سلام وقت بخیر.
درخواست مجدد جلد دارم.
به دلیل مناسب نبودن اسم جلد قبلی توسط شورا رد شد.
نام رمان: زخم و رجم
نویسنده: الهام کامیاب
ژانر: اجتماعی، عاشقانه
خلاصه:
تنها هجده سال سن داشت. اما اطرافیانش کلمه «خانه نشین» را برچسب کرده و به پیشانی اش چسبانده بودند. پس برای رهایی و بستن دهان مردم به خواسته عاشقش تن داد. خام بود و پر از کمبود. به آرزویش رسید اما اتفاقاتی که در پیش رو داشت در خواب هم نمیدید.
عکسی مد نظرم نیست و راجب نیم بیت و متن پشت جلد نیاز به مشاوره طراحم دارم.
ممنون از شما♥️
خلاصه : همه او را نادیده میگرفتند، گویی آن دخترک نامرئی بود...
او همیشه خوش را دختری بدشانس خطاب میکرد،
ولی پس از مدت ها دریافت که این خود او است که زندگی اش را میسازد و اتفاقات را به وجود می آورد.
این خود او بود که خوب یا بد زندگی اش را رقم میزد...
مونولوگ : بهترین شانس، فرصتی دوباره ای است که به خود می دهی!
متن کوتاه :
اتفاقات ناخواسته ات را به شانس ربط نده و سعی کن همه چیز را به گردن بگیری. این تو هستی که زندگی ات را میسازی و اتفاقات را به وجود می آوری. دنیا کارش همین است! اتفاقات مختلفی را وارد زندگی ات میکند اما این تو هستی که خوب یا بد بودن آنها را تعیین میکنی. پس به جای شانه خالی کردن از زیر بار تمام این اتفاقات و ربط دادن شان به شانس، مسئولیت پذیر باش و با خود فکر کن که از حالا به بعد باید چطور زندگی کنی.
نام رمان:
ثانیه های هیاهو .
نویسنده:ریحانه قاسمی
ژانر:عاشقانه
خلاصه :جانا که دختر این خانواده نیست عاشق پسر عموش میشه و این موضوع رو به دختر خالش میگه .دختر خالش خــ ـیانـت میکنه و با پسر عموی جانا ازدواج میکنه و جانا ضربه بدی میخوره ، حالا پسر عموی جانا برگشته و قانون ها بار دیگه داره برای جانا تکرار میشه .
ترجیحا عکس جلد یه دختر و یه پسر باشن که از هم جدا هستند . یه دوتا عکس هم دارم که اون ها رو خصوصی برای طراح می فرستم ولی باز هم درمورد عکس جلد نیاز به مشاوره با طراح دارم .
درمورد متن و نیم بیت هم همون خصوصی برای طراح ارسال میکنم.