˜”*°•.˜”*°• یــک فنــجان رمــان در نــگاه دانــلود •°*”˜.•°*”˜

  • شروع کننده موضوع *نغمه*
  • بازدیدها 3,703
  • پاسخ ها 41
  • تاریخ شروع

H@niyeh

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
1970/01/01
ارسالی ها
628
امتیاز واکنش
2,670
امتیاز
514
محل سکونت
...
من خودم ب شخصه بعد از خوندن رمان گندم از اقای مودب پور دیگه ددنبالارهای دیگشون نرفتم چون حس میکنم رمانهاشون زیادی ساده خصوصا در رمان گندم ک همچی ظاهرا هیجانی بود اما درباطن و همچنین در انتهای کار هیچ هیجانی وجود نداشت...درکل امیدوارم موفق باشنو این رو هم بگم ک ایننظر شخصیه من بود....
 
  • پیشنهادات
  • *نغمه*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    5,064
    امتیاز واکنش
    3,627
    امتیاز
    0
    محل سکونت
    همین نزدیکی
    چهارمین فنجان

    اسم رمان :غزال
    نویسنده :طبیه امیر جهادی
    ژانر :عاشقانه /اجتماعی

    این رمان رو من خوندم خیلی وقت پیش ها ..بسیار عالیه این رمان ..درباره پسری به اسم سپهر که گذشته خیلی خرابی داره وبعد با غزال اشنا میشه و...


     

    H@niyeh

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    628
    امتیاز واکنش
    2,670
    امتیاز
    514
    محل سکونت
    ...
    پنجمین فنجان

    ۳جلد رمان هیچکسان+پسران بد
    نویس:-) نده:sober
    خودم ب شخصه عاشق این رمان شدم معرکه بود...
    ی رمان با ژانر ترسناک....
    ولی گاهی یکمی گنگ میشد برای اپم مثلا قسمتی ک از تو حموم خون اومده بود بیرونو ی چیزی باعث عدم ورود بهراد ب حموم میشد...
    یا اون جنی ک بهراد دم صبح بالای دیوار دیده بود...یا کلماتی ک برای جلد رمان استفاده شد مث دژاسو...
    اما در کل رمان فوق عالییییی بود
     

    *نغمه*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    5,064
    امتیاز واکنش
    3,627
    امتیاز
    0
    محل سکونت
    همین نزدیکی
    سلام هانیه جان
    خانومی دقت کن اینجا فقط واسه رمان های چاپی هستش نه مجازی !!....



    دوستای عزیزم :
    لطفا واسه نظم این تایپک واین که خودتون هم گیج نشید حتما فنجون بندی کنید دوستان ...که چندمین فنجون داره میشه ....
    پلیز >>لطفا دقت کنید ..
    تچکر :icon_43:

     

    ♥MASTANE♥

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    4,316
    امتیاز واکنش
    3,789
    امتیاز
    546
    محل سکونت
    شیراز
    پنجمین فنجان

    رمان پیش از بستن چمدان
    نویسنده مینو کریم زاده
    کار نوجوان هستش...درواقع داستان در مورددو دختر نوجوان به نام های گلی و دریا است که آغاز رمان با شرح حال زندگی گلی آغاز می شود و بقیه ی داستان نیز در این راستا ادامه می یابد،

    ژانر:اجتماعی
     

    azita

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/01/21
    ارسالی ها
    386
    امتیاز واکنش
    700
    امتیاز
    291
    محل سکونت
    گیلان
    من نخوندم
    رمان رکسانا نوشته م.مودب پور کسی خونده؟؟؟
     

    CAPRICORN

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2014/11/24
    ارسالی ها
    12,639
    امتیاز واکنش
    28,246
    امتیاز
    1,051
    محل سکونت
    بندر انزلی
    ششمین فنجان

    عنوان کتاب:به رنگ شب
    نویسنده: اعظم طیاری

    ژانر: عاشقانه، اجتماعی، همخونه ای


    be_rang_e_shab.jpg


    خلاصه:این رمان درباره پسری به نام سروش است که سالهاست عاشق دختری زیبا به نام الهه است و قصد ازدواج با او را دارد ولی پدر سروش که یک فرد بازاری و سنتی است مخالف سر سخت این ازدواج است و پدر سروش بدون اطلاع سروش از دختر یک بازاری دیگر خواستگاری می کند و بعد به سروش می گـه به طوری که باعث جنجال بین پدر و پسر می شه و زمانی که پسر قصد رفتن از خونه رو داره حال مادر سروش به دلیل ناراحت قلبی بد میشه و به بیمارستان انتقال داده میشه و سروش به خاطر مادرش که خیلی دوستش داره با خودش عهد می بنده که گوش به فرمان پدر باشد و علیرغم میلش به خواستگاری سیما میره و باهاش ازدواج می کنه ولی به خاطر اینکه با پدر لج کنه کمر به نابودی زندگی سیما که او نیز دختر زیبا و بسیار ثروتمند است می بنده غافل از اینکه..


    بخشی از این رمان :

    اتاق کاملا به هم ریخته بود و بوی تند سیگار فضای ان را پر کرده بود. انگار کسی ساعتها یا حتی روزها در انجا سیگار می کشیده است به طوری که هر تازه واردی در بدو ورود از بوی تند و زننده ان مشمئز می شد
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!


    سروش بی حوصله لباس عوض می کرد یک دست کت و شلوار و یک نگاه سطحی در اینه اما هیچ یک باب دلش نبود و ارزو می کرد هرگز به این مراسم پای نگذارد. ولی مثل اینکه چاره ای نداشت.حکم پدر بود و بس.بالاخره هم علی رغممیل باطنی اش به دلیل احترام به شخصیت خود و پدر یکی از شیک ترین کت و شلوارهایش را پوشید و بدون اینک هدر اینه نظری بیندازد روی تخت ولوشد
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!


    سیگار روشن را از گوشه زیر سیگاری برداشت و بین لبهایش قرار داد و به سقف خیره ماند . در چهره جذاب و مردانه اش غمی جانکاه لانه کرده بود .رنگ به چهره نداشت فروغ و درخشش از چشمان سبز رنگ گیرایش گریخته بود. مثل یک بیمار مالیخولیایی به فکر فرو رفته بود
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!


    بعد ازمشاجره و بحث های یک ساله بالاخره پدر موفق و او حاضر به چشم پوشی از دختری شده بود کهتمام قلبش را تسخیر کرده بود
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!


    در عالم خود بود که صدای در او را مجبور کرد با عجله سیگار را در زیر سیگاری خاموش کند. چند لحظه بعد مادرش ( شیرین ) در حالی که لبخندی بر لب و کرواتی بسیار زیبا و هماهنگ با رنگ چشمان او در دست داشت وارد اتاق شد و با تعجب پرسید: -هی پسر چه کار می کنی ؟ چه خبره!...بوی گند سیگار تموم اتاقت رو پر کرده!
     
    آخرین ویرایش توسط مدیر:

    CAPRICORN

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2014/11/24
    ارسالی ها
    12,639
    امتیاز واکنش
    28,246
    امتیاز
    1,051
    محل سکونت
    بندر انزلی
    این کتاب رو هم چند سال پیش خوندم و به نظرم یکی از بهترین و قوی ترین رمان هایی بود که خوندم...
    این داستان، داستان یه دختر عاشقه و یه پسر که سردرگمه..! پسری که بعدها به عشقش پی میبره، اما دیر...
    طبق معمول پای یه نفر سومی در میونه.
    عشق سیما به خوبی نشون داده میشه و سروش اینجا یه جورایی شخصیت دوگانه ای داره؛ یه شخصیت متناقض!
    "به رنگ شب" داستان کشمکش هاست، خواستن و نخواستن...

    من خیلی این رمان رو دوست دارم و...
    پیشنهاد میکنم بهتون.
     

    *نغمه*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    5,064
    امتیاز واکنش
    3,627
    امتیاز
    0
    محل سکونت
    همین نزدیکی
    هفتمین فنجان

    اسم رمان :بغض غزل
    نویسنده اش یادم نیست
    داستان درباره دختری به سم غزل هستش که مشکلاتی در زندگیش داره ..و
    خوندینش

    بااین که غم گین بود پایاش ولی خیلی خوشگل بود

     

    NIRVANA

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2013/12/22
    ارسالی ها
    76
    امتیاز واکنش
    92
    امتیاز
    96
    هشتمین فنجان

    سلام...
    اولین رمانی که خوندم بامدادخمار بود...ازرحیم متنفرشده بودم.:dadad4:..اما وقتی جلددوم رو خوندم شب سراب...حق دادم هم به رحیم هم به محبوبه...واقعا عشق کافی نیست برای برداشتن فاصله ی طبقاتی...
    مهم ترین پیامش به نظر من این بود که ادم عاشق کوره وفاصله هارو نمی ببینه ...خیلی زیبا بود...
    باتچکراز نویسنده های دوجلد رمان..:icon_43:
     
    بالا