سلااااام ممنونم از همتون از تک تکتون که در حد چند ثانیه و چند تا ضربه انگشتم که شده وقت گذاشتین برام
از گندم قبل از کشت عزیزم که میشه گفت از بهترین حادثه های مجازیم بود.ی دوست با وفا مهربون شاد و پرانرژی و صدالبته بفکر.تو تک تک لحظات من مریخیو تحمل کرد و یه بارم شاکی نشد.ثانیه ای نشد کنارم نباشه.از اون رفیقای نابه
از پدر گرام که ازاونشب که سلام و احوال پرسی مثل همیشه عجیب غریب من باعم آشناشدیم کنارم بود.عین یه پدر چهارسال بزرگ تر کنارم بود و همیشه کنارش لبخند داشتم
از نگین عمه خوبم(عمه چه کسیم شدیاارواحت منوره)تشکر میکنم.یه نویسنده شاعر خوب و خندون و خوش اخلاق.از اونایی که کمک خواستی میتونی روش حساب
از کوکی پر انرژی که تو هر پروفی دیدمش چشام*_*اینجوری شده
از کیای عشق که تو جریان مامور شدن و شلنگ شناختمش
به ذهن باحال و خلاق داره.بهش نوشتن رمانای جنایی پیشنهاد میکنم.کولاک میکنه
از ریحانه عزیزم که عمش شدم و میدونم ارواحم زیاد منو نیست
یه دختری که مهربونیش حد و نرز نداره و مثال زنده تب کنم شاید پرستارم تو باشیه؛)
از دیکی عزیز که ی نویسنده جوونه و میدونم آیندش ستاره بارونه.دختر شوخ من^___^
و از همه کسایی که به یادمن.حتی اگه تو این تاپیک نبودن؛)