نسیم!
دل من گرفته زین جا!
سفر تو بخیر بود، اما من...
میان ماندن و رفتن گرفتارم!
نسیم!
تو هم دلت گرفت، رفتی...
تو هم دیدی که جایت میان این مردمان نیست...
من چه کنم که گرفتار مردی از مردمان اینجا شدم؟
سهراب راست می گفت!
باید قایقی ساخت و رفت...
اما سهراب!
تو می دانی پشت دریاها هم مانند اینجاست...
درست است!
نباید به دریاها دل بست...
نباید به پریان دل بست...
اما دل است دیگر...