نام اثر: یادبود آخرین مرقومه ( مجموعه سلالهها)
نام نویسنده: вargozιdeн🎀(ه.بینیاز)
ژانر: فانتزی، معمایی
خلاصه: صندوقچه ی قدیمی مادربزرگ همیشه مشغله فکریاش بوده؛ صندوقچهای که هیچگاه اجازهی دیدن محتویات آن را نداشت!
اما این صندوقچه با مرگ ناگهانی مادربزرگش و شوکی که به خانوادهاش وارد میشود حال به دست او افتاده و با دیدن محتویات آن، چیزی که هیچگاه تصورش را هم نمیکرد، با تشویش و نگرانی راهی یزد میشود به امید اینکه بتواند حقایق را آشکار کند!
جملهی کوتاه:
بعضی اتفاقات غیر قابل جبرانن.
مثل خونی که ریخته شده...!
لینک رمان:
متن کوتاه پشت جلد:
-نسل اژدهایان؟
با شگفتی و عاجزانه این را گفت.
-درسته. ما از نسل اژدهایان هستیم. البته من جز مخالفان این نسلم و تو نباید با وجود اون همه نشونه میرفتی اون شهر لعنتی... نباید...نباید!
توضیحات متفرقه: رنگ بندیه جلد ترجیحا قهوهای!عکس روی جلد میخوام یک دختر باشه پشت به تصویر و در کویر...البته من خودم عکس پیشنهادی دارم ولی یاد ندارم بفرستم😅
چون روند داستان از کشته شدن مادربزرگ شخصیت اصلی شروع میشه میخوام دور اسم اثر در جلد، رد خون درحال ریختن باشه یا هرچی که طراح بهتر میدونه که به این قسمت بخوره.
اینکه ماجرا در کویر اتفاق افتاده میخوام یه عکس خیلی خیلی محو هم از ترکهای کویر روی جلد باشه.
و لطفا مجموعه سلالهها با زمینهی سبز نوشته بشه زیر اسم رمان و کوچیک؛ البته یکم هم گلهای ریز ریز دورش باشه.
البته من پیشنهاد دادم و طراح عزیز هرجور میتونن و در توانشونه:)
نام اثر: پایاننامه مقدونی
نویسنده: zeynab227
ژانر: اجتماعی، طنز
خلاصه: پایاننامه مقدونی حکایت وارونگیهای سازگار است، از جوان تحصیلکردهای که افکار آشوبش او را به اسارت مکان اشتباهی میبرد و با مرد میانسال عجیبی آشنا میکند.
خسته نباشید
اسم رمان: آنیما و آنیموس
ژانر : عاشقانه، علمی تخیلی
خلاصه:
دختر و پسر جوانی بدون آنکه حتی یک بار ملاقات کرده باشند، از راه دور و تحت شرایطی عجیب، به یکدیگر علاقهمند میشوند. آنها حتی از وجود همدیگر نیز مطمئن نیستند؛ اما به مرور زمان متوجه خواهند شد برای برقراری ارتباط، باید کارهای دشواری انجام بدهند.