•○●|تقویم تاریخی|●○•

وضعیت
موضوع بسته شده است.

...zαнrα...*

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/09/16
ارسالی ها
3,488
امتیاز واکنش
30,283
امتیاز
913
محل سکونت
تبــــ❤️ـــریز
ايران

شكست گرانيكوس، نخستين «روز سياه» ايرانيان

به نوشته آريان (لوسيوس آريانوسLucius Arianus ) مورخ يوناني ـ رومي قرن دوم ميلادي متولد منطقه غرب استانبول، 23 ماه مي سال ۳۳۴ پيش از ميلاد و به نوشته پلوتارك (فصل 16 كتاب زندگي اسكندر) سي ام مي آن سال (هفت روز اختلاف پس از تطبيق تقويم ها) نيروهاي ايران در شمال غربي قلمرو اين دولت و در كنار رود گرانيكوس (شمال غربي تركيه امروز و به فاصله اي كم از تنگه داردانل = هلس پونت) از سپاه اسكندر مقدوني كه از نظر شمار كمتر از آنان بود شكست خوردند، و شايد اين روز، نخستين «روز سياه» در تاريخ ايرانيان باشد. علت شکست اين بود كه اسكندر با تاكتيك نويني كه براي افسران ايراني تازگي داشت و نيز تسليحات نوظهور از جمله نيزه هاي بلند پنج متري وارد جنگ شده بود. به علاوه، آن دسته از نظاميان يوناني زبان اجير شده براي خدمت در ارتش ايران كه پنج هزار پياده سنگين اسلحه بودند وفاداري كامل نداشتند. در اين جنگ، تنها نيروهاي محلي سه ساتراپي (استان) ايران در آناتولي مركب از 15 هزار سوار، 14 هزار پياده و پنج هزار مرسنر يوناني شركت كرده بودند، به علاوه 3 هزار سوار اعزامي ماد (کُرد) و اسكندر پنج هزار سوار و 25 هزار پياده داشت كه عمدتا مقدوني و ايلريايي (يوگوسلاوي - مناطق شرق درياي آدرياتيک) بودند. فرماندهي نيروهاي ايران با دو ژنرال به نام هاي سپهرداد و تيرداد بود كه سپهرداد در نخستين برخورد دو نيرو كشته شد و سربازانش كه در قسمت راست جبهه مي جنگيدند با مرگ او روحيه خود را از دست دادند.
مورخان نظامي دلايل شكست ايران را يكي ضعف اطلاعاتي ژنرالهاي مستقر در آناتولي نوشته اند كه متوجه تجهيز نيروهاي اسكندر به نيزه هاي بلند نشده بودند كه سواره نظام ايراني در برابرشان آسيب پذير بود. ضعف ديگر را هم، غرور بيجاي دو فرمانده نيروهاي محلي ايران ذکر کرده اند كه از ستاد مركزي ارتش تقاضاي اعزام نيروي كمكي نكرده بودند. اين دو ژنرال همچنين به توصيه قديمي داريوش بزرگ توجه نكرده بود ند كه تاكيد كرده بود در جنگهاي دفاعي، تنها بايد از عنصر ايراني استفاده شود كه مي داند اگر شكست بخورد، ميهن و عزيزانش نابود خواهند شد، نه از مرسنر خارجي (نظامي مزدبگير). غرور دو ژنرال ايراني كه اسكندر را ـ پيش از حمله دست كم گرفته بودند و درصدد كسب اطلاع از اسلحه و تاكتيك وي بر نيامده بودند عامل ديگر شكست در جنگ گرانيكوس به شمار آورده شده است که نخستين نبرد از سه درگيري نظامي ايران و اسكندر بود. ضعف مديريت داريوش سوم دليل اصلي شكستهاي بعدي ايران قلمداد شده است.
اسكندر پس از پيروزي در گرانيكوس، به جاي ادامه پيشروي به سوي مركز ايران، در حاشيه ساحل اژه و به موازات دريا به سمت جنوب پيش راند تا يوناني هاي تبعه ايران را به سوي خود جلب و وارد واحدهايش كند و داريوش سوم پيش از آن كه اسكندر به اين گونه تقويت شود جلوي او را نگرفته بود و ....
granicus-river.jpg
رود Granicus که امروزه Biga chayi خوانده مي شود و به درياي مرمره مي ريزد و 30 تا 60 متر عرض دارد صحنه نبرد اسکندر با ايران بود



granicus2.jpg
نيزه هاي 5 متري نيروهاي اسکندر عامل پيروزي او بود







داستان گم شدن مجدد گور يعقوب ليث قهرمان ملي ايرانيان!، مردی که با خلیفه عباسی سازش نکرد


yaaghoob-statue2.jpg

تصویر مجسمه یعقوب لیث
نوسازي ساختمان آرامگاه يعقوب ليث صفاري، قهرمان ملي ايرانيان، در منطقه گُندي شاپور (خوزستان) را ماه مي سال 1640 ميلادي گزارش کرده اند. يعقوب در سال 878 ميلادي در جريان آزادي سازي وطن از سلطه خلفاي عباسي، در شهر باستاني گُندي شاپور (جُندي شاپور) به مرگ طبيعي فوت شده بود.
يعقوب كه از سيستان برخاسته بود در طول ربع قرن؛ خراسان بزرگتر، كرمان، فارس و خوزستان را از سلطه عرب خارج ساخته و دستور داده بود كه اسناد دولتي را جز به فارسي به زباني ديگر ننويسند. وي براي برانداختن دستگاه خلافت به سوي بغداد لشكر كشيده بود، ولي بسال 876 در ديرالعاقول به دليل برگرداندن آب دجله به زير پاي سربازانش مجبور به عقب نشيني به گُندي شاپور شده بود كه در آنجا دچار بيماري قولنج شد و از همين بيماري درگذشت. يعقوب در همين محل پيشنهاد خليفه را براي سازش و صلح رد كرده و به او پيام فرستاده بود كه اگر از بستر بيماري برخيزد جنگ را از سر خواهد گرفت.
762 سال پس از درگذشت يعقوب، فتحعلي خان حاكم اعزامي از اصفهان به خوزستان (زمان سلطنت شاه صفي صفوي) گور يعقوب را در ميان ويرانه هاي گُندي شاپور به دست آورد، آن را تزيين و مسقّف كرد و ساختماني در آنجا ساخت. اين ساختمان (آرامگاه يعقوب) با استفاده از مصالح برجاي مانده از ويرانه هاي گندي شاپور ساخته شد كه بعدا فراموش و در طول دو ـ سه قرن ويران شد. در آن زمان، فتحعلي خان همچنين از آن مصالح استفاده كرد و دهكده اي ساخت كه يادگاري از شهر گندي شاپور و مصالح به دست آمده از ويرانه هاي آن باشد که اين دهکده بعدا به «شاه آباد» معروف شد.
در نيمه اول قرن جاري هجري براي يافتن بقاياي آرامگاه يعقوب كه فتحعلي خان آن را ساخته بود تلاشهايي صورت گرفت كه ظاهرا پي گيري نشده است و احتمالا محل قبر يعقوب همان است كه اهالي محل آن را «شاه ابوالقاسم» مي خوانند. اگر يعقوب ليث جان برکف ننهاده و خوزستان را از دست خليفه عباسي خارج و مهاجرت عرب هاي بيشتري را از جزيره العرب به آنجا ممنوع نکرده بود امروزه درآمدي به نام نفت وجود نداشت و ايران به لحاظ اقتصادي مشابه افغانستان بود. بايد قدردان بود.





سالگشت مرگ شاه اسماعيل صفوي


safavi.jpg

شاه اسماعيل يکم
شاه اسماعيل صفوي موسس دودمان صفويان كه شيعه اثني عشري را مذهب رسمي ايران اعلام كرد 23 می سال 1524 ميلادي پس از 23 سال سلطنت درگذشت. شاه اسماعيل يکم هنگام مرگ 37 ساله بود.
در ایران، در کتاب های درسی تاریخ که از دهه سوم قرن بیستم تالیف شده اند از شاه اسماعیل یکم به این صورت یاد شده است که وي با تلاش خود به ايجاد يك دولت مركزي نيرومند در ايران نائل آمد و حدود ايران را به مرزهاي زمان ساسانيان نزديك ساخت. شاه اسماعيل بغداد، نجف و كربلا را متصرف و ازبكان را شكست داد ولي به علت نداشتن اسلحه آتشين و معتقد نبودن به چنين تسليحاتي، در سال 1514 و در جنگ چالدران از عثماني ها شكست خورد و غم اين شكست را تا پايان عمر فراموش نكرد. کتاب های درسی دوره تعلیمات متوسطه ـ جز دربخشی از دوران حکومت مصدق ـ زیر نظر دولت (سازمان کتاب های درسی) تالیف شده اند.
ولی به باور برخی از مورخان، مشکلات 500 ساله اخیر ایرانیان تا حدی نتیجه سیاست های شاه اسماعیل است که در عین حال یک «درویش ـ شاه» بود و خودرا از چند تبار (ایرانی، رومی و ترکمان) معرفی می کرد. این سیاست ها در طول دوران سلطنت صفویه ادامه داشت. دودمان صفوي از زمان تاجگذاري شاه اسماعيل یکم در 1501 تا سال 1736 به مدت 235 سال بر ايران حكومت كرد.





روز خرمشهر، روز ايستادگي و ازجان گذشتن


iraqi-pow.jpg

در جريان آزاد کردن خرمشهر، هزاران نظامي عراقي ـ بمانند اين شمار ـ به اسارت درآمدند
نيروهاي مسلح ايران سوم خرداد از سال هجري خورشيدي1361 (24 مه 1982)، و 20 ماه پس از تعرّض نظامي عراق، با از جان گذشتگي و فداكاري تحسين آميز و تاريخساز خود خرمشهر را از نيروهاي متجاوز پس گرفتند و مسير جنگ را تغيير دادند. در اين پيروزي ـ كه براي برخي كه تاريخ پر عظمت ايران را نخوانده اند غير منتظره بود ـ تلفات سنگيني به عراقي ها وارد آمد و بيش از 30 هزار عراقي به اسارت گرفته شدند.
آزادكردن خرمشهر كه رويدادي بزرگ و چشمگير در تاريخ طولاني وطن ماست، «روز ايستادگي و ازجان گذشتگي ـ مقاومت و ايثار» نام گرفته است.





درخت مصدق در پارک حقوق بشر در آلمان

دویچه وله (بنیاد خبر و نظر رسانی جهانی آلمان به 30 زبان): لیندنتال 140 هزارنفری در نزدیکی دانشگاه کلن آلمان قرار دارد. از سال 2002، پارک مرکزی «لیندنتال» به پیشنهاد سازمان عفو بین‌الملل و چند انجمن دفاع از آزادی ها و حقوق بشر و با موافقت شهرداری محل به «پارک حقوق بشر» تعویض نام داده شده است. اصول مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر بر سنگ فرش این پارک حک شده است ازجمله حق آزادی بیان، حق پناهندگی، حق امنیت اجتماعی، حق آزادی عقیده و مذهب و ....
15 ماه می 2013 بانو «هلگا بلومر فِرِرکِر» شهردار منطقه لیندنتال طی مراسمی که شماری از ایرانیان ساکن «لیندنتال» هم حضور داشتند یک نهال درخت ماگنولیا در این پارک کاشت به نام درخت محمد مصدق و گفت که مصدق از خادمان آزادی، دمکراسی و حقوق بشر بود. بانو فررکر گفت که این درخت هنوز گل نداده و ما در انتظار گل‌های آن خواهیم بود.
در این مراسم اعلام شد: مصدق در طول نمایندگی مجلس و زمامداری خود در رابـ ـطه با حقوق بشر و آزادی ها مطالبی بیان و قوانینی را تصویب کرد که می توان از او به‌عنوان معمار جامعه‌ مدنی ایران نام بُرد.
در این مراسم همچنین اعلام شد که جامعه مدنی در دوره‌ی حکومت محمد مصدق گسترش یافت و حمایت شد. مصدق به دموکراسی پارلمانی معتقد بود و آن را اجرا کرد، و لیبرالیسم از نوع ایرانی‌اش را عملی ساخت. او به انتخابات آزاد معتقد بود و برایش مبارزه کرد و تمام این اقدامات را با شیوه‌ی مسالمت‌آمیز و با پرهیز از خشونت پیش بُرد. با کارهایی که در این راه کرد، در حقیقت یکی از معلمان بزرگ آزادی و حقوق بشر است.
Mosaddegh-tree-coln.jpg
شهردار لیندنتال در مراسم کاشت درخت مصدق در پارک «حقوق بشر»


اظهارات صریح و مهم رهبری جمهوری اسلامی: اجازه بازرسی از مراکز نظامی و بازجویی از دانشمندان اتمی داده نمی شود ـ انعکاس گسترده و تفسیرها


Khamenei-5-20-2015.jpg


چهارشنبه سی ام اردیبهشت 1394 آیت الله خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی و انقلاب در یک مراسم نظامی در تهران با اشاره به زیاده‌خواهی‌های تازه در مذاکرات هسته‌ای از جمله درخواست برای بازرسی از مراکز نظامی و گفت‌وگو با دانشمندان ایرانی، تأکید کرد که این اجازه مطلقأ داده نخواهد شد و دشمنان بدانند ملّت و مسؤلان ایران در مقابل زیاده‌خواهی‌ها و زورگویی‌ها به هیچ وجه کوتاه نخواهند آمد.
وی همچنین با اشاره به اخباری مبنی بر تلاش بدخواهان ملّت و برخی مسؤلان منطقه خلیج فارس برای کشاندن جنگ‌های نیابتی(Proxy Wars) به مرزهای ایران، گفت: "اگر شیطنتی صورت بگیرد، واکنش جمهوری اسلامی ایران بسیار سخت خواهد بود.".
رهبر انقلاب اسلامی در این مراسم، رویکرد انجام کارهای نو، ابتکاری، و پُرمغز را در همه مسائل مورد تأکید قرار داد و با اشاره به وجود این ویژگی‌ها خاطرنشان کرد که باید از انجام کارهای سطحی در همه امور و حل ِ مسائل پرهیز کرد.
آیت‌الله خامنه‌ای همچنین گفت که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شجره طیبه‌ای است که به مرحله قابل قبولی از توانایی‌ها و پیشرفت و بلوغ فکری و عملی رسیده است.
آیت الله خامنه ای خطاب به نظامیان جوان و حاضر در مراسم گفت که امروز پرچم حرکت انقلاب عظیم اسلامی که پرچم گفتمان نوین اسلامی است، به دست شما رسیده و باید آن را همانند گذشتگان خود، با قدرت و استحکام به پیش ببرید.
وی با اشاره به وجود گفتمان دیگری تحت عنوان «گفتمان جاهلیّت» گفت: گفتمان جاهلیّتِ امروز که گفتمانی ظالمانه، زورگویانه، متکبّرانه و خودخواهانه و از جانب قدرت‌های سلطه‌گر جهان است، در مقابل گفتمان اسلامی قرار دارد که طرفدار عدالت، آزادی بشر و از میان رفتن زمینه‌های استثمار و استعمار، و نابودی نظام سلطه است و امکان آشتی و نزدیکی این 2 گفتمان به یکدیگر هیچگاه وجود نخواهد داشت زیرا یک گفتمان قائل به ظلم و ستیزه‌گری با ملت‌هاست، در حالی‌ که گفتمان دیگر، قائل به حمایت از مظلومان و مقابله با ظالمان است.
رهبر جمهوری اسلامی نام ملت ایران را در میان ملت‌ها و حتی دولتمردان مُنصف و مستقل و آزادگان جهان، نامی بلندآوازه و پُرافتخار خواند و تأکید کرد: «منزوی» کسانی هستند که فقط می‌توانند با زور و «دلار»، برخی افراد را جذبِ خود کنند.
وی به وجود برخی چالش‌ها در مقابل ایران و نظام اسلامی آن اشاره کرد و گفت که ملت ایران، از این چالش‌ها، با قدرت و با توکّل بر خدا و با اعتماد به نفس، عبور خواهد کرد. یکی از این چالش‌ها زورگویی‌ها و زیاده‌خواهی‌های طرف مقابل در مذاکرات هسته‌ای است. وی گفت: "دشمنان، گویا که هنوز ملّت ایران و مسؤلان آن را به خوبی نشناخته‌اند که حرف زور می‌زنند زیراکه ملّت ایران، و دولتِ برآمده از این ملت، هیچگاه تسلیم حرف زور نخواهند شد.".
آیت الله خامنه ای با تأکید بر اینکه هر مقدار در مقابل زیاده‌خواهی‌های طرف مقابل کوتاه آمده شود، آنها جلوتر خواهند آمد، گفت: باید در مقابل این زیاده‌خواهی‌ها، دیواره مستحکمی از عزم و توکّل و اقتدار ملی به وجود آید.
رهبر انقلاب یک نمونه از زیاده‌خواهی‌های طرف مقابل در مذاکرات هسته‌ای را، درخواست برای بازرسی از مراکز نظامی و گفت‌وگو با دانشمندان و محقّقان ایرانی بیان کرد و گفت: همانگونه که قبلاً هم گفته شد، اجازه هیچگونه بازرسی از هیچ یک از مراکز نظامی و همچنین گفت‌وگو با دانشمندان هسته‌ای و سایر رشته‌های حسّاس و از این رهگذر اهانت به حریم آنها، داده نخواهد شد.
آیت‌الله خامنه‌ای با تأکید گفت: "من اجازه نخواهم داد که بیگانگان بیایند و با دانشمندان و فرزندان عزیز و برجسته این ملّت صحبت و از آنان «بازجویی» کنند.".
رهبر جمهوری اسلامی با تأکید بر اینکه هیچ ملت و دولتِ عاقلی اجازه چنین کاری [مداخله در امور و نقض حاکمیّت و حقوق ملی و استقلال خود] را نمی‌دهد، گفت: "دشمن پُررو و وقیح، انتظار دارد که ما اجازه دهیم آنها با دانشمندان و محقّقان ما درباره یک پیشرفت اساسیِ بومی و ملّی گفت‌وگو کنند!. اما، مطلقاً چنین اجازه‌ای داده نخواهد شد و این موضوع را دشمنان نظام اسلامی و همه کسانی که منتظر تصمیم نظام هستند، باید به روشنی متوجه شوند. مسؤلین عزیز کشور که با شجاعت در این میدان حرکت می‌کنند، باید بدانند که تنها راه مقابله با دشمن ِ وقیح، عزم راسخ و عدم انفعال است. مسئولان و مذاکره‌کنندگان باید پیام عظمت ملّت ایران را در مذاکرات نشان دهند. همه مسؤلان به برکت انقلاب اسلامی است که صاحب مسؤلیت [مقام] شده‌اند. همه ما خدمتگزار مردم هستیم و وظیفه داریم که در مقابل زورگویی، وقاحت، توقّعات بی‌جا و توطئه‌ها با کمال استقامت بایستیم.".
آیت‌الله خامنه‌ای در ادامه سخنان خود به برخی خبرها [شنیده ها] مبنی بر تلاش مشترک دشمنان و برخی مسؤلانِ سفیه [بی خَرَد ـ نادان] منطقه خلیج فارس برای کشاندن جنگ‌های نیابتی به نزدیکی مرزهای ایران اشاره و تأکید کرد: "پاسداران انقلاب اسلامی و همه پاسداران حریم امنیت ملّی در نیروهای مسلح هوشیار و بیدارند و اگر شیطنتی صورت بگیرد، واکنش جمهوری اسلامی ایران بسیار سخت خواهد بود.".
رهبر جمهوری اسلامی ایران با تأکید بر اینکه ملّت ایران با امیدواری کامل به حرکت در مسیر افق ِ روشن خود ادامه خواهد داد، گفت: "پیمودن مسیر حرکت به سمت آرمان‌های والا، قطعاً همراه با هزینه‌هایی است و در طول تاریخ نیز ملت‌هایی مدال لیاقت گرفته‌اند که در مقابل چالش‌ها به زانو درنیامدند و در مقابل هرگونه تجـ*ـاوز سخت و نَرم، حصار مستحکم عزم و اقتدار ملّی را نشان دادند.". رهبر انقلاب، ملت ایران را در زمره چنین ملت‌هایی توصیف و در پایان اظهار امیدواری کرد که جوانان عزیز و نسل نورسیدهِ کشور، بار سنگین امانتی را که از گذشته به آنها رسیده است، بهتر و مستحکم‌تر از قبل به پیش برند.

در این مراسم، سردار سرلشکر محمدعلی جعفری فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، هدف از ارتقاء سطح آمادگی‌های همه‌جانبه سپاه را دفاع از انقلاب اسلامی و حفظ دستاوردهای آن [در صدر آنها؛ قانون اساسی ازجمله بخش ج از بند 6 اصل دوم و بندهای 6، 13 و 16 از اصل سوم این قانون] دانست و تاکید کرد: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با درک شرایط محیطی انقلاب اسلامی و تقابل دو جبهه مستضعفان و مستکبران ـ به دنبال تولید قدرت روزافزون درونی با تکیه بر معنویت، ایمان، عقلانیّت و هوشمندی و استفاده از فناوری‌های دفاعی و امنیتی و به روزرسانی تاکتیک‌های نبرد نامتقارن است.سرلشکر جعفری با بیان اینکه دشمنان با زبان سلاح، بیشتر آشنا هستند و ما هم قصد داریم که با همین زبان با آنان روبرو شویم، تاکید کرد: "سلاح سپاه برای عدالت‌خواهی و ظلم‌ستیزی بکار می‌رود.".
-----
اظهارات سی ام اردیبهشت 1394 (بیستم ماه مه 2015) آیت الله خامنه ای انعکاس گسترده در رسانه ها در گوشه و کنار جهان داشت که اشاره کرده بودند مقام رهبری جمهوری اسلامی ایران بر طبق اصول قانون اساسی این نظام، رئیس کشور است و تعیین سیاست های کُلّی و نظارت بر حسن اجرای این سیاست ها و فرماندهی نیروهای مسلح و امضای حُکم ریاست جمهور و عزل او با درنظر گرفتن مصالح کشور پس از حکم دیوان عالی و یا رأی مجلس به عدم کفایت، با اوست.
مفسران رسانه ها ضمن تفسیر گفته های سی ام اردیبهشت 1394 رهبر جمهوری اسلامی که آنها را بسیار مهم، قاطع و حسّاس توصیف کرده اند به اظهارات چهارشنبه ششم ماه مه 2015 (16 اردیبهشت 1394) آیت الله خامنه ای در برابر آموزشگران [معلمان] ایران نیز اشاره کرده بودند که گفته بود: "دو مسئول رسمی آمریکا تهدید کردند که [به ایران] حمله نظامی می‌کنیم، اولاً که غلط می‌کنید، ثانیأ دوران بزن و دررو تمام شده و ملت ایران کسی را که تعرّضی بکند رها نمی‌کند.". این مفسران گفته بودند که در طول عمر 37 ساله نظام اسلامی ایران، این دومین بار بود که رهبر این کشور خطاب به مقامات آمریکا گفته بود که غلط می کنند. بار نخست، آیت الله خمینی در سال دوم پیروزی انقلاب.
این مفسّران همچنین به اظهارات اخیر دو فرمانده نظامی ایران نیز اشاره کرده بودند که یکی از آنان گفته بود اگر بیگانه بخواهد از مراکز نظامی ما بازرسی کند که نقض حاکمیّت ملی ما است، به او با سرب داغ (گلوله) پاسخ می دهیم و دیگری از به آتش کشیده شدن آسمان [با گلوله و موشک] در صورت حمله هوایی سخن گفته بود.
این مفسران این جمله آیت الله خامنه ای که مصاحبه فرد خارجی با دانشمندان اتمی ایران را ـ در صورت انجام ـ «بازجویی» خوانده بود که مفهوم این واژه در ایران، تحقیقات پلیس و ماموران امنیتی است اشاره ای حساس تلقّی کرده و گفته بودند که بعید است با این مصاحبه ها، که بازجویی [نقض حاکمیّت و حقوق ملی] خوانده شده اند موافقت شود. مفسران به اظهارات و اعلامیه های اخیر شماری از نمایندگان مجلس ایران نیز اشاره کرده بودند که در مورد هرگونه توافق اتمی خواستار رعایت قانون اساسی و لزوم طرح و تصویب آن در مجلس و تأیید شورای نگهبان شده بودند (اصول 125 و 77) تا بتواند اجرایی شود. در ایران دو روزنامه قدیمی و مصادره شده وابسته به دفتر رهبری کشور هستند که یکی از آنها [کیهان] تاکنون در چند سرمقاله تذکر داده است که نباید توافق های احتمالی اتمی را حلّال همه مشکلات خواند، تلاش دیگری نکرد و مردم را در انتظار گذاشت.
یک تاریخدان صاحبنظر گفته است که اخیرا آیت الله خامنه ای در اظهارات خود، از ملّت بزرگ و گذشته با عظمت ایران و ایرانی یاد می کند که ایرانیان درون مرز و برون مرز و ایرانی تبارها از شنیدن آن شاد می شوند و باعث اتحاد هرچه بیشتر آنان. وضعیت جهان در آستانه تغییر و آغاز دوره تاریخی تازه ای است. چین و هند با یک سوم کُل جمعیت جهان «قدرت» شده اند و روسیه و ناتو درگیری با یکدیگر را از سر گرفته اند که زودگذر نخواهد بود و ایران در حال بهره برداری از این اختلاف است. مردم مناطق استراتژیک تاجیک نشین (پارسی) و دولت کشور استراتژیک ارمنستان در کنار ایران و گلوگاه [تنگه] حسّاس هرمز در کنترل ایران. باید توجه داشت که ایران در طول تاریخ بشر، چند بار با سیاست های خود موازنه های وقت را برهم زده و باعث استقرار نظم دیگری شده است.





آیت الله جنتی: آمریکا به موضوع هسته‌ای قناعت نمی‌کند، می خواهد سیلی ِ خورده را جواب دهد و انتقام بگیرد ـ لیبی هم کوتاه آمد و ...


jannati-ayatullah.jpg


آیت‌الله احمد جنتی خطیب نماز جمعهِ یکم خردادماه 1394 تهران در خطبه دوم خود با اشاره به مسئله هسته‌ای و بهانه‌گیری‌های مداوم 1+5 و آمریکاییان در این زمینه، اظهار داشت: مسئله هسته‌ای موضوعی است بسیار سرنوشت‌ساز که بسیاری نمی‌دانند کوتاه آمدن در این قضیه چه سرنوشتی برای آینده ما می‌تواند داشته باشد، عده‌ای ساده‌اندیشند و بی‌تفاوت، تصور می‌کنند موضوع هسته‌ای آنقدرها هم مهم نیست و می گویند که چه اشکالی دارد که ما خواست های آنها را قبول کنیم و آنها تحریم ها را بردارند و مشکلات ما کمتر شود. برخی امیدهایی به شیطان بزرگ و دیگر شیاطین دارند و حقیقت امر را درست درنمی‌یابند. تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای بداند ملت ما همان مردمی است که در طول تاریخ ویژگی‌هایی مانند مقاومت، استقامت و پایداری داشتند، این مردم همان مردم هستند و عوض نشده‌اند. تیم مذاکره‌کننده باید به مردم ایمان داشته باشد. خیال نکند مردم تحمّل سختی‌ها را ندارند و گمان نکند که باید به هر شکلی آب و نان مردم تأمین شود. نکته مهم در این زمینه ایمان داشتن به راه درست است چون این راه، راه خدا و راه عزّت است و بنابراین باید دنبال شود.
آیت الله جنتی دبیر شورای نگهبان ـ شورایی که طبق اصل 91 قانون اساسی به منظور پاسداری از احکام اسلام و قانون اساسی از نظر عدم مغایرت مصوّبات مجلس با آنها تشکیل شده و اختیار نظارت بر انتخابات خبرگان رهبری، ریاست جمهور و مجلس دارد و صلاحیّت داوطلبان نامزدی را بررسی و رد و یا قبول آنان را اعلام می کند ـ در خطبه خود گفت که موضوع هسته‌ای بسیار مهم است ولی مشکل آمریکا و غرب با ما، فقط مسأله هسته‌ای نیست. باید بایستیم و مقاومت کنیم و پایداری داشته باشیم، حتی با تحمل زیان. آمریکا که سی و چند سال از ملت بزرگ ایران سیلی و تودهنی خورده، کمر به انتقام گرفتن بسته است، به فرض محال که ما [خواست های آنهارا] قبول کنیم، در مسأله هسته‌ای کوتاه بیاییم و همه این صنعت را بدهیم و عقب‌نشینی کنیم ـ بمانند لیبی [معمّر قذافی] که هر چه را داشت تحویل داد و عقب نشینی کرد و ...، بسیار ساده‌انگارانه است که خیال کنیم [با کوتاه آمدن ما] آنان تحریم‌ها را برمی‌دارند، دشمنی پایان بپایان می رسد، اقتصاد رونق می‌یابد و .... این گونه فکر کردن ـ عقب نشینی و کوتاه آمدن ـ ساده‌اندیشی و عوامانه تصورکردن است. آمریکا می‌خواهد سلطه زمان شاه را 10 برابر و شاید 100 برابر در ایران پیاده کند، می‌خواهد نَبض امور اقتصادی و سیـاس*ـی ایران را به دست بگیرد، می‌خواهد مجلس، دولت و قوه قضائیه کشور ما را در اختیار داشته باشد، می‌خواهد انتقام‌گیری کند و سیلی ِ خورده را جواب دهد؛ می‌‌خواهد از همه نیروهای انقلابی ـ از مقام معظم رهبری گرفته تا یک بچه بسیجی ـ انتقام بگیرد. ما باید در هر موردی در نظر داشته باشیم که آمریکا کمر بسته است تا از ما انتقام بگیرد. آمریکا به هر جا که وارد شود به احدی رحم نمی کند، قساوت آن حداکثر است و دیده ایم که ذرّه‌ای رحم ندارد، هر جا که رفته است نیروهای مخالف خود را تار و مار کرده و اگر به ایران هم بیاید همین کار را خواهد کرد. در داخل کشور، شماری هستند که این واقعیّت ها را نمی‌فهمند، مثلاً در برخی جلسات گفته اند وضعیت اقتصادی کشور خوب نیست و اگر بخواهیم تسلیم نشویم و مسئله هسته‌ای حل نشود، تحریم‌ها باقی خواهد ماند و .... این، ساده اندیشی و عوام نگرانه است که تصور کنیم با قبول هرگونه پیشنهاد، مشکلات ناشی از تحریم برطرف خواهد شد. امام خمینی (ره) زمانی درباره محاصره نظامی و اقتصادی ایران توسط آمریکا، گفت: "ما نه از اقدام نظامی می‌ترسیم و نه از محاصره اقتصادی، چون ما شیعه ائمه‌ای هستیم که از شهادت استقبال می‌کردند، ما مَرد جنگ و مَرد مبارزه هستیم، ما را از مبارزه نترسانند، ملتی هستیم که اگر بنا شود ما را محاصره اقتصادی کنند ـ به فرض که بتوانند ـ ما همان جو و گندم کِشت خودمان را می‌خوریم، همان کافی است، قانع هستیم و ایستادگی می کنیم.".آیت‌الله جنتی گفت: ما که راه خودمان را «حق» می‌دانیم و آن را ادامه می دهیم نباید از تحریم‌های آمریکا بترسیم، باید بدانیم‌ آمریکا به موضوع هسته‌ای قناعت نمی‌کند و این، یک بهانه است. تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای آبروی این ملت را حفظ کند. ما باید بایستیم به هر قیمت که تمام شود، امام‌ حسین (ع) و یاران‌ او در کربلا ایستادند و شهید شدند.
دبیر شورای نگهبان سپس به تجـ*ـاوز نظامی آل‌سعود به یمن اشاره کرد و گفت: دولت سعودی امروز فرعون و طاغوت زمان است و ثروت‌ را برای سرکوب آزادی ها هزینه می‌کند، در یمن کاری می کند که با هیچ معیاری سازگار نیست. ما حامی همه مظلومان جهان هستیم و مقابل ظالمان می‌ایستیم و از مردم یمن هم هر حمایتی را که بتوانیم انجام دهیم قطعاً دریغ نمی‌کنیم و امیدواریم که به لطف خداوند شرّ اشرار سعودی از سر مردم مسلمان یمن و دیگر مسلمانان جهان کم شود.





پخش اظهارات آیت الله خامنه ای به زبان خود او از شبکه های تلویزیونی آمریکا ـ کامِنت های مخاطبان رسانه های آمریکا ـ نظامی پوش شدن محسن رضایی


khamenei-2015.jpg


عصر چهارشنبه (بیستم ماه پنجم 2015) به وقت آمریکا، شبکه های تلویزیونی این کشور در بخش اخبار مشروح خود اظهارات آیت الله خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی ایران در مراسم نظامی آن روز در دانشگاه امام حسین را پخش کردند ـ از زبان خود او و ترجمه آن، برخی همان چند جمله مربوط به مخالفت با بازرسی از مراکز نظامی و بازجویی از دانشمندان اتمی و هرگونه زیاده خواهی دیگر (ازجمله سخن از برنامه موشک سازی های ایران)، و شبکه تلویزیون عمومی آمریکا ـ PBS، شبکه بدون آگهی ـ بیشتر اظهارات اورا عینا از زبان وی به فارسی و سپس ترجمه انگلیسی آن.
رسانه های آمریکا اظهار نظر مخاطبان (کامِنت ها) را درباره موضوعات اخبار و تفسیرها پس از دریافت، پخش و منتشر می کنند تا یکطرفه نباشند.
یک مخاطب و گویا استاد دانشگاه با ارسال ای ـ میل گفته بود که به نظر او، شاید هدف از پخش قسمت های بیشتری از بیانات آیت الله خامنه ای از «پی. بی. اس.» این بود که در ذهن بماند و چند روز بعد که قوه مجریه (دولت) به همان راه خود و نرمش در مذاکرات ادامه دهد، بر آمریکاییان ثابت شود که دو دستگی هایی در تهران وجود دارد و نیز ضعف هایی.
بامداد پنجشنبه که رسانه های آمریکا اظهارات حسن روحانی رئیس قوه مجریه را پخش کردند که گفته بود مطیع نظر رهبری و مُجری دستورهای او است و نیز اظهارات سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی که تأکید کرده بود که عبور از خط قرمزها (تعیین شده توسط رهبری) اجازه داده نخواهد شد، همان مخاطب (استاد دانشگاه) در ای ـ میل بعدی خود گفت که با این تاکید روحانی و سخنگو، ایران یکپارچه عمل خواهد کرد که فصل تازه ای است که نامش را باید «فصل ایستادگی» گذاشت. ایران می رود که روی خودش حساب کند و راه حل داخلی برای مسائل بیابد.
متعاقب آن یک ایرانی ِ آمریکایی گفت که گاهی تصویر صفحات اول روزنامه های تهران را در وبسایت های دو خبرگزاری داخلی می بیند. در آن روز که آیت الله در واکنش به تهدید نظامی یک مقام دولت آمریکا گفته بود: غلط می کنید ... فقط سه روزنامه از دهها روزنامه تهران آن را به صفحه اول بـرده بودند ولی مخالفت او با بازرسی از مراکز نظامی را، همه آنها. ایرانیان روس نیستند بسیار میهندوست هستند. اظهارات آیت الله خامنه ای نه تنها تندروهای مذهبی بلکه ناسیونالیست های ایرانی و نظامیان را خرسند و بیش از پیش یکپارچه و متحد ساخته است. باید در انتظار تسریع در اجرای برنامه اقتصاد مقاومتی و تشویق مهاجرین داخلی به بازگشت به روستاها بود. مسائل ایران «تحریم خارجی» نیست ـ تورّم روزافزون، فساد اقتصادی، قاچاق کالا، واردات غیر ضروری از چین، واردات کالا و اتومبیل لوکس است. با کمی کنترل و سختگیری می شود به این مسائل پایان داد. ایران می تواند یک کشور خودکفا باشد. آنها که می گویند ادامه تحریم، ایران را به زانو درمی آورد، با تاریخ و جغرافیای ایران آشنا نیستند. در خبرها بود که نوروز امسال، سه میلیون ایرانی از تخت جمشید و مقبره کوروش دیدن کرده بودند. این، یعنی ناسیونالیسم.

rezaee-mohsen.jpg
محسن رضایی

چند ساعت بعد ای ـ میل دیگری خوانده شد که درباره لباس پاسداری پوشیدن دوباره محسن رضایی [سردار و فرمانده سپاه پاسداران در دوران جنگ عراق با ایران]بود. فرستنده ای میل که گفته بود یک ایرانی مقیم آمریکاست (کارت سبزی) گفته بود برنامه اقتصاد مقاومتی اجرا نشده زیرا که اجرای آن تنها از دست یک نظامی بر می آید و احتمال می دهد که این نظامی محسن رضایی باشد که تاکنون چندبار درباره چگونگی اجرای اقتصاد مقاومتی ِ پیشنهادی آیت الله خامنه ای نظر داده است. لغو تحریم تنها به سود شماری انگشت شمار است به همانگونه که قبلا بود. این قدر نباید تحریم ـ تحریم گفت و بهانه به دست دولتی ها داد. اگر هم اعلام شود که تحریم ها برداشته خواهد شد، به ملت ایران باید گفته شود که این کار سال ها طول خواهد کشید. این قدر «امّا و مگر ـ باید و نباید» در کار خواهد بود که از شمار خارج است. به نظر من، پس از تصرف سفارت آمریکا در تهران و قرار گرفتن ایران در برابر غرب، باید رئیس قوه مجریه از میان نظامیان انتخاب می شد. نامزدها را شورای نگهبان تعیین می کند و همیشه چند سردار داوطلب نامزدی بودند. روانشناسی ایران «نظامی» می طلبد.





آه و افسوس، ‌نفرین و ...


tale.jpg

دکتر هوشنگ طالع
دکتر هوشنگ طالع ناسیونالیست بنام، پژوهشگر، نویسنده و زمانی نماینده مردم رودسر در پارلمان در یادداشت شماره 398 خود که دوشنبه 28 اردیبهشت 1394 نگارش شده و دبیرخانه تاریخ آنلاین برای ایرانیان بمانند گذشته نسخه ای از آن را دریافت کرده است چنین نوشته است:
یکی از دوستان نسخه ای از کتاب «اسنادی از روند اجرای معاهده‌ی ترکمان‌چای»‌ را از بیرون نمایشگاه کتاب امسال برایم خریده بود. آن را برگ ‌زدم. هر برگ آن انباشته بود از آه و افسوس از یک سو، و نفرین و لعنت از سوی دیگر. آه و افسوس از آن چه که بر سر ملت ایران آورده بودند و نفرین و لعنت بر آمران و عاملان آن. این کتاب به کوشش فاطمه قاضیها ـ سازمان اسناد و کتاب‌خانه ملّی تدوین شده است.
با خواندن کتاب، این اندیشه به من راه یافت که اگر خدای نکرده معاهده‌ی «هسته ای» بر پایه‌ی «توافق ژنو و خواست های تازه قدرت ها» بسته شود، حتی پس از گذشت 200 سال، واکنش مردم میهن ما از خواندن اسناد و متون آن، آه و افسوس خواهد بود، آن را «معاهده‌‌ی ترکمان‌چای هسته‌ای» خواهند نامید و .... تاریخ نگاران بیکار نمی نشینند، اسناد را نمی توان برای مدتی طولانی در صندوق نگهداشت و «تاریخ» را نمی شود پاک کرد. «قضاوت تاریخ» برای تنبّه و جلوگیری از تکرار اشتباه است.

[قرارداد ترکمان چای 22 فوريه 1828 با ميانجيگري انگلستان که نمي خواست روس ها به مرزهاي هندو ستان آن نزديک شوند در یک روستا به همان نام تنظیم و روز بعد امضاء شد. پس از افتادن دژ لَنکران به دست روس ها در یکم ژانویه 1828 و پیش از آن شکست نیروهای ایران در 31 اکتبر 1927 در اصلاندوز و بازهم به ترغیب و دسیسه دولتمردان لندن، دولت تهران پیشنهاد گفت و گو برای تَرک جنگ را پذیرفته بود. جنگ دوم ایران و روسیه که اندکی بیش از دو سال (از 1825 تا اوایل سال 1828) طول کشیده بود نتیجه مستقیم جنگ یکم ایران و روسیه برسر قفقاز بود که هفت سال و از 1804 تا 1813 ادامه داشت. جنگ یکم در پی لشکرکشی روسیه به تفلیس (گرجستان) و استقرار در آن منطقه که گوشه ای از قلمرو ایران در قفقاز بود روی داده بود. این جنگ عامل نگرانی دولت لندن شده بود که بیم داشت، روس ها از طریق ایران ـ که افغانستان بخشی از آن بود ـ و خلیج فارس به هندوستان رخنه کنند. به علاوه، ایران در زمان آغاز آن جنگ، متحد ناپلئون ـ دشمن خونی و شماره یک انگلیسی ها بود. با اِعمال نفوذ نمایندگان دولت لندن در دولت تهران، جنگ یکم پایان یافت. متن قرارداد که با انشاء «سِر گور اوزلی» دیپلمات انگلیسیِ آشنا با تزار روس تنظیم شده بود!، در ناحیه گلستان به امضا رسید و گرجستان و بخش های از جنوب آن ازجمله باکو از ایران جدا شدند ولی تحمیلات دیگری که مغایر حاکمیّت ملّی باشد صورت نگرفت. در جنگ دوم روسیه و ایران، شکست ایران عمدتا به دلیل راهنمایی های نادرست و غرض آلود مستشاران نظامی انگلیس بود. طبق قرارداد و سازش ترکمان چای، ایران نه تنها قسمتهاي ديگري از قلمرو خود (بخشهاي اصلي) و تمامی قفقاز را از دست داد و رود ارس مرز ايران و روسيه تعيين شد بلکه تعهداتی را برعهده گرفت که قبول آن از جانب یک دولت مستقل و حاکم بعید و خلاف منطق به نظر می آید و به همین سبب است که نه تنها ایرانیان، بلکه تاریخ نگاران هم آن قرارداد را «ننگین» می خوانند. روحیه ضعف و مدارا که در جریان امضای قرارداد ترکمان چای از دولت تهران مشاهده شد باعث تعرّض بعدی استعمارگران سلطه جو شد و نه تنها دست دولت تهران را از ایالت های خاوری ایران (افغانستان)، منطقه فرارود، بخش هایی از عراق ازجمله سلیمانیه و بلوچستان شرقی کوتاه کردند بلکه امتیازات متعدد گرفتند ازجمله امتیاز چاپ اسکناس، نفت، تلگراف و .... و بالاخره تقسیم ایران به دو منطقه نفوذ ـ طبق پیمان سن پترزبورگ منعده در آگوست 1907.
طبق قرارداد ترکمان چای؛ نخجوان و ايروان ـ ارمنستان ـ را هم از ايران جدا كردند. ارتش ايران با همه ضعف آموزش و تجهيزات از ايروان جانانه دفاع كرده بود. مناطق دیگری که بموجب قرارداد ترکمان چای از پیکر ایران جدا شد عبارتند از: اُردوباد، بخش های دیگری از مُغان و لنکران ـ طالِش، نخجوان و .... این قرارداد حقوق دریانوردی ایران در دریای مازندران را محدود کرد. دولت تهران پذیرفت که به روسیه حق کاپیتولاسیون! بدهد و دولت روسیه مجاز باشد که در هرنقطه از ایران که بخواهد کنسولگری دایر و قراردادهای بازرگانی دوجانبه را به اراده و خواست خود! تنظیم کند و ....].





سرمقاله 30 اردیبهشت 1394 روزنامه حکومتی کیهان درباره ادامه افزایش نقدینگی (چاپ اسکناس و چک بانکی) و ارائه راه حل

حسین شمسیان یکی از سرمقاله نگاران روزنامه حکومتی کیهان در یادداشت روز [سرمقاله] این روزنامه که در شماره چهارشنبه 30 اردیبهشت 1394 (20 ماه می 2015) زیر عنوان «راه باز است» درج شده با آوردن این دو نقل قول به عنوان سند، به مسئله تورّم پول در ایران پرداخته است که در خور توجه است:
"به عرض ملت بزرگ ایران برسانم، عامل بزرگ که موجب تورّم [پول] شده، رشد بی‌حساب نقدینگی [چاپ اسکناس و چک بانکی] بود. در سال ۸۴ نقدینگی، ۶۸ هزار میلیارد تومان بود، در پایان [دوران 8 ساله دولت بعدی ـ سال 1392] رقمی در حدود ۴۷۰ هزار میلیارد تومان .... جلوگیری از [این] رشد افسار گسیخته نقدینگی که مشکلات جدی به وجود می‌آورد در دستور کار دولت [دولت حاضر] قرار دارد .... این نقدینگی سیل مخربی است که شما نمی‌دانید به چه سمتی حرکت می‌کند، به سمت ارز یا مسکن؟. این سیل به هر سمتی حرکت کند، مخرّب است و قیمت‌ها را آنچنان بالا می برَد که از کنترل دولت خارج می‌شود.".
"در سال پیش [سال 1393] نقدینگی رشد 22ر3 درصد داشت و به 782هزار میلیارد تومان رسید.".
شمسیان با آوردن دو نقل قول بالا نوشته است که در نگاه اول [به این دو نقل قول] اینگونه به نظر می‌رسد که گویندگان آن جملات، دارای دو نگاه مختلف و متضاد اند. اولی به شدت نگران افزایش بی‌رویه نقدینگی است و آرزو دارد دستش به جایی برسد و بتواند برای کنترل آن کاری بکند و دومی بی‌توجه به حرف‌های نفر اول [نگرانی از تورّم پول و دادن وعده به حل مسئله]، ادامه افزایش حجم نقدینگی را بیان می دارد!. تعجب‌تان هنگامی بیشتر خواهد شد که ببینید این جملات را مقامات ارشد یک دولت گفته‌اند نه مسئولان دو دولت جداگانه!.
شمسیان نوشته است: پیش از انتخابات سال 1392 و تا مدتی پس از آن، شماری در گفت‌وگو‌ها و تبلیغات انتخاباتی، علی‌الدوام از رشد نقدینگی به عنوان علت‌العلل گرانی و تورّم نام می‌بردند، آن را عامل رکود اقتصادی می‌دانستند و سبب نابودی صنعت و کشاورزی کشور معرفی و طبعا بانیان آن افزایش خیره‌کننده [دولت وقت] را هم عوامل تیره‌روزی اقتصاد کشور قلمداد می‌کردند.
فارغ از اینکه آن قضاوت‌ها درست بود یا نه، انتظار این بوده و هست که گویندگان سخنان آن روز و منتقدان راهکار‌های اقتصادی دولت قبل، پس از بدست گرفتن ارکان اجرایی کشور، نه تنها آن روند ـ به گفتهِ خودشان ـ مخرب را متوقّف کنند، بلکه در جهت جبران مافات نیز گام‌هایی اساسی و عملی بردارند و آب رفته را نه یک شبه، که طی دو سال [گذشته] به جوی برگردانند. براساس این انتظار طبیعی و منطقی که خود آنها در مردم ایجاد کردند و با همین ایجاد انتظار، موفق به کسب رأی آنان شدند، بازگشت به همان سیاست‌ها و حتی ادامه آن با سرعتی بیشتر و شیبی تند‌تر، نه تنها پذیرفتنی نیست، که تعجب‌آور و مخرّب نیز هست. هم مخرّب زیرساخت‌های اقتصادی ـ همانگونه که در جملات [نقل قول] صدر این نوشتار به آن اشاره شد و هم مخرّب باور و اعتماد عمومی به دولت.
شمسیان افزوده است: با این مقدمه، اکنون بار دیگر آن سخنان [نقل قول های مذکور در بالا] را بخوانید. بخش اول، فرازهایی از سخنان رئیس‌جمهور محترم در تابستان 1392 یعنی نخستین ماه‌های دولت یازدهم بود و صحبت‌ها هنوز رنگ و بوی تبلیغات انتخاباتی داشت. طبیعتا پس از دو سال، انتظار مردم عبور از هیجانات انتخاباتی و رسیدن به بستری مناسب و معقول در عرصه اقتصاد و عمل به وعده‌های فراوان اقتصادی آن روزهاست که انتظار زیادی نیست. اما بخش دوم که در اصل کارنامه دولت در بخش اقتصاد است نه از زبان یک کارشناس منتقد دولت بلکه از زبان رئیس بانک مرکزی دولت یازدهم است. سخنانی که نشان می‌دهد دولت یازدهم طی گذشت بیست ماه از عمرش، برخلاف تمامی شعار‌ها و اعتراضات خود به گذشتگان، موفق شده است نقدینگی کشور را از 480 هزار میلیارد تومان به 782هزار میلیارد تومان برساند! [افزایش دهد] و اگر افزایش دوماه آغازین سال 1394 را هم در نظر بگیریم، دو برابر شدن نقدینگی در نیمه نخست فعالیت دولت را خواهیم دید!.
اما چرا چنین است؟ چرا در حالی که دولت آن همه از بالا بودن نقدینگی شکوه و گلایه می‌کرد، خود با سرعت عجیب و غیرقابل توصیف پای در این راه نهاده و می‌رود که طی دوسال، نقدینگی کشور را دو برابر کند؟. به ادعای وزیر اقتصاد، اتفاق دوران دولت‌های نهم و دهم، در افزایش پایه پولی نقدینگی، از زمان هخامنشیان تا کنون بی‌سابقه بوده است! زیراکه طی هشت سال، نقدینگی کل کشور 5 برابر شده بود. اکنون باید پرسید که آیا این دولت در دوسال [اول عُمر خود] نقدینگی را به حدود دو برابر نرسانده است؟.
ممکن است اینگونه پاسخ داده شودکه دولت ـ در شرایط رکود و کاهش جدی درآمدهایش ـ برای رفع نیاز بنگاه‌های اقتصادی و بازار سرمایه، ناگزیر از افزایش نقدینگی است. ولی، این پرسش مطرح می‌شود که اولا مگر گذشتگان با همین نیّت چنین نمی‌کردند؟ پس چرا در معرض حمله شما قرار داشتند و ثانیا چرا پس از گذشت حدود دو سال و افزوده شدن این حجم شگفت‌انگیز نقدینگی، آثار مثبت این روند دیده نمی‌شود و حدود نیمی از صنایع کشور با یک سوم ظرفیت کار می‌کند و سقوط شاخص‌ها در بورس به شکل سرسام‌آوری ادامه دارد؟. اگر این روش، مناسب و درست بود،چرا با افزایش نقدینگی از 480 به 782 هزار میلیارد تومان، به جای ایجاد نشاط و طراوت در اقتصاد، شاخص بورس از 96 هزار به 61 هزار سقوط کرده است؟، و ظاهرا قصد توقف هم ندارد.
پاسخ این پرسش و پرسش‌های مشابه، برای مردم عادیِ کوچه و خیابان چندان پنهان نیست و هرکس می‌تواند ضعف سیستماتیک و فقدان برنامه‌ریزی را در دولت ملاحظه کند، بخصوص که این روزها در واکنش به همین ضعف مفرط، و برای پاک کردن صورت مسئله و فروکاستن از اهمیت و خطیر بودن موضوع، صحبت از تغییرات اعضای کابینه بر سر زبان‌ها افتاده است. اما بهتر است پاسخ این پرسش‌ها را از زبان برخی مقامات دولت اصلاحات و چهره‌های نزدیک به دولت یازدهم بشنویم. به این دو نمونه توجه کنید:
مسعود پزشکیان، وزیر بهداشت دولت اصلاحات در واکنش به زمزمه تغییرات در دولت یازدهم می‌گوید: "تعمیم تمام مشکلات به غیرهمسویی مدیران با سیاست‌های دولت، تنها یک راهکار عوام‌فریبانه برای گریز از غول مشکلات است. مسئله اصلی را باید در برنامه‌ریزی‌های کلان و سیاست‌گذاری‌های عمده دید. اتفاقا اگر ترکیب مدیران دولت و اعضای کابینه هم اشکالی دارد، ریشه‌اش در همین ضعف برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری است... ـ مشکل، از نبود برنامه‌ای است که مشخص می‌کند ما قرار است کجا برویم؟، چرا می‌خواهیم به جای خاص برویم و چگونه به این مقصد باید برسیم؟ وقتی جوابی برای این سوالات نباشد، تعویض افراد گره‌گشا نخواهد بود.... اعتقاد عمیق من این است که دولت یازدهم در چنین وضعیتی قرار گرفته است.".
شمسیان نوشته است: این سخنانِ [پزشکیان] به قدر کافی گویا است و ما را از هر توضیحی بی‌نیاز می‌کند. نباید فراموش کنیم که وی نخستین کسی نیست که بر این ضعف دولت تاکید دارد و آن را علت‌العلل همه مصائب امروز دولت می‌داند. پیش از او نیز چهره‌های مختلف دانشگاهی و سیـاس*ـی متمایل به دولت در این‌باره داد سخن سر داده و طبیعتا نمی‌توان آنها را به چوب مخالفت با دولت و عناوینی از این دست نواخت.
آیا واقعا راهکاری وجود ندارد؟، یعنی دولت مجبور و ناچار است که همین راه را ادامه دهد؟، مدام نقدینگی را افزایش دهد، واردات را بیشتر و بیشتر کند، صنایع و کشاورزی را لاغر‌تر و نحیف‌تر کند و به جای همه اینها منتظر باشد تا از اتاق مذاکرات [با شش قدرت جهانی] خبری مسرت‌بخش به بیرون درز کند و مسائل اقتصادی یک شبه حل شود؟.
واقعیت این است که اگر بخواهند ـ راه پنهان نیست [وجود دارد]. رهبر عزیز انقلاب بارها و بارها بر استفاده از توان داخلی برای برون رفت از مشکلات تاکید کردند. ایشان از ابتدای فعالیت دولت یازدهم تا اسفند سال قبل 21 بار بر «توجه به ظرفیت‌های درونی کشور و استعدادهای ملت ایران» تاکید کرده‌اند. یعنی بیش از یک بار در هر ماه!. اینکه آیا آنچه در عمل رخ داده هم مبتنی بر همین توصیه و تاکید حکیمانه است یا خیر، بی‌نیاز از توصیف و تشریح است و مردم می‌توانند درباره آن به سادگی قضاوت کنند.
شمسیان نوشته است که براساس فرمایش رهبر عزیز انقلاب دو دیدگاه در مسیر حل مشکلات کشور وجود دارد: "بعضی می‌خواهند مشکلات را با کمک دیگران، با تکیه‌ به دیگران، با رشوه دادن به دیگران، با تذلّل در مقابل دیگران حل کنند؛ بعضی‌ها هم نه، می‌خواهند مشکلات را با نیروی خودشان، با توان داخلی خودشان حل کنند ـ اعتقادمان این است که باید به تقویت ساخت درونی نظام اهمیت بدهیم؛ این اساس کار است. از درون، خودمان را باید تقویت کنیم. تقویت درونی با اندیشه‌ کامل، با نگاه عاقلانه و خردمندانه چیزی است ممکن.".
شمسیان مقاله خودرا با این جملات بپایان بـرده است: می‌بینیم که راه پنهان نیست، معمای لاینحلی وجود ندارد و تنها و تنها همتی عالی لازم است. ماندن در گذشته و به رخ کشیدن آمار و ارقام پیشین، ممکن است چند روزی هیجان ایجاد کند، اما با انتشار آمار جدید و آشکار شدن اینکه برخلاف همه شعار‌ها راه‌های غلط با سرعت و شتاب بیشتری پیموده می‌شود، همه حرف‌های پیشین را بی‌اثر و بی‌ارزش می‌کند.




در دنياي تاريخ‌نگاري

نظر «رانكه» در تاريخنگاري - تاریخنگارانی که رویدادهای شهری را دنبال می کنند


0523ranke.jpg
Leopold von Ranke

بيست و سوم ماه می سالگرد درگذشت «لئوپلد فون رانكه Leopold von Ranke» مورخ بزرگ آلماني قرن 19 در سال 1886 است. وي توصيه كرده است كه نويسنده تاريخ بايد يك «ناراتيو نگار» زبردست باشد تا درک رويدادها ـ علل و نتايج آنها ـ به آساني درک و حقايق تاريخ بمانند داستان در ذهن مخاطب باقي بمانند.
رانکه خواسته است كه مورخ تنها به كارهاي سران دولتها و جنگها توجه نكند؛ وضعيت مردم، روابط اجتماعي، مدنيّت و تحولات ادبيات، هنر و علوم را از دست ندهد تا فراموش شوند كه از عناصر اصلي تاريخ هستند. وي اصرار كرده است كه مطالب تاريخ حتي الامكان از منابع دست اول استخراج شود.
رانكه يك قرن و نيم پيش توصيه كرد كه مقامات و افراد براي خود يادداشت روزانه تهيه كنند تا هر مجموعه آنها مأخذ تاريخنگار شود. از اندرزهاي رانکه چنين بر مي آيد که تاریخنگار نباید از مصاحبه با ماموران بازنشسته پلیس غفلت کند زیراکه آنان در متن ضعف ها و نارسایی ها مردم دوران خود (خلاف ها و جرائم = لغزش های بشر) قرارداشته اند که ضعف و تخلّف هر فرد بازتاب مسائل جامعه است.
در زمان حاضر، پیروان روش تاریخنگاری «فون رانکه» را از تعقیب حوادث شهری و جمع آوری این خبرها در رسانه های چاپی و وبسایت تلویزیونهای محلی (شهرها) می توان تشخیص داد. آنان با دنبال کردن یک قتل و یا کلاهبرداری به ضعف های جامعه و مدیریت آن (دولت) می رسند.








در قلمرو رسانه‌ها

از پایان اردیبهشت 1394 صدای آمریکا به زبان فارسی باردیگر خاموش شد ـ علت آن ـ تاریخچه این رسانه ـ عصر اینترنت و سرنوشت رسانه های قدیمی تر

وبسایت بی بی سی فارسی ـ بیستم ماه می 2015 (30 اردیبهشت 1394): رادیو فارسی صدای آمریکا پس از سی و شش سال فعالیت (فعالیت دور دوم حیات خود)، دیشب (29 اردیبهشت 1394) واپسین برنامه اش را پخش کرد و از میان شبکه های رادیویی فارسی زبان برون مرزی ایران رخت بربست. این شبکه رادیویی در واقع بخش فارسی شبکه صدای آمریکا (Voice of America) بود که علاوه بر انگلیسی به دهها زبان برای خارج از این کشور برنامه پخش می کند و از لحاظ سازمانی، وابسته به وزارت امور خارجه آمریکا است.
بخش فارسی صدای آمریکا دو دوره فعالیت داشت با دو کارکرد متفاوت، دوره اول فعالیّت آن، همزمان با نخستین سفر رسمی محمدرضا پهلوی (شاه وقت) به ایالات متحده در نوامبر 1949 (آبان 1328) آغاز شد و اعلام کرد که هدف، توسعه روابط ایران و آمریکا و استحکام نزدیکی و دوستی دو کشور است. سیزده سال بعد باز هم با سفر محمدرضا پهلوی به آمریکا، فعالیت آن به پایان رسید. [مروری بر تاریخ نشان می دهد که نخستین سفر رسمی پهلوی دوم در سمت «شاه» به واشنگتن در نوامبر 1949 صورت گرفت و آخرین سفر او در آن سمت، در نوامبر 1977 که در این نوامبر ـ گویا طبق برنامه ـ در برابر کاخ سفید واشنگتن و اطراف چمن آن برضد او تظاهرات گسترده ای صورت گرفت و به اصطلاح سکه او شکست و ....].
نزدیک به 13 سال پس از آغاز فعالیت بخش فارسی صدای آمریکا، پهلوی دوم در دیدار با جان اف کندیِ لیبرال ـ رئیس جمهوری وقت ـ در واشنگتن، رو در رو از او خواست که برنامه های صدای آمریکا به زبان فارسی متوقف شود و استدلال کرده بود که دیگر نیازی به ادامه فعالیت آن نمی بیند زیراکه رادیو سراسری ایران نقص ندارد، یک خبرگزاری ملّی اخبار آن را تأمین می کند و در اخبار و تفسیرهایش سیاست تحکیم دوستی و اتحاد دو کشور ملحوظ است و مطالبی خلاف منافع آمریکا پخش نمی شود. کندی پذیرفت (البته پس از طرح خواست های خود) و بخش فارسی رادیو صدای آمریکا تعطیل شد. در آن زمان، هنوز رادیو ترانزیستوریِ دارای موج کوتاه به بازار عمومی ایران راه نیافته بود و رادیوهای لامپی، بزرگ و گران بودند و هرکس آنهارا نداشت. به علاوه، سطح معلومات عمومی چندان بالا نبود که اخبار بین الملل ـ آن هم با پخش سریع ـ درک شود.
در بازگشت از همین سفر بود که پهلوی دوم به اجرایی شدن بخش های دیگری از برنامه اصلاحات ششگانه دکتر علی امینی ـ دوست و همفکر جان اف کندی ـ و پس از رفتن امینی تَن داد.
حدود 17 سال بعد، برنامه فارسی صدای آمریکا به دستور مستقیم جیمی کارتر ِ لیبرال دمکرات و پس از مشاهده ضدیت اکثریت انقلابیون با سیاست های آمریکا و دولت موقت (دولت مهدی بازرگان که دو ـ سه وزیر هوادار آمریکا در آن عضویت داشتند) و در پی برگزاری همه پرسی در ایران و اعلام نظام اسلامی، از نهم اپریل ۱۹۷۹ (بیستم فروردین ۱۳۵۸) کار خودرا از سر گرفت.
جیمی کارتر پس از مشورت با زبیگنیو برژینسکی مشاور لهستانی تبار و ضد مسکو امنیت ملی آمریکا دستور بازگشایی بخش فارسی آمریکا را داده بود. این بار یافتن همکار برای این بخش آسان بود و بسیاری از روزنامه نگاران ایران و گویندگان رادیوتلویزیون دولتی این کشور و عمدتا اخراجی به آمریکا نقل مکان کرده بودند و در دسترس.
در آن زمان هنوز سفارت آمریکا در تهران فعّال بود و یک بار، صدای آمریکا از طریق این سفارتخانه و از طریق امتحان (مسابقه برای انتخاب بهترها) دو تَن را از میان ژورنالیست های ایران انتخاب و استخدام کرد که یکی از این دو قبلا و برای مدتی متصدی خبرگزاری رادیو تلویزیون ملّی (اینک دفتر مرکزی خبر) بود و دیگری از مترجمان قدیمی خبرگزاری پارس که هر دو به واشنگتن رفتند و به جمع کارکنان صدای آمریکا پیوستند.
در پی تصرف سفارت آمریکا در تهران و گروگانگیری کارکنان آن و آغاز تنش در روابط دو دولت، بخش فارسی صدای آمریکا تصمیم به افزایش برنامه های خود گرفت. برای پخش تفسیر و ابراز نظر ـ از چند مقام پیشین، استاد دانشگاه و ... که مقیم آمریکا شده بودند دعوت به همکاری شد. به این ترتیب، شمار کارکنان بخش فارسی صدای آمریکا افزایش یافت و به حدود سی نفر رسید و مدت زمان برنامه هایش نیز ظرف یکی ـ دو سال از نیم ساعت به پنج ساعت افزایش یافت.
با ظهور تلویزیونهای ماهواره ای در دهه 1990، رفته رفته نقش شبکه های رادیویی برون مرز ازجمله صدای آمریکا رو به کمرنگ شدن نهاد و صدای آمریکا هم پخش برنامه های تلویزیونی را آغاز کرد و بتدریج رادیو به حاشیه رانده شد. در سالهای اخیر، دیگر صدای آمریکا روی آنتن نبود بلکه در قالب «رادیو تماشا» از تلویزیون پخش می شد و بر شبکه اینترنت (شبکهِ شبکه ها) قرار می گرفت. همزمان، رادیوتلویزیونهای برون مرزی که شمار آنها از دهها تجـ*ـاوز کرده است به وبسایت نویسی پرداخته اند که در ایران ـ آنتن های ماهواره طبق ضوابط این کشور جمع آوری و پارازیتی می شوند و وبسایت های رادیوتلویزیون های برون مرزی؛ فیـلتـ*ـر.
در پی کاهش مخاطبان روزنامه، مجله و کتاب نوبت به رادیوها رسیده است که اینک عمدتا در خودرو و در حال رانندگی شنیده می شوند و اتومبیلرانان علاقمند به موسیقی هستند، نه خبر و تفسیر ـ به استثنای اخبار هواشناسی و ترافیک.
«سیاست دولت» سرنوشت بخش فارسی رادیو صدای آمریکا را ورق نزد، وضعیت زمانه و تغییر سلیقه ها و توجه مخاطبان بود. شمار (درصد) مخاطب مسیر و سرنوشت یک رسانه (چاپی، گفتاری و دیداری) را تعیین می کند، نه سیاست. بعید نیست که دیگر رادیوها به سرنوشت صدای آمریکا دچار شوند و در این صورت، کشتیبان (صاحب فرستنده) را سیاست دیگر آید و صدای خودرا از طریقی دیگر به مخاطبان برساند و ....
ـ ـ ـ ـ ـ
در تعریف، رسانه های دولتی یک کشور که مخاطبان خارج از مرز «هدف» آنها هستند، بازوی روابط دولت متبوع بشمار می آیند. این رسانه ها ظاهرا اخبار معمولی را پخش و منتشر می کنند ولی گاهی در لابلای آنها نظر دولت متبوع را و نیز یک مصاحبه و نقل نظری دیگر.



ساير ملل
تصويب «دكترين ترومن» و تشديد مبارزه آمريكا با كمونيسم ـ کمیته ضد اسراف و سوء مدیریت ترومن که اقتباس و الگو شده است


harry-truman.jpg

ترومن رئيس جمهور سي و سوم
23 ماه مي سال ۱۹۴۷ کنگره آمريکا با اختصاص دادن 400 ميليون دلار کمک به ترکيه و يونان، بر دکترين ترومن که آن را در مارس همين سال پيشنهاد کرده بود صحه گذارد. ترومن رئيس جمهوري وقت آمريكا در مارس 1947 «دكترين» خودرا مبني بر دادن كمك نظامي و مالي به كشورهايي كه مورد تهديد كمونيست ها باشند اعلام داشته بود. طبق دکترين ترومن، دولت آمريکا مکلف شده بود به کشورهايي که در معرض گسترش کمونيسم هستند کمک مالي و نظامي کند.
با اين دكترين، مبارزه جهاني با كمونيسم و محاصره شوروي اصطلاحا Containment اصل اول سياست خارجي آمريكا قرار گرفت كه با همان شدت چهل و چهار سال ادامه داشت و يکي از علل ادامه جنگ سرد بود. با اين كه شوروي و بلوك شرق با سياست هاي گورباچف فروپاشي شده اند، به نظر مي رسد که سياست ضد كمونيسم آمريكا ـ البته، نه در اولويت ـ همچنان باقي مانده است و برخي از رسانه هاي آمريكا هنوز رژيم پکن را «چين كمونيست» مي نامند.
نه تنها جنگ سرد دو بلوک وقت، در دوران سناتوری و زمامداری هری ترومن ـ سی و سومین رئیس جمهور و پیش از این سمت، سی و چهارمین معاون یک رئیس جمهور که هشتم ماه می 1884 در میسوری آمریکا به دنیا آمده بود تحولات ریشه داری در جهان روی داد ازجمله بمباران اتمی ژاپن، آغاز رقابت برای ساخت تسلیحات اتمی، اجرای «طرح مارشال» و جهانی شدن دلار آمریکا، به اجرا درآمدن طرح «ناتو»، تاسیس سازمان ملل مرکب از کشورهای ـ عملا و اسما ـ فاتح آلمان و ژاپن و ایتالیا، جنگ داخلی چینیان، جنگ کره، ایجاد اسرائیل، مسئله آذربایجان ایران، ملی شدن نفت ایران و درگیری ملیّون ایرانی به رهبری مصدق با دولت لندن، جنگ ویتنامی ها با فرانسه، تجزیه هندوستان و تولد پاکستان و ....
از کارهای مهم ترومن [که یک فراماسونر و از گراند مسترهای آن در آمریکا بود] در امور داخلی، یکی تاسیس «کمیته بر ضد اسراف و سوء مدیریت» بود که به «کمیسیون ترومن» معروف شده است. ترومن این کمیسیون را در دوران سناتوری خود تاسیس کرده بود و چون تاثیرگذار و مفید واقع شد اورا محبوب آمریکاییان کرد و روزولت با توجه به این محبوبیت، در انتخابات سال 1944 وی را نامزد معاونت خود اعلام کرد و پیروز شدند. کمیته ضد اسراف و سوء مدیریت ترومن که در کشورهای دیگر اقتباس و الگو شده است باعث 15 میلیارد دلار صرفه جویی در آمریکا شد و مجله تایم عکس اورا پشت جلد خود چاپ کرد و بر معروفیت اش افزود.
اقدام دیگر او Loyalty Check نامیده شده است. ترومن معتقد بود کسانی که وفادار و دوستار نظام دولتی آمریکا و وضعیت موجود نیستند نباید حقوق بگیر دولت باشند زیرا که عملا در خدمت دولت نیستند، صمیمیت آنان جای تردید دارد و قلبا و با تمام وجود کار نمی کنند. اجرای این طرح سبب بررسی سوابق و فعالیت کارکنان دولت شد و هزاران تن اخراج شدند که بسیاری از آنان کمونیست بودند و یا هوادار نظام شوروی.
ترومن قلبا تمایل به مصدق داشت و هوادار اقدامات دمکراتیک و ملی او بود و وسوسه لندن که باید به هر بها مصدق را از صحنه خارج ساخت در او بی تاثیر بود و تا مصدر قدرت بود زیر بار حمله نظامی و یا ترتیب دادن کودتا بر ضد مصدق نرفت. مصدق یک بار در کاخ سفید واشنگتن با ترومن ملاقات و مذاکرات طولانی داشت و عقب ماندگی ایران را نتیجه سیاست های لندن بیان کرده و گفته بود که ایرانیان تجزیه ایران زمین را نتیجه توطئه لندن می دانند و حتی از شنیدن نام انگلستان متنفرند. خطوط مرزی که دولت لندن به ایران تحمیل کرده مسئله ساز و درد سر آفرین هستند و هدف این بوده که ما آرامش و در نتیجه پیشرفت نداشته باشیم.
ترومن که 28 دسامبر 1972 درگذشت از 12 اپریل 1945 تا 20 ژانویه 1953 رئیس جمهور آمریکا و از حزب دمکراتیک (دمکرات) این کشور بود.
truman-mosaddegh2.jpg
مصدق و ترومن در کاخ سفید واشنگتن (عکس از: ویکیپدیا)







مسائل انساني 60 سال پس از جنگ جهاني دوم ـ از اعتياد به قدرت، Megalomania و چسبيدن به كرسي مقام تا کاسب شدن دولتمردان و ...

پراودا روزنامه صد ساله كه از دهه گذشته به صورت يك نشريه عمومي و مستقل انتشار مي يابد در ماه مي 2005 در مقاله اي در اديشن آنلاين خود به زبان انگليسي تحت عنوان «جهان ، 60 سال پس از جنگ جهاني دوم» نوشته بود:
از جنگ جهاني دوم، شش دهه دور شده ايم. از روزنامه نگاران قديمي وفادار به ژورناليسم اصيل و خادم مردم، شمار كمي باقي مانده اند و جز آنان و معدودي انديشمند، كسي مسائل انسان را خطاب نمي كند. گفتار از پيشرفت و تبليغ براي اقتصاد زياد است، ولي كسي نيست كه مسائل انسان امروز را بشكافد. مسائل امروز همان هايي هستند كه 60 سال پيش و قبل از آن بودند. مسائل انساني باقي مانده اند زيرا كسي (روزنامه نگار واقعي) نيست كه آنها را مطرح سازد و خطاب كند. در خبرها به عناصر چرا؟ و چگونه؟ توجه نمي شود. از حقوق انسان سخن به ميان مي آيد ولي اين حقوق عملا مورد احترام نيست. با آب و تاب از دمكراسي بحث و حمايت مي شود اما در همان كشورهاي مدافع دمكراسي، قانون و منطق آن طور كه بايد رعايت نمي شود و ملاك عمل قرار نمي گيرد. فرصت هاي مساوي را شعار مي دهند ولي از تامين آنها اثري نيست و مشاغل و فرصت ها ميان دوستان و بستگان و اصحاب منافع توزيع مي شود. درباره رشد اقتصادي تبليغ مي شود لكن اكثريت مردم در همه كشورها در شرايط سخت زندگي مي كنند و شكاف دارا و ندار رو به افزايش است و در هر لحظه برخيل ندارها افزوده و به همين نسبت ثروت «داراها» بيشتر مي شود. همه قدرتمداران ـ در گفتار، از برقراري عدالت داد سخن مي دهند ولي عمل به اين سخنان، بسيار كم است. براي حفظ صلح و رعايت استقلال و حاكميت ملتها و جلوگيري از تعـ*رض به ملل كوچك، شش دهه است كه سازمان ملل به وجود آمده كه مثال عراق بزرگترين ضعف و بي حاصل بودن اين سازمان جهاني است. به جاي حل مسائل از طرق ديپلماتيك، در سطح جهان تهديد و ارعاب ادامه دارد. معاضدت و همكاري واقعي از روابط ملل رخت بربسته و جاي آن را سوءظن و بدگماني و كينه گرفته است. در روابط دولت ها از حرف تا عمل فاصله بسيار است. در سطح ملي؛ هر كشور دمكراسي خودرا «كامل تر» مي داند، ولي همه جا اعتياد به قدرت، Megalomania و چسبيدن به كرسي مقام به هر بها به چشم مي خورد. در هر كشوري كم و بيش سياست و كسب و كار با هم مخلوط شده و دولتمرد و سياستمدار در حين عال داراي كسب و كار خصوصي است و لذا صاحب منافع است كه نتيجه اش اصطكاك منافع با رقباء است كه مردم و كل جامعه (كشور) از آن زيان مي بينند.
در دنياي 60 سال پس از جنگ دوم (دنياي سال 2005)، پول شده است عامل قدرت و كسي كه آن را نداشته باشد، واي به حالش. مي دانيم در جايي كه تنها پول كارساز باشد توجه به ايدئولوژي بسيار ضعيف است و ارزش هاي انساني رو به كاهش و اخلاقيات و معنويات رو به زوال هستند.
پراودا نتيجه گيري كرده است كه جهان پُر از جدايي هاي امروز در لبه پرتگاه است و فرصت كمي براي نجات آن باقي مانده است.
از مقاله پرودا چنين بر مي آيد كه كاهش شديد شمار روزنامه نگاران وفادار به ژورناليسم اصيل به افزايش مسائل انسان و مشكلات بين المللي كمك كرده است زيرا ديگر، افراد زيادي باقي نمانده اند كه بدون چشمداشت دلسوزي كنند، مسائل را بشكافند، راه حل ارائه دهند و راه حل ديگران را صادقانه منعكس سازند و مانع پيچيدگي مشكلات بشر شوند.






ماجراي انتشار عكسهاي خصوصي صدام حسين در زندان در دو روزنامه متعلق به روپرت مورداك


0522sadd2.jpg
در صفحه اول نيويورک پست

عكسهاي صدام حسين در زندان كه اورا با لباس زير (شورت نامناسب) و نيز در حال شستن لباس با دست نشان مي داد جمعه شب (20 مي 2005) خبر اول شبكه تلويزيوني «ان. بي . سي.» آمريكا را تشكيل مي داد. اين عكسها، نخست در شماره همان روز روزنامه «سان» چاپ لندن و «نيويورك پست» چاپ آمريكا كه هر دو متعلق به امپراتوري رسانه اي «روپرت مورداك» استراليايي هستند انتشار يافته بود و «سان» وعده انتشار عكسهاي بيشتري را داده بود كه روز بعد به اين وعده عمل كرد.
يكي از عكس ها سراسر صفحه اول «سان» را پوشانده بود.
اين تصاوير از دوربين امنيتي سلول شش متر مربعي صدام استخراج شده و مربوط به يك سال و چند ماه پيش از تاريخ انتشار بود. اين دوربين در طول شبانه روز از صدام و حتي توالت رفتن او عكس مي گرفت تا حركاتش زير نظر ماموران محافظ او باشد كه آمريكايي بودند.
يكي از عكس ها، صدام را در حال خواب با كُت نشان مي داد و ثابت مي كرد كه سلول او در شب سرد بوده و عـریـ*ـان بودن وي در عكس ديگر حكايت از گرماي سلول در ساعات روز دارد. بنابراين، به نظر مي رسد زندان او محيط راحتي نبود.
طبق برخي شايعات، اين عكس ها به قيمت گزاف به روزنامه هاي «مورداك» فروخته شده بودند! و دولت آمريكا كه اين عمل را محكوم ساخته اشاره كرده بود كه درصدد تحقيق است تا بداند كه اين عکس ها كه از اسرار نظامي بوده اند چگونه همزمان تنها به اين دو روزنامه درز كرده و با چه هدف و انگيزه انتشار يافته اند!.
عکس ها نشان مي داد که سلول صدام داراي يك صندلي پلاستيك، يك تخت يك نفره كوچك (سفري ـ موقت) و يك ميز كوچولو بود. گفته شده بود اين وضعيت و عمل انتشار عكسها كه با هدف تحقير زنداني صورت گرفته از مصاديق نقض اصول و مفاد كنوانسيون ژنو بوده كه تحقير و اهانت به زنداني جنگي را اكيدا منع كرده است. انتشار اين عكس ها همچنين مغاير با قانون آمريكايي «منع مداخله در زندگي خصوصي افراد» خوانده شده است كه الگوي ساير كشورها قرار گرفته است.

0522sadd.jpg
درصفحه اول يک روزنامه عربي

رسانه ها در گوشه و كنار جهان جز رسانه هاي متعلق به روپرت مورداك، از زاويه انتقادي و تعجب به انتشار عكس هاي صدام نگريسته بودند. برخي از اصحاب نظر بيانات اخير «گالووي» عضو پارلمان انگلستان در مصاحبه با «چارلي رُز» را كه از تلويزيوني عمومي آمريكا (پي بي اس) پخش شد و گفته بود كه حكومت صدام ساخت مشترك آمريكا و انگلستان بود نقل كرده و اظهار كرده بودند كه ترديد دارند انتشار اين عكس ها، صرفا كار سردبيران دو روزنامه باشد. در روزنامه هاي عربي، عكس صدام در حال شستن لباس چاپ شده بود، نه عكس او با شورت نامناسب.
برخي از مردم كوچه و بازار در پرسش و پاسخ روزنامه ها (اصطلاحا نظرسنجي) گفته بودند كه چاپ كردن چنين عكس هايي جز چوب زدن به مرده چيز ديگري نمي تواند باشد كه هركس آن را نمي پسندد. وقتي كسي اسير باشد، حتي مي توان اورا عـریـ*ـان مادرزاد كرد و عكس گرفت، ولي اخلاقيات چنين عملي را تاييد نمي كند و در افكار عمومي واكنش منفي به وجود مي آورد.
صدام در آخرين روز دسامبر 2006 اعدام شد.





اظهارات بيل كلينتون درباره دمكراسي و حقوق بشر ـ انتظار از دمکراسي در خاور ميانه

بيل كلينتون رئيس جمهوري پيشين آمريكا 23 ماه مي 2004 و در جريان ديدار از برزيل درباره گسترش دمکراسي اظهار کرده بود: دمكراسي را نمي توان تحميل كرد، مردم يك كشور و يك منطقه بايد دمكراسي را بفهمند و آن را بخواهند (مطالبه کنند) تا بشود آنان را در نيل به آن كمك كرد. به علاوه، بايد بدانيم كه دمكراسي اَشكال مختلف دارد.
كلينتون اضافه كرده بود که توده ها نسبت به واقعيت شعارهاي مطرح درباره دمكراسي و حقوق بشر ترديد دارند و به آن ظنين هستند. از برقراري دمكراسي در خاور ميانه سخن به ميان مي آيد، ولي نمي گويند كه اين دمكراسي بايد به سود طبقه كم درآمد و زحمتكش باشد و آموزش و پرورش رايگان، درمان و رفاه اجتماعي را تامين كند. وقتي كه با يك خاور ميانه اي از دمكراسي بگوييد، نخستين سئوال او اين خواهد بود كه اين دمكراسي براي مردم فقير، ستمديدگان و قربانيان تبعيض چه خواهد كرد؟. مردم خاور ميانه نخست بايد آموزش ببينند؛ آگاه و روشن شوند.






احساس خشم آلود چينيان نسبت به ژاپن و انعکاس آن توسط بانو Wu Yi


Wu-Yi.jpg
Wu Yi

بانو «وو يي Wu Yi» معاون وقت نخست وزير رژيم پکن كه از ژاپن ديدن مي كرد 23 مي 2005 دست به يك اقدام غير منتظره زد و ناگهان برنامه ديدار و مذاكره با نخست وزير ژاپن را لغو كرد و اعلام داشت كه تا دولت ژاپن از راهي كه در پيش گرفته است باز نگردد مذاكره اي با آن صورت نخواهد گرفت.
اصحاب نظر در تفسير اقدام «وو يي» گفته بودند كه اين اقدام ظاهرا خلاف نزاکت ديپلماتيک، انعکاس رنجش و خشم چينييان از ژاپني هاست که ريشه در تعرضات پيشين ژاپن به چين و قتل عام مردم اين کشور در نيمه اول قرن 20 دارد که به آساني فراموش نمي شود و روابط اقتصادي و منافع زودگذر نمي تواند حلال اين مسئله عاطفي باشد که با تار و پود چينيان تنيده شده است و به عبارت ديگر؛ اين مسئله راه حل فوري هم ندارد. چيني ها تعرضات نظامي و تحميلات سياسي ژاپني ها در قرون 19 و 20 نسبت به وطن خودرا به اين زودي و آساني فراموش نخواهند کرد.








برخي ديگر از رويدادهاي 23 مي


  • 1430: ژاندارک توسط بورگونديايي ها (هموطنانش!) دستگير شد.


  • 1498: جيرولامو ساوونارولا به دستور پاپ الکساندر ششم اعدام شد.


  • 1533: پاپ ازدواج هنري هشتم پادشاه وقت انگلستان با کاترين شاهزاده خانم اراگون را نامشروع اعلام داشت و فسخ کرد و هنري هشتم به تلافي آن اقدام، دست پاپ ها از کليساي انگلستان را کوتاه کرد و خودرا رئيس کليساهاي اين کشور اعلام داشت.


  • 1805: ناپلئون بناپارت امپراتور فرانسه خودرا پادشاه ايتاليا نيز اعلام داشت. ناپلئون با شکست دادن ارتش اتريش، بخش بزرگي از ايتاليارا متصرف شده بود.


  • 1813: ونزوئلايي ها به سيمون بوليوار قهرمان ملي لاتين هاي قاره آمريکا لقب ال ليبرتادو (آزاديبخش) دادند.


  • 1939: 23 مي سال ۱۹۳۹ اتحاد نظامي ـ سياسي ۱۰ ساله آلمان و ايتاليا معروف به پيمان فولادين ميان هيتلر و موسوليني امضاء شد.


  • 1945: هنريك هيملر مقام برجسته آلمان نازي و رئيس اس. اس. هاي آلمان در زندان متفقين خودكشي كرد.


  • 1949: جمهوري فدرال آلمان (مناطق غربي) تاسيس شد.
 
  • پیشنهادات
  • ...zαнrα...*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/16
    ارسالی ها
    3,488
    امتیاز واکنش
    30,283
    امتیاز
    913
    محل سکونت
    تبــــ❤️ـــریز
    ايران

    بپاخيري «المقّنع» و كفن پوشان راه وطن با هدف رهانيدن ايران از سلطه عربان

    قيام المقّنع در خراسان 24 ماه مي سال 766 ميلادي آغاز شد كه از نخستين بپاخيزي هاي ايرانيان براي احياي استقلال و حاكميت وطن خود بشمار مي آيد.
    المقّنع كه از ديرباز در صدد قيام بر ضد سلطه عرب بود از موضوع قتل ابومسلم در توطئه خليفه عباسي وقت استفاده كرد و به خونخواهي او در خراسان بپاخاست. با توجه به محبوبيت ابومسلم در ميان ايرانيان به ويژه مردم خراسان ـ خراسان بزرگتر، در اندك مدتي صدها هزار تن در اطراف المقنّع جمع شدند. المقّنع كه به سبب نقاب زدن ـ نقابي شبيه مقنعه كه تا شانه ها، روي اورا مي پوشانيد ـ به اين نام معروف شده بود، كسي جز هاشم ابن حكيم نبود كه مردي دانشمند بود و داستان «ماه نَخشَب» وي كه برپايه تسلط او بر علوم فيزيك و شيمي شكل گرفته بود معروف است.
    پيروان المقّنع كه جامه سپيد مي پوشيدند به سپيدجامگان (كفن پوشان راه وطن) معروف اند. قيام المقنع براي رهايي ايران كه ضمن آن دست به چند ابتكار كاملا تازه زده بود بيش از چهار سال طول كشيد. سرانجام خليفه عباسي سپاهي گران را به جنگ او فرستاد كه در دومين برخورد دو نيرو، المقّنع شكست خورد و خودكشي كرد.






    اسماعيل ساماني مردي كه تنها به ايران و ايراني مي انديشيد


    Esmal.jpg
    آرامگاه اسماعيل ساماني در شهر بخارا

    اسماعيل ساماني مردي كه پرچم زنده كردن زبان پارسي و فرهنگ ايراني را به دوش گرفت در ماه مي سال 849 ميلادي در فرغانه (واقع در منطقه فرارود) خراسان به دنيا آمد. مورخان هريك روزي از ماه مي را زادروز او نوشته اند كه تازه ترين اين زادروزها كه كشف مورخان روس است «24 ماه مي» است!. در زمان تولد اسماعيل، پدر او احمد حكمران ناحيه فرغانه بود. سامان خدا (كدخدا = رئيس، رئيس دهقانان و ...) پدر بزرگ اسماعيل كه در منطقه بلخ به دنيا آمده بود و يك تاجيك (پارس) بود خودرا از فرزندزادگان بهرام چوبين اسپهبد بزرگ ايران معرفي مي كرد.
    اميراسماعيل (مير اسماعيل) كه خودرا شاه خواند پس از تمركز امور خراسان بزرگتر (اينك شامل سه كشور تاجيكستان، ازبكستان، تركمنستان، نيمه شمالي افغانستان، گوشه هايي از قزاقستان و قرقيزستان و خراسان ايران) در دست خود، احياء زبان و ادبيات فارسي و فرهنگ و رسوم ايراني را سرلوحه كار خود قرارداد. همزمان با او، صفاريان در جنوب و جنوب شرقي ايران، ديلميان در شمال و مركز و طاهريان در نيشابور ـ هر گروه در مناطق خود استقلال داشتند و در اين مناطق تنها نامي از خليفه برجاي مانده بود.
    شاه اسماعيل با اينكه توان لشكركشي به بغداد و برانداختن خليفه را داشت چنين نكرد زيرا كه احياء فرهنگ ايراني و زبان فارسي برايش مهمتر بود. استراتژي شاه اسماعيل جنگ دفاعي بود يعني تنها با مهاجم مي جنگيد و جنگ او با عمروليث كه به شكست و اسارت عمرو انجاميد برهمين پايه صورت گرفت.
    شاه اسماعيل در سال 907 ميلادي درگذشت و در بخارا مدفون شد و آرامگاه او كه يك بناي تاريخي است مورد احترام ويژه تاجيكيان و همه ايرانيان و ايراني تبارها است. نوه اسماعيل هم در همين آرامگاه (عكس بالا) دفن شده است. شاه اسماعيل ساماني چنان زيربناي فرهنگي را استوار گذارده بود كه تا سال 1920، فارسي زبان رسمي منطقه بخارا بود.
    در دهه سوم قرن 20 در منطقه «فرارود»، گروهي از وطندوستان تاجيك از جمله پدر احمدشاه مسعود برضد تقسيمات جغرافيايي حكومت شوروي (مسکو) كه به زيان تاجيكيان بود دست به قيام مسلحانه زدند و چون شكست خوردند، پدر مسعودها به هرات گريخت و در افغانستان ماندني شد، يكي از پسران او (احمدشاه) هنگامي كه نيروهاي ضد مداخله خارجي را در شمال افغانستان رياست مي كرد، هدف توطئه قرار گرفت و كشته شد و پسر ديگر او ـ احمد ضياء بعدا معاون رئيس جمهور افغانستان شد.





    زدوخورد نيروهاي پليس و امنيت با گروه پرويز پويان در تهران و كشته شدن او


    pooyan.jpg

    پرويز پويان
    سوم خرداد ماه سال1350 هجري خورشيدي، در زد وخورد سخت يك گروه از چريكهاي كمونيست و نيروهاي پليس و امنيت وقت در محله دوشان تپه (شرق تهران ـ كوي نيروي هوايي) پرويز پويان (برادر حسن پويان نويسنده، مترجم و روزنامه نگار معروف)، رحمت پيرو نديري و صادقي نژاد جان سپردند. اين زد و خورد كه در ساعات روز روي داد پس از محاصره خانه اي كه اين گروه از آن به عنوان پايگاه استفاده مي كردند توسط نيروهاي پليس و امنيت آغاز شده بود. در اين زدو خورد به ماموران دولت وقت نيز تلفات وارد آمد. اعضاي گروه كه همگي روشنفكر و تحصيلكرده بودند سلاحهاي خود را قبلا در زد و خورد با ماموران دولت و نيز گارد سلطنتي به دست آورده بودند. قتل پويان و دوستانش سرآغاز يك رشته زد و خوردهاي مشابه در تهران و شهرهاي ديگر شد كه تا پايان كار شاه ادامه داشت. دفن پنهاني اجساد پويان و همفكرانش و ايجاد مزاحمت براي كساني كه در جستجوي محل دفن اجساد بودند خشم مردم را در تهران و مشهد برانگيخته بود كه به چند اعتراض گروهي منجر شد. (پويان از خراسان بود).





    نظر برخي از مورخان درباره پس گرفته شدن خرمشهر

    مورخان نظامي پيروزي نيروهاي مسلح ايران در پس گرفتن خرمشهررا در شمار جنگهاي ميهني بزرگ ايرانيان در طول تاريخ ـ نظير نبرد دفاعي «حرّان» قرار داده اند. اين مورخان در همان روز پس گرفتن خرمشهر، با اشاره به برتري تسليحاتي عراقيان گفته بودند كه فداكاري ايرانيان بار ديگر اين نكته دو هزار و پانصد ساله داريوش بزرگ را كه بر سنگ باقي مانده است به اثبات رساند كه ايران سرزميني است كه مردان (سربازان) خوب دارد.
    نيروهاي مسلح ايران در سوم خرداد ماه 1361 و 21 ماه پس از آغاز تعـ*رض نظامي عراق، با از جان گذشتگي و فداكاري تحسين آميز و تاريخساز خود خرمشهررا از نيروهاي متجاوز پس گرفتند و مسير جنگ را تغيير دادند. در اين نبرد پيروزمندانه، كه براي جهانياني كه تاريخ پر عظمت ايرانيان را نخوانده اند غير منتظره بود تلفاتي سنگين به عراقيان وارد آمد و دهها هزار عراقي به اسارت در آمدند.

    0524basij.jpg
    تني چند از نيروهاي داوطلب ايران با روحيه اي قوي و قيافه اي مصّمم در جريان جنگ عراق و ايران




    درآمد ارزي ايران از نفت در سال 1385 - 2 بخش حساب ذخيره ارزي

    درآمدهاي ارزي ايران در سال 1385 پنجاه و پنج ميليارد دلار برآورد شده بود. اين برآورد را 23 ماه مي 2006 محمدجعفر مجرد معاون ارزي بانك مركزي ايران در يك گفت و شنيد مطبوعاتي بيان داشته بود.
    مجرد گفته بود كه ميزان درآمدهاي ارزي كشور از محل صادرات نفت بستگي به بهاي نفت در بازارهاي بين المللي دارد. وي همچنين گفته بود كه طبق برآوردها، ارز حاصل از صادرات غيرنفتي ايران نيز در اين سال حدود ده ميليارد دلار خواهد بود.
    مجرد خاطرنشان كرده بود كه حساب ذخيره ارزي در حال حاضر داراي دو بخش است؛ يك بخش آن منابعي است كه در اختيار بخش خصوصي قرار مي گيرد و اين منابع به حساب ذخيره ارزي بازگشت داده مي شود و قسمت ديگر توسط دولت در قالب بودجه سالانه دريافت مي شود و طبيعي است كه اين قسمت نمي تواند بازگشت داده شود و به اين سبب، نوسان جهاني قيمت نفت مي تواند بودجه را دستخوش تغييرات و نوسان كند، و کاهش بهاي نفت و يا ميزان صدور آن تعديل هزينه ها و نيمه تمام ماندن طرح هاي عمراني را بدنبال خواهد داشت.






    در خرداد 1385، نماينده جيرفت در مجلس شوراي اسلامي از غارنشين هاي عنبرآباد خبرداد! ـ ضعف هاي مديريّت


    0525zadsar.jpg

    زادسر
    به گزارش 23 ماه مي 2006 خبرگزاري فارس، نماينده وقت جيرفت در مجلس شوراي اسلامي گفته بود كه 28 سال پس از پيروزي انقلاب اسلامي، در نزديكي عَنبَرآباد جيرفت يك روستا كشف شده است كه مردم آنجا همانند غارنشينان زندگي مي كنند.
    فارس نوشته بود: «علي زادسر» نماينده جيرفت (استان كرمان) در حاشيه جلسه علني روز سه شنبه مجلس (23 ماه مي 2006) در جمع خبرنگاران با اظهار تاسف از اين امر گفت: سربازان گمنام وزارت اطلاعات در زمستان سال 1384 (4 ـ 5 ماه پيش از اين تاريخ) يك روستا را در 120 كيلومتري عنبرآباد كشف! كرده اند كه مردم آن همانند مردم دوران غارنشيني [هزاران سال پيش] بوده و برهنه هستند و با برگ درخت تغذيه مي كنند (!).
    وي گفته بود كه نام اين روستا «بيد نكوئيه» است و در كوه واقع شده كه حدود 200 نفر در آن زندگي مي كنند و از دره ها و بيشه هاي محل سكونت خود خارج نشده اند(!).
    به نوشته فارس، نماينده جيرفت به نقل از كساني كه به اين روستا رفته اند، گفت: ساكنان اين روستا در طول عمر خود وسيله نقليه موتوري نديده اند.
    زادسر با يادآوري ضرب المثل «چراغي كه به خانه رواست به مسجد حرام است» اظهار داشت: به اطلاع مسئولان كه دهها ميليون دلار به كشورهاي ديگر كمك مي كنند مي رسانم كه از 700 هزار نفري كه در جنوب استان كرمان زندگي مي كنند 300 هزار نفرشان كپَرنشين هستند و هنوز روستاهاي كشف نشده در آنجا وجود دارد(!).
    وي سپس به خشكسالي اين استان و ترافيك بد راه اصلي شهر كرمان به جيرفت و بندر عباس پرداخت و از دولت خواست كه به حل اين مسائل اولويت دهد.





    پروفسور رزّاقی اقتصاددان: 1300 میلیارد دلار واردات در 26 سال ـ «بازار» حاکم بر اقتصاد ما ـ 5 میلیون دلّال در کشور! ـ زیانهای اقتصاد لیبرالی


    ebrahim-razzaghi.jpg

    Ebrahim Razzaghi
    ابراهیم رزّاقی استاد اقتصاد دانشگاه در یک گفت و شنود با شبکه اطلاع رسانی راه دانا که 29 اردیبهشت 1394 انتشار یافت به انتقاد از نوع کالاهای وارداتی پرداخت و گفت که اجناس وارداتی در 3 قالب مصرفی، سرمایه ای و واسطه ای تقسیم می شوند که متاسفانه 80 درصد کالاهای وارداتی به کشور ما از نوع مصرفی بوده اند.
    این کارشناس مسائل اقتصادی گفت: طبق معیاری که سازمان ملل، آن را تهیه کرده است، با 10 هزار دلار می توان یک شغل پایدار ایجاد کرد. بنابراین با 70 میلیارد دلار توان ایجاد 7 میلیون شغل وجود دارد. اما این، در شرایطی خواهد بود که از تولید داخلی حمایت شده باشد و واردات عمدتا کالاهای سرمایه ای باشند تا به تبع آن کارخانجات تولیدی بتوانند فعّال شوند.
    وی با بیان اینکه برخی کالاها نیازی به صَرف ارز ندارند و توان تولید آن در داخل کشور وجود دارد، گفت که در این صورت ارز را می توان صَرف کالاها و ماشین آلاتی کرد که تولید آن در داخل کشور امکان پذیر نیست و باید از خارج وارد شوند.
    پروفسور رزّاقی ضمن بیان اینکه 80 درصد کالاهای وارداتی به ایران از نوع مصرفی هستند گفت که بیشتر کالاهای صادراتی ما نیز خام هستند [خام فروشی] و یا برای تولید آنها هزینه های سنگین به دولت تحمیل شده است. از این رو ارزآوری صدور این نوع کالاها نیز چندان چشمگیر نبوده و تاثیر آنچنانی بر اقتصاد کشور نخواهند داشت.
    استاد رزّاقی گفت که امروزه 40 درصد مواد غذایی ما از طریق واردات تأمین می شود و این یک آمار نگران کننده است. سیاست تعدیل اقتصادی و اصلاح ساختاری در جمهوری اسلامی ایران از دوران هاشمی رفسنجانی آغاز شد که سرمنشأ بسیاری از مشکلات اقتصادی نیز بوده است، یعنی با کنار گذارده شدن بخش دولتی از اداره اقتصاد، «بازار» بر اقتصاد حاکم شده است. این دقیقا همان طرحی است که سازمان بین المللی پول ـ مستقر در آمریکا به 170 کشور بنام شکوفاساختن اقتصادشان ارائه داد اما هیچیک از آنها نیز پیشرفت نداشت. در این میان فقط آمریکایی ها بودند که از این طرح سود بردند و این 170 کشور با مشکلات متعدد مواجه شدند. دولت های ما نیز از دوران هاشمی رفسنجانی تا همین دولت یازدهم، بر اساس این طرح حرکت کردند. در طول این سال ها نیز ما 1300 میلیارد دلار واردات کالا داشته ایم که با این رقم، می شد 130 میلیون شغل ایجاد کرد. این در حالی است که در طول دوران 26 سال گذشته تنها 13 میلیون شغل ایجاد شده که 5 میلیون از آن نیز دلّالی است.
    استاد رزاقی گفت که به نظر او، برخی اقدامات اقتصادی در داخل کشور به سمت و سویی گرایش یافته که آمریکایی ها هم دیگر چنین روش هایی را در اقتصاد در پیش نمی گیرند. آمریکا با اقتصاد لیبرال خود (حدّ اقل محدودیت در واردات و صادرات) وقتی می بیند این روش اقتصاد به بن بست رسیده است، روی به تولید داخلی می آورد و واردات کالا را محدود می کند. علاوه بر این، به پرداخت یارانه به تولید کنندگان داخلی [بویژه کشاورزان و دامداران] می پردازد تا این تولیدکنندگان بتوانند در مقابل واردات کالاهای خارجی رقابت کرده و در داخل کشورشان اشتغال ایجاد کنند. در کشور ما ظاهرا به نظرات مطرح شده و راه حل های ارائه شده توجه آنچنانی نشده است. دولت های احمدی نژاد و روحانی در اقتصاد روشی را در پیش گرفتند که در دوران هاشمی رفسنجانی پی ریزی شده است. به عبارت دیگر؛ بنیان اقتصاد لیبرالی در ایران از دوران هاشمی رفسنجانی نهادینه شده و همچنان ادامه دارد و گریبانگیر اقتصاد کشور. برای مثال: چه لزومی دارد که ما 2 میلیارد دلار صرف واردات لوازم آرایش کنیم، یا اینکه وقتی ما خودمان می توانیم علوفه، گندم، ذرّت، شکر و اقلام دیگر در داخل تولید کنیم، چرا آنهارا از خارج وارد می کنیم؟. امروزه در کشور ما بالاترین درآمد در شغل دلّالی است و در عمل [نه تعمّد] همین واسطه ها و دلال ها که 700 هزار میلیارد تومان نقدینگی بخش خصوصی را در اختیار دارند با کار خود آب به آسیاب خارجی می اندازند و ... و سؤال اینجاست که چرا دولت در مقابل چنین روش و رفتاری، ساکت است و اقدام نمی کند. بنابراین، می توان گفت که اداره امور اقتصاد کشور [در وضعیت تحریم] شباهتی به شرایط دفاعی [مقاومتی] ندارد.





    نگرانی رئیس مجمع واردات از ساماندهی و خطر نهادینه شدن فرهنگ قاچاق به علت نبود کُدینگ ـ واردات حدود 50 هزار خودرو لوکس!

    محمدحسین برخوردار رئیس مجمع واردات کشور گفت که باید مراقب خطر نهادینه شدن فرهنگ قاچاق در جامعه بود، چرا که وقتی افراد به کارهای کم زحمت و پُردرآمد عادت کنند، نمی‌توان انتظار کار سخت‌ و زحمتکشی از آنان داشت و دغدغه مقام رهبری همین واردات از مبادی قاچاق است. واردات از این طریق، از زوایای مختلف به جامعه آسیب می زند که یک بخش آن تضییع درآمد و حقوق دولت است و از طرف دیگر پایین آوردن بهره‌وری جامعه، چرا که وقتی برخی مشاهده ‌کنند که باید 8 ساعت در روز کار کنند و ماهانه کمتر از یک میلیون تومان دستمزد بگیرند و ببینند که شماری ظرف مدتی کوتاه درآمد چند میلیون تومانی بدست می آورند، قاعدتاً به این سمت متمایل می‌شوند و از این رهگذر بهره وری کشور آسیب می بیند. دیده شده است بسیاری که کار ساده داشتند برای تأمین معیشت خود، در مرزها دست به قاچاق کالا زده اند و در کنار آنان، شماری خاص برای منافع کلان، قاچاق را ساماندهی می‌کنند.
    برخوردار گفت که به مسئله نبود شغل و امکانات در مناطق مرزی کشور آن طور که باید توجه نشده است. باید مُعضل بیکاری در مناطق مرزی کشور حل شود. می‌توان با توجه به امکانات هر منطقه شغل ایجاد کرد، به عنوان مثال در مناطقی که مستعد کشاورزی هستند؛ کشت و زرع و دامپروری و مرغداری و در مناطق دیگر، صنایع کوچک.
    رئیس مجمع واردات نبود «سیستم کُدینگ» را از عوامل واردات کالا از طریق قاچاق به کشور بیان کرد و گفت که با ایجاد چنین سیستمی، کالای قاچاقی سریعا شناخته و رهگیری می شود. سالها گذشت و به صورت هماهنگ، یک کُد رهگیری برای کالای وارداتی یا تولیدی ایجاد نشده است که اگر در بازار، کالایی این کُد را نداشته باشد، قاچاق اعلام شود و از دور معاملات خارج. امروزه وقتی یک کالا از مرز بگذرد ـ قاچاقی و یا قانونی ـ بدون چون و چرا در بازار توزیع و فروخته می‌شود، در حالی که «کُدینگ = کُدگذاری»، کالای قاچاق را لو می دهد و مانع توزیع و فروش آن می شود زیراکه می توان یک کالای وارداتی و یا تولیدشده در داخل را تا زمانی که به دست مصرف‌کننده برسد ـ از طریق کُدینگ، ردیابی کرد و از جریان خارج ساخت و وقتی که کالای قاچاقی فروش نداشته باشد (مصرف نشود)، قاچاق هم متوقف می شود و یا شدیدا کاهش می یابد.
    وی استاندارد نبودن کالای قاچاق را از دیگر مشکلاتی عنوان کرد که می‌تواند بر سلامت جامعه تأثیر سوء و هزینه سنگین درمان روی دست جامعه بگذارد. مواد آرایشی، بهداشتی و مواد غذایی کنسرو شده بخشی از کالای قاچاق هستند و نیز پوشاک و تلفن همراه و ....
    برخوردار سپس به ورود اتومبیل لوکس به کشور اشاره کرد و گفت: زمانی که درآمد نفتی بالا رفت، هجوم به واردات کالای مصرفی از جمله خودروهای لوکس آغاز شد، تا جایی که در سالهای گذشته ـ به روایتی 37 تا 50 هزار خودروی لوکس گران قیمت وارد کشور شد. این، در حالی بود که دغدغه برخی افراد از واردات نعل اسب، چوب بستنی یا روکش فرمان خودرو بود که ارزبری چشمگیر نداشت و با ارزی که برای وارد کردن یک خودرو لوکس از کشور خارج می‌ شد، قابل مقایسه نبود. باید اذعان کرد که در ورود تکنولوژی صنعتی و ... به کشور آن طور که باید و شاید سرمایه‌گذاری نشده است، تا برخی کالاهایی که به راحتی قابل تولید هستند و اشتغال‌زایی هم می‌کنند در داخل تولید شود. همه این مسائل راه حل دارد و حل آنها باید در اولویت باشد.
    [نقل و اِدیت از خبر شماره: 13940229000794 مورّخ 29 اردیبهشت 1394 خبرگزاری فارس]




    بهای وارداتی خودرو اُپتیما ساخت کره جنوبی به ایران 21 هزار و 600 دلار و بهای فروش آن در آمریکا 16 هزار و 997 دلار!

    آمار فرووردین ماه 1384 گمرک جمهوری اسلامی ایران نشان می دهد که در نخستین ماه امسال، 37 خودرو سواری اُپتیما Optima ساخت سال 2015 کمپانی کیا موتورز Kia (کره جنوبی) و 58 خودرو اسپورتیج ساخت همین کارخانه از امارات متحده عربی وارد ایران شده است. در فروردین 1394 جمعا 1734 اتومبیل ساخت خارج وارد ایران شده بود. [ایران از نیمه دوم دهه 1340، خود سازنده اتومبیل بوده است.].
    گزارش گمرک، بهای وارداتی خودرو اُپتیما ـ ساخت سال 2015، نو و چهار در را 21 هزار و 600 دلار نشان می دهد یعنی که برپایه این بها، عوارض گمرک احتساب و دریافت شده است. ارزش برابری هر دلار در فروردین ماه 1394 حدود 3 هزار و 300 تومان بود.
    این مطلب از خبر شماره 94030200831 ایسنا (یک خبرگزاری تهران) گرفته شده است.
    در همین روز از ماه می 2015، یک آگهی فروش اتومبیلِ چهار درِ اُپتیما ساخت کارخانه کیا (هر دو نوع آن؛ بنزینی و برق و بنزینی ـ هایبرید) چاپ شده در یک روزنامه آمریکا، بهای فروش این اتومبیل در این کشور در نمایندگی آن را 16 هزار و 997 دلار نشان می داد که این آگهیِ آن روزنامه اسکن و کُپی آن در اینجا (در زیر) درج شده است. طبق آگهی، این اتومبیل به صورت قسطی (بدون پیش پرداخت) هم بفروش می رود. اینک باید سئوال کرد که چرا باید بهای اُپتیمای وارداتی به ایران در گمرک (نه، فروشگاه) حدود 5 هزار دلار گرانتر از بهای فروش آن در آمریکا باشد؟.
    کارخانه اتومبیل سازی کیا (کیا موتورز) در 1944 در کره جنوبی تاسیس شده و 34 هزار نفر در آن کار می کنند و یک سوم آن متعلق به هیوندا ـ کمپانی اتومبیل سازی دیگر کره جنوبی است. «کیا» از دو کلمه کره ای به معنای فرآوردهِ ای ژیا (منطقه زردپوست نشین آسیا) ساخته شده است.

    optima.jpg








    «اوباما» مصوّبه بازبینی توافق نهایی احتمالی 6 قدرت با ایران را امضا کرد و قانون شد ـ بازبینی در کنگره آمریکا انجام خواهد شد

    باراک اوباما، رئيس‌جمهوری آمریکا 22 ماه می 2015 (جمعه یکم خرداد 1394) مصوّبه کنگره (قوه مقننه) این کشور مبنی بر بازبینی، تأیید و یا ردّ توافق هسته ای احتمالی 6 قدرت با ایران را امضاء کرد و قانون شد. این قانون به کنگره آمریکا اختیار داده است که توافق نهایی را ـ اگر به دست آید ـ ظرف 30 روز بازبینی کند و نتیجه را که رد، قبول و یا اصلاح مواردی از آن است اعلام دارد تا اجرایی شود. این طرح با 98 رای در سنای آمریکا تصویب شده بود و تنها یک سناتور به آن رای مخالف داده بود. سنای آمریکا دارای یکصد عضو است ـ از هر ایالت دو سناتور. مجلس نمایندگان آمریکا نیز با اکثریت چشمگیری این طرح را تصویب کرده بود. قوه مقننه آمریکا در کنترل جمهوریخواهان این کشور است ولی دهها سناتور دمکرات هم به آن طرح رای موافق داده بودند و 98 رای موافق، در محافل سیـاس*ـی ایجاد شگفتی کرده است.
    مهلت مذاکرات برای توافق تا پایان ماه ژوئن 2015 (نهم تیرماه 1394) تعیین شده است.
    قانون جدید دست کم 30 روز اوباما را از لغو تحریم‌های اِعمال‌شده به خاطر فعالیت هسته ای ایران باز می‌دارد تا در این مهلت کنگره توافق نهایی احتمالی با ایران را مورد بررسی قرار دهد. بخشی از تحریم های آمریکا مربوط به فعالیت های هسته ای است، نه همه. تردید به حصول توافق با تأکیدات اخیر رهبری ایران که اجازه بازرسی از مراکز نظامی و تحقیق از دانشمندان اتمی را نخواهد داد بیشتر شده است. او ولی امر، رئیس کشور و فرمانده کل قوا است و تعیین سیاست های کلی با اوست. همچنین هر توافق با خارجی برای اجرایی شدن باید به تصویب پارلمان ایران هم برسد که در آن، اصولگرایان (اصطلاحا؛ هارد لاینر ها) در اکثریت هستند.
    اوباما در همان روز (جمعه) که مصوبه کنگره را امضاء و قانون کرد در یک اجتماع یهودیان A Jewish congregation در واشنگتن با این کلام اطمینان داد که او با «توافق بد» موافقت نخواهد کرد زیراکه این توافق نام او را بر خود خواهد داشت [و در تاریخ خواهد ماند]:
    I will not accept a bad deal," he said. "This deal will have my name on it, so nobody has a bigger personal stake in making sure that it delivers on its promise
    در همین روز، سناتور باب کُرکِر Bob Corker رئیس کمیته روابط خارجی سنای آمریکا گفت که مذاکره‌کنندگان باید به توافقی برسند که قابل اثبات و قابل اجرا باشد و برای مردم آمریکا این اطمینان را پدید آورد که ایران قادر به ساخت سلاح اتمی نخواهد بود.









    در قلمرو انديشه

    ناسيوناليسم در ذات است و ارتباط به ايدئولوژي ندارد

    ميخائيل گورباچف كه در روسيه و ميان كمونيستهاي جهان يك خائن و در غرب، به دليل فروپاشانيدن بلوك شرق و اتحاد شوروي (بدون جنگ) يك دوست خطاب مي شود 23 ماه مي 2004 از رهبري (اسمي) حزب سوسيال دمكرات روسيه كناره گيري كرد و اعلام داشت كه كناره گيري او به دليل نزديك شدن اين حزب به حزب هوادار پوتين بوده است. گورباچف گفته بود كه هدف از تاسيس حزب سوسيال دمكرات روسيه دورساختن مردم از سوسياليسم مطلق (کمونيسم) و نيز ليبراليسم افراطي بوده است كه در طول زمان نارسايي هاي خود را نشان داده اند ولي به نظر مي رسد که حزب سوسيال دمکرات روسيه متمايل به سنتريست ـ ناسيوناليست هاي هوادار پوتين شده و دارد از هدف اصلي دور مي شود. وي اشاره كرده بود كه مخالف ناسيوناليسم نيست ولي اگر ناسيوناليسم روسيه جان بگيرد، قدرت را به دست گيرد و به راه قرن نوزدهم برود با ابزارهاي اتمي ـ موشكي كه در اختيار دارد ممكن است جهان را به آتش و خون بكشاند و کره زمين آسيب بيند.
    در همان روز منابع نزديك به حزب سوسيال دمكرات روسيه گفته بودند كه برجستگان اين حزب در باطن از كناره گيري گورباچف خرسند شده اند زيرا كه اين حزب با ايدئولوژي ملايم خود كه هركس را مي تواند راضي و جذب كند به خاطر حضور گورباچف در آن، از احزاب كم عضو روسيه بوده است و به همين دليل، سعي شده است كه كناره گيري گورباچف به صورتي چشمگير در رسانه ها بزرگ عرضه شود تا به گوش همه روس ها برسد و در نگرش خود نسبت به حزب تجديد نظر كنند.
    اين منابع در عين حال گفته بودند كه نظر گورباچف درباره تمايلات روس ها به ناسيوناليسم به صورت يک ايدئولوژي را باور ندارند زيرا که ملي گرا بودن، بمانند دوست داشتن والدين، در ذات افراد است و ارتباط به ايدئولوژي و نظريه آنان ندارد و نمي تواند به تنهايي مرامنامه يک حزب قرارگيرد..









    در دنياي تاريخ‌نگاري

    ترس از قضاوت تاريخ ـ شرايط دولتمرد شدن از دیدگاه فارابی ـ افزودن شرط گذرانيدن تست تاريخ براي داوطلبان مقام هاي انتخابي


    m-roberts-book.jpg


    24 می 1908 مايكل رابرتز Michael Roberts تاريخدان انگليسي زاده شد، 89 سال عمر کرد و 12 کتاب تاريخ نوشت. رابرتز که در 1996 درگذشت تاكيد بر اهميت استفاده از تجربه گذشتگان داشت. رابرتز نوشته است: فارابي انديشمند ايراني قرون وسطي شرايط دولتمرد شدن را ترسيدن از خدا؛ معتقد بودن به روز جزا و كيفر الهي (معاد) قرار داده و من ترسيدن از «قضاوت تاريخ» را بر آن اضافه مي كنم. قضاوت تاريخ ممكن است حتي يك روز پس از انجام يك كار انجام گيرد و حكم آن كه مشمول عفو و بخشودگي قرار نخواهد گرفت صادر و اعلام شود.
    به باور رابرتز، وقوف بر تجربه بشر در زمان گذشته به قدري اهميت دارد كه اگر قدرت داشت شرط نامزد شدن براي مقام هاي انتخابي و داوطلب شدن براي پُست هاي انتصابي را قبول شدن در تِست (امتحان) تاريخ قرار مي داد.
    رابرتز که تاريخ عصر جديد را تدريس مي کرد مسلح شدن اروپاييان به توپ و تفنگ را يک انقلاب نظامي خوانده که به پيشرفت آنان کمک کرده است. برپايه اين نظريه، برخي از مورخان و مفسران رويدادها ـ کودتاي نظامي را نيز نوعي انقلاب خوانده اند زيرا که دگرگوني ايجاد مي کند.
    «عصر آزادی»، «تاریخ سوئد History of Sweden»، «تاریخ تحولات نظامی»، «حزب ویگ»، «تاریخ دیپلماسی انگلستان» و رساله کوتاه «در اهمیت مطالعه تاریخ و آموختن از تجربه گذشتگان» از جمله تالیفات رابرتز هستند. رابرتز برای نوشتن تاریخ سوئد، زحمت یادگرفتن زبان سوئدی را برخود هموار کرده، به سوئد رفته و تحقيقات محلي انجام داده بود.





    واشنگتن وارث امپراتوری لندن


    nial-ferguson.jpg

    Nial Ferguson
    24 می 2003 «نيال فرگوسن Nial C. D. Ferguson» تاريخدان انگليسي كتاب خود با عنوان «امپراتوري» را منتشر ساخت.
    فرگوسن در اين تاليف ثابت کرده است که آمريكا وارث امپراتوري جهاني انگلستان شده است.
    فرگوسن ـ پژوهشگر و مدرّس دانشگاههاي آکسفورد، هاروارد، ستنفورد و نيويورک تاليفات متعدد ازجمله «جهاني که انگلستان ساخت»، «تاريخ مالي جهان»، «رابـ ـطه پول و تمدن» و «غرب و بقيه جهان» دارد. روش وي در تاريخنگاري متفاوت از ديگران است. اورا يک کارشناس بنام تاريخ پول و امور مربوط به دست داده اند. فرگوسن در هر مسئله، به نظرات توماس هابز اشاره و استناد مي کند.








    در قلمرو رسانه‌ها

    نشست ماه مي 1900 و تکامل حرفه روزنامه نگاري ـ پيدايش «روزنامه نگار فري لنس» و سنديکاهاي توزيع مقاله و نوشته ـ تعريف روزنامه نگار حرفه اي و ...

    در طول اجلاس ناشران روزنامه هاي آمريكايي سهامدار خبرگزاري اسوشييتدپرس كه 22 مي سال 1900 در نيويورك پايان يافت و نتيجه اش اعلام «اسوشييتدپرس» به عنوان يك خبرگزاري غيرانتفاعي تعاوني بود پيشنهادهاي تازه اي مطرح شد كه بعدا شكل تازه اي به سازمان تحريري رسانه ها داد.
    اين اجلاس در آن زمان هياتي را براي بررسي كارشناسانه و به صورت ضابطه درآوردن اين پيشنهادها تعيين كرد و از آن پس هر چند سال و گاهي چند دهه يك بار جلسات حرفه اي براي بازبيني اين ضوابط تشكيل مي شود. اين ضوابط و بازبيني ها از دهه 1920 از مرزهاي آمريكا فراتر رفته و جهاني شده اند. از جمله اين ضوابط مدون، منع كاركردن همزمان يك روزنامه نگار درگير در امور خبر (نه مقاله = نظر) در دو روزنامه بود و روزنامه هاي تهران هم از سال 1955 (1334 هجري) آن را پذيرفتند و به اجرا در آوردند كه تا انقلاب سال 1357 دقيقا رعايت مي شد و سختگيري كيهان و اطلاعات در اين زمينه بسيار شديد بود و حتي مبادله خبر ميان خبرنگاران دو روزنامه ممنوع و در صورت مشاهده، هردو خبرنگار اخراج مي شدند. همين جدايي مطلق تحريريه هاي خبري رسانه ها در سراسر جهان و ايجاد رقابت ميان آنها باعث پيشرفتشان شد.
    اقدام بعدي اين نشست ها تعريف کردن روزنامه نگار حرفه اي و روزنامه عمومي (حرفه اي) بود. روزنامه نگار حرفه اي به فردي اطلاق شده است که کار ديگري جز اشتغال در يک رسانه نداشته باشد و معيشت او ـ دست کم حدود هفتاد درصد آن ـ از راه روزنامه نگاري تامين شود. برپايه اين اصل، قانون مطبوعات ايران (قانون وقت) دادن مجوز نشريه را به کارمند دولت ممنوع کرد.
    نشست هاي بعدي، در حرفه روزنامه نگاري نهادها و عناوين تازه اي به وجودآورد از جمله روزنامه نگار فري لنس (ناوابسته به يك رسانه، حق التحريري، مستقل). واژه فري لنس از عنواني اقتباس شده است كه در قرون وسطي به مردان سويسي كه داوطلب استخدام در ارتش هر كشوري بودند كه پول بيشتري به آنان پيشنهاد مي كرد.
    با رسميت يافتن عنوان روزنامه نگار فري لنس مسئله دادن مطلب به چند رسانه به صورت همزمان حل شد، به اين ترتيب که روزنامه نگاري که مي خواهد مطالبش همزمان در جند رسانه انتشار يابد بايد از کسوت استخدامي خارج و فري لنس (حق التحريري) شود. سپس سنديكاهاي توزيع مقالات و ... به وجود آمد. اعضاي سنديكاهاي توزيع مقالات، تحليل ها و سفرنامه هاي ژورناليستي نوشته خودرا به سنديكا مي دهند و سنديكا همانند يك خبرگزاري آنهارا به روزنامه ها و هر رسانه ديگر مي فرستد و براي هركدام كه چاپ كند صورت حساب ارسال مي دارد. ممكن است يك مقاله، همزمان در دهها روزنامه انتشار يابد و .... با اين ترتيبات روزنامه نگار استخدامي يک رسانه (خبرنگار، دبير و سردبير اجرايي) همچنان از كاركردن همزمان در دو و يا چند رسانه ممنوع هستند. ابراز نظر شخصي (به هر صورت؛ مصاحبه، نطق و نوشته) از كار خبر مجزا شده و اعضاي كادر استخدامي تحريريه يك رسانه مي توانند درباره نظر شخصي خود با رسانه هاي ديگر مصاحبه كنند يا آن را بنويسند و بفرستند و يا سخنراني کنند.
    در ماه مي 1985 گروهي از روزنامه نگاران كه در جهان از شهرت حرفه اي و بي طرفي برخوردار بودند پارا فراتر نهاده و پس از يك نشست اخطار كردند كه رسانه هاي بزرگ و هرکدام به دلايلي توجه خودرا معطوف به حرفها و بازي هاي سياستمداران و اعلاميه ها و مصاحبه هاي از پيش نوشته شده دولتمردان كرده اند و دارند از مردم عادي و مشكلات زندگاني آنان دور مي شوند و ....
    اين گروه اين روند را خروج رسانه ها از اصول ژورناليسم و در نتيجه تکاليف اجتماعي خود اعلام داشتند و تاكيد كردند كه ادامه اين روند منجر به آن خواهد شد كه همه فعاليت ها معطوف به اعمال و گفته هاي چند نفر در جهان شود كه اين بزرگ جلوه دادن ها عوارض جهاني مطلوب نخواهد داشت. رسانه ها در آغاز كار به حرفها و كارهاي مردم عادي و دشواري هاي آنان توجه بيشتري نشان مي دادند و اصول روزنامه نگاري بر همين اساس تدوين شده است كه دارد به فراموشي سپرده مي شود.
    اين اخطار، ظاهرا پس از نقل وسيع گزارشهاي چند شبكه كه نام «خبري» بر خود نهاده اند و خبرگزاري هاي اصطلاحا «بين المللي» در رسانه هاي همگاني داده شد، زيرا كه اين شبكه ها عمدا و يا به دليل آساني دسترسي، توجه خودرا به اخبار داده شده از سوي منابع دولتي و نيز اظهارات سياستمداران و دولتمردان معطوف كرده بودند و ... كه اين روش تا به امروز (سال 2013 ) کم و بيش ادامه دارد. نقل همين گزارشها كه ابزارهاي غير حرفه اي ازجمله کمپاني هاي سلفون و ... هم آنهارا به مشتركان خود مي رسانند باعث كاهش تيراژ رسانه هاي چاپي و مخاطبان راديو ـ تلويزيونها شده است و راه حل؛ تهيه مطالب اختصاصي و اينوستيگيتيو و جمع آوري نظرات و کشف و انتشار مسائل توصيه شده است.









    ساير ملل

    زادروز «ژان پل مارا» انقلابي راديكال فرانسه ـ بی توجهی به توصیه های «مارا» و شکست انقلاب فرانسه


    0524marat.jpg

    marat
    «ژان پل مارا marat» انقلابي راديكال فرانسه 24 مي 1743 به دنيا آمد و 50 سال عمر كرد. وي يك پزشك بود كه با نوشته هايش مردم فرانسه را ترغيب به انقلاب (تغييرات كلي در وضعيت اجتماعي و سياسي وطن خود) كرد. كتاب هاي متعدد نوشت كه يكي از آنها «زنجيرهاي بردگي» است.
    مارا با انتشار روزنامه خود «L’ amie du peuple» دلايل كافي در اختيار مردم فرانسه گذارد تا برضد نظام حكومتي كه داشتند (رژيم وقت) بپاخيزند. اين روزنامه كه براي نخستين بار، مردم عادي در آن جايي براي بيان رنجهاي خود و درد دل يافته بودند آن چنان مورد توجه واقع شده بود كه هر روز دو بار چاپ مي شد كه در قرن 18 كاري بي سابقه بود.
    «مارا ـ تلفظ انگلیسی؛ مارات» در آستانه انقلاب به ژاكوبن ها پيوسته بود. او بود كه در جريان انقلاب به كاخ سلطنتي حمله برد و لوئي شانزده و همسرش ماري آنتوانت را دستگير كرد و آنقدر پافشاري كرد تا با گيوتين اعدام شدند.
    «مارا» در عين حال يك ناسيوناليست بود و ناپلئون اعتراف كرده بود كه تحت تاثير افكار «مارا» قرار گرفته و تا اين حد عاشق فرانسه شده بود. ناسيوناليسم «مارا» بر پايه تامين رفاه و سربلندي همه فرانسويان بود و فرد را (بمانند ناسيوناليسم موسوليني و هيتلر) به تنهايي در نظر نمي گرفت. از عقايد ديگر «مارا» كه باقي مانده و اینک مورد توجه است تاكيد بر «شايسته سالاري» بود. وي نوشته است كه پيشرفت ملت ميسر نخواهد شد مگر اينكه كارها به دست كاردانان سپرده شود و روي اين اعتقاد خود شديدا ايستادگي مي كرد و می گفت كه هركس نباید صرفا به دليل شركت در انقلاب به مقام برسد، ولی در آن گیر و دار توصیه او خریدار نداشت و این بی توجهی یکی از دلایل شکست انقلاب فرانسه بشمار آورده شده است. عقيده ديگر او كه در همه آثار و نوشته هايش منعكس است اين بود كه به هر وسيله، بايد صداي مردم ــ ولو مخالف ــ شنيده شود . وي مي گفت كه شنيده شدن نظرات دليل پذيرفتن آنها نيست.
    «مارا» با اين عقايد و نيز تنفر از اشرافيت، مخالفان فراوان مخصوصا در ميان ژيروندن ها كه ميانه روهاي انقلاب فرانسه بودند داشت و سرانجام 13 ژوئيه 1893به دست «شارلوت كورداي» دختر يکي از اشراف سابق كشته شد. شارلوت در اين روز وارد خانه «مارا» شده بود و اورا كه در وان حمام بود با دشنه كشته بود.





    مكزيك را شکست داد، كاليفرنيا را فتح كرد و رئيس جمهوری آمريكا شد!


    zachary-taylor.jpg
    Zachary Taylor

    يگان هاي ارتش مكزيك در كاليفرنيا 24 مي 1846 در جنگ با واحدهاي نظامي ايالات متحده (دولت واشنگتن) شكست خوردند و «مونتريMonterrey» پايتخت خود در اين ايالت را ازدست دادند و طولي نكشيد كه همه كاليفرنيا به تصرف دولت واشنگتن در آمد و بعدا ضميمه ايالات متحده شد كه اينك ار حيث جمعيت بزرگترين ايالت عضو اتحاديه است.
    كاليفرنيا قبلا و از زمان ورود اروپاییان به آن منطقهِ سرخپوست نشین، متعلق به مكزيك (اسپانیای نو) بود. در نبرد مونتري، ژنرال زَکَري تِيلُر Zachary Taylor فرمانده نيروهاي آمريكا (دولت واشنگتن) بود كه بعدا به رياست فدراسیون (رئیس جمهوری آمریکا) برگزيده شد. تیلور که یک نظامی حرفه ای بود قبلا در چند جنگ با قبایل بومی (اصطلاحا؛ سرخپوستان) شرکت کرده بود و مکزیک را در نبرد پالو آلتو (جنوب تکزاس) شکست داده و تا آن سوی «ریو گرانده» عقب رانده بود.
    وی که 24 نوامبر 1784 در ویرجینیا به دنیا آمده بود و یک انگلیسی تبار بود قبلا در فكر رئيس جمهوري شدن نبود، ولي وقتي كه احساس كرد «پولك James Polk» رئيس جمهوري وقت نسبت به او كه فاتح كاليفرنيا شده و مورد توجه آمريكائيان قرار گرفته بود حسادت مي كند و قدردان او نيست، در انتخابات دوره بعد ـ خودرا نامزد آن مقام كرد، پيروز و رئيس جمهوری آمريكا شد. تیلور پس از چند پیروزی نظامی بر مکزیک، عنوان قهرمان ملّی آمریکاییان را به دست آورده بود و وی را «نظامی خشن و آماده خود» می خواندند. سرلشکر زَکَری تیلور که لباس دوزادهمین رئیس جمهوری آمریکا را برتَن کرده بود نهم جولای 1850 درگذشت.





    روسيه در كنار اسلاوها و اسلاوها در کنار «ناتو»!

    24 مي 1911 دولت روسيه (تزار) به دولت عثماني اخطار كرد كه به سرزمين هاي اسلاونشين اروپا نزديك نشود و نيروهاي خودرا از مرزهاي «مونته نِگرو» دور سازد. دولت روسيه در يادداشت خود به دولت عثماني تصريح كرده بود كه در غير اين صورت با تعرّض نظامي روسيه به عنوان بزرگترين كشور اسلاونشين و حامي تمامي اسلاوها رو به رو خواهد شد. روس ها به خاطر اسلاوهاي صرب وارد جنگ جهاني اول شدند و در جنگ جهاني دوم ميليون ها كشته دادند تا آلمان را از سرزمين هاي اسلاونشين بيرون كردند.
    با وجود اين، و پس از فروپاشي بلوک شزق در اواخر دهه 1980 همين سران اسلاوها در لهستان، و ... برضد روسيه شده اند و با ناتو ساخته اند و ....






    روزي كه «بيسمارك» رزمناو انگليسي «هود» را با يك شليك غرق كرد


    hmshood-merged.jpg
    رزمناو انگليسي «هودHood» که غرق شدن آن تيتر اول روزنامه ها شده بود پيش از نبرد دريايي با بيسمارک


    24 مي سال 1941 رزمناو آلماني بيسمارك در جريان نخستين ماموريت جنگي خود رزمناو انگليسي «هود» را با همان شليك اول غرق كرد. قبلا گفته شده بود كه «هود» شكست ناپذير است. درجريان انفجار و غرق شدن هود، 1416 تن از افسران و ملوانان آن كشته شدند. تنها سه تن از کارکنان اين كشتي زنده ماندند. اين نبرد دريايي که خبر اول روزنامه ها قرار گرفته بود در نزديکي تنگه دانمارک ـ شاخه اي از اقيانوس اطلس شمالي روي داده بود. بيسمارک که نام صدر اعظم پيشين آلمان بر آن نهاده شده بود بزرگترين رزمناوي بوده است که تا کنون در اروپا ساخته شده است. اين ناو 46 هزارتُني داراي دو هزار و شصت و پنج نظامي ازجمله 103 افسر بود. طول آن 251 متر، ضخامت زره اش 32 سانتيمتر بود و سرعتي برابر 56 کيلومتر در ساعت داشت.
    بيسمارک 27 ماه مي 1941 غرق شد و در سال 1989 در کف اقيانوس مشاهده و در آن بررسي به عمل آمد. گفته شده است که در جريان جنگ، چون در محاصره قرارگرفته بود به تصميم فرمانده اش غرق شد. سالم ماندن آن در کف دريا، اين گفته را تاييد مي کند.





    سالروز درگذشت «جان فاستر دالس»


    dulles-johnF.jpg

    John F. Dulles
    24 مي سال 1963 جان فاستر دالس وزير امور خارجه آمريكا از سال 1953 تا 1959 (دوران رياست جمهوري ژنرال آيزنهاور از حزب جمهوريخواه) در 71 سالگي درگذشت. وي كه با شاه روابط دوستانه داشت در زمان براندازي حكومت دكتر مصدق وزير امور خارجه آمريكا بود و چند بار با شاه ديدار كرده بود. در آن زمان، برادر دالس نيز مديريت سازمان اطلاعات مركزي آمريكا (سيا) برعهده داشت.
    [نظر تاريخنگاران درباره دالس در ميان مطالب سي ام ماه مي اين تاريخ آنلاين آمده است.]





    دو زمین لرزه در سوم خرداد (24 مي)

    سحرگاه 24 می1971 در شرق تركيه زمين لرزه شديدي روي داد كه بيش از هزار نفر را كشت.
    سی و دو سال بعد درست در همان روز و همان ماه در الجزاير زلزله اي با همان شدت بيش از يك هزار و يكصد تن را بي جان ساخت.






    روزي که قذافي به نشانه اعتراض نشست اتحاديه عرب را ترک کرد


    gaddafi.jpg


    معمر قذافي كه 22 ماه مي 2004 نشست سران اتحاديه عرب در تونس را به حالت اعتراض ترك كرده بود اعلام داشت كه با برنامه كار كنفرانس مخالف بود زيرا در اين شرايط كه نيروهاي آمريكا يك عضو اتحاديه را اشغال نظامي كرده و عراقي ها را به زشت ترين صورتي شكنجه مي كنند و قتل عام فلسطيني توسط اسرائيل ادامه دارد، در برنامه كار نشست، اولويت را به بررسي برنامه مبهم آمريكا به نام «تعميم دمكراسي در خاورميانه» داده اند. كدام دمكراسي؟. اين نشست اتلاف وقت است و نتيجه اي به بار نخواهد آورد. انتظار توده هاي عرب از سرانشان چيزهاي ديگر است.
    اين نشست دو روز طول كشيد و همانند نشستهاي دهه هاي اخير اين اتحاديه، نتيجه به بار نياورد. بي خاصيت شدن اتحاديه عرب به حدّي است که در نشست مي 2004، شش تن از سران کشورهاي عضو حضور نداشتند.





    ... و چشم انداز تاریک «لاوروف» در می 2004 از عراق که به واقعیت پیوسته است

    «سرگي لاوروف» وزير امور خارجه روسيه در مصاحبه ای اختصاصی با «پراوداي جوانان» که 23 ماه مي 2004 انتشار يافت گفته بود که مسئله عراق با تدابیری که دولت آمریکا اعلام کرده است حل نخواهد شد. لانه زنبور برهم زده شده است و نتیجه قابل پیش بینی نیست. انتقال اختيارات در عراق به صورت سمبوليك و يا هر ترتيب ديگر ازجمله انتخابات مسائل ریشه دار را حل نخواهد كرد، ریشه مسائل عراق چیز دیگری است. با «حرف» نمي شود مسئله عراق را حل كرد. اين ترتیبات که ما مي بينيم نوعي نمايش هستند. خارج شدن نیروهای نظامی بیگانه از عراق به معنای عاری شدن این کشور از نفوذ خارجی نیست، خیلی ها چشم به عراق دارند؛ تقسیم منافع نفت، برخوردهای مذهبی و نژادی چندصد ساله و رقابت های همسایگان عراق با خودشان بر سر عراق و ....
    لاوروف که در این مصاحبه، چشم انداز تیره و تاری برای عراق ترسیم کرده بود در عین حال گفته بود که دولت روسيه دوست قديمي عراقي هاست و نمي خواهد که مسئله عراق به صورت يك عامل يأس و اندوه براي این مردم و يک کانون خطر براي جهانيان درآيد.
    لاوروف وضعیت امروز عراق و برخوردهای خونین گروههارا پیش بینی کرده بود که از دو ـ سه سال بعد به واقعیت پیوسته و پس از خروج نظامیان آمریکا از عراق ادامه یافته است.






    زندگي بهتر مقدم بر ايدئولوژي! ـ واقعيت حاصل از انتخابات سال 2005 آلمان

    حزب سوسيال دمكرات آلمان در انتخابات ماه مي 2005 منطقه شمالي راين ـ وستفالي كه 18 ميليون جمعيت دارد و به دليل صنعتي بودن، محل تمركز كارگران است شكست خورد و كنترل خود را بر اين منطقه، پس از 39 سال از دست داد. اصحاب نظر گفتند اين رويداد حكايت از آن مي كند كه براي مردم قرن 21، كار و داشتن زندگاني بهتر مقدم بر ايدئولوژي است. در 39 سال پيش از اين انتخابات، طبقه كارگر و زحمتكش اين منطقه آلمان در هر شرايطي كه بود به حزب سوسيال دمكرات كه طبق مرامنامه اش، مدافع تامين رفاه آن طبقات است راي مي داد ولي كارگران اين بار با توجه به بيكاري بالاي 11 درصد، دست ازحمايت سنتي از سوسيال دمكراتها برداشتند و در ندادن راي به سوسيال دمكراتها به ايالتهاي ديگر پيوستند به گونه اي كه براي احزاب موتلفه حاكم (سوسيال دمكرات و سبز) تنها حكومت پنج ايالت از 18 ايالت آلمان باقي ماند ـ وضعيتي كه قبلا سابقه نداشت. در انتخابات راين ـ وستفالي حزب محافظه كار دمكرات مسيحي 45 در صد كل آراء را به دست آورد و احزاب موتلفه دوگانه تنها 37 درصد. اين نتايج ثابت کرد كه توجه مردم به وضعيت معيشت بيشتر از هرچيز ديگر است.
    در پي اعلام اين نتايج بود كه گرهارد شرودر صدراعظم وقت آلمان اعلام كرد كه به پارلمان پيشنهاد خواهد كرد انتخابات عمومي (سراسري) را يك سال جلو اندازد و در پاييز 2005 برگزار شود. اين انتخابات زودرس، قدرت را از حزب سوسيال دمکرات گرفت.






    رابـ ـطه تحصيلات با دود كردن سيگار ـ راه دولت آمريکا براي کاهش سيگاري هاي اين کشور

    23 می 2005 آمار سيگاري هاي ایالات متحده (آمریکا) منتشر شده بود كه نشان مي داد در آمريكا هرچه تحصيلات افراد بالاتر باشد اعتيادشان به سيگار كمتر است. از اين آمار چنين بر مي آمد كه در آن سال (نيمه دهه يکم قرن 21) تنها 7 درصد دانشگاه ديده هاي آمريكايي سيگار دود مي کردند.
    طبق آخرین آمار (آمار سال 2009)، 21 درصد بزرگسالان فدراسیون آمريکا (و در اين سال، 313 میلیونی) سیگار دود می کردند. در دهه آخر قرن 20 نزدیک به 26 درصد آمریکاییان سیگاری بودند. اخطارهای سازمانهای بهداشتی، بستن مالیات بسیار سنگین بر سیگار و غیر قانونی شدن فروش سیگار به افراد زیر 18 سال تمام (و در چند ایالت 19 سال تمام) باعث کاهش سیگاری های آمریکا شده است که بزرگترین تولید کننده و صادرکننده سیگار در جهان است.
    گزارش هاي رسانه اي سال 2012 جمع سیگاری های آمریکارا حدود 48 ميليون نشان مي دادکه 22 میلیون و هفتصد هزار تن از آنان را زنان تشکیل می دادند.در اين فدراسيون درصد مردان سیاهپوست معتاد به سیگار بیشتر است. تنها ده درصد زردتبارهای آمریکایی (مهاجران از آسیای شرقی و جنوبی شرقی) سیگاردود می کنند. سیگار عامل شماره یک حمله قلبی، سکته مغزی و چند نوع سرطان است. به علاوه، کارآیی یک سیگاری در غیاب سیگار شدیدا کاهش می یابد.









    برخي ديگر از رويدادهاي 24 مي


    • 1218: گروه پنجم صليبيون از «اكره = عكا» عازم مصر شدند تا مانع كمك مصريان به ايّوبيان سوريه شوند و به اين ترتيب فلسطين را بار ديگر تصرف كنند كه در مصر شكست خوردند و باقيمانده آنان به اروپا بازگشتند. اين گروه را پاپ «اينوسنت سوم» به خاورميانه فرستاده بود.


    • 1498: (23 ماه مي) «جيرولامو ساوونارولا» كشيش معروف ايتاليايي به دستور پاپ الكساندر ششم اعدام شد. اين كشيش علنا با دستگاه سلطنتي پاپ به مخالفت برخاسته و تشريفات دستگاه پاپ را مغاير آيين مسيحيت كه سادگي را ندا مي دهد خوانده بود.


    • 1543: نيكلاس كوپرنيكوس (كوپرنيك) فضاشناس شهير لهستاني ديده از جهان فروبست.


    • 1689: پارلمان انگلستان آزادي مذهب براي پيروان پروتستانيسم را تضمين كرد. با وجود اين، جمع كثيري از آنان (پروتستان مذهب ها) به آمريكا مهاجرت كردند.


    • 1794: ويليام هه ول فيلسوف انگليسي و مولف كتاب تاريخ مقايسه اي (استنتاجي) زاده شد.


    • 1844: نخستين تلگرام توسط «ساموئل مورس» مخابره شد. وي با دستگاه تلگرافي كه ساخته بود نخستين پيام را از شهر بالتيمور به شهر واشنگتن فرستاد.


    • 1866: شهر «بِركلي» در كاليفرنيا به اسم اسقف جورج بركلي نامگذاري شد. بركلي كه يك شعبه بزرگ و معروف دانشگاه كاليفرنيا در آن فعاليت دارد به ليبرال ترين شهر آمريكا معروفيت دارد. چندبار صداي اعتراض عمومي از آنجا بلند شده است.


    • 1883: عبدالقادر قهرمان ملي الجزاير كه در برابر استعمار وطنش توسط فرانسويان، مردانه ايستادگي كرده بود درگذشت.


    • 1905: ميخائيل شولوخوف نويسنده روس و مؤلف «دُنِ آرام» و برنده جايزه ادبي نوبل سال 1965 چشم به جهان گشود.


    • 1911: كتابخانه عمومي نيويورك كه از كتابخانه هاي بزرگ جهان است گشايش يافت.


    • 1915: (دوران جنگ جهاني اول) ايتاليا كه اتحاد خودرا با آلمان و اتريش فسخ كرده بود به اتريش اعلان جنگ داد.


    • 1940: «ايگور سيكورسكي» روس تبار در آمريكا يك هلي كوپتر كامل ساخت كه از آن پس توليد انبوه آن آغاز شد. واژه «هلي كوپتر»، همان زمان از تركيب دو واژه يوناني هليكس (مارپيچ ـ حلزوني) و پترون (بال) ساخته شد.


    • 1950: ژنرال «آركادي ويول» كه ايران را در جريان جنگ جهاني دوم با اعزام نيرو از هند متصرف شده بود درگذشت.


    • 1958: از ادغام دو خبرگزاري يونايتدپرس و اينترنشنال نيوز سرويس، خبرگزاري يونايتدپرس اينترنشنال به وجود آمد كه سه دهه بعد ورشكست شد و يك عرب آن را در حرّاج دادگاه در نيويورك خريداري و از تعطيل شدنش جلوگيري كرد.


    • 1965: ديوان عالي آمريكا راي داد كه اخلال در كار رساندن اوراق تبليغاتي كمونيستي و كمونيست ها عملي مغاير قانون اساسي آن كشور است.


    • 1968: دانشجويان فرانسوي بورس پاريس را به عنوان نماد كاپيتاليسم آتش زدند تا مانع از آن شوند كه «پول» حرف اول را بزند و سرنوشت انسان ها را تعيين كند.


    • 1993: اريتره از اتيوپي جدا شد و استقلال يافت.
     

    ...zαнrα...*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/16
    ارسالی ها
    3,488
    امتیاز واکنش
    30,283
    امتیاز
    913
    محل سکونت
    تبــــ❤️ـــریز
    ايران

    مقدونی ها سلوکیه را در کنار دجله ساختند و ایرانیان در همانجا تیسفون را که 787 سال پایتخت ایران بود ـ هنر ایرانیان در خودی و همسو کردن


    0525slokos.jpg

    تصوير سلوكوس يکم بر سكه اش
    «سلوكوس Seleucus یکم معروف به سلوکوس نیکاتور» ـ یکی از شش ژنرال اسكندر مقدونی و جانشین او در متصرفات آسيايي اش، 25 ماه مي سال 311 پيش از ميلاد ساختن شهري را در كناره غربي رود دجله (عراق امروز) آغاز كرد كه پنج سال بعد تكميل شد و سلوكيه نام گرفت و دستگاه حكومتي اش به آنجا انتقال يافت ولی چون از ایرانیان بیم داشت، چندی بعد در کنار مدیترانه (ترکیه امروز و نه چندان به دور از مرز سوریه) شهر دیگری به همان نام ـ سلوکیه ساخت و پایتخت اول خود قرار داد.
    مِهرداد یکم (شاه انتخابی ایران از دودمان اشکانیان) 150 سال بعد تيسفون را رو به روی سلوکیه ـ در سوي ديگر دجله (کناره شرقی آن) بساخت و پايتخت قرارداد که 787 سال پایتخت ایران بود. اردشیر ساسانی که حتی حاضر به شنیدن نام سلوکی ها و متجاوزین به ایران نبود در کنار سلوکیه شهری ساخت و نام آن را «وه اردشیر» گذارد و ساکنان سلوکیه به آنجا منتقل شدند. طغیان آب و سیل دهها سال بعد «وه اردشیر» را ویران ساخت. اردشیر ساسانی برای ساختن این شهر، سلوکیه را ویران نساخت تا از مصالح ساختمانی آن استفاده کند. او گفته بود که ساکنان سلوکیه وقتی که ببینند «وه اردشیر» بهتر است خودشان به آنجا نقل مکان می کنند که چنین شد.
    9 قرن پس از ایجاد تیسفون و 11 دهه پس از اضمحلال امپراتوری ایران، بغداد که یک روستا در نزديكي تیسفون و در شمال آن بود به صورت شهری بزرگ درآمد و پایتخت (دارالخلافه) عباسیان شد، ولی نام آن تغییر نکرده است (بغ داد = هدیه خدا به زبان پارسی میانه). عباسیان با تخریب عمارات تیسفون و انتقال مصالح ساختمانی آنها، بغداد را گسترش دادند. فاصله تیسفون که طاق کسرای آن (تالار ملاقات خسروانوشیروان با مردم در کاخ سلطنتی ـ تالار عَدل و به قول شاعر؛ بارگه داد) همچنان باقی است تا بغداد 20 مایل (32 کیلومتر) است. عرب آن را مدائن گوید و اینک آبادی «سلمان پاک». در سال 1917 و در جریان جنگ جهانی اول که نظامیان انگلیسی ـ عمدتا هندی ـ برای جنگ با عثمانی وارد بین النهرین (عراق امروز) شده بودند، گروهی از بزرگان ایران پس از آنکه متوجه شدند که نیروهای دو دولت در حاشیه تیسفون در برابر هم موضع گرفته اند و پس از آغاز نبرد، طاق کسری بر اثر اصابت گلوله توپ آسیب خواهد دید مصرّانه از عثمانی و انگلیس خواستند که نیروهای خودرا تغییر موضع دهند و اخطار کردند که اگر چنین نشود مجبور خواهند شد به سود نیروی موافق وارد جنگ شوند که میدان نبرد به العماره منتقل شد.
    سلوكوس یکم با هدف جلب قلوب ايرانيان نسبت به خود، درهمان سال آغاز کار ساختن سلوکیه کنار دجله (311 پيش از ميلاد) با «آپاما» دختر كلانتر بلخ (بزرگتر این شهر) ازدواج كرد، ولي ايرانيان با بكارگيري روش منحصر به فرد خود براي مدتي طولاني زيربار مقدوني ها نماندند؛ به همان گونه كه بعدا عربان، تركمانان و مغول ها هم نتوانستند به مفهوم واقعي كلمه بر آنان حكومت كنند كه مورخان متفق القول اين روش ويژه (ذوب فاتحان در درون خود) را هنر ايرانيان نوشته اند كه با زبردستي خاص در فاتحان نفوذ مي كنند، آنان را تغيير فرهنگ و روانشناسي مي دهند (خودی می کنند) و به تدريج قدرت را به خود منتقل مي سازند.

    tisfun.jpg
    طاق 1464 ساله کسری در تیسفون







    1615 سال پیش؛ پیشنهاد کاهش متقابل نیروهای نظامی دو ابرقدرت ایران و روم ـ امپراتور روم پسر خردسال خود زیر حمایت شاه ایران قرار داد


    arcadius.jpg

    تصویر مجسمه آرکادیوس
    يزدگرد یکم شاه وقت ايران از دودمان ساساني، بانی شهر یزد که مردی آزادی دوست (لیبرال) بود چند ماه پس از آغاز پادشاهی (و در بهار سال 400 میلادی) و در پی اطمینان از اینکه تقسیم امپراتوری روم به دو بخش شرقی و غربی نهایی است تصميم گرفت ضمن ارسال پيامي به قسطنطنیه، از فلاویوس آرکادیوس Arcadius امپراتور روم شرقی بخواهد كه دو ابرقدرت به يك نسبت از شمار نيروهاي نظامي خود بكاهند و از مسابقه تسليحاتي كه براي هردو كشور هزينه سنگين داشت دست بردارند. فکر تقسیم امپراتوری روم (کنفدراسیون کردن آن) از امپراتور دیوکلتیان در سال 284 میلادی است ولی این کار با اینکه هر چند وقت یکبار صورت عمل به خود می گرفت تا سال 395 میلادی نهایی نشده بود و تئودوسیوس یکم (تئودوسیوس بزرگ) در آخرین ماههای عُمر اقدام به نهایی ساختن این تقسیم کرد. [روسها در دهه سوم قرن 20 مرتکب این اشتباه شدند و امپراتوری روسیه را قسمت کردند و به صورت جماهیریه درآوردند که در دسامبر 1991 فروپاشید و مسکو اینک وارث مشکلات آن است). نهایی کردن تقسیم امپراتوری روم برای این بود که دست کم بخش شرقی آن حفظ شود زیرا که امپراتوری روم در غرب (اروپای غربی و مرکزی) دچار مشکلات جدّی از سوی ژرمن ها (اقوام آلمانی) و هون ها (مهاجرانی از شرق که امپراتوری ایران آنان را به اروپا فراری داده بود) شده بود و نسبت به بقاء طولانی آن تردید بود.
    یزدگرد یکم که مردی صلح جو و به این لحاظ اورا رامشَهر (آرام و بردبار) می خواندند با توجه به عملی شدن تقسیم قلمرو روم، تصميم به طرح پیشنهاد کاهش متقابل نیروهای نظامی گرفت. پس از تایید تصمیم یزدگرد در نشست بزرگان ایران و موبد موبدان (روحانی ارشد)، این تصمیم به صورت پیشنهاد در پيامي به امضای یزدگرد یکم به قسطنطنیه ارسال شد. پیام یزدگرد در متن خود تاریخ داشت [برابر با یکم ماه می سال 400 و این تبدیل تقویمی بعدا صورت گرفته است].
    طبق اسناد آرشیو شده روم شرقی که در نیمه قرن پانزدهم از قسطنطنیه به رُم انتقال یافته، آرکادیوس ـ امپراتور روم شرقی 24 می همان سال (سال 400 میلادی و سه روز پس از دریافت پیام یزدگرد) به پیشنهاد ایران پاسخ نوشت و با این استدلال که آن امپراتوری در منطقه دانوب، یونان و مصر دارای معاند است و درگیر، پیشنهاد کاهش متقابل نیروهای نظامی را نمی تواند بپذیرد ولی قول داد که تا زنده باشد خواهد کوشید که به قلمرو ایران تعرّضی صورت نگیرد. به این ترتیب، رقابت نظامی و مسابقه تسلیحاتی دو قدرت وقت عملا ادامه یافت ولی اعتماد متقابل دو پادشاه تا سال 408 که آرکادیوس درگذشت باقی مانده بود. آرکادیوس پسر تئودوسیوس یکم (تئودوسیوس بزرگ و امپراتور تمامی قلمرو روم پس از قتل والنتینیَن دوم امپراتور بخش غربی) از سال 395 میلادی برتخت سلطنت نشسته بود. همین اعتماد سران ایران و روم شرقی به یکدیگر، سبب شده بود که آرکادیوس پسر خردسال خود تئودوسیوس را تحت حمایت یزگرد یکم قراردهد تا به سن رشد برسد ـ کاری که قبلا سابقه نداشت. هنگام مرگ پدر، تئودوسیوس Theodosius که بعدا به نام تئودوسیوس دوم امپراتور روم شرقی Byzantine شد هفت ساله بود. صلح میان ایران و روم شرقی تا پایان عُمر یزدگرد یکم (سال 420 میلادی) ادامه یافت. یک سال پس از آغاز سلطنت بهرام چهارم (بهرام گور) پسر یزدگرد، مسیحیان قلمرو ایران آن آزادی مذهبی زمان یزدگرد را از دست دادند و در یک مورد که حادثه ای روی داد به تئودوسیوس دوم متوسل شدند و این امر سرانجام به یک جنک دو ساله (421 تا 422 میلادی) میان دو کشور انجامید. ارتش ایران رومیان را در منطقه نصیبین شکست داد ولی آنان را دنبال نکرد و همین امر به انعقاد پیمان صلح میان دو امپراتوری انجامید. تئودوسیوس 42 سال حکومت کرد.





    توقيف برخي از نشريات تهران و ادعاي رئيس الوزراء

    چهارم خرداد ۱۲۸۹ دولت وقت ايران نشرياتي را كه مخالف می دانست ممنوع الانتشار ساخت. اين اقدام به دستور رئيس الوزراء وقت صورت گرفت و به شکایت دولت، مديران برخي از اين نشريات به محكمه تسليم شدند.
    در آن زمان چون سلطان احمدشاه (قاجار) به سن قانوني نرسيده بود، کشور داراي نايب السلطنه بود. رئيس الوزراء مديران نشريات توقيف شده را عوامل بيگانه خوانده بود که «دانسته و يا ندانسته» آب به آسياب خارجي مي بستند و با نوشته هايشان زمينه اجراي سياست هاي بيگانه را فراهم مي ساختند و بهانه به دست آنها مي دادند و يا اينکه با انتشار مطالب، از صميميت و اعتماد ملت به دولت مي کاستند.
    به استدلال رئیس الوزراء وقت (رئیس دولت = نخست وزیر)، عمل ناشران روزنامه های توقیف شده از مصادیق خــ ـیانـت به وطن بود که جرمی است با جنبه عمومی (گذشت ناپذیر).






    برکنارشدن شگفتی آور سیدضیاء از نخست وزیری


    0523ahmad.jpg

    سلطان احمد شاه
    در آن زمان که ایران با انبوه مشکلات داخلی و عمدتا ناشی از مداخلات دولت لندن و تحـریـ*ک سران ایل ها، خان ها و سرکردگانِ محلی بویژه شیخ خزعل به گردنکشی دست به گریبان بود، سلطان احمد شاه قاجار، چهارم خرداد سال 1300 هجری (25 می 1921) در پي يك مشاجره لفظي كوتاه با سيدضياءالدين طباطبائي يزدي نخست وزير وقت، وي را از اين سمت بركنار كرد.
    در روزهاي پيش از اين برکناري، جماعتي در ميدان بهارستان برضد سياست هاي داخلي دولت سيدضياء دست به تظاهرات زده و خواستار بركناري اش شده بودند كه شاه وقت از اين فرصت استفاده كرده، وي را به كاخ گلستان احضار و به او پيشنهاد داد كه كناره گيري كند. سيدضياء نپذيرفت و ميان آن دو مشاجره لفظي روي داد که شاه وقت بي درنگ (فی المجلس) حکم برکناری وي را نوشت و این حکم را هنگام خروج سیدضیاء از کاخ سلطنتی (کاخ گلستان) به دست او دادند.
    سيدضياء با حمايت انگلستان و كودتاي تيپ قزاق در اسفند 1299 بر سر كار آمده بود و مصدق اورا عامل و دست نشانده دولت لندن اعلام می کرد. بنابراین، برکنارشدن سیدضیاء به آن صورت تعجب برانگیز است. با اینکه از آن زمان 92 سال گذشته است هنوز روشن نشده است که محرّک تظاهرات بهارستان برضد سیدضیاء چه عواملی بودند و انگیزه واقعی برکناری او از چه سیاستی ناشی شده بود!.
    پس از بركناري سيدضياء، دولت تهران 25 هزار تومان هزينه سفر به او داد تا كشوررا داوطلبانه ترك كند و سيدضياء از ايران رفت. او سال ها در فلسطين ـ تحت الحمایه وقت انگلستان ـ اقامت داشت كه پس از اشغال نظامي ايران در شهريور 1320 به كشور بازگشت و از شهر يزد ـ زادگاه خود ـ به نمايندگي مجلس انتخاب شد. اعتبار نامه نمایندگی سیدضیاء به رغم مخالفت سرسختانه دكتر مصدق كه اورا عامل يك دولت خارجي (انگلستان) اعلام كرده بود به تصويب رسید.
    سیدضیاء در باغ خود در سعادت آباد تهران زندگی می کرد و با اینکه پهلوی دوم (محمدرضاشاه) ظاهرا بااو روابط صمیمانه داشت، ژاندارمری منطقه وَنَک ماموریت داشت که رفت و آمدهای اورا زیر نظر داشته باشد و در روزهای تعطیل که برخی رجال به دیدارش می رفتند، اسامی و ساعت ورود و خروج آنان را گزارش کند.
    0523ziya.jpg
    سيد ضياء پيش از
    ورود به دنياي روزنامه نگاري
    و سياست، طلبه علوم ديني
    و معمم بود







    دولت تهران متعهد به تامين هزينه هاي ريالي اشغالگران ايران شد!

    در اين روز درسال 1942 (1321 خورشيدي) دولت وقت ايران متعهد شد كه هزينه هاي ريالي متفقين ( اشغالگران ) در ايران را تامين كند و در ازاء هر 13 تومان ( 130 قران ) بعدا يك پوند انگليسي دريافت دارد. دولت ايران با چاپ اسكناس اين هزينه ها را تامين كرد كه باعث تورم پول در كشور شد و قيمتها را تا چند برابر بالا برد.






    چرچيل از کوتاه آمدن دولت حزب کارگر انگلستان در برابر دکتر مصدق انتقاد کرد و خواهان حمله نظامي به آبادان شد

    در اين روز در سال 1330 (1951 ميلادي) و در آستانه اجراي قانون ملي شدن نفت و خلع يد از شركت نفت انگلستان كه دولت اين كشور سهامدار عمده آن بود، اين دولت برضد ايران به ديوان داوري لاهه شكايت كرد و دفتر اين ديوان دولت وقت ايران را از مفاد اين شكايت آگاه ساخت و اطلاع داد كه دولت انگلستان به استناد ماده 22 قرارداد 1933 ايران و انگلستان رسيدگي به اختلافات موجود في مابين دو كشور را به اين ديوان احاله كرده تا داوري كند. طبق ماده 22، دو دولت موافقت كرده بودند كه اگر اختلافي روي دهد، براي حل آن به «داور» مراجعه كنند و نظر داور را بپذيرند.
    در همين روز وينستون چرچيل كه هنوز نخست وزير نشده بود از دولت حزب كارگر انگلستان انتقاد كرد و اين دولت را متهم ساخت كه در برابر دكتر مصدق كوتاه آمده است و علنا از حمله نظامي براي تصرف آبادان جانبداري كرد. در واكنش به اظهارات چرچيل كه بعدا نخست وزير انگلستان شد تا با دولت دكتر مصدق مقابله كند، مسكو و واشنگتن واكنش نشان دادند. دولت آمريكا با هرگونه عمليات نظامي انگلستان بر ضد ايران مخالفت كرد و آن را به مصلحت غرب ندانست و دولت مسكو با اشاره به قرارداد سال 1921 ايران و روسيه تهديد كرد كه اگر پاي سرباز انگليسي به ايران برسد براي دفاع از ايران نيرو به اين كشور خواهد فرستاد. در اين ميان روزنامه هاي تهران كه ماده 22 قرارداد 1933 را براي اطلاع مخاطبان خود چاپ كرده بودند دولت وقت ايران كه اين قرارداد را امضاء كرده بود دست نشانده انگلستان و خائن به ملت ايران خوانده بودند.




    لغو قرارداد خرید ناوشکن و ناوچه از آمریکا برای نیروی دریایی ایران

    در این روز در ماه می سال 1979 (سه ماه پس از انقلاب و چند هفته بعد از تاسیس سپاه پاسداری از دستاوردهای انقلاب) نیروی دریایی آمریکا از کنگره این کشور خواست که سفارش های تسلیحاتی ایران را لغو کند. استدلال نیروی دریایی آمریکا این بود که این قراردادها با نظام سلطنتی ایران که متحد آمریکا بود بسته شده بود.
    خرید چهار ناوشکن و چند ناوچه ازجمله این خریدها بود. در پی تصویب این پیشنهاد، این کشتی ها پس از تکمیل ساخت به نیروی دریایی آمریکا داده شدند. دو ناوچه که پیش از تصویب پیشنهاد آماده تحویل داده شدن به ایران بودند تا سالها در حوضچه ای در پایگاه آمفی بی اس نیروی دریایی آمریکا در نورفک (ویرجینیا) نگهداری می شدند.






    قطعنامه ماه می 1979 سنای آمریکا در اعتراض به اعدام های فوری در تهران و سرآغاز تیرگی روابط دو دولت که 38 سال است ادامه دارد

    در اعتراض به اعدام 200 تَن از مقامات و حامیان داخلی نظام سلطنتی ایران پس از محاکمات کوتاه در صد روز اول پس از انقلاب، اظهارات آذری قمی دادستان وقت انقلاب که مجازات اعدام مفسدان فی الارض تخفیف نخواهد داشت، انتشار اطلاعیه در روزنامه ها که هرکس هر آگاهی مبنی بر هرگونه سوء استفاده هر مقام سابق و یا نزدیکان مقامات دارد اطلاع خودرا به دادسرای انقلاب بدهد، مصادره اموال ازجمله خانه و زمین کسانی که کشور را به صورت فرار از تعقیب قضایی تَرک کرده بودند و ...، سنای آمریکا 19 ماه می 1979 ضمن تصویب قطعنامه ای، این اَعمال و هرگونه اعدام فوریِ بدون طی مراحل تحقیق و دادرسی و احراز مجرمیت طبق استاندارد جهانی را مورد اعتراض قرار داد و نکوهش کرد و از کاخ سفید (رئیس جمهوری آمریکا) خواست که در صورت ادامه این وضعیت، در روابط و مناسبات آمریکا با تهران تجدید نظر و آن را محدود کند.
    همان روز، سناتور رابرت بِرد رهبر (وقت) اکثریت سنای آمریکا در دیدار با روزنامه نگاران ضمن اشاره به تاریخ، فرهنگ و تمدن درخشان ایرانیان گفت که پس از انقلاب، انتظار چنین اَعمالی نمی رفت. وی ضمن دفاع از قطعنامه سنا و اشاره به واردات نفت از ایران گفت که نفت ارزش نقض حقوق انسان را ندارد. دولت آمریکا نمی تواند و نباید که درقبال نقض حقوق بشر و دمکراسی در هرگوشه از کره زمین که باشد ساکت بماند.
    در پی انتشار قطعنامه سنای آمریکا و در واکنش به آن، آیت الله عُظمی خمینی گفت که آمریکا از سر ما دست برنمی دارد. دولت موقت و شورای انقلاب نیز اعلام کردند که لغو قراردادهای منعقده میان ایران و آمریکارا در برنامه کار خود قرارداده اند و وزارت امور خارجه ایران 21 ماه می 1979 از سفیر آمریکا در تهران که برای انجام کاری به واشنگتن بازگشته بود خواست که فعلا به ایران بازنگردد.
    در همین روز سازمان مجاهدین خلق در اعلامیه ای از مردم خواست که چهارم خرداد 1358 (25 ماه می 1979) در اعتراض به قطعنامه سنای آمریکا در میدان راه آهن تهران اجتماع و تا پارک خزانه راهپیمایی و تظاهرات کنند. در این اعلامیه، ابتکار طرح قطعنامه به سناتور «جیکوب جاویتس» نسبت داده شده بود و از او به نام یک صهیونیست یاد شده بود. [متن اعلامیه این سازمان در صفحه آخر روزنامه اطلاعات، شماره 15858 مورخ 30 اردیبهشت 1358 درج شده است.].
    این پیشامد سرآغاز بحرانی شدن مناسبات آمریکا و ایران بود که 35 سال است ادامه دارد و پس از گروگانگیری 444 روزه آمریکاییان در تهران در نوامبر 1959 بر وخامت آن پی در پی افزوده شده و به قولی در اوج تیرگی است.






    شبي که به آیت الله هاشمي رفسنجاني تيراندازي شد


    rafsanjani-old.jpg

    رفسنجاني (خرداد 1388)
    چهارم خرداد 1358 (3 ماه و نيم پس از پيروزي انقلاب)، ساعت هشت و نيم شب، آیت الله علي اكبر هاشمي رفسنجاني در محل سكونت خود در دزاشيب (شميران) هدف دو گلوله قرار گرفت، مجروح شد، در بيمارستان تجريش تحت عمل جراحي قرار گرفت و زنده ماند.
    وي در اتاق پذيرايي منزل، هدف گلوله قرار گرفته بود. دو مرد به عنوان رسانيدن پيامي از يك روحاني ديگر به هاشمي، به خانه او وارد شده بودند و تيراندازي از سوي يكي از آن دو صورت گرفته بود. مهاجمان موفق به فرار شدند، ولي تقريبا بلافاصله، گروه فُرقان متهم به طرح اين توطئه شد.
    آیت الله هاشمي متولد سوم شهریورماه 1313 (آگوست 1934) در روستای بَهرمان واقع در ناحیه نوقِ شهرستان رفسنجانِ استان کرمان که بعدا به ترتيب رئيس مجلس، رئيس جمهور و رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام شده بود در 19 دیماه 1395 (ژانویه2017) درگذشت و فوت او، عارضه قلبی اعلام شد. وی چند سال نیز رئیس مجلس خبرگان رهبری بود. آیت الله هاشمی دارای دو دختر (فاطمه و فائزه) و سه پسر (محسن، مهدی و یاسر) بوده است.
    دو روز پس از تيراندازي به هاشمی رفسنجانی، امنيت روحانيون بر عهده دژباني ارتش به فرماندهي سرتيپ امير رحيمي گذارده شد.

    rafsanjani-merged.jpg
    تيتر صفحه اول شماره 5 خرداد 1358 روزنامه اطلاعات درباره تيراندازي به هاشمي ـ عکسي که در بيمارستان تجريش از هاشمي گرفته شده بود بعدا به کُپي صفحه (در بالای آن) اضافه شده است







    ریاست حجت الاسلام سیّد محمود دعایی بر موسسه مطبوعاتی اطلاعات 37 ساله شد ـ مراسم 90 ساله شدن روزنامه اطلاعات در تیرماه 1394


    doaaee-mahmood.jpg

    حجت الاسلام سیّد محمود دعایی
    بیستم اردیبهشت 1359 با حکم آیت الله عُظمی خمینی رهبر انقلاب اسلامی مسئولیت و مدیریت مؤسسه مطبوعاتی اطلاعات بر عهده حجت الاسلام سیّد محمود دعایی قرار گرفت.
    آیت الله خمینی در این حُکم خطاب به حجت الاسلام دعایی نوشته بود: از آنجا که مطبوعات کشور در ساختن جامعه نقش مؤثر ایفاء می کنند و جناب عالی را به خاطر شایستگی و شناختی که در اداره این امور دارید به سرپرستی مؤسسه مطبوعاتی اطلاعات منصوب می کنم. متوجه باشید که مطبوعات باید در خدمت اسلام و مردم کشور باشند و آزادی ها در حدود قوانین اسلام و قانون اساسی تأمین شود.
    حجت الاسلام دعایی که پس از جلسات معارفه، کار خودرا آغاز کرد 37 سال است که در این سمت است و ساختمان تازه ای برای مؤسسه اطلاعات در شمال تهران ساخته است.
    وی 50 روز پس از آخرین اخراج بسیاری از روزنامه نگاران مؤسسه اطلاعات به تصمیم دو مدیر قبلیِ اعزامی از بنیاد مستضعفان، به آن مقام منصوب شده بود. جمعی از این روزنامه نگاران در سال 1358 و گروهی دیگر پس از تعطیلات نوروزی سال 1359 و از 16 فروردین آن سال برکنار شده بودند. روزنامه اطلاعات از نیمسال 1358 مصادره و در اختیار بنیاد مستضعفان قرار گرفته بود که سپس وابسته به دفتر رهبری شده است. حجت الاسلام دعایی شماری از اخراج شدگان را که درخواست کار کرده بودند به کار بازگردانید ازجمله حسین شمس، مسعود فقیه و .... حجت الاسلام دعایی با بهرام مسعودی آخرین مدیر مؤسسه اطلاعاتِ پیش از مصادره، مناسبات حسنه دارد. بهرام در تهران زندگی می کند. روزنامه 92 ساله اطلاعات روش کهن خود که اولویت دادن به خبر ِ مطلق است تَرک نکرده و همه اخبار را پوشش می دهد و بنابراین، تنها روزنامه ایران است که می تواند منبع و مأخذ تاریخ نگاران قرارگیرد. به ابتکار حجت الاسلام محمود دعایی در تیرماه 1394 به مناسبت 90 ساله شدن روزنامه مراسمی مفصل برگزار شد.
    تاریخِ مطبوعات نشان داده است که برگزاری مراسم سالروز تولد یک رسانه و تبلیغ پیرامون آن و جلسات سخنرانی و اشاره به تاریخچه و بازنویسی برخی مطالب مهم و یا جالب گذشته کمک بزرگی به افزایش مخاطبان بوده است.





    واردات سنگ قبر از چین! و ... ـ چین با دلارهای خود اوراق خزانه داری آمریکا می خرد و اگر تحریم واشنگتن شود «هیچ» خواهد شد


    bahonar-mohammadReza.jpg

    محمدرضا باهنر
    محمدرضا باهنر (کرمانی) نایب رئیس وقت مجلس و سياستمدار بنام ایران در اردیبهشت 1391 در گفت‌وگو با خبر آنلاین با انتقاد از واردات بی‌رویه گفت:
    واردات غیر ضروری کالا صدمات جبران‌ناپذیری به اقتصاد ایران زده است.
    وی افزوده بود: "در حال حاضر حتی سنگ قبر هم از چین می‌آورند ـ سنگ قبرهایی که روی آنها آیه قرآن نوشته شده است!.".
    این مصاحبه که سرآغاز انتقاد از واردات غیر ضروری از چین و عمدتا کالای بُنجل و نامرغوب شده است در همان زمان (اردیبهشت 1391) در رسانه های متعدد نقل شده بود.
    یک مقام روابط عمومی سازمان رادیو تلویزیون دولتی (صدا و سیما) در پاسخ به این انتقاد که شبکهِ بازار این سازمان ملی به جای حمایت از تولیدات داخلی ـ در سالی که رهبری کشور آن را سال حمایت از تولیدات داخلی و افزایش تولیدات اعلام کرده بود ـ آگهی تبلیغ برای یک کالای ساخت چين پخش کرده است گفته بود:
    "درباره چینی بودن یکی از کالاهایی که از شبکه بازار، آگهی آن پخش شده به اطلاع می‌رساند که اولا تولیدکننده، این محصول را به عنوان یک کالای ایرانی (ساخت کشور) به شبکه معرفی کرده بود و شبکه بازار با توجه به گزارش‌های دریافتی از طریق امور مخاطبان شبکه، به محض اینکه شائبه چینی بودن آن احساس شد از ادامه پخش آن جلوگیری کرده و رسیدگی در این زمینه ادامه دارد.".
    این توضیح چهاردهم ماه می 2012 (25 اردیبهشت 1391) در وبسایت «خبرگزاری مِهر» درج شده بود.
    در هفته یکم خرداد 1391 انتقاد از بکارگیری کارگران چینی در طرح های راهسازی در ایران و فعالیت خودروسازی چینی ها و ... بگوش رسید. اصحاب نظر گفته اند که اگر هدف تهران از دادن این امتیازها ازجمله افزایش واردات از چین و اموری از این قبیل جلب حمایت سیـاس*ـی رژیم پکن است تصوری باطل است زیراکه دیدیم این دولت از سودان و لیبی و ... عملا و بموقع حمایت نکرد. رژیم پکن یک بازرگان است و «تاجر» خودرا به طور جدّی وارد منازعات سیـاس*ـی و درگیری با قدرت ها نمی کند. بزرگترین خریدار کالای چین، آمریکاست که کمپانی های این کشور در عین حال شریک چینی ها هستند. آمریکا «دلار» چاپ می کند و این کاغذها را می دهد به چین و کالای ارزان وارد می کند ولی ایران باید نفت (طلای سیاه) بدهد ـ نفتی که دیر و یا زود تمام می شود و آن هم با شرایط سهل تر و گاهی هم برگشت پول آن با تعلّل رو به رو می شود. چین بیشترِ دلارهای دریافتی از فروش کالا را (و تا کنون بیش از یک تریلیون دلار) اختصاص به خرید اوراق خزانه داری آمریکا داده است و لذا، اگر کاری برخلاف میل واشنگتن انجام دهد و تحریم شود به ورشکستگی کشانده خواهد شد و می شود «هیچ». چین به نفت و بازار ایران نیاز بی چون و چرا دارد. ولی ایران برای واردات و هرگونه معامله خارجی باید ضرورت و نیز موازنه را در نظر بگیرد. نباید واردات باعث بیکاری داخلی و انتقال کشور از تولید به خدمات شود و بر شمار دکانداری که عامل گرانی است افزوده شود.
    در عین حال به این اظهار وزیر امور خارجه چین که 30 مارس 2012 انتشار یافته بود توجه کنید:
    BEIJING (Reuters) - Chinese Foreign Minister Yang Jiechi on Tuesday repeated a warning that Beijing is opposed to Iran possessing nuclear weapons









    اديان و روحانيون

    پروتستانیسم ـ پاپ، امپراتور و مجمع سراسری نتوانستند یک کشیش را شکست دهند


    0615loter.jpg

    Luther
    مجمع (دایت Diet) ورمس Worms بيست و پنجم می 1521 با صدور یک حکم علیه «مارتین لوترMartin Luther» کشیش اصلاح طلب آلمانی و بانی پروتستانیسم به کار خود پایان داد. جلسات مجمع از بیست و هشتم ژانویه این سال در شهر نود هزارنفری «ورمس» واقع در راینلاند آلمان برای اتخاذ تدابیری جهت جلوگیری از افکار مارتین لوتر و نیز تعیین سرنوشت او تشکیل شده بود و متناوبا ادامه داشت. لئو دهم Leo X پاپ وقت قبلا ضمن صدور اعلامیه ای 41 مورد از 95 مورد اصلاحات اعلام شده مارتین لوتر را مغایر اصول شاخه کاتولیک مسیحیت دانسته و وی را تکفیر کرده بود. کارل پنجم رئیس وقت امپراتوری مقدس (کاتولیکهای اروپا) برپایه اعلامیه پاپ مجمع ورمس را دعوت به تشکیل و بررسی کرده بود. این مجمع در اپریل 1521 حضور مارتین لوتر را در جلسه لازم تشخیص داد تا اعتراف به اشتباه را به او تفهیم کند و چنانچه توبه کند وی را مشمول بخشودگی قراردهد. لوتر پس از دریافت تامین از امپراتور که در جریان رفت و آمد به مجمع بازداشت و یا شکنجه نخواهد شد در جلسات 16 و 18 اپریل مجمع حضور یافت ولی به جای اعتراف به اشتباه و توبه، از اعلامیه 95 ماده ای خود معروف به اصلاحات مذهبی و اعتراض به عمل کلیساها ازجمله بخشودگی گـ ـناه با دریافت پول از مرتکب و منع کشیش ها از ازدواج، منع طلاق و ازدواج مجدد که عملی مغایر اصول آزادی انسان است و قید و بندهای دیگر دفاع کرد و گفت که این موارد را در انجیل ندیده و ساختگی است. در طول جلسات مجمع که لوتر در آن حضور داشت پیروانش مقابل تالار مجمع اجتماع کرده و به پشتیبانی از او شعار می دادند. همین جماعت بعدا به حکم مجمع ورمس و تصمیمات بعدی از این دست اعتراض کردند که به معترضین (پروتستان) معروف شدند و این عنوان به پیروان کالون، زوینگلی و سایرین که نظراتی مشابه لوتر داشتند اطلاق می شود.
    امپراتور به وعده خود عمل کرد و در طول جلسات و درجریان آمد و رفت مانع از واردآمدن هرگونه آسیب به لوتر شد. «فردریک» امیر وارتبورگ Wartburg و از پیروان لوتر که بیم داشت به لوتر پس از بازگشت به خانه آسیب واردآید، وی را از میان راه به قصر خود برد و تحت حمایت قرارداد. در همینجا بود که لوتر انجیل را به زبان آلمانی ترجمه کرد.
    جلسات مجمع ورمس تا 25 می ادامه یافت و در این روز حکم خودرا علیه لوتر صادر کرد. طبق این حکم، لوتر باید دستگیر و در یک محکمه مذهبی به اتهام ارتداد محاکمه می شد. همچنین طبق این حکم، همکاری با لوتر و پیروی از افکار و رعایت اصلاحات مذهبی او ممنوع و جرم شناخته شده بود.
    حکم جهت دستگیری لوتر به امپراتور ابلاغ شد. امپراتور که لشکر کشی به قصر امیر فردریک را آغاز جنگ داخلی آلمانی ها می دانست در اجرای حکم شتاب نکرد و پس از اینکه اطلاع یافت که حکم مجمع ورمس نتیجه عکس داده و پیروان لوتر دهها برابر شده اند دستگیری اورا به مصلحت کشور ندید و چند سال بعد (1526 میلادی) دستور دستگیری لوتر را رسما معلق ساخت که پاپ از شنیدن این خبر سخت برآشفت و امپراتور «در ظاهر قضیه» دستور توقیف را دوباره لازم الاجرا اعلام کرد ولی اقدامی صورت نگرفت و پروتستانیسم عالمگیر شد و شمار پیروان آن اینک بیش از ششصد میلیون نفرند.








    در قلمرو انديشه

    فلسفه استقلال فردیIndividualism

    رالف والدو امرسون Ralph Waldo Emerson فیلسوف، نویسنده و شاعر آمریکایی 25 می 1803 به دنیا آمد. مهمترین کار او بررسی و تبیین فلسفه و روش استقلال فردی (Individualism) است که بیشتر آمریکاییان در عمل پیرو آن هستند و همواره کوشیده اند که استقلال فردی خودرا در همه زمینه ها حفظ کنند و در طول زندگی تنها متکّی به خود باشند ـ حتی در زندگی زن و شوهری. امرسون 79 سال عمر کرد.









    ساير ملل

    نبرد «دونکرک» و فرار 338 هزار نظامي انگليسي و فرانسوي ـ تلفات نبرد دونکرک و درسي که از آن گرفته شد

    نبرد دونکرک Dunkirk بيست و پنجم می 1940 آغاز شد که تا چهارم ژوئن اين سال ادامه داشت. باقیمانده نیروهای فرانسه و بلژيک و نظامیان انگلیسی که به کمک آنان فرستاده شده بودند هنگام عقب نشینی از برابر آلمانی ها و فرار به انگلستان، در بندر دونکرک فرانسه و مناطق ساحلي اطراف آن به دام ارتش دوم آلمان و پانزرهای Panzer (تيپ هاي زرهي) این کشور به فرماندهی ژنرال فون روندشتدت G. von Rundstedt و ژنرال فون کلايست P. von Kleist افتادند، محاصره شدند و در اين منطقه نبردي مرگبار روي داد که به شکست نیروهای فرانسوی و انگلیسی محاصره شده انجامید. دستور تخليه شکست خوردگان 26 مي صادر و مار تخليه از 27 مي آغاز و تا پايان روز 4 ژوئن به مدت 9 روز ادامه داشت. هیتلر برای دادن فرصت فرار به این نیروها سه روز آتش بس داده بود که معلوم نیست چرا از آن استفاده نشد.
    در نبرد دونکرک از 400 هزار نظامی فرانسوی و انگلیسی نزديک به سی هزار نفرشان کشته و 34 هزار تن دیگر اسیر شدند. همچنین 177 هواپیمای انگلیسی سرنگون و شش ناوشکن و دویست ناوچه این کشور غرق شدند. نبرد دونکرک پیروزی بزرگی برای هیتلر بود. اگر وی به شوروی تعـ*رض نکرده بود پیروز جنگ بود و جهان، امروز وضعیت دیگری داشت.
    در نبرد دونکرک نزدیک به سی هزار انگلیسی و فرانسوی و متحدین این دو کشور کشته و 34 هزار تن دیگر اسیر و 338 هزار و 226 تن دیگر با 860 کشتی و قایق تخلیه شدند. عملیات نجات این نظامیان بی سابقه بود. نظامیان فراری خودرا به دریا می زدند و تا گردن به زیر آب می رفتند تا به کشتی و یا قایق برسند. در جریان تخلیه بیش از 200 ناوچه، کشتی و قایق ازجمله 9 ناوشکن انگلیسی و فرانسوی غرق شدند و به 19 ناوشکن دیگر آسیب وارد آمد. انگلیسی ها همچنین 177 هواپیما از دست دادند. نیروهای شکست خورده دو هزار و 472 توپ، 65 هزار خودرو ازجمله تانک و موتوسیکلت و 500 هزار تُن مهمات برجای گذاردند و فرار کردند. 198 هزار و 229 هزار تن از تخلیه شدگان انگلیسی و 139 هزار و 997 تن فرانسوی و بلزیکی و ... بودند. چرچیل در پارلمان انگلستان شکست در دونکرک را یک فاجعه و تخلیه نظامیان را یک معجزه خوانده و گفته بود که نباید فریب آرامش 20 ساله پس از جنگ جهانی اول را می خوردیم، آلمان را دست کم می گرفتیم و برای جنگ احتمالی دیگر آماده نمی شدیم، همه جنگها قابل پیش بینی نیستند و برخی در پی یک شکست و اشتباه سیـاس*ـی آغاز می شوند، باید همیشه آماده بود.
    نبرد دونکرک پیروزی بزرگی برای هیتلر بود. اگر وی به شوروی تعـ*رض نکرده بود پیروز جنگ بود و جهان، امروز وضعیت دیگری داشت.
    Dunkirk-1940.jpg
    یک صحنه از هجوم نظامیان از دونکرک به کشتی برای فرار و کمبود جا در کشتی



    Vons.jpg
    ژنرال Kleist و ژنرال Rundstedt فاتحان آلمانی نبرد دونکرک




    روز ملی اردن ـ چگونگي تاسيس اين کشور


    kingabdullah-jordan.jpg

    ملک عبدالله يکم
    دو ماه پس از امضای قرارداد لندن، 25 می 1946 مجلس «امارت ماوراء اردن» این سرزمین را کشور هاشمی اردن و عبدالله بن حسین را پادشاه آن اعلام کرد که روز ملی اردن است. عبدالله بن حسین از این روز به بعد ملک عبدالله خطاب شد. وی که 20 ژانويه 1951 در بیت المقدس به دست یک فلسطینی کشته شد از سالها پیش از پادشاه شدن، ریاست امارت «ماوراء اردن» را به دست داشت. عبدالله متولد مکه در 1882 که در استانبول تحصيل کرده بود مدتي نماينده مکه در مجلس عثماني بود. پدر او امیرحسین که شریف مکه (و امير حجاز) بود در طول جنگ جهانی اول به انگلیسی ها در شکست دادن عثمانی کمک کرده بود. سرزمینی که امروز اردن خوانده می شود پیش از سال 1917 یک ایالت عثمانی وابسته به سوریه بود. انگلیسی ها که اردن را تاسيس و قيمومت آن را با دريافت مصوبه جامعه ملل از سال 1921 به دست داشتند از 15 می 1923 رياست خاندان هاشمي را كه از حجاز بودند و تحت فشار سعودي ها به اردن مهاجرت کرده بودند بر ماوراء اردن که عنوان «امارت» داشت برسميت شناخته بودند.
    اردن که زماني هم قطعه اي از امپراتوري ايران بود 89 هزار کيلومتر مربع وسعت و اينک (سال 2012) شش ميليون و پانصد هزار تن جمعيت دارد. در جريان نخستين جنگ اعراب و اسرائيل (جنگ سال 1948) ارتش اردن غرب رود اردن و بيت المقدس را تصرف کرد و چهار ـ پنج دهه در کنترل داشت.





    تاسیس اتحادیه آفریقا

    25 می 1963 و در نشست آدیس آبابا، سازمان وحدت آفریقا به عنوان صدای واحد آفریقاییان و با هدف زدودن آخرین آثار استعمار از این قاره، نزدیک ساختن نظرات آفریقاییان پیرامون مسائل جهانی و تصمیمگیری های مربوط (عملا ایجاد یک بلوک سیـاس*ـی)، تامین همکاری های اقتصادی و توسعه تجارت، نظارت بر رعایت حقوق بشر در این قاره، بالابردن استاندارد زندگی مردم و آموزش و پرورش، استفاده بهینه از منابع طبیعی و نیروی انسانی قاره و رفع اختلافات مرزی که میراث دوران استعمار بوده و آنهارا ترسیم خطوط مرزی در اطاقهای در بسته در اروپا بدون توجه به واقعیت های قومی و محلی بوجود آورده است تاسیس شد. این سازمان در نهم جولای 2002 تبدیل به اتحادیه آفریقا ( AU) همانند اتحادیه اروپا و با همان هدفها شده است. این اتحادیه که قرار است از سال 2028 دارای پول واحد آفریقایی به نام «افرو» شود از نظر وسعت و جمعیت بزرگتر از اتحادیه اروپاست. اعضای این اتحادیه جمعا 29 میلیون کیلومتر مربع وسعت و یک میلیارد تن جمعیت دارند. تاکنون عضویت چهار کشور در این اتحادیه به حالت تعلیق درآمده است. دو تعلیق به دلیل وقوع کودتا، یک تعلیق به سبب ادامه تبعیض میان شهروندان و تعلیق دیگر (کشور اریتره) به خاطر حمایت از تروریسم. سران اتحادیه آفریقا در فواصل معیّن گرد هم می آیند و به حل مسائل می پردازند. ایجاد اتحادیه آفریقا، این قاره را در صحنه سیـاس*ـی جهان به صورت یک وزنه دراورده است. بررسی رفت و آمدها، حجم مبادلات و امضای قراردادها نشان می دهد که در میان قدرت های جهانی، آفریقاییان به چین اعتماد بیشتری دارند.






    تاثير شگفت انگيز سرود ملي


    0525kantri.jpg

    كاونتري در حال غرق شدن
    25 می 1982 و درجريان جنگ انگلستان و آرژانتين بر سر مالكيت جزاير فالكلند، خلبان يك جنگنده آرژانتيني كه پخش سرودهاي ميهني به مناسبت سالگرد آغاز انقلاب استقلال اين كشور اورا برانگيخته بود ناوشكن موشك انداز انگليسي «كاونتري» و يك كشتي حمل و نقل نظامي اين كشور را در آبهاي آن جزايربا پرتاب موشك غرق كرد. انقلاب استقلال آرژانتين 25 مه 1810 آغاز شده بود. كاونتري که با سوخت هسته ای حرکت می کرد همان ناوشكني است كه اواخر سال 1979 وارد خليج فارس شده بود تا نيروي دريايي ايران را بترساند.





    رژيم پکن گروگان آمريکا!

    24 مي 1996 «ژيانگ زمين» رئيس وقت رژيم پکن كه از مسكو ديدن كرده بود صريحا گفته بود: "امروزه يك دولت، خودرا اَبَرقدرت جهان معرفي مي كند، كه اين بينش به نظم گيتي كمك نخواهد كرد.".
    وي تاكيد كرده بود: "ما جهاني مي خواهيم چند قطبي كه در آن نظم و قانون برقرار باشد.".
    اين چنين صراحت از آن پس ديده نشده است زيراکه در دو دهه گذشته از آن زمان، بدهي بیش از يک تريليوني آمريکا به چين، سران پکن را نسبت به تفکّر گذشته خاموش کرده است و ترس از تزلزل دلار آمریکا و زيان ناشي از آن را دارند.
    يک مفسّر اروپايي در اين زمينه اظهار نظر کرده بود که چيني ها با خريد اوراق قرضه آمريکا در حقيقت در گروگان دولت واشنگتن قرار گرفته اند. شکايت آمريکاييان به دادگاههاي اين کشور از خطرناک بودن بعضي اجناس ساخت چين ازجمله «دراي وال» دولت چين را نگران ساخته که مبادا با احکام اين دادگاهها، غرامت ها که بسيار سنگين خواهند بود از طلب چين کسر شوند و ....




    تفاوت ره از كجاست تا به كجا


    stonehenge.jpg

    Stonehenge
    25 مي 2003 رسانه ها به نقل از باستانشناسان انگلستان نوشته بودند كه در محل «ستون هنج Stonehenge» در 75 مايلي جنوب غربي لندن بقاياي شش انسان (4 بزرگسال و 2 كودك) ديگر به دست آمده است كه 23 قرن قدمت دارند و در جوار آنان ابزارهايي به دست آمده است كه مربوط به سال هاي عبور از سنگ ابزار به عصر برنز است.
    بايد توجه داشت كه ايرانيان دو قرن پيش از آن در اوج تمدن بودند؛ تخت جمشيد را ساختند، قانون نوشتند، پستخانه به وجود آوردند، راه آسفالته چند صد کيلومتري ساختند، بر ارابه سوار شدند و .... اينک بايد بررسي شود كه علل عقب ماندگي ايرانيان در قرون جديد و معاصر چه بوده است تا جبران شود و اين کشف و افشاي آن کار مورخان است. طبق شواهد، دولت لندن دست کم از آغاز قرن نوزدهم در اين عقب ماندگي دست داشته است.





    25 ماه می و دو سانحه مرگبار هوایی

    در تاريخ هواپيمايي دو سانحه مرگبار هوایی در بيست و پنجم ماه می ثبت شده است. 25 می 1979 یک جت مسافربر «آمریکن ایرلاین» از نوع دی سی ـ 10 (مک دانولد ـ داگلاس) هنگام بلند شدن از فرودگاه شیکاگو (فرودگاه اوهیر) سرنگون شد و 271 سرنشینان آن کشته شدند. در جریان برخورد لاشه این هواپیما به زمین نیز دو تن که در آن محل بودند جان سپردند. این نوع هواپیمای سه موتوره ساخت آمریکا در پی جداشدن موتور میانی یکی از آنها در آسمان، از بخش مسافربری به قسمت باربری منتقل شده است.
    25 می 2002 یک جمبو جت (بوئینگ 747) شرکت هواپیمایی چين (تایوان) که عازم هنگ کنگ بود در آسمان تنگه تایوان به دریا افتاد و 225 سرنشین آن کشته شدند. گفته شده بود که یک موتور این هواپیما هنگام پرواز آتش گرفته و منفجر شده بود.






    ژنرال انتوني زيني: 10 اشتباه دولت جورج بوش در قبال عراق

    ژنرال انتوني زيني، افسر باز نشسته تفنگدار، كه از 1977 تا سال 2000 فرمانده نيروهاي نظامي آمريكا در منطقه خاورميانه بود و عراق را زير چشم داشت و سپس به مدت دو سال به عنوان ميانجي آمريكا براي مسئله فلسطين فعاليت مي كرد در نوشته اي خطاب به وزارت دفاع آمريكا كه در شماره هاي 23 ماه مي سال 2004 روزنامه هاي اين كشور انتشار يافته به ده اشتباه دولت جورج بوش در قبال مسئله عراق اشاره كرده بود. وي يكشنبه شب (23 مي) در مصاحبه با شبكه «سي بي اس» آمريكا هم اين اشتباهات را تشريح كرد و گفت چون كاخ سفيد به هشدارهاي او توجه نكرد ناچار شد كه به اين وسيله آنها را به اطلاع مردم امريكا برساند:
    1.سياست محاصره و تحت فشار قرار دادن عراق از جمله اعمال مناطق پرواز ممنوع داشت به نتيجه مطلوب مي رسيد كه بي جهت رها شد و اين كشور مورد حمله نظامي قرار گرفت.
    2. به بايگاني سپردن استراتژي «آزمايش شده» سابق (قديمي تر) و در پيش گرفتن يك استراتژي نادرست تازه در منطقه حساس و مهم خاورميانه.
    3. خلق بهانه هاي نادرست براي منطقي جلوه دادن حمله نظامي به عراق با هدف جلب حمايت آمريكاييان از اين اقدام پرهزينه و تلفات از جمله اعلام اين كه عراق داراي اسلحه كشتار جمعي بوده و همدست القاعده است كه امنيت آمريكا را به مخاطره افكنده است.
    4. با وجود شكست در جلب همكاري بين المللي و كسب مجوز شوراي امنيت، با بي اعتنايي به افكار عمومي حمله نظامي را شروع كردن.
    5. بدون داشتن برآورد درست از وضعيت و نتايج، و تامين عوامل لازم براي مقابله با آنها دست به تعـ*رض نظامي زدن.
    6. استناد كردن بي دليل و اعتماد كردن بي معنا به «خود ـ تبعيدي هاي» عراقي و حرفها و ادعاهاي آنها، كه نادرستي شان اينك مسلم شده است.
    7. بدون داشتن برنامه از پيش تهيه شده و جزئيات كار، عمليات اشغال نظامي عراق را آغاز كردن.
    8. عمليات نظامي را با نيروي ناكافي آغاز كردن و ادامه دادن. براي عمليات نظامي عراق دست كم 300 هزار نظامي لازم بود، نه 130 هزار. تكنولوژي پيشرفته نظامي در زد و خوردهاي خياباني و با افراد غير منظم و انفجارهاي انتحاري موثر واقع نمي شود. 9. انتصاب يك شوراي حكومتي ناقص و ناجور و ايجاد يك مديريت غير متخصص و نا آگاه از امور عراق و نا آشنا به فرهنگ و روانشناسي مردم آن و تاريخش براي اداره آن سرزمين پس از اشغال آن.
    10. پس از اشغال نظامي، اتخاذ تصميمات نادرست و به اجرا گذاردن آنها از جمله بدرفتاري توجيه ناپذير با زندانيان و ... كه بذر انتقام در نهاد عراقي ها كشت كرده و باعث انزجار جهانيان شده است.
    ژنرال زيني در اين زمينه كتابي هم تحت عنوان «بتل رديBattle Ready» تاليف و منتشر ساخته است.










    برخي ديگر از رويدادهاي 25 مي


    • 1812: در جريان مبارزات استقلال آمريکاي لاتين، يك زمين لرزه شديد شهر كاراكاس (پايتخت ونزوئلا) را ويران كرد و هزاران تن کشته شدند. زلزله هرچند وقت يکبار در کاراکاس روي مي دهد.


    • 1865: یک انبار مهمات در شهر موبیل ایالت آلابامای آمریکا منفجر شد و بیش از 300 تن را کشت. این انفجار چندی پس از پایان جنگ داخلی آمریکا صورت گرفت که در آن، ایالت آلاباما از اعضای کنفدراسیون (جنوبی ها) بود.


    • 1892: یوسیپ بروز تیتو Josip Broz Tito رهبر کنفدراسیون یوگوسلاوی در روستای کومرووچ Kumrovec واقع در کرواسی به دنیا آمد و 88 سال عمر کرد. کومرووچ در مرز اسلوانی (اسلونیا) و نه چندان دور از اتریش واقع شده است و اسلوانیایی ها همانند کرواتها تیتو را همشهری خود می دانند. وی یک کمونیست بود که تفکر ملی داشت و با این تفکر وارد اتحاد نظامی ـ سیـاس*ـی با مسکو (پیمان ورشو) نشد. تیتو در کنار نهرو، ناصر و سوکارنو از بنیادگذاران جنبش عدم تعهد است. با درگذشت تیتو، کنفدراسیون یوگوسلاوی هم عُمری نکرد و فروپاشانیده شد.


    • 1914: مجلس نمایندگان انگلستان استقلال امور داخلی ایرلند را تحت عنوان «هوم رول» تصویب کرد.


    • 1949: نيروهاي مائو شهر شانگهاي را تصرف كردند.


    • 1952: دكتر محمد مصدق رهبر وقت ايران يک بار ديگر تکرار کرد: "در جهاني كه براي حفظ صلح و نظارت بر حقوق بشر و داوري در اختلافات داراي مرجعي به نام سازمان ملل است نياز به قطب نيست و همه ملل داراي حقوق و اختيارات برابر هستند. وجود يک و يا چند ابرقدرت در جهان باعث تعرّض به حقوق ملل ضعيف و جنگ خواهد شد.". مصدق در عین حال با حق وتو کردن در شورای امنیت سازمان ملل و بودن این حق در دست 5 دولت فاتح جنگ جهانی دوم مخالفت کرد و گفت که این یک تبعیض است و عامل زورگویی این 5 دولت.
      اين، واکنش مصدق به تفسير مطبوعات اروپايي بود که نوشته بودند ايران با درگيري با ابرقدرت انگلستان دارد با آتش بازي مي کند و دولت لندن با داشتن حق وتو مانع پیروزی ایران در شورای امنیت می شود. امپراتوري لندن يک قطب از سه قطب جهان [وقت] است. (دو قطب ديگر؛ واشنگتن و مسکو).
      اصحاب نظر بارها اين اظهار دكتر مصدق در روابط بين المللي را يك اصل ترديد ناپذير خوانده اند.


    • 1953: آمریکا در صحرای نودا گلوله اتمی توپ آزمایش کرد. در پی انتشار خبر مربوط، روسها اعلام کردند که ما قبلا دارای گلوله اتمی برای توپهایمان شده ایم.


    • 1969: در سودان يك كودتاي نظامي به وقوع پيوست. 9 افسر جوان به رهبري جعفر نميري اين کودتا را انجام داده بودند. در پي اين کودتا نمِيري رئيس دولت شد.


    • 1985: يك توفان دريايي 11 هزار تن را در بنگلادش كشت. در همين روز در سال 1941 توفان دريايي ديگري درهمين منطقه در دلتاي رود گنگ باعث مرگ 5 هزارتن شده بود.
     

    ...zαнrα...*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/16
    ارسالی ها
    3,488
    امتیاز واکنش
    30,283
    امتیاز
    913
    محل سکونت
    تبــــ❤️ـــریز
    ايران

    زمانی که قزوین شاه نشین و هرات ولیعهدنشین ایران شدند

    26 ماه می 1557 شاه طهماسب یکم تصميم گرفت که شهر قزوین پایتخت ایران شود. شاه طهماسب که 54 سال سلطنت کرد اعلام کرده بود که پایتخت کشور پهناور ایران باید به یک فاصله از مرزهای غربی و شرقی باشد تا اخبار سریعا واصل شود. از آغاز کار صفویان تا آن زمان، شهر تبریز پایتخت ایران بود. شاه طهماسب همچنین تصمیم گرفت که شهر بزرگ هرات، نظر به قدمت و اهمیت، ولیعهدنشین ایران باشد که چنین شد. هرات از آغاز تامین وحدت ایران به دست کوروش بزرگ، ساتراپ نشین ایالت آریا بود و در کتیبه ها و نیز اوِستا (مجموعه آموزش های زرتشت) به صورت «هرایه و» ذکر شده است. این نام از «هری رود = رود زرین = رود زرد» که از کنار این شهر می گذرد گرفته شده است. در طول تاریخ، هرات ـ کانون ادبیات پارسی ـ و بارها پایتخت ایران بود. انگلیسی ها پس از شکست دادن ایران در جنگ، و طبق قرارداد سال 1857 پاریس هرات را از ایران جدا کردند.
    پایتخت بودن قزوین بیش از 40 سال طول نکشید و شاه عباس یکم پایتخت را به اصفهان منتقل ساخت تا مرکز کشور باشد. قزوین در طول پایتخت بودنش پذیرای دو پناهنده معروف شد؛ همایونشاه امپراتور هندوستان و بایزید پسر سلطان سلیمان امپراتور عثمانی. شاه طهماسب به بهای صلح با عثمانی، بایزید را مسترد داشت و با این عمل خود، خصلت مهمان نوازی ایرانیان را زیر پا نهاد و «تاریخ» خودرا نیز خراب کرد.






    مغزشویی با انتشار اخبار گزینشی و تحریفی ساير کشورها در سال 1952 در برخی از مطبوعات ايران و نظر مصدق در این باره و ...


    mosaddegh-best.jpg

    مصدق
    ششم خرداد1331، پس از چند روز حمله مداوم نشريات چپگرايان به روزنامه هاي محافظه كار تهران به ويژه «روزنامه اطلاعات» كه چرا تنها اخبار مربوط به پيروزيهاي آمريكا (در جنگ كره)، فعاليتها و سخنراني هاي مقامات و پيشرفتهاي اين كشور را در صفحات خود منعكس مي كنند و اخبار يكطرفه به خورد ايرانيان مي دهند، دكتر مصدق از مديريت اداره انتشارات و تبليغات (وزارت ارشاد امروز) خواست كه بدون هرگونه مداخله در كار روزنامه ها و نزاع آنها، گزارشي دقيق در اين زمينه و به ويژه طرز انتخاب و استفاده از اخبار ساير ملل براي او تهيه كند. روزنامه های عمومی [حرفه ای] نباید از طریق خبرنویسی و گزینش اخبار، مغزشویی کنند. نظر نویسی با ذکر نام نویسنده مانعی ندارد و در چارچوب آزادی بیان است.
    اداره انتشارات و تبلیغات پس از تحقيق، به نخست وزير گزارش كرد كه چون منابع اخبار ساير كشورها (خبرگزاري هاي اصطلاحا بين المللي) عمدتا وابسته به بلوک غرب و دوتای آنها آمريكايي هستند و نشرياتي هم كه از خارج وارد مي شوند به همين گونه اند و در آنها، اخبار و مطالب در جهت منافع كشور متبوع (غرب) تنظيم و درج مي شود. بنابراین، مترجمان روزنامه ها جز مطالب اينها چيز ديگري ندارند كه ترجمه كنند، اما گاهي هم ديده شده است كه برخي از مترجمان، بعضي از پاراگرافها را ـ آنهايي را كه به زيان آمريكا و انگلیس مي بينند ـ از قلم مي اندازند كه در حرفه روزنامه نگاري «خودسانسوري» گفته مي شود.
    بعدا از دكتر مصدق نقل كرده اند كه گفته بود: اگر اخبار راديوى دولت كامل و بيطرفانه باشد، پس از مدتي مردم با مقايسه متون اخبار راديو و روزنامه ها، خود متوجه واقعيت خواهند شد و روزنامه اي را خواهند خريد كه بيطرفي را که از اصول انتشار خبر است رعايت کند و اخبار را با رعايت امانت و دقت به مخاطبان برساند. نبايد «نظر روزنامه» با «محتواي خبر» مخلوط شود. البته خود مردم بايد تشخيص دهند كه كدام روزنامه را براي خواندن بخرند. رادیو دولتی ما باید بخش بررسی مطبوعات داشته باشد و بگوید که کدام خبر فلان روزنامه انحرافی است و در عناصر آن دست بـرده اند.
    دكتر مصدق بارديگر با انتشار يك روزنامه دولتي با هدف تصحيح كار روزنامه هاي ديگر مخالفت كرد و گفت كه روزنامه نگاري، نه حق دولت است و نه تكليف آن. مردم بايد روشن شوند و خودشان تصميم بگيرند، آنان مصرف كننده روزنامه ها هستند بايد در خريد روزنامه همانند ساير كالا دقت كنند. وظيفه دولت آموزش و ارتقاء رشد فرهنگي و توان تشخيص و درك عمومي ملت است و شما مدارس و راديو را در اختيار داريد. شما (اداره انتشارات و تبليغات) وارد نزاع جاري روزنامه ها نشويد؛ همين انتقاد از يكديگر به روشن شدن مردم از وضعيت آنها (روزنامه ها) كمك مي كند و مسئله به تدريج حل مي شود. موضوع را به مدير آژانس پارس (ايرناي امروز) گوشزد كنيد كه مترجمان آن آژانس دولتي بيطرفي و امانت را رعايت كنند تا اخباري را كه به روزنامه ها مي رسانند خالي از عيب باشد. ما بايد كار خودمان را بكنيم و روزنامه ها كار خودشان را، شما دخالت نكنيد.
    گزارش اداره انتشارات و تبليغات آن زمان درباره خبرگزاري هاي بين المللي هنوز هم صادق است. «سرچ انجين» ها از جمله «گوگل» و «ياهو» كه محل مراجعه بسياري از مردم و حتي روزنامه نگاران هستند ناقل مطالب همان خبرگزاري ها و رسانه ها هستند. مي دانيم كه اين سرچ انجين ها متعلق به يك گروه از كشورها هستند و طبيعي است كه حافظ منافع آنها، به علاوه کارشان تجاري است نه صرفا فرهنگي و به خاطر اطلاع رساني درست به مردم. اينها روزنامه نگار نيستند كه ملزم به رعايت انصاف، بي طرفي و اخلاقيات باشند، ماشين و تكنولوژي هستند و فاقد احساس، كه طبق فرمان و برنامه نويسي كار مي كنند و تعليمات (پروگرام) را به اجرا در مي آورند. چون زبان پروگرامر هاي آنها انگليسي است عمدتا از منابع اين زبان - از روزنامه گرفته تا خبرگزاري و كتاب و راديو تلويزيون نقل مي كنند. بنابراين، كارشان يكطرفه است. همين سرچ انجين ها به بيشتر وبلاگها هم كه به زبان انگليسي منتشر مي شوند و اخبار اختصاصي و مطالب خوب دارند، زياد توجه ندارند و از همه آنها نقل نمي كنند تا جامعيت داشته باشند زيرا كه كارشان تاقتصادي است و بايد منافع داشته باشند تا بهاي سهامشان بالا برود و نيز بتوانند آگهي جمع كنند و همه «وبلاگ» ها كه آگهي ندارند.
    زماني مي شود به اين سرچ انجين ها اطمينان كرد كه مطالب را بي طرفانه و بي غرضانه از همه زبانها بگيرند و به متقاضي برسانند و براي رسيدن به اين هدف يك سازمان جهاني بايد به وجود آيد، ضابطه بنويسد و بودجه داشته باشد. همين يونسكو بي حال امروز را هم مي شود براي اين منظور فعال كرد.
    روایت های متفاوت از موضوع بازرسی مراکز نظامی و متن سرمقاله روزنامه حکومتی کیهان که مخالفت اکید رهبری را با آن بازرسی یاد آور شده بود


    shariatmadari3.jpg

    حسین شریعتمداری
    در پی حضور محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه و عراقچی معاون او در جلسه غیرعلنی سوم خرداد 1394 مجلس و دادن توضیحات درباره مذاکرات هسته ای، روایت های متفاوتی انتشار یافته بود. یک نماینده پارلمانی حاضر در جلسه به خبرگزاری فارس گفته بود که عراقچی گفته است که بازرسی ِ مدیریت شده از مراکز نظامی، در پروتوکل الحاقی پذیرفته شده است.
    از آنجا که ولی فقیه رهبر جمهوری اسلامی و انقلاب چند روز پیش با تأکید گفته بود که بازرسی از مراکز نظامی و بازجویی از دانشمندان را اجازه نخواهد داد و یک فرمانده نظامی هم تصریح کرده بود که اگر درصدد چنین بازرسی برآیند با سرب داغ (گلوله) به آنان پاسخ داده خواهد شد، عراقچی با بیان عباراتی موضوع موافقت با بازرسی را که خبرگزاری فارس از زبان آن نماینده مجلس منتشر ساخته بود تکذیب کرد. همزمان، وبسایت تابناک (نزدیک به محسن رضایی) خبر از اعتراض تند یک نماینده به ظریف در پایان جلسه غیرعلنی مجلس داده بود با عکس و نوار صدای اعتراض و پاسخ ظریف به آن نماینده. در این باره، علی لاریجانی رئیس قوه مقننه گفته بود که مجلس در رابـ ـطه با مذاکرات هسته ای به وظایف خود عمل خواهد کرد [که در اصول 77 و 125 قانون اساسی آمده اند] و با وضع یک قانون تازه، دولت را موظف به دادن گزارش کتبی از این قبیل مذاکرات خواهد کرد. حسین شریعتمداری مدیر روزنامه حکومتی کیهان (وابسته به دفتر رهبری) در سرمقاله شماره چهارم خرداد 1394 این روزنامه جزئیات بیشتر و دقیق تری را با ابراز نظر بیان داشته که متن آن با جزیی اِدیت واژه ای در زیر نقل شده است* تا در تاریخ ایرانیان بماند و مورد قضاوت قرارگیرد، زیرا که این موضوع، زودگذر و کوچک نیست:

    *افق پیش‌روی مذاکرات هسته‌ای اگر تا چند هفته پیش «خاکستری» بود و اعضای تیم مذاکره‌کننده در سایه روشن‌های این افق خاکستری، نشانه‌هایی از یک توافق مطلوب را آدرس می‌دادند ولی امروزه با توجه به شواهد و اسناد موجود، جای کمترین تردید نیست که چنانچه در فرمول مذاکرات و روال جاری آن تجدیدنظر جدّی نشود، از تأسیسات هسته‌ای ایران اسلامی تنها یک «مجسمه یادبود» باقی خواهدماند که غیر از یادآوری تلاش بر باد رفته دانشمندان و دست‌اندرکاران برنامه هسته‌ای کشورمان و حسرت از دست دادن آنچه تاکنون به دست آورده‌ایم، خاصیت و ارزش دیگری نخواهد داشت و این، تازه آغاز ماجراست و ادامه داستان در بستر دیگری که الزاما هسته‌ای نیست و در صورت وقوع، تاریک و فاجعه‌آفرین نیز هست، دنبال خواهد شد. از این‌روی دولت موظف است با برخورداری از حمایت ملّت که اهمیت دادن به انتقادها و پیشنهادهای منتقدان لازمه آن است، قبل از وقوع واقعه در پی علاج آن باشد، چرا که شرایط، بسیار خطیر است ـ و البته، نه خطرناک ـ بنابراین، جایی برای آزمون و خطا نیست و به مصداق ضرب‌المثل معروف؛ اولین اشتباه کسی که در انبار مهمات کار می‌کند، آخرین اشتباه او خواهد بود.
    پیش از این بارها به نقد توافق لوزان پرداخته‌ایم و تکرار آن را ضروری نمی‌دانیم، اما از آنجا که روند کنونی مذاکرات در چارچوب توافق‌لوزان ـ یا به قولی «بیانیه لوزان» - جریان دارد و متاسفانه اظهارات اعضای تیم مذاکره‌کننده کشورمان نیز به تصریح و تلویح از پذیرش مفاد آن حکایت می‌کند، اشاره‌ای گذرا به یکی از بااهمیت‌ترین ـ بخوانید خطرناک‌ترین و خسارت‌آفرین‌ترین ـ بندهای توافق یاد شده را ضروری می‌دانیم، موضوع این بند که در بخش «بازرسی و شفافیّت» توافق لوزان آمده است، پروتکل الحاقی است که ظریف و عراقچی در جلسه غیرعلنی (سوم خرداد 1394) مجلس شورای اسلامی بر پذیرش آن از سوی ایران تأکید ورزیدند.
    عراقچی طی سخنانی ـ که نگارنده [حسین شریعتمداری] فایل صوتی آن را شنیده است ـ تصریح کرد؛ پروتکل الحاقی را پذیرفته‌ایم و گفت؛ آژانس براساس این پروتکل می‌تواند از همه مراکز هسته‌ای و غیرهسته‌ای که شامل مراکز نظامی نیز می‌شود بازرسی کند و تاکید ورزید که بدون پذیرش پروتکل، حصول توافق امکان‌پذیر نیست و توضیح داد که این بازرسی‌ها مدیریت شده خواهد بود.
    پروتکل الحاقی به بازرسان آژانس اجازه می‌دهد از تأسیسات هسته‌ای و غیرهسته‌ای ایران ـ از جمله مراکز نظامی ـ به صورت سرزده، «ازهر‌مکان و در هر زمان» بازرسی کنند. این بازرسی‌ها تحت عنوان «ابعاد نظامی احتمالی» صورت می‌پذیرد.
    براساس توافق لوزان که حریف با اصرار بر اجرای آن تأکید می‌ورزد، تعلیق و نه لغو تحریم‌ها ـ آنهم تنها 17 درصد آن ـ مشروط به گزارش آژانس مبنی بر تائید همکاری ایران در فراهم آوردن زمینه و تسهیلات لازم برای بازرسی‌ها و انجام تعهداتی است که در توافق آمده است. به بیان دیگر، آژانس باید اعلام کند در فعالیت‌های مراکز هسته‌ای و نظامی ایران هیچ نمونه‌ای که احتمال ـ دقّت کنید فقط احتمال ـ بهره‌گیری از آن در سلاح هسته‌ای وجود داشته باشد، دیده نشده است!.
    پذیرش این بند از توافق ضمن آنکه تمامی اطلاعات سِرّی مراکز نظامی کشورمان را در اختیار دشمنان تابلودار نظام می‌گذارد، زمینه محروم شدن جمهوری اسلامی ایران از تسلیحات پیشرفته و استراتژیک خود را نیز فراهم می‌آورد. چرا که براساس PMD، نباید از هیچ فعالیتی که احتمال بهره‌گیری از آن در تسلیحات هسته‌ای وجود داشته باشد، برخوردار باشیم. به عنوان مثال ـ و فقط یک نمونه ـ مقامات آمریکایی بارها اعلام کرده‌اند که موشک‌های بالیستیک ایران قابلیت حمل کلاهک هسته‌ای را دارند. از این روی، اگر ملزم به اجرای تعهدات خود در توافق نهایی باشیم ـ که ظریف و عراقچی بر آن تاکید ورزیده‌اند ـ باید از تولید موشک‌های بالیستیک و بسیاری از تسلیحات دیگر دست بکشیم و در غیر این صورت، [اعلام خواهند کرد] که به توافق عمل نکرده‌ایم! و ....
    عراقچی گفته‌ است بازرسی‌های تحت موضوع پروتکل‌الحاقی «مدیریت شده» خواهد بود که نظر وی با مواد 5، 83 و 84 پروتکل یاد شده مغایرت دارد.
    به بیان واضح‌تر و در یک کلام، مفهوم واقعی و غیرقابل تغییر تَن دادن به پروتکل الحاقی، خلع سلاح کامل کشورمان و کاهش توان نظامی جمهوری اسلامی ایران در حد برخورداری از تعدادی تفنگ و فشنگ و نارنجک خواهد بود!. آیا فرض دیگری وجود خواهد داشت؟. اگر پاسخ منفی است ـ که منفی است ـ آیا نباید نگران آینده فاجعه‌بار توافقی بود که تیم مذاکره‌کننده بعد از اصرارها و درخواست‌های فراوان، فقط گوشه‌ای از آن را رونمایی کرده‌اند؟!.
    حالا وقت آن است که به سه سؤال پیش‌روی پاسخ بدهیم و با کنار هم نهادن پاسخ‌ها درباره نتیجه‌ای که به دنبال خواهد داشت قضاوت کنیم. پرسش‌ها ساده است و پاسخ‌ها و نتیجه‌گیری‌ از آن نیز به آسانی امکان‌پذیر است.
    1 ـ آیا آمریکا دشمن سرسخت ایران اسلامی نیست؟ و آیا بارها به صراحت اعلام نکرده است که براندازی نظام اسلامی را به عنوان یک هدف استراتژیک در دستور کار خود دارد و این هدف مادام که جمهوری اسلامی ایران وجود دارد قابل حذف نخواهد بود؟!. پاسخ این سؤال بدون کمترین تردید مثبت است و علاوه بر اعلام صریح مقامات آمریکایی، عملکرد سی و هفت سال گذشته آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران نیز حاکی از آن است.
    2 ـ آمریکا در صورت امکان و چنانچه نتیجه حمله نظامی به ایران را کارساز می‌دانست، آیا در انجام آن کمترین درنگ و تردیدی به خود راه می‌داد؟. پاسخ این پرسش نیز پیچیده‌ و پنهان نیست و به قول حضرت امام (ره) که سال گذشته از سوی رهبر معظم انقلاب نیز بر آن تاکید شد، آمریکا از هیچ تلاشی برای براندازی جمهوری اسلامی ایران دریغ نکرده است و اگر از اقدامی خودداری ورزیده فقط به این علت بوده که توان انجام آن را نداشته است.
    3 ـ تاکنون کدام عامل یا علّت مانع اقداماتی نظیر حمله نظامی آمریکا به ایران بوده است؟. آیا اصلی‌ترین آنها به ترتیب اهمیت، الف: روحیه سرشار از ایمان آمیخته به شجاعت مردم، ب: برخورداری ایران از ماشین جنگی و تسلیحاتی پیشرفته و مدرن، ج: پایگاه عمیق و گسترده در میان ملت‌های مسلمان و نهضت‌های مقاومت و ... نبوده است؟. پاسخ این پرسش نیز روشن‌تر از آن است که با کمترین تردیدی همراه باشد.
    اکنون به توافق لوزان که به گفته تیم مذاکره‌کننده، چارچوب توافق‌نهایی است نیم‌نگاهی بیندازیم.
    آمریکا با تبدیل فعالیت هسته‌ای پُردامنه و علمی کشورمان به یک مجسمه بی‌روح و عروسکی، در پی تحقیر ملّت است که نتیجه آن ـ به زعم آمریکاییان ـ شکست روحیه مردم و بی‌اعتمادی آنان به مسئولان خواهد بود. گفتنی است آمریکاییان‌، با استناد به توافق لوزان، توهّم دست کشیدن جمهوری اسلامی ایران از مبانی و آموزه‌های انقلابی خود را بارها از شیپور فریب رسانه‌ای غرب پمپاژ کرده‌اند و از سوی دیگر بلافاصله بعد از هر دور مذاکره، این گزاره جعلی را در مقیاس گسترده و فراگیر خطاب به نهضت‌های اسلامی و ملت‌های مسلمان تبلیغ کرده‌اند که نظام اسلامی ایران نیز بعد از سی‌ و هفت سال مقاومت چاره‌ای جز کنار آمدن با آمریکا و متحدانش نداشته است! و از این رهگذر، سعی در تخریب پایگاه مردمی انقلاب در میان ملت‌های مسلمان و نهضت‌های مقاومت منطقه داشته‌اند و در همان حال با تحمیل پروتکل الحاقی و اجرای آن در بستر PMD ـ در صورت پذیرش آن از سوی ایران ـ و حتی بازجویی از دانشمندان هسته‌ای و غیرهسته‌ای و ... در پی خلع سلاح‌ جمهوری اسلامی ایران است!. نتیجه آن که به دنبال حذف هر سه عامل یاد شده‌ای هستند که ایران اسلامی را در اوج اقتدار نگاهداشته و مانع از برخوردهای وحشیانه آمریکا بوده است.
    موارد یاد شده، خواست و انگیزه آمریکا و متحدانش از تحمیل یک توافق هسته‌ای در چارچوب توافق لوزان است ولی در این سوی صحنه، حضور پُرقدرت و بادرایت رهبر معظم انقلاب را می‌توان دید که تاکنون همه نقشه‌های حریف را نقش بر آب کرده است و از جمله تاکید اخیر ایشان که "هرگز به دشمن اجازه بازرسی از مراکز نظامی و یا بازجویی از دانشمندان کشورمان" را نخواهند داد. بنابراین، بدیهی است که هیچگونه توافقی با مفاد و محتوای مورد نظر آمریکا و متحدانش امکان‌پذیر نخواهد بود.
    و بالاخره، یک خبر موثق حکایت از آن دارد که برخی از اعضای تیم مذاکره‌کننده کشورمان نیز به ‌رغم اظهارنظرهای خوشبینانه قبلی، توافق هسته‌ای با تعریف آمریکایی‌ها را خسارت‌آفرین و غیرقابل قبول می‌دانند و به صراحت ابراز داشته‌اند که عدم توافق را به این توافق که ویرانگر امنیت و اقتصاد کشور است ترجیح می‌دهند. در این‌باره گفتنی‌های دیگری هست که به بعد موکول می‌کنیم.

    tabnak.jpg
    عکسی را که آنلاین تابناک از اعتراض یک نماینده به ظریف در پایان جلسه غیرعلنی مجلس درج کرده بود



    kayhan-frontpage.jpg
    تیتر بزرگ صفحه اول شماره چهارم خردادماه 1394 روزنامه حکومتی کیهان درباره مذاکرات هسته ای







    از تیرماه 92 تا اسفند 93 هر روز 500 میلیارد تومان بر حجم نقدینگی (پول در جریان) افزوده شده بود!

    روزنامه حکومتی کیهان یک گزارش تأمل برانگیز درباره افزایش حجم نقدینگی را که در زیر آمده است در ستون اخبار ویژه شماره چهارم خرداد 1394 خود درج کرده بود :
    "براساس آمار بانک مرکزی، در پایان تیرماه 1392 یعنی چند روز مانده به تغییر دولت، حجم نقدینگی کشور [اسکناس در جریان] نزدیک به 480 هزار میلیارد تومان بود که به گفته رئیس کل بانک مرکزی، این حجم نقدینگی در پایان سال 1393 به 782 هزار میلیارد تومان رسید.
    به گزارش مشرق، مقایسه این آمار نشان‌دهنده آن است که در 20 ماه اول فعالیت دولت، حجم نقدینگی 62 درصد یعنی حدود 300 هزار میلیارد تومان افزایش یافته بود. به عبارت دیگر در 600 روز، روزانه 500 میلیارد تومان بر حجم نقدینگی کشور افزوده شده و با یک محاسبه دقیق تر روزانه معادل 508 میلیارد تومان.
    تداوم رشد بالای حجم نقدینگی [چاپ کردن اسکناس و چک بانک]، در حالی بوده است که مسئولان دولت از همان ابتدا بر کنترل نقدینگی تاکید داشتند و دولت سابق را به علت همین پدیده سرزنش می‌کردند.".









    در قلمرو دموکراسي

    دوگل و رفراندم بموقع - به شاه هم چنين پيشنهادي شده بود ...


    degaulle.jpg
    مجسمه نيمتنهDegaulle

    در اين روز در ماه مي 1968 و در پي سه هفته اعتصاب و تظاهرات خياباني كارگران و دانشجويان فرانسه كه مخالف برنامه اصلاحات شارل دوگل رئيس آن كشور از جمله تضعيف و يا حذف سناي فرانسه بودند، وي اعلام كرد كه نمي تواند اعتراض این شمار تظاهركننده را نظر قاطبه مردم فرانسه نسبت به برنامه هاي خود بداند و تصميم گرفته است كه براي آگاه شدن از نظر اكثريت مردم، رفراندم برگذار كند.
    اين رفراندم طبق برنامه انجام شد ولی اكثريت شركت كنندگان در رفراندم با برنامه هاي اصلاحي دوگل مخالفت كردند. به رغم مخالفت اکثریت فرانسویان، دوگل از نظر خود در مورد برنامه اصلاحات عدول نكرد و كنار رفت. فرانسويانی که با انحلال سنای این کشور مخالفت کرده بودند در پاسخ به پرسش روزنامه نگاران گفته بودند كه نمي خواستند قوانين توسط يك مجلس تدوين شود بايد هر دو مجلس باقي بمانند تا روي لوايح و طرح ها بررسي بيشتري صورت گيرد و قوانين موضوعه منطقي تر باشند.
    اقدام دوگل مبنی بر کناره گیری يك عمل دمكراتيك بزرگ توصیف شده است كه فصلي از تاريخ دمكراسي را تشكيل داده است. دوگل كه پس از كناره گيري همچنان محبوب فرانسويان باقي ماند، در رديف ناپلئون از دوستداران فرانسه بشمار مي رود.
    به گفته آگاهان، در نيمه سال 1357 (سال انقلاب) به شاه هم پيشنهاد شده بود كه در يك رفراندم نظر مردم را نسبت به خود استعلام كند كه وي پس از هفته ها امروز و فردا كردن سرانجام اين پيشنهاد را تلويحا و در نطقي به صورت «انتقال آرام قدرت» بيان كرد كه عبارتي بسيار مبهم بود و هيچكس منظور او را متوجه نشد و تعبير برآن شد كه مي خواهد همچنان قدرت حكومتي را به دست داشته باشد و بر شدت انقلاب افزوده شد.



    در قلمرو ادبيات

    زادروز الکساندر پوشکين و نگاهي به کارهاي او


    pushkin.jpg
    Alexander S. Pushkin

    بيست و ششم ماه مي زادروز «الكساندر پوشكينAlexander S. Pushkin» نويسنده و شاعر بزرگ روسيه است كه در 1799 در مسكو به دنيا آمد و در طول عمر كوتاه 38 ساله خود آثار متعدد ماندني خلق كرد. وي در زمستان 1837 در دوئل با يك مهاجر فرانسوي بر سر مسائل خانوادگي كشته شد. پوشكين كه يك اشراف زاده بود با سرودن چكامه «آزادي»، كه تزار به تحريك نزديكانش آن را با هدف ضديت با خود تلقي كرده بود در حالي كه 21 سال بيش نداشت به قفقاز شمالي تبعيد شد. درباريان تزار وقت وجود پوشكين را در پايتخت (سن پترز بورگ) براي حفظ وحدت امپراتوري زيانبار تشخيص داده بودند. پوشكين كه با نوشته هاي خود فصل تازه اي را در ادبيات و حيات روشنفكران روسيه باز كرد، در طول تبعيد نيز به كار نوشتن ادامه داد و در نخستين سال تبعيد، داستان «روسلان و لودميلا» را منتشر ساخت و سپس قصيده «زنداني قفقاز» را سرود. اشعار او تحت عنوان «باغچه سرا» نيز در همين محل سروده شدند. وي سپس داستان «كولي ها» را نوشت. دولت تزاري روسيه پس از چند سال محل تبعيد او را به مزرعه خانوادگي اش تغيير داد. پوشكين از اين پس داستانها و اشعار خود را برپايه رويدادهاي تاريخي روسيه تنظيم مي كرد و در اين راستا آثار متعدد پديد آورد از جمله «انقلاب پوگاچف» ، «دختر جناب كاپيتان»، پولتاوا. سواران عهد برنز و .... وي درام هاي متعدد نيز نوشت از جمله «موزارت». پوشكين در پايان تبعيد، به سن پترز بورگ بازگشت و در اينجا به ادامه زندگاني پرداخت. كتابهاي پوشكين در اواخر سده نوزدهم باعث چند بپاخيزي در روسيه ازجمله قيام كشاورزان شد. كشاورزان روس تحت تاثير «قيام پوگاچف» نوشته پوشكين دست به قيام سراسري زدند و ....
    آثار پوشكين به بيشتر زبانها از جمله انگليسي ترجمه شده است.








    صنايع و فنون

    توپولف که در زندان برای وطنش بمب افکن ساخت


    1110tupolev.jpg

    Andrei Tupolev
    جایگاه «آندری توپولف» در تاریخ نه تنها به خاطر اختراع و ساخت یکصد نوع هواپیما (بیش از هر مخترع و سازنده دیگر در جهان)، بلکه میهندوستی اوست زیرا وی در زمانی که یک زندانی سیـاس*ـی بود، در زندان برای وطنش بمب افکن سنگین دو موتوره ساخت که سریع ترین بمب افکن وقت و قادر به شیرجه ـ هنگام بمباران بود.
    مهندس توپولف متولّد دهم نوامبر 1888 از دهه سوم عُمر به ساخت هواپیمای غیرنظامی دست زده بود. وی اواخر دهه 1930 از انگلستان و آلمان دیدن کرد و در بازگشت به روسیه چندبار از ناسیونالیسم روس سخن به میان آورد که به گوش استالین رسید. استالین توپولف را به اتهام ناسیونال سوسیالیست (هم ـ عقیده هیتلر و موسولینی) شدن به زندان افکند. استالین گُرجی بود و نمی خواست که ناسیونالیسم روس زنده شود و اورا از اریکه قدرت به زیر بکشد. به علاوه، وی از جوانی، «جهان وطنی» را تبلیغ می کرد.
    توپولف در سال 1940 به مجازات زندان محکوم شد و تا 1944 محبوس بود. با وجود این، تعرّض آلمان به روسیه را حدس زده بود که زود و یا دیر آغاز می شد. بنابراین، در زندان ـ داوطلبانه و بدون کمک دولت، طرح یک بمب افکن سنگین که دولت های دیگر فاقد آن بودند تهیه کرد و 26 ماه می 1941 به دولت داد و این هواپیما ظرف مدتی کمتر از یک سال ساخته شد و 29 ژانویه 1942 بپرواز درآمد. بمب افکنهای سابق باید طبق محاسبات ریاضی، بمب های خودرا پیش از رسیدن به هدف رها می ساختند و بمب ها بر پایه فرمول سهمی (ریاضیات ـ با در نظر گرفتن ارتفاع، سرعت، وزن بمب و شرایط جوّی) مسیر خودرا می پیمودند که برپایه اختراع توپولف، و با شیرجه رفتن بمب افکن، نیاز به آن کار نبود.
    تعـ*رض آلمان به روسیه از تابستان 1941 آغاز شده بود که بمب افکن طرح مهندس توپولف به نام «تی یو ـ 2» کمک بزرگی به ارتش شوروی بود و نوع بعدی آن بمب افکن «تی یو ـ 4» بود.
    توپولف که در 1955 از او اعاده حیثیت شد در سمت رئیس انستیتوی هوانوردی شوروی طرّاح نخستین جت غیر نظامی سوپرسونیک (مافوق سرعت صوت) جهان به نام «تی یو ـ 144» است که به دست پسرش ساخته شد که سرعتش 2400 کیلومتر در ساعت است. بمب افکن «تی یو ـ 95» ساخت توپولف قادر به دورزدن کره زمین بدون سوختگیری است.
    پس از انگلستان، توپولف سازنده دومین جت مسافربر جهان بود که در سال 1955 بپرواز درآمد. توپولف همچنین سازنده اولین جت مسافربر دوطبقه جهان به نام «تی یو ـ 114» و مشابه جمبو جت ها است. «تی یو ـ 154» که در ایران پیرامون آن سر و صدا شده است ازجمله جت های ساخت توپولف است که چهارم اکتبر 1968 بپرواز درآمد و از نهم فوریه 1972 به حمل مسافر پرداخته و در ارتش های چند کشور از جمله چین نیروبری می کند. تاکنون یکهزار و 15 فروند از این نوع (مدل 154) ساخته شده که سه موتوره [مشابه بوئینگ 727] با سرعت ساعتی 975 کیلومتر بوده و در 17 شرکت هواپیمایی مورد استفاده قرار گرفته است. از لحاظ حمل مسافر در رتبه ششم قراردارد، قادر به فرودآمدن در فرودگاههای خاکی و مناطق یخبندان [مثلا قطب شمال] است، می تواند 5 هزار و 280 کیلومتر ـ بدون تجدید سوخت پرواز کند و دارای چندین مدل (ای، بی، ای ـ بی، ای ـ بی 2، اس و ام) است که مدل «ام ـ 100» آن در سال 1994 وارد بازار شده است. به علاوه، شرکت سازنده آن، توپولف ـ 155 و توپولف ـ 156 را هم ساخته است که جدیدتر هستند. هر توپولف تازه ساز به 45 میلیون دلار فروخته شده است که در مقایسه با هواپیماهای مشابه ساخت غرب (بهای متوسط 125 میلیون دلار) ارزانتر اند. جمع سوانح توپولف ـ 154 از 1972 تاکنون 37 مورد و به مراتب کمتر از بوئینگ 737 بوده است که این نوع هواپیمای ساخت آمریکا از سال 1972 بیش از 68 سانحه داشته که یکی از سوانح اخیر آن مربوط به خط هوایی ایر ایندیا است که 21 می 2010 در جنوب هند به زمین برخورد کرد و بیش 150 تن کشته شدند و پیش از آن هواپیمای شرکت اتیوپی بود که در نزدیکی بیروت سقوط کرد.





    روزی که نخستين هلي كوپتر به معرض تماشا گذارده شد


    Sikorsky.jpg
    Igor Sikorsky

    بیست و چهارم ماه مي 1940 و تا سه روز بعد، نخستين هلي كوپتر ساخت «ايگور سيكورسكي» هواپيماساز روس تبار آمریکا به معرض تماشا گذارده شد و از آن پس توليد انبوه آن آغاز گردید.
    23 ماه می 1940 و تنها یک روز پیش از به نمایش گذاردن، اعلام شده بود كه سيكورسكي يك هلي كوپتر كامل ساخته است. سيكورسكي كه در 1889 در امپراتوري روسيه به دنيا آمده و در سن پترزبورگ تحصيل كرده بود در کشور زادگاه نیز هواپيماي چهار موتوره ساخته بود كه درجريان جنگ جهاني اول به صورت بمب افكن از آن استفاده شد.
    سيكورسكي كه در سال 1919 به آمريكا مهاجرت كرده بود در سال 1972 درگذشت.
    واژه «هلي كوپتر»، همان زمان از تركيب دو واژه يوناني هليكس (مارپيچ ـ حلزوني) و پترون (بال) ساخته شد.



    در قلمرو رسانه‌ها

    زادروز «سخاوت علی زاده» روزنامه نگار، داستان نویس و مؤلف ایرانی ـ نگاهی به کارهای قلمی او که در 70 سالگی در آمریکا درگذشت


    alizadeh-sekhavat.jpg
    Sekhavat Alizadeh

    امروز ـ پنجم خرداد ـ زادروز سخاوت علی زاده مؤلف، روزنامه نگار و داستان نگار معاصر است که بسال 1326 هجری خورشیدی (ماه می 1947) در شهرستان سراب (آذربایجان شرقی) به دنیا آمده و از سال 1364 (1985 میلادی) در شهر لس آنجلس زندگی می کرد.
    علی زاده که در 70 سالگی در لس آنجلس درگذشت در شهر بکار نویسندگی ـ از تالیف کتاب تا نوشتن مقاله و پاورق برای مطبوعات و داستان نگاری ـ ادامه می داد. آخرین تالیف غیر داستانی او «افسانه آفرینش و اساطیر شاهنامه فردوسی» عنوان دارد که در فوریه 2011 به توزیع داده شده است. مؤسسه «نشر تاریخ و اندیشه» ناشر این کتاب است. یک مجموعه داستان کوتاه از او نیز در سپتامبر 2012 به توزیع داده شد. علی زاده قبلا بیش از 70 داستان کوتاه و سه داستان طولانی (رُمان) نوشته بود و همچنین چند کار تحقیقی.
    سخاوت علی زاده پس از اتمام تحصیلات دبیرستانی در تهران، در 20 سالگی برای ادامه تحصیل به اروپا رفت و به مدت 11 سال در آلمان و فرانسه بسر بُرد.
    علی زاده پیش از رفتن به اروپا به مدت بیش از یک سال با مجله روشنفکر همکاری قلمی داشت و می توان گفت که روزنامه نگاری را از 19 سالگی آغاز کرده است. او در طول تحصیل و اقامت در اروپا هم با نشریات کشور همکاری داشت و مقاله و ترجمه خبر و فیچر می فرستاد.
    وی دو سال پیش از انقلاب به ایران بازگشت و به استخدام روزنامه اطلاعات درآمد و از آنجا که علاقه مند به خبرنویسی دولتی نبود خواست که اورا در میز حوادث شهري بکار بگمارند که در این میز، سر و کار روزنامه نگار با مردم، مشکلات و لغزش هایشان است و بنابراین مجبور به تبلیغ برای این و آن نیست. به علاوه، میز حوادث که خبرنگاران آن با پلیس و دستگاه قضایی و مرگ و جرح سرکار دارند محل مناسبی برای یک داستان نگار است که سوژه به دست آورد و با واقعیات زندگی مردم آشناتر شود.
    در جریان انقلاب، غلامحسین صالحیار روزنامه برزگ ایرانزمين و سردبیر وقت روزنامه اطلاعات از سخاوت علی زاده خواست که به میز سیـاس*ـی ـ میزی که مسئول پوشش اخبار مربوط به تحولات انقلاب به دبیری دکتر علیرضا نوری زاده بود ـ منتقل شود و قبول کرد و در طول انقلاب و تا یک ماه پس از پیروزی آن در این میز بود و در جریان جزئیات انقلاب.
    علی زاده روزنامه اطلاعات را ترک گفت تا با چند روزنامه نگار دیگر مجله «گزارش روز» را منتشر کند. این مجله پُرمخاطب دیری نپایید و در تابستان 1358 به همراه 53 نشریه دیگر توقیف و تعطیل شد.. چون اندکی بعد هم روزنامه اطلاعات و تمامی این موسسه و نشریاتش مصادره و به بنیاد مستضعفین سپرده شدند، علی زاده جوّ به وجود آمده را برای روزنامه نگاری مساعد ندید به نوشتن کتاب و عمدتا کتاب کودکان روی آورد. یکی از کتابهای او از این دست که «پرستوی بهار» عنوان دارد تاکنون 18 بار تجدید چاپ شده است. نقدنگاران، از این کتاب به عنوان پُرتیراژترین کتاب در تاریخ ادبیات کودک (به زبان فارسی) یاد کرده اند. از سوژه هاي این کتاب، تلویزیون دولتی ایران (سیمای جمهوری اسلامی) یک فیلم کارتوني تهیه و پخش کرده است. سخاوت علی زاده در دیباچه یکی از کتابهایش نوشته است که سیمای جمهوری اسلامی ضمن پخش این فيلم کارتونی، نامی از نویسنده اش که من باشم ذکر نکرده است!.
    علی زاده پس از توقیف «گزارش روز» و چهار سال و چند ماه کتاب نویسی، اواخر سال 1363 (1984 میلادی) به دنیای مطبوعات بازگشت و هفته نامه «دنیای سخن» را که در اندک مدتی به صورت یک نشریه سیـاس*ـی پُرمخاطب درآمد منتشر ساخت و نویسندگان و محققان بزرگی ازجمله دکتر محمدابراهیم باستانی پاریزی (استاد فقید رشته تاریخ در دانشگاه تهران و مولف دهها کتاب)، محیط طباطبایی محقق و مولف بنام، خسرو معتضد و ... با وی در این نشریه همکاری داشتند.
    علی زاده در طول اقامت در ایالات متحده همچنان با رسانه های فارسی این کشور که بیش از یک میلیون ایرانی تحصیلکرده را در خود جای داده است همکاری می کرد و به اظهار خودش، بیش از یک هزار مقاله، مطالب دیگر و پاورق نوشته بود.





    ساير ملل

    خسرو انوشيروان و بازي شطرنج


    0526shatranj.jpg


    هارون الرشيد خليفه عباسي که در عصر خود ابرمرد شرق بشمار مي آمد در ماه مه سال 800 ميلادي ضمن ارسال پيامي به «شارلماني» ابرمرد وقت غرب به وي اطلاع داد كه به ابراهيم بن عقرب حكمران افريقيه (سرزمين هاي مسلمان نشين شمال آفريقا به مركزيت تونس امروز) خود مختاري داده است و در امور داخلي استقلال دارد و از اين پس درباره مسائل محلي (منطقه مديترانه) با او تماس بگيرد. تاريخ انشاء نامه پس از تطبيق تقويم ها و محاسبات تقويمي ديگر، 26 ماه مه تعيين و اعلام شده است.
    هارون با اين پيام، يك دستگاه بازي شطرنج با راهنماي استفاده از آن را به عنوان هديه براي شارلماني ارسال داشته بود و ياد آور شده بود كه كسري (خسرو انوشيروان ساساني) اين بازي را كه مبتكر آن هنديان بوده اند به منظور تقويت حافظه و قواي مغزي ايرانيان و تسريع محاسبات رياضي، در قلمرو خود رواج داده و ملت را به انجام اين بازي تشويق كرده و جايزه معين ساخته بود.
    با ارسال همين دستگاه، بازي شطرنج در غرب رواج يافت كه «چس Chess» خوانده مي شود.
    harun.jpg
    تصوير هارون الرشيد



    اورنگ زيب تنها خودش را مي خواست


    0526zib.jpg
    اورنگ زيب

    اورنگ زيب 26 مه 1659 خود را امپراتور هند اعلام كرد. وي قبلا با انجام يك كودتا، پدرش «شاه جهان» را در حرمسراي سلطاني زنداني ساخته بود و برادران خود را نيز به بند كشيده بود.
    «فرانسوا برنيه» سياح فرانسوي كه از دربار اورنگ زيب ديدار كرده در باره او چنين قضاوت كرده است: اورنگ زيب مردي است كه منافع ملي را به آساني فداي اميال شخصي خود مي كند ؛ تنها خودش را مي خواهد و بس ....
    ادعاي تاره مهاجران انگليسي استراليا كه دستشان به خون بوميان بي گـ ـناه آغشته است

    مهاجران انگليسي استراليا كه به ناحق اين سرزمين را تصاحب و بيشتر بوميان آن را نابود كرده اند 26 مه 1933 گام تجاوزكارانه ديگري برداشتند و مدعي مالكيت يك سوم قطب جنوب هم شدند. نخستين مهاجران اروپايي استراليا زندانيان و زنان ولگرد انگلستان بودند. اين مهاجران كه از آن سوي جهان به استراليا منتقل شده بودند، بوميان بي گـ ـناه اين سرزمين را به فجيعترين صورتي كشتند و بر جايشان نشستند و به نوشته برخي مورخان؛ ناني را كه از آنجا مي خورند به خون آن بي گناهان آلوده است.

    پيمان ديگري ميان لندن و مسكو

    در اين روز در سال 1942 (زمان جنگ جهاني دوم) ميان مسكو و لندن يك پيمان نامحدود همكاري دوجانبه كه همه زمينه ها را در بر مي گيرد به امضاء رسيد. در باره لغو اين پيمان يا اعلام انقضاي اعتبار آن تا به امروز گزارشي انتشار نيافته است. ميان اين دو دولت در طول زمان پيمانهاي متعدد امضاء شده است كه عمدتا به زيان برخي كشورها تمام شده اند از جمله قرارداد 1907 سن پترزبورگ داير به تقسيم ايران ميان آن دو دولت.

    اعلاميه توخالي و به ظاهر زيباي سران چين و روسيه


    jiangZemin-yeltsin.jpg
    ملاقات در ماه مي 1977

    ژيانگ زمين رهبر وقت چين در ماه مي 1997 يك ديدار پنج روزه از روسيه بعمل آورد و با يلتسين رئيس جمهوري پيشين اين كشور به توافقهايي دست يافت.
    سران چين و روسيه اعلاميه اي را در مسكو امضاء كردند كه در آن تاكيد شده بود: هيچ دولتي حق ندارد و نبايد خودرا قدرت جهاني (تنها ابرقدرت) بنامد و يا عملا چنين نقشي را ايفاء كند و حل و فصل مسائل بين المللي را منحصرا به دست گيرد و منوپوليزه خود كند.
    در اين اعلاميه آمده بود: از آنجا كه جنگ سرد به پايان رسيده است حفظ و تقويت و توسعه يك بلوك نظامي (اشاره به ناتو) باعث تشنج و بازگشت به دوران رقابت هاي تسليحاتي و پيمانهاي نظامي خواهد شد و كمكي به بر قراري يك نظم قانونمند نوين در جهان نخواهد كرد.
    در اعلاميه سران دوكشور بدون ذكر نام آمريكا چنين آمده بود: يك دولت مي كوشد كه در امور بين المللي به تنهايي تصميم بگيرد كه اين عمل نظم جهان را به مخاطره مي افكند و همگان احساس خطر خواهند كرد. در جايي كه قرار است يك قانون برنظم جهان ناظر باشد هيچ دولتي حق ندارد خود را «قدرت مطلق» بداند.
    سران وقت چين و روسيه بعدا در يك مصاحبه مطبوعاتي مشترك «قرن 21 را سده حكومت يك قانون واحد بر جهان» ناميدند، با گسترش ناتو مخالفت كردند، از مثلث چين، روسيه و هند سخن به ميان آوردند كه بر ضد هيچ كشوري عمل نخواهد كرد و به گسترش همكاري هاي همه جانبه روسيه و چين در آينده اشاره كردند.
    اين اعلاميه و اظهارات سران چين و روسيه باعث خرسندي جهانيان و به فراموشي سپردن غم هاي گذشته ناشي از تجاوزات نظامي و زورگوئي ها شد و مورد استقبال قرار گرفت.
    ولي، گذشت زمان نشان داد كه در شش سال گذشته ناتو توسعه يافت، از اتحاد مثلث چين، روسيه و هند خبري نشد، مقامات واشنگتن علنا اين دولت را «قدرت جهاني» مي خوانند، سازمان ملل كه بايد پاسدار نظم جهاني باشد بيش از هر وقت ديگر تضعيف شده است و رويداد هاي عراق قلم بطلان بر اعلاميه سال 1997 مسكو و تاكيدات سران چين و روسيه كشيد و راي اخير شوراي امنيت به لغو تحريم عراق اشغالشده يك تسليم بي چون و چرا مدعيان مخالفت با «يك ابر قدرت درجهان» بود.
    بنابراين، اين اعلاميه هم مانند حرفهاي علني و اعلاميه هاي سران كشورها، جز سياه كردن مقداري كاغذ و دادن اميد بيهوده به پاره اي از مردم كه هنوز خبرها را مي خوانند و حرفهاي ديپلماتيك را باور مي كتتد، اثر ديگري نداشت.





    «اندي روني» مفسر تلويزيوني آمريکا: شكنجه عراقي ها يك رويداد بد در تاريخ آمريكا

    «اندي روني» مفسر آمريکايي معروف و قديمي كه تفسيرهاي طنزگونه هفتگي او يكشنبه ها از شبکه «سي. بي . اس» پخش مي شود در تفسير (يكشنبه 23 ماه مه 2004) خود گفت: ما در تاريخ كشورمان روزها و رويدادهاي بد داشته ايم؛ از جمله شبيخون ژاپني ها به پرل هاربور، ترور جان اف. كندي در شهر دالاس (ايالت تكزاس) و ... كه شكنجه زشت و زننده زندانيان عراقي در «ابوغريب» هم اينك بر اين رويدادهاي بد اضافه شده است.
    وي افزود: من آمريكايي هيچگاه انجام چنين كاري را تصور هم نمي توانستم بكنم. شرح اين رويداد از سال تحصيلي آينده در كتابهاي تاريخ 190 كشور به يكصد زبان با عكس رنگي سرجوخه اينگلند (نظامي زن) كه طناب به گردن عراقي برهنه انداخته و او را روي زمين مي كشاند درج مي شود و نوجوانان اين كشورها بايد آن را بخوانند. مجسم كنيد كه با ديدن اين عکس و ساير عکسهاي گرفته شده در زندان ابو غريب (تهديد با سگ، عريان کردن زنداني و ...) در ذهنشان چه خواهد گذشت. از اين بدتر اين كه، ما يكي از اين شكنجه گران را تنها به يك سال زندان محكوم كرده ايم. براي شكنجه يك انسان اسير ، فقط يك سال زندان!!.

    abu4.jpg
    سرجوخه بانو «اينگلند» در حال کشانيدن زنداني بر زمين



    abu2.jpg
    تهديد زنداني با سگ، در ابو غريب



    abu3.jpg
    زنداني عريان در معرض حمله سگ ها در ابوغريب







    36 ميليادر «يكشبه» در روسيه اي که 74 سال با نظام سوسياليستي اداره مي شد!

    مجله «فوربس» كه هرسال فهرست ميلياردرهاي كشورهاي مختلف جهان را منتشر مي كند در آخرين شماره ماه مه 2004 خود نوشت كه روسيه اينك (3 سال پيش) 36 ميلياردر دارد كه اينان تا دسامبر سال 1991 (12 سال و 5 ماه پيش از آن) كه شوروي منحل شد، آه در بساط نداشتند. بيش از 9 تن از اين عده يهودي هستند. تا آن سال شوروي نظام سوسياليستي داشت، سرمايه در دست جامعه (دولت) بود و مالكيت منابع توليد و ثروت، اشتراكي. به نوشته فوربس، 24 در صد توليد داخلي روسيه در دست اين 36 نفر است كه پس از فروپاشي شوروي و بلاصاحب ماندن منابع طبيعي كشور پهناور روسيه، ـ در جريان خصوصي سازي، برآنها دست يافتند و مواد خام صادر مي كنند. اين مجله كه حامي سرمايه داري است ننوشته بود كه اين 36 تن چگونه توانستند بر اين منابع عمومي دست يابند و چرا 159 ميليون روس ديگر در خواب غفلت بودند. پوتين رئيس جمهور فعلي روسيه تا كنون تنها سراغ چند نفر از آنان رفته و يكي از آنان به نام ميخائيل خودوركوفسكي را به زندان افكنده و ديگري به نام بوريس برزوفسكي كه به لندن پناهنده شده سرگرم توطئه برضد دولت مسكو است. خودوركوفسكي 44 ساله با اين كه در زندان است همچنان ثروتمند شماره يك روسيه بشمار مي آيد. وي از سهامداران كمپاني نفتي يوكس است. خودوركوفسكي كه قبلا از فعالان سازمان جوانان حزب كمونيست شوروي بود!! در نيمه دهه 1980 (زمان گورباچف) در مسكو يك كافه باز كرده بود. آيا مي شود با يك كافه ظرف چند سال ميلياردر شد؟!. ميلياردرهاي روس به اليگارش معروفند زيرا كه در زمان يلتسين در امور حكومت هم مداخله مي كردند.
    چند روزنامه نگار كه جرات كاويدن فعاليت اين ميلياردر ها را كرده بودند به دست مافياي روس كشته شدند. بنا براين، راز ميلياردر شدن «يكشبه» 36 نفر در روسيه هنوز در پرده ابهام است. اصطلاح «ميليادر يكشبه» را مطبوعات جهان بر اين روسها گذارده اند.

    khodorkovsky.jpg
    Mikhail Khodorkovsky



    berezovsky-boris.jpg
    Boris Berezovsky







    يک ميليارد دلار هزينه براي باکـ ـره ماندن نوجوانان آمريکايي

    به گزارش 24 مه 2005 شبكه «ان بي سي» آمريكا، يك ميليارد دلار هزينه تبليغ جوانان دبيرستاني آمريكايي (دختر و پسر) كه پيش از ازدواج، روابط جنسي نداشته و اصطلاحا باكره بمانند نتيجه بسيار كمي داده است.
    اين شبکه گفت: اين پول صرف سخنراني، تهيه فيلم، پرداخت به مشاوران، تهيه بروشور، كتاب و پوستر و انتشار خبر پولي در رسانه ها (رپورتاژ آگهي) شده بود. هدف اين بوده است كه جوانان آمريكايي وقت خود را در تحصيل بگذرانند و روي آن تمركز حواس كنند تا از جوانان ساير كشورها به ويژه چيني ها و هندي ها عقب نيافتند.









    برخي ديگر از رويدادهاي 26 مي


    • 1981: در جريان جنگ عراق با ايران، شوراي همكاري خليج فارس مركب از شش كشور عربي تشكيل شد. در 25 ماه می 1981 سران سعودي، عُمان، قَطَر، امارات، کويت و بحرين در گردهمايي دو روزه خود در شهر رياض اين شورا را تشکيل دادند و نامش را شوراي همکاري ( اختصارا GCC) گذاردند. عکس زير اين سران را در آن روز در کنار هم در شهر رياض نشان مي دهد:

      Gcc.jpg



    • 1982: نيروي هوايي آرژانتين ناوشكن اتمي انگليسي «كاوِنتري» را غرق كرد. اين ناو در جريان گروگانگيري آمريكايي ها در ايران براي كمك به مساعي آمريكا به خليج فارس اعزام شده بود.


    • 1985: يك توفان دريايي 11 هزار تن را در بنگلادش بي جان کرد.


    • 2004: به گزارش رسانه هاي آمريكا، متوسط سن نظاميان آمريكايي در جنگهاي كره و ويتنام 22 سال بود و در عراق 35 سال است.
     

    ...zαнrα...*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/16
    ارسالی ها
    3,488
    امتیاز واکنش
    30,283
    امتیاز
    913
    محل سکونت
    تبــــ❤️ـــریز
    ايران

    شاه عباس: بحرين را جز با جنگ نمي توان از ايران گرفت ـ اشاره به تاريخچه بحرين


    abbas.jpg
    شاه عباس

    بيست و هفتم ماه می 1614 شاه عباس یکم پس از دریافت دومين پيام فيليپ پادشاه وقت اسپانيا كه در آن، بار ديگر خواسته بود كه ايران جزيره بحرين را به اسپانيا بسپارد [تا مروارید استخراج کند].
    شاه عباس در همان جلسه خطاب به فرستاده پادشاه اسپانيا كه به ديدار وي شتافته بود گفت كه بحرين طبق اسناد موجود و فرهنگ مردم آن جزيي از قلمرو ايران بوده است و وي بر سر قلمرو ايران با كسي مذاكره و مصالحه نخواهد كرد و اگر پادشاه اسپانيا از آن گوشه جهان مدعي بحرين است تنها از طريق جنگ مي تواند آن را از ما بگيرد كه گمان نمي كنم در جهان ارتشي يافت شود كه بتواند با سرباز ايراني مصاف دهد.
    شاه عباس در پايان اين ديدار كه تفصيل آن را فرستاده اسپانيا برنگاشته و متن آن موجود است، خطاب به اين فرستاده گفته بود: مهمان نوازي خصلت ماست، ولي اين آخرين بار باشد كه چنين پيامي براي ما بياوري.
    شاه عباس سپس درحضور فرستاده اسپانيا به مقامات حاضر در جلسه تاكيد كرده بود كه اگر فرستادگان بعدي اسپانيا حامل چنين پيامي باشند؛ آنان را از بندر محل ورود به داخل ايران راه ندهند. [در آن زمان، به سبب سلطه عثماني بر منطقه مديترانه، اروپاییان براي رسيدن به ايران تنها دو راه داشتند: راه دريا و راه روسيه].
    ديديم كه محمدرضاشاه به اصرار خارجي در نيمه دوم دهه 1960 بدون كسب نظر ملت ايران در يك رفراندم، بحرين را كه استان چهاردهم وطن بود از دست داد.
    جزیره میش ماهیگ (بحرین) و مناطق غربی خلیج فارس ـ امروزه بخش هایی از کشور سعودی ازجمله منطقه قطیف و نیز کویت ـ تا شکست های نظامی ایران از اعراب مسلمان [در قادسیه، جلولا و نهاوند] بخشی از استان جنوبی ایران بودند. اردشیر پاپکان شخصا از آن مناطق که در «تاریخ باستان» جمعا بحرین نوشته شده اند دیدارکرد و پسرش را [که بعدا به نام شاپور یکم شاه ایران شد] حکومت بحرین داد و شاپور در منطقه قطیف امروز شهری ساخت و نام پدرش را بر آن گذارد. حکومت اسلامی بحرین بعدا به دست قرمطیان (شیعیان سوسیالیست = نوعی مزدکیست) مورد حمایت ایرانیان برانداخته شد. پرتغالی ها در 1521 بر جزیره بحرین و تقریبا همزمان با آن، عثمانی ها بر مناطق غرب خلیج فارس استیلاء یافتند. یک قرن بعد، شاه عباس پرتغالی هارا از خلیج فارس بیرون راند و در دوران سلطنت صفویه، جزیره بحرین زیر نظر فرمانداری بهبهان و از زمان زندیه از بوشهر اداره می شد. در سال 1797 طایفه الخلیفه وابسته به قبیله بنی عتبه که به قطر مهاجرت کرده بود از الزباره [واقع در شمال غربی قطر] به جزیره بحرین منتقل و حکومت را به دست گرفت و رئیس این طایفه که با ناامنی و مخالفت رو به رو شده بود در 1820 با انگلیسی ها که در خلیج فارس به بهانه مبارزه با تجارت بـرده و دزدان دریایی فعال شده بودند قرارداد امضاء کرد و بحرین تحت الحمایه انگلستان شد که این تحت الحمایگی ـ برغم ادامه دعاوی ایران تا سال 1971 ادامه داشت. در طول این مدت، نمایندگان انگلستان در بحرین «مستشار امیر» خطاب می شدند که معروفترین این مستشاران «سر چارلز دی. بلگریو» است که از 1926 تا 1957 این سمت را برعهده داشت. او نخستین مقامی است که پیشنهاد کرد نام خلیج فارس [که در نقشه های جغرافیایی عهد باستان؛ دریاتی هچا پارس ای تی = دریایی که از پارس آید درج شده است] پس از 25 قرن به خلیج عربی تغییر داده شود. جزیره بحرین از سال 1932 دارای نفت شده است.





    انحصاري شدن معاملات قند و شكر در ايران

    قانون انحصار معاملات قند و شكر در دست دولت كه يكم خرداد 1304 با هدف تثبيت بها و زمينه آن در بازار به تصويب مجلس رسيده بود از روزي چون امروز در 82 سال پيش به اجرا گذارده شد.
    اين قانون به دليل حفظ منافع مردم (مصرف كنندگان) از قوانين خوب ايران بشمار مي رود. دولت هايي كه با نظام «سرمايه داري خالص» اداره مي شوند به ويژه آمريكا، پس از جنگ جهاني دوم همواره تلاش كرده اند كه اين انحصارات در كشورهاي ديگر از ميان برود. به گواه «تاريخ» فساد و بوروكراسي دولتي در اين كشورها، به اين فشار خارجي كمك كرده است.






    نخستين چاه ايران به نفت رسيد و دشواري ها آغازشد

    از به نفت رسيدن نخستين چاه در ايران به نفت در منطقه مسجد سليمان ( 27 مه 1908) 99 سال گذشت. اين چاه با رسيدن به نفت ، دشواري هاي تازه اي هم براي ايرانيان به همراه آورد!. امتياز نفت ايران از نخستين سال قرن بيستم در اختيار انگليسي ها بود. درست ربع قرن پس از رسيدن نخستين چاه مسجد سليمان به نفت (هفتم خرداد 1312 = 28 مه 1933) مجلس تنها با هشت راي مخالف و ممتنع تمديد قرارداد نفت را كه امتياز آن در انحصار انگلستان بود تصويب كرد. هجده سال بعد در همين روز (7 خرداد 1330) به مناسبت سالروز تصويب اين قرارداد، ايران شاهد بزرگترين تظاهرات تاريخ خود تا آن زمان بود و تظاهركنندگان ضمن محكوم كردن اين اقدام مجلس خواستار محاكمه و مصادره اموال آن دسته از نمايندگان ــ چه مرده و چه زنده ــ شدند كه به اين قرارداد راي موافق داده بودند. مردم شعار مي دادند: سالروز «تصويب خيانت». نفت ايران در اسفندماه 1329 هجري ملي اعلام و مراحل قانون مربوط 29 اين ماه تکميل شد.
    درآمد ارزي ايران از صدور نفت در سال 1385 هجری پنجاه و پنج ميليارد و از دیماه 1389 تا آذرماه 1390 (یازده ماه) کمی بیش از 110 میلیارد دلار بود.
    سناتور ابوالفضل لساني (حقوقدان) نفت را طلاي سياه و آفت جان ملل دارنده آن خوانده و نوشته است: كشورهاي دارنده نفت، به ويژه آنهايي كه نيروي دفاعي قابل ملاحظه ندارند تا آخرين قطره نفت قرباني دولتهاي قدرتمدار خواهند بود كه هركدام مي كوشند اين شريان حيات اقتصاد جهان را به دست داشته باشند تا قدرت دراختيارشان باشد و هرچه زمان بگذرد، به سبب افزايش وسائل نيازمند به نفت، اين طلاي سياه ارزشمندتر و عزيزتر خواهد شد و دارنده آن در معرض خطر بيشتري خواهد بود.
    به باور اصحاب نظر، استقرار آمريكا در خليج فارس از نيمه دهه 1980، و ... به همين دليل بوده است.






    آغاز بکار مجلس شورای اسلامی

    ششم خرداد 1359 (27 مي 1980) نخستين دوره مجلس شورای اسلامی ـ که ششم خرداد 1389 سی ساله شده است ـ در تهران و در ساختمان سنای سابق آغاز بكار كرد. تا آن زمان وظيفه قانونگذاري عملا برعهده شوراي انقلاب بود.
    قضاوت تاريخي درباره يك پارلمان برپايه جامعيت و به دور از تبعيض بودن قوانيني است كه به تصويب مي رساند و نيز نظارت دائمي بر اجرا و رعايت كامل آنها و رسيدگي به شكايات مردم و اعلام نتايج اين رسيدگي در رسانه هاي همگاني است.






    نشر اسكناس ايران از دست انگليسي ها خارج شد - بانک انگليسي با فرمان ملکه ويکتوريا نقش بانک مرکزي ايران را برعهده داشت!

    ششم خرداد 1309 (27ماه مه 1930) دولت وقت امتياز چاپ اسكناسهاي ايران را كه تا آن زمان منحصرا در دست انگليسي ها بود لغو و بابت اين اقدام خود، 200 هزار ليره به انگليسي ها غرامت پرداخت كرد! و همچنين اجازه داد كه انگليسي ها بانك خود را در تهران و شعب آن را در استانها داشته باشند تا دهانشان بسته شود و اعتراض نكنند. انحصار چاپ و نشر (به جريان گذاري) اسكناس ايران به مدت چهل سال در دست بانك انگليسي بود كه بعدا تحت عنوان فريبنده بانك شاهنشاهي بكار بانكداري در ايران ادامه داد. بانك انگليسي كه از31 مارس 1890 عملا كار خود را در ايران آغاز كرده بود، با اين كه از سال 1949 تغيير نام داده بود در سال 1952 (1331) به دست دكتر مصدق نخست وزير وقت منحل شد كه دو دهه بعد از آن، در ايران به نام بانك خاورميانه انگلستان تجديد حيات كرد! و ثروتمندان ايراني ظرف سالهاي 1976 تا پايان 1978 معادل صدها ميليون ليره از طريق آن از كشور خارج ساختند. ناصرالدين شاه قاجار امتياز فعاليت بانك انگلستان (شعبه شرق) را به انگليسي ها داده بود و ملكه ويكتوريا در 1889 با صدور يك فرمان! اجازه داده بود كه اين بانك در ايران به كار پردازد و بانك پس از يافتن محل در تهران، از 31 مارس 1890 كار خود را در وطن ما آغاز و نشر اسكناس (پول كاغذي) ايران را كه حساسترين حق غير قابل انتقال يك ملت حاكم است به دست گرفته بود و سياست پولي ما (خزانه دولت و جيب مردم) در اختيار يك دولت معروف به استعمارگر و پولهاي كاغذي منتشره آن قرار گرفته بود!. مقر مركزي اين بانك در تهران در ساختماني واقع ضلع شرقي ميدان توپخانه بود كه بعدا بانك بازرگاني (نخستين بانك غير دولتي ايران) در آنجا مستقر شد. به عبارت ديگر؛ از 1890 تا سال1930 ( 1309خورشيدي)، يك بانك انگليسي وظايف بانك مركزي وطن ما را انجام مي داد كه حتي يادآور شدن آن دردناك است.
    از خرداد 1309 (27 مه 1930) دولت ايران، خود (نخست از طريق بانك ملي و بعدا پس از تاسيس بانك مركزي، توسط آن) كار چاپ اسكناس را به دست گرفته است.

    انقلاب مطبوعاتی سال 1340 و بستن نشریاتی که درآمد مبهم و مدیر کارمند دولت و شهرداری داشتند ـ اظهارات مهم و آموزنده دادستان دیوان کیفر


    amini-drali5.jpg

    علی امینی
    علی امینی که پس از به دست گرفتن ریاست دولت، از شانزدهم اردیبهشت 1340 چند بار گفته بود که مسئله اصلی ایران فساد اداری و بوروکراسی قرون وسطایی و استعماری است و این بوروکراسی حتی مانع اجرای قانون مطبوعات شده است که اگر مطبوعات خوب داشتیم فساد اداری ادامه نمی یافت، چهارم خرداد 1340 تصمیم گرفت که از کمیسیون ناظر بر مطبوعات مصرّا بخواهد که مطبوعات را پالایش دهد و دو روز بعد (ششم خرداد) اعلامیه مهم دولت در این باره صادر شد و شماری زیاد از نشریات بسته شدند.
    در این اعلامیه آمده بود که کمیسیون مطبوعات مرکب از دادستان استان، نماینده وزیر کشور، نماینده وزیر فرهنگ، نماینده مطبوعات (به انتخاب آنها) و نماینده دانشگاه (به انتخاب شورای دانشگاه تهران) باید سریعا و با قدرت تمام تبصره های 2 و 5 ماده 3 قانون مطبوعات ـ با توجه به بندهای ج، د، ه و «و» این ماده را اجراء کنند زیرا کوتاهی مقامات مربوط و یا فشار و نفوذ مانع رعایت این بندها شده و برخی از مطبوعات جایگاه خودرا از دست داده و برای ملت زیانبار شده اند.
    اعلامیه سپس به تشریح تبصره ها و بندهای ماده 3 پرداخته و چنین آورده بود:
    تبصره 5 ماده 3 ـ مستخدمین دولت و بنگاههایی که با سرمایه دولت تشکیل شده اند و یا می شوند و همچنین کارکنان شهرداری ها مادامی که شاغل هستند حق انتشار و مدیریت روزنامه و مجله ـ جز مجله تخصّصی را ندارند. بند «و» این ماده مربوط به امکان و توانایی مالی ناشر و مدیر نشریه است و باید رسیدگی شود که اگر فروش و آگهی آن کمتر از هزینه انتشار است، پس از کجا کسری آن تأمین می شود. باید همه مساعی بکار بـرده شود تا مطبوعات آزاد و مستقل باشند و به این هدف نمی توان رسید جز نداشتن نیاز مالی. این ضوابط (بی نیازی از کمک مالی و حقوق بگیر دولت نبودن اصحاب مطبوعات) در همه دمکراسی ها رعایت می شود.
    در این فاصله دو روزه (از چهارم تا ششم خرداد 1340) شماری انبوه از نشریات که منبع درآمد آنها مبهم بود و یا ناشران و مدیرانشان حقوق بگیر دولت، موسسات نیمه دولتی و شهرداری ها بودند تعطیل (توقیف) شدند. تنی چند از این ناشران دست به اعتراض و تحصّن زدند و دیوان کیفر به تعقیب مقامات دولتی که تبصره ها و بندهای ماده 3 قانون مطبوعات را رعایت نکرده بودند پرداخت. همزمان، رادیو دولتی به تشریح اصول ژورنالیسم،تاریخچه آن و فلسفه وجود مطبوعات پرداخت تا ثابت کند که این اصول و هدف ها در مطبوعات ایران رعایت نمی شود و سازمانهای اداری بدون نگرانی از افشاء شدن ـ به کاغذبازی، امروز و فردا کردن، اِسراف، قانون شکنی و فساد ادامه می دهند و قانون معاملات دولتی رعایت نمی شود و اصحاب منافع به اعمال نفوذ سرگرم.
    دادستان دیوان کیفر گفته بود که در جریان رسیدگی به پرونده مطبوعات، در درجه اول مقاماتی را تعقیب خواهد کرد که ماده 3 قانون مطبوعات و تبصره ها و بندهای آن را اجرا نکرده اند و برای آنان کیفرخواست محرومیت دائم از کار دولتی و زندان صادر خواهد کرد. در جریان بازپرسی از این مقام ها، قطعا آنان خواهند گفت که به اشاره چه کسانی ـ بالاتر ها ـ قانون را که دولت (قوه مجریه) مکلّف به اجرای آن است نادیده گرفته بودند و با انتشار این تحقیقات، کشور به تدریج به راه راست باز خواهد گشت. ما در مدارس، درس تعلیمات دینی می خوانیم ولی راه راست را که اسلام آموزش می دهد عملا دنبال نمی کنیم. رفتار ما تاکنون نه ملتی بوده است و نه اسلامی. می گویند بالاتر ها را بگیرید نه کارمند جزء را، ولی کارمند جزء هم شریک جرم است، عالما ـ عامدا قانون را نقض کرده است. اداره دولتی که پادگان نظامی نیست که گروهبان کورکورانه از افسر اطاعت کند، کارمند می تواند خواست رئیس را که خلاف قانون و ضوابط است اجرانکند و درصورت اصرار مافوق، قضیه را به دادگستری بکشاند و یا کنار برود ـ مگر نمی تواند بمانند هزاران تَن دیگر برود و برای امرار معاش کار معمولی بکند؟، نان خوردن با جرم کردن و قانون شکنی که هنر نیست ـ فرد نه این دنیا را دارد نه آن دنیا. نه تنها از قانون کیفری بلکه از عذاب وجدان باید ترسید. مجازات زندان چند سال بیش نیست، ولی عذاب وجدان دائمی است و فرد را تا گور رها نمی سازد.








    در قلمرو انديشه

    افكار و كارهاي ابن خلدون به مناسبت زادروز او: قاضي عادل و دانا بهتر از سلطان


    0527khaldon.jpg



    ابن خلدون (ابراهيم ابن محمد) مولف «مقدمه» كه ازفلاسفه، مورخان، جامعه شناسان و نويسندگان بزرگ جهان بشمار مي آيد 27 ماه مه سال 1332 ميلادي به دنيا آمد و 63 سال عمر كرد. وي گفته است: خدا به هر انسان هنگام تولد «مغز» را براي تفكر و تعقل و تشخيص خوب و بد و روا و ناروا از هم اهداء كرده است كه اگر در طول عمر از اين وسيله مهم استفاده بهينه نكند كيفيت حيات و حلاوت زندگي را خواهد باخت.
    ابن خلدون كه يك عرب يماني تبار بود در اسپانيا به دنيا آمده بود كه پس از برچيده شدن حكومت عرب در آن ديار با خانواده اش، نخست به تونس و سپس به مصر رفت و در دفتر سلطان اين كشور به كار پرداخت. وي از اينجا براي كسب معلومات بيشتر به مراكش (مغرب) رفت و چون آنجا را گرفتار جنگ و رقابت سركردگان ديد به الجزاير سفر كرد و در اين منطقه بخش اول «مقدمه» را نوشت و در آن، سبك تازه اي را در تاريخ نگاري به دست داد. ابن خلدون به جاي پرداختن صرف به رويدادهاي سياسي و نظامي، توجه خود را معطوف به تحولات اجتماعي و تغيير تدريجي روانشناسي مردم در پي هر رويداد و كيفيت تمدن كرد. بنا براين، «مقدمه» عمدتا تحليل و تفسير رويدادها بر پايه جامعه شناسي است كه در آن به «فلسفه تاريخ ( تكرار رويداد ها و معتقد بودن به قانون و يا قوانين و اصول معين كه رويدادها را شكل مي دهد)» توجه خاص شده است. وي در عين حال پاره اي از اوقات به شغل قضاوت هم سرگرم مي شد. از نظر ابن خلدون، قاضي عادل و دانا بهتر از سلطان (رئيس دولت) مي تواند در جامعه آرامش، امنيت و عدالت و در نتيجه پيشرفت ايجاد كند و تمدن جامعه خود را به كمال برساند.
    ابن خلدون در نوشته هايش كوشيده است ثابت كند كه محيط، اقتصاد و واقعيت هاي اجتماعي هر عصر، به تمدن آن عصر شكل مي دهد و تاريخ آن عصر را به وجود مي آورد و اوج و حضيض تمدن به همين عوامل بستگي دارد. براي مثال: ابن خلدون به جاي پرداختن به شرح جنگهاي امير تيمور، از او به عنوان مردي اديب پرور و علاقه مند به اصحاب فكر و دانش و مشوق هنر، معماري و مهندسي ياد كرده است. ابن خلدون 24 سال آخر عمر را در قاهره بسر برد و در الازهر به تدريس تاريخ و فلسفه پرداخت.








    در قلمرو دموکراسي

    احدي را نمي توان بازداشت كرد، مگر به حكم قاضي

    27 مه سال 1679(326 سال پيش روزي چون فردا) در«تاريح حقوق» روز بزرگي است. در اين روز پارلمان انگلستان برغم مخالفت پادشاه وقت، قانون «هي بياس كورپس Habeas Corpus» را تصويب كرد كه بعدا اصلي از اصول غير قابل تغيير قوانين اساسي ملل ديگر و ضابطه كار قواي قضايي كشورها قرار گرفته است.
    طبق اين قانون، احدي را نمي توان بازداشت كرد مگر به حكم قاضي پس از حضور متهم در برابر او (قاضي) و گفتن مطالب خود. در اصلاحيه هاي بعدي، وسعت حق متهم بيشتر شده و حكم قاضي مبني بر بازداشت نيز استيناف پذير شده است و دادگاه بالاتر مركب از سه قاضي يا بيشتر بايد نظر دهد تا بازداشت قانوني باشد. برخي از كشورها در قوانين اساسي و قضايي خود آن را به سود متهم تكميل كرده اند. براي مثال: طبق قانون اساسي آمريكا، متهم بدون حضور وكيلي كه خود انتخاب مي كند مي تواند به پليس و ضابطين ديگر پاسخ ندهد و به زور و اكراه نمي شود از او بر ضد خودش اعتراف گرفت. بازرسي غير منصفانه بدني، محل سكونت، محل كار و توقيف اشياء شخصي نيز جز با مجوز كتبي و صريح قاضي ممنوع است.









    در قلمرو دانش

    درگذشت كاشف عامل بيماري سل

    در روزي چون امروز در سال 1910 ميكرب شناس آلماني، دكتر رابرت كخ كاشف عوامل بيماري هاي سل، سياه زخم، وبا و... گذشت. خدمت دكتر كخ كه برنده جايزه نوبل 1905 شد به بشريت بسيار زياد است (براي مطالعه بيشتري در اين زمينه به مندرجات مورخ ششم ماه مه اين سايت مراجعه شود).

    koch.jpg
    دکتر کخ







    خاصيت ضد سرطاني آسپرين

    26 ماه مه سال 2004 گزارش مهم رسانه ها، كشف خاصيت تازه آسپرين بود و نوشته بودند كه پژوهش اخير ثابت كرده است كه اسپرين يك ماده ضد سرطاني است و براي درمان و پيشگيري محدود از سرطان پستان نافع است .
    يك كارخانه داروسازي آلمان در ماه مه1889 آسپرين را كه هر چند وقت يك بار برايش يك خاصيت تازه كشف مي كنند به عنوان دارويي تازه به صورت پودر به بازار فرستاد. به اين ترتيب آسپرين يكي از قديمي ترين داروهاي دوران جديد است كه در هر نقطه از جهان به دست مي آيد و بدون نسخه دكتر به فروش مي رسد. در دهه هاي اخيرانواع مشتقات آسپرين با نامهاي مختلف به بازار آمده است. از نظر شيميايي، آسپرين يك نوع اسيد است. دو ماه پيش از به بازار آمدن اين ماده، ششم مارس ، فليكس هوفمان شيميدان آلماني « آسپرين » را به عنوان داروي ضد درد ، ضد التهاب اعضاي داخلي بدن و ضد تب به ثبت داده بود . او دو سال پيش از آن ماده آسپرين « اسيد استيل سالي سيليك » را خارج ساخته بود و به خاصيت دارويي آن پي بـرده
    بود . از مهمترين خواص اين داروي اسيدي؛ رقيق سازي خون و جلوگيري از لخته شدن آن است كه توصيه شده افراد مستعد به حمله قلبي و سكته مغزي آن را باخود داشته باشند. كشف خاصيت ضد سرطاني آسپرين تازگي نداشته و چيزي كه اخيرا كشف شده اثر آن در پيشگيري و تا حدي درمان سرطان پستان است.
    در مورد آسپرين بايد توجه به كارخانه سازنده آن كرد. زيرا كه طبق اعلاميه ها برخي دولتها، انوع داروها كه بدون نسخه بفروش مي رسند با جعل مارك كارخانه هاي معروف وارد بازار شده اند كه اگر هم زيان آور نباشند ، ممكن كم خاصيت باشند. آسپرين بايد زير نظر دكتر مصرف شود زيرا ممكن است به معده و دستگاه گوارش آسيب بزند.










    در قلمرو رسانه‌ها

    سالگرد انتشار کیهان ـ نگاهی به رقابت طولانی دو روزنامه قدیمی ایران


    kayhan-logo.jpg


    بيست و هفتم می 1942 (ششم خرداد 1321) ـ زماني كه ايران در اشغال نظامي متفقين بود نشريه «كيهان» که پروانه آن به نام عبدالرحمن فرامرزي صادر شده بود پا به عرصه رسانه هاي چاپی ايران گذارد و برجای نشریه «آینده ایران» که اجاره دار آن فرامرزی و مصطفي مصباح زاده بودند نشست. انتشار کیهان (17 سال جوانتر از اطلاعات) بدون وقفه ادامه یافته است (در سال 2010 شصت و هشت ساله). پروانه انتشار کیهان بعدا از فرامرزی به مصباح زاده (متوفی در آذرماه 1385) انتقال یافت ولی فرامرزی تا مدتها سمت سردبیری آن را حفظ کرد. با اين كه قلم فرامرزي براي مخاطبان آشنا بود و مقالات اساسی کیهان را می نوشت، پيشرفت اين نشريه تا سالها كند بود. پیشرفت از زمانی آغاز شد که (طبق روش روزنامه های اروپا، آمریکا و ژاپن) دست به رقابت با روزنامه اطلاعات (که هردو عصرها منتشر می شدند) زد که داستانی است طولانی. در راستای این رقابت؛ در نیمه دهه 1335 (دهه 1950)، کیهان به اقتباس از اطلاعات صفحه نیازمندیها (آگهی های کوتاه کلاسه شده) بازکرد و تا مدتی همان آگهی های صفحه نیازمندی های اطلاعات را پس از تماس تلفنی با صاحبان آگهی به رایگان چاپ می کرد. یک سال بعد و باز به اقتباس از اطلاعات، صفحه حوادث دایرکرد که این صفحه را در روزنامه اطلاعات، احمد سروش (داستان نگار معروف ـ متوفی) تنظیم و دبیری می کرد. در سال 1337 (1958میلادی) ـ به سبک روزنامه های فرنگ ـ نیم صفحه از روزنامه کیهان به داوطلبان ازدواج (تحت عنوان: ازدواج سهل و آسان) اختصاص داده شده بود که انتشار چنین مطالبی قبلا در ایران سابقه نداشت. این تحولات ناشی از رقابت، تیراژ کیهان را به پایه اطلاعات رساند که اطلاعات در سال 1334 (سال 1955 میلادی که تهران شهری 700 هزار نفری بود) اعلام کرده بود هر روز بیش از 60 هزار نسخه می فروشد و عبور از مرز 60 هزار تکفروشی را جشن گرفته بود. برای پیروزی در این رقابت، روزنامه اطلاعات تصمیم به افزودن اخبار و مطالب اختصاصی هرچه بیشتر گرفت و جهت رسیدن به این هدف، به ابتکار تورج فرازمند سردبیر وقت (متوفی در ژوئن 2006 درآمریکا) روش پرداخت دستمزد به اعضای تحریریه تغییر یافت و پوانی شد؛ به این ترتیب که خبرها برپایه جالب و اختصاصی بودن قیمت گذاری و پرداخت در پایان هر دوهفته صورت می گرفت و دستمزد ثابت اختصاص به روزهای تعطیل و ایام مرخصی داشت. این ابتکار موثر واقع شد و کیهان سریعا به اقتباس این روش پرداخت. تحریم اطلاعات در اجتماع صدهاهزار نفری میدان جلالیه (پارک لاله امروز) که به دعوت جبهه ملی برگزار شده بود باعث ریزش شدید تیراژ اطلاعات شد. مدیریت اطلاعات برای جبران این وضعیت، تغییرات وسیعی در تحریریه خود بعمل آورد. از بهار 1340 (1961 و از زمان نخست وزیر شدن علی امینی) که فضای سیـاس*ـی کشور تاحدّی بازشده بود و مخاطبان مشتاق مطالب با انشای چپگرایانه شده بودند، دو روزنامه مورد بحث در رقابت با یکدیگر به روزنامه نگاران چپگرا و کمونیست سابق روی آوردند و سیامک جلالی سردبیر اجرایی اطلاعات شد و دبیری میزهای تحریریه را هم به چپگرایان دادند. این وضعیت، تیراژها را تقریبا دو برابر کرد. طولی نکشید (به دلایلی که هنوز دقیقا روشن نشده است) ناشران دو روزنامه اطلاعات و کیهان (یکی سناتور و دیگری نماینده مجلس و هردو نزدیک به دربار) به جان هم افتادند و هر روز در روزنامه خود یکدیگر را افشا می کردند و این افشاگری که درعین حال عملکرد چند کابینه و نیز مداخله سفارت لندن در تهران را زیر سئوال بـرده بود بازهم بر تیراژها افزود تا اینکه دولت پا به میان گذارد و دو ناشررا آشتی داد. از آن پس اطلاعات به نویسندگان ملی گرا و لیبرال روی آورد؛ ر. اعتمادی ستاره تحریریه و دکتر علی اصغر صدر حاج سیدجوادی سردبیر کل شد و صفحه مقالات (به سبک فرنک، مرکب از مقالات نویسندگان و نامه های وارده) موسوم به صفحه 5 ستون از 5 نویسنده را دایر کرد، ولی کیهان به چپ نویسی ادامه داد. این رقابت تا مصادره دو روزنامه در امرداد 1359 (آگست 1980) و اخراج فله ای روزنام نگاران حرفه ای ادامه داشت. پیش از مصادره، تیراژ اطلاعات 850 هزار و کیهان نزدیک به نهصد هزار بود. طبق اطلاع، تیراژ این دو روزنامه که وابسته به دفتر رهبری جمهوری اسلامی هستند ـ هرکدام زیر صد هزار است حال آنکه جمعیت ایران دو برابر و تحصیلکردگان سه برابر شده اند.
    masudi-bahram2000.jpg
    بهرام مسعودي


    پس از مصادره کيهان، مصطفي مصباح زاده که در خارج از ايران بود به انتشار اين روزنامه در لندن با همان لگو پرداخت که انتشار آن در اين شهر ادامه دارد و به «کيهان لندن» معروف است. چنين پيشنهادي هم به ناشر اطلاعات شده بود که نپذيرفت. روزنامه اطلاعات از انقلاب تا زمان مصادره توسط بهرام مسعودي (فرزند موسس آن) اداره مي شد. وي همچنان مقيم ايران است و فعاليت تجاري دارد.





    روزنامه هاي ايران در گذر زمان

    روزنامه هاي ايران تا اواسط دهه 1336 جنايي نويسي، حوادث شهري، گزارشهاي مربوط به سرگرمي ها از قبيل امور سينما و تئاتر را كه تيراژ سازند كار مجله مي دانستند و توجه زيادي هم به اخبار ورزشي نداشتند . بنابراين، از تيراژ وسيع برخوردار نبودند و خواندن روزنامه عموميت نداشت.
    روزنامه هاي ايران از سال 1335 با باز كردن صفحه اقتصاد و بازار به تدريج به راه تكامل گام گذاردند. آموزشهاي دكتر ويلسون رئيس دانشكده روزنامه نگاري دانشگاه يوتا كه در 1957 از آمريكا به ايران آمده بود و طي ماهها اقامت خود در تهران به راهنمايي روزنامه نگاران ايران پرداخته بود سبب شد كه روزنامه ها از 1336 صفحات ويژه حوادث شهري، ورزش، سرگرمي ها، گزارش روز و ... داير كنند و تيراژ ها از يكصد هزار نسخه بالاتر برود. طبق آموزش هاي دكتر ويلسون، روزنامه هاي ايران از آن پس در كنار فعاليت هاي دولت و پارلمان، نظر مردم و اصحاب نظر را هم در باره اين فعاليت ها مي پرسيدند و مي نوشتند و هر روز علاقه مندي مردم به روزنامه خواني بيشتر مي شد. اخبار سينما و تئاتر در نيمه دوم سال 1335 به ابتكار غلامحسين صالحيار كه دبيري اخبار مربوط را هم در روزنامه اطلاعات بر عهده داشت عنوان «صفحات هنري» به دست آورد كه اين عنوان در ايران تا به امروزعموميت يافته است. در كشورهاي ديگر، اين مطالب تحت عنوان «سرگرمي ها» طبقه بندي مي شوند.
    وضعيت روزنامه هاي ايران تا اواسط آبان 1357 كه به تصميم سنديكاي نويسندگان و خبرنگاران دست به اعتصاب زدند كه بيش از دو ماه ادامه يافت بر همين منوال بود. از اين پس گزارشهاي مربوط به انقلاب غلبه كرد و روزنامه ها منحصرا به اين كار پرداختند و بعد از آن گزارشهاي جنگ مانع از بازگشت روزنامه ها به حالت عادي شد و در دهه گذشته به دليل كنار رفتن و يا بازنشسته شدن روزنامه نگاران حرفه اي، روزنامه هاي ايران به وضعيتي كه در تعريف روزنامه نگاري حرفه اي آمده است كاملا باز نگشته اند و توجه به اخبار دواير دولتي و اظهارات يكسويه نمايندگان پارلمان و مقامات ديگر در آنها بيشتر، و گزارشهاي ساير كشورها و اخبار مورد علاقه مردم عادي محدود است و مطبوعات به جاي صفحات «مردم و روزنامه يا اصطلاحا نامه به سردبير» داراي ستون در اين زمينه هستند كه عمدتا فاقد نام و نشاني صاحب مطلب است و نمي توان به آن استناد كرد.
    از بررسي فهرست پروانه هايي كه از تاريخ تصويب قانون مطبوعات سال 1364 (خورشيدي) صادر شده است چنين بر مي آيد كه به بيشتر متقاضيان ازجمله روزنامه نگاران حرفه اي قديمي پروانه انتشار داده نشده است.
    تجربه نشان داده است كه در هيچ كشوري روزنامه دولتي معمولا «خواننده داوطلب» نداشته است، ولي در ايران در سالهاي دهه 1370 و اوايل 1380 دو روزنامه همشهري و ايران، هر دو متعلق به دولت، تيراژهاي اول و دوم را دارا بوده اند كه يكي از دلايل آن فقد روزنامه حرفه اي بوده است.









    ساير ملل

    ابلاغ فرمان انتقاد برانگيز پاپ به دولت اسپانيا درباره بخشيدن مالكيت اراضي غرب «آزور»!! که داراي صاحب بودند

    از رويدادهاي انتقاد برانگيز ماه مه در طول تاريخ، ابلاغ فرمان پاپ الكساندر ششم به دولتهاي اسپانيا و پرتغال است. اين فرمان كه چهارم اين ماه در سال 1493 صادر شده بود 27 ماه مه به دربار اسپانيا واصل شد.
    پاپ وقت در اين فرمان كه چند ماه پس از رسيدن كريستف كلمب به قاره آمريكا امضاء شده بود، مالكيت هر قطعه زميني واقع در غرب آزور (جزيره اي واقع در اقيانوس اطلس و در نيمه راه قاره هاي اروپا و آمريكا) را كه اسپانيائي ها به آنجا برسند (به نوشته پاپ «مكشوفه!» ، حال آن كه تمدن بوميان و به ويژه در مكزيك، گواتمالا و پرو دست كمي از ساير ملل جهان نداشت؛ و كمبودشان تنها اين بود كه بمانند اروپاييان توپ و تفنگ نداشتند) ازآن دولت اسپانيا دانست. پاپ چنين فرماني را براي پرتغالي ها هم صادركرده بود و اراضي داراي مالك! (بوميان) را به اين دو كشور كاتوليك بخشيده بود كه نقطه تاريكي در تاريخ بشر است.
    بعدا ساير دولتهاي دريانورد اروپا براي بلعيدن اراضي ديگران (بزعم پاپ؛ مكشوفه!) به فرمان پاپ استناد كردند و رقابت ميان آنها در اين زمينه بالا گرفت. در قاره غربي (آمريکا) چون بوميان ( اصطلاحا سرخپوستان و يا هنديهاي غربي) به دفاع از مايملك خود دست زدند به شديد ترين صورت سركوب و قلع و قمع شدند و ....
    (جزئيات تقسيمبندي پاپ در زمان خود در اين سايت آمده است - به قسمت جستجو مراجعه شود)






    زادروز شهر سن پترزبورگ


    peter.jpg

    Peter the Great
    شهر سن پترزبورگ كه قرارداد تقسيم ايران ميان انگلستان و روسيه در آگوست 1907 در آنجا امضاء شد 27 مي 2012 سيصد و نه ساله شد.
    پتر يكم اين شهر را 27 مي 1703 بنا كرد و پايتخت خود قرار داد تا به اروپاي مركزي نزديك باشد. اين شهر كه بعدا به پترو گراد و پس از انقلاب بلشويكي 1917 به لنينگراد تغيير نام داده بود از زمان فروپاشي شوروي در آخرين ماه 1991 به نام پيشين خود «سن پترز بورگ» بازگشت داده شده است!.






    تصويب قانون اخراج سرخپوستان در کنگره آمريکا!

    در سال 1830 كنگره آمريكا قانون اخراج بوميان (سرخپوستان) را از ايالات شرق رود مي سي سي پي تصويب كرد زيرا كه مهاجران اروپايي به اراضي آنان مخصوصا در ايالت جورجيا كه طلا كشف شده بود نياز داشتند. در پي تصويب اين قانون، افراد پنج قبيله بومي از جمله چروكيها كه به قبايل متمدن معروف بودند با زور به اكلاهما تبعيد شدند و در ميان راه و از مشقت، بسياري از آنها جان دادند.






    دو رويداد دريايي در يك روز و به فاصله36 سال

    27 مه در سال 1905 ناوگان امپراتوري ژاپن در جنگ دريايي«تسوشيما» 33 ناوجنگي روسيه را غرق كرد و در همين روز در سال 1941«بيسمارك» معروفترين كشتي جنگي جهان متعلق به آلمان پس از غرق چند كشتي جنگي انگليسي در محاصره قرار گرفت و چون اسكورت نداشت خود را غرق كرد كه هنوز همچنان سالم در زير دريا باقي مانده است.






    سالروز درگذشت نهرو، مردي که مشوق دمکراسي پارلماني و سوسيال دمکراسي و برضد تعدّد فرزند بود


    nehru-Jawaharlal.jpg

    Jawaharlal Nehru
    جواهرلعل نهرو همرزم گاندي Jawaharlal Nehru و اولين نخست وزير هند مستقل، ستايشگر تاريخ ايرانيان كه همواره نگران صلح و امنيت و استقلال كشورهاي ضعيف بود و به ايجاد جامعه غير متعهد كمك بسيار كرد 27 مي 1964 در 74 سالگي ديده از جهان فروبست. وي 14 نوامبر 1889 در ايالت اوتارپرادش (شمال غربي هند) به دنيا آمده بود و از خاندان کشميري پانديت (برهمن) بود. به نوشته مورخان، اين خاندان کشمير را که اسلامي شده بود ترک کرد. برخلاف مناطق ديگر هند، کشميري ها داوطلبانه (و نه در نتيجه جنگ) به اسلام گرويدند زيراکه از فساد حکومتي به جان آمده بودند، و همين حرفي را مي زدند که مصري ها قرنها بعد و در ماه مي سال 2012 هنگام راي دادن به نامزد اخوان المسلمين بيان کرده و گفته بودند که از فساد اداري ـ اقتصادي خسته شده اند و به اسلاميون متوسل شده اند تا فساد از جامعه مصر رخت بر بندد و زدوده شود.
    nehrugandhi.jpg
    نهرو در کنار گاندي


    نهرو از زمان رهايي هند از سلطه انگلستان (سال 1947)، تا پايان عمر نخست وزير هند بود. بعدا دختر او «اينديرا» كه شوهر او يك پارسي به نام «فيروز گاندي» بود نخست وزير هند شد. بعدا هم نوه اش «راجيو». نهرو که در انگلستان تحصيل کرده بود و به دمکراسي پارلماني معتقد بود، نظام حکومتي هند را به صورت يک دمکراسي پارلماني درآورد. وي همچنين از هواداران Secularism و سوسيال دمکراسي نوع فابيانFabian بود (تبديل تدريجي و پارلماني نظام اجتماعي ـ اقتصادي به سوسياليستي، نه با انقلاب و جهش که تخريب ببار مي آورد) و مي گفت که تا عدالت اجتماعي ـ اقتصادي برقرار نشود بشر آسايش و آرامش نخواهد داشت. با اين تفکر، هند يک جامعه چپگرا بشمار مي آيد. نهرو تنها يک فرزند داشت و داشتن فرزندان متعدد در وضعيت امروز جهان را تشويق نمي کرد. نهرو در سراسر جهان علاقه مندان بسيار دارد و در نوامبر 1989 به مناسبت يکصدمين سال تولد او مراسم بزرگداشت برپاشد و در چند کشور ازجمله روسيه که نهرو با روس ها پيمان دوستي بسته بود تمبر پستي با تصوير وي به چاپ رسيد و توزيع شد.
    nehru-stamp.jpg
    تمبر پست بزرگداشت نهرو در روسيه







    خيانت به وطن

    برخي رسانه هاي چاپي در شماره هاي 27 مي 2003 خود گزارشهايي منتشر كرده بودند كه حاكي از تطميع پاره اي از افسران عراقي پيش از حمله نظامي آمريکا و متحدان بود، درست مشابه آن چه را كه در شهريور 1320 در ايران روي داد و چند افسر ارشد سربازان ارتش صدها هزار نفري منضبط و عميقا آموزش ديده ايران را مرخص كردند و کشورشان به دست چند هزار نظامي خسته و فرسوده روس و انگليسي افتاد.
    بررسي تاريخ نشان مي دهد كه بيشتر اين موارد (خيانت) در منطقه جغرافيايي مشرق زمين روي داده است، و برايش دليلي جز ضعف احساس وطندوستي، تعهد به تكليف و اخلاقيات نمي توان به دست داد.




    ضعف مديريت يا سوء نيت ملي؟! - افشاگري شگفتي آور يك ادميرال روس و تفسيرهايي که پيرامون آن شده بود

    گزارش 25 مي 2004 «نوايا گازتا» درباره افشاگري يك درياسالار روس از بي اعتنايي مقامات بالاي اين كشور به يك موضوع حساس دفاع ملي، در جهان با شگفتي خاص تلقي شده و بيشتر رسانه ها به نقل اين افشاگري پرداخته و بر آن تفسير هاي متعدد نوشته بودند.
    ادميرال گنادي سوچكوف فرمانده ناوگان روسيه در درياي شمالي اين كشور ضمن اين افشاگري گفته بود: مهمترين اسلحه دفاعي ما كه قدرتمان فعلا متكي به آن است و همين قدرت هنوز باعث مراعات احوالمان از سوي ملل نيرومند مي شود، زيردريايي هاي «توفان كلاس» است كه با 27 هزار و پانصد تن وزن و هركدام داراي 20 موشك دورـ پرواز اتمي، بزرگترين زير دريايي هاي جهان و موثرترين سلاح استراتژيك بشمار مي روند. براي ساختن هريك از اين زيردريائي ها، شوروي سابق نزديك به صد ميليون دلار (به پول آن روز) از گلوي مردم بريد و هزينه كرد. ناوگان درياي شمال سه فروند از اين زيردريايي ها در اختيار دارد. دستگاه الكترونيك پرتاب هر موشك بايد دائما تبديل به احسن شود. اخيرا براي اين كار تقاضاي يك ميليون و يكصد هزار دلار اعتبار كردم. در عوض تامين اين اعتبار كوچك، درياسالار ولاديمير كورويدوف از جانب نيروي دريايي روسيه دستور داد كه اين زيرديايي هاي حياتي را از رده خارج و در گوشه اي پارك كنند كه نتيجه اش زنگ خوردن و اوراق شدن و محروم شدن روسيه از مهمترين ابزار دفاع از خود خواهد بود!.
    رسانه هايي كه اين واقعيت تلخ را تفسير كرده بودند نوشته بودند كه خواندن اين خبر آنها را نسبت به دورنگري و مهارت مديريت روسيه دچار ترديد كرده است. هيچ دولتي در جهان بحراني امروز از ابزارهاي دفاعي خود دست برنمي دارد مگر اين كه ماموريت خودكشي و تجزيه كشور را داشته باشد. اين درياسالار كه متهم به افشاء اسرار نظامي شده دست به عمل استثنايي زده و به خود جرات داده كه اين ضعف بزرگ مديريت را در روسيه فاش كند، ممكن است از اين قبيل اشتباهات زياد انجام شده باشد و دولت يك كشور فدرال كه به دلايل گذشته اش دشمنان بالقوه متعدد هم دارد نبايد چنين گاف كند، مگر اين كه تعمد دركار باشد.
    برخي از اين مفسران با توجه به اين افشاگري، به گزارشهاي مطبوعات غرب در مورد ظهور احتمالي و مجدد ناسيوناليسم روس (پس از دهها سال تفكر انترناسيوناليسم و غير وطني) ابراز ترديد كرده و نوشته بودند كه رسانه هاي غرب به دلايلي!، تجديد حيات وطندوستي در روسيه را بزرگ كرده اند.
    يک مورخ سريلانکايي در اين زمينه چنين ابراز نظر کرده بود: افشاگري درياسالار «گنادي سوچكوف» فرمانده ناوگان شمالي روسيه اين ترديد را تقويت كرده است كه هنوز در اين كشور نيروها و عواملي هستند كه نمي گذارند روسها كمر راست كنند و وطندوستي و نگران ميهن بودن در روسيه پس از 13 سال (از زمان فروپاشي شوروي) هنوز آن طور كه رسانه هاي غرب از آن با آب و تاب سخن به ميان مي آورند از خواب 70 و چند ساله بيدار نشده و فرهنگ «هركس به فكر خويش بودن» كه نتيجه ماديگري است هنوز در اين جامعه ريشه هاي خود را حفظ كرده است!.






    ساختن زيردريايي براي مبارزه با تروريستها!

    رسانه هاي امريكا 25 مي 2004 مراسم به آب اندازي تازه ترين زير دريايي اين كشور را در بندر نيوپورت نيوز گزارش كرده بودند. يك دريادار آمريکايي در اين مراسم كه اظهاراتش از شبكه هاي تلويزيوني پخش شد گفته بود كه هدف از ساختن اين زير دريايي؛ مبارزه با تروريستها است و اين، وسيله خوبي براي اين مبارزه است!.
    يک روز پس از انتشار اظهارات اين درياسالار و برپايه اين اظهارات، كاريكاتوري در مطبوعات آمريکا چاپ شده بود كه زيرنويس آن از اين قرار بود: زير دريايي اتمي موشك انداز براي مبارزه با تروريستها!.









    برخي ديگر از رويدادهاي 27 مي


    • 1972: ميان آمريكا و شوروي قرارداد محدود كردن توليد موشكهاي باليستيك امضاء شد.


    • 1986: 1986شكل و رنگهاي پرچم اروپاي واحد به تصويب نمايندگان اين جامعه رسيد.
     

    ...zαнrα...*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/16
    ارسالی ها
    3,488
    امتیاز واکنش
    30,283
    امتیاز
    913
    محل سکونت
    تبــــ❤️ـــریز
    ايران

    پايان جنگ ايران و «ليدي» - ماجراي خورشيد گرفتگي - انتقال کُردها به عراق و ترکيه

    خورشيد گرفتگي 28 ماه مي سال 585 پيش از ميلاد باعث شد که جنگ طولاني ايران و کشور ليدي (قسمتي از آناتولي مرکزي و غربي تا اژه و مديترانه به پايتخي سارد = سارت) پايان يابد و يک ماه بعد به فيصله اختلافات بيانجامد. طالس دانشمند يونان قديم وقوع اين خورشيد گرفتگي را پيش بيني و تاريخ دقيق آن را به دست داده بود که يک ماه پيش از رويداد به اطلاع پادشاه ليدي رسيده و وي بر پايه اين پيش بيني به ايرانيان اخطار کرده بود که ادامه جنگ باعث خشم خدايان خواهد شد و انسان را از نور خورشيد محروم خواهند کرد.

    توضيح مولف سايت:

    - يك خواننده اين سايت در ماه مي 2005 سئوال كرده است كه براي خسوف سال 585 پيش از ميلاد كه منجر به آتش بس جنگ ايران و ليدي شد، سه «ماه» مختلف به دست داده شده است: 28 آوريل، 28 يا 29 مي، و 29 ژوئن سال 585 پيش از ميلاد، كدام «ماه» درست است؟.
    پاسخ مولف: هوخشترا (هوخشتره)، شاه وقت ايران غربي كه پايتختش شهر همدان بود، پس از متحد شدن با «نبوپولاسر» رئيس كشور بابل و انهدام آشوريان به پايتختي نينوا (نينوه) درصدد جنگ با كشور ليدي (قسمتي از آناتولي به پايتختي شهر سارد) برآمد. اختلافات مرزي باعث اين جنگ شده بود. ميدان اين جنگ طولاني ساحل رودخانه «هاليس» بود.
    «طالس» دانشمند يوناني از مردم «ميلتوس» كه سرزمين او به تصرف «الياتس» پادشاه وقت ليدي آمده بود طبق محاسبات خود پيش بيني کرده بود که در فلان روز ( پس از تطبيق تقويم ها: 28 ماه مي سال 585 پيش از ميلاد) خورشيد خواهد گرفت و جهان تاريک خواهد شد. پادشاه ليدي که بعدا ميلتوس را متصرف شده بود 28 اپريل (يک ماه پيش از وقوع) توسط ميلتوسي هاي دربار خود از اين پيش بيني آگاه شده بود كه 30 روز بعد خورشيد گرفتگي روي خواهد داد. اين پادشاه براي ترسانيدن ايرانيان از خشم خدايان و پايان دادن به جنگ و بازگشت، به آنها اخطار کرده بود که اگر جنگ را ادامه دهند، خدايان 30 روز بعد خورشيد را تاريک خواهند کرد که ايرانيان آن را تا روز وقوع باور نکردند و جدي نگرفتند. ايرانيان يکتاپرست بودند و به خايان متعدد اعتقاد نداشتند
    اين خورشيد گرفتگي روز 28 و طبق برخي نوشته ها روز 29 ماه مي اتفاق افتاد و ايرانيان كه درستي ادعاي «الياتس (در حقيقت پيش بيني طالس كه نخستين پيش بيني علمي و درست از اين دست در طول تاريخ بود)» را ديدند دست از جنگ كشيدند و به مذاكره نشستند تا خطوط مرزي را از طريق مسالمت آميز تعيين كنند.
    اين مذاكرات يك ماه طول كشيد و قرارداد صلح 29 ژوئن امضا شد و مسير رودخانه «هاليس» مرز دو كشور قرار گرفت.
    اين تاريخها را مورخين پس از تطبيق تقويم ها به دست آورده اند و برخي از آنها يك روز باهم اختلاف دارند.
    مورخان مرگ هوخشترا را هم در سال 585 پيش از ميلاد نوشته اند. وي پس از انهدام آشوريان بين النهرين ( مزوپوتاميا ـ قسمتي از عراق امروز)، شماري از اتباع خود (ايرانيان از طايفه ماد) را به شمال عراق امروز كوچ داد و برجاي آنها نشانيد كه به آشوريان مجال احياء امپراتوري خود را ندهند و كردهاي عراقي فرزند زادگان همان مهاجران ايراني 26 سده پيش هستند كه ريشه زبان، نام ها و فرهنگشان را حفظ كرده اند. آشوريان همنژاد عرب و اسرائيليان بوده اند. هوخشترا پس از توسعه مرز خود تا رودخانه هاليس، همان سياست را تكرار كرد و شمار زيادي از اتباع ايران را از داخل كشور به آناتولي شرقي و جنوبي كوچانيد كه كردهاي تركيه امروز را تشكيل مي دهند و از آنان خواست كه با ارمنيان منطقه (ساكنان شرق آسياي صغير ـ آناتولي شرقي) كه با طوايف ايراني از يك ريشه و نژاد هستند روابط دوستانه داشته باشند.

    افتادن سیرانائیکا (لیبی شمال شرقی) به دست ایرانِ دورانِ هخامنشیان ـ نگاهی کوتاه به گذشته لیبی

    یک ستون از سپاه اعزامی ایران که برای رسیدن به مناطق یونانی نشین ساحل جنوبی مدیترانه (لیبی کنونی) مسیر شمالی تری را در پیش گرفته بود در ماه می سال 524 پیش از میلاد تصرف ناحیه سیرانائیکا Cyrenaica (لیبی شمال شرقی و امروزه شامل شهرهای متعدد ازجمله بنغازی، المرج، البیضاء، اجدابیا، طُبرُق و درنه) را تکمیل کرد. ستون دیگر این سپاه که راه کوتاهتر صحرارا در پیش گرفته بود در واحه سیوا (سیوأه = سیوه) گرفتار توفان شن شد و از میان رفت. کمبوجیا (کامبوزیا ـ کامبیز) شاه وقت ایران که مصر را تصرف و در جنوب این کشور اقامت داشت این سپاه را مامور تصرف شمال غربی کرده بود. در جریان تصرف سیرانائیکا؛ مناطق پنتاپولیسPentapolis (سیرنCyrene = برقه)، Euresperides (بنغازی)، بالاگرائه Balagrae (البیضاء)، آپولونیا Apollonia، توکرا = توکره (aucheira – Tocra) و هرتا بر قلمرو ایران افزوده شدند. یک یکان از این ستون در جهت جنوب (صحرای لیبی) تا آمونیوم (Ammoniumشهری به نام خدای آمون ـ خدای ماه) پیش رفت و این ناحیه را متصرف شد و قوم لیبو Libu تابعیت ایران را پذیرفت.
    دیدار ناوگان ایران از بنادر سیرانائیکا [طُبرق و بنغازی امروز] در سال 339 پیش از میلاد [دوران پادشاهی اردشیر سوم ـ شاه هخامنشی ایران] ثابت می کند که این مناطق هنوز در کنترل ایران بودند. اردشیر سوم در همین سال دستور حمله دیگری به یونان را صادرکرده بود. بنادر صور (تور)، صیدا (سیدون) و جزیره قبرس (کوپروس Kypros= Kuppros =Cyprus) پايگاههای دریایی ایران در مدیترانه بودند. به علاوه، کشتی های ایران می توانستند از خلیج فارس به مدیترانه، از طریق آبراه دریای سرخ ـ رود نیل نیروی مسلح منتقل کنند. این آبراه به تصمیم داریوش بزرگ ساخته شده بود.
    طبق نوشته های هرودوتوس (هِرودوت) ـ مورخ یونانی و محاسبات تقویمی، در سال 515 پیش از میلاد در Euresperides (بنغازی امروز) یک شورش داخلی برضد دولت هخامنشی ایران روی داد که نیروهای ایرانی اعزامی از مصر آن را فرو نشاندند و درپی آن دولت ایران خودمختاری مشروط بیشتری به اتباع لیبیایی خود داد.
    دولت هخامنشیان در تقسیمات کشوری خود، مناطق متصرفی شمال شرقی لیبی را بر مصر اضافه کرده و یک ساتراپی (استان = ایالت) ایران قرارداده بود. این تقسیمبندی (ضمیمه بودن شمال شرقی و شرق لیبی به مصر) در دوران اسکندریان و تا زمان تکمیل سلطه رومیان بر مصر (نیمه قرن یکم پیش از میلاد) به همان ترتیب ادامه داشت. حکومت اسلامی از نیمه قرن هفتم میلادی و همزمان با تکمیل سلطه بر ایران، شمال آفریقا را هم متصرف شد. مصر و لیبی در 1517 به تصرف امپراتوری عثمانی درآمد و ایتالیای یکپارچه شده که خودرا جانشین امپراتوری روم می دانست در سال 1911 عثمانی را شکست داد و لیبی را متصرف شد و لیبی تا سال 1942 در کنترل ایتالیا بود که در این سال انگلستان که از دیرزمان چشم به لیبی داشت آن را متصرف شد و در سال 1951 [به دلایلی] آن را به یک شیخ دست نشانده به نام اِدریس سِنوسی داد که سلطنت این سلطان در یکم سپتامبر 1969 با کودتای معمّر قذّافی و نظامیان همدست او برانداخته شد. قذّافی پایگاه هوایی آمریکا در لیبی را برچید و دوران طولانی دشمنی دو دولت آغاز شد. دوستی قذافی با مسکو و شروع به فراهم آوردن ابزار و مواد ساخت سلاحهای اتمی ـ شیمیایی بر این خصومت افزود. پس از فروپاشی شوروی، قذافی از منتقدان علنی «بی خاصیت شدن اتحادیه عرب» دفعتا خودرا تنها دید و لذا به غرب نزدیک شد و تجهیزات و مواد اولیه ساخت اسلحه اتمی ـ شیمیایی را که تهیه کرده بود به آمریکا فرستاد، پول اضافی لیبی (32 میلیارد دلار) را در آمریکا سپرده کرد و در عوض، این دولت هم لیبی را از فهرست کشورهای حامی تروریسم حذف کرد. ولی، پس از آغاز اعتراضات خیابانی اوایل سال 2011 در سیرانائیکا [که ریشه آنها هنوز روشن نیست] ورق برگشت خورد و سه دولت بزرگ سازمان نظامی اتلانتیک شمالی (ناتو ـ تنها اتحادیه نظامی جهان که دشمن بالفعل هم ندارد!) برای برکنارکردن رژیم قذافی بپاخاستند؛ لندن و پاریس پیشنهاد حمایت نظامی از غیرنظامیان (!) لیبی را به شورای امنیت دادند که به نام قطعنامه 1973 تصویب شد که با تحریف عبارات آن تاکنون سوء استفاده های متعدد بعمل آمده [شهر تریپولی = طرابلس و مناطق مسکونی دیگر بمباران شده، شماری غیرنظامی از جمله یکی از پسران قذافی کشته شده و ... که نقض غرض از قطعنامه اند]. سران سه دولت (آمریکا، انگلستان و فرانسه) ضمن سخنانی علنا و رسما خواستار کنار رفتن قذافی شده اند. [که بسیاری از اندیشمندان و مفسران، این اقدام را مغایر اصول دمکراسی و حاکمیّت ملی خوانده اند]. انتقاد توده ها از چین و روسیه است که این قطعنامه مغایر منشور ملل و اصول دمکراسی و حاکمیت ملّی را «وتو» نکرده بودند. وضعیت لیبی یک بار دیگر این فرضیه را ثابت کرد که برغم نطق و مصاحبه، مقام های انتصابی و انتخابی (در 192 کشور جمعا 150 هزار نفر) عملا (در باطن) با هم متحدند تا به آقایی بر هفت میلیارد نفوس کره زمین ادامه دهند. با حذف قذافی، تنها پنج ـ شش کشور نه چندان بزرگ باقی خواهند ماند که مقامهای آنها خارج از این اتحاد باطنی (نه رسمی و علنی) هستند؛ ونزوئلا، بولیوی، کوبا و ....






    ابتكار نظامي اشكانيان

    مؤلفان تاريخ هاي نظامي «ماه مي سال 235 پيش از ميلاد» را زمان آغاز تاكتيك نظامي تازه اي نوشته اند كه ارتش دولت نوپاي اشكاني ايران آن را بر ضد سلوكي ها (جانشينان اسكندر مقدوني) بكار گرفت. از اين تاكتيك قرنها استفاده شد. برپايه اين تاكتيك، دسته هاي سوار سبك اسلحه، نيروي دشمن را با جنگ و گريز به ميداني كه از پيش تعيين شده بود و واحدهاي اصلي ارتش ايران در آنجا کمين کرده و آماده جنگ بودند مي كشاندند و به دست آنان مي سپردند تا درهم بكوبند. اين تاكتيك در نخستين آزمايش پيروز شد و تيرداد، شاه وقت تا پايان مي اين سال بر سلوكي ها غالب آمد.







    پيشنهاد بركناري اردوان چهارم به سناي ايران

    به نوشته مورخان رومي، بركناري اردوان چهارم در جلسه 28 مي سال 81 ميلادي مهستان (سناي ايران) از سوي تني چند از بزرگان كشور پيشنهاد شد. بحث درباره اين پيشنهاد مدتها طول کشيد و بالاخره به راي گيري گذاشته شد و مهستان راي به بركناري اردوان چهارم از شاهي ايران داد.
    در زمان اشكانيان انتخاب و بركناري شاه از اختيارات مهستان بود كه اردشير بنيادگذار دودمان ساساني اين قاعده را موقوف ساخت.






    خط تلگراف برلين ـ تهران

    كمپاني آلماني زيمنس 28 مي 1868 اعلام كرد که كار كشيدن خط تلگرافي را كه از برلين آغاز مي شود تا تهران ادامه خواهد داد. اين خط قرار بود از خاک امپراتوري روسيه (روسيه و قفقاز) بگذرد، و از طريق تبريز به تهران برسد. در آن زمان لهستان نيز در قلمرو روسيه قرارداشت.

    تصويب خيانت ـ تمديد قرارداد انحصار نفت تنها با هشت راي مخالف و يا ممتنع!

    هفتم خرداد 1312 (28 مي 1933) مجلس (پارلمان ايران) تنها با هشت راي مخالف و ممتنع پيشنهاد تمديد قرارداد نفت را كه امتياز آن در انحصار انگلستان (بي پي) بود تصويب كرد و به اين ترتيب، اين قرارداد استعماري براي 60 سال ديگر اعتبار يافت. هجده سال بعد در همين روز (7 خرداد 1330) به مناسبت سالروز تصويب اين قرارداد، ايران شاهد بزرگترين تظاهرات تاريخ خود تا آن زمان بود و تظاهركنندگان در قطعنامه خود ضمن محكوم كردن اين اقدام مجلس خواستار محاكمه و مصادره اموال آن دسته از نمايندگان ــ چه مرده و چه زنده ــ شده بودند كه به اين قرارداد در سال 1312 راي موافق داده بودند. مردم شعار مي دادند: سالروز «تصويب خيانت».
    ملت ايران در سال 1329 اين قرارداد را لغو کرد که ديديم پس از براندازي 28 امرداد 1332 مارا مجبور به پرداخت غرامتي سنگين کردند و نفت را هم عملا به کنسرسيومي از کمپاني هاي بلوک غرب دادند و آمريکا نيز در آن صاحب سهم شد.






    دكتر مصدق به رغم ترديد به بي طرف بودن دادگاه جهاني، براي دفاع از ايران عازم لاهه شد


    mosaddegh2.jpg

    M. Mosaddegh
    در اين روز در سال 1331 دكتر محمد مصدق نخست وزير وقت عازم لاهه شد تا از حقانيت ايران در ملي كردن نفت خود دفاع كند. دكتر مصدق كه استاد حقوق در دانشگاه بود قبلا رسيدگي دادگاه لاهه به شكايت انگلستان از ايران را مغاير حاكميت ملي يك كشور مستقل عضو سازمان ملل و خارج از تکاليف اين دادگاه خوانده بود، ولي گفته بود كه به لاهه خواهد رفت تا صداي ايران را كه قريب يك قرن و نيم تحت نفوذ و سلطه اجانب و بويژه دولت لندن بوده به گوش جهانيان برساند و تاكيد كرده بود كه دفاع او در لاهه در عين حال دفاع از كشورهاي تضعيف شده و استعمارزده در برابر قدرتهاي جهاني خواهد بود.
    اظهارات آن روز دكتر مصدق در رسانه هاي جهان به اين گونه تفسير شده بود كه رئيس دولت ايران ترديد دارد که دادگاه بين المللي لاهه، بي طرف و خارج از نفوذ قدرت هاي جهاني باشد. به علاوه، مصدق مي خواهد که ايران که بيش از هزار سال يک ابرقدرت بود بارديگر مطرح باشد و جهانيان بدانند که اين کشور همان امپراتوري پارسي است که در قرن 19، دو قدرت استعماري وقت ـانگلستان و روسيه ـ آن را تجزيه و کوچک کردند.





    سردبیر روزنامه اطلاعات که عکس مصدق را چاپ نکرده بود برکنار شد

    پس از هفت سال (از زمان محاکمه و اعلام محکومیت در دادگاه نظامی)، یکشنبه 31 اردیبهشت 1340 روزنامه های تهران فرصت یافته بودند که عکس محمد مصدق را در صفحات اول خود چاپ کنند. روزنامه اطلاعات چاپ نکرده بود که فروش آن پایین آمد و در آن روز بیش از 11 هزار نسخه برگشتی داشت.
    اعتراض مخاطبان ادامه یافت و سناتور عباس مسعودی ناشر روزنامه مجبور شد که سردبیر اجرایی را به کار دیگری بگمارد [مؤدبانه برکنار کند] و یک کمونیست را که قبلا سردبیر روزنامه جوانان حزب توده و پس از آن، در میز بین الملل روزنامه اطلاعات مترجم خبر بود سردبیر اجرایی کند. کوتاهی چاپ نکردن عکس به رغم انتشار خبر آن به گردن سردبیر وقت افتاده بود و ناشر (مدیر) روزنامه برائت جسته بود. خبر، مربوط به نظرات مصدق درباره انتخابات و نقص های قانون انتخابات ایران بود که وی از سال 1312، انتقاد از آن سیستم را آغاز کرده بود.
    نخست وزیری علی امینی که رادیو مسکو اورا «جان اف. کندیِ ایران» می خواند و لغو سانسور مطبوعات از سوی او، امکان چاپ شدن عکس و نظرات مصدق را به دست داده بود. مطبوعات ایران از چاپ کردن عکس مصدق، پس از محاکمه او و محکوم شدن به 3 سال زندان ـ چند ماه پس از کودتا ـ منع شده بودند.
    می دانیم که تیراژ روزنامه همشهری (در زمان مدیریت غلامحسین کرباسچی و سردبیری محمد عطریانفر) با چاپ عکس مصدق در صفحه ششم شماره 29 اَمُرداد 1372 این روزنامه دفعتا بالا رفت و دیگر پایین نیامد و یک سال بعد، روزنامه ایران به ابتکار مؤسس و مدیر وقت آن ـ دکتر فریدون وردی نژاد عکس مصدق را به مناسبتی [درگذشت نوه اش] در صفحه اول خود چاپ کرد و آن روز چندبار تجدید چاپ شد. این دو نمونه، محبوبیت مصدق در میان ایرانیان را نشان می دهد.

    روزي که برژنف وعده حمايت نظامي از ايران داد


    brezhnev-hat.jpg

    برژنف
    28 مي 1979 لئونيد برژنف رهبر وقت شوروي در مسكو اعلام كرد كه از ايران ضد امپرياليست، در قبال هرگونه تعـ*رض غرب، حمايت بي چون و چرا خواهد كرد و پشتيبان حاكميت و استقلال و آزادي ايران خواهد بود. برژنف اين مطلب را يكصد و ده روز پس از پيروزي انقلاب و در زمان دولت موقت (مهدي بازرگان) كه چپها ازجمله حزب توده آزادي عمل داشتند بيان داشته بود. حزب توده که عوامل آن عملا بر روزنامه ها استيلا داشتند هوادار دولت مسکو بود. در پي پيروزي انقلاب تا چندين روز راديو تلويزيون ايران توسط کمونيستها اداره مي شد. دولت مهدي بازرگان بود که قرارداد سال 1921 تهران ـ مسکو را يکجانبه لغو کرد. اين قرارداد دولت مسکو مجاز کرده بود که در صورت ورود نيروي نظامي خارجي به قلمرو ايران، اقدام متقابل کند. همين اقدام دولت بازرگان، پرسش هاي متعدد به ميان آورده است.
    حمايت برژنف هنگامي اعلام شد که گزارش شده بود چند كشتي نظامي آمريکا، انگلستان و استراليا وارد خليج فارس شده اند.





    مجلس شوراي اسلامي بر جاي شوراي انقلاب نشست ـ قضاوت تاريخ درباره يك پارلمان

    مجلس شوراي اسلامي که ششم خرداد 1359 جلسه افتتاحيه داشت، پس از بررسي و تصويب اعتبارنامه ها که چندان آرام نبود و انتخاب هيات رئيسه، بر جاي شوراي انقلاب نشست و در محل سناي پيشين كار قانونگزاري را آغاز كرد که چندین سال بعد به ساختمان بهارستان منتقل شد. مجلس شوراي اسلامي ششم خرداد 1392 سي وسه ساله شده بود. داوطلبان عضویت در این مجلس باید در شورای نگهبان تایید صلاحیت شوند تا نامزد انتخابات گردند.
    قضاوت تاريخ درباره يك پارلمان برپايه جامعيت و به دور از تبعيض بودن قوانيني است كه به تصويب مي رساند و نيز نظارت دائمي بر اجرا و رعايت كامل آنها و امور اجرایی و نیز رسيدگي به شكايات مردم و اعلام نتايج اين رسيدگي در رسانه هاي همگاني است. به پاره اي از مصوبات گذشته اين مجلس مي توان ايراد وارد آورد از جمله قانون مطبوعات مصوب سال 1364 و قانون انطباق مَهر زوجه ها با نرخ تورم كه ساير بدهي هاي اشخاص در آن منظور نشده است. شوراي انقلاب در عمر خود قوانين مهم و جالبي به تصويب رساند از جمله قانون اراضي مَوات كه صاحبان يك خانه و يك آپارتمان را از دريافت پروانه ساختمان براي زمين ديگر ممنوع مي ساخت و در قانون مطبوعات مصوب خود تصريح كرده بود كه اگر هيات نظارت ظرف سه ماه به تقاضاهاي وارده ترتيب اثر ندهد متقاضي مي تواند به دادگاه دادخواست دهد و حكم دادگاه قطعي است.
    0528majles.jpg
    مجلس شوراي اسلامي در كاخ سناي سابق آغاز بكار كرده بود


    اخطار ايران به دولتهاي عربي منطقه خليج فارس در مي 1984 ـ رشته اي که سر دراز دارد

    28 مي 1984 (1363هجري و در آن سال مصادف با هفتم خرداد) و در جريان جنگ عراق با ايران، دولت ايران به كشورهاي عربي منطقه خليج فارس اخطار كرد كه خودرا از اين جنگ دور نگهدارند و گرنه بايد منتظر عواقب مداخله خود باشند.
    در طول جنگ عراق با ايران، كشورهاي عربي منطقه خليج فارس شوراي همكاري تاسيس کردند و با اينکه عراق عضو اين شورا نبود كمكهاي همه جانبه به اين دولت مي دادند و كويت با حركت دادن كشتي هاي نفتكش خود با پرچم آمريكا، زير پاي اين دولت را در خليج فارس محكم كرد. شوراي همکاري کشورهاي عربي منطقه خليج فارس (GCC) بيست و پنجم مي 1981 در شهر رياض ايجاد شده است.
    «تاريخ» نشان داد که همان کمکهاي عرب هاي منطقه خليج فارس به عراق در جريان جنگ خود با ايران، بعدا سبب نفاق طرفين و تصرف کويت از سوي عراق شد، آمريکا مداخله کرد عراق را از کويت بيرون راند، عراق تحريم بين المللي و تضعيف شد و در سال 2003 به تصرف آمريکا درآمد، آمريکا در منطقه فرماندهي نظامي داير کرد و ... ـ رشته اي که سر دراز دارد.
    gcc-heads.jpg
    سران شوراي خليج فارس در يک گردهمايي در سال 2012 که «ضد ايراني» تفسير شده بود







    سالروز درگذشت دکتر مهدی آذر از ملیّون نامدار وطن و همرزم مصدق


    azar-mehdi-bio.jpg

    دکتر مهدي آذر
    دکتر مهدی آذر ملی گرای برجسته قرن 20 ایران هفتم خرداد 1373 (28 ماه مي 1994) در خانه پسرش دکتر هرمز آذر در آمریکا درگذشت. وی که 94 سال عمر کرد در کابینه دکتر مصدق وزیر فرهنگ بود. دکتر آذر که از نخستین دسته محصلان اعزامی به فرنگ است در اروپا (فرانسه و انگلستان) درس پزشکی خواند و طرح ادغام وزارت بهداری، سازمانهای بهداشتی و دانشکده های پزشکی و پرستاری از اوست که پس از انقلاب به اجرا درآمده است.
    دکتر آذر پس از شهریور 1320 و احساس وزش باد تغییر به موسسان حزب ایران که عمدتا محصلان اعزامی سابق بودند پیوست و پروانه روزنامه این حزب به نام او صادر شد. این حزب سپس ضمن اتئلاف با احزاب دیگر جبهه ملی ایران را بوجود آورو و پرچم ملی کردن صنعت نفت و استعمار زدایی از وطن را بر دوش کشید. دکتر آذر نخستین روشنفکری بود که برنامه های دروس متوسطه ایران را کهنه و استعماری اعلام کرد.
    وی در کابینه دکتر مصدق که بیشتر دوستان او و محصلان دور اول اعزام به فرنگ (سال 1307 = 1928)در آنجا بودند وزیر فرهنگ شد و اقدامات اصلاحی متعدد کرد که هنوز به نام او خوانده می شوند (این برنامه در جای خود در این سایت ـ تاریخ ایرانیان آنلاین آمده اند).
    پس از براندازی 28 امردادماه 1332، دکتر آذر بمانند سایر همکاران مصدق تحت تعقیب قضایی قرار گرفت و گرفتار تضییقات متعدد یود.
    در سال 1357 (1978) که باد تغییر دوباره وزیدن گرفت همکاران سابق، ملیّون و مصدقی ها دوباره جمع شدند و جبهه ملی را فعال ساختند و مورد توجه قرار گرفتند بگونه ای که که تشکیل دولت موقت پس از انقلاب (دولت مهدی بازرگان که خود از نخستین محصلان اعزامی و بعد همکار مصدق بود) به جبهه ملی و ملّیون سپرده شد. دکتر آذر نیز برغم کهولت فعال بود که درگیری بعدی با ملیّون اورا آزرده ساخت و چون از وضعیت مزاجی مناسبی برخوردار نبود؛ اقامت در خانه پسر را بر ادامه فعالیت سیـاس*ـی ترجیح و به آمریکا رفت و 12 سال آخر عمر را در آنجا بسر برد.
    کار مبارزه و سیاست در خانواده دکتر آذر سابقه ای طولانی دارد. پدر بزرگ او «حاج علی آقا تبریزی» وکیل ادوار نخست مجلس از مشهد پس از استقرار در مجلس طرح حذف پرداخت دستمزد به روحانیانی را که وکیل مجلس می شدند پیش کشید و گفت که هرگونه پرداخت از بیت المال به یک روحانی خلاف موازین دینی است.
    دکتر هرمز آذر پسر دکتر مهدی آذر در اجرای برنامه کمک به میهن که میراث او از گذشتگان است هرسال به ایران می رود و در کنفرانس ها و سمینارهای پزشکی شرکت می کند و هر گونه معلومات تازه ای را که در طول یک سال کسب کرده ـ بدون چشمداشت ـ به هموطنان منتقل می سازد.
    خاطرات دوران فعالیت ها دکتر مهدی آذر هنوز تدوین و منتشر نشده است.
    فرودگاه مشهد و یا بازارچه و محل فروش عطر فرانسوی!

    در تابستان 1392 و پس از چند دهه، بار دگر گذار مؤلف این تاریخ آنلاین به فرودگاه مشهد افتاد. بمانند همان زمان، پُر از مسافر عرب، هزاره (افغان) و پاکستانی بود که به قصد زیارت آمده بودند و یا می رفتند. مؤلف تفاوت را در این دید که این بار فرودگاه عنوان «فرودگاه بین المللی مشهد» را داشت. تعجب مؤلف در این بود که فرودگاه سال 1392 مشهد شباهت به یک بازارچه داشت و پُر از فروشگاه ـ با تابلوهای تأمل برانگیز ازجمله تابلو «فروش عطر فرانسوی!». فرودگاه همچنین رستوان فَست فود داشت بمانند فَست فودهای آمریکا، از فراید چیکِن گرفته تا هَمبرگر. مؤلف از آنجا چند عکس گرفت تا در فرصت های به دست آمده درج کند و در تاریخ بماند و مورد قضاوت قرار گیرد، ازجمله عکس زیر:

    mashhad-airport-2.jpg








    انتخابات داخلی خرداد 1393 مجلس و فلسفه تاریخ

    هفته اول خردادماه 1393، در انتخابات داخلی مجلس شورای اسلامی، مهندس محمدرضا باهنر باردگر نایب رئیس مجلس شد و مقام خودرا حفظ کرد و همچنین در خردادماه 1394 در انتخابات داخلی مجلس. او سه دوره نایب رئیس مجلس بود و هفت دوره نماینده پارلمانی کرمان و یا تهران.
    و اما، فلسفه تاریخ که طبق فرضیه هِگِل بارها و بارها در ایران مصداق یافته و این بار درباره نایب رئیس مجلس؛ مهندس احمد رضوی ـ کرمانی ـ در دوران حکومت دکتر مصدق، نایب رئیس مجلس بود و در دوره های تقنینیه هفتم، هشتم و نهم مهندس محمدرضا باهنر ـ کرمانی ـ دارای همان مقام انتخابی شد. هر دو مهندس، هر دو کرمانی و هر دو فروتن، بی آلایش، راستگو، بی باک و صریح الهجه.
    مهندس محمدرضا باهنر متولّد کرمان در سال 1331 و دبیر کل جامعه مهندسان ایران است.
    razawi-bahonar.jpg
    مهندس احمد رضوی (کرمانی) ـ مهندس محمدرضا باهنر (کرمانی)





    در قلمرو دموکراسي

    اصل «توجيه دمكراسي»

    28 مي 1919 براصول دمکراسي، اصل ديگري زير عنوان «جاستيفي كيشن فور دمكراسي = توجيه دمكراسي» افزوده شد.
    استادان علم حكومت و انديشمندان علاقه مند به دمكراسي در گردهمايي ماه مي 1919 خود در پاريس، پس از بحث بسيار و شنيدن نظرات مختلف به اين نتيجه رسيدند كه «توجيه دمكراسي» قسمتي از دمكراسي است كه بنيادهاي دمكراتيك، نشريات عمومي و معلمان بايد اين رسالت را به انجام برسانند، زيراکه تا مردم روشن نشوند و ندانند كه دمكراسي چيست، چگونه بايد باشد، چه اهميتي برايشان دارد و به چه ترتيب بايد آن را تمرين كنند (نامزد مورد نظر را خود تعيين و بدون دخالت ديگران به او راي بدهند و ....) نمي توان كشوري را يك دمكراسي واقعي ناميد. اعلاميه 28 ماه مي 1919 اين گردهمايي كه نتيجه نخستين اجلاس آنان پس از جنگ جهاني اول بود بسيار طولاني و شامل تبيين و توجيه افكار فلاسفه اي چون ارسطو است.






    فیدل كاسترو و نطق بدون برنامه 150 دقيقه اي او در آرژانتين!


    fidel.jpg

    در حال سخنرانی برای دوستداران آرژانتینی
    پيش از بازنشسته شدن فيدل کاسترو، عادت بر اين شده بود كه سران تازه (منتخب) كشورهاي آمريكاي لاتين بدون حضور او كار خودرا آغاز نكنند و حضور كاسترو سبب مي شد كه توجه مردم کشور مربوط به جاي رئيس جمهوری تازهِ خود به او جلب شود.
    اين وضعيت در مراسم آغاز كار «نستور كرشنر» رئيس جمهوری چپگراي آرژانتين (در 25 ماه مي 2003) نيز مشاهده شد و استقبال از كاسترو به قدري زياد بود كه او مجبور شد در سرماي سخت از تالار مراسم بيرون آيد و 150 دقيقه براي صدها هزار تَن دوستداران خود نطق كند و بگويد كه كوبا بهترين نظام آموزش و پرورش و درمان عمومي و رايگان جهان را داراست و به جاي بمب به ساير كشورها دكتر و معلم مي فرستد. [آرژانتين در نيمكره جنوبي واقع است و در آنجا ماه مي از ماههاي فصل پاييز و چند هفته مانده به آغاز زمستان است.].
    فيدل کاسترو که در 90 سالگی در 25 نوامبر 2016 درگذشت پس از بازنشسته شدن به نوشتن مقاله و دادن نظر پيرامون مسائل روز سرگرم شده بود و سران دولت هاي چپگراي آمريکاي لاتين نيز براي گرفتن اندرز از او به ديدارش به هاوانا مي رفتند. مقاله هاي کاسترو پس از قرار گرفتن در وبسايت او و اِدیشن آنلاین روزنامه دولت کوبا، به زبانهاي مختلف ترجمه و در رسانه هاي سراسر جهان نقل و تفسير مي شد.
    fidel-chavez.jpg
    ديدار هوگو چاوس با فيدل کاسترو در هاوانا - سال 2012 - تبادل نظر خودماني. [هوگو چاوس 5 مارس 2013 از بيماري سرطان درگذشت و فیدل کاسترو در 25 نوامبر 2016]










    ساير ملل

    پايان دوره تاريخي قرون وسطا ـ سقوط قسطنطنيه، پايان اقتدار روميان ولي آغاز سلطه اروپاييان بر مشرق زمين


    fateh.jpg

    فاتح (سلطان محمد دوم)
    فردا، 29 مي، سالگرد ورود جهان به دوران «عهد جديد» و پايان دوران تاريخي« قرون وُسطا» است. 29 مي سال 1453 محمد دوم معروف به «فاتح» شهر قسطنطنيه (کنستانسینوپولیس = كنستانتينوپل Constantinople= شهر کنستانتین) را تصرف كرد، آن را اسلامبول ناميد و تاريخنگاران اين روز را پايان قرون وسطا قرارداده اند.
    کنستانتین یکم امپراتور روم دوم دسامبر سال 324 ميلادي در اردوي خود در كنار بُسفور Bosphorus تصميم گرفت كه شهر بيزانتيوم Byzantinum ــ مهاجر نشين قديمي يونان ــ را با ساختن بناهاي تازه تكميل كند و آن را پايتخت دوم امپراتوري قرار دهد كه به ايران نزديكتر باشد. کنستانتين گفته بود که مراقب حركات ايران بودن از آنجا آسانتر است و در صورت تصميم به مقابله نظامي، هزينه سنگين لشكركشي از راه دور را ندارد. نوسازی شهر بيزانتيوم در سال 330 ميلادي از هر لحاظ تکمیل و پس از انشعاب امپراتوری روم، پایتخت روم شرقی و از سال 1453 مقرّ حکومت عثمانی شد و تا سال 1918 به مدت 1588 سال از مهمترين مراكز تصميمگيري در جهان بود. از آنجاکه عثمانی ها خودرا جانشین خلفای اسلامی می خواندند، قرنها اسلامبول «دارالخلافه» خطاب می شد. یونانیان شهر بیزانتیوم را هفت قرن پیش از میلاد ساخته بودند. این شهر ناظر بر تنگه بسفور که اروپا را از آسیا جدا می کند بر روی هفت تپه بناشده است. تبدیل تلفظ از اسلامبول به استانبول پس از تغییر حروف ترکیه از عربی به لاتین رایج و عمومی شده است. دولت ترکیه در دهه 1920 به خارجیان تاکید کرد که استانبول را در مکاتبات خود كنستانتينوپل ننویسند که نامه های پستی با این نام توزیع نخواهند شد. این شهر در قرون وسطا یک بار به چنگ صلیبیون افتاده بود.
    محمد فاتح بر زبان فارسي مسلط بود و از همان زمان بسياري از واژه هاي فارسي وارد تركي عثماني شده است. در زمان او بسياري از مكاتبات به زبان فارسي صورت مي گرفت. با پايان يافتن قرون وسطا كه قرون ظلمت در اروپا هم خوانده شده است، قرون جديد آغاز شد كه عصر رنسانس (تجديد حيات علوم و ادبيات ـ فلسفه و هنر) و روشنگري است و انتشار كتابهايي كه دانشمندان بيزانتيوم (روم شرقي) در جريان محاصره قسطنطنيه با خود به ايتاليا بـرده بودند عامل عمده آغاز رنسانس شناخته شده است زيرا كه با ترجمه و انتشار اين تاليفات، اروپاييان با علوم، فلسفه، هنر و ادبيات يونان قديم، ايران و عرب آشنا شدند و به تحول ادامه دادند. همچنين با پيدايش يك قدرت بزرگ در خاور نزديك و قطع ارتباط زميني اروپايي ها با آسيا، تلاش براي يافتن راههاي دريايي آغاز شد كه نتيجه اش کلونياليسم (اصطلاحا استعمار) و سرآغاز بدي براي ساير قاره ها بود.
    ايران كشوري كوچك و نا آشنا نبود كه اروپاييان قرن 16 با فرستادن چند كشتي جنگي و شماري تفنگدار برآن مسلط شوند لذا در مورد ایران از راههاي ديپلماتيك وارد شدند و دولت صفويه را بر ضد عثماني برانگيختند و باعث تضعيف هر دو دولت شدند و چون نوبت به قاجاريه رسيد و متوجه ضعف هاي سران آن و بویژه فقر معلومات عمومی و ميهندوستي در ميان آنان و قحط الرجال شدند دامنه نفوذ خود را در ايران گسترش دادند كه نزديك بود در زمان نخست وزیری وثوق الدوله استقلال خود را هم از دست بدهد و ....
    فسادزدايي با اعدام


    0528morad.jpg

    مراد چهارم
    28 مي 1632 ميلادي، مراد چهارم سلطان وقت عثماني در جريان پاكسازي سازمانهاي عمومي اين كشور «رجب پاشا» وزير اعظم خودرا اعدام كرد و ظرف چند روز صدها مقام دولتي و كارمند را به جرم ارتشاء، سوء استفاده از مقام و منزلت، دزدي از اموال عمومي، سردوانيدن مردم، امروز و فردا کردن و... به چوبه دار سپرد.
    اين پاكسازي در پي اعتراض افسران ارتش عثماني به گسترش فساد اداري و بوروكراسي بد بود. افسران ارتش شعار مي دادند: جنگيدن و مردن ما ــ چاپيدن و خوش بودن ديواني ها (مقامات اداري).
    اقدام سلطان مراد چهارم در «تاريخ» فسادزدايي با اعدام عنوان نويسي شده است. روش سلطان مراد بعدا در چند کشور ديگر اقتباس و تکرار شده است.

    ارمنستان مستقل ــ نخستين كشور مسيحي جهان که هميشه دوست وفادار ايران بوده است

    ارمنستان ــ نخستين كشور مسيحي جهان ـ كشوري كه از عهد باستان همواره دوست باوفاي ايران بوده است ــ 28 مي 1919 در باقيمانده از سرزمين ارمنستان بزرگ اعلام استقلال كرد.
    ارمنيان ساكن آناتولياي شرقي قبل از اعلام استقلال، چند بار به دست عوامل دولت عثماني قتل عام شده و آواره و تبعيد گرديده بودند. ارمنيان با استفاده از فرصتي كه شكست نظامي عثماني در جريان جنگ جهاني اول و نيز از هم پاشيدگي امپراتوري روسيه برايشان فراهم ساخته بود در منطقه كوچكي از ارمنستان بزرگتر اعلام استقلال كردند. بسياري از ارمنيان بر اثر فشارهاي وارده، در دو دهه نخست قرن بيستم از سرزمين خود مهاجرت کرده و در کشورهاي ديگر بويزه ايالات متحده جوامع بزرگي به وجود آورده اند. ایروان و مناطق شمالی ارمنستان ـ سرزمینی که بيش از دو هزار سال از متحدين مشترک المنافع ايران بود در قرن نوزدهم و طبق قرارداد تحميلي ترکمن چاي، وابسته به روسيه شد که پس از فروپاشي شوروي بارديگر استقلال يافته است. رفت و آمد ايرانيان و ارمنيان به خاک يکديگر ويزاي ورود لازم ندارد.




    برخي ديگر از رويدادهاي 28 مي


    • 1588: اسپانيا با سيصد كشتي جنگي و 30 هزار تفنگدار عازم تصرف انگلستان شد. خروج اين نيرو از بندر ليسبون (در پرتغال) که در آن زمان در تصرف اسپانيا بود سه روز طول کشيد.


    • 1731: به دستور پاپ وقت، كتب مذهبي يهوديان را در قلمرو پاپها آتش زدند.


    • 1738: دكتر ژوزف گيوتين پزشك فرانسوي كه دستگاه اعدام بدون درد «گيوتين» را اختراع كرد به دنيا آمد.


    • 1754: در منطقه «فايت» پنسيلوانيا، ميان بوميان آمريكايي (سرخپوستان) و فرانسويان متحد آنان از يك طرف، و نيروهاي استعماري انگلستان و افراد مسلح مهاجر نشين هاي انگليسي از سوي ديگر جنگ بزرگي آغاز شد.


    • 1937: پل «گلدن گيت» كه بر روي گوشه اي از خليج سانفرانسيسكو كشيده شده است به روي ترافيك باز شد.


    • 1940: در جریان جنگ جهانی دوم، بلژیک تسلیم آلمان شد و به تصرف ارتش این دولت درآمد.


    • 1961: با انتشار مقاله «پتر بننسون» در روزنامه هاي مختلف تحت عنوان «زندانيان فراموش شده» زير بناي بنياد حقوق بشري امنستي اينترنشنال (عفو بين المللي) گذارده شد.


    • 1964: سازمان آزادی فلسطین (PLO) تاسیس شد.


    • 1981: هفتم خرداد 1360 آيت الله عظمی خميني باني جمهوري اسلامي ایران در مورد تجـ*ـاوز از حدود قانون به مسئولان چنين اخطار كرد: بترسيد از آن روز كه مردم بفهمند در باطن ذات شما چيست و يك انفجار حاصل شود. متن اين اخطار، همان وقت در روزنامه هاي تهران انتشار يافته بود. تیتر صفحه اول روزنامه اطلاعات در این روز:
      7khordad60.jpg




    • 1964: سازمان آزادي فلسطين (پي. ال. او) تاسيس شد.


    • 1964: جسد جواهر لعل نهرو نحست وزير متوفاي هند را به رسم هندوان سوزاندند. نهرو 27 ماه می 1964 فوت شده بود.


    • 1975: 15 کشور آفریقای غربی میان خود یک جامعه اقتصادی تشکیل دادند.


    • 1979: يونان به عضويت بازار مشترك اروپا (كه بعدا اتحاديه اروپا شد) درآمد.


    • 1987: یک جوان 19 ساله آلمانی به نام Mathias Rust که بتازگی پرواز با هواپیما را فراگرفته بود، با یک هواپیمای سبک، از فنلاند وارد آسمان شوروی شد و بدون اینکه ردیابی شود در میدان سرخ شهر مسکو فرود آمد. این کار او، ضعف سیستم دفاعی شوروی را که آن همه درباره اش تبلیغ و ادعا شده بود آشگار ساخت که از عوامل فروپاشی این جماهیریه بشمار آورده شده است. ماتیاس به اتهام ورود غیرقانونی به آسمان شوروی محاکمه و چندی بعد آزاد شد.
      mathias-rust-merged.jpg
      ماتیاس: امروز و آن روز


    • 1998: پاکستان بمب اتمی آزمایش کرد و وارد باشگاه اتمی ها شد.
     

    ...zαнrα...*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/16
    ارسالی ها
    3,488
    امتیاز واکنش
    30,283
    امتیاز
    913
    محل سکونت
    تبــــ❤️ـــریز
    ايران

    سالگرد درگذشت خواجه نصير توسي، و به اين مناسبت نگاهي به كارهاي او


    nasirtoosi.jpg

    تصوير خواجه نصيرالدين توسي
    «بسال ششصد و هفتاد و دو، به ذيحجه ـــ به روز هجدهم، اندرگذشت در بغداد»
    روز درگذشت خواجه نصيرالدين طوسي حكيم، رياضيدان، فضا شناس و اديب ايراني در شعري كه در بالا آمد و به تقويم قمري است مشخص شده است. وي براي انتقال مابقي كتب و ابزارهاي رصدكردن ستارگان به بغداد رفته بود كه در آنجا در 28 ماه مه سال 1273 ميلادي (مطابق سال 652 هجري خورشيدي) در 76 سالگي درگذشت.
    ابوجعفر نصيرالدين محمد (خواجه نصير الدين) در جهرود (استان قم) به دنيا آمده و در توس و نيشابور تحصيل كرده بود و سالها در آشيانه ها (دژهاي كوهستاني) اسماعيليه مي زيست. يكي از دلايل اقامت او در اين آشيانه ها به ويژه در ميمون دژ، مطالعه كتاب هاي موجود در اين دژها و استفاده از ابزارهاي رصد ستارگان بود. به علاوه، ناصرالدين عبدالرحيم ابي منصور رئيس وقت اسماعيليه در قهستان از او خواسته بود كه چند كتاب را از عربي به فارسي ترجمه كند. يكي از اين كتابها كه تاليف ابوعلي مسكويه بود «الطهاره» عنوان داشت كه خواجه نصير الدين آن را پس از ترجمه و تفسير و افزودن مطلب، به «اخلاق ناصري» تغيير عنوان داد. تاليفات ديگر او عبارتند از: اساس الاقتباس (در علم منطق)، معيار الاشعار (در عروض و قافيه)، اوصاف الاشراف (در تصّوف)، تحرير اقليدس (در هندسه) و ....
    ركن الدين خورشاه رئيس بعدي اسماعيليه پس از تسليم شدن به هلاگو خان، خواجه نصيرالدين را به اين ايلخان مغول معرفي كرد. خورشاه به اندرز خواجه، تسليم هلاگو شده بود تا خونريزي كمتري صورت گيرد و كتاب هاي موجود در دژها از ميان نرود. هلاگو خان كه همانند ساير سران مغول به مطالعه احوال ستارگان و نجوم علاقه داشت از خواجه خواست كه در مراغه، يك رصدخانه بسازد و آن را شخصا از محل درآمد اوقاف اداره كند كه اين رصدخانه به «زيج ايلخاني» معروف است. خواجه نصير 22 سال با مغولان همكاري داشت.
    در غرب، خواجه نصير را به دليل وسعت معلومات «استاد بشر» لقب داده اند.
    فساد دولتی نتیجه دلارهای نفتی ـ مهاجرت مقامات سابق، بستگان و وابستگان بزرگان ایران با این دلارها!

    27 ماه می 2008 و به مناسبت گذشت صد سال از رسيدن نخستين چاه در ايران به نفت (در منطقه مسجد سليمان)، مطالبی در مطبوعات اروپا و آمریکا انتشار یافته بود.
    ماحصل این مطالب این بود که اين چاه با رسيدن به نفت، دشواري هاي تازه اي هم براي ايرانيان به همراه آورد، ازجمله فساد دولتی و مبارزه پنهان و آشگار برای کسب مقام و قدرت و بعضا با هدف خوردن دلاری نفتی. بالا رفتن بهای نفت خام بویژه از نیمه دهه یکم قرن 21 درآمد ایران را سالانه به 70 تا صد میلیارد دلار رسانیده ولی این کشور که به نظر می رسد همچنان دچار ضعف مدیریت دولتی و بویژه در امور پول و تجارت است نتوانسته از این درآمد استفاده بهینه بَرَد. به رغم این درآمد، مهاجرت از ایران رو به گسترش بوده و بخش بزرگی از دلارهای نفتی ایران را این مهاجران و عمدتا مقامات سابق و بستگان و وابستگان بزرگان جمهوری اسلامی (مستقیم، و غیر مستقیم و از طریق دلالها) خارج ساخته اند. درآمد نفت، ویژه خواری (رانت) را در جمهوری اسلامی ایران رایج کرده و باعث تحـریـ*ک خصومت و کینه آنانکه به این پول و درآمد دسترسی ندارند شده است و این کینه و دشمنی میان مهاجران ایرانی در کشورهای دیگر هم دیده می شود و مهاجران بی بهره از آن دلارهای نفتی به خط و نشان کشیدن ادامه می دهند. پس از انقلاب، آمار خارج کنندگان ارز انتشار یافت و برایشان گرفتاری به وجود آورد و ....
    در برخی از این مطالب تاریخچه نفت و خوزستان و لشکرکشی پهلوی یکم و سقوط شیخ خزعل به میان آمده بود و نویسندگان مطالب نوشته بودند که هنوز تاریخنگاران این معمّا را حل نکرده اند که چه سیاست و عاملی باعث شد که دولت لندن به رضاشاه چراغ سبز دهد که برود به کار شیخ خزعل که انگلیسی ها اورا شیخ محمره و سرداراقدس خطاب می کردند پایان دهد. دولت ایران در آن زمان هنوز کاملا از مسائل داخلی ناشی از ضعف قاجاریه خارج نشده بود.






    انتقاد از عمل انگلیسی ها در برانداختن زبان فارسی از شبه قاره هند


    golpayegani-mohammadi.jpg

    حجت الاسلام محمدي گُلپايگاني
    تهران ـ 7 خرداد 1392 ـ خبرگزاری مهر: حجت الاسلام محمدی گلپایگانی رئیس دفتر رهبری جمهوری اسلامی ایران در نطقی در کنگره ملی صائب تبریزی و شعر اخلاقی که در تالار وحدت برگزار شده بود از عمل انگلیسی ها در براندازی زبان فارسی از شبه قاره (هندوستان) انتقاد شدید کرد.
    وی این عمل دولت لندن را جور و جفا به فارسی زبانان خواند و گفت که زبان شبه قاره هندوستان و دربار آن [امپراتور و ادارات دولتی هند پیش از سلطه انگلیسی ها] فارسی بود و به همین دلیل هم بود که بسیاری از شعرای ما عزم سفر به هندوستان می کردند؛ کلیم کاشانی، حزین لاهیجانی، طالب آملی و صائب تبریزی ـ همه اینها به هند سفر کرده بودند، به این خاطر که ایشان را در آنجا قدر می شناختند. در آن زمان این چنین قدرشناسی از شاعر و ادیب در کشور ما وجود نداشت.
    وی گفت: استعمار پیر [دولت لندن] آمد و پس از تصرف هندوستان دست به براندازی زبان فارسی در آن شبه قاره زد. با وجود این، چهره هایی همچون محمد اقبال لاهوری [متوفی در اپریل 1938] که اصلا ایران را ندیده بود به زبان فارسی یک دیوان شعر سرود.





    نتایج نظر سنجی خبرگزاری مهر درباره 8 نامزد انتخابات خرداد 1392 ریاست جمهور

    تهران ـ 7 خرداد 1392 ـ خبرگزاري مهر: در نظرسنجی که از سوی مرکز سنجش افکار خبرگزاری مهر درباره انتخابات دور دوازدهم ریاست جمهور صورت گرفته است [گرفته بود]، اقبال مردم به نامزدهای هشتگانه انتخابات چنین بود:
    محمد باقر قالیباف 35.8 درصد، سعید جلیلی 11.5 درصد، ولایتی 8.3 درصد، حداد عادل 6.9 درصد، محسن رضایی 6.5 درصد، عارف 3.3 درصد، حسن روحانی 2.5 درصد و محمد غرضی کمتر از یک درصد.
    خبرگزاری مهر روشن نساخته است [نساخته بود] که این نظر سنجی در چه روزی انجام شده بود. [ در آن زمان، گزارش های دیگر نیز حکایت از جلو بودن قالیباف با فاصله زیاد از نامزدان دیگر داشت.].
    mehr2.jpg
    تصويري که خبرگزاري مهر از نامزدان هشتگانه در وبسايت خود قرار داده بود



    mehr.jpg
    نمودار خبرگزاري مهر از نتيجه نظرسنجي خود







    طرح کمبودها، نارسایی ها، نقض حق، فساد دولتی و ... در کمپین های انتخاباتی از قرن نوزدهم و تازگی در ایران


    «کَمپین» انتخاباتی از دیرزمان سر ِ نخ به دست تاریخنگاران داده است تا قضایا ازجمله کمبودها، نارسایی ها، نقض حق، فساد و تباهی را دنبال و ریشه یابی کنند که تا ابدیّت برای یادآوری باقی بماند؛ عبرت آموز و پیشگیر از تکرار و نیز مدرک جرم و کیفرخواست برای قاضی دادگاه تاریخ باشد. این کمپین ها که از نیمه دوم قرن نوزدهم ـ از اروپا و آمریکا ـ آغاز شده است، در عین حال به صورت تریبون های آزاد برای طرح عیب ها و افشاء گری ها درآمده است. این افشاءگری ها در عین حال هشدار و اعلام خطر ِ خروج از راه و افتادن به بیراهه هستند. ژورنالیسم (روزنامه نگاری) است که زمینه تحقیق را برای هیستریوگرافی (تاریخ نویسی) آماده می کند. طبق اسناد تاريخ، کَمپین انتخاباتی و در نتیجه افشاء گری ها ریشه در دمکراسی آتن و روم باستان دارد. در عهد باستان، در شهر رُم حتی محلی برای ایراد نطق های عمومی و انتقاد و ... ساخته شده بود که بقایای این محل در این شهر نگهداری می شود.
    به نظر می رسد که این روش از بهار سال 1392 هجری (2013 میلادی) در جمهوری اسلامی ایران نیز به صورت عنصری تازه وارد کمپین انتخابات شده است.
    شورای نگهبان 12 نفره (شش فقیه و شش حقوق دان) از میان 686 داوطلب نامزدی انتخابات رئیس جمهور دوره دوازدهم، صلاحیت تنها هشت تَن از آنان را تایید کرد. انتخاب شش فقیه عضو شورای نگهبان برعهده رهبری جمهوری اسلامی است و انتخاب شش حقوق دان به پیشنهاد قوه قضائیه و رای قوه مقننه است.


    اینک به چند مورد از بیان ضعف ها در کَمپین بهار 1392 در جمهوری اسلامی اشاره می کنیم که توسط خبرگزاری های داخلی (مستقر در تهران) و آنلاین ها انتشار یافته است.


    اداره ایران با رَمل و اسطرلاب و عزل و نصب با خواب دیدن!
    کرج ـ 25 اردیبهشت 1392 ـ خبرگزاری فارس: روح‌الله احمدزاده‌ کرمانی از معاونان پیشین احمدی نژاد رئیس جمهور و استاندار اسبق فارس و از داوطلبان نامزدی انتخابات 24 خرداد 1392 رياست جمهور در یک جلسه پرسش و پاسخ دانشجویی به پرسش های متعدد دانشجویان پاسخ گفت و ازجمله اظهارداشت: از ابتدای انقلاب تا پایان کار دولت خاتمی، دویست نفر همه مسئولیت‌ها را به دست گرفته بودند که امروز هم همان‌ها دوباره آمده‌اند و می‌خواهند زمام امور کشور را به دست گیرند و فرق ایشان با گذشته تنها در این است که پیر شده‌اند. یکی از آنان آقایی است، امروز حدودا 80 ساله و با این سن و سال آمده و دوباره کاندیدای انتخابات ریاست جمهور شده است. یادشان رفته در گذشته (8 سال ریاست مجلس و 8 سال ریاست جمهور و پیش از این سمت ها؛ وزیر) چه کارهایی کردند!. امروز میانگین سنی کشور جوان است و حدود 35 سال. اما این آقایی که 45 سال از میانگین سنی کشور بزرگتر است، می‌خواهد در این سن دوباره رئیس‌ جمهور پولدارهای کشور باشد. در زمان حکومت او مردم از گرسنگی به کلیه ‌فروشی افتاده بودند، چرا زن و بچه‌‌های شما کلیه نمی‌فروشند؟. نمی‌دانم چرا او در دهه آخر عمر به فکر تشکیل دولت افتاده است. این، یک معمّا است. دولت نهم و دهم [دولت احمدی نژاد] هم اشکالات داشت . در دولت او، از مکتب ایران (ایرانیّت) داد سخن می دادند بدون اینکه از اوج تمدن ایران و ایرانی چیز زیادی بدانند. برای مثال: یک معاون رئیس‌جمهور رفت به ترکیه و در اینجا‌ در یک سخنرانی رسمی مولانا را فیلسوفِ تُرک! گفت. آیا مولانا یک خط شعر به زبان تُرکی دارد که این حرف را زده بود؟. مولانا در بلخ خراسان به دنیا آمده و بزرگ شده بود. تصور نمی کنند که دیگران همین اظهار معاون رئیس جمهور را سند می کنند برای مصادره مولانا؟‌.
    احمدزاده کرمانی که زمانی هم بر سازمان میراث فرهنگی ریاست می کرد همچنین گفت: در این دولت [دولت احمدی نژاد] برخی‌ها می‌خواستند با رمل و اسطرلاب کشوررا اداره ‌کنند که همین تفکر یک انحراف است. انحراف از همین نقطه آغاز می‌شود که برخی‌‌ها خواب ببینند و بعد بگویند که خواب‌ ما حُجّت است. بر فرض که خواب شما برای خودتان حُجّت باشد، برای من که نیست. چه کسی گفته است که با خواب و جادو می‌توان کشور را اداره کرد؟. این انحراف است. می گفتند که از آسمان برای ما خبر رسید ...!، حتی یک بار گفتند از آسمان خبر رسیده که فلان مسئول [مقام] از نوادگان قاتلان سیدالشهدا (ع) در کربلا بوده و بعد، آن مسئول را عزل کردند!. اداره کردن کشور به اینگونه؟!. درست نیست که این نظرات [پندار] در اداره کشور دخالت داده شود. دولت مجموعه‌ای است که باید با خَرَد جمعی مدیریت کند و عزل و نصب و تصمیم‌های کلان کشور منطقی و کارشناسانه باشد. [چند روز بعد، صلاحیت احمدزاده کرمانی از سوی شورای نگهبان رد شد. می دانیم که در قرن هفدهم با اعدام دو جادوگر در مهاجرنشین انگلیسی شمال شرق آمریکا ـ منطقه نیو اینگلند ـ به جادوگری در آمریکای شمالی برای همیشه پایان داده شد.].

    فساد، رشوه و تبعیض
    تهران ـ 4 خرداد 1392 ـ بازتاب آنلاین: محسن رضایی (فرمانده پیشین سپاه پاسداران، از فرماندهان نظامی در جنگ عراق با ایران و دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام) و یکی از نامزدهای هشتگانه ضمن مطالبی در شبکه اول تلویزیون دولتی (سیمای جمهوری اسلامی) گفت: "فساد، رشوه و تبعیض در اداره کشور از حد معمول خود‌ تجـ*ـاوز کرده است. در همه دنیا «درصدی» از فساد هست، ولی در ایران این مسائل تشدید شده ‌و در واقع این مسائل کارآمدی لازم را از اداره کشور گرفته است؛ مسأله دیگر، سقوط ارزش پول ملّی است. پول ملّی ما (ریال) در حال سقوط است و به نظر می رسند که می‌خواهند آن را ساقط کنند!.
    محسن رضایی که به نظر می رسید این مسائل را عمدتا نتیجه سوء مدیریت و ناکارآمدی در عرصه‌ی مدیریت اجرایی و اقتصادی جمهوری اسلامی ایران می پندارد مثالی آورد و گفت: پدر یک خانواده گفته است که پنج فرزندش بیکار هستند و فشار مادی برای او طاقت‌فرسا شده است و اگر این مشکلات حل نشود خودکشی خواهدکرد!.".
    رضایی نتیجه گیری کرد و گفت: "جمهوری اسلامی نیازمند یک تجدیدنظر اساسی در شیوه‌ی مدیریت اجرایی کشور است، ازجمله توجه واقعی به شایسته‌سالاری و قراردادن افراد در جای خود، برقراری نظم اداری و اقتصادی ـ حساب‌رسی و نظارت دقیق بر امور مالی و اقتصاد، تلاش برای ریشه‌کن ساختن فساد و رشوه خواری که به معضل بزرگی در سیستم اداری تبدیل شده است. باید از زیان های وارده از سوء مدیریت ها و ناکارآمدی ها عذرخواهی و جبران زیان شود.".

    مسائل کشور نتیجه سوء تدبیر و سوء مدیریت
    محمدباقر قالیباف (از فرماندهان نظامی در جنگ عراق با ایران، رئیس پیشین پلیس و شهردار تهران) و از نامزدان هشتگانه، در چند نطق مسائل ایران را نتیجه سوء تدبیرها، سوء مدیریت ها، ضعف تحلیل پیشامدها و فراموش کردن وعده های داده شده به مردم در سال انقلاب (سال 1357) و در نتیجه رواج فساد و سوء استفاده ها خوانده بود. وی در نطقی در گیلان خواستار اجرای اصل 30 قانون اساسی (رایگان و یکنواخت شدن تعلیمات عمومی) شده بود.
    قالیباف هفتم خرداد 1392 در سازمان رادیو تلویزیون دولتی گفت: "روند مدیریّتی در کشور نیازمند تحول اساسی و جدّی است و در ساختار مدیریت اجرایی (قوه مجریه) باید تغییر اساسی صورت گیرد تا بتوان از منابع کشور استفاده بهینه کرد. ما نباید مدیریت یکنواخت بسته و خسته داشته باشیم. دولتی مورد احترام خارجی است که در داخل، مردم از کار آن راضی و پشتیبان باشند. مدیریت اجرائی باید از آنان که کوهی از تجربه‌اند برای اعتلای کشور نهایت استفاده را ببرد. تثبیت بهای ارز و مهار تورّم پول از نخستین اقدامات باید باشد. اقتصاد باید از تصمیمات خلق‌الساعه رها شود. هزینه‌های تولید باید کاهش یابد و این به معنای کنترل قیمت‌هاست. نقدینگی در کشور باید مهار و کنترل شود. امروز متاسفانه نقدینگی از کنترل خارج شده و کاهش ارزش پول ملی، بورس‌بازی و ... نتیجه آن است. اقتصاد ما نباید آسیب‌پذیر و شکننده باشد. دولت نباید در همه امور اقتصادی دخالت کند بلکه باید اجازه دهد مردم هم بیایند. دولت باید کوچک و چابک شود. باید اکیدا از اتکای به نفت و وجود «رانت» در اقتصاد پرهیز شود. توجه به کشاورزی کشور باید در اولویت باشد. چرا واردات محصولات کشاورزی باید 60 درصد گران‌تر از تولیدات داخلی باشد. دولت اتومبیل هایی به مردم ما می دهد که در هر 100 کیلومتر 11 لیتر مصرف بنزین دارند، در حالی که در جهان امروز متوسط مصرف سوخت خودروها 5 تا 6 لیتر است، چرا؟. چرا باید ضعف تکنولوژی و مدیریت در صنعت ما وجود داشته باشد؟. قانون باید کامل و در همه جا رعایت شود، نه اینکه هرجا که دوست داشته باشیم به آن عمل کنیم و هرجا که دوست نداشته باشیم، نه. باید به حقوق ملت توجه کنیم. پیشرفت اجتماعی به موازات پیشرفت های اقتصادی و تکنولوژیک در اولویت باید باشد. دولت باید وسائل کار را آماده کند که از تمامی ظرفیت‌های طبیعی کشور استفاده شود. سیاست خارجی باید تامین کننده منافع و امنیت ملی باشد.".

    30 میلیارد پول نفت نزد چینی ها
    علی اکبر ولایتی، یکی دیگر از نامزدهای هشتگانه پنجم خرداد در یک گفت و گوی تلویزیونی سیاست خارجی دولت محمود احمدی‌نژاد را ناکارآمد خواند. وی گفت که به دلیل تحریم‌ها، ایران نمی تواند پول نفتی را که فروخته و آن را تحویل داده از خریدار بگیرد. برای مثال: 30 میلیارد دلار از پول‌ ایران نزد چینی‌هاست و همین حدود هم پیش هندی‌ها!. این مسائل باید قبلا پیش بینی می شد.


    در دنياي داستان نويسي

    زادروز شولوخوف نويسنده داستان «دن آرام»


    0529sholokhov.jpg

    شولوخوف
    «ميخائيل شولوخوف» از نويسندگان بزرگ روسيه و خالق دادستان حماسي «دن آرام» 24 ماه مه سال 1905 به دنياآمد. «دن آرام» یک داستان میهنی و محرّک احساسات ناسیونالیستی روسهاست. باوجود این، کمونیست های روسیه از آن براي حفظ تماميت قلمرو امپراتوري روسيه، و نيز ايستادگي در برابر تعرّض خارجي بهره برداري شايان كردندكه بوريس يلتسين در آخرين دهه قرن بيستم همه اين دستاوردهارا دفعتا برباد داد. داستان «دن آرام» در موارد متعدد احساسات وطندوستانه (ناسيوناليستي) روسها را برانگيخته است. داستان «دن آرام» شولوخوف كه در چهار جلد انتشار يافته شرح زندگاني قزاقها (کوزاک ها)را در جريان جنگ جهاني اول، انقلاب بلشويكي، و نيز جنگ داخلي روسيه را منعكس مي كند. (کوزاک ها، نه مردم کزاخستان امروز که در ایران به اشتباه «قزّاق» تلفظ می شوند).
    شولوخوف كه در 1984 درگذشت برنده جوائز ادبي بسيار از جمله جايزه نوبل سال 1965 بود. ديدار سال 2005 ولاديمير پوتين از زادگاه شولوخوف و شركت در مراسم يكصدمين سالروز تولد او باعث انتشار اين تفسيرها شد كه وي قلبا گرايش ناسيوناليستي دارد و بايد منتظر دگرگوني هاي سياسي در سطح جهان بود. دورنماي اين دگرگوني ها از اواخر سال 2006 آشگار شده است.








    در قلمرو دانش

    پيش بيني «طالس» رياضي دان يوناني عهد باستان درباره وقوع خورشيد گرفتگي باعث ترک مخاصمه ايران و ليدي شد

    طبق نوشته برخي از مورخان کارشناس تاريخ قرون قديم، 29 ماه مي سال 585 پيش از ميلاد روز پديدآمدن خسوفي بود که طالس دانشمند يوناني (از شهر میلتوس) آن را 25 سال پیش از وقوع پيش بيني کرده بود. بيشتر مورخان وقوع اين خورشيدگرفتگي را 28 ماه مي آن سال نوشته اند که در عين حال يک مبدا تقويم قرار گرفته است.
    هوخشترا شاه وقت ايران (پدر بزرگ كوروش) از دودمان مادها (ايران غربي از محور «ري» به سمت غرب و شمالغربي به پایتختی شهر همدان) که در حال جنگ با ارتش لیدی = لیدیا (بخشي از آناتولي، تركيه امروز) بود با مشاهده خسوف با ترك مخاصمه موافقت كرد و پس از يک رشته مذاکرات يک ماهه قرار شد رودخانه «هاليس» مرز دو كشور = باشد. (شهر ميلتوس = ميله توس واقع در غرب آناتولي، كه آن منطقه و جزاير اطرافش را «ايوني» مي گفته اند كه ايرانيان واژه «يونان» را از آن ساخته اند و عرب ها از ما گرفته اند. انگليسي زبانها يونان را «گريس» مي گويند).
    پادشاه ليدي كه وقوع چنين خورشيد گرفتگي را به نقل از طالس شنيده بود، پس از اين كه احساس كرد نيروهاي او بيش از آن تحمل مقاومت ندارند به شاه ايران پيام داد كه خدايان با ادامه جنگ موافق نيستند و اگر خونريزي قطع نشود، خورشيد را تيره خواهند ساخت و ظلمت همه جا را فرا خواهد گرفت. شاه ماد كه يگانه پرست بود و جز اهورامزدا وجود خداي ديگري را باور نداشت، اين پيام را خدعه جنگي پنداشت و به نبرد ادامه داد.
    طالس دانشمند يوناني زمان دقيق خورشيد گرفتگي را هم به دست داده بود (پس از محاسبات تقويمي؛ 28 و يا 29 مي سال 585 پيش از ميلاد) و اين پيش بيني، يک ماه پيش از وقوع آن به اطلاع پادشاه ليدي که ميلتوس را در تصرف داشت رسانده شده بود. ( اين روز و ماه و سال بعدا با تطبيق تقويم ها به دست آمده است).
    با آغاز خورشيد گرفتگي در روز اعلام شده، شاه ماد دستور توقف جنگ را داد و چون اندك زماني پس از توقف خونريزي، خورشيد بار ديگر و به تدريج ظاهر شد، مصلحت نديد كه جنگ ادامه يابد و روز بعد ترك مخاصمه اعلام شد كه در تاريخ عمومي به عنوان نخستين قرار ترك مخاصمه به مفهوم امروز و داراي شرايط و ضمانت اجرايي، ثبت شده است و سپس مذاکرات براي حل اختلافات مرزي طرفين آغاز شد که يک ماه تمام طول کشيد.
    طالس كه اصول متعدد بر علم هندسه نوشته و موفق شده بود ارتفاع جسم را از روي سايه اش به دست آورد و مبدا ساعات شبانه روز را «ظهر ـ نيمه روز» قرار دهد كه سايه از جسم جدا نيست و آب را مادر اجسام اعلام دارد و تفكّر را تعريف كند بسال 624 پيش از ميلاد متولد شده بود و از مصر هم ديدن کرده بود.
    ( شرح بيشتر در باره اين واقعه ضمن رويدادهاي 28 ماه مي داده شده است)

    ساير ملل

    به مناسبت پايان قرون وسطي ـ ويژگي هاي قرون جديد و معاصر ـ انتظار نظمي تازه ـ اخطار اتمي مدوديف ـ کانتينمنت ايران


    fateh2.jpg

    سلطان محمد دوم (فاتح)
    بیست و نهم می 1453 میلادی، سالگرد ورود جهان به دوران تاريخي «عهد جديد» است. تاريخنگاران اين روز را پايان قرون وسطا قرار داده اند. در اين روز در سال 1453 محمد دوم معروف به «فاتح» شهر قسطنطنيه را تصرف كرد، آن را به اسلامبول (استانبول) تغيير نام داد و از آن پس امپراتوری عثمانی برجای روم شرقی نشست و 466 سال عمر کرد. با سقوط قسطنطنيه در مي 1453 همچنين دست قدرت های اروپایی «موقتا!» از سلطه مستقيم بر مشرق زمین كوتاه شد.
    29 مي سال 1453 سپاهيان محمد دوم رهبر تركان عثماني در پي يك محاصره طولاني، قسطنطنيه را كه مهمترين شهر دنياي آن زمان بود متصرف شدند و به عمر امپراتوري روم شرقي (بيزانتيوم) كه قلمرو آن در آخرين مرحله عمر و پيش از اضمحلال محدود به محدوده قسطنطنیه، چند ناحیه در بالكان و گوشه كوچكي از آناتولي شمال غربي بود پايان دادند.
    پس از اين پيروزي، عثماني ها محمد دوم را «فاتح» لقب دادند و خودش هم چندين عنوان بر نامش اضافه كرد از جمله؛ خليفه مسلمين، قيصر روم، سلطان آناتولي و خان تركان عثماني. چرا خان عثماني ها؟ زيرا كه طوايف ترك و مغول از عهد باستان پادشاه خود را «خان» و امپراتور را خاقان به معناي خان خانها مي ناميدند و رئيس طايفه (شاخه اي از قبيله) را «ايلخان» مي گفتند و تا همین سالهای اخیر، طايفه قاجار داراي ايلخان بود. یک ایلخان قاجار در دوران طفوليت احمد شاه، نيابت سلطنت را برعهده داشت، و چرا قيصر روم؟ زيرا كه درجريان جنگ قسطنطنيه، كنستانتين يازدهم آخرين سزار (قيصر) روم شرقي كشته شد و محمد فاتح كه جانشين اين امپراتوري شده بود خود را در عين حال قيصر روم ناميد و در صدد احياء روم غربي و متحد كردن دو قسمت روم باستان (روم شرقي و روم غربي) بر آمد و با همين هدف در سال 1480 به ايتاليا لشكر فرستاد كه موفق به تصرف آن و تاسيس روم واحد نشد.
    قسطنطنيه شهري كه به دست محمد دوم گشوده شد به تصميم كنستانتين بزرگ امپراتور روم و با هدف نزديك شدن به پايتخت امپراتوري ايران در كنار خرابه هاي شهر يوناني نشين بيزانتيوم و بر روی آنها ساخته شده است. اين شهر در يازدهم ماه مي سال 330 ميلادي به عنوان پايتخت شرقي امپراتوري روم اعلام شده بود ولي كنستانتين مايل بود كه اسم شهر «رُم نوين» باشد كه اطرافيانش آن را كنستانتينو پوليس (پوليس به معناي شهر) خواندند و به همين اسم كنستانتينوپل (قسطنطنيه) باقي ماند.
    محمد فاتح كه در سي ام مارس 1432 به دنيا آمده بود و در سوم مي 1481 درگذشت با همه تعصبي كه در اسلام داشت پس از تصرف قسطنطنيه به پيروان ساير اديان آزادي كامل داد و موافقت کرد انجيل را به زبان تركي ترجمه کنند و حكومت شهرهاي متصرفه در بالكان و آناتولي غربي را به حكام محلي سابق (بزرگان اين شهرها) سپرد و به تاسيس مدرسه و دانشگاه و تاليف و ترجمه كتاب همت گماشت و تلاش بسيار كرد كه اديبان و دانشمندان فراركرده از قسطنطنيه (درجريان محاصره) را به اين شهر باز گرداند و ....
    محمد فاتح بر زبان فارسي مسلط بود و از همان زمان بسياري از واژه هاي فارسي وارد تركي عثماني شده است. محمد فاتح حكام محلي را لقب پادشاه داد كه بعدا اين واژه به «پاشا» تبديل شد. در زمان او بسياري از مكاتبات به زبان فارسي صورت مي گرفت. يكي ديگر از كارهاي مهم محمد فاتح نوشتن قانون و ضابطه بود كه اين قوانين را بعد از او، سلطان سليمان تكميل كرد و براي مجازات قانون شکنان، دادگاه تاسيس کرد كه با اين عمل شهرت «قانوني» به دست آورد و سليمان قانوني خوانده شد.
    مورخان در تقسيم بندي دوره هاي تاريخي، روز تصرف قسطنطنيه را آخرين روز قرون وُسطا يا «مدي وال» خوانده اند (كه از دو واژه يوناني مديوس و اوو گرفته شده است). اين دوره تاريخي ده قرن طول كشيده بود.
    با پايان يافتن قرون وسطا كه قرون ظلمت در اروپا هم خوانده شده است، قرون جديد آغاز شد كه عصر رُنسانس (تجديد حيات علوم و ادبيات و فلسفه و هنر) و روشنگري است و انتشار كتابهايي كه دانشمندان بيزانتيوم در جريان محاصره قسطنطنيه با خود به ايتاليا بـرده بودند عامل عمده آغاز رنسانس شناخته شده است زيرا كه اروپاييان از طريق اين کتابها با علوم، فلسفه، هنر و ادبيات يونان قديم، ايران و عرب آشنا شدند و به تحول خود ادامه دادند. همچنين با پيدايش يك قدرت بزرگ در خاور نزديك و قطع ارتباط زميني اروپاييان با آسيا، تلاش براي اكتشاف راههاي دريايي آغاز شد كه کلونياليسم پديد آمد و سرآغاز بدي براي ساير قاره ها بود.
    در قرن 15، اروپاييان كه راه زميني به شرق را بر خود بسته ديدند به يافتن راههاي دريايي دست زدند و از اين طريق خود را به شرق کره زمین رسانيدند، آن هم تا آخرين نقطه شرق. درجريان همين تلاش، اواخر همان قرن، اروپاييان برحسب اتفاق به قاره آمريكا رسيدند. از اين تلاش اروپاييان، كليسا نيز حمايت مي كرد. براي مثال: فرمان ماه مي 1493 الكساندر ششم پاپ درباره مالكيت اراضي مكشوفه! (به نوشته پاپ، «مكشوفه!» حال آن كه تمدن بوميان مكزيك دست كمي از ساير ملل جهان نداشت؛ مکزيکي ها فقط توپ و تفنگ نداشتند)، كه این فرمان اواخر ماه مي آن سال به دست پادشاه وقت اسپانيا رسيد. در اين فرمان كه چند ماه پس از رسيدن كريستف كلمب به قاره آمريكا امضاء شده بود، پاپ مالكيت هر زميني واقع در غرب «جزاير آزور» را (نيمه راه قاره هاي اروپا و آمريكا در اقيانوس اطلس) كه اسپانيائي ها به آنجا برسند از آن دولت اسپانيا دانست. با اين فرمان، پاپ اراضي داراي مالك و متعلق به بوميان را كه هزاران سال در آنجا زندگي مي كردند به اسپانيايي ها بخشيد، دستوري كه در همان زمان هم برخي آن را مغاير آموزش هاي مسيح و نقض حق مالکیت (بومیان) تفسير كرده بودند. طبق اين منشور، پاپ اراضي شرق آزور از جمله جزاير خليج فارس، اندونزي و ... و هر نقطه در شرق را که پرتغالي ها ضمن دريانوردی به آنجا برسند به آنان بخشيد كه بيشتر مورخان آن را نقطه تاريكي در تاريخ بشر خوانده اند. پاره ای از مورّخان، دوران معروف به قرون جدید را عصر استعمار ـ استعمار ملل بی تفنگ و ناآگاه ـ و نیز عصر جنگ قدرت های اروپایی باهم برای کسب برتری نام نهاده اند.
    تحليلگران «تاريخ جاري» نوشته اند؛ سلطه قدرت های ارپایی بر شرق و نقاط دوردست كره زمين به منظور آقايي كردن، استثمار و به دست آوردن مواد خام كه از قرن 16 آغاز شده است در دوران معاصر (دوران پس ازعصر تاریخی معروف به قرون جدید) همچنان با چند بار تغيير لباس دادن ادامه یافت و شکل تازه استثمار در موارد بسيار با كمك سران برخي دولتهاي محلي (عمدتا ناشي از بي اطلاعي و ندانمکاري و علاقه مندي آنان به حفظ مقام خود به هر قیمت) انجام شده است.
    از پدیده های تاریخ معاصر که متعاقب دوران قرون جدید رقم خورده است گسترش انتشار کتاب [و در قرن 21 همچنین به طریقه دیجیتال = ای ـ بوک] و کشش فراوان به کتاب خوانی و بویژه آگاه شدن مردم از گذشته خود، ورود رسانه های همگانی به صحنه و تکامل ابزارهای خبر و نظر رسانی، تکامل علوم و فنون، افزایش سریع نفوس و بیش از ظرفیت منابع کره زمین که ریشه مسائل جهانی امروز و فرداست، انتشار و رواج فرضیه های سوسیالیستی و ایسم های گوناگون ازجمله «آنارشیسم یعنی تامین عدالت و در مواردی حتی با حذف اقتدار دولت و شورایی و سندیکایی شدن امور ازجمله با توسل به ترور و ...» است. پیدایش این فرضیه نتیجه بی اعتنایی دولت ها به شرایط روز و اندرز روشنفگران برای حل مسائل و تامین خواست مردم بود. آنارشیست ها یک قرن پیش بسیاری از سران کشورها و دولتها را ترور کردند و اینک [قرن 21] بیم از احیاء آن می رود. دوران معاصر شاهد دو جنگ جهانی پُرتلفات و چند جنگ منطقه ای و پیدایش جنگ افزار تازه ای به نام سلاح هسته ای بوده است که این جنگ افزارمرگبار و ویرانگر در عین حال از وقوع جنگ جهانی دیگری جلوگیری کرده است. در دوران معاصر، سوسیالیسم مارکسیستی در یک سوم از جهان پیاده شد ولی چون به طریقه انقلاب پرولتاریایی (جهش در پیاده کردن نظام بدون دادن آموزش قبلی به مردم، حذف فوری و بی درنگ مدیران میانی پیشین، تصفیه های خونین، فراری دادن و خانه نشین کردن اصحاب حرفه و تحصیلکردگان، سپردن امور به افراد بی تجربه ولی طلبکار انقلاب و ...) قدرت یافته بود شکست خورد و فروپاشید. دولت های دارای نظام کاپیتالیستی ـ لیبرالیستی به تسریع شکست خوردن نظامهای مارکسیستی کمک کردند. دوران معاصر یک جنگ سرد میان دو ابرقدرت محصول جنگ جهانی دوم را تجربه کرد و اینک (دهه دوم قرن 21) با پیدایش قدرت های در حال طلوع دیگر و خیزش روسیه به بازگشت به جایگاه پیشین، وقوع جنگ های سرد دیگری که این بار ابزار برتر آن اینترنت و شبکه های آن و آنلاین ها هستند قابل پیش بینی است. سازمان ملل که از پدیده های دوران تاریخی معاصر است به علت ساختار آن [بی اقتداربودن مجمع عمومی آن که در حد یک سالن کنفرانس و سخنرانی است و تصمیماتش ضمانت اجرایی ندارد و انحصار حق رد ـ وتو ـ در دست 5 دولت فاتح جنگ جهانی دوم است و ...] تا کنون بنیادی فایده بخش نبوده و عملکرد منفی شورای امنیت این سازمان در قبال لیبی در سال 2011 که مغایر اختیارات آن بود ثابت کرد که ابزاری در دست چند قدرت بیش نیست. اخطار 17 می 2012 (پنجشنبه) دميتري مدودیف Dmitry A. Medvedev نخست وزیر روسیه در نشست جهانی حقوقدانان در سن پترزبورگ نقطه عطفی تلقی شده است که با تاکید گفت: "مداخلات و تحریکات در کشورهای دارای حاکمیت ملی ممکن است سریعا و ناخواسته به جنگ ـ یک جنگ اتمی بیانجامد. تحریم های خودسرانه در مورد ملل مورد نظر نمی تواند اوضاع را بهتر و نظر تحریم کنندگان را تامین کند [مقاومت ملت مورد تحریم را شدت می دهد]، با ایجاد انقلاب ساختگی و طراحی شده در یک کشور طبق برنامه و طرح دولت و بلوک دیگر با هدف اجرای سیاست های خود[فرمول لیبی] تنها رادیکالها و عقده دارها به قدرت می رسند و مسائل و نا آرامی و نارضایتی بیشتر می شود. این وضعیت [نظم جهانی] قابل قبول و دوام یافتنی نیست.".
    medvedev-may17th.jpg
    Dmitry A. Medvedev


    ايران كشوري كوچك و ناآشنا نبود كه اروپاييان قرن 16 با فرستادن چند كشتي توپدار و شماری نظامی تفنگدار بر آن مسلط شوند و لذا در مورد ایران از راههاي ديپلماتيك و بازی های مربوط وارد شدند و دولت صفويه را بر ضد عثماني برانگيختند و باعث تضعيف هر دو دولت شدند و چون نوبت به قاجاريه رسيد و متوجه ضعف ها و آلودگی هاي سران آن و قحط الرجال در ايران شدند دامنه نفوذ خودرا گسترش دادند، ایران را کوچک و کوچکتر کردند كه نزديك بود استقلال و حاکمیت خود را هم از دست بدهد زیراکه نگران بودند که ناگهان یک اردشیر پاپکان پیدا شود و دوباره آن را ابرقدرت و بزرگ شرق کند و به نظر می رسد که این نگرانی از میان نرفته و به باور چند تحلیگر و تینک تانک (اندیشکده ـ انستیتوهای بررسی رویدادها و پالیسی ها)، به نظر می رسد که سیاست کانتینمنت شوروی (سابق) عملا تبدیل به کانتینمنت ایران شده و با عملیات نظامی معاصر در کویت، افغانستان و عراق و قراردادهای استراتژیک دوجانبه با این ممالک و وجود پیمان های و قرار ـ مدارهای قدیمی با همسایگان دیگر و اقدامات و تحولات تازه، کانتینمنت ایران جز در نواحی ارمنستان و روسیه تکمیل شده باشد. به نظر همین تحلیلگران، مسیر تحولات نشان می دهد که عمر نظام جهانی جاری که با فروپاشی شوروی برقرار شده است طولانی نخواهد بود، سطح تولید و مصرف برخی از کشورها بالا رفته و نیاز مبرم به مواد خام و بازار فروش دارند و می دانیم که مسائل و رقابت های اقتصادی هستند که رویداد و «تاریخ» می سازند. به هر حال در جهان فردا ملتی پیروز و مُرّفه و شاد خواهد بود که عاری از فساد و تباهی باشد و مدیریت خوب داشته و حقوق همگان در آن رعایت شود زیراکه انسان امروز با دسترسی انبوه و آسان به اطلاعات، حقوق خود و واقعیت ها را می شناسد.





    255 کشته تلفات گردباد سن لوئی ـ نگاهي به تاريخچه اين شهر ـ گردبادهاي پرتلفات سال 2011 آمريکا


    tornado-ed.jpg

    گردباد
    27 می 1896 یک گردباد شدید در غرب ایالت میسوری آمریکا (منطقه ای که شهر سن لوئی در آن واقع شده است) 255 تن را کشت و به پول امروز میلیاردها دلار زیان وارد ساخت. ایالت های مرکزی و جنوبی آمریکا به سبب موقعیت اقلیمی دائما در معرض گردباد هستند که گاهی سرعت باد به بیش از دویست کیلومتر در ساعت می رسد و سالی نیست که در این مناطق از این تلفات و زیانها روی ندهد. شهر سن لوئی (سنت لوئیس) که گردباد 27 می 1896 در آنجا روی داد در سال 1764 توسط دو فرانسوی در محل تلاقی دو رود «می سی سی پی» و «میسوری» ساخته و نام لوئی نهم پادشاه وقت فرانسه برآن گذارده شده است. «لا سال» فرانسوی بعدا سراسر دره می سی سی پی و مناطق مرکزی ایالات متحده امروز ـ از شیکاگو تا نیوارلئان را لوئیزیانا و متعلق به فرانسه اعلام کرد. دولت فرانسه در پی جنگهای هفت ساله اروپا، این منطقه بسیار بزرگ را به اسپانیا باخت که ناپلئون با تصرف اسپانیا باردیگر آن را مالک شد و در سال 1803 به دولت واشنگتن فروخت. از آنجاکه مهاجران انگلیسی شرق آمریکا (ایالات 13 گانه) از مسیر سن لوئی به غرب و ساحل غربی کوچ می کردند، سن لوئی به دروازه عبور (گیت وی) معروف شد و به این مناسبت در قرن 20 یک طاق بسیار مرتفع در آنجا ساخته شده است. سن لوئی که همچنان در معرض گردباد (تورنیدو) قرار دارد با حومه اش دارای 3 میلیون جمعیت است. واژه «تورنیدو = گردباد» در زبان انگلیسی از کلمه «توناره» لاتین [در پارسی؛ تنوره] گرفته شده که اسپانیایی ها «تنورادا» می گویند.
    SaintLouis-gateway-arch.jpg



    «گردباد» از برخورد هوای سرد و خشک با هوای گرم و مرطوب بوجود می آید. در آمریکا (ایالات متحده) جلگه پهناور میان رشته کوههای راکی Rocky Mountains و رشته کوههای اپلیچین Appalachian Mountains ـ شامل چند ایالت و معروف به «Plains States»، منطقه ای مستعد پیدایش گردباد است زیراکه در آنجا هوای سرد و خشک آمده از کانادا با هوای گرم و مرطوب آمده از خلیج مکزیک با هم تلاقی می کنند. هرسال به طور متوسط 1274 گردباد و توفان هایی از این دست در این منطقه روی می دهد و تلفات و زیان مالی وارد می سازد. روزنامه نگاران از سال 1904 این منطقه را تورنیدو الی Tornado Alley خطاب می کنند که مصطلح شده است. از میان ایالات واقع در تورنیدو الی؛ به ترتیب تکزاس شمالی غربی، کانزاس، میسوری، اکلاهما و نبراسکا گردبادخیزترند.
    در ماه می 2011 چند گردباد در «تورنیدو الی» آمریکا و بویژه شهر ژاپلین Joplin ایالت میسوری 520 کشته برجای نهاده است. شمار تلفات شهر ژاپلین به تنهایی 139 نفر کشته، دهها ناپدید و صدها مجروح بوده است. شدت توفان 22 ماه می 2011 شهر ژاپلین حدود 200 مایل در ساعت (320 کیلومتر) گزارش شده است. گردباد در سال 1953 در ایالات متحده 519 تن را کشته بود. علت سنگین بودن زیانهای مالی ناشی از گردباد؛ چوبی بودن منازل است. ساختمانهای آجری ـ سیمانی آسیب کمتری دیده اند.
    بعد از ظهر دوشنبه 20 ماه مي 2013 گردباد (تورنيدو) ديگري شهر مور Moore در ايالت اکلاهماي آمريکارا زير و رو کرد. در اين رويداد 1200 خانه و دو دبستان از ميان رفت، 26 تن کشته و 386 نفر ديگر مجروح شدند. اين گردباد چهار ميليارد دلار زيان مالي وارد ساخته است.

    tornado-alley.jpg
    منطقه گردبادخير آمريکا



    tornado-joplin-2011.jpg
    مجموعه عکسهايي از خرابي هاي شهر ژاپلین ـ ساختمان آجري آسيب کمتري ديده است ـ عکسها از خبرگزاري چين



    tornado2-ed.jpg
    تصوير يک گردباد ديگر







    نخستین پرواز جنگنده فانتوم (اف ـ 4)


    phantom-F4.jpg


    جنگنده فانتوم (اف ـ 4) که تولید آن از 1958 تا 1979 ادامه داشت نخستین پرواز آزمایشی خودرا 27 ماه می 1958 انجام داد. این جنگنده که از سی ام دسامبر 1960 به نیروی دریایی آمریکا تحویل داده شد و در جنگ ویتنام بکار رفت ساخت کارخانه مکدانل ـ داگلاس آمریکاست و در آغاز کار برای نیروی دریایی (پرواز از ناو هواپیمابر) ساخته شده بود که بعدا به نیروی هوایی نیز داده شد. از این نوع جنگنده پنج هزار و 195 فروند ساخته شد که علاوه بر آمریکا، نیروی هوایی چند کشور دیگر از جمله ایران از آن داشته اند و در می 2010 استفاده از 631 فروند از این نوع جت ادامه داشت. بعدا جت های اف ـ 15 و 16 جای آن را در نیروی هوایی آمریکا و جنگنده های اف ـ 14 در نیروی دریایی گرفتند.





    رويدادي به ظاهر کوچک! كه فروپاشي شوروي را تسريع كرد


    0529rust.jpg

    ماتياس رست در دادگاه مسکو
    28 ماه مي سال 1987 يك جوان آلماني به نام «ماتياس رست» كه خلباني يك هواپيماي كوچك از نوع «سسنا 172ـ بي» را به دست داشت پس از بنزين گيري در فرودگاه هلسينكي (كشور فنلاند) بدون اين كه سيستم دفاع ضد هوايي شوروي متوجه آن شود از مرز اين اتحاديه گذشت و پس از صدها كيلومتر پرواز در آسمان شوروي در انتهاي پل منتهي به ميدان سرخ مسكو و نه چندان دور از ديوار كاخ كرملين فرود آمد. وي دستگير و محاكمه شد ولي همين كار او ضعف هاي ابرقدرت شوروي را كه نتوانست يك هواپيماي غير مسلح را رهگيري كند آشگار و آسيب پذيري اين كشور را كه پيشگام تسخير آسمانها و از پاي درآورنده ماشين جنگي هيتلر بود عيان ساخت. گورباچف رهبر وقت (به قول بسياري: خائن بزرگ) از اين موضوع براي سركوب كردن مخالفان برنامه هاي خود: نوسازي (نظام اقتصادي) و فضاي باز (سياسي) استفاده كرد و ژنرال سوكولوف وزير دفاع و ژنرال كولدونوف فرمانده دفاع ضدهوايي شوروي و 2000 افسر ارشد ديگر را بركنار كرد و راه براي فروپاشي شوروي بيش از گذشته باز شد. ماتياس بعدا به جرم عبور غيرقانوني از مرز به هشت سال زندان محكوم شد ولي 14 ماه و چند روز بعد آزاد گرديد!!. ريشه اين ماجرا همانند ساير جرياناتي كه منجر به فروپاشي شوروي شد هنوز در پرده ابهام باقي مانده است و مورخان بي طرف (كه از كمك مالي يك دولت و يا يك بلوك استفاده نمي كنند) به علت ضعف امكانات هنوز موفق به كشف اين اسرار نشده اند. فروپاشي شوروي بزرگترين رويداد آرام (بدون جنگ و خونريزي) در تاريخ بشر بوده كه سودي هم نبخشيده است.





    «ال گور» روش کار «جورج بوش» در ماجراي عراق را نادرست خواند

    اظهارات «ال گور» معاون رئيس جمهوري سابق آمريكا در دانشگاه نيويورك بر ضد حكومت جورج بوش (پسر) كه صداي او هنگام ايراد نطق، از فرط خشم شبيه به نعره و شديدالحن بود بيست و هشتم ماه مي 2004 در رسانه هاي آمريكا به همان گونه منعكس شده بود.
    ال گور كه در انتخابات رياست جمهوري آمريکا در نوامبر سال 2000، در مجموع، راي بيشتري آورده بود ولي جورج بوش با راي ديوان عالي آمريكا (اكثريت پنج بر چهار) برنده انتخابات اعلام شد در نطق خود گفت: حكومت بوش با روش خود در عراق، آمريكا را در انظار جهانيان شرمسار ساخته است، و خواست كه شش تن از همكاران نزديك بوش از جمله وزير دفاع و مشاور امنيت ملي او و نيز مدير «سيا» بركنار شوند. وي در نطق يك ساعته اش گفت كه روش کار بوش در قبال عراق نادرست بود و با ناراضي تراشي در سطح جهان، مخالفت با آمريکا و حتي خطر تروريسم افزايش داده است.
    گور گفت: يک مورد از روش غلط بوش اين بود که با ارائه اسناد ساختگي، (وجود اسلحه كشتار جمعي در عراق و ارتباط اين دولت با القاعده) زمينه حمله نظامي به عراق را آماده ساخت. گور در اين سخنراني بارديگر خواست كه سران سازمانهاي امنيتي آمريكا و مشاوران بوش از ميان كساني انتخاب شوند كه دست كم «كارايي مختصري!» را داشته باشند. وي گفت كه صدها ميليون آمريكايي، از هر نسلي، با مشاهده تصاوير زننده عراقي ها در زندان ابوغريب از فرط خشم به جوش آمدند و سادگي است اگر قبول كنيم كه اين شكنجه ها كار چند دژبان رديف پايين بوده است، دستور از مافوق داشته اند. همچنين مشاهده صحنه هاي انفجارهاي انتحاري و تصاوير گريه و زاري زنان عراقي. [گور نگفت که برکنار کردن رژيم صدام حسين اشتباه بود، تنها روش کار را نادرست توصيف کرد].
    0529iraqi.jpg
    يک نمونه از عکس هايي که «ال گور» به آن اشاره کرده بود ـ بانوي عراقي که 3 فرزند خودرا در يک انفجار از دست داده ديوانه وار شيون مي کند







    شورش به پشتیبانی از سردسته باند مواد مخـ ـدر!

    زدو خورد ساکنان منطقه فقیر نشین تریولیTrivoli ـ نه چندان دور از شهر کينگستون پايتخت جزیره جامائیکا با پلیس و نظامیان این کشور تا 28 می 2010 هفتاد کشته داشت. شورش این منطقه 23 می 2010 به حمایت از کریستوفر کوک Christopher Coke گرداننده یک دسته قاچاق موادمخدر و باند گانگستری آغاز شده بود!. این حلبی آباد نشینان با توسل به خشونت کوشیدند که مانع استرداد کریستوفر کوک به ایالات متحده شوند. کریستوفر در ایالات متحده متهم به حمل مواد مخـ ـدر از آمریکای لاتین به این کشور شده است. گزارش ها روشن نکرده است که چرا تنگدستان تریولی از سردسته باند قاچاق این چنین حمایت کردند.






    شمار سلاحهاي اتمي انگلستان

    وزیر امور خارجه انگلستان 27 مي 2010 فاش کرد که این دولت دارای 225 سلاح هسته است. وی گفت که از این شمار تنها 160 کلاهک اتمی قابل استفاده فوری هستند. این وزیر با تاکید گفت که تصمیم براین است که شمار سلاحهای اتمی انگلستان از این دو رقم تجـ*ـاوز نکند.

    نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.




    ملکه زيبايي و باند قاچاق مواد مخدّر


    angie-valencia.jpg

    Angie S. Valencia
    انجی والنسیا Angie Sanclemente Valencia ملکه زیبایی سال 2000 کشور کلمبیا 26 ماه می 2010 در آرژانتین به اتهام قاچاق مواد مخـ ـدر بازداشت شد. وی متهم است که برای ترافیک مواد مخـ ـدر باندی از زنان زیبا تشکیل داده بود. انجی از طریق این زنان، کوکائین محصول کلمبیا را به مکزیک و از آنجا به سایر نقاط جهان از جمله ایالات متحده آمریکا منتقل می کرد. قبلا نیز ملکه زیبایی مکزیک به عنوان همدست قاچاقچیان مواد مخـ ـدر دستگیر شده بود.







    برخي ديگر از رويدادهاي 29 مي


    • 1867: پادشاه اتريش عنوان امپراتور اتريش ـ هنگري (مجارستان) به دست آورد زيرا كه مجارستان به نوعي ضميمه اتريش شده بود.


    • 1880: اسوالد سپنگلر Oswald Spengler فيلسوف و تاريخنگار آلماني که زوال غرب را پيش بيني کرده و تحت اين عنوان کتابي نوشته است به دنيا آمد. وي که در 1936 درگذشت در رساله اي اثبات کرده است که انحطاط تمدن به زوال و فروپاشيدگي يک نظام مي انجامد. اسوالد در کتابي ديگر با عنوان سوسياليسم پروسي (آلماني) نوشته است که هر نظام و حتي نظامهاي سوسياليستي براي بقاء بايد راه ناسيوناليسم به پيمايند زيراکه تقويت و تامين رفاه و پيشرفت يک ملت و يا کشور که هدف دولت آن است يعني خدمت به ناسيوناليسم، و يک دولت که براي کشور و ملت ديگر تلاش نمي کند.
      spengler-oswald.jpg
      پشت جلد کتاب زوال غرب با عکس سپنگلر


    • 1940: در جريان جنگ جهاني دوم، نيروهاي آلمان تصرف بلژيک را تکميل کردند و «ليل» را در فرانسه متصرف شدند.


    • 1943: گوشت و پنير در آمريکا (ايالات متحده) جيره بندي شد.


    • 1985: در جريان زد و خورد بر سر بازي فوتبال در استاديوم ورزشي هيزل در شهر بروكسل 39 تن كشته و شمار زيادي مجروح شدند.
     

    ...zαнrα...*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/16
    ارسالی ها
    3,488
    امتیاز واکنش
    30,283
    امتیاز
    913
    محل سکونت
    تبــــ❤️ـــریز
    ايران

    نبرد سرنوشت ساز تيسفون: شكست روميان و كشته شدن امپراتور روم


    0529shapoor2.jpg
    شاپور دوم

    بيست و نهم ماه مي سال 363 ميلادي در كنار دجله، در محلي كه اينك در آنجا شهر بغداد واقع شده است و نه چندان دور از شهر تيسفونCtesiphon (مدائن) پايتخت امپراتوري ايران، جهان باستان شاهد نبرد سخت 60 هزار لژيونر رومي با 65 تا 80 هزار سرباز ايراني به فرماندهي سپهبد «مرناMerena» بود. فرماندهي روميان را ژوليان (فلاويوس كلوديوس ژوليانوسFlavius Claudius Julianus) امپراتور روم شخصا برعهده داشت. ميدان اين جنگ، شش فرسنگي (36 کيلومتري) شمال تيسفون نوشته شده است.
    مارسه ليوس Marcellinus مورخ يوناني (متولد 330 و متوفا در 391 ميلادي) كه به عنوان يك افسر ارتش روم ناظر صحنه هاي جنگ بود شرح نبرد، علل و نتايج آن را برنگاشته است. به نوشته وي، پس از درگذشت كنستانتين دوم در سوم نوامبر 361 در ترسوس Tarsus (جنوب ترکیه امروز و در نزدیکی دریای مدیترانه) كه در قسطنطنيه دفن شد، ژوليان جانشين او وارث مساعي وی براي پيشگيري از ادامه تصرف قلمرو روميان در مشرق زمين توسط شاپور دوم (ذوالاكتاف) شاه وقت ايران از دودمان ساسانيان شده بود.
    ژولیان پنجم مارس سال 363 ميلادي از فرصت دوربودن شاپور از پايتخت استفاده كرد و با 90 هزار لژيونر عازم ايران شد. شاپور دوم براي سركوب كردنِ هِپتال ها که گردنکشی می کردند به تخارستان و منطقه فرارود (شمال رودِ آمو = آمو دریا) رفته بود. [هِپتال ها و اصطلاحا هون های سفید مهاجرانی با لهجه ای شبیه لهجهِ پشتون و پاتان ها بودند که عرب آنان را هیاطله می نویسد.].
    شاپور قبلا دو بار دست به حمله نظامي به قلمرو كنستانتين دوم زده و دست روميان را از مناطق متعدد در آسياي غربي كوتاه كرده بود.
    ژوليان در رسانيدن خود به پشت ديوارهاي پايتخت وقت ايران به قدري شتاب كرد كه منتظر پيوستن 30 هزار تَن از نظاميانش نشد كه آنان را قبلا روانه ارمنستان ـ متحد ایران ـ ساخته بود. شاپور دوم پس از آگاه شدن از لشكركشي ژوليان، با عجله عزم بازگشت به پايتخت كرد و تا رسيدن خود با واحدهاي اصلي ارتش، سپاه اسپهبد «مرنا» مستقر در منطقه پایتخت را مامور متوقف ساختن ژوليان كرده بود. سپهبد مرنا در نبرد بيست و نهم ماه می موفق به متوفق ساختن ژوليان شد كه قصد او تصرف پايتخت ايران زمين بود.
    ژوليان که از طریق جاسوس های خود از نزديك شدن شاپور دوم با سواره نظام زره پوش و به نوشته مارسه ليوس، داراي زره و سلاحهايي به شكل «كاتافراكتCataphract (يوناني) و كليباناريClibanarii(رومي) و واحدهاي فيل سوار زوبين انداز آگاه شده بود شبانه دستور عقب نشيني به سامرا (سامره) را داد تا در آنجا منتظر نیروی کمکی سی هزار نفری خود شود و نبرد را از سرگيرد، ولي اسپهبد «مرنا» از تعقيب او دست برنداشت. سه هفته بعد شاپور دوم به او رسید و دو سپاه ایران 26 ژوئن (27 روز بعد) در حاشيه سامرا نيروهاي رومي را پيش از اين كه به صورت هلال آرايش يابند به محاصره درآوردند.

    0529julian.jpg
    ژوليان

    در جريان جنگ، يك سرباز ايراني، زوبين (نيزه كوتاه ـ سرنيزه كه به هدف پرتاب مي شد) به سوي ژوليان پرتاب كرد كه بر پهلوي او نشست و چند ساعت بعد درگذشت.
    در پي در گذشت ژوليان، ژنرالهاي رومي ژوويان را به سمت امپراتور موقت انتخاب كردند كه وي چون توان و استعداد جنگيدن در نيروهاي رومي نديد با شاپور دوم صلح كرد و از پنج منطقه بزرگ در شرق مديترانه و هرگونه ادعاي روم در ارمنستان صرف نظر كرد و متعهد شد كه شخصا به مناطق پنجگانه مراجعه كند و به دست خود پرچم ايران را در آنجا برافرازد كه چنين كرد و اين عمل در تاريخ امپراتوري روم يك تحقير خوانده شده است.
    شاپور دوم كه 70 سال بر ايران حكومت كرد و شهر نيشابور را در خراسان ساخت به روش شاپور يکم، دستور داد كه مجسمه هايي بسازند كه كشتگان رومي را در زير پاي سواره نظام ايران نشان دهد تا اين پيروزي هرگز فراموش نشود و به سان شاپور يکم، اسيران رومي را هم براي كار كشاورزي به خوزستان فرستاد.
    sasanian-cavalry.jpg
    (بالا): سوار نظام ايران در عصر شاپور دوم که برپايه توضيحات مورخان، توسط کامپيوتر ساخته شده است ـ (پايين، راست): تصوير يک سوار زره پوش و يک سوار نظام معمولي دوران ساسانيان ـ (پايين، چپ): حجاري برجسته از يک سوار زره پوش ساساني در طاق بُستان







    بپاخيزي «ديودَستيان» در آذربايجان براي تأمين تماميّت ايران و حاکميت ملّي

    زماني كه در هر گوشه ايران، يك ايراني بپاخاسته و جان بر كف نهاده بود تا تماميّت و حاكميّت ملّي ميهن گرامي و باعظمت مان را تامين كند، 28 ماه مي سال 879 ميلادي «ابوالساج ديودَست» آذربايجان را از حاكميّت خليفه عباسي وقت (المعتمد) خارج ساخت و احياء استقلال ايران را از اينجا آغاز كرد. اين تلاش همزمان با مساعي صفّاريان در جنوب شرقي و جنوب، سامانيان در خراسان بزرگتر و ديگران در مازندران، گيلان و برخي از نواحي مركزي ايران بود.
    تلاش ميهندوستانه «ديودستيان» بيش از نيم قرن طول كشيد و در تضعيف عباسيان موثر واقع شد. محمد افشين پسر ابوالساج مناطق ديگري از جمله ارمنستان را آزاد كرد و ابوالقاسم ديودستي برادر او با تاسيس سپاه فدائيان ايران (و طبق نوشته برخي مورخان؛ سپاه فداكاران) موفق به آزاد كردن ابهر، زنجان، قزوين و ري شد و فرمانداران خليفه عباسي و مأموران جمع آوري ماليات وابسته به اورا از اين مناطق بيرون راند و ....
    مورخان فرنگ (اروپايي)، سال آزادسازي «ري» به دست ابوالقاسم ديودَستي را 902 ميلادي ذكر كرده اند.






    قرارداد «اماسیه» و تقسیم گرجستان و ارمنستان میان ایران و عثمانی

    درپی یک رشته زد و خورد میان عثمانی و ایران که 23 سال طول کشید، 29 ماه می 1555 شاه طهماسب یکم و سلطان سلیمان در اماسیه Amasya یک قرارداد صلح امضاء کردند. طمع سلطان سلیمان به ارمنستان و گرجستان عامل این زد و خوردها بود.
    طبق قرارداد اماسیه، گرجستان و ارمنستان متساویا میان ایران و عثمانی قسمت شدند. صلح اماسيه، بين النهرين را هم شامل مي شد. در تقسیم بین النهرین (عراق جلگه ای امروز و اصطلاحا سرزمین واقع میان فرات و دجله و اطراف این دو رود)، سهم عثمانی بیشتر از ایران تعیین شد. چون کربلا و نجف در منطقه متعلق به عثمانی قرارگرفته بود، این دولت رفت و آمد آزاد ایرانیان به این دو شهر جهت زیارت را تضمین کرد.
    با امضای این قرارداد بود که عثمانی از طریق بین النهرین به خلیج فارس راه یافت. بااینکه در این قرارداد خطوط مرزی و حدود هر کشور دقیقا روشن نشده بود، صلح اماسیه 20 سال دوام یافت.






    چرچيل: ما اينک (سال 1952) با دو مبارز رو به رو هستيم: مصدق و مائو


    mosaddegh-best.jpg

    Mosaddegh, Mohammad
    وينستون چرچيل نخست وزير وقت انگلستان 30 می 1952 در پارلمان اين كشور گفته بود: "ما اينك در برابر دو مخالف (مبارز) قرار داريم ـ مصدق و مائو. هر دو نسبت به كارهايي كه مي كنند تعصب دارند و همين تعصّب منجر به لجبازي و يكدنگي آنان شده است و به «مذاكره» فرصت نمي دهد. مائو براي حمله به نيروهاي غرب در كره بيش از يك ميليون داوطلب به مرز فرستاده و مصدق به هلند رفته است تا با نطق و مصاحبه حملات تازه اي به ما كند. زيان عمومي اين مبارزه لفظي كمتر از حمله سيل آساي قريب الوقوع داوطلبان مائو نيست و .... [مصدق هشتم خرداد 1331 وارد هلند شده بود.].
    نطق پارلمانی چرچیل هنگامی ایراد شده بود که مصدق در لاهه بود. وی به این شهر رفته بود تا به شکایت لندن از ایران به دادگاه بین المللی، پاسخ دهد. مصدق قبلا رسيدگي دادگاه لاهه به شكايت انگلستان از ايران را مغاير حاكميت ملي يك كشور مستقل عضو سازمان ملل و صلاحيت اين دادگاه خوانده بود، ولي گفته بود كه به لاهه خواهد رفت تا صداي ايران را كه قريب يك قرن و نيم تحت نفوذ و سلطه دو استعمارگر (امپراتوري انگلستان و امپراتوري روسيه) بود به گوش جهانيان برساند و تاكيد كرده بود كه دفاع او در لاهه در عين حال دفاع از كشورهاي تضعيف شده و استعمارزده در برابر قدرت هاي جهاني خواهد بود.





    درباره سياست ها و کارهاي «جان فاستر دالس»، که در 24 مي 1959 درگذشت


    dulles-jf.jpg

    J. F. Dulles
    در شش روز منتهي به سي ام ماه مي 1959 تفسيرها و اظهار نظرهاي متعدد درباره «جان فاستر دالس»، سياست ها و کارهاي او انتشار يافته بود. دالس یکی از دست اندرکاران براندازي 28 امُرداد 1332 بیست و چهارم می 1959 در 71 سالگی درگذشت. وی در دوران حكومت ژنرال آيزنهاور شش سال و چهار ماه وزير امور خارجه آمريكا بود. همزمان، برادرش «آلن» نيز مديريت «سيا» را برعهده داشت.
    به نوشته تاريخنگاران، دالس بود كه استدلال چرچيل مبني بر لزوم براندازي دولت دكتر مصدق را پذيرفت و آن را به آيزنهاور قبولانيد. هري ترومن رئيس جمهوری پيش از آیزنهاور به خواست دولت لندن در آن زمينه تسليم نشده بود.
    جان فاستر دالس كه نام او بر فرودگاه بين المللي منطقه واشنگتن (پايتخت ايالات متحده) گذارده شده است در مارس 1953 (اسفند 1331 و فروردين 1332) نقشه براندازي دولت ملّيّون ايران را با همفكري چرچيل طرح كرد كه براي اجرا به سازمانهاي اطلاعاتي آمريكا و انگلستان داده شد و اين دو سازمان با استفاده از بودجه انجام كار، آن را در آگوست 1953 (امرداد 1332) با كمك عوامل داخلي ـ آنان كه از به مخاطره افتادن منافع و اقتدار خود در صورت تضعيف سلطنت، چپروي احتمالي دولت مصدق و گسترش افكار سوسياليستي به هراس افتاده بودندـ به اجرا درآوردند و 19 آگوست 1953 (28 امُرداد1332) دولت مصدق را برانداختند. دالس كه فعاليت هاي جهاني او با عضويت در هيات نمايندگي آمريكا در نشست سال 1919 فرانسه معروف به «صلح ورساي» آغاز شده بود صاحب دكترين «مسيو ريتالي ايش» است.
    وي تجربه كودتاي 28 امُرداد را بعدا و به همانگونه در كشور گواتمالا به اجرا درآورد و دولت منتخب مردم در اين كشوررا سرنگون ساخت زيرا كه در واگذاري امتياز توزيع بين المللي ميوه گواتمالا زير بار فشار عوامل واشنگتن نمي رفت. دالس كه پدربزرگش هم وزير امور خارجه آمريكا بود يك ضدِ كمونيست دو آتشه بود و در زمان وزارت خود موفق شد كه شكل سياست خارجي آمريكا را تغيير دهد. مورخان، تشديد جنگ سرد دو قدرت وقت را نتيجه سياست هاي او دانسته اند. دالس بود كه اهميت اتحاد آمريكا با دولت سعودي، و قرارداشتن ايران، ژاپن و آلمان دركنار واشنگتن را وارد برنامه هاي سياست خارجي آمريكا كرد. او بود كه اتحاديه آنزوس و سيتو را در برابر رژيم پکن به وجود آورد و پاكستان را وارد سيتو كرد تا هند را هم در گروگان داشته باشد و سپس به ايجاد پيمان بغداد که دو عضو آن پاكستان و تركيه بودند دست زد تا اين اتحاديه مركزي، حلقه متّصله «ناتو» با «سيتو» باشد و شوروي و چين کمونيست به محاصره كامل درآيند. براي دالس اين شكست كه نتوانست افغانستان را از شوروي و بي طرفي دور و وارد اتحاديه هاي غرب كند يك عقده شده بود كه نيم قرن پس از او، اينك (با تصويب پيمان استراتژيک واشنگتن ـ کابل در پارلمان افغانستان در ماه مي 2012) درحال تحقق يافتن است. جان فاستر دالس 71 سال عمر كرد و از تحولات دهه نخست قرن 21 چنين برمي آيد كه ميراث او همچنان باقي است.
    برخي از رسانه ها 24 ماه مي 2007 به مناسبت سالگرد درگذشت جان فاستر دالس، افشاگري 22 مي 2007 «برايِن راس» خبرنگار اينوستيگيتيو شبكه تلويزيوني «اي بي سي» را نقل كرده بودند مبني بر اين كه جورج بوش [رئيس جمهور وقت آمريکا] با اجراي يك برنامه عملياتي محرمانه «بدون خونريزي» سيا در ايران موافقت كرده بود. اين رسانه ها اشاره كرده بودند كه چنين برنامه هايي تازگي ندارد و دستور اجراي نخستين برنامه از اين دست را جان فاستر دالس در سال 1953 داده بود.
    شبكه تلويزيوني «اي بي سي» آمريكا، تصويري ادغام شده از اين طرح (عكس زير) را منتشر كرده بود. اين گزارش اي بي سي که در صدر اخبار مشروح شبانگاهي (ساعت 6.30 بعداز ظهر اين شبكه به وقت شرق آمريكا) در 22 ماه مي 2007 پخش شد تاكنون نه تكذيب شده است و نه تاييد.
    cia2.jpg








    اعتراض مهدي بازرگان نخست وزیر ملّی مذهبی دولت موقت انقلاب به تعدّد مراکز قدرت در ايران

    29 ماه مي 1979 (هشتم ارديبهشت 1358) مهدي بازرگان نخست وزير دولت موقت انقلاب اعلام كرد كه تعدّد مراكز قدرت، امور كشور (ايران) را فلج كرده و اگر ادامه يابد مسائلي به وجود خواهد آورد كه تا دهها سال گريبانگير ملت خواهد بود.
    وي اين مطلب را در يک مصاحيه عمومي بيان داشته بود که تیتر آن در صفحات اول روزنامه هاي تهران انتشار و از راديو تلويزيون دولتي پخش شده بود.
    کُپی اظهارات مهدی بازرگان که مَتن آن در صفحه 11 شماره هشتم خرداد 1358 روزنامه اطلاعات آمده بود در زیر درج شده است:

    bazargan.jpg


    _ _ _ _ _

    یک روز پیش از انتشار اظهارات مهدی بازرگان، مقدم مراغه ای به دوگانگی قدرت اعتراض و از استانداری آذربایجان شرقی کناره گیری کرده بود که روزنامه اطلاعات تیتر اظهارات او و خبر کناره گیری اش را در صفحه اول شماره هفتم خرداد 1358 خود درج کرده بود که در زیر کُپی شده است. مقدم مراغه ای به آمریکا نقل مکان کرد و چند سال بعد در این کشور درگذشت:

    moghaddam.jpg






    اديان و روحانيون

    اعدام به روش کليساي کاتوليک: آتش زدن محکوم!


    0529jerome.jpg

    Gerome de Prague
    سي ام ماه مي 1416 يك دادگاه مذهبي «جروم پراگGerome de Prague» انديشمند 51 ساله را كه از سوي كليساي كاتوليك تكفير شده بود مرتد شناخت و به مرگ محكوم كرد كه همان روز در ملاء عام به يك تير چوبي بسته و آتش زده شد. وي كه يك چك (بوهمي) بود به سرزمين هاي مختلف از جمله خاور ميانه مسافرت و در انگلستان، فرانسه و آلمان تحصيل كرده بود. جروم از هواداران آزادي بيان و از منتقدان روشهاي كليساي كاتوليك از جمله فروش عفو مجازات گناهكاران از سوي كشيش ها بود. وي در دادگاه مذهبي اتهام ارتداد را رد كرد و گفت كه تنها گفته است: آنان كه نظري مغاير نظرات كليسا دارند حق دارند آن را بيان دارند و اين، به معناي حمايت از اين افكار نيست، و تنها دفاع از آزادي بيان و انديشه و بحث و جدل است. ولي استدلال او كه مرتد نيست مورد قبول واقع نشد و به مرگ محكوم شد.
    جروم سالها از انديشه «يان هاس John Huss (هـ*ـوس)» مبني بر لزوم اصلاحات در وضعيت و طرز كار كليساي كاتوليك حمايت كرده بود و هنگام اعدام يان هاس دست به تظاهرات و اعتراض زده بود. يان هاس ششم ژوئيه سال 1415 به حكم شوراي كليساي كاتوليك در آلمان آتش زده شده بود. با اعدام اين دو تن اين صدا خاموش نشد و قرن بعد به پيدايش پروتستانيسم انجاميد.جان فاكس در كتابي كه در اين زمينه منتشر ساخته يان هاس و جروم دو پراگ را شهيد خوانده است. وي در همين كتاب جزئيات اعدام از طريق آتش زدن به حكم شوراي كليساي كاتوليك را شرح داده است. فاكس پشت جلد كتاب خود را با تصويري از چگونگي آتش زدن جروم دو پراگ مزين كرده است كه كليشه اين تصوير در زير آمده است.
    طرز اعدام محكومان كليسا در آن زمان از اين قرار بود كه محكوم را در يك ميدان عمومي و يا محوطه مقابل كليسا به تيري قطور مي بستند و در اطرافش چوب و هيزم قرار مي دادند و آتش مي زدند. اگر ماموران اعدام (جلادان) انصاف داشتند چوبها را دور از محكوم قرار مي دادند تا قبل از سوختن با آتش، از استنشاق دود فوت شود و زجر سوختن را تحمل نكند و چنانچه كينه شخصي از محكوم داشتند چوبها را در قطعات كوچك و با شاخه درخت نزديك به او قرار مي دادند تا بدنش بسوزد و به تدريج و با زجر جان بدهد.
    مجازات افراد مرتد و جادوگران از طريق آتش زدن كه از سال 1184 ميلادي متداول شده بود توسط انقلاب فرانسه محكوم و متروك شد. اين نوع مجازات قبلا از سوي رومي ها در مورد پيروان مسيحيت اعمال مي شد كه كليساي كاتوليك 8 ـ 9 سده بعد آن را در مورد تكفير شدگان و افراد مرتد دوباره متداول ساخت.

    0529burning.jpg
    تصوير چگونکي آتش زدن جروم دو پراگ







    روزي که اسقف کليسا به تحريک انگليسي ها دستور داد «ژاندارک» را آتش بزنند!

    يك اسقف فرانسوي متحد انگلستان سي ام ماه مي سال 1431 ژاندارك Joan of Arc = Jeanne D,Arc ـ معروف به دختر اُرلِئان كه فرانسويان مايوس و افسرده را به پيروزي رسانيد به جرم جادوگري آتش زد. وي سوم ژانويه همين سال از سوي انگليسي ها براي مجازات شدن به اين اسقف (كشيش بزرگ) سپرده شده بود كه به دستور اين كشيش، محاكمه كليسايي شد و به جرم جادوگري و پوشيدن لباس مردانه محكوم به اعدام گرديد و در يك بازار باز و بدون سقف در برابر چشم مردم آتش زده شد. ژاندارك هنگام آتش زده شدن 19 ساله بود.
    ژاندارک دوران خردسالي را در محيطي گذرانيده بود كه ارتش فرانسه در جريان جنگ صد ساله اروپاييان از انگليسي ها شكست خورده بود و تمامي شمال رود «لوار» از جمله پاريس به تصرف انگليسي ها در آمده بود. در اين جنگ پاره اي از فرانسويان هم به انگليسي ها كمك مي كردند!.
    هنگامي كه نيروهاي دشمن از روستاي محل اقامت ژاندارک كه دختر يك كشاورز بود گذشتند و خرابي فراوان به بار آوردند و سپس دست به محاصره بندر ارلئان در همان نزديكي زدند، ژاندارک به خشم آمد و به مدافعان نااميد ارلئان پيوست. لباس سربازي بر تن و
    نظاميان فرانسوي را تشويق به ضد حمله كرد و موفق شدند. وي سپس با درجه سرواني به هدايت کردن نظاميان فرانسوي در جنگ با مهاجمان انگليسي ادامه داد و دشمن را از بسياري از نقاط وطن بيرون راند.
    در اثناي اين پيروزي ها، فرانسويان متحد انگلستان ژاندارک را گرفتند و به انگليسي ها فروختند و انگليسي ها وي را به يك اسقف فرانسوي هوادار خود تحويل دادند و گفتند كه او جادو گر است كه صدايش اين چنين هيجان و دلاوري در نظاميان فرانسه به وجود مي آورد كه بدون ترس دست حمله به نيرويي به مراتب بزرگتر از خود مي زنند. انگليسي ها نخواستند، خودشان ژاندارك را بكشند و براي هميشه دشمني فرانسويان را بخرند.
    تحت فشار افكار عمومي، سران كليساي كاتوليك فرانسه 25 سال پس از مرگ ژاندارك، از وي اعاده حيثيت كردند كه بعدا عنوان قهرماني فرانسه را نيز به دست آورد و پاپ در سال 1920 (489 سال پس از آتش زده شدن!) اورا تقديس كرد.
    از قرن 15 به بعد ضمن اشاره به اعدام دلخراش ژاندارك، اندرز داده مي شود كه نبايد اشتباه و يا خيانت يك و يا چند هموطن باعث شود كه ديگران از ميهندوستي رويگردان شوند. مجسمه هاي ژاندارک اينک در گوشه و کنار فرانسه ديده مي شود و فرانسويان در سي ام ماه مي ـ سالروز اعدام ـ او مراسم بزرگداشت برگزار مي کنند.
    joan-of-arc-merged.jpg
    دو نمونه از مجسمه هاي ژاندارک که در گوشه و کنار فرانسه ديده مي شود ـ مجسمه زيرين که برنزي است از روي نمومه مجسمه اي که به دستور ناپلئون سوم در نيمه دوم قرن 19 ساخته شد المثني شده است



    0529joan2.jpg
    خانه محل تولد ژاندارک که به همان گونه نگهداري مي شود و يک بناي ملي - تاريخي فرانسه است










    در قلمرو انديشه

    نگاهي کوتاه به انديشه ها و کارهاي «وُلتِر» به مناسبت سالگرد فوت او


    voltaire.jpg

    Voltaire
    ولتر Voltaire (فرانسوا ماري آروون) از بزرگترين فلاسفه، نويسندگان، طنزنگاران و روشنگران اروپايي سي ام ماه مي سال 1778 در آستانه انقلاب فرانسه ديده از جهان فرو بست. وي که افکارش در شکل گيري انقلاب فرانسه تاثير زياد داشت 21 نوامبر سال
    1694 تولد يافته بود. وُلتِر در بيست و سه سالگي به خاطر طنزي كه نوشته بود يازده ماه از عمر خود را در زندان باستيل گذرانيد و در سال 1726 به خاطر نوشتن طنزي ديگر به انگلستان تبعيد شد و سه سال در آنجا بود. در سال 1734 دوباره اورا از پاريس تبعيد كردند. ولتر بسال 1749 به دعوت فردريك قيصر پروس (آلمان) به آنجا رفت و مدتها از نزديكان و معاشران وي بود.
    «ولتر» سرانجام در سال 1759 در فرانسه در نزديكي مرز سويس جايي را براي خود خريد و نامش را «فري» گذارد كه پاتوق و مركز تجمع روشنفكران اروپا شده بود. او در 83 سالگي به پاريس بازگشت و چنان استقبالي از او شد كه از ذوق زدگي بيمار شد و چندي بعد درگذشت.
    28 اثر مهم از ولتر به يادگار مانده است كه دو اثر او «فرهنگ فلسفي» و «كانديد» معروفترند.
    ولتر بيش از هر كس ديگر از آزادي انديشه و بيان و تحمل ديگران دفاع كرده است. او مي گويد كه بدون آزادي انديشه و بيان، انسان بدون روح و روان است و زندگاني اش جسماني (مانند ساير جانداران) خواهد بود. وي بيش از هر نويسنده اي ديگر بر ضد قلدري و زور گويي و استبداد نوشته است. ولتر ضد رومانتيسيسم و حامي حقيقي نويسي بود. او ثابت كرده است كه جنايات بزرگ نتيجه خودخواهي و جاه طلبي افراد است و اين جنايات قابل مقايسه با خلافهاي آدمهاي كوچك نيست. كوچكها تنها برابري و آزادي را مي جويند و بزرگها همه چيز را مي خواهند و اگر همه دنيا را هم به ايشان بدهند باز هم مي خواهند و میـ*ـل آنان پايان ندارد.
    ولتر در باره نظامهاي سلطنتي و جمهوري مي گويد: خوبي نظام به رئيس آن بستگي دارد نه به نوع آن. نظامهاي جمهوري اگر رئيس و مسئول خوب نداشته باشند از نظامهاي سلطنتي بدتر خواهند بود. هر نظام جمهوري لزوما يك دمكراسي و يا عاري از ظلم نيست. به نظر ولتر، ميزان دمكراسي يك كشور و رعايت حقوق افراد متناسب است با رشد سياسي مردم و آگاهي آنان از دمكراسي و دلسوزيشان براي رعايت آن. دمكراسي در كشور هاي كوچك، ايالت و شهر موفق تر است. ولتر دمکراسي را از ميهندوستي که يک احساس طبيعي (ذاتي) است و در خون هر فرد بايد باشد جدا نمي داند. اين جمله ازوست: واي به روزي كه نظام قضايي يك كشور ضعيف و نفوذ پذير باشد و يا تضعيف شود و ....
    مورخان، ولتر را يک مبارز راه تامين حقوق مدني اتباع بشمار آورده اند.





    «پله خانوف» انديشمند روس و نظرات تامل برانگيز او درباره مارکسيسم و مزدکيسم


    سي ام ماه مي سالگرد درگذشت انديشمند بزرگ روس، گئورگي پله خانوفGeorgi Plekhanov است كه در سال 1918 در 62 سالگي فوت شد. وي يك ماركسيست بود ولي جامعه روسيه را «نارس» براي پياده كردن اين فرضيه مي دانست.
    پله خانوف كه اينك درستي باور او به ثبوت رسيده است بارها به لنين كه به اتفاق نشريه «ايسكرا (جرقه) » را منتشر مي كردند تاكيد كرده بود كه فعلا بايد از مرحله سوسيال دمكراسي آغاز، برايش تبليغ و انقلاب را بر پايه آن قرار دهند. همين افكار پله خانوف باعث پيدايش و رشد «منشويسم (در برابر بلشويسم)» شد. وي در كنگره سال 1903 چپگرايان انقلابي روسيه با انترناسيوناليسم پرولتارياييProletarian Internationalism مخالفت كرد و راه منشويك ها و ناسيوناليستي (همان راه سوسيال دمكراتهاي روسيه) را در پيش گرفت ولي از حمايت اصولي از ماركسيسم دست برنداشت. او تا پايان عمر كه از بيماري سل درگذشت مي گفت: ماركسيسم فرضيه اي است خوب و ايده آل، ولي جوامع بشري و به ويژه جامعه روسيه هنوز به جايي نرسيده اند كه آمادگي پياده كردن موفقيت آميز اين فرضيه را داشته باشند به همان گونه كه جامعه ايران باستان با همه اشتياق اوليه اش، فرضيه مزدك را كه تفاوتي با فرضيه ماركس نداشت هضم نكرد.
    پله خانوف نيز بمانند لنين سالها به صورت پناهنده در سويس بسر بـرده بود. از پله خانوف كتابهاي متعدد و نيز رسالات فراوان در تعريف انواع سوسياليسم و «ماركسيسم عملي» باقي مانده است. همين نوشته ها او را در رديف تئوريسين هاي بزرگ قرن 20 قرار داده است. مهمترين كتاب هاي تاليف پله خانوف عبارتند از: «آنارشيسم و سوسياليسم»، «تاريخ از نگاه يكتاشناسان»، «تاريخ مترياليسم»، «حقايق منطقي»، «اهميت مطالعه تاريخ از نظر تحولات انديشه»، «نقش فرد در تطور تاريخ» و آخرين تاليف او «مشكلات ريشه اي ماركسيسم».








    در قلمرو رسانه‌ها

    ناصر کرمی که پیشه روزنامه نگاری را با پوشش اخبار محیط زیست و شناسانیدن آثار باستانی، فرهنگ و تمدن ایران و یادآوری تجربه گذشتگان آغاز کرد


    امروز زادروز ناصر کرمی روزنامه نگار ایرانی، مولف و مدرس دانشگاه است که نهم خردادماه 1346 (30 ماه مي 1967) درخوزستان به دنیا آمده است. ناصر که لیسانس جغرافیا، فوق لیسانس و دکترای اقلیم شناسی دارد پیشه روزنامه نگاری را از آذرماه 1371 (دسامبر 1992) از روزنامه همشهری (تهران) و از نخستین روز انتشار این روزنامه آغاز کرده است. وی به موازات تحصیل جغرافیا و اقلیم شناسی، دوره های آموزش روزنامه نگاری را طی کرده بود. دانش جغرافیا اورا برآن داشت که کمبود تاریخی ژورنالیسم ایران را که ضعف پوشش اخبار محیط زیست بود جبران کند و در جلسات آماده سازی سازمان و وسائل کار برای انتشار همشهری سردبیری وقت این روزنامه را قانع سازد که در تحریریه اش حوزه محیط زیست و شناسانیدن آثار باستانی ایران، فرهنگ و تمدن ایرانی دایر کند و خود او داوطلب قبول مسئولیت این حوزه خبری و پوشش اخبار و مطالب مربوط شد که تا آن زمان، در ایران خبرنگار ویژه پوشش اخبار و مطالب محیط زیست وجود نداشت که مستلزم وقوف خبرنگار بردانش جغرافیا و قرارداشتن در جریان فعالیت های جهانی در زمینه محیط زیست و داشتن علاقه به این رشته بود. ناصر در جلسات مقدماتی ایجاد تحریریه همشهری استدلال کرد که حفظ محیط زیست از ایران باستان است و روزنامه ای با نام شهر و همشهری به چنین مطالب و داشتن خبرنگار اختصاصی نیاز دارد که پیشنهاد او عینا تصویب شد.
    ناصر کرمی بتدریج اخبار محیط زیست را از چارچوب پاکیزگی شهر و رعایت بهداشت (مرز تصور عوام الناس وقت) خارج ساخت و به همه مطالب مربوط به زندگانی انسان در محیط و دائره زیست گسترش داد و سپس شناسانیدن آثار باستانی ایران را که نماد تمدن و عظمت ایرانی است براین مطالب افزود و از آنجا که محافظت و رعایت محیط زیست جزیی از فرهنگ یک ملت است؛ اطلاعات مربوط به فرهنگ و تمدن ایرانی را که نوعی آموزش عمومی است برآنها اضافه کرد. مطالب او در همشهری مورد توجه قرارگرفت و به دبیری میز اخبار و مطالب شهری روزنامه همشهری (سیتی دسک) ارتقاء یافت و حوزه محیط زیست را هم به این میز منتقل کرد و یادآوری تجربه گذشتگان (تاریخنگاری ژورنالیستی) را که پندآموز است براین مطالب افزود. کرمی که از سال 1377 دبیری این میز را در همشهری برعهده گرفته و صفحه و ستونهای اختصاصی دارد همچنین مبتکر یک ضمیمه روزنامه همشهری تحت عنوان «ایرانزمین» است. ناصر به موازات ادامه کار تمام وقت در همشهری و تدریس در دانشگاه، با هدف خدمت به توسعه وطن؛ سردبیری ماهنامه جهانگردان و خبرگزاری محیط زیست ایران را که فعالیت غیر انتفاعی دارند برعهده گرفته است.
    ناصر تا این زمان (سال 1388 = 2009) دارای هشت تالیف است که زمینه زیست محیطی، فرهنگی و جغراقیایی ـ اقلیمی دارند از جمله راهیاب ایران، تلخاک، سفر به دریای آبی ژرف و .... وی همچنین در حال تکمیل پژوهش و تحقیقات علمی خود در زمینه «آثار زیست محیطی جنگ اول خلیج فارس»، «ظرفیت اقتصادی مناطق جنگلی ایران»، جزیره کیش و سه مورد دیگر مربوط به صنعت ایرانگردی است.



    ساير ملل

    جنگ اول بالکان و نشست قدرتهای وقت در لندن ـ داستانی از رقابت قدرت ها و بازي آنها با سرنوشت ملت ها

    سی ام ماه می 1913، قدرت اروپایی وقت که در جهان آن روز تصمیم گیرنده بودند در نشست لندن با قبولاندن نظرات خود به طرفین جنگ بالکان به آن پایان دادند. این جنگ که هشتم اکتبر 1912 آغاز شده بود به جنگ اول بالکان معروف شده است. عثمانی یک سوی جنگ و چهار کشور صربستان، یونان، بلغارستان و مونته نِگرو طرف دیگر آن بودند. قدرت های اروپایی محرّک جنگ و رساننده کمک به این چهار کشور بودند زیرا که کمر به انهدام عثمانی و دست کم راندن آن از اروپا بسته بودند.
    در نشست لندن، روسیه، آلمان، انگلستان، اتریش [در آن زمان یک امپراتوری] و ایتالیا تصمیم گیرندگان بودند. بر این نشست محدود همانند امروز نام کنفرانس بین المللی [کدام ملل؟!] گذارده بودند. این نشست، آلبانی را یک کشور مستقل اعلام کرد و کوشید که صربستان راهی به دریای آدریاتیک نداشته باشد [که این سیاست هنوز به قوّت خود باقی است]. نشست لندن کوزوو را میان صربستان، آلبانی و مونته نگرو تقسیم کرد تا استخوان لای زخم باشد، تکلیف مقدونیه را [که بلغارستان، یونان و صربستان نسبت به آن نظر داشتند] روشن نکرد تا آتش اختلاف زیر خاکستر باقی بماند و قسمت شمالی منطقه تراس Thrace (تراکیا) را که میان دریای سیاه و دریای اژه قرارگرفته است [و یونان و رومانی نسبت به آن ادعا داشتند] به بلغارستان داد. به این ترتیب هیچیک از چهار کشور صربستان، یونان، بلغارستان و مونته نِگرو راضی نشدند و به همین جهت جنگ دوم بالکان از 16 ژوئن 1913 آغاز شد. جنگ اول بالکان عثمانی را پس از قرنها سلطه، جز از یک منطقه کوچک [منطقه غرب استانبول و شمال دریای مرمره] از اروپا بیرون راند. با اخراج عثمانی از اروپا؛ رقابت انگلستان، روسیه، فرانسه و آلمان بر سر بلعیدن مناطق عربی امپراتوری عثمانی شدت یافت. در این میان ایتالیا هم وارد میدان شده و برای امپراتوری روم شدن تصمیم گرفته بود که از شمال آفریقا شروع کند تا در برابر لندن قرار نگیرد. انگلستان چهار چشمی روسیه را می پایید تا قول و قرارهای سابق برنخورد و فیل مسکو هـ*ـوس هندوستان نکند. آلمان نقشه دیگری داشت و آن احیاء امپراتوری پارسیان و از این راه ایجاد سد و درد سر برای رقیبان دیگر بود و در اجرای این نقشه، یک شعبه جاسوسی و جمع آوری اطلاعات و تحـریـ*ک در استانبول ایجاد و یک دیپلمات باهوش و تاریخدان خود به نام ویلهلم واسموس Wilhelm Wassmuss را روانه ایران ساخته بود تا ایرانیان را برانگیزاند.






    روزی که پاکستان اتمی شد ـ نظر نواز شریف و دکتر عبدالقدیر خان در توجیه این کار ـ شمار سلاحهاي اتمي کشورها در سال 2011


    pakistan-khan.jpg
    دکتر عبدالقدير خان

    بيست و هشتم ماه می 1998، پاکستان در نزدیکی مرز بلوچستان با افغانستان پنج آزمایش اتمی زیرزمینی انجام داد و وارد گروه اتمی های جهان شد. طبق گزارش های رسانه ای، این دولت تا سال 2011 دویست سلاح اتمی وارد زرّادخانه خود کرده است.
    ميان محمد نواز شریف نخست وزیر وقت پاکستان همان روز (28 می 1998) در توجیه اتمی شدن پاکستان گفت که با اتمی شدن هند، اقدام ما اجتناب ناپذیر بود. هدف ما از اتمی شدن، بازداری از تعرّض و تصور حمله نظامی به پاکستان است. امروز روز بزرگی در تاریخ پاکستان است. ما، دیگر دیکته دیگران را نخواهیم نوشت. [ائتلاف هوادار ميان محمد نواز شريف ـ متولد 1949 و از ثروتمندان پاکستاني و رهبر يکي از دو جناح مسلم ليگ ـ در انتخابات عمومي سال 2013 پيروز شد و احتمال نخست وزير شدن او وجود دارد. وي قبلا دو بار نخست وزير پاکستان بود.].
    با پخش سخنان ميان محمد نواز شریف [که در اکتبر 1999 با کودتای ژنرال پرویز مشرّف برکنار شد]، پاکستانی ها به خیابانها ریختند و دست به شادی و پایکوبی زدند، ولی آمریکا، انگلستان، فرانسه و ژاپن اتمی شدن پاکستان را محکوم کردند!.
    رسانه های جهان غرب بعدا گزارش دادند که اتمی شدن پاکستان کار عبدالقدیر خان [متولد یکم اپریل 1936] است که در رشته فلزشناسی دکترا گرفته و در کشورهای آلمان، بلژیک و هلند تجربه کسب کرده است. مفسران رسانه ها نوشتند که شکست نظامی پاکستان از هند بر سر استقلال بنگلادش [پاکستان شرقی پیشین] در سال 1971 آن دولت را بر آن داشت تا اتمی شود زیراکه تاکنون سابقه نداشته که یک کشور اتمی مورد حمله نظامی قرارگیرد. ذوالفقار علی بوتو در دوران زمامداری خود، فکر اتمی شدن پاکستان را وارد مرحله عمل کرد و مقدمات ایجاد آزمایشگاههای مربوط در نقطه ای در پنجاب فراهم شد.
    از قول دکتر عبدالقدیر خان نقل شده که گفته بود که اگر همه کشورها اتمی شوند؛ مسئله جنگ، مداخله و زورگویی در میان نخواهد بود، مرزهای کشوری که اتمی باشد محفوظ، خطر مداخله در کار نیست، چنین کشوری ترس و نگرانی نخواهد داشت، دمکراتیک خواهد بود و پیشرفت خواهد کرد. خان گفته است که هزينه ساخت يک سلاح اتمي کمتر از خريد يک جت جنگنده و حتي يک ناوچه است.
    اتمی شدن پاکستان سبب شد که در سال 1999 میان آن دولت و دولت هند در لاهور مذاکرات رفع اختلاف برگزارشود و به امضای قرارداد و وعده حل مسالمت آمیز مسائل فی مابین ازجمله مشکل جامو و کشمیر بیانجامد که پس از تجزیه شبه قاره هندوستان در 1947 باعث دو جنگ میان هند و پاکستان شده است.
    دکتر عبدالقدیر خان که پاکستانی ها به او به چشم یک قهرمان ملی می نگرند بعدا متهم به برخی همکاری های اتمی با چند کشور ازجمله ایران و لیبی شد و در سال 2004 بازداشت خانگی گردید که دادگاه عالی پاکستان در سال 2009 رای به لغو آن داد و آزاد شد.
    برخي از اصحاب نظر اخيرا ابراز ترديد کرده اند که پاکستان بدون دريافت کمک از خارج اتمي شده باشد.
    در ماه می 2011، رسانه ها به مناسبت سالروز اتمی شدن پاکستان به میزان سلاحهای اتمی کشورهای دارنده این نوع اسلحه اشاره کرده و نوشته بودند که روسیه 5 هزار، آمریکا 4 هزار، فرانسه 290، انگلستان 195، هند 150، اسرائیل 80 و کره شمالی 20 سلاح اتمی در اختیار دارند. شمار سلاحهای اتمی چین نامشخص است. این ارقام نشان می دهد که شمار سلاحهای اتمی روسیه پس از فروپاشی شوروی 38 درصد کاهش یافته است. این رسانه ها افزوده بودند که برزیل، ژاپن، آلمان و جمهوری فدرال آفریقای جنوبی قادرند هر زمان که بخواهند سلاح اتمی تولید کنند. آفریقای جنوبی قبلا دارای سلاح اتمی بود که آنها را نابود کرد.





    اظهار نظر مقتدي صدر درباره اوضاع عراق در ماه مي 2004

    شبكه تلويزيوني سي. بي. اس آمريکا 30 ماه مي 2004 مصاحبه باب سايمون گزارشگر خود با مقتدي صدر از روحانيون شيعه عراق را پخش كرد كه گفته بود ما تنها مي خواستيم عراق از دست صدّام خلاص شود، نه اين كه به اشغال نظامي آمريكا درآيد.
    صدر در اين مصاحبه ضمن اشاره به نخست وزير شدن علاوي گفته بود: رئيس دولت شدن يك فرد كه در يك خانواده شيعه مذهب به دنيا آمده است به معناي حكومت اكثريت شيعه كه خواهان رعايت فقه شيعه هستند نيست، حكومت را اكثريت مردم بايد انتخاب كند نه خواست نيروهاي اشغالگر.
    صدر در جاي ديگر از مصاحبه خود گفته بود: اشغال نظامي عراق جنگهاي صليبي قرون 11 و 12 ميلادي را در ذهن او تداعي مي کند و (ضمن اشاره به تصاوير منتشر شده از زندان ابوغريب) اضافه كرده بود: ديديد كه چگونه عراقي ها را شكنجه مي كنند ـ شكنجه و صلح همخواني ندارند.
    0529sadr.jpg
    مقتدي صدر در ديداري در بغداد با منوچهر متّکي وزير امور خارجه وقت جمهوري اسلامي ايران







    نظر «سي بي اس» آمريكا و برخي رسانه هاي ديگر در ماه مي 2004 درباره «اياز علاوي» که نخست وزير دولت انتقالي عراق شده بود

    علاوي
    تعيين «اياز علاّوي Ayad Allawi» از سوي شوراي حاكميّت عراق كه اعضاي آن از سوي آمريكا منصوب شده بودند به عنوان نخست وزير موقت آن كشور در 29 ماه مي 2004 در رسانه هاي سراسر جهان بازتاب نسبتا گسترده داشت. شبكه تلويزيوني «سي بي اس» آمريكا در اخبار مشروح همان شب خود، از علاّوي به عنوان فردي كه ارتباط تنگاتنگ با سازمانهاي اطلاعاتي آمريكا و انگلستان (سيا و اينتليجنس سرويس) دارد و مورد اعتماد آنها است نام بُرد و گفت: در حالي كه سازمان ملل هنوز بر اين انتصاب رسما صحه نگذارده بود، جورج بوش رئيس جمهوري آمريكا و «برمر» فرماندار آمريكايي عراق از نخست وزير شدن علاوي حمايت و از شخص وي تمجيد كردند.
    سي بي اس گفت: علاوي كه يك پزشك اعصاب و از اعضاي پيشين حزب بعث و درگير در كارهاي اطلاعاتي عراق [زمان صدام حسين] بود در 1971 از اين كشور فرار كرد و در انگلستان با گرد آوردن افسران اخراجي و فراري از عراق و ناراضي از صدام، حزب «پيمان ملي عراق» را در تبعيد تاسيس كرد كه يك بار هم متهم به طرح كودتا بر ضد صدّام شد. او شيعه است ولي مذهبي نيست. قرار بود حسين شهرستاني كارشناس هسته اي عراق كه پس از فرار از اين كشور افشاءگري هاي متعدد بر ضد صدام و برنامه هاي اتمي او كرده بود نخست وزير شود كه از اين كار انصراف داد.
    سي بي اس افزود: شوراي حاكميت با حضور «برمر» و در غياب براهيمي نماينده سازمان ملل و همچنين احمد چلبي كه از نظر آمريكا افتاده است، علاوي را به عنوان نخست وزير تعيين كرد. علاوي ضمن داشتن ارتباط با سازمانهاي اطلاعاتي آمريكا و انگلستان، در طول تبعيد كسب و كار بازرگاني هم داشت كه پس از اشغال نظامي عراق به اين كشور بازگشت.
    اين شبکه تلويزيوني همان شب در گزارش خود گفته بود شوراي حاكميت، در حالي كه هنوز شوراي امنيت سازمان ملل روي آينده عراق توافق نكرده است، تنها بايد رئيس جمهوري موقت (يك سُنّي) و دو معاون او (يك كُرد و يك شيعه) را تعيين مي کرد.
    در اين زمينه، برخي مطبوعات فرانسه نوشته بودند كه عراقي ها تبعيدي هاي بازگشته از خارج را نمي خواهند و مي گويند كه اين جماعت از مشكلات عراقي ها به علت اقامت طولاني در خارج بي خبرند و با داشتن حس انتقامجويي نسبت به مقامات بعثي نخواهند توانست كاري انجام دهند و در صورتي كه در راس كار باشند؛ آشتي ملي كه راه حل مسائل عراق است تحقق نخواهد يافت. به نوشته اين رسانه ها، براهيمي در مورد انتصاب علاوي نگران ارتباط طولاني او با «سيا» و «اينتليجنس سرويس» است و ترديد عراقي ها نسبت به اورا درك مي كند. اين رسانه ها نوشته بودند كه علاوي در دهه 1970 در عين حال يك مامور اطلاعاتي دولت وقت عراق بود و اضافه كرده بودند كه در تعيين علاوي به عنوان نخست وزير موقت عراق، وزارت امورخارجه آمريكا بر وزارت دفاع اين كشور كه از ديرزمان باهم رقابت داشتند پيروز شده است، زيرا كه چلبي مربوط به وزارت دفاع بود و علاوي با وزارت امورخارجه آمريكا ارتباط داشت. وزارت دفاع آمريكا پس از انتشار عكسهاي شكنجه در زندان ابوغريب در حالت دفاعي قرار گرفته است.
    [علاوي که از 29 ماه مي 2004 تا هفتم اپریل 2005 نخست وزير موقت عراق بود در انتخابات سال 2010 عراق به پیروزی چشمگیر دست یافت و نزدیک بود که نخست وزیر شود.].





    نظر روزنامه هاي آمريکاي لاتين درباره نشست سران اين کشورها و سران اتحاديه اروپا در گوادالاجار

    به نوشته روزنامه هاي برزيل، ونزوئلا، كوبا و مكزيك در شماره هاي 29 و 30 ماه مي 2004 خود، اختلاف بر سر تنظيم قطعنامه كنفرانس يك روزه سران كشورهاي عضو اتحاديه اروپا، آمريكاي لاتين و از جمله كارائيب كه در گوادالاجار كشور مكزيك تشكيل شده بود ثابت كرد كه اتحاديه اروپا عنصري جدا از آمريكا نيست و اين دو بدنه دنياي غرب، در پهنه جهان همچنان يكپارچه عمل مي كنند و نبايد قهر و آشتي ها ظاهري آنها را باور كرد.
    روزنامه هاي كوبا نوشته بودند كه اتحاديه اروپا مطيع و منقاد امريكاست زيرا حاضر نشد اقدام تازه آمريكا مبني بر تشديد محاصره اقتصادي كوبا را محكوم كند.
    رسانه هاي برزيل اظهار نظر كرده بودند كه سران اتحاديه اروپا با اصرار و پافشاري تمام، جملات داير بر محكوم شدن آمريكا به خاطر شكنجه عراقي ها را در پيش نويس قطعنامه به جملاتي عام تبديل كردند كه در آنها به طور عام هر شكل ظلم و شكنجه و رفتار ناپسند بر ضد زندانيان و از جمله زندانيان نظامي محكوم شده است كه كار تازه اي نيست. در اعلاميه کنفرانس خواسته شده بود كه كشورها در مبارزه بر ضد تروريسم به تنهايي عمل نكنند كه آن هم درخواستي عام است. در اين كنفرانس، تنها شيراك [رئيس جمهور وقت فرانسه] خواسته بود كه براي حل مسائل بين المللي، كارها به صورت گروهي انجام شود نه انفرادي.






    درگيري اتحاديه اروپا با چين بر سر تي شرت، نخ و پارچه و ... ـ انتقاد از دولت احمدي نژاد که بيش از حد از چين واردات داشته است

    اتحاديه اروپا كه در پي انقضاي دوران سهميه بندي، با ورود انبوه پارچه، تي شرت، نخ و انواع محصولات نساجي چين رو به رو شده بود بالاخره توانست از سازمان جهاني داد و ستد يك حكم موقت براي محدود كردن واردات اين قبيل محصولات چين را بگيرد كه ظرف چند ماه واردات آنها به اروپا نزديك به دو برابر شده بود. اين حكم موقت از 29 ماه مي 2005 ميان دو طرف، درگيري لفظي به وجود آورده بود.
    استدلال اتحاديه اروپا اين بود كه محصولات چين تا چند برابر ارزانتر از توليدات مشابه داخلي است و باعث افزايش بيكاري در كشورهاي عضو مي شود، به علاوه مرغوبيت و بهداشتي بودن آنها ـ به سبب بکار بردن مواد بازيافت در توليد آنها ـ جاي ترديد است.
    انتقاد آن زمان اتحاديه اروپا را از آغاز دهه دوم قرن 21 از زبان هرکس و هر مقام وطندوست در هر کشور مي توان شنيد ـ ازجمله در جمهوري اسلامي ايران. به نظر تفسيرنگاران، توليدات و صادرات چين، در آينده براي ساير کشورها بيش از پيش مسئله خواهد شد. در بهار 1392 (2013 ميلادي) که به مناسبت نزديک بودن انتخابات رياست جمهور ايران، بازار انتقاد گرم شده است دولت احمدي نژاد مورد انتقاد قرار گرفته که بيش از نياز از چين واردات داشته است ـ واردات کالايي که مي شد در ايران توليد کرد و قبلا توليد مي شد. منتقدين گفته بودند که تصور حمايت سياسي چين از ايران خيالي باطل است زيرا رژيم پکن با خريد بيش از يک تريليون دلار اوراق خزانه داري آمريکا و نيز اينکه آمريکا بزرگترين بازار فروش کالاي ساخت چين است در اختلافات سياسي آمريکا و ايران، جانب ايران را نخواهد گرفت و ... چين در گروگان مالي و تجاري آمريکاست.









    برخي ديگر از رويدادهاي 30 مي


    • 1265:
      0913danteh.jpg


      دانته الي جياري Dante Alighieri شاعر، نويسنده و انديشمند فلورانسي قرون وسطي به دنيا آمد. وي 13 سپتامبر سال 1321 ميلادي در تبعيد درگذشت. از دانته به عنوان بزرگترين شاعر قرون وسطاي اروپا نام مي برند. وي تالیف خود ـ Divine Comedy ـ را (كه در ايران «كمدي الهي» ترجمه شده است) و از شاهكارهاي ادبيات اروپا بشمار مي رود به شعر گفته است. زندگاني نو = La Vita Naova اثر ديگر او مجموعه اي از 31 شعر است كه با تفسير و نثر، آنها را به هم پيونده زده است. چند تاليف غير داستاني و يك كتاب نيمه تمام در حكمت (فلسفه) هم از او باقي مانده است.
      دانته در زمينه دولت ـ همانند کوروش بزرگ ـ در آرزوي ايجاد يك حكومت جهاني بود که معنويات ملحوظ باشد تا مردم هم اين دنيا را داشته باشند و هم آن دنيا را. نامه هاي دانته را هم پس از او به صورت يك كتاب درآورده اند كه خواندني است.


    • 1539: «هرناندو دِ سوتو» اسپانیایی با 600 مرد مسلح در جستجوی طلا گام بر ساحل تمپا بی Tampa Bay فلوریدای امروز گذارد. وی از کوبا عازم فلوریدا شده بود. به این ترتیب، وی 46 سال پیش از ورود انگلیسی ها به جزیره رونوک Roanoke Island (واقع در ساحل کارولینای شمالی امروز) وارد آمریکای شمالی شد. استقرار انگلیسی ها در آمریکای شمالی (ایالات متحده امروز) از سال 1607 آغاز شد زیراکه انگلیسی هایی که وارد جزیره رونوک شده بودند تماما ناپدید شدند.


    • 1631:
      gazette-de-france.jpg


      نخستین مجله فرانسوی (به شکل هفته نامه امروز) به نام لا گازت La Gazette de France نخستین شماره خودرا منتشر کرد. این مجله که به روش حرفه ای امروز منتشر نمی شد در نخستین دور انتشار، از یک عضو دربار سلطنتی حمایت می کرد. [عکس مقابل، کپي شماره 26 دسامبر 1786 اين نشريه قديمي را نشان مي دهد]


    • 1814: اعضاي اتحاديه اي كه ناپلئون را شكست داده و به جزيره الب تبعيد كرده بودند با امضاي يك اعلاميه مشترك مرزهاي فرانسه را محدود به خطوط سال 1792 كردند و همين امر باعث برانگيخته شدن خشم فرانسويان شد كه راه را بر بازگشت ناپلئون باز كرد.


    • 1814:
      bakunin2.jpg


      میخائل باکونینMikhail Bakunin فیلسوف روس و صاحب فرضیه آنارکیسم = آنارشیسم به دنیا آمد و 62 سال عمر کرد. وی پس از تحصیل فلسفه، از کشورهای متعدد ازجمله آلمان، فرانسه، سویس، انگلستان، آمریکا و ژاپن دیدار کرد و با وضعیت زندگانی مردم و مسائل موجود آشنا شد. او با مارکس ملاقات کرد و پس از بحث فراوان با او، با دیکتاتوری پرولتاریا مخالفت کرد و گفت که افتادن مدیریتها به دست عوام الناس تولید فساد و بی قانونی می کند، باعث دلسردی مردم، مرگ انگیزه و خلاقیّت و مآلا شکست و فروپاشی می شود. باکونین ضمن تایید نوعی سوسیالیسم، در عوض از قرارگرفتن امور از پایین تا بالا در دست شوراها حمایت و به این ترتیب حکومت فردی را در هر شکل آن رد کرد. فرضیه باکونین تاکید بر آزادی عمل فرد دارد تا انگیزه پیشرفت داشته باشد. باکونین در آلمان به بررسی عقاید هگل و فیخته پرداخت و در فرانسه کمک به ایجاد کمون پاریس کرد تا این شورا به جای دولت امور را به دست گیرد. به این ترتیب آنارشیسم طبق فرضیه باکونین عبارت از یک جامعه نیمه سوسیالیستی است که توسط شوراها و فدراسیون ها (مجموعه شوراهای یک حرفه و ...) و کنفدراسیون (مجموعه فدراسیون ها) اداره شود و فرد در این جامعه آزادی عمل کامل داشته، آموزش و پرورش اجباری و رایگان باشد و استثمار محو شود و اثری از آن نباشد. بعدا در پی چند ترور، نام آنارشیسم مترادف با خشونت و آشوب شد که باقی مانده است.


    • 1871: مقاومت كمون پاريس پايان يافت و تمامي شهر در كنترل دولت قرار گرفت.


    • 1903:
      0529serb.jpg
      الکساندر

      یک روز پس از ترور الكساندر ابرونويچ پادشاه صربستان و بانویش در کاخ سلطنتی بلگراد، اعلام شد كه ازدواج او با يك بيوه، با مخالفت افكار عمومي رو به رو شده بود که انگیزه ترور هر دو به دست یک سروان ارتش شد که با یکان خود 29 می وارد کاخ سلطنتی شده بود. الكساندر ابرونويچ در عين حال متهم شده بود که آزادي ها و حقوق اتباع كشور، مندرج در قانون اساسي را ناديده انگاشته و راه استبداد و خودکامگي در پيش گرفته بود. وی 29 ماه می 1903 ترور شد که برخی از مورّخین، این رویداد را کودتای یک سروان ارتش عنوان گذاری کرده اند.


    • 1912:
      wilbur.jpg


      در این روز ویلبر رایت Wilbur Wright آمریکایی و یکی از دو برادری که نخستین هواپیمارا ساختند و بپرواز درآوردند درگذشت. وی در سال 1867 به دنیا آمده بود.


    • 1941: نيروهاي نظامي آلمان جزيره «كرت» در مديترانه را تصرف كردند.


    • 1942: شهر كلن آلمان توسط 1000 بمب افكن انگليسي به مدت 90 دقيقه بمباران شد. در اين حمله نزديك به نيمي از هواپيماهاي انگليسي سرنگون شدند و به شهر نيز آسيب فراوان وارد آمد.


    • 1960:
      pasternak2.jpg


      بوریس پاسترناک نویسنده و شاعر روس و مولف کتاب «دکتر ژیواگو» درگذشت. وی در 1890 به دنیا آمده بود. کتاب دکتر ژیواگو که شرح احوال، مشکلات و اظهارات فردی به همین نام است خشونت ها، نارسایی ها و ضعف ها انقلاب و انقلابیون روسیه در سالهای نخست و در جریان جنگ داخلی روسیه (جنگ سرخ ها با سفیدها = کمونیست ها و تزاریست ها)را منعکس می کند. این کتاب در شوروی ممنوع الانتشار بود و یک ناشر ایتالیایی که متوجه قضیه شده بود نسخه دستنویس آن را به طریقی از روسیه خارج و در میلان منتشر کرد که به بسیاری از زبانها ازجمله فارسی ترجمه شد و پایه های نظام کمونیستی شوروی را به لرزه درآورد. این کتاب برنده جایزه ادبی نوبل شد. پاسترناک تالیفات متعدد ازجمله داستان «خواهر» و داستان «زندگانی» دارد. به باور مورخان، پاسترناک و سولژنیتسین (نویسنده دیگر روس) در فروپاشی نظام کمونیستی سهم چشمگیر داشته اند.


    • 1961: رافائل تروهیلو Rafael Trujillo رئیس کشور دومینیکن (دومینیکن ریپابلیک ـ هیسپانیولای پیشین) ترور شد. وی که 70 ساله بود 31 سال بر دومینیکن واقع در کارائیب حکومت کرده بود. در زمانی که یهودیان اروپا در معرض تهدید هیتلر بودند، تروهیلو به دهها هزار تن از آنان حق مهاجرت به جمهوری دومینیکن داد. وی که پس از پایان دو دوره قانونی ریاست جمهوری حاضر نشده بود کنار رود با آزاد ساختن و تشویق مهاجرت، کوشیده بود که شمار سفید پوستان دومینیکن بر رنگین پوستان فزونی یابد.


    • 1963: گروهی از بودائیان جنوب ویتنام (در آن زمان؛ ویتنام جنوبی) برضد تبعیض دولتی و «خودی» دانستن اقلیت کاتولیک و برخوردار بودن اینان از امتیازات زیراکه «نگو دین دی ام Ngo Dinh Diem» رئیس دولت این منطقه کاتولیک بود دست به تظاهرات خیابانی زدند که بالاخره به کودتا برضد «دین دی ام»، قتل او و جنگ ویتنام انجامید. این نخستین تظاهرات در طول 8 سال حکومت «دین دی ام» بود.


    • 1967:
      ojukwu.jpg
      ojukwu

      در پي كشف نفت در جنوب شرقي فدراسيون نيجريه ـ محل سکونت طایفه ایگبو، به تشويق كمپاني هاي نفتي بين المللي يك سرهنگ محلي به نام اوجوک وو Ojukwu، اين منطقه را به نام «بيافرا» از فدراسيون نيجريه جدا ساخت كه اين عمل يك جنگ خونين و پُرتلفات داخلي (از 1967 تا 1970) را به دنبال داشت. این تجزیه ناپایدار 7 سال پس از استقلال فدراسیون نیجریه از استعمار انگلستان آغاز شده بود. نیجریه 923 هزار کیلومتری با 190 میلیون نفوس، پُرجمعیت ترین سرزمین قاره آفریقا است.


    • 1972: در این روز اعلام شد که در حمله مسلحانه به فرودگاه Lod تل اویو (اسرائيل) که 29 ماه می 1972 (روز پیش از این) صورت گرفت علاوه برکشته شدگان، 78 تَن نیز مجروح شده اند. دو تن ار مهاجمین کشته و نفر سوم که دستگیر شده در بازجویی گفته است که از اعضای گارد سرخ ژاپن است. در این حمله مسلحانه 26 تن کشته شده بودند.


    • 1981:
      ziaulrahman.jpg
      ضياء الرحمن

      یک دسته از نظامیان بنگلادش به فرماندهی سرلشکر منظور دست به شورش زدند و شبانه به محل اقامت ضیاء الرحمن رئیس جمهوری این کشور که برای دیدار از بندر چیتاگونگ در این بندر بسر می بُرد حمله بردند و اورا کشتند. در این عملیات 8 تن دیگر ازجمله رئیس سازمان اطلاعات کشته شدند. چون نظامیان دیگر از شورش سرلشکر منظور حمایت نکردند دست به فرار زد. ظاهرا «تغییر مقام سرلشکر منظور» علت شورش بود. ضیاء الرحمن که یک ژنرال ارتش بود هنگام مرگ 45 ساله بود.


    • 1982: اسپانيا عضو شانزدهم ناتو (سازمان دفاعي اتلانتيک شمالي) شد.


    • 1989:
      godess-of-democracy.jpg


      در جریان مبارزه چینیان برای کسب دمکراسی و ضدیت با نظام یک حزبی که به اشکال مختلف همچنان ادامه دارد، در این روز شماری از دانشجویان پکن که در گوشه ای و در نهان، یک مجسمه 11 متری به نام الهه دمکراسی (تصویر مقابل) ساخته بودند آن را به میدان تیانانمن Tiananmen Square (پکن) منتقل و پرده برداری کردند که پلیس مداخله کرد و مجسمه دمکراسی توقیف شد.


    • 1998: يک زلزله به شدت 6 و 6 دهم در مقياس ريشتر، در شمال افغانستان بيش از 5 هزار تن را بي جان ساخت.


    • 2017: Vyacheslav Alekseyevich Nikonov نماینده پارلمان روسیه در نشست امنیتی دولت ها (GLOBSec 2017) در براتیسلاوا پایتخت اسلواکی گفت که اگر ناتو و یا آمریکا در اوکراین و کریمه مداخله نظامی کنند روسیه از سلاح اتمی استفاده خواهد کرد و این، یعنی جنگ اتمی در اروپا.
     

    ...zαнrα...*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/16
    ارسالی ها
    3,488
    امتیاز واکنش
    30,283
    امتیاز
    913
    محل سکونت
    تبــــ❤️ـــریز
    ايران

    اگر شاه اشکاني ايران به اندرز امپراتور چين باستان توجه كرده بود ...

    «ليو بانگ» كه به نام «گائو زو» امپراتور چين شده بود در ماه مي سال 198 پيش از ميلاد ايران را به اتحاد با چين دعوت كرد. «گائو زو» در نامه خود كه به اردوان سوم ـ چهارمين شاه ايران از دودمان اشكاني تسليم شد پيش بيني كرده بود كه اگر هم دولت آنتيوكوس سوم در انتاكيه (از جانشينان اسكندر) از ميان برود جايش را دولت ديگري از غرب (روميان) خواهند گرفت و شرق را آسوده نخواهند گذارد [مگر اين كه در برابر خطر مشترک متحد شود.].
    اردوان كه سخت درگير جنگ با آنتوكوس سوم بود به واقعيتي كه گائو زو در نامه اش نوشته بود توجه نكرد و مناسبات ايران و چين در همان سطح سابق باقي ماند.
    در آن زمان آنتيوكوس سوم كه مردي جاه طلب بود دست به جهانگشايي و توسعه قلمرو زده بود به گونه اي كه دو دولت محلي واقع در آناتولي از روميان استمداد كرده بودند كه خود در صدد تصرف يونان و مقدونيه [و همسايه شدن بي واسطه با ايران] برآمده بودند و اين استمداد بهانه خوبي به دست روميان تازه به قدرت رسيده داد كه متوجه شرق شوند.
    گائو زو موسس دودمان «هان» در چين كه بر جاي دودمان شين (چين) نشسته بود از سال 202 تا سال 195 پيش از ميلاد امپراتور چين بود و يكم جون اين سال (2 هزار و 201 سال پيش) درگذشت. «تاريخ» او را مردي با تدبير و دورانديش مورد قضاوت قرارداده است. اگر اردوان سوم به نامه گائو زو توجه كرده بود شايد درگيري 800 ساله ايران و روم صورت نمي گرفت.






    شکست عرب از مازندراني ها ـ شیعه شدن داوطلبانه مردم شمال ایران ـ اشاره اي به مهاجرتِ ايرانيانِ نگران سلطه عرب، از ميهن

    چند ماه پس از مرگ «حَجّاج» حاكم اموي كرمان و فارس كه ماموريّت پشتيباني از حمله نظامي به مازندران و تصرف اين منطقه از ايران را داشت كه هنوز به تسخير عرب در نيامده بود، يزيد ابن مهلب كه از سوي دمشق مامور اين كار شده بود 31 ماه مي سال 714 ميلادي به تنهايي دست به حمله زد كه از مازندراني ها شكست خورد و عقب نشيني كرد. ابن مهلب دو سال بعد دو واحد كوهستاني بر نيروي خود اضافه كرد و از سه نطقه به مازندران حمله بُرد كه بازهم شكست خورد و با دادن تلفات سنگين عقب نشيني كرد و با اين دو تجربه در صدد جمع آوري نيرو براي حمله نظامي ديگري بود كه در جريان يك توطئه داخلي به قتل رسيد.
    مازندراني ها و گيلاني ها بعدا، خود داوطلبانه مسلمانِ شيعه مذهب شدند و فشار نظامي اعراب در كار نبود. قبلا گروهي از مازندراني هاي نگران سلطه عرب که در دوران ساسانيان افسران ارتش ايران را تأمين مي كردند و به اسپهبدان معروف بودند دست به مهاجرت از ايران زده بودند.
    خاندان اسپهبدان و گروهي ديگر از ايرانيان پس از انقراض ساسانيان براي اين كه به دست عرب نيافتند عزم مهاجرت به هند كرده بودند. اين ايرانيان در سال 716 ميلادي به گجرات هند رسيدند و شهر سنجان (سنگان) را در اين منطقه ایجاد كردند. [براي اطلاع از جزئيات، به كتاب قصه سنجان، چاپ بمبئي مراجعه شود]. اين ايرانيان مهاجر، در هند به «پارسيان» معروف شده اند كه پس از گذشت 13 قرن همچنان به ايران و فرهنگ ايراني وفادار مانده اند. پارسیان هند در قرن گذشته به صنعتي و تکنولوژیک شدن و کسب استقلال هند كمك موثر كردند و شوهر بانو اينديرا يك پارسي به نام پيروز گاندي بود كه پسرش راجيو نخست وزير هند شد و بيوه او سونيا هم اكنون یک مقام حزبی دارد.






    سر ریدر بولارد ـ مردی که بازی هایش مسیر تاریخ ایرانیان را تغییر داد و برای تبرئه دولت لندن کتاب «شترها باید بروند» را نوشت

    24 ماه می 1976 سر ریدر بولارد Sir Reader Bullard که در سال های بسیار حساس ـ از 1939 تا 1946 سفیر دولت لندن در تهران بود و در اشغال نظامی ایران و تبعید رضاشاه دست داشت در نود سالگی درگذشت.

    sir-reader-bullard.jpg
    Sir Reader Bullard

    بولارد در تیرماه 1320 (جولای 1941) و به نظر مورخان ـ با هدف گمراه کردن ـ در دیداری به رضاشاه اطمینان داده بود که دولت لندن درصدد تعرّض نظامی به ایران نیست و گله کرده بود؛ در حالی که متفقین به بی طرفی ایران احترام می گذارند چرا مرخصی صدها فارغ التحصیل دانشکده افسری ایران لغو شده است که معمولا پس از دریافت درجه ستوانی، این مرخصی به آنان داده می شود. وی شفاها به پهلوی یکم گفته بود که شنیده است محرمانه به سازمان نظام وظیفه ایران دستور داده شده است که آماده احضار احتمالی نیروی ذخیره و احتیاط تا ده دوره به زیر پرچم باشد و این، یعنی رساندن نیروهای زیر سلاح و آماده جنگ ایران به نیم میلیون، و این نیرو توانایی آن را خواهد داشت که به فاصله یک هفته، تمامی قفقاز و بخشی از آسیای میانه را به ایرانزمین (پرشیا) بازگرداند و با کمک تاجیک ها بقیه آن را و در جنوب روسیه به ارتش آلمان بپیوندد و .... رضاشاه همه اظهارات بولارد را تکذیب کرده بود.
    بولارد چند سال بعد گفته بود که در آن دو سه ماه، هدف رضاشاه که گام در مسیر احیاء ناسیونالیسم ایرانی گذارده بود و حتی مقامات ایرانی به سبک هیتلر سبیل می گذاشتند تا ناسیونالیست بودن خودرا اثبات کنند در انتظار رسیدن نظامیان آلمان به مسکو بود تا به قفقاز و آسیای میانه لشکر بکشد. قرار بود که نیروی هوایی ایران هواپیماهای خودرا به تبریز و مشهد منتقل کند تا از حمله نیروی زمینی پشتیبانی کنند. ناوگان ایران که با کمک ایتالیای موسولینی توان یافته بود مانع دسترسی انگلیسی ها به نفت خوزستان شود که در آن زمان برایش حیاتی بود و شط العرب را ببندد. توده ایرانی از این حرکت خرسند بود.
    «تاریخ» نشان داد که دولت لندن به رغم برخی کوتاه آمدن های رضاشاه در تیر و امرداد 1320، از فرصت 6 هفته ای که به دست آورده بود با کمک سیاستمدران وابسته به خود [و عمدتا فراماسیونر] برای خرید چند افسر ارشد استفاده کند، سربازان ارتش را به مرخصی بفرستد، ایران را با چند هزار نظامی هندی اشغال نظامی کند، رضاشاه را به تبعید بفرستد و پسرش را که روانشناسی و رفتار خاص داشت (و در سال انقلاب عیان شد) بر جای او بنشاند. بولارد که در شکل گیری بنیادهای ایرانی پس از رضاشاه سهیم بود که تا انقلاب و پاره ای تا به امروز موثر بوده اند، پس از بازنشسته شدن در 1946 و مدیر انستیتوی مطالعات استعماری و سپس شرق شناسی شدن و ... کتاب «شترها باید بروندThe Camels Must Go» را که بخشی از اتوبیوگرافی اوست نوشت. وی در این کتاب که در سال 1961 (سال انتشار) و به سفارش ناشر روزنامه اطلاعات توسط دکتر وفایی قاضی دادگستری ترجمه شده بود و همان زمان (بهار و تابستان 1340) به صورت پاورق در روزنامه اطلاعات انتشار یافت از پهلوی یکم تمجید و اورا یک رنسانسیر ایران خوانده بود که مخاطبان روزنامه اعتراض کرده و گفته بودند که بولارد به این صورت خواسته است از نفرت ایرانیان نسبت به دولت لندن بکاهد.
    بولارد که درطول کار دیپلماتیک خود در 1920فرماندار نظامی عراق ِ تحت کنترل لندن، شش سال وزیر مختار دولت لندن در جدّه، ماموریت در هند، 5 سال در روسیه و چند سرزمین دیگر در خاورمیانه و آفریقای شرقی داشته کتاب های دیگر ازجمله «انگلستان و خاورمیانهBritain and The Middle East» وInside Stalin,s Russia را نوشته است.
    camel2.jpg
    پشت جلد کتاب شترها باید بروند


    اعتصاب کارکنان مخابرات در پی اعتصاب معلمان و ادامه فساد زدایی در ادارات در سال 1340 هجری (1961 میلادی)

    در پی معلمان تهران، کارکنان فنی مخابرات ایران در اعتراض به پایین بودن سطح دریافتی خود، از دهم خردادماه 1340 (31 ماه می 1961) دست به اعتصاب زدند و ارسال و دریافت تلگراف قطع و تلفن های بین شهری و بین المللی (کاریر) از کار افتاد و رادیو ایران که برنامه های سراسری اش توسط فرستنده های مخابرات (وزارت پست و تلفن و تلگراف) پخش می شد برای جلوگیری از قطع آنها به ارتش متوسل شد و چند افسر مخابرات به باغ بی سیم فرستاده شدند. شاه (پهلوی دوم) که در سفر اروپا بود برنامه های این دیدار را قطع و به تهران بازگشت و بلافاصله پس از ورود با علی امینی نخست وزیر تازه به مدت سه ساعت مذاکره کرد.
    امینی در پایان این جلسه گفت: دمکراسی یعنی همین. در یک دمکراسی، افراد آزاد هستند که صدایشان را به شکلی به گوش برسانند. من به شاه گفتم که مسئله شماره یک ایران بوروکراسی و فساد اداری است، هرکس که روی کار آمده اداره اضافه کرده و کارمند. بیشتر این ادارات زائد هستند. گفته ام که فرهنگ (آموزش و پرورش) تهران از همین امروز منحل و 643 کارمند آن که قبلا معلم بودند به مدارس بازگردانده شوند، دیوان کیفر که تا حد صد درصد فعال شده است در همین دو سه هفته شماری زیاد ازجمله 13 مقام نظامی و غیرنظامی، مدیرکل و بالاتر را تحت تعقیب قضایی قرارداده، دو سرتیپ و نیز سپهبد علوی مقدم بازداشت شده اند و پرونده سرلشکر ضرغام وزیر دارایی سابق و رئیس اسبق گمرکات به دیوان کیفر ارسال شده است. یک مورد از پرونده 2 هزاربرگی او مربوط به معاملات برنج است. گفته ام ارز دولتی فرزندان اعیان و مسافرت ها را قطع کنند و اسامی دریافت کنندگان غیر قانونی ارز را به روزنامه ها بدهند. دلار را که هفت تومان بود به 83 ریال که ارزش واقعی آن است بالا بـرده ام و واردات اتومبیل تنها بدون انتقال ارز امکان پذیر خواهد بود. بزودی انتخابات شوراهای شهرها برگزار و امور به آنها واگذار خواهد شد، به دولت چه مربوط است که شهردار تعیین کند. به علاوه، در کنار هر اداره کل (مدیر کل) باید یک شورا باشد تا نظارت کند و فساد اداری که سرطان جامعه ما شده است پایان یابد. هیچ فردی در ایران حق نخواهد داشت بیش از 350 هکتار زمین زراعتی داشته باشد. فئودالها به نسبت وسعت مزارع خود در امور دولتی هم مداخله می کنند ـ مقام می آورند و مقام می برند و طرح قانونی به مجلسیان دیکته می کنند.
    وی در پاسخ به یک پرسش گفت که مخالف سفیر شدن دکتر اقبال (نخست وزیر پیشین) و رفتنش به اسپانیاست، مردم خیلی چیزها درباره او شنیده اند.
    مرور زمان نشان داده است که نه تنها علی امینی، بلکه انقلاب هم نتوانست به بوروکراسی و فساد اداری ایران به طور کامل پایان دهد و یکی از علل مهاجرت ها هم همین است.






    ضابطه سال1342 (1963ميلادي) براي تعطيل کردن نشريات کم تيراژ تهران ـ اشاره به تاسيس سنديكاي روزنامه نگاران ايران ـ تلاشهاي برزين، معينيان و همايون


    barzin_oldage_ed.jpg

    اميرمسعود برزين
    در اجراي آيين نامه دولت وقت که بر پايه و استنتاج از قانون مطبوعات تدوين شده بود، از خردادماه سال 1342 (آخرين روز ماه مه 1963) در شهر تهران، روزنامه هايي که کمتر از 5 هزار نسخه فروش داشتند تعطيل شدند. طبق اين آيين نامه، به انتشار هفته نامه ها و مجله هاي کمتر از 3 هزار تيراژ نيز پايان داده شد. اين آيين نامه «تيراژ» را نسخه هاي به فروش رسيده تعيين کرده بود نه نسخه هاي به چاپ رسيده؛ درست به صورتي که در استاندارد جهاني تعيين شده است. جمعيت تهران اينک (دهه نخست سده 21) بيش از شش برابر آن سال است؛ لذا طبق اين معيار نبايد روزنامه کمتر از 30 هزار تيراژ و مجله زير 18 هزار «نسخه فروش» داشته باشد، حال آنكه گفته شده است كه شمار فروش برخي از چهل روزنامه فعلي تهران (سال 2008) كمتر از اين معيار است. تهران داراي 13 روزنامه يوميه ورزشي است (مي دانيم كه آيت الله خميني پس از بازگشت به وطن در سال 1979 انتقاد كرده بود كه رسانه ها در نظام پيشين به جاي گزارش هاي مربوط به نفت و چگونگي هزينه كردن درآمدهاي نفتي، آن همه درباره فوتبال مي نوشتند و اذهان را از مسائل اصلي كشور منحرف مي ساختند). به اظهار اصحاب نظر، در ميان ناشران روزنامه هاي يوميه فعلي تهران «روزنامه نگار حرفه اي (داراي تجربه و تحصيلات كافي در اين رشته و بدون داشتن پيشه و اشتغال ديگر)» ديده نمي شود و دارندگان پروانه هاي آنها اصطلاحا «خودي» هستند و به نوعي از سوبسيدهاي دولتي برخوردار مي شوند.
    در پي اجراي آيين نامه فوق الذكر، دفعتاً شمار روزنامه هاي شهر تهران سال 1342 (1363 ميلادي) به ده روزنامه يوميه کاهش يافت از جمله دو روزنامه به زبان انگليسي، يک روزنامه به زبان فرانسه و يک روزنامه به زبان عربي. شمار هفته نامه ها نيز به شش عنوان از جمله يک هفته نامه طنز و يک هفته نامه به زبان ارمني تقليل يافته بود. مجله هاي تهران هم به 15 مجله هفتگي، چهار ماهنامه عمومي و 23 مجله تخصصي محدود شده بود که مجله کودکان، بانوان و ورزشي هم در اين رديف بودند.
    اين آيين نامه در پي انتشار مطالب يک ميزگرد ژورناليستي مرکب از حقوقدانان تدوين شده بود. حقوقدانان در اين ميزگرد گفته بودند که طبق قانون، آگهي هاي دولتي مثلاً مزايده و مناقصه ها و اعلان هاي قانوني (از قبيل احضاريه هاي دادگاهها و انحصار وراثت) بايد در جرايد کثيرالانتشار چاپ شود و انتشار آنها در روزنامه هاي کم تيراژ، ناقض قانون است.
    ناشران روزنامه هاي کم تيراژ قبلاً به تصميم دولت که در نيمه اول فروردين 1342 (اوايل اپريل 1963) گرفته شده بود اعتراض، و استدلال کرده بودند که بستن روزنامه ها ـ با هرتيراژ ـ عملي مغاير اصل «آزادي بيان و انديشه» است که پاسخ داده شده بود هرکس بخواهد نظري بدهد مي تواند آن را بنويسد و به روزنامه هاي موجود و راديو ـ تلويزيون بدهد و يا به صورت آگهي، كتاب و اوراق ديگر به چاپ برساند و طبق تعاريف روزنامه نگاري؛ روزنامه کم تيراژ نشريه اي است خصوصي (شخصي) نه عمومي. به علاوه، ديده شده است که ناشران برخي از اين نشريات کم تيراژ در ادارات دولتي اعمال نفوذ مي کنند و ....
    barzin_youngage_ed.jpg
    برزين در جواني


    تصميم دولت در آن زمان (فروردين 1342)، وضعيت را مخصوصا بر كاركنان تحريريه هاي کيهان و اطلاعات سخت کرد زيرا مديران اين دو روزنامه که بازار کار را محدودتر از سابق ديدند باهم قرار گذاشتند که در صورت اخراج يک خبرنگار، مترجم و يا نويسنده از يک روزنامه، روزنامه ديگر اورا نپذيرد!. اين امر سبب شد که روزنامه نگاران بر تقويت سنديکا پافشاري کنند. در 24 آبان ماه 1341 (نوامبر 1962) اين سنديکا پس از تاسيس و عضوگيري، مجمع عمومي تشکيل داده و اين مجمع در نشست بزرگ خود در تالار مدرسه فيروزكوهي، «مسعود برزين» روزنامه نگار قديمي و يک دوره مديرعامل سازمان راديو و تلويزيون ايران را به سمت نخستين دبير انتخاب کرده و روزنامه نگاران امنيت شغلي يافته بودند. برزين (امير مسعود) كه به عنوان يك ناسيوناليست ايراني شهرت جهاني داشته است در عين حال مدير دوره هاي بازآموزي روزنامه نگاري دانشگاه تهران (آموزش ضمن كار ـ شبانه) بود. وي كه كار روزنامه نگاري را پيش از شهريور 1320 آغاز كرده بود و پس از انقلاب 1357 خانه نشين شده بود پس از نود و يک سال عمر، درآگوست 2010 درگذشت.
    homayun_darius.jpg
    داريوش همايون


    در آبان 1341، نخستين مجمع عمومي سنديکاي روزنامه نگاران ايران داريوش همايون، ذبيح الله منصوري، لعبت والا، ويکتوريا بهرامي، پرويز آزادي، اسماعيل يگانگي، سيامك پورزند، اسماعيل رايين و هوشنگ پورشريعني را به عضويت هيات مديره و «ر. اعتمادي» تنها روزنامه نگار اينوستيگيتيو تاريخ ژورناليسم ايران را به سمت بازرس هيات مديره برگزيده بود.
    در جريان نخستين انتخابات سنديكاي روزنامه نگاران ايران كه گفته شده است تا آن زمان واقعي ترين انتخابات در تاريخ ايران بود، «داريوش همايون» روزنامه نگار ناسيوناليست ديگر و مفسر وقت اخبار بين المللي در روزنامه اطلاعات چند راي كمتر از اميرمسعود برزين كسب كرده بود. «همايون» در انتخابات دو سال بعد، دبير سنديكا شد. پس از تشكيل سنديكا، ناشر روزنامه اطلاعات نسبت به داريوش همايون و اسماعيل يگانگي كه در ايجاد سنديكا فعاليت شديد داشتند بي مهر شده بود كه هر دو از اين روزنامه رفتند و داريوش همايون بعدا با كمك چند روزنامه نگار ناسيوناليست ديگر از جمله دكتر مهدي بهره مند (كه او نيز از كار در روزنامه اطلاعات كناره گيري كرده بود) روزنامه آيندگان را تاسيس و غلامحسين صالحيار را با اينكه يك ژورناليست چپگرا (كمونيست سابق) بود به سردبيري آن انتخاب كردند. براي مدتي هم صالحيارطرف بي مهري ناشر وقت روزنامه اطلاعات قرار گرفته بود. (داريوش همايون 28 بهمن 1390 = 8 فوريه 2011 در سويس درگذشت. وي متولد 1307 هجري خورشيدي بود.).
    etemadi.jpg
    ر. اعتمادي


    به اين ترتيب، سنديكاي پرقدرت روزنامه نگاران ايران كه چراغ عمر آن برغم بي مهري نظام تازه هنوز كاملا خاموش نشده است توسط ناسيوناليست ها (راست و چپ؛ همايون راست ـ برزين و اعتمادي از مصدقي ها، صالحيار از چپ ها) پاگرفت كه بعدا روزنامه نگاران چپگرا در آن به قدرت رسيدند و عملا قدرت را در آن به دست گرفتند. اين سنديكا كه با حمايت نصرت الله معينان وزير وقت فرهنگ و ارشاد (اطلاعات و جهانگردي سابق) تاسيس شده بود تا به اعتلاي ژورناليسم ايران كمك كند و حامي حقوق حرفه اي روزنامه نگاران در برابر ناشران مطبوعات باشد، همان سنديکايي است که در سال انقلاب (1357) اعلام اعتصاب کرد و کشور به مدت 62 روز مطبوعات نداشت و صداي دولت وقت به گوش نرسيد. در اين دوره كنترل سنديكا در دست روزنامه نگاران چپگرا (عمدتا كمونيست سابق) بود و ....
    محمد بلوري (با تجربه بيش از نيم قرن روزنامه نگاري) آخرين رئيس هيات مديره سنديكاست كه با كمك محمد حيدري (حيدرعلي)، ايوب كلانتري و ديگران مانع فروپاشي كامل آن شده اند. شمار اعضاي قديمي سنديكا كه هنوز در رسانه هاي ايران به فعاليت ادامه مي دهند از تعداد انگشتان دست تجـ*ـاوز نمي كند. اعضاي همين سنديكا در دهه 1370 به ايجاد روزنامه هاي همشهري و ايران كمك بسيار كردند.
    barzin_nehru_ed.jpg
    برزين در دهه 1330 و در جريان مصاحبه نهرو رهبر وقت هند


    تخریب گور رضاشاه به تصمیم شیخ صادق خلخالی

    دهم ماه می 1358 (88 روز پس از انقلاب) تخریب آرامگاه رضاشاه پهلوی در شهر ری که ایران را از یک سرزمین ملوک الطوایفی و پر هرج و مرج به صورت کشوری پیشرفته با قدرت مرکزی در آورده بود، خوزستان نفتدار را به قلمرو تهران بازگردانیده بود، دانشگاه و مدارس بسیار ساخته بود به اراده شیخ صادق خلخالی قاضی شرع دادگاه انقلاب آغاز شد. خلخالی خود نخستین کلنگ تخریب را بر ساختمان فرود آورده بود. به گزارش روزنامه های تهران که می توان آنهارا در آرشیو کتابخانه ها مشاهده کرد و کاپی گرفت، تخریب گور پهلوی یکم همراه با اشک ریختن دهها ایرانی بود که در محل حاضر شده و از خلخالی خواسته بودند که از تخریب آن گور دست بردارد که موفق به تغییر تصمیم او نشدند. از آنجاکه که ساختمان مستحکم بود، خلخالی برای تخریب آن، چند بولدوزر و جراثقال به محل آورد. مهندس بازرگان نخست وزیر وقت تخریب آرامگاه رضاشاه را یک عمل خودسرانه و خلاف منطق اعلام کرد. رضاشاه در ژوهانسبورگ آفریقای جنوبی و در تبعید و حصر دولت لندن درگذشته بود و جسد او پس از مومیایی شدن در مصر به تهران منتقل و مدفون شده بود.

    لغو قرارداد خرید ناوشکن و ناوچه از آمریکا برای نیروی دریایی ایران

    اواخر ماه می سال 1979 (سه ماه پس از انقلاب و چند هفته بعد از تاسیس سپاه پاسداری از دستاوردهای انقلاب) نیروی دریایی آمریکا از کنگره این کشور خواست که سفارش های تسلیحاتی ایران را لغو کند. استدلال نیروی دریایی آمریکا این بود که این قراردادها با نظام سلطنتی ایران که متحد آمریکا بود بسته شده بود.
    خرید چهار ناوشکن و چند ناوچه ازجمله این خریدها بود. در پی تصویب این پیشنهاد، این کشتی ها پس از تکمیل ساخت به نیروی دریایی آمریکا داده شدند. دو ناوچه که پیش از تصویب پیشنهاد آماده تحویل داده شدن به ایران بودند تا سالها در حوضچه ای در پایگاه آمفی بی اس نیروی دریایی آمریکا در نورفک (ویرجینیا) نگهداری می شدند.









    در قلمرو ادبيات

    زادروز نويسنده «نامه ها»


    balzac.jpg

    Jean-Louis de Balzac
    Jean-Louis Guez de Balzac ژان لوئی بالزاک نویسنده فرانسوی 31 ماه می 1597 به دنيا آمد و 57 سال عمر کرد. وی در نوشته هایش روش Epistolary Essay را بکار بـرده، نامه ای را مطرح و بر محتوای آن «نظر» نوشته و هر نامه مسئله ای را بیان کرده است. بالزاک (با اُنُره دو بالزاک اشتباه نشود که دو قرن پس از او و در 1799 به دنیا آمد) در نثرنگاری فرانسه رفورم ایجاد کرد. وی که از یک خانواده توانگر بود قبلا فنون سخنرانی تحصیل و درهلند و ایتالیا مطالعه کرده بود. او می خواست که وارد کار دولتی شود اما ریشلیو نخست وزیر وقت به وی راه نداد و لذا، بالزاک راه نوشتن را انتخاب کرد. کتاب های معروف او «نامه ها»، «شاهزاده» و «سقراط ...» هستند. شهرت او در تاریخ ادبیات به رساله و مقاله ( نظر و نقد) نویسی است.
    بالزاک از بنیادگذاران آکادمی فرانسه بود. وی هجدهم فوریه سال 1654 درگذشت.

    * واژه Epistolary ریشه یونانی و لاتین به معنای نامه و پیام دارد.







    در قلمرو رسانه‌ها

    اشتباه و يا تعمد يك روزنامه محلي، خونين ترين رويداد نژادي آمريكا را باعث شد


    tulsa-riots2.jpg
    «تالسا» اين چنين در آتش مي سوخت

    امروز (31 ماه مي) سالگشت خونين ترين رويداد ناشي از اختلاف نژادي در آمريكاست كه در سال 1921 اتفاق افتاد و ضمن آن بيش از 300 تن از ساكنان شهر تالساTulsa (دومين شهر بزرگ ايالت اكلاهما) كشته شدند و يكهزار و 256 خانه و ساختمان ديگر ويران شد. در تاريخ، از رويداد به عنوان The Tulsa Race Riot of 1921 ياد مي شود.
    ماجرا از اين قرار بود: «ديك رولند» يك واكسي سياهپوست به يك بانوي سفيد پوست به نام «سارا پيج» پرخاش و با او مشاجره لفظي كرده بود و بر اثر شكايت سارا به دادگاه تسليم و چون نتوانسته بود كفيل معرفي كند زنداني شده بود. تالسا تريبيون، روزنامه محل، به اشتباه و يا از روي تعمد در خبر مربوط به توقيف «ديك رولند» نوشته بود كه وي قصد تجـ*ـاوز به سارا را داشته بود. اين خبر سفيد پوستان شهر را برانگيخت و بامداد 31 مي در برابر ساختمان زندان گرد آمدند و خواستند كه «ديك رولند» به آنان تسليم شود تا او را به دار بكشند!. اين خبر كه به گوش سياهپوستان شهر رسيد براي ممانعت از اين كار به مقابل زندان آمدند. در اين هنگام يك مرد سفيد پوست وارد گروه سياهان شد تا تفنگ يك سياه را از او بگيرد كه در اين كشمكش گلوله اي از تفنگ خارج شد و صداي اين شليك، دو گروه را به جان هم انداخت و كشتار و تخريب به راه افتاد. سرانجام، شهردار تالسا از گارد ملي استمداد كرد و افراد گارد سياهپوستان شهر را در محوطه استاديوم محصور كردند و آرامش برقرار شد ولي پس از اين واقعه، سياهپوستان تالسا (تولسا) را ترك و به نقاط ديگر آمريكا مهاجرت كردند. در آن زمان شهر تالسا به جاي هوستون امروز، مركز كمپاني هاي نفتي آمريكا بود. اين شهر 90 سال پيش از آن واقعه توسط بوميان (سرخپوستان) تبعيدي از مناطق شرقي آمريكا (محل استقرار و سكونت مهاجران اوليه انگليسي) ساخته شده بود كه مهاجران سفيد پوست تازه (اروپايي ها) از سال 1892 به بعد كه درهاي اكلاهما به روي آنان باز شد در تالسا جاي بيشتر سرخپوستان را گرفتند و بخش بزرگي از اراضي آنان در اكلاهما را صاحب شدند. مجله اي با چند ابتكار تازه
    31 ماه مي سال 1941 كمپاني ادونس پابليكيشن نخستين شماره مجله «پاريد» که توزيع آن در هر شهر آمريکا به ضميمه روزنامه محلي (به صورت پري پرينت) انجام مي شود انتشار يافت. اين مجله كه يكشنبه ها به همراه (داخل) صدها روزنامه آمريكايي انتشار مي يابد 11 تا 20 ميليون خواننده دارد. برخي از مخاطبان، روزنامه را تنها به خاطر اين مجله كه در داخل آن قرار داده مي شود خريداري مي كنند. درآمد مجله تنها از آگهي هاي آن است. مجله سبك خاص خود را دارد و داراي چند صفحه پاسخ به پرسش هاي مخاطبان است. يك صفحه اختصاص به پرسش هاي مربوط به زندگي و فعاليت معاريف و شخصيت ها دارد، در صفحه ديگر تحت عنوان از ... بپرسيد (ذكر نام پاسخ دهنده) به پرسش هاي معلومات عمومي و موضوعهاي مطرح در اخبار پاسخ داده مي شود. مطالب پزشكي دكتر روزنفلد در چند صفحه انتشار مي يابد، صفحه و يا صفحاتي تحت عنوان «صداهاي تازه» دارد كه مطالب مربوط به جوانان و نامه هاي آنها را منتشر مي كند. چند گزارش «اين ـ دپت و به عبارت ديگر اينوستيگيتيو» دارد، به علاوه گزارش تحليلي و فيچر موضوعهاي روز. صفحاتي نيز تحت عنوان هشدار به مصرف كننده دارد كه در آن نقص كالاها و مصنوعات افشاء مي شود و به اين ترتيب محتوايي سواي مجله ها و روزنامه ها دارد كه مي توان گفت در عين حال تركيبي از همه آنها است و به همين جهت خواننده فراوان دارد و در نتيجه درآمد سرشار. شمار صفحات اين مجله هيچگاه از 40 تجـ*ـاوز نمي كند. در 65 سال گذشته در وطن حتي يك نفر نيامده است كه مجله اي به اقتباس از پاريد منتشر كند كه جايش خالي است.



    اعلاميه بسيار مهم فدراسيون جهاني روزنامه نگاران: چشم و گوش روزنامه نگار بايد به مردم باشد

    فدراسيون بين المللي روزنامه نگاران سي ام ماه مي سال 2004 به جلسات بيست و پنجمين كنگره خود در آتن پايان داد و از روزنامه نگاران سراسر جهان خواست كه همبستگي حرفه اي بيشتري ميان خود ايجاد كنند و از ناشران تقاضا كرد كه با توجه به پيشرفتهاي فني و تكنولوژيك، در تكميل آموزش اعضاي تحريريه خود همت بگمارند و انتصابات تحريريه ها را دمكراتيك تر (انتخابي) كنند و پيش از حذف يك صفحه و يا يك ستون روزنامه و برنامه تلويزيوني و تغيير ساعت پخش قبلا نظر مخاطبان را استعلام كنند و به آن احترام بگذارند. بايد بدانند كه يك رسانه بدون مخاطب و آن هم مخاطب راضي و وفادار برابر است با «هيچ».
    در اعلاميه برگرفته از قطعنامه بسيار مفصل پاياني اين كنفرانس تاكيد شده بود: "روزنامه نگار بايد چشم و گوشش به مردم باشد تا بتوان نام روزنامه نگار بر او نهاد. يك روزنامه نگار، از خبرنگار تازه كار تا سردبير اجرايي بايد دائما در جريان خواست و نیاز مخاطب و نظر او باشد و آن را تامين کند. بايد توجه كند كه بقاء حرفه او بستگي تام و تمام به اقبال مخاطب دارد و بنابراين بايد بداند كه او (مخاطب) چه مي خواهد تا برايش تهيه كند. قرن 21 زماني نيست كه روزنامه نگار انتظار داشته باشد هرچه را كه به سليقه خود و خواست دولت و يا اصحاب آگهي توليد مي كند مورد استقبال و قبول مخاطب قرار گيرد. در قرن 21، اين خواست مخاطب است كه روش يك رسانه را تعيين مي كند. خواننده، بیننده و شنونده داشتن كافي نيست، بايد ديد كه اين خوانندگان و شنوندگان (مخاطبان رسانه) از محتوا و متاع رسانه راضي هستند یا نه، و يا اين كه صرفا و برحسب عادت روزنامه را مي خرند و تلويزيون را باز مي كنند. برخلاف زمانهاي سابق، مخاطبان كنوني رسانه ها شناخت كامل از آنها دارند و هر حركتشان را ارزيابي و «جهت» را تشخيص مي دهند و اجازه نخواهند داد كه تحت تلقين ناخواسته قرار گيرند و يا اين كه متاع ناقص به آنان داده شود و يا از دانستن موضوعي ضروري محروم شوند. مخاطبان مي دانند كه يك رسانه چه چيزهايي را به آنان نداده است و چرا؟. یک رسانه باید دائما روش خودرا بر پایه خواست و نیاز مخاطبان اصلاح کند.".
    فدراسيون در قطعنامه خود سپس از كار انجمن هاي حمايت از مصرف كنندگان كه نقص رسانه ها را در نشريات و مجله هاي خود عنوان مي كنند و اين نقص ها را كمفروشي مي خوانند جانبداري كرده ولي در عين حال از اتحاديه هاي صنفي گلايه كرده بود كه اگر اين بنيادها زودتر وارد عمل مي شدند، مجال انتقاد براي انجمن هاي حمايت از مصرف كنندگان باقي نمي ماند كه انتقادهاي آنها تاثير منفي در روحيه مخاطبان رسانه ها دارد.
    فدراسيون همچنين خواسته بود كه تغييرات داخلي و انتصابات رسانه ها سريعا و مشروحا به اطلاع مخاطبان برسد زيرا كه مخاطب عامل بقاء يك رسانه است، كه رسانه ها ذاتا بايد مستقل از حكومت باشند.
    اين فدراسيون سپس خواهان همبستگي رسانه ها براي دادن سرويس بهتر، جامعتر و دقيقتر به مخاطبان شده بود و از اتحاديه هاي صنفي خواسته بود كه بكوشند روزنامه نگاران حرفه اي كامل (تمام عيار) بوده و مانع اشتغال روزنامه نگار به كاري ديگر براي كسب درآمد شوند كه در اين صورت عنوان حرفه اي بودن را از دست مي دهد.
    فدراسيون همچنين خواهان امنيت شغلي روزنامه نگاران و تضمين برخورداري آنان از تاسيس سنديكا، اتحاديه و انجمن شده و تاكيد كرده بود كه يك «روزنامه نگار حرفه اي» نبايد در هيچ شرايطي از ادامه پرداختن به اين حرفه محروم شود. فدراسيون دولت ها را از مداخله در امور ژورناليسم برحذر داشته و خواسته بود كه مسائل روزنامه نگاري و روزنامه نگار به دست اتحاديه ها حل و فصل شود.






    نيويورك تايمز از خود انتقاد كرد: نبايد ادعاي عراقي هاي دور از وطن را بدون تحقيق و بررسي چاپ مي کرديم

    سي ام ماه مي 2004 «دانيل اوكرنت» دبير عمومي روزنامه قديمي و پرفروش نيويورك تايمز در برنامه «انتقاد از خود» گفت كه نيويورك تايمز در انتشار اظهارات يكطرفه عراقي هاي تبعيدي درباره وجود اسلحه كشتار جمعي در عراق خودرا مقصر مي داند و اعتراف مي كند كه كوتاهي شده بود. او گفت: اين مطالب در آستانه حمله نظامي آمريكا به عراق منتشر شده بود كه برخي از مخاطبان، مارا متهم كرده اند كه با اين مطالب راه را بر اين حمله نظامي باز كرده بوديم. خبرنگاران ما اظهارات اين عراقي هاي دور از وطن را بدون تحقيق از منابع ديگر به دبيران مربوط داده بودند و اين دبيران اينك قبول كرده اند كه جملات را به صورت «ادعا» ، «ترديد» و «رفع مسئوليت از روزنامه» درنياورده بودند كه كاري مغاير حرفه روزنامه نگاري بود و ما اعتراف مي كنيم كه اين بار دقت لازم را بكار نبرده بوديم و به ژورناليسم حرفه اي كه فنون و زبان خاص دارد و اصول مشخصي را دنبال مي كند لطمه وارد شده است. ما اعتراف مي كنيم كه اين تبعيديان از جمله احمد چلبي اطلاعات نادرست داده بودند و ما با انتشار آنها اعتماد مخاطبان را متزلزل كرده ايم. ما به خبرنگاران تاكيد كرده ايم به حرف كساني كه منافع خاص دارند اعتماد نكنند، مگر اين كه از چند منبع ديگر تاييد شوند و دبيران تحريريه هم دقت بيشتر خواهند كرد.









    ساير ملل

    2200 تن بر اثر شكسته شدن يك سد در آمريكا كشته شدند


    0529dam.jpg



    31 ماه مي سال 1889 در پي چند روز بارندگي شديد، سد «ساوت فورك» در ايالت پنسيلوانياي آمريكا شكسته شد و آب به ارتفاع 18 متر شهر جانزتاون از مراكز توليد فولاد آمريكا را فراگرفت كه ويراني فراوان ببار آورد و بيش از 2 هزار و دويست تن نيز جان دادند. اين شهر در دامنه كوههاي الگيني قرار دارد و ساكنان آن عمدتا از اعقاب مهاجران آلماني هستند.
    عكس، كه پس از فروكش كردن آب گرفته شده است، تنه درختي را نشان مي دهد كه جريان آب آن را از پنجره طبقه بالا وارد ساختمان كرده بود!.
    آخرين فورد مدل «تي»


    0529ford.jpg



    توليد آخرين فورد سواري مدل (T) پس از 19 سال از آخرين روز ماه مي 1927 متوقف شد. از سال 1908 تا 1927 پانزده ميليون و 7003 دستگاه اتومبيل از اين نوع ساخته شده بود. فورد مدل «تي» اتومبيلي غير لوکس و ويژه رفتن سر کار و عمدتا انفرادي بود. عکس، يکي از آخرين فوردهاي مدل «تي» را نشان مي دهد.
    بوته هاي خشم ـ رويداد «خبرKhobar»

    برخي از رسانه ها رويداد تروريستي سي ام ماه مي 2004 در منطقه نفتي «خبرKhobar» كشور سعودي را كه منجر به مرگ بيش از 20 تن شد كه بيشتر آنان خارجي بودند نتيجه خشم بعضي اتباع آن كشور از توزيع نابرابر درآمد نفت نوشته بودند.
    طبق اين نوشته ها، كشور نسبتا كم جمعيت سعودي روزانه نزديك به ده ميليون بشكه نفت صادر مي كند و توزيع نابرابر اين درآمد و سرمايه گذاري متزلزل بيشتر اين پول در خارج باعث خشم و از جان دست شستن بعضي اتباع مي شود كه وسيله اي ديگر براي ابراز اعتراض خود ندارند.
    اين رسانه ها ابراز عقيده كرده بودند كه عاملان رويداد تروريستي «خُبر» صرف نظر از وابستگي به كدام دسته، در اوج خشم و سير شدن از زندگي بودند كه به چنين كاري كه نتيجه اي برايشان جز مرگ و نيستي نداشت دست زده بودند.
    اين رسانه ها افزوده بودند که نبايد يكسويه و بدون توجه به علت قضاوت كرد، بايد قبول كرد كسي كه از جان خود مي گذرد تا به طرف ديگر آسيب برساند، در اوج خشم و نااميدي است و راه ديگري را هم نمي تواند در نظر آورد، و همه راهها را بسته مي بيند. به نظر اين رسانه ها، دولت سعودي يا بايد همه درآمد نفت را از طريق مناقصه هاي علني صرف عمران و توسعه و رفاه داخله كند و يا به همان اندازه كه نياز دارد پمپ بزند (نفت بفروشد).






    فرانسويان به طرح قانون اساسي اتحاديه اروپا، نه گفتند. چرا؟

    طرح پيشنهادي قانون اساسي واحد اتحاديه اروپا در رفراندم 29 ماه مي 2005 از سوي 55 درصد فرانسوياني كه در آن شركت كرده بودند رد شد. در اين رفراندم 70 درصد راي دهندگان فرانسوي مشاركت كرده بودند.
    قريب به اتفاق مفسران تصميم فرانسويان را موضوعي جدي و چرخشي تازه دانسته اند كه بر نظر اروپاييان ديگر تاثير خواهد گذارد. اين مفسران عموما اظهارات وزير امور خارجه انگلستان را در اين زمينه سند قرار داده و از آن در نتيجه گيري خود استفاده كرده بودند كه گفته بود: اقدام فرانسويان همه ما در قبال آينده اروپا در برابر يك سئوال بزرگ، پيچيده و عميق قرار داده است.
    برخي از مفسران نسبت به ادامه حيات اتحاديه به شكلي كه برايش در قانون اساسي پيشنهادي طراحي شده بود ترديد كرده و نوشته بودند كه اگر با اين اقدام فرانسويان، اتحاديه را «مرده» تصور نكنيم بايد قبول كنيم كه ديگر انسجام و قدرتي را كه برايش در نظر گرفته شده بود نخواهد داشت.
    دسته اي از مفسران، رد طرح از سوي فرانسويان را نشانه حركت همزمان و موازي اكثريت در دو راستا دانسته اند: چپ و ناسيوناليسم. چپها نگران پيدايش كاپيتاليسم اروپايي از دل اتحاديه اروپا بوده اند كه اقتصاد بازار آزاد را شعار خود قرار داده، كه به استثمار كارگران كشورهاي فقيرتر اتحاديه، انتقال كارخانه ها به آن كشورها از جمله لهستان و مجارستان و تضعيف اتحاديه هاي صنفي موجود در اروپاي غربي ، كاهش سطح مزاياي رفاه اجتماعي در اين قسمت از اروپا و گسترش بيكاري و فقيرتر شدن طبقات مزد بگير اين منطقه تمام مي شود. چپها مي گويند كه اگر ريشه هاي تازه كاپيتاليسم اروپايي تقويت شود، اين كاپيتاليسم از بكارگيري و جانشين كردن كارگران محلي با كارگران وارده از كشورهاي تنگدست عضو اتحاديه اباء ندارد و اين كارگران بيش از توجه به حقوق انساني خود، نگران تامين معيشت روزانه هستند و ديده شده است كه در برابر ظلم كارفرما سر فرود مي آورند و اين وضعيت اروپاي غربي را به شرايط كارگري سالهاي پيش از انقلابات سال 1848 باز مي گرداند. اتحاديه اروپا با قانون اساسي پيشنهادي تنها محل مناسبي براي سرمايه دار و كار فرما خواهد بود. ناسيوناليست ها قضيه را از زاويه فرهنگ و سطح تمدن ملي نگاه مي كنند و مي گويند كه اعضاي 25 گانه اتحاديه از لحاظ فرهنگي، تمدن و اخلاقيات برابر نيستند و در سطوح مختلفي قرار دارند كه آزادي مهاجرت و كار ميان آنها و برخورداري از قوانين يكسان، ملل پيشرفته اروپايي را به عقب باز مي گرداند و بايد شاهد افزايش جرايم و قانون شكني ها بود. ناسيوناليست ها (مليون) همچنين نگران حاكميت ملي وطن هستند كه با قانون اساسي مشترك تضعيف مي شود. توجه به مليت نيز از مواردي است كه ناسيوناليستها به آن اهميت مي دهند.
    دسته ديگري از مفسران رد قانون اساسي واحد را در فرانسه كه تا اول نوامير سال 2006 بايد به تصويب همه كشورهاي 25 گانه برسد تا به اجرا درآيد شكستي براي ژاك شيراك رئيس جمهوري فرانسه دانسته و نوشته بودند كه شيراك با تبليغ شديد براي تصويب اين قانون و برگزاري برنامه مستقيم تلويزيوني و اصرار به هموطنان، خود را تضعيف كرد. وي همان اشتباهي را مرتكب شد كه شارل دوگل پنج دهه پيش مرتكب شده بود و سرنوشت خود به رفراندم انحلال سنا پيوند زده بود كه اكثريت مردم با همه علاقه اي كه به شخص او داشتند به راه ديگري رفتند. اين مفسران نوشته اند كه رفراندم 29 مه در نظر فرانسويان مخالف يك فتح باستيل ديگر بود كه در ژوئيه 1789 اتفاق افتاد و با آن، انقلاب فرانسه وارد مرحله اصلي خود شد.
    معدودي از مفسران هم نوشته بودند: اين سياستبازاني كه اين طرح قانون اساسي اروپا را تهيه كرده اند از جمله والري ژيسكار دستن از آنهايي نيستند كه با اين حركت ول كن معامله باشند. آنها اين قدر بازي به راه خواهند انداخت كه دوباره اين طرح در كشورهايي كه رد مي شود به راي گذاشته شود تا شايد ورق برگردد. به نظر اين مفسران، رفراندم در زماني برگذار شد كه آمار بيكاران فرانسه از ده درصد بيشتر بود و در چنين شرايطي پيروزي آن قابل پيش بيني نمي توانست باشد.. به نظر اين دسته از مفسران، بيش از هركس ديگر، برنده رفراندم 29 ماه مي فرانسه، والاديمير پوتين رئيس جمهوري روسيه بود.






    نوزادي با سه دست!


    0529child.jpg


    اين كودك كه داراي سه دست كامل است در مارس 2006 در يك بيمارستان شهر شانگهاي چين به دنيا آمده بود. دست اضافي در قسمت چپ بدن قرار گرفته و توفيري با دو دست ديگر ندارد. دكتر «چن بوچانگ» پزشك اين بيمارستان سي ام مي 2006 گفته بود كه منتظر است ببيند از دو دست سمت چپ بدن كدام بهتر كار مي كند تا دست ديگر را قطع كند ولي هنوز تفاوتي مشاهده نشده است و لذا بايد صبر كرد. رشد كودك كاملا طبيعي است. دكتر چن همچنين گفته بود كه اين كودك داراي تنها يك كليه است ولي اين مانعي براي ادامه حيات او به وجود نمي آورد. در تاريخ علم پزشكي تولد كودكي با سه دست كامل قبلا ثبت نشده بود. تا آن روز هنوز نامي بر اين كودك سه دست و يك كليه اي نگذارده بودند و در دفاتر بيمارستان او را Jie - Jie جي ـ جي نوشته بودند.








    برخي ديگر از رويدادهاي 31 مي


    • 70: باروي اول بيت المقدس (اورشليم) به دست رومي ها افتاد و هشتم سپتامبر تمامي شهر تسخير و كاملا ويران شد و باقيمانده يهوديان آن به اكناف جهان پراكنده شدند. يهوديان از چهار سال پيش از آن برضد سلطه روميان دست به شورش زده بودند.


    • 455: پترونيوس ماکزيموس (‍petronius maxisimus ) امپراتور روم غربي (ايتاليا و سرزمين هاي اطراف آن) به دست مردم شهر رم اعدام شد. وي به جاي ايستادگي در برابر حمله وندالها به شهر، قصد فرار داشت كه به دست مردم افتاد. ماكزيموس كه با دادن رشوه به سمت امپراتور تعيين شده بود تنها 11 هفته حكومت كرده بود.


    • 1779: آمريکا داراي قانون «کاپي رايت» شد.


    • 1905: ويلهلم دوم قيصر وقت آلمان در چارچوب رقابتهاي استعماري اروپاييان وارد طنجه (مراکش) شد.


    • 1935: يک زمين لرزه شديد بيش از 50 هزار تن را در کويته (در آن زمان شهري مرکزي بلوچستان انگلستان) کشت.


    • 1906: از داخل خانه اي در مادريد به سوي کالسکه آلفونسو 13 پادشاه وقت اسپانيا که همان روز ازدواج کرده بود و پس از شرکت در مراسم کليسايي نكاح با همسر خود عازم کاخ سلطنتي بود بمب پرتاب شد که 18 تن را کشت ولي پادشاه و ملکه زنده ماندند. اين بمب در داخل يک سبد گل جاسازي شده بود.


    • 1907: نخستين تاکسي (خودرو سواري مسافربر) به مفهوم امروز در شهر نيويورک بکار افتاد.


    • 1947: حکومت مجارستان به دست حزب کمونيست اين کشور افتاد.


    • 1961: در پي جنگ «بوئر» ها با انگليسي ها، كشور فدرال آفريقاي جنوبي مركب از چهار منطقه خود مختار (كيپ، ناتال، اورنج، و ترانسوال) كه دولت مركزي آن داراي چهار پايتخت بود (يك پايتخت براي قوه اجرايي، ديگري مقننه، سومي قضائيه و چهارمي امور مالي) تاسيس شد كه در همين روز در سال 1961 به جمهوري فدرال و حق راي در دست سفيد پوستان مهاجر تبديل شد كه به تدريج مورد تحريم قرار گرفت و ....


    • 1962: آدولف آيشمن ( adolf eichman) افسر سابق اس اس آلمان که قبلا از آرژانتين ربوده شده و به اسرائيل انتقال يافته بود به جرم کشتن گروهي از يهوديان در جريان جنگ جهاني دوم ، پس از محاکمه (نخستين ساعت بامداد اول ژوئن) اعدام شد.
     

    ...zαнrα...*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/16
    ارسالی ها
    3,488
    امتیاز واکنش
    30,283
    امتیاز
    913
    محل سکونت
    تبــــ❤️ـــریز
    ايران

    پیروزی ایران بر روم در 1774 سال پیش در منطقه انبار، ایالتی در غرب عراق امروز ـ زمانی که انبار «پيروزشاپور» نام گرفته بود

    در پي پيروزي بر گورديان سوم امپراتور روم، شاپور يكم ـ شاه ساساني ايران یکم ژوئن سال 243 ميلادي شهر «اَنبار» واقع در 60 و چند كيلومتري غرب بغداد امروز را به شهر «پيروزشاپور» تغيير نام داد. چندي پس از آن شكست، گورديان به دست افرادش كشته شده بود و ژنرالهای رومی ِ حاضر در محل، فيليپ را به امپراتوري موقت روم انتخاب کرده بودند كه با شاپور صلح كرد و امتيازات فراوان به او داد.
    در برخي نوشته ها آمده است كه شاپور یکم «انبار» را پس از عمران و آبادي و انتقال جمعيت بيشتر به آنجا که مركز شهرستان انبار (اینک، ایالت انبار) بود، «پيروزشاپور» ناميده بود. توافق بر سر صلح در همين محل حاصل آمده بود. به درستي دانسته نيست كه از چه زماني اين شهرستان كه امروزه «ايالت الانبار عراق» خوانده مي شود به نام قديمي خود (انبار) بازگشت داده شده است. «انبار» واژه ای فارسی است به معنای محل نگهداری اجناس و در آن زمان غلّات. پس از رو به ویرانی نهادن «پیروزشاپور» شهر فلوجهِ ایالت انبار در نزدیکی آن به وجود آمده است. فلوجه 320 هزار نفری پس از اشغال نظامی عراق و در دهه 2010 صحنه زد و خوردهای متعدد بود. در ماه می 2015 نیروهای داعش بیشتر ایالت سُنّی نشین الانبار ازجمله شهر رَمادی مرکز اداری این ایالت را که در مجاورت سوریه، اردن و کشور سعودی و در غرب عراق قرارگرفته است زیر کنترل خود درآوردند. کربلا و نجف در جنوب رَمادی قرار دارند. رَمادی یک شهر یک میلیون نفری است.
    ايالت انبار در طول 12 قرن، بخشي از قلمرو ايران بود. این ایالت که نام آن از شهر انبار (پیروزشاپور) گرفته شده است 138 هزار کیلومتر مربع وسعت دارد. شهر رَمادی مرکز این ایالت به دست امپراتوری عثمانی ساخته شده است. در دوران اشکانیان و ساسانیان، ایالت انبار در سمت شمال گسترش بیشتری داشت و نام آن ساتراپی آشورستان بود زیراکه شمال آن آشوری نشین بود.
    شاپور يكم كه در سال 242 میلادی شاه ايرانيان شده بود جنگ با روميان را از پدرش ـ اردشير، به ارث بـرده بود. شاپور يكم پس از پيروزي بر گورديان سوم و امضاي قرارداد صلح با فيليپ، عازم شمال خاوري ايران شد و در طول همين سفر بود كه از عقايد «ماني» آگاه گرديده و براي مدتي كوتاه به پشتيباني از او برخاسته بود.

    anbar.jpg
    نقشه جغرافیایی ایالت انبار عراق. در نقشه، موقع جغرافیایی کربلا در جنوب شهر رَمادی مشخص شده است







    مسئله ماندگار پشتون های پاکستان نتیجه خط مرزی «دورَند» و خطر جنگ افغانستان و پاکستان ـ سیاست تهران در این زمینه در 1961

    بهار سال 1340 (1961 میلادی)، مسئلهِ تا آن زمان 66 سالهِ خط مرزی «دورَند»، آسیای جنوبی را در آستانه جنگ قرار داده بود ـ جنگی که پای دو ابرقدرت وقت هم به آن کشانیده می شد و همچنین پای ایران. این وضعیت در سه روز اول خرداد 1340، با بمباران هوایی نقاطی از مرز افغانستان توسط نیروی هوایی پاکستان رو به وخامت گذارده بود. «جان اف. کندی» رئیس جمهوری وقت آمریکا ظاهرا با هدف کاهش بحران و رفع آن از طریق مذاکره و در عین حال گوشزدی به سران پاکستان گفته بود: باید پذیرفت که با خروج سلاح اتمی از انحصار آمریکا، موازنه قدرت، 11 سال است که تغییر یافته و آمریکا ـ نه می خواهد و نه می تواند وارد یک جنگ اتمی جهان برانداز شود. لذا، دوستان آمریکا نباید دست به اقدامی بزنند که واشنگتن و مسکو را مستقیما باهم درگیر کند. افغانستان دوست و متحد مسکو و پاکستان دوست و متحد ماست. پاکستان در شرق مرزهای خود ـ هندِ غیر دوست را دارد و در غرب این مرزها ایران دوست را ـ ایرانی که با دولت مسکو هزاران کیلومتر مرز آبی ـ خشکی مشترک دارد.
    در تهران، دولت اصلاحات (علی امینی) که دست به پالایش دستگاه اداری زده و چند سرتیپ و سپهبد ازجمله سپهبد علوی مقدم (رئیس سابق پلیس کُلِ کشور) و سپهبد حاجعلی کیا (رئیس اطلاعات ارتش) را بازداشت و چندین مدیر کل و یک وزیر سابق را به دادگستری فرستاده و به انحلال ادارات دولتی و کوچک کردن آنها دست زده بود و داشت به فئودالیسم در ایران پایان می داد، نگران اخبار رسیده از درگیری خونین در خط مرزی «دورَند» میان افغانستان و پاکستان و حملات هوایی پاکستان شده بود.

    durand3.jpg
    Mortimer F. Durand

    نشریات تهران (به اشاره امینی و به رغم سیاست شاه که از دولت لندن هراس داشت) به بازکردن پرونده این خط مرزی و پیشینه Mortimer F. Durand دیپلمات انگلیسی که سال ها هم ماموریت سفارت دولت لندن در تهران را داشت و سه کتاب درباره ایران و نادرشاه نوشته است دست زده بودند. نشریات تهران نوشته بودند که مورتیمر هنری دوراند (دورَند، 14 فوریه 1850 ـ 8 ژوئن 1924) وزیر امورخارجه وقت فرماندار انگلیسی هندوستان بود که مسیر خط 2 هزار و ششصد کیلومتری مرز افغانستان با هندوستانِ انگلستان (پاکستان امروز)را بر پایه سیاست و منافع لندن ترسیم کرد که در تاریخ به نام او معروف شده است ـ Durand Line و در 12 نوامبر1893 آن را به قبول عبدالرحمن خان امیر وقت کابل که بی خبر از واقعیات تاریخ و جغرافیا بود رسانید. قرارداد مربوط به این خط مرزی تعمدا تنها به زبان انگلیسی تنظیم شده بود تا امیر عبدالرحمن که انگلیسی نمی دانست به ماهیّت آن پی نبرد و نداند که این خط طوایف پشتون را میان افغانستان و هندوستان (امروزه؛ پاکستان) تقسیم و ازهم جدا می کند. اين مرزبندي استعماري شهرت «خط خونین» یافته است. برای دلخوشی افغانها قرار شد که پشتون های ساکن شرق خط دوراند [اینک بیش از 30 میلیون تَن] که بزرگترین شهرشان پیشاور است در ایالت های وزیرستان و سرحد، نيمه خودمختار باشند. این خط، 7 ـ 8 دهه است که کانون یک بحران جهانی بزرگ شده و جنگ و خونریزی از زمان پیدایش طالبان و القاعده در مناطق سرحد و وزیرستان لحظه ای قطع نمی شود و بقاء پاکستان را تهدید می کند. با نخست وزیر هند شدن نارندرا مودی ِ ناسیونالیست، وضعیت پاکستان حساس تر شده است ـ هند با افغانستان منافع استراتژیک متعدد دارد.
    پشتون ها در پاکستان «پاتان ـ پَختون» نامیده می شوند. افغانستان نامی است که انگلیسی ها در قرن نوزدهم بر ایران خاوری گذاردند و قبلا چنین واژه ای وجود نداشت. در نیمه دوم قرن هجدهم در زمانی که احمدخان درّانی (ابدالی) افسر سابق ارتش ایران در قندهار ادعای استقلال کرد و به هندوستان لشکر کشید واژه ای به نام افغانستان وجود نداشت. احمدخان درپی قتل نادر در کودتای قوچان و در زمانی که کریمخان زند سرگرم سر و سامان دادن به اوضاع بود به قندهار رفته بود.
    انگلیسی ها سال ها پس از ترسیم خط مرزی «دوراند» دست به کشیدن راه اتومبیل رو و راه آهن از پیشاور به تنگه خیبر (تا نزديکي کُتل) زدند و چند پل ساختند.
    تنگه خیبر» که در پاکستان به درّه خیبر معروف است در برخی نقاط تنها سه متر عرض دارد و این عرض در نقاط دیگر تا 130 متر گسترش می یابد. محمود غزنوی که بر ایران خاوری به پایتختی غزنه (غزنین) حکومت می کرد ده قرن پیش از همین تنگه گذشت و با شعار ترویج اسلام میان هندوان و تخریب معابد آنان، غرب هند (پاکستان امروز) را تصرف کرد. امیرتیمور گورکان (تیمور لنگ) نیز برای تصرف هند شمالی و شهر دهلی نیروهای خودرا از تنگه خیبر عبور داد. عبور ارتش نادر در قرن هجدهم از تنگه خیبر در تعقیب قندهاری های یاغی شهرت بیشتری دارد. وی در این لشکرکشی دهلی را هم تصرف کرد.
    در خرداد 1340، در قبال مسئله پشتون های پاکستان که خواهان تشکیل کشوری به نام پَختونستان بوده اند و دولت کابل از این خواست حمایت کرده است، علی امینی ابتکار عمل را به دست شاه سپرد و اوضاع به رغم تحریکات رادیو مسکو که هدف نهایی دولت ایران، الحاق تاجیک های افغانستان به صورت تشکیل کنفدراسیون به ایران است تا افغانستان تنها مشتمل بر پشتون های دو طرف «خط دورند» باشد و از همسایگی اتحاد جماهیر شوروی به دور افتد به جایی نرسید و با میانجیگری تهران موقتا آرام گرفت. مسکو همچنین نگران بود که ایران با کمک آمریکا و از طریق تاجیک های افغانستان درصدد برانگیختن احساس ناسیونالیستی تاجیک های فرارود (تاجیکستان، بخارا، سمرقند و ...) برآید و نظم جماهیریه شوروی بر هم خورد. همان زمان، مفسرانی بودند که تلاش مسکو برای بر سر کار آوردن حزب کمونیست افغانستان را پیش بینی کرده بودند که در 1978 تحقق یافت ولی به رغم کمک نظامی مسکو و اعزام نیروی مسلح بیش از 14 سال عمر نکرد.
    نگرانی پهلوی دوم از افزایش جمعیت بدون تولید کار برای آنان ـ لزومِ افزایش تولیدات صنعتی و کشاورزی و بی نیاز شدن از واردات و درآمد نفت ایران

    محمدرضاشاه (پهلوی دوم) که هفتم خرداد 1357 (28 ماه می 1978 و سال انقلاب) به مناسبت روز ولادت حضرت فاطمه (ع) به مشهد رفته بود در نطقی در آرامگاه حضرت رضا (ع) مطالبی بیان کرده بود که همان روز از رادیوتلویزیون دولتی پخش شد و روز بعد با عکس او در برابر ضريح در صفحات اول روزنامه ها انتشار یافت.
    طبق گزارش رسانه های وقت، وی گفته بود:
    "مشاهده شمار انبوه نوجوانان در مسیر راه ـ در خیابانهای مشهد مرا نگران ساخت. در دهه 1310 جمعیت ایران 9 میلیون بود و اینک 35 میلیون و طبق برآورد، در سال 1377 شصت و پنج میلیون و در 1407 یکصد میلیون خواهد بود و این جمعیت ـ کار، خوراک، پوشاک، خانه و ... می خواهد. ما نباید به امید درآمد نفت باشیم که در آن سال و یا چند سال بعد از آن تنها تکافوی مصرف داخلی را خواهد کرد. ما باید صنعتی شویم و کشاورزی خودرا به جایی برسانیم که نیاز به واردات از خارج نداشته باشیم. واردات محصولات کشاورزی ضعف یک ملت است و چنین ملتی؛ آسیب پذیر.".
    وی همچنین گفته بود که اگر وضعیت کشور متزلزل باشد [ادامه تظاهرات] امکان صدمه رسیدن به دین و تضعیف دینداری زیاد خواهد بود.
    پهلوی دوم افزوده بود: "من ضمن کشورداری، به ترویج شعائر اسلام کمک فراوان کردم، همه اعیاد و مراسم مذهبی برگزار شده و تزیین همین زیارتگاه تا به این حد عالی در زمان من و پدرم صورت گرفت. اعتقاد شخص من به دین مبین اسلام بیش از آن حد است که به زبان آید.".
    .
    shah-emamreza2.jpg
    تيتر ِ بخشي از اظهارات پهلوی دوم درحرم امام هشتم (ع) در صفحه اول شماره 15622 روزنامه اطلاعات مورّخ 8 خرداد 1357 (سال انقلاب)







    مسئله خوزستان که می رفت ایران را از نفت محروم کند

    مسئله خوزستان ـ در پی پیروزی انقلاب و در ماههای اردیبهشت و خرداد 1358 (می و ژوئن 1979) ابعاد تازه به خود گرفته بود. دهم خرداد (31 می 1979) گزارش شده بود که تجزیه طلبان این استان سه کشتی، ساختمان مخابرات، یک انبار کابل، چند جایگاه فروش بنزین، سازمان آب و برق و ... را در خرمشهر به آتش کشیده که 21 کشته و بیش از 70 مجروح داشته، زد و خوردهای آبادان منجر به مرگ 4 تن شده، در اهواز خرابکاری انجام و در طول راه آهن در خورستان چندین قطع ریل صورت گرفته است. 12 خرداد (دوم ماه می) دریادار احمد مدنی استاندار وقت خوزستان اعلام کرده بود که دست خارجی درکار است؛ رادیو کویت اعلامیه خلق عرب پخش و تجزیه خوزستان را تبلیغ می کند، برادر صدام حسین سیل اسلحه به خوزستان سرازیر کرده، جورج حَبَش رهبر یک گروه فلسطینی دو بار به شادگان آمده و مربّی چریک با خود آورده، نوه شیخ خزعل پول توزیع کرده و قدرت هایی که انقلاب ایران را در مسیر منافع خود نمی بینند می خواهند که دست ایران را از منابع نفت (خوزستان) و درآمد آن کوتاه کنند و در این میان برخی از خودی ها هم ندانسته آب به آسیاب دشمن می ریزند. اینکه رادیوهای معلوم الحال «عرب ـ عجم» به راه انداخته اند، یک شگرد قدیمی استعمار است. از سه میليون و 600 ـ 700 هزار جمعیت خوزستان نزدیک به 900 هزار نفرشان مهاجر عرب هستند. اصولا درصدی از مردم ایران ـ بمانند سایر کشورهای اسلامی غیر عرب ـ مخلوطی از نژاد عرب هستند، نیاکان خود من 600 سال پیش از مدینه به ایران مهاجرت و ساکن کرمان شدند. همه کشورها دارای مهاجر هستند و این مهاجرت دلیل تجزیه کشور میزبان نیست و .... اینان شنیده اند که ارتش ایران در جریان انقلاب تضعیف روحیه شده و از هم گسیختگی دارد که درست نیست.
    در پی انتشار اظهارات دريادار مدني، نیروی هوایی عراق به یک منطقه مرزی ایران تعـ*رض کرد که ضمن آن 6 تن کشته و 5 نفر مجروح شدند. ارتش وارد عمل شد و 19 خرداد (نهم ژوئن) اعلام شد که در خوزستان پان عربیست ها سرکوب، دهها تن از آنان دستگیر و غائله پایان یافته است.






    بار دگر حد اقل سن ازدواج برای دختران، 13 و برای پسران، 15 سال شد ـ لغو اجبار ثبت ازدواج موقت (مُتعه)

    86 روز پس از انقلاب، شورای وزیران دولت موقّت (دولت مهدی بازرگان) در جلسه هفدهم اردیبهشت 1358 خود، حد اقل سن ازدواج را به زمان پیش از اجرای قانون حمایت خانواده (پیش از سال 1346) بازگردانید و برای دختران شد 13 سال و برای پسران 15 سال. این مصوّبه برای اجرا به دستگاه قضایی ابلاغ و از هفته بعد روال کار قرار گرفت. هنگام اعلام این تصمیم دولت بازرگان، گفته شده بود که قانون حمایت خانواده که از تیرماه 1346 به اجرا درآمد بر اثر فشار زنان درباری و بویژه اشرف پهلوی به تصویب رسیده بود حال آنکه هرگونه قانون مربوط به ازدواج و طلاق و حقوق زن و شوهر باید مطابق احکام اسلامی و نص صریح قرآن مجید باشد. سوریه نساء و آیات دیگر، موضوع را روشن ساخته و در یک کشور دارای نظام اسلامی نمی توان خلاف آنها عمل کرد.
    طبق ماده 1041 قانون مدنی، در ایران حداقل سن پسر برای ازدواج 18 سال و برای دختر 15 سال در نظر گرفته شده بود ولی اشاره شده بود که اگر مقتضیات ایجاب کند، پسر با حداقل 15 سال و دختر با حداقل 13 سال سن به شرط تأیید صلاحیت جسمانی دختر (از سوی پزشگی قانونی) می توانند ازدواج کنند.
    پس از قرارداده شدن امور ازدواج، طلاق، تعدّد زوجات و حضانت در دست دادگاههای خانواده از تیرماه 1346 (جولای 1967)، با افزودن موارد اجرایی بر ماده 1041، حد اقل سن ازدواج برای دختر را 18 سال و پسر را 20 سال تعیین کرده بودند که تا بهار 1358 اجرا می شد. بعدا الزام ثبت صیغه (مُتعه ـ ازدواج موقت و دارای زمان معیّن) لغو شد و استدلال شد که در شرع، صیغه ازدواج به لفظ و در حضور دو شاهد کافی است (که رعایت آن برای مُتعه آ؛از شد.).

    ماجرای زنجیر عدل خسروانوشیروان از زبان «پیتر بنِنسون» ـ اشاره به نظرات بننسون درباره دادگری و حقوق بشر


    peter-benenson.jpg

    Peter Benenson
    پیتر بنِنسون Peter Benenson حقوقدان و انساندوست انگلیسی و از موسسان سازمان «جاستیس JUSTICE = دادگری» و «امنستی اینترنشنال Amnesty international» یکم ژوئن 1957 در نطقی در توجیه اجتناب ناپذیر بودن تأمین جهانی پنج اصل دادگری ازجمله قانونمداری، رعایت کامل و بدون چون و چرای حقوق بشر، منظما تجدید نظرکردن در آیین دادرسی کیفری و قوانین مربوط و حذف مجازات اعدام و ... مثالی از «تاریخ» آورده و گفته بود:
    "خسروانوشیروان ساسانی، شاه ایران در سده ششم میلادی برای اجرای اصولی مشابه اینها (اشاره به 5 اصلی که بیان کرده بود) و شنیدن تظلمّات اتباع، در کاخ خود در تیسفون که هنوز باقی است طناب و زنگی تعبیه کرده بود [زنجیر عدل] تا هرکس که شکایت و نظر اصلاحی دارد و بخواهد آن را با او درمیان بگذارد به میدان مجاور کاخ برود و طناب [زنجیر] را بکشد و زنگ را به صدا درآورد تا او برای شنیدن شکایت و یا ترتیب دادن ملاقات حضوری با آن فرد، در بالکن کاخ حضور یابد. خسروانوشیروان یک شاه فیلسوف بود و با تعمیم عدالت در قلمرو خود، تاریخنگاران اورا «دادگر» لقب داده اند". [و شاعران فارسی زبان، کاخ اورا «بارگَهِ داد ـ عَدل].
    بننسون گفته بود: تامین عدالت و حفظ آن نیاز به یک نظارت دائمی بی طرفانه [غیر دولتی] دارد. سیستم تامین عدالت که خسروانوشیروان بنیاد نهاده بود پس از درگذشت او از میان رفت و ظلم جای آن را گرفت و دیدیم که تداوم همین ظلم، به عُمر امپراتوری ایران و سه قرن تنها ابرقدرت جهان ـ پس از 13 قرن پایان داد. چرا؟، زیراکه ایران پس از خسروانوشیروان فاقد یک سازمان نظارتی «جاستیس» بود تا تامین عدالت که او برای ایرانیان برقرارکرده بود ادامه یابد. انسان قرن 20 [سده حیات بننسون] با دریافت اخبار ساعت به ساعت رویدادها و تحولات از رسانه ها و تأمل و تفکّر روی آنها، سریعتر از انسان 14 قرن پیش [سالهای پس از درگذشت خسروانوشیروان] دربرابر بی عدالتی حسّاسیّت و واکنش نشان می دهد که این واکنش ها به سود آرامش جهان و پیشرفت بشر و سعادت او نخواهد بود.".
    این اظهارات بنِنسون عینا در رسانه های وقت انتشار یافته بود.
    سازمان «جاستیس» در سال 1957 و امنستی اینترنشنال در سال 1961 تاسیس شدند. بنِنسون مدتی دبیر امنستی بود و یک بارهم فاش ساخت که سازمان جاسوسی انگلستان [ام. آی. ـ 6] در آن رخنه کرده است. بنِنسون که 84 سال عمر کرد 25 فوریه 2005 درگذشت. مقاله او «زندانیان فراموش شده» معروف است.





    دکتر «صفر عبدالله» مردی منحصر به فرد در این دنیای مادی که به ایران، ایرانی و زبان پارسی عشق می ورزد ـ تعریف او از منش ایرانی


    safar-abdullah.jpg



    بهار 1394 (ماه می 2015) مراسم بزرگداشت دکتر صفر عبدالله مؤلف 50 کتاب، نویسنده دهها رساله، استاد زبان و ادبیات فارسی در دانشگاههای مسکو و قزاقستان، رئیس مرکز ایرانشناسی در جمهوری قزاقستان، ناشر «مجله ایران» در آسیای میانه و یک ادیب، نویسنده و ایراندوست با حضور بسیاری از شخصیت های ادبی ـ فرهنگی ایران، افغانستان و تاجیکستان و مناطق پارسی زبان دیگر برگزار شد و این شخصیت ها ازجمله دکتر غلامعلی حدّاد عادل رئیس فرهنگستان ایران و نماینده مجلس برای شرکت در این مراسم به تاجیکستان رفته بودند.

    safar-abdullah-tajik.jpg
    Safar Abdullah

    سخنرانان این مراسم، دکتر صفر عبدالله را ترویج گر زبان پارسی و منش ایرانی در جهان لقب دادند ـ مردی که از دهها سال پیش بدون هرگونه چشمداشت، پرچم ادبیات فارسی را در آسیای میانه برافراشته است و بدوش می کشد. بسیاری هستند که اورا به لحاظ عشق به زبان فارسی و ایرانیّت، «فردوسی معاصر» می خوانند. پس از فردوسی و چند تَن دیگر، استاد صفر عبدالله فردی است که در این دنیای مادی و وانفسا به ایران و ایرانی و زبان پارسی عشق می ورزد ـ عشق با تمامی وجود و از ته قلب. او در میان استادان ادبیات به سفیر ادبیات فارسی در جمهوری های تازه استقلال یافته شوروی پیشین معروف است. دکتر عبدالله تاکنون سی شماره «مجله ایران» را به تنهایی نوشته و گاهی در 400 صفحه آماده چاپ کرده است. او که در دانشگاه ابوریحان (در قزاقستان = کزاخستان) زبان و ادبیات فارسی تدریس کرده، در زبان بومی این کشور سه هزار و 68 واژه فارسی یافته است ازجمله واژه های داروخانه، آشخانه، کوچه، شهر و .... بخشی از قزاقستان امروز، در قدیم گوشه ای از ایران بود از جمله مناطق طراز و ... و نام هزاران بانوی قزاق، پسوند و یا پیشوند «گُل» دارد ازجمله گُلدانه،گُلنار، گُلناز، گُلبدن و ....
    دکتر عبدالله می گوید که اجبار بُلشویکی در بکار بردن حروف سیریلیک به جای الفبای رایج در ایران و افغانستان و یا لاتین، باعث دگرگونی تلفظ ها شده است مثلا تلفظ واژه «آبادانی» شده است؛ «اودانی». او توصیه کرده است که منطقه فرارود (ماوراء النهر) را «ورارود» بنویسند و بخوانند. تز صفر عبدالله که در سال 1984 از انستیتوی زبان و ادبیات در روسیه، دکترا گرفته است درباره «حماسه های ملّی در شعر فارسی» بود که بعدا به صورت کتاب منتشر شده است.
    دکتر عبدالله که در تاجیکستان به دنیا آمده است 20 سال است که در دانشگاههای قزاقستان و ... فارسی، نگارش فارسی و ادبیات و تاریخ ادبیات فارسی تدریس می کند. او نمی توانست برادرکُشی [جنگ داخلی] پس از اعلام استقلال تاجیکستان را تحمل کند. او زبان فارسی را شاخص تاجیکان (پارسیان) می داند و آن را، به علاوهِ منش ایرانی و نوروز و مهرگان، سده و ... یک عامل مشترک همه ایرانی تبارهای جهان از نیمه غربی هند تا مناطق کُردنشین سوریه بیان می دارد که باید تحکیم شود. او می گوید که تورانی ها که بقایای آنان در جنوب روسیه و اوستیای قفقاز زندگی می کنند ایرانی هستند ـ ایرانیان کوچ گر، نه آلتائیک (تُرک) و حدود هشتاد درصد تُرک زبانان غرب مناطق آلتایی، زبان تُرکی را از زمامداران خود فراگرفته بویژه در جمهوری آذربایجان که استالین با هدف سیـاس*ـی و گسترش قلمرو، این نام را بر این ایرانی ترین منطقه گذارده است و بیشتر مردم منطقه هنوز به منش ایرانی وفادار هستند و منش ایرانی که در دنیا شاخص است عبارت است از: آزاده بودن، مستعد فراگیری دانش و پیشرفت، دارای هوش سرشار و توان بیش از حد متعارف در اندیشیدن، سخاوت و دست و دل بازی، شرمگین بودن و نجابت. او می گوید که به رغم لاتین شدن الفبای ترکیه، نزدیک به ربع واژه های زبان این جمهوری ریشه فارسی دارد و تا قرن نوزدهم زبان فارسی در هندوستان و قلمرو عثمانی رایج و رسمی بود و چند امپراتور عثمانی فارسی گو بودند و به فارسی شعر می گفتند.
    دکتر عبدالله می گوید که نمی تواند بلشویک های کم سواد و ناآگاه اولیه را ببخشد که هنگام تقسیم امپراتوری روسیه، مناطق فارسی زبان سمرقند و بخارا و ... را داخل نقشه تاجیکستان قرار ندادند. او مخالف «دَری» خواندن فارسی در افغانستان و «تاجیکی» گفتن آن در تاجیکستان است و می گوید که استعمار انگلیس اصرار بر «دَری» گفتن فارسی در افغانستان کرد حال آنکه مردم همان منطقه ـ در طول سُلطه عرب، زبان فارسی را زنده نگهداشته بودند. قدرت های جهانی ـ پس از یافتن راههای دریایی، و پیدایش، همواره از اتحاد و پیوستگی ایرانی تبارها واهمه داشته اند که قدرت رقیب آنها نشوند.
    او می گوید که تاجیک یعنی ایرانی، چینیان قدیم به ایرانیان ورارود (فرارود)، کاشغر و خُتَن «تاچی و تاچویی» می گفتند که تاجیک شده است و بعدا برای فرق گذاشتن میان تُرک (که به آن منطقه مهاجرت کرده بودند) و پارس، به پارس ها تاجیک می گفتند که باقی مانده است به همانگونه که عرب ها به پارس و هرکس که عربی نمی دانست «عَجَم = گُنگ» می گفتند. کاشغر و خُتَن دو منطقه ایرانی بودند. در اشعار سعدی و ... هم به واژه تاجیک اشاره شده است. ایرانی تبارهای جهان بیش از 200 میلیون نفر اند. وی تمامی مناطق ایرانی تبارنشین را «وطن پارسی» می داند و می گوید از شاخصه های ایرانی تبارها علاقه و کشش آنان به یکدیگر است مخصوصا اگر در غربت باشند و به هم برسند.
    بسیاری از اصحاب اندیشه «دکتر صفر عبدالله» را به دلیل عشق بی انتها به ایران، ایرانی و زبان پارسی یک انسان منحصر به فرد در این جهان مادی می پندارند که ایرانیان باید قدرشناس او باشند به همان گونه که قدرشناس فردوسی توسی هستند.






    kayhan-frontpage.jpg



    در پی انتشار گزارش های مربوط به مذاکرات هسته ای و اظهار نظرها، در نخستین دهه اردیبهشت 1394 صفحات اول روزنامه های تهران اختصاص به آن یافته بود. قسمت بالای صفحه اول یک شماره روزنامه حکومتی کیهان در اینجا (بالا) کُپی شده است. تیترها، خودشان گویای نظرات هستند.



    اديان و روحانيون

    اعدام يك زن در آمريكا به دلايل مذهبي كه تاريخ شده است


    mary-dyer-2.jpg

    تصويري از Mary Dyer
    يكم ژوئن سال 1660 به حكم يك دادگاه مهاجرنشين انگليسي ماساچوست بانو «ماري بارت دايرMary Barrette Dyer» به جرم نقض مكرر قانون ماساچوست (بعدا يک ايالت آمريکا) كه كويكر مذهب ها را از ورود به آنجا منع كرده بود به دار آويخته شد. در آن زمان قانون ماساچوست ورود كويكرها Quakerرا به اين منطقه ممنوع ساخته بود. با اين كه شوهر ماري از دوستان فرماندار وقت بود، حكم اعدام درباره او اجرا شد. شوهر ماري كويكر مذهب نبود.
    ماري كه هنگام اعدام شدن 49 ساله بود در انگلستان به دنيا آمده و در همانجا به كويكرها پيوسته و بعدا خود مروج اين فكر شده بود.
    كويكرها كه در آغاز قرن 21 شمار آنان از هفتصد هزار تجـ*ـاوز نمي كرد در قرون شانزدهم و هفدهم پا به عرصه گذاشتند زيرا كه مردم از اختلافات و جنگهاي مذهبي در اروپا و جدال و خصومت فرقه هاي مسيحي خسته شده و ساده شدن تشريفات مذهبي را خواهان بودند. كويكرها با توجه به اين خواست عمومي تبليغ مي كردند كه كليسا نبايد روحاني مشخص و موظف (حقوق بگير) داشته باشد و واسطه ميان خدا و پيامبر او و مردم قرار گيرد. موعظه آموزش هاي مسيح بايد توسط هر فرد آگاه و علاقه مند و داوطلبانه انجام شود. كويكرها همچنين بر تحكيم دوستي و برادري انسان ها و هماهنگي آنها در اجراي آموزش هاي مسيح و معاضدت مردم به يكديگر در طول زندگاني تاكيد داشته اند.

    0530fox.jpg
    George Fox

    كويكريسم كه در انگلستان به وجود آمد و جورج فاكسGeorge Fox از مبلغان معروف آن بود به تدريج در جهان مسيحيت گسترش يافت. در آمريكا پايگاه اصلي كويكرها ايالت پنسيلوانيا و شهر فيلادلفيا (شهر دوستان ـ نامي که کويکرها بر آن نهاده اند) است.
    بانو «مري داير» كه همانند دوست و همفكر خود بانوAnne Hutchinson «آن هاچنسون» معتقد به تماس مستقيم روح بشر با خدا و دريافت الهام بود در آمريكا به صورت واعظ كويكريسم در آمده بود. وي مي گفت كه مردم بايد به خواست خدا با هم در هماهنگي و برادري دائم باشند. اين تبليغ كويكرها كه خدا با مردم از طريق روح آنان تماس مستقيم و بي واسطه دارد، از سوي برخي ارتداد تلقي مي شد. كويكرهاي آمريكا مايل نبوده اند كه وابسته به يكي از فرقه هاي مسيحيت خطاب شوند.
    منطقه ماساچوست آمريكا با منع ورود كويكرها به آن منطقه و نيز غير قانوني كردن تبليغات آنان خواسته بود كه از برخوردهاي احتمالي بركنار بماند. بانو ماري برغم اين قانون، سه بار وارد ماساچوست شده و دست به تبليغ زده بود كه هر بار دستگير و به رودآيلند فرستاده شده بود. بار چهارم، دادگاه ماساچوست او را به اعدام محكوم كرد و تلاش براي كاهش مجازات به جايي نرسيد و يكم ژوئن 1660 به دار آويخته شد. ماري در جلسه دادگاه حاضر به توبه كردن نشده بود و در برابر پيشنهاد قاضي گفته بود: به ايمان مردم چكار داريد، داشتن يك عقيده گـ ـناه و جرم نيست، تبليغ يك عقيده و نظريه هم در رديف بيان و عملي مسالمت آميز است، قانوني كه مرا برپايه آن دستگير و محاكمه مي كنيد عادلانه نيست، قانون نبايد حق را سلب و باطل كند و ....
    اواخر قرن بعد، و در پي پيروزي انقلاب استقلال ايالات متحده (آمريكا) و تضمين آزادي مذهب در قانون اساسي اين فدراسيون و منع دولت از حمايت كردن از يك مذهب در برابر مذاهب ديگر (اصل جدابودن دين از سياست)، مجسمه بانو «ماري داير» ساخته شد و در برابر ساختمان مقر دولت ايالتي ماساچوست نصب شد(عكس زير). قبلا چنين مجسمه اي در شهر فيلادلفيا نصب شده بود و بعدا در يک کالج در ايالت اينديانا.
    mary-dyer-statue.jpg






    در قلمرو دموکراسي

    راه و روش کلینتون ها برای جمع آوری پول جهت کَمپین انتخاباتی: سخنرانی های 300 هزار دلاری!

    بانو هیلری کلینتون از همان روزی که داوطلبی خودرا برای نامزدی در انتخابات نوامبر 2016 ریاست جمهوری آمریکا اعلام کرده بود، با افشاگری های منفی و متعدّد رو به رو شده بود ـ از مخفی کاری در جریان حمله به کنسولگری آمریکا در بِن غازی، تا جمع آوری پول به طرُق تازه از سوی بنیاد کلینتون ها برای تبلیغات انتخاباتی و ....
    تازه ترین این افشاگری ها مربوط به بهار 2015 از این قرار انتشار یافته بود: از آنجا که کمک افراد به تبلیغات انتخاباتی یک نامزد و یا داوطلب نامزدی، طبق قوانین آمریکا محدود است، کمپانی ها و مؤسساتِ حامی و خواستار انتخاب بانو هیلری (با هدف بردن سود از رئیس جمهوری شدنش) راه تازه ای در پیش گرفته اند [گرفته بودند] و آن، دعوت از وی و یا شوهرش (بیل کلینتون رئیس جمهوری پیشین) به حضور در تالار موسسه و یا یک تالار کرایه شده و ایراد نطق پولی ـ پول هنگفت، مَبلغ غیر متعارف صدها هزار دلاری!. با این روش، طبق گزارش نهایی نیویورک تایمز که پاراگرافی از آن در اینجا (در زیر این مطلب) کُپی شده است، این زن و شوهر در طول 16 ماه، بابت یکصد سخنرانی پولی ِ خود! 30 میلیون دلار جمع آوری کرده بودند ـ هر نطق به طور متوسط؛ 300 هزار دلار!.
    در کنار این افشاگری ها همچنین گفته شده بود که شوهر (بیل کلینتون)، به رغم زمانی خــ ـیانـت به زنش و ارتباط سِکس با زنان دیگر و محاکمه پارلمانی (ایمپیچمنت) شدن به خاطر آن، برای او (هیلری) تبلیغ می کند تا این بار به نام شوهر رئیس جمهوری، به کاخ سفید بازگردد.
    در آمریکا داوطلب نامزدی انتخابات ریاست جمهوری شدن دلیل نامزد بودن نیست. کنوانسیون هر حزب مربوط و در مورد بانو هیلری ـ حزب دمکرات، چند ماه پیش از برگزاری انتخابات، از میان داوطلبان حزب یکی را انتخاب می کند. البته داوطلب و یا داوطلبان مردود می توانند به عنوان نامزد مستقل (غیر حزبی) به فعالیت تا پایان روز اخذ رأی ادامه دهند.

    clinton-paid-speach.jpg






    در قلمرو دانش

    ترديد به آزمايش« پي .اس. ا P.S.A »

    برخي پزشكان متخصص بيماري سرطان يکم ژوئن 2004 نظر خود را درباره نتيجه يک پژوهش تازه که اواخر ماه مه همين سال انتشار يافته بود كه در آن نسبت به دقت آزمايش «پي. اس . ا .P.S.A» ايجاد ترديد شده بود روشن ساخته و گفته بودند كه به اصالت اين آزمايش ترديد نيست. شك به سطح قابل قبول پي اس ا در خون است. تا كنون تا سطح 4 نانوگرم در يك ميلي ليتر خون نشانه مبتلا نبودن فرد به تومر پروستات ( سرطاني و ياغير سرطاني ـ بزرگ شدن آن ) بود كه اينك معلوم شده است اين سطح را بايد پايين آورد و به كمتر از 3 رساند. در زمينه تعيين مجدد اين سطح (له ول) بايد منتظر بررسي آزمايشگاههاي مربوط شد.
    اين ترديد هنگامي به وجود آمد كه معلوم عده اي از سالخوردگان كه سطح P.S.A آنان كمتر از 4 بود سرطان پرستات داشتند. ازمايش پي اس ا كه تا اواخر دهه 1980 براي اطلاع از رجعت سرطان پرستات پس از درمان انجام مي شد از دهه 1990 ملاك كشف آن قرار گرفته بود.
    اگر پروستات به هر علت ، سرطاني شدن سلولها و چيز ديگر ، بزرگ شود پروتئيني را كه سلولهاي آن آزاد مي كنند افزايش مي يابد و سطح پي اس ا بالا مي رود كه تا سطح 4 را حاكي از عدم بيماري مي پنداشتند . اين ميزان با پژوهش تازه بايد پايين آورده شود. تومر پروستات كه يك بيماري صرفا مردانه است عمدتا از ميانسالي به بعد روي مي دهد و دود سيگار در به وجود آوردن آن سهم بسيار دارد.




    در دنياي تاريخ‌نگاري

    «وسعت فکر» نتیجه آگاهی و دانستن است ـ مشاهده و احساس تبعيض، انسان را به خشم مي آورد و شورشي مي کند

    «مانوئل دا اوليورا ليما» تاريخدان برزيلي كه تا يك قرن را آينده نگري كرده بود 31 ماه می 1928 در 60 سالگي فوت شد.
    وي گفته بود كه پيش بيني و پيش گوئي، كار مورّخ نيست، ولي مورّخ مي تواند با قواعدي كه از تجربه گذشتگان و تعقيب رويدادها در طول زمان به دست مي آورد بگويد كه چنين وضعيتي اگر به چه صورتي در آيد منجر به چه نتايج و اوضاع تازه خواهد شد؛ و اين كار پيش گويي نيست، همان «چشم انداز» است به زبان و گونه اي علمي تر.
    وی تکامل فکری انسان را عامل اصلی تحولات کشورها و درنتیجه جهان دانسته و گفته است که آگاهی و دانستن باعث تکامل فکری (وسعت اندیشه) می شود و احساس و مشاهدهِ تبعیض در جامعه بیش از هر وضعیت دیگر، انسان را به خشم می آورد که عامل جنبش (انقلاب) و در نتیجه «تغییر» خواهد بود.
    «مانوئل دا اوليورا ليما» گفته است که انقلاب فرانسه را وجود تبعيض در جامعه به وجود آورد ولی چون مقاماتِ پاگرفته از اين انقلاب، تبعيض تازه اي را جايگزين تبعيض سابق کردند، انقلاب شکست خورد و اگر ناپلئون وجود نداشت و نظم را حفظ نکرده بود، فرانسه با تخريب و برادرکُشي عجيبي رو به رو و تجزیه مي شد. از روند انقلاب فرانسه بايد درس گرفت.
    وی همان زمان به روس ها اندرز داده بود که از سرنوشت انقلاب فرانسه درس بگیرند، مقامات دولتی و حزبی را بر پایه آشنایی، دوستی و فامیل بودن به افرادی که شایستگی ندارند ندهند، از آزمندان و چاپلوسان پرهیز کنند و ... تا از شعارهای انقلاب که مردم به خاطر آن از انقلاب و حذف نظام وقت جانبداری کردند دور نشوند. طبق تجربه انقلاب فرانسه، مردم دورشدن از شعارهای انقلاب و اصول ایدئولوژی مطرح در انقلاب را نوعی اشتباه کردن خود و کلاه رفتن سرشان تعبیر خواهند کرد و در مواردی، از کرده خود پشیمان خواهند گشت که برای کشور بی خطر نخواهد بود.
    «مانوئل دا اوليورا ليما» همچنین نبود و یا کمبود تاریخ نگار، نویسنده و ژورنالیستِ وفادار به اصول حرفه خود در یک جامعه را برای تأمین پیشرفت، همبستگی و سعادت آن جامعه خطرناک دانسته زیراکه آنان می توانند به موقع ـ مستقیم و یا غیر مستقیم ـ هشدار دهند و آب رفته را به جوی بازگردانند.









    در قلمرو رسانه‌ها

    «فرهت فردنیا» که می کوشد روزنامه های ايران به استاندارد جهانی برسند ـ تفکر و روش کار فردنیا


    fardnia.jpg

    Journalist; Farhat Fardnia
    فرهت فردنیا که مطابق تعاریف روزنامه نگاری، همه خصوصیات یک سردبیر اجرایی خوب در او دیده می شود یازدهم خردادماه 1338 (یکم ژوئن 1959) در تهران چشم به جهان گشوده است.
    فرهت از همان زمان که در دانشگاه علامه طباطبایی در رشته اقتصاد تحصیل می کرد پی بُرد که در جهان معاصر بدون همکاری تنگاتنگ رسانه ها (مس میدیا) نمی شود اقتصاد یک ملت را شکوفا ساخت. رسانه ها و در صدر آنها؛ نشریات که با جامعه در تماسی دائم هستند، مسائل را کشف و منعکس می سازند و کارشناس و مدیر اقتصادی از سرنخی که از مطبوعات به دست می آورد، قضیه را تعقیب و راه خودرا اصلاح می کند. محقق و اقتصاددان نیز از مطالب مطبوعات سوژه به دست می آورد و مآلا به بشر و تمدن کمک موثر می شود.
    با این تفکر، فرهت پس از فراغت از تحصیل در رشته اقتصاد به فراگرفتن اصول و فنون روزنامه نگاری پرداخت که عمدتا تجربی است تا آکادمیک. وی کار روزنامه نگاری را از سال 1361 (1982 میلادی) در روزنامه اطلاعات آغاز کرد و پس از گذرانیدن دوره خبرگیری، سمت خبرنگار پارلمانی به او دادند زیراکه در آن تاریخ میز پوشش اخبار و مطالب اقتصادی آن روزنامه (اصطلاحا؛ بیزینس دِسک) پُر بود و حوزه خالی در آن میز وجود نداشت تا «فرهت» تخصّص و تفکر خودرا بکار اندازد. طولی نکشید که این فرصت به دست آمد و فرهت خبرنگار اقتصادی روزنامه اطلاعات شد.
    فرهت در سال 1371 به دعوت احمد ستّاری نخستین سردبیر روزنامه همشهری به این روزنامه غیر سیـاس*ـی تهران رفت و در رشته تخصّص خود بکار خبر پرداخت. غلامحسین کرباسچی موسس همشهری که اورا از لحاظ مدیریت قابل مقایسه با امیر کبیر می دانند برای بکارانداختن «همشهری» از روزنامه نگاران قدیمی و عموما «خانه نشین» و یا ترک وطن کرده دعوت بکار کرده بود و بنابراین، همشهری سازمانی حرفه ای و مطابق نظام ژورنالیسم داشت و در چنین محیطی، خبرنگار نمی تواند پشت میزنشین باشد و به دریافت خبر از خبرگزاری ها و اطلاعیه های دفاتر روابط عمومی و مصاحبه و نطق مقامات اکتفا کند، باید برود و خبر تولید کند ـ مطالبی که مورد نیاز مردم معمولی و مقامات و اصحاب تحقیق است. بنابراین، فرهت «همشهری» را جایی دید که از دیر زمان درانتظار آن بود و در آنجا درخشید. محمد عطریانفر سردبیر کل همشهری که بطور روزانه عملکرد اعضای تحریریه را ارزیابی و حتی نقائص خبرنویسی و جمله بندی، انتخاب واژه ها و ... را زیر نظر داشت و تذکر کتبی و نصب در تابلو می داد خیلی زود متوجه شد که فرهت یک روزنامه نگار به معنای واقعی کلمه است ـ فردی بی طرف و سخت کوش و مدیریت وی نیز حرف ندارد لذا اورا سمت دبیری میز اقتصادی داد. در این سمت، فرهت فردنیا باید در جلسات روزانه شورای سردبیری (سردبیر، معاونان او و دبیران میزها) شرکت می کرد. فرهت در این جلسات، ملاحظات را کنار می گذاشت و به صورتی عـریـان ضعف های تحریری را بیان می کرد ازجمله از خبرهایی که ارزش انتشار نداشتند، تبلیغی بودند و به چاپ رسیده بودند انتقاد می کرد. او در این جلسات که بعضی اوقات با حضور کرباسچی برگزار می شدند روی این اصل روزنامه نگاری که یک رسانه باید همانند یک سربازخانه اداره شود؛ سردبیر اجرایی ژنرال و فرمانده پادگان، دبیران میزها فرماندهان یگانها و خبرنگاران سربازان پادگان باشند تاکید و از فکر گسترش خرید مطلب از «فری لنس ها» و مقاله نگاران پشتیبانی می کرد زیراکه مطلب آبکی خریده نمی شود و محتوای روزنامه هر روز بهتر و بهتر می شود.
    فردنیا که با این تفکر و رفتار در جامعه مطبوعات وطن شهرت خاص یافت، در سال 1377به معاونت سردبیری همشهری ارتقاء یافت و در این سمت امکان بیشتری به دست آورد تا روش کار و نظرات خودرا به اجرا بگذارد و همشهری به اوج خود رسید و در صدر مطبوعات کشور قرار گرفت. وی معتقد به اداره یک روزنامه به روش غیر دولتی و طبق اصول حرفه روزنامه نگاری بوده است حتی اگر مالکیت دولتی داشته باشد یعنی که مالک روزنامه نبايد یک فرد خارج از حرفه روزنامه نگاری و بدون تجربه در این حرفه را با یک حکم اداری به سردبیری روزنامه منصوب کند و لذا، همشهری که از سال 1383 داشت به تدریج به صورت یک سازمان اداری وابسته به شهرداری در می آمد، دیگر جای فردنیا نبود. وی که همزمان با کار روزنامه برای صدا و سیما (رادیو ـ تلویزیون) تفسیر اقتصادی و برای روزنامه «دنیای اقتصاد» مقاله می نوشت مدیر مسئول روزنامه «آفتاب امروز» شد که این روزنامه پس از مدتی توقیف و فردنیا نیز دادگاهی شد. پس از ختم رسیدگی قضایی، فردنیا به روزنامه اعتماد دعوت و معاونت سردبیری این روزنامه را پذیرفت. وی این سمت را که پایین تر از سمت قبلی اش بود از آن جهت پذیرفت که سردبیر اعتماد، دکتر بهروز بهزادی بود که روزنامه نگاری را از دهه 1340 آغاز، در آمریکا تکمیل و مدتی هم مدیر اخبار رادیو بود. فرهت ارشدیت دکتر بهزادی را قبول داشت.
    فردنیا مدتی هم در روزنامه سرمایه بکار قلم پرداخت و اما در نهايت به روزنامه «دنياي اقتصاد» پيوست و تمام وقت در اين روزنامه پرتيراژ اقتصادي ايران فعاليت دارد. وي در اینجا می تواند اندیشه، اصول و تجربه خودرا بهتر از روزنامه های دیگر به اجرا درآورد.





    نگاهی به رقابت طولانی دو روزنامه قدیمی تهران، کيهان و اطلاعات، در طول سه دهه ـ وضعیت روزنامه ها در جریان انقلاب

    درچارچوب رقابت های وقت دو روزنامه بزرگ عصر ـ اطلاعات و کیهان که باعث رونق کار هردو شده بود، مدیریت روزنامه اطلاعات 11 خرداد 1335 تصمیم به دو برابر کردن تحریریه خود با ایجاد يک دوره آموزش روزنامه نگاری گرفت (که نخستين دوره آموزش روزنامه نگاري در ايران بشمار آورده شده است). وي کار برگزاری مسابقه انتخاب دانشجو براي اين دوره آموزشي را به دانشکده حقوق و علوم سیـاس*ـی دانشگاه تهران سپرد و آگهی ثبت نام را منتشر ساخت. شرایط داوطلبان باید مطابق استاندارد بین المللی (متین، شکیل،خوش زبان، پیگیر و کاوشگر بودن، برخورداري از سلامت جسم و روان و ...) می بود و بعلاوه، در امتحان هوش، استعداد، معلومات عمومی و ذوق نویسندگی پذیرفته می شدند. امتحان مسابقه بعدا و در همین ماه (خرداد 1335) برگزارشد و از میان صدها داوطلب تنها سیزده نفرشان شایسته ورود به دوره آموزشی تشخیص داده شدند. این ابتکار اطلاعات باعث شد که مدیریت کیهان به اندیشه فرستادن افراد مستعد تحریریه خود به اروپا و آمریکا جهت تحصیل روزنامه نگاری و سپس ایجاد دانشکده روزنامه نگاری افتد.
    رقابت این دو روزنامه در سه دهه 1330 تا 1350 بخشی از تاریخ ژورنالیسم ایران را تشکیل می دهد که از سال 2005 روزنامه های کشورهای صنعتی و بویژه آمریکا برای جلوگیری از ریزش مخاطبان وارد رقابت های مشابهی مخصوصا در کسب اخبار و مطالب اختصاصی شده اند زیرا که اخبار معمولی خبرگزاری ها به محض تکمیل در اینترنت قرار می گیرد.
    کیهان 17 سال پس از انتشار اطلاعات بوجود آمد و برجای نشریه «آینده ایران» نشست که عبدالرحمن فرامرزی و مصطفي مصباح زاده آن را به نیابت از صاحبش منتشر می کردند. کیهان درآغاز کار پیشرفتی نداشت. پیشرفت آن از زمانی آغاز شد که دست به رقابت همه جانبه و گسترده با روزنامه اطلاعات زد.
    در راستای این رقابت؛ در نیمه دهه 1335 (دهه 1950)، کیهان به اقتباس از اطلاعات صفحه نیازمندیها (آگهی های کوتاه کلاسه شده) بازکرد و تا مدتی همان آگهی های صفحه نیازمندی های اطلاعات را پس از تماس تلفنی با صاحبان آگهی به رایگان چاپ می کرد. یک سال بعد و باز به اقتباس از اطلاعات، صفحه حوادث دایرکرد که این صفحه را در روزنامه اطلاعات، احمد سروش (داستان نگار معروف ـ متوفی) تنظیم و دبیری می کرد. دایرکردن صفحه حوادث آسان نبود. روزنامه اطلاعات قبلا مخالفت دولت با چنین صفحه ای را کاهش داده و تعهداتی سپرده بود. دولت وجود صفحه حوادث را نه تنها بدآموزی اجتماعی بلکه برملاکردن ضعفهای کشور ازجمله تمدن و فرهنگ ملی و دادن سر نخ به دست مورخان و نیز معاندان می دانست. کیهان در سال 1337 (1958میلادی) ـ به سبک روزنامه های فرنگ ـ نیم صفحه از روزنامه را به درج نامه های داوطلبان ازدواج (تحت عنوان: ازدواج سهل و آسان) اختصاص داد که انتشار چنین مطالبی قبلا در ایران سابقه نداشت و اطلاعات غافلگیر شد ولی اقتباس نکرد. این تحولات ناشی از رقابت، تیراژ کیهان را به پایه اطلاعات رساند که اطلاعات در سال 1334 (سال 1955 میلادی که تهران شهری 700 هزار نفری بود) اعلام کرده بود هر روز بیش از 60 هزار نسخه می فروشد و عبور از مرز 60 هزار تکفروشی را جشن گرفته بود.
    برای پیروزی در این رقابت، روزنامه اطلاعات از اواخر سال 1337 تصمیم به افزودن اخبار و مطالب اختصاصی هرچه بیشتر گرفت و جهت رسیدن به این هدف، به ابتکار تورج فرازمند سردبیر وقت (متوفی در ژوئن 2006 درآمریکا) روش پرداخت دستمزد به اعضای تحریریه تغییر یافت و پوانی شد؛ به این ترتیب که خبرها و مطالب برپایه جالب و اختصاصی بودن قیمت گذاری و پرداخت در پایان هر دوهفته صورت می گرفت و دستمزد ثابت اختصاص به روزهای تعطیل و ایام مرخصی داشت. (اخبار ارسالی روابط عمومی وزارتخانه ها و خبرگزاری پارس قیمت گذاری نمی شد و تنظیم آنها کار دبیر میز بود، نه خبرنگار). این ابتکار موثر واقع شد و کیهان سریعا به اقتباس این روش پرداخت. تحریم اطلاعات در اجتماع میدان جلالیه (پارک لاله امروز) که به دعوت جبهه ملی برگزار شده بود باعث ریزش شدید تیراژ اطلاعات شد. مدیریت اطلاعات برای جبران این وضعیت، تغییرات وسیعی در تحریریه خود بعمل آورد. از بهار 1340 (1961 و از زمان نخست وزیر شدن علی امینی) که فضای سیـاس*ـی کشور تاحدّی بازشده بود و مخاطبان مشتاق مطالب با انشای چپگرایانه شده بودند، دو روزنامه مورد بحث در رقابت با یکدیگر به روزنامه نگاران چپگرا و حتی کمونیست سابق روی آوردند و سیامک جلالی سردبیر اجرایی اطلاعات شد و دبیری میزهای تحریریه را هم به چپگرایان دادند. این وضعیت، تیراژها را تقریبا دو برابر کرد. طولی نکشید (به دلایلی که هنوز دقیقا روشن نشده است و طبق برخی روایات به تحـریـ*ک دربار وقت) ناشران دو روزنامه اطلاعات و کیهان (یکی سناتور و دیگری نماینده مجلس و هردو نزدیک به دربار) به جان هم افتادند و هر روز در روزنامه خود یکدیگر را افشا می کردند و این افشاگری که درعین حال عملکرد چند کابینه و نیز مداخله سفارت لندن در تهران را زیر سئوال بـرده بود بازهم بر تیراژها افزود تا اینکه دولت پا به میان گذارد و دو ناشر از کوبیدن یکدیگر دست برداشتند. همین افشاگری نشان داد که در آغاز تاسیس کیهان، مصباح زاده از شاه پول قرض گرفته بود و آن را پس نداده بود.
    در پی افشاگری دو ناشر علیه یکدیگر، روزنامه اطلاعات به نویسندگان ملی گرا و لیبرال روی آورد؛ ر. اعتمادی ستاره تحریریه و دکتر علی اصغر صدر حاج سیدجوادی سردبیر کل شد و صفحه مقالات (به سبک فرنک، مرکب از مقالات نویسندگان و نامه های وارده) موسوم به صفحه «5 ستون از 5 نویسنده» و نیز مصاحبه های خیابانی پیرامون اخبار روز را دایر کرد، ولی کیهان به چپ نویسی ادامه داد.
    برتری نویسندگان ملی گرا در روزنامه اطلاعات در سال 1969 با چاپ مصاحبه دکتر احمد مدنی کرمانی (دریابان) در صفحه 5 این روزنامه که تمامی صفحه به آن اختصاص داده شده بود پایان یافت زیرا که این مصاحبه خشم دولت وقت [گویا شاه] را برانگیخته بود و روزنامه اطلاعات را تا یک قدمی توقیف پیش بـرده بود. بعدا گفته شد که این مصاحبه به توصیه ر. اعتمادی چاپ شده بود.
    در آستانه انقلاب، باردیگر چپگرایان همانند کیهان در روزنامه اطلاعات و سندیکای روزنامه نگاران هم قدرت گرفتند. وجود همین چپگرایان بود که در سال انقلاب سریعا کنترل رسانه ها از دست دولت خارج شد و رسانه های ایران بعدا به یک اعتصاب 62 روز عمومی دست زدند و از لحظه پیروزی انقلاب تا چند روز کنترل رادیو تلویزیون دولتی به دست چپها افتاده بود و گرداننده آن علی حسینی بود.
    رقابت دو روزنامه قدیمی تهران ـ اطلاعات و کیهان ـ تا مصادره دو روزنامه در امرداد 1358 (آگست 1979) ادامه داشت که پس از این مصادره، اخراج نویسندگان آغاز شد و در فروردین 1359 (1980) به اوج رسید و تقریبا همه روزنامه نگاران قدیمی و با تجربه و عمدتا حرفه ای از کیهان و اطلاعات برکنار شدند و برغم داشتن قرارداد کار، به بسیاری از آنان غرامت اخراج هم داده نشد. دوازده سال بعد غلامحسین کرباسچی با دعوت گروهی از همین اخراجی های خانه نشین «همشهری» را راه اندازی کرد و دو سال بعد از آن دکتر فریدون وردی نژاد گروهی دیگر از آنان را دعوت کرد تا «روزنامه ایران» را راه اندازی کنند.

    شبكه تلويزيوني «سي ان ان» به مناسبت سالروز تاسيس آن


    0529ted.jpg

    Ted Turner
    شبكه تلويزيون خبري كابلي آمريكا (اختصارا سي. ان. ان.CNN) از يكم ژوئن سال 1980 كار خود را آغاز كرد كه به نظر مي رسد پس از ادغام در كمپاني «تايم وارنر» بيش از گذشته در جهت سياست هاي دولت متبوع گام برمي دارد و به گزارش گالوپ احتمالا به همين لحاظ مخاطبان (بينندگان) آن نسبت به گذشته كمتر شده اند. اين شبكه خبري كه رقيبي به نام فاكس نيوز (محافظه كار) و ام. اس ـ ان بي سي پيدا كرده است توسط «تد ترنرTed Turner» در شهر اتلانتا تاسيس شده بود كه بعدا به كمپاني تايم وارنر فروخته شد.
    ترنر متولد 1938 نظامي پيشين آمريکايي كه پسر صاحب يك آژانس آگهي و تبليغات «بيل بورد» بود پس از اين كه وارث پدرش شد تصميم به ايجاد يك شبكه تلويزيوني گرفت. وي نخست يك شبكه برنامه هاي سرگرم كننده و ورزشي (تي. بي. اس.) را از صاحب قبلي اش خريداري كرد و پس از پيدايش و عمومي شدن كار انتقال تصوير از طريق كابل و در دسترس قرار گرفتن كانالهاي متعدد و بسيار و خروج تعداد كانال از محدوديت آنتني سابق، سي ان ان را به وجود آورد. وي به اين جهت تنها به خبر و نظر روي آورد كه تهيه آنها كم هزينه بود. تلويزيون بي بي سي انگلستان نيز از رقباء سي ان ان است. با وجود اين، آمريكاييان ديدن اخبار شبكه هاي قديمي آنتني را ترجيح مي دهند زيرا رايگان هستند و امكانات بيشتري دارند. هزينه اشتراك ماهانه تلويزيونهاي كابلي و ماهواره اي در آمريكا نسبتا بالاست.



    ساير ملل

    سرانجام سلطه گری؛ غارت و تخریب شهر رُم ـ ... و به اين سان امپراتوري روم در غرب پايان يافت

    وَندالها (دسته ای از ژرمن ها) كه موفق به تصرف شهر رم شده بودند از يکم ژوئن سال 455 ميلادي غارت و تخريب اين شهر را كه هشت قرن بر اروپا و شمال افريقا تا شرق مديترانه آقايي مي كرد آغاز كردند كه دو هفته طول كشيد. مورخان نوشته اند: این بود سرانجام شهری که از سلطه بر ملل دیگر ساخته و ثروتمند شده بود. وندالها بقدری خرابی در رم ایجاد کردند که نام آنان به صورت واژه تخریب (Vandalism) وارد زبانهای اروپایی از جمله انگلیسی شده و بکار بردن آن، عمل تخریب بصورت از چهره انداختن را می رساند.
    وندالها 31 ماه مه سال 455 ميلادي، چهار ماه پس از قتل « والنتينيان سوم » امپراتور روم غربي( اروپا و مديترانه غربي ) وارد شهر رم شده بودند. «پترونيوس ماكزيموس‍petronius maxisimus » كه تنها 11 هفته امپراتور بود هنگام فرار از شهر رم به دست مردم افتاد و آنان كه انتظار نداشتند، امپراتور رهايشان سازد و براي نجات خود قصد فرار كند او راكشتند و جسدش را از درختي آويزان كردند. وي پس از قتل والنتينيان با كمك گارد امپراتور مقتول و پرداخت رشوه ، امپراتور شده بود و براي مشروعيت دادن به سمت خود، همسر والنتينيان را به اجبار به نکاح خود درآورده بود.
    وندالها كه با والنتينيان قرارداد ترك مخاصمه داشتند به پاپ كه از آنان خواسته بود به قرارداد احترام بگذارند و به شهر حمله نكنند پاسخ داده بودند كه پيمان مورد اشاره، با والنتينيان امضاء شده بود كه او ديگر زنده نيست و امضايش معتبر نخواهد بود.
    وندالها 15 ژوئن پس از تخريب رم، با غنائم بسيار(همه ثروتي را كه رومي ها در طول امپراتوريشان از ملل ديگر با زور گرفته بودند) و به اسارت گرفتن همسر امپراتور و دختران او (همسر ماکزيموس قبلا همسر والنتينيان بود) شهر را ترك گفتند. اين دومين غارت شهر رم در طول نيم قرن بود. رم در سال 410 ميلادي به دست ويزيگوت ها غارت شده بود.
    قتل« آئتيوس » ژنرال رومي به دست امپراتور والنتينيان يکي از عوامل تضعيف روحيه ارتش بود که چند ماه بعد به سقوط شهر رم به دست وندالها انجاميده بود.
    پس از خروج وندالها از شهر رم، در طول 21 سال روم غربي ده امپراتور به خود ديد و چون اسپانيا، فرانسه ، آلمان و حتي ايليريا ( يوگوسلاوي) راه خود را در پيش گرفته بودند و به دولت روم اعتنا نمي كردند، اين امپراتوران ده گانه، تنها اسما حكومت مي كردند. بنابراين، مي توان گفت كه با تصرف رم به دست وندالها ؛ عمر آقايي روم بر غرب پايان يافت و قسمت شرقي امپراتوري ( قسطنطنيه ) ماهيت جداگانه يافت و تا 1453 باقي ماند.
    وندالهاي يكي از شاخه هاي قبايل هند ـ اروپايي بشمار مي آيند كه اواخر هزاره دوم پيش از ميلاد از شرق به سوي غرب به حركت درآمده بودند. در مسير حركت، شاخه اي از آنها راه جنوب در پيش گرفت و به فلات ايران آمد و بر حسب محل اسكان به سه طايفه پارس و ماد و پارت تقسيم شد و شاخه هاي ديگر به اروپا رفتند. شاخه هايي كه به اروپا رفتند عبارتند از: وندالها كه تا اسپانياي شرقي و كارتاژ پيش رفتند و نام اندلس (وندالوسيا) از اسم آنها گرفته شده است، استروگتها (آستروها كه نام آستريا ـ اتريش از اسم آنها گرفته شده است) ويزيگتها، بورگونديايي ها و همچنين فرانكها (ساكن در جنوب آلمان و شمال و شمالشرقي فرانسه و همچنين سويس كه نام فرانسه از اسم آنها گرفته شده است).
    «ژوستي ني ان» امپراتور روم شرقي (قسطنطنيه) درصدد تنبيه وندالها و احياء امپراتوري واحد روم برآمد ولي موفقيت به دست نياورد زيرا كه او همزمان با امپراتوري ايران (به رياست خسرو انوشيروان) درگيري داشت و نمي توانست همه نيروي نظامي اش را به غرب بفرستد.
    امپراتوري روم در غرب که با تصرف شهر «رم» به دست وندالها رو به اضمحلال گذاشت از دير زمان دچار حمله و تعـ*رض طوايف هون ، ويزيگوت و وندال شده بود. اين طوايف كه سالها ستمگري روميان را تحمل كرده بودند پس از اين كه احساس كردند كه اين دولت به سبب تقسيم به دو منطقه شرقي و غربي و جنگهاي بي پايان تضعيف شده، به نوبت بر آن تاخت بردند و نابودش ساختند. چون اين طوايف تا حدي رعايت حال پاپ ها را مي كردند و به خواست آنان از تعـ*رض به مردم عادي و اموال كليسا خودداري مي كردند، باعث قدرت يافتن پاپ ها و بعدا افتادن حكومت به دست آنان شدند.
    دولت روم غربي پس از شكست سال 455 از وندالها و متعاقب آن حکومت امپراتوران ده گانه، ديگر به صورت امپراتوري سابق احياء نشد، ولي تا دو ـ سه قرن بعد و تا زمان قدرت قدرت گرفتن پاپها حكومت پادشاهي محدود به ايتاليا را حفظ كرده بود كه سپس تجزيه شد و تا قرن 18 بر هر گوشه اش يك امير حكومت مي كرد و برخي از ايالتهايش هم وابسته به دولتهاي خارجي بود و «ونيز» مدتي به صورت جمهوري اداره مي شد و ....






    آفریقای جنوبی در دو «31 ماهِ می»

    در پي جنگ «بوئرها = هلندی تبارهای آفریقای جنوبی، کشاورز» با انگليسي ها، 31 می 1910 اتحادیه آفريقاي جنوبي مركب از چهار منطقه خود مختار (كيپ، ناتال، اورنج، و ترانسوال) كه دولت مركزي آن داراي چهار پايتخت بود (يك پايتخت براي قوه اجرايي، ديگري مقننه، سومي قضائيه و چهارمي امور مالي) بود تاسيس شد كه عملا یک دومینیون انگلیسی بود. در همين روز در سال 1961 سفید پوستان هلندی تبار این اتحادیه به برتری دولت لندن پایان دادند و ایالت های چهارگانه را یک جمهوري فدرال کاملا مستقل اعلام کردند و حق راي (انتخاب حاکم) را در دست خود قراردادند که با خشم جهانی و تحريم رو به رو شدند. این سفیدپوستان از دهه گذشته به این تبعیض نژادی پایان دادند و حکومت به دست اکثریت سیاهپوست افتاد ولی کوچکترین انتقامی گرفته نشد و امور، جز تغییر زمامدار به صورت سابق و بر همان روال ادامه یافته است. این جمهوری در عداد کشورهای پیشرفته قراردارد.






    زلزله پُرتلفات کویته (بلوچستان) و نگاهی کوتاه به تاریخچه این شهر

    31 می 1935 يک زمين لرزه شديد (7 و 7 دهم ریشتری) بيش از 40 هزار تن را در کويته (اینک در پاکستان و در آن زمان شهري در بلوچستان انگلستان) کشت. چنین زلزله ای در سال 2008 نیز در کویته روی داد. کویته در جنوب «خط دوراند ـ دورَند» واقع شده است که انگلیسی ها با کشیدن آن پشتونهارا دو قسمت کردند و یک قسمت را به هندوستان خود ضمیمه ساختند که اینک پاکستان شده است.
    باوجود مهاجرت های اخیر، اکثریت جمعیت کویته را پشتونها (افغانها) تشکیل می دهند. همایونشاه پادشاه وقت هند که به دربار ایران (قزوین) پناهنده شده بود و از ایران یاری گرفته بود تا تاج و تخت خودرا بازیابد در بازگشت به هند در سال 1543 چند روز در کویته که میان سه کوه واقع شده است اقامت کرد و با همین اقامت کوتاه، بعدا مدعی آن شد که ایران در 1556 به آنجا لشکر کشید و هندیان را بیرون راند.
    درّانی ها و قندهاری ها پس از اعلام استقلال از ایران، کویته را ضمیمه قلمرو خود ساخته بودند که انگلیسی ها پس از تکمیل سلطه خود بر هندوستان، در نیمه دوم قرن 19 آن را متصرف شدند و ....
    در سال 2016 نفوس پشتونهای پاکستان (پاتان ها) به مرکزیت شهر پیشاور به 30 میلیون رسیده بود.






    ... و مردم فرانسه «دوگل بازنشسته» را به قدرت بازگردانيدند


    0530dugol.jpg

    شارل دوگل
    فرانسويان كه از گراني ها، بيكاري ها، ناامني ها، خودسري ها و ... به جان آمده بودند سر انجام براي نجات خود، يك بار ديگر دست به سوي شارل دوگل دراز كردند و او را از بازنشستگي خارج و يكم ژوئن 1958 رئيس دولت فرانسه كردند تا به اوضاع سر و سامان دهد. او با اين شرط كه قانون اساسي (جمهوري چهارم) را اصلاح كند و شش ماه نيز كشور را به اراده خود و از طريق صدور بخشنامه (به جاي مصوبه پارلمان) اداره كند با بازگشت به قدرت موافقت كرده بود.
    در توسل به دوگل، رهبران همه احزاب جز فرانسوا ميتران شركت كرده بودند. دوگل از آن روز تا 28 اپریل 1969 بر فرانسه حكومت كرد و در اين مدت فرانسه را وارد باشگاه اتمي ها ساخت، مركز ناتو را از فرانسه بيرون انداخت، فرانسه را از فعاليت هاي نظامي ناتو بيرون كشيد، با مسکو و آلمان فدرال دوستي ويژه برقرار كرد، با اصلاح قانون اساسي جمهوري پنجم فرانسه را ساخت، تا زنده بود مانع ورود انگلستان به بازار مشترك اروپا (پدر اتحاديه اروپا) شد، به مستعمرات فرانسه استقلال داد و .... وي يك سال پس از كناره كيري در 81 سالگي و در همان ماهي كه به دنيا آمده بود درگذشت. دوگل مشكلات فرانسه تا ژوئن 1958 را ضعف مديريت، انتصابات نابجا و بوروکراسی اعلام كرده بود. وي يك مينهدوست تمام عيار بود.
    قتل عام خانواده سلطنتي نپال و سرانجام؛ پایان نظام سلطنتی


    0530bir.jpg

    Birendra
    در سال 2001 ديپندرا Dipendra پسر پادشاه نپال كه با مادر خود بر سر انتخاب همسر اختلاف پيدا كرده بود در يك مهماني كاخ سلطنتي، «بيرندراBirendra» پدر خود و ده تن ديگر از افراد خانواده سلطنتي را به رگبار تفنگ خودكار بست و سپس دست به خودكشي زد.
    در پی وقوع اين حادثه، پارلمان نپال تنها برادر پادشاه را كه در سفر خارج بود و در نتيجه زنده مانده بود به سلطنت دعوت كرد كه ديديم بعدا دست به استبداد زد و در ماههاي اپریل و می 2006 مردم نپال برضد او شوريدند و نود درصد اختياراتش را از او گرفتند. نپالی ها به این هم قانع نشدند و در سال 2008 به نظام سلطنتی پایان دادند و جمهوری فدرال با نظام پارلمانی شدند. نپال 147 هزار کیلومتری 27 میلیونی واقع در منطقه هیمالایا ـ میان چین و هند دارای 7 ایالت دارای استقلال داخلی است. با اینکه بودا از نپال برخاسته، نپالی ها عمدتا پیرو هندوئیسم هستند. پایتخت نپال، شهر کاتماندو و قله اِورست آن کشور را مشهور جهانیان ساخته است و نیز دسته ای از سپاهیان سرسخت آن به نام «گورخا».





    بازي روزگار با احمد چلبي ـ درباره عدنان پاچه چي

    در بازي روزگار، احمد چلبي هم بازنده شد. در پي يک بازرسي تحقير آميز دفتر و خانه احمد چلبي؛ 31 ماه مي 2004 به او اخطار كردند ساختماني را که در بغداد، محل دفتر کار خود کرده متعلق به غير است، تصرف عدواني كرده و بايد فورا تخليه كند و گرنه به زور آن را تخليه خواهند كرد.
    چلبي كه تا چند هفته پيش از آن، مرد اول آمريكا در عراق بشمار مي رفت، به كاخ سفيد رفت و آمد داشت، در جلسه مشترك كنگره امريكا در كنار همسر جورج بوش نشست و نطق رئيس جمهوري آمريكا را شنيد؛ علاوه بر تصرف «مال غير» معرض چند اتهام ديگر قرار گرفته بود که بايد پاسخ مي گفت. به نوشته تفسيرنگاران، اگر وضع بر همين منوال باشد آينده اي مبهم در انتظار چلبي خواهد بود. اين مفسران نوشته بودند: "... و تقريبا همه منتقدان سياست و روش جورج بوش در قبال عراق دستگاه حكومتي وي را متهم كرده اند كه بدون دليل، گزارش هاي ساختگي احمد چلبي را پذيرفته و به استناد آنها به عراق حمله نظامي كرده است و نيويورك تايمز در يك اقدام استثنايي از اينكه ادعاي چلبي را بدون بررسي بيشتر (با نظري مثبت) منتشر ساخته بود خود را محكوم كرده است و ....
    در عوض، عدنان پاچه چي كه همانند چلبي پس از تصرف عراق به دست نيروهاي نظامي آمريكا به آنجا باز گشته، پس از 32 سال دوري از وطن عضو شوراي حاكميت شده و مورد توجه و عنايت «برمر» فرماندار آمريكايي عراق بود.
    پاچه چي كه 14 مي 1923 در بغداد به دنيا آمده و در 81 سالگي به وطن بازگشته بود مورد اعتماد آمريكا و انگلستان قرارداشت. وي که به تابعيت دولت امارات عربي متحده هم در آمده در سال 1944 كار دولتي را از عضويت در وزارت امورخارجه عراق آغاز كرد، از 1959 (زمان حكومت عبدالكريم قاسم) تا 1965 نماينده عراق در سازمان ملل بود. از سال 1965 تا 1968 در دولتهاي عبدالسلام عارف و عبدالرحمان عارف وزير امور خارجه عراق، و در سال 1968 پس از تامين كنترل كامل حزب بعث بر عراق از اين كشور خارج و به «دوبي» رفت و سالها مشاور دولت امارات بود و در جلسات كابينه شركت مي كرد و .... پاچه چي درعين حال از دانشگاه جورج تاون واقع در شهر واشنگتن در علم حكومت دكترا گرفته است.







    افزايش نگراني چين از آمريکا ـ تحليل هاي سال 2004 ـ آيا چين گروگان آمريکا شده است؟

    31 مي 2004، اسوشيتدپرس برخي از تحليلهايي را كه بر گزارش اخير پنتاگون به كنگره آمريكا درباره وضعيت نظامي چين نوشته شده بود نقل و مخابره كرده بود. به نظر اين تحليلگران؛ چین در انتظار یافتن بهانه برای تقویت بنیه نظامی خود بود که گسترش روابط آمریکا با هند (که در جنگ سال 1962 لاداخ از چین شکست خورد و اراضی از دست داد)، تلاش براي بي نياز ساختن پاكستان از كمك و حمایت چين، تمركز نيروي زيردريايي در اطراف چين و انتقال بمب افكنهاي استراتژيك به جزيره گوام، ادامه فروش اسلحه به دولت تایوان بدون اعتنا به اخطارهای پکن، نشان دادن حمایت از دعاوی فیلیپین، ویتنام و ژاپن نسبت به مرزهای آبی میان این سه کشور و چین، استقرار در افغانستان ـ همسایه دیوار به دیوار چین در کاشغرستان، ورود محدود به آسیای میانه ـ همسایگان دیگر چین، ادامه حمایت سیـاس*ـی از دالایی لاما و دمکراسی طلبان چینی و ... این فرصت را به دست داد. به علاوه، تقویت استقرار آمریکا در منطقه خلیج فارس با ورود به عراق که نفوذ آن را بر اعراب صاحب نفت مسلّم ساخته و تضمین کرده است (و نفت ماده ای که چین به آن نیاز روزافزون دارد)، و همچنین تاكيد واشنگتن به ادامه مبارزه با تروريسم در هرجا و حمایت از استقرار دمکراسی و رعایت حقوق بشر در هرکشور که دست آن را برای عمل در مناطق مختلف باز می گذارد. همین نگرانی از آمریکا و نیاز مبرم به نفت، مواد خام دیگر و نیز بازار فروش مصنوعات سبب شده است که برغم دعاوی دیرین ارضی (که ادعا شده است پایان یافته است) به روسیه نزدیک شود.
    به گزارش اسوشيتدپرس، اين تحليگران نوشته بودند که نگرانی رژیم پکن از محاصره شدن توسط امريكا ـ به همان صورتي كه شوروي از سال 1947 به بعد در آن قرارداشت افزایش یافته است. چينيان راه مقابله با آمريكا را فعلا (سال 2004) روی آوردن به تاكتيك «assassin,s mace weapons = assassin s mace arsenal» تشخیص داده اند به اقتباس از استراتژی چین باستان = Ancient Chinese strategy. رژیم پکن نسبت به قدرت های اروپایی و ژاپن را هم سوء ظن دارد، زیرا که این قدرت ها در قرن نوزدهم و تا انقلاب سون یات سن، چین را میان خود به مناطق نفوذ تقسیم کرده بودند.
    به باور برخي از مفسران، آمريکا با فروش حدود يک تريليون دلار از اوراق خزانه خود (ترِژري باوند) به چين اين کشوررا به نوعي در گروگان دارد و هرگاه که حرکتي مخالف از جانب چين مشاهده شود رسانه هاي آمريکا موضوع نارضايي آمريکاييان از کالاي ساخت چين و بعضا زيان آور بودن آنها را مطرح و بزرگ مي کنند و احتمال مراجعه شاکيان به دادگاه را پيش مي کشند. حکم دادگاههاي آمريکا برضد دولتهاي ديگر در مورد پرداخت غرامت بسيار سنگين بوده است و .... سکوت چين در قبال وضعيت دلار آمريکا هم به همين دليل است. آمریکا همچنین بزرگترین مشتری کالای ساخت چین است و آسیب پذیری چین از تصمیم احتمالی آمریکا به کاهش این واردات ـ اقدامی که توده های آمریکایی خواهان آنند ـ زیاد است. بنابراین، دولت های دیگر که با آمریکا درگیری و اختلاف دارند نباید زیاد روی کمک عملی و جانبداری پیگیر چین حساب کنند.






    پراودا: مرزهاي جماهير شوري سابق خطوط داخلي بوده اند نه مرز بين المللي

    پراودای آنلاین یکم ژوئن 2005 در سرمقاله خود ضمن اشاره به گردهمايي وقت مقامات گرجستان، اوكراين، آذربايجان و مولداوا در شهر يالتا در كريمه اخطار کرد که هرگونه تلاش براي توسعه ناتو در شوروی سابق سرانجام به برخورد با مسکو و معارضه ای سخت و دامنه دار منتهی خواهد شد. از سکوت کنونی مسکو نباید سوء استفاده شود. این مقامات چهارگانه در مذاكرات یالتا به این انگیزه با پيوستن به ناتو و اتحاديه اروپا ابراز تمايل كرده اند که می خواهند تاریخ فراموش شود و نقش روسیه در جامعه مشترک المنافع کاهش یابد و به تدریج محو شود. اینان باید بدانند که مرزهاي اين كشورها خطوطي هستند داخلي كه مقامات شوروي (سابق) این خطوط را بدون در نظر گرفتن حقايق تاريخي و تنها به منظور اختصاص دادن انجام امور اداري ترسيم كرده بودند و بنابراين، نمي توانند مرز بين المللي باشند كه عرف ديگري دارد.
    اصحاب نظر انشاء این مقاله پراودا را بدون اطلاع قبلی مقامات مسکو ندانسته و گفته بودند این مقاله انعکاسی از طرز تفکر بسیاری از روسهاست که فروپاشی امپراتوری شان را یک خــ ـیانـت و عملی غیرقانونی می دانند و خواستار بازگشتی به گذشته هستند. بنابراین باید در انتظار پایان تبسم های کرملین نشین ها بود.
    پراودا اینک روزنامه ای است مستقل و غیر حزبی. تجزیه گرجستان، شکست انقلاب مخملی ها در اوکراین و قرقیزستان و دورشدن ازبکستان از غرب در پنج سال گذشته دقت اخطار پراودا را نشان می دهد.




    تاريخ از نگاهي به تصوير

    تظاهرات کارکنان فَست فودهای مک دانُلد در آمریکا و درخواست 50 هزار تومان دستمزد برای هر ساعت کار

    کارگران ساده (بدون مهارت) در آمریکا برای هر ساعت کار، از 5 و 25 صدم تا 9 دلار دستمزد دریافت می کنند و برخی از آنان به ناکافی بودن آن اعتراض دارند. نمونه این اعتراض در آخرین هفته ماه می 2015 از ایالت ایلی نوی آمریکا گزارش شده بود. طبق این گزارش، شماری از کارکنان رستوران های مک دانُلد (فَست فود) از گوشه و کنار آمریکا به ایالت «ایلی نوی» رفته و مقابل دفتر مرکزی این کمپانی 75 ساله اجتماع و دست به اعتراض و راهپیمایی زده و خواهان 15 دلار (50 هزار تومان) برای هر ساعت کار شده بودند. عکس ِ زیر، گوشه ای راهپیمایی و اعتراض آنان به کمبود دستمزد را نشان می دهد. نخستین همبرگر فروشی مک دانُلد 15 ماه می 1940 در کالیفرنیا آغاز بکار کرد:

    mcdonald-workers.jpg







    برخي ديگر از رويدادهاي 1 ژوئن


    • 193: ميلادي ماركوس ديديوس امپراتور روم در شصت و ششمين روز زمامداريش در كاخ امپراتوري ترور شد.


    • 1215: در پی یک جنگ پرتلفات، بیژینک Beijing [اینک شهری 20 میلیونی] به دست مغولها افتاد که بعدا به نام دودمان «یوان» به حکومت بر چین ادامه دادند. بیژینک در لغت به معنای پایتخت شمالی است. مغولها آن را Daidu می گفتند (به معنای پایتخت بزرگ) و مارکو پولو در سفرنامه اش، بیژینگ را Canbuluc = Canbaluc نوشته است. فرانسویان «پکن» گفته اند.


    • 1845: يك كبوتر نامه بر پس از 55 روز پرواز و طي 11 هزار كيلومتر مسافت خود را از آفريقاي جنوب غربي (ناميبياي امروز) به لندن رسانيد.


    • 1869: توماس اديسون ماشيني را كه براي تسهيل امر راي گيري در انتخابات ساخته بود به ثبت داد. با اين كه از اختراع اين ماشين 136 سال گذشته است روشهاي اخذ راي ماشيني (از مكانيكي تا الكترونيك) همواره مورد ايراد و اعتراض بوده اند و هنوز هيچ روشي در دقت، و دادگاه پسند بودن جاي نوشتن ورقه راي با دست و انداختن آن به صندوق را نگرفته است. در برخي از كشور ها از هر دو روش به موازات هم استفاده مي كنند كه اگر به شمارش آراء كه از طريق ماشين اخذ شده اعتراض شود، شمارش آرايي كه با قلم نوشته و يا علامت گذاري شده و به داخل صندوقهاي تماما شيشه اي انداخته شده ( که هرکس بتواند حجم اوراق راي را به چشم ببيند و از خالي بودن صندوق پيش از راي گيري مطمئن شود) آغاز شود كه اين دوباره شماري وقت گير، اما معتبر است.


    • 1949: نخستين مجله به صورت «مايكرو فيلم( يا مايكرو فرم )» انتشار يافت كه ادامه اين روش از زمان پيدايش اينترنت و مطالب « آن لاين » ضرورت نداشته است.


    • 1958: مردم فرانسه كه از خودسري ها، گراني ها، بيكاري ها و ... به جان آمده بودند شارل دوگل را از بازنشستگي خارج و رئيس دولت كردند تا به اوضاع سر و سامان دهد و او با اين شرط كه شش ماه كشور را با تصميمات و بخشنامه هاي خود اداره كند با باز گشت به قدرت موافقت كرد.


    • 1971: نظاميان سابق آمريكايي (وتران ها) كه در جنگهاي خاوردور شركت كرده بودند جملگي از دولت اين كشور خواستند كه به جنگ غير ضروري و بيهوده و پرهزينه ويتنام پايان دهد.


    • 1979: به حکومت اقلیت سفید پوست رودزیای جنوبی به ریاست «ای ین اسمیت Ian Smith » پایان داده شد و اکثریت سیاهپوست این سرزمین آفریقایی 390 هزار کیلومتری و 12 میلیونی دولت را به دست گرفت و نام کشوررا به زیمبابوه بازگردانید و نام پایتخت را هم از سالیسبوری به حراره تغییر داد. سسیل رودس Cecil Rhodes انگلیسی در قرن نوزدهم آن سرزمین را که استقلال و پادشاه داشت به نام انگلستان متصرف شده بود. در طول سلطه لندن، شمار مهاجران سفید پوست رودزیای جنوبی (هم مرز فدراسیون آفریقای جنوبی و موزامبیک) به دویست هزار تن رسیده بود که این سفیدپوستان در سال 1965 به رهبری «ای ین اسمیت» به استعمار دولت لندن پایان و به طور یکجانبه اعلام استقلال کرده بودند. مبارزه سیاهپوستان با حکومیت سفیدپوستان از همان نخستین لحظه اعلام استقلال اغاز شده بود. مُگابه یکی از دو رهبر مبارزان بود که بعدا رئیس جمهور زیمبابوه شد.


    • 1990: سران آمريكا و شوروي ميان دو کشور يک قرارداد منع توليد سلاحهاي شيميايي را امضاء كردند.


    • 2009: یک هواپیمای ارفرانس در پرواز شماره 447 از ریو دو ژانیرو (برزیل) به پاریس به اقیانوس اطلس افتاد و 228 سرنشین آن کشته شدند. جعبه سیاه حاوی مکالمات خدمه و وضعیت پرواز این هواپیما در سال 2011 در کف اقیانوس به دست آمد و پس از بررسی، در ماه می 2011 اعلام شد که علت سقوط؛ نبودن خلبان در کابین خود در لحظه خطر بوده است!. خلبان از کابین خارج شده و به سالن مسافران رفته بود تا قدم بزند و ....


    • 2011: شبکه فاکس نيوز گزارش داد که هزينه عمليات نظامي آمريکا در افغانستان و عراق از نوامبر 2001 تا مارس 2011 به 993 ميليارد و 500 ميليون دلار رسيده است (تقريبا يک تريليون دلار) و ماليات دهندگان آمريکايي سئوال مي کنند که چرا و هدف چيست؟. بکاربردن نيروي نظامي، وسيله است براي رسيدن به هدف سياسي و اين هدف هنور توجيه نشده است. بر اساس محاسبات، اينک هزينه هر نظامي آمريکايي در افغانستان سالانه يک ميليون دلار است. آمريکا تنها در ايالت هشتاد هزار نفري هِلمند افغانستان يک ميليارد و سيصد ميليون دلار هزينه کرده است، چرا؟.
     
    وضعیت
    موضوع بسته شده است.
    بالا