من میرم تو حموم یه تیغ برمیدارم با بتادین آغشته اش می کنم بعدم روی دستمو کف حموم هم بتادین می ریزم یعنی الکی مثلا من رگم رو زدم یه نامه می نویسم و میزارم رو سینم.
تو نامه اینجوری می نویسم:
ای تو که این قدر خر و نفهم بودی و نفهمیدی عاشقت بودم دیدار تا قیامت
بعد مثلا عشقم که میبینه من مردم رگشو می زنه دیگه داره نفس های آخر رو می کشه که بلند می شم و یه لبخند عمیق می زنم و بهش می گم:
گول خوردی تا تو باشی اینقده نفهم نباشی تا متوجه عشق من به خودت نشدی.
باهاش بای بای می کنم و میرم خخخخخخخ
سادیسمی هم خودتونینننننننننننن