▪◾پیدا کردن رمان های بی نام◾▪

darya22

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/03/09
ارسالی ها
7,424
امتیاز واکنش
37,117
امتیاز
958
سن
22
محل سکونت
همدان
  • پیشنهادات
  • parNiya9

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2021/07/07
    ارسالی ها
    1
    امتیاز واکنش
    -19
    امتیاز
    11
    سلام😁
    من دنبال ی رمانم ک دختره خانواده پولداری داشته بعد ب دنیا میاد دشمن خانوادشون ب دکتر مامانش پول میده میگه بگو بچه مرده
    بعد ی خانواده ای میان دخته رو میبرن خونشون اسمشو میذارن ملودی این ملودی ی داداش داشته ب اسم مانی چند سال بعد مامان و بابایه تقلبیش میمیرن و مانی از رو دفترچه خاطرات میفهمه ملودی خواهر واقعیش نی بهش ت*ج*ا*و*ز میکنه چند وقت همینطوری میگذره بعد مانی ملودی رو میفروشه ب ی مردی فک کنم اسمش منصور بود یا محمدرضا اینجور چیزی بود ی روز منصور یا محمدرضا(😐) خیلی میزنتش زیر کتک بیهوش میشه
    بعد میبرتش بیمارستان اونجا مامان اصلی ملودی بود ملودی رو ک میبینه یاد گذشتش میفته و میبینه چقدر شبیه کودکی خودشه ملودی وقتی ب هوش میاد میبینه ی خانومی بالا سرشه میگه شما کی هستید و اینا مامانش هم همه چی رو تعریف میکنه
    بعد ملودی هم قبول میکنه و میره باهاش
    وقتی میرن خونه اسم ملودی عوض میشه(میشه ی چیز دیگه واااققععاا یادم نی)
    چند سال بعد مامان و بابای دختره(اسمش یادم نی بش میگیم دختره😶😁)میمیرن
    بعد ب دختره ی ارث خخییللیی بزرگی میرسه
    ی روز ک دختره از شرکتش میاد بیرون(تو شرکت اسمش ملکه عذاب وو شیطان اینجور چیزاعه) ی پسر هم از رو ب روش میاد میخورن ب هم
    دختره بلند میشه و داد و هوار میکنه میگه تو از طرف کی هستی و اینا
    پسره هم میگه من چیزی نمیدونم من برا کار اومدم
    دیگه دختره قبول میکنه و پسره ک اسمش سیاوشه میشه حسابدار شرکتش
    چند وقت میگذره و دختره عاشق پسره میشه
    ی روز پسر عمو دختره اسمش اردلانه پارتی میگیره دختره هم دعوت میشه
    بعد رفیق جون جونیه اردلان اسمش سروشه ک داداش سیاوشه
    این سروش دختره رو میبینه و عاشقش میشه
    از جزئیات پارتی اینه ک اردلان ب دختره میگه بیا با سروش برقص دختره میگه ن بعد اردلان میگه اگه برقصی بهت اون خودکاریو ک بهم دادی پس میدم دختره ی جیغ میکشه و میگه اردلان میخواسته بهش دست بزنه
    بعد دختره تو شرکتش ب سیاوش ابراز علاقه میکنه و سیاوش پسش میزنه و میگه من نامزد دارم
    بعد میفهمه نامزد سیاوش خدمتکار خونشه
    خدمتکار خونش اسمش نفسه بیماری قلبی داره پول ندارن عملش کنن
    دختره میگه سیاوش با من ازدواج کنه هزینه عمل نفس رو میدم
    سیاوش قبول میکنه
    عروسی ک میکنن هر روز سیاوش کتکش میزنه
    بعد از عمل نفس میاد جایی ک دختره هست دعوا لفظی میکنن
    بعد زنگ میزنن ب سیاوش میگن نفس رفته تو کما
    سیاوش میاد دختره رو میزنه میگه نفس پیش تو بوده
    تو زدیش تا رفته تو کما
    طوری دختره رو میزنه ک احتمال رفتن تو کما 50%
    ولی نمیره بعد سیاوش میفهمه نفس با رئیس بیمارستان دست ب یکی کرده تا الکی بره تو کما و صورتش رو گریم میکنن
    دختره میگه من طلاق میخوام میره پزشک قانونی نامه طلاق میفرسته ولی سیاوش طلاقش نمیدع
    میرن تو خونه دختره بعد سیاوش هی پرستاری میکنه از دختره ولی دختره محل نمیذاره
    ی روز خبر میارن سروش و نفس میخوان با هم ازدواج کنن
    نامزدیشون رو تو خونه دختره میگیرن
    بعد نفس و سروش میمونن خونه دختره
    و...........


    هیع چقدر نوشتم🙄😮
     

    Ainazaa12

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2021/07/07
    ارسالی ها
    1
    امتیاز واکنش
    5
    امتیاز
    11
    سلام دنبال ی رمانی هستم که اسم شخصیت هاش شامل الناز ..عمران ......عامر....ماهی ‌... و گلی بود که ناپدری الناز به اسم عمران قصد تجـ*ـاوز داره داره بهش و الناز تازه از خارج از کشور برگشته و عمران تجار ت اسب میکنه که شریکش به الناز کمک میکنه تا فرار کنه از دست عمران و الناز همراه شریک ناپدریش به روستای مهاباد فرار میکنه و جون الناز در خارج از کشور توی خوابگاه قرار داشته با دیدن صحنه های دچار مشکلات جنـ*ـسی میشه و همین شریک ناپدریش کمکش میکنه تا همین جا یادم بود و این دختره پدر اصیلیشم پیدا میکنه که پدر اصل الناز عموش بوده به اسم عامر
     

    کوکیッ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/04/04
    ارسالی ها
    20,571
    امتیاز واکنش
    157,354
    امتیاز
    1,454
    محل سکونت
    میآن گیسـوآن شالیــزآر🌾

    مریم ن

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/05/25
    ارسالی ها
    6
    امتیاز واکنش
    32
    امتیاز
    51
    سلام
    ی رمان هستش ی پسره از دختری خوشش میاد اما دختره عاشق یکی دیگه اس..پسره میگه ک اون کسی ک دوسش داری آدم درستی نیس و حقه بازه بهت ثابت میکنم اگه ثابت کردم ک راس میگم باید باهام ازدواج کنی..ثابت میشه بهش و باهاش عروسی میکنه اما دختر ه ناراضیه و اما در اخرش عاشقش میشه
    پسره هم ی خواهر داره ک معلول هستش و با اون زندگی میکنه و خواهر ناتنی میشه ی جورایی..
    وسط داستان هم پسره داستان ب خاطر اتهام ب قتل اون پسر حقه باز دستگیر میشه و در اخر بی گناهیش ثابت میشه
     
    آخرین ویرایش:

    Esrelyyyy

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2021/07/09
    ارسالی ها
    1
    امتیاز واکنش
    4
    امتیاز
    16
    سلام ممنون از سایت خوبتون 💫
    من به دنبال رمانی هستم که اونو خیلی وقت پیش خونده بودم داستانش اینطوری بود که یه دختر بود از طرف نامزدش و خانوادش طرد شده بود به دلیل پاپوشی که براش درست کردن فکر کنم اسم دختره الینا بود و اسم پسره یا کورش بود یا کیارش .. دختره بعد از یه مدتی با این پسره اشنا میشه و یه اکیپ نوازندگی داشتن بعد از یه مدتی خانواده ی دختره میفهمن که اشتباه کردن و با دختره اشتی میکنن و باز دختره و به زور شوهر میدن بعد از چند سال خلافکار ها شوهر دختره رو میکشن و اون بر میگرده پیش خواهرش و با همین کورش ازدواج میکنه ممنون میشم اسم این رمان رو بگین
     

    شیرینی

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/05/31
    ارسالی ها
    21
    امتیاز واکنش
    73
    امتیاز
    91
    محل سکونت
    جنوب ایران
    سلام دنبال یه رمانی میگردم که دختره اسمش ماهی بود خانوادش خیلی سرشناس و معروف بودن خواهرش هم می خواسته ازدواج کنه بعد عموی شوهر خواهرش خیلی روی رفتار و حرکات ماهی حساس بود و اول رمان که شروع می شه دختر برای اینکه با مهمان هاشون مواجه نشه داشته از دیوار بالا می رفته که بره تو اتاق ولی عموی شوهر خواهرش مچش رو می گیره و همین پسره جون هم بوده رمان رو توی تلگرام چند پارتش رو خوندم الان هرچی می گردم پیداش نمی کنم
     

    sara1371

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/12/22
    ارسالی ها
    243
    امتیاز واکنش
    1,272
    امتیاز
    366
    سن
    31
    بالا