نکات کچل کننده.... ذکر اون قسمت از رمانها که با خوندشون موهاتونو میکشین

اینجا تا چه حد آرومتون کرده؟

  • خیلی زیاد

    رای: 30 44.1%
  • تا حدی

    رای: 18 26.5%
  • آروم شدنی نیستم

    رای: 34 50.0%

  • مجموع رای دهندگان
    68

Ghostwriter

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2014/08/19
ارسالی ها
1,028
امتیاز واکنش
34,103
امتیاز
1,030
اول بگم که با خوندن نظرات دوستان پهن شدم از خنده!! :aiwan_lightsds_blum:
خدایی خیلی نظرات جالب و باحالی داده بودین باشد که عزیزان نویسنده رستگار شوند!!
با وجود اینکه تمام این چیزارو قبول دارم ولی ایراد زیادیم به نویسنده وارد نیست, خو وقتی دختر 13_14 ساله واسه ما دست به قلم میشه, آیا انتظار دیگه ای دارید؟
که بتونه متن در حد صادق هدایت براتون بنویسه؟!
عاجزانه از نویسندگان خردسال انجمن خواهش مندم که لطف کنن, بزرگواری کنن و عرصرو برای کسایی که حداقل دامنه لغاتشون یکم بیشتره یکم تو زندگی عادی تجربه دارن خالی کنن و با پرتو افشانی و حلول استعداد پاک و بکرشون درزمینه نوشتن رمان های عشقولانه فرصت درخشیدن و از سایرین نگیرن!!
یا حداقل اگه میخوان همچنان پرتو افشان باشن, یکم خلاقیت بخرج بدن! عشق و عاشقی فقط ماچ و بـ..وسـ..ـه نیست بابا! همه عشقا نباید به سرانجام برسه گاهی باید جدایی باشه آخر کار, تا عظمت عشق حفظ بشه!
عشق حرمت داره... بیاید دست به دست هم دهیم به مهر گند نزنیم به بنیانش!! :|
 
  • پیشنهادات
  • Ghostwriter

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2014/08/19
    ارسالی ها
    1,028
    امتیاز واکنش
    34,103
    امتیاز
    1,030
    آقا یه مسئله حادی ذهن منو درگیر کرده!!
    چرا کسی که رقیب عشقی دختر قصمونه باید خیلی جلف سبک باشه؟ یعنی آدمای با ظاهر عادی یا حتی با چادر نمیتونه آدم بد ماجرا باشه؟ نمیتونه نقشه شوم تو ذهنش داشته باشه؟ نمیتونه عوضی باشه؟ چرا همیشه طرف باید مانتوی کوتاه موهای آمازونی بیرون زده داشته باشه یا وضعیت صورتش باید آرایش باشه با یه خورده صورت, تو مهمونیا لباسایای دکلته و صد در صد به رنگ قرمز بپوشه که پرو پاچشو به نمایش عموم بزاره؟؟؟ بابا مگه همه کسایی که آرایش های جیغ میکنن آدم بدن؟؟؟؟ یا همه چادریا آدم خوبن؟؟؟؟؟
    یه مسئله دیگه هم مسئله عروسیه!! آقا چرا اکثر عروسیای رمان باید مختلط باشه ؟ بابا ما تو فک و فامیلمون با اینکه به هیچ وجه مذهبی نیستن فقط اخر شبا مخلوط میشیم!!
    یه چییز دیگه هم مهمونیای تو رمانه که عجیب کفر اینجانبو در آورده!! بابا یعنی چی اینا هی زرت و زرت مهمونی میدن و البته تو اساس نامه مهمونیشون ذکر شده که تمام همکارا باید دعوت باشن؟؟ خدایی کدوم رئیسو دیدی منشی شرکتشو به مهمونی خوانوادگی یا تولدش دعوت کنه؟؟؟؟؟؟؟ ( لازم به ذکره این قضیه هنو قبل پی بردن به علاقشونه!!)
    یه مسئله دیگه!! فقط ما تو فامیلامون جوون کم داریم یا شما همینجورید؟؟ با خوندن رمانا که اکثرا حدود 10-15 تا جوون همواره خوشتیپ و اهل حال داره من نگران شدم نکنه همه اینجورین و ما تو خطر انقراضیم؟؟
     

    big cat

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/06
    ارسالی ها
    165
    امتیاز واکنش
    2,019
    امتیاز
    506
    محل سکونت
    کهکشان

    Elka Shine

    مدیر بازنشسته
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/11
    ارسالی ها
    4,853
    امتیاز واکنش
    14,480
    امتیاز
    791
    یه موردی هم خیلی زیاد پیش اومده که خیلی وقته تصمیم گرفتم خودمو دار بزنم!
    بیشتر وقتا میبینیم که رقیب عشقی پسره دوست صمیمیشه که اغلت اوقات همکارن و از بچگی با هم بزرگ شدن. بعد به خاطر دختره یا دوستیشونو به هم میزنن, یا دختره میاد دوست خودشو میده به دوست پسره. :\
    یکیم تعصب و غیرت بیش از حد پسر رمان به دختر رمان. جوری که اخرش تا همدیگرو نکشن ول نمیکنن. خب بابا یکم ملایمت.
    از نویسنده ها خواهش میکنم یکم خلاقیت به خرج بدن. شاید یه زمانی از این مدل داستانا مد بود و لـ*ـذت می بردیم, ولی دیگه موضوعش خیلی قدیمی شده.
    همه دوست دارن بعد از یک روز پر مشغله بشینن و یه داستانی که زیبایی از سر و روش میباره و پر از تخلیه یه چیزی مثل داستانای فری تیل بخونه. ولی همه که نباید همینو بنویسنن.
    بازم تشکر میکنم از وقتی که میذارن.
     
    آخرین ویرایش:

    big cat

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/06
    ارسالی ها
    165
    امتیاز واکنش
    2,019
    امتیاز
    506
    محل سکونت
    کهکشان
    "دستان قدرتمندش دور مچ ظریفم پیچید و همچین فشار داد احساس کردم استخوان دستم شکست و اشک در چشمانم حلقه زد":aiwan_light_bbbbbblum:
    "پیشانیش نبض دار شده بود و رگش فیششش"o_O
    "شترق برق از سرم پرید و با چشمانی که اشک در آن حلقه شده بود ناباورانه نگاهش کردم چشمانش رنگ پشیمانی گرفته بود اما دیگر فایده ای نداشت" آه چقدر چقدر:aiwan_light_cray2:
    "دستانش مشت شده و چشمانش به رنگ خون بود" بگرخین بگرخین
     

    رزمین رولینگ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/03
    ارسالی ها
    770
    امتیاز واکنش
    13,290
    امتیاز
    671
    سن
    22
    محل سکونت
    خرم آباد
    دوستان یه چیزی...
    من رمانای خیلی عالی وخوبی خوندم مثل قصیده دل،تا تلاقی خطوط موازی و خواب زده که این رمانا جز بهترینای فضای مجازین...که شخصیتاشون پررو و گستاخم نیستن...بیتربیت و د*ا*ف نیستن...
    اینقدر لجم دراومده از این رمانای تکراری وسخیف که خودم دارم یه رمان مینویسم با اینکه فضاش توی کشور ژاپنه(البته ژاپنیا خیلی مقید و مودب هستن)ولی دختر و پسر داستان نه ب*و*س دارن نه ب*غ*ل و نه مسائل اونجوری...ژانرشم پلیسیه ویه پلیسی کاملا متفاوت نه مثل این پلیسیای مسخره که همش یا جاسوسن یا پلیس مخفی یا دنبال انتقام...
    ولی خدایی خیلی خوبه که بریم دنبال تحقیق در مورد شغل و موضوعات حقوقی رمانمون...یه رمان تازگیا اومده که دختره با وجود باردار بودن از شوهرش جدا میشه...آخه مگه اصلا یه همچین چیزی میشه؟مگه داریم؟نویسنده با بیست وخورده ای سن اینو نمیدونه ولی من با چهارده سال اینو میدونم...شرم آوره واقعا...یعنی واقعا اینترنتی نیست که بری توش تحقیق کنی؟
    یه چیز دیگه،اصلا مگه میشه یکی واس خاطر یه نفر دیگه که قبلا دوست داشته از شوهرش جدا بشه؟تا جایی که من میدونم شرع وعرف وقانون میگه جدایی از همسر برای رابـ ـطه با دیگری حرام وآن زن و مرد تا آخر عمر بر هم حرامند...
    و یه چیز دیگه،لطفا وقتی رمان پلیسی مینویسید اینو نگید که مامور زن به ماموریت فرستاده میشه به عنوان پلیس مخفی و قراره توی رختخواب حین ه*م*خ*و*ا*ب*ی با رئیس محترم باند یه ردیاب بهش وصل کنه...
    به اون کسی که خودتون قبولش دارید قسم اینجا ایرانه وراحت به پلیس زن ماموریت نمیدن...و تازه اگر هم بدن چند تا مامور زن رو باهم میفرستن توی باند...نه اینکه یه آقا و یه خانم رو بفرستن توی باند وتازه اون آقا وخانم رو همخونه بکنن...با نوشتن اینجور رمانها شان نیروی انتظامی کشورمون پایین میاد...
    موضوع دیگه درمورد رمانهایی که لوکیشن اونها خارج از کشوره و کلا توی فضای خارج از کشورن وشخصیتاشون خارجی ان...اولین چیزی که باید بدونیم اینه که آیین مسیحیت اصلا اونقدری که ما فکر میکنیم اپن نیست وحد و حدودی داره پس اینا یعنی چی که همش توصیفاتتون اینه که چند نفر با لبـاس زیر و شورت توی خیابون دارن راه میرن؟من اروپا رفته نیستم ولی میدونم که این شکلیم نیستن به خدا...یه کم رعایت کنید...آدمای مقید هم توی اروپا و آمریکا و کشورای دیگه پیدا میشن به قرآن...
    دیالوگهایی که در کشورهای دیگه رایجه"خاک تو سرت"و "بزار در کوزه آبشو بخور"و"زن وشوهر دعوا کنند ابلهان باور کنند"نیست...خواهش میکنم ازتون قبل از انتخاب لوکیشن خارجی خوب در مورد اون کشور واصطلاحات رایجش تحقیق کنید...دیگه آبروی خارجیارو نبرید...
    همین.لازم دیدم اینارو گوشزد کنم.
    "یا زهرا"
     

    فاطمه سادات:)

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/06/04
    ارسالی ها
    2,063
    امتیاز واکنش
    8,679
    امتیاز
    606
    سن
    22
    محل سکونت
    | єѕƒαнαη |
    حرف دل من و خیلی های دیگه رو زدی به جان خودم...
    خدایی اونو راست گفتی؟!
    حامله بوده بعد طلاق گرفته؟
    بابا اول چارتا رمان بخونید بعد بیاید رمان بنویسید....حالا نه رمان مجازی(توهین نشه...رمانای مجازی خیلیم خوبن و درجه کیفی بالایی دارن)اما بهتر نیست با یه سری کتاب مثل چشمهایش...بی نوایان...من او...اینا شروع کنید؟!بخدا خیلی تاثیر داره...ناخوداگاه میخواین قلمتون به اون نویسنده نزدیک شه و این خیلی خوبه که مثلا قلمتون نزدیک بشه به یه نویسنده ای مثل بزرگ علوی یا ویکتور هوگو!
     

    رزمین رولینگ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/03
    ارسالی ها
    770
    امتیاز واکنش
    13,290
    امتیاز
    671
    سن
    22
    محل سکونت
    خرم آباد
    به خدا...اسمشم یادم نیست ولی همین تازگیا اومده
     

    Miss.aysoo

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/05/17
    ارسالی ها
    3,219
    امتیاز واکنش
    8,180
    امتیاز
    703
    محل سکونت
    سرزمیــن عجـایبO_o
    بعضی اوقات یه رمانی رو که میخونم داغون میشم...میدونید چرا؟؟؟؟
    طرف اومده رمان نوشته با ژانر تجـ*ـاوز اخه خواهر من..گل من..عزیز من..اینم ژانره که تو برا رمانت گذاشتی؟؟؟
    حالا از ژانرش میگذریم...
    رمانو دانلود میکنی میخونی
    دختره بهش تجـ*ـاوز شده بعد از کمتر از یک ماه دوباره به زندگی عادیش برمیگرده و هر روز با همون پسر کل کل میکنه...
    پسره هم که بیخیال بدون عذاب وجدان به زندگیش ادامه میده و بعدم به خوبی و خوشی با دختره زندگی میکنن...
    نویسنده ی عزیز...تو که نمیدونی تجـ*ـاوز چه طعمی داره اخه چرا مینویسی...یه سر به دکه سر کوچتون بزن و مجله حوادث رو بخون..ببین چن نفر به خاطر تجـ*ـاوز خودکشی کردن،،خودشونم دار زدن،،دیوونه شدن...
    نویسنده ی عزیز خواهش میکنم ازت وقتی میخوای چیزی بنویسی اول درموردش خوب فکر و تحقیق کن بعد بنویس...
    میدونی با این کارت دل چن نفرو میشکونی؟؟؟
    میدونی با این کارت چند نفر دوباره اشک مهمون چشماشون میشه؟؟؟
    نویسنده ی عزیز...
    خواهش میکنم ازتون درمورد چیزی که مینویسید اول تحقیق کنید بعد بنویسید...
    به امید روزی که ژانر تجـ*ـاوز از رمانا حذف شه...
     
    بالا