در اين مطالعه كساني كه به طور تصادفي با افراد داراي آسيب پذيري شناختي هم اتاق شده بودند بيشتر احتمال داشت تا سبک شناختی هم اتاقی خود را بگيرند. درمقابل هم اتاق شدن با كساني كه سطوح پايين آسيب پذيري شناختي را داشتند موجب شد آنها آسيب پذيري كمتري در برابر افسردگي پيدا كنند.
بنابراين آسیب پذیری شناختی به ويژه در برهه هاي اصلي زندگی مي تواند مسری باشد. آسیب پذیری شناختی عاملی اصلی برای ابتلا به افسردگی شناخته می شود و از آن می توان برای پیش بینی این که افراد در آینده افسردگی را تجربه می کنند یا نه استفاده کرد.
به نظر می رسد تفاوت های افراد درهنگام مقابله با آسیب پذیری شناختی در اوایل نوجوانی استحکام پیدا می کند و در طول بزرگسالی پایدار باقی می ماند، اما بازهم ممکن است تحت شرایط خاصي نرم و قابل انعطاف شود.
در تحقیق بر روی هم اتاقی های دانشگاهی محققان اين فرضيه را مطرح کردند که آسیب پذیری شناختی ممکن است در طول دوره های انتقال هاي زندگی اصلي "مسری" باشد و سپس فرضیه خود را با استفاده از اطلاعات دریافتی از 103 جفت هم اتاقی كه به صورت تصادفی انتخاب شده بودند آزمايش كردند.
هم اتاقی ها یک ماه پس از ورود به دانشگاه پرسشنامه آنلایني را پر كردند که آسیب پذیری شناختی و نشانه های افسردگی آنها را بررسی می کرد. آنها ابتدا سه ماه و سپس شش ماه بعد هم پرسشنامه های مشابهی را پرکردند تا دانشمندان وقایع استرس زای زندگی آنها در دو نقطه زمانی اندازه گیری كنند.
یکی دیگر از نتایج این تحقیق آن بود که نشان داد تغییرات در آسیب پذیری شناختی افراد بر خطر بروز علایم افسردگی در آنها در آینده اثر مي گذارد.
بر اساس این یافته ها مي توان تأثیر مسری بودن افسردگی را مهار كرد. همچنین مي توان از محیط اجتماعی فرد به عنوان بخشی از روند مداخله شناختی برای درمان افسردگی استفاده کرد.