به نام خالق احساس....
نام مجموعه: باران خورده.
نام نویسنده: مهدیه سجده کاربر انحمن نگاه دانلود .
ژانر: عاشقانه
مجموعهای از شعرهای دلی و با قاعده احساس....
خلاصه: باران که بارید عطر شعر همه جا را پر کرد. باران که بارید دلی رفت پی عاشقی... اصلا باران که بارید یک چتر پناه دو نفر شد....
_حوصلهی آدمها را ندارم!
حوصلهی انکرالاصواتی که از موبایلهایشان پخش میکنند، حوصلهی شصت ثانیههای آبکی اینستاگرامی که قهقههشان را به آسمان میبرد. حوصلهی سیگارهایی که چسدود میکنند. حوصله ندارم بنشینم ور یکی و طرف هی زور بزند سر صحبت را باز کند و ماجرای بامزه و جالبی تعریف کند، از اول تا...
عباس معروفی نویسنده شناخته شده و پرکاری است که در عرصههای مختلفی مانند روزنامه نگاری، نمایشنامه نویسی و شعر فعالیت دارد. او متولد سال 27 اردیبهشت سال 1336 در تهران است و دیپلم ریاضی و فیزیک دارد اما تحصیلات خود را در رشته ادبیات دراماتیک در دانشکده هنرهای زیبا به اتمام رسانده است. قبل از آنکه...
دل نوشته: سردرگمی
نویسنده: فاطمه مقاره(فاطمه زهرا کریمی)
ژانر: غمگین، عاشقانه
مقدمه:
چشم هایم روزی بر دنیا باز شد
که فهمیدم دیگر نیست
نیست حتی جای خالی اش در قلبم
نبودنش در دنیایم حک شد
ولی من ماندم و خیالش
به نام خدام
نام دلنوشته: آمفتامین
ژانر: عاشقانه، اجتماعی، تراژدی
نویسنده:ailar-A2کاربر انجمن نگاه دانلود
اگه دیدی کسی غیر طبیعی غذا میخوره و مکث میکنه بدون ناراحته!
اگه دیدی کسی اصلا اشک به چشمش نمی یاره بدون خیلی تو داره:(
اگه دیدی کسی زیاد میخنده بدون خیلی زخم خورد...
اگه دیدی کسی به همه چیز...
یاخیرالحافظین
نام مجموعه دلنوشته: حالم کمی درد می کند
نام نویسنده: میم پناه کاربر انجمن نگاه دانلود
ژانر: عاشقانه، اجتماعی
مقدمه:
"حال من خوب است."
وَ بیشتر اشک میریزم
حالِ من مدتهاست که اینگونه خوب است.
نام اثر: تظاهر
نویسنده: فاطمه احمدهیویدی
مقدمه:
به راستی که چرا همه چیز به ظاهر تو بستگی دارد؟
اگر ظاهر درستی نداشته باشی نمیتوانی سر کار بروی!
نمیتوانی تشکیل خانواده بدهی!
نمیتوانی اصلا زندگی کنی. مردم فقط آنچه میبینند را قبول دارند و آنچه میبینند جز ظاهر تو، چیست؟!
عاشقِ کبوتر بود !
می گفت ...
پرندهای "وفادار"تر از آن نیست ...
رهایش که می کنی هرجا برود...
خیالت راحت است که برمیگردد ...
فقط دو روز حواسش پرت شد...
فقط دو روز فراموششان کرد...
همهشان رفتند ...
همهشان گم شدند !
او دانه میریخت اما دیر بود ...
هیچ کدامشان برنگشتند !
مشکل اینجاست...
ما یادمان...
به نام خالق حس قشنگ میان انسان ها
تقدیم به تویی که با آمدنت زندگیم را دگرگون کردی..
نمیدانمامروزحوالی کدامین روز است...کدامین تاریخ!کدامین صبح هنگام کهاینگونهبی قرار آن دو گوی زیبا شده ام...
جانان من!
زمان کم است برای توصیف حالی که آدمی کنارتو دارد...
توپایان همه ی احساسات خوبی!
فرجام همه ی...
سلام دوستان
حالتون چطوره؟
حالتون چه خوب چه بد .. چه خوشحال... چه غمگین .. بنویسید ...
جمله .. شعر .. یه متن .. چیزی که میدونید الان با نوشتنش یه درصد آروم میشین
حالتونو شرح بدین !!
استاتوس
انرژی مثبت ، قلب ، دل ، احساس ، احساسات
حالنامه
دلنوشته
شرح حال ، شاد ، خوشحال ، خوش حال ، غم ، غمگین
شرح_حال
شعر
شعر ، اشعار ، جمله ، جملات ، دل گویه ، دل نوشته
متن
متن ، مطلب ، مطالب ، حس و حال ، حس ، حال
به نام تک نوازنده گیتار عشق
سلام :)
این تاپیک برای اشتراک گذاشتن دست نوشته های من باشماست...
خوشحال میشم اگه خوشتون اومد لایک کنید :)
و اینکه خواهشا پستی ارسال نکنید :)
با تچکر فراوان :aiwan_lggight_blum:
عشقتون: رویا خوشگله :| :campe45on2:
ای فلک گر من نمیزادی اجاقت کور بود؟...من که خود راضی به این خلقت نبودم زور بود؟...من که باشم یا نباشم کار دنیا لنگ نیست...من بمانم یا بمیرم هیچکس دلتنگ نیست
قلب شکسته ی من دیگر نمیکند گوش...من باختم تو بردی یادم تورا فراموش
عشق آنست که یوسف بخورد شلاقی...درد تا مغز و سر و جان زلیخا برود
*چای با طعم خدا*
این سماور جوش است
پس چرا می گفتی
دیگر آن خاموش است؟!
باز لبخند بزن
قوری قلبت را
زودتر بند بزن
توی آن
مهربانی دم کن
بعد بگذار که آرام آرام
چای تو دم بکشد
شعله اش را کم کن
دستهایت: سینی نقره نور
اشکهایم: استکانهای بلور
کاش، استکانهای مرا
توی سینی خودت می چیدی
کاشکی اشک مرا می...
سلام به همه ی دوستان.
+هر متنی که این جا می نویسم، درد نوشته است، دل نوشته است، خون نوشته است. درد یه آدمه، حرف یه آدمه، زخم یه آدمه...
ممکنه یه جمله از خودم باشه، ممکنه یه تیکه از یه آهنگ یا...
ممکنه شاد باشه، ممکنه غمگین باشه یا...
یه روز سیاهه... یه روز سفید...
✖تاپیک شخصی و قفل هست✖
نه لایک...
ای نام تو بهترین سر اغاز
.بی نام تو نام کی کنم باز
.سلام عزیزان
.امید وارم حالتون خوب باشه,من اومدم اینجا تا دلنوشته براتون بزارم خوشحال میشم اگر خوشتون بیاد و برای همراهی کردن من دکمه تشکررو بزنین. لطفا کسی اینجا پست نزاره.
<<آخرِ قصه>>
اولِ قصه این را بدان؛
که تا آخرِ قصه سَخت بمان...
راهِ برگشت بُن بَست است؛
در متروکه یِ ذهنم مَصلوب بمان...
این حوالی به رَدِ پایَت آغشته است؛
من نزدیکتر و سایه ی تو می شود پِنهان
چِنان با وَهمِ نَبودنَت درونم غوغاست؛
در بَطنِ این قصه یِ تَلخ، مَحبوس بمان...
ferdows.sh#