قرون وسطای آغازین•°•
سده های پنجم تا هفتم
قبایل و پادشاهیهای اقوام مهاجر پس از انقضای امپراتوری روم غربی
دوره مهاجرتها و سقوط امپراتوری روم غربی
با پایان یافتن وحدتی که امپراتوری روم غربی ایجاد کرده بود، ساختار سیـاس*ـی اروپای غربی دستخوش تغییراتی گشت.
گرچه جنبشهای مردمی که در این دوره روی داد را اغلب با نام یورشهای صحرانشینان میشناسند اما در حقیقت، این رویداد به اردوکشیهای نظامی محدود نبود و جمعیت بسیار زیادی به سرزمینهای امپراتوری مهاجرت نمودند.
یکی از دلایل تقویت این جنبشها، دوری ورزیدن نجیبزادگان و سرشناسان روم غربی برای کمک مالی به سپاه امپراتوری و پرداخت نکردن مالیات برای سرکوب کردن این مهاجرتها بودهاست.
امپراتوران سدهٔ پنجم در بیشتر اوقات بوسیلهٔ سران نظامی قدرتمند همانند ستیلیچو (درگذشتهٔ 408)، فلاویوس آییتیوس (درگذشتهٔ ۴۵۴)، آسپار (درگذشتهٔ ۴۷۱)، رسیمر(درگذشتهٔ ۴۷۲)، یا گوندوباد (درگذشتهٔ ۵۱۶)، کنترل میشد که بیشترشان هم یا رومی نبودند یا پیشینهٔ رومی شدنشان کوتاه بودهاست.
با از میان رفتن خط وراثت امپراتوران روم غربی، بسیاری از پادشاهان هم که جایگزینشان گردیدند همین ویژگی را دارا بودند و کمکم ازدواج میان پادشاهان تازه و نجیبان رومی به کاری رایج بدل شد. این کار باعث درهمآمیختگی فرهنگ رومی با فرهنگ قبایل مهاجم گشت و باعث شد اعضای مرد قبایل در مجالس مردمی بیشتر از هنگامی که دولت رومی پابرجا بود، در مورد مشکلات سیـاس*ـی مداخله کنند.
سده های پنجم تا هفتم
قبایل و پادشاهیهای اقوام مهاجر پس از انقضای امپراتوری روم غربی
دوره مهاجرتها و سقوط امپراتوری روم غربی
با پایان یافتن وحدتی که امپراتوری روم غربی ایجاد کرده بود، ساختار سیـاس*ـی اروپای غربی دستخوش تغییراتی گشت.
گرچه جنبشهای مردمی که در این دوره روی داد را اغلب با نام یورشهای صحرانشینان میشناسند اما در حقیقت، این رویداد به اردوکشیهای نظامی محدود نبود و جمعیت بسیار زیادی به سرزمینهای امپراتوری مهاجرت نمودند.
یکی از دلایل تقویت این جنبشها، دوری ورزیدن نجیبزادگان و سرشناسان روم غربی برای کمک مالی به سپاه امپراتوری و پرداخت نکردن مالیات برای سرکوب کردن این مهاجرتها بودهاست.
امپراتوران سدهٔ پنجم در بیشتر اوقات بوسیلهٔ سران نظامی قدرتمند همانند ستیلیچو (درگذشتهٔ 408)، فلاویوس آییتیوس (درگذشتهٔ ۴۵۴)، آسپار (درگذشتهٔ ۴۷۱)، رسیمر(درگذشتهٔ ۴۷۲)، یا گوندوباد (درگذشتهٔ ۵۱۶)، کنترل میشد که بیشترشان هم یا رومی نبودند یا پیشینهٔ رومی شدنشان کوتاه بودهاست.
با از میان رفتن خط وراثت امپراتوران روم غربی، بسیاری از پادشاهان هم که جایگزینشان گردیدند همین ویژگی را دارا بودند و کمکم ازدواج میان پادشاهان تازه و نجیبان رومی به کاری رایج بدل شد. این کار باعث درهمآمیختگی فرهنگ رومی با فرهنگ قبایل مهاجم گشت و باعث شد اعضای مرد قبایل در مجالس مردمی بیشتر از هنگامی که دولت رومی پابرجا بود، در مورد مشکلات سیـاس*ـی مداخله کنند.