سلام دوستان ؛ رمانی که دنبالشم درمورد یک پسری است که خواهرش خودکشی کرده و فکر می کنه یک پسره بهش ت*جاوز کرده بعد با نقشه میره سمت خواهر پسره و یه جور وانمود می کنه انگار به دختره ت*جاوز کرده ولی در حقیقت کاری نکرده بود خلاصه با دختره ازدواج می کنه که انتقام مرگ خواهرش رو بگیره در نهایت معلوم میشه پدر دختره پدر واقعی پسره است دختره هم دختر واقعی اون خانواده نبود اخرش هم که عاشق هم می شن لطفا اگر اسمش را می دونید بگید . ممنون 🤗
سلام وقت بخیر من دنبال یک رمانم گمش کردم خلاصش اینه ک همسر یک شهید بعداز شهادت شوهرش با پسر کوچیکش تو خونه مادرشوهره میمونن و زندگی میکنن تااینکه برادرشوهرش ک فککنم خلبان هم بود بعداز مدتها از خارج میاد و درنهایت بااین خانم ازدواج میکنه
سلام دنبال رمانی میگردم زیاد از یادم نیست فقط یادمه پسره طبقه بالایی خونه مادرش زندگیمیکرد و یه روز که مادر پسره نذری داشته دختره تو حیاط پشتی که اونجا پله به خونه پسره داره با خواهر زاده پسره بازی میکرده لطفا اگر کسی میدونه بهم بگه خیلی دنبالش گشتم
سلام دوستان من دنبال یه رمانی میگردم که دختره از شوهرش جدا شده و شوهرش اونو کتک میزده و دختره بعد از جدا شدن مجبوره با شوهر سابقش توی یه پروژه شریک بشه چون دختره به یه مردی که آوازه بی بند باریش پیچیده پول بدهکاره و اون مرده دختره رو خیلی دوست داره
دختره متوجه میشه که اون مرده و شوهر سابقش با هم دوست بودن و دانشجوی مامانش بودن ، سر دختره شرطبندی میکنن (اگر اشتباه نکنم) و دختره دنبال انتقام میوفته و متوجه میشه که شایعات راجب مرده دروغ بوده و کم کم عاشق مرده میشه ولی چون مبتلا میشه به سرطان مغز استخوان در خواست ازدواج مرده رو رد میکنه و در آخر به کمک مرده درمان میشه و عقد میکنن
و دختره روی گردنش یه قاصدک تتو کرده بوده
ممنون میشم اسم این رمان رو بگین خیلی وقته دنبالشم:(
سلام من دنبال رمان کوتاه یا نمایشنامه ای هستم درباره دختری که مورد تجـ*ـاوز قرار گرفته و حالا بعد از چند سال عاشق یک پسری شده و هم رو خیلی دوست دارند اما پسر از جریان تجـ*ـاوز اطلاعی نداشته و بعد که متوجهش میشه از دختر دل چرکین میشه و رابطشون معلق میمونه ولی دختر مدام تلاش میکنه تا خود واقعیش رو به پسر اثبات کنه و بهش بگه که تقصیر اون نبوده تا به هر نحوی که شده معشوقش رو دوباره پس بگیره...
ممنون میشم اگر به نوشته ای با چنین مضمونی برخورد داشتید اسمش رو بهم بگید🌸
دنبال یه رمان میگردم که شخصیت داستان یه دختر دزده که چشمای رنگی داره یه آدم خیر تو قالی بافی بهش کار میده به خاطر اینکه پسرش میزنه بهش بعد دزدی برادر دختره مجبورش میکنه از کارگاه قالیبافی دزدی کنه حین دزدی نگهبان کشته میشه و دختره مهم به قتل میشه...