در طول زندگی همه ما در نهایت سرو کارمان به یک آدم افسرده دلمرده می رسد که سعی داریم با همه توان به او کمک کنیم. درد دل کردن با یک دوست و همراه شاید برای یک آدم افسرده بهترین راه درمان باشد اما دوست محترم چه بگوید که رفیق اش را بیشتر به هم نریزد. گاهی ما از سر دلسوزی و برای کم کردن درد دوست رنجدارمان حرفی به زبان می آوریم که نه فقط راهی برای درمان افسردگی او نیست که چه بسا حال او را بدتر به هم می ریزد.
چرا ورزش نمیکنی؟ ورزش اینقدر حالت را بهتر میکند!
درست است که ورزش میتواند بر هزار و یک درد پیروز شود اما داستان این است که گفتن این جمله به یک آدم افسرده یعنی این که او تا کنون هیچ تلاشی برای مقابله با نشانههای افسردگی خودش نکرده. این حرف یک جورهایی ناتوانی او را بیشتر به چشم میآورد.
تو که خوشحال به نظر میرسی
از ظاهر کسی هیچوقت قضاوت نکنید. شما از دوست تان همیشه تصور آخرین لبخندش توی عکس یا میهمانی را داشتید. در حالی که افسردهها به شدت اهل تظاهر هم هستند. فقط برای این که نشان بدهند هیچ مشکلی درونی ندارند.
نا
چرا به مسافرت نمیروی؟
مسافرت راه درستی برای مقابله با افسردگی نیست. آدم افسرده همه جا افسردگیاش را دارد و توی سفر هم با همان حال و هوا سر میکند. حتی گاهی افسردهها بعد از سفر بدتر هم میشوند پس یک افسرده را هیچ وقت به سمت سفر هل ندهید!
تو فقط خودت اینطور فکر میکنی
این حرف باعث میشود که آدم افسرده فکر کند هیچ کنترلی روی احساس خودش ندارد. این حرف یک جورهایی استیصال او را بیشتر به نمایش میگذارد. با این حرف فرد افسرده بیشتر به سمت رو کردن ناراحتیاش رو میآورد و چه بسا حتی به تظاهر بیشتر آن بپردازد تا دیگران را هم با خودش همراه کند.
مشکلت را به من بگو شاید بتوانم کمکت بکنم
منظور شما را همه میدانند اما نتیجهای که از نظر مطلوب شما به دست میآید چندان مناسب نیست. تقریباً هیچکسی نمیتواند با کارهای روزمره به یک آدم افسرده کمک کند و این حرف شما فقط باعث بیاعتمادی بیشتر میشود. شما دوست افسردهتان را تخلیه اطلاعاتی میکنید و روز بعد درنهایت فقط به او شماره تلفن مطب یک روانکاو را میدهید. این یعنی زیاد کاری از شما برنمی آید و فقط قصد سردرآوردن از وضعیت او را داشتید.
گریه نکن دیگر، خوشحال باش!
فکرش را بکنید به آدمی که یک پا ندارد بگویید چرا سعی نمیکنی بدون عصا راه بروی. گفتن بخند و خوشحال باش به یک آدم افسرده هم همین حکم را دارد. افسردگی انتخاب فرد نیست که بخواهد سر زمان خاصی آن را کنار بگذارد. افسردهها رنج را انتخاب نمیکنند!
اگر مشکلی نداری پس چرا ناراحتی؟
افسردهها همیشه دنبال این هستند که نشان بدهند هیچ مشکلی ندارند. در واقع خیلیها هم اصلاً مشکلی ندارند. این جور مواقع این جمله به آدم افسرده او را بیشتر از همیشه عصبی میکند. برای این که افسردهها کلاً در شرایط افسردگی قدرت درک پایینتری دارند و با این جمله شما کلاً ساختار ذهنی او را بیشتر به هم میریزید.
به زندگی بقیه نگاه کن. خدا رو شکر کن جای آنها نیستی!
آدم سرماخورده با شکر این که بیماریاش لاعلاج نیست خوب نمیشود. افسردگی یک بیماری است که باید با فرد افسرده درست شبیه یک بیمار رفتار شود. پس با این حرفها نه او را عصبیتر کنید و نه خودتان را خسته!
چرا ورزش نمیکنی؟ ورزش اینقدر حالت را بهتر میکند!
درست است که ورزش میتواند بر هزار و یک درد پیروز شود اما داستان این است که گفتن این جمله به یک آدم افسرده یعنی این که او تا کنون هیچ تلاشی برای مقابله با نشانههای افسردگی خودش نکرده. این حرف یک جورهایی ناتوانی او را بیشتر به چشم میآورد.
تو که خوشحال به نظر میرسی
از ظاهر کسی هیچوقت قضاوت نکنید. شما از دوست تان همیشه تصور آخرین لبخندش توی عکس یا میهمانی را داشتید. در حالی که افسردهها به شدت اهل تظاهر هم هستند. فقط برای این که نشان بدهند هیچ مشکلی درونی ندارند.
چرا به مسافرت نمیروی؟
مسافرت راه درستی برای مقابله با افسردگی نیست. آدم افسرده همه جا افسردگیاش را دارد و توی سفر هم با همان حال و هوا سر میکند. حتی گاهی افسردهها بعد از سفر بدتر هم میشوند پس یک افسرده را هیچ وقت به سمت سفر هل ندهید!
تو فقط خودت اینطور فکر میکنی
این حرف باعث میشود که آدم افسرده فکر کند هیچ کنترلی روی احساس خودش ندارد. این حرف یک جورهایی استیصال او را بیشتر به نمایش میگذارد. با این حرف فرد افسرده بیشتر به سمت رو کردن ناراحتیاش رو میآورد و چه بسا حتی به تظاهر بیشتر آن بپردازد تا دیگران را هم با خودش همراه کند.
مشکلت را به من بگو شاید بتوانم کمکت بکنم
منظور شما را همه میدانند اما نتیجهای که از نظر مطلوب شما به دست میآید چندان مناسب نیست. تقریباً هیچکسی نمیتواند با کارهای روزمره به یک آدم افسرده کمک کند و این حرف شما فقط باعث بیاعتمادی بیشتر میشود. شما دوست افسردهتان را تخلیه اطلاعاتی میکنید و روز بعد درنهایت فقط به او شماره تلفن مطب یک روانکاو را میدهید. این یعنی زیاد کاری از شما برنمی آید و فقط قصد سردرآوردن از وضعیت او را داشتید.
گریه نکن دیگر، خوشحال باش!
فکرش را بکنید به آدمی که یک پا ندارد بگویید چرا سعی نمیکنی بدون عصا راه بروی. گفتن بخند و خوشحال باش به یک آدم افسرده هم همین حکم را دارد. افسردگی انتخاب فرد نیست که بخواهد سر زمان خاصی آن را کنار بگذارد. افسردهها رنج را انتخاب نمیکنند!
اگر مشکلی نداری پس چرا ناراحتی؟
افسردهها همیشه دنبال این هستند که نشان بدهند هیچ مشکلی ندارند. در واقع خیلیها هم اصلاً مشکلی ندارند. این جور مواقع این جمله به آدم افسرده او را بیشتر از همیشه عصبی میکند. برای این که افسردهها کلاً در شرایط افسردگی قدرت درک پایینتری دارند و با این جمله شما کلاً ساختار ذهنی او را بیشتر به هم میریزید.
به زندگی بقیه نگاه کن. خدا رو شکر کن جای آنها نیستی!
آدم سرماخورده با شکر این که بیماریاش لاعلاج نیست خوب نمیشود. افسردگی یک بیماری است که باید با فرد افسرده درست شبیه یک بیمار رفتار شود. پس با این حرفها نه او را عصبیتر کنید و نه خودتان را خسته!