نکات دیوونه کننده........
پسره دست رد به سـ*ـینه بزغاله م نزده.... با یه دختر کاملا پاک یا فوق فوقش.... دارای یه چزمثقال my friend یا نامزد که دختره دیونش بوده پسره نخواسته خــ ـیانـت کرده یا هرچیزی.... ازدواج میکنه فقط بخاطر اینکه به پسره برچسب غرور و اینکه دست رو هر کسی نذاشته و خود دخترا بد بودنو یا اینکه توبه کرده یا عاشق شده یا هرچیزییییییییییی.............. خودتونو خدای خودتون..... بیشتر نویسنده ها دختریم.... انصافه؟.....
به نظرتون هر عملی عکس العملی نداره؟.... حق نیست اون پسره تاوان دلهای شکسته پشت سرشو بده؟.... حق نیست تاوان خوش گذرانی مجردیشو بده؟.... انصافه یه گذشته منهدم با یه گذشته پاک مخلوط بشه؟.... پس عدالت خدا چی میشه؟
پسره عاشق میشه که بشه... پس همه اون دخترای پشت سرش چه خوب چه بد.... وقتی اون باهاشون بوده یعنی خودشم بده هیچ بند و تبسره ایم برای نغض این حقیقت وجود ندارههههه
به نظر من اصلا از توصیف چهره دختره کلا دست بکشید.... خیلی بهتره... نه بگین زشت نه خوشکل... به خواننده با زشت ترین صورت{از نظر ادما} اجازه بدین خودشو به جای شخصیتتون تصور کنه.
اتاق خواب دختره رو من عاجزانه خواهش میکنم توصیف نکنین..... ادرس خونه ها رو ننویسین{منظورم محله هاشونه}.
از همه مهمترررررررررررررررررررر توروخدا تهران دیگه جا نداره... بیاین بیرون... ایران به این بزرگی.... بابا همه نویسنده ها که تهرانی نیستن.... یه شهر دیگرو بهمون نشون بدین... خسته شدیم از تهران به خداااااا. من خودم سقزیم... از استان کوردستان..... تو سقزم کلی اتفاق میفته کلی ادم هست عاشق بشن کلی امکانات هست برای پروبال دادن به رمانم.... اینجام شهره.... شاید باورتون نشه ولی بقیه ایرانم جمعیتی توشون هست که زندگی کنن... حتی واسه شوخی.
ایران انقدر شرکت نداره که همه رو شرکت نشین کردین..... اولای اکثر رمانهای عاشقانه دختره داره دنبال شغل میگرده یا تازه اخراج شده.... یکم خلاقیت توروخدااااااااااااااااا
در اخر باید بگم... تکراری بودن هیچ موضوعی از ارزش اعتبار و زیباییش کم نمیکنه... مهم نحوه نگارش و کنار هم چیدن اتفاقاته..... و البته اموزنده بودن موضوع.... من دوست دارم یه رمان میخونم یه چیزی یاد بگیرم.... رمان یکی از دوستان دختره وکیل بود.... به خدا کلی ازش قانون و این جور چیزهای یاد گرفتم.... اگه هنوز مدرسه ای هستید یا به سطحی نرسیدین که اموزش یه چیزیو رو بدین خدارو شکر اینترنت همه چی داره.... از اونجا بردارین.... به هر حال مجبور میشید برای ارسال اثاررتون به اینترنت وصل شید.... یه بارم برای بالابردسطح کیفی نوشتتون وصل شیدو یه چیز اموزنده واسه من درمونده پیدا کنین...
بازم ممنون از همه
پسره دست رد به سـ*ـینه بزغاله م نزده.... با یه دختر کاملا پاک یا فوق فوقش.... دارای یه چزمثقال my friend یا نامزد که دختره دیونش بوده پسره نخواسته خــ ـیانـت کرده یا هرچیزی.... ازدواج میکنه فقط بخاطر اینکه به پسره برچسب غرور و اینکه دست رو هر کسی نذاشته و خود دخترا بد بودنو یا اینکه توبه کرده یا عاشق شده یا هرچیزییییییییییی.............. خودتونو خدای خودتون..... بیشتر نویسنده ها دختریم.... انصافه؟.....
به نظرتون هر عملی عکس العملی نداره؟.... حق نیست اون پسره تاوان دلهای شکسته پشت سرشو بده؟.... حق نیست تاوان خوش گذرانی مجردیشو بده؟.... انصافه یه گذشته منهدم با یه گذشته پاک مخلوط بشه؟.... پس عدالت خدا چی میشه؟
پسره عاشق میشه که بشه... پس همه اون دخترای پشت سرش چه خوب چه بد.... وقتی اون باهاشون بوده یعنی خودشم بده هیچ بند و تبسره ایم برای نغض این حقیقت وجود ندارههههه
به نظر من اصلا از توصیف چهره دختره کلا دست بکشید.... خیلی بهتره... نه بگین زشت نه خوشکل... به خواننده با زشت ترین صورت{از نظر ادما} اجازه بدین خودشو به جای شخصیتتون تصور کنه.
اتاق خواب دختره رو من عاجزانه خواهش میکنم توصیف نکنین..... ادرس خونه ها رو ننویسین{منظورم محله هاشونه}.
از همه مهمترررررررررررررررررررر توروخدا تهران دیگه جا نداره... بیاین بیرون... ایران به این بزرگی.... بابا همه نویسنده ها که تهرانی نیستن.... یه شهر دیگرو بهمون نشون بدین... خسته شدیم از تهران به خداااااا. من خودم سقزیم... از استان کوردستان..... تو سقزم کلی اتفاق میفته کلی ادم هست عاشق بشن کلی امکانات هست برای پروبال دادن به رمانم.... اینجام شهره.... شاید باورتون نشه ولی بقیه ایرانم جمعیتی توشون هست که زندگی کنن... حتی واسه شوخی.
ایران انقدر شرکت نداره که همه رو شرکت نشین کردین..... اولای اکثر رمانهای عاشقانه دختره داره دنبال شغل میگرده یا تازه اخراج شده.... یکم خلاقیت توروخدااااااااااااااااا
در اخر باید بگم... تکراری بودن هیچ موضوعی از ارزش اعتبار و زیباییش کم نمیکنه... مهم نحوه نگارش و کنار هم چیدن اتفاقاته..... و البته اموزنده بودن موضوع.... من دوست دارم یه رمان میخونم یه چیزی یاد بگیرم.... رمان یکی از دوستان دختره وکیل بود.... به خدا کلی ازش قانون و این جور چیزهای یاد گرفتم.... اگه هنوز مدرسه ای هستید یا به سطحی نرسیدین که اموزش یه چیزیو رو بدین خدارو شکر اینترنت همه چی داره.... از اونجا بردارین.... به هر حال مجبور میشید برای ارسال اثاررتون به اینترنت وصل شید.... یه بارم برای بالابردسطح کیفی نوشتتون وصل شیدو یه چیز اموزنده واسه من درمونده پیدا کنین...
بازم ممنون از همه
آخرین ویرایش: