نکات کچل کننده.... ذکر اون قسمت از رمانها که با خوندشون موهاتونو میکشین

اینجا تا چه حد آرومتون کرده؟

  • خیلی زیاد

    رای: 30 44.1%
  • تا حدی

    رای: 18 26.5%
  • آروم شدنی نیستم

    رای: 34 50.0%

  • مجموع رای دهندگان
    68

pardis_banoo

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/04/25
ارسالی ها
284
امتیاز واکنش
4,335
امتیاز
441
محل سکونت
سقزکم
نکات دیوونه کننده........
پسره دست رد به سـ*ـینه بزغاله م نزده.... با یه دختر کاملا پاک یا فوق فوقش.... دارای یه چزمثقال my friend یا نامزد که دختره دیونش بوده پسره نخواسته خــ ـیانـت کرده یا هرچیزی.... ازدواج میکنه فقط بخاطر اینکه به پسره برچسب غرور و اینکه دست رو هر کسی نذاشته و خود دخترا بد بودنو یا اینکه توبه کرده یا عاشق شده یا هرچیزییییییییییی.............. خودتونو خدای خودتون..... بیشتر نویسنده ها دختریم.... انصافه؟.....
به نظرتون هر عملی عکس العملی نداره؟.... حق نیست اون پسره تاوان دلهای شکسته پشت سرشو بده؟.... حق نیست تاوان خوش گذرانی مجردیشو بده؟.... انصافه یه گذشته منهدم با یه گذشته پاک مخلوط بشه؟.... پس عدالت خدا چی میشه؟
پسره عاشق میشه که بشه... پس همه اون دخترای پشت سرش چه خوب چه بد.... وقتی اون باهاشون بوده یعنی خودشم بده هیچ بند و تبسره ایم برای نغض این حقیقت وجود ندارههههه

به نظر من اصلا از توصیف چهره دختره کلا دست بکشید.... خیلی بهتره... نه بگین زشت نه خوشکل... به خواننده با زشت ترین صورت{از نظر ادما} اجازه بدین خودشو به جای شخصیتتون تصور کنه.

اتاق خواب دختره رو من عاجزانه خواهش میکنم توصیف نکنین..... ادرس خونه ها رو ننویسین{منظورم محله هاشونه}.

از همه مهمترررررررررررررررررررر توروخدا تهران دیگه جا نداره... بیاین بیرون... ایران به این بزرگی.... بابا همه نویسنده ها که تهرانی نیستن.... یه شهر دیگرو بهمون نشون بدین... خسته شدیم از تهران به خداااااا. من خودم سقزیم... از استان کوردستان..... تو سقزم کلی اتفاق میفته کلی ادم هست عاشق بشن کلی امکانات هست برای پروبال دادن به رمانم.... اینجام شهره.... شاید باورتون نشه ولی بقیه ایرانم جمعیتی توشون هست که زندگی کنن... حتی واسه شوخی.

ایران انقدر شرکت نداره که همه رو شرکت نشین کردین..... اولای اکثر رمانهای عاشقانه دختره داره دنبال شغل میگرده یا تازه اخراج شده.... یکم خلاقیت توروخدااااااااااااااااا

در اخر باید بگم... تکراری بودن هیچ موضوعی از ارزش اعتبار و زیباییش کم نمیکنه... مهم نحوه نگارش و کنار هم چیدن اتفاقاته..... و البته اموزنده بودن موضوع.... من دوست دارم یه رمان میخونم یه چیزی یاد بگیرم.... رمان یکی از دوستان دختره وکیل بود.... به خدا کلی ازش قانون و این جور چیزهای یاد گرفتم.... اگه هنوز مدرسه ای هستید یا به سطحی نرسیدین که اموزش یه چیزیو رو بدین خدارو شکر اینترنت همه چی داره.... از اونجا بردارین.... به هر حال مجبور میشید برای ارسال اثاررتون به اینترنت وصل شید.... یه بارم برای بالابردسطح کیفی نوشتتون وصل شیدو یه چیز اموزنده واسه من درمونده پیدا کنین...


بازم ممنون از همه
 
آخرین ویرایش:
  • پیشنهادات
  • hush

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/04/05
    ارسالی ها
    4
    امتیاز واکنش
    175
    امتیاز
    121
    عالی
    :)
    خیلی چیزای دیگه هم رو اعصابه :|
    +مثله اون دختری که همش اویزونه پسره ست ! و یا اون پسری که دلباخته ی دختره ست
    اخرش هم این دو تا با هم ی نقشه علیه این دو تا کفتر عاشقمون میکشن! و اونا یه مدت میزن به تیپ و تاپ هم و باز روز از نو و روزی از نو
    +یا فراری های قرمز تو رمان ..ی سرچ کنین تو نت...مگه چند تا لامبور گینی و فراری تو ایران هست:|که تا حالا هزارتاش و تو رمانا اوردن
    +یا اسم کارکترا :| خانوم اقای اکسپتنوشابکان !
    +ی چیز.. لازم نیست دوست صمیمی دختر با دوست صمیمی پسر ازدواج کنه ...!!!
    +اوففف.. دختر بلبل زبون تو داستانمون که با این که یه کیلو ارایش داره رو صورتش و مانتوش بیش تر شبیه کت هستش خیلی پاک و معصومه ..چرا ؟ چون دلش پاکه...و البته از پسرا متنفره ولی چون پسرمون خاااااص و مغرور بوده تو همون اولین دیدار درگیر سگ چشماش شده
    +و نکته ی دیگه بیدار شدن صبح ..داستان میتونه از جاهای دیگه ای شروع بشه ..از یه گره ..این جذاب تر هم هست
    +و لباسای پسره و هیکل وبدنسازی و اون رگ غیرت و به هم فشردن دندونا و مشت کردن دست و بالا زدن استین پیراهنش دیگه از مد افتاده ...
    +خیلی و خیلی نکات دیگه هم هست ..نویسنده ها از یه دریچه دیگه به زندگی نگاه کنن خیلی بهتره ..
    چیزای پیش و پا افتاده رو به چالش کشیدن خیلی جذابیتش بیش تره تا کلکل استادو دانش جو و معلم و دانش اموز و رئیس شرکت و کارمند و ...
    +راستی راستی ...ترجیحا تو برخورد اولشون به هم نخورن یا تصادف نکنن^_^
    قلمتون مانا♥
     

    pardis_banoo

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/04/25
    ارسالی ها
    284
    امتیاز واکنش
    4,335
    امتیاز
    441
    محل سکونت
    سقزکم


    اخ اخ گفتی......
    داستان درمور دخترو پسره ست.... یهو یه دختر پیدا میشه که کشته مرده پسره ست و پسره هم بهش محل نمیده.... از قضا دختره هم عملیو لوسه......
    خواهش میکنم... تورووووووووووووووووخدا... انقدر مقا م منزلت زن و دختر و بانو سرزمینتونو به کلماتی مثل عملی و لوس و اویزون به سخره نگیرین... زمین گرده...این صفات به خودمون میرسه تهش.
    حرفم تو دهن مردا نزارین... یادشون ندین چطور با ما حرف بزنن. یکم واسه جنس خودمون احترام قائل باشیم.. هیچ مرد و پسری ارزش شکستن احترام شخصیت همجنستو نداره
     

    marlboro

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/05/19
    ارسالی ها
    6
    امتیاز واکنش
    135
    امتیاز
    0
    چندتانکته که زیاد میبینم و جدأ چندش اوره!
    ‏+بابای بی غیرت و لوس و همیشه قربون صدقه رو!
    خداییش چند درصد ازباباهای ما، مارو توسن بیست وخورده ای نشوندن رو پاشون؟؟
    همیشه هم بیکار و توخونه پلاسن نمیدونم اینا ازکجامیارن میخورن!
    ‏+پسره تختش کاروان سراست و تا اون روز واژه ی غیرت به گوششم نخورده بعد که پای دختر داستان به ماجرا وانمیشه چنان غیرت خرکی ای پیدامیکنه که نگو!
    ناموسن میشه که پسر خرپول و خوش گذرون و آقازاده یک ادم مهم زرت وزرت توخیابون دعوای ناموسی کنه بعد یک خط هم روش نیوفته!!!؟
    ‏+مریض شدن یکی ازاین دوتا و پرستاری اون یکی که کلأ رو نروه!
    دیگه خیلی خز شده!
    ‏+چند خط که از رمان ردمیشی تازه میرسه به رفتن دختره جلوی اینه و توصیف چهره ی افسانه ایش و هیکل متناسبش!
    ‏+ازاینا بگذریم قد دختره حتمأ تا قفسه ی سـ*ـینه ی پسره میرسه! ‏O.o
    یعنی اصلا امکان نداره جزاین باشه ها!اصلا!
    ‏+دختره مهمونی مختلط میره که هیچ!
    اصلا بویی از نجابت و حیا نبرده و یه د*ا*ف تمام عیار که هیچ!
    ازجنس پسربیزاره اما کلی داداش داره که هیچ!
    تا یکهویی سیکس پک پسره رو بی هوامیبینه ازخجالت سرخ میشه؟؟؟! ‏O_o
    مگه داریم آخه؟؟؟
     

    pardis_banoo

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/04/25
    ارسالی ها
    284
    امتیاز واکنش
    4,335
    امتیاز
    441
    محل سکونت
    سقزکم

    جوکر

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/06/20
    ارسالی ها
    263
    امتیاز واکنش
    3,732
    امتیاز
    441
    وایی آره..دقیقا راسته
    راستش یه رمان خوندم که خیلی چندش بازی داره و اعصاب آدم و متلاشی میکنه
    - اول اینکه تازه پسر و دختره هم و دیدن و شروع دیدارشون هم با دعوا بود..بعد داخل مهمونی که دختره میره اون پسره هم هست و همش خیره به زیبایی افسانه ای اونه و دختره هم محل چی بهش نمیده
    -تو یه جایی که عقل جن هم نمیرسه یکی مزاحم دختره میشه و موقعی که اون مزاحمه میخواست شاهزاده خانوم و اذیت کنه یه دفعه پسر جذاب قصه مون سر میرسه و مزاحمه رو میگیره و تا میخوره میزنتش و دختره هم اشک شوق میریزه که فرشته ی نجاتش اومده
    -و در ضمن قیافه دخترا توی رمانا..یا دختره چشمهاش به رنگ آسمونه و موهاش طلاییه و یا اگر هم چشمها و موهای رنگی نداشته باشه حتما چشمهای مشکی و چهره شرقیش اون و افسانه ای کرده:/
    - و یکی از اعصاب خور کن ترین موضوع..پسره همه دخترا دنبالشن ولی اون دخترهکه شخصیت اصلیه همش باهاش کلکل میکنه و ازش بدش میاد و اینجوری میشه که پسره چون دختره (با عرض معذرت ) بهش محل سگ هم نمیده میخواد به دستش بیاره
    والا من که موندم..ولی دمت گرم موضوع جالبیه...خودم و خالی کردم:campe45on2:
     

    H@niyeh

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    628
    امتیاز واکنش
    2,670
    امتیاز
    514
    محل سکونت
    ...
    بابا ایول تمام نقدها و نکاتتون به جا و درست بود!!
    من کاری به گذشته شخصیت پسر داستان ندارم ولی کلا چرا تمام شخصیت های رمان غیرت خرکی دارن؟؟
    بعد یه مورد دیگ...دختر داستان از خشونت های بیجای پسره غش و ضعف میره!!
    یه ذوقی میکنه انگار بهش پم پم دادن:/
    تو اکثر رمان ها هم به نوعی خودشون مرد سالاری رو ترویج میدن!
    بعد دقت کردین این شخصیت های رمانای به اصطلاح مثبت داستان با اینکه غیرتی ان و مثلا حتی به دختره دست هم نمیزنن...
    اصلا معلوم نیست عیسی ان یا موسی ای؟؟ چون با چنان وجنات به اصطلاح عالیشون پس نماز و این جور چیزاشون کو!؟
    بعد حالا اگ یهو یه درصد شخصیت پسره یا دختره پاش بیاد نماز بخونه امکااان نداره اون یکی شش ساعت نشینه درموردش توضیح نده و واس بار هزارم براش دلش نلرزه!!
    تازه اصلا بیایم فرض کنیم این موضوع مشکلی نداره ولی خواهر گلم از این سوژه تو دوتا رمان استفاده شد تو خلاق تر کار کن تو یه مدل دیگ بنویس!!
    وای من چقد حرص میخورم از بعضی از این سوژه های هندی و فوق العاده تکراری برخی از رمان ها که بهم برخورد میکنن به هردلیلی و بعد حالا بماند پسره جلو به زمین خوردن دخترور میگیره از اون ور یه دو سه ساعتی بهم زل میزنن!
    بعد دختر داستان هم تا یه هفته این موضوع رو هی بیان میکنه!!!
    و هزار و یک نکته کچل کننده دیگ که میشه با کمی دقت و اطلاعات رعایتشون کرد و از ایجادشون جلوگیری...
    به امید موفقیت
     
    بالا