اخبار سینما و تلوزیون 10 بازی برتر فیلم های کریستوفر نولان

  • شروع کننده موضوع EGeNo
  • بازدیدها 226
  • پاسخ ها 0
  • تاریخ شروع

EGeNo

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/12/22
ارسالی ها
2,377
امتیاز واکنش
12,176
امتیاز
838
به نظر شما بازی کدام بازیگر فیلم‌های نولان در این فهرست نادیده گرفته شده است؟

christopher-nolan-caffecinema.jpg




بازیگران فیلم‌های نولان، هرگز بازی‌های بدی ارائه نمی‌دهند. این نکته‌ای است که احتمالاً مخالفان نولان هم به سادگی نمی‌توانند آن را رد کنند. کارگردانی که در اولین فیلمش «تعقیب» از بازیگران آماتور توانست بازی‌های خیلی خوبی بگیرد، طبیعتاً باید بتواند پتانسیل نهفته بازیگران حرفه‌ای را هم استخراج کند. کاری که به گواه فیلم‌های ده سال اخیر نولان می‌توان گفت او در آن استاد است. این فهرستی است که سایت incontention.com از بهترین بازی‌های بازیگران در آثار کریستوفر نولان ارائه کرده است. انتخاب بازی‌ها متعلق به نویسنده سایت مذکور بوده و توضیحات هر بازی توسط نویسنده سایت کافه‌سینما نگاشته شده است:

10-caffecinema.gif


10– مایکل کین در «پرستیژ»:

کین یکی از بازیگران محبوب نولان است که در چهار فیلم از نولان ایفای نقش کرده است. با تماشای هنرنمایی کین در «پرستیژ» به سادگی می‌توانیم علت این تعلق خاطر نولان به کین را دریابیم. کین به چنان نقطه‌ای از بازیگری رسیده که می‌تواند هر نقش کوتاهی را به اندازه یک نقش اصلی برجسته کند. او در «پرستیژ» باهوش‌ترین فرد ماجرا است. کسی که شخصیت اصلی را در زمینه کاری راهنمایی می‌کند و گاهی می‌تواند کلک‌های آلفرد بوردن را پیش‌بینی کند. مایکل کین چنان وقار و طمأنینه‌ای به شخصیت کاتر بخشیده که به سادگی می‌توانیم او را یکی از محورهای ماجرا فرض کنیم.

9-caffecinema.gif


9 – کریستین بیل در «بتمن می‌آغازد»:

بروس وین در این فیلم شخصیتی کاملاً معلق است. به این معنی که حتی خودش هم تکلیف خودش را نمی‌داند. بروس کسی است که بین قطب‌های مختلف در نوسان است و باید سرانجام با خودش کنار بیاید. آیا او به دنبال نجات گاتهام سیتی است و یا یک دلیل کاملاً شخصی او را به مبارزه با تبهکاران فرا می‌خواند؟ تازه در انتهای فیلم است که بروس به این نتیجه می‌رسد که فرقی میان این دو عامل وجود ندارد. گویی تقدیر او چنین است. کریستین بیل با استادی این حس تردید را در بروس وین به وجود می‌آورد و به رخ تماشاگر می‌کشد. بدون حضور بازیگری با توانایی‌های بیل، کار نولان برای استخراج مفاهیم تازه از دل پدیده عامه‌پسند بتمن از این هم سخت‌تر می‌شد.

8-caffecinema.gif


8 – جوزف گوردون لوئیت در «تلقین»:

جوزف گوردون لوئیت،‌ که او را با بازی درخشانش در فیلم کمدی – رمانتیک «500 روز سامر» به یاد می‌آوریم، در «تلقین» نقش کاملاً متفاوتی را عهده‌دار است. آرتور دست راست دام کاب و همچنین کامل‌کننده کاراکتر اوست. دام کاب همسرش را از دست داده و آرتور انگار زندگی خانوادگی مشخصی ندارد. دام کاب در پی این است که با استفاده از شغلش، فرزندانش را دوباره ببیند و از آن سو آن‌چه از آرتور می‌بینیم، فقط کارش است. دام کاب در کارش سلطان بلامنازع است و آرتور باید مدام سرکوفت‌های ایمز را تحمل کند. می‌بینید؟‌ آرتور روی دیگر کاب است و می‌توان حدس زد که حواس جوزف گوردون لوئیت به این مسأله بوده که هارمونی بین او و دی‌کاپریو تا این حد چشم‌نواز است.

7-caffecinema.gif


7 – گای پیرس در «یادآوری»:

لئونارد در «یادآوری» (با بازی عالی پیرس) باقیمانده قهرمان/ضدقهرمان‌های فیلم‌های نوآر است. او هم مثل شخصیت‌های نوآر باید برای حفظ آخرین ذرات هویت خود در دل دنیایی که انگار ساخته شده تا هویت او را محو کند، بجنگد. تلاش او برای رسیدن به خودش است. به اصل و ریشه‌اش. مهم‌ترین نکته این‌جاست که لئونارد نه تنها مثل شخصیت‌های نوآر، باید علاوه بر محیط اطرافش، با خودش نیز بجنگد، بلکه اصلاً مانع اصلی در راه دریافت حقیقت توسط لئونارد، خود او و حافظه از دست رفته‌اش است. این خود درگیری و تبعات آن به خوبی در بازی پیرس نمود دارد و یکی از دلایل موفقیت فیلم به شمار می‌رود.

6-caffecinema.gif


6 – رابین ویلیامز در «بی‌خوابی»:

ویلیامز یکی از بااستعداد ترین کمدین‌های دو دهه اخیر سینما است. اما در «بی‌خوابی» نولان او را در نقشی به کار می‌گیرد که به ظاهر بیشترین غرابت را با پرسونای آشنای او دارد:‌یک قاتل! در چنین شرایطی کار ویلیامز برای جذاب درآوردن کاراکترش بسیار دشوار بود. به خصوص این که شخصیت او قرار بود کسی را مورد اذیت و آزار قرار دهد که آل پاچینو، یکی از محبوب‌ترین بازیگران زنده دنیا، نقش او را بازی می‌کرد! هر چند «بی‌خوابی» فیلم آل پاچینو است، اما با چنین وضعیتی همین که ویلیامز توانست خودش را از زیر سایه سنگین پاچینو رها کند، خودش قابل تحسین است!

5-caffecinema.gif


5 – جرمی تئوبالد در «تعقیب»:

شخصیت اصلی این فیلم ارزان‌قیمت یک قربانی واقعی است. کسی که به راحتی آلت دست شیادی به نام کاب می‌شود و با دستان خودش چاهی را می‌کند که خودش پیش از دیگران در آن قرار می‌گیرد. تمام توطئه‌ها علیه او را کاب طراحی و خودش اجرا می‌کند. آن‌چه در فیلم به عنوان تفاوت اصلی این دو نفر مورد توجه قرار می‌گیرد،‌ این است که کاب می‌داند که کجا می‌خواهد برود و مرد جوان نه. نگاه حیران انتهایی مرد جوان پس از فهمیدن اصل ماجرا، همان‌قدر که ناراحت‌ کننده است، می‌تواند عصبی کننده هم به نظر برسد. چرا که به نظر می‌رسد مرد جوان هنوز هم نمی‌داند به کدام طرف می‌خواهد برود!

4-caffecinema.gif


4 – گری اولدمن در «شوالیه سیاه»:

نقش جیم گوردون در «شوالیه سیاه» به مراتب پررنگ‌تر از فیلم قبلی بتمن، «بتمن می‌آغازد» است. گوردون در این فیلم یکی از چهار ضلع اصلی قضیه (در کنار بروس وین، جوکر و هاروی دنت) است. گوردون و جوکر در این بین تنها کسانی در این میان هستند که مسیر خودشان را تا انتها بدون انحراف طی می‌کنند. گری اولدمن که در دوران جوانی همیشه نقش شخصیت‌های منفی و غیرعادی را ایفا می‌کرد،‌این بار طبیعی‌‌ترین کاراکتر فیلم است و جالب است که اولدمن در ایفای این نقش همان‌قدر توانا نشان می‌دهد که مثلاً در نقش کنت دراکولا.

3-caffecinema.gif


3 – آل پاچینو در «بی‌خوابی»:

تک‌خال کارنامه پاچینوی کبیر در قرن جدید بدون شک حضور مثال‌زدنی‌اش در این فیلم زیبای کریستوفر نولان است. ویل دورمر سرشار از احساسات متضاد است. از آن طرف احتمالاً در تاریخ سینما هیچ بازیگری به اندازه پاچینو قابلیت بروز احساسات متضاد در یک زمان را نداشته است. (به یاد بیاورید سکانس دعوای او با دایان کیتون در «پدرخوانده 2» را؛ زمانی که مایکل کورلئونه می‌فهمد همسرش عمداً فرزندش ی که در شکم داشته، سقط کرده است.) بنابراین ویل دورمر شخصیتی است که انگ خود آل پاچینو است. پاچینو به درخشان‌ترین شکل ممکن حس اسارت و در برزخ بودن دورمر را به تماشاگر منتقل می‌کند و این‌گونه فیلم را به تمامی از آن خود می‌کند. به طوری که درخشش رابین ویلیامز و بازی خوب هیلاری سوانک هم در مقابل او رنگ می‌بازند.

2-caffecinema.gif


2 – کریستین بیل در «پرستیژ»:

هوشمندی نولان در «پرستیژ» این است که دو پیچ داستانی برای انتهای فیلم تعبیه کرده است. به طوری که تماشاگر به راحتی بتواند پیچ اول را حدس بزند (که آن مرد ناشناس، همان روبرت است). دقیقاً زمانی که پیچ اول به وقوع پیوسته و تماشاگر در حال پوزخند زدن به نولان بابت لو رفتن زودهنگام غافلگیری‌اش است، نولان پیچ دوم را برای تماشاگر رو و او را به معنای واقعی کلمه غافلگیر می‌کند. پیچ دوم همان دوشخصیتی بودن کریستین بیل در این فیلم است. هنگام تماشای فیلم در بار دوم تازه متوجه می‌شویم که بیل چقدر هوشمندانه از یک نقطه به بعد، این دوگانگی را به طرز زیرکانه‌ای وارد بازی‌اش کرده است.

1-caffecinema.gif


1 – هیث لجر در «شوالیه سیاه»:

واقعاً در مقابل بازی شگفت‌انگیز لجر چه می‌توان گفت؟ عده‌ای گفتند که مرگ نابهنگام او در اهدای جایزه اسکار به او ( و در واقع بازماندگانش) بی‌تأثیر نبوده است. اما واقعاً اگر در مراسم اسکار 2009، جایزه اسکار بهترین بازیگر مرد نقش مکمل به لجر فقید تعلق نمی‌گرفت، می‌شد در همان موقع تلویزیون را خاموش کرد و قید بقیه مراسم را زد! بدون این که قصد مقایسه دو فیلم را داشته باشم، باید بگویم که تأثیری که بازی شگفت‌انگیز لجر بر تماشاگر می‌گذارد، قابل مقایسه با ابهت مارلون براندو در «پدرخوانده» است. ایده‌های درخشان لجر، از جمله حرکت زبانش به دور دهان که هم تمرکز تماشاگر بر زخم دهان جوکر را بیشتر می‌کند و هم نمایانگر حرص و طمع او است، تأثیر خیره‌کننده‌ای بر بینندگان می‌گذارد.



منبع: کافه سینما
 

برخی موضوعات مشابه

پاسخ ها
0
بازدیدها
227
پاسخ ها
3
بازدیدها
103
پاسخ ها
0
بازدیدها
101
پاسخ ها
5
بازدیدها
307
پاسخ ها
0
بازدیدها
187
بالا