نکات کچل کننده.... ذکر اون قسمت از رمانها که با خوندشون موهاتونو میکشین

اینجا تا چه حد آرومتون کرده؟

  • خیلی زیاد

    رای: 30 44.1%
  • تا حدی

    رای: 18 26.5%
  • آروم شدنی نیستم

    رای: 34 50.0%

  • مجموع رای دهندگان
    68

نارینه

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2015/10/29
ارسالی ها
3,432
امتیاز واکنش
39,880
امتیاز
975
محل سکونت
کوهستان سرد
با تشکر از پردیس عزیز
خوب اکثر ما تو خانوادهای متوسط زندگی می کنیم .با اداب رسوم مسلمان و ایرانی
چرا از فرهنگ خودمون ننویسیم.از محیط روستا و یاشهر یا حتی فامیل خودمون.
کجایی خانواده های ما قرو قاطیه با میهمانیهای که توشون همه چی آزاده...دخترهای ایرانی قید وبندهای سنتی و خانوادگی دارند.چرا اونا رو ولنگار توصیف می کنیم و باعث می شویم نگاه جامعه به دخترها عوض شه....کجا دختره نصف شب تو خیابون بورس میده؟
هست ولی کمه...
با تشکر...تو رو خدا دختره از نرده سر نخوره..نمیشه بابا دختره می افته می میره...
 
  • پیشنهادات
  • _best_

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/04/30
    ارسالی ها
    176
    امتیاز واکنش
    1,832
    امتیاز
    336
    سن
    29
    محل سکونت
    تهران
    نکات اعصاب خرد کن از نظر من :
    _ دخترا کلی آرایش می کنن و لباس آنچنانی می پوشن و بعد پسره یهو عاشقش می شه!!! مگه پدر و مادر ما اینطوری عاشق شدن و ازدواج کردن؟
    _ پسرا عاشق حیا و نجابت دخترا می شن و بعد ازدواج می کنن نه پرو پاچه و آرایش
    _ همه پولدار و خونه های بزرگ!!! اگر اینهمه آدم تو رمان ها پولدارن پس ما الان داریم کجا زندگی می کنیم؟ دیگه جا نمی مونه ما خونه بخریم باید بریم کویر لوت
    _ تو رمان ها آدما یا کلا خوبن یا کلا بدن!! مثل افسانه ی جومونگ می مونه. من الان هم اخلاق خوب دارم هم اخلاق بد. اصلا همه همینطورین!!! همه خاکستری هستن هیچ چیز مطلق نیست
    _ دیالوگ های تکراری و سطحی. یه رمان می خونی دیالوگهاش تو ذهنتِ ... می ری پنج تا رمان دیگه می خونی به جز اسم ها بقیه ی دیالوگ عینا کپی !!!!
    بابا آدم خسته می شه خوب یکم دیالوگ بسازید دیگه برای تنوع بد نیست :)
     

    نارینه

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/10/29
    ارسالی ها
    3,432
    امتیاز واکنش
    39,880
    امتیاز
    975
    محل سکونت
    کوهستان سرد
    خوب یه نکته دیگه
    من خواننده یه رمانهای خیلی قوی هستم.مثلا ادبیات کلاسیک و رمانهای نویسنده های بزرگ مثل احمد و محمود و درحوزه های مختلف خوندم.
    وقتی یه رمانی را می خونم.ناخود اگاه ذهنم با اون مقایسه می کنه.
    خوبه قبل شروع هر ژانری داستانی تو اون سبک بخونیمو مشحصات اون ژانر رو بشناسیم.
     

    HAD!S

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/05/14
    ارسالی ها
    1,667
    امتیاز واکنش
    11,873
    امتیاز
    753
    محل سکونت
    شیراز
    نکات همه عالی و به جا بود

    * میگن پسره رو پای خودشه بعد این اقا پسر 25 ساله هست اون وقت اقا شرکت داره اخه مگه میشه یه پسر 25 ساله بدون کمک شرکت داشته باشه؟؟؟؟؟؟؟

    * اقا پسر داستان 24 یا 25 سالشه دکتراشو گرفته یا با سن 22 سالگی استاد دانشگاه هست

    * به جرعت میتونم بگم 90 درصد رمانا دختره یا پسره عجله داره میخوره به طرف مقابل تو چشمای هم ذل میزنن بعدش هم که معمولا با هم کل میندازن و اخرشم که معلومه

    * یکی دیگه که خیلی حرص منو در میاره دوستان هم بهش اشاره کردن همون داشتن لامبرگینی و فراری هست

    *داخل همه داستان ها خونه هاشون دوبلکسه ینی خونه ای که دوبلکس نباشه وجود نداره؟

    * واقعا ایران فقط شهر تهران رو داره ؟ همه داخل تهران زندگی میکنن مثلا خودم شیرازی هستم و تاحالا ندیدم رمانی باشه که داخل شیراز باشن

    * ایران فق شمال رو برای تفریح داره؟؟؟؟؟ همشون واسه مسافرت میرن شمال ..این همه شهرای قشنگ و دیدنی تو ایران وجود داره
     

    Miss.aysoo

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/05/17
    ارسالی ها
    3,219
    امتیاز واکنش
    8,180
    امتیاز
    703
    محل سکونت
    سرزمیــن عجـایبO_o
    میخوام راجع به یه موضوعی حرف بزنم که مد نظر خیلی هاست....خیلی از خواننده های رمان ها میان و میگن که مگه میشه پسر توی رمان پنت هـ*ـوس داشته باشه یا خونش الهیه باشه و مازراتی داشته باشه و شرکت داشته باشه و .... یا هم میگن که اگرم باشه خیلی کمه .... خب جاداره بگم که این موارد وجود داره و البته به شدتم زیاده.... شما یه نگاه بکنی به منطقه های بالای شهرهای مختلف ازجمله تهران خیلی راحت میتونی ببینی که این موارد هست.... و خیلی جاها زیادم هست. یا حتی با یه سرچ ساده هم میتونی ببینی که چه ماشین ها و چه خونه هایی وجود داره. من خودم اخیرا ویلایی رو توی لواسون دیدم که ویلا که چی بگم والا کاخ جلوش کم میاورد...پس لطفا به نویسنده ها خورده نگیرین که چرا شخصیتات اینجورین و فلان و بهمان...
    دومین موضوع هم که به موضوع اول یه جورایی مربوطه اینه که خیلی از خواننده های رمان ها میگن چرا همش شخصیت های خیلی رمان ها تو بهترین شرایط زندگی میکنن و نویسنده ها از فقر هم بگن و .... عزیز دلم؛ جامعه ما پر از فقره و ما متاسفانه شاهدش هستیم ولی به نظرمن رمان میخونیم که با دنیای شیرینی ها باشیم پس اینکه بیایم بگیم پسره تو فلان منطقه زندگی سختی داره و بدبخته و دختره از اونم بدبخت تره قشنگ نیست و شاید همینه که باعث شده رمان های به قول خودم شیک و مجلسی بیشتر خونده بشن.... امیدوارم جامعه رمان و رمان نویسی ما اونقدری پیشرفت بکنه که جای هیچ بحث و نقدی نباشه....
     

    Miss.aysoo

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/05/17
    ارسالی ها
    3,219
    امتیاز واکنش
    8,180
    امتیاز
    703
    محل سکونت
    سرزمیــن عجـایبO_o
    یه اشکال پر‌ رنگ که تو خیلی از‌ رمان ها میبینم اینه که. اول‌رمان سریع نقش اول‌رو توصیف میکنید.
    من به شخصه بدون آینه خودمو تو خونه مرتب میکنم بیشتر. ولی تو‌ رمانا دختره همیشه از‌خواب بیدار میشه. اعصابم نداره سر صبحی. با بی ادبی تمام به همه دنیا هم فحش میده. بعدم میره تو آینه صورت خودشو کنکاش‌میکنه و درموردش توضیح میده.
    دوستان عزیز باید بهتون بگم هیچ آدمی خودشو زشت نمیبینه. ولی واقعا بی مزه شده رمانا. همه شخصیتا چشم رنگی. بیشترم سبز و خاکستری!. والا من بابام چشماش‌سبزه. عمه م هم‌چشماش سبز‌عسلیه. ولی من چشام مشکیه.
    این اشتباه خودمم بوده ها. البته نمیتونم منکر شباهت بشم. برادر زاده م انگار سیبی که از وسط با من نصف شده‌.
    ولی این م‌وضوع زیبایی و چشم رنگی بودن اینقدر زیاد شده که. با عرض معذرت دیگه حال به هم زن شده.
    هیچ وقت رمانتون رو با تعریف از خودتون شروع نکنید( منظور شخصیت اوله رمانتونه) میتونید با درس و دانشگاهتون شروع کنید( همه‌رو هم نخبه نکنید)
    من پیشنهاد میدم از روش ساندویچی استفاده کنید.
    روش ساندویچی روشیه که خصوصیات خوب و بد رو با هم بطور‌ نا محسوس میگیه. برای مثال اگه بخواید ظاهر مادرتون‌رو توصیف‌کنید توی لباس بگید:
    سبز به مادرم میاد هرچند کمی او را چاق نشان میده ولی آنقدر زیبا میشه که تغیر سایزش به چشم نیاد.

    این یه نکته ظریفه. چاق بودن درسته خیلی بین ما مرسوم نیست ولی باعث‌زشت بودن نیست. مثل‌رمان کیارش!
    دختر داستان تپل بود ولی باز همه دوستش داشتیم.
    چند نفر از افراد زندگی‌ما اول‌زندگیشون رفتن پنت هـ*ـوس زندکی کردن؟؟؟
    اوصولا همه همکف‌ رو ترجیح میدن. البته داشتن پول‌هم مهمه.
    یه نکته دیگه اینه که سریع همه چیزو فاش نکنید. بزارید کمی مبهم باشه. سن شخصیتتون رو اول رمان نگید. من به شخصه رمانایی که اولش دختره با فحش و بی ادبی از‌خواب بیدار میشه و درمورد خودش و سنش سریع میگه رو نمیخونم.
    من اصلا تو زندگی واقعیم با کسی ابراز محبتش‌با فحشه هم‌صحبت نمیشم.
    مهربون بودن. سرکش نبودن یه شخصیت محکم و مودب میتونه خیلی محبوب باشه. کسی که متانتش‌توی داستانتون باعث میشه مغرور ترین آدم ها هم بهش احترام بزارن.
    تا کی‌میخواید شخصیت دختر رو خورد کنید تو داستان؟
    بزارید فرد مغرورتون عاجز باشه مقابلش. دخترتون‌سرکشیش را داشته باشه ولی توی لفافه! این خیلی مهمه!
    ‌یه چیز‌مهم دیگه. همین الان میخواستم یه رمان بخونم. ولی از همون اول که دیدم نوشته ماشینش فلان بودو و رفتیم پنت هـ*ـوس‌ از برنامه خارج شدم. خیلی بچگانه س.!؟؟ تو ایران چند تا شرکت هست؟؟؟؟ همه صاحب شرکت ماشاالله.
    بفرمایید فقدان نبود کار مال ماست فقط!
    چه اشکال داره پسره کارش آزاد باشه؟ یا حداقل‌یه حساب دار ساده؟ چی میشه برن تو‌خونه یه خوابه کوچیک؟
    زیاد داستان رو پولکی نکنید. چون سخت میشه باورش.
    ناخواسته پول میشه راس داستان.
    خوب این نکته هایی بود که گفتم و واقعا از نظر من مهمه:
    ۱. سعی کنید اول‌رمان با تعریف درمورد شکل و شمایل شخصیت اول شروع نکنید.
    ۲. دختر و پسر نباید بی ادب باشن. متانت باعث‌میشه همیشه دختر داستانتون محبوب باشه.
    ۳. درمورد ماشین و شرکت و این چیزا خیلی توضیح ندید. (بگید ماشینش فلانه اسمشو‌بلد نیستم.)
    ۴. برای شخصیتاتون احترام بخیرد. ( مثل بانوی قصه)
    ۵. دخترا هرچی‌با ادب تر‌باشن دوست داشتنی ترن( مثل شخصیت آسمان تو رمان با من حرف‌بزن!
    ۶. پول‌ و پنت و محل‌زندگی خیلی مهم‌نیس. درجا نرید زعفرانیه(بقیه تهران خالی از سکنه نیست همچنین بقیه شهر‌ها)
     

    نارینه

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/10/29
    ارسالی ها
    3,432
    امتیاز واکنش
    39,880
    امتیاز
    975
    محل سکونت
    کوهستان سرد
    یکی دیگه غلط املاییه..فت و فراوان..
    قر قر به جای غرغر...دوساعت هی بگردی دنبال معنی کلمات جدید..هی میگی منظور نویسنده چی بوده...
    یکی دیگم دختره بیست سالشه دان سیاه داره تو کاراته..تافلشو گرفته...به چهار زبان دنیا مسلطه..کنکور پزشکی قبول شده..خودشم همش تو مهمانیه...مگه میشه..O-o
    مگه داریم O-o
     

    نارینه

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/10/29
    ارسالی ها
    3,432
    امتیاز واکنش
    39,880
    امتیاز
    975
    محل سکونت
    کوهستان سرد
    اینکه ما بیایم فقط بالاشهریها رو توصیف کنیم اشتباهه..رمانهای ما یه جوری الگو شدن..طیف وسیع نوجوانان اکثرا دختر از قشر نوجوان این رمانها رو میخونن..این رمانها تاثیر فوق العاده ای روی نوجوانها داره...ناخوداگاه الگو سازی میشه و مقایسه می کنند.
    اینکه فکر می کنند زندگی آیده آل یعنی زندگی لوکس و تجملات...
    درحالی که بیشتر مردم از قشر متوسط هستند.ثروتمندها اقلیت کمی دارند.
    چرا از زندگی اکثر متوسط نمی نویسید؟ از دغدغه ها...شادی ها..آرزوهاشون...خیلی از ماها زندگی متوسط و خیلی شادی داریم..
    فرهنگ خودمون خیلی غنی هست.روستاها. آداب و رسوم شهرمون...کلی کلی ایده هست برای نوشتن..
    چارلز دیکنز اول از محیط زندگی خودش نوشت..
    موفقترین نویسنده ها از شهر خودشون شروع می کنند.
     

    big cat

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/06
    ارسالی ها
    165
    امتیاز واکنش
    2,019
    امتیاز
    506
    محل سکونت
    کهکشان
    من وقتی به بعضی جمله ها تو رمانا می رسم کلا از خوندن رمان تو این سبک زده میشمو یه ساعت حرص میخورم.:aiwan_lighgt_blum::aiwan_lighgt_blum::aiwan_lighgt_blum:
    برای مثال:
    1.دختر تو رمان اگه تا اخر مجموعه ای از فحش هارو رو ملت خالی نکنه کلا تبدیل به شخصیت خوب رمان نمیشه.
    2.با پسره میره مغازه برای خرید در ابتدا پسر فروشنده هیز بازی در میاره حالا اگه پسر نبود دختر فروشنده کیلو کیلو عشـ*ـوه میاد برای پسر داستان
    در مرحله بعد یه پیرهن که یکم یقش بازه ولی با باز گذاشتن موهاش قضیه حل میشه چشم دختررو می گیره و البته در مرحله ی بعدتر غیرت پسر این اجازه رو به دختر که پولش از پارو بالا میره نمیده که پول لباسرو حساب کنه. میدونم که میدونین این لباسایی که تعریف میکنن تو رمان با توجه به مکان هایی که برای خرید به اونجا میرن قیمت بالایی دارن باباجان همه ی پسرای جوون که رو گنج نشستن.
    آخه چی میشه توی یه رمان هر دو نفر از صفر شروع کنن و با هم به یه جاهایی برسن لازمم نیست حتما شرکت بزنن.
    3."چشمانم را بستم و آماده فرود امدن برروی زمین سفت بودم که ناگهان دست هایی قدرتمند به دور کمر ظریفم پیچید." نه بابا
    4.طرف اون ته مهای چشماش یه چیزی هست که همه رو به سمت خودش جذب می کنه.
    5.یا پسره دختررو رو دستاش بلند میکنه میگه مثل پره.
    6.وقتی در خیابان قدم می زدیم نگاه حسرت آمیز دختر هارا روی.....ونگاه حسرت آمیز پسرهارا روی خودم حس می کردم.با اینا کارشون زیادی درسته:aiwan_light_bffffffffum::aiwan_light_bffffffffum:
    دیگه چیزی یادم نمیاد شرمنده :aiwan_lightff_blum::aiwan_lightff_blum::aiwan_lightff_blum::aiwan_light_biggrin::aiwan_light_biggrin::aiwan_light_biggrin:
     
    بالا