نکات کچل کننده.... ذکر اون قسمت از رمانها که با خوندشون موهاتونو میکشین

اینجا تا چه حد آرومتون کرده؟

  • خیلی زیاد

    رای: 30 44.1%
  • تا حدی

    رای: 18 26.5%
  • آروم شدنی نیستم

    رای: 34 50.0%

  • مجموع رای دهندگان
    68

Miss.aysoo

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/05/17
ارسالی ها
3,219
امتیاز واکنش
8,180
امتیاز
703
محل سکونت
سرزمیــن عجـایبO_o
اقا عروسی تو رمانا رو دیدید..
ابتدا عروس خانوم تو ارایشگاه میرن قشنگ خودشو می ارایند(ترجیحا همون ارایش قبلی ها)
بعد از اونجا که ژانر رمانمون هم خونه ای هست وقتی داماد میاد محوش میشه...
اقا ما که ارایش کردیم کسی محومون نشد.اصلا متوجه نشد که باز بخواد محو بشه...مام خودمونو میکشتیم میگفتیم هیچ تغییری در من احساس نکردی
تازه میگفت آه عزیزم خیلی خوشگل شدی

خب بگذریم اقا داماد که تابلو محو عروس خانوم میشه فیلم بردار سمج(سمجا سمج یعنی این فیلم بردارایی که میبینید اعصاب ندارن دیگه حالشون از هر چی صحنه عاشقانست بهم میخوره اونا مال تو فیلماست)
میگه گل و بده به عروس خانوم
بعد اونم تازه به خودش میاد و با غرور گل و میده به یارو.
خب اتلیم که خودتون درجریانید دیگه نمیگم
میرن عروسی
بعد از اونجا که تهران جزو امریکا محسوب میشه همه عروسیا مختلط...
همراه با نوشیدنی...
بعد چیزی که خیلی باعث تعجبم اینه که تا عاقد هست و داره خطبه میخونه همه با حجاب عاقد که میره همه روسریا رو برمیدارن.
یعنی فقط اون بنده خدا نامحرمه
اقا جای جالبش اینجاست..
عروس خانوم معمولا به خاطر وضع نابسامان زندگی و پول خرج عمل مادرش به این ازدواج تن داده اما تانگو بلده به رقصه.
بعد یه جوری قر میده که داماد برای بار دوم محوش میشه
بعد من تا پارسال نمیدونستم تانگو چیه.
فکر میکردم یه چیزیه که پولدارا میخورنش
بعد که بزرگتر شدم فهمیدم نه بابا این خارجیا با تانگ میرقصن بعد اسمشو گذاشتن تانگو..
خلن دیگه
بعد که دختره همه چیزایی که بلده رو روکرد میره میشینه سر جاش...
بعد دخترمون از اونجا که خیلی باحیاست دنبال پسر عموش که خیلی خاطرشو میخواد میگرده تا باهاش لج پسر رو در بیاره
بعد دامادم در حالی که چشماش قرمز و رگ گردنش متورم میگه از امروز زن منی فهمیدی.
بعد دختر هم در حالی که خر ذوقه میگه اخ وحشی دستم.بعد دستشم کبود میشه نیست خیلی سفیده
بعد بیاین بگید کرم از خوده درخت نیست
بعد دیگه هیچی مجلس که بعد از حرص خوردن عروس و حرص خوردن مخاطب و خر ذوق شدن نویسنده خوش ذوقمون تموم میشه اینا میرن سر خونه زندگیشون.
بعد تو خونه...
از اونجا که همیشه دوست صمیمی و مادر عروس بس جان فشانی میکنن میان خونه رو میچنن یه ده بیست صفحه رو باس بزنی جلو به خاطر توصیفاتش..
بعد میرسی به اصل ماجرا
زیپ
اقا زیپ یکی از اصلی ترین چیزه تو رمان.
اقا دختر خانوم همیشه ی خدا زیپ لباسش پشتشه و چون مجبوره پسر رو صدا میکنه
پسره هم مثل سوپر من میاد و زیپ و باز میکنه.
در اکثر موارد هم دست گرم پسره میخوره به بدن سرد دختره و دختر یه لرزی تو بدنش می افته.
بعدم که نفسشو فوت میکنه تو گردن دختر که دختر مورمورش میشه.
اقا من چرا از همچین ورژنی دارا نیستم
اخه تو این موردم تبعیض
من چرا مور مورم نمیشه
واقعا دچار بحران شدم
من یه بار به شخصه گردنم و نزدیک کردم به دهن طرفم گفتم یا حرف بزن یا فوت اما متاسفانه بازم جواب نداد....
 
  • پیشنهادات
  • فرزان

    نویسنده انجمن
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/04/03
    ارسالی ها
    523
    امتیاز واکنش
    6,201
    امتیاز
    603
    محل سکونت
    اصفهان
    یه نکته قابل توجه تو رمانها اسمشون هست
    مثلا
    خاک بر سرت چرا دیر اومدی من شووور کردم(اسم به این طولانی دیدم کهمیگما)
    یا مثلا
    سنگ و کلوخ و آجر از جنس من. پماد سوختگی برای عشق و....
    حتما هم باید کلمه عشق تو اسم رمان باشه :|
    اسم مناسب بذارید که آدم از همون اول کل رمان رو نفهمه
     
    آخرین ویرایش:

    فرزان

    نویسنده انجمن
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/04/03
    ارسالی ها
    523
    امتیاز واکنش
    6,201
    امتیاز
    603
    محل سکونت
    اصفهان
    یه نکته دیگه اسم شخصیت های رمان هست
    مثلا آرذتیتلابتل اسم پسر رمان و سالبنلل اسم دختر رمان
    نویسنده هم میاد اول رمان میگه اسم پسره از شخصیت های افسانه ای رومیان باستانه اسم دختره هم اسم عمه فرعون مصره شایدم زن عموی فرعون مصر
    من یه رمان خوندم تا آخراش از رو اسم طرف فکر میکردم دختره . دست آخر وقتی زن گرفت فهمیدم این که پسر بود!
    لطفا اسم هایی بذارید که عمومیت دارند:|
     

    1111Hima

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/01
    ارسالی ها
    31
    امتیاز واکنش
    244
    امتیاز
    0
    اون قسمت که دختره میگه من اصلا خنده اینو ندیدم حالم از این جمله بهم میخوره
    یا دختره اونقدر ضایع نگا میکنه که پسره جمله معروف و میگه مورد پسند بود یا پیدا کردی
    یا بیشتره رمانا اولش با نور خورشید بیدار میشن از قضا دوستش زنگ میزنه با فوش باهاش حرف میزنه والا ما دوستت با ادبم داریم ....
     

    1111Hima

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/01
    ارسالی ها
    31
    امتیاز واکنش
    244
    امتیاز
    0

    فرزان

    نویسنده انجمن
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/04/03
    ارسالی ها
    523
    امتیاز واکنش
    6,201
    امتیاز
    603
    محل سکونت
    اصفهان
    من چند روزه تو خیابون هر چی دختر و پسر خوشگل و جذاب میبینم از ترس جیغ میکشم و فرار میکنم:|
    حتما میپرسید چرا!
    خوب معلومه از بس همه این دختر پسرای جذاب رمانها اسلحه دارن و تق تق به همه شلیک میکنن:|
    والا .امنیت نداریم . این دختر پسرای رمانهام که همشون تو رنج بیست سالند و ثبات شخصیتی ندارند.یهو دیدی یکیشون عاشق من شد و منم بهش محل ندادم اونوقت با اون پوزخند سرد و چشمای سیاه شبش افتاد دنبالم و تق زد ناکارم کرد با اون اسلحه اش:aiwan_light_dash1:
    نویسنده های عزیز یکم این اسلحه ها رو جمع کنید .ندید دست این دختر پسرهای رمانتون. ملت تو خیابون میترسن برند.:uzi:
    حالا اگه اسلحه دست شخصیت های رمانتون نباشه از جذابیت و سردی و خشن بودنشون و قلب سنگشون چیزی کم میشه؟
    نود و نه درصد ملت تا حالا از بیست متری اسلحه ندیدن .تو رمانها یه جوری نشون میدید انگار هر خانواده یه مسلسل تو خونش دارهBoredsmiley
     
    آخرین ویرایش:

    1111Hima

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/01
    ارسالی ها
    31
    امتیاز واکنش
    244
    امتیاز
    0

    فرزان

    نویسنده انجمن
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/04/03
    ارسالی ها
    523
    امتیاز واکنش
    6,201
    امتیاز
    603
    محل سکونت
    اصفهان

    1111Hima

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/01
    ارسالی ها
    31
    امتیاز واکنش
    244
    امتیاز
    0
    چه میدونم ؟!!!!شخصیتام بر گرفته از ذهنه نویسنده هاس


    برای نویسنده های گرامی:
    ممنون برای نوشتنه رمانا رمان نوشتن خدایییش خیلی سخته
     

    فرزان

    نویسنده انجمن
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/04/03
    ارسالی ها
    523
    امتیاز واکنش
    6,201
    امتیاز
    603
    محل سکونت
    اصفهان
    یه موضوعی که بدجور ذهنمو مشغول کرده مسئله دین و دین داری تو رمانهاست:|
    داشتم یه رمان میخوندم که دختر داستان با دامن خیلی کوتا و تنگ و کت آستین بلند و یقه پوشیده که مبادا بازوهاش مشخص بشه (آخه میدونید دختر رمان ما خیلی حجب و حیا داره) میره پارتی
    حالا فکر نکنید به خواست خودش رفته ها نه دوستش مجبورش کرده
    داخل پارتی هم که همه نوشیدنی و آب شنگولی میخورن دختر ما از بس مومنه فقط آب پرتقال میخوره بعدم پسر رمان از در وارد میشه و میاد به دختر ما پیشنهاد رقـ*ـص میده
    یه وقت فکر نکنید دختر ما خودشو بهش میچسبونه ها نه اسلام اینجوری به خطر میافته فقط دستشو میذاره رو شونه پسره و سرشم تو سـ*ـینه پسره قایم میکنه بقیه قسمتای بدنش از پسره فاصله داره
    با اینکه موهاش رو شینیون کرده اما آرایشش ملایمه چون دختر رمان ما از جلف بودن بدش میاد.
    و اینجوریه که دختر ما نمونه واقعی یه دختر مومن و با حجب و حیا و پاکه!
    من این رمانو نشون یه عالم مذهبی بدم با روحی افسرده تو افق محو میشه :|
     
    بالا