- عضویت
- 2016/07/11
- ارسالی ها
- 4,853
- امتیاز واکنش
- 14,480
- امتیاز
- 791
مبارزه یونان و مقدونیه در راه کسب قدرت
همان طور که اندیشه دنیا را به گروهها، افراد، و اشیاء تقسیم می کند، مورخان نیز گذشته را به ادوار، سالها و حوادث منقسم می نمایند. ولی تاریخ ، مانند طبیعت ، تنها تداوم را در میان تغییر می شناسد: تاریخ جهش ندارد . یونان هلنیستی مرگ اسکندر را «انتهای یک عصر» تلقی نکرد؛ بلکه آن را شروع « عصر جدید» و مظهر جوانی و نیرومندی دانست . مردم یونان اطمینان داشتند که به عالی ترین مرحله ی رشد و بلوغ فکری رسیده اند و رهبرانشان ، جز اسکندر که قابل مقایسه با هیچ کس نبود، به عظمت و اقتدار رهبران گذشته هستند. این پندار از چند لحاظ صحیح بود. تمدن یونان همراه آزادی آن نمرد، بلکه برعکس سرزمینهای جدیدی تسخیر کرد و از سه جهت پیشرفت نمود؛ زیرا به آن نمرد، بلکه بر عکس سرزمینهای جدیدی تسخیر کرد و از سه جهت پیشرفت نمود؛ زیرا به وجود آمدن امپراطوریهای بزرگ محدودیتهای سیـاس*ـی ارتباطات کوچ نشینی و بازرگانی را از میان برداشت . یوناییها که هنوز هوشیار و فعال بودند هزار هزار به آسیا، مصر، اپیروس و مقدونیه ریختند؛ و نه تنها گل یونیایی دوباره شکفت که خون و زبان و فرهنگ یونانی راه خود را به سوی آسیای صغیر، فینیقیه ، فلسطین ، سوریه ، بابل ، بین النهرین و حتی باکتریا و هندوستان باز کرد. روح یونانی هرگز به این حد اشتیاق و دلیری نشان نداده بود؛ ادب و هنر آن هم فتحی به این عظمت نکرده بود .
همان طور که اندیشه دنیا را به گروهها، افراد، و اشیاء تقسیم می کند، مورخان نیز گذشته را به ادوار، سالها و حوادث منقسم می نمایند. ولی تاریخ ، مانند طبیعت ، تنها تداوم را در میان تغییر می شناسد: تاریخ جهش ندارد . یونان هلنیستی مرگ اسکندر را «انتهای یک عصر» تلقی نکرد؛ بلکه آن را شروع « عصر جدید» و مظهر جوانی و نیرومندی دانست . مردم یونان اطمینان داشتند که به عالی ترین مرحله ی رشد و بلوغ فکری رسیده اند و رهبرانشان ، جز اسکندر که قابل مقایسه با هیچ کس نبود، به عظمت و اقتدار رهبران گذشته هستند. این پندار از چند لحاظ صحیح بود. تمدن یونان همراه آزادی آن نمرد، بلکه برعکس سرزمینهای جدیدی تسخیر کرد و از سه جهت پیشرفت نمود؛ زیرا به آن نمرد، بلکه بر عکس سرزمینهای جدیدی تسخیر کرد و از سه جهت پیشرفت نمود؛ زیرا به وجود آمدن امپراطوریهای بزرگ محدودیتهای سیـاس*ـی ارتباطات کوچ نشینی و بازرگانی را از میان برداشت . یوناییها که هنوز هوشیار و فعال بودند هزار هزار به آسیا، مصر، اپیروس و مقدونیه ریختند؛ و نه تنها گل یونیایی دوباره شکفت که خون و زبان و فرهنگ یونانی راه خود را به سوی آسیای صغیر، فینیقیه ، فلسطین ، سوریه ، بابل ، بین النهرین و حتی باکتریا و هندوستان باز کرد. روح یونانی هرگز به این حد اشتیاق و دلیری نشان نداده بود؛ ادب و هنر آن هم فتحی به این عظمت نکرده بود .