- عضویت
- 2015/11/08
- ارسالی ها
- 22,523
- امتیاز واکنش
- 65,135
- امتیاز
- 1,290
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]یک فلشبک کوتاه به سال ۲۰۰۸ بزنید؛ کریستوفر نولان میخواهد دومین نسخه از سه گانۀ بتمنی خودش را به انتشار برساند و همگان منتظر تماشای هنرنمایی های هنرپیشۀ تازه فوت شده یعنی آقای هث لجر بودند. هث لجری که اسکار را برنده شد اما تندیسش را به دست نگرفت! این هنرپیشۀ قدرتمند توانست طوری شخصیت جوکر را در فیلم The Dark Knight شکل بدهد که گویا این کاراکتر تازه خلق شده و الان وقت آن است که روی زبان ها بیفتد. جوکر در این فیلم به طرز دیوانهواری عالی بود.گریمش دستخورده و کثیف بود. لباس هایش به هم ریخته و ارزان قیمت، اما سفارشی بود! موهایش شیک و مجلسی نبود و هیچ دختری از آن خوشش نمیآمد. با وجود این توصیفات، همیشه ابهتش را داشت و مخاطبان را در مرز جنون و دیوانگی راضی نگه میداشت.[/BCOLOR]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]پس از این فیلم دیگر شاهد جوکر در دنیای سینما نبودیم تا اینکه فیلم Suicide Squad یا همان جوخه انتحار معرفی شد و همگان فهمیدند که یک بار دیگر قرار است با جوکر برروی پردۀ نقرهای سینما ملاقات کنند. اما اینبار که هث لجر نبود! سازندگان فیلم تصمیم گرفته بودند که یک خوانندۀ موسیقی راک را در قالب یک جوکر جدید در این فیلم به نمایش بگذارند. جوکری که روی صورتش جای زخم نیست و دندان های طلایی و گران قیمت دارد و لباس های مجلل و آنچانی میپوشد و در کل میتوان گفت لاکچریطوری زندگی میکند. سردستۀ گروهک آشوبگر خودش است و قدرت زیادی هم دارد. دیالوگ های عجیب و غریب و غیرقابل پیش بینی را هم به زبان میآورد و با دشمنانش رفتار های غیرمنتظرهای انجام میدهد. در نمایش هایش هم عالی به نظر میرسید و دل مخاطبانِ دوستدار دیوانگیاش را هم به دست آورده بود و شبکه های اجتماعی هم پر شده بود از صفحه های مختلفی که طرفدارانش تشکیل داده بودند و هرروز عکس های جدیدش را به اشتراک میگذاشتند و با تمام وجود منتظر بودند که تابستان سال ۲۰۱۶ میلادی فرا برسد تا فیلم را که نه، جوکر را تماشا کنند! اما به نظرم در ۵درصد از تایم کلی فیلم هم جوکر حضور نداشت و همهاش یک تلۀ تبلیغاتی بود که مخاطبان جوکر را تا پای فیلم به شوق تماشای جوکر ببرد و در پایان یکی دو باری جوکر را به آن نشان دهند و سپس فیلم را با داستانی که هیچ ربطی (با دقت بخوانید، هیچ ربطی) به جوکر ندارد به پایان برسانند و از همه مهمتر اینکه پول خوبی هم به جیب بزنند.[/BCOLOR]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
[/BCOLOR]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]اما اینها را نگفتم که گفته باشم این فیلم ارزش دیدن را ندارد. بلکه آنطور که برروی شخصیت جوکر مانور داده بودند، طرفداران را راضی نکردند. اما فیلم همچنان یک نقطۀ عطف دیگر دارد که دوستداران وحشتِ دلقکیِ جوکر را راضی نگه میدارد و آن هم شخصیتی دیگر و نسبتا مشابه به نام هارلی کویین است. کاش سازندگان فیلم به جای اینهمه تمرکز برروی شخصیت جوکری که در فیلم حضور چندانی ندارد و صرفا اسم در کرده، تمرکز خود را به این شخصیت معطوف میکردند. همه چیز در این شخصیت طرفداران جوکر را راضی نگه میدارد. دیالوگ هایش شاید بیربط به برخی موضوعات باشند و جنبۀ فان و تمسخرآمیز داشته باشند اما همیشه تفکری عمیق و فلسفهای عجیب پشت ابراز نظر هایش وجود دارد. مثلا وقتی دشمنش به او میگوید از جایی که پنهان گرفته خارج شود، خارج میشود چون دختر حرف گوش کنی است! با همه دوستانه رفتار میکند و حتی برای دشمنانش دل میسوزاند اما یک ماشین کشتار بسیار خشن هم هست. به طور کلی هارلی کویین را میتوان همان جوکری در نظر گرفت که دیوانه بازی هایش با عواطف دخترانه درهم آمیخته شدهاند و نتیجۀ بسیار جالب و دوست داشتنیای را شاهد هستیم.[/BCOLOR]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]از دلخوری هایمان از شیوۀ حضور جوکر در فیلم که بگذریم، میرسیم به دیگر بخش های فیلم. فیلمی با داستانی کلیشهای که به طرز اونجرز واری میخواهد یک مبارزۀ بزرگ را به تصویر بکشد. از آن مبارزه هایی که در ابتدایش یک فراخوان برای چند ابرقدرت فرستاده میشود تا با پشتیبانی از دولت به مبارزه با یک ابرقدرت بزرگتر که در این فیلم دو خدای باستانی هستند (ما خلافکار های قهار خیابانی میخواستیم!) بپردازند و در پایان نیز آن را شکست دهند و به خوبی و خوشی به فیلم پایان بدهند. منتها تفاوت میان جوخه انتحار و انتقام جویان این است که در انتقام جویان قهرمانان محبوب مردمی دور هم جمع شده بودند، اما در جوخه انتحاری خلافکار های قدرتمندی که تا روز قبلش کابوس دولت و حکومت بودهاند و در زندان به بند کشیده شده بودهاند و حالا در رکاب سربازان دولت به مبارزه با آدم بدها میپردازند. خیلی از فیلم ها هستند که با همین سناریوی تکراری تولید میشوند و در یادها هم باقی میمانند اما جوخه انتحاری چیز متفاوتی در چنته نداشت. حتی از پس نمایش شخصیت محبوبش هم نتوانست بر بیاید.[/BCOLOR]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
[/BCOLOR]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]موسیقی هایی که برای فیلم انتخاب شدهاند برخا شاید به گوشتان آشنا باشند اما شاید بهترین انتخاب برای این فیلم باشند. حال و هوای گشت زنی های جوکر در خیابان های گاتهام و ماشین های لوکس و لباس های گران قیمتش بیش از هرچیزی نیاز به یک موزیک خیابانی دارد که فیلم توانسته آن را در جای مناسبی پلی کند. چند بار دیگر هم در صحنه های مخلف شاهد پخش موسیقی هستیم که باز هم تم خوبی به فیلم بخشیدهاند و لـ*ـذت تماشای آن صحنه های بدون دیالوگ را دوچندان کردهاند. بقیه موسیقی متن های فیلم هم که طبق فرمول همیشگی باقی فیلم ها پیش رفتهاند و حرف جدیدی برای گفتن ندارند.[/BCOLOR]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]از جوکر و هارلی کویین گفتیم و میرسیم به مهمانی که در فیلم های دیگر همیشه شخصیت اصلی بوده است و طرفداران زیادی هم دارد و حتی در نمایش های قبل از اکران فیلم هم به نظر میرسید قرار است در فیلم زیاد با او ملاقات کنیم. این شخصیت که همان بتمن باشد، در فیلم حتی کمتر از جوکر حضور دارد و به طور کلی در ۳ یا ۴ سکانس کوتاه میآید و میرود و کار خاصی هم نمیکند به جز اینکه در ابتدای فیلم خلافکار های اصلی را به پلیس تحویل میدهد و میرود و تا انتهای فیلم دیگر پیدایش نمیشود. حتی بازیگری که برای آن در نظر گرفته شده است نیز برای طرفداران دنیای سینمای این شخصیت بسیار غریب است. بن افلک مطمئنا بتمنی نبود که طرفداران بتمن کریستوفر نولان بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند. اما فیلم بازهم بازیگری بسیار خوب به نام ویل اسمیت دارد که در نقش ددشات حاضر شده است و با هنرنمایی هایش در قالب یک تیرانداز بسیار حرفهای به محبوبیت خوبی دست پیدا کرده است. ددشات با اینکه همیشه خشن است و فردی است که هیچوقت تیر هایش خطا نمیرود، همیشه یک راه برای رام شدن دارد و آن هم دختر کم سن و سالش است. بتمن هم از راه همین دختر وارد عمل میشود و ددشات را دستگیر میکند. اگر جرد لتو و مارگو رابی را در نقش های جوکر و هارلی کویین، بهترین ستاره های فیلم و بهترین هنرنمایی ها در نظر بگیریم، در ردۀ سوم باید ویل اسمیت قرار بگیرد. زیرا کاملا آن خشونت و قدرت آسیب پذیر و قابل اعتمادی را که سازندگان فیلم به دنبالش بودهاند را از آن خارج کردهاند و خیلی هم خوب به نظر میرسد. یوئل کینامن نیز به بهترین شکل ممکن یک پلیس خدمتگذار و شجاع و از همه مهم تر متفاوت را شخصیت پردازی کرده است که در کنار گروه خلافکارش استایلی متفاوت به دیگر پلیس ها در دیگر فیلم ها به خود گرفته و برای دوست داران خلاف که این فیلم را مشاهده میکنند، ملموستر و قابل تحملتر به نظر میرسد. جی هرناندس نیز با ظاهر پر از خالکوبیاش و شخصیت ساکت و مرموزش، یک کاراکتر دوست داشتنی را خلق کرده اما کاش آن تغییر ناگهانی پایان فیلم را از وی شاهد نبودیم و همیشه شخصیتی کچل با تتو های بی حد و حصر از کاراکتر دیابلو را در ذهن خود ترسیم میکردیم و هیچوقت آن را تبدیل به یک غول جهنمی ۳ متری نمیکردیم.[/BCOLOR]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
[/BCOLOR]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]در کل جوخه انتحار پر بود از ایده ها و سوژه هایی که میتوانستند در صورت عدم حضور یک ابرقدرت باستانی که میخواهد دنیا را نابود کند، خود را نشان بدهند و فیلم جذاب تری را خلق کنند.[/BCOLOR]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]بهرحال جوخه انتحار با هر کم و کاستی که داشت به انتشار رسید و باز هم ارزش تماشا کردن را دارد. البته باید در نظر گرفت که همچین فیلم ضعیفی که قرار بود پس از انتشار فیلم ضعیف دیگری به نام بتمن در برابر سوپرمن: طلوع عدالت به انتشار برسد و امید ها را به دنیای سینمایی دی سی بازگرداند، به هیچ وجه قابل قبول نیست و طرفداران فیلم های ابرقهرمانی انتظار های خیلی بیشتری داشتند و حداقل طبق ادعاهای سازندگان فیلم باید بهتر از مارول که رقیب آنها به حساب میآید، عمل میکردند. اگر هم میخواهید با این تفاسیر باز هم به تماشای فیلم بنشینید، به هیچ وجه به شوق دیدار جوکر آن را تهیه نکنید. چون یکباره به انتهای فیلم میرسید و میبینید که هنوز معشوق خود را ملاقات نکردهاید. به نظر میرسد بیشتر سکانس هایی که جوکر در آنها حضور دارد صرفا برای ضبط تریلر خلق شدهاند. پس پیشنهاد میشود طرفداران جوکر برای جلوگیری از اتلاف وقت به تماشای تریلرها بسنده کنند![/BCOLOR]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)][BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]پس از این فیلم دیگر شاهد جوکر در دنیای سینما نبودیم تا اینکه فیلم Suicide Squad یا همان جوخه انتحار معرفی شد و همگان فهمیدند که یک بار دیگر قرار است با جوکر برروی پردۀ نقرهای سینما ملاقات کنند. اما اینبار که هث لجر نبود! سازندگان فیلم تصمیم گرفته بودند که یک خوانندۀ موسیقی راک را در قالب یک جوکر جدید در این فیلم به نمایش بگذارند. جوکری که روی صورتش جای زخم نیست و دندان های طلایی و گران قیمت دارد و لباس های مجلل و آنچانی میپوشد و در کل میتوان گفت لاکچریطوری زندگی میکند. سردستۀ گروهک آشوبگر خودش است و قدرت زیادی هم دارد. دیالوگ های عجیب و غریب و غیرقابل پیش بینی را هم به زبان میآورد و با دشمنانش رفتار های غیرمنتظرهای انجام میدهد. در نمایش هایش هم عالی به نظر میرسید و دل مخاطبانِ دوستدار دیوانگیاش را هم به دست آورده بود و شبکه های اجتماعی هم پر شده بود از صفحه های مختلفی که طرفدارانش تشکیل داده بودند و هرروز عکس های جدیدش را به اشتراک میگذاشتند و با تمام وجود منتظر بودند که تابستان سال ۲۰۱۶ میلادی فرا برسد تا فیلم را که نه، جوکر را تماشا کنند! اما به نظرم در ۵درصد از تایم کلی فیلم هم جوکر حضور نداشت و همهاش یک تلۀ تبلیغاتی بود که مخاطبان جوکر را تا پای فیلم به شوق تماشای جوکر ببرد و در پایان یکی دو باری جوکر را به آن نشان دهند و سپس فیلم را با داستانی که هیچ ربطی (با دقت بخوانید، هیچ ربطی) به جوکر ندارد به پایان برسانند و از همه مهمتر اینکه پول خوبی هم به جیب بزنند.[/BCOLOR]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]اما اینها را نگفتم که گفته باشم این فیلم ارزش دیدن را ندارد. بلکه آنطور که برروی شخصیت جوکر مانور داده بودند، طرفداران را راضی نکردند. اما فیلم همچنان یک نقطۀ عطف دیگر دارد که دوستداران وحشتِ دلقکیِ جوکر را راضی نگه میدارد و آن هم شخصیتی دیگر و نسبتا مشابه به نام هارلی کویین است. کاش سازندگان فیلم به جای اینهمه تمرکز برروی شخصیت جوکری که در فیلم حضور چندانی ندارد و صرفا اسم در کرده، تمرکز خود را به این شخصیت معطوف میکردند. همه چیز در این شخصیت طرفداران جوکر را راضی نگه میدارد. دیالوگ هایش شاید بیربط به برخی موضوعات باشند و جنبۀ فان و تمسخرآمیز داشته باشند اما همیشه تفکری عمیق و فلسفهای عجیب پشت ابراز نظر هایش وجود دارد. مثلا وقتی دشمنش به او میگوید از جایی که پنهان گرفته خارج شود، خارج میشود چون دختر حرف گوش کنی است! با همه دوستانه رفتار میکند و حتی برای دشمنانش دل میسوزاند اما یک ماشین کشتار بسیار خشن هم هست. به طور کلی هارلی کویین را میتوان همان جوکری در نظر گرفت که دیوانه بازی هایش با عواطف دخترانه درهم آمیخته شدهاند و نتیجۀ بسیار جالب و دوست داشتنیای را شاهد هستیم.[/BCOLOR]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]از دلخوری هایمان از شیوۀ حضور جوکر در فیلم که بگذریم، میرسیم به دیگر بخش های فیلم. فیلمی با داستانی کلیشهای که به طرز اونجرز واری میخواهد یک مبارزۀ بزرگ را به تصویر بکشد. از آن مبارزه هایی که در ابتدایش یک فراخوان برای چند ابرقدرت فرستاده میشود تا با پشتیبانی از دولت به مبارزه با یک ابرقدرت بزرگتر که در این فیلم دو خدای باستانی هستند (ما خلافکار های قهار خیابانی میخواستیم!) بپردازند و در پایان نیز آن را شکست دهند و به خوبی و خوشی به فیلم پایان بدهند. منتها تفاوت میان جوخه انتحار و انتقام جویان این است که در انتقام جویان قهرمانان محبوب مردمی دور هم جمع شده بودند، اما در جوخه انتحاری خلافکار های قدرتمندی که تا روز قبلش کابوس دولت و حکومت بودهاند و در زندان به بند کشیده شده بودهاند و حالا در رکاب سربازان دولت به مبارزه با آدم بدها میپردازند. خیلی از فیلم ها هستند که با همین سناریوی تکراری تولید میشوند و در یادها هم باقی میمانند اما جوخه انتحاری چیز متفاوتی در چنته نداشت. حتی از پس نمایش شخصیت محبوبش هم نتوانست بر بیاید.[/BCOLOR]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]موسیقی هایی که برای فیلم انتخاب شدهاند برخا شاید به گوشتان آشنا باشند اما شاید بهترین انتخاب برای این فیلم باشند. حال و هوای گشت زنی های جوکر در خیابان های گاتهام و ماشین های لوکس و لباس های گران قیمتش بیش از هرچیزی نیاز به یک موزیک خیابانی دارد که فیلم توانسته آن را در جای مناسبی پلی کند. چند بار دیگر هم در صحنه های مخلف شاهد پخش موسیقی هستیم که باز هم تم خوبی به فیلم بخشیدهاند و لـ*ـذت تماشای آن صحنه های بدون دیالوگ را دوچندان کردهاند. بقیه موسیقی متن های فیلم هم که طبق فرمول همیشگی باقی فیلم ها پیش رفتهاند و حرف جدیدی برای گفتن ندارند.[/BCOLOR]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]از جوکر و هارلی کویین گفتیم و میرسیم به مهمانی که در فیلم های دیگر همیشه شخصیت اصلی بوده است و طرفداران زیادی هم دارد و حتی در نمایش های قبل از اکران فیلم هم به نظر میرسید قرار است در فیلم زیاد با او ملاقات کنیم. این شخصیت که همان بتمن باشد، در فیلم حتی کمتر از جوکر حضور دارد و به طور کلی در ۳ یا ۴ سکانس کوتاه میآید و میرود و کار خاصی هم نمیکند به جز اینکه در ابتدای فیلم خلافکار های اصلی را به پلیس تحویل میدهد و میرود و تا انتهای فیلم دیگر پیدایش نمیشود. حتی بازیگری که برای آن در نظر گرفته شده است نیز برای طرفداران دنیای سینمای این شخصیت بسیار غریب است. بن افلک مطمئنا بتمنی نبود که طرفداران بتمن کریستوفر نولان بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند. اما فیلم بازهم بازیگری بسیار خوب به نام ویل اسمیت دارد که در نقش ددشات حاضر شده است و با هنرنمایی هایش در قالب یک تیرانداز بسیار حرفهای به محبوبیت خوبی دست پیدا کرده است. ددشات با اینکه همیشه خشن است و فردی است که هیچوقت تیر هایش خطا نمیرود، همیشه یک راه برای رام شدن دارد و آن هم دختر کم سن و سالش است. بتمن هم از راه همین دختر وارد عمل میشود و ددشات را دستگیر میکند. اگر جرد لتو و مارگو رابی را در نقش های جوکر و هارلی کویین، بهترین ستاره های فیلم و بهترین هنرنمایی ها در نظر بگیریم، در ردۀ سوم باید ویل اسمیت قرار بگیرد. زیرا کاملا آن خشونت و قدرت آسیب پذیر و قابل اعتمادی را که سازندگان فیلم به دنبالش بودهاند را از آن خارج کردهاند و خیلی هم خوب به نظر میرسد. یوئل کینامن نیز به بهترین شکل ممکن یک پلیس خدمتگذار و شجاع و از همه مهم تر متفاوت را شخصیت پردازی کرده است که در کنار گروه خلافکارش استایلی متفاوت به دیگر پلیس ها در دیگر فیلم ها به خود گرفته و برای دوست داران خلاف که این فیلم را مشاهده میکنند، ملموستر و قابل تحملتر به نظر میرسد. جی هرناندس نیز با ظاهر پر از خالکوبیاش و شخصیت ساکت و مرموزش، یک کاراکتر دوست داشتنی را خلق کرده اما کاش آن تغییر ناگهانی پایان فیلم را از وی شاهد نبودیم و همیشه شخصیتی کچل با تتو های بی حد و حصر از کاراکتر دیابلو را در ذهن خود ترسیم میکردیم و هیچوقت آن را تبدیل به یک غول جهنمی ۳ متری نمیکردیم.[/BCOLOR]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]در کل جوخه انتحار پر بود از ایده ها و سوژه هایی که میتوانستند در صورت عدم حضور یک ابرقدرت باستانی که میخواهد دنیا را نابود کند، خود را نشان بدهند و فیلم جذاب تری را خلق کنند.[/BCOLOR]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]بهرحال جوخه انتحار با هر کم و کاستی که داشت به انتشار رسید و باز هم ارزش تماشا کردن را دارد. البته باید در نظر گرفت که همچین فیلم ضعیفی که قرار بود پس از انتشار فیلم ضعیف دیگری به نام بتمن در برابر سوپرمن: طلوع عدالت به انتشار برسد و امید ها را به دنیای سینمایی دی سی بازگرداند، به هیچ وجه قابل قبول نیست و طرفداران فیلم های ابرقهرمانی انتظار های خیلی بیشتری داشتند و حداقل طبق ادعاهای سازندگان فیلم باید بهتر از مارول که رقیب آنها به حساب میآید، عمل میکردند. اگر هم میخواهید با این تفاسیر باز هم به تماشای فیلم بنشینید، به هیچ وجه به شوق دیدار جوکر آن را تهیه نکنید. چون یکباره به انتهای فیلم میرسید و میبینید که هنوز معشوق خود را ملاقات نکردهاید. به نظر میرسد بیشتر سکانس هایی که جوکر در آنها حضور دارد صرفا برای ضبط تریلر خلق شدهاند. پس پیشنهاد میشود طرفداران جوکر برای جلوگیری از اتلاف وقت به تماشای تریلرها بسنده کنند![/BCOLOR]
- افتضاح دیسی
نکات مثبت: خلق جوکری پیشرفتهتر از قبل با هنرنمایی خوب جرد لتو، ورود بسیار خوب هارلی کویین به دنیای سینما و هنرنمایی کمنظیر مارگو رابی، کارگردان فیلم تا خدودی توانسته وظیفۀ خود را در قالب یک کارگردان به انجام برساند، نباید نسبت به موسیقی های فیلم خرده گرفت و با کمی گذشت (!) میتوان با آنها کنار آمد.
نکات منفی: تمام ارکان فیلم به جز موارد بالا!