《ما آن شقایقیم که با داغ زاده ایم》
با سختی تمام هنوز ایستاده ایم
دنیا پر از فریب شده راستی کجاست
بنگر هنوز پاک و صمیمی و ساده ایم
عالم شده همه نیرنگ و پر دروغ
نیکی به خلق داده و اینسان گشاده ایم
همرنگ مردم دنیا نگشتهایم
بنگر که پاک زاده و پاکی نهاده ایم
#شقایق_مهرلوس
《میکند سلسله ی زلف تو دیوانه مرا》
مینماید عطش دست تو بیچاره مرا
شب و روزم مسخ آن نگه مـسـ*ـت توام
میکند دیدهی جذاب تو دیوانه مرا
چند ماهیست که درگیر تو و عشق توام
میکند عشق فریبای تو افسانه مرا
باغ سرسبز خاطراتم را
رفتنت پاییز کرد
خود دیدم قبلش
خنجرش را خوب تیز کرد
مهر امد و من ازت
مهری ندیدم
خــ ـیانـت میکنم
جایت را به سیگار میدم
دم به دم
ساعت به ساعت میکشم
خود نیستی
یادت را در ذهن میکشم
دستان گرمت از من دریغ شد اما
دستان گرمت را با اشتیاق میکشم
دود سیگار جای خالی بغض ها
همه را این روز ها
تنهایی به دوش میکشم
رفتنت زلزله ی هشت ریشتری
رو سرم آوار شد و همچنان
آه میکشم
《به خدا عشق به رسوا شدنش می ارزد》
به فغان، ناله و شیدا شدنش می ارزد
ز تمامم تو و بس خرمن موهایت باز(باز ینی موهاش بازه نه ک دوباره معنی بده)
عاشقی مفرط و دریا شدنش می ارزد
#شقایق_مهرلوس
من اما دگر چشمانم مهتاب ندارد
لبانم خشکیده و مثل سابق، انار ندارد
من اما هنوز عمیق نفس میکشم
نگاهم اما این بار، هیچ، ثواب ندارد
آرام نشسته در کنج خانه
دستی مویی نمیبافد
موهای من پریشان و
دگر رویی باقی نمیماند
دستی اما موهایش را خوب میبافد
من شاهد این خطبهی عشق و
دگر جانی نمیماند
دلم کسی را میخواهد که بی من نتواند بماند
کسی که تمام عاشقانه هایش برای من باشد
تمام کلماتش را تقدیم من کند
کسی که اگر من سالها نباشم، خیالم راحت باشد که در قلبش جایم امن است
که کسی را جایگزینم نمیکند
دلم کسی را میخواهد که اگر عالم و آدم بگوید من بدم، باز هم بماند
صدایش را صاف کند و محکم بگوید: عشق من اگر برای شما بد است برای من بهترین است.
و من سرشار از عشق شوم
دلم کسی را میخواهد که ساعت ها عاشقانه نگاهم کند...هیچ نگوید و با چشمان عاشقش با من سخن گوید.
بعد، آرام دم گوشم نجواگونه بگوید: هیس...صدای دردهایت آزارم میدهد،تمامش کن. حالا من هستم تا دردهایت را خفه کنم
دلم کسی را میخواهد که اگر جذاب یا زیبا نبودم، باز هم چشمانش دیگری را نبیند، دل به کسی ندهد و دوست دارم هایش را فقط به من بگوید.
دلم چنین آدمی را میخواهد که کنارش هیچوقت احساس ترس نکنم...
ترس رفتن، ترس از دست دادن، ترس خــ ـیانـت، ترس...
دلم چنین کسی را میخواهد...!
#شقایق.مهرلوس
من باشم و دریا و آرامش
من باشم و دریا و خونه باغ
من باشم و دریا و تکیه گاه
من باشم و نوازش
نوازش و آغـ*ـوش
رد دستات رو اشکام
گرمی تنت جای تب شبام
سفت شدن دستات تو دستام جای لرزش انگشتان
بغـ*ـل کردنم و بودن تاابد
محکم بودنت لابهلای ضعفام
شیطنتای دونفره و خط رو همه
بستن چشمات رو بقیه
ته ریشتو لمس سلام
لبام رو لبات و دل کندنت از سیگار
لبام رو لبت و مالک کامل لبات
لبام رو لبتو بقیه انگار نه انگار
منوتو تاابد
غرق لـ*ـذت اثبات
غرق لـ*ـذت و چشمات
غرق لـ*ـذت و موندنت
غرق لـ*ـذت و خلاف دنیا
من باشم و...
#شقایق_مهرلوس