفت. در این تابلو به اسم جرج مقدس و اژدها (Saint George and The Dargon) رافائل پرتره جرج را به عنوان یک جنگجوی دلیر که در مقابل قسمت بیرونی و راست کنام اژدها می‌جنگد، نشان می‌دهد. در تقابل با نبرد درون تابلو، در پس زمینه آن وضع آرام بی‌سروصدایی دیده می‌شود. در داستان جرج مقدس بعد ازاین‌که اژدها کشته می‌شود تمام شهر به دین مسیحیت برگردانده می‌شوند که سمبل پیروزی مسیحیت بر همه است. رافائل تابلوهای تصویر مریم بانوی گراندوکا (Madonna dell Granduca)، مریم کوچک (The small Couper Madonna) و (The Alba Madonna) را کشیده‌است. او همچنین انیسندیوی جوان (Stanza dall incendio) و چهار تابلوی بزرگ مقیاس با نام‌های ازدواج زن عفیف (Marriage of the Virgin)، عیسی مصلوب با مادر عیسی (The crucified with christ) و مقدسین و فرشتگان (Saints and Angels) را خلق کرده‌است
     

    mah.s.a

    ۰•● ملکه الیزابت ●•۰
    مترجم انجمن
    عضویت
    2019/08/24
    ارسالی ها
    4,490
    امتیاز واکنش
    10,641
    امتیاز
    921
    250px-Christ_Falling_on_the_Way_to_Calvary_-_Raphael.jpg

    مصائب مسیح در مسیر گلگتا، نام اثری است در ژانر هنر دینی از رافائل به حوالی ۱۵۱۶ میلادی که آخرین ساعات زندگی عیسی مسیح را به تصویر کشیده‌است.
    این اثر اکنون در مالکیت موزه دل پرادو قرار دارد.
    او پرتره درباری (The Courtier) را در سال ۱۵۱۵ نقاشی کرد و علاقه زیادی را به پرتره‌نگاری نشان می‌داد او پرتره‌های معروف بیندوآلتوویتی (Bindo Altoviti) بالداساری کاستیلیونه(Baldassare Castiglione) و لادنا ولاتا (La Donna Velata) را به تصویر کشیده‌است. به مدت طولانی تاریخ نویسان معتقد بودند که پرتره بیندوآلتوویتی در واقع خود رافائل می‌باشد زیرا به تمام مشخصات ظاهری او شباهت بسیاری داشت اما اکنون به توافق رسیدند که این تابلو تصویر آلتوویتی را در سن بیست و دو سالگی نشان می‌دهد و تابلوی بالداساری مربوط به پرداخت احساسی به یک نویسنده بشر دوست خوشنام دوره رنسانس است؛ و پرتره لادنا ولاتا نیز احتمالاً به چندین زنی که در تابلوهای مریم مقدس دیده می‌شد شباهت عجیبی دارد و تصور می‌شود که معشـ*ـوقه خودش باشد و هر سه پرتره نمونه‌های عالی از سبک و احساس دوره رنسانس هستند. رافائل سانتسیو هنرمند کلاسیکی بود که اعتقاد داشت که انسان در اخلاق و دیانت می‌تواند به حد کمال برسد او تابلوهایی را نیز با استفاده از روغن بر روی چوب کشیده‌است او روی آثار لئوناردو دا وینچی، مایکل آنجلو و فرابارت دنیئو (Fra Bart Doinneo) مطالعه کرد و سایه روشن، آناتومی و ایجاد هیجان در بیننده، را از آن‌ها آموخت در سال ۱۵۱۴ رافائل رئیس معماری سین پیترز باسیلیکا (Saint Peters Basilica) شد و یک سال بعد از آن به عنوان رئیس حفاری‌های مؤسسه روزگار باستان در داخل و در نزدیکی رم منصوب شد. رافائل از جمله نوابغ نقاشان دوره رنسانس است و بزرگ‌ترین طراح دوره رنسانس است به‌طوری‌که تا سال ۱۹۰۰ نقاشان را تحت تأثیر خود قرار داده‌بود. او مردم را وادار کرد که وقتی به نقاشی‌هایش نگاه می‌کنند به فکر هویت وجودی خویش بیفتند. رافائل احساسات واقع‌گرایانه را وارد کار نقاشی‌اش کرد و دید مردم را به هنر تغییر داد. رافائل زندگی را می‌کشید. او نقاشی است که پرتره‌ها را با کوچک‌ترین جزئیاتش به روی صفحه می‌آورد. او شیوه فکری مردم را نسبت به مریم مقدس تغییر داد. او به کشیدن موضوعات احساسی می‌پرداخت و بدین گونه دنیای هنر را دچار تحول کرد به‌طوری‌که اگر یک بررسی کلی بر روی آثار هنری رافائل داشته باشیم، نشانه‌هایی را از هارمونی و روشن‌بینی واقع‌گرایانه در آثارش می‌بینیم. رافائل نگاهی به عقب به سبک معماری روم باستان در نقاشی ساختمان‌ها داشت. موضوعاتی را انتخاب می‌کرد که به روزگار باستان مانند زمان افلاطون و سقراط برمی‌گشت. چهره‌های کشیده‌شده در تابلوهای او عضلانی و خیالی و پر از احساس و حرکات اشاره‌کننده بودند که در کنار حقیقت‌گرایی به چشم می‌خورد او در مدت زندگی کوتاه سی‌ساله خود دوره کاملی از نوع دوستی ایتالیایی را به‌صورت خلاصه و منسجم بیان کرد بسیاری از مورخین هنر بر این اعتقاد هستند که آثار او فقدان آن نیروی پویایی آثار لئوناردو دا وینچی یا مایکل آنجلو است ولی به هر حال با وجود این‌که به اندازه مایل آنجلو و لئوناردو دا وینچی زندگی نکرد اما در تمام اوقات هم‌رده آن‌ها و در زمرهٔ یکی از بزرگ‌ترین نقاشان جهان جای گرفت
     
    وضعیت
    موضوع بسته شده است.

    برخی موضوعات مشابه

    پاسخ ها
    6
    بازدیدها
    226
    پاسخ ها
    1
    بازدیدها
    271
    بالا