•○●|تقویم تاریخی|●○•

وضعیت
موضوع بسته شده است.

...zαнrα...*

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/09/16
ارسالی ها
3,488
امتیاز واکنش
30,283
امتیاز
913
محل سکونت
تبــــ❤️ـــریز
ايران

قتل بزرگمهر - اهميت انديشه، دانش و تجربه براي يک ملت

مورخان اروپايي ماه مي سال 590 ميلادي را به دلايل متعدد آغاز پايان كاردودمان ساسانيان ايران نوشته اند كه يكي از اين دلايل؛ كنار گذاشتن، بازداشت و احيانا قتل مديران مجرّب و ايراندوست كشوري و لشكري بود. در اين ماه «بزرگمهر» وزير معروف و باتدبير خسروانوشيروان نيز به دستور خسروپرويز كشته شد و ايرانيان از داشتن يك مدير شايسته، مدبّر، انديشمند و ميهندوست عاري شدند.
يك سال پس از قتل بزرگمهر، خسروپرويز به توصيه دلسوزان ايران كه اسپهبد بهرام چوبين را ببخشد و اين نابغه نظامي را از دست ندهد اعتناء نكرد و در سال 594 هم نقشه قتل سپهبد بستام (بيستام، امروزه: بَسطام) ساساني را كشيد كه فرار كرد و در غربت درگذشت. در عهد خسروپروير بسياري از ژنرالهاي برجسته ايران در جنگهاي غير ضروري او كشته و يا قرباني سوء ظن وي شدند و جان باختند. مديران اداري شايسته هم از گزند او در امان نماندند، بنابراين ديگر شخصيتي باقي نمانده بود كه امپراتوري كهنسال ايرانيان را با تدبير و نيرو حفظ كند و ظرف چند دهه از هم گسيخت.
در كتاب «مديريت در ايران باستان» تاليف «تاراپور» آمده است كه از زمان تاسيس ايران واحد به دست كوروش بزرگ، رسم بود كه از مديران شايسته (نظامي و اداري) و مردان انديشه و دانش تا سالهاي پاياني عمر استفاده مي كردند و در مورد مديران امور كه گردانندگان چرخهاي امپراتوري بودند؛ زماني از كارشان (به صورت مدير و مقام) و زماني ديگر از تجربه و مغز آنان (به صورت مشاور و اندرزگو). اين رسم پسنديده پس از سلطه عرب و تا حمله مغول هم كم و بيش رعايت مي شد و امويان و عباسيان روش ها و تجربيات مديريت امپراتوري ايرانيان را بكار بستند و موفق بودند. ايلخانان مغول و اميرزادگان تيموري نيز اين روش را تا حدي دنبال مي كردند ولي با اندك سعايتي، مدير ايراني را منهدم و يا از صحنه بيرون مي انداختند و به همين دليل دركار خود موفق نبودند و دولتي مستعجل داشتند. صفويه، جز شاه عباس يكم، معتقد به نقش تجربه و مغز (انديشه و دانش) نبود كه افشاريه و به ويژه زنديه بازگشت به اصل (دوران امپراتوري باستاني) كردند.
در عصر قاجاريه، تنها امير كبير را با بزرگمهر قابل مقايسه دانسته اند.
در كشورهاي پيشرفته، از دير زمان وزيران، مديران و ژنرالها را پس از اتمام دوره و يا در زمان بازنشستگي به عنوان مشاور، استاد و اندرزگو بكار مي گيرند. حتي رسانه هاي اين ممالك هنگام ضرورت نظر آنان را درباره «موضوع روز» مي پرسند و راهنمايي هايشان را منتشر مي سازند و روي اين نظرات بحث طولاني مي كنند تا جامعه به بيراهه نيافتد.






شمس الوزراء

مسعود غزنوي 13 مي 1032 ميلادي احمد عبدالصمد شيرازي را به وزارت خود برگزيد و به او لقب «شمس الوزراء» داد. قبلا، احمدحسن ميمندي وزير مسعود غزنوي بود كه درگذشته بود. محمود غزنوي پدر مسعود احمدحسن ميمندي را به زندان انداخته بود كه مسعود از او اعاده حيثيت كرد و به وزارت برداشت.
احمد عبدالصمد شيرازي چندبار به مسعود توصيه كرده بود كه به طوايف سلجوقي امتياز ندهد و گفته بود كه اين طوايف بگرفتن مرتع و چراگاه در ماوراءالنهر (منطقه فرارود) اكتفا نخواهند كرد و پس از استقرار درآنجا، در صدد كسب قدرت سياسي برخواهند آمد كه مسعود توجه نكرده بود؛ زيرا كه گمان مي كرد احمد به دليل پارسي بودن احساس ضد تركمانان دارد، و هنگامي پي به درستي توصيه وزير خود بُرد كه سلجوقيان از جيحون (آمو دريا) گذشته و در صدد جنگ با او برآمده بودند. آن زمان، ديگر خيلي دير بود و سلجوقيان با وارد آوردن دو شكست به مسعود غزنوي، قدرت را در ايران خاوري (خراسان و سيستان بزرگتر) به دست گرفتند و سپس به سوي مركز و غرب ايران پيش تاختند و خودرا به مديترانه هم رسانيدند. با وجود اين، ايرانيان آسيبي را كه از مغولان ديدند از سلجوقيان نديده بودند.






خروش و اعتراض ايرانيان به پرواز دو هواپيماي انگليسي بر فراز جزيره ايراني «تُنب»

در پي انتشار خبر پرواز دو هواپيماي انگليسي بر فراز جزيره ايراني «تنب مار» كه بيست و دوم ارديبهشت 1332 (1953 ميلادي) در صفحات اول روزنامه هاي تهران به چاپ رسيده بود مقامات دولت وقت، احزاب و مردم دست به اعتراض زده و روزنامه ها سرمقاله هاي خودرا به محكوم كردن اقدام انگلستان اختصاص داده بودند. روزنامه اطلاعات حتي به تفسير واژه پارسي تُنب (از مصدر تُنبيدن و تُنبانيدن به مفهوم آوار، انباشته بودن، روي هم ريخته شدن اشياء، توده خاک) پرداخته بود كه به دليل درهم ريختگي خاك و نيز انبوه مارها در اين جزيره، آن را از قديم الايام چنين ناميده اند و .... اين خروش ايرانيان غرب را به انديشه فرو بُرد.
دو هواپيماي انگليسي ظاهرا به حمايت از ادعاي حاكم راس الخيمه كه خود انگليسي ها محرّك او بودند تا دولت مصدق را با مسئله تازه اي درگير سازند از بحرين به پرواز درآمده بودند.
يك روز پيش از آن پرواز يك ناوچه نظامي انگلستان به جزيره تُنب نزديك شده بود كه در پي اين دو رويداد واحدهاي هوايي و دريايي ايران و لشكرهاي خوزستان، فارس و كرمان به حالت آماده باش كامل درآمدند و به لشكر اصفهان و تيپ كرمانشاه دستور لغو مرخصي ها داده شده بود.

.




بركناري استادان دانشگاه، سه ماه پس از انقلاب

در جريان تصفيه مقامات نظام سابق، بيست سوم ارديبهشت 1358 در تهران بيست استاد دانشگاه از كار خود بركنار شدند.
يازده تن از اين استادان، مدرّس پزشكي و علوم وابسته به پزشكي بودند و در اين مشاعل قاعدتا نمي توانستند نقش سياسي داشته باشند.
اسامي بركنار شدگان در روزنامه هاي تهران انتشار يافته بود. در آن زمان هنوز ممنوعيت خروج مردها از ايران كه از زمان پيروزي انقلاب برقرار شده بود به قوت خود باقي بود.

انتخابات سال 1392 رئیس قوه مجریه جمهوری اسلامی و تعیین 8 نامزد انتخاباتی از میان 686 داوطلب ـ تفاوت نتایج نظرسنجی با شمارس آراء

22 اردیبهشت 1392 اعلام شد که 686 تَن داوطلب نامزدی انتخابات [قریب الوقوع آن سال] ریاست جمهور ایران شده بودند؛ 656 مَرد و 30 نفر زن، 539 نفر از آنان متاهل و 147 نفر مجرد بودند. جوانترین نامزد 19 ساله و سالمندترین آنان 87 ساله. ضمنا 116 تن از این داوطلبان دارای مدرک پایان تحصیلات دوره متوسطه و هفت نفر نیز تحصیلات کمتری داشته اند. بقیه بالاتر از تحصیلات متوسطه.
شورای نگهبانِ قانون اساسی و احکام اسلام چند روز بعد، از میان این داوطلبان هشت تن را به عنوان نامزد انتخابات تعیین و اعلام داشت که یکی از آنان حسن روحانی (حسن فریدون) بود. پس از ارسال اسامی نامزدهای تعیین شده از سوی شورای نگهبان به وزارت کشور و انتشار اسامی آنان از سوی این وزارت، تبلیغات نامزدها آغاز و رای گیری 24 خرداد 1392 برگزارشد.
اصل یکصد و پانزدهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ـ رئیس جمهور باید از میان رجال مذهبی و سیـاس*ـی که واجد شرایط زیر باشند انتخاب گردد:
ایرانی الاصل، تابع ایران، مدیر و مُدبّر، دارای حسن سابقه و امانت و تقوی، مؤمن و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی ایران و مذهب رسمی کشور.
اصحاب نظر پس از اعلام شمار داوطلبان که 686 نفر بودند، و در میان آنان 19 ساله، زن [که قانون اساسی اشاره به رجال مذهبی و سیـاس*ـی دارد]، زیر دیپلم متوسطه و یا بالای 80 ساله و برخی دارای شغل آزاد ـ گفتند که اين رقمِ نسبتا چشمگير، تعجب ندارد، نیمی از اتباع کشور هم می توانند داوطلب نامزدی شوند، داوطلب شدن براي نامزدي آزاد است و در یک دوره، نزدیک به هزار تن داوطلب شده بودند ـ حتی چند ایرانی مقیم خارج برای داوطلب شدن به وطن بازگشته بودند، ولی انتخاب نامزدان انتخاباتی از ميان داوطلبان نام نويسي کرده، با شوراي نگهبان است. در کشورهایی که احزاب بزرگ وجود ندارد که نامزد معرفی کنند معمولا شمار داوطلبان زیاد است. با این تفاوت که در جمهوری اسلامی ایران، داوطلب بودن و اسم نویسی براي آمادگی کردن به مفهوم نامزد بودن نیست.
تفسیرنگاران مطبوعات کشورهای دیگر انتخاب نامزدهای اصلی از سوی شورای نگهبان از میان داوطلبان را به نوعی انتخابات دو مرحله ای تعبیر کرده بودند.
برخی از این اصحاب نظر روی داوطلب شدن هاشمی رفسنجانی برای انتخابات خرداد 1392 انگشت گذارده بودند که در 79 سالگی داوطلب شده بود. وی قبلا 8 سال رئیس جمهور بود و پیش از آن 9 سال رئیس مجلس، مدتی وزیر کشور و از موسسان دانشگاه آزاد، زمانی رئیس مجلس خبرگان و اینک رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام.
پاره ای از این صاحب نظران از نامزد شدن هاشمی در آن دوره و پس از محکوم به زندان شدن دخترش به اتهام انتقاد از نظام و تعقیب قضايي پُر سر و صداي پسرش به اتهامات سیـاس*ـی و سوء استفاده مالی و سالها پیش نيز دوستان و بستگانش و انتقادهای بعضی از مجلسیان و رسانه ها و مقامات و ... تعجب خودرا پنهان نکرده بودند. یک کارشناس اقتصادی گفته بود که مسئله امروز ایران «تورّم پول ـ نقدینگی» است و این تورم در دوره دوم ریاست جمهور هاشمی حتی به 40 درصد رسیده بود و «دلار» برای مدتی (نيمه دهه 1370) به 650 تومان. مهاجرت های انبوه از روستا به شهر و از شهر به خارج از کشور، از سرگرفته شدن کار تاسیس مدارس پولی ـ به رغم اصل 30 قانون اساسی و تاکید قانون تعلیمات اجباری مصوب 1321 بر یکنواخت بودند تحصیلات عمومی از زمان ریاست او آغاز شده و .... مجمع مصلحت نظام به ریاست او سیاست های اجرایی بر اصل 44 قانون اساسی نوشت، و در پی آن بانک غیردولتی تاسیس شده و مسائل بانکی کنونی به وجود آمده است. اصل 44 بانکداری را در بخش دولتی قرارداده است و پس از انقلاب بانک های غیر دولتی ملّی شدند و در ایران تا سه دهه بانک غیر دولتی وجود نداشت و مسئله بانکی و گرفتن وام و تعلل در بازپرداخت دیده نمی شد.
طبق برنامه ـ انتخابات دور یازدهم، 24 خرداد 1392 برگزارشد و 25 خرداد 1392 (15 ژوئن 2013) ـ ساعت 8 و 18 دقیقه بعد از ظهر: مصطفی محمد نجّار وزیر وقت کشور (جمهوری اسلامی ایران) نتایج انتخابات را به این شرح اعلام کرد:
ــ حسن روحانی: 18 میلیون و 613 هزار و 329 رای
ــ محمد باقر قالیباف: 6 میلیون و 77 هزار و 292 رای
ــ سعید جلیلی: 4 میلیون و 168 هزار و 946 رای
ــ محسن رضایی میرقائد: 3 میلیون و 884 هزار و 412 رای
ــ علی اکبر ولایتی: دو میلیون و 268 هزار و 753 رای
ــ محمد غرضی: 446 هزار و 15 رای
نتایج آخرین نظرسنجی پیش از رای گیری که 23 خرداد گزارش شده بود از این قرار بود:
ــ محمدباقر قالیباف: 29.3 درصد
ــ حسن روحانی: 19.1 درصد
ــ محسن رضایی: 17.8 درصد
ــ علی اکبر ولایتی: 12.4 درصد
ــ سعید جلیلی: 11 درصد
ــ محمد غرضی: 2 درصد.
حسن روحانی (حجت الاسلام) که نزدیک به دو ماه بعد دوره ریاست جمهور خودرا آغاز کرد متولّد 21 آبان 1327 (12 نوامبر 1948) در سرخه ِ سمنان است. طبق اصل 113 قانون اساسی جمهوری اسلامی، رئیس جمهور رئیس قوه مجریه و دارای مقامی پس از مقام رهبری است. بنابراین، رئیس کشور بشمار نمی آید.






نامه ی انتقاد تند 150 نماینده مجلس شورای اسلامی از هاشمی رفسنجانی که توجه به طبقه خاص و «تمایل طلب» داشته است

150 تن از نمایندگان مجلس شورای اسلامی 22 اردیبهشت 1392 نامه ای را خطاب به آيت الله هاشمي رفسنجاني امضاء کرده بودند که خبرگزاری ها عنوان «نامه انتقادی» به آن داده بودند. در این نامه که «ایسنا» متن کامل آن را منتشر ساخته بود از این اظهار هاشمی رفسنجانی که ما با اسرائیل سر جنگ نداریم انتقاد شده بود. این نمایندگان نوشته بودند: "این ساده اندیشی است که اعلام شود ما با اسراییل سر جنگ نداریم و اگر کشورهای عربی با اسراییل بجنگند ما از آرمان‌های آنها حمایت خواهیم کرد. امام (آیت الله خمینی) همه تلاش خودرا بکار بُرد تا مساله فلسطین را یک مساله اسلامی کند و از حصار عربیّت خارج سازد. اگر ما با اسراییل سر جنگ نداشته باشیم، اسراییل با ما سر جنگ خواهد داشت و ....".
این نمایندگان همچنین سخنان هاشمی رفسنجانی را به منزله فاصله گرفتن از اندیشه های آیت الله خمینی توصیف کرده بودند و خواسته بودند که وی به اندیشه‌های آیت الله خمینی و آیت الله خامنه‌ای بازگردد و از کسانی که دل در گرو انقلاب اسلامی ندارند فاصله بگیرد.
همچنين، این 150 نماینده در نامه خود از هاشمی انتقاد کرده بودند که چرا وي تلاش می‌کند کشوررا در حالت خطیر نشان دهد و به او یادآور شده بودند که در دوران حکومت او، مردم بارها نارضایتی خودرا از نحوه اداره کشور ابراز کرده بودند.
این نمایندگان که اکثریت دارند در نامه خود به هاشمی رفسنجانی چنين هشدار داده بودند: "باید بپذیرد که امروزه توده های مردم بازتر و آگاه تر از زمان حاکمیت او شده اند و نیز قدرتمندتر زیراکه مناصب [مشاغل و مقام ها] از دست خانواده های «تمایل طلب» خارج شده است ـ خانواده هایی که شما [هاشمی] آنان را «نیروهای باسابقه، شاخص و خاص» می نامید، و همین توجه و انحصار شما در نیروهای خاص باعث شد که مردم (توده ها) از نظام فاصله بگیرند.".









در قلمرو دانش

رشد سریع توان مغزی انسان در دهه های اخیر

پژوهشکده «ماکس پلانک» 13 می 2008 اعلام کرده بود که طبق نتایج به دست آمده از آزمایش ها و بررسی های این انستیتو، رشد توان مغزی (قدرت تفکر، درک و قضاوت) انسان در چند دهه گذشته سریعا در حال افزایش یافتن بوده است و دسترسی انسان به اطلاعات و نیز معلومات عمومی برای تحلیل این اطلاعات و نتیجه گیری، به رشد نیروی مغز که «قضاوت درست» بخشی از آن است در دهه یکم قرن 21 شتاب بیشتری داده است. افزایش توان مغز؛ انسان را منطقی تر، قانونمندتر و برخلاف تصوّرقبلی، اخلاقی تر می کند.
این انستیتو ششم می 2010 نیز کشف تازه خود درباره آدم نیاندرثال (تلفظ فرانسوی؛ ناندرتال) را اعلام کرده است. اسکلت باقیمانده آدمهای معروف به ناندرتال، برای نخستین بار در دره «نیاندر» در ناحیه دوسلدورف آلمان به دست آمده بود که به این نام خوانده می شوند. «ثال» به زبان آلمانی یعنی درّه. ناندرتالها در پیش از 30 هزار سال قبل در اروپا، آسیای مرکزی و آسیای غربی زندگی می کردند. اثری از آدم ناندرتال در آفریقا دیده نشده است. طبق کشف تازه پژوهشکده «ماکس پلانک»، در نزدیک به چهار درصد نفوس کنونی «اوراسیا» ژن آدم ناندرتال وجود دارد.









در قلمرو رسانه‌ها

يک غول قلم آمريکا ـ نقش علاقه مخاطبان به روزنامه نگاران در ارتقاء اهميت يک رسانه


0512howard.jpg

هوارد
هوارد اسميت روزنامه نگار آمريكايي كه 88 سال عمر و 63 سال روزنامه نگاري كرد 12 مي 1914 به دنيا آمد. بيشتر كار او در خبرگزاري يونايتدپرس اينترنشنال و شبكه هاي تلويزيوني «سي بي اس» و «ا.بي. سي.» گذشت. هوارد از سال 1939 تا دسامبر 1941 اخبار آلمان و سالهاي اول جنگ جهاني دوم را از برلين گزارش مي كرد و بارها با هيتلر و مقامات ديگر رايش سوم مصاحبه اختصاصي كرده بود.
هوارد اسميت آخرين روزنامه نگار آمريكايي بود كه پس از اعلان جنگ آمريكا به آلمان از برلين خارج شد و در اين باره كتابي تحت عنوان «آخرين قطار از برلين» تاليف كرده كه هاليوود آن را به صورت فيلم سينمايي درآورده و هوارد در آن شخصا نقش خود را ايفاء كرده است.
روزي كه ارتش آلمان به رغم قرارداد عدم تجـ*ـاوز دو جانبه، به شوروي حمله بُرد، هوارد در گزارش خود پيش بيني كرد كه آلمان به زيان خود گام برداشت و شكست خواهد خورد و چرچيل در مجلس عوام انگلستان به اين پيش بيني هوارد استناد كرد. علاقه مخاطبان به هوارد به قدري بود كه پس از انتقال وي از شبکه «سي بي اس» به شبكه «ا.بي.سي»، به اين شبكه كه در ميان سه شبكه بزرگ آمريكا سوم بود روي آوردند و از لحاظ مخاطب آن را در صدر جدول قرار دادند.
زادروز غلامحسين صالحيار روزنامه نگار يکم دهه هاي 1340 و 1350 ايران


1604sal2.jpg

صالحيار در آخرين دهه عمر خود
غلامحسين صالحيار موسس خبرگزاري راديو ـ تلويزيون ملي (واحد خبر)، بنياد گذار نخستين خبر گزاري غير دولتي ايران (پرس ايجنت) ، دو بار سردبير روزنامه اطلاعات، نخستين سردبير روزنامه آيندگان، سردبير خبرگزاري پارس، از موسسان سنديكاي روزنامه نگاران ايران و مولف چندين كتاب از جمله «چهره مطبوعات معاصر» 24 ارديبهشت سال 1311 در تهران پا به عرصه وجود گذارد و 19 آذر 1383 در 72 سالگي فوت شد.
از صالحيار به عنوان روزنامه نگار تمام عيار نسل گذشته ياد مي كنند كه همه وجود خود را در اين راه گذاشته بود؛ به گونه اي كه از دست دادن يك خبر و محروم شدن مردم از آن، وي را بيمار مي كرد و گاهي روانه بيمارستان مي ساخت. كارشناسان جهاني ژورناليسم، صالحيار را بزرگترين روزنامه نگار ايران در دهه هاي 1960 و 1970 اعلام كرده بودند.

salehyar-gholam.jpg
صالحيار در دهه 1960

صالحيار در طول عمر روزنامه نگاري خود، هيچگاه همه شب را نخوابيد. او از ساعت پنج بامداد تا 11 شب در روزنامه بود و در دوران سردبيري وي فروش روزنامه اطلاعات به 850 هزار نسخه در روز رسيده بود. تيتر معروف «شاه رفت» را صالحيار نوشت. اوج اخبار راديو ـ تلويزيون نيز مربوط به دوران او بود. صالحيار روزنامه نگاري را پس از شركت در نخستين دوره آموزش روزنامه نگاري ايران، از بهار سال 1335 به عنوان مترجم اخبار بين الملل و همزمان دبير صفحه هنري روزنامه اطلاعات آغاز كرده بود و پس از مصادره روزنامه اطلاعات در تابستان 1358 كنار رفت.
روزگاري در محافل جهاني رسانه ها، غلامحسين صالحيار را در راس ستون روزنامه نگاران ايران قرار داده بودند.

0115shokrkhah.jpg
شکرخواه

در ميان نسل تازه روزنامه نگاران ايران، يونس شكرخواه را مي توان جانشين صالحيار به شمار آورد كه او نيز روزنامه نگاري برجسته و سرمايه اي بزرگ براي ايران است.
آخرين تلاش صالحيار براي ارشاد حرفه اي و اعتلاي فني ژورناليسم ايران و حفظ اصالت آن آغاز فعاليت براي تاسيس يك انجمن باشگاه مانند از روزنامه نگاران قديمي حرفه اي بود . مقدمات كار را فراهم ساخته، اساسنامه را نوشته و از داوطلبان كه بايد واجد شرايط مي بودند امضاء جمع كرده بود و دولت را هم درجريان كار خود قرار داده بود كه عمرش به پايان رسيد و هنوز روشن نشده است كه كدام يك از امضاء كنندگان، تلاش او را دنبال كنند.





شمس الواعظين دولت را از هرگونه مداخله در مطبوعات برحذر داشت


0513shamsolwaezin2.jpg
شمس الواعظين

شمس‏الواعظين در بازديد از سيزدهمين نمايشگاه مطبوعات در تهران كه در ارديبهشت 1385 برگزار شده بود به نام سخنگوي انجمن دفاع از آزادي مطبوعات دولت و مجلس را از هرگونه دخالت و محدود ساختن مطبوعات كشور برحذر داشت و گفت كه قوانين مربوط به فعاليت مطبوعات ايران بايد بر پايه قانون مطبوعات مشروطه (بيش از صد سال پيش) مبني بر انتشار نشريات، بدون اخذ مجوز از دولت تغيير كند.
وي كه در غرفه خبرگزاري كار ايران (ايلنا) سخن مي گفت با اشاره به اين كه در جهان امروز، به دليل فعاليت بدون مرز رسانه‏ها (انتشار در اينترنت و پخش ماهواره اي)، دروازه‏باني خبر به مفهوم كلاسيك آن وجود ندارد، هر گونه اقدام احتمالي براي محدود ساختن فعاليت هاي مربوط به كسب خبر، امري ناموفق خواهد بود. وي بر فعاليت رسانه‏هاي كشور در چارچوب‏ اصول روزنامه نگاري و اخلاق حرفه‏اي و پيمان‏هاي گروهي و بدون دخالت دولت تاكيد كرد.
ماشاء الله شمس‏الواعظين ـ در آن سال 53 ساله ـ قبلا سردبيري چند روزنامه را در تهران بر عهده داشت كه به محاق توقيف افتادند.


سایر ملل

سالروز لنگراندازي ماندگار انگليسي ها در آمريکاي شمالي و ايجاد کُلُني در ويرجينيا


poca.jpg
مجسمه پوكاهونتاس دختر رئيس قبيله سرخپوستان پوهاتان در جيمزتاون ـ اين زن در 1617 در لندن درگذشت


دسته اي انگليسي كه با سه كشتي به آبهاي شرق آمريكا (دماغه هنري ـ شهر پانصدهزار نفري ساحلي ويرجينيابيچ امروز) وارد شده بودند، پس از يک توقف کوتاه در دهانه خليج چساپيك و طي مسافتي بيش از 60 مايل در آبراهي كه آن را «جيمز ريور» نام نهاده بودند، 13 ماه مي سال 1607 در اين آبراه به نقطه اي جزيره شکل و کوچک رسيدند و پس از اين که آن محل را جايي امن و قابل دفاع در برابر حملات احتمالي اسپانيايي ها يافتند روز بعد (14 مي)، هر 104 تن از كشتي ها فرود آمدند و در آنجا سنگ بناي نخستين كلني ماندگار انگليسي به نام جيمزتاون را در قاره غربي بر زمين نهادند (كه حصار آن دوازده روزه ـ تا 26 مي ساخته و توپ قلعه، تنها عامل برتري اروپاييان نصب شد). کارساختن اطاقکهاي چوبي قلعه تا 15 ژوئن ادامه داشت. دماغه هنري (کيپ هنري) به نام شاهزاده انگليسي؛ هنري فردريک پرينس آو ويلز است.

jamestownfort.jpg
قلعه چوبي نخستين مهاجران درجيمزتاون



jamestownqueen.jpg
توپ قلعه جيمزتاون، عامل برتري مهاجران


در اين فاصله، برخي از نظاميان اين دسته به بررسي تمامي جيمزريور تا محل ريچماوند (ريچموند) امروز و مشاهده دهكده هاي بوميان دست زده بودند. در اين منطقه از آمريكا، يک طايفه از قبيله Algonquian به رياست چيف «پوهاتان» زندگي مي كردند كه در آغاز كار جز چند زد و خورد متناوب، تا مدتي برخوردي بَد با مهاجران نداشتند. اين انگليسي ها در اجراي فرماني كه جيمز يكم پادشاه وقت انگلستان در سال 1606 به كاپيتان كريستوفر نيوپورت داده بود، به قاره غربي (آمريكا) آمده بودند تا در اينجا سكني گزينند و براي انگلستان ثروت اندوزي كنند. سه كشتي مورد بحث با 104 مهاجر (همگي مرد و يا پسر) در دسامبر 1606 عازم آمريكا شده بودند كه پس از 144 روز درياپيمايي، سي ام اپريل به ساحل مُراد رسيده بودند. جيمز يكم همزمان با صدور فرمان تصاحب آمريكاي شمالي، فرستاده شاه عباس يكم پادشاه وقت ايران را هم كه يك انگليسي به نام رابرت شرلي بود به حضور پذيرفته بود.
مهاجران انگليسي به تدريج افزايش يافتند و براي خود در شرق آمريكا 13 مهاجرنشين به وجود آوردند. آنان برخي از اين مناطق از جمله نيويورك را با توسل به زور از دست اروپاييان ديگر و به ويژه هلندي ها خارج ساخته بودند. مهاجرنشينان 13گانه انگليسي بعدا برسر ماليات و نداشتن نماينده در پارلمان لندن با دولت انگلستان دچار اختلاف شدند. نخست نسبت به پادشاه انگلستان وفادار بودند و خودمختاري داخلي مي خواستند ولي پس از اينكه انگلستان با آنان وارد جنگ شد، خواهان استقلال كامل شدند و 169 سال پس از استقرار در جيمزتاون، اعلام استقلال كردند و كشورشان به صورت يك فدراسيون، «ايالات متحده آمريکا» نام گرفت كه پس از فروپاشي شوروي در دسامبر 1991 خودرا تنها ابرقدرت جهان مي داند.

jamestownqueen2.jpg
ملکه انگلستان در نخستين قلعه مهاجران

در ماه مي سال2007 به مناسبت 400 ساله شدن ايالات متحده (استقرار انگليسي ها در کلني جيمز تاون ِ ويرجينيا)، مراسم متعدد برگزار شده و ملکه انگلستان از اين محل ديدن کرده بود.
انگليسي ها 22 سال پيش از استقرار در ويرجينيا، وارد جزيره «رونوک» در شرق کاروليناي شمالي امروز (و نه چندان دور از دهانه خليج چساپيک) شده بودند که اين مهاجران به طرز اسرار آميزي ناپديد شدند و لذا استقرار در جيمز تاون، ملاک تاريخ مهاجرت قرار گرفته است.
انگليسي ها خيلي ديرتر از رقباي اروپايي از جمله پرتغال، اسپانيا، هلند و حتي فرانسه در صدد يافتن اراضي دوردست و «ناشناخته براي اروپاييان آن زمان» و تصرف آنها بر آمدند و ديرتر از همه به آمريكا رسيدند ولي ماندگارتر و پيروزمندتر بودند.
آنان هنگامي قدم به آمريكاي شمالي گذاردند كه اسپانيايي ها در اين منطقه در كلني فلوريدا مستقر شده بودند و فرانسويان در شمال شرقي کانادا.
بر خلاف مهاجران اروپايي ديگر، مهاجران انگليسي پس از ورود به آمريکا بوميان (سرخپوستان) را از ميان بردند و يا پراكنده ساختند و آخرالامر به داخل اراضی محصور (رزرويشن) فرستادند و برجايشان نشستند.
دولت واشنگتن (پس از كسب استقلال) بعدا و به تدريج لوئيزيانا (مناطق مرکزي از شمال تا جنوب) را از فرانسه و فلوريدا را از اسپانيا و آلاسكا را از روسيه خريداري كرد و ايالتهاي ديگر از تكزاس تا كاليفرنيا را با جنگ از دست مكزيك خارج ساخت و با برانداختن حكومت پادشاهي هاوايي بر اين جزاير نيز مستولي شد و ايالات متحده با 50 ايالت را كه هركدام استقلال داخلي نسبتا كامل دارند به وجود آورد.

hawaiiking.jpg
Kamehameha پادشاه کشور هاوايي در قرن 19







بپاخيزي بزرگ هنديان در ماه مه 1857


mutinee.jpg
مقر انگليسي ها پس از بپاخيزي هنديان به اين صورت درآمد ـ جمجمه ها تا چند سال بر خاك افتاده بود


دهم ماه مي سال 1857 و دو ماه پس از لشكركشي انگليسي ها به ايران به منظور جداساختن افغانستان از پيكر ميهن، هندياني كه به عنوان نظامي محلي به استخدام انگلستان درآمده بودند پس از پي بردن به نيات اين دولت از استقرار در شبه قاره هند، دست به عصيان و نافرماني زدند، افسران انگليسي خود را كشتند و روز بعد (11 مي) دهلي را تصرف و به امپراتور تيموري هند مهر «بي عرضگي» زدند و او را در كاخش بازداشت كردند. اين هنديان از روز بعد در دهلي و هر نقطه اي را كه آزاد مي كردند، انگليسي ها نابود مي ساختند. آنان در اندك زماني بر سراسر مناطق مركزي، شمالي و شمال شرقي و شمال غربي هند استيلا يافتند و نزديك به يك سال با انگليسي ها كه پي در پي نيروي كمكي مي فرستادند جنگيدند. هنديان به اين قيام كه نخستين بپاخيزي آنان برضد انگليسيهاست افتخار و مباهات مي كنند.
انگليسي ها قبلا به نام تجارت و زير پوشش كمپاني هند شرقي انگلستان گام به هند نهاده بودند كه به تدريج، نخست به نام حفاظت از اموال كمپاني واحد نظامي ايجاد كردند و پس از اين كه قوت گرفتند به كنترل امور اداري و سياسي دست زدند و امپراتور را عروسك دست خود قراردادند و ... كه هنديان متوجه نّيت آنان شدند و دست به قيام زدند. كارل ماركس در 30 گزارش مقاله مانند كه از لندن درباره بپاخيزي هنديان نوشته كه در روزنامه آمريكايي «نيويورك ديلي تريبيون» چاپ شده وضعيت اين بپاخيزي و علل آن را شرح داده است. بنابراين، دلايلي را كه مورخان انگليسي نوشته اند از جمله بكاربردن پيه خوك و گاو براي نگهداري (جلوگيري از زنگ زدگي) كارتريج فشنگها دقيق نيست.
در پي فرونشستن بپاخيزي درخشان سالهاي 1857 و 1858 هنديان (كه 150 سال و اندي از آغاز آن مي گذرد) دولت لندن امور كمپاني هند شرقي را رسما برعهده گرفت، به جاي امپراتور تيموري يك راجه انگليسي را فرماندار كل هندوستان كرد و سپس به جان ايران افتاد و بيشتر بخشهاي بلوچستان را از ايران جدا ساخت و ضميمه هند كرد كه اينك غرب پاكستان را تشكيل مي دهند. دولت لندن با کشيدن خط مرزي «دورند» قبايل پشتون را دو قسمت کرد و بيش از نيمي از پشتون هارا ضميمه هندوستان ِ خود کرد که اينک در پاکستان هستند و ناراضي و درگير. در آن زمان ناصرالدين شاه سلطنت ايران را برعهده داشت كه اقدام موثري براي حفظ بلوچستان نكرد (درحقيقت ككش نگزيد)!.
ملت هند يازدهم مي 2007 به مناسبت يکصد و پنجاهمين سالگرد قيام هنديان برضد انگليسي ها که دهم مي از ميروت آغاز شده و در اندک زمان به لوکنو، کان پور و جهانسي گسترش يافته بود مراسم متعدد برپا داشتند و آن را نخستين قيام عمومي هنديان برضد استعمار انگلستان عنوان دادند که در اين قيام ملت هند، صرف نظر از مذهب و زبان شرکت کرده بودند.

mutinee2.jpg
انگليسيها هندياني را که از اطاعت آنان سرپيچي مي کردند، اين چنين به دهانه توپ مي بستند و قطعه قطعه مي کردند



mutinee3.jpg
اعدام هندي به دست هندي و به دستور انگليسي ها (معروف به «صاحب»)










برخي ديگر از رويدادهاي 13 مي


  • 1907: بانو «دافنه دو موريه» داستان نگار انگليسي 13 ماه مه 1907 به دنيا آمد و 82 سال عمر كرد. وي با نوشتن دهها داستان جالب از موفقترين داستان نگاران قرن 20 بشمار مي رود. دافنه چند كتاب داستان كوتاه هم دارد. داستان «ربكا» كه در سال 1938 انتشار يافت، دافنه را مشهور جهان ساخت. نخستين داستان دافنه در سال 1931 انتشار يافت و آخرين كتابش كه حاوي بيوگرافي او بود و نيز نامه هاي جالبي كه دريافت داشته بود در سال 1995 به زير چاپ رفت. دافنه 19 آوريل سال 1989 فوت شد.


  • 2004: برخي از رسانه ها پايين رفتن ميانگين سهام ( داو جونز ) را در بورس نيويورك و قرار گرفتن در زير خط 10000 واحد را كه در اين روز صورت گرفت به حساب انتشار عكسهاي زننده شكنجه زندانيان عراقي در زندان ابو غريب و يك اردوگاه در جنوب عراق كه عواطف جهانيان را جريحه كرده گذارده بودند. ميزان سقوط سهام 127 واحد بود.
 
  • پیشنهادات
  • ...zαнrα...*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/16
    ارسالی ها
    3,488
    امتیاز واکنش
    30,283
    امتیاز
    913
    محل سکونت
    تبــــ❤️ـــریز
    ايران

    روزي که احمدخان ابدالي (احمدشاه درّاني) پنجاب را ضميمه قلمرو خود ساخت و مسائل بعدي


    ahmadshah-dorrani.jpg
    احمدخان ابدالي(احمدشاه دُرّاني)

    احمدخان ابدالي (احمدشاه درّاني) كه قبلا از ژنرالهاي ارتش ايران بود و پس از قتل نادرشاه [در جريان كودتاي دهم ژوئن سال 1747 در يک اردوگاه نظامي در نزديکي قوچان) به قندهار بازگشته و دعوي استقلال و پادشاهي كرده بود 16 ماه می 1757 (9 سال پس از اعلام استقلال در قندهار) پنجاب را ضميمه قلمرو خود کرد. وي 28 ژانويه اين سال دهلي را تصرف كرده بود.
    احمدخان که در هرات به دنيا آمده بود پس از اعلام استقلال در قندهار به احمدشاه درّاني شهرت يافته بود در جريان جنگ ايران و هندوستان و تصرف دهلي در مارس 1739 توسط نادر شاه، از افسران ارتش ايران در آن جنگ بود. جانشينان احمدخان كه داعيه بيشتر نقاط غرب رود سند را داشتند دشمني انگليسي ها را با خود برانگيختند كه منجر به چند جنگ و سرانجام، كشيدن خط «دوراند» و تقسيم قبايل پشتون (میان هندوستان انگلیس و افغانستان) شد كه اينك دهها ميليون تن از جمعيت پاكستان را تشكيل مي دهند و اندیشه وحدت دوباره را درسر دارند و مشكلات جاري پاكستان از اين ناحيت (منطقه پشتون نشین = پختون و يا پاتان نشين وزیرستان و ایالت سرحد به مرکزیت شهر بزرگ پیشاور) است. برخي از پاتان ها خواهان ايجاد يک کشور مستقل به نام پختونستان هستند که زماني، محمدظاهر شاه پادشاه وقت افغانستان از اين خواست پاتان ها حمايت مي کرد.
    دینشاه پارسی و تاسیس حزب کنگره هند

    حزب کنگره هند (حزب حاکم) در ماه می 1885 تاسیس شد و «دینشاه پارسی» از موسسان ارشد آن ـ یک ایرانی تبار ِ زرتشتی بود. فیروزشاه مهتا ـ پارسی دیگر ـ به تاسیس این حزب که بعدا پرچم جنبش استقلال هند را برافراشت وسیعا کمک کرد، ازجمله کمک مالی. از دهه 1940 لَعل جواهر نِهرو مرد شماره یک این حزب شد که حزبی پاپیولیستی و سوسیال دمکرات بشمار آمده است. ایندیرا گاندی دختر نهرو که سالها نخست وزیر هند بود بانوی یک ایرانی تبار بود. شوهر اينديرا ـ فيروز گاندي، يك پارسي بود كه نياكان او در سده پس از افتادن ايران به دست عرب چون نمی توانستند سلطه اينان را تحمل کنند، از ايران به هند مهاجرت کردند.
    سونیا گاندی عروس بانو ایندیرا اینک (و پس از درگذشت شوهر در انفجار بمب) رئیس این حزب و گروه پارلمانی آن است که دولت را به دست دارد. تاریخ نگاران از بازماندگان نهرو که از نيمه ماه می 2004 به قدرت بازگشته اند به عنوان «پارسي ـ هندي» یاد کرده و نوشته اند که نام خانوادگی ایندیرا ارتباط به مهاتما گاندی ندارد و از نام خانوادگی فیروز (پیروز) گرفته شده است.

    اطمینان دولت ترومن (آمریکا) به مصدق

    14 ماه می 1952 (24 اردیبهشت 1331) دولت آمریکا «هنری آلفرد بایرود» ژنرال پیشین و معاون وزارت امورخارجه این کشور در امور خاورمیانه و آسیای جنوبی را برای مذاکره با مصدق و تلاش برای حل مسالمت آمیز مسئله نفت به ایران فرستاد. روزنامه های تهران نوشته بودند که بایرود به مصدق اطمینان داده است که واشنگتن در قضیه نفت تحت تاثیر تلقینات لندن قرار نخواهد گرفت. (بایرود ـ متولد در 1913 و متوفی در 1993 ـ بعدا سفیر آمریکا در مصر، افغانستان و پاکستان شد. نظرات او درباره مسئله اعراب و اسرائیل مهم و جالب اعلام شده و از زمان کارتر به این سوی مورد توجه و راه حل مسئله قرارگرفته است).
    مصدق در پی گفت و گو با بایرود اعلام کرد که نفت یک کالا است و آن را به هر مشتری (خریدار) که پیدا شود خواهد فروخت. به علاوه، دادگاه بین المللی لاهه را که دولت لندن به آن مراجعه کرده صالح برای رسیدگی نمی داند زیراکه عمل ملی کردن نفت موضوعی داخلی است و قانون شده است و دادگاه بین المللی نمی تواند برضد اراده یک ملت وارد عمل شود. او به لاهه خواهد رفت ـ تنها برای استفاده از تریبون دادگاه بین المللی برای زدن حرف های خود در دفاع از حقوق ایرانیان. شهر لاهه همچنین محیط مناسبی است برای ایراد نطق و مصاحبه و زدن حرف حق.
    اظهارات مصدق درباره فروش نفت به هر خریدار به اجرا درآمد و ششم ماه بعد (27 می 1952) کشتی رُزماری برای حمل نفت در یک بندرگاه ایران پهلو گرفت ولی در جریان حمل آن به اروپا در مدخل دریای سرخ به دام یک کشتی جنگی انگلیسی افتاد و محموله نفت آن در بندر عدن تخلیه شد و ایران خودرا با مسئله تحریم نفت از آن طریق (توقیف نفتکش ها در دریاها) رو به رو دید و ....






    مظفر بقابي متهم به مشارکت در قتل افشارتوس


    0514bagha.jpg
    دکتر بقائي

    بيست و چهارم ارديبهشت سال 1332 وزير وقت دادگستري از مجلس شوراي ملي خواست كه در رابـ ـطه با ربودن و قتل ژنرال افشارتوس رئيس شهرباني كل (پليس ايران و امروزه؛ نيروي انتظامي)، از دکتر مظفر بقايي (نماينده مجلس) كه در مظان اتهام است سلب مصونيت پارلماني كند تا بشود اورا تحت تعقيب قضايي قرار داد.
    پس از براندازي 28 امرداد 1332 پرونده ربودن و قتل افشارتوس بسته شد و منع تعقيب متهمان که برخي از آنان قبلا زنداني شده و اعترافاتي کرده بودند صادر گرديد. ربودن افشارتوس عمدتا با هدف تضعيف دولت دکتر مصدق صورت گرفته بود. دکتر مصدق وي را به رياست شهرباني کل کشور منصوب کرده بود، نه شاه.





    حکم اعدام شاه، فرح و .....


    0514khalkhali.jpg
    خلخالي

    بيست و چهارم ارديبهشت 1358 (14 ماه مي 1979) شيخ صادق خلخالي رئيس وقت دادگاههاي انقلاب در يك مصاحبه مطبوعاتي كه در صفحات اول روزنامه ها انتشار يافته بود گفته بود كه حكم اعدام شاه، فرح، اشرف، غلامرضا، فرح ديبا، شريف امامي، اردشير زاهدي، شعبان جعفري، سپهبد اويسي و پاليزبان را صادر كرده و هر ايراني كه اينها را بكشد عامل اجراي حكم دادگاه محسوب خواهد شد.
    وي در همين مصاحبه گفته بود كه اميرعباس هويدا پيشنهاد يك ميليون دلار رشوه داده بود تا اعدام او دو ماه به تاخير افتد تا بتواند توصيه هايش را بنويسد و به دولت وقت (دولت مهدي بازرگان) اندرز بدهد. مهدي بازرگان از مخالفان اعدام هويدا بود.
    ريشه تعـ*رض يک افغان جوان به سفير پاکستان در تهران

    سفیر پاکستان در تهران یازدهم ماه می 2010 در خیابان پاسداران مورد حمله یک افغان 21 ساله قرار گرفت و مجروح شد و جهت درمان به بیمارستان انتقال یافت. این افغان جوان با خود چاقو حمل می کرد ولی در جریان حمله از آن استفاده نکرده بود. پلیس تهران گفته بود که سفیر پاکستان در سر راه همه روزه خود به محل استخر و سونا مورد حمله قرارگرفت. «سونا رفتن» با پول مردم تنگدست پاکستان؟.
    تا زماني که مسئله پشتون های پاکستان (پختون ها = پاتان ها) که انگلیسی ها با کشيدن خط مرزي «دورَند» آنان را از موطن اصلی قبيله (افغانستان) جدا و ضمیمه هندوستان وقت خود کرده اند حل نشود این خصومت، مسئله طالبان پاکستانی، ناآرامی های وزیرستان و ایالت سرحد (مناطق پشتون = پاتان نشین که پس از تجزیه هندوستان، سهم پاکستان شده اند) حل نخواهند شد و هر روز ابعاد بیشتری به خود خواهند گرفت. دولت پاکستان که در دهه 1940 از تجزيه هندوستان بوجود آمده عمدتا به دلیل همین مسائل و اختلافات جغرافيايي ديگر است که ناچار است متحد يک قدرت جهاني بزرگ باشد ـ قدرتي که با هند منافع مشترک و دوستي بسيار نزديک نداشته باشد.
    در سال 1998 يک مقاله نگار روس نوشت: "روس ها فراموش نخواهند کرد که حرف شنوی پاکستان از غرب و ايجاد گروههاي مجاهد، اسلاميست و ... بود که به شکست مسکو در افغانستان انجامید و یک تلفات 15 هزار نفری را متحمل شد.".





    اشاره ها و سرنخهاي روز براي بررسي پژوهشگران

    گزارش روزنامه كيهان از جزئيات يك سوء استفاده اداري در جمهوري اسلامي ايران

    روزنامه كيهان وابسته به دفتر رهبري جمهوري اسلامي در صفحه دوم شماره 23 ارديبهشت 1385 (13 ماه مي 2006) گزارشي منتشر كرده بود كه از يك حيف و ميل ديگر در ايران حكايت مي کرد. خبر گيهان از اين قرار بود:

    "آقاي «الف» تقريباً در تمام مزايده هاي سازمان هاي دولتي- بنيادها و اداره تصفيه ورشكستگي- شركت مي كند و از قضا!! هميشه نيز برنده مي شود و بازهم از قضا!! اموالي كه به مزايده گذارده شده است را با قيمتي چند برابر كمتر از ارزش واقعي به چنگ مي آورد و البته در برخي از موارد هم اين آقاي خوش شانس!! بدون اين كه مزايده اي در كار باشد، صاحب اموال بادآورده مي شود و ....
    جديدترين شاهكار (اين آقا) در اين زمينه كه بعيد است آخرين آنها باشد، تصاحب يك قطعه باغ مركبات 7/12هكتاري در شمال كشور است. اين قطعه زمين همراه 2 قطعه زمين ديگر متعلق به شركتي بنام «چكش» بود كه قبل از پيروزي انقلاب، طرف قرارداد يكي از سازمان هاي دولتي بود و بعد از پيروزي انقلاب، اعضاي مؤسس آن كه از وابستگان رژيم شاه بودند، به خارج از كشور گريختند و قرار شد سازمان مديريت، اين سه قطعه زمين را بابت بدهي شركت چكش به آن سازمان دولتي در اختيار سازمان دولتي مزبور قرار دهد و سازمان مورد اشاره نيز زمين 7/12 هكتاري را در اختيار گرفت.
    بعدا اين باغ 7/12هكتاري ازسوي يكي از بنيادها بدون آن كه اين بنياد در ماجراي مذكور سمت قانوني داشته باشد به مبلغ 76 ميليون تومان (80 هزار دلار) به آقاي «الف» فروخته شد، بي آن كه اين معامله به سازمان دولتي ياد شده (سازمان اصلي) اطلاع داده شود .... وقتي ماجراي اين معامله فاش گرديد، همين ملك بدون ارزيابي مجدد و بي آن كه مزايده اي صورت پذيرد با افزايش حدود 30 ميليون تومان به همان شخص، يعني آقاي «الف» واگذار گرديد.
    گفتني است كه در زمان معامله دوم، وزارت آموزش و پرورش كه از ماجرا و مالكين اصلي ملك ياد شده بي خبر بود، قصد داشت باغ 7/12 هكتاري را به مبلغ يك ميليارد و 270 ميليون تومان از آقاي «الف» بخرد ولي آقاي «الف» قبول نكرد و ....
    هم اكنون قيمت اين باغ كه قانوناً متعلق به يك سازمان دولتي است، بيش از چند ميليارد تومان است و فرياد اين سازمان دولتي كه چرا بايد ملك متعلق به دولت اينگونه توسط سرمايه داران تاراج شود، تاكنون به جايي نرسيده است.
    كيهان در زير اين خبر افشاگرانه خود چنين آورده است:
    «بديهي است كه كيهان در صورت ادامه اين ماجرا كه نامي جز «زورگيري» ندارد، اسامي كامل افراد و مراكز مربوط را منتشر خواهد كرد.".




    سينما

    سالگشت مرگ Rita Hayworth ـ زندگاني پُرتلاطم «ريتا» که همه اش درس عبرت است


    rita-hayworth2.jpg

    Rita Hayworth
    ريتا هيورث Rita Hayworth بازيگر آمريكايي فيلمهاي سينمايي ـ از 1937 تا 1973 ـ كه با علي خان محلاتي (ايراني تبار و فرزند آقاخان سوم) هم ازدواج كرد و از او دختري به نام ياسمين دارد 14 ماه مي 1987 در 68 سالگي از بيماري آلزايمر (فراموشي) درگذشت. ياسمين تحت تاثير خصلت ايراني خود كه هيچگاه پدر و مادر را در سنين سالخوردگي و ازكارافتادگي تنها نمي گذارند مادر را در طول بيماري نزد خود در شهر نيويورك نگهداري كرد و آوازه همين فداكاري و دشواري هاي بستگان آلزايمري ها باعث شد كه انجمن حمايت از بيماران آلزايمر به وجود آيد و ياسمين به رياست آن انتخاب شود.
    «ريتا» که محصول ازدواج يک مرد اسپانيايي و يک بانوي آمريکايي ـ و هر دو رقصنده حرفه اي ـ بود 17 اکتبر 1918 در نيويورک به دنيا آمد. پدر او «ادواردو کانسينو» بعدا يک آموزشگاه تدريس رقـ*ـص در لس آنجلس داير کرد که ريتا هم که نام او «مارگاريتا کارمن کانسينو» بود از شاگردان اين آموزشگاه بود که به موازات تحصيل در دبيرستان در آن آموزشگاه هم درس مي گرفت. رکود اقتصادي ده ساله (1329 تا 1939) آمريکا، کار آموزشگاه رقـ*ـص کانسينو را هم کساد کرد زيراکه در آن وضعيت، اشتياقي به ياد گرفتن رقـ*ـص در افراد باقي نمانده بود. ادواردو براي يافتن درآمد، با خانواده اش به کشور مکزيک رفت و بکار رقصيدن در کاباره ها و کلوب هاي شبانه تن داد و به تدريج دخترش ـ مارگاريتا را هم وارد کار رقـ*ـص در کاباره کرد که شهرت هنري يافت و سينماگران اورا به بازي در فيلم ـ فيلمهاي با صحنه هاي رقـ*ـص دعوت کردند. به درستي معلوم نيست که مارگاريتا از چه زماني نام خودرا به «ريتا» تغيير داد و نام خانوادگي مادرش (بانو اولگا هي ورث) را برخود نهاد و شد: ريتا هيورث Rita Hayworth.
    ريتا که در دهها فيلم سينمايي بازي کرد و عناوين و جوايز متعدد نصيب خود ساخت، به اظهار جامعه شناسان و روانشناسان، دورانديش و واقع بين نبود و اين دو ضعف سبب شده بود که با موسسات تهيد فيلم درگيري داشته باشد که شمار آنها کم و معدود بود و بنابراين ميان فيلم هاي او و تغيير موسسه فاصله مي افتاد و اورا دچار مشکلات عاطفي مي کرد ـ از نوعي که مشاهير با آن رو به رو هستند. همين دو ضعف باعث شده بود که در فاصله اي نسبتا کوتاه 5 بار ازدواج کند که هر طلاق يک معضل و دشواري است و آسيب رواني دارد. ازدواج او با علي خان محلاتي (از مشاهير وقت جهان) که چهار سال هم بيشتر طول نکشيد و محصول آن يک دختر بود بيش از ازدواجهاي ديگر درد سر داشت. علي خان که يک مسلمان بود، طلاق ـ جز به طريقه اسلام و قوانين اسلامي را قبول نداشت و براي دادگاههاي آمريکا و اروپا رسيدگي به دادخواست، توهّم يک مسئله قضايي ايجاد کرده بود. ريتا سرانجام به توصيه وکيل (مشاور قضايي) خود، براي حل اين مسئله مجبور شد براي مدتي مقيم ايالت نواداي آمريکا شود که امر طلاق در آن آسان است و به نتيجه برسد و دخترش را به پدر ندهد که قوانين اسلامي حضانت مادر را محدود به چند سال کرده است.
    اين آسيب هاي عاطفي ناشي از واقع بين نبودن و ساده انديشي، ريتا را دچار بيماري هاي عصبي کرد و به سوي افراط در الـ*کـل کشانيد که نتيجه اش بيماري الزايمر بود. ريتا در سال 1972 و در جريان بازي در يک فيلم، متوجه شروع بيماري آلزايمر در خود شد زيراکه که جملات فيلمنامه را نمي توانست به خاطر بسپارد و فيلمبرداران مجبور بودند که «جمله ـ جمله» فيلم بردارند و با روش «اِديت» به هم بچسبانند. با وجود اين، چون ريتا که نياز به پول داشت سال بعد هم در يک فيلم ديگر بازي کرد که آخرين فيم او بود.
    ريتا که روزگاري براي ديدنش از سر و کول هم بالا مي رفتند، پس از تشديد آلزايمر تنهاي تنها ماند و اگر ياسمين نبود همان زمان از بيکسي و تنهايي جان داده بود که ياسمين به کمک شتافت و اورا به نيويورک نزد خود بُرد و تا آخرين لحظه عمر نگهداري و مراقبت کرد.
    انتشار وضعيت «ريتا» به جوامع دو درس داد. يکي اينکه در مدارس متوسطه تاکيد بيشتري به نوجوانان شود که در امر ازدواج دقت کنند که همسرشان متناسب و هماهنگ آنان باشد و در انتخاب شغل نيز بياد داشته باشند که اگر انحصاري باشد روانشناسي خاص آن را بدانند زيرا اگر برکنار شوند و يا به بازي گرفته نشوند دچار افسردگي خواهند شد زيراکه نخواهند توانست به آساني جاي ديگري براي انجام همان کار بيابند مثلا کار تهيه فيلم سينمايي که موسسات دست اندر کار چنين فعاليتي در يک کشور معين و معدود هستند.
    rita-hayworth-younger.jpg
    ريتاي جوانتر










    در دنياي داستان نويسي

    روزي كه چخوف هند درگذشت


    0514narayan.jpg
    Narayan

    «راسي پورام نارايان» داستان نگار هندي 14 ماه مه سال 2001 و پس از 95 سال زندگي درگذشت. وي مسائل جامعه هند در قرن بيستم را به سبك چخوف به صورت داستان كوتاه درآورد و منتشر ساخت و با اين كار كمك بزرگي به حل اين مسائل كرد و هنديان از اين بابت قدردان او هستند. چخوف داستانهايش را با انشايي روان و ساده مي نوشت و از بکار بردن طنز معتدل خودداري نمي کرد. ترجمه داستانهاي نارايان به زبانهاي ديگر، ملل ديگر را با روش زندگي و طرز تفكر هنديان آشنا ساخته به گونه اي كه ديگر برايشان ناآشنا و غريبه نيستند. به باور نارايان، مسائل بايد در قالبي غير مستقيم و به زباني شيرين و سبكي جالب در گوش مردم فرو رود تا متوجه درست از نادرست شوند، گذشت زمان و مشکلات طبيعي از قبيل مرگ همسر را تحمل کنند و به اصلاح امور عمومي، دشواري هاي خود (فردي) و حل مسائل بپردازند و از همه مهمتر وارد يك مسئله نشوند و زندگي كوتاهشان را تباه نكنند. نارايان که نخستين داستان خود تحت عنوان «سوامي و دوستان» را در سال 1935 منتشر ساخت بهترين روش براي دور ساختن مردم از مسائل و ايجاد يك جامعه منزه و بدون مشكل را انتشار داستان، گفتن شعر و ساختن فيلم سينمايي تشخيص داده بود، ولي نه داستان بلند، بلكه داستان كوتاه زيرا مردم معاصر حوصله خواندن داستان طولاني را ندارند و اخبار حوادث شهري و جنايي آنان را عادت به كوتاه خواني داده اند. وي سبك داستان نگاري چخوف را بهترين روش براي اين كار اعلام كرده بود و خود نيز آن را در پيش گرفته بود. نارايان تحصيلات عالي را در دانشگاه ميسور هند به انجام رسانيده بود.








    در قلمرو دموکراسي

    انتخابات ماه مي 2004 و يک بار ديگر معجزه دمکراسي در هند ـ اعمال اراده توده ها با صندوق آراء

    «دمكراسي يك بار ديگر در هند معجزه كرد». اين جمله تيتر شماره هاي 14 ماه مي 2004 بيشتر روزنامه ها در گوشه و کنار جهان بود. در انتخابات سال 2004 هند ميليارد نفري، اكثريت چهارصد ميليون راي دهنده با ساقط ساختن حكومت واجپايي، در حقيقت به اقتصاد كاپيتاليستي (بزعم او؛ اصلاحات اقتصادي)، جهاني شدن اقتصاد، پر و بال يافتن بيش از پيش هندوهاي افراطي و نيز نرمش زياد در برابربلوک غرب پاسخ ردّ دادند، به چپگرايي سنتي خود باز گشتند و قدرت را بار ديگر به حزب و خانواده نهرو كه در طول 57 سال جمهوريت هند 45 سال حكومت را به دست داشت سپردند. با اين تحول، حزب كنگره ملي هند با ائتلاف با 62 تن نمايندگان احزاب كمونيست حكومت را به دست گرفت.
    روزنامه ها به اين دليل، تغيير حكومت هند را «معجزه دمكراسي» خوانده بودند كه تا چند روز پيش از آن، كمتر كسي شكست واجپايي را پيش بيني مي كرد. به اظهار يک استاد درس دمکراسي در رشته علم حکومت، برخلاف كشورهاي ديگر كه طبقه متوسط و روشنفكران نقش اصلي را در تعيين سرنوشت انتخابات ايفاء مي كنند، در هند از همان نخستين انتخابات، اين طبقه زحمتكش و بي سرمايه بوده كه تعيين حكومت را به دست داشته است. اين بار هم اين طبقه كه اخيرا شاهد روييدن قارچ وار پولدارهاي نوكيسه، خصوصي سازي ها [ميلياردر کردن چند نفر]، پيدايش يك طبقه پولدار (فئودالهاي سرمايه و سهام) كه بمانند مالكان سابق اراضي، تحميل افاده مي كردند و نيز تحميلات بانك جهاني خسته و نگران شده بودند با آراء خود و از طريق صندوقهاي راي همه چيز را تغيير دادند.
    به اظهار اين استاد، مسلمانان هند كه از قدرت گرفتن هندوهاي افراطي در دوران حکومت واجپايي نگران شده بودند با مشارکت نسبتا كامل در انتخابات (ماه مي سال 2004) در تغيير وضعيت، نقش مهمي ايفاء کردند و سهم بزرگي داشته اند.









    در قلمرو دانش

    کاشف راه تشخيص بيماري سل

    دكتر «كلمنس فن پيركوت» دانشمند اتريشي كه راه تشخيص وجود بيماري سل در بدن يك فرد از راه آزمايش پوست را كشف كرد 14 ماه مي در سال 1874 به دنيا آمده بود. وي 55 سال زندگي كرد. عامل (ميکرب) بيماري سل توسط دکتر کخ آلماني کشف شده بود.









    در قلمرو رسانه‌ها

    منصور رُهبانی که از 11 سالگی کار روزنامه نگاری را آغاز کرده است


    Rohbani-mansoor2.jpg

    Rohbani
    در تاریخ عمومی روزنامه نگاری تنها از هفت نفر که از دوران دبستان گام به آن حرفه گذارده اند نام بـرده شده است که منصور رُهبانی (علیرضا) را بر آنان می افزاییم. رهبانی از 11 سالگی وارد کار روزنامه شده و این کاررا از سال 1335 (1956 میلادی) و از تهیه اخبار مدارس و فعالیت های هنری ـ ورزشی دانش آموزان برای دو مجله آسیای جوان و اطلاعات کودکان آغازکرده است.
    منصور Alireza (Mansoor) Rohbaniبیست و چهارم اردیبهشت 1324 (14 ماه می 1945) و چند روز پس از پایان جنگ جهانی دوم درجبهه های اروپا به دنیا آمده است و امروز زادروز اوست.
    رهبانی 19 ساله بود که عضو تحریریه روزنامه اطلاعات شد که ورود به آن به آسانی میسر نبود و در میز فرهنگی این روزنامه قدیمی خبرنگار شد. وی در اندک مدتی شهرت یک خبرنگار بی نظر به دست آورد ـ خبرنگاری که منابع خبر مطلقا نمی توانستند اورا فریب دهند و یا تطمیع کنند تا برایشان کاهی را کوه کند و وضعیت را در خبر صیقل بزند. رهبانی خبررا روان و کامل می نوشت و برای دبیر میز و سردبیر و همچنین مخاطب جای سئوال باقی نمی گذارد. او چندبار از پوشش خبرهایی که ارزش چاپ نداشتند و از یک «تبلیغ» تجـ*ـاوز نمی کردند خودداری کرده بود و به سردبیر گفته بود که او هنگام نوشتن خبر، قبلا خودرا جای مخاطب قرار می دهد و اگر ببیند که مطلب مورد نیاز جامعه است و انتشارش لازم، آن را می نویسد و گرنه زیر بار نوشتن نمی رود؛ او روزنامه نگار است نه مبلّغ و کارمند روابط عمومی. منبعی که می خواهد مطلب بدون خواننده تنظیم و چاپ شود بهتر است که به سازمان آگهی ها مراجعه کند.
    با این تفکر و نشان دادن شایستگی در ادیت و تیتر و تشخیص اهمیت خبر و توان انتخاب برای صفحه اول، منصور که پس از تاسیس آیندگان به آنجا منتقل شده بود معاون سردبیر این روزنامه شد که چند معاون دیگر هم داشت. وی شش سال و تا سال 1352 سمت معاونت سردبیری آیندگان را حفظ و در این سال معاون اول سردبیر روزنامه مردم [ارگان حزب مردم، حزب اقلیت] شد. در جریان رقابت احزاب برسر ربودن روزنامه نگار خوب برای روزنامه هایشان، منصور به روزنامه رستاخیز رفت و معاون سردبیر این روزنامه شد و از سال 1354 تا 1357 در این سمت بود. پس از انقلاب، منصور تقاضای پروانه انتشار روزنامه کرد و ناشر «روزنامه بامداد» شد و آن را در اردیبهشت 1358 و درست ماهی که 34 ساله شده بود منتشر ساخت که در اندک مدت در ردیف روزنامه های بزرگ پُرخواننده قرارگرفت زیرا که می دانست مخاطبان چه می خواهند و همان متاع را برایشان تهیه می کرد. «بامداد» تا تیرماه 1359 به کار انتشار ادامه داد و در این ماه دولت آن را تعطیل کرد. منصور در دهه 1370 (دهه 1990) مدت کوتاهی هم با سازمان آگهی های روزنامه ایران همکاری داشت و سپس به کار بازرگانی پرداخت و در زمینه ماشین آلات راهسازی و ابزار استخراج معدن فعالیت دارد ولی می گوید که فکر و خیال او همچنان در جهان روزنامه نگاری سیر می کند و در زمان مناسبت ممکن است به حرفه اصلی بازگردد.
    منصور در عین حال در نوشتن داستان هم تبحر دارد.








    ساير ملل

    آمريكاي انگليسي زبان چهاردهم ماه مي سال 2007 چهارصد ساله شد


    capt-newport.jpg
    تصويري از کاپيتان نيوپورت که نام بر يک دانشگاه آمريکاست

    چهاردهم مي سال 1607 ميلادي 104 (و به قولي 105) انگليسي کار ساختن نخستين قرارگاه دائمي را در آمريكاي شمالي آغاز کردند و سنگ بناي ايالات متحده را گذاردند که در سال 2006 جمعيت قانوني آن به سيصد ميليون رسيده بود (به علاوه ده تا 20 ميليون نفوس غيرقانوني = ساکناني که پروانه اقامت ندارند) که از اين جمعيت، دو تا سه ميليون نفرشان باقيمانده بوميان (سرخپوستان) هستند که در رزرويشن ها زندگي مي کنند. برآورد شده است که در مي سال 1607 جمعيت بوميان آمريکاي شمالي (ايالات متحده امروز) بيست تا چهل ميليون بود. جمعيت ايالات متحده در سال 2012 به 313 ميليون رسيده است. قرارگاهي که 14 ماه مي 1607 کار ساختن آن آغاز شد نخستين محلي نبود که انگليسي ها براي مهاجرت به قاره غربي در نظر گرفته بودند. آنان 21 سال پيش از ورود به اين نقطه، در سال 1586 در جزيره اي به نام رونوک Roanoke در ساحل کاروليناي شمالي مستقر شده بودند که بعدا اثري از اين کلني و ساکنان آن به دست نيامد و در تاريخ از آن به نامThe Lost Colony (مهاجرنشين از دست رفته) ياد مي شود.
    مهاجران انگليسي كه از 14 مي1607 در آمريکاي شمالي (جيمز تاون ويرجينيا) مستقر شدند، هنگام ترک انگلستان در دسامبر 1606 يکصد و 44 تن بودند که تا 14 مي ـ روز استقرار ـ 39 نفر از آنان جان سپرده بودند. آنان در دسامبر 1606 با سه كشتي که فرماندهي کشتي بزرگتر به نام Susan Constant بر عهده كاپيتان كريستوفر نيوپورت بود انگلستان را به مقصد آمريكاي شمالي ترك كرده و اواخر اپريل 1607 به سواحل آمريكاي شمالي رسيده بودند که پس از يک توقف کوتاه در دماغه اي که اينک در شهر ساحلي «ويرجينيا بيچ» قرار دارد و «کيپ هنري» ناميده شده است از دهانه خليج چساپيک گذشتند و از حاشيه جنوبي مدخل آن وارد كه آن را «جيمز ريور» نام نهاده اند شدند. اين سه کشتي پس از طي مسافتي بيش از 60 مايل در اين آبراه 13 ماه مي به نقطه اي جزيره شکل و کوچک رسيدند و پس از اين که آن محل را جايي امن و قابل دفاع در برابر حملات احتمالي اسپانيايي ها يافتند روز بعد (چهاردهم ماه مي)، هر 104 تن از كشتي ها فرود آمدند و در آنجا سنگ بناي نخستين كلني ماندگار انگليسي در قاره غربي رابه نام جيمزتاون بر زمين نهادند (كه حصار آن دوازده روزه ـ تا 26 ماه مي ساخته و توپ قلعه، تنها عامل برتري مهاجران وقت نصب شد). کارساختن اطاقکهاي چوبي قلعه تا 15 ژوئن ادامه داشت.
    آنان محل جيمزتاون را از اين جهت انتخاب كردند كه وضعيتش به گونه اي بود كه در صورت حمله اسپانيايي ها مي توانستند به آساني فرار كنند. اسپانيايي ها در اين منطقه نبودند و با خبرهايي كه در اروپا انتشار يافته بود، انگليسي ها چنين تصوري را از آنان داشتند.
    مهاجران تازه وارد، چون به قطع درختان جهت ساختن قلعه دست زده بودند دو روز بعد مورد اعتراض و حمله بوميان دهکده «پاسپاهگ» قرار گرفتند، و اين زدوخورد به طور متناوب ادامه يافت.
    نخستين مهاجران كه همگي مرد بودند شهرك محل استقرار خود را به نام جيمز يکم پادشاه انگلستان «جيمز تاون» و كل منطقه را ويرجينيا كه از لقب ملكه باكره (ويرجين) انگلستان، اليزابت اول گرفته شده بود نامگذاري كردند.
    اين مهاجران انگليسي و دنباله آنان از همان ماه استقرار تا نزديك به سه قرن با بوميان (اصطلاحا سرخپوستان) جنگ و جدال داشتند و سرانجام سرخپوستان را منكوب و به اراضي محصور (رزرويشن) منتقل كردند و برجايشان نشستند.
    بيشتر نفوس ايالات متحده در قرن 19 و نيمه اول قرن 20 از اروپا و در بقيه قرن 20 و تا به امروز از سراسر جهان به آنجا مهاجرت كرده اند. دولت ايالات متحده كه در ابتداي استقلال شامل ايالات حاشيه شرقي بود بعدا ساير نقاط را از فرانسه، روسيه و اسپانيا و ويرجين آيلند را از دانمارك خريداري كرد و ايالات جنوب غربي از جمله كاليفرنيا را با بكار بردن نيروي نظامي و جنگ از چنگ مكزيك خارج ساخت و بعدا هاوايي را هم كه كشوري مستقل بود ضميمه خود ساخت و گوام و پورتوريكو را نيز در جنگ با اسپانيا متصرف شد و به وسعت امروز رسيد.
    انگليسي ها خيلي ديرتر از رقباي اروپايي از جمله پرتغال، اسپانيا، هلند و حتي فرانسه در صدد تصرف اراضي دور دست و «ناشناخته براي اروپاييان آن زمان» بر آمده بودند و ديرتر از همه به آمريكا رسيدند ولي ماندگارتر و پيروزمندتر بودند. آنان هنگامي قدم به آمريكاي شمالي گذاردند كه اسپانيايي ها در جنوب شرقي اين منطقه كلني فلوريدا و در جنوب و غرب اين منطقه، در بسياري از نقاط مستقر شده بودند.





    قتل پادشاه فرانسه ـ آزادي مذهب داد و مقتول شد!


    henry4th-french.jpg

    هانري چهارم
    14 ماه مي سال 1610 هانري چهارم پادشاه وقت فرانسه كه فرمان «نانت» را با هدف پايان دادن به اختلافات مذهبي و جنگهاي ناشي از آن امضاء كرده بود به دست يك كاتوليك متعصب به نام «فرانسوا راويلاك» کشته شد.
    هانري چهارم با امضاي منشور «نانت» در فرانسه آزادي مذهب اعلام كرده بود و اكثريت كاتوليك مذهب فرانسه مجبور به تحمل مذاهب اقليت شده بودند. جنگهاي مذهبي قرن هفدهم اروپا كه هانري چهارم با امضاي فرمان نانت تا حدّي به آنها پايان داد به اروپا و به ويژه فرانسه آسيب فراوان وارد ساخته بودند.
    روزي که دختر 5 سال و 8 ماهه مادر شد!


    lina-2.jpg
    لينا، جراردو (کودک) و دکتر لوزادا 11 ماه پس از زاييدن

    لينا مدينا Lina Medina كه 27 سپتامبر 1933 در منطقه آندز كشور پرو (آمريكاي لاتين) به دنيا آمده بود 14 ماه مي 1939 (در 5 سال و هشت ماهگي) در بيمارستان با عمل سزارين كه توسط دكتر «لوزادا» صورت گرفت يك پسر 2 كيلو و هفتصد گرمي كاملا سالم و طبيعي به دنيا آورد كه نامش را «جراردو» گذاردند. اين نخستين زاييمان از اين دست است که در تاريخ بشر ثبت شده است. خانواده لينا قبلا تصور مي كردند كه در شكم او يك تومور و يا «كيست» است كه هر روز بزرگتر مي شود و براي درمان اين تومور اورا به بيمارستان بـرده بودند كه حاملگي تشخيص داده شد و در وقت معين، وضع حمل انجام شد.
    لينا كه در سال اول دبستان بود به تحصيل ادامه داد و در 39 سالگي ازدواج كرد و پسر ديگري به دنيا آورد.
    جراردو نخستين فرزند او كه 5 سال و 8 ماه از مادر كوچكتر بود در 40 سالگي بر اثر بيماري مغز استخوان كه ارتباط با حامله شدن مادر او در خردسالگي نداشت درگذشت. انتشار اين خبر و عكسهاي مادر 5 سال و هشت ماهه در جرايد آن زمان در سراسر جهان سبب شد كه خانواده ها نسبت به روابط اطفال خردسال نيز احتياط بيشتر كنند.





    روزي كه پيمان ورشو امضاء شد و جنگ سرد شدت يافت

    14 ماه مي سال 1959، اتحاد شوروي و هفت كشور سوسياليستي اروپايي متحد آن، ظاهرا در واكنش به مسلح شدن دوباره آلمان فدرال (آلمان غربي آن زمان) كه به «ناتو» پيوسته بود، ميان خود يك پيمان دوستي را امضاء كردند كه هرگونه همياري مشترك را شامل مي شد. به موجب يكي از اصول اين پيمان، تعـ*رض نظامي به يكي از كشورهاي عضو پيمان به منزله تجـ*ـاوز به همه آنها بشمار مي رفت و مستلزم دفاع مشترك بود. «ناتو» قبلا اين موضوع را يك بند از اساسنامه خود قرار داده بود كه چند سال پيش آن را حذف كرد.
    در سال 1959 كنفدراسيون يوگوسلاوي كه راه سوسياليسم ملّي در پيش گرفته بود به پيمان ورشو ملحق نشد. اعضاي پيمان ورشو كه درست ده سال پس از آغاز فعاليت «ناتو» تشكيل شده بود در آغاز كار عبارت بودند از: اتحاد شوروي، لهستان، آلمان شرقي، چك اسلواكي، مجارستان، آلباني، بلغارستان و روماني كه آلباني در 1968 از پيمان خارج شد.
    گورباچف به دليلي كه هنوز روشن نشده و به صورت بزرگترين معمّاي تاريخ باقي مانده است در سال 1988 اعلام كرد كه جنگ سرد عملا پايان يافته و اعضاي پيمان ورشو آزادند هر راهي را كه بخواهند انتخاب كنند!. در سال 1990 آلمان شرقي به سبب تحقق وحدت آلمان عملا از پيمان ورشو خارج شد و اول ژوئيه 1991 اين پيمان با گرفتن اين قول از سران «ناتو» كه اين اتحاديه هم منحل و يا تبديل به يك گروه سياسي شود، خودرا منحل ساخت كه ديديم، ناتو در عمل نه تنها خود را منحل نكرد بلكه به تقويت و گسترش پرداخت و در پي تخليه نيروهاي نظامي شوروي از خاك اعضاي سابق پيمان ورشو، اين كشورها را هم به خود ملحق ساخت و بعدا وارد قلمرو شوروي سابق شد و در بالتيك شوروي (ليتواني، لتوني و استوني) و ديوار به ديوار روسيه مستقر گرديد و پايگاههايي را که دولت مسکو با پول روسها در اين سه کشور بالتيک ساخته بود به مفت تصاحب کرد. به باور مورخان، اگر پوتين روي كار نيامده و در دهه يکم قرن 21 روش سختي در پيش نگرفته بود، روسيه اينك از هر سوي در محاصره ناتو بود.
    تحولاتي كه به آرامي منجر به انحلال پيمان ورشو شد هنوز به درستي روشن نشده و به صورت بزرگترين معماي تاريخ باقي مانده است و فعاليت مورخان براي كشف حقايق به علت مخالفت پنهاني كشورهاي ارشد «ناتو» كُند و آهسته است. عدم تعقيب قضايي گورباچف و بازخواست نشدن او براين معمّا افزوده است.






    تا زماني که «سازمان ملل» از صورت «سازمان دولتها» خارج نشود .....

    در رابـ ـطه با سازمان ملل، در ماه مي 2005 علاوه بر تعقيب و جستجوي اتهامات ارتكاب فساد در برنامه «نفت عراق و غذا براي مردم اين کشور»، توجه رسانه ها به موضوع ديگري معطوف شده بود و آن، تدارك برگزاري شصتمين سالگرد ايجاد اين سازمان بود که در آن سال برپا مي شد. در اين راستا، رسانه ها در سطح بين المللي ضمن تفسير و نظر، خواستار دوباره نويسي كامل منشور ملل با تجديد نظر كامل در اركان سازمان و حتي اصلاح و نوسازي اعلاميه جهاني حقوق بشر شده بودند. آنها گسترش شوراي امنيت و تغييرات جزيي ديگر از اين دست را براي مسائل جهان امروز كافي نمي دانستند.
    ديديم که مراسم برگزار شد، سال 2005 به پايان رسيد ولي تغييري در منشور و ارکان سازمان ملل داده نشد، بنابراين اين سازمان با منشور مربوط به نخستين سال پس از پايان جنگ جهاني دوم و ادامه حربه «وتو» در دست فاتحان آن جنگ کارآيي لازم براي حل مسائل جهان امروز و حفظ حقوق انسان را نخواهد داشت.
    نام رسمي: «سازمان ملل متحد» است، ولي روزنامه نگاران در زبان هايي كه اين عنوان شامل سه كلمه است ترجيح مي دهند كه واژه «متحد» را بكار نبرند (در زبان انگليسي به صورت دو كلمه است: يونايتد نيشنز). قبلا كتابي نيز تحت عنوان «سازمان ملل نامتحد» انتشار يافته بود. چرا؟. زيرا كه برخي از متحدان غربي جنگ جهاني دوم در اواخر اين جنگ به اين فكر افتادند كه چه طرحي بريزند تا پس از پايان جنگ، دولتهاي متحد آن روز را همچنان در كنار خود حفظ كنند و آسانترين راه را ايجاد سازماني دائمي با عضويت آنها يافتند و طرح را به اطلاع متحدان رسانيدند كه پاره اي از آنها سمبوليك وار به آلمان و ژاپن اعلام جنگ داده بودند از جمله دولت ايران، و نمايندگان اين دولتها را دراپريل سال 1945 كه هنوز جنگ جهاني دوم ادامه داشت و سربازان روس داشتند برلين را محاصره مي كردند به برگزاري نشستي دعوت كردند تا طرح را بررسي كنند كه بر پايه آن منشوري نوشته شود و پس از تصويب اركان، سازمان تاسيس شود و كار خود را آغاز كند. بنابراين، هدف اوليه، حفظ متحدان و كشورهايي بود كه يا با آلمان و ژاپن در جنگ بودند و يا اين كه (خشك و خالي) به اين دو كشور اعلان جنگ داده بودند و ساير ملل را شامل نمي شد و سازماني يك جانبه بود. در نيمه دوم همين سال و پس از شكست آلمان و ژاپن، منشور ملل در چنين جوّي تدوين و تصويب شد و با اين كه آن را به همه ملل تعميم دادند، قدرتي براي مجمع اين ملل در نظر نگرفتند و اختيارات اجرايي را به شوراي امنيت دادند كه در آن خودشان صاحب اختيار بوده اند (حق رد كردن يا وتو كردن داشته اند). شوروي را هم به اين دليل به سازمان ملل راه دادند كه در آن زمان از متحدان بود و به علاوه در آن سال از آن چنان توان نظامي برخوردار بود كه اگر اراده مي كرد مي توانست همه اروپا را تصرف كند و وسعت و موقع جغرافيايي قلمرو مسکو طوري بود كه آمريكا با دو ـ سه بمب اتمي ديگر كه در اختيار داشت نمي توانست آسيب شديد به آن توان نظامي وارد سازد. «تاريخ ملل» نشان داده است كه جوّ اين سازمان و عملكرد آن در طول زمان همان بوده است كه طراحان فكر ايجادش در نظر داشتند. ديديم اين سازمان كه ظاهرا براي جلوگيري از جنگي ديگر ايجاد شده است، نتوانست از جنگهاي اعراب و اسرائيلي ها، جنگ كره، جنگ ويتنام، جنگ قبرس، جنگ عراق با ايران، جنگهاي دول تشكيل دهنده يوگوسلاوي، جنگ افغانستان، اشغال نظامي عراق و ... جلوگيري كند.
    اوايل سال 2005 سخن از اين بود كه در سپتامبر آن سال تغييراتي در شكل اين سازمان داده شود تا دهان معترضين بسته شود، که ديديم چنان نشد. در هر حال، با توجه به اوضاع کنوني جهان، روشن شدن فكر مردم و آگاهي از گذشته و مشكلات؛ تا زماني كه اختيارات كامل به مجمع عمومي داده نشود و آراء در اين مجمع برحسب جمعيت كشورها و يا تعبيه ضريب صورت نگيرد و سازمان ملت ها از صورت سازمان دولتها خارج نشود و علاوه بر تضمين صلح، وظايف تضمين رعايت حقوق بشر، رعايت عدالت، رعايت دمكراسي واقعي با توجه به خواست و فرهنگ ملتها، وظيفه نظارت بر انتخابات ملل، فقر زدايي و بيماري زدايي، تسهيلات رفت و آمد و دانش آموزي در سطح جهان، ايجاد دادگاههاي مختلف بين المللي و وضع قوانين جهاني و ... به آن واگذار نشود از اين سازمان ملل كاري ساخته نخواهد بود و همچنان مورد سوء استفاده برخي از قدرتها قرار خواهد داشت.









    تاريخ از نگاهي به تصوير

    ايران يك ميليون بي سواد زير ۳۰ سال دارد! و عکسي که بيانگر ضعفهاست


    0513sawad.jpg



    روزنامه «همشهري» كه ناشر، موسس و مالك آن شهرداري تهران است در شماره سي و يكم فروردين ماه 1385 خود، زير عنوان بالا و با چاپ اين عكس (كه ظاهرا مراجعه چند زن روستايي را به يك كلاس سواد آموزي در مازندران نشان مي دهد!)، گزارش خبرگزاري مهر را كه مانند ساير خبرگزاري هاي داخلي از كمك مالي دولت بي نصيب نيست به اين شرح نقل كرده بود:
    "قائم مقام سازمان نهضت سواد آموزي اعلام كرد: يك ميليون نفر از جمعيت ۹ تا ۲۹ ساله كشور بي سواد هستند.
    علي وطني در حاشيه مراسم توديع و معارفه مدير نهضت سواد آموزي مازندران، به خبرنگار اجتماعي خبرگزاري مهر در ساري (شهر ساري)، گفت: شاخص هاي سواد آموزي در استانها تغيير كرده است.
    وي (درعين حال) افزود كه در بعضي از كشورهاي توسعه يافته، حداقل سواد افراد، دوره متوسطه است....
    علي وطني اظهار داشت: مازندران در بسياري از شاخص هاي سواد آموزي از استانهاي ديگر كشور برتر (جلوتر) است.".

    ×××

    اين خبر در سال بيست و هشتم پس از انقلاب چاپ شده كه نبايد در اين دوره، ايران در ميان نسلي كه در نظام اسلامي بزرگ شده اين همه بي سواد داشته باشد. اين عده كساني هستند كه در اين دوره موفق به ورود به كلاس درس نشده اند كه تعليمات عمومي (ابتدايي و راهنمايي) در ايران، (طبق قانون) از سال 1321 اجباري و رايگان و يكنواخت بايد باشد. به علاوه، يك كشور صادركننده نفت كه درآمد آن از فروش نفت در سال 2005 بيش از چهل ميليارد دلار بوده نبايد چنين ساختماني را براي كلاس درس داده باشند. اين چنين ساختماني كه در عكس ديده مي شود توفيري زياد با ساختمانهاي روستايي دو سه هزار سال پيش ندارد. تفسير اين عكس كه گوشه اي از تاريخ اجتماعي ايران را در دهه اول قرن 21 بازتاب مي دهد اين است: وقتي كلاس درس در چنين مكاني تشكيل شود، منازل اهالي محل چگونه مي توانند باشند. اين عكس و اظهارات «علي وطني» در تاريخ وطن باقي خواهند ماند. تاخير سه هفته اي انتشار اين مطلب براي آن بود كه ببينيم، اظهارات «علي وطني» تكذيب و يا تصحيح نشود كه قاعده نوشتن تاريخ جاري است. تابلوي سردر كلاس، از تشكيل «كلاس نهضت سواد آموزي» در آن محل حكايت مي كند و اصطلاح «نهضت سواد آموزي» تازه و مربوط به ربع قرن اخير است، بنابراين در درستي تصوير منتشره در روزنامه دولتي همشهري نيز نمي توان ترديد كرد.
    همچنين انتشار چنين خبر و تصويري، مخاطب را برمي انگيزد تا درخواست كند كه بررسي مجدد و دقيق شود كه درآمد حاصل از صدور نفت، چگونه و در كجا خرج مي شود كه ما هنوز در چنين ساختماني (عكس بالا) كلاس درس داريم!. سال گذشته (سال1384) 25 ميليون دلار ارز و ميلياردها تومان «ريال» به روزنامه ها كمك مالي شد كه با اين پول مي شد در هر روستاي كشور يك اطاق خوب براي تشكيل كلاس نهضت سواد آموزي ساخت. روزنامه، كالايي است مشابه هر كالاي ديگر و اگر متاعي خوب عرضه بدارد مردم آن را به بهاي واقعي مي خرند و نيازي به كمك مالي دولت نخواهد داشت.








    برخي ديگر از رويدادهاي 14 مي


    • 1265:
      dante.jpg


      طبق برخي از کتابهاي تاريخ عمومي ادبيات، دانته شاعر و نويسنده ايتاليايي كه 56 سال عمر كرد در اين روز به دنيا آمده بود. برخي کتابها زادروز اورا اواخر ماه مي و پاره اي هم ماه ژوئن ذکر کرده اند. از دانته به عنوان بزرگترين شاعر قرون وسطاي اروپا نام مي برند. وي 13 سپتامبر سال 1321 ميلادي در تبعيد درگذشت. Divine Comedy معروفترين اثر اوست. دانته در عين حال يك ناسيوناليست ايتاليايي بود و آرزو داشت كه وطنش بار ديگر وحدت خودرا بازيابد و معتقد بود كه «زبان واحد» كمك بزرگي به تامين وحدت يك ملت مي كند. وي بر پايه همين باور و با هدف تحقق ايتالياي متحد كه در زمان او به صورت شهرهاي مستقل و يا مناطق تحت سلطه قدرتهاي اروپايي بود بيشتر آثار خودرا به جاي لاتين كلاسيك كه زبان طبقه خاص و تحصيلكردگان بود به ايتاليايي (ايتاليک) كه زبان مردم كوچه و بازار بود نوشت كه گام بزرگي در راه تامين وحدت ايتاليائي ها به شمار مي رود كه به ايجاد كشور واحد ايتاليا در قرن 19 انجاميد.


    • 1771:
      owen-robert2.jpg


      رابرت اوون Robert Owen صاحب فرضيه سوسياليسم تعاوني در مونتگمريشاير در ويلز مرکزي (انگلستان) زاده شد. اوون که معتقد بود شرايط و وضعيت محيط زندگاني و رسوم به ارث مانده از گذشتگان بر عمل و تفکر افراد تاثيرگذار است تعريف تازه اي از مسئوليت به دست داده است. وي که عقايد خودرا عملا تمرين کرد و يک آرمان شهر تعاوني (سوسياليستي معتدل) بوجود آورد هفدهم نوامبر 1858 درگذشت. فرضيه هاي او در قرن 21 مورد توجه بيشتري قرار گرفته و بوروکراسي دولتي ريشه و عامل اصلي مسائل شناخته شده است.


    • 1940: دولت هلند در پي بمباران شديد «روتردام» توسط لوفت وافه (نيروي هوايي آلمان) تسليم شد تا از تخريب و تلفات بيشتر جلوگيري شود. همزمان، ارتش آلمان از رود «موز» گذشت تا فرانسه را تصرف كند.
     

    ...zαнrα...*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/16
    ارسالی ها
    3,488
    امتیاز واکنش
    30,283
    امتیاز
    913
    محل سکونت
    تبــــ❤️ـــریز
    ايران

    فرانسه در تلاش براي عقد قرارداد دوستي با ايران عهد صفويان


    louis14th.jpg
    لويي چهاردهم

    پانزدهم ماه مي 1665 يك هيات فرانسوي مركب از پنج نفر كه از سوي لويي چهاردهم پادشاه وقت فرانسه (1638 ـ 1715) جهت عقد يك قرارداد مودّت با شاه عباس دوم به اصفهان فرستاده شده بود وارد اين شهر شد كه پايتخت ايران بود. اين هيات در آن زمان موفق به امضاي قرارداد مورد نظر نشد. سال بعد شاه عباس دوم در 35 سالگي درگذشت و چنين قراردادي ميان ايران و فرانسه در زمان شاه سلطان حسين بسته شد.
    طبق اين قرارداد كه از جالب ترين معاهدات قرون جديد است، دولت فرانسه متعهد شد که در كشورهاي ديگر از اتباع ايران حمايت كند و كشتي هاي فرانسوي محموله تجار و نيز مسافران ايراني را در رسانيدن به مقصد، بر اتباع ساير كشورها مقدم بدارند.
    لويي چهاردهم معروف به لويي بزرگ هفت دهه و تا 1715 بر فرانسه سلطنت کرد و سلطنت شاه سلطان حسين از سال 1694 ميلادي تا 1722 ادامه داشت.
    تظاهرات ميهني ايرانيان برضد وثوق الدوله ـ ترس دیرین انگلیسی ها از پیدایش یک ناپلئون ایرانی


    0515vosugh.jpg

    وثوق الدوله
    25 ارديبهشت سال 1296خورشيدي (ماه می 1917 و در جریان جنگ جهانی اول، دو ماه پس از افتادن بغداد به دست انگلیسی ها و سه ماه بعد از کناره گیری نیکلای دوم تزار روسیه) در ميدان تاريخي بهارستان بر ضد وثوق الدوله رئيس الوزراء وقت ایران تظاهرات وسيعي صورت گرفت كه به زد و خورد تظاهركنندگان و ماموران مسلح دولت انجاميد. اين، خشونت بارترين تظاهرات چهل روزه بر ضد وثوق الوله بود. اعتراض و تظاهرات ایرانیان از زماني آغاز شده بود كه تهراني ها متوجه شده بودند، وثوق الدوله ماه پیش از آن ـ و در پس پرده ـ ايجاد نیروی نظامي انگليسي «اس . پي . آر» به فرماندهی «ژنرال پرسي سايكس» مركب از افراد محلي و افسران انگليسي اعزامي از هند را در منطقه تحت نفوذ انگلستان در ايران برسميت شناخته است و ایران دارد عملا تحت الحمایه دولت لندن می شود. در آن زمان، انگليسي ها كرمان را مركز اين نيروی نظامی قرار داده بودند. طبق سازشنامه سن پترزبورگ مورخ آگست 1907، انگلستان و روسيه ایران را ميان خود به دو منطقه نفوذ و يك ناحيه بي طرف حايل قسمت كرده بودند كه جنوب و شرق ايران سهم انگلستان شده بود. انگلیسی ها پس از کناره گیری تزار از سلطنت (و اصطلاحا؛ تفویض اختیارات) تحت فشار اصلاح طلبان روس و نیز شکست نظامی عثمانی در عراق خودرا در یک قدمی یکه تاز شدن در آسیای غربی و جنوبی دیده بودند و وثوق الدوله را مجبور کرده بودند که ايجاد نیروی «اس.پي.آر» را برسمیت بشناسد، اختیارات مالی و اداری به دولت لندن بدهد و تحمیلات استعماری دیگر. وثوق الدوله اوايل فروردين 1296 بر اقدام انگلستان داير بر ايجاد اس.پي.آر كه «ژنرال پرسي سايكس» مجري آن بود صحه گذارده بود و مردم كرمان و فارس از لحظه آگاه شدن از تسليم وثوق الدوله به خواست انگليسي ها، تظاهرات بر ضد اورا آغاز كرده بودند و فریاد می زدند که نمی خواهند تحت الحمایه لندن باشند و تهراني ها بعد از آنان. در آن زمان همه تلاش انگلستان آن بود كه روسها به مرزهاي هند نزديك نشوند و بصره را كه در مركز «جهان نفت» و كليد ورود به شبه جزيره عربستان بود از دست ندهد. [نفت در دهه پیش از آن در منطقه کشف و مرحله نخست استخراج آن آغاز شده بود]. تغيير نقشه هاي جغرافيايي و نقل و انتقال اراضي در غرب رود سند و ضميمه كردن هرچه بيشتر از اين اراضي به هندوستان خود به منظور جلوگيري از دستيابي احتمالي روس ها به آبهاي اقيانوس هند بود. دولت انگلستان بر این باور بود که بدون دائمی کردن استقرار نظامی خود در ایران و در دست داشتن دولت تهران نخواهد توانست بر عراق و همه جزیرة العرب و نیز افغانستان و همه آسیای جنوبی حکومت و سلطه بلامنازع داشته باشد. نگرانی دیگر لندنی ها این بود که اگر ایران را رها کنند دارای یک ناپلئون شود و از قطعات منفصله ایرانزمین یک کنفدراسیون بسازد، قدرت شود و همانند قدیم، قدرت دیگر را به آسیای غربی و جنوبی راه ندهد و آسیای میانه را هم از روس ها بازستاند. از تحولات معاصر چنین بر می آید که لندن این تفکر را که همچنان باقی مانده است از دست نداده و به سران بلوک غرب القاء می کند تا به صورت گروهی مانع از رشد ایرانیسم (ایرانیگری ـ ناسیونالیسم ایرانی) شوند.
    دولت مسكو اواخر قرن بيستم با یک رشته اشتباهات سياسي و احیانا خيانت گورباچف، همان قسمت هايي را هم كه تزارها در قرن نوزدهم از آسياي ميانه و خراسان بزرگتر ضميمه قلمرو خود ساخته بودند از دست داد!. و به تفسیر برخی اصحاب نظر، با این عمل، هدف غرب [به تلقین لندن] که کنترل بر عراق و افغانستان (قبلا از دوستان مسکو) و عملا محاصره ایران از طریق با دوستی و اتحاد با همسایگان این کشور است تامین شده است.





    اعلام جرم احمد دهقان بر ضد قوام السلطنه


    0515dehghan.jpg

    احمد دهقان
    در اين روز در ارديبهشت سال 1327 هجري خورشيدي (ماه مي سال 1948) احمد دهقان نماينده وقت مجلس و ناشر مجله تهران مصور برضد قوام السلطنه به دادستان تهران اعلام جرم كرد و با ارائه اسناد و مدارك، او را متهم به ارتكاب خيانت نسبت به وطن كرد. احمد دهقان در اعلام جرم خود كه يك سند در تاريخ ايران است مدعي شده بود كه قوام السلطنه عامل يك دولت بيگانه (لندن) است و به اشاره اين دولت مي آيد و مي رود و برنامه هايي را كه به او ديكته مي شود به اجرا درمي آورد و ....
    احمد دهقان در خرداد 1329 به قتل رسيد و گفته شد که قاتل او از كاركنان سابق شركت نفت (شركت وابسته به انگلستان) بود.
    اخراج خبرنگار خبرگزاري آلمان از ايران

    دولت جمهوري اسلامي ايران در اين روز در سال 1359 «مارتين بندل» نماينده خبرگزاري آلمان در تهران را متهم به تحريف خبر و ارسال گزارشهاي غرض آلود از اوضاع ايران كرد و دستور اخراج داد.
    در اعلاميه مربوط تاكيد شده بود كه وظيفه يك خبرنگار كه به او اجازه ورود به يک كشور ديگر و فعاليت حرفه اي داده مي شود جمع آوري و ارسال حقايق است، نه مطالب غرض آلود و تحريك كننده و چون اين خبرنگار بر خلاف اصول حرفه خود رفتار كرده است از اين پس نمي تواند در ايران به فعاليت روزنامه نگاري ادامه دهد.






    احمدزاده کرمانی از معاونان پیشین احمدی نژاد: می‌خواستند با رمل و اسطرلاب کشور را اداره‌ و با خواب دیدن عزل و نصب کنند! ـ مسئولیت ها با 200 نفر


    ahmadzadeh.jpg
    احمدزاده کرماني

    موضوعی که در زیر آمده است درست دو سال پیش در برخی از رسانه های تهران انتشار یافت و در این «تاریخ آنلاین برای ایرانیان» درج شد و چون در فاصله زمانی معیّن، موارد آن ردّ نشد و اظهارات گوینده آن مورد اعتراض قرار نگرفت، بنابراین «تاریخ» شده است و سرنخ برای پژوهشگران عِلم حکومت، جامعه شناسان و تاریخ نگاران:

    کرج ـ 25 اردیبهشت 1392 ـ خبرگزاری فارس: روح‌الله احمدزاده‌ کرمانی از معاونان پیشین احمدی نژاد [رئیس جمهور وقت] و استاندار اسبق فارس و از داوطلبان نامزدی انتخابات 24 خرداد 1392 رياست جمهور در یک جلسه پرسش و پاسخ دانشجویی در کرج به پرسش های متعدد دانشجویان پاسخ گفت و ازجمله اظهارداشت:
    از ابتدای انقلاب تا پایان کار دولت خاتمی، دویست نفر همه مسئولیت‌ها را به دست گرفته بودند که امروز هم همان‌ها دوباره آمده‌اند و می‌خواهند زمام امور کشور را به دست گیرند و فرق ایشان با گذشته تنها در این است که پیر شده‌اند. یکی از آنان آقایی است، امروز حدودا 80 ساله [اشاره به هاشمی رفسنجانی] و با این سن و سال آمده و دوباره کاندیدای انتخابات ریاست جمهور شده است. یادشان رفته در گذشته ـ 8 سال ریاست مجلس و 8 سال ریاست جمهور و پیش از این سمت ها؛ وزیر و ... چه کارهایی کردند!. امروز میانگین سنی کشور جوان است و حدود 35 سال. اما این آقایی که 45 سال از میانگین سنی کشور بزرگتر است، می‌خواهد در این سن دوباره [برای سومین بار] رئیس‌ جمهور شود. در همان سال های ریاست دولت (دو دهه پیش) می گفت که ما حال نداریم از تهران خارج شویم!، چه رسد در 80 سالگی!. آیا او می خواهد رئیس‌ جمهور تهرانی‌ها و آن هم پولدارهایش باشد ـ پس بقیه مردم و رفتن به شهرها و روستاها چی؟. در زمان حکومت او مردم از گرسنگی به «کلیه ‌فروشی ـ اعضای بدن خود» افتاده بودند، چرا زن و بچه‌‌های شما «کلیه» نمی‌فروشند؟. نمی‌دانم چرا او در دهه آخر عمر، دوباره به فکر تشکیل دولت افتاده است. این، یک معمّا است. پاره ای هستند که این روزها می‌خواهند دولت احمدی‌نژاد را با دو دوره ِ دولت هاشمی رفسنجانی مقایسه کنند. جهت‌گیری‌های اولیه دولت احمدی‌نژاد به سمت عدالت بود. شجاعت در تصمیم‌گیری به ویژه در پرونده هسته‌ای به خرج داد و .... یک کار دیگر خوب احمدی نژاد این بود که در کشور، بازی قدرت را از حالت و وضعیت انحصاری و از دست آن دویست نفر! خارج کرد. متاسفانه دولت نهم و دهم [دولت احمدی نژاد] یک اشکال بزرگ داشت و آن این بود که اعضای ارشد خودرا فراتر از قانون می پنداشتند و به نظر می آمد که برخی از قوانین را از اصل قبول نداشتند. بدون اینکه از اوج تمدن ایران و ایرانی چیز زیادی بدانند شعارهایی درباره مکتب ایران (ایرانیّت) می دادند. برای مثال: یک معاون [وقت] او رفت به ترکیه و در اینجا‌ در یک سخنرانی رسمی مولانا را فیلسوفِ تُرک! گفت. آیا مولانا یک خط شعر به زبان تُرکی دارد که این حرف را زده بود؟. مولانا در بلخ خراسان [در میان پارسی بانان] به دنیا آمده و بزرگ شده بود. تصور نمی کنند که دیگران همین اظهار معاون رئیس جمهور را سند می کنند برای مصادره مولانا؟‌.
    احمدزاده کرمانی که زمانی هم بر سازمان میراث فرهنگی ریاست می کرد در پاسخ به سئوال یک دانشجو [ناچار و به افشای به قول خودش حاشیه هایی شد و] گفت: در آغاز کار، من از کسانی بودم که از احمدی‌نژاد حمایت و به او کمک کردم، اما در قبال بسیاری از مسائل اشکال می‌گرفتم و در نهایت هم به دلیل همین اختلاف نظر و مشکلات از دولت جدا شدم. البته اختلاف ما در دیدگاه‌ها بود. در این دولت برخی‌ها می‌خواستند با رَمل و اُسطرلاب کشور را اداره ‌کنند که همین تفکّر یک انحراف است. انحراف از همین نقطه آغاز می‌شود که برخی‌‌ها خواب ببینند و بعد بگویند که خواب‌ ما حُجّت است. بر فرض که خواب شما برای خودتان حُجّت باشد، برای من که نیست. چه کسی گفته است که با خواب و جادو می‌توان کشور را اداره کرد؟. این انحراف است. می گفتند که از آسمان برای ما خبر رسید ...!، حتی یک بار گفتند از آسمان خبر رسیده که فلان مسئول [مقام] از نوادگان قاتلان سیدالشهدا (ع) در کربلا بوده و بعد آن مسئول را عزل کردند!. اداره کردن کشور به اینگونه؟!. درست نیست که این نظرات [پندار] در اداره کشور دخالت داده شود. دولت مجموعه‌ای است که باید با خَرَدِ جمعی مدیریّت کند و عزل و نصب و تصمیم‌های کلان کشور منطقی و کارشناسانه باشد.





    انتقاد ژنرال قالیباف نامزد انتخابات خرداد 92 از نامزدی دوباره هاشمی رفسنجانی پس از 16 سال در صدر قدرت بودن و پیش بینی تنش در جامعه


    ghalibaf-7.jpg

    ژنرال محمدباقر قاليباف
    خبرگزاری فارس ـ تهران ـ 25 اردیبهشت 1392: محمدباقر قالیباف (ژنرال، قبلا رئیس پلیس و اینک شهردار تهران) نامزد یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهور در اجتماع 25 اردیبهشت 1392 ناشران نشریات استانها در مورد ثبت نام‌های دقیقه 90 [هاشمی رفسنجانی و مشائی] و شایعات و حدس های مربوط گفت که در این باره در اذهان، این سئوالات مطرح است: آیا این طرز نام نویسی اتفاق خاصی است؟ و آیا این طریق ثبت نام، برنامه ریزی شده بود و ...؟. اهل قلم، پژوهش و تحلیل باید واقعیت را کشف و به جامعه منتقل کنند. واضح است که از لحاظ اقتصادی و فرهنگی، کارنامه قابل قبول و قابل دفاعی از مدیران کشور نداریم. در اینجا سؤال این است که چه کسانی عامل این کارنامه غیر قابل قبول و غیر قابل دفاع بوده اند ـ وضعیتی که ما با آن درگیر و دست و پنجه نرم می‌کنیم؟.
    قالیباف سپس گفت: سوال من از آقای هاشمی رفسنجانی این است که شما 16 سال با قدرت و بدون اینکه در سر راهِ تان تنشی وجود داشته باشد و یا کسی قدرت مقابله و حتی انتقاد از شما را داشته باشد در قدرت بودید ـ 8 سال رئیس مجلس و 8 سال هم در راس قوه مجریه بودید. از دید من، قدرت در دست شما بود، امور جنگ [جنگ عراق با ایران] دست شما بود و امام از شما حمایت می کردند، قوه مجریه [وقت] پارلمانی و نخست وزیری بود و مجلس اعضای کابینه را تعیین می کرد و در راس مجلس نیز شما ـ آقای هاشمی بودید. شما در طول هشت سال ریاست جمهور که بلافاصله پس از ریاست مجلس صورت گرفت مورد حمایت ویژه رهبر جمهوری اسلامی (آیت الله خامنه ای) قرارداشتید. حال باید دید که محصول کار شما در آن دوران چه بوده است که می خواهید دوباره بیایید.
    قالیباف با بیان اینکه امروز [اردیبهشت 1392] چه چیزی تغییر و چه مواردی ایجاب کرده که اقای رفسنجانی دوباره وارد عرصه شده است؟، گفت: بازگشت آقای هاشمی رفسنجانی به صحنه، خبر از ورود کشور به یک دوره پُر از تنش های سخت 4 ساله و دو قطبی می دهد و مردم مستضعف و محروم، مستضعف‌تر و محروم‌تر. این حرکت [بازگشت هاشمی به صحنه در 79 سالگی] چه دستاورد دیگری برای کشور دارد؟. آقای رفسنجانی باید مردم را روشن سازد که چه برنامه هایی دارد. به نظر او [قالیباف]، بزرگ ترین ظلم به مردم ایران این است که به 20 سال پیش بازگردیم ـ دورانی که کارنامه قبولی نداشته است. باید بگویم که دولت معروف به اصلاحات (دولت محمد خاتمی) زاییده دولت آقای هاشمی است [بود].
    شهردار تهران در سخنان خود ضمن اشاره به نوشته «عالی جناب سرخ پوش»، آغاز و پایه بسیاری از بد اخلاقی‌ها و بد رفتاری‌های امروز را، دولت اصلاحات دانست و گفت: "حالا چه شده است که سیاست پیشگانی که امروز این آسیب‌ها را به جامعه وارد کردند، دوباره می‌خواهند همین مسایل را برای ما پیش بیاورند؟.
    قالیباف آرامش، توافق، دلسوزی، کار، خدمت و تلاش را نیاز امروز جامعه ایران برشمرد و گفت که از نظر او سیاست بازی مردود است. با کدام منطق و چرا یک فرد که هشت سال رئیس جمهور بود و نتیجه کار او عیان است بخواهد به قدرت بازگردد، آیا نوبت دیگران نیست که خدمت کنند؟. این به میلیتاریسم بیشتر شبیه است تا به دموکراسی.
    قالیباف آنگاه با طرح این پرسش که آقای رفسنجانی چه چیزی را می خواهد رفع کند و چگونه؟، گفت که نباید اجازه دهیم در این مقطع حساس، کشور در طراحی و دام سیاست پیشگان بیافتد. باید بگذاریم که ایران در یک مسیر عقلانیّت، معنویت و کار افتد. من یک روستا زاده هستم؛ همه این فرصت ها را انقلاب و مردم فراهم کردند از این رو هیچ گاه رفتار سیاست پیشگی نداشته ام. بی تقوایی فرد این است که کاری را که نتواند انجام دهد بگوید می توانم انجام دهم. از این بی تقوایی، بزرگ‌تر وجود ندارد. اینک زمان فرصت سوزی نیست،‌ مردِ کار کسی است که بتواند بزرگترین چالش‌های کنونی کشور اعم از اشتغال،‌ تورم و وضعیت بحرانی بهداشت و درمان را حل کند.
    ژنرال قالیباف 25 اردیبهشت 1392 در یک نشست سراسری دیگر برنامه های خود برای کشور و حل مسائل موجود را در سه بخش و 33 فصل اعلام داشت.
    در آن زمان گفته شده بود که طبق نظر سنجی ها شانس پیروزی او در انتخابات، بیش از نامزدهای دیگر است، ولی پس از شمارش آراء اعلام شد که دوم شده است. هواداران او پیرو شعار «عقلانیت، اعتدال و اخلاقیات» بوده اند.








    اديان و روحانيون

    پاپ مجوز شكنجه كردن صادر كرد!


    inocent4th.jpg

    اينوسنت چهارم
    در چنين روزي در ماه مي سال 1252 ميلادي پاپ وقت، اينوسنت چهارم با امضاء يك فرمان، مجوز شكنجه كردن كساني را كه منكر وجود خدا بودند صادر كرد. اين فرمان سبب رواج شكنجه در دنياي كاتوليك شد، به گونه اي كه هركس را كه مي خواستند شكنجه كنند، انگ خدا نشناسي مي زدند. اينوسنت چهارم كه يك روحاني ايتاليايي بود از سال 1243 تا 1254 مقام پاپي را به دست داشت و رئيس كل كليساهاي كاتوليك جهان بود.
    نخستين تيربار و اشاره اي كوتاه به تاريخچه آن


    0515gutling.jpg
    تيربار گاتلينگ


    «جيمز پاكل» انگليسي 15 ماه مي سال 1718 اختراع خود، تفنگ خودكار را در لندن به ثبت رسانيد. اين تفنگ كه به «پاكل گان» معروف شد تنها مي توانست 9 گلوله پياپي شليك كند و سپس نياز به فشنگ گذاري داشت. از اين تيربار كه از لحاظ وزن، سنگين بود عمدتا در كشتي استفاده مي شد.
    ساخت تيربار از دير زمان مورد توجه اصحاب صنايع نظامي بود، زيرا كه برتري تسليحات نظامي، همچنان از عوامل اصلي قدرت يك كشور است. در سده نخست ميلادي، كمانگران كماني را ساخته بودند كه قادر به پرتاب بيش از يك تير بود. در نيمه قرن يكم پيش از ميلاد، در زمان سپهسالاري «سورنا» سرفرمانده ارتش امپراتوري ايران زوبين انداز و سنگ انداز مكانيكي مسلسل ساخته بودند كه در جنگ «كارهه» از آنها استفاده شد. در قرن پانزدهم ميلادي، لئوناردو دا وينچي تلاش بسيار كرد كه تفنگ خودكار بسازد و در اين زمينه به پيشرفتهايي هم نائل آمد. مسئله او اين بود كه هنوز فشنگ اختراع نشده بود.
    پس از اختراع جيمز پاكل، تيربار واقعي تر در سال 1861 و در جريان جنگ داخلي آمريكا توسط «ريچارد كاتلينگ» ساخته شد و از سال بعد در نيروي زميني و نيروي دريايي بكار گرفته شد. تيربار كاتلينگ برقي و سنگين بود. در سال 1883 «هيرام ماكزيم» تيرباري ساخت كه مشابهت فراوان به تيربارهاي امروز داشت و همين تيربار ماكزيم كه در انواع سبك و سنگين ساخته شده بود رو به تكامل گذارد و آلماني ها در دوران جنگ جهاني اول، نوع بهتر آن را ساختند. تلاش نهايي اين بود كه سلاحهاي انفرادي (تفنگ و تپانچه) هم خودكار شوند و از تك تيرزني بيرون آيند كه جنگ دوم جهاني اين كار را ميسر ساخت و ميخائيل كالاش نيكوف روسي كاملترين تفنگ خودكار را در سال 1947 تحويل ارتش شوروي داد و ....





    در دنياي داستان نويسي

    زادروز ميخائيل بولگاكوف نويسنده بزرگ روس


    0515bul.jpg

    بولگاکوف
    ميخائيل بولگاكوف داستان نگار نيمه اول قرن بيستم روسيه 15 ماه مي سال 1891 به دنيا آمد. تحصيلات وي پزشكي بود و به خواست والدينش دكتر شده بود، اما پس از خروج از دانشگاه به تعقيب هدف خود ـ داستان نگاري پرداخت زيرا كه معتقد بود در آن استعداد بيشتري دارد و از آن، جمعيت بيشتري را بهره مند مي سازد. بولگانوف نيز بمانند بيشتر داستان نگاران معروف، داستان نويسي را از نوشتن داستان كوتاه براي مجله ها آغاز كرده بود. معروف ترين داستان او «آقا و مارگاريتا» عنوان دارد كه در آن حقايق بسياري را در قالب داستان بيان كرده است. شهرت بولگاكوف در جامعه روسيه به حدي بود كه استالين شخصا به او تلفن مي كرد. اين داستان نگار در دهم مارس 1940 درگذشت كه امروزه معلوم شده است براثر بيماري ريوي ناشي از افراط در كشيدن سيگار بوده است. بولگاكوف واقعيات جامعه را در قالب داستان منعكس مي كرد و از قول اشخاص داستان، راه حلها را ارائه مي داد. وي عقيده داشت كه رسانه ها وظيفه دارند هنرمندان و نويسندگان و اصحاب انديشه را به جامعه معرفي كنند و در ميان اينان، دائما درصدد بزرگ كردن آنان باشند كه استعداد و در عين حال انسانيت بيشتر داشته باشند.








    در قلمرو رسانه‌ها

    با نرم افزارهاي اديت کردن عکس، تصاوير عنوان سند بودن را از دست داده اند

    شبكه تلويزيوني سي بي اس در برنامه «سيكستي مينيتز 2» كه 12 ماه مي 2004 پخش شد گفت كه اينك مانند سابق عكسها حقيقت را نمي گويند و مي شود با نرم افزار رايانه و به طريق ديجيتال عكسها را به گونه دلخواه اديت کرد و تغيير داد.
    گزارشكر اين برنامه سپس عكس چند نوجوان عراقي را كه تابلوي «خوش آمديد» به دست گرفته بودند و در كنار يك نظامي آمريكايي ايستاده بودند نشان داد و گفت كه نوشته روي تابلو ساختگي است. اين عكس با نوشته اي ديگر [روي تابلو = پلاکارت] ماهها پيش به نشانه استقبال عراقيها از نظاميان آمريكايي به رسانه ها داده شده و انتشار يافته بود.
    قبلا و پيش از ساخته شدن نرم افزارهاي اديت تصاوير، «عکس ها» سند تاييد نوشته و دعاوي بود و به «نوشتن و رکورد واقعيات با قلم دوربين» شهرت يافته بود.







    انتقاد «کیهان» در اردیبهشت 92 از تبلیغ ِ دو داوطلب نامزدی انتخابات ریاست جمهور در چند روزنامه و نظر مؤلف این تاریخ آنلاین

    کیهان ـ روزنامه وابسته به دفتر رهبری جمهوری اسلامی ـ در صفحه دوم شماره 20488 (دوشنبه 23 اردیبهشت 1392) خود و دو روز پس از پایان مهلت ثبت نام داوطلبان نامزدی برای انتخابات رئیس جمهور نوشته بود:
    "در آخرين روز، چهره‌هاي سياسي متعدد ثبت‌نام کرده بودند اما روزنامه خورشيد (وابسته به سازمان تأمين اجتماعي)، شهروند (وابسته به هلال‌احمر)، هفت صبح (وابسته به مشائی)، آرمان، آفتاب، شرق، اعتماد، بهار و ... (طيف روزنامه‌هاي اجاره‌اي ـ زنجيره‌اي وابسته به مافياي سياسي ـ اقتصادي) تمام و يا بخش اعظم صفحه اول خودرا به بزرگ‌نمايي ثبت‌نام مشايي و هاشمي رفسنجاني اختصاص دادند [داده بودند].
    روزنامهِ تأمين اجتماعي (خورشيد) عکس اول خودرا به مشايي اختصاص داده و تيتر بزرگ زنده‌باد بهار را در کنار آن منتشر کرده و روزنامه ِ هلال‌احمر (شهروند) عکس‌هاي مشايي و هاشمي را و ....
    اين پروپاگانداي رسانه‌اي در حالي است که مشابه آن در سال 1384 براي هاشمي مشاهده شد اما به رغم غوغاي انبوه رسانه‌اي، جمهور مردم به اين نشريات «نه» گفتند و ....".
    ......
    نظر مؤلف این تاریخ آنلاین: اگر جمهوری اسلامی ایران روزنامه حرفه ای وفادار به اصول ژورنالیسم می داشت، چنین تبليغي در قالب خبر و انتخاب تيتر و صفحه صورت نمي گرفت و نشریات عمومي در نقش روزنامه حزبی و ... ظاهر نمی شدند. چرا باید سازمان تامین اجتماعی، جمعیت هلال احمر و ... روزنامه عمومي داشته باشند ولی روزنامه نگاران حرفه ای کشور، نه؟. در جهان امروز روزنامه نگار به معنای واقعی کلمه و واجد همه شرایط این پیشه، موجودی است کمیاب و نباید آن را به آسانی از دست داد. «تبلیغ» از «اعلان» و همچنین «خبر» جدا است. روزنامه نگاری گرامر ویژه خودرا دارد و خبر، نظر (مقاله)، فیچر، کانتِکست و ... طبق قواعد خاص و معیّن نوشته می شوند که این روش به ندرت در روزنامه های منتشره در جمهوری اسلامی مشاهده می شود. در هر دوره ریاست جمهور به خودی های همان دوره ـ بدون در نظر گرفتن شرایط حرفه ای، تجربه، سرمایه و حتي رعايت نوبت در رسيدگي به پرونده درخواست، مجوّز انتشار نشریه دادند و نیز کمک مالی (یارانه) و تقاضای دیگران را رد کردند و یا در نوبت قیامت قرارداده اند. بنابراین، چنان نشریاتی مبلّغ ناشر خود و افراد و سیاست های «مورد نظر» ناشر خواهند بود و چون سرمایه اولیه لازم را ندارند برای ادامه بقاء به سرمایه گذار متوسل می شوند [و به قول کیهان؛ اجاره دار] و چشم به دست دولت. طبق تجربه، در جمهوری اسلامی ناشران نشریات کم و بیش هدف های دیگری را هم دنبال می کنند و در این راستا، به نظر می رسد که نشریه برای آنان یک وسیله و نردبان است. در یک نظام اسلامی که ترویج اخلاقیات، خوبی ها، دفاع از حق و حقیقت، قطع فساد و تباهی و تبعيض، تامین منافع انسان و ارتقاء شئون آن باید سرلوحه برنامه ها باشد؛ لازم است که هرگونه اصلاحات از رسانه ها و رسانه داري آغاز شود که خودِ رسانه ها ابزار اصلاحات دیگر هستند. گفته شده که اگر به غیر روزنامه نگار مجوز نشریه عمومی داده شده به این سبب بوده که در قانون مطبوعات مصوب سال 1364 (تدوین شده در زمان وزارت محمد خاتمی) شرط روزنامه نگار بودن متقاضی نشریه وجود ندارد!.









    ساير ملل

    سناتورهاي آمريکايي 1800 عکس از شکنجه عراقي ها را در پشت درهاي بسته تماشا کردند

    سناتور هاي آمريكايي كه 13 ماه مي 2004 عكس هاي تازه از شكنجه عراقي ها را در يك جلسه پشت درهاي بسته ديده بودند بعدا به رسانه ها گفتند كه 1800 عكس را، هريك براي چند ثانيه مشاهده كردند و باور نمي كردند اين طرز شكنجه، كار آمريكايي باشد كه در جهان به ليبرال بودن، قانون ترسي و برخورد و رفتار دوستانه شهرت دارد.

    0515abu1.jpg
    يک عکس از شکنجه زندانيان ابوغريب


    اين سناتور ها كه نظر خود را با خبرنگاران در ميان نهادند اظهار داشتند كه مي دانستند كه پس از رويداد 11 سپتامبر 2001 دستور اعمال خشونت در موارد لازم به بازجوهاي سازمانهاي امنيتي از جمله «سيا» داده شده ولي نه به صورتي كه در عكسها ديده مي شد.

    0515abu2.jpg
    عکس ديگر از شکنجه در ابوغريب


    بانوي 21 ساله سرجوخه «ليندي اينگلند» كه عكس او در حال كشيدن يك زنداني عراقي با طناب روي زمين در رسانه ها چاپ شده بود به تلويزيون كلرادو گفت كه در ابوغريب به دستور بالا شكنجه مي دادند. به آنان گفته شده بود كه در آستانه کار تحقيق، وضعيت را براي زندانيان به صورت جهنم درآوريد تا هنگام بازجويي اعتراف كنند.

    0515abu3.jpg
    عکسي ديگر از اين دست


    ما مي دانستيم كه براي يك عرب و مسلمان، گرفتن عكس در حال برهنه بودن چقدر گران تمام مي شود. اين عكسها براي ارعاب دربازجويي بود.
    اين نظامي زن و ديگر مصاحبه شوندگان تاييد كردند كه اردوگاههاي زندانيان دچار كمبود نظامي محافظ بودند و براي مثال: از يک زندان با 3000 زنداني، بيش از 40 تا 50 نظامي حفاظت نمي كردند و لذا، سختگيري لازم بود.





    اظهارات يك سرهنگ پليس افغانستان از 40 روز شكنجه شدن

    14 ماه مي 2004 به موازت انتشار اخبار و عكسهاي تازه مربوط به شكنجه زندانيان عراقي در بازداشتگاههاي آمريكا در آن كشور كه سناتور ايالت فلوريدا گفته بود از تماشاي عكسها دچار حالت تهوع شده است، روزنامه هاي آمريكا از جمله نيويورك تايمز عكس و اظهارات يك سرهنگ پليس افغانستان را چاپ كرده بودند كه گفته بود در طول 40 روز بازداشت در دست آمريكائيان شديدا شكنجه شده بود.
    اين سرهنگ افزوده بود: در حالي كه اورا كاملا برهنه كرده بودند، در وضعيت خلاف اخلاق از او عكس گرفتند تا بعدا وسيله ارعاب و حق السكوت (بلك ميل) قرار دهند و او بدون جهت 40 روز زير شكنجه قرار داشت و مانع خوابيدن او شده بودند و بيشتر اوقات هم دستهايش از پشت بسته بود و ....






    رئيس جمهور برزيل دستور اخراج خبرنگار را داد، ولي...

    ديوان عالي برزيل 13 ماه مي 2004 اجراي دستور رئيس جمهوري اين كشور مبني بر اخراج خبرنگار نيويورك تايمز را موقتا متوقف ساخت تا بررسي شود كه اين دستور مغاير اصول قانون اساسي برزيل نباشد.
    «لولا دا سيلوا» رئيس جمهور وقت برزيل سه روز پيش از آن دستور داده بود كه «لاري روتر» خبرنگار نيويورك تايمز در برزيل به سبب دادن گزارش خلاف واقع، ظرف هفت روز از اين كشور اخراج شود كه «روتر» براي جلوگيري از اجراي اين دستور به ديوان عالي برزيل كه در عين حال وظايف دادگاه قانون اساسي را برعهده دارد و در اين زمينه رسيدگي ماهوي مي كند دادخواست داد، و دستور رئيس جمهوري معلق شد.
    روتر در گزارشي نوشته بود كه داسيلوا در مصرف الكل افراط مي كند كه اين عادت ممكن است در انجام وظايف او خلل وارد سازد. سخنگوي داسيلوا اين گزارش را كه مستند نبود و هيچ مقام رسمي (اداره بهداشت) و كسي ديگر آن را مطرح نساخته بود بي اساس اعلام كرد و گفت كه خبرنگار احساس شخصي خودرا به صورت خبر (نه مقاله و ابراز نظر) منعكس ساخته و حتي ذكر نكرده است كه خودش شاهد بوده و يا استنباط او از چنين و چنان حرکت داسيلوا در فلان مکان بوده، و لذا نوشته اين شخص خلاف حرفه و وظيفه يك روزنامه نگار است كه بايد ناقل اخبار درست باشد، و در پي انتشار اظهارات اين سخنگو، داسيلوا دستور اخراج اين خبرنگار را صادر كرده بود.
    15 ماه مي 2004 «روتر» نامه اي به داسيلوا نوشت و در آن روشن ساخت كه قصد او تخريب چهره نبوده است و رئيس جمهوري برزيل مفاد اين نامه را به عنوان پوزش طلبي پذيرفت و دستور قبلي خود را لغو كرد و مسئله حل شد.






    فساد اداری، پلیس بین الملل و استرداد


    ibori2.jpg

    James Ibori
    به درخواست پلیس بین الملل (اینترپل Interpol)، پلیس دوبی «جیمز ایبوری James Ibori» 15 ماه مي 2010 فرماندار پیشین ایالت دلتای فدراسیون نیجریه را در آن امارت دستگیر کرد تا مسترد شود. ایبوری که از 1999 تا 2007 فرماندار ایالت دلتا بود متهم به سوء استفاده مالی، فساد اداری و حسابسازی شده است. «کمیسیون مبارزه با فساد اداری» در نیجریه پس از رسیدگی مقدماتی، پرونده را به یک دادستان محلی جهت تعقیب قضایی کیفری او ارجاع داده و این دادستان برای وی قرار مجرمیت صادر و با مجوّز قاضی دادگاه، استرداد اورا از پلیس جهانی تقاضا کرده بود. همزمان، دولت انگلستان نیز فرماندار سابق ایالت دلتای نیجریه را متهم به «مانی لاندری» کرده و گفته بود که وی 35 میلیون دلار پول حاصل از سوء استفاده را از طرق غیرقانونی به لندن انتقال داده است. در پي وارد شدن اين اتهام، پلیس انگلستان نیز استرداد اورا از اینترپل خواسته بود.
    در آن زمان گفته شده بود که جیمز ایبوری نخست به لندن مسترد خواهد شد. با سختگیری های تازه، فرار سوء استفاده گران اداری ـ اقتصادی از مجازات نسبت به گذشته دشوارتر شده است. اسناد نقل و انتقالات مالي و معاملات، اينک در اينترنت و در دسترس همگان است.
    درجریان تظاهرات سرخپوشهای تایلند یک ژنرال مخالف دولت گلوله خورد


    Sawasdipol.jpg
    Gen. Khattiya Sawasdipol هنگام تعظيم به دمکراسي جويان، و پس از اصابت گلوله و در حال انتقال به بيمارستان

    پنجشنبه 13 می 2010 تظاهرات ضد دولتی تایلند، معروف به اعتراض پیراهن سرخها، با اصابت یک گلوله به جمجمه سرلشکر کاتیا سواسدیپول Gen. Khattiya Sawasdipol وارد مرحله تازه ای از شدت و گسترش شد. این ژنرال که در عین حال یک نویسنده و دارای تالیفات متعدد است از اکتبر 2008 به مخالفان دولت پیوسته و از سران اعتراض بشمار می آمد. وی در پی یک درگیری لفظی با رئیس پلیس تایلند از کار نظامی اش معلق شده بود [نه، اخراج]. سواسدیپول در آن مشاجره، نخست وزیر تایلندرا سارق دمکراسی و یک دیکتاتور و پارلمان را تالار وکیلان بدون موکل خوانده بود. همان روزی که تعلیق او اعلام شد، هوادارانش ساختمان ستاد ارتش را منفجر کردند. ژنرال سواسدیپول در تایلند به «شیردل» معروف بود. وی همانند سایر معترضین، خواهان انحلال پارلمان و تجدید انتخابات بود و می گفت که تنها از این راه است که دمکراسی به تایلند بازگردانده خواهد شد.
    سواسدیپول بعد ازظهر 13 می در جریان تظاهرات خیابانی ـ هنگامی که در یک چهارراه به پرسش خبرنگار نیویورک تایمز پاسخ می داد از نقطه نامعلومی هدف گلوله یک «تک تیرانداز» قرارگرفت و از ناحیه سر مجروح شد. این تیراندازی، محل آن و مصاحبه نیز، خود یک معمّا شده است. سواسدیپول در دهه 1980 در کتابی، از چگونگی همکاری نظامیان و ماموران امنیتی تایلند با آمریکا درگسترش جنگ ویتنام به لائوس و کامبوج که خود او درجریان قضیه بود پرده برداشته بود.
    «معترضین سرخپوش» تایلندی پارلمان و نخست وزیر برگزیده آن را نمایندگان مردم نمی دانستند و خواهان انحلال پارلمان بودند. تظاهرات و اعتراض های وقت تایلند تا سیزدهم می 2010 جمعا 30 کشته تلفات داشت.





    یک تریلیون دلار هزینه عملیات نظامی آمریکا در عراق و افغانستان!

    13 می 2010 با تصویب 58 میلیارد و 800 میلیون دلار دیگر برای تامین هزینه های آتی دولت آمریکا در عراق و افغانستان در کنگره آن کشور، جمع هزینه دولت واشنگتن برای عملیات نظامی در آن دو سرزمین در طول یک دهه از یک تریلیون دلار گذشت.
    دولت آمريکا پس از انعقاد يک قرارداد استراتژيک با دولت عراق که نوعي دفاع و امنيت مشترک است يکانهاي رزمي خودرا در دسامبر سال 2011 از عراق خارج ساخت و در نظر دارد فرمول مشابهي در مورد افغانستان به اجرا درآورد.

    اختيارات تازه براي کميسيون ناظر بر کار بنگاههاي معاملات اوراق بهادار در آمريکا

    در پی چند بحران سرمایه گذاری در چارچوب وال استریت و افشاگری رسانه ها از سوء جریانات مربوط و موضوع اصطکاک منافع و ...، سنای آمریکا 13 می 2010 به دولت این کشور (کمیسیون اس ای SEC) اختیارداد که بازار باوند [باند]، اوراق قرضه صادره از سوي کمپاني ها و صدور اوراق بهادار از هر نوع از سوی بنگاههای سرمایه گذاری و ... را کنترل کند. در پی کاهش بهای سهام در اوایل می 2010 و ظرف چند دقیقه به میزان شگفت انگیز هزار واحد که یک بار دیگر دوز و کلک های کاپیتالیسم را عیان ساخت، دولت آمریکا در صدد کنترل بازار اوراق بهادار برآمد و پیشنهاد ضابطه این کار را به سنای این کشورداد.
    US securities Exchange Commission اختصارا SEC که يک کميسيون فدرال و مستقل است مجري قانون اوراق قرضه و هرگونه اوراق بهادار ازجمله اسکناس و ناظر براين امور است که ظاهرا در سالهاي اخير کنترل چنداني اعمال نکرده بود.






    جلوگیری از ولخرجی مقامات آمریکایی در مسافرت های دولتی

    مجلس نمایندگان آمریکا 13 می 2010 مسافرت مقامات دولتی، سیاستمداران (پارلمانی ها) و نیز کارکنان دولت را ضابطه مند کرد. به موجب ضوابط تازه، این افراد جز با شرایطی نخواهند توانست با بلیت «فرست کلاس» و «بیزینس کلاس» مسافرت کنند، در جریان سفر هدیه بخرند، ولخرجی کنند و نیز باقیمانده پول دریافتی جهت هزینه کردن را در جیب بگذارند و یا خرید «بدون مجوّز» کنند.
     

    ...zαнrα...*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/16
    ارسالی ها
    3,488
    امتیاز واکنش
    30,283
    امتیاز
    913
    محل سکونت
    تبــــ❤️ـــریز
    ايران

    نخستين جنگ خياباني تاريخ بشر در «شهر ري»


    0515alexander.jpg

    تصوير مجسمه اسکندر
    «كاليس تنيس» تاريخنگار رسمي اسكندر كه در حمله به آسيا با او بود شرح جنگ شهر ري را كه به صورت خانه به خانه صورت گرفت برنگاشته است كه با تطبيق تقويمها 16 (يا 17) ماه مي سال 330 پيش از ميلاد آغاز شده بود و مورخان نظامي از آن به عنوان نخستين جنگ خياباني بشر، به مفهوم امروز، نام بـرده اند.
    طبق گزارش «كاليس تنيس»، در آن روز در داخل شهر ري ميان نيروهاي اسكندر و واحدهاي نظامي در حال عقب نشيني ايران نبردي خونين و كوچه به كوچه آغاز شد كه سه روز طول كشيد.
    نيروهاي اسكندر پس از پيروزي در جنگ گائوگاملا (محلي نزديك به اِربيل واقع در شمال عراق امروز) به تعقيب سربازان ايران ادامه داده و پس از چند برخورد كوتاه از جمله نبرد همدان، به ري رسيده بودند. نيروهاي محلي در ارگ شهر دست به مقاومت زدند و سربازاني كه در جريان عقب نشيني بودند در كوچه ها و خانه هاي شهر با اسكندريان به زد و خورد پرداختند. با اين كه در اين جنگ خياباني برنده و بازنده مشخص نبود، نيروهاي ايران در سومين شب، ناگهان دست به عقب نشيني و خروج از شهر زدند و عازم شهر صد دروازه (دامغان) شدند. پس از اين عقب نشيني كه تعجب آور بود، ارگ شهر هم سقوط كرد. داريوش سوم شاه وقت كه با اين سربازان از اربيل (اربلا) عقب نشيني كرده بود، ميان راه، به صلاحديد افسران ارتش و تاييد يك شاهزاده هخامنشي كشته شد تا احيانا به دست اسكندر نيافتد و شكنجه و تحقير نشود.
    مورخان، شكست ايران از اسكندر مقدوني را به حساب شخصيت ضعيف، دو دلي و قاطع نبودن داريوش سوم نوشته اند. بررسي تاريخ طولاني وطن نشان مي دهد كه هرگونه شكست نظامي و تغيير حكومت در زمان زمامداران ضعيفي چون داريوش سوم، يزدگرد سوم ، شاه سلطان حسين و ... صورت گرفته است.





    تحريکات البتکين و ناامني در خراسان بزرگتر و ورود عنصر تازه به زندگاني ايرانيان

    خراسان (خراسان بزرگتر و اينک واقع در 5 کشور) در ماه مي سال 961 ميلادي دچار ناامني گسترده شده بود. سبب اين ناامني افتادن عبدالملك ساماني، پادشاه وقت از اسب بود كه منجر به مرگ او شده بود. عبدالملك كه هفت سال سلطنت كرده بود به امير رشيد (دلاور و شایسته) شهرت داشت. ناامني خراسان به تحريك البتكين Alptigin صورت گرفته بود كه عبدالملك اورا جاه و مقام (سپهسالاري و حكومت هرات) داده بود. شاه تازه سامانی (جانشین عبدالملک) که چنین دید، عنوان سپهسالاری و حکومت خراسان را به ابومنصور داد. البتکین (الپتکین) از تُرکان جنوب غربی آرال بود و طایفه او از منطقه ای که امروز قرقیزستان خوانده می شود به «فرارود» و خراسان بزرگتر آمده بودند و سپاهی (مَملوک) شده بودند. این دسته از تُرکان، خیلی زود ایرانیزه شده بودند. مَرد معروف وقت این گروه، سبکتگین SAbuktigin نام داشت.
    الپتكين كه از مهاجران و از تُركان غُز (اُقوز ـ اُغوز) بود پس از كسب مقام از شاه سامانی، داعيه استقلال داشت كه بركنار شد. وي از فرصت درگذشت عبدالملك استفاده كرده و در خراسان دست به تحريك و قدرت خواهی زده بود که پس از برکنارشدن و انتصاب ابومنصور، در 962 میلادی به غزنه (غزنی) در جنوب شرقی افغانستان امروز رفته، این شهر را تصرف و مرکز قدرت خود قرار داده بود. سرانجام، اين تفکّر(سلطان شدن تُرکان مهاجر) موفق شده و زمينه تأسيس سلسله غزنويان فراهم آمد که با ورود اين عنصر تازه، مسير تاريخ ايرانيان تغيير يافت. قلمرو غزنویان که معروف ترین سلطان آنان؛ محمود غزنوی بود منحصر به ایران خاوری و شمال غربی هند (پاکستان امروز) بود. این دودمانِ ایرانیزه شده به زبان و ادبیات فارسی خدمت بسیار کردند.
    عبدالملك نیز که با مرگ ناگهانی او (افتادن از اسب)، آن دگرگونی به وجود آمد در زمان حکومت خود همانند ساير شاهان ساماني براي احياء و ارتقاء زبان فارسي و فرهنگ ايراني سعي بليغ كرده بود. پس از فوت او، منصور برادرش پادشاه شده بود. دولت تاجیکستان به پاس خدمات سامانیان به فرهنگ ایرانی و زبان فارسی، پول خود را «سامانی» نام نهاده است.






    شمس آل احمد سردبير روزنامه اطلاعات شد ـ اخراج نويسندگان بدون پرداخت غرامت ازدست دادن کار

    24 ارديبهشت 1359 شمس آل احمد به سمت سردبير روزنامه اطلاعات تعيين و معرفي شد. تحريريه روزنامه اطلاعات ازشهريور 1358 كه اين روزنامه مصادره و ضميمه بنياد مستضعفان شده بود توسط يك شوراي سردبيري منتخب کارکنان اطاق خبر اداره مي شد و دبيران ميزها هم انتخابي بودند ولي مديريت موسسه از جانب آن بنياد منصوب و اعزام مي شد و اختيار عزل و نصب افراد در دست او بود.
    در نيمه اول سال 1359 مديريت موسسه اطلاعات از سوي مقام رهبري تعيين و اعزام شد و همزمان، كنترل اين موسسه قديمي از دست بنياد مستضعفان خارج گرديد. مدير منصوب موسسه مطبوعاتي و انتشاراتي اطلاعات از جانب آيت الله خميني، حجت الاسلام محمود دعايي بود که از آن زمان تا کنون (ارديبهشت 1392) همچنان اين سمت را بر عهده دارد و ماهيت خبري روزنامه را حفظ کرده است. حجت الاسلام دعايي سالها از نزديکان آيت الله خميني و رئيس دفتر او بود.
    پيش از انتصاب شمس آل احمد و زماني كه موسسه اطلاعات هنوز در دست بنياد مستضعفان بود، بيشتر نويسندگان و روزنامه نگاران اين موسسه مطبوعاتي با تشكر و قدرداني از خدمات قبلي، منتظر خدمت شده بودند كه نوعي اخراج مودبانه بود. در زمستان 1358 مديريت اعزامي وقت که يک بازاري سابق به نام حسين بنکدار بود با بستن درهاي موسسه به روي نويسندگان و ممانعت از ورود آنان، اقدام به اخراج کرده بود که اين رفتار باعث اعتراض شد و آيت الله دکتر بهشتي تصميم بنکداررا لغو و اندکي بعد فرد ديگري به نام پورکاشف به مديريت موسسه اطلاعات منصوب و اين مدير در بهار سال بعد (نيمه فروردين سال 1359) همان شمار نويسندگان را و اين بار با احکام تشکرآميز منتظر خدمت کرد که اين انتظار خدمت در مورد برخي از آنان دائمي شده است. [به قرار اطلاع، پورکاشف بمانند هزاران مقام سابق جمهوري اسلامي ايران، سالهاست که در آمريکا زندگي مي کند.]. به بسياري از اين اخراج شدگان که هرکدام چند دهه کار کرده بودند و با موسسه اطلاعات قرارداد کار داشتند ازجمله مولف اين تاريخ آنلاين هنوز ديناري غرامت اخراج پرداخت نشده است و اين، در حالي است که به تمامي ملت [هر فرد که تقاضا کرده از خُرد و بزرگ] يارانه نقدي (پول مُفت) داده مي شود و ميزان اين يارانه، هرماه دهها هزار تومان است. اين مولف 24 سال در موسسه مطبوعاتي اطلاعات به ترتيب خبرنگار، دبير ميز خبر و معاون سردبير روزنامه بود و يک سال نيز نماينده اين روزنامه در آمريکاي شمالي (ايالات متحده و کانادا).




    اديان و روحانيون

    ممنوع الورود شدن به كليسا!

    نيمه ماه مي 2005 بود كه «چان چاندلر» كشيش كليساي «وينسويل» واقع در ايالت كاروليناي شمالي 9 تن از اعضاي كليسا را از ورود به آن جهت دعاي هفتگي ممنوع ساخت زيرا كه اعتراف كرده بودند در انتخابات نوامبر 2004 (شش ماه پيش از آن) به جاي جورج بوش به «جان كري» نامزد حزب دمكرات راي داده بودند. چاندلر قبلا به مراجعين كليسا اندرز داده بود كه به بوش راي بدهند.
    لئونارد پيتز مفسر آمريكايي كه مقالات او توسط سنديكاي «ميامي هرالد» توزيع مي شود 14 مه 2005 نوشته بود كه چاندلر با اين عمل خود ظاهرا مرتكب نقض چند قانون دنيوي شده است:
    1ـ نقض قانون اساسي آمريكا كه دين را از سياست جدا ساخته است. [طبق اين اصل قانون اساسي، دولت آمريکا نمي تواند از يک مذهب حمايت و يا با آن ضديت کند].
    2ـ نقض قانون انتخابات كه تاكيد بر مخفي بودن راي دارد يعني نبايد از كسي سئوال شود كه به چه كسي راي داده و آن را علني سازد.
    3ـ كليسا يك نهاد عمومي است و نمي شود ورود افراد را در ساعاتي كه داير است به آن ممنوع ساخت و ....
    به نوشته پيتز، اين قبيل كارها ايمان مردم را سست و تضعيف مي كند.




    دنياي ورزش

    نخستين زن بر تارك «اِوِرِست»


    Junko.jpg
    Juko Tabei


    16 ماه مي سال 1975 نخستين زن كوهنورد خودرا به قله «اِوِرِست Mount Everest» در كشور نپالNepal رساند و نامش در «تاريخ» ثبت شد كه براي هميشه باقي خواهد بود. وي «جونكو تابي» و يك ژاپني بوده است.
    قله اورست در رشته کوههاي هيماليا واقع شده و از سطح دريا 8 هزار و 848 ارتفاع دارد. اين قله که به زبانهاي محلي نامهاي ديگري داشت در سال 1865 به نام سرهنگ انگليسي، جورج اورست که مامور نقشه برداري از هندوستان بود اسم گذاري شد. سرهنگ اورست که در جولاي 1790 به دنيا آمده بود در دسامبر 1866 درگذشت. وي در اصل يک افسر توپخانه ارتش انگلستان بود.



    در قلمرو رسانه‌ها

    سردبير «ديلي ميل» به چاپ عكس ساختگي متهم و بركنار شد

    هيات نمايندگان صاحبان روزنامه دو ميليون تيراژي «ديلي ميل» انگلستان كه در قطع تابلويد چاپ مي شود 15 ماه مي 2004 «پيرس مورگن» سردبير اين روزنامه را از اين سمت بركنار كرد؛ زيرا مقامات نظامي آن كشور مورگان را متهم كرده بودند كه عكس ساختگي چاپ كرده و با اين عمل نظاميان را از چشم مردم انداخته است.
    ديلي ميل عكسي را چاپ كرده بود كه نشان مي داد يك نظامي انگليسي در عراق يك عراقي را شكنجه و بر بدن او كه روي زمين افتاده بود اِدرار مي كند. مورگان روي حرف خود كه عكس درست است ايستاده بود.
    نمايندگان صاحبان نشريه ضمن عذرخواهي از عمل سردبير، در عين حال تاكيد كرده اند كه سوء نيت دركار نبوده است.
    عمل اخراج به اين صورت انجام گرفت كه از مورگن خواسته شد كه بنا به مصالحي، بلافاصله كناره گيري كند.









    ساير ملل

    دکتر کوپ و مبارزه جهاني با سيگار و بيماري بي درمان ايدز ـ کوپ سيگاررا در رديف مواد مخـ ـدر قرارداد


    coop.jpg
    Dr. Koop

    شانزدهم ماه مي 1988 دكتر «Charles Everett Koop چارلز اورت كوپ» رئيس وقت نظام پزشكي آمريكا اعلام كرد كه مواد متشكله نيكوتين (دخانيات) از لحاظ اعتياد، مشابه هروئين و كوكايين هستند و سيگار بايد در رديف مواد مخـ ـدر قرار گيرد و ممنوع شود. وي که به تصويب سناي آمريکا از 1982 تا 1989 رئيس نظام پزشكي بود، 25 فوريه 2013 در 97 سالگي درگذشت.
    رئيس نظام پزشكي قبلي آمريكا، سه دهه پيش از دكتر كوپ، دخانيات را عامل بسياري از بيماريها و از جمله سرطان اعلام كرده بود كه با اعلاميه او، مبارزه با سيگار به تدريج جهاني شد و در بسياري از كشورها، دود كردن آن در محل كار و اماكن عمومي و در اطاقي كه اطفال باشند ممنوع شده و در بيشتر کشورها با وضع ماليات سنگين، خريد آن براي بسياري از مردم و به ويژه جوانان دشوار شده است و براي مثال؛ در برخي ايالت هاي آمريکا که بزرگترين توليد کننده سيگار است، بهاي يک پاکت سيگار به 5 دلار رسيده است!. به علاوه، برخي از پارلمانها از جمله دستگاه مقننه آمريكا فروش دخانيات به جوانان زير 18 سال تمام را ممنوع و تخلف از آن را جرم قرار داده اند. در ادامه اين مبارزه، سازمان جهاني بهداشت «دود سيگار» را قاتل شماره يك بشر اعلام داشت و ....
    توتون (تباکو) از گياهان بومي قاره آمريكاست كه كريستف كلمب (کريستوفر کلمبوس) در سفر اول خود به اين قاره غربي در سال 1492 در كوبا متوجه آن شد و ديد كه بوميان دود برگهاي خشك شده آن را استنشاق مي كنند و پس از آن نوعي حالت انبساط به آنان دست مي دهد. اين گياه نخست به اروپا و سپس به ساير نقاط منتقل شد. جهاني شدن آن را سال 1558 به دست داده اند. دود سيگار ـ دست اول و دست دوم ـ عامل بيماري هاي صعب العلاج متعدد از جمله سرطان، عروق و قلب اعلام شده است. ايرانيان توسط پرتغالي ها با توتون و چگونگي مصرف آن آشنا شدند و آن را تنباکو (به جاي تباکو) تلفظ کردند.
    دکتر کوپ ـ پزشک و جراح هلندي تبار آمريکا که از او به عنوان قهرمان جهاني مبارزه با دود سيگار و نيز بيماري ايدز نام مي برند نه تنها در طول رياست بر نظام پزشکي آمريکا بلکه با نوشتن مقاله، کتاب، نطق و مصاحبه و وبسايت هاي خود تا پايان عمر با دود سيگار مبارزه مي کرد. وي که 14 اکتبر 1916 به دنيا آمده بود همچنين تلاش کرد که جهانيان با خطر بيماري بي درمان ايدز آشنا شوند و راه پرهيز از آن را بياموزند.


    تظاهرات ميليوني سرخ جامگان در هاوانا بر ضد تصميم جورج بوش

    روزنامه هاي اروپا در شماره هاي 15 مي2004 خود ـ عموما ـ در صفحه اول عكسي را چاپ كرده بودند كه امواج سرخ جامگان را در حال راهپيمايي و حمل شعار نشان مي داد.
    اين تظاهرات در شهر هاوانا برضد تصميم تازه جورج بوش رئيس جمهوري وقت آمريكا مبني بر تشديد تحريم اقتصادي ـ تا آن زمان 44 ساله كوبا برپا شده بود و در آن يك ميليون و دويست هزار كوبايي شركت كرده بودند و در پيشاپيش آنان فيدل كاسترو [در آن سال 77 ساله] ديده مي شد كه شعار مي داد.
    اين جمعيت انبوه كه پيراهن قرمز برتن داشتند در حال شعار دادن از مقابل مقرّ هيات نمايندگي آمريكا در كوبا نيز گذشتند. در ميان شعارهاي اين جمعيت اين شعار هم شنيده مي شد: بوش، با تقلب در انتخابات رئيس جمهور شده و ....
    به رغم بازنشسته شدن فيدل کاسترو و نرمش جانشين او در قبال آمريکا و رئيس جمهور آمريکا شدن يک سياهپوست، تحريم اقتصادي کوبا ادامه دارد.






    نگاهي به رئيس جمهور شدن و خودکشي «ره مو ـ هيون»


    Roh.jpg
    Roh Moo-hyun

    بازگشت «ره مو ـ هيون Roh Moo-hyun» رئيس جمهوري كره جنوبي (از فوريه 2003 تا فوريه 2008) به قدرت كه از سوي پارلمان معلق شده بود، در 15 و 16 مي 2004 سوژه تفسيرهاي سياسي بسياري از روزنامه هاي را در سراسر جهان به خود اختصاص داده بود. پارلمان كره جنوبي به رغم اعتراض ميليوني مردم، «ره» را 63 روز پيش از اين تاريخ، پس از يك ايم پيچمنت (محاكمه پارلماني) معلق ساخته و تعيين سرنوشت اورا به دادگاه سپرده بود.
    با وجود اين، مردم که از حمايت «ره» دست نكشيده بودند در انتخابات پارلماني وقت، هواداران وي را برگزيدند و 14 مي 2004 هم دادگاه اورا ابقاء كرد. ره تا پايان دوره خود ـ سال 2008 ـ از اکثريت پارلماني برخوردار بود.
    «ره» كه قبلا از ناراضيان اين كشور بود مايل به همزيستي مسالمت آميز با كره شمالي و مذاكره با رهبران آن قسمت از شبه جزيره كره بود و در زمينه اقتصاد نيز فرضيه هاي ديگري را دنبال مي کرد که حزب محافظه کار کره جنوبي و نيز واشنگتن با تفکر او موافقت نداشتند. ره يک حزب ليبرال تاسيس کرده بود که عمري نکرد.
    «ره» که يک روستازاده بود پس از پايان دور 5 ساله رياست جمهوري اش به زادگاه خود بازگشت ولي مخالفانش و بويژه آنانکه از سياست هاي اقتصادي او آسيب ديده بودند وي را متهم به سوء استفاده از اختيارات کردند و آرامش او سلب شد به گونه اي که در سال 2009 پس از نوشتن يک نامه و Save کردن آن در لپ تاپ خود از کوه مجاور خانه اش بالا رفت و از يک صخره خودرا به زيرافکند و به اين ترتيب خودکشي کرد. وي در سال 1946 به دنيا آمده بود. با انتشار خبر خودکشي «ره» چهار ميليون تن از دوستدارانش در زادگاه وي اجتماع کردند و ....

    park.jpg
    Park Geun-Hye

    پس از او Lee Myuns-Back مدير کمپاني اتومبيلسازي هاندي (هيوندا) رئيس جمهور کره جنوبي شد که سياستي عکس روش و نظرات «ره» داشت و از فوريه 2013 بانو Park Geun-Hye متولد 1952 نماينده پيشين پارلمان و دختر پارک چونگ-هي رئيس جمهوري کره جنوبي شده است. پدر او ـ يک محافظه کار ـ به مدت 16 سال (از 1963 تا 1979) رئيس جمهور کره جنوبي بود. بانو پارک يازدهمين رئيس جمهور کره جنوبي است. کمپاني هاي آمريکا کره جنوبي را صنعتي کرده و سرمايه گذار هستند. در پي جنگ جهاني دوم، شبه جزيره کره که به صورت يکپارچه در کنترل دولت ژاپن بود به تصميم فاتحان جنگ موقتا دو قسمت شد تا بعدا انتخابات سراسري، تکليف وحدت مجدد را روشن کند که انتخابات صورت نگرفت و کره شمالي تصميم گرفت که با جنگ اين وحدت را عملي سازد که سازمان ملل نيرو فرستاد و حالت تقسيم و نيز حالت جنگ باقي مانده است. دولت آمريکا يک نيروي نظامي 20 تا 30 هزارنفري در کره جنوبي دارد.
    تفسير 16 ماه مي 2004 رسانه ها درباره شکنجه در زندان ابوغريب


    torture-abu-dog.jpg
    عکسي از شکنجه يک زنداني در ابوغريب که در روزنامه ها چاپ شده بود

    تفسير رسانه ها درباره شكنجه عراقي ها در بازداشتگاه ابوغريب كه انتشار آنها از آغاز ماه مي 2004 آغاز شده بود شانزدهم اين ماه هم ادامه داشت. در چند تفسير منتشره در 16 ماه مي 2004 ضمن ذکر نام سران دولتها و مقامات ارشد دولتي کشورها که از اين نوع شکنجه انتقاد کرده بودند آمده بود که پايين بودن درصد اين مقامات، از جدايي اتباع معمولي و مقامات سخن مي گويد. مقامات ارشد بايد نگاه به احساس و خواست مردم خود کنند و همزبان آنان شوند نه حفظ منافع سياسي خود و حفظ مقام به هر قيمت. طبق اين تفسيرها، تنها تني چند از سران دولت ها از اين عمل كه خلاف حيثيت انسان بشمار آمده است دهان به انتقاد و اعتراض گشوده بودند. بنابراين، اين رويداد يك بار ديگر جدايي دولتها از ملتها را نشان داد و اصالت دمكراسي يعني حكومت به خواست مردم را زير سئوال بُرد و نشان داد كه مقامات رسمي پس از گرفتن آراء مردم در انتخابات، راه خودشان مي روند و كمتر به احساسات و عواطف راي دهندگان توجه مي كنند.
    چند مفسر ديگر نوشته بودندکه ملت آمريکا مسئول اين شکنجه ها نيست. عمل چند زندانبان را که شدت عمل به خرج داده اند نبايد به حساب يک ملت گذارد.
    برخي از مفسران ضمن تحسين جرأت آنانکه که عکس هارا به رسانه ها داده بودند نوشته بودند که رسانه همگاني جاي بازتاب بد و خوب است، عمل خوب سرمشق و الگو قرار مي گيرد و کار بد توليد انزجار مي کند و ترک مي شود.
    چند مفسر منطقه (آسياي غربي) از سکوت اتحاديه عرب انتقاد کرده و نوشته بودند كه اين رويداد (شکنجه در زندان ابوغريب) نشان داد كه اتحاديه عرب يک ابزار سياسي شده است، به هر حال اين شکنجه شدگان، عرب بودند.
    torture-abu-merged.jpg
    مجموعه چند عکس از مناظر شکنجه عراقي ها در زندان ابوغريب (نزديک بغداد) که در رسانه هاي آمريکا انتشاريافته بود




    لهستان پس از هند

    «مرك بلكا» نخست وزير لهستان 15 ماه مي 2004 با راي عدم اعتماد پارلمان اين كشور بركنار شد كه روزنامه هاي اروپا در شماره هاي 16 مي خود آن را به پاي برنامه اقتصادي بازار آزاد لهستان كه مردم اين كشور را ناراضي كرده بود گذارده بودند.
    روزنامه هاي اروپا نوشته بودند كه «بلكا» پس از «واجپايي» در هند، دومين رئيس دولتي است كه در ماه مي 2004 قرباني عدم رضايت طبقه زحمتكش (اكثريت) از اقتصاد بازار آزاد شده است.






    بازماندگان «پارسي - هندي» اينديرا گاندي که به قدرت بازگشتند

    روزنامه هايي كه در شماره هاي 15 ماه مي 2004 خود از بازگشت خانواده نهرو به قدرت خبر داده بودند از فرزندان و نوه هاي بانو گاندي دختر نهرو به عنوان «پارسي ـ هندي» ياد كرده و نوشته بودند: شوهر اينديرا، فيروز گاندي، يك پارسي بود كه نياكان او پس از افتادن ايران به دست عرب به هند مهاجرت كرده بودند.
    سونيا عروس اينديرا که در حزب کنگره مقام اول را به دست آورده و هنوز در این مقام است يك بانوي متولد ايتالياست. اود در دسامبر 1949 به دنیا آمده است. راجیو گاندی شوهر سونیا (پسر ایندیرا و نوه نهرو) در 1991 در يک انفجار انتحاري کشته شد.

    sonia-gandhi-2.jpg
    سونیا گاندی





    تفسيرنگاران: روسیه در انتظار فرصت براي بازگشت به دوران خشونت و قدرت نمايي است

    فشار پارلمان روسيه به دولت پوتين كه بر ضد گرجستان دست به اقدامات جدي بزند، انتقال برق به آن كشور را قطع، محدوديت و مقررات تازه اي در نظر بگيرد 16 ماه مي 2005 به صورت قطعنامه به دفتر كرملين تسليم شده بود. به علاوه، همزمان با صدور اين قطعنامه رئيس دوما (مجلس روسيه) اخطار كرده بود كه دولت گرجستان با رفتار خود، دارد در مسيري خلاف جهت منافع ملي روسيه گام بر مي دارد كه بايد آن را متوقف ساخت. در هشدار دوما كه به تصويب اعضاي آن رسيده و به كرملين ابلاغ شده بود خواسته شده بود كه اقدامات لازم براي حفظ جان اتباع روسيه در گرجستان و خانواده نظاميان روس را به عمل آورد، پايگاه نظامي روسيه را با سلاحهاي تازه تقويت كند و همچنين ورود گرجي های مظنون را به روسيه محدود سازد.
    اين نخستين بار بود كه «دوما» چنين درخواستي از دستگاه اجرايي روسيه كرده بود. از همين رو، برخي از اصحاب نظر گفته بودند كه روسيه دارد شمشيرش را از رو مي بندد و از نزديكترين بخش هاي امپراتوري روسيه و يكي از كوچك هاي آن آغاز مي كند. تزارهاي روسيه هم كار گسترش قلمرو را از همين گرجستان آغاز كرده بودند. اوکراین صدها سال بخشی از بدنه روسیه بود.
    چند مفسر متمايل به روسيه ضمن اشاره به حركت دولت وقت گرجستان به سوي غرب و به ويژه آمريكا و دريافت كمك مالي از اين دولت، اين پرسش را مطرخ کرده بودند كه آيا گرجستان دارد با آتش بازي مي كند؟ و به صورت اندرز نوشته بودند كه در قبال حرکات گرجستان، اگر روسيه بخواهد خشونت كند از دست غرب جز صدور اعلاميه و محكوم كردن لفظي و بالاتر از همه، بعضي تحريم ها و قطع روابط کاري بر نخواهد آمد؛ نه توان درگيري نظامي با روسيه را دارد و نه در اين شرايط، هيچيك از دارندگان اسلحه اتمي جرات بكار بردن اين سلاح را دارند كه نوعي خودكشي است.
    به نوشته اين مفسران، نگاهي به نقشه جهان نشان مي دهد كه گرجستان در چنگ روسيه قرار دارد و از مطالعه تاريخ چنين بر مي آيد كه اگر روس ها به خشونت بگرايند دهها سال طول خواهد كشيد تا بتوان آنان را آرام كرد. به اين دلايل، گرجستان و ديگر اعضاي جامعه مشترک المنافع نبايد زياد روي كمك غرب حساب كنند. به علاوه، جهان در شرايطي نيست که خشونت گرايي روس ها بر مسائل آن افزوده شود. کرملين در انتظار فرصت براي بازگشت به دوران خشونت است زيراکه با خشونت مي تواند به جايگاه قديم بازگردد و ديگران ساکت شوند، شرط این بازگشت دور شدن از فساد اداری است. اين مفسران نوشته بودند که پوتين بي ميل نيست كه درگيري آمريكا در آسياي غربي و جنوبي ادامه داشته باشد تا آمريكاييان را نزديك به دندان خود ببيند. روسيه [بزرگترين کشور جهان از لحاظ وسعت] صادراتي جز نفت و مواد خام به غرب ندارد كه در صورت بروز خصومت و تحريم چيزي از دست بدهد. شركت در كنفرانس هاي سران ممالك هفت گانه هم كه تاکنون برايش سود عملي نداشته، هدفها و منافع ژئوپوليتيک Geopolitics خودرا هم رو و ابراز نکرده که سازش لازم داشته باشد و ....




    برخي ديگر از رويدادهاي 16 مي


    • 1770: ماري آنتوانت شاهزاده خانم 14 ساله اتريشي به عقد ازدواج لوئي شاهزاده 15 ساله فرانسه درآمد كه هر دو پس از به دست آوردن عنوان پادشاه و ملكه، درجريان انقلاب فرانسه گردن زده شدند.


    • 1804: پارلمان فرانسه راي به امپراتور شدن ناپلئون داد.


    • 1868:
      0515ajohnson.jpg
      اندرو جانسون

      شانزدهم ماه مي 1868محاكمه پارلماني «اندرو جانسون» رئيس جمهور وقت آمريكا انجام شد، ولي هنگام اخذ راي از سناتورها با يك راي كمتر، تبرئه شد. وي متهم شده بود که در اجراي قوانين مصوب کنگره (قوه مقننه آمريکا) تعلل مي کند. ايمپيچمنت (محاكمه پارلماني) در آمريكا به اين صورت انجام مي شود كه مجلس نمايندگان نقش دادسرا را ايفاء و پرونده متهم را تا صدور كيفرخواست دنبال مي كند و پس از اين مرحله، سناي آمريكا به جاي دادگاه، متهم را محاكمه مي كند. در جريان محاكمه متهم در سنا، رئيس ديوان عالي آمريكا موقتا رياست جلسه و يا جلسات سنا را برعهده مي گيرد. درجريان محاكمه، سناتورها نقش اعضاي هيات منصفه را برعهده دارند كه پس از محاكمه، به مجرم و يا نامجرم بودن متهم راي مي دهند.


    • 1875: يك زمين لرزه شديد در ونزوئلا و كلمبيا باعث مرگ 16 هزار تن شد.


    • 1920: پاپ وقت، قرنها پس از اعدام ژاندارك توسط كليسا به جرم جادوگري، وي را قديس اعلام كرد.


    • 1969: وِنِرا ـ 5 سفينه شوروي بر سطح ونوس فرود آمد.


    • 1975: مردم سرزمين كوهستاني سيكيم واقع در هيماليا در يك رفراندوم راي به ضميمه شدن وطن خود به هند دادند.
     

    ...zαнrα...*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/16
    ارسالی ها
    3,488
    امتیاز واکنش
    30,283
    امتیاز
    913
    محل سکونت
    تبــــ❤️ـــریز
    ايران

    سالگشت درگذشت نوح ساماني كه پاي غزنويان را به حكومت باز كرد

    17 ماه مي سال 954 ميلادي را روزي ذكر كرده اند كه نوح ساماني پس از 12 سال حكومت درگذشت. «تاريخ عمومي» نوح را با اين كه بمانند سلاطين قبلي دودمان ساماني به تقويت زبان فارسي و احياء هرچه بيشتر فرهنگ ايراني كمك كرده بود، به نيكي ياد نمي كند، زيرا كه برضد پدرش «نصر» كودتا كرده و او را به زندان افكنده بود.
    مورخان روس نوشته اند كه نصر به اشاره پسرش نوح در زندان به قتل رسيده بود و مرگ او، آن طور كه نوشته اند، طبيعي نبود. ناسيوناليستهاي ايراني نيز از نوح ساماني به عنوان دولتمردي ياد كرده اند كه باعث شده بود پاي غزنويان كه از تبار غير ايراني بودند به حكومت باز شود. نوح از ميان تبار غزنويان (مهاجران غُز) براي خود افسر گارد و فرمانده نظامي انتخاب كرده بود و باعث عدم رضايت برخي از ايرانيان شده بود كه اورا متهم به برتري دادن خارجي بر ايراني كرده بودند و يكي از اين ايرانيان ناراضي، ابو منصور محمد بود كه برضد نوح دست به قيام مسلحانه زده بود.
    پس از مرگ نوح، پسرش عبدالملك برجاي او نشست كه نتوانست غزنويان را از اطراف خود دور سازد و مجبور شد كه الپتكين يكي از سران آنان را به اميري هرات (يكي از شهرهاي بزرگ خراسان وقت) منصوب كند كه دست به شورش زد و باني سلسله غزنويان بشمار مي آيد.






    زادروز آيت الله خميني به روايت کرونيکل تاريخ عمومي و جملاتي از اعلاميه او مبني بر ندادن مجال به فرصت طلبان، نفتخواران و چپاولگران

    روزنگارهاي تاريخ عمومي (کرونيکلز آو دِ ورلد) 17 ماه مه (27 ارديبهشت) را زادروز آيت الله روح الله خميني بنيادگذار جمهوري اسلامي ايران ذكر كرده و نوشته اند كه در سال 1900 ميلادي چشم به جهان گشوده بود. [ويکيپديا روز ديگري را درج کرده است.].
    در کرونيکل رويدادهاي جهان آمده است که آيت الله خميني در پي سركوب شدن بپاخيزي ژوئن 1963 (خرداد 1342) تحت تعقيب دولت وقت قرار گرفت و در مارس 1965 (اسفند 1343) از وطن تبعيد شد. وي در طول تبعيد در تركيه و عراق از مبارزه با شاه و روش حکومتي او دست نكشيد و اين مبارزه از ژانويه سال 1978 (دي ماه 1356) شدت گرفت كه درست يك سال بعد، در پي اعتصابها و تظاهرات ممتد منجر به خروج شاه و خانواده اش از ايران و متعاقب آن بازگشت خميني به وطن و پيروزي انقلاب در فوريه 1979(بهمن 1357) شد و 50 روز بعد، ايرانيان در يك رفراندم راي به تغيير نظام دادند.
    باامضاي آية الله روح الله خميني دوازدهم فروردين 1358 هجري (یکم اپریل 1979) اعلاميه رسميت يافتن نظام جمهوري اسلامي در ايران انتشار يافت و در روزنامه هاي تهران به چاپ رسيد حاوی اين جملات بود:
    "جمهوري اسلامي را اعلام مي كنم. شما با راي قاطع خود؛ حكومت عدل الهي را اعلام كرديد ـ حكومتي كه در آن اقشار ملت به يك چشم ديده مي شوند و نور عدالت الهي برهمه و همه به يك طور مي تابد و باران رحمت قرآن و سنّت بر همه كس به يكسان مي بارد. مبارك باد برشما كه در آن اختلاف نژاد مطرح نيست و همه برادر و برابرند. مبارك باد بر شما نظام اسلامی كه در آن، تمام اقشار ملت به حقوق حقه مي رسند. كشور از دست چپاولگران و غارت پيشگان نجات يافت. مقدرات خودرا به دست گيريد. مجال به فرصت طلبان ندهيد. نگذاريد نفتخواران و مفتخواران به صفوف فشرده شما رخنه كنند.".
    تفسیرنگاران، بویژه در 24 سال اخیر (از سال 1368 هجری به این سوی) با هر فساد دولتی و سوء استفاده خواص، خبر از نابرابری مردم، نقض حقوق، مفتخوری و چپاول در جمهوری اسلامی، جملات بالا را بازنویسی می کنند و آخرین بار در جریان رسیدگی به پرونده سوء استفاده بانکی دهها میلیاردی و نیز مصرف 630 میلیارد دلار پول نفت در 7 سال!.
    آيت الله روح الله خميني بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران 14 خرداد 1368 (مصادف با سوم ژوئن 1989) وفات يافت و همان روز مجلس خبرگان آیت الله علی حسینی خامنه ای را به رهبری جمهوری اسلامی برگزید. آيت الله خامنه اي قبلا به مدت هشت سال رئيس جمهور بود.






    توصیه مهم آيت الله خميني به اصحاب مطبوعات ـ مشكلات مطبوعات ایران

    ارديبهشت 1358 (نيمه ماه مي 1979) آية الله خميني خطاب به گروهي از كاركنان روزنامه كيهان که در قم به ديدارش رفته بودند گفت كه اصحاب مطبوعات بايد خودشان روزنامه ها را اصلاح كنند و در مسير خواست و آرزوهاي ملت قرار دهند و آن چه را كه ملت مي خواهد و مي طلبد منعكس سازند. وي افزود: انقلاب دست چپاولگران را قطع كرد و مطبوعات نبايد كاري كنند كه به بازگشت آن وضعيت كمك شود.
    در آن سال، از لحظه انتشار اين مطلب در رسانه ها، روزنامه نگاران خواهان سپرده شدن امور مطبوعات كه طبق اصول ـ قوه چهارم يك دمكراسي بشمار مي آيند و جدا از سه قوه ديگر بايد باشند ـ به سنديكا (سنديکاي وقت) و اتحاديه هاي صنفي شدند. روزنامه نگاران وقت همچنين خواهان تنظیم یک آیین نامه حرفه ای برای مطبوعات ازجمله تعریف نشریات (جامع، تخصّصی و حزبی) و سازمان تحریری یک نشریه (سلسله مراتب در اطاق خبر)، داشتن باشگاه و مراکز توزیع مقالات و مطالب «فری لنس» ها میان نشریات شدند. با وجود اين، هنوز امور مطبوعات در چارچوب وزارت ارشاد قرار دارد و از ميان اعضاي هيات نظارت بر آنها، تنها يك عضو منتخب مديران نشريات است و بقيه از سوي سه قوه و موسسات ديگر معرفي مي شوند. تهران اينك بيش از 30 روزنامه يوميه دارد كه روزنامه نگاران حرفه اي ناشران هيچكدام از آنها نيستند (ديده نشده است كه در دهه هاي 1980 و 1990 و دهه اول قرن 21 پروانه نشر روزنامه به روزنامه نگاران حرفه اي قديمي داده شده باشد!). اين روزنامه ها كه تيراژ بسياري از آنها به نسبت جمعيت تهران و ايران كم است از كمكهاي دولتي نيز برخوردار هستند (ادامه حياتشان بستگي به اين كمكها دارد) و مطالب تقريبا مشابهي را منتشر مي كنند (زيرا كه توسط منابع و خبرگزاري هاي معيني تغذيه مي شوند).
    به رغم تاکید آیت الله خمینی و گذشت چند دهه از آن روز، مطبوعات ايران هنوز آئين نامه اي كه سه نوع روزنامه «جامع، تخصّصي و حزبي» را تعريف و سازمان تحريري يك روزنامه (نيوز پيپر اسمبلي) را مشخّص كند از جمله چه كسانی مي توانند خبرنگار، دبير ميز و سردبير اجرايي و «پروف ريدر» باشند با چه مدرك تحصيلي و ميزان تجربه ندارد كه يكي از علل عدم رشد آنها بشمار آمده است. [در استاندارد بین المللی، سردبیر کل مقامی سیـاس*ـی و سیاستگزار روزنامه و متفاوت از سردبیر اجرایی ـ رئیس اطاق خبر ـ است. سردبیر کل که رئیس شورای سردبیری نیز خطاب می شود از سوی ناشر منصوب می شود و انتصاب او شرایط خاص ندارد]. بيشتر روزنامه هاي تهران دبير عمومي (پابليك اديتور) ـ فردي كه رابط مخاطبان با روزنامه و دائما درجريان نظرات آنان بايد باشد ندارند. تفاوت دبير صفحات مقالات (دبیر تفسیرها و نظرها و نامه های مردم) با دبير خبر مشخّص نيست. «روزنامه نگار» تعریف نشده، مثلا با چه میزان تجربه حرفه ای می توان یک فردرا روزنامه نگار خواند. در استاندارد جهانی، روزنامه نگار نمی تواند شغل دیگری جز تدریس، تالیف و پژوهش داشته باشد. (نبود همین تعریف است که هر فرد با نوشتن چند مقاله و یا داشتن یک وبسایت خودرا روزنامه نگار معرفی می کند، احیانا پناهنده سیـاس*ـی یک دولت دیگر می شود و عنوان روزنامه نگار ناراضی به دست می آورد و .... در استاندارد بین المللی، «روزنامه نگار» فردی است که مراحل تحریری از خبرگیری، خبرنگاری، دبیری خبر و نوشتن مقاله، تفسیر، تحلیل و فیچر را پشت سر گذارده باشد. «ژورنالیست» در سطح جهان عنوانی است بسیار مهم و احترام آور). هنوز در ايران، روزنامه نگار «فري لنس = حق التحریری = مستقل، و متعهد نبودن به کار کردن در یک رسانه معیّن» بايد خودش راه بيفتد و به اين و آن روزنامه سربزند و مطلبی را که تهیه کرده است و یا تهیه خواهد کرد بفروشد. در كشورهاي ديگر، مراکزی برای این کار وجود دارد که در آمریکا «سندیکا» گفته می شوند و امروزه نقش نوعی خبرگزاری صرفا «ایمیلی» را ایفاء می کنند. وطن ما هنوز يك باشگاه مطبوعات و يك مركز توزيع مقالات و تحليل و فيچر و سفرنامه روزنامه نگار ندارد و .... دیده شده است که روزنامه حزبي در ایران درست شبيه يك روزنامه جامع منتشر مي شود. (روزنامه حزبی در سالهای اخیر در بسیاری از کشورها، صرفا به صورت آنلاین درآمده اند تا هزینه چاپ صرفه جویی، اعضای حزب مجبور به فراگرفتن طرز کار با رایانه و استفاده از اینترنت شوند و همچنین سریعا و لحظه به لحظه در جریان فعالیت ها و بخشنامه های حزب قرارگیرند).
    توزيع مطبوعات در ایران كامل نيست. ما هنوز «هوم دليوري = توزیع خانه به خانه»، توزيع پستي ارزان و سريع (قراردادن انبوه روزنامه های آدرس نویسی شده یک محله در گونی مخصوص در مدخل پستخانه محل، پیش از ساعت پنج بامداد برای توزیع در آن روز)، توزيع با چهارچرخه تاشو (سیّار) و فروش درخواربارفروشي ها(بمانند یک کالا) نداريم. كيوسك ها كه به اين صورت درجاي ديگري در دنيا ديده نمي شوند دارند به شكل سالهاي 1331 و 1332 درمي آيند (خيلي شلوغ و محل فروش سیگار، آدامس و ...) و در آن زمان سرانجام اميني شهردار وقت (استاندار فارس پس از انقلاب و متوفا در سال 1388) مجبور شد براي برچيدن آن کیوسکها و جايگزيني شان با ميز مسطّح غير مسقّف به نيروي پليس و دسته هاي سپور متوسل شود.






    ساخت تونل کَندوان با دست خالی


    kandovan.jpg
    دهانه جنوبي تونل کندوان در زمان برف

    كار ساختن تونل كَندوان 27 اردیبهشت سال 1317 (هفدهم می1938) به پايان رسيد. ساختن اين تونل به طول 1883 متر در ارتفاع 3030 متري كوههاي البرز 3 سال طول كشيده بود. اين تونل پُر ـ ترافيك، فاصله رفت و آمد تهران با ساحل درياي مازندران را كوتاه كرده است. در زمان ساختن تونل کندوان، درآمد ايران از نفت ناچيز بود و پیش از سال 1310 رو به رو با انبوه مشکلات داخلی و عمدتا ناشی از مداخلات دولت لندن و تحـریـ*ک سران ایل ها، خان ها و سرکردگانِ باقی مانده از عهد قاجاریه به گردنکشی.
    باوجود گذشت 75 سال از زمان ساختن این تونل، تغییر چشمگیری در وضعیت فیزیکی آن داده نشده و برای حل مسئله ترافیک، برخی روزها عبور از آن یکطرفه می شود. سالهاست که یک راه سوم میان تهران و سواحل دریای مازندران در دست ساختمان است ولی تا تکامل آن راه درازی درپیش است. در ساخت این راه از خارجی نیز استفاده شده است. در اردیبهشت 1392 گزارش شده بود که برای ساختن یک قطعه نسبتا کوتاه این راه به میلیاردها تومان پول نیازاست!.





    تهران 531 هزار نفری ـ مسئله جمعيت تهران ـ مهاجرت های داخلی و خارجی ایرانیان و تاریخچه و علل آن

    دولت وقت در ارديبهشت سال 1318 (ماه مي سال 1939، دوران پادشاهی رضاشاه پهلوی و سال آغاز جنگ جهاني دوم در اروپا) نتايج سرشماري شهر تهران را اعلام كرد كه به موجب آن، پايتخت ايران در آن سال 531 هزار جمعيت داشت و از پایتخت شدن آن 15 دهه گذشته بود. اين جمعيت اينك بیش از 25 برابر شده است.
    نظام پادشاهی در نيمه دوم دهه 1340 (دهه 1960) براي جلوگيري از گسترش بي رويه تهران طرح «محدوده 25 ساله» تهيه، تصويب و به اجرا درآورده بود كه از لحظه پيروزي انقلاب در فوريه 1979 (بهمن 1357) مردمي كه آمادگي تصرف اراضي دیگران و خانه سازي بدون مجوز داشتند شبانه هجوم بردند و مرزهاي محدوده را نقض كردند و «طرح محدوده شهر» عملا لغو شد و بعدا هم جانشين پيدا نكرد و تهران كه در دامنه كوه و روي کمربند زلزله قرار گرفته هر دم بزرگ و بزرگتر مي شود به گونه اي كه دیگر جاي نفس كشيدن در آن باقي نخواهد ماند.
    در 24 سال گذشته (و از زمان رئیس جمهورشدن هاشمی رفسنجانی) 5 تا 7 میلیون شهرنشین ایرانی و ازجمله برخی از مقامات و کارکنان دولت جمهوری اسلامی که بازنشسته شده اند از کشور مهاجرت کرده اند و جای آنان را روستائیان گرفته اند و به این لحاظ در برخی نقاط، روستاهای ایران کم جمعیت شده و رو به کاهش آبادانی نهاده اند و به نظر می رسد که با همین مهاجرت های داخل و خارج سطح تمدن شهری (فرهنگ) و رفتار (روانشناسی) نیز در سراشیبی قرار گرفته است که نتیجه اش افزایش ارتکاب جرائم، فساد و اشتیاق به پورشه و لامبورگینی سوارشدن و ... است. اصحاب نظر تسهیل گسترش مهاجرت طبقه متوسط و بالاتر و چنین تفکری را عمدتا به سبب بالارفتن درصد تورّم پول، درنتیجه بهای مستغلات و نبود دقیق و منطقی مالیات بردرآمد سرمایه (کَپیتال گِین) و به اجرا درنیامدن اصل 41 قانون اساسی می دانند. این صاحبنظران کاهش نسبی مهاجرت و حتی مسافرت از ایران از نیمه 1390 را که دلیل آن افزایش نرخ برابری ارزهاست، یک سند و دلیل درستی نظریه خود بیان می دارند.
    ایرانیان در طول تاریخ هزاران ساله خود و تا پیش از انقلاب سال 1979 تنها یکبار مهاجرت انبوه کرده بودند و آن، در اواخر قرن هفتم و عمدتا در قرن هشتم میلادی به هند بود و از دست عرب. موج دوم مهاجرت ایرانیان از نیمه سال 1978 (سال انقلاب) آغاز شده و از 1989 ابعاد وسیع و میلیونی به خود گرفته است. کوچ داده شدن ایرانیان شمال غربی (کُردهای امروز عراق، ترکیه و سوریه) به منطقه «آشور ـ نشین» طبق سیاست دولت وقت صورت گرفت، نه مهاجرت آزاد. دولت وقت به پایتختی همدان این ایرانیان را به منطقه آشور ـ نشین (شمال عراق امروز) که مغلوب شده بود کوچ داد تا آشور ستمگر دیگری پانگیرد.
    ایرانیانی كه در قرون هفتم و هشتم میلادی به هند مهاجرت كردند عمدتا از مازندران بوده اند كه به پارسیان معروفند و همچنان به ايراني بودن و نياكان خود مباهات مي كنند و فرهنگ و منش آنان را محفوظ داشته و آن را در سراسر جهان تبليغ كرده اند. این پارسیان بوده اند که هندوستان را صنعتی، تکنولوژیک و اتمی کرده اند. یک پارسی بود که هواپیمایی هند (ایر ایندیا) را تاسیس کرد.
    tehran.jpg
    گوشه اي از تهران متراکم، پردود و پُرجمعيت (سال 2005)







    قطعنامه استانداران ايران، سه ماه پس از انقلاب 1357

    نخستين نشست عمومي سراسري استانداران ايران پس از انقلاب، در اين روز در سال 1358 به رياست احمد صدر حاج سيد جوادي وزير وقت كشور آغاز بکار کرد و در قطعنامه 31 ارديبهشت خود اين موارد را توصيه، و تاكيد كرد كه اجراي آنها ضروري است:
    ـ اموال لوكس همه ادارات و سازمانهاي دولتي فروخته شود و اين سازمانها از آن پس اجازه نيابند چنين اشيائي را (که غير ضروري هستند) به نام ملزومات اداري خريداري كنند.
    ـ استخدام كارمند براي دولت محدود شود و تنها به جاي هر كارمند كه بازنشسته و يا مستعفي و يا اخراج قطعي شود يك كارمند تازه از ميان داوطلبان (پس از انتشار آگهي استخدامي) از طريق مسابقه (امتحان معلومات و استعداد) بكار گرفته شود.
    ـ راديو ـ تلويزيونهاي هر منطقه كشور دارای يك هيات امناي انتخابي مرکب از افراد همان محل شوند.
    ـ تنها به كساني كه ثابت كنند داراي خانه نيستند و استطاعت خريد زمين نقدی ندارند (مستضعفان) از زمين هاي باير دولتي داده شود و اگر ظرف يك سال آن را براي بهره برداري شخصي آماده نكنند، اين زمين (که غير قابل فروش بودن آن به فرد دیگر بايد در سند آن قيد شود) از آنان پس گرفته شود.
    ـ زمين هاي باير دولتي ترجيحا براي ساختن مدرسه و موسسات دولتي استفاده شوند. ساختمانهای مدارس دولتی به بهانه کاهش دانش آموز در یک محل نباید واگذار شوند. باید ترتیب انتقال دانش آموزان از نقاط دیگر شهر به آنجا داده شود (تامین اتوبوس).
    گذشت زمان نشان داد که اجراي اين توصيه هاي مفيد پس از مدتي کوتاه متوقف شد!.






    سرکوب و انحلال حزب توده برای دومین بار (در سال 1362)

    در ماه مي سال 1983 در پي پخش مصاحبه تلويزيوني تني چند از سران ارشد حزب توده ايران (ماركسيست ـ لنينيست ها) و اخراج 18 تن از ديپلماتهاي سفارت شوروي از ايران، آن حزب كه در جريان انقلاب فعالانه شركت داشت و تا اين زمان به فعاليت ادامه مي داد سركوب و منحل شد. نظام پادشاهی هم اين حزب را در بهمن ماه 1327 (فوریه 1949) پس از تيراندازي به سوي شاه در دانشگاه تهران، غيرقانوني كرده بود. اتهام وارده به حزب توده در سال 1362 (ماه می 1983) انتقال اطلاعات نظامي ـ سياسي جمهوری اسلامی ايران به مسكو بود.
    حزب توده که پس از اشغال نظامي ايران در نيمه دوم سال 1320 تاسيس شده بود همواره در مظان اين اتهام بود که عامل دولت مسکو است. انشعاب اين حزب در نيمه اول دهه 1320 نيز به همين سبب بود. حزب توده که زمانی یک سازمان نظامی با صدها افسر، چندین نماینده در مجلس و وزیر درکابینه داشت و فرماندار تهران یک کمونیست بود و در سال انقلاب (سال 1357 = 1978) اعتصاب 61 روزه رسانه هارا راه اندازی کرده بود اینک در حد نامی برکاغذ است و به همین گونه سایر گروههای چپگرا که از ایران خارج شده اند. برخی از ایرانیان بروم مرز (مهاجر) آنان را مسؤل در بدری خود می دانند و ایرانیان داخل جز بدگویی چیزی از آنها نشنیده اند. به نظر می رسد که ناسیونالیسم ایرانی با تفکر دمکراسی و رعایت حقوق انسان، دارد سر از خواب برمی دارد.
    kianoori.jpg
    نورالدين کيانوري از رهبران حزب توده که در مصاحبه تلويزيوني سال 1362 شرکت کرده بود










    اديان و روحانيون

    انتقال ده فرمان مسيح از چمن شهرداري شهر «دلوت» آمريکا به حکم دادگاه

    در پي برداشتن سنگ حاوي «ده فرمان مسيح» از مقابل يك اداره دولتي در جنوب آمريكا به حكم دادگاه، 15 ماه مي 2004 يك دادگاه در شمال اين كشور حكم داد كه قرار دادن ستون سنگي حاوي «ده فرمان مسيح» در چمن شهرداري شهر دلوت (ايالت مينه سوتا) نقض قانون اساسي است و بايد از آنجا برداشته شود. قانون اساسي آمريكا در اصلاحيه اول خود، دولت و كليسا را از هم جدا ساخته و دولت اين كشور را از حمايت از يك مذهب در برابر مذاهب ديگر منع كرده است.
    در اجراي حكم دادگاه، 17 ماه مي ستون مورد بحث با جراثقال از چمن شهرداري دلوت به يك گاراژ منتقل شد.









    در قلمرو انديشه

    اسوالد اشپنگلر و سه عامل فرضيه «انحطاط»


    0515spengler.jpg

    Oswald Arnold Spengler
    «Oswald Arnold Spengler اسوالد آرنولد سپنگلر» مورخ و فيلسوف شهير آلماني و صاحب فرضيه «انحطاط» در 56 سالگي در هشتم ماه مه سال 1936 درگذشت. وي كه كتاب «زوال غرب» را بر پايه فرضيه انحطاط تاليف كرده معتقد بود كه انحصار (ماني پوليشن)، ماترياليسم (مادي گرايي) و تلاش دولتها براي استراسيسم كردن برخي از اتباع خود (محروميت از حقوق كردن، طرد كردن، بي وجهه كردن، فراري دادن، تبعيد كردن و ...) سه عامل اصلي انحطاط تدريجي هر نظام و سيستم حكومتي هستند. وي در همان زمان و به همان دلايل، فروپاشي نظام ناسيونال سوسياليستي آلمان (نازيسم) و اضمحلال حكومت ماركسيستي شوروي را كه هر دو در آن راهها گام گذارده بودند پيش بيني كرده بود. سپنگلر (اشپنگلر) همچنين برپايه سيكل هاي طلوع و غروب تمدن، زوال غرب را حتمي دانسته است زيرا كه در باتلاق مادي گري و حرص پول فرو رفته است. وي كه فرضيه خود را از قانون رشد ارگانيك و طبيعت اخذ كرده بود در سالهاي 1918 تا 1920 طرح و چارچوب نوعي سوسياليسم طبيعي را به دست دست كه با پروسيانيسم همخواني داشت و به همين لحاظ، آن را سوسياليسم آلمانيزه مي خوانند. ناسيونال سوسياليست هاي آلمان (نازي ها) هنگام انتشار فرضيه اشپنگلر تصور كردند كه در جهت تاييد آنانست، ولي هيتلر پس از خواندن كتاب سپنگلر به جاي گرفتن پند از آن، به خشم آمد و فعاليت هاي اين فيلسوف را محدود كرد. سران شوروي هم از فرضيه اين فيلسوف پند نگرفتند و به همچنين صدام حسين در عراق. سپنگلر (اشپنگلر) ضمن فرضيه خود ثابت كرده بود كه هر «ايسم» اگر در جريان پياده شدن به ديكتاتوري بيانجامد و يا يك ديكتاتور كار اجراي آن را به دست گيرد شكست خواهد خورد و مخصوصا براي اجراي يك نظام سوسياليستي بايد روح و طبيعت انسان را كه برضد زور شنيدن است در نظر گرفت و گامي برضد آن برنداشت. سپنگلر در هر سه كتاب معروف خود (زوال غرب، لحظه تصميم، انسان و تكنيك) نوشته است: خودكامگي و توجه نكردن به خواست ديگران و حق انسان، جامعه را به صورت آتشي در زير خاكستر در مي آورد كه با وزش هر باد شعله ور مي شود و ديگر، به چيزي ابقاء نمي كند. وي افزوده است كه آسيب پذيري نظام هاي ايدئولوژيك، اگر خودكامگي وارد آن شود و يا كارها به دست مديران ناكارآمد و يا مغرض و بخيل افتد بيشتر است.
    «تاريخ» نشان داد كه فروپاشي شوروي به همان صورتي انجام شد كه اشپنگلر پيش بيني كرده بود.





    درباره گسترش انديشه «ماني» در چين باستان ـ اشاره اي به نديشه و اندرزهاي «ماني»

    سالنامه رسمي چين عهد باستان سال فروكش كردن گسترش آيين مانوي را در چين گزارش كرده است كه پس از تطبيق تقويم قمري چين با تقويم تازه ميلادي، سال 694 به دست آمده و روز ثبت اين واقعه 17 ماه مي آن سال بوده است. عقايد ماني از ايران و از طريق آسياي ميانه، در چين گسترش يافته است. اين سالنامه علت توقف گسترش آموزشهاي مانوي را در چين روشن نساخته و احتمال داده مي شود كه به دستور حكومت وقت، گسترش آن منع شده بود.
    «ماني» انديشمند بزرگ ايراني قرن سوم میلادی و باني مكتب «مانيكيسم» كه افكار او به تدریج از شرق تا چين و در غرب، تا اروپا را فراگرفت عقيده داشت كه معنويت و ماديت هميشه در تضاد هستند و همه مشكلات جهان و مسائل بشر از ماديات و ماديگري سرچشمه مي گيرد. ماني مكتب (ايسم) خودرا برپايه معنويت، خوبي، راستگويي، دفاع از حقيقت و نيز اعتدال و ميانه روي در زندگاني روزمره قرارداده بود. «ماني» مي گفت كه دلبستگي مطلق به ماديات و پيروي از «نفس اماره» است كه بشر را به دروغگويي، ارتكاب جنايت و انواع بدي كردن وادار مي كند. وي تاكيد داشت كه ماديات انسان را اسير و بـرده نفس خود مي كند، و خودخواهي و جاه طلبي فردي را به وجود مي آورد. ماني در زندگي شخصي با خوردن گوشت و خوراكيهايي كه از مواد غير خالص تهيه مي شدند موافقت چندان نداشت و انسان را ذاتا گوشتخوار نمي دانست.
    فلاسفه اروپايي هنوز در گفته و نوشته هاي خود از انديشه هاب «ماني» نقل و به آنها استناد مي كنند. مانی تا 26 فوريه سال 277 ميلادي در قید حیات بود.




    در قلمرو رسانه‌ها

    نگراني سردبيران روزنامه هاي تهران در سال 1966: محدود کردن کار روزنامه ها، به گونه اي ديگر ـ کنترل با خبرگزاری

    اواخراردیبهشت سال 1345 (نیمه ماه مي سال 1966) سردبيران روزنامه هاي بزرگ تهران در نشستي كه به ابتكار غلامحسين صالحيار (روزنامه نگار ارشد وقت) برگزار شده بود، نگراني خودرا از تمايل دولت كه برخي از خبرهاي داخلي بايد عينا از بولتن آژانس پارس نقل شود ابراز داشتند و گفتند كه دولت از طريق اين خبرگزاري كه دست به گسترش آن زده است مي خواهد روزنامه ها را به طريقي تازه كنترل كند و متعهد شدند و به يكديگر قول دادند كه جز تحت فشار و اصرار، از خبرهاي خبرگزاري استفاده نكنند و به دولت يادآور شوند كه چون خبرهاي خبرگزاري همان اطلاعيه هاي وزارتخانه ها است و تنظيم ژورناليستيك (ژورنالیستی) نمي شود، ناقص است و براي مخاطب جاي سئوال باقي مي گذارد و از خواندن روزنامه رویگردان و حتی بیزار می شود و لذا این خبرهارا تنها پس از دوباره نويسي و تكميل منتشر خواهند كرد زيرا كه رسالت رعايت اصول خبرنويسي را برعهده دارند. آنان همچنين متعهد شدند كه منابع ديگري وراي سازمانهاي دولتي براي توليد خبر بيابند و خبرنگاران را با دادن پاداش و امتياز (پوان) تشويق به اين كار كنند. همچنین تدابیری بکار برند که ميان تحريريه هاي روزنامه ها رقابت برقرار شود تا مطبوعات پيشرفت كنند.
    نتايج اين جلسه بعدا به اطلاع تحريريه هاي روزنامه ها رسيد و خبرگزاري پارس (که پس از انقلاب به خبرگزاري جمهوري اسلامي ـ ايرنا ـ تغيير نام داده و در کنار خود روزنامه ایران را منتشر می کند) از چشم آنها افتاد و تاكيد شد كه گزارش خبرگزاري تا به تاييد خبرنگار مربوط در تحريريه هر روزنامه نرسد قابل چاپ كردن نيست و در غير اين صورت خبرنگار حق خواهد داشت به سنديكاي خود شكايت كند و سردبير احيانا مواخذه شود.
    در دهه يكم قرن 21، جمهوری اسلامی ایران با استفاده از امکانات و تسهیلات اینترنت داراي بيش از 20 خبرگزاري و بعضا كوچك و چند نفره شده است و به نظر نمي رسد كه اين خبرگزاري ها از استفاده كنندگان حق اشتراك بگيرند!. به گفته آگاهان، برخي ازآنها جاي دفاتر روابط عمومي موسسات را گرفته اند و گویا از کمک های مالی دولت و موسسات عمومی برخوردار هستند. اخبار این خبرگزاری ها که عموما تنظیم ژورنالیستی ندارند و فاقد بیشتر عناصر خبر (کِی، کی، کجا ـ چی، چرا، چگونه) هستند و بدون سابقه نویسی و شکل هرم معکوس در وبسایت آنها قرار می گیرد، بدون تفاوت چشمگیر با وبلاگ های شخصی.
    روزنامه های منتشره در جمهوری اسلامی به دلایل متعدد ازجمله صرفه جویی در هزینه و گریز از اعتراض و شکایت احتمالی منبع خبر، عمدتا از اخبار این خبرگزاری ها استفاده مي کنند و همين تشابه اخبار روزنامه ها و يکسان بودن منابع آنها سبب شده است که تيراژها متناسب با افزايش جمعيت و درصدِ باسوادها بالا نرود و توجه به روزنامه خواني در ايران چشمگير نباشد.
    طبق پژوهش های انجمن ها و اتحادیه های دست اندرکار ژورنالیسم در طول قرن 20 و دهه یکم قرن 21، مخاطبان رسانه های چاپی به نشریات و مطالبی توجه می کنند که درک آسان داشته، ساده و کامل و انتخاب واژه های عمومی و قابل فهم نوشته شده باشد و برایشان جای سئوال باقی نگذارد.
    چندي پيش از يکي از سردبیران روزنامه های تهران پرسيده شده بود که چرا بمانند سابق اخبار واصله و پرینت گرفته از خبرگزاری هارا دوباره نویسی و تکمیل نمی کنند و چرا اخبار خبرگزاری ها بويژه مصاحبه ها و نطق ها، محاوره ای و با جملات ناقص است؟. جواب داده بود که عينا از نوار ضبط صوت پیاده می شود و اگر اظهارات یک مقام و حتی فرد معمولی اِدیت شود و بعد به آن ایراد گرفته شود به گردن خبرنگار می اندازد و ای بسا که کار به دستگاه قضایی بکشد.










    ساير ملل

    پايان جداگانه بودن مدارس دانش آموزان سياه و سفيد درآمريکا به حکم ديوان عالي اين کشور - نگاهي به استدلال قضات اين ديوان

    هفدهم ماه مي سالروز صدور حكم ديوان عالي آمريكا مبني بر لغو جدايي دانش آموزان مدارس در اين كشور است. تا ماه مي 1954 سياهپوستان به مدارس سفيد پوستان راه نداشتند؛ حال آن كه قانون اساسي آمريكا صريحا تاكيد بر آموزش و پروش يكنواخت، رايگان و اجباري در دوره هاي ابتدايي و متوسطه دارد، ولي دهها سال مدارس سياهپوستان را با اين استدلال كه دوگانه بودن به يكنواخت و برابر بودن آموزش و پرورش آسيب نمي رساند از مدارس سفيد پوستان جدا كرده بودند. تا اين كه در سال 1950 جماعتي در شهر «توپكا» واقع در ايالت كانزاس به دادگاه شكايت كردند كه دوگانگي مدارس، يكنواخت بودن آموزش و پرورش و برخورداري برابر افراد را از آن كه هدف قانون اساسي است نقض كرده و كودكان مدارس سياهپوستان از لحاظ آموزش، عقب تر هستند و اين دوگانگي مدارس از لحاظ روانشناسي هم باعث مي شود كه سياهپوستان در طول عمر تصور كنند كه با سفيد پوستان تفاوت و از آنان چيزي كم دارند، عقب مانده و حقير هستند و در نتيجه اعتماد به خودرا از دست بدهند و رشد نكنند.
    اين پرونده كه «براون Brown (شاكي) بر ضد شوراي آموزش و پرورش شهر توپكا» عنوان داشت تا ديوان عالي كه در آمريكا در عين حال مرجع رسيدگي ماهوي به نقض قانون اساسي است پيش رفت. در اينجا، ديوان عالي راسا دست به آزمايش درسي دانش آموزان زد و برايش مسلم شد كه سياهپوستان به علت جدايي مدارس سياه و سفيد از هم، از آموزش و پروش يكنواخت و برابر نمي توانند برخوردار شوند كه در پي آن روز 17 ماه مي 1954 حكم معروف خود را مبني بر غير قانوني بودن جدايي دانش اموزان و مدارس اعلام داشت و در آن نوشت: «جدايي مدارس ذاتا ايجاد نابرابري مي كند» و ناقض قانون اساسي است.
    از آن پس در آمريكا، دانش آموزان، صرف نظر از محل سکونت آنان، ميان مدارس شهر تقسيم و شهرداري ها مكلف شده اند كه براي رساندن رايگان دانش آموزان به مدارس، اتوبوس تامين كنند و كتاب رايگان در اختيار دانش آموز قرار گيرد كه مبادا يكي از آنها استطاعت خريد نداشته باشد و نتواند «يكنواخت و برابر» تحصيل كند و دادن غذا در مدارس نيز رايج شد تا همه با شكم سير در كلاس شركت جويند.

    انقلاب فرهنگي چين که نتيجه معکوس داد ـ نامي که مجله تايم در شماره 14 مي 2012 بر چين گذارد


    0513qing.jpg
    ژيانگ شينگ زن مائو با دستبند در دادگاه

    يک روز پس از انتشار اطلاعيه مورخ 16 ماه مي سال 1966 حزب كمونيست چين مبني بر لزوم زدودوه شدن هرگونه رفتار و تفکر غير سوسياليستي از جامعه و افشاء و برکناري بدلي ها، نفوذي ها و جاه طلبان از مقام دولتي و حزبي، انقلاب فرهنگي اين كشور آغاز شد كه مائو رهبر وقت، آن را براي دو سال پيش بيني كرده بود.
    هدف از اين انقلاب، پاكسازي چين از بوروكراسي بد، فساد اداري و همچنين تصفيه حزب كمونيست اين كشور از كساني بود كه بدون وفاداري به اين عقيده، صرفا به خاطر داشتن سهم و مقام و برخورداري از قدرت و امتيازات، زياده خواهي و جوياي نام بودن خودرا در آن جا زده بودند. هدف ديگر انقلاب فرهنگي، زدودن باقيمانده رسوم و علائق و تفكر (فرهنگ) بورژوازي از جامعه چين، محو روش هاي وارداتي زندگاني و افاده، تفکر برتري داشتن بر همنوع و لوکس گرايي و اسراف و زياده طلبي و نيز پايان داده شدن به ارتکاب هرگونه جرم و تفکر مجرمانه بود. مائو خواسته بود كه اين انقلاب به دست دانشجويان و كارگران داوطلب انجام شود.
    انقلاب فرهنگي چين با اين هدفها، پس از آغاز از كنترل خارج شد و به سوزانيدن خشك و تر پرداخت و به جاي دو سال، ده سال طول كشيد و نتيجه معکوس داشت. آنانکه که معرض اتهام انقلاب فرهنگي قرارگرفته بودند به قدرت بازگشتند و حتي زن مائو، بانو «ژيانگ شينگ» را بازداشت و مجازات کردند. رژيم پکن از دهه 1980 با حفظ حاکميت حزب ـ اسما کمونيست راه کاپيتاليستي در پيش گرفته، داراي ميلياردرهاي متعدد و رستورانهاي آنچناني شده، از مساوات نيم بند وعده داده شده در آغاز انقلاب سوسياليستي ديگر اثري ديده نمي شود و جرم و جنايت به جامعه اين کشور باز گشته و ... بگونه اي که مجله تايم پشت جلد شماره 14 ماه مي 2012 خودرا به وضعيت چين امروز اختصاص و نام چين (جمهوري خلق) را جمهوري خلق جنجال، قتل، دروغ، فساد و ... نوشت (عکس زيرين). اين مجله هشت صفحه از اين شماره خود (از صفحه 24 تا 32)را به تشريح اين وضعيت اختصاص داده که به قلم حنا بيچHannah Beech نوشته شده است. «تايم» نموداري از نوه هاي انقلابيون اوليه و سران چين انقلابي را تحت عنوان شاهزادگان سرخ چاپ کرده که کپي آن صفحه نيز در زير آمده است.
    Cultural.jpg
    جوانان، يکي از دو ستون انقلاب فرهنگي



    cuturalrevolution.jpg
    دانشجويان جوان با خواندن جزوه نکات مهم مائو، انقلاب فرهنگي چين را آغاز کرده بودند. بايد رفت و ديد که آيا آنان اينک به آن گفته هاي خود (آنچه را گفته بودند) عمل مي کنند؟، حالا چه مي کنند و صاحب چه مقام و مصدر چه کاري هستند ـ «هو» رهبر چين يکي از همين جوانان گارد انقلاب فرهنگي بود



    time-china.jpg
    کُپي پشت جلد مجله تايم، شماره 14 ماه مي 2012 که چين امروز را جمهوري قتل، دروغ و فساد نوشته است!



    time-china2.jpg
    نمودار مصوّر صفحه 29 شماره 14 مي 2012 مجله تايم که مشاغل، ثروت و امتيازات نوه هاي تني چند از انقلابيون نخستين چين که مساوات را ندا مي دادند! نشان مي دهد ـ تايم در اين نمودار نوه هاي چند معاون سابق نخست وزير، يک نخست وزير، يک مارشال ارتش خلق! و يک وزير داخله پيشين را به عنوان مثال درج کرده که يکي از آنان خانه 32 ميليون دلاري در سيدني استراليا دارد، ديگري تحليلگر موسسه مالي و سرمايه گذاري آمريکايي مورگن ستانلي مستقر در نيويورک، سومي مدير يک شرکت بين المللي توسعه شبکه برق است و چهارمي بر اتومبيلFerrari سوار مي شود و پنجمي جواهرفروش است و ... و همگي هم از دانشگاههاي آمريکا و انگلستان فارغ التحصيل شده اند







    جنگنده عراقي به جاي ناو ايراني به کشتي جنگي آمريکا موشک زد و تلفات وارد ساخت


    0519stark.jpg
    ناو «ستارک» پس از اصابت موشک

    يك جت نيروي هوايي عراق هفدهم مي 1987 در آبهاي خليج فارس اشتباها به جاي ناو ايراني، كشتي جنگي آمريكايي «ستاركStark» را هدف موشك قرار داد كه ضمن اين حمله به ناو آمريكايي آسيب رسيد و 37 تن از افراد آن كشته و 21 تن ديگر مجروح شدند و دولت عراق از آمريكا عذرخواهي كرد و غرامت پرداخت.
    اين ناو از نوع «فري گيت» بود و در خليج فارس ماموريت حمايت از نفتکش هاي کويتي را داشت که با پرچم آمريکا حرکت مي کردند. آمریکا بعدا استقرار خود در خلیج فارس را دائمی کرد و بحرین را مرکز این فرماندهی قرارداده، با عراق پيمان استراتژيک امضا کرده است و ....
    ناو «ستارک» در آن روز هدف دو موشک عراقي قرار گرفته بود. هر دو موشک به يک نقطه از بدنه ناو برخورد کرده و از زره آن گذشته بودند. در آن زمان، صدام حسين و دولت او از دوستان آمريكا بشمار مي رفتند و به همين جهت، اعتراض دولت آمريكا به موشك خوردن ناو خود خفيف بود و به جنجال منتهي نشد.
    نام درياسالار هارولد ستارک براين ناو گذارده شده بود.





    ازدواج همجنس ها در 14 کشور و 12 ايالت آمريكا ـ حمايت ناگهاني «اوباما» از ازدواج همجنس ها در جريان کمپين انتخاباتي سال 2012

    دادگاه عالي ايالت مشترك المنافع ماساچوست در جلسه خود در هفدهم ماه مي 2004 حاضر نشد مانع ازدواج همجنس ها (مرد با مرد و زن با زن) در اين ايالت عضو فدراسيون آمريكا شود كه فرماندار پيشين آن «ميت رامني Mitt Romney» در انتخابات نوامبر 2012 رقيب بارک حسين اوباما بود. اين دادگاه به دادخواستي رسيدگي مي کرد که از آن دادگاه خواسته بود ازدواج همجنس ها را منع و عملي خلاف قانون و نظم طبيعت اعلام کند.
    با اين تصميم دادگاه عالي ماساچوست، از 17 مي 2004 ثبت اين نوع ازدواج كه مورد اعتراض كليسا ها و برخي از مردم است در اين ايالت ليبرال منع قانوني نداشته است.
    گي Gay بودن (همجنس بازي) و ازدواج همجنس ها در ايالات متحده و چندين کشور ديگر در دو دهه اخير يک مسئله و موضوع بحث بوده است. در کشورهاي مسيحي که اين مسئله مطرح است مذهبي ها مي گويند که مسيح تصريح کرده است که ازدواج تنها ميان يک زن و يک مرد بايد صورت گيرد و خلاف آن نه تنها نبايد انجام بلکه ترويج و تبليغ شود و اين موضوع در انجيل نيز مندرج است. طبيعت شناسان (زيست شناسان) ازدواج همجنس ها و حتي بيان علني ـ بدون احساس شرم ـ Gay بودن را عملي خلاف نظم طبيعت خوانده اند، اقتصاديون مي گويند که «پول» عامل اين کار است ازجمله ميراث، امتيازات مالياتي، مزاياي ديگر و ... و جامعه شناسان ترس از فرزندداشتن را از عوامل اين گرايش بيان داشته و نيز ضعف آموزش و پرورش (مدارس) را.
    در اين ميان، بارک حسين اوباما رئيس جمهور آمريکا ـ نهم ماه مي 2012 (ارديبهشت 1391) که سرگرم تبليغات انتخاباتي بود ضمن بيان مطلبي، ناگهان از ازدواج همجنس ها حمايت کرد. وي نخستين رئيس جمهور شاغل آمريکا بوده که چنين حمايت علني از آن عمل کرده بود. همزمان، ميت رامنيMitt Romney رقيب او از حزب جمهوري خواه ـ و يک مورمون مذهب ـ چنين عملي را رد کرد و گفت که امر ازدواج تنها ميان زن و مرد بايد واقع شود. به اين ترتيب، مسئله ازدواج همجنس ها وارد سياست شد.
    طبق گزارش رسانه ها، همسر اوباما گفته بود که از نظر شوهرش حمايت مي کند. در آن زمان، رسانه هاي آمريکا اظهارات اوباما و رقيب انتخاباتي وقت او و موضوع ازدواج همجنس ها را خبر روز و سوژه تفسير کرده و برخي از روزنامه ها (عکس پايين) روز دهم ماه مي تمامي نيمه بالايي صفحه اول خودرا به آن اختصاص داده بودند.
    اینک (ماه می 2013) در 14 کشور و 12 ایالت از 50 ایالت فدراسیون آمریکا (ایالات متحده) ازدواج همجنس ها (مرد با مرد و زن با زن) قانونی است. حال آنکه ازدواج ثبتی یک مرد با دو زن که با رضایت و خواست آنان انجام بگیرد غیر قانونی است ولی می توانند بدون ثبت خواست خود با هم زندگانی مشترک داشته باشند (یک مرد با دو و يا چند دوستِ زن و حتي داشتن زندگی و فرزندان مشترک و ...).
    اسپانیا، آرژانتین، پرتغال، دانمارک، سوئد، کانادا، نروژ، هلند و ... از کشورهایی هستند که ازدواج همجنس ها در آنجا قانونی است. در ایالت های آیوا، دلِه وِر، رودآیلند، کانِه تی کِت، ماساچوست، مین، مریلند، مینِه سوتا، نیو هُمشایر، نیو یورک، واشینگتُن، وِرمانت و نیز شهر واشنگتن در ایالات متحده نیز چنین ازدواج هایی قانونی است و شمار این ایالت ها ممکن است بازهم افزایش یابد. دانشمندان زیست شناس این نوع ازدواج ها و روابط جنـ*ـسی را خلاف قانون طبیعت می دانند.
    obama-gaymarriage.jpg
    The Virginian - pilot يکي از روزنامه هايي بود که دهم ماه مي 2012 بالاي صفحه اول خودرا تماما به خبر«حمايت اوباما از ازدواج همجنس ها» اختصاص داده بود. اين روزنامه قديمي بيش از صدساله ايالت مشترک المنافع ويرجينيا که بيش از 400 هزار تيراژ دارد در شهر نورفک مقر بزرگترين پايگاه دريايي جهان و نه چندان دور از پايگاه هوايي لانگلي چاپ مي شود







    اظهارات شكنجه شده عراقي ـ سوء ظن، بازداشت و شکنجه به خاطر داشتن پول نقد!


    Torture6.jpg
    صدام صالح با کلاه بوقي و لباس و سيم برق در ابوغريب

    صدام صالح، عراقي 29 ساله كه جهانيان عكس اورا با كلاه بوقي و دست روي سر ايستاده روي يك جعبه فلزي (در زندان ابوغريب) مشاهده كرده بودند و بعدا از زندان «ابو غريب» آزاد شده است 16 ماه مي 2004 در يک مصاحبه مطبوعاتي گفته بود:
    "چند ماه پيش با مبلغي پول نقد براي خريد مُبل جهت عروسي ام از خانه خارج شده بودم. مانند بسياري از همسايگان به اتومبيلي كه از چند روز پيش در نزديكي خانه متوقف و صاحبش مشخص نبود ظنين شدم و به خواست همسايگان به ايستگاه پليس رفتم تا جريان را خبر دهم كه در آنجا مرا بازرسي بدني كردند و با ديدن آن همه پول نقد در جيب هايم، به من ظنين شدند و به آمريكاييان تحويل دادند و به زندان ابوغريب منتقل شدم. در آنجا سئوالات درباره منبع پول و اصرار بر اين بود كه بگويم عضو القاعده هستم و پول ها را از آنان گرفته ام. من با زندان ابوغريب آشنا بودم. در زمان صدام حسين، چون از رفتن به خدمت سربازي طفره رفته بودم مرا به آنجا فرستاده بودند. در آن زمان «كتك» و «تشر» زدن تنها شكنجه هايي بودند كه من به چشم خود ديدم، ولي شكنجه آمريكاييان از برهنه كردن، به بدن ادرار كردن، سگهارا به جان زنداني انداختن، گرسنگي دادن، ارعاب، بيدار نگهداشتن، عكس گرفتن با بدن كاملا برهنه و ... تا نگهداشتن به حالت ايستاده و دستها بالاي سر براي مدتي طولاني و تهديد اينكه اگر دستت پايين افتد تير مي زنيم و يا اينكه سيمهايي كه به دستت بسته ايم به برق متصل مي شوند و تو را مي كشند و ... بود.".
    وي افزود: "در دوران تازه، پس انجام اين گونه شکنجه و بعد از آن كه شكنجه شده بي طاقت مي شد و به التماس كردن مي افتاد بازجويي از اورا آغاز مي كردند. همين شكنجه ها كه هفته ها طول كشيد مرا از عمر خود بيزار كرد به گونه اي حاضر شدم بگويم از عوامل القاعده هستم. منتظر مجازات بودم ولي نمي دانم كه چطور شد ناگهان آزادم كردند. پس از آزاد شدن متوجه شدم که انتشار عکس من با آن وضعيت و اعتراض افکار عمومي سبب شده بود که آزادم کنند.".
    Torture5.jpg
    عکس ديگري از صدام صالح که اين چنين به ميله ها دستبند زده شده بود


    پديده تازه اي در روسيه پس از فروپاشي شوروي که ماديگري و فساد مالي آن را کمرنگ کرده است


    0517yu.jpg
    گوشه اي از تظاهرات در خيابان لنين در پانزدهم ماه مي 2005

    پانزدهم ماه مي 2005 دهها هزار تن از جوانان روس با تي شرتهاي سفيد و قرمز و با پرچمهايي مركب از اشكال پرچم شوروي، روسيه تزاري و جمهوري روسيه فدراتيو در خيابان لنين شهر مسكو راهپيمايي كردند و شعارهاي ميهني دادند اين راهپيمايان جوان در ميان شعارهاي خود مي گفتند: در جنگ دوم، پدران و مادران ما 27 ميليون كشته دادند تا از تماميت و آزادي و استقلال سرزمين نياكان دفاع كرده باشند و اينك نوبت ماست؛ توطئه خارجي موقوف، و ....
    سازماني كه اين راهپيمايي بي سابقه را راه اندازي كرده بود «ناشي» به معناي «مال ما» عنوان دارد كه عبارتي ناسيوناليستي است. برخي از اصحاب نظر، اين راهپيمايي را پديده اي تازه در روسيه پس از فروپاشي شوروي خوانده ولي ترديد کرده بودند که تا فساد مالي ـ اداري ادامه داشته باشد، اين احساس تقويت و از آن براي بازگشت روسيه به جايگاه قبلي استفاده شود. رسانه هاي خارجي شمار جواناني را كه در راهپيمايي ميهني مسكو شركت كرده بودند بيش از پنجاه هزار تن گزارش كرده و مطبوعات روسيه اين رقم را نزديك به يكصد و پنجاه هزار تن نوشته بودند.
    يک مفسر آلماني در اين زمينه نوشته بود: غرب بايد در قبال قلمرو شوروي سابق با احتياط بيشتر قدم بردارد زيرا كه تاريخ نشان داده است روس هاي ناسيوناليست ده بار سختگير تر از روس هاي كمونيست هستند. روس ها به خاطر جهان وطني (كمونيسم) دهها سال تحمل محدوديت معيشت كردند و دم برنياوردند و به خاطر وطن (ناسيوناليسم روسي) آماده اند صد سال مشقّت تحمل كنند.
    مرور زمان نشان داد که همچنانکه پيش بيني شده بود، ماديگري و فساد مالي مانع از آن شد که از آن احساسات به سود روسيه استفاده شود و اين جوانان هم به صف بزرگترها پيوستند و ....
    ... و دولت آمريکا کار نظارت بر معاملات سهام، اوراق بهادار و پس اندازهارا به بانوان سپرد

    دولت آمریکا سرانجام برای حل مسائل مربوط به وال استریت، سرمایه گذاری و اوراق بهادار (انواع باوند) که در قبلا تقلبّات متعدد در این امور دیده شده بود به بانوان متوسل شد و در نيمه ماه مي 2010 سه زن را مامور این کار کرد. بانو مری شاپیرو رئیس کمیسیون معاملات سهام و اوراق بهادار (اس. ای. سی.)، بانو «شیلا بایر» رئیس بیمه پس اندازها (اف. دی. آی. سی.) و بانو الیزابت وارنر رئیس سازمان نجات دارایی های مسئله دار (تی. ا. آر. پی.) شدند. تا اين زمان این مشاغل به زنان داده نشده بود.
    مفسران آمریکایی دلیل انتصاب زنان به این سمت های بسیار حساس را دوری گزیدن ذاتی زنان از آلودگی و ساخت و پاخت نوشته اند که این آلودگی ها از عوامل بحران مالی دهه يکم قرن 21 تشخیص داده شده بود.

    استراتژيک شدن پالايشگاههاي نفت ـ نيجريه و سه پالايشگاه تازه

    درپی استراتژیک شدن هرچه بیشتر پالایشگاه نفت، دولتهای پُرمصرف درصدد ساخت پالایشگاه و پیشگیری از سوء استفاده سیـاس*ـی ناشی از کمبود آن در کشورهایشان برآمده اند. در این راستا دولت فدرال نیجریه که یک صادرکننده نفت است نيمه ماه مي 2010 ساخت سه پالایشگاه در این کشوررا به مناقصه بين المللي گذارد. هزینه ساخت این سه پالایشگاه 23 میلیارد دلار خواهد بود.
    استراتژیک شدن پالایشگاه ها، درپی تهدیدشدن ایران از سوی غرب که مانع فروش بنزین خواهند شد پررنگتر شده بود. ایران که یک صادرکننده نفت است سالها دچار کمبود پالایشگاه بود و این کمبود به صورت یک ضعف برایش شده بود.




    تاريخ از نگاهي به تصوير

    تصاویر خلاف انتظار از نگاه رسانه های آمریکا


    lavrov-trump-2017.jpg



    تصاویر استقبال پرزیدنت ترامپ از «سرگی لاورُف» وزیر امورخارجه اَرمَنی تبار روسیه هنگام ورود او به تالار مربوط در کاخ سفید واشنگتن بیش از اصل مطلب مورد تفسیر قرار گرفته است. این دیدار که در آن اطلاعات ـ ازجمله اطلاعات محرمانه و قول و قرارهای متعدد رد و بدل شد، چهارشنبه دهم ماه می 2017 صورت گرفت و گفته شده است که چنین استقبال صمیمانه و خودمانی تاکنون کمتر سابقه داشته است. استقبال عمیقا دوستانه یک رئیس جمهوری آمریکا از یک وزیر امورخارجه و رئیس دیپلماسی کشور ِ ظاهرا رقیب ـ به گونه ای که در عکس دیده می شود بی سابقه بودن آن را منعکس می کند.
    رسانه های خارج از آمریکا در تفسیرهای خود، این گونه استقبال صمیمانه را نشانه نزدیکی دو دولت ـ در جهانی که چند قدرت دیگر در حال طلوع هستند بیان کرده اند. ترامپ وعده بازگردانیدن قدرت به آمریکا را داده و پوتین فروپاشی شوروی را یک مصیبت بزرگ خوانده و آن را غیر قانونی بیان کرده است. این تفسیرها می گوید که دوستی دو دولت به هر دو کمک خواهد کرد ولی برخی کشورهای دیگر، از آن زیان خواهند بُرد.
    پاره ای از روزنامه های آمریکا که عکس و زیرنویس چاپ شده یکی از آنها در بالا آمده است نوشته اند که قرار نبود این عکس ها که ارتباط نزدیک داشتن و احتمالا سازش های احتمالی دو دولت را منعکس می کند منتشر شود که رسانه های روسیه آنهارا منتشر کرده اند. این عکس ها را یک عکاس روس که در میان هیأت لاورُف بود گرفته است.
    برخی از رسانه های آمریکا نوشته اند؛ اطلاعات محرمانه ای که ترامپ به لاورُف داد مربوط به تروریست ها و فعالیت های تروریستی و داعش بود و عمدتا اسرائیل آنها را در اختیار آمریکا گذارده بود و روس ها با بررسی آنها ممکن است به روش جمع آوری این اطلاعات پی ببرند و ....
    ترامپ در واکنش خود به این نوشته ها گفته است که این، از اختیارات اوست.
    از آغاز کار چهل و پنجمین رئیس جمهوری آمریکا، یک دسته از رسانه های این کشور بویژه شبکه های بزرگتر تلویزیونی و نشریاتی ازجمله واشنگتن پست منتقد او (ترامپ) شده اند.

    lavrov-trump2.jpg






    برخي ديگر از رويدادهاي 17 مي


    • 1727: كاترين اول رئيس كشور روسيه در 44 سالگي درگذشت.


    • 1729:
      0519samuelclarke.jpg


      سميوئل کلارک فيلسوف انگليسي در 54 سالگي درگذشت.


    • 1792: بورس نيويورک ويژه معاملات سهام تاسيس شد.


    • 1809: ناپلئون امپراتور فرانسه سرزمين هايي را که پاپ تا آن زمان بر آنها فرمانروايي داشت ضميمه امپراتوري فرانسه کرد.


    • 1814: ناپلئون به استقلال موناكو پايان داد. موناكو 32 هزار نفري كه اينك يك شاهزاده نشين مستقل و عضو سازمان ملل است نواري از ساحل فرانسه در نزديكي «نيس» را در برگرفته و محافظت نظامي از آن همچنان با فرانسه است. موناكو در قديم توسط دولت جنواي ايتاليا اداره مي شد.


    • 1838: شارل موريس تاليران سياستمدار و دولتمرد معروف فرانسه در 84 سالگي فوت شد.


    • 1940: ارتش آلمان با تصرف بروکسل، اشغال بلژيک را تکميل کرد.


    • 1967: جمال عبدالناصر رهبر وقت مصر از سازمان ملل خواست كه نظاميان خود را از خط آتش بس مصر و اسرائيل احضار كند و با اين اقدام راه براي جنگ اسرائيل و اعراب (جنگ شش روزه) باز شد که در آن اعراب شکست خوردند و نوار غزه و صحراي سيناي مصر به تصرف اسرائيل درآمدند. در اين جنگ، غرب رود اردن و بيت المقدس قديمي که توسط اردن اداره مي شدند نيز به تصرف اسرائيل در آمدند و مسئله اعراب و اسرائيل پيچيده تر شد. نوار غزه در آن زمان درکنترل مصر بود.


    • 1995: ژاك شيراك پس از اين كه 18 سال شهردار پاريس بود رئيس جمهور فرانسه شد.
     

    ...zαнrα...*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/16
    ارسالی ها
    3,488
    امتیاز واکنش
    30,283
    امتیاز
    913
    محل سکونت
    تبــــ❤️ـــریز
    ايران

    زادروز عُمر خيّام نيشابوري - نگاهي به افکار و کارهاي او


    khayyam.jpg

    تصوير خيام
    مورخان تاريخ عمومي (جهان) با تطبيق تقويمها، هجدم ماه مي سال 1048 ميلادي (28 ارديبهشت) را روز تولّد حكيم عُمَر خيّام (غياث الدين ابوالفتح عمر ابن ابراهيم نيشابوري) رياضي دان، فيلسوف و اديب بزرگ ايراني نوشته اند كه از ديرزمان در ايران، روز بزرگداشت اين انديشمند ناميده شده و آيين هايي برگزار مي شود.
    تقويم هجري خورشيدي كه ايرانيان آن را بکار می برند، ششم مارس 1079 ميلادي توسط حكيم عمر خيام تكميل شد كه به تقويم جلالي معروف گرديده است، زيرا كه در زمان حكومت جلال الدين ملكشاه تنظيم شده بود. اين تقويم دقيق تر از تقويم ميلادي است، زيرا كه عدم دقت آن هر 3770 سال يك روز است و تقويم ميلادي هر3330 سال.
    عُمر خيّام كه به نوشته كتب تاريخ عمومي، چهارم دسامبر سال 1131 وفات يافت نه تنها يك رياضي دان و فضا شناس بزرگ بود بلكه در فلسفه، پزشكي و شعر نيز شهرت جهاني دارد و رباعيات او در سال 1839 توسط «ادوارد فيتزجرالد» به انگليسي ترجمه شده و انگليسي زبانان از همين طريق با مضامين رباعيات خيام آشنا شده اند. اين رباعيات با حاشيه نويسي فيتز جرالد هنوز هر سال به زبان انگليسي تجديد چاپ مي شود. آثار ديگر خيام از جمله «نوروزنامه» و «رساله در وجود» معروفند.
    وي در طول حيات خود چند سفر تحقيقاتي به اصفهان، سمرقند، بخارا و ري كرده بود. خيام بر خلاف همدوره اش خواجه نظام الملك، به كار ديواني (دولتي) علاقه زياد نداشت، باوجود اين، دعوت شاه وقت را براي ساختن رصدخانهِ ري پذيرفته بود. برخي از روزشمارنگاران فرنگي، ولادت خيّام را 18 مي سال 1044 ميلادي و وفات اورا در سال 1124 ذكر كرده اند كه ظاهرا ماخذ آنان تقويم هاي ميلادي قديم بوده است.
    پاره اي از مورّخان خيام را در عين حال يك ناسيوناليست ايراني خوانده اند كه برخي ويژگي هاي ايرانيان از جمله مهربان بودن و مهرباني كردن را به بهترين صورت توصيف كرده است از جمله درباره جشن مهرگان گفته است: "اين ماه را از آن جهت «مهرماه» گويند كه مهرباني بوَد مردمان را بر يكديگر، از هر چه رسيده باشد (داشته باشند)؛ از غلّه و ميوه نصيب باشد بدهند و بخورند با هم (همیاری و مهما ن نوازی).".
    نام خيّام همه جا با نيشابور همراه است. آرامگاه خيام در اين شهر قرار دارد و به همين سبب نيشابور در جهان به شهر «عُمر خيّام» معروف است. عمر خيام علاقه اي عجيب به زادگاهش، نيشابور، داشت كه يادگار دوران ساسانيان (شاپور يكم) است و يک بار هم براي مدتي كوتاه پايتخت ايران شده بود. اين شهر در رديف بلخ، بخارا، هرات و مَرو يکي از پنج شهر بزرگ خراسان بشمار مي رفت و طاهر ذواليمينين در همين شهر حاکمیت ملی و استقلال ایران را اعلام کرد و آن را از جهان عرب و حاکمیت خلیف عباسی مجزّا ساخت. 22 نوامبر سال 1267ميلادي (666 هجري قمري) يك زمين لرزه شديد اين شهر تاريخي خراسان را ويران كرد و هزاران تَن را مقتول و مجروح ساخت. نيشابور سه سال بعد به هزينه دولت وقت تجديد بنا شد. مردم اين شهر يک بارهم به تيغ مغول ها گرفتار آمده بودند.

    0519khayyamn.jpg
    آرامگاه خيام در نيشابور


    تخريب توس، زادگاه فردوسي بزرگ به دست پسر اميرتيمور


    0519ferdowsinew.jpg

    تصوير مجسمه تازه فردوسي
    تخريب شهر توس به دست ميران شاه پسر اميرتيمور (تيمور لَنگ) را 18 مي سال 1389 ميلادي گزارش كرده اند. ميران شاه توس ـ زادگاه و مَدفَن فردوسي بزرگ را چنان ويران ساخت كه از آن جز ويرانه اي برجاي باقي نماند، و چون مسير رودخانه هارا هم به سوي مشهد تغيير داده بود، توس ديگر به آن صورت آباد نشد. لكن، نام اين شهر باستاني همه جا در كنار اسم فردوسي، ميهندوست بزرگ ايران كه 25 ارديبهشت، روز بزرگداشت اوست، زنده مانده است. نوشته اند که پس از انقلاب، گروهی از اسلامیون نیز در صدد تخریب آرامگاه فردوسی برآمده بودند که آیت الله خامنه ای (در آن زمان حجت الاسلام) متوجه قصد آنان شد و با ارسال پیام کتبی مانع از تخریب شد. این دستخط تا مدتی در آنجا قرار داده شده بود تا فرد و یا افراد درصدد تخریب آرامگاه و مجسمه فردوسی که گفت "چه ایران نباشد تَن من مباد" برنیایند.
    فردوسي که يک دهقان زاده بود در سال 977 ميلادي به دنيا آمد و بسال 1010 درگذشت. فردوسي با مشاهده تلاش هاي سامانيان به زنده کردن زبان پارسي و فرهنگ ايراني بود که به انديشه تدوين شاهنامه (تاريخ) افتاد که تاريخ منظوم ايران باستان است. اهميت کار او در اين است که بدون چشمداشت اين کار بزرگ را به انجام رسانيد.

    ferdowsi-55.jpg
    تصوير يک مجسمه ديگر از فردوسي


    آغاز فعاليت ثبت اسناد در ايران ؛ مخالفت هاي قبلي با آن و ضعف هايي که داشته است

    اجراي قانون ثبت اسناد از 28 ارديبهشت سال 1300 (19 ماه می 1921) در ايران آغاز شد كه از همان آغاز موافقان و مخالفان فراوان داشته است. هنگام طرح لايحه ثبت اسناد در مجلس، برخي از روحانيون گفته بودند كه مالكيت زمين و منابع طبيعي و وسائل عمومي، در اسلام به صورتي كه در فرنگ است وجود ندارد و سوسياليستهاي ايراني آن زمان هم از نظر اين روحانيون حمايت مي كردند و اصولا معتقد بودند كه زمين بايد متساویا متعلق به همه اتباع يعني دولتي (ملّی) باشد و سند تنها براي اعياني آن (آن چه در زمين به وجود مي آيد) تنظيم شود و دولت اراضي را به افراد اجاره دهد كه درآمد ملّي قابل ملاحظه اي است. گروهي ديگر اين بدبيني را دامن مي زدند كه با تأسیس سازمان ثبت اسناد، «جعل» هم در جامعه ايران متولّد مي شود و مشكلات را افزون مي سازد و شاهد حق و ناحق هاي متعدد خواهيم بود و صداقت از ميان ما رخت برخواهد بست، مگر اينكه براي نظارت بر آن و جلوگيري از جعل و تقلب در اسناد و مالكيّت، محاكم و ضابطين اختصاصي ايجاد شود و .... این بدبینان می گفتند که برای مثال؛ یک مامور و مسّاح اداره ثبت می تواند بخشی از کشور (زمین بدون صاحب شخصی) را به نام فرد و افراد کند و مآلا ایجاد نفاق در جامعه، جمعیت در حال افزایش است ولی زمین خدا محدود و نمی شود واردات زمین داشت و .... زرنگ ها و آزمندانی پیدا خواهند شد که در یک بیابان، چند قطعه سنگ روی هم خواهند گذاشت و چهار شاهد خریداری خواهند کرد و مدعی خواهند شد که آن زمین متعلق به پدربزرگ های آنان بوده و با خریدن یک کارمند اداره ثبت اسنادِ در شرف تاسیس صاحب آن زمین ملّت و یا وقفی خواهند شد. حالا این زمین ها بایر اند فردا داخل شهر خواهند شد، افزایش جمعیت متوقّف نخواهد شد. نباید راه برای بسط فساد باز شود، فساد جامعه را ناراضی و آماده طغیان خواهد کرد، مشروطیّت درست نکرده ایم که به دست آن فساد را گسترش دهیم.
    باید دانست که در بسياري از كشورها كه فاقد ادارات و محاضر ثبت اسناد هستند ازجمله بسياري از ايالت ها در فدراسیون آمريكا، اين كار مشتركا توسط وكلاي دادگستري، شهرداري و دفتر دادگاه محل انجام مي شود و اسناد مالكيّت نيز از سوي شركتهاي بيمه در برابر هرگونه جعل و تزوير بيمه مي گردد و واگذاري اراضي ملّي (متعلق به دولت) جهت بهره برداری تنها از طريق انتشار آگهي در جرايد و به صورت مزايده صورت مي گيرد و پس از انجام مزايده، جزئيات آن در جرايد اعلان و در تابلوي عمومي مقابل دفتر دادگاه محل و در ورودی کتابخانه های عمومی نصب مي شود تا اگر كسي اعتراضي داشته باشد، اعتراضش را به دفتر دادگاه محل تسليم دارد. اعتراض به صحّت اسناد و درستي معاملات بعدا هم پذيرفته مي شود و محدود به زمان معيّن (اصطلاحا مرور زمان) نيست.
    در دهها سالي كه از ايجاد سازمان ثبت اسناد در ايران گذشته، جامعه ايران شاهد پرونده هاي پر سر و صداي جعل اسناد و ثبت اراضي دولت و غير بوده است كه مي توان با ورق زدن جرايد سابق شرح ما وقع را مطالعه كرد، ازجمله پرونده معروف به حاجیه ربابه در تهران قدیم. در پي يك جنجال جعل و تصرف اراضي به ناحق در نيمه دهه 1330 و نیز بلعیدن مسیل ها (مسیر سیلاب)، دولت وقت با هدف سرپوش گذاردن بر اعتراض مردم ـ به بهانه نوسازي اداره ثبت اسناد، در سال 1334 بر در اين اداره قفل زد و آن را براي مدتي تعطيل و تجدید سازمان كرد و ....
    از شنیده ها چنین بر می آید که با تغییر نظام حکومتی، آنطور که انتظار می رفت زمین خواری و در مواردی تصاحب املاک دیگران کاملا ریشه کن نشده و اخیرا انتقاد مقامات قضایی هم از این بابت علنی شده و دادستان تهران بیستم اردیبهشت 1394 (دهم می 2015) از ایجاد یک دادسرای مبارزه با زمین‌خواری و حفظ و حمایت از ثروت عمومی (اراضی بدون صاحب) خبرداد و گفت که این دادسرا پیش از آغاز تیرماه 1394 آغاز بکار خواهد کرد.
    در ایران، بسیاری هستند که خواهان بررسی مجدد اسناد مالکیّت هایی هستند که از 22 بهمن 1357 تا کنون صادر شده است و می گویند که این بررسی باید در شوراهای بی طرف مرکب از حقوق دانان و ایراندوستان به عمل آید.






    مخالفت دکتر مصدق با تمديد اختيارات وزير دادگستري وقت، چرا؟


    0519mosaddegh.jpg

    دکتر مصدق
    28 ارديبهشت 1306 دكتر مصدق نماينده مجلس با تمديد اختيارات وزير دادگستري وقت، كه خواست رضاشاه بود مخالفت و استدلال كرد كه چون در كشور حالت فوق العاده وجود ندارد، تمديد چنين اختياراتي وجاهت حقوقي نمي تواند داشته باشد.
    تاريخ نشان داده است كه سوء استفاده از «اختيارات»، آسان بوده و عملا بارها صورت گرفته است و نبايد تجربه گذشته را ناديده گرفت كه خيانت به ملت است.
    دکتر مصدق که خود دکتراي حقوق داشت در طول عمر هميشه نگران نظام قضايي کشور بود و عقيده داشت که اگر چرخهاي اين نظام به خوبي نچرخد، هيچ مسئله اي در ايران حل نخواهد شد. وي در طول نخست وزيري خود دست به اصلاحات وسيع در دادگستري زده بود.





    زمانی که در ایران مدرسه پولی وجود نداشت ـ اشاره به اصل 30 قانون اساسی

    نواّب (محمدعلی) مدیرکل آموزش و پرورش وقت تهران به مناسبت پایان سال تحصیلی 1353 ـ 1354 به شورای مربوط ـ شوارای انتخابی ناظر بر امور آموزش و پرورش هر شهرستان و مصوّب بودجه آن و ... ـ اعلام کرد که تمامی کارکنان مدارس غیردولتی سابق استخدام رسمی دولت شده اند، اموال این مدارس به مالکیت دولت درآمده و دیگر در سطوح پیش دبستانی، دبستانی، راهنمایی تحصیلی و متوسطه مدرسه غیردولتی و پولی نداریم و تحصیلات در این دوره ها مطلقا رایگان و یکنواخت شده است و از نظر امر آموزش و پرورش، میان کودک «ورکینگ کلاس» و ثروتمند، جوادیه و شمال شهر فرقی نیست و همه در کنار هم در یک اطاق و روی نیکمت مشابه می نشینند و آموزگار و یا دبیر دولتی واجد شرایط مقرر به آنان تدریس می کند و تغذیه رایگان ایشان نیز تفاوت ندارد.
    دوره دبستان طبق قانون تعلیمات اجباری، از سال 1322 در ایران رایگان و یکنواخت شده بود که از شهریور 1353 این وضعیت دوره های پیش دبستانی، راهنمایی تحصیلی و متوسطه را هم شامل شد و بعدا دوره های عالی.
    آموزش و پرورش در ایران از سال 1353 و پس از انقلاب مطلقا رایگان بود. باوجوداین، در سال 1358 که قانون اساسی جمهوری اسلامی تدوین می شد و پیش از تکمیل و رفراندم مربوط، هر روز اصل به اصل در روزنامه ها جهت اظهار نظر انعکاس می یافت، ادامه رایگان بودن آموزش و پرورش به صورت یک اصل (اصل 30) وارد قانون اساسی شد به این قرار:
    اصل سی ام: دولت موظف است وسائل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسائل تحصیلات عالی را تا سرحد خودکفایی کشور بطور رایگان گسترش دهد.
    مدارس در زمان تدوین و تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی رایگان بود و برای اجرای این اصل تلاش تازه ای لازم نبود تنها باید مراقبت می شد که این رایگان بودن ادامه یابد. ملت برای رایگان شدن تحصیلات قبلا (چهارسال پیش از انقلاب) هزینه آن را که عبارت از استخدام رسمی هزاران تن کارکنان مدارس غیردولتی و خرید اموال آنها بود پرداخت کرده بود.
    در سال 1370 (زمان ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی) صدای انتقاد از تاسیس مدارس پولی زیر نام «غیرانتفاعی» بگوش رسید و اصحاب نظر اشاره کرده بودند که پول گرفتن برای تحصیلات عمومی نقض قانون اساسی است البته قوه قضایی باید اظهار نظر کند زیراکه رسیدگی به نقض قانون اساسی نیاز به اعلام آن (اعلام جرم) ندارد و دادستان کل راسا اقدام می کند. برخی از قوانین و اصول برای اجرا از زمان تصویب اند که ممکن است امکانات اجرایی موجود نباشد و عدم اجرای چنین قوانین کوتاهی و تاخیر بشمار می آید نه نقض آن و کوتاهی کردن خلافی است کوچک و نه جرم. مفاد اصل سی ام در حال اجرا بود که به تصویب رسید به عبارت دیگر؛ تحصیل حاصل بود و تنها باید مراقبت می شد که تداوم یابد.
    در دهه 1370 با احتیاط و در قالب مدرسه غیر انتفاعی از پولی شدن برخی مدارس سخن بمیان می آمد ولی در دهه جاری (1380) از مدارس غیر دولتی و افزایش شهریه ـ شهریه چند میلیونی صحبت می شود و خبرگزاری های دولتی از قول مسئول مدارس غیردولتی! خبر می فرستند و ... که نباید غافل از قضاوت قاضی «تاریخ» بود و انچه را که در تاریخ ثبت شود نمی توان پاک کرد.

    نظری بر خبر رسانه ای 13 ماه می 2010 درباره هواپیماهای توپولف ـ 154 و هشدار یک مخاطب این سایت (تاریخ آنلاین)


    tu-154.jpg
    Tupolev-154

    نامه زیر که 24 اردیبهشت 1389 (14 می 2010) دریافت شد، از آنجا که حاوی نکات قابل ملاحظه ای بوده است در درج آن درنگ نشد:

    "در تهران یک دانشجوی دانشگاه هستم. شبها، در فاصله مروری بر دروس روزانه سری هم به وبسایت روزنامه ها می زنم. نخست، اخبار دو روزنامه چاپ تهران از دو جناح مختلف را می خوانم و سپس خبرهای آنهارا در اینترنت دنبال می کنم تا ببینم منابع دیگر چه گفته اند و اصل قضیه را هم در منبع اصلی دنبال می کنم تا تفاوت هارا دریابم و سپس سراغ سابقه موضوع (و عمدتا به زبان انگلیسی) می روم و از آنها پرینت می گیرم و یادداشت برمی دارم تا بعدا استفاده کنم و احیانا کتاب بنویسم.
    در شماره 19644 (13 ماه مه 2010 = 23 اردیبهشت 1389) روزنامه کیهان خبری خواندم که پرسش های متعدد به ذهن من آورد. طرح این تردیدها سرنخ به مراجع دولتی مربوط خواهد داد تا مراقب باشند که دفعتا در برابر امری انجام شده و بازی های روابط عمومی [تبلیغات] قرارنگیرند و پولی که باید صرف عمران و آبادی و توسعه کشور شود؛ در «خدمات» هدر نرود.
    این خبر کیهان از قول رئیس انجمن صنفی دفاتر خدمات مسافرت هوایی تنظیم شده بود که گفته بود استفاده از توپولف ـ 154 Tupolev-154در جهان غیرقانونی شده است!. از آنجا که منبع خبر اشاره به ردیف اعتبار جداگانه و يارانه دولتی کرده بود؛ دچار شک و تردید و سوء ظن، و برای بیت المال متاسف و نگران شدم که سرچشمه عمده و ورودی آن پول نفت است ـ نفتی که خدا داند فردا باشد و یا نباشد و .... به نظرم رسید که در کشور ما، همه برای این پول کیسه دوخته اند. بالاخره روزی یک مرجع و یک فرد باید برود و ببیند که این پول نفت از سال 1358 تاکنون چه شده و در کجا به مصرف رسیده است؟!.
    بگذریم. سخن از خبر روزنامه کیهان بود که از قول رئیس انجمن یاد شده در بالا، از غیرقانونی شدن استفاده از توپولف ـ 154 نوشته بود. از آنجاکه که قانون تنها توسط پارلمان تصویب و پس از عبور از کانالهای متعدد و طی تشریفات گوناگون به اجرا در می آید سراغ منابع خبر در اینترنت رفتم، وبسایت یاتا، تاریخچه و «تایم تیبل» توپولف و هر منبعی را در این زمینه که سراغ داشتم جستجو کردم و اثری از غیرقانونی شدن! توپولف ندیدم. به سایت خود شما [تاریخ آنلاین ایرانیان] سرزدم و در چند قسمت ازجمله در نوشته مربوط به زادروز و سالمرگ مخترع آن [توپولف] مطالبی درباره آن هواپیما یافتم ازجمله اینکه تاکنون یکهزار و 15 فروند از این نوع (مدل 154) ساخته شده، سه موتوره [مشابه بوئینگ 727] و سریعترین هواپیمای مسافربر است با سرعت ساعتی 975 کیلومتر، در 17 شرکت هواپیمایی مورد استفاده است، از لحاظ حمل مسافر در رتبه ششم قراردارد، 70 میلیون مسافر جابجا می کند، عمر هر موتور آن 45 هزار ساعت است، قادر به فرودآمدن در فرودگاههای خاکی و مناطق یخبندان [مثلا قطب شمال] است، می تواند 5 هزار و 280 کیلومتر ـ بدون تجدید سوخت پرواز کند و دارای چندین مدل (A, B, AB, AB -1, AB-2, S, M) که مدل M-100 آن در سال 1994 وارد صحنه شده است. بعلاوه، شرکت سازنده آن، توپولف ـ 155 و توپولف ـ 156 و بمب افکنهای دور پرواز به همین نام را هم ساخته است. گرچه آئرو فلوت توپولف های 154 خودرا از ژانویه 2010 به شرکت های دیگر واگذار کرده ولی قرار است که این نوع هواپیما [نوع قدیمی تر یعنی توپولف ـ 154] تا سال 2016 (شش سال دیگر) بکار ادامه دهد. هر توپولف تازه ساز به 45 میلیون دلار فروخته شده است که در مقایسه با هواپیماهای مشابه ساخت غرب ارزانتر است. جمع سوانح توپولف ـ 154 از 1972 که وارد کار حمل مسافر شده تنها 37 مورد که به مراتب کمتر از بوئینگ 737 بوده است که این نوع هواپیمای ساخت آمریکا از سال 1972 تاکنون 67 سانحه داشته که آخرین آن مربوط به خط هوایی اتیوپی است که در سال 2010 در نزدیکی بیروت سقوط کرد. بوئینگ 727 که تقریبا از رده مسافربرها خارج شده تا سال 2003 چهل و هشت سانحه داشت. تازه نقص فنی ساختار توپولف ـ 154 هیچیک از آن 37 سانحه را بوجود نیاورده و علل ایجاد آنها اشتباه خلبان، هدایت نادرست برج مراقبت و یا وضعیت جوّی اعلام شده است. آخرین سانحه [دهم اپریل 2010] که منجر به مرگ رئیس جمهور لهستان و شماری از مقامات این کشور شد بدی هوا و اجبارکردن [دستور دولتی] خلبان به فرودآمدن در فرودگاه مورد نظر در ساعت معیّن بود، نه قدیمی بودن هواپیما و نقص فنی. اگر در کار این هواپیما نقصی بود که ارتش چین از آن استفاده نمی کرد. بنظر من نقص در این است که روسیه کارشناس تبلیغ و دفاع رسانه ای [روزنامه نگار] آنچنانی ندارد که تبلیغات منفی دیگران را رد کند و .... هماهنگی دستگاههای دیپلماسی یک کشور با ژورنالیسم آن اینک عامل بزرگی برای خنثی کردن تبلیغات منفی است. همین ارباس در عمر کوتاه خود سوانح متعدد داشته که دو مورد تازه آن سقوط در آبهای نزدیک برزیل (اقیانوس اطلس) و آبهای ساحلی کمور (اقیانوس هند) است. یک روز پیش از انتشار خبر کیهان که ذکر آن رفت یک جت مسافربر تازه ساز شرکت هواپیمایی لیبی از نوع «ارباس» هنگام فرودآمدن در طرابلس (تریپولی) سرنگون شد و 103 نفر ـ تمامی سرنشینان به استثنای یک کودک را به آن دنیا فرستاد.
    این سطور را نوشتم و فرستادم تا در تاریخ آنلاین بماند که دست کم در وطن ما، از نمد مرگ رئیس جمهور لهستان کلاه برندوزند. دولت و مجلس باید مراقبت کنند که از این بهانه برای استفاده مالی استفاده نشود. باید رسیدگی شود که توپولف های کرایه ای برای ایران در چه سالی ساخته شده اند، چگونه نگهداری شده اند و اگر قدیمی و ازکارافتاده هستند، چرا باید کرایه می شدند؟، صلاحیت خلبانان و ....
    از جناب عالی [مؤلف این تاریخ آنلاین] که این همه سنگ حفظ منافع ايرانيان و نیز حق انسانهارا به سـ*ـینه می زنید می خواهم که این نامه را در زیر مطالب ایران و یا «سر نخ» درج کنید. این هم خدمت دیگری خواهد بود به ايران.".
    [این نامه وارده مختصر ادیت عبارتی شده است]
    خبرها و نظرها درباره انتخابات: توجه قالیباف به اقتصاد، کشاورزی، مدیریت و دوری از سیاستبازی ـ توجه به سن نامزدها ـ اظهارات دبير شورای نگهبان

    28 ارديبهشت 1392 انتشار خبر و نظر درباره انتخابات 24 خرداد 1392 رياست جمهور ايران و اظهارات داوطلبان نامزدی ادامه داشت. چند مورد از آنها که مربوط به 27 ارديبهشت بود و اینک تاریخ شده است در زير آمده است:

    ــ محمدباقر قالیباف (شهران تهران، رئیس پیشین پلیس و از سرداران جنگ با عراق) که برای نامزدی انتخابات نام نویسی کرده بود و از گیلان دیدن می کرد در اجتماعی در رشت گفت که اگر انتخاب شود توجه به امر کشاورزی را در سرلوحه برنامه های خود قرار خواهد داد که نابسامانی در آن زیاد است و حدود 40 درصد واردات محصولات کشاورزی داریم [که منطقی نیست و مارا نیازمند به خارج می کند]. حقوق مردم که در قانون اساسی منعکس است باید رعایت شود ازجمله تحصيل رايگان در دوره تعليمات عمومي [اصل 30]. آمار بیکاران بالاست و در میان طبقه تحصیلکرده حدود 30 درصد. وی قول داد که اگر انتخاب شود، قانون اساسی را دقیقا رعایت و خون تازه در رگهای دستگاه اجرایی و مدیریت کشور جاری سازد.
    وی با بیان اینکه اختلاف‌ها و سیاست‌زدگی و حاشیه‌ها ـ موضوعات اصلی در دولت‌ها بود، افزود که با این وضعیت دولت‌ها فرصت خدمت به مردم را نداشتند.
    قالیباف ایجاد فرصت‌های برابر را «عدالت اجتماعی» خوانده و گفته بود که در انتخاب مدیران، شایستگی را مورد توجه قرار خواهد داد نه سیاستبازی را.
    قالیباف وعده کرده بود که ظرف 2 سال، آرامش روانی و ثبات اقتصادی را به کشور بازخواهدگردانید و گفته بود که ساختار اداری و اجرایی کشور نیاز به اصلاح کامل دارد. وی همچنين گفته بود: ‌"به شما قول می دهم با کمک مردم به ویژه اندیشمندان و نخبگان جامعه، سیاست‌زدگی را از اقتصاد دور کنم. در حوزه اقتصادی کشور لجام گسیختگی وجود دارد و هر روز شاهد تغییر قیمت‌ها هستیم و رفع این مشکل که دغدغه اصلی مردم است، از اولویت های برنامه من است.". وی گفته بود: "ديديم که فروش نفت بشکه‌ای 12 دلار با بشکه‌ای 120 دلار برای مردم تفاوتی نداشت.".

    ــ در مشهد، آیت‌الله علم‌الهدی خواسته بود که شورای نگهبان در بررسي های خود، به شرایط سنی [توان جسمانی] داوطلبان نامزدی نيز توجه کند زیراکه برخی اوقات ایجاب می کند که رئیس جمهور روزانه 18 ساعت کار سنگین انجام دهد و باید جسما توانایی انجام این کاررا داشته باشد.

    ــ محمد دهقان عضو هیئت رئیسه مجلس ضمن اشاره به داوطلب نامزدی شدن آیت الله هاشمی رفسنجانی گفته بود که به نظر او، کهولت آیت الله هاشمی یک مسئله است که امکان کشورداری درست و کامل و تکاپوی لازم را به او در این سن نمی دهد. یک انسان 80 ساله نیاز دارد که از او مراقبت شود. به علاوه، گمان نمی کند که ملت ایران بخواهد به 20 سال پیش و شعارها و برنامه های آن زمان بازگردد.

    ـــ آیت الله احمد جنتی که شورای زیر نظر او (شورای نگهبان) داشت صلاحیت داوطلبان نامزدی انتخابات رئیس جمهور را بررسی می کرد تا در پایان اردیبهشت جاری اسامی واجدین شرایط را به وزارت کشور اعلام دارد 27 اردیبهشت 1392 ضمن تاکید بر اهمیت انتخابات 24 خرداد 1392 گفته بود کسی که می‌خواهد امور اجرايي مملکت را اداره کند که با مشکلات اقتصادی، ‌تحریم‌ها، بیکاری و مسائلی از این دست رو به رو است باید مدیر و مُدبّر باشد و تقوا داشته باشد. آیا می شود به کسانی که دنبال اشرافی‌گری هستند اعتماد کرد؟. همچنین رئیس‌جمهور باید فسادستیز باشد و اگر فساد دید با آن مبارزه کند. عدالت خواهی از صفات دیگر رئیس‌جمهور است و این فرد نباید بین افراد تبعیض قائل شود. رئیس‌جمهور باید ساده‌زیست باشد، این نمی‌شود که با بنز برود و بیاید و خانه آنچنانی داشته باشد، باید دلش به حال محرومان بسوزد. رئیس جمهور باید به قانون عمل کند. رئیس جمهور باید اهل مشورت کردن باشد.




    احمد توکلی: اگر رسانه ها آزاد به انتشار اظهار نظر مردم نباشند فساد پنهان می مانَد و به صورت دمَلِ چرکین سر باز می کند


    tawakoli.jpg

    دکتر توکّلی
    احمد توکّلی اقتصاددان و نماینده مجلس 27 اردیبهشت 1394 در پایان نخستین جلسه رسیدگی به پرونده قضایی رسانه «الف» آنلاین گفت که اگر بخواهیم آزادی مردم تأمین باشد باید امکان دهیم که اظهارنظر کنند، البته ممکن است که اظهار نظرها همیشه درست نباشند، اما اگر آزادی اظهار نظر در رسانه ها نباشد فساد پنهان می‌ماند و چون دمَل‌های چرکین سر باز می‌کند.
    توکلی ناشر رسانه «الف» است و طبق قانون مطبوعات مصوّب سال 1364، مدیر رسانه مسئول و پاسخگوی مطالب مندرج در آن است. در قوانین سابق، «نویسنده» مسئول نوشته اش بود. از اظهارات دکتر توکّلی چنین بر می آید که مواردی از شکایت ها علیه رسانه الف مربوط به اظهار نظر مخاطبان (کامِنت آنان) بوده است که معمولا در زیر هر مطلب و یا بیشتر مطالب آنلاین ها می آید و ای ـ میل است.
    توکلی گفت که سه شاکی این پرونده اعلام رضایت کردند و شاکی دیگر دادسرای تهران است کامِنت‌ مخاطبان الف را تبلیغ علیه نظام تلقی می کند.
    وی در پاسخ به سؤالی درباره کامِنت‌ها گفت که لازم است رسانه‌ها حرف هارا بنویسند و مسئولین احساس کنند که همواره در معرض دید و اظهار نظر مردم هستند.
    جلسات دادگاه که با حضور هیأت منصفه تشکیل می شود ادامه خواهد داشت.








    در قلمرو انديشه

    روزي كه برتراند راسل به دنيا آمد


    russell-b.jpg
    Bertrand Russell

    هجدهم ماه مي سال 1872 برتراند راسل رياضي دان، فيلسوف و نويسنده بزرگ قرن 20 و مدافع معروف آزادي انديشه و بيان چشم به جهان گشود و 98 سال زندگي كرد. از كارهاي مهم او تفسير موضوههاي پيچيده فلسفي، و دوباره نويسي و عوام فهم كردن آنها است. تاليف او «حيات منطقي» معروف است.
    نظرات راسل در زمينه حكومت و دمكراسي به عقايد «ليبرتارين» ها نزديكتر بود. وي برضد بكار بردن اسلحه كشتار جمعي، بويژه سلاح اتمي و نيز حل مسائل از طريق توسل به نيروي نظامي و زور بود. وي مداخله آمريكا در جنگ ويتنام را عملي منطقي و پذيرفتني نمي دانست و به همين جهت برضد ادامه آن مبارزه مي كرد.
    اين فيلسوف در سال 1950 به خاطر تاليفاتش برنده جايزه نوبل شده بود. راسل دوم فوريه سال 1970 درگذشت.





    زادروز دکتر هو شي مين - انديشه و کارهاي او


    0519ho.jpg

    هوشي مين
    19ماه مي (هجدهم ماه مي به وقت غرب جهان) زادروز دكتر هو شي مين رهبر شهير مردم ويتنام در قرن 20 است كه بسال 1890 به دنيا آمد و در 79 سالگي در دوم سپتامبر 1969 درگذشت. فوت اين مرد بزرگ در سالروز استقلال ويتنام كه خود او آن را در دوم سپتامبر 1945 اعلام داشت همزمان است.
    هوشي مين [تلفظ درست: هو ـ چي مين] از مردان بزرگ قرن 20 در 19 سالگي به فرانسه رفت و پس از انجام تحصيلات دانشگاهي، در سي سالگي كمونيست شد و يكي از اعضاي موسس حزب كمونيست فرانسه بشمار مي آيد. وي در سال 1925 به شوروي رفت تا به كار پياده كردن نظام سوسياليستي اين اتحاديه كمك كند و در سال 1930 در زماني كه در چين به سازماندهي كمونيستهاي اين كشور كمك مي كرد حزب كمونيست ويتنام را تاسيس كرد. آنگاه به فكر پايان دادن به استعمار فرانسه بر ويتنام، وطن خود، افتاد و به اين منظور سازمان «ويت مين» مركب از كمونيستها و ناسيوناليستهاي ويتنامي را تشكيل داد.
    در جريان جنگ جهاني دوم، شبه جزيره هندوچين از جمله ويتنام به تصرف ژاپن درآمده بود. پس از تسليم شدن ژاپن در پي بمباران اتمي توسط آمريكا، سازمان ويت مين به سلاحهاي نيروهاي ژاپني دست يافت و هوشي مين با تكيه بر اين سلاحها و نيروي ملت اعلام استقلال كرد و كوشيد كه فرانسه نتواند بار ديگر بر ويتنام مسلط شود و براي اين منظور «بائوداي» امپراتور دست نشانده و اسمي را وادار به كناره گيري كرد. جنگ ويت مين با فرانسه 9 سال طول كشيد و فرانسه پس شكست نيروهايش در «دين بين فو» حاضر به مذاكره شد و طبق قرارداد ژنو سال 1954 ويتنام موقتا به دو بخش شمالي و جنوبي تقسيم شد و مدار 17 درجه عرض جغرافيايي خط تقسيم قرار گرفت و قرار شد كه از طريق رفراندم، وحدت ويتنام تامين شود .
    دهم اكتبر سال 1954«هوشي مين» رهبر جبهه واحد استقلال طلبان، ملي گرايان و كمونيستهاي ويتنام همزمان با پايين كشيده شدن پرچم فرانسه پس از 70سال در شهر هانوي، بدون كوچكترين تشريفاتي و اين كه اجازه دهد از او استقبال شود وارد اين شهر شد و در نطقي از مردم خواست كه ضمن ادامه مبارزه، سازندگي را هم فراموش نكنند و تنها توليدات ويتنام است كه مي تواند پشتوانه مبارزات باشد. وي گفت كه دولتهاي بزرگ به منظور حفظ برتري خود نمي خواهند كشورهاي ديگر از نظر اقتصاد داخلي خودكفا و نيز داراي سلاحهاي پيشرفته باشند و ويتنامي ها بايد اين دو نكته را از نظر دور ندارند. كشور خودكفا در امور اقتصادي و دفاع براي خود يك قدرت است و كسي در صدد در آويختن با يك قدرت بر نمي آيد و بر اين دو مورد بايد ابزار هاي بالا بردن سطح آگاهي ها را اضافه كنيم كه عبارتند از نشر كتاب، رسانه ها و مدارس كه گردانندگان اين سه ابزار گرانبها، آموزگاران جامعه بشمار مي آيند كه بايد تشويق شوند، دلگرم باشند و رعايت احوال آنان لازم است. بايد بدانيم كه انسان آگاه را نمي توان اسثتمار كرد و تحت ستم قرارداد و به او زور گفت.
    چون تامين وحدت ويتنام از طريق رفراندم بارها به تعويق افتاد و هوشي مين پي به سوء نيت غرب در اين زمينه برد جنگهاي غير منظم را از سر گرفت كه اين بار آمريكا مداخله كرد. نخست، مستشار نظامي و سپس سرباز به ويتنام فرستاد و شمار نيروهايش يك زمان از رقم نيم ميليون تن بيشتر شد. هو شي مين كه رهبري مبارزه را بر عهده داشت سوم سپتامبر 1969 درگذشت. ولي آرزوي او در سال 1975 به تحقق پيوست و نيروهاي كمونيست شهر سايگون را تصرف و آن را به «هوشي مين سيتي» تغيير نام دادند و وحدت ويتنام تامين شد.
    هو شي مين همانند مائو و كاسترو معتقد به اين بود كه نخست كشور و ميهني بايد وجود داشته باشد تا سوسياليسم در آن پياده شود. بنابراين، نخست «وطن» بعد ايدئولوژي و يا هر دو به موازات هم (ناسيوناليسم + سوسياليسم). هو شي مين همچنين اعتقاد داشت كه يك فرضيه تا با فرهنگ و باور مردم يك سرزمين تطبيق داده نشود نمي شود به آساني آن را پياده كرد و استالين كه به اين حقيقت توجه نكرد مجبور شد با زور سوسياليسم را تحميل كند. «هو شي مين» مي گفت كه نمي توان يك فرضيه را به يك صورت و يك روش (فرمول واحد) ميان همه ملل به اجرا درآورد. اصحاب فلسفه بر كمونيسم ويتنام عنوان «سوسياليسم هوايسم» نهاده اند.








    در دنياي تاريخ‌نگاري

    نظرات سال 2004 برخي تاريخدانان در باره اوضاع کلي جهان، با تجربه از مسئله عراق

    پيچيده شدن مسئله عراق (يک سال پس از اشغال نظامي اين کشور) سبب شده بود كه رسانه ها بارديگر متوجه تاريخدانان شوند و به انتشار نظر آنان در باره اوضاع آتي جهان بپردازند. ماحصل نظر چند تاريخدان آمريكايي، اروپايي و عرب در اين زمينه كه از 15 تا 17 ماه مي 2004 انتشار يافته بود از اين قرار است:
    - تجربه اي كه از اشغال نظامي عراق به دست آمده مانع از اين خواهد بود كه دست كم در دهه جاري واقعه مشابهي روي دهد و فشار به دولت هاي مورد نظر (با هدف سرکوب شدن آنها)، از اين پس سياسي: ارعاب و شايعه پراکني با استفاده از ابزارهايي نظير رسانه ها و انجمن هاي مختلف، و اقتصادي: با استفاده از حربه هايي چون تحريم خواهد بود؛ تا حمله تمام عيار نظامي.
    - دولتهاي قدرتمدار با توجه به تجربه حاصل از وضعيت عراق، و با توجه به ارتقاء آگاهي هاي عمومي مردم از تحولات اوضاع و نيز نيات آنها از طريق دسترسي به تحليل اخبار و از اين رهگذر تقويت احساس همبستگي انساني ميان آنان (به همان گونه كه سعدي شيراز در توصيف «بني آدم» گفته است) ناچار به تغيير استراتژي هاي خود هستند.
    - چين فعلا خواهد کوشيد که حتي الامكان انرژي خود را صرف معارضه به خاطر کشورهاي ثالث نكند. لذا دولتها نمي توانند روي آن براي تاييد نظرشان و حمايت جدّي و عملي حساب کنند.
    - نظام جهاني كه وجود شوروي، آن را قبلا در جهان برقرار ساخته بود در اين دهه و دهه بعد بازگشت نخواهد داشت، مگر اين که غرب اشتباه کند و دست به تحريک روس ها بزند.
    iraq.jpg
    انفجار، مرگ و خوناب در خيابانهاي بغداد





    در قلمرو رسانه‌ها

    گسترش رقابت وبلاگها و آنلاين ها با رسانه هاي سنتي و کتابهاي چاپي

    مفسران كارشناس امور رسانه ها 17 ماه مي 2003 ابراز نظر كرده بودند كه گسترش وبلاگ نويسي حيات رسانه هاي معمولي (سنتي) را تهديد مي كند و اين وبلاگها و آنلاين ها كه از چندي پيش رقابت با اديشن اينترنتي رسانه هاي چاپي و صوت و تصوير را آغاز كرده اند تا نيمه دهه دوم قرن 21 (سال 2015) عملا جاي آنهارا خواهند گرفت. قبلا وبلاگها حاوي نظرات ناشران آنها و يا خبرهاي اختصاصي بودند كه اين ناشران شخصا به دست آورده بودند ولي اينك همه چيز منتشر مي كنند ـ از تصوير تا نوشته، و همه اخبار و نظرات را دوباره نويسي مي كنند و بعضا از زاويه ديگري منتشر مي سازند.
    اين اصحاب نظر گفته بودند كه پس از قرارگرفتن اخبار خبرگزاري هاي بين المللي و منابع خبر از جمله اطلاعيه هاي دفاتر روابط عمومي در اينترنت، رسانه هاي سنتي راهي جز رفتن از مسيري ديگري ندارند و گرنه تعطيل و ورشكسته خواهند شد. اينك هر دولتمرد و سياستمدار، حتي هنرمند و استاد ـ از خرد و كلان داراي وبلاگ شده و اخبار، نظرات و نطق هاي خودرا در آن قرار مي دهد و مخاطبان، ديگر منتظر انتشار آنها و بعضا ناقص و كوتاه شده در رسانه هاي سنتي نمي شوند و به اين وبلاگها (دست اول) رجوع مي كنند كه در عين حال براي پژوهشگران سند هستند و ....
    به اظهار اين صاحبنظران، از آنجا كه «طرز استفاده از اينترنت، ساخت فايل، فولدر و اي ـ ميل» به صورت يك درس اجباري دبيرستانها درآمده و بهاي لپ تاپ هرسال نسبت به سال پيش كاهش مي يابد؛ پيش بيني افزايش (دست كم) شش درصدي سالانه مخاطبان اينترنت قطعي است. اينترنت و كتابهاي «سي دي شده» و اي ـ بوک ها (کتابهاي ديجيتالي) به صنعت چاپ آسيب شديد وارد آورده، فروش كتاب شديدا كاهش يافته و تا سال 2010 خريدهاي تازه كتابخانه هاي عمومي ـ پژوهشي كتابهاي سي دي شده و «اي ـ بوک» خواهد بود تا چاپي. كتابخانه هاي عمومي به دليل افزايش تقاضا، مجبور به افزايش تعداد كامپيوترهاي عمومي خود شده اند كه متصل به اينترنت هستند ـ تا ميزان 12 درصد در هرسال. بعلاوه در همه كتابخانه هاي عمومي پريز متصل به اينترنت نصب خواهد شد تا مراجعان، لپ تاپ هاي خودرا به آنها متصل و استفاده كنند.
    مرور زمان نشان داده است كه همه اين پيش بيني ها تحقق يافته و رو به تکامل است.






    يك روزنامه جهاني با روشي كاملا تازه

    «مترو اينترنشنال» روزنامه اي كه با روش تازه و مطابق وقت و سليقه انسان قرن 21 منتشر مي شود 17 ماه مي2004 سي و ششمين شماره خود را در نيويورك منتشر كرد. اين روزنامه 14 ميليوني كه هر روز در 16 كشور و به 15 زبان منتشر مي شود متعلق به يك شركت سوئدي است كه بر پايه تجربه و انديشه «يان ستن بك» روزنامه نگار فقيد سوئدي كه سال 2002 فوت شد انتشار مي يابد. «يان» كه چند هيات جامعه شناس و روانشناس را مامور بررسي انسان قرن 21 از لحاظ روزنامه خواني و كسب خبر و نظر كرده بود و تجربه صدها ناشر در كشورهاي مختلف را به دست آورده بود به اين نتيجه رسيده بود كه انسان قرن 21 نمي تواند و نمي خواهد هر روز بيش از 15 دقيقه وقت خودرا صرف خواندن روزنامه کند ـ آن هم روزنامه اي که انشاي روان و زود فهم و ژورناليستي داشته باشد. مي خواهد كه خبر و تحليل كوتاه و ساده و با حذف زوائد باشد، حاشيه رفتن و درازنويسي و مطالب غير خبري را دوست ندارد. عكس خبري را ترجيح مي دهد. مانند انسان قرون 19 و 20 مطالب بلند و نوشته هايي را كه به او فايده نمي رسانند از روزنامه نمي خواهد و آنهارا كار مجله و كتاب مي داند. ديدن تيتر روزنامه را بر خواندن مطلب آن ترجيح مي دهد، لذا تيترها بايد كامل و گويا باشند. چنين روزنامه اي به جاي انبوه خبرنگار تازه كار نياز به چند روزنامه نگار مجرب دارد. روزنامه اي را كه صفحات زياد داشته باشد نمي خواهد و حوصله به دست گرفتن و ورق زدنش را ندارد و .... به علاوه روزنامه خوان قرن 21 صرف نظر از اين كه در كدام كشور زندگي مي كند نمي خواهد كه وقت صرف كند و برود و روزنامه بخرد. او ترجيح مي دهد كه روزنامه را در ايستگاه مترو و اتوبوس و يارستوران از «رك ـ سبد پايه دار» بردارد و پس از خواندن بگذارد و برود و اگر مايل به فايل كردن برخي مطالب براي استفاده بعدي باشد، هر چند وقت يك بار يك «سي دي» محتواي شماره پيشين روزنامه را خريداري و نگهداري كند.
    «يان» گفته است كه علت بي توجهي به روزنامه هاي حزبي و حاوي نطق هاي طولاني و جملات نامانوس و كلمات غامض همين بوده است كه انسان قرن 21 روانشناسي ديگري دارد. «يان» معتقد است كه درآمد اصلي روزنامه تنها از آگهي بايد تامين شود، زيرا كه توزيع سنتي پُرهزينه است. از يك طرف 30 درصد بهاي روزنامه سهم روزنامه فروش مي شود به علاوه توزيع، يزگشتي ها و حسابداري آن پُر از درد سر است.
    «يان» پيش بيني كرده بود كه اگر روزنامه هاي موجود اين واقعيت را درك نكنند و روش خودرا مخصوصا در ساده نويسي با نياز قرن تطبيق ندهند از ميان خواهند رفت.
    برپايه عقايد «يان» روزنامه مترو نخست در سوئد و سپس به ترتيب در جمهوري چك، لهستان، هنگ كنگ، ايتاليا، كانادا، فيليپين، شيلي، كره جنوبي، فرانسه، آمريكا و ... منتشر شده و موفق بوده است.









    ساير ملل

    شکستن ديوار صوت


    0519cochran.jpg
    ژاکلين

    هجدهم ماه مي 1953 بانو «ژاکلين کوچران» خلبان نيروي هوايي آمريکاي با يک جت جنگنده از نوع اف - 86 ديوار صوت را شکست و با سرعت ساعتي 652 مايل و سه دهم مايل (1050 کيلومتر) پرواز کرد که در آن زمان رکورد تازه اي بود.
    اين پرواز در آسمان کاليفرنيا انجام شد.
    ژاکلين در آن زمان 43 ساله بود. وي که در 1910 به دنيا آمده بود در 70 سالگي در سال 1980 درگذشت.





    اعلام کشف واکسن ضد سيگار، ولي بعدا ...

    رسانه هاي آمريکا 18 ماه مي سال 2006 گزارش از کشف نوعي واكسن ضد اعتياد به دود كردن سيگار داده بودند.
    زيست شناسان و پزشكاني كه در اين باره با آنان مصاحبه شده بود گفته بودند كه اين واكسن بيش از داروهاي قبلي در افراد موثر واقع خواهد شد زيرا كه ورود نيكوتين را به رسپتورهاي آن در مغز مسدود مي كند و پس از مدتي، فرد معتاد احساس نياز به سيگار را از دست مي دهد و كساني كه بخواهند سيگار دود كنند به آن معتاد نخواهند شد. اين كشف در سالگرد درگذشت «بارب تار باكس» بزرگترين مبارز ضد دود سيگار كه هجدهم ماه مه 2003 فوت شد اعلام شده بود.
    (تا 18 مي 2012 اطلاع بيشتري درباره اين واکسن انتشار نيافته بود!)









    برخي ديگر از رويدادهاي 18 مي


    • 1286: «بيبر» سلطان مصر و سوريه شهر انتاكيه (در جنوب تركيه فعلي) را از چنگ صليبيون اروپايي خارج ساخت و تاسيسات آنان را ويران كرد. اين شهر باستاني که در قرن چهارم پيش از ميلاد توسط سلوکوس اول ژنرال اسکندر و جانشين او در متصرفات آسيايي اش ساخته شده بود پس از آن ويراني ديگر به آن صورت آباد نشد. صليبيون انتاکيه را به صورت يک ايالت مسيحي درآورده بودند. انتاکيه که در آن زمان متعلق به سوريه (شامات) بود تا درياي مديترانه 30 کيلومتر فاصله دارد.


    • 1783: مهاجرت هواداران انگلستان از ايالات متحده به كانادا آغاز شد.


    • 1804: سناي فرانسه ناپلئون را امپراتور فرانسه اعلام کرد.


    • 1897: داستان معروف «دراکولا» نوشته برام ستوکر نويسنده ايرلندي انتشار يافت.


    • 1912: والتر سيسولو مبارز برابري انسانها و مخالف هر گونه تبعيض در آفريقاي جنوبي به دنيا آمد.


    • 1927: يك عضو خشمگين شوراي مدارس در يك مدرسه ايالت ميشيگان آمريكا بمبي منفجر كرد كه منجر به مرگ 45 نفر شد.


    • 1974: هند نخستين بمب اتمي خود را آزمايش كرد و ششمين عضو باشگاه دارندگان اسلحه اتمي شد.


    • 1980: كوه هلن مقدس (Mount St. Helens) در ايالت واشنگتن آمريكا دست به آتشفشاني زد، 57 نفر را كشت و سه ميليارد دلار زيان وارد ساخت.
      mount-sainthelen.jpg
     

    ...zαнrα...*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/16
    ارسالی ها
    3,488
    امتیاز واکنش
    30,283
    امتیاز
    913
    محل سکونت
    تبــــ❤️ـــریز
    ايران

    شکست امويان از ابو مسلم خراساني در نبرد ماه می سال 749


    abumoslem.jpg

    تصويري از ابومسلم
    19 ماه مي سال 749 و دو سال پس از آغاز بپاخيزي ابومسلم خراساني بر ضد امويان، ارتش مروان آخرين خليفه اموي شرق (دمشق) در جنگ از او شكست خورد و حكومت امويان (كه مورد تنفر شيعيان هستند) متزلزل و مناطق واقع در شرق شام (سوریه) از کنترل امویان خارج شدند.
    20 ماه بعد، ارتش مروان دوم در کنار رود زاب در بین النهرین بازهم از نیروهای ابومسلم شکست خورد که این، یک شکست نهایی بود و عباسيان با كمك ابومسلم بر جاي امویان نشستند و دارالخلافه را از دمشق به بغداد منتقل كردند. از آن پس، حكومت امويان تا مدتي منحصر به اندلس (اسپانيا) و گوشهِ دوردست آفريقاي شمال غربي بود.
    مروان دوم پس از شکست زاب در ژانویه 750 به مصر گریخت و در آنجا کشته شد.
    زادروز دكتر محمد مصدق ناسيوناليست بنام ايران زمين و مَرد محبوب ایرانیان ـ نگاهی به برخی نظرات او


    mosaddegh-new-2010.jpg
    مصدق

    بيست و نهم ارديبهشت زادروز دكتر محمد مصدق ناسيوناليست بنام ايرانى، بانى ملّى شدن نفت ايران و رهبر وطن در سال هاى ۱۳۳۰ تا ۱۳۳۲ است كه به سال ۱۲۵۸ (1879 ميلادي) در تهران به دنيا آمد و در ۱۴ اسفند ۱۳۴۵(مارس 1967) فوت شد.
    دولت مصدق با براندازي ۲۸ اَمُرداد ۱۳۳۲ ساقط و خود او پس از سه سال زندان تا پايان عمر به حالت تبعيد در روستاى احمدآباد ساوجبلاغ (نزديك كرج) تحت نظر بسر بُرد. دكتر مصدق تبعيد خود در احمد آباد را غير قانوني اعلام كرده بود زيرا حكم قضايي بر تبعيد او وجود نداشت.
    مصدق پيش از نخست وزيري، چند دوره نمايندگى تهران در مجلس را بر عهده داشت. مصدق براي نخستين بار از شهر اصفهان به نمايندگي مجلس انتخاب شده بود. او وزیر و استاندار هم شده بود. مصدق سالها در دانشگاه تهران حقوق تدريس مي كرد. مصدق معتقد به دمکراسی واقعی، تمرین آن و رعایت حقوق انسان و آزادی ها بود.
    جبهه ملی که فعالیت آن پس از نخست وزیر شدن علی امینی در 16 اردیبهشت 1340، آزاد شده بود 28 اردیبهشت این سال (زیرا که در آن سال، بیست و نهم ـ زادروز مصدق جمعه و تعطیل بود) تشکیل یک اجتماع 100 ـ 120 هزار نفری در میدان جلالیه تهران (امروزه: پارک لاله) برپا داشت که در آن الهیار صالح، سنجابی، شاپور بختیار و غلامحسین صدیقی سخنرانی کردند و خواستار برگزاری انتخابات آزاد طبق اصل 26 قانون اساسی وقت شدند. به مناسبت زادروز مصدق، آن جمعیت ضمن تجلیل از او، تبعید و حصر غیرقانونی اش را در احمدآباد محکوم کرد.
    ۲۹ ارديبهشت سال ۱۳۵۸ (سه ماه و چند روز پس از انقلاب و در دوران دولت موقت مهدي بازرگان)، ايرانيان صدمين زادروز مصدق را با شكوهى بى سابقه برگزار كردند و برای این منظور دهها هزار تَن از تهران به احمدآباد رفتند تا برگور او گُل بگذارند. دكتر مصدق عُمر خود را وقف مبارزه براى تحقق آزادى ها، دموكراسى، رعایت حقوق انسان، صلح و استقلال و حاکمیّت ملی به مفهوم کامل كرده بود.
    علاقه مندی ایرانیان به مصدق همچنان چشمگیر است. براي مثال؛ تیراژ روزنامه همشهری که شهرداری تهران آن را با تحمل هزینه ای سنگین و بکارگیری روزنامه نگاران قدیمی در آذرماه 1371 (دسامبر 1992) تاسیس کرده است در امُرداد 1372 (29 امردادماه) با انتشار عکسی از مصدق در صفحه ششم این روزنامه از مرز 120 هزار نسخه گذشت و این روند افزایش ادامه یافت، حال آنکه طبق تجربه جهانی، توجه به نشریات دولتی ـ به دليل واکنش منفي مخاطبان که ژورناليسم را قوه چهارم دمکراسي و جدا از قواي سه گانه دولت مي دانند ـ چندان زیاد نبوده است. روزنامه دولتی ایران که سال 1373 کار انتشار خودرا از سر گرفته است با اطلاع از این تجربه روزنامه همشهری، به مناسبتی عکسی از مصدق و نوه اش را در صفحه اول خود چاپ کرد که در آن روز پنج بار تجدید چاپ شد و توجه مخاطبان به آن تا سالها کاهش نیافت. این روزنامه نیز با بکارگیری روزنامه نگاران قدیمی (اخراجی های پس از انقلاب که سالها خانه نشین بودند) راه اندازی شده بود. کتابفروشي هاي تهران تا سالها پس از انقلاب عکسي از مصدق را در ويترين خود قرار مي دادند تا جلب مشتري کنند.
    از نظر دكتر مصدق، آزادى بيان [كه مطالب نشريات حرفه اي هم مشمول آن مى شوند و نبايد دولتي باشند و از دولت كمك مالي دريافت دارند]، آزادى اجتماعات، آزادى تاسيس حزب، سنديکا، اتحاديه و انجمن و هرگونه تشكُّل، انتشار نشريه، آزادى تعيين محل سكونت و داشتن آزادى و امنيت در آن، آزادى تحصيل و كسب علم و معرفت و آزادى انتخاب شغل (پيشه مشروع و قانوني)، روش زندگانى فردى (روش شرافتمندانه) از حقوق اساسى بشر هستند كه لاينفك از انسان بايد باشند. مصدق بارها گفته بود که دولت به وجود می آید تا از جان، حیثیت و اموال اتباع حفاظت کند. گرانفروشی و امثال آن نوعی تصاحب اموال است و دولت باید با تصویب قانون، نظارت دقیق و تعیین مجازات مانع از آن شود. حفظ جان تنها از طریق گماردن پلیس نیست باید مانع توزیع مواد غذایی زیان آور و هر ماده، عمل و اعتیاد بد شود. ارتش تنها برای دفاع از مرزها نیست باید مانع نقض قانون اساسی و نقض حقوق اتباع و دولت (نماینده اتباع) شود و قاچاق کالا (نپرداختن حقوق دولت ـ عوارض گمرک) و یا هدر دادن منابع ملّی (مثلا درآمد حاصل از فروش نفت و مواد معدنی که از دل خاک کشور خارج می شود) از موارد نقض حقوق ملت است که مشترکا مالک کشور اند.
    دكتر مصدق بارها گفته بود كه آزادى ها به هم ارتباط دارند و اگر آزادى در يك مورد سلب شود، موارد ديگر هم متزلزل و از ميان خواهند رفت و يا دست كم كمرنگ خواهند شد.
    طبق نظرسنجی اپریل 2012، ایرانیان مصدق را از لحاظ محبوبیّت و خدمت همردیف کوروش بزرگ، زرتشت، فردوسی، حافظ و ابوعلی سینا بیان کرده بودند.*
    *****
    *«بی بی سی» نتیجه نظرسنجی از مخاطبان خود برای تعیین بزرگان ایران در طول تاریخ [و ظاهرا تا پیش از انقلاب و تغییر نظام حکومتی] را که در اپریل 2012 انجام شده بود اعلام داشت و مصدق در میان شش بزرگی بود که مخاطبان آن موسسه نام بـرده بودند. در این نظرسنجی، بنی صدر نخستین رئیس جمهور ایران هم مصدق را یکی از چند بزرگ تاریخ ایران بشمار آورده بود و کارهای مهم ملي اورا برشمرده بود تا انتخاب خودرا مستدل کند. به رغم درگیری طولانی مصدق با دولت لندن، بی بی سی عکس اورا در ردیف بالای تصاویر بزرگان دیگر قرار داده بود (که در پایین از وبسایت آن بنگاه سخن پراکنی عینا کُپی ـ اِسکَن ـ شده است). مخاطبان بی بی سی همچنین زرتشت، کوروش بزرگ، فردوسی، حافظ و ابوعلی سینا را به عنوان بزرگان ایران در طول تاریخ معرفی کرده بودند.
    g-p.jpg
    این مجموعه عکس عینا از وبسایت «بی بی سی» کُپی(اسکن) شده است و به گزارش این بنگاه رسانه ای، مخاطبان آن این پنج نفررا انتخاب کرده بودند



    mosaddegh-ahmadabad-merged.jpg








    اعلاميه دولت آمريكا در خودداري از معامله نفت با ايران

    19 ماه مي سال 1951 دولت وقت آمريكا تحت فشار شديد انگلستان اعلام كرد كه شركتهاي نفتي آمريكا در شرايط موجود كه اختلاف ايران و انگلستان بر سر نفت ادامه دارد مايل به مشاركت در فعاليتهاي نفتي ايران ازجمله بستن قرارداد خريد نيستند و درصدد آن برنخواهند آمد. اين اعلاميه غير منتظره كه در پي ديدار يك هيات انگليسي از واشنگتن صادر شده بود دولت وقت ايران را متوجه فروش نفت خود به كشورهاي كوچكتر نظير ايتاليا ساخت كه عملي هم نشد. دولت انگلستان كه عامل بزرگي در بازارهاي بين المللي نفت بوده است اخطار كرده بود كه نمي گذارد نفت ايران صادر شود.






    برخورد تاريخي دکتر ملکي در کنفرانس ژنو با انگلستان بر سر بحرين


    maleki.jpg

    دکتر ملکي
    19 ماه مي 1953تيتر بزرگ روزنامه ها در سراسر جهان مربوط به اعتراض شديد دكتر محمدعلي ملكي وزير بهداري وقت ايران و پرخاش او به نماينده انگلستان در كنفرانس جهاني بهداشت در ژنو بود كه به برخورد لفظي طرفين انجاميده بود. صداي اعتراض فريادگونه دكتر ملكي هنگامي بلند شد و نطق نماينده انگلستان را در جلسه كنفرانس قطع كرد كه نماينده انگلستان از بحرين به عنوان جزيره تحت الحمايه آن كشور كه از لحاظ مناطق بهداشتي جهان بايد در عداد نواحي شرق مديترانه قرار گيرد نام مي برد. دكتر ملكي ضمن قطع اظهارات نماينده انگلستان گفت كه بحرين يك گوشه از خاك ايران است و اين ايران است كه در مجامع بين المللي بايد از طرف بحرين سخن بگويد نه انگلستان استثمارگر كه آن قطعه از خاك ميهن ما را اشغال نظامي كرده است و در اين كنفرانس او (دكتر ملكي) بايد پيشنهاد دهد كه بحرين در چه ناحيه بهداشتي جهان قرار گيرد، نه نماينده دولت اشغالگر. بحرين در منطقه اي قرار بايد بگيرد كه كشور مادر، ايران ، قرار گرفته است. چون برخورد لفظي طرفين شديد و طولاني بود جلسه كنفرانس به عنوان تنفس تعطيل شد و دكتر ملكي بقيه حرفهاي خود را در خارج از جلسه به خبرنگاران كه وي را احاطه كرده بودند زد و گفت كه جهان «روشن شده» امروز (نيم قرن پيش) نبايد از متجاوز حمايت كند و تنها، حرف زورگويان سلطه گر را بشنود. انگلستان قدرت دريايي داشت و جزاير ما از جمله بحرين را تصرف كرد و .... اعتراض بي سابقه و متن اظهارات دكتر ملكي در جلد دوم تاريخ مبارزات ملل عينا درج شده است. دكتر ملكي به خاطر همين اقدام، دربازگشت به تهران مورد استقبال باشكوه و دلگرم كننده مردم قرار گرفت كه يك قدرداني بزرگ از شجاعت او بود.





    ميزان حقوق کارمندان دولت در سال 1332 خورشيدي

    اشل ترميم شده حقوق پايه (بدون مزايا، از جمله دستمزد كار اضافي كردن) كارمندان دولت ايران در سال 1332 ( استخدام رسمي ها ) سي ام ارديبهشت اين سال جهت پرداخت به خزانه داري كل ابلاغ شد. در اين اشل، حقوق كارمند پايه يك (تازه استخدام) 150 تومان (1500 قران و به مراتب كمتر از يك پانصدم چنين دستمزدي در سال 1383 و يك هزارم در سال 1388) تعيين شده بود. طبق اين جدول، حقوق آخرين پايه آن زمان (پايه 9) ششصد و نود و دو تومان بود.






    خبرها و نظرها درباره انتخابات خرداد 1392: بازهم سخن از سالخوردگی آیت الله هاشمی رفسنجانی بود و حمایت او از سرمایه داری و کمک به اشراف گري!

    29 اردیبهشت 1392 ـ مرتضی حسینی (حجت الاسلام) نماینده قزوین در مجلس شوراي اسلامي درباره انتخابات 24 خرداد 1392 ضمن اشاره به داوطلبان نامزدی گفت که به نظر او و در این شرایط و اختلاف نظرها، هاشمی رفسنجانی اگر هم تایید شود و در انتخابات رای بیاورد نخواهد توانست کشور را به نحو مطلوب مدیریت کند. رئیس جمهور مخصوصا در دوره آینده و مشکلات، باید فردی باشد که از توان جسمی و فکری بالایی برخوردار باشد. ایشان تقریبا 80 ساله اند و جلسه‌های مجمع تشخیص مصلحت نظام را به سختی اداره می‌کنند. به نظر من، ایشان در این سن و با توجه به شرایط امروز؛ مشکلات اقتصادی و اجتماعی بعید است که بتواند کشوررا آن طور که باید و انتظار است مدیریت کند، صلاح بود که ایشان داوطلب نامزدي نمی شدند.
    حجت الاسلام حسینی گفت: (حدس بر این است) که نزدیکان هاشمی رفسنجانی ایشان را به حضور در یازدهمین دوره انتخابات ریاست‌ جمهور تشویق کرده اند و می‌خواهند از وجود او سوء استفاده کنند تا بتوانند به مقاصد خودشان دست یابند. فاصله طبقاتی مردم در دو دوره ریاست جمهور هاشمی افزایش یافت و مستمندان جامعه ضعیف‌تر و سرمایه‌داران پولدارتر شدند که این وضعیت در شأن نظام جمهوری اسلامی نیست. ایشان طرفدار سرمایه‌داران بودند و حمایت از آنان را از مهم‌ترین اولویت‌های اداره کشور قرار داده بودند که این نحوه اداره کشور به مصلحت نظام اسلامی نیست و با این ایده و روش ها نمی‌توان مشکلات امروز کشور را برطرف کرد، بویژه که امام خمینی و آیت الله خامنه ای مسئولان نظام را به ساده‌زیستی و پرهیز از اشراف‌گری سفارش اکید کرده اند.
    ــ 29 اردیبهشت 1392: مهدی طائب (حجت الاسلام) نیز در یک اجتماع در شیراز به انتخابات خردادماه 1392 و داوطلبان نامزدی اشاره کرد و گفت: رئیس جمهور پس از احمدی نژاد باید توان جسمانی کافی و لازم را داشته باشد زیراکه حجم کارهای ناتمام احمدی‌نژاد آنقدر زیاد خواهد بود که رئیس جمهور بعد از وی، ممکن است از شدت کار درمانده شود. وی استدلال ِ«توجه به سن نامزدان انتخابات» را در مورد «ریاست جمهور» صادق دانست و اشاره کرد که در سنین بالا احتمال بیماری آلزایمر (ضعف حافظه) هم وجود دارد که مسئله خواهد بود برای مدیریت کشور.
    وی در جای دیگری از سخنان خود ضمن اشاره به داوطلب نامزدی انتخابات شدن هاشمی رفسنجانی گفت که وی [در دوران ریاست جمهوری خود در دهه 1370] به دام کارگزاران افتاد و محصول کارش شد خاتمی و .... هاشمی اگرتایید شود و بماند، ممکن است به دور دوم برسد و در اینجا با یک اصولگرا رو به رو خواهد بود.
    ــ در همین روز (29 اردیبهشت 1392) مهدی موسوی‌نژاد (حجت الاسلام) نماینده مجلس از دشتستان گفت که انتخابات خردادماه 1392از مهم‌ترین و حساس‌ترین انتخابات در ایران است و مردم در انتخاب اصلح باید دقت کنند. رئیس جمهور باید دارای انرژی و توان کافی برای سرکشی از مناطق مختلف کشور و تصمیم گیری های مهم و حساس داشته باشد.
    وی ضمن اشاره به داوطلبان نامزدی گفت که هرکس حق دارد داوطلب شود ولی به گمان او، هاشمی رفسنجانی در این سن نمی‌تواند کارایی لازم را داشته باشد. به نظر او، هاشمی از شادابی لازم برای حضور در مسند تصمیم‌گیری برخوردار نیست.
    ــ 28 اردیبهشت 1392 رسول سنايی‌راد رئيس دفتر سياسی سپاه با اشاره «به تورم و گرانی در کشور» گفته بود: "اين فشارهای سنگين که در چند ماه گذشته به مردم وارد شده نيز می‌تواند در موفق شدن ادعای ناجی بودن برخی‌ افراد موثر باشد. کسانی که در سوابق شان در زمينه اقتصاد نکات منفی متعدد به چشم می‌خورد امروزه مدعی هستند که می‌توانند کشور را از شرايط کنونی نجات دهند!.".






    19 ماه می 2013 وزیر دفاع فرانسه خواهان تحریم های قاطع تر برضد جمهوری اسلامی ایران شد

    دویچه وله (بنیاد خبررسانی جهانی آلمان) ـ 19 می 2013: وزیر دفاع فرانسه گفت که آمریکا و اتحادیه اروپا باید «تحریم‌های قاطع و موثرتر» علیه جمهوری اسلامی ایران اِعمال کنند.
    ژان ایو لودریان Jean-Yves Le Drian وزیر دفاع فرانسه این نظر را در سخنرانی خود در موسسه کارنِگی Carnegie (آمریکا) بیان داشت. وی گفت: با توجه به انعطاف‌ناپذیر بودن موضع جمهوری اسلامی، قاطع و موثرتر ساختن تحریم‌ها و فشارها برضد این دولت در ماه‌های آینده ضروری است، زیراکه فعالیت‌های ایران در زمینه غنی‌سازی اورانیوم ـ از لحاظ کیفی و کمّی، در حال گسترش است.
    لودریان گفت: فرانسه و متحدین آن ـ آمریکا و شرکاء اروپایی اینک بیش از هر وقت دیگر مسؤلیت مقابله با استراتژی «امروز و فردا کردن و وقت کُشی» مقامات جمهوری اسلامی را دارند تا مانع پیشرفت فعالیت های اتمی این کشور و گسترش سلاحهای هسته ای شوند.
    لودریان همان روز با کارل لوین Carl Levin رئیس کمیسیون نیروهای مسلح سنای آمریکا دیدار و گفت و گو کرد.






    اعدام دو تن در تهران که طبق پرونده قضایی، به آمریکا و اسرائیل اطلاعات می دادند

    تهران ـ خبرگزاری فارس ـ 29 اردیبهشت 1392: دو جاسوس سرویس‌های اطلاعاتی بیگانه سپیده دم یکشنبه (19 ماه می 2013) به دار آویخته شدند.
    یکی از این دو تن محمد حیدری نام داشت که اطلاعاتی در زمینه مسایل امنیتی و اسرار کشور را تهیه و در ملاقات‌های مکرر خود در خارج از کشور با عوامل موساد (سازمان اطلاعاتی اسرائیل) در اختیار آنان قرار داده بود و در این زمینه دستمزد نقدی دریافت کرده بود.
    اعدام شده دیگر کورش احمدی نام داشت که ضمن داشتن ارتباط با عوامل سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا)، اطلاعات کشور در زمینه های مختلف را جمع آوری و در اختیار آنان قرار داده بود.
    پرونده اتهامی این دو تن پس از تکمیل تحقیقات، با صدور کیفرخواست به دادگاه انقلاب اسلامی تهران ارسال و دادگاه پس از تشکیل جلسه با حضور نماینده دادستان و وکلای مدافع متهمان، اتهام آنان را در حد محارب تشخیص و آنان را به اعدام محکوم کرد. احکام صادره در دیوان عالی کشور نیز تایید شد و به اجرا درآمد.









    در قلمرو انديشه

    زادروز فیکته Fichte که فساد و تباهی و جرم دولتی را موانع رشد و مدنيّت جامعه می دانست


    Fichte3.jpg
    تصوير Fichte

    امروز زادروز فیلسوف آلمانی یوهان گتلیب فیکته Johann Gottlieb Fichte است که 19 ماه می 1762 به دنیا آمد و 52 سال عمر کرد. عقاید فیکته (فیچته ـ فیشته) درچندین زمینه مطابق عقاید دکارت و کانت است. وی اصول تازه ای درباره احساس فردی (درونی) و آگاهی ها و تفاوت تفکر بر این پایه به دست داده و پرهیزگاری و درستکاری را ستون ساخت تمدن و پیشرفت دانسته است. بخشی از دوران او مصادف بود با برتری فرانسه در اروپا (زمان فتوحات ناپلئون) و سلطه فرانسه بر ایالت های آلمانی بود که فیکته در سال 1808 با چند سخنرانی در برلین، ناسیونالیسم آلمانی را جان داد و از این رو، از پدران این ناسیونالیسم بشمار آورده شده است. او خطاب به آلمانی های زیر اشغال نظامی فرانسه گفته بود: آلمانی(ژرمن) باشید، شخصیت و خصوصیات ارثی و خصلت های نژادی خودرا حفظ کنید تا باردیگر پیروزی را در آغـ*ـوش کشید. خودرا نبازید و در برابر وضعیت تسلیم نشوید. این اصل که در جامعه شناسی آمده و از اصول این علم شده است از فیکته است: «جامعه ای که در آن فساد و تباهی و جرم ملی (دولتی) وجود داشته باشد رشد نخواهد کرد، متمدن محسوب نخواهد شد و دچار تفرقه خواهد بود و تحت سلطه.».





    روزی که «سن سیمون» فرضیه پرداز سوسیالیسم به دنیا آمد ـ نسبت مستقيم شايستگي مدیریت با پیشرفت و سعادت جامعه


    st-simon2.jpg
    Saint Simon

    سن سیمون H. Comte Saint Simon اشراف زاده فرانسوی که برای حل مسائل بشر فرضیه نوشت که به سوسیالیسم سن سیمونی معروف شده است 19 ماه می 1825 به دنیا آمد. وی استثمار در هر شکلی را عملی ضد انسانی می دانست و فئودال و بورژوا (سرمایه دار) را زائیده بی قاعدگی جامعه و ضعف فرهنگ و فقر تمدن و نبود نظم می دانست. سن سیمون که عقاید او توسط فرضیه پردازان سوسیالیست دیگر ازجمله «مارکس» اقتباس شده است گفته است که برای زدودن فقر و بدبختی از یک جامعه باید بسیج ملی برای تولید صورت گیرد و تولید همه را بی نیاز می کند و فقر ناپدید می شود. وی معتقد و مروج اقتصاد تعاونی و مالکیت عمومی ابزار و منابع تولید بود. او می گفت که در ذات بشر است که نسبت به فئودال و بورژوا بدبین و بدگمان باشد و همین بدبینی ایجاد دشمنی طبقاتی می کند که نتایج وخیم خواهد داشت. در یک جامعه طبقاتی، طبقه توانگر نمی تواند بر جان و مال خود ایمن باشد.
    سن سیمون را پدر فرضیه شایسته سالاری می دانند زیراکه اثبات کرده است که میان سعادت، رفاه و پیشرفت یک جامعه و شایستگی مدیریت آن نسبت مستقیم وجود دارد. مدیریت باید در دست شایستگان باشد و در هر جامعه شمار کمی هستند که همه شایستگی ها و شرایط را دارا هستند و اگر چنین فردی یافت نشود، امور جامعه باید به دست شورای شایستگان سپرده شود و مدیر خوب فردی است دانا، بی نظر و مثبت گرا و به دور از آزمندی و خودپرستی.





    از مارکسيسم به ناسيونال سوسياليسم


    sombart.jpg

    Verner Sombart
    «ورنر زومبارتVerner Sombart» فيلسوف و اقتصاددان آلماني و مولف كتاب هاي «چرا سوسياليسم در ايالات متحده موفق نمي شود؟»، «زندگاني در محيط كاپيتالسم و در چارچوب سوسياليسم»، «چرا اديان الهي كاپيتاليسم را تاييد نكرده اند»، «اقتصاد ماركسيستي» و ... 19 ماه مي 1941 در 65 سالگي فوت شد. وي به همان گونه كه در خود ديده و تجربه كرده بود؛ عقيده داشت كه افراد چپگرا، نخست تمايل ماركسيستي دارند ولي به تدريج كه تجربه كسب مي كنند و پا به سن مي گذارند اين ايده به سوسياليستي، سپس سوسيال دمكراسي و از اين مرحله به ناسيونال سوسياليستي تحول پيدا مي كند. وي ثابت كرده است كه تمايلات يك چپگرا، در پايان تحول خود به ناسيونال سوسياليسم تا پايان عمر در او باقي خواهد ماند و سلب شدني نخواهد بود و به اين ترتيب همه راهها به ميهندوستي (ناسيوناليسم) ختم مي شود.
    گذشت زمان، درستي انديشه زومبارت را ثابت كرده است.
    پس از زومبارت، انديشمندان نظر او را به اصحاب ساير ايدئولوژي ها و نيز مسلك هاي حاكم تعميم داده اند.
    در ماه مي 2005 به مناسبت شصت و چهارمين سالگرد درگذشت «ورنر زومبارت»، برخي از اصحاب نظر كه درباره افكار او با رسانه ها مصاحبه كرده بودند ضمن اشاره به تحولات دو دهه آخر قرن بيستم و نگاهي به عملكرد رهبران تازه چند كشور داراي نظامهاي ايدئولوژيك گفته بودند كه پيش بيني اين فيلسوف تحقق يافته و ايدئولوژي هايي كه پايه جهاني داشته اند با ناسيوناليسم هر ملت درآميخته و صورت ملي به خود گرفته اند.








    در قلمرو رسانه‌ها

    «هم ميهن» - انتشار و توقيف


    tehrannewspapers.jpg


    تهران از 13 ماه مي 2007 (يكشنبه 23 ارديبهشت 1386) داراي دو روزنامه ديگر شده بود که عمري کوتاه داشتند. يكي از اين دو روزنامه به نام «هم ميهن» سيزدهم ماه مي كار انتشار خود را ازسرگرفته بود. اين دو روزنامه قبلا منتشر مي شدند كه يکي از آنها از چند سال پيش و دومي از سپتامبر 2006 در توقيف بودند كه بعدا از آنها رفع توقيف شده بود. اين دو روزنامه پس از چندي باز توقيف شدند!.

    Karbas.jpg
    غلامحسين کرباسچي ناشر «هم ميهن»

    «هم ميهن» به غلامحسين كرباسچي شهردار پيشين، مدير معروف، سياستمدار ميانه رو ـ اصلاح طلب و دبيركل حزب كارگزاران تعلق داشته است. وي در دهه پيش نماينده انتخابي مديران جرايد در هيات نظارت بر مطبوعات هم بود.
    كرباسچي در سال 1993 با انتشار يک روزنامه براي شهرداري تهران که نام «همشهري» برآن نهاده است گام به دنياي روزنامه نگاري گذارد. «همشهري» که در پروانه خود حق سياسي نويسي ندارد نخستين روزنامه اي بوده است كه در ايران به صورت تماما رنگي انتشار يافته است. همشهري با استفاده از روزنامه نگاران مجرّب و قديمي (كه از يكي دو سال پس از انقلاب خانه نشين شده بودند) از آذرماه سال 1371 هجري خورشيدي کار خودرا آغاز کرد و ديري نگذشت که روزنامه اول تهران شد. انتشار يک روزنامه از سوي شهرداري که قبلا چنين کاري سابقه نداشت مقدمه روزنامه نگار شدن سازمانهاي دولتي در ايران شده است. روزنامه دولتي «ايران» در سال 1373 و متعاقب آن «جام جم» متعلق به سازمان راديو تلويزيون و ....
    كرباسچي در مصاحبه اي تاکيد کرده بود كه «هم ميهن» يك روزنامه مستقل و حرفه اي خواهد بود. حزب کارگزاران به دبيرکلي كرباسچي داراي يک روزنامه ارگان بود که آن هم توقيف شد. توقيف روزنامه هاي حزبي در کشورهاي ديگر معمول نيست. در ايران روزنامه هاي حزبي، برخلاف كشورهاي ديگر فاقد ظاهر حزبي هستند و رنگ خبري و عمومي دارند. احتمالا، دليل آن اين است كه قانون مطبوعات مصوب سال 1364، روزنامه حزبي را تعريف و از روزنامه حرفه اي (جامع) تفكيك نكرده است.

    Atr.jpg
    محمد عطريانفر

    محمد عطريانفر كه يك دهه سردبير و مدير «همشهري» بود و با مهارت و جدّیت خود اين روزنامه را در صدر روزنامه هاي ايران قرارداد از دست اندركاران انتشار «هم ميهن» و رئيس شوراي سردبيري اين روزنامه بود. عطريانفر، مهندس و از فعالان دوران انقلاب (سالهاي 1356 و 1357)، مردي است معتدل، ملايم، منطقي و پرگماتيست كه در پي پيروزي انقلاب در رو به راه سازي سازمان راديو تلويزيون ملي (صدا و سيما) كوشش بسيار كرد (از اعضاي شوراي مديره اين سازمان بود) و نيز در زمان مديريت محمد خاتمي بر موسسه كيهان از اعضاي شوراي سردبيري اين روزنامه بود. وي پس از رفتن از همشهري، روزنامه شرق را راه اندازي كرد و تا زمان نخستين توقيف اين روزنامه در شهريور 1385، رئيس شوراي سردبيري آن بود و سپس كار سازماندهي روزنامه حزب كارگزاران را برعهده گرفته بود و ....

    ghoochani-mohammad.jpg
    محمد قوچاني

    محمد قوچاني روزنامه نگار جوان و معروف سردبير اجرايي روزنامه «هم ميهن» بود. به گفته اصحاب نظر، قوچاني در حرفه روزنامه نگاري داراي استعدادي كم نظير و داراي توان خبر و مقاله نويسي بسيار است. با وجود اين، بسياري از نشرياتي که قوچاني در آنها قلم زده و يا آنهارا سردبيري کرده توقيف شده اند!.
    عطريانفر و قوچاني درپي رويدادهاي تابستان 1388 بازداشت، محاکمه و محکوم شدند که بعدا مشمول آزادي مشروط قرارگرفتند. عطريانفر مدتي نيز رئيس شوراي شهر تهران بود.








    ساير ملل

    زادروز مَلکُم ايکس


    0519malkomx.jpg

    ملکم ايکس
    مالك شباز (در افواه معروف به: ملكم ايكس) رهبر جنبش ناسيوناليستي سياهان آمريكا و بنيادگذار «ملت اسلام» در ايالات متحده 19 ماه مي 1925 به دنيا آمد و با مبارزات پيگير خود در سياهپوستان اين كشور كه بيش از سي ميليون نفرند غرور، هويت سياسي و تشخص اقتصادي ايجاد كرد كه آنان را به زندگاني بهتر و پيشرفت رهنمون شد.
    وي در 21 فوريه 1965 در نيويورك در مراسم نخستين روز هفته برادري ملي به قتل رسيد!.





    سالگرد مرگ سرهنگ لورنس (لورنس ِعربستان) كه اعراب را به دام استعمار انگلستان افكند


    0518lawrence.jpg

    سرهنگ لورنس
    19 ماه مي 1935 سرهنگ تي. اي. لورنس (شاو) معروف به لورنس عربستان در 46 سالگي جان سپرد. وي چند روز پيش از آن در «دورست» انگلستان بر اثر افتادن از موتوسيكلت دچار ضربه مغزي شده بود. وينستون چرچيل پس از آگاه شدن از مرگ سرهنگ لورنس گفته بود: از دست رفتن لورنس به امپراتوري انگلستان چنان آسيبي زده است كه تا سالها جبران نخواهد شد. من اميدوار بودم كه در روزهاي بحراني كه دارند دوباره در افق آشگار مي شوند، لورنس را در كنارمان مي ديدم. از مغز بزرگ او خيلي كارها بر مي آمد. او از چهره هاي بزرگ امپراتوري ما بود.
    چرچيل مي دانست كه لورنس در جريان جنگ جهاني اول با چه مهارتي اعراب را به دام استعمار انگلستان انداخت، دامي كه به نظر مي رسد هنوز كاملا برچيده نشده است و اعراب هنوز با همان آتشي كه لورنس برافروخته مي سوزند. در نيمه جنگ جهاني اول، پس از توافق 15 مي 1916 انگلستان و فرانسه (معروف به قرارداد محرمانه سايكس ـ پيكوت كه لنين پس از پيروزي انقلاب روسيه آن را فاش ساخت و باعث آبروريزي انگلستان و فرانسه شد) بر سر اداره سرزمين هاي عربي امپراتوري عثماني و تقسيم آنها ميان خود در صورت شكست عثماني در جنگ، لورنس كه در قاهره افسر اطلاعاتي انگلستان بود و درباره اعراب عربستان و سرزمين هاي آنان اطلاعات و مطالعات كافي داشت مامور برانگيختن شان برضد عثماني شد و به حجاز و نجد رفت، زيرا كه در توافق انگلستان و فرانسه، جز سوريه و لبنان بقيه سرزمين هاي عربي شرق سوئز سهم انگلستان شده بود و نيز تثبيت آقايي آن بر مناطق حوزه نيل.
    لورنس موفق شد اعراب جزيره العرب را ترغيب به قيام مسلحانه برضد عثماني كند و با كمك آنان عثماني را از آنجا براند. وي بعدا پيش نويس نقشه خاورميانه از جمله تاسيس كشور اردن و انتقال خانواده هاشمي به آنجا و نصب اميرفيصل (پسر شريف حسين) به حكومت سوريه و ... را تهيه كرد و در مذاكرات مارس 1921 قاهره به وينسون چرچيل وزير وقت مستعرات و «سر پرسي كاكس» معروف قبولاند از جمله انتصاب اميرفيصل كه سوري ها او را اخراج كرده بودند به پادشاهي كشور عراق كه اين كشور هم با نقشه كاكس و لورنس خلق شده بود. وقايع بعدي تا به امروز نتيجه همين تغييرات سياسي ـ جغرافيايي بوده است.
    لورنس با تحليل خيزهاي دولت واشنگتن از اواخر سال 1917 به بعد، مي دانست كه اين دولت به خاورميانه نظر دوخته و مي خواهد از كردستان عثماني (عمدتا كردستان عراق امروز) آغاز كند و در اين زمينه نظر خودرا به دولت لندن منعكس كرده بود [كه در دهه يكم قرن 21 با تصرف عراق تحقق يافت. آمريكا در دو دهه آخر قرن 20 با فرصتي كه تعرضات نظامي صدام حسين و ضعف روسيه فراهم ساخته بود در كشور سعودي و كويت استقرار يافته و بحرين را پايگاه ناوگان مركزي خود قرار داده و حضور در خليج فارس را دائمي ساخته است].
    لورنس پس از پيدايش هيتلر نگران بقاء امپراتوري استعماري انگلستان شده بود و اصرار داشت كه انگلستان براي حفظ قدرت خود تا مي تواند نيروي هوايي اش را تقويت كند و شخصا داوطلب كمك به انجام اين طرح شده و به نيروي هوايي منتقل گرديده بود. وي بود كه دولت انگلستان را تشويق به برسميت شناختن استقلال كشور سعودي (اعلاميه جده مورخ ماه مي 1927) كرده بود و ....





    عذرخواهي کولن پاول از گزارش نادرستي که به شوراي امنيت در باره تسليحات عراق داده بود


    0518powell.jpg

    ژنرال پاول
    ژنرال كولن پاول وزير امور خارجه وقت امريكا 16 ماه مي 2004 در مصاحبه اي كه از شبكه تلويزيوني «ان بي سي» پخش شد در پاسخ به پرسشي از اينكه پيش از حمله نظامي به عراق، از تريبون شوراي امنيت سازمان ملل گفته بود كه عراق داراي سلاح كشتار جمعي است عذر خواهي كرد و گفت كه ماموران اطلاعاتي او را گمراه كرده بودند.
    در همين مصاحبه، کولن پاول به پرسش «تيم راسرت» مصاحبه گر شبكه درباره انتخابات و آينده عراق چنين پاسخ داده بود: برنامه انتخابات و تحويل امور عراق به يك دولت موقت عراقي تغيير نخواهد يافت ولي نيروهاي نظامي آمريکا براي حفظ نظم و تا زماني که لازم باشد در عراق باقي خواهند ماند.
    در جريان همين مصاحبه، شبكه ان بي سي فيلم سناتور ادوارد كندي را پخش کرد كه در سناي آمريكا ضمن اعتراض به شكنجه عراقي ها مي گفت: ما از همان شكنجه گاه كه صدام ساخته بود و بارها مورد اعتراضِ مان قرار گرفته بود، براي شكنجه عراقي ها استفاده كرديم، چه فرقي با هم داريم؟!.





    جو بايدن: احمد چلبي حقوق بگير آمريکا بود


    0518biden.jpg

    Jo Biden
    «جو بايدن» سناتور وقت در يك مصاحبه تلويزيوني كه 19 ماه مي سال 2004 از شبكه ان بي سي پخش شد گفت: با اينكه گزارش هاي احمد چلبي درباره اوضاع عراق همه اش نادرست از آب درآمد هنوز ماهانه چهارصد هزار دلار از دولت ما (آمريكا) حقوق مي گيرد. اين مصاحبه شانزدهم ماه مي صورت گرفته بود. بايدن در انتخابات نوامبر 2008 معاون رئيس جمهور آمريکا شد و اين مقام را در انتخابات دور بعد حفظ کرده است.
    بايدن در آن مصاحبه گفته بود: چلبي بود كه اصرار كرد نيروهاي نظامي آمريکا از جنوب وارد عراق شوند و به اين ترتيب اطرافيان صدام فرصت كافي به دست آوردند تا انبارهاي اسلحه را به روي سُني هاي عراق كه در مناطق مركزي و شمالي (مثلث سني ها) زندگي مي كنند بگشايند و مشكلات جاري (سال 2004) نتيجه همان اشتباه است. اگر آمريكا از شمال وارد خاك عراق شده بود چنين فرصتي به دست صدّامي ها داده نمي شد و اين همه آمريكايي، جان از دست نمي دادند. وي همچنين انحلال فوري ارتش صدام و برکناري مقامات درجه دوم عراقي توسط فرماندار آمريکايي عراق (برمر) را يک اشتباه بزرگ خواند که باعث گسترش هرج و مرج و روييدن بذر برخوردهاي مذهبي و نژادي شده است.
    بايدن در اين مصاحبه همچنين گفته بود كه به نظر او، مسائل عراق [در درازمدت] بدون همکاري روسيه حل نمي شود!.
    0518chalabi.jpg
    احمد چلبي







    اظهارات ضد آمريكايي «جورج گالووي» انگليسي در دفاع از خود


    0519gall.jpg
    Galloway

    «جورج گالووي» نماينده پارلمان انگلستان كه در جلسه هفدهم ماه مي 2005 سناي آمريكا حضور يافته بود تا اتهامات چند سناتور آمريكايي را رد كند گفت: متهم كردن اين و آن بر پايه اسناد ساختگي و مجعول دولت دست نشانده آمريكا در عراق [دولت وقت]، تنها نشانه آن است كه مي خواهيد حقايق اوضاع جاري عراق را از ديد جهانيان پنهان كنيد. شما مي خواهيد با اين كارها توجه جهانيان را از منازعات داخلي و حوادثي كه در عراق در پي تعـ*رض نظامي و اشغال اين كشور اتفاق افتاد برگيريد. همين سناتورها بودند كه برنامه پرزيدنت جورج دبليو بوش داير بر حمله به عراق را تصويب كردند و در نتيجه شريك عواقب آن هستند. شما به دست دولت «عروسكي» خودتان در بغداد براي ديگران و مخصوصا منتقدين اشغال نظامي عراق پرونده سازي كرده ايد تا به اين وسيله آنان را از ميدان انتقاد كردن و مخالفت بيرون برانيد. كميسيون فرعي امنيت ملي سناي آمريكا رسيدگي به سوء استفاده از برنامه نفت در برابر غذا را كه تنها مربوط به ملت عراق و سازمان ملل است انجام داد تا مخالفان سياست آمريكا را متهم و بدنام كند.
    گالووي كه مصاحبه او با چارلي رُز، چهارشنبه شب (18 ماه مي 2005) از تلويزيون عمومي آمريكا پخش شد از جمله كساني است كه در کنار مقامات ديگري از جمله يك مشاور ولاديمير پوتين و يك رهبر ناسيوناليستهاي روسيه، وزير داخله سابق فرانسه و ... از سوي كميسيون فرعي امنيت ملي سناي آمريكا متهم به گرفتن رشوه از صدام حسين شده بودند و سند اتهام تنها گزارش دولت پس از صدام عراق (دولت موقت عراق) بوده است.








    برخي ديگر از رويدادهاي 19 مي


    • 1536: هنري هشتم پادشاه انگلستان به جاي طلاق دادن كه منع مذهبي داشت، به همسر دوم خود «آن بولينAnne Boleyn» اتهام نقض وفاداري وارد ساخت و اورا به جلاد سپرد و گردن زده شد. هنري هشتم مي خواست که زن ديگر بگيرد.


    • 1649: پارلمان انگلستان با تصويب يک قانون، اين کشور را يک كامان ولت Commonwealth (مشترك المنافع) مرکب از اينگلند، اسکاتلند و ايرلند اعلام کرد. اين قانون در دو دوره کوتاه (دوران جمهوري) به آن صورت رعايت مي شد. آن «کامان ولت» با جامعه مشترک المنافع کنوني تفاوت دارد.


    • 1828: John Quinsy Adams رئیس جمهور وقت آمریکا قانون تعرفه گمرکی بر واردات پارچه را که دستگاه قانونگزاری این فدراسیون با هدف حمایت از کارخانه های پارچه بافی داخلی وضع کرده بود ابلاغ کرد. از زمان بحرانی شدن اوضاع اقتصادی (از سال 2008)، آمریکاییان خواهان افزایش تعرفه گمرکی بر کالای ساخت چین هستند که از مرغوبیت هم برخوردار نیستند و باعث افزایش بیکاری آنان نیز می شوند ولی مسئله در این است که کمپانی های آمریکایی با چینیان مشارکت دارند و این کمپانی ها در دولت آمریکا دارای نفوذ هستند.
      j-q-adams.jpg
      John Quinsy Adams
     

    ...zαнrα...*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/16
    ارسالی ها
    3,488
    امتیاز واکنش
    30,283
    امتیاز
    913
    محل سکونت
    تبــــ❤️ـــریز
    ايران

    شهر«وه آنتیوخ خسرو» به جای آنتیوک (انطاکیه)

    بیستم ماه می 526 میلادی یک زمین لرزه بسیار سخت شهر باستانی انطاکیه (انتیوک Antioch ـ در ترکیه امروز) واقع در کنار خلیج اسکندرون و رودخانه اورونتس Orontes را ویران و سیصدهزار تن از نفوس شهر را کشت. خسروانوشیروان ـ شاه ساسانی ایران که در سال 540 منطقه معروف به «چهار شهر» را از دست ژوستینیان امپراتور روم درآورد در کنار شهر آنتیوک، شهری به نام «وه آنتیوخ خسرو» ساخت و باقیمانده نفوس آنتیوک را به آنجا منتقل کرد زیراکه که نوسازی آنتیوک [که رومیان در آن زمینه کوتاهی کرده بودند] هزینه سنگین داشت و دهها سال طول می کشید.
    آنتیوک و نواحی اطراف آن پس از نابودی امپراتوری آشور، به قلمرو ایران اضافه شده بود و تا نوامبر سال 333 پیش ازمیلاد ساتراپی پنجم ایران بود. در این سال اسکندر مقدونی در ایسوس واقع در همان ناحیه ارتش ایران را شکست داد و همه منطقه را متصرف شد که به نام او اسکندرون خوانده شده است. در همان منطقه، سلوکوس یکم جانشین اسکندر چهار شهر بزرگ که اینک در ترکیه و سوریه واقع اند ازجمله سلوکیه، لاذقیه و آفامیا را ساخت. سلوکیه در مجاورت انطاکیه قرارداشت. پیش از تعرّض اسکندر، ایرانیان انتیوک را «مِروئهMeroe » می نامیدند و همه منطقه را ایونی، که واژه یونان از ایونی گرفته شده است. اشکانیان پس از بیرون راندن سلوکی ها باردیگر قلمرو ایران را به اسکندرون رسانیدند و ساسانیان برسر آن دائما با امپراتوری روم در جنگ و جدال بودند که جنگ سال 540 در همان چارچوب بود.






    ناخرسندی شاه ایران از حذف شعار آریانیسم در اسپانیا(؟!)

    هرمز چهارم شاه ایران از دودمان ساسانیان [پسر خسروانوشیروان] در ماه می سال 587 میلادی پس از اطلاع از تصمیم پادشاه ویزیگُت Visigoth [ژرمن نژاد اسپانیا) مبنی بر کنار گذاردن شعار نژادی «آریانیسم»، از این کار ابراز ناخرسندی کرد و نظر خودرا در پیامی برای «رکارد Reccared» پادشاه تازه اسپانیا فرستاد. «رکارد ـ 1» که در 27 سالگی برجای پدر نشسته بود در ژانویه 587 خواست شورای روحانیون کاتولیک اسپانیارا که پیشنهادکرده بود پادشاه از اِعمال برتری نژاد آرین که دودمان ویزیگُت های حاکم بر اسپانیا (هیسپانیا شامل همه شبه جزیره ایبریا ازجمله گالیسیا Galacia + جنوب شرقی فرانسه امروز و در آن زمان معروف به سِپتیمانیا Septimania) از آن نژاد بودند دست بردارد و رضای اکثریت اسپانیایی هارا با برافراشتن پرچم کاتولیسیسم [که برتری نژادی را تایید نمی کند] تامین کند. گُتیک (آرین) در لغت به معنای مردم خوب، نجیب زاده، عالی نسب و ... است که هیتلر در قرن 20 دوباره آن را شعار قرارداد. گُت ها که ایرانیان آنان را از قدیم آلمان [آلمانی ـ نام یکی از قبایل ژرمن] می نامند پس از مهاجرت تدریجی از منطقه فرارود (تاجیکستان امروز) به اروپا، در این قاره به دو دسته تقسیم و به برانداختن حکومت های محلی دست زدند و در سال 410 میلادی با تصرف شهر رُم و ویران ساختن آن به سلطه رومیان براروپای مرکزی و غربی پایان دادند.
    مورّخان غرب در تفسیر اقدام هرمز چهارم نوشته اند؛ هرمز در آن سالها در دو سوی قلمرو خود سرگرم نبرد بود ـ در شرق با تُرکان و در غرب با رومیان (حکومت قسطنطنیه). در شرق، تُرکان حتی به شهر کرمان رسیده بودند که احساسات نژادی هرمز تحـریـ*ک شده بود. بعلاوه، دولت قسطنطنیه رسما اقدام «رکارد» را تایید کرده بود که با این عمل برخشم هرمز افزوده بود. بنابراین، واکنش هرمز چهارم سیـاس*ـی بود نه درحقيقت نژادی.
    سال بعد (سال 588 میلادی) ارتش ایران به فرماندهی ژنرال بهرام مهران (چوبین) تُرکان را شکست کامل داد، خاقان آنان را در منطقه بلخ کشت و از قلمرو ایران بیرون افکند. بخشی از این تُرکان در دوران حکومت خلفای اموی و عباسی به منطقه فرارود بازگشتند و ....

    درباره مسئله جمعيت تهران ـ دو بار ضابطه محدود شدن ولي...

    چند روز پس از انتشار آمار جمعیت تهران در اردیبهشت 1318، دولت وقت ضوابط محدود کردن مهاجرت از روستاها و شهرهاي كوچك به شهرهای بزرگتر بویژه تهران را تدوین و اجرای آن را ابلاغ کرد و از مطبوعات خواست که مردم را از مضار مهاجرت به شهرهای بزرگتر و تبدیل کشور از تولیدی به خدماتی و تضعیف کشاورزی و دامداری آگاه سازند.
    اجرای این ضوابط پس اشغال نظامی ایران در شهریور 1320 عملا متوقف شد. رعایت محدوده 25 ساله تهران هم پس از انقلاب سال 1357 عملا منتفی شد و جمعیت تهران از 12 میلیون تجـ*ـاوز کرده و آسیب پذیری ها افزایش یافته است.
    طبق گزارش وزارت كشور در ارديبهشت 1318، جمعيت شهر تهران بر پايه سرشماري اوايل همان ماه، 531 هزار تن اعلام شده بود. مقايسه اين آمار با ارقام سرشماري دهه 1370 نشان داد كه در اين فاصله جمعيت تهران 15 برابر شده بود و اینک تقریبا 25 برابر. تهران در دامنه كوه و روي كمربند زمين لرزه قرار گرفته است.







    جنگ نطق و مصاحبه ميان ايران و انگلستان

    در چنين روزهايي در ماه مي سال1951 (1330 خورشيدي) جنگ نطق و مصاحبه ميان ايران و انگلستان به اوج خود رسيده بود، درست مشابه وضعيتي كه از آغاز سال 2006 ميان ايران و آمريكا وجود داشته است. مقامات دولت انگلستان اقدام دولت ايران در ملي كردن صنعت نفت خودرا خلاف موازين بين المللي اعلام مي كردند. در برابر آنان، دكترمصدق [رئيس دولت وقت] ضمن تفسير عبارت حقوقي «حاكميت ملي» تأكيد مي كرد كه عمل ايران در اين چارچوب بوده و از اختيارات دولت ايران است كه مكلّف است خواست ملت ـ ملتي كه آن را برگزيده به اجرا درآورد و از تحريم و محاصره اقتصادي هم باك ندارد زيرا ملت آماده تحمل آن است.
    اين جنگ سرد كه از بهار سال 1330 آغاز شده بود تا زمان براندازي 28 امرداد 1332 ادامه داشت.
    معارضه تازه ظاهرا بر سر پژوهش هاي اتمي ايران است. دولت آمريکا و چند دولت ديگر عضو «ناتو» مي گويند که هدف ايران نهايتا توليد اسلحه اتمي است و دولت ايران ضمن رد اين تصور، مي گويد که هدفش از اين پژوهش ها مسالمت آميز و دستيابي به انرژي هسته اي است و اين کار حق يک ملت است، ولي طرف ديگر وانمود مي کند که به تهران اعتماد ندارد و ....






    فرضيه قضايي قاضي ايراني «موسي عالي» كه جهاني شده است ـ داستان خانه سازي براي مطبوعاتي ها در هشتگرد

    نيمه ماه مي 2005 سي ـ سپن 2، شبكه تلويزيوني بدون اعلان آمريكا ويژه بحث، اظهار نظر و ميزگرد، به مطرح بودن (جهاني شدن) نظريه «موسي عالي» قاضي ايراني و بيش از يك دهه معاون دادستان تهران اشاره كرد. اين موضوع در يك بحث حقوقدانان مطرح شد و يك استاد رشته حقوق دانشگاه جورج تاون (مستقر در شهر واشنگتن) به تشريح و اهميت اين نظريه پرداخت كه موسي عالي (گفته شد؛ متولد يزد) آن را به مدت بيش از يك دهه (دهه هاي 1340 و 1350) در تهران به اجرا گذارده بود.
    به اظهار استاد آمريكايي، قبلا از شاكيان كه به معاون دادستان تهران ويژه ارجاع شكايات مراجعه مي كردند خواسته مي شد كه آدرس دقيق طرف مقابل و اسناد متعدد ارائه دهند (اورا معرفي كنند و ...) كه وقت گير و پرهزينه و براي همه آنان امكان پذير نبود (كه كار پليسي انجام دهند) و لذا از خير رسيدگي (و حق خود) مي گذشتند و در نتيجه انگيزه جرم باقي مي ماند و گسترش مي يافت و مرتكب نيز ترغيب به ادامه آن و احيانا شبكه اي مي شد.
    موسي عالي در زماني هم كه معاون دادستان در اداره آگاهي پليس بود به استناد اين اصل كه دولت مسئول حفظ جان و مال اتباع و جلوگيري از هرگونه نقض حق و قانونشكني است هر شكايت ـ حتي مبهم را به دائره مربوط در اداره آگاهي پليس (پليس اينوستيگيتيو) ارجاع مي كرد تا برود و راسا تحقيق كند؛ حتي اگر اين كار ماهها طول بكشد. اجراي اين نظريه نه تنها باعث خرسندي شاكيان و كاهش سوء استفاده هاي قابل ملاحظه و جرم هاي (به اصطلاح آمريكاييان؛ جرم هاي يقه سفيدها) شد بلكه كشف ها و انتشار چگونگي تعقيب پليس براي كشف سوء استفاده ها و فريبكاري ها باعث شده بود كساني كه درصدد اين اعمال بودند از اين كار منصرف و مردم (قربانيان احتمالي) روشن شوند و به دام نيافتند. انتشار اين كشفيات در رسانه هاي وقت سبب جهاني شدن نظريه «موسي عالي» شد كه سالها نيز معاون دادستان تهران در ارجاع شكايات به مراجع مربوط جهت رسيدگي شده بود. موسي عالي كه طبق اظهار آن استاد آمريكايي در دهه 1990 (1370 هجري خورشيدي) فوت شد مدتي نيز بازپرس دادسراي تهران بود و از مشكلات مردم باخبر.
    اینک مثالی از فراموش شدن نظریه موسی عالی در جمهوری اسلامی:
    در نيمه اول دهه 1370 هجري خورشيدي در تهران يك شركت تعاوني ِ ساختن خانه براي مطبوعاتي ها داير شده بود كه بسياري از روزنامه نگاران براي خانه دار شدن در هشتگرد (نیمه راه کرج به قزوین) و عمدتا به اعتبار معروفيت فردي كه گفته شده بود فكر تاسيس اين تعاوني ازوست (قبلا معاون وزارتخانه و ناشر نشريه بود و اينك مقيم ـ احتمالا پناهنده ـ آمريكا) مبلغي پرداخت کرده بودند كه مسئول بعدي شركت هم به دولت نروژ پناهنده شد و در آنجاست. چندي بعد نيز گفته شد كساني كه كمتر از ششصد هزار تومان (پول آن زمان = 5 هزار دلار) داده بودند از عضويت شركت بركنار شده اند! و .... سالها بعد كه بركنارشدگان درصدد شكايت براي احقاق حق و پس گرفتن پول خود برآمدند (كه هنگام پرداخت ارزش قابل ملاحظه داشت) و به اداره تعاون استان تهران (خيابان سپهبد قره ني) از شعب وزارت تعاون مراجعه كردند به آنان گفته شد كه سالهاست از آن شركت خبري ندارند! و .... با اینکه محمود احمدی نژاد به نام پروژه مِهر در همان هشتگرد دست به خانه سازی زده است، هنوز به مسئله پول «از دست رفته» و امید به خانه دارشدن روزنامه نگاران و برخی از آنان بسیار معروف ـ به رغم انعکاس در رسانه ها ـ توجه نشده است. می دانیم که کتاب های بوریس پاستِرناک و سولژنیتسین بیش از تلاش بلوک غرب، به فروپاشی شوروی و بلوک شرق کمک کرد.
    نظريه «موسي عالي» حلال مسائلی همچون مسئله خانه سازی در هشتگرد برای روزنامه نگاران است كه رسيدگي عميق (از طريق آگاهي پليس) به آن وهمه فعاليت هاي تعاوني مطبوعاتي؛ از خانه سازي تا توزيع نشريات (کیوسک بازی در خیابانهای تهران و تبدیل آنها عملا به فروشگاه کوچک) و ... در دو سه سال نخست دهه 1370، براي دولت آینده خالي از فايده نخواهد بود. طبق نظريه «موسي عالي» اين قبيل كارها، شاكي خصوصي لازم ندارد و به صرف اِعلام عمل (حتی از طریق درج در ستون نامه به سردبیر يک روزنامه) بايد کار تعقيب آغاز شود.
    با «بگم ـ بگم» های اخیر و انتقادها از سوء مدیریت ها، فساد دولتی و سوء استفاده های خواص به مناسبت انتخابات پیش رو، پیش بینی شده است که به رغم گذاشته شدن عنوان «بداخلاقی» برآنها ـ افشاء انحرافات 24 سال اخیر که مغایر ارزش های اسلامی است ادامه خواهد یافت.

    ***







    خبرها و نظرها درباره انتخابات: شورای نگهبان امروز و فردا کاری بسیار حساس و سرنوشت ساز در پیش دارد

    دوشنبه 30 اردیبهشت 1392 (20 ماه می 2013) و یک روز پیش از ارسال نام آن دسته از داوطلبان که می توانند نامزد انتخابات بیست و چهارم خرداد باشند از سوی شورای نگهبان به وزارت کشور، اظهار نظرها عمدتا درباره اهمیت ویژه انتخابات این دوره و تاثیر آن بر آینده جمهوری اسلامی و مسیر آن بود.
    اظهارات «ضد سرمایه داری و اشراف گری» آیت الله جنتی دبیر شورای نگهبان مورد تفسیر بود و نیز کلام محمدباقر قالیباف ـ یکی از داوطلبان نامزدی مبنی بر لزوم بازگشت به شعارهای انقلاب، رعایت دقیق اصول قانون اساسی، اخلاقیات، فسادزدایی و توجه به افزایش تولیدات داخلی بویژه محصولات کشاورزی. اظهار نظر درباره ردّ و یا تایید نامزدی آیت الله هاشمی رفسنجانی نیز ادامه داشت.
    محمدرضا باهنر نایب رئیس مجلس شورای اسلامی در واکنش به ثبت نام آیت الله هاشمی رفسنجانی برای نامزدشدن در انتخابات ریاست جمهوری گفته بود که آمدن ایشان به مصلحت نبود و نباید در این دوره وارد انتخابات می‌شدند، چون سن و سال ِشان در شرایطی است که شاید کشش سختی‌های اداره کشور را نداشته باشند. کشور در شرایط حساسی قرار دارد.
    سعید جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی در مصاحبه اختصاصی با شبکه یورونیوز گفته بودکه نتیجه انتخابات قریب الوقوع ریاست جمهور کوچکترین تاثیری بر فعالیت‌های غنی سازی ایزوتوپ‌ها نخواهد داشت.
    یک کارشناس ایرانی مقیم اروپا اظهار نظر کرده بود که با توجه به ضوابط خاص انتخابات ریاست جمهور ایران، شورای نگهبان دوشنبه و سه شنبه (30 و 31 اردیبهشت 1392) کاری بسیار حساس در پیش دارد و تصمیم این شورا در این دو روز در سرنوشت آینده جمهوری اسلامی تاثیر بسزا خواهد داشت. این شورا است که می گوید چه کسانی می توانند نامزد شوند و اصل کار در همینجاست. اصل 115 قانون اساسی جمهوری اسلامی شرایط نامزدها را با واژه های کُلی مدیر و مدبّر و تقوا و ... بیان داشته که برای تعریف هرکدام از این کلمات می توان چندین کتاب نوشت. ایران اینک در شرایط و وضعیت حسّاس و سخت قراردارد و بکارگيري، تعبیر و اطلاق این واژه ها باید مطابق شرایط امروز ایران باشد. بنابراین، در این شرایط و وضعیت مسئولیت شورای نگهبان بسیار مهم و حسّاس و تصمیم آن آینده ساز است. ایران در شرایط تحریم و بحران اقتصادی است و در گذشته نوعی سوء مدیریت، ارتکاب فساد، سوء استفاده و فرصت طلبی در آن دیده شده است.

    سرمقاله 30 اردیبهشت 1394 روزنامه حکومتی کیهان درباره ادامه افزایش نقدینگی (چاپ اسکناس و چک بانکی) و ارائه راه حل

    حسین شمسیان یکی از سرمقاله نگاران روزنامه حکومتی کیهان در یادداشت روز [سرمقاله] این روزنامه که در شماره چهارشنبه 30 اردیبهشت 1394 (20 ماه می 2015) زیر عنوان «راه باز است» درج شده با آوردن این دو نقل قول به عنوان سند، به مسئله تورّم پول در ایران پرداخته است که در خور توجه است:
    "به عرض ملت بزرگ ایران برسانم، عامل بزرگ که موجب تورّم [پول] شده، رشد بی‌حساب نقدینگی [چاپ اسکناس و چک بانکی] بود. در سال ۸۴ نقدینگی، ۶۸ هزار میلیارد تومان بود، در پایان [دوران 8 ساله دولت بعدی ـ سال 1392] رقمی در حدود ۴۷۰ هزار میلیارد تومان .... جلوگیری از [این] رشد افسار گسیخته نقدینگی که مشکلات جدی به وجود می‌آورد در دستور کار دولت [دولت حاضر] قرار دارد .... این نقدینگی سیل مخربی است که شما نمی‌دانید به چه سمتی حرکت می‌کند، به سمت ارز یا مسکن؟. این سیل به هر سمتی حرکت کند، مخرّب است و قیمت‌ها را آنچنان بالا می برَد که از کنترل دولت خارج می‌شود.".
    "در سال پیش [سال 1393] نقدینگی رشد 22ر3 درصد داشت و به 782هزار میلیارد تومان رسید.".
    شمسیان با آوردن دو نقل قول بالا نوشته است که در نگاه اول [به این دو نقل قول] اینگونه به نظر می‌رسد که گویندگان آن جملات، دارای دو نگاه مختلف و متضاد اند. اولی به شدت نگران افزایش بی‌رویه نقدینگی است و آرزو دارد دستش به جایی برسد و بتواند برای کنترل آن کاری بکند و دومی بی‌توجه به حرف‌های نفر اول [نگرانی از تورّم پول و دادن وعده به حل مسئله]، ادامه افزایش حجم نقدینگی را بیان می دارد!. تعجب‌تان هنگامی بیشتر خواهد شد که ببینید این جملات را مقامات ارشد یک دولت گفته‌اند نه مسئولان دو دولت جداگانه!.
    شمسیان نوشته است: پیش از انتخابات سال 1392 و تا مدتی پس از آن، شماری در گفت‌وگو‌ها و تبلیغات انتخاباتی، علی‌الدوام از رشد نقدینگی به عنوان علت‌العلل گرانی و تورّم نام می‌بردند، آن را عامل رکود اقتصادی می‌دانستند و سبب نابودی صنعت و کشاورزی کشور معرفی و طبعا بانیان آن افزایش خیره‌کننده [دولت وقت] را هم عوامل تیره‌روزی اقتصاد کشور قلمداد می‌کردند.
    فارغ از اینکه آن قضاوت‌ها درست بود یا نه، انتظار این بوده و هست که گویندگان سخنان آن روز و منتقدان راهکار‌های اقتصادی دولت قبل، پس از بدست گرفتن ارکان اجرایی کشور، نه تنها آن روند ـ به گفتهِ خودشان ـ مخرب را متوقّف کنند، بلکه در جهت جبران مافات نیز گام‌هایی اساسی و عملی بردارند و آب رفته را نه یک شبه، که طی دو سال [گذشته] به جوی برگردانند. براساس این انتظار طبیعی و منطقی که خود آنها در مردم ایجاد کردند و با همین ایجاد انتظار، موفق به کسب رأی آنان شدند، بازگشت به همان سیاست‌ها و حتی ادامه آن با سرعتی بیشتر و شیبی تند‌تر، نه تنها پذیرفتنی نیست، که تعجب‌آور و مخرّب نیز هست. هم مخرّب زیرساخت‌های اقتصادی ـ همانگونه که در جملات [نقل قول] صدر این نوشتار به آن اشاره شد و هم مخرّب باور و اعتماد عمومی به دولت.
    شمسیان افزوده است: با این مقدمه، اکنون بار دیگر آن سخنان [نقل قول های مذکور در بالا] را بخوانید. بخش اول، فرازهایی از سخنان رئیس‌جمهور محترم در تابستان 1392 یعنی نخستین ماه‌های دولت یازدهم بود و صحبت‌ها هنوز رنگ و بوی تبلیغات انتخاباتی داشت. طبیعتا پس از دو سال، انتظار مردم عبور از هیجانات انتخاباتی و رسیدن به بستری مناسب و معقول در عرصه اقتصاد و عمل به وعده‌های فراوان اقتصادی آن روزهاست که انتظار زیادی نیست. اما بخش دوم که در اصل کارنامه دولت در بخش اقتصاد است نه از زبان یک کارشناس منتقد دولت بلکه از زبان رئیس بانک مرکزی دولت یازدهم است. سخنانی که نشان می‌دهد دولت یازدهم طی گذشت بیست ماه از عمرش، برخلاف تمامی شعار‌ها و اعتراضات خود به گذشتگان، موفق شده است نقدینگی کشور را از 480 هزار میلیارد تومان به 782هزار میلیارد تومان برساند! [افزایش دهد] و اگر افزایش دوماه آغازین سال 1394 را هم در نظر بگیریم، دو برابر شدن نقدینگی در نیمه نخست فعالیت دولت را خواهیم دید!.
    اما چرا چنین است؟ چرا در حالی که دولت آن همه از بالا بودن نقدینگی شکوه و گلایه می‌کرد، خود با سرعت عجیب و غیرقابل توصیف پای در این راه نهاده و می‌رود که طی دوسال، نقدینگی کشور را دو برابر کند؟. به ادعای وزیر اقتصاد، اتفاق دوران دولت‌های نهم و دهم، در افزایش پایه پولی نقدینگی، از زمان هخامنشیان تا کنون بی‌سابقه بوده است! زیراکه طی هشت سال، نقدینگی کل کشور 5 برابر شده بود. اکنون باید پرسید که آیا این دولت در دوسال [اول عُمر خود] نقدینگی را به حدود دو برابر نرسانده است؟.
    ممکن است اینگونه پاسخ داده شودکه دولت ـ در شرایط رکود و کاهش جدی درآمدهایش ـ برای رفع نیاز بنگاه‌های اقتصادی و بازار سرمایه، ناگزیر از افزایش نقدینگی است. ولی، این پرسش مطرح می‌شود که اولا مگر گذشتگان با همین نیّت چنین نمی‌کردند؟ پس چرا در معرض حمله شما قرار داشتند و ثانیا چرا پس از گذشت حدود دو سال و افزوده شدن این حجم شگفت‌انگیز نقدینگی، آثار مثبت این روند دیده نمی‌شود و حدود نیمی از صنایع کشور با یک سوم ظرفیت کار می‌کند و سقوط شاخص‌ها در بورس به شکل سرسام‌آوری ادامه دارد؟. اگر این روش، مناسب و درست بود،چرا با افزایش نقدینگی از 480 به 782 هزار میلیارد تومان، به جای ایجاد نشاط و طراوت در اقتصاد، شاخص بورس از 96 هزار به 61 هزار سقوط کرده است؟، و ظاهرا قصد توقف هم ندارد.
    پاسخ این پرسش و پرسش‌های مشابه، برای مردم عادیِ کوچه و خیابان چندان پنهان نیست و هرکس می‌تواند ضعف سیستماتیک و فقدان برنامه‌ریزی را در دولت ملاحظه کند، بخصوص که این روزها در واکنش به همین ضعف مفرط، و برای پاک کردن صورت مسئله و فروکاستن از اهمیت و خطیر بودن موضوع، صحبت از تغییرات اعضای کابینه بر سر زبان‌ها افتاده است. اما بهتر است پاسخ این پرسش‌ها را از زبان برخی مقامات دولت اصلاحات و چهره‌های نزدیک به دولت یازدهم بشنویم. به این دو نمونه توجه کنید:
    مسعود پزشکیان، وزیر بهداشت دولت اصلاحات در واکنش به زمزمه تغییرات در دولت یازدهم می‌گوید: "تعمیم تمام مشکلات به غیرهمسویی مدیران با سیاست‌های دولت، تنها یک راهکار عوام‌فریبانه برای گریز از غول مشکلات است. مسئله اصلی را باید در برنامه‌ریزی‌های کلان و سیاست‌گذاری‌های عمده دید. اتفاقا اگر ترکیب مدیران دولت و اعضای کابینه هم اشکالی دارد، ریشه‌اش در همین ضعف برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری است... ـ مشکل، از نبود برنامه‌ای است که مشخص می‌کند ما قرار است کجا برویم؟، چرا می‌خواهیم به جای خاص برویم و چگونه به این مقصد باید برسیم؟ وقتی جوابی برای این سوالات نباشد، تعویض افراد گره‌گشا نخواهد بود.... اعتقاد عمیق من این است که دولت یازدهم در چنین وضعیتی قرار گرفته است.".
    شمسیان نوشته است: این سخنانِ [پزشکیان] به قدر کافی گویا است و ما را از هر توضیحی بی‌نیاز می‌کند. نباید فراموش کنیم که وی نخستین کسی نیست که بر این ضعف دولت تاکید دارد و آن را علت‌العلل همه مصائب امروز دولت می‌داند. پیش از او نیز چهره‌های مختلف دانشگاهی و سیـاس*ـی متمایل به دولت در این‌باره داد سخن سر داده و طبیعتا نمی‌توان آنها را به چوب مخالفت با دولت و عناوینی از این دست نواخت.
    آیا واقعا راهکاری وجود ندارد؟، یعنی دولت مجبور و ناچار است که همین راه را ادامه دهد؟، مدام نقدینگی را افزایش دهد، واردات را بیشتر و بیشتر کند، صنایع و کشاورزی را لاغر‌تر و نحیف‌تر کند و به جای همه اینها منتظر باشد تا از اتاق مذاکرات [با شش قدرت جهانی] خبری مسرت‌بخش به بیرون درز کند و مسائل اقتصادی یک شبه حل شود؟.
    واقعیت این است که اگر بخواهند ـ راه پنهان نیست [وجود دارد]. رهبر عزیز انقلاب بارها و بارها بر استفاده از توان داخلی برای برون رفت از مشکلات تاکید کردند. ایشان از ابتدای فعالیت دولت یازدهم تا اسفند سال قبل 21 بار بر «توجه به ظرفیت‌های درونی کشور و استعدادهای ملت ایران» تاکید کرده‌اند. یعنی بیش از یک بار در هر ماه!. اینکه آیا آنچه در عمل رخ داده هم مبتنی بر همین توصیه و تاکید حکیمانه است یا خیر، بی‌نیاز از توصیف و تشریح است و مردم می‌توانند درباره آن به سادگی قضاوت کنند.
    شمسیان نوشته است که براساس فرمایش رهبر عزیز انقلاب دو دیدگاه در مسیر حل مشکلات کشور وجود دارد: "بعضی می‌خواهند مشکلات را با کمک دیگران، با تکیه‌ به دیگران، با رشوه دادن به دیگران، با تذلّل در مقابل دیگران حل کنند؛ بعضی‌ها هم نه، می‌خواهند مشکلات را با نیروی خودشان، با توان داخلی خودشان حل کنند ـ اعتقادمان این است که باید به تقویت ساخت درونی نظام اهمیت بدهیم؛ این اساس کار است. از درون، خودمان را باید تقویت کنیم. تقویت درونی با اندیشه‌ کامل، با نگاه عاقلانه و خردمندانه چیزی است ممکن.".
    شمسیان مقاله خودرا با این جملات بپایان بـرده است: می‌بینیم که راه پنهان نیست، معمای لاینحلی وجود ندارد و تنها و تنها همتی عالی لازم است. ماندن در گذشته و به رخ کشیدن آمار و ارقام پیشین، ممکن است چند روزی هیجان ایجاد کند، اما با انتشار آمار جدید و آشکار شدن اینکه برخلاف همه شعار‌ها راه‌های غلط با سرعت و شتاب بیشتری پیموده می‌شود، همه حرف‌های پیشین را بی‌اثر و بی‌ارزش می‌کند.






    مصاحبه دوستانه روزنامه شرق با سفير انگلستان در تهران و انتقاد روزنامه كيهان ازنحوه مصاحبه و چاپ آن به صورت خبر اول در جوّ سياسي آن روز

    روزنامه كيهان چاپ تهران (وابسته به دفتر رهبري) در مطلبي كه در صفحه دوم شماره سي و يكم ارديبهشت ماه 1385 خود منتشره ساخته از مصاحبه روزنامه شرق با سفير انگلستان در تهران و انتشار اين مصاحبه در صفحه اول به عنوان مهمترين خبر روزنامه و سبك فيچر مانند (مجله اي) مصاحبه و لحن بسيار دوستانه آن با انگلستان انتقاد كرده بود. از مطلب «كيهان» كه عينا در زير مي آيد تا درتاريخ ايرانيان براي قضاوت آيندگان باقي بماند چنين بر مي آيد كه اقدام روزنامه شرق در جوّ سياسي جاري و احساس بد ايرانيان نسبت به انگستان كه اين دولت را از عوامل بدبختي هاي وطن در طول دو قرن گذشته مي دانند شگفت انگيز و معنا دار بوده است.
    متن نوشته كيهان از اين قرار است:

    "سي ام ارديبهشت 1385 روزنامه شرق متن مصاحبه اي با سفير انگليس در تهران را منتشر كرد كه در آستانه انتشار پيش نويس بيانيه ضد ايراني سه كشور اروپايي، انگلستان را طرفدار «مدارا با ايران» معرفي مي كرد.
    «شرق» در بزرگترين تصوير و تيتر صفحه اول كه رنگ لوگوي نشريه نيز با آن تنظيم شده بود، چهره بسيار لطيفي از انگلستان به تصوير كشيده بود، درحالي كه اين دولت طي ماههاي گذشته و بخصوص در هفته هاي اخير نقش محوري در تنظيم قطعنامه و بيانيه هاي ضد ايراني ايفا كرده است.
    اين روزنامه (شرق) در مقدمه مبسوطي كه بخش عمده صفحه اول ديروز را به خود اختصاص داده بود، با عبارات بلندي از انگليس و «خدمات اين كشور در ايران!» تجليل كرد و به ياد خوانندگان آورد كه: «در مدت سه سال (دوران ماموريت سفير) انگليس از حق هسته اي ايران حمايت كرده است»، «نقش انگليس در پذيرايي از 12هزار مشروطه طلب در باغ سفارت بي بديل بوده» و «محل بزرگترين رخداد سال 1943 يعني نشست سران انگليس، آمريكا و روسيه بوده» و اينكه «چرچيل 69سالگي اش را در ايران جشن گرفته است»!
    شرق در مقدمه خود باغ سفارت انگليس و ساختمان آن را به گونه اي به تصوير كشيده كه گويي در اين محيط جز خدمت به ايران و ايراني اتفاقي نيفتاده است. اين درحالي است كه سفارت انگليس كانون كودتاي رضاخان در اسفند سال 1299 و كودتاي سياه 28مرداد 1332 عليه دولت قانوني ايران (دكتر مصدق) بوده است و اينك نيز بخش عمده اي از هماهنگي ضد ايراني- پيوند خارج و داخل- در اين سفارت خانه انجام مي شود.
    در اين مصاحبه سفير انگليس به تاريخ روابط ايران و انگليس اشاره مي كند و مصاحبه گران شرق كه مخالفان، منتقدان و دشمنان داخلي مصدق را به هر بهانه اي كه بتوانند مشت مالي مي دهند هيچ اشاره اي به آنچه كه در سال 1332 در ايران گذشت و اينكه انگليسي ها در آن نقش داشته اند يا نه نمي پرسند.
    بحث به مسائل هسته اي كشيده مي شود. هيچ كس درباره مفاد ان.پي.تي و اين كه انگليس يكي از بزرگترين زرادخانه هاي هسته اي را دارد چيزي نمي پرسد و اينكه چرا بخش هايي از ان.پي.تي كه مربوط به خلع سلاح قدرت هاي اتمي است، فراموش شده است.
    مصاحبه گران شرق به قهوه اي كه با سفير انگليس خورده اند و قهوه اي كه چرچيل با روزولت و استالين خورده بود اشاره مي كنند و باز هم (در مصاحبه) خبري از كودتاي 28مرداد نيست. (در اين مصاحبه) بحث از همكاري ايران با آژانس (بين المللي انرژي اتمي) مي شود ولي كسي به همكاري هايي كه ايران (با آن) كرده اشاره اي نمي كند و كسي هم اين را نمي پرسد كه ايران چه همكاري هايي نكرده است كه بايد مي كرده. بحث فقط درباره همكاري است.
    عكس صفحه اول شرق به سفير انگليس درحالي كه فرزندش را در آغـ*ـوش دارد، اختصاص مي يابد يعني باور كنيد انگليسي ها مهربان تر از آن هستند كه عليه ما توطئه كنند و يا قطعنامه صادر كنند و يا اينكه بخواهند در تحريم عليه ما شركت كنند، و باور كنيد انگليسي ها «حتي حاضر نيستند به احتمال حمله به ايران فكر كنند.»، و نيز باور كنيد كه انگليسي ها آدم هاي خوبي هستند اگر مشكلي با آنها داريم مشكل خود ما است.
    مصاحبه شرق با سفير انگليس به گونه اي پيش مي رود كه گويي پاسخ ها قبلا داده شده بودند و بعد براي آنها پرسش نوشته شده است. پيام مصاحبه و اشاره اش يك چيز بيشتر نيست، با آمريكا رابـ ـطه نداريد انگليس كه هست!، انگليسي ها منطقي اند!.
    در پايان اين مصاحبه سفير انگليس متقابلا از «شرق» و نقش آن تقدير كرد و از اين رو شرق نوشته است: او (سفير انگليس) در پايان اين گفتگو وجود مطبوعات قدرتمند را نشانه جامعه زنده ايران ارزيابي كرد و به ما روزنامه نگاران(!) توصيه كرد خود را دست كم نگيريم و به ما يادآوري كرد كه هر روز «شرق» را مي خواند!.

    براي اطلاع بيشتر مخاطبان تاريخ ايرانيان؛ تيتر و عكس مصاحبه روزنامه شرق و چند جمله اول مصاحبه طولاني آن با سفير انگلستان از اين قرار بود:


    سفير انگليس در گفت و گوى اختصاصى با شرق اعلام كرد: از حق ايران حمايت مى كنيم (تيتر اول روزنامه شرق)

    0521safir.jpg




    خلاصه گفتگو (مصاحبه روزنامه شرق که اين روزنامه در زير عکس و به عنوان سوتيتر درج کرده بود):
    ۱- ايران مهم ترين مسئله سياست خارجى انگليس است.
    ۲-اقدام يك جانبه در مورد ايران مورد قبول نيست.
    ۳-بخشى از ديپلماسى در مورد ايران ادامه دارد.
    ۴-اعتماد بين ايران و غرب شكسته شده است.
    ۵-هيچكس از اقدام نظامى عليه ايران صحبت نمى كند.
    ۶-اميدوارم ايران در بسته پيشنهادى اروپا عناصر كافى را ببيند.
    ۷-ما از حق استفاده صلح آميز ايران از انرژى اتمى حمايت مى كنيم.

    گروه سياسى(روزنامه شرق) ـ نيلوفر منصوريان، احسان ابطحى: در نخستين روزهاى بهار ۸۵ (1385) سر ريچارد دالتون سفير سابق انگليس محل ماموريت سه ساله اش در تهران را ترك كرد تا جفرى دوين آدامز ۴۹ساله به خانه جديدش در خيابان فردوسى نقل مكان كند........








    اشاره ها و سرنخهاي روز براي بررسي پژوهشگران

    فروش زمین فرودگاه دولتی به کمتر از یک دهم بهای روز!

    خبری که در زیر آمده است در شماره 28 اردیبهشت 1390 (18 ماه می 2011) روزنامه حکومتی کیهان چاپ تهران درج شده بود.

    قشم ـ خبرنگار كيهان: فرودگاه قدیمی قشم كه به لحاظ موقع راهبردي و تجاري در بهترين ناحيه اين جزيره واقع شده است در يك معامله حرّاج مانند [بحث برانگیز] به فروش رفت.
    این فرودگاه بيش از 19 هكتار وسعت دارد كه کار ساختن آن در سال 1354 هجری خورشیدی آغاز شد و در سال 1356 [1977 ميلادي]به بهره برداري رسيد. اين فرودگاه با برج مراقبت و سالن انتظار مسافران نه تنها اهمیت تجاری بلکه به دلیل واقع شدن در محلی مناسب، دارای ویژگی خاص نظامی و استراتژیک است. شهروندان سالها از اين فرودگاه براي سفر هوایی استفاده مي كردند كه پس از ایجاد منطقه آزاد در سال 1369 و احداث يك فرودگاه تازه در 50 كيلومتري شهر قشم ـ در ناحیه ديرستان ـ از آن تنها در مواقع بحران و اضطرار بهره برداري مي شد.
    فروش بسيار ارزان اين فرودگاه، آن هم بدون درج آگهي مزايده [که لازمه معاملات دولتی است] ناخرسندی شهروندان ساکن قشم را برانگیخته و از مسئولان دولتی و سازمان بازرسي کل كشور (قوه قضاییه) خواستار بررسی چگونگی اين معامله و کشف حقایق شده اند.
    گفته مي شود فروش زمين اين فرودگاه به قيمت هر متر 90 هزار تومان! در حالي صورت گرفته كه زمين هاي مجاور آن متري بيش از يك ميليون تومان معامله مي شود.









    در قلمرو انديشه

    زادروز بالزاک از بنیادگذاران رئالیسم در ادبیات اروپا ـ روش و سبک او


    balzac-honore.jpg


    Honore de Balzac (با ژان لوئی دو بالزاک اشتباه نشود) بیستم ماه می سال 1799 ـ روزی چون امروز ـ به دنیا آمد و 51 سال عمر کرد. وی با این عمر کوتاه 37 داستان، نمایشنامه و ... نوشت. همین کار زیاد وی را بیمار و عمر اورا کوتاه کرد و 18 ماه آگوست 1850 درگذشت. او 5 ماه پیش از درگذشت ازدواج کرده بود.
    اُنُره بالزاک از بنیادگذاران رئالیسم در ادبیات اروپا است و نوشته هایش انعکاس واقعیات زندگانی مردم. او در یک مجموعه داستانهای کوتاهِ هم ـ زمینه که عنوان «کمدی انسانی» بر آن گذارده است زندگی فرانسویان پس از سقوط ناپلئون بناپارت را منعکس کرده است.
    وی نیز بمانند ژان لویی دو بالزاک (1597 ـ 1654) ساده نگار بود و نوشته هایش حاوی مسائل جامعه، انسان، مشاهدات خود او، نظر و راه حل (مشابه سبک روزنامه نگاری). بسیاری از نویسندگان و داستان نگاران روش اورا اقتباس کرده اند ازجمله چارلز دیکنس، ادگار آلن پو و ویلیام فاکنر. اصحاب فرضیه ازجمله کارل مارکس از مسائل مطرح در نوشته های اُنُره بالزاک الهام گرفته اند. بسیاری از داستان های او که انعکاس واقعیات بوده اند در قرن 20 فیلم سینمایی شده اند.
    تا زمان بالزاک، نویسندگان در پیچیده نویسی و بکار بردن واژه های سخت و نامانوس و ... با هم کوس رقابت می گذاشتند و به همین سبب مخاطبان تالیفات ِشان کم و طبقه تحصیلکرده بود.
    بالزاک در نوشتن بيشتر مطالب، زبان مردم کوچه و بازار را بکار می بُرد و عینا به همان صورت محاوره، روان و ساده و بدون تکلّف.
    اُنُره بالزاک در جوانی در صدد تحصیل حقوق برآمده بود ولی مشاهده مسائل جامعه و کارهای غیر انسانی اورا به نویسندگی کشانید.



    در قلمرو رسانه‌ها

    زماني كه بزرگترين شبكه سراسري خبر و توزيع در يك كشور آسيايي، در ايران تكميل شد


    noori3.jpg

    نورالدين نوري در دهه 1970
    تاريخ روزنامه ها (رسانه هاي چاپي روزانه) در فصل ايران و در صفحه 123 خود، ماه مي سال 1958 را زماني نوشته است كه بزرگترين شبكه جمع آوري خبر و توزيع نشريه در قاره آسيا، در ايران تكميل و اعلام شد. اين شبكه به ابتكار عباس مسعودي ناشر روزنامه اطلاعات و با تلاش و پشتكارداري يك روزنامه نگار به نام نورالدين نوري ظرف چهارسال تكميل شده بود. اين شبكه شامل 611 نمايندگي بود. قبل از موسسه اطلاعات، تنها روزنامه هاي آمريكا با سرمايه گذاري مشترك و ايجاد خبرگزاري اسوشيتدپرس به چنين پيروزي نائل آمده بودند. عباس مسعودي ـ سناتور وقت ـ در سال 1954 نورالدين نوري خبرنگار پارلماني اين روزنامه را كه مطالعات قبلي در اين زمينه داشت به سردبيري اخبار شهرستانهاي اين روزنامه منصوب و مامور تاسيس اين شبكه كرده بود و نوري با سفر به گوشه و كنار ايران، اين شبكه را در طول چهار سال بوجود آورد. عباس مسعودي قبلا هم با ارسال روزنامه رايگان به مدارس بزرگسالان ايران (اكابر ـ سوادآموزي) تلاش كرده بود كه به وظيفه آموزش عمومي يك روزنامه عمل كرده باشد.
    قبلا در بعضي از نقاط ايران نمايندگان روزنامه اطلاعات را سبزي فروش ها و خواربارفروش ها تشکيل مي دادند که نورالدين نوري اين وظيفه را به تحصيلکردگان علاق مند به ژورناليسم سپرد، ازجمله دکتر باستاني پاريزي (استاد تاريخ) نويسنده روزنامه اطلاعات در شهر کرمان شد. نوري اين شبکه را در سه دهه تا سال 1359 (دو سال پس از انقلاب) اداره كرد. نوري كه 15 اسفند 1304 به دنياآمده بود و اخیرا فوت شده است پيشه روزنامه نگاري را از سال 1324 و در روزنامه اطلاعات آغاز و تا زمان انتصاب به سردبيري اخبار شهرستانها و ايجاد صفحات محلي در اين روزنامه كه هر صفحه در شهرمربوط توزيع مي شد، در ميزهاي اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي و پارلماني به كار خبر اشتغال و سالها عنوان خبرنگار اول پارلمان ايران در دست داشت. نوري كه در دوران حكومت مصدق و سالهاي پيش و پس از آن دوران در پارلمان ايران حضور و درجريان فعاليت هاي سياسي وقت قرارداشت مي تواند يك منبع دست اول براي تاريخنگاران و پژوهشگران آن برهه از تاريخ ايران باشد. نوري نويسنده و گزارشگر اين مطلب بوده است: "هرجا که مردمند، همانجا مجلس است". اين مطلب شرح يك ابتكار سياسي دكتر مصدق است. مصدق در زماني كه وكيل اول تهراني ها در مجلس بود و سردارفاخر حكمت رئيس وقت مجلس با ادامه نطق او موافقت نكرده بود جلسه را ترك و در ميدان بهارستان بر شانه مردم نطق خودرا ادامه داده بود. (شرح حال نوري به صورت كامل در ميان مطالب 15 اسفند، در تاريخ آنلاين ايرانيان به آدرسي كه در زير ستون آمده مندرج است)








    ساير ملل

    دو زمين لرزه مرگبار در شرق و غرب آسيا

    بيستم ماه مي (روزي چون امروز)، به فاصله 767 سال از هم، كره زمين دو زمين لرزه مرگبار را تحمل كرد.
    يکي از اين دو زمين لرزه در 20 ماه مي سال 1293 منطقه «كاماكورا» ي ژاپن را تكانهاي سخت داد و بيش از 30 هزار انسان را نابود ساخت. زلزله ديگر 20 ماه مي سال 526 ميلادي در منطقه انطاكيه ـ خليج اسکندرون و واقع در مرز سوریه و ترکیه ـ روي داد و نزدیک به 300 هزار تَن را كشت. انطاکيه روي کمربند زلزله قرارگرفته و در طول تاريخ گرفتار زمين لرزه هاي متعدد شده است.





    اختراع كفش دو لنگه

    به نوشته مورخان تاريخ تمدن، ساخت کفش براي پاي چپ و پاي راست ـ جداگانه، از ماه مي در سال 1310 ميلادي متداول شد (هفتصد و سه سال پيش در اين ماه).
    برخي از کرونيکلها اختراغ کفش دولنگه را در روز بيستم ماه مي 1310 ميلادي درج کرده و به حساب رويدادهاي اين روز گذارده اند. پيش از آن، کفش هاي هردو پا مشابه هم و يا به صورت مستقيم ساخته مي شد، به گونه اي که هرلنگه را مي شد براي هر دو پا استفاده کرد. رويه كفش هايي كه دو لنگه اش مشابه بود، عمدتا به صورت بافتني بود (گيوه) و يا تسمه اي، و تخت كفش سازها جدا از رويه سازها بودند.

    استعمار غرب در آسيا، امروز 513 ساله شد


    Vasco.jpg
    Vasco da Gama

    وسكو دا گاما Vasco da Gama دريانورد پرتغالي بيستم ماه مي سال 1498 وارد «كاليكوتCalicut و امروزه Kazhikode واقع در ايالت کرالا Kerala» در جنوب غربي هند شد و با خود استعمار غرب را هم وارد قاره آسيا كرد كه 513 سال است با چند بار تغيير لباس دادن هنوز ماندگار است. دا گاما هشتم ژوئيه سال 1497 پرتغال را با چهار كشتي به مقصد هند ترك كرده بود. وي پس از عبور از دماغه جنوب آفريقا (اميد نيك!) و اندك توقف در موزامبيك عازم هند شده بود. او فاصله ساحل شرقي آفريقا تا ساحل غربي هند را ظرف 23 روز طي كرده بود. حاكم هندي منطقه برخورد بدي با او نداشت زيرا به نيات وي پي نبرده بود. دا گاما پس از يك بررسي، عزم بازگشت كرد و نهم سپتامبر سال 1499 به ليسبون رسيد و عنوان دريا سالاري گرفت. دولت پرتغال برپايه اطلاعاتي كه داگاما به دست آورده بود هيات ديگري را به هند فرستاد كه حكمران محل به اين هيات روي خوش نشان نداد. اين خبر كه به داگاما رسيد، خود با 20 كشتي و عمدتا توپدار و صدها تفنگدار عازم هند شد و به ايجاد قرارگاه و مستعمره دست زد. داگاما بازهم به هند سفر كرد و 24 دسامبر سال 1524 در همانجا درگذشت.





    روزی که كريستوفر كلمبوس در تنگدستي درگذشت


    0520kolomb.jpg

    کلمب
    بيستم ماه مي 1506كريستف كلمب (كريستوفر كلمبوس) كه راه استيلاي اروپائيان بر قاره آمريكا را باز كرد در 55 سالگي در اسپانيا درگذشت. وي كه در سال 1492 و در چارچوب رقابت اسپانيا و پرتغال در يافتن راههاي دريايي، در جهت غرب عازم هند بود به قاره ناشناخته آمريكا (ناشناخته براي ساکنان ساير قاره ها) رسيد و جزيره اي را كه امروز نيمي از آن جمهوري دومينيكن را تشكيل مي دهد و نيم ديگر هائيتي، «هيسپانيولا» ناميد و مقر حكومت اسپانيايي ها قرار داد و مقدمات بناي شهر «سانتو دومينگو» را در آن جزيره فراهم ساخت. پرتغالی ها قبلا راه دریایی به مشرق زمین را از جنوب آفریقا یافته بودند و به هند رسیده بودند که کلمبوس تصمیم به یافتن این راه در دریاهای غرب گرفته بود. دولت اسپانیا وسائل لازم را در اختیار او گذارده بود. کلمبوس در سفر اول خود به جزایر آنتیل و کوبا رسیده بود. او گمان می کرد که به هند رسیده است و از همان زمان بومیان قاره آمریکا را ایندیَن (هندی) می خوانند.
    برخي مورّخان نوشته اند: كلمب كه بعدا مورد بي مِهري پادشاه اسپانيا قرار گرفته بود در تنگدستي و انزوا از اين دنيا رفت. وي در ايتاليا و در سال 1451 به دنيا آمده بود.





    زماني که جزيره سكوتره به دست پرتغالي ها افتاد


    0520albokrek.jpg

    تصوير آلبوکرک
    در ماه مي سال 1506 دريانورد پرتغالي آلفونسو دوآلبوكرك جزيره «سكوتره» واقع در درياي عرب را تصرف كرد و سال بعد (سال 1507) با هدف تصرف جزيره ايراني هُرمُز در مدخل خليج فارس وارد آبهاي ايران شد تا ناظر بر راههاي دريايي اقيانوس هند باشد.
    برخي از مورّخان، تصرف سكوتره را آغاز استعمار آسيا نوشته اند. حال آنکه وسكو دا گاما Vasco da Gama دريانورد پرتغالي هشت سال پيش از آلبوکرک و بيستم ماه مي سال 1498 وارد «كاليكتCalicut» در جنوب غربي هند شده و با خود استعمار غرب را هم وارد قاره آسيا كرده بود.





    نخستين و دومین پرواز بدون توقف ميان دو قاره آمريكا و اروپا


    0520lindberg.jpg

    Lindberg
    ساعت 7 و 52 دقیقه روز بيستم ماه مي سال 1927 «چارلز ليندبرگ Charles Lindberg» هوانورد آمريكايي به تنهایی و با یک هواپیمای یک موتوره از لانگ آیلند (حومه شهر نیویورک) عازم اروپا از فراز اقیانوس اطلس شد. وی 33 ساعت و 30 دقیقه بعد (21 ماه می) پس از پيمودن عرض اقيانوس اطلس در بورژه پاريس Le Bourget فرود آمد و بيش از يكصد هزار تَن از او استقبال کردند. لیندبرگ نام هواپیمای خودرا «روح سن لوئی» گذارده بود.
    وي این مسافت 5 هزار و 800 کیلومتری (3 هزار و 600 مایل) را بدون توقف پرواز كرده بود. اين نخستين پرواز بدون توقف ميان آمريكا و اروپا بود. کار لیندبرگ خلبانی هواپیماهای پُست (رساندن نامه و بسته) بود. وی در عین حال یک خلبان ذخیره ارتش آمریکا بود. لیندبرگ متولد ایالت میشیگان پرواز بدون توقف میان دو قاره را در 25 سالگی انجام داد. او 26 آگوست 1974 و در 72 سالگی درگذشت.
    پنج سال پس از این پرواز، فرزند شیرخواره لیندبرگ ربوده و نابود شد که اورا در غمی طولانی فرو برد. لیندبرگ از مخالفان ورود آمریکا به جنگ جهانی دوم بود و برای ابراز این مخالفت تبلیغات گسترده به راه انداخته بود، ولی پس از اینکه آمریکا وارد جنگ شد لباس نظامی برتن کرد و در جبهه شرق به بمباران ژاپنی ها پرداخت.

    erhart.jpg
    Amelia Earhart

    پنج سال پس از لیندبرگ و در همان روز (20 ماه می و در سال 1932) بانو «اميليا ارهارت Amelia Earhart» هوانورد آمريکايي و از فعلان حقوق بانوانبا یک هواپیمای یک موتوره عرض اقیانوس اطلاس را ـ از نیوفوندلاندِ کانادا به ایرلند ـ پیمود و عنوان نخستين خلبان زن که عرض اقیانوس اطلس را بدون توقف پرواز کرده بود به دست آورد. وی دو سال بعد تصمیم به پرواز دور کره زمین گرفت ولی دوم جولای 1937 در جريان پرواز یکنفره دور دنيا، هواپیمای او بر فراز خط استوا، در آسمان اقيانوس آرام ناپديد شد و تلاش جستجوگران برای یافتن لاشه هواپیما به جایی نرسید و چون دو سال گذشت «فوت شده» اعلام شد. امیلیا بود که کمک کرد اتحادیه خلبانان زن ایجاد و این حرفه برای بانوان نیز به رسمیت شناخته شود. وی که در عین حال یک نویسنده و از فعلان تأمین حقوق زن در جامعه آمریکا بود همچنین کمک کرد که بسیاری از محدودیت های سیـاس*ـی برطرف شود. امیلیا که دارای شوهر بود هنگام مرگ 35 ساله بود. لیندبرگ و ارهارت هر دو با نوشتن خاطرات خود و توجه مردم به خواندن آنها تشویق به ادامه نوشتن شده و در زمره مؤلفان درآمده بودند.





    انگلستان بالاخره حاكميت ابن سعود را به رسميت شناخت


    Ibnsaud.jpg

    عبدالعزيز ابن سعود
    دولت انگلستان طبق قرارداد جده، بيستم ماه مي 1927حاكميت ابن سعود (عبدالعزيز) را بر نجد و حجاز برسميت شناخت كه بعدا از ادغام آنها و چند منطقه ديگر، كشور سعودي به وجود آمد. كشور سعودي تنها مملكتي در جهان است كه به اسم فرد ناميده شده است. به موجب توافق ماه مي 1916 انگلستان و فرانسه بر سر تقسيم سرزمين هاي عربي ميان خود در صورت شكست امپراتوري عثماني در جنگ جهاني اول، جز سوريه و لبنان كه سهم فرانسه قرار گرفت، قرار شده بود كه مابقي از جمله حجاز در اختيار انگلستان قرار گيرد.
    سرهنگ تي. اي. لورنس (لورنس عربستان) كه 19 ماه مي 1935 در پي يك تصادف موتوسيكلت درگذشت درجريان جنگ جهاني اول در شبه جزيره عربستان، با توسل به روشي تازه، اعراب را به قيام برضد سلطه طولاني عثماني برانگيخته و موفق شده بود. در مارس 1921 در زماني كه چرچيل وزير مستعمرات انگلستان بود با حضور لورنس، پرسي كاكس، آرنولد ويلسون و ... ترتيب تقسيم سرزمين هاي عربي سهم انگلستان هم داده شد و پادشاهان دست نشانده اردن و عراق تعيين و همان وقت در باره آينده حجاز و نجد هم توافق شده بود. دو کشور عراق و اردن ساخت همان زمان و مخلوق سياست هاي دولت لندن هستند.








    برخي ديگر از رويدادهاي 20 مي


    • 1873: لوی اشتراوس Levi Strauss ساخت پارچه و لباس معروف به «بلو جین Blue Jeans» را در سانفرانسیسکو به ثبت داد. وی از یهودیان آلمانی بود که با خانواده اش به ایالات متحده آمریکا مهاجرت کرده بود. لباس ساخته شده از بلو جین های اشتراوس به «لی وایز» معروف اند.


    • 1882: اتحاد مثلث مرکب از آلمان، اتريش و ايتاليا تشکيل شد و اروپا يک گام به جنگ [جنگ جهانی اول معروف به جنگ بزرگ] نزديک گرديد، ولی ایتالیا در آستانه جنگ ـ در 1914 از این اتحادیه کنار رفت و اعلام داشت که قرار بود این اتحادیه یک اتحادیه دفاعی باشد و اینک با اولتیماتوم اتریش (در آن زمان یک امپراتوری) به صربستان، به صورت یک اتحادیه تعرّضی درآمده است. ایتالیا بعدا به شکلی در کنار اتحادیه رقیب (فرانسه، روسیه و انگلستان) معروف به ائتلاف مثلث قرار گرفت. جای ایتالیا در اتحاد مثلث را امپراتوری عثمانی گرفت و عنوان مثلث باقی ماند. این اتحادیه جنگ را باخت و هر سه امپراتوری منحل و به صورت سه جمهوری درآمدند.


    • 1900: دومين مسابقه هاي ورزشي المپيک در عصر جديد، در پاريس آغاز شد.


    • 1902: خروج نيروهاي آمريکايي که در جريان جنگ آمريکا و اسپانيا، کوبا را اشغال نظامي کرده بودند از اين جزيره آغاز شد. با وجود اين، دولت واشنگتن پايگاه نيروي دريايي خود به نام گوانتانامو را در کوبا حفظ کرده است.


    • 1992: هند نخستين ماهواره خود را بدون کمک کشوري ديگر (با موشکي که ساخته بود) در مدار زمين قرار داد.
     

    ...zαнrα...*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/16
    ارسالی ها
    3,488
    امتیاز واکنش
    30,283
    امتیاز
    913
    محل سکونت
    تبــــ❤️ـــریز
    حجت الاسلام حسن روحانی اکثریت آراء انتخابات 29 اردیبهشت 96 را بدست آورد و برای دور دوم رئیس جمهور شد


    rowhani-hassan-96.jpg


    رای گیری عمومی برای انتخاب رئیس جمهور (دوازدهمین دوره) جمعه 29 اردیبهشت 1396 برگزار شد و وزارت کشور روز بعد نتایج آرآء چهار نامزد این انتخابات را به این شرح اعلام داشت:
    ـ حسن روحانی: 23 میلیون و 549 هزار و 616 رای.
    ـ سید ابراهیم رئیسی (رئیس الساداتی): 15 میلیون و 786 هزار و 449 رای.
    ـ سید مصطفی آقامیرسلیم (میرسلیم): 478 هزار و 215 رای.
    ـ سید مصطفی هاشمی طبا: 215 هزار و 450 رای.
    بر اساس اعلام مسئولان ستاد انتخابات جمهوری اسلامی ایران؛ (در اردیبهشت 96) 56 میلیون و 410 هزار و 236 نفر واجد شرایط رأی دادن بودند.
    در این دور از انتخابات، 63 هزار و 429 شعبه اخذ رأی آماده شده بود. اخذ رأی، ساعت 8 بامداد جمعه ـ 29 اردیبهشت ماه آغاز و با تمدید، تا نیمه شب جمعه (29 اردیبهشت 96) ادامه داشت.
    برای شرکت در این دوره از انتخابات ریاست جمهور، صدها تَن ازجمله محمود احمدی نژاد رئیس جمهور پیشین (دو دوره) داوطلب شده بودند که شورای نگهبان شش تَن از این داوطلبان را به عنوان واجدین ِ شرایط اصل 115 قانون اساسی برگزید و اعلام داشت که دو تَن از آنان ـ قالیباف و جهانگیری ـ پیش از انجام انتخابات کنار رفتند.
    از آنجا که حسن روحانی (حجت الاسلام) بیش از نیمی از کل آراء (اکثریت) را بدست آورده است، رئیس جمهور دولت دوازدهم خواهد بود و دورِ دومِ بودن در این مقام را پس از امضای حُکم او توسط مقام رهبری و ادای سوگند در مجلس که پاسدار مذهب رسمی، نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی باشد و خودرا وَقف خدمت به مردم، اعتلای کشور، ترویج دین و اخلاق، پشتیبانی از حق، گسترش عدالت، رعایت حُرمَت اشخاص و استقلال سیـاس*ـی، اقتصادی و فرهنگی کشور کند از مردادماه 96 آغاز خواهد کرد. طبق اصل 113 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، رئیس جمهور، پس از مقام رهبری، عالی ترین مقام رسمی کشور و مسئول اجرای قانون اساسی خواهد بود و ریاست قوه مجریه را جز در اموری که مستقیما به رهبری مربوط می شود برعهده خواهد داشت. طبق بند دهم اصل یکصد و دهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران؛ مقام رهبری می تواند رئیس جمهور را با در نظر گرفتن مصالح کشور، پس از حُکم دیوان عالی به تخلّف وی از وظایف قانونی و یا رای مجلس به عدم کفایت عزل کند. طبق اصل یکصد و دهم، تعیین سیاست های کُلّی نظام جمهوری اسلامی ایران و نظارت بر حسن اجرای سیاست های کُلّی، فرماندهی کُل نیروهای مسلح، اعلان جنگ و صلح و بسیج نیروها، عزل و نصب رئیس قوه قضائیه، رئیس ستاد مشترک، فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، فرماندهان نیروهای نظامی و انتظامی و عفو و تخفیف مجازات محکومین از اختیارات و وظایف مقام رهبری (ولایت امر) است.

    *********************




    ايران


    سالروز شاه شدن «پوراندخت»، به روايت رويدادنگاران کليساي قسطنطنيه


    1228purandokht.jpg
    تصوير پوراندخت بر سکه اش (موزه سن پترزبورگ - روسيه)

    رويدادنگاران كليسايي قسطنطنيه 21 ماه مي سال 630 ميلادي را روزي نوشته اند که درجريان زوال حكومت ساسانيان، پوراندخت دختر خسروپرويز، شاه ايران شد. حال آنکه ساير مورخان نوشته اند که پوراندخت در سال 630 و چند هفته پس از قتل سپهبد شهربراز بر تخت شاهي ايران تکيه زده بود. شهربراز نهم ژوئن سال 630 ميلادي در تيسفون به قتل رسيده بود. دوران سلطنت پوراندخت بيش از 16 ماه طول نكشيد.

    azarmidokht2.jpg
    تصويري از آذرميدخت (آزرمي دخت)

    پس از بركناري خسروپرويز و سپس قتل او، ظرف چند سال ده پادشاه بر ايران حكومت كردند. با قتل يزدگرد سوم دهمين شاه اين دوران بحراني، حكومت دودمان ساساني و همچنين عمر امپراتوري ايران باستان که در معرض حملات نظامي اعراب مسلمان قرار گرفته بود به پايان رسيد. بحراني كه به پايان امپراتوري ايران در سده هفتم ميلادي انجاميد، نتيجه نابخردي هاي خسروپرويز بود كه ژنرالها، سياستمداران و مردان فكر ايران را كشت، فراري داد و يا رنجانيد و خانه نشين ساخت و دست به يك رشته جنگها و كشورگشايي هاي غير ضروري و بي حاصل زد، و با اين كار ارتش را فرسوده و خزانه را تهي كرد و با اشتباهات داخلي باعث زورگويي هرچه بيشتر اربـاب به كشاورز شد و فاصله طبقاتي افزايش يافت و بر نارضايي هاي مردم افزود.
    پوراندخت كه بانويي لايق و با تدبير بود، با اينكه ديگر خيلي دير شده بود سياست خارجي و داخلي تازه اي در پيش گرفته بود تا امپراتوري ايران را نجات دهد. وي در دسامبر سال 631 ميلادي با دولت روم شرقي قرارداد صلح امضاء كرد تا فرصت يابد دست به اصلاحات داخلي بزند. پوراندخت مي دانست كه ايرانيان از جامعه طبقاتي كه به آنان تحميل شده بود شديدا ناراضي هستند، قضات از عدالت و انصاف دور شده اند و سران ايالات براي خود اختيارات تازه اي خلق كرده و حتي سكه ضرب كرده اند. براي حل اين مسائل بود كه پوراندخت با روم (بيزانس) قرارداد صلح امضاء كرد و دستور رعايت عدالت، بخشودن ماليات عقب افتاده، لغو برتري هاي طبقاتي و اختيارات اضافي فرمانداران را داده و سكه ملي واحد ضرب كرده بود. پوراندخت حمله اعراب مسلمان از عربستان را به قلمرو ايران پيش بيني كرده و به فرماندهان ارتش اندرز داده بود كه اختلافات خود و جنگ قدرت را كنار بگذارند و آماده مقابله باشند. مسلمانان تا آن زمان بر سراسر جزيرة العرب مسلط شده بودند. با وجود تصميمات اصلاحي متعدد، حكومت پوراندخت هم، مانند ساير جانشينان خسرو پرويز دولتي مستعجل بود و اختلافات داخلي و نزاع بر سر قدرت در تيسفون ادامه يافت و .... پس از پوراندخت، خواهر آذرميدخت (آزرمي دخت ـ آزرمين دخت) دختر ديگر خسروپرويز شاه شده بود که عمر پادشاهي او نيز کوتاه بود.
    purandokht-sasanid.jpg
    تصويري از پوراندخت







    سالگرد درگذشت روزبهان فسايي

    برخي از كرونيكلهاي رويدادهاي جهان، فوت ابو محمد روزبهان فسايي را پس از تطبيق تقويم ها، 21 ماه مي سال 1209 ميلادي ذكر كرده اند.
    اين عارف و انديشمند ايراني درشيراز درگذشت. تاليف مهم او «لطائف البيان» عنوان دارد.

    پيشنهاد تقسيم ايران از سوي داماد چرچيل، و اين بار در عصر سازمان ملل!


    duncan-sandys.jpg

    D. E. Duncan Sandys
    21 ماه مي 1952 (ارديبهشت 1331و 14 ماه پس از ملي شدن نفت ايران) Duncan Sandys دانكن سندز (ساندز) سياستمدار، دولتمرد انگليسي و داماد وينستون چرچيل نخست وزير وقت پيشنهاد كرد كه آسانترين راه حل مسئله اي به نام «ايران» كه به وجود آمده است اين است كه ايران بارديگر ميان دولتهاي لندن و مسكو قسمت شود!. وي كه در پارلمان انگلستان سخن مي گفت، اضافه كرده بود: "محاصره اقتصادي ايران موثر واقع نخواهد شد. مروري بر تاريخ ايران نشان مي دهد كه چگونه ايرانيان ياد گرفته اند كه در جريان سختي ها خودرا با هر وضعيت روز تطبيق و بدون خم آوردن به ابرو به زندگاني عادي ادامه دهند. آنان بدون صادرات و واردات هم مي توانند دوام يابند؛ به همان گونه كه در يك سال اخير (سال 1951) زندگاني عادي خودرا ادامه دادند و به گزارش روزنامه نگاراني كه از ايران ديدار كرده اند سرزنده و مبارزطلب هم شده اند. بنابراين، به زانو در آمدن دولت ايران از راه محاصره اقتصادي و انزواي سياسي، تصورّي بيهوده است. تبليغ رسانه اي بر ضد دولت ايران (دولت مصدق)، با هدف تغيير تفكر مردم نسبت به آن نيز سودي ندارد، زيرا كه اولا اين تبليغات به گوش عوام الناس ايران كه شيفته سخنان دكتر مصدق شده است نمي رسد و ثانيا، طبقه متوسط ايران كه تبليغات ما را مي شنود و يا مي خواند ذاتا متمايل به ناسيوناليسم ايراني است و سخني جز به سود وطن به گوشش فرو نمي رود.".
    سندز افزوده بود: "مشاهده درهم شكسته شدن ناسيوناليسم ايراني؛ آرزوي مشترك ما (لندن) و مسکو (شوروي) است و آسانترين راه وصول به آن، مذاكره با کرملين براي تقسيم مجدد ايران، ميان ما دو دولت به دو منطقه نفوذ است، تقريبا با همان فرمول 1907(قرارداد سن پترز بورگ) و يا هر شكلي ديگر و ....".
    وي تاكيد كرده بود كه اگر به ناسيوناليسم ايراني فرصت ادامه حيات داده شود، فردا از يك سوي در صدد احياء ايرانزمين بر خواهد آمد و به استناد اطلس جغرافياي تاريخي ادعاي ارضي نسبت به چندين كشور خواهد كرد و از سوي ديگر به حمايت شيعيان در كشورهاي عربي برخواهد خاست كه براي ما و شوروي، هردو، درد سري بزرگ و پايان ناپذير خواهد بود. همين حالا ايرانيان دم از ايجاد يک کنفدراسيون بزرگ در محدوده امپراتوري ايران باستان مي زنند.
    دانكن سندز گفته بود كه بايد از فرصت جنگ كره (گرفتاري آمريكا - آمريكا در آن زمان رقابت با انگلستان بر سر نفوذ در خاور ميانه را آغاز كرده بود) براي رسيدن به آن هدف استفاده كنيم و ....
    دانكن سندز (سنديز - ساندز) شوهر ديانا دختر چرچيل سالها نماينده پارلمان و وزير وزارتخانه هايي از جمله دفاع، مستعمرات، ساپلاي (تداركات) و خانه سازي بود. وي بود كه اعلام كرد عصر هواپيماهاي شكاري و بمب افكن به پايان رسيده و بايد روي موشك سازي تمركز كرد و چون «قدرت» از اين پس ناشي از تسليحات اتمي است، بايد پا به پاي آمريكا و شوروي بمب اتمي ساخت كه دست كم سلاحي بازدارنده است و هر دو انديشه خودرا به اجراء گذارد.
    دانكن در عين حال از حاميان اصلي تشكيل اتحاديه اي از اروپاييان غير اسلاو (روسيه، لهستان، يوگوسلاوي و ...) بود تا قدرتي در برابر مسكو و واشنگتن باشد و به علاوه ممالك اروپايي وارد جنگ ديگري با خود نشوند.
    برخي مطبوعات وقت تهران بعدا به اين پيشنهاد داماد چرچيل اعتراض و از آن انتقاد كردند و نوشتند كه محافظه كاران انگلستان هنوز در رؤياهاي قرون 18 و 19 هستند و تحولات تازه جهان را درك نكرده اند. روزنامه هاي آمريكا نيز تفسيرهاي انتقاد آميز بر پيشنهاد «سندز» منتشر ساختند كه همين سر و صدا، توجه مورخان را جلب و متن اظهارات داماد چرچيل را در تاريخ ضبط كرده اند. اين مورخان اظهار نظر كرده اند كه اين پيشنهاد که به صورت «يک نظر و راه حل داده شده بود» مآلا فشار ديگري به دولت واشنگتن بود تا تسليم خواست لندن مبني بر براندازي دولت دكتر مصدق شود.





    روزی که دیوان کیفر ایران دست به انقلاب قضایی زد و دو سرتیپ را بازداشت و به جان مدیران اداری افتاد

    15 روز پس از نخست وزیر شدن علی امینی که کمر به زدودن فساد از دستگاه اداری ایران بسته بود و برای این منظور دیوان کیفر را فعّال تر ساخته بود، 31 اردیبهشت 1340 (21 ماه می 1961) دو مدیر ارشد ـ هر دو سرتیپ ـ بازداشت شدند: سرتیپ احمد آجودانی مدیرکل نیروی برق و سرتیپ روح الله نویسی مدیر عامل شرکت شیلات. دیوان کیفر اتهام هر دو را تدلیس (فریب ـ بد را خوب نشان دادن) و دخل و تصرف در اموال عمومی اعلام کرده بود. در همین روز اعلام شد که چند مدیر دولتی دیگر ازجمله یک مدیر کل وزارت دارایی به دیوان کیفر احضار شده اند. امینی در یک نطق رادیویی گفته بود که سوگند خورده است فساد اداری را که بزرگترین مسئله دیرپای ایران است ریشه کن کند و تاکید کرده بود که قطع این فساد از جامعه ایران از آب و نان لازم تر است. فساد اداری ریشه همه چیز را می خشکاند.
    هشت روز پیش بازداشت دو سرتیپ، سپهبد حاجعلی کیا رئیس پیشین رکن 2 ستاد ارتش (اطلاعات ارتش) که در کنار مقام خود فعالیت بازرگانی و کشاورزی داشت و قبلا برخی معاملات تجاری با سوئد می کرد و در خیابان شمیران (خیابان شریعتی کنونی ـ ایستگاه باغ ملک) یک ساختمان چندین طبقه داشت که مردم این ساختمان را «ساختمان از کجا آورده ای» خطاب می کردند بازداشت شده بود. دکتر اقبال بدون سر و صدا به خارج رفته بود و ....
    درهمین روز (31 اردیبهشت)، بنی فضل دادستان دیوان کیفر در یک مصاحبه عمومی از همه ایرانیان خواست که اگر اطلاعی از هرگونه فساد اداری و مدیران فاسد دارند به او خبر دهند. وی قول داده بود که اگر فردی ـ که خود در جریان یک فساد اداری قرار داشته بیاید و جریان را بگوید از مجازات معاف خواهد شد. وی گفت: درست است که رشوه دهنده و رشوه گیرنده ـ هر دو مجرم هستند و ارتشاء جرمی است در جنبه عمومی، ولی دیوان کیفر می تواند در شرایطی و برای فردی که کمک می کند جامعه پاک و منزّه شود درخواست مجازات نکند. جامعه ما برای پاک شدن از فساد، نیاز به فداکاری دارد و هر انسان از فداکاری خود لذّت می برَد. این جامعه مال شماست ـ نیاکان شما در اینجا بودند و اعقاب شما هم خواهند بود. بنابراین، بیایید و خانه مشترک را تمیز، تعمیر و یا نوسازی کنید. با اینکه بر خلاف روال است، از بازپرسان و دادیاران خواسته ام که تحقیقات خود از روزنامه نگاران پنهان نکنند. باید فساد برای جامعه باز شود تا بوی بد آن ایجاد اشمئزاز کند و همگان دوری جویند. دستگاه قضایی باید انقلاب کند. در وضعیت انقلاب، ملاحظات باید کنار گذاشته شود.
    درخواست بنی فضل از مردم در صفحات اول روزنامه های وقت چاپ شده بود.
    جمهوری اسلامی ـ با توجه به اخباری که در دو ـ سه سال اخیر انتشار یافته، نیاز به چنان خانه تکانی [خانه تکانی اداری] دارد.






    دکتر علي شايگان: اگر آزادي در يک مورد محدود شود ...


    shayeganed.jpg

    Ali Shayegan
    21 مي سال 1979 (31 ارديبهشت1358خورشيدي ـ چهارمين ماه پس از انقلاب) دكتر علي شايگان از سران جبهه ملي و از ياران دکتر مصدق، در يك اظهار نظر گفت كه اگر آزادي در يك مورد و در يك گوشه از يك جامعه محدود شود به تدريج در موارد و گوشه هاي ديگر هم محدود مي شود و در چنين وضعيتي، نخست اين روزنامه هاي حرفه اي خواهند بود که تغيير قيافه خواهند داد. وضعيت يك جامعه را از شكل مطالب و محتواي روزنامه هايش مي شود حدس زد.
    شايگان ضمن گلايه از روزنامه هاي بزرگ وقت تهران که اخبار جبهه ملي را کمرنگ منعکس مي کردند خواست که با وضع قانون و راههاي ديگر، دولت از مداخله در امور مطبوعات منع شود تا پايه هاي آزادي بيان در ايران استوار گردد.


    سخنگوي شوراي نگهبان: صلاحيت فردي که تنها بتواند چند ساعت در روز کار کند تاييد نمي شود [مسئله سن و توانايي جسماني نامزدان رياست جمهور]

    دویچه وله (بنیاد خبر و نظر رسانی جهانی آلمان به 30 زبان) دوشنبه بیستم ماه می 2013 گزارش داد که [درجریان انتخابات رئیس جمهور در سال 1392] عباسعلی کدخدایی ـ سخنگوی شورای نگهبان قانون اساسی جمهوری اسلامی گفته بود: "نامزدی فردی که قصد به دست‌گرفتن یک پُست کلان اداری را دارد، اگر تنها توان انجام چند ساعت کار در روز را داشته باشد، طبیعی است که نمی‌تواند تایید شود.».
    دویچه وله گفت که این نخستین بار بود که در ایران موضوع «توانایی جسمی» و «سن» داوطلبان نامزدی انتخابات ریاست جمهور مورد توجه قرارگرفته بود زیرا که داوطلبان دوره های قبل در سنین پایین تر قرار داشتند و به توان جسمانی آنان ابراز تردید نمی شد.
    کدخدایی گفته بود: تا این دوره، اشخاص ثبت‌نام‌کننده، سن بالا و یا ناتوانی خاصی نداشتند که به صورت رویه درباره آن اظهار نظر می داشتیم.».
    دویچه وله بر گزارش خود افزوده بود که کهولت سِنی عمدتا در مورد اکبرهاشمی رفسنجانی مطرح شده بود. در این چند روز بسیاری از مشاهیر جمهوری اسلامی در سخنرانی و مصاحبه های عمومی خود به کارآیی هاشمی در این سن (79 سالگی) تردید کرده و از شورای نگهبان خواسته بودند که به این موضوع نیز که در این برهه حساس برای کشور اهمیت حیاتی دارد توجه کند. گفته شده بود که اگر نامزدی هاشمی تایید و در انتخابات هم فرضا رای بیاورد دوره ریاست جمهوری او تا 83 سالگی ادامه خواهد یافت که یک رئیس دولت با این سن سابقه نداشته است.
    در دوره های قبلی تنها توصیه می شد که اگر امور اجرایی (قوه مجریه) در دست غیر روحانی باشد بهتر است زیراکه اشتباهات، ناهنجاری و ... و در نتیجه نارضایی در کار اجرایی بیشتر روی می دهد.
    آخروقت سه شنبه 31 ارديبهشت 1392 ـ اسامي نامزدان تاييد شده از جانب شوراي نگهبان به وزارت کشور ارسال شده بود. انتشار این اسامی تنها از اختیارات وزارت کشور است و سخنگوی شورای نگهبان نام این افراد را اعلام نمی کند.






    آیت الله خامنه ای: آمریکا «طاغوت اعظم» و «شیطان اکبر» است و نباید فریب وعده های قدرت ها را خورد ـ انعکاس جهانی این اظهارات

    به گزارش خبرگزاری فارس در 29 اردیبهشت 1395، آیت الله خامنه‌ای رهبر ایران و انقلاب اسلامی در جمع شرکت کنندگان در سی و سومین دوره مسابقات بین المللی قرآن، با تاکید بر اینکه آمریکا «طاغوت اعظم» و «شیطان اکبر» است، گفت: "امروز مهمترین وظیفه علما و روشنفکران و نخبگان، «روشنگری» و «جهاد تبیینی» در قبال فریبکاری های طواغیت است و امت اسلامی نیز باید فریب وعده های قدرت ها را نخورد و از تهدیدهای آنها هم نهراسد.".
    وی افزود: "در شرایطی که سیاست های استکبار بر ایجاد اختلاف و درگیری میان مسلمانان است، امت اسلامی باید با تمسّک به قرآن در مسیر وحدت و انسجام حرکت کند.".
    رهبر انقلاب اسلامی ضمن قدردانی از برگزارکنندگان و دست اندرکاران این مسابقات، قرآن را محور «وحدت اُمّت اسلامی» خواند و گفت: "امت اسلامی، امروز بیش از هرزمان دیگر نیازمند تعالیم و مفاهیم و معارف قرآن است زیرا واقعیات زندگی مسلمانان، فاصله ای زیاد با قرآن دارد.".
    وی ضمن اظهارات خود با اشاره به تلاش گسترده قدرت های طاغوتی برای ضربه زدن به اسلام و اُمّت اسلامی، گفت: "آنها [قدرت ها] می دانند که اگر مسلمانان قدرت داشته باشند و صدای آنان رسا و بلند باشد، قادر به ظلم کردن به ملت ها نیستند و موضوع فلسطین به‌عنوان غصب یک کشور اسلامی به فراموشی سپرده نخواهد شد و رمز غلبه بر این توطئه ها تمسّک به قرآن و بدست آوردن مبانی اصلی قدرت است و قدرت واقعی در «ایمان و پایداری» و «کفر به طاغوت» است.".
    آیت الله خامنه‌ای با اظهار تاسف از تمسّک برخی کشورهای اسلامی به طاغوت به جای تمسّک به خدا، گفت: "کشورهایی که در منطقه، مجری سیاست های آمریکا هستند، در واقع به اُمّت اسلامی خــ ـیانـت و زمینه نفوذ آمریکا را فراهم می کنند.". وی ایمان و پایداری ملت ایران و ایستادگی آنان در مقابل زیاده خواهی های آمریکا را عامل اصلی اقتدار جمهوری اسلامی ایران دانست و گفت: "علّت هراس قدرت ها از ملّت ایران و انواع توطئه ها برضد این ملّت، اقتدار بر مبنای اسلام، است و دشمن از «اسلام مقتدر» و «اسلام شجاع» می‌ترسد. تاکنون، نه وعده های طواغیت توانسته است ملّت ایران را فریب دهد و نه تهدیدهای آنها موجب ترس این ملّت شده است.".
    آیت الله خامنه ای ظهور گروههای تروریستی ِ تکفیری در منطقه و ایجاد جنگ و اختلاف میان مسلمانان به نیابت از دشمنان را نتیجه گمراهی و فقدان روشنگری برشمرد و گفت: "باید از محافل قرآنی برای روشنگری، استفاده کرد و کسانی که از کشورهای مختلف به این محافل می آیند، باید ملت های خود را ارشاد و آگاه کنند. تردید وجود ندارد که «جبههِ کُفر»، سرانجام در مقابل «جبهه اسلامی مبارز و مجاهد» وادار به عقب نشینی خواهد شد.".
    آیت الله خامنه ای، 16 اردیبهشت 1395 (سالروز بعثت پیامبر اسلام) نیز در دیدار با مسئولان نظام، سفیران کشورهای اسلامی در تهران و شماری از خانواده های شهداء با اشاره به استمرار دو جریان «بعثت» و «جاهلیّت» از صدر اسلام تاکنون، شاخصه اصلی جریان بعثت را خَرَدوَرزیِ هدایت یافته بوسیله پیامبران الهی و مهمترین شاخصه جریان جاهلیّت را خواهــش نـفس و غضب دانسته و گفت: "امروز مهمترین وظیفه اُمّت اسلامی، مقابله با جریان جاهلیت به سرکردگی آمریکا است و جمهوری اسلامی ایران به عنوان پیشتاز جریان بعثت در راهی که امام (ره) آغازگر آن بود، بدون هراس از قدرت ها به حرکت خود ادامه خواهد داد. وضعیت کنونی دنیا نتیجه حاکمیّت شبکهِ وسیع سرمایه‌داران صهیونیست است که حتی بر دولتی همانند آمریکا غلبه و نفوذ دارد و به قدرت رسیدن جریان ها و احزاب منوط به پیروی و تبعیت از این جریان صهیونیستی است.".
    در آن دیدار، آیت الله خامنه ای ریشه اصلی حرکت های اُمّت اسلامی و ایران و همچنین بیداری اسلامی را مقابله با حاکمیّت این جریان صهیونیستی خواند و افزود: "بر همین اساس، امروز «اسلام ستیزی، ایران ستیزی و شیعه ستیزی» از سیاست های قطعی آمریکا و دولت های وابسته به آن است. ایران به‌دلیل مخالفت با سیاست های آمریکا در منطقه، تهدید به تحریم می شود زیراکه آنها جمهوری اسلامی ایران را مانع سیاست های فزون‌طلبانه خود در منطقه می دانند.".
    رهبر ایران و انقلاب اسلامی در آن دیدار با تأکید بر اینکه نتیجه حاکمیت جبهه جاهلیت و قدرت های شیطانی، «طغیان و طاغوت» است، گفت: "جریان جاهلیت و طاغوت با بمب اتم موجب مرگ صدها هزار انسان در هیروشیما می شود اما بعد از گذشت سالهای متمادی، همچنان حاضر به عذرخواهی نیست و زیرساختهای عراق و افغانستان و کشورهای دیگر را نابود می کند ولی به روی خود نمی آورد. گروههای فاسد و مفسدی که امروز به نام اسلام بدترین و فجیع ترین جنایت ها را انجام می دهند، مورد حمایت و پشتیبانی قدرت های غربی هستند. غربی‌ها به ظاهر، ائتلاف ضد داعش تشکیل داده اند اما در واقع حامی این جریان هستند و در چارچوب اسلام ستیزی، در تبلیغات خود از آنها به عنوان «دولت اسلامی» نام می برند تا وجهه اسلام را تخریب کنند.".
    آیت الله خامنه ای همچنین با تأکید بر لزوم توکّل بر خداوند و نهراسیدن از توطئه ها و تهدیدهای قدرت ها گفت: "امروز همه اُمّت اسلامی در مقابله با جریان جاهلیّت وظائفی بر دوش دارند که اگر این وظایف را انجام دهند از اجر و ثواب الهی برخوردار خواهند شد. نصرت اسلام و مسلمین در نهایت، قطعی است.".

    انعکاس جهانی این اظهارات
    ................

    اظهارات رهبر ایران و انقلاب اسلامی در جمع شرکت کنندگان در سی و سومین دوره مسابقات بین المللی قرآن، بویژه از آن لحاظ که آمریکا را «شیطان بزرگ» خوانده است انعکاس جهانی یافت. آیت الله خمینی بنیادگذار جمهوری اسلامی ایران در 1358 (37 سال پیش از این) آمریکا را «شیطان بزرگ» لقب داده بود ـ اصطلاحی که توسط برخی، در نوشته ها و گفته ها به نقل از او بکار می رود. تیترهای چند نشریه از گوشه و کنار جهان که اظهارات رهبر ایران را نقل کرده اند به عنوان نمونه در زیر کُپی (اِسکَن) شده اند:

    Ayatullah.jpg




    Ayatullah2.jpg




    Ayatullah3.jpg




    Ayatullah4.jpg

    گزارش طولانی پنجشنبه 19 ماه می 2016 وال استریت جرنال درباره ایران

    «وال استریت جرنال» روزنامه محافظه کار، سراسری و پُرتیراژ آمریکا پنجشنبه 19 ماه می 2016 (30 اردیبهشت 1395) یک گزارش طولانی از نوع «خبر و نظر» درباره ایران منتشر ساخته است که تیتر و نخستین پاراگراف های آن در صفحه اول و دنباله آن در صفحه دهم این روزنامه درج شده بود. دنباله مطلب تقریبا دو سوم صفحه دهم این روزنامه را اشغال کرده بود. مطلبی است قابل تأمل. تیتر و پاراگراف های مندرج در صفحه اول این روزنامه در زیر کُپی شده است:

    Wsj-ed.jpg








    در قلمرو انديشه

    وضعيت دمكراسي در زادروز افلاتون - تمرین دمکراسی ناقض تعاریف آن


    platoed.jpg

    تصوير مجسمه افلاتون
    21 ماه می = 31 اردیبهشت زادروز افلاتون ـ انديشمند بزرگ يونان باستان به دست داده شده است كه بسال 427 پيش از ميلاد به دنيا آمده بود. [طبق برخی از روزشمارها؛ سال 424 و پاره ای دیگر: 428 پیش از میلاد]. انديشه هاي افلاتون به ويژه در زمينه دمكراسي، بيش از هر فيلسوف عهد باستان در شكل گرفتن افكار انديشمندان قرون جديد و معاصر نفوذ داشته است. [کلیستنسCleisthenes یونانی دهها سال پیش از افلاتون فرمول خود برای دمکراسی آتن را به دست داده بود که در سال 508 پیش از میلاد به اجرا درآمد ولی در دمکراسی او که نوعی دمکراسی مستقیم بود؛ زنان، افراد بدون زمین، بردگان و مردان جوان زیر 20 سالگی از مشارکت محروم بودند. دمکراسی از دو کلمه یونانیDemos = مردم وKratos=حکومت ساخته شده است.]. در کتاب «جمهوری» اثر افلاتون؛ جامعه، حکومت، دولتمرد، قانون و عامل مشترک آنها ـ دمکراسی بر پایه ای درست تعریف شده اند. به نظر افلاتون، هر کس نمی تواند رئیس، مدیر و مسئول شود مگر اینکه شرایط آن را داشته باشد ازجمله هوش سرشار و آگاهی [معلومات] داشتن، منطقی بودن، کنترل نَفس داشتن، کننده کار بودن و شایستگی انجام آن را داشتن و علت و معلول را تشخیص دادن و ... و بالاخره مسئولیت انتخاب کننده که باید از میان بهترها بهترین را برگزیند.
    گرچه نتيجه انتخابات چند دهه اخير در كشورهاي مختلف، انديشمندان معاصر را بر آن داشته است كه بگويند مشاركت و شناخت، اراده و آزادي عمل راي دهندگان در تمرين دمكراسي اصيل (تأمین حكومت مردم) و در نتيجه تحقّق آن به معناي واقعي كلمه، حتي در كشورهاي بسيار پيشرفته در انسانیّت و مدنیّت (نه، تنها در صنایع و فنون) هم آن طور كه بايد، عملي نشده است. احزاب و مطبوعات ابزارهای دمکراسی هستند. و روزنامه نگار و تاریخ نویس پلیس ناظر بر آن که باید مدارک را جمع آوری و به صورت پرونده به قاضی تاریخ بدهند تا قضاوت کند و حکم این قاضی که پاک شدنی نیست وضعیت یک جامعه از: رشد فکری مردم، تا وضعیت معیشت، جرائم و میزان فساد دولتیان را به دست می دهد. این اندیشمندان هر ناهنجاری در جامعه را مربوط به میزان فساد دولتی و فساد دولتی را نتیجه ضعف و یا نبود دمکراسی می دانند و می گویند که اکر تمرین دمکراسی (انتخابات) خوب و مطابق اصول باشد مدیران دولتی هم خوب و واجد شرایط خواهند بود و فساد؛ هیچ و یا بسیار کم. در جامعه ای که در آن فساد نباشد، همگان بر حسب استعداد خود در پیشرفت ها مشارکت می کنند و مردم شاد خواهند بود که شادی مردم ارتباط به ثروت بیش از ضرورت ندارد ـ خاطر آسوده و نبود فساد و تباهی عامل شادی و رضایت است ـ همان را که انسان در طلب آن است.
    به نظر اين انديشمندان، عوام الناس (توده ها) قبلا و وسيعا بايد آموزش دمكراسي ببينند و با فلسفه انتخاب نماينده (وکیل) از جانب خود عميقا آشنا شوند و با تمام وجود ـ علاقه و احساس مسئوليت ـ در انتخابات مشاركت كنند.
    بسياري از اين انديشمندان گفته اند که در گوشه و کنار جهان، دمکراسی به صورت تظاهر به آن درآمده و خواستار تجديد نظر در روش هاي تمرين دمكراسي و بازسازي ابزارهاي مربوط شده اند و گفته اند كه وضعيت دمكراسي سال به سال نمايشي تر و ظاهري مي شود زيرا كه احزاب برپايه منافع اشخاص ايجاد و يا تغيير شكل مي دهند، سه دسته از رسانه ها ـ نشریات، رادیوتلویزیون ها و فیلم ها ـ در کنترل و مالکیّت اصحاب منافع، شیفتگان قدرت و سیاستبازان قرارگرفته و یا اینکه هرچه بيشتر تجاري و محل كسب درآمد شده اند، اشتیاق به تألیف (کتاب که رسانه دیگر است) کاهش یافته، ابزارهای انتقال (سرچ انجین ها، نِت ورک های بین مردمی و خبرگزاری ها) مستقیم و یا غیر مستقیم در کنترل دولت ها، قدرت ها و قدرت طلبان درآمده و مطمح نظر سازمانهای اطلاعاتی. روزنامه نگار و تاریخ نویس ِ به مفهوم واقعی کلمه موجودهایی کمیاب شده اند، اصحاب منافع و قدرت به طرق مختلف، «دورنگری، اندیشیدن و محاسبه» را از توده ها سلب و آنان را تلقین و تشویق به بردن لـ*ـذت از لحظات زندگی، سرگرمی ها، لَهو و لَعِب می کنند و در خود مشغول می سازند تا به هر سوی که بخواهند بکشانند. در این وضعیت، طبقه کوچکي با استفاده از بي اعتنايي و غفلت توده ها نسبت به فرضيه ها و اصول دمكراسي كه «همانا انتخاب بهتر ها و داوطلبان صميمي خدمت به جامعه خود و بشريت» است دارد به صورت «مشتاقان حكومت كردن بر ديگران، سلاطين كوچولو، رؤساي مادام العمر و ...» ايجاد مي شود كه پس از ريشه گرفتن آن، تصحيح وضعيت با راههاي متعارف امكان پذير نخواهد بود. تجديد انتخاب مكرّر همان نمايندگان، خريد تمايل مردم به نامزد مورد نظر با آگهي و اعلان و هزينه كردن پول (تبليغات)، نبود منطق انتخاباتي و ... از جمله اين مسائل و انحراف از اصول و تعاريف دمكراسي است. تا دیر نشده است؛ دولت ها، استادان فرضيه دمكراسي و مُصلحين بايد چشم و گوش راي دهندگان براي گزينش هرچه بهتر و دقيقتر را باز كنند، رای دهندگان باید از مسئولیت خود در قبال جامعه ـ امروز و فردا ـ آگاه باشند و هر رای دهنده باید از خود سئوال که هدف نامزد انتخاباتی از قبول وکالت و مسئولیت چیست؟، خدمت به جامعه و یا به خود و منافع دوستان و .... متدهاي دمكراسي در هر جامعه بايد برپايه شرايط و روانشناسي اعضای آن جامعه باشد. بنابراين، تا صدها سال ديگر هم نمي شود يك الگوي تمرین دمكراسي [الگوی واحد] براي همه جوامع بشر در نظر گرفت و به اجرا درآورد. تمرین دمکراسی با تعاریف و اصول دمکراسی [که واحد است] فرق دارد. تمرین دمکراسی در یک جامعه متناسب با شرایط آن می تواند به صورت انتخابات چند مرحله ای، شرایط نامزدی و پیش شرط ها باشد. باید ثابت شود که یک نامزد صرفا به خاطر خدمت بی دریغ می خواهد انتخاب شود نه برای اطفاء حس جاه طلبی، آزمندی و دستیابی به قدرت که جامعه از این انتخاب سودی نخواهد بُرد.
    به نظر بسیاری از انديشمندان، دمكراسي طبق فرضیه های فلاسفه یونان قدیم را در جوامع كوچك (روستاها، شهرهاي كم جمعيت و كوي و برزن شهرهاي بزرگتر) مي توان به صورتي دقيقتر پياده كرد و در اصل هم، این فرضيه ها براي شهر آتن آن زمان طراحي شده بود كه نفوس چنداني نداشت. بنابراين، عملي ترين راه انتخابات، فعلا بايد به صورت هرم دمكراسي (شبيه به روش ساويت ها در روسيه پس از انقلاب 1917، ولي نه ظاهري بلكه واقعي) باشد ـ انتخابات چند مرحله ای.
    کم هزینه ترین محل برای آموزش دمکراسی، احزاب هستند ـ احزابی که توسط اصحاب منافع و عاشقان قدرت تاسیس نشده باشند که هدف شان از تاسیس حزب، استفاده از آن به صورت پلکان ترقی باشد و سوء استفاده های بعدی. تفسیر مطبوعات از تحولات حکومتی در گوشه و کنار جهان ـ اگر هنوز مفسّر بی غرض باقی مانده باشد ـ نوعی آموزش غیر مستقیم دمکراسی و درس گرفتن از خوب دیگران و هشدار گرفتن از بَد آنان است.
    افلاتون شاگرد سقراط و معلم ارسطو و بنيادگذار آكادمي (مدرسه علوم، فلسفه و ادبيات) بود. آثار او به صورت گفت و شنود (مناظره) است كه معروف ترين آنها «جمهوري» است و همچنين «پوزش» و «ذات عدالت».
    افلاتون در سال 399 پيش از ميلاد شاهد خودكشي آموزگارش سقراط به حكم دادگاه آتن (محكمه خلق) بود و در اين باره نوشته است كه سقراط پيشنهاد فرار از آتن را رد كرد و به حكم دادگاه كه مي دانست درست نبوده تسليم شد و جام زهر را نوشيد تا احترام به قوه قضايي كه حفظ حقوق مردم و امنيت و آرامش آنان برعهده آن است محفوظ بماند. اين نظر افلاتون كه سران دولت ها بايد فيلسوف باشند و يا فلسفه بدانند و نيز نخبگان داراي يكي از اين سه خصلت؛ هوشمندي (آگاه)، دليري (شجاع) و زور بازو بايد باشند تا كنون در هيچ تفسيري رد نشده اند. [هدف از زور بازو=نيروي جسماني، سلامت جسم است ـ که گفته اند عقل سلیم در بدن سالم است و نیز آگاهی از فنون رزم]. افلاتون برجستگان يك ملت را دو گروه كرده است: مردان (افراد) عمل و مردانِ فكر، كه جامعه بايد از هر فرد در جاي خود استفاده كند و اگر هر دو شرط در يك و يا چندين عضو يك جامعه جمع باشد، كه خوشا به حال آن جامعه. افلاتون روي مديريت شايسته و استفاده بهينه يك جامعه از دانش، استعداد، لياقت و مهارت اعضاي خود تاكيد و سفارش بسيار كرده است.
    افلاتون (پليتو Plato، كه پلاتون در زبان يوناني به معناي چهار شانه است، بنابراين نام دوران كودكي او بايد چيز ديگري باشد) در 74 سالگي در سال 347 پيش از ميلاد درگذشت.








    در دنياي داستان نويسي

    زادروز هارولد رابينز که 25 داستان او 750 ميليون نسخه فروش داشت


    0521haroldrobbins.jpg
    Harold Robbins


    «هارولد رابينز Harold Robbins» نويسنده اي كه حقايق مكشوفه و استنباط خودرا به صورت داستان مي نوشت 21 ماه مي 1916 به دنيا آمد. داستان هاي معروف وي که 81 سال عمر کرد عبارتند از: هرگز با غريبه دوست نشو، خانه شماره 79 خيابان پارک، بانوي تنها، کافي نيست، تايکون (توانگر)، روياي بازرگانان و ....
    رابينز تنها وضعيت و رويدادهايي را که خود تجربه کرده بود و يا شاهد عيني آنها بود به صورت داستان مي نوشت و لذا نوشته هايش بردل مي نشينند و پند مي آموزند. وي 25 داستان نوشت که به 32 زبان ترجمه شده و تا سال 2010 هفتصد و پنجاه ميليون نسخه فروش داشته اند. با اين همه مخاطب، وي در رديف داستان نگاران رديف اول جهان در قرن 20 قرارگرفته است. داستان «روياي بازرگانان» درباره تفکر فيلمسازان هاليوود و آزمندي آنان است. پدر رابينز از روسيه به آمريکا مهاجرت کرده و وي درنيويورک به دنيا آمده بود. رابينز 14 دسامبر 1997 درگذشت.








    در دنياي تاريخ‌نگاري

    مورخ سويسي: ايران ابر قدرت انديشه و قلم در قرون وسطا

    21 ماه مي زادروز «اميل ارماتينگر» مورخ سويسي است كه بسال 1873 چشم به جهان گشود. وي در اثر مهم خود «تاريخ ادبيات جهان» در مقدمه فصل «ادبيات ايران در قرون وسطي» خاطر نشان كرده است كه در اين قرون (قرون وسطا)، ايرانيان با خلق آثاري بي همتا، ميهن خودرا يك بار ديگر ابرقدرت جهان كرده بودند، اين بار با انديشه و قلم، نه زور سرباز و نيزه. در اين قرون، ايرانزمين در معرض تاخت و تاز لاينقطع قبايل خارجي و بويژه آلتائيک ها بود و به ايرانيان مجال فعاليت حكومتي نمي داد. تا نيمه قرن هفتم ميلادي، قسمت بزرگي از تلاش هر دولت وقت ايران صرف اين مي شد كه قبايل خارجي كه تمدني عقب مانده داشتند و غارت كردن ملل متمدن و انسان شهرنشين به صورت فرهنگشان در آمده بود پاي به قلمرو ايران نگذارند.
    اميل ارماتينگر در فصل «نوشته هاي باقيمانده از جهان باستان»، سنگنبشته هاي ايران، اَوِستا و زند اوستا و نيز عقابد ماني و كتب ديگر از جمله ترجمه كليله و دمنه از هندي به «پارسي ميانه»، يادگار زريران، كارنامك اردشير پاپكان و ... را به تفصيل شرح و در رديف ادبيات جهان در عهد باستان قرار داده است.









    در قلمرو رسانه‌ها

    يك نمونه ديگر از ضعف خبرنويسي و انشاء خبر در روزنامه هاي تهران

    روزنامه «همشهري» چاپ تهران كه ناشر آن شهرداري اين شهر است در شماره 24 ماه مي سال 2006 خود چنين گزارش كرده بود:

    "رئيس مركز حفاظت اطلاعات قوه قضائيه از دستگيري بيش از ۱۰ نفر از اعضاي باندي خبر داد كه با تطميع و تهديد و جعل اسناد در پرونده هاي قضايي مردم، از آنان اخاذي مي كردند.
    به گزارش روابط عمومي قوه قضاييه اصغر جهانگير افزود: اعضاي اين باند به عنوان اشخاص ذي نفوذ و داراي عناوين جعلي با قبول پرونده هاي مردم، آنها را تطميع مي كردند و در صورت عدم موافقت صاحبان پرونده متوسل به تهديد شده و حتي براي مراحل مختلف رسيدگي پرونده ها، نرخ هاي متفاوتي تعيين كرده بودند.
    پرونده بعضي از افراد در خانه اعضاي دستگير شده اين باند پيدا شده است.
    وي همچنين ادامه داد: غالب كساني كه دستگير مي شوند، هيچ ارتباطي با دستگاه قضايي ندارند و تحت عناوين مختلف سعي در اخاذي از مردم و گرفتن روحيه اميد و اعتمادي كه در سايه نظام مقدس جمهوري اسلامي پيدا شده، دارند.".

    اين بود متن خبر، بدون كم و كاست. نگارنده اين تاريخ آنلاين با پنجاه و 7 سال كار روزنامه نگاري كه چيزي از اين خبر نفهميد، چه رسد به يك مخاطب معمولي. وقتي يك مخاطب نتواند از يك خبر، اطلاعي به دست آورد از خير خواندن خبر و خريدن روزنامه مي گذرد. همان زمان صفار هرندي وزير ارشاد وقت كه يك روزنامه نگار با تجربه است از كاهش تيراژها ناليده بود. يكي از دلايل كاهش تيراژ همين مبهم نوشته شدن اخبار است. نوشتن خبر، اصول و قواعد دارد. دبير خبر نبايد يك خبر ناقص و مبهم را به صفحه بندي ارسال دارد. بايد آن را به خبرنگار بازگرداند تا تكميل كند. براي قابل فهم شدن خبري كه در بالا آمده است بايد چند مفسر بنشينند و آن را تفسير كنند تا مفهوم شود. رسالت اجراي بند دوم اصل سوم قانون اساسي بر عهده وزارت ارشاد است. براي وزارت ارشاد راه ديگري وجود ندارد جز قطع كمك هاي مالي دولت به نشريات و دادن پروانه انتشار نشريه به روزنامه نگار حرفه اي. روزنامه نگار حرفه اي محال است خبر ناقص را براي چاپ ارسال دارد. كمك مالي دولت باعث مي شود كه ناشر روزنامه از پايين بودن تيراژ و فروش نداشتن نهراسد. ناشري كه متكي به كمك مالي دولت باشد نمي رود خبرنگار ماهر كه كمياب و گران است بيابد و استخدام كند.




    ساير ملل

    پيروزي بزرگ هانيبال کارتاژي بر روميان ـ جنگ براي جلوگيري از قدرت شدن روم

    21ماه مي سال ۲۱۶ پيش از ميلاد نيروهاي كارتاژ Carthage (بخشي از شمال آفريقا به مرکزيت تونس) به فرماندهي هانيبالHannibal كه وارد شمال ايتاليا شده بود، در اين منطقه ارتش روم را شكست دادند. در اين جنگ که در آن هانيبال فيل جنگي هم بکار بـرده بود و اين فيلها را از کوههاي آلپ عبور داده بود بيش از 45 هزار نظامي رومي كشته شدند. هانيبال قبلا اسپانيا و قسمتي از فرانسه را گرفته بود. لشکرکشي هانيبال به انتقام تعـ*رض روميان به کاتاژ و نيز پيشگيري از ابرقدرت شدن آنان بود. کارتاژي ها مخلوطي از نژاد فنيقي (لبناني ـ سوري) و بِربِر Beber بودند و پونيک Punic خوانده مي شدند. لشکرکشي هانيبال به ايتاليا که 15 سال طول کشيد و شامل چند نبرد بود مورد خرسندي دولت سلوکيان ايران و نيز يونانيان بود زيراکه بمانند کارتاژي ها نمي خواستند روميان ابرقدرت شوند. در آن زمان، روم هنوز يک قدرت بزرگ نشده بود. پيش از هانيبال، پدر او «هاميلکار بارکا» با روميان جنگ کرده بود و لشکرکشي هانيبال، دومين جنگ پونيک ها با روميان بود و سومين جنگ را برادر هانيبال فرماندهي کرد.
    جنگهاي هانيبال کشور اورا دچار مشکلات مالي کرد و وي براي حل اين مسائل دست به اصلاح ضوابط مالياتي زد که باعث ناخرسندي اربـاب ملک و بازرگانان شد و کناره گيري کرد، به دربار سلوکيان آمد و مشاور نظامي آنان شد. سپس به ارمنستان رفت و آنگاه خودکشي کرد.
    hanibal-ed.jpg
    اين مجسمه که گفته شده است متعلق به هانيبال است مدتها پيش در شبه جزيره ايتاليا به دست آمده است


    مورخان وي را يک نابغه نظامي مي دانند و در اين زمينه اخيرا کتابي منتشر شده است که عکس اورا پشت جلد آن چاپ کرده اند (عکس زير).
    hanibal-book.jpg








    اصلاحات نظامي «ماريوس» بر پايه تشکيلات ارتش ايران باستان


    gaius-marius-1.jpg

    تصوير مجسمه Gaius Marius
    ژنرال «گايوس ماريوسGaius Marius » فرمانده ارتش روم، در اين روز در ماه مي سال ۱۰۷ پيش از ميلاد سياستمداران و دولتمردان رومي را قانع كرد كه اين كشور ارتشي مشابه ارتش ايران دوران هخامنشيان لازم دارد تا ابرقدرت واقعي و دائمي شود و همانند هخامنشيان، مردم بدون زمين و مزرعه و القاب هم بايد بتوانند وارد اين ارتش شوند و شرط ثروت و اشرافيت بايد از انتخاب شدن به سناتوري حذف شود و ....
    تا آن زمان ارتش روم مركب از مردان داوطلب طبقات اول و دوم جامعه اين كشور [اشراف و زميندارها و اربـاب ملک]بود كه بدون دريافت دستمزد، و صرفاً به منظورخدمت به وطن [در حقيقت، حفظ اموال خود و بدست آوردن اموال بيشتر از طريق تقسيم غنائم] به جنگ مي رفتند و پس از پايان هر جنگ، ديگر عملاً ارتشي وجودنداشت. ماريوس كه تاريخ هخامنشيان و نوشته هاي مورخان يوناني را خوانده و در يك جنگ نيز با ايرانيان روبه رو شده بود عقيده داشت كه روم به ارتشي دائم مركب از همه داوطلبان از طبقه پايين تا بالا لازم دارد كه سپاهيگري را نه تنها خدمت به وطن بلکه شغل و منبع درآمد قرار دهند و به مدت ۲۰ سال، شب و روز آماده خدمت باشند و در سربازخانه ها بسر برند. اين پيشنهاد ژنرال ماريوس به تصويب رسيد و روم در سايه آن داراي يك ارتش دائمي نيرومند شد و قرنها ابر قدرت باقي ماند. اين رويداد در تاريخ عهد باستان «رفورم نظامي گايوس ماريوس» عنوان گرفته است. وي چندبار به سمت کنسول روم انتخاب شد و يک بار رقيب خودرا روانه جنگ با مهرداد پادشاه ايراني تبار پنتوس (منطقه اي در حاشيه درياي سياه) کرد.





    آغاز حمله نظاميان به کمون پاريس


    commune.jpg



    در اين روز در سال 1871حمله نظاميان فرانسوي به كمون پاريس آغاز شد كه در اين جنگ خياباني خونين و تن به تن که تا 28 ماه مي طول کشيد بيش از 20 هزار كمونارد كشته و 38 هزار تن ديگر اسير شدند. حکومت پاريس از 18 مارس تا 28 ماه مي در دست شورايي که چپگرايان در آن اکثريت داشتند اداره مي شد. بسياري از كموناردها كه در اين مدت بر پاريس حكومت كردند زنان بودند. در جلسات کمون (شورا) ميان مارکسيست ها و آنارکيست ها همواره اختلاف نظر بود. پايتخت فرانسه از زمان شکست ارتش اين کشور از آلمان در کنترل گارد ملي مرکب از مردم شهر و سپس کمون دو پاريس بود که افراد کمون خيابانها و کوچه ها را براي دفاع، به صورتي که در عکس ديده مي شود سنگربندي کرده بودند.





    اعدام«اميل هانري» آنارشيست فرانسوي و اشاره اي به اظهارات او در دادگاه: هيچ ثروتمندي بي گـ ـناه نيست


    0521emilehenny.jpg
    اميل هنري

    بيست و يکم ماه مي سال 1894 «اميل هانري Emile Henry » آنارشيست 22 ساله فرانسوي كه كافه پاتوق ثروتمندان (بورژواها) را در پاريس با انفجار بمب ويران ساخته بود كه ضمن آن يك تن كشته و 20 نفر مجروح شده بودند و چند اتهام ديگر از اين دست، به حكم دادگاه با گيوتين گردن زده شد. وي كه وابسته به يك فاميل اعيان بود در دادگاه گفته بود كه به نظراو، هيچ ثروتمندي بي گـ ـناه نيست.
    اگر دفاعيات «اميل هانري» در ماه مي 1894 که در محکمه ايراد شد مورد توجه قرار گرفته بود تكرار آن تا به امروز ادامه نداشت. اتهامات «اميل هانري» چند مورد بمب گذاري منجر به مرگ و جرح و ويراني از جمله قرار دادن بمب در راهرو ساختمان يك كمپاني معدن، در پاسگاه پليس و همچنين در كافه پاتوق ثروتمندان بود.
    اميل دانشجوي دانشگاه بود. پدر «اميل» با اينکه وابسته به يک خانواده از اشراف بود با انقلابيون فرانسه همکاري مي کرد و از اعضاي كمون پاريس بود. وي در سال 1871 با خانواده اش به اسپانيا گريخته بود که سال بعد، اميل در اين كشور به دنيا آمده بود و بنابراين از كودكي با افكار انقلابي و مبارزه با ظلم و تعدّي و دفاع از طبقه تنگدست آشنا شده بود. اميل با اين افکار در دانشگاه به صف آنارشيستها كه پرچم مبارزه با ظلم و كاهش قدرت حكام (با توزيع اختيارات دولت ميان شوراهاي محلي) را به دوش مي كشيدند پيوسته بود. [در دهه هاي آخر قرن 20 و دهه اول قرن 21 عنوان تروريست بر افرادي با طرز عمل آنارشيست ها گذارده اند.]. پس از دستگير شدن، دفاعيات اميل در دادگاه كه در حقيقت بيان انگيزه بود از اسناد مهم تاريخ معاصر است. وي گفته بود كه اظهاراتش براي رهانيدن خود از اعدام نيست و صرفا به خاطر دادن هشدار به مقامات ارشد دولتي است تا «علت» را بشناسند و برطرف سازند و سراغ «معلول» نروند كه اصل مسئله را حل نمي كند.
    دفاعيات اميل در كتب درسي رشته هاي تاريخ دانشگاهها آمده بود، مخصوصا كه روز اعدام او، 22 مي، مصادف با سالروز رويدادي بود كه در شب آن روز (22 مي سال 1176 ميلادي) فدائيان (اسماعيليه) در چادر صلاح الدين ايوبي كه درحاشيه حلب (قديمي ترين شهر سوريه و دومين شهر فعلي اين كشور از نظر جمعيت) استقرار يافته بود به عنوان هشدار، خنجر و نوشته اي گذارده بودند كه از محاصره نظامي پايگاه آنان دست بردارد، به همان گونه كه گروه ايراني اين جمعيت (الموتي ها) چنين خنجري و نوشته اي را در خوابگاه سلطان سنجر قرار داده بودند و صلاح الدين هشدار را پذيرفته بود. مي دانيم كه واژه بين المللي «اسسين» به معناي تروريست از كلمه حشاشين است كه ماركوپولو و يك سياح اروپايي ديگر بر فدائيان (سازمان تاسيس شده توسط حسن صباح) گذارده بودند و تا به امروز بكار بـرده مي شود.
    اميل در جلسه دادگاه گفته بود: تجربه كوتاه من نشان داد كه بر خلاف تصور هر انسان ناآلوده - تنها چاپلوسي، دروغگويي، دو رويي، حيله، تقلب و داشتن استعداد ظلم كردن، اجحاف و حق كشي وسيله كسب قدرت و ثروت و داشتن زندگاني مرفّه است و كسي در انديشه تامين عدالت براي تنگدستان، رنجبران و ضعفاء نيست. ضعفاء با بدبختي و مشقت زندگي مي كنند و در ميان فقر و حرمان مي ميرند؛ درست مثل اين كه به دنيا آمده اند تا رنج ببرند و وسائل خوشي و زندگاني مرّفه شمار كمي را تامين كنند و اين وضعيت مرا به تغيير دادن اين وضعيت برانگيخت و ....





    سوهارتو و بازي سرنوشت


    0521soharto.jpg

    سوهارتو پير و متهم ـــ سوهارتو كودتاگر
    ژنرال سوهارتو 21 ماه مي 1966 با كودتا در اندونزي قدرت را به دست گرفت. وي ظرف سه ماه بيش از يكصد هزار كمونيست را در آن كشور نابود كرد.
    سورهارتو 32 سال بعد در همين روز بر اثر فشار مخالفان كه اورا متهم به فسادمالي و ديكتاتوري كرده بودند و نيز تظاهرات پي گير مردم مجبور به كناره گيري شد و بعدا نيز تحت تعقيب قضايي قرار گرفت.
    در پي اين رويداد به تدريج گروهي از همان دسته اي كه توسط سوهارتو و همدستانش بر كنار شده بودند به قدرت باز گشتند و دختر سوكارنو براي يک دوره بر جاي پدرش كه سوهارتو او را بر كنار كرده بود نشست. دكتر احمد سوكارنو بنياد گذار جمهوري اندونزي بود كه سوهارتو قدرت حكومتي را از او گرفت. سوهارتو و همدستانش به خواست و حمايت غرب سوکارنو را از کار برکنار کردند تا نه تنها به نفوذ چين و شوروي در اندونزي پايان داده شود، بلکه جنبش عدم تعهد که سوکارنو يکي از بنيادگذاران آن بود تضعيف و بي دندان شود و هر دو هدف با برکناري سوکارنو تامين شد.





    روزي که راجيو گاندي (پارسي - هندي) کشته شد


    0521rajiv.jpg

    راجيو
    21 ماه مي سال 1991 راجيو گاندي 47 ساله نخست وزير پيشين هند كه از جانب پدرش فيروز، يك پارسي بود درجريان تبليغات انتخاباتي در منطقه تاميل نادو (نزديک مدرس) توسط يك زن در يك انفجار انتحاري كشته شد. اين زن که بمب را بر شکم بسته بود از هواداران ببرهاي تاميل (جدايي طلبان سريلانکا) بود. راجيو در زمان نخست وزيري خود، واحد نظامي به سريلانکا فرستاده بود تا به برقراري صلح کمک کنند که تاميلي ها اين عمل را اقدامي برضد خود که خواهان استقلال بوده اند تلقي کرده بودند. راجيو درجريان تيليغ براي يک نامزد محلي از حزب کنگره به «تاميل نادو» رفته بود تا در اجتماع مردم سخنراني کند.
    راجيو پسر اينديرا که قبلا خلبان هواپيماي مسافربر در خطوط «ايراينديا» بود پس از مرگ برادرش «سنجاي» وارد سياست شد و بعد از قتل مادرش، نخست وزيري هند را پذيرفت ولي هنوز دوره اش به پايان نرسيده بود که کناره گيري کرد. سونيا همسر ايتاليايي تبار راجيو، اينک بالا ترين مقام حزب کنگره را که نهرو پدر بزرگ راجيو از موسسان آن بود برعهده دارد.





    بازرسي دفتر احمد چلبي در بغداد! - مردي که از آمريکا پول مي گرفت و ...!


    chalabibroken.jpg

    قاب عكس شكسته چلبي
    20 ماه مي 2004 خبر اول بخش مشروح اخبار شب شبكه هاي تلويزيوني آمريكا و تيتر اول روزنامه هاي بامداد روز بعد ( 21 ماه مه ) اين كشور بازرسي از دفتر و منزل احمد چلبي و ضبط اسناد و كامپيوتر هاي او و گلوله زدن به قاب عكسش بود. اين رسانه ها از چلبي به عنوان فردي كه تا چند روز پيش از آن بازرسي، نزديكترين همكار پنتاگون بود و جمعا 27 ميليون دلار بابت گزارشها و همكاري خود از آمريكا دريافت داشته نام بـرده و اشاره كرده بودند كه قبلا قرار بود او را بر جاي صدام حسين بنشانند.
    هنگام بازرسي از خانه احمد چلبي در بغداد، او را از اطاق خوابش بيرون كشيده بودند. مقامات آمريكايي اين اتهام چلبي را كه سازمانهاي اف. بي. آي و «سيا» در بازرسي خانه او دست داشتند تكذيب كرده و گفته بودند كه پليس عراق به دستور مقامات قضايي محلي دست به بازرسي زده بود و آمريكا دخالت نداشت.
    چلبي عضو شوراي حاكمه وقت عراق پس از بازرسي از خانه و دفترش گفته بود: وقتي آمريكاييان با دوست خود چنين كنند با ديگران چه خواهند كرد.
    رسانه هاي آمريكا آخرين دريافتي ماهانه چلبي از خزانه اين دولت را 340 هزار دلار ذكر كرده بودند. برخي عراقي ها گفته بودند كه تيراندازي به قاب عكس چلبي كه نشانه تنفر پليس تازه عراق ازوست؛ نكته اي است كه ديگران بايد به آن توجه کنند!. به باور اصحاب نظر، گزارش هاي نادرست و ساختگي احمد چلبي از تلاشهاي اتمي دولت صدام حسين و مصاحبه هاي تلويزيوني وي در اين زمينه، سند حمله نظامي آمريکا به عراق قرار گرفته بود که اين دولت از مدتها قبل در فکر استقرار در عراق جهت حفظ اقتدار جهاني خود بود. چلبي در زمان صدام حسين به صورت «خود تبعيدي» در خارج از عراق زندگي مي کرد و سازماني جهت مبارزه با صدام تاسيس کرده بود.
    جمعه شب ( 21 مه 2004) شبكه «اي بي سي» آمريكا گفت كه يكي از اتهامات وارده به احمد چلبي تماس با مقامات جمهوري اسلامي ايران و دادن اطلاعات محرمانه به آنان بوده است كه اين اطلاعات را از مقامات آمريكايي به دست آورده بود.

    chalabiemerge2.jpg
    احمد چلبي، هوشيارزيباري، بانو رند الرحيم نماينده سياسي عراق در واشنگتن و عدنان پاچه چي از مدعوين مراسم نطق سالانه رئيس جمهور آمريكا در اجلاس مشترك دو اطاق كنگره در بيستم ژانويه سال2004 بودند كه در دو عكس ادغام شده بالا در كنار لورا بوش همسر جورج بوش در تالار كنگره ديده مي شوند. در گوشه بالايي سمت چپ اين عكس ادغام شده، پشت جلد مجله نيوزويك با عكس چلبي در قاب شكسته و تيتر مربوط به او آمده است







    افشاگري شبكه «اي. بي سي» در باره سوابق مستشاران آمريكايي زندان ابوغريب (عراق)

    شبكه تلويزيوني «اي بي سي» آمريكا در بخش اخبار مشروح ساعت شش و نيم بعد از ظهر بيستم مي 2004 خود از قول خبرنگار ويژه اش گزارش داد كه برخي از مستشاران زندان ابوغريب كه در آمريكا استخدام و اعزام شده بودند در آمريکا هم سابقه اذيت و آزار زندانيان را داشته بودند. اين عده براي راه اندازي مجدد و رو به راه كردن زندان «ابوغريب» به عراق فرستاده شده بودند.
    «اي بي سي» اضافه كرده بود كه «لين مك كاتر» يكي از اين كميسيونرها قبلا در ايالت يوتا مدير زندان بود و در سال 1997 يك امريكايي زنداني به نام «مايكل والنت» را كه مشكل رواني داشت و به حرف زندانبابان اعتنا نمي كرد به مدت 16 ساعت به صندلي بسته بود كه بر اثر لخته شدن خون درگذشت. يكي ديگر «گري دلاند» بوده است كه در آمريکا به او برچسب ساديستيك بودن زده بودند. يك مستشار هم به نام«جان آرامسترانگ» تا سال 2003 رئيس زندان ايالت كانه تيكت بود كه اجراي تاكتيك او در اين زندان منجر به مرگ سه زنداني شده بود. از او براي آموزش زندانبانان ابوغريب استفاده شده است و ....
    اين شبكه همچنين عكس هاي تازه اي را كه از زندان ابوغريب به دست آورده بود منتشر ساخت كه نشان مي داد مامور آمريكايي پس از معاينه يك زنداني بر زمين افتاده (عراقي) و اطمينان از مرگ او، انگشت شست خودرا به علامت پيروزي بلند كرده بود (عکس پايين).

    abu.jpg








    نظر «کاسيانوف» درباره تغيير روش روسيه

    ميخائيل كاسيانف كه تا سال 2004 نخست وزير روسيه بود 20 مي 2005 گفته بود: ولاديمير پوتين رئيس جمهور دارد نظام حكومتي شوروي را با عناصر كاپيتاليسم دولتي برمنطقه روسيه حكمفرما مي سازد تا امپراتوري تازه اي بر اين پايه به وجود آورد. وي اضافه كرده بود كه با تغيير قانون انتخابات روسيه، امكان ورود مخالفان به دوما (پارلمان روسيه) و انجام هر گونه تغييري، ديگر وجود ندارد و انقلاب نرم (مخملي) به صورتي كه در گرجستان و اوكراين انجام شد در ساير جمهوري ها عملي نخواهد شد، زيرا كه مسكو چنين تحولي را نمي خواهد. طبق برخي اظهار نظرها، با حركات تازه پوتين، از اين پس، غرب نبايد انتظار روسيه آرام 13سال گذشته (از1991 تا 2004) را داشته باشد، آن دوره به تاريخ سپرده شده است.

    پس از 133 سال يك مكزيكي تبار دوباره شهردار لس آنجلس شد


    LA.jpg
    Antonio Villaraigosa

    نوزدهم مي 2005 يك پاپيوليست مكزيكي تبار 52 ساله به نام «آنتونيو ويلاراايگوساAntonio Villaraigosa» به سمت شهردار لس آنجلس، دومين شهر پرجمعيت آمريكا با 59 درصد آراء انتخاب شد كه يك رويداد تاريخي تلقي شده است. وي قبلا عضو شوراي شهر لس آنجلس بود كه صدها هزار ايراني از ساكنان آن منطقه بشمار مي آيند و از راي دهندگان هستند.
    با اين انتخاب، پس از 133 سال حكومت اين شهر بار ديگر به دست مكزيكي تبارها، ساكنان قديمي آن افتاده است.
    نيروهاي نظامي آمريكا در نيمه قرن نوزدهم با چند جنگ و شكست دادن ارتش مكزيك چند ايالت از جمله كاليفرنيا، آريزونا، نيومكزيكو، يونا،نوادا و قسمتي از کلرادو و ويومينگ متعلق به مكزيك را از اين كشور گرفتند كه طبق قرارداد «گوادولوپ ـ هيدالگو» ـ مصوب در19 مي 1848، دولت مكزيك با دريافت 15ميليون دلار پول از آنها صرف نظر كرد و پس از مدتي جمعيت غير مكزيكي اين مناطق (مهاجران اروپايي و چيني ـ ژاپني) فزوني گرفت و از سال 1872 شهرداري لس آنجلس از دست مكزيكي تبارها خارج شده بود كه در 19 مه 2005 دوباره به دست آنان افتاد.





    تا ماه مي 2005 بوميان ماساچوست قانونا حق ورود به شهر بوستون را نداشتند!

    پارلمان ايالت مشترك المنافع ماساچوست آمريكا 19 مي 2005 يك قانون مصوب سال 1675 (335 ساله) اين ايالت را لغو كرد. طبق اين قانون كه از 335 سال پيش به قوت خود باقي بود، بوميان آمريكا (سرخپوستان) حق ورود به محدوده شهر بوستون را نداشتند. گرچه اين قانون سالها عملا رعايت نمي شد ولي بوميان دو قبيله «پنوب سكات» و «نيپ نوك» كه در نزديكي بوستون سكونت دارند با ترس و لرز وارد اين شهر مي شدند و مي كوشيدند كاري نكنند كه پليس مداخله كند و به اين قانون قديمي استناد شود و مجرم شناخته شوند.
    اين قانون در زماني به تصويب شوراي مهاجران محل و تاييد دادگاه انگليسي مهاجرنشين ماساچوست رسيده بود كه بوميان مي كوشيدند اروپاييان مهاجر را كه از ديد آنان مهاجم بودند از اراضي نياكان بيرون رانند حتي با جنگ.









    برخي ديگر از رويدادهاي 21 مي


    • 878: شهر سیراکوز در جزیره سیسیل (ایتالیا) به دست الغالبه (مسلمانان شمال آفریقا) افتاد.


    • 1502: پرتغالی ها در اقیانوس اطلس به جزیره ای رسیدند که نامش را سِنت هلِنا گذاردند. این جزیره که بعدا به دست دولت لندن افتاد در دهه های دوم و سوم قرن 19 تبعیدگاه ناپلئون بناپارت شد و همینجا درگذشت.


    • 1840: نیوزیلند یک کُلَنی دولت لندن شد.


    • 1951: (سال 1330 خورشيدي) تهراني ها در ميدان بهارستان بر ضد مداخلات انگلستان و در همين روز درسال 1358 (درست 28 سال بعد) بر ضد مداخلات آمريكا تظاهرات كردند!.


    • 1956: آمریکا برفراز جزیره مرجانی بیکینی Bikini واقع در اقیانوس آرام بمب هیدروژنی آزمایش کرد.


    • 2003: در الجزاير در يك زمين لرزه شديد بيش از 2 هزار تن كشته شدند.
     

    ...zαнrα...*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/16
    ارسالی ها
    3,488
    امتیاز واکنش
    30,283
    امتیاز
    913
    محل سکونت
    تبــــ❤️ـــریز
    ايران

    روزی که «اِزمیر» یک بندر ایران در دریای اژه بود

    کوروش بزرگ در لشکرکشی سال 545 پیش از میلاد، به عمر دولت لیدی (آناتولیای غربی) پایان داد و به این ترتیب تمامی آناتولیا (ترکیه امروز) به تصرف ایران درآمد. شهر بندری اِزمیر که ساکنانش یونانی زبان بودند در ماه می این سال وارد قلمرو ایران شد. همه این سرزمین تا سال 333 پیش از میلاد بخشی از قلمرو ایران را تشکیل می داد و توسط ساتراپ های ایرانی اداره می شد. اسکندر مقدونی پس از دو پیروزی نظامی بر ایران در نبرد گرانیکوس (در 23 ماه مي سال 334 پيش از ميلاد) و نبرد ایسوس (18 ماه بعد و در 5 نوامبر 333 پیش از میلاد)، این مناطق را متصرف شد. این مناطق پس از انهدام سلوکی ها (جانشینان اسکندر) به دست اشکانیان ایرانی (پارتیان = خراسانیان)، دوباره از آن ایرانیان شدند. رومیان بعدا و پس از تصرف یونان با امپراتوری ایران همسایه شدند و ازمیر و مناطق ساحلی آناتولیا تا پایان عصر ساسانیان به مدت هشت قرن میان روم و ایران دست به دست می شدند و صحنه نبردهای نظامی و مبارزات سیـاس*ـی دو ابرقدرت وقت بودند.
    یونانیان اِزمیر را که اینک 2 میلیون و ششصدهزار جمعیت دارد (با حومه اش چهار میلیون) «سمورینا»، رومیان «سمیرینا» و سایر اروپاییان به اقتباس از رومیان «اسمیرنا» می نامیدند که عثمانی ها «ازمیر» تلفظ کردند ولی جهان غرب آن را تا 28 مارس 1930 همچنان «اسمیرنا» می نوشت که در این روز پُستخانه جمهوری ترکیه از اروپاییان و آمریکاییان خواست که باید «ازمیر» نوشته شود تا پاکتها و بسته های واصله توزیع شوند. «ازمیر» دومین بندر بزرگ جمهوری ترکیه است.






    نبردِ ري (تهران) ـ آغاز جنگ هاي تمام عيار و ميهني ايرانيان براي احياء استقلال ايران و تأمین حاکميت ملّي


    harun.jpg

    هارون الرشيد
    دهه سوم ماه مي در سال ۸۱۳ ميلادي نيرويي مركب از ۳۰ هزار داوطلب ايراني كه از خراسان بزرگتر به حركت آمده بود تا مأمون را كه از جانب مادر، ايراني بود خليفه عباسي كند و به اين ترتيب، ايران به استقلال خود نزديك شود، در حاشيه شمال غربی شهر ري (تهران امروز) سپاه امين به فرماندهي علي بن عيسي بن ماهان را درهم شكست و به همدان فراري داد.
    اين داوطلبان ايراني كه مجال نشان دادن شايستگي، دلاوري و ميهن دوستي يافته بودند در جنگ ۱۲ ژوئن ۸۱۳ ميلادي در همدان نيز ارتش ۹۰ هزار نفري عرب را تار و مار كردند كه ضمن آن علي بن عيسي كشته شد.
    داوطلبان ايراني سربازان فراري امين را تا بغداد دنبال كردند و ۲۵ سپتامبر سال ۸۱۳، پايتخت عباسيان را تصرف و امين را كه از طریق دجله در حال فرار بود دستگير كردند و سَر او را براي مأمون به خراسان فرستادند و به اين ترتيب مأمون خليفه شد، اما به وعده هايي كه داده بود عمل نكرد. انگيزه واقعي اين داوطلبان كسب استقلال وطن بود ـ نه نشانيدن مأمون برجاي امين.
    سوم نوروز آن سال هارون الرشيد در توس (خراسان) درگذشته بود، ولي برخلاف انتظار ايرانيان، در بغداد زبيده زن هارون که یک عرب بود پسر خود امين را جانشين پدر كرده و نوه اش را وليعهد او قرارداده بود. اين اقدام بهانه مناسبي به دست سران خراسان داد كه به هواخواهي مأمون برخيزند؛ تا نهايتاً بتوانند كسب استقلال كنند.
    امور اداري و مالي خلفاي عباسي كه باحمايت ايرانيان (ابومسلم خراسانی) بسال 749 ميلادي به قدرت رسيده بودند از همان آغاز كار هم در دست بزرگان ايران بود كه در تصميم گيري هاي سياسي نيز نقش تعيين كننده داشتند.
    بزرگان ايران در گوشه و كنار كشور به ويژه در خراسان از قبل، درانتظار فرصتي بودند تا استقلال و حاكميت وطن را احياء كنند كه شكست مروان اموي در كنار رود زاب از ابومسلم و روي كار آمدن عباسيان راه رسيدن به چنين فرصتي را براي آنان هموار ساخته بود و اين فرصت، با خليفه شدن مأمون به دست آمد.
    فرمانده ارشد سپاهيان داوطلب ايراني در جنگ با نيروهاي امين كه ژنرال طاهر ذواليمينين (طبق بعضي اسناد، زاده ايران ولي عرب تبار) بود پس از بر كرسي خلافت نشانيدن مأمون، و در بازگشت از فتح بغداد، در نيشابور اعلام استقلال كرد كه همان شب به دست عوامل خليفه بغداد به قتل رسيد، اما وطندوستان ديگري از سيستان، ديلمان، مرو و ... بپاخاستند و استقلال وطن تدريجاً تأمين شد. بايد دانست كه عباسيان ابومسلم را كه به دست او به خلافت رسيده بودند بسال 754 ميلادي با طرح توطئه كشته بودند.





    ورود نخستين چاپخانه مدل گوتنبرگ به ايران

    تاريخ ورود نخستين چاپخانه به ايران را 22 می سال 1640 ميلادي (370 سال پيش، یکم خرداد) نوشته اند. اين ماشين چاپ (مدل گوتنبرگ) توسط يك ايرانيِ ارمني به منظور نصب در جلفاي اصفهان وارد ايران شده بود. در آن زمان شهر اصفهان پايتخت ايران و شاه صفي رئيس كشور بود.
    یوهانس گوتنبرگ آلماني که يک زرگر بود دستگاه چاپ خودرا در دهه 1440 تکميل کرده بود. قرنها پيش از او، در خاور دور چاپ بلوکي (بلاک پرینتینگ) رايج بود (تکثير نوشته ها به صورت مُهرزني).
    gutenberg.jpg
    دستگاه چاپ مدل گوتنبرگ







    اعزام محصل به فرنگ، ولي ...

    يكم خرداد سال 1307 قانون اعزام محصل به اروپا به تصويب مجلس شورا رسيد. طبق اين قانون قرار شده بود كه هر سال دست كم يكصد محصل ايراني براي تحصيل در دانشگاههاي كشورهاي اروپايي به اين قاره اعزام شوند.
    اين قانون سالها اجرا شد، ولي محصلان اعزامي عمدتا از خانواده هايي بودند كه ثروتي داشتند. از اين محصلان پس از بازگشت استفاده لازم بعمل نيامد و دستهايي در كار بود كه اين فارغ التحصيلان به جاي فعاليت در رشته تحصيلي خود، به امور سياسي و سياستبازي درگير شوند و يا در پي كسب مقام اداري باشند و از تخصص آنان استفاده نشود و عملا هرز و هدر روند. گذشت زمان نشان داده است که ايران از اعزام محصل به کشورهاي ديگر نتيجه مطلوب نگرفته است!. دولت ژاپن تنها يك بار محصل به اروپا فرستاد و به اين همه پيشرفت نائل آمد.
    پنجاه و سه سال بعد از تصويب قانون اعزام محصل، در همين روز (سال 1360 و در جريان جنگ عراق با ايران) دولت وقت به اميد بازگشت دانشجويان ايراني پس از فراغت از تحصيل به وطن، با وجود مضيقه مالي با ادامه ارسال ارز براي 18 هزار دانشجو كه از سالهاي گذشته در خارج بودند موافقت كرد، ولي ديديم كه شمار كمي از آنان باز گشتند!.






    در ایران و از خرداد 1359 تا خرداد 1396 نرخ برابری «دلار آمریکا» با ریال 530 برابر شده است

    يكم خرداد 1359 (22 ماه می 1980) در تهران اعلام شد كه نرخ برابري ريال نسبت به پولهاي ديگر، شناور (داراي نوسان بر حسب وضعیت بازار) خواهد شد. تا آن روز ارزش رسمي برابري دلار با ريال هفت تومان و نيم قران و بهاي برابري آن در بازار آزاد 13 تومان بود. 30 سال بعد از آن که درآمد ارزی سالانه ایران 70 ـ 80 میلیارد دلار بود، ارزش برابری دلار آمریکا با ریال ایران از مرز هزار تومان بالاتر رفت و با آغاز تشدید تحریم (دو سال بعد) به 1700 تومان رسید و در سال 1392 (2013 میلادی) 3500 تومان بود.
    یکم خرداد 1396 نرخ رسمی دلار آمریکا 3 هزار و 244 تومان و نرخ آن در بازار (صرّافی ها و ...) سه هزار و 745 تومان بود.






    اعلام نامزدهای احراز صلاحیت شده انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهور (خرداد 1392) ـ از 686 داوطلب 8 تَن

    31 اردیبهشت1392 (22 ماه می 2013) وزارت کشور اسامی نامزدهای انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهور را که صلاحیّت آنان مورد تایید شورای نگهبانِ قانون اساسی و احکام اسلامی قرار گرفته بود به ترتیب حرف اول نام خانوادگی آنان به این شرح اعلام کرد:
    سعید جلیلی، غلامعلی حداد عادل، محسن رضایی، حسن روحانی، محمدرضا عارف، محمد غرضی، محمدباقر قالیباف. علی اکبر ولایتی.
    تنها یکی از این هشت نامزد معمّم بود. 686 تن داوطلب نامزد شدن در انتخابات 24 خرداد 1392 ریاست جمهور (رئىس قوه مجرىه، مسئول اجراى قانون اساسى و مقام دوم در جمهوری اسلامی ایران پس از رهبر) شده بودند. شورای نگهبان در طول ده روز به صلاحیّت این داوطلبان را برپایه اصل 115 قانون اساسی جمهوری اسلامی رسیدگی و آخر وقت 31 ارديبهشت 1392 نتیجه کار خودرا به وزارت کشور جهت انتشار و آگاهی رای دهندگان ارسال داشت. طیق قانون، با انتشار اسامي نامزدان، تبلیغات انتخاباتی (کمپين) آغاز مي شود.
    به اظهار آگاهان، از هر جناح سیـاس*ـی مَطرَح، در میان نامزدهای هشتگانه دیده می شد. محمدباقر قالیباف، علی اکبر ولایتی و غلامعلی حدّاد عادل اصولگرا (ائتلاف توسعه و پیشرفت)، سعید جلیلی اصولگرا ـ از جناحی دیگر، محمدرضا عارف اصلاح طلب، حسن روحانی میانه رو و نزدیک به کارگزاران [جناح هاشمی رفسنجانی، جناح اعتدال]، محسن رضایی و محمد غرضی مستقل و ناوابسته.

    Namzadha-5-21-2013.jpg
    تصاوير نامزدهاي هشتگانه انتخابات يازدهمين دوره رياست جمهور (عکس ها و رديف بندي آنها از: خبرگزاري فارس)




    2 هشدارمشابه: اندرو مكسول در 1952 به دولت لندن و مایکل پیلسبوری در 2015 به دولت واشنگتن

    22 مي 1952 (1331هجري خورشيدي) اندرو مَكسوِل روزنامه نگار انگليسي ـ و به مناسبت درگيري نفتي انگلستان با ايران ـ در مقاله اي به رقابت وقت آمريكا با انگلستان بر سر امور جهاني نفت و تداوم اين انديشه و پاليسي اشاره کرده و نوشته بود كه آمريكا (کمپاني هاي نفتي آمريکا) با استفاده از فرصتي كه اين درگيري به دست داده است (داده بود) بر امور نفت كه قبلا، عمدتا در دست ما (انگليسي ها) بود مسلط خواهد شد و از آن پس شركت نفت انگلستان عاجز از رقابت با كمپاني هاي آمريكايي خواهد بود و اين، در تاريخ معاملات نفت نقطه اي است بدون بازگشت. ما مي دانيم كه در دست داشتن کنترل نفت يعني توان ديكته كردن به كشورهاي مصرف كننده و به ويژه ممالك صنعتي. لذا، در اين درگيري يكساله با مصدق، ما حربه بزرگي را كه بيش از چهار دهه به دست داشتيم، داريم از دست مي دهيم. به علاوه، كشوري كه کنترل بازار جهاني نفت را به دست داشته باشد، بازار پول را هم خواهد داشت و واحد پول آن كشور ملاك احتساب خواهد بود و در نتيجه، با اين باخت، ما بايد شاهد تضعيف پي در پي ليره خود و جهاني شدن دلار آمريکا باشيم و اين قدرت، بالاتر از توان نظامي و داشتن اسلحه اتمي است.
    «مكس ول» نوشته بود مقامات واشنگتن در حالي كه با پیش کشیدن موضوع قرارداد 1921 مسکو و تهران مارا از حمله نظامي به آبادان منع مي كردند، براي دولت ايران اسلحه جديد و هواپيماي نظامي مي فرستادند. [طبق این قرارداد که دولت موقت مهدی بازرگان آن را یکجانبه لغو کرد، روسیه این حق را داشت که در صورت ورود نیروی نظامی یک دولت غیر دوست به ایران به این کشور لشکر بکشد.]. ما بايد مي دانستيم كه حزب حاكم آمريكا (حزب دمكرات و هری ترومن) كه پرچم ترويج دمكراسي و تامين حقوق بشر در جهان را به دست گرفته نمي تواند علنا برضد مصدق باشد كه در اين صورت در انتخابات آراء خودرا و بويژه اکثريت مجلس نمايندگان را از دست مي دهد. بنابراين، نبايد تا آن حد روي واشنگتن حساب مي كرديم و اين دولت را واسطه حل مسئله نفت با ايران قرار مي داديم.
    63 سال بعد (سال 2015) Michael Pillsbury مشاور سیاست دفاعی آمریکا از زمان رونالد ریگن تا کنون و از اندیشمندان این کشور (دارای تحصیلات دانشگاهی در رشته تاریخ) با انتشار کتاب ماراتونِ [مسابقه] صدساله The Hundred Years marathon ثابت کرده است که چین (رژیم پکن) با توسل به هر تدبیر و ابزار می کوشد جای قدرت جهانی آمریکا را بگیرد و این تلاش را از اکتبر 1949 آغاز کرده و خودرا آماده کرده است که تا 2049 (صد سال) هم منتظر رسیدن به هدف بماند و به این تلاش و استفاده از هر فرصت و رویداد ادامه دهد.

    Pillsbury2.jpg
    پیلسبوری و روی جلد کتابش










    در قلمرو انديشه

    فرضيه شجاعت و ایستادگی ـ شجاعان پيروز هستند و احساس سربلندي و غرور مي كنند ـ پرهیزگاری و درستکاری ستون ساخت تمدن و پیشرفت


    fitche.jpg

    Johann Gottlieb Fichte
    تعريف تازه اي که «يوهان گوتليب فيچته (فيکته) Johann Gottlieb Fichte» از فلاسفه ايده آليسم آلمان بر شجاعت نوشته است 22 ماه مي سال 1804 انتشار يافت. وي تلاش کرده بود كه اين تز او در زادروزش ـ 19 ماه مي منتشر شود که چاپخانه مربوط موفق به تکميل چاپ آن نشده بود. وي 19 ماه مي 1762 به دنيا آمده بود.
    فيکته كه 52 سال عمر كرد از افكار «كانت» تاثير گرفت، ولي «هگل» تحت تاثير افكار او بود.
    يوهان كه پسرش امانوئل هرمان نيز فلسفه دان بود تعريف تازه اي بر شجاعت و ايستادگي نوشته است كه به فرضيه فيتچه (فيکته و تلفظ فرانسوي: فيشته) معروف شده است. يوهان ضمن اين تعريف تازه، «شجاعت» پيشه كردن را توصيه مي كند و مي گويد كه در مبارزات زندگي، شجاعان پيروز هستند و افراد شجاع از خطر كردن و نهراسيدن، ولو اين كه نتيجه اش منفي باشد ارضاء و اقناع مي شوند و احساس سربلندي، غرور و سرمستي مي كنند. وي به دليل همين باور، در دهه 1810 زمانی كه ناپلئون شهر برلين را در اشغال نظامي داشت، بدون ترس از او دست به تبليغات ناسيوناليستي و ابراز عقايد خود در اين زمينه زد و همه را شگفت زده ساخت. بخشی از دوران زندگی فیکته که 52 سال عمر کرد مصادف بود با برتری فرانسه در اروپا (زمان فتوحات ناپلئون) و سلطه فرانسه بر ایالت های آلمانی.
    فیکته در سال 1808 با چند سخنرانی در برلین، ناسیونالیسم آلمانی را جان داد و از این رو، از پدران این ناسیونالیسم بشمار آورده شده است. او خطاب به آلمانی های زیر اشغال نظامی فرانسه گفته بود: آلمانی (ژرمن) باشید، شخصیت و خصوصیات ارثی و خصلت های نژادی خودرا حفظ کنید تا باردیگر پیروزی را در آغـ*ـوش کشید. خودرا نبازید و در برابر وضعیت تسلیم نشوید.
    فیکته همچنین اصول تازه ای درباره احساس فردی (درونی) و آگاهی ها و تفاوت تفکّر بر این پایه به دست داده و پرهیزگاری و درستکاری را ستون ساخت تمدن و پیشرفت دانسته است.
    این اصل که در جامعه شناسی آمده و از اصول این علم شده است از فیکته است: "جامعه ای که در آن فساد و تباهی و جرم ملّی (دولتی) وجود داشته باشد رشد نخواهد کرد، متمدن محسوب نخواهد شد و دچار تفرقه خواهد بود و تحت سلطه و انقیاد.".








    در قلمرو رسانه‌ها

    کمک مالی دولت جمهوری اسلامی به مطبوعات (رکن چهارم دمکراسی) در 1392 ادامه داشت که عملی خلاف اصول ژورنالیسم و تفکیک قوا است

    تهران ـ خبرگزاری مهر ـ 29 اردیبهشت 1392: علی‌اکبر بهبهانی رئیس شرکت تعاونی مطبوعاتی کشور [که فعالیت آن عمدتا در امر توزیع است] با اشاره به ملاقات اخیر اعضای هیئت مدیره این شرکت با علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی درباره طرح مشکلاتی که مطبوعات این روزها با آن دست به گریبان هستند، گفت: شبِ بعد از آن جلسه، لاریجانی با حسینی وزیر ارشاد اسلامی [وقت] تماس گرفت و او [وزیر ارشاد وقت] هم وعده داد که حداقل یک یارانه کامل سه ماهه ـ اوایل خرداد ـ به مطبوعات داده شود.
    بهبهانی افزود: با توجه به کسری بودجه امسال [دولت]، ما به این خاطر به رئیس مجلس متوسل شدیم که از مطبوعات در این شرایط حساس دفاع کنیم.
    وزیر ارشاد [وقت] گفته است که اگر هم تا کنون یارانه (کمک مالی) مطبوعات نسبتا کم بوده، به خاطر کمبود بودجه است ولی یارانه سه ماهه اول 1392 را برابر سه ماهه اول سال 1391 پرداخت می‌کنیم.*
    بهبهانی گفت: وزارت ارشاد (دولت) یارانه می‌دهد اما به میزان سنوات سابق حال آنکه قبلا 400 نشریه بود اما الان 5000 نشریه است و یارانه هم، همان مقدار قبلی است. امروزه هزینه مطبوعات، حقوق پرسنل و بهای کاغذ چندین برابر افزایش یافته است.

    *طبق گزارش های بعدی، در سال 1392 دهها میلیارد تومان به مطبوعات یارانه داده شده بود، در سال 1393 هفتاد و پنج میلیارد تومان و در سال 1394 نیز معادل همین مبلغ منظور شده است. گزارش بهار 1394 معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد نشان می دهد که 955 میلیون تومان به 86 وبسایت خبری و 430 میلیون تومان به 13 خبرگزاری غیر دولتی یارانه داده شده است. شمار روزنامه های سراسری غیر دولتی یارانه گیر 135 و شمار مطبوعات محلی 1224 بوده است.
    ......
    این گزارش ها که به وضوح کمک مالی دولت ـ در این شرایط سخت ـ به مطبوعات را ثابت می کند می تواند یک سند برای بررسی های مورّخان باشد که بخواهند تاریخ معاصر را بنویسند و همچنین برای مؤلفان و خاطره نگاران.
    آیا دولت جمهوری اسلامی ایران شمار نشریات منتشره در سایر کشورهای و ازجمله ایالات متحده 317 میلیونی و هند یک میلیار و یکصد میلیونی را می داند که به رقم 5 هزار نمی رسند و کمک مالی به آنها ممنوع است. نشریه داری یک کسب و کار است. کسب و کار ناموفق و بی رونق، ورشکستگی و تعطیل شدن هم دارد. کدام دولت به مطبوعات عمومی ـ حرفه ای (غیر دولتی) کمک مالی می کند؟. کمک مالی به نشریه دولتی و بعضا حزبی ـ اختصاصی ـ بله. دولت جمهوری اسلامی در حالی به نشریات کمک نقدی و به خبرنگاران پاداش و لپ تاپ می دهد که هنوز به روزنامه نگاران حرفه ای که در 1359 (دو سال پس از انقلاب) و بدون دلیل برکنار شدند غرامت اخراج نداده است که مبلغی است بسیار ناچیز در برابر یارانه مطبوعات و نیز کمک نقدی ماهانه به اتباع کشور. احتمالا سکوت آنان که ناشی از میهندوستی است حمل بر رضا شده است. بیشتر اخراج شدگان در رادیوتلویزیون دولتی، خبرگزاری ملی و کیهان و اطلاعات مصادر شده کار می کردند.
    کمک مالی دولت به نشریات عمومی (حرفه ای) مانع از رشد ژورنالیسم می شود و ملّت از یک ژورنالیسم واقعی برخوردار نمی شود. متاع یک نشریه که مطالب آن است همانند کالای دیگر باید به صورتی باشد که جلب مخاطب (خریدار) کند و مخاطب به آن احساس نیاز ـ بمانند آب و نان، و کمک نقدی دولت که دادن آن دلیل منطقی هم ندارد مانع بهبود کیفیت مطالب می شود و ژورنالیسم کشور عقب می مانَد و درجا می زند.
    همین کمک مالی دولت جمهوری اسلامی باعث تشویق و هجوم غیر حرفه ای ها به داشتن نشریه چاپی ـ در عصر اینترنت ـ شده است که هرکس که بخواهد می تواند وبسایت بسازد و نظرات و اطلاعات خودرا برنگارد. در کشورهای دیگر؛ کاهش مخاطب، گرانی کاغد و امور چاپ باعث شده است که هزاران نشریه بزرگ و معروف آنلاین شوند ازجمله نیوزویک دو میلیونی. آن دسته از نشریات ایران هم که خریدار کافی ندارند می توانند بروند آنلاین بشوند که نه کاغذ لازم دارد و نه چاپ و پرسنل متعدد. در عرف جهانی، نشریه عمومی که از دولت کمک مالی بگیرد «دولتی» خوانده می شود. نباید به امید کمک مالی دولت نشریه منتشر کرد، از جیب خود ـ بله.
    سرمایه یک رسانه «روزنامه نگار» است. محتوای نشریات ایران نشان می دهد که دچار کمبود روزنامه نگار واجد شرایط هستند. مدرسه و دانشگاه نمی تواند روزنامه نگار تولید کند. استعداد ویژه و شوق لازم دارد نه انگیزه ای به نام مدرک تحصیلی گرفتن و پول درآوردن (اشتغال).









    ساير ملل

    شیعیان اسماعيليه و دادن 2 اخطار مشابه به 2 رئيس کشور ـ دیدار مارکو پولو از یک دژ اسماعیلیه و ساخت واژه Assassin


    saladin.jpg

    تصوير مجسمه صلاح الدين (در مصر)
    20 ماه مي سال 1176ميلادي افراد الدعوه الجديده (شاخه عرب جنبش شیعیان اسماعيليه) شب هنگام در چادر صلاح الدين ايوبي كه درحاشيه حلب (قديمي ترين شهر سوريه و دومين شهر فعلي اين كشور از نظر جمعيت) استقرار يافته بود به عنوان هشدار، خنجر و نوشته اي گذارده بودند كه از محاصره نظامي پايگاه آنان دست بردارد. اين جنبش خواسته بود که به اين وسيله قدرت خود را نشان دهد زيرا که مي توانست به جاي قرار دادن خنجر و نامه، صلاح الدين را در همانجا مقتول سازد. صلاح الدين در چادر خوابيده بود که افراد الدعوه به آنجا وارد و خنجر را قرار داده و رفته بودند.
    اين اقدام، درست به همان گونه در مورد سلطان سنجر سلجوقي صورت گرفته بود. فدائيان (شاخه ايراني اسماعيليه ـ الموتي ها) در خوابگاه سلطان سنجر چنين نامه اي را برخنجر قرار داده بودند.
    صلاح الدين به رغم شجاعت ويژه اش، به هشدار اسماعيليه ترتيب اثر داده بود. وي که يک کُرد بود بسال 1138 در تِکريت (عراق امروز) به دنيا آمده بود و تا چهارم مارس 1193 عُمر کرد. صلاح الدين يک امپراتوري اسلامي وسيع شامل مصر و سوريه و مناطقي ديگر ايجاد کرد و صليبيون اروپايي را که بر فلسطين استيلا يافته بودند شکست داد. با وجود اين، اروپاييان از او به خاطر جوانمردي هايش تمجيد مي کنند ـ درست بمانند توصيف جوانمردي هاي کريمخان زند که در جهان انتشار يافته است.
    شیعیان اسماعیلیه پس از امام جعفر صادق (ع) پسر او اسماعیل را امام هفتم می دانند و شیعیان اثنی عشری، موسی کاظم (ع) پسر دیگر اورا.
    اسماعیلیه ایران مبارزات چریکی سخت با سلجوقیان و مغول کردند که هر دو را متجاوز خارجی می دانستند. «مارکو پولو» ونیزی (ایتالیایی) در جریان عبور از مسیر ایران، از یک مقرّ (دژ) مبارزات مسلحانه اسماعیلیه با مغول ها دیدار کرد و چون چریک ها پیش از رفتن به مأموریت، حشیش مصرف می کردند در سفرنامه خود آنان را حشّاشین نوشته است که این واژه به تدریج تبدیل به اَسَسین Assassin (تروریست) شده است.

    Saladin2.jpg
    تصويري که فرنگي ها از صلاح الدين ايوبي ترسيم کرده اند



    salah.jpg
    تصويري که يک صورتگر مصري از صلاح الدين کشيده است







    پدر تاکتيک جنگ هواپيماها با هم در آسمان


    pilot.jpg
    Oswald Boelke

    نوزدهم ماه مي سال1891 «اسوالد بولکهOswald Boelke» پدر تاكتيك جنگهاي هوايي و فردي كه جنگ هواپيما با هواپيما در آسمان را وارد مرحله عمل ساخت در آلمان متولد شد. وي در ماه مي 1916 (ماه تولد خود) 11 هواپيماي انگليسي را در آسمان فرانسه سرنگون ساخته بود.
    بولكه كه 28 اكتبر 1916 (دوران جنگ جهاني اول) بر اثر برخورد هواپيمايش در آسمان با هواپيماي معاونش (معاون فرمانده اسكادران) كشته شد چند كتاب آموزش فنون جنگ هوايي را تأليف كرده كه معروفترين آنها كتاب «ديكتا» است كه تا اواسط جنگ جهاني دوم تدريس مي شد.
    در زمان بولكه، نبرد جنگنده ها مراحل ابتدايي خود را طي مي كرد و هواپيماها تكميل نشده بود و از آنها عمدتا براي انداختن بمب استفاده مي شد. بولكه عنوان قهرماني آلمان را به دست آورده است.





    زماني كه پانزرهاي آلمان (لشکرهاي زرهي) فرانسه را درهم مي نورديدند ـ لندن و پاریس به آلمان اعلان جنگ داده بودند ـ تعـ*رض به شوروی، اشتباه هیتلر


    panzer-merged.jpg


    ماه مي سال 1940، فرانسه که به همراه انگلستان بر سر لهستان به دولت هيتلر اعلان جنگ داده بود در زير زنجير تانكهاي يکانهاي آلمان معروف به پانزر (لشکر زرهي) داشت لِه مي شد. تاکتيک نظامي آلماني ها مهمتر از جنگ افزارهايشان بود. هر لشکر پانزر داراي دو تيپ تانک و يک تيپ پياده موتوري بود که افراد هنگهاي اين تيپ پياده موتوري از حمله افراد (پیاده نظام) با سلاح ضد تانک به تانکها جلوگيري مي کردند و اين واحدها تحرّک زياد داشتند.
    انگيزه تعرّض آلمان به لهستان اين بود که مي خواست اراضي پروس را که مناطق اصلي آلمان بوده اند و طبق قراردادهاي پايان جنگ جهاني اول (قراردادهای ورسای) به لهستان داده شده بودند پس بگيرد و آلماني هاي اروپا را به زير يک پرچم بياورد. دولت هاي لندن و پاريس ـ فاتحان جنگ جهانی اول ـ که خود در نشست ورسای بخش هایی از پروس را به لهستان داده بودند تماميت این کشور (لهستان) را تضمين کرده بودند و لذا به آلمان اعلان جنگ دادند. مسئله اراضي پروس به سبب شکست آلمان در جنگ جهاني دوم به حال خود مانده و آتشي است در زير خاکستر. دادن بخش هایی از پروس به لهستان، یک انتقامگیری لندن و پاریس از مردم آلمان بود.
    نيروهاي آلماني در همان ماه (مي 1940) پس از تصرف هلند و بلژيك، از خط دفاعي ماژينو كه ارتش فرانسه به آن چشم اميد دوخته بود، به آساني گذشته بودند. از نظاميان كمكي انگلستان به فرانسه هم كاري ساخته نشد و اين نيروها در ماه ژوئن با يك بي نظمي بي سابقه و تحمل تلفات از «دونكِرك» فرار كردند.
    پيشتاز سپاهيان آلمان در خاك فرانسه «پانزر هفتم» به فرماندهي «اِروين رومل» بود كه برق آسا خودرا به ساحل مانش (كانال ميان انگلستان و فرانسه) رسانيده و سپس به موازات دريا در جهت جنوب به پيشروي در خاك فرانسه ادامه داده بود.
    فرانسه در اندك مدتي ازپاي درآمد. هيتلر كه اورا غرور پيروزي فراگرفته بود به جاي استفاده از اين پيروزي در جهات سياسي و اقتصادي، به گسترش جنگ در سرزمين هاي ديگر دست زد و «قاعده درگيري نظامي: در هر نقطه، در يك زمان و اجتناب از درگيري همزمان در دو و يا چند جبهه» را ناديده گرفت و سرانجام شكست خورد و ازميان رفت. هيتلر همان اشتباه ناپلئون را تکرار کرد و به روسيه که از لحاظ وسعت، بزرگترين کشور جهان است حمله بُرد، حال آنکه قبلا با مسکو پیمان عدم تجـ*ـاوز امضا کرده بود. اگر آلمان به قلمرو دولت مسکو تعـ*رض نکرده بود، تاریخ جهان مسیر دیگری می پیمود و وضعیت امروز چیز دیگری بود.





    روزي که نخستين سيک نخست وزير هند شد و 10 سال رئیس دولت بود


    ManmohanSingh.jpg

    من موهان سينگ
    Manmohan Singh من موهان سينگ 22 ماه مي 2004 به معرفي حزب كنگره ملي هند سيزدهمين نخست وزير اين كشور شد و این سمت را دو دوره پنج ساله و تا ماه می 2014 به دست داشت. وي که 26 سپتامبر 1932 در پنجاب (پاکستان امروز) به دنيا آمده است نخستين سيكِ هندي است كه نخست وزير اين كشور شده بود. برخلاف پيش بيني محافل غرب، وي پس از نشستن بر کرسي نخست وزيري تاكيد كرد كه دولت او كنترل صنايع معيّن را از دست نخواهد داد، بانك ها همچنان زير نظر مستقيم دولت خواهند بود (غير دولتي نخواهند شد) و كمپاني هاي دولتي به جاي غير دولتي شدن به صورت رقابتي اداره خواهند شد و جز براي توسعه، به آنها كمك دولتي نخواهد شد (اگر زيان بدهند تعطيل خواهند شد) و دولت او از پيروان يك فرقه مذهبي برضد فرقه ديگر حمايت نخواهد كرد و به اين ترتيب از پديد آمدن برخوردهاي مذهبي شديدا جلوگيري خواهد شد. [12 درصد از جمعيت هند مسلمان و دو در صد سيك هستند.].
    من موهان سينگ که از دانشگاه آکسفورد انگلستان در رشته اقتصاد فارغ التحصيل شده است عمدتا تجربه امور مالي ازجمله نظارت بر بانک و وزارت دارايي داشته است. وي در پايان دوره 5 ساله نخست وزيري بار ديگر به اين سمت انتخاب شده که از 22 مي 2009 تا ماه می سال 2014 ادامه داشت و جای خودرا به «نارندرا مودی» متولّد 1950 که یک ناسیونالیست هندو است داد.
    برخي از اصحاب نظر در مي 2004 گفته بودند: «من موهان سينگ» كه با كمك 62 نماينده كمونيست برسر كار آمده نخواهد توانست مطابق عقايدش رفتار كند و در راه اقتصاد كاپيتاليستي كه طبق تجربه، فقيرها را فقيرتر و آماده طغیان مي كند گام بردارد. همين فقيرها دولت قبلي هند را با آراء خود ساقط كرده بودند.
    قبل از انتخاب من موهان سينگ، سخن از نخست وزير شدن بانو سونيا گاندي عروس ايتاليايي تبار بانو گاندي مي رفت. نپذيرفته شدن سمت نخست وزيري هند از سوي بانو «سونيا گاندي» به اين صورت تعبير شده بود كه او خواسته بود به اين وسيله احزاب رقيب را خلع سلاح كند كه به دنيا آمدن اورا در ايتاليا دستاويز قرار داده و جنجال به پا كرده بودند. وي گفته بود که مي کوشد همچنان رئيس حزب حاكم (كنگره) باقي بماند. موضوع ديگر اين بوده كه روز تعيين نخست وزير تازه را درست سالروز ترور شوهرش، راجيو گاندي، تعيين كرده بودند كه سونيا گمان مي كرد خوش يمن نباشد. راجيو 21 ماه مي 1991 در يک انفجار انتحاري کشته شده بود.
    تفسيرها و اظهار نظرها در پي حمله هوايي ماه می 2004 آمریکا به مراسم عروسي قبيله «بو فهب»در عراق

    حمله هوايي شبانه در 19 مي 2004 به مراسم عروسي قبيله «بو فهب» در منطقه مجرب الديب [ايالت اَنبار عراق، ايالتي که فلوجه هم در آنجا قرار دارد] و واقع در 18 كيلومتري مرز سوريه كه منجر به قتل 45 تن از جمله نوازندگان و خواننده مراسم شده بود، طبق گزارش آژانسهاي خبررساني بر خشم و افسردگي اعراب افزوده و موضوع تفسير بسياري از رسانه ها شده بود.
    به اظهار شهود حمله هوايي به محل عروسي قبيله «بو فهب»، ساعت 9 شب (سه شنبه 18 مه) صداي پرواز هواپيما بر فراز مراسم كه در زير چادر بر گزار شده بود شنيده شد. دو ساعت بعد كاميون هاي نظامي در سه كيلومتري محل متوقف و چراغهاي خود را خاموش كردند. اصحاب عروسي به گمان اين كه خطر رفع شده است، عروس و داماد را به حجله كه چادر مشخصي بود فرستادند، زنان و كودكان را در تنها ساختمان محل جاي دادند و خود در چادرها آرميدند كه ساعت دو و نيم بامداد (چهارشنبه) حمله هوايي آغاز شد و ادامه يافت. ساختمان، نخستين هدف حمله بود كه همه كساني كه در آن بودند كشته و يا زخمي شدند. سپس نوبت به چادر ها رسيد. اين شهود اظهارات مقامات نظامي آمريكا را كه اطلاع يافته بودند جمعي افراد مسلح از مرز سوريه گذشته و در آنجا گرد آمده بودند نادرست خوانده و گفته بودند كه افراد مسلح دشمن که آن همه چراغ روشن نمي كنند، صداي ساز و ضرب و هلهله ندارند و در دشت باز با آتش، كباب تهيه نمي كنند و ...، نظاميان آمريكايي مي توانستند با كاميونهاي خود محل را محاصره و پس از سپيده دم به تحقيق دست بزنند، و اگر با مقاومت رو به رو شوند حمله كنند.






    نظر «باب وودوارد» روزنامه نگار آمريكايي درباره جورج بوش ـ دفاع برخي تفسيرنگاران از بوش ـ دلايل آنان


    woodward-bob2.jpg

    Bob Woodward
    22 ماه مي 2004 شبکه تلويزيوني «پي بي اس» مصاحبه بسيار طولاني «چارلي رُز» با «باب وودوارد Robert S. Woodward» روزنامه نگار آمريكايي متولد 26 مارس 1943 را كه عمدتا درباره جورج بوش (رئيس جمهوري وقت) بود پخش كرد كه وودوارد ضمن آن گفت كه از مقامات كاخ سفيد شنيده است كه آنان و همچنين ژنرال پاول وزير امورخارجه وقت، پيش از حمله نظامي به عراق بارها به جورج بوش گفته بودند كه تا بازرسان سازمان ملل به كار خود در عراق ادامه دهند و رسما وجود اسلحه كشتار جمعي را اعلام نكنند دستور حمله به عراق را صادر نكند و اگر شوراي امنيت پس از دريافت گزارش رسمي بازرسان داير بر وجود اسلحه اقدامي نكند، آن وقت دستور حمله را بدهد، كه گوش نكرده بود. او نمي داند كه دمكراسي فقط انتخابات نيست، اتخاذ تصميمات و انجام كارها پس از مشورت با كارشناسان مربوط، اصحاب نظر و توجه به مقالات مطبوعات هم گوشه ديگري از دمكراسي است.
    وودوارد گفت: خودم به بوش گفتم كه «تاريخ» حمله نظامي يكطرفه آمريكا به عراق را از زاويه اي ديگر نگاه خواهد كرد و اگر نتيجه قضاوت آن محكوميت آمريكا باشد، اين قضاوت نسلها در ذهن مردم باقي خواهد ماند و نسبت به مسائل آمريكا بي تفاوت و از مشكلات آن خوشحال خواهند شد، كه دستي به جيب بُرد و طوري قيافه گرفت، كه استنباط كردم «تاريخ» و قضاوت آن را نمي شناسد و گمان مي كند؛ تاريخ يعني قرنها بعد ـ زماني كه او ، فرزندان و نوه هايش هم ديگر زنده نخواهند بود. حال آن كه تاريخ، فردا براي وقايع امروز قضاوت مي كند.
    وودوارد گفت استنباط من اين است كه بوش به هر بها مي خواهد كه تصميمي را كه گرفته است و تصور مي كند كه درست است تا به آخر اجرا كند. او از بسط دمكراسي در خاور ميانه سخن مي گويد و ديگر اين را نمي خواهد بداند كه درک مردم خاور ميانه از دمكراسي چبست و چه تعبير و تصور ذهني از آن دارند و چه دولت و رئيس دولتي را مي خواهند و چگونه. در اين زمينه بوش بايد با اصحاب نظر مشورت كند و نظر آنان را بشنود، ولي من (وودوارد) اطمينان دارم كه اگر هم مشورت كند، نتيجه را نخواهد پذيرفت.
    وودوارد کتابي در اين زمينه ها درباره بوش زير عنوان State of Denial (وضعيت و حالت انکار) نوشته است.
    وودوارد که يک روزنامه نگار اينوستيگيتيو است از سال 1971 در واشيگتن پست کار مي کند و تا به امروز (22 ماه مي 2013) 17 کتاب تاليف کرده است و اين کتاب ها رنگ ژورناليستي دارند يعني که حاوي اطلاعات و مشاهدات او و نيز درک و استنباط او از تحولات و رويدادهاي روز و همچنين کشفيات و مصاحبه هايش هستند. وي بود که موضوع واترگيت را افشاء کرد و ....
    پس از پايان دو دوره رياست جمهوري و خروج جورج بوش از صحنه و بويژه از آغاز دهه دوم قرن 21 تفسيرنگاراني هم هستند که از جنگهاي بوش دفاع مي کنند و مدعي اند که اين جنگها ضرورت داشت و همين جنگ ها بود که سبب شد که در آسياي غربي و بخش غربي آسياي جنوبي، جز جمهوري اسلامي ايران، همه در کنار آمريکا قرارگيرند و دوست آمريکا باشند. اگر بوش به افغانستان نيرو نفرستاده بود؛ تاجيکيان که در حال جنگ با طالبان پشتون بودند در شمال افغانستان کشور تازه اي تاسيس و راه را بر دولت پکن باز مي کردند و اگر صدام حسين بر اريکه قدرت بود اينک که روسيه سر بلند کرده است دوباره با آن متحد مي شد و ....





    ... وقتي که «تاريخ مصرف» منقضي مي شود! ـ این ناو هواپیمابر قرار بود به ایران فروخته شود


    ussamerica-final.jpg
    ناو هواپيمابر ديزلي «آمريکا» که قرار بود در سال 1976 به ايران فروخته شود در آخرين ماموريت و نيز لحظه پايان عمر

    ناو هواپيمابر ديزلي 84 هزار تُني ايالات متحده به نام «آمريكا» به شماره رديف 66 كه در سال 1996 بازنشسته شده بود در ماه مي 2005 در يك نقطه عميق و نامعلوم اقيانوس اطلس و نه چندان دور از ساحل شرقي ايالت کاروليناي شمالي (آمريكا) توسط عوامل نيروي دريايي آن کشور و طبق برنامه غرق شد (عکس بالا). اين ناو كه از سال 1964 وارد عمليات نظامي شده بود قرار بود در سال 1975 (در زمان حكومت جرالد فورد) به ايران فروخته شود و خريد جنگنده هاي اف ـ 14 از سوي دولت وقت ايران با همين هدف بود كه دولت جيمي كارتر با توجه به اعتراض كشورهاي عربي منطقه خليج فارس، با انجام چنين معامله اي مخالفت كرد.
    اين نخستين ناو 340 متري و با اين سنگيني كه ظرفيت استقرار 79 هواپيما در عرشه خودرا داشت غرق مي شد. علت غرق كردن آن، کهنه شدن و نيز آزمايش سلاحهاي انفجاري جديد و سنجش تاثير حملات هوايي ـ موشكي به چنين ناوهايي اعلام شده بود. عمليات غرق كردن اين ناو 25 روز طول كشيده بود. ناو هواپيمابر «آمريكا» در جنگهاي ويتنام، ليبي (دهه 1980)، گرانادا، خليج فارس (عمليات بر ضد نيروهاي عراق در کويت)، و يوگوسلاوي شركت كرده بود. محل ماموريت ناو هواپيمابر «آمريکا» عمدتا مديترانه و منطقه اقيانوس اطلس بود. اين ناو در جريان ماموريت خود، ناظر دو جنگ دهه 1960 و 1970 اعراب و اسرائيل بود.
    پيش از تصميم به غرق شدن اين ناو، افسران سابق آن خواسته بودند كه به جاي غرق شدن به صورت موزه درآيد.

    uss-america-66.jpg
    روزي که ناو هواپيمابر«آمريکا» در سال 1983 راهي جنگ گرنادا و فتح اين جزيره کوچک بود


    يک سال بعد در همان ماه (ماه مي 2006) و درست در همان روز، نيروي دريايي آمريکا ناو هواپيمابر «Oriskany اوريسکيني» را که 888 پا طول داشت و بازنشسته شده بود در خليج مکزيک غرق کرد. عکس زير لحظه انفجار و سپس به زير آب فرورفتن اين ناو غول پيکر را نشان مي دهد که در جنگهاي کره و ويتنام شرکت کرده بود. يکي از تماشاگران اين صحنه به خبرنگاران گفته بود که بايد به روزي انديشيد که «تاريخ مصرف» پايان مي يابد، ديگر مهم نيست که قبلا چه کرده بودي. هرچيزي پايان دارد.

    ussoriskany-sinking.jpg
    ناو اوريسکيني در حال سوختن و غرق شدن





    برخي ديگر از رويدادهاي 22 مي


    • 334: به نوشته آريان (لوسيوس آريانوسLucius Arianus ) مورخ يوناني ـ رومي قرن دوم ميلادي متولد منطقه غرب استانبول، 23 ماه مي سال ۳۳۴ پيش از ميلاد و به نوشته پلوتارك (فصل 16 كتاب زندگي اسكندر) سي ام مي آن سال (هفت روز اختلاف پس از تطبيق تقويم ها) نيروهاي ايران در شمال غربي قلمرو اين دولت و در كنار رود گرانيكوس (شمال غربي تركيه امروز و به فاصله اي كم از تنگه داردانل = هلس پونت) از سپاه اسكندر مقدوني كه از نظر شمار كمتر از آنان بود شكست خوردند، و شايد اين روز، نخستين «روز سياه» در تاريخ ايرانيان باشد. [شرح کامل در صدر مطالب روز 23 ماه می ـ فردا]


    • 1960: زمين لرزه اي به شدت 9 و نيم ريشتر در جنوب شيلي روي داد. اين شديدترين زمين لرزه اي است كه در تاريخ ثبت شده است.


    • 1961: در اين روز از ماه مي سال 1961 ماهواره شوروي «ونرا ـ 1 Venera» به عنوان نخستين شيئ ساخت بشر به ستاره ونوس رسيد و اطلاعات جالبي از مواد متشكله اطراف ونوس را به زمين مخابره كرد. ده سال بعد در همين روز روس ها ماهواره «مارس ـ 2» را به سوي مريخ فرستادند.
      venera.jpg
      يک ماهواره«ونرا»


    • 1967: يك فروشگاه بزرگ در مركز شهر بروكسل آتش گرفت و 323 نفر كشته شدند.


    • 1972: نام كشور سيلان Ceylan به جمهوري سري لانكا Sri Lanka (جزيره محترم و معزّز ـ لانکا به معناي جزيره است) تغيير يافت و اينک جمهوري دمکراتيک سوسياليستي سري لانکا. نام سيلان را دريانوردان پرتغالي بر اين جزيره 65 هزار کيلومتري و اينک 21 ميليوني گذارده بودند. عربان اين جزيره را از ديرزمان «سرانديب» مي گفته اند. بيشتر مردم سيلان که سينهالي هستند از شمال هند به آنجا مهاجرت کرده و از نژاد هند و اروپايي هستند. اقليت تاميل Tamil نيز که در شمال اين جزيره سکونت دارد از جنوب هند مهاجرت کرده است. سري لانکا تا چهارم فوريه 1948 مستعمره دولت لندن بود. سري لانکا داراي اقتصادي در حال ترقي است.


    • 1978: «محمد ما ژيان» 14 ماه مي اين سال در 72 سالگي فوت شد. از كارهاي مهم او تاليف فرهنگ لغات عربي به چيني و ترجمه قرآن به زبان چيني بود. وي در قاهره تحصيل زبان و ادبيات عربي را تكميل كرده بود.


    • 1979: دوم خرداد 1358 (صد روز پس از پيروزي انقلاب) مديرعامل وقت سازمان راديو تلويزيون جمهوری اسلامی ایران (صدا و سيما) دولت شوروي را متهم كرد كه با ارسال امواج پارازيتيك بسيار قوي مانع رسيدن صداي راديو ايران به گوش فارسي زبانان آن اتحاديه كه ميليونها نفرند و به ويژه تاجيكيان (ايراني تبارهاي پارسي زبان) مي شود كه برادران همخون ما هستند. وي همچنين گفته بود كه ارسال اين پارازيت ها اينك بيش از زمان رژيم سلطنتي ايران است، چرا؟!. زيرا كه سران كرملين از مكتب اسلام و نيز برانگيخته شدن احساس ميهني مردم سرزمين هايي كه مسكو در قرن نوزدهم از پيكر ايران جدا ساخته و به خود ضميمه كرده است مي ترسند.


    • 1990: يمن شمالي و يمن جنوبي كشور واحد جمهوري يمن را به وجود آوردند.
     
    وضعیت
    موضوع بسته شده است.
    بالا