سیما تیرانداز بازیگر سریال نفس گرم این روزها مشغول بازی در نمایش موش توی پیت حلبی است. گفتگویی با این بازیگر سینما و تلویزیون انجام داده ایم که در آن خانم تیرانداز به رازهای زندگی خودش با پسرش رایان اشاره میکند. این گفتگو را از دست ندهید.
موش توی پیت حلبی
این روزها مشغول کار تئاتر «موش توی پیت حلبی» هستم. راستش خیلی دلم برای فضای بازیگری تئاتر تنگ شده بود. درواقع طی پروسه فیلمبرداری سریال «نفس گرم» پیشنهاد کار تئاتر داشتم اما نرفتم چون نقشی که در آن سریال داشتم به لحاظ درگیر شدنم با لهجه نقش و درآوردنش بسیار سخت بود؛ به همین خاطر ریسک نکردم حین آن کار سر پروژه دیگری بروم. تقریبا اواخر فیلمبرداری آن کار بود که علی هاشمی برای این نمایش با من تماس گرفت. اول نپذیرفتم اما به هر حال مرا قانع کرد. حالا هم خیلی خوشحالم که در این نمایش حضور دارم چون نه تنها دلم برای تئاتر تنگ شده بود، بلکه نقش و گروه این کار را خیلی دوست دارم.
بازگشت و دو نمایش همزمان
اوایل امسال تئاتر «تقدیر باران» را کار کردم بعد دیدم که انگار کسی برای بازیگری نمایش پیشنهادی نمی دهد و انگار همه فقط مرا کارگردان تئاتر می دیدند. اما حالا به نوعی همزمان دو کار تئاتر به عنوان بازیگر دارم. یکی برای افروز فروزند است و دیگری هم همین کار علی هاشمی است. کار خانم فروزند از آذرماه برای اجرا می رود که البته فکر می کنم هر دوی این نمایش ها در بخش های جنبی جشنواره تئاتر فجر هم باشد.
یک مرده شور در خانه قمرخانم
تئاتر «موش توی پیت حلبی» را دوست دارم. به نوعی یک کار ایرانی است و نقش من هم نقش شیرینی است. فکر می کنم برای تماشاگر و بازیگر دو حالت خیلی جذاب است؛ یکی نقشی که تماشاگر با آن خیلی بخندد و دیگری نقشی که تماشاگر با آن خیلی گریه کند. نقشی که در این نمایش دارم، حد وسط چنین فضاهایی است. به عبارتی تماشاگر با این نقش هم می خندد و هم گریه می کند.
سیما تیرانداز و پسرش رایان
موش توی پیت حلبی
این روزها مشغول کار تئاتر «موش توی پیت حلبی» هستم. راستش خیلی دلم برای فضای بازیگری تئاتر تنگ شده بود. درواقع طی پروسه فیلمبرداری سریال «نفس گرم» پیشنهاد کار تئاتر داشتم اما نرفتم چون نقشی که در آن سریال داشتم به لحاظ درگیر شدنم با لهجه نقش و درآوردنش بسیار سخت بود؛ به همین خاطر ریسک نکردم حین آن کار سر پروژه دیگری بروم. تقریبا اواخر فیلمبرداری آن کار بود که علی هاشمی برای این نمایش با من تماس گرفت. اول نپذیرفتم اما به هر حال مرا قانع کرد. حالا هم خیلی خوشحالم که در این نمایش حضور دارم چون نه تنها دلم برای تئاتر تنگ شده بود، بلکه نقش و گروه این کار را خیلی دوست دارم.
بازگشت و دو نمایش همزمان
اوایل امسال تئاتر «تقدیر باران» را کار کردم بعد دیدم که انگار کسی برای بازیگری نمایش پیشنهادی نمی دهد و انگار همه فقط مرا کارگردان تئاتر می دیدند. اما حالا به نوعی همزمان دو کار تئاتر به عنوان بازیگر دارم. یکی برای افروز فروزند است و دیگری هم همین کار علی هاشمی است. کار خانم فروزند از آذرماه برای اجرا می رود که البته فکر می کنم هر دوی این نمایش ها در بخش های جنبی جشنواره تئاتر فجر هم باشد.
یک مرده شور در خانه قمرخانم
تئاتر «موش توی پیت حلبی» را دوست دارم. به نوعی یک کار ایرانی است و نقش من هم نقش شیرینی است. فکر می کنم برای تماشاگر و بازیگر دو حالت خیلی جذاب است؛ یکی نقشی که تماشاگر با آن خیلی بخندد و دیگری نقشی که تماشاگر با آن خیلی گریه کند. نقشی که در این نمایش دارم، حد وسط چنین فضاهایی است. به عبارتی تماشاگر با این نقش هم می خندد و هم گریه می کند.
سیما تیرانداز و پسرش رایان
فضای کار یک فضای خانه قمرخانمی است و نقش یک زن مرده شور را دارم که پر از تناقضات بانمک است. این نمایش را دوست دارم چون ساختار مدرنی دارد و شخصیت هایش هرکدام ویژگی های جذاب خودشان را دارند. از طرفی متعلق به یک برهه ای است که برایم جذاب است مانند زمانی که سر یک کار تاریخی می روم. برای خودم کارهای تاریخی و پوشیدن آن شکل لباس ها و طراحی چهره ها جذاب و خوشایند است. این کار هم در فضای دهه 40 می گذرد.
چالش نفسگیر یک لهجه
من نقش های متفاوت را دوست دارم چون اساسا این ماجرای متفاوت بودن در ذات خودم است. برای سریال «نفس گرم» در شروع کار فقط پنج قسمت فیلمنامه آماده بود. همین طور که جلو رفتیم، دیدیم چقدر نقش جذابی است کمااینکه چالش لهجه ای که دارد واقعا برایم خاص است. حتی هر قسمتی که از آن پخش می شود، مدام نگران هستم که نکند اشتباه صحبت کرده باشم.
این نقش و این کار برایم خیلی خوب بود و ممنون آقای عسگرپور هستم که این شانس را به من داد تا این چالش انجام شود. خیلی خوشحالم چون به نظرم بزرگ ترین شانس زندگی من است که هم با آقای حاتمی کیا 9 ماه سریال «حلقه سبز» را کار کردم و در سریال «ستایش» در نقش «انیس» که نقشی واقعا سخت بود، دو سری کار کردم و این بار هم با آقای عسگرپور در سریال «نفس گرم» همکاری داشتم.
من نقش های متفاوت را دوست دارم چون اساسا این ماجرای متفاوت بودن در ذات خودم است. برای سریال «نفس گرم» در شروع کار فقط پنج قسمت فیلمنامه آماده بود. همین طور که جلو رفتیم، دیدیم چقدر نقش جذابی است کمااینکه چالش لهجه ای که دارد واقعا برایم خاص است. حتی هر قسمتی که از آن پخش می شود، مدام نگران هستم که نکند اشتباه صحبت کرده باشم.
این نقش و این کار برایم خیلی خوب بود و ممنون آقای عسگرپور هستم که این شانس را به من داد تا این چالش انجام شود. خیلی خوشحالم چون به نظرم بزرگ ترین شانس زندگی من است که هم با آقای حاتمی کیا 9 ماه سریال «حلقه سبز» را کار کردم و در سریال «ستایش» در نقش «انیس» که نقشی واقعا سخت بود، دو سری کار کردم و این بار هم با آقای عسگرپور در سریال «نفس گرم» همکاری داشتم.