▪◾پیدا کردن رمان های بی نام◾▪

[MASAM]

سلام رمان درباره ی دختر روستایی هست که وقتی از بیمارستان برمیگشت خونه تصادف میکنه و حافظه‌اش رو از دست میده زن‌و‌مردی که بهش زدن به‌تازگی دخترشون رو از دست دادن دختر وقتی به‌هوش میاد حافظه‌اش رو از دست داده برای همین اون ها میگن تو دختر ماهستی با خودشون میبرنش تهران درس میخونه و با پسر دوست خانوادگیشون ازدواج میکنه یه روز از پله ها میوفته و حافظه‌اش رو بدست میاره و بر میگرده روستا میفهمه که پدر واقعیش مرده‌ و....
لطفا اسمشو پیدا کنید

سایت دانلود رمان نگاه دانلود

 

[گلسنم]

سلام خسته نباشید من قبلا یه رمان اینجا معرفی شده بود داشتم می خوندم ولی بعد پاک شد رمان هرچی گشتم پیدا نشد
خلاصه درباره دختری که دانشجو هست و زمانی که میاد خونه با جسد مادرش روبه رو میشه که درست مرگ مادرش میشه روز تولد پدرش و بعد از فوت مادرش یک روز که میره سر مزار مادرش با مردی روبه رو میشه که میفهمه دایی گمشده اش که پدر و مادرش چیزی راجع به خانواده مادرش نگفتن و حالا خانواده مادریش میان که با اونا زندگی کنن و البته افسر مسئول رسیدگی به پرونده مادرش میشه پسر دائیش که بعد از مدتی با هم نامزد میکنن تا پسر بره ماموریت برگرده .
یه جایی از داستان پسره میاد دره خونش ون تا راجع پرونده مادرش با پدره صحبت کنه که دختره نمیزاره میگه پدرم مریض به من بگو ولی پسره قبول نمی کنه
ببخشید که طولانی شد اگه جواب بدید ممنون میشم

سایت دانلود رمان نگاه دانلود

 

[گلسنم]

سلام دنبال یه رمان پلیسی هستم
رمان درباره دختری که پدر و مادرش دکتر هستن و هیچ وقت توی خونه نیستن و این باعث میشه که بخواد ازدواج کنه با پسر عموی شوهر دختر خالش که از غذا پلیس هم هست طی جریاناتی گروگان میگیرن ش وقتی می بینه شوهرش کاری نمی کنه گروگان گیر ها دلشون براش می سوزه و آزادش میکنن و این دختره ام بعد آزادی طلاق میگیره میفهمه بچه داره و بعد پرستار بچش و می دزده و این مجبوره به شوهرش بگه و در آخر شوهرش با همکاری بچشون کاری میکنه که همه فکر کنن دختره دیوانست تا بچرو ازش بگیره و .....
البته فکر میکنم که توی اسم رمان ش یه جایی انتظار داشت حالا یا اولش یا آخرش

سایت دانلود رمان نگاه دانلود

 

[Hedie000]

سلام دوستان
من چند سال پیش این رمان رو خوندم که دختره با یه پسری به اجبار ازدواج میکنه.
با اینکه دختر آزادی هست، به صورت فرمالیته با چادر جلوش ظاهر میشه، تا صورتش رو نبینه.
تا اینکه پسر به مهمونی دعوت میشه که دختره هم از یه طرف دیگه به همون مهمونی دعوته.
وقتی همدیگرو میبینن، پسر نمیدونه که این دختر همونی که باهاش ازدواج کرده و ازش خوشش میاد.
یه روز اتفاقی چادرش را از سرش میکشه و پسره صورتش رو میبینه.
متاسفانه بقیه داستان رو یادم نیست فقط فکر کنم که اسم دختر نفس بود.
ممنون میشم اگه میدونید راهنمایی کنید

سایت دانلود رمان نگاه دانلود

 

[Ana.A]

Please, ورود or عضویت to view quote content!

سلام
خلاصه رمانتون کمی به رمان"طلایه" شباهت دارد ولی اسم دختره نفس نیست

سایت دانلود رمان نگاه دانلود

 

[Ameneh tgh]

سلام من چندسال پیش یه رمانی خوندم که دختره یه برادرویه خواهرکوچیکترازخودش داره وپدرومادرشون مرده ان بعدازچندسال عموشون پیداش میشه ومیاداینارومیبره وباپسرعموش ارمیاآشنامیشه وعاشقش میشه ارمیاتصادف میکنه وحافظش روازدست میده وتوی شمال میمونه ولی چندماه بعدحافظش برمیگرده وزنگ میزنه به خانوادش ومیارنش تهران وبادخترعموش ازدواج میکنه

سایت دانلود رمان نگاه دانلود

 

[Baeksa]

سلام نگـاه دانلـود ترجمه شده خارجی بود که از نگاه دانلود دانلودش میکردم
درمورد خانواده ای بپد که توی یک شهر کوچیگ زندگی میگردن پدرشون دائم الخمر بود
پسر کوچیکشون اوتیسم داشت فکر کنم
و دختر وسطی موهای قرمزی داشت
یگ خانواده ثروتمند همو بودن اسم پسرشون گری بود گری رویلگارد فکر کنم
مادر دختره با پدر پسره رابـ ـطه داشت
بعد پدر گری میمیره و مادر دختره هم گم و گور میشه میگن باهم فرار کردن
گری خانواده شونو از شهز بیرون میکمه چند سال بعد دختره برمیگرده به شهراین بخاطر شباهت موهای قرمزش با مادرش سریع میپیچه و بزور گریو مچبور میگمه دنبال حقیقت بگردن میفهمن شریک پدر گری چون عاشق مادرش بوده پدر گریو میکشه چون خــ ـیانـت گرده بوده و با خواهر گری بزور رابـ ـطه برقرار کرده بپده
مادر دختره رو هم با تهدید فراری داده بوده

سایت دانلود رمان نگاه دانلود

انجمن کتاب و رمان نویسی نگاه دانلود

 

[Hedie000]

بازم سلام
ببخشید کسی میدونه رمان استاد مغرور من توی چ سایتی منتشر شده؟؟؟

سایت دانلود رمان نگاه دانلود

انجمن کتاب و رمان نویسی نگاه دانلود

 

[MASAM]

رمان من پیدا نشد؟
لطفا هرکی قبلا خونده یا رمانی یادشه که دختره حافظه‌اش رو از دست میده معرفی کنه

سایت دانلود رمان نگاه دانلود

انجمن کتاب و رمان نویسی نگاه دانلود

 

[nunush.sh]

سلام دوستان مجدد دنبال رمان هستم اولی اینکه پسره رو پسرخالش اسمش هومن بود براش پاپوش درست میکنه میفرسته مهمونی دختره هم باباش با هومن نقشه کشیدن به زور میدوزدن میبرن مهمونیه بعد پلیس میاد میگرتشون مجبوری عقدشون میکنن و پسره هم دخترخ میاره اذیتش میکنه یک برادر کوچکم داشته که به پسره میگفت بابا اسمشم سینا بود که با دختره کلی دوست میشن
دومی هم یک دکتری که زنش میمیره و وصیت کرده که با دوست صمیمیش مرده ازدواج کنه دختره چون زندگی سختی داشته مجبوری قبول میکنه

سایت دانلود رمان نگاه دانلود

انجمن کتاب و رمان نویسی نگاه دانلود