- عضویت
- 2016/01/09
- ارسالی ها
- 30,107
- امتیاز واکنش
- 64,738
- امتیاز
- 1,304
بنی لوییس از سال 2003 ایرلند را برای 10 سال به قصد جهانگردی ترک کرده، او به بیست و سه کشور سفر کرده و در این کشورها از یک ماه تا یک سال زندگی کرده است. هر جا رفته تلاش کرده به زبان محلی صحبت کند و در بعضی جاها هم از بدو ورود زبانش را بلد بوده، هیچ خانه یا جای ثابتی نداشته. همیشه سعی کرده با فرهنگ کشورها آشنا شود و دوستان جدید پیدا کند؛ برای همین عادات و آداب جدیدی کسب کرده که از نظر بعضی ها عجیب، جالب یا حتی آزاردهنده می تواند باشد؛ عاداتی که اگر از زبان خودش بشنویم یا بخوانیم جالب تر است:
«521 هفته طول کشید تا من در این 23 کشور زندگی کنم؛ آرژانتین، برزیل، پرو، بلژیک، کلمبیا، آمریکا، کانادا، ایرلند، انگلیس، اسپانیا، فرانسه، هلند، مصر، ایتالیا، جمهوری چک، آلمان، مجارستان، ترکیه، هند، فیلیپین، تایلند، چین و تایوان (و منظور از زندگی واقعا زندگیست و نه مانند یک توریست.) اگر بخواهید در کشوری زندگی کنید و واقعا زبان و فرهنگش را یاد بگیرید برای اینکه همرنگ جماعت شوید و مردم با شما راحت باشند باید رسوم شان را یاد بگیرید و اجرا کنید. من نیز همین کار را کردم اما برخی از رسوم کشورها را بعد از خروج از آنها نتوانستم ترک کنم و احتمالا تا پایان عمر در من باقی خواهد ماند.»
در این یادداشت این عادات و آداب را برایتان تعریف می کنیم.
1- به کرات از مردم می پرسم: «نمی خواهی دوش بگیری؟»
این عادت عجیب را من از برزیل پیدا کردم. وقتی در برزیل بودم در بعضی شهرها خانه داشتم ولی بعضی اوقات هم خانه دوستان می ماندم. برای من هم غافلگیرکننده بود اما وقتی خانه یک برزیلی بروی اولین سوالی که از تو می پرسند این است که آیا نمی خواهی دوش بگیری؟
این هیچ ربطی به کثیف بودن یا بوی بد ندارد، بلکه نوعی تعارف است که برزیلی ها به مهمانان می کنند، حتی اگر آن مهمان شب آنجا نخوابد، شاید به خاطر هوای گرم است شاید هم به خاطر تمیز بودن مردم آنجا، خود برزیلی ها اکثرا روزانه دو یا سه بار دوش می گیرند مخصوصا اگر در طول روز تحرک داشته باشند؛ برای همین یک برزیلی وقتی به خانه می رسد (حتی اگر خانه خودش نباشد) اولین کاری که می کند، دوش گرفتن و سرحال شدن است.
2- وارسی کردن کارت ویزیت یا تقدیم کردن اسکناس به گونه ای که انگار همین الان منفجر می شود
اولین چیزی که به محض رسیدن به تایوان به چشمم آمد این بود که آنها هر چیزی را که بخواهند به دیگری بدهند، جوری تقدیم می کنند که انگار مقدس است.
بنابراین اگر من شما را در کنفرانسی ملاقات کنم و شما کارت ویزیتی به من بدهید به جای اینکه نگاهی اجمالی به آن بیندازم و آن را توی جیبم بچپانم، آن را با احتیاط و ظرافت به کمک هر دو دست از شما می گیرم (انگار دارم قطعه ای کریستال شکننده را می گیرم) و سپس طراحی بی نظیرش را از نزدیک بررسی می کنم انگار از دریچه ای نظاره گر کهکشانی بی همتا هستم. تنها آن موقع است که می توانم کارت را توی جیب چپم بگذارم. (جیبی که متحویات آن را در اسرع وقت به سطل آشغال منتقل می کنم.)
در مورد اسکناس نیز همین قوانین اجرا می شود. هیچ برگه ای را با یک دست نمی توان تحویل داد، حتما حضور دو دست ضروری است، انگار اگر خطایی رخ دهد، محموله منفجر می شود. البته چون مدت هاست که به آسیا سفر نکردم این عادت را ترک کردم ولی باید اعتراف کنم که هنوز وقتی کسی موقع پول دادن به من از یک دست استفاده کند و کل بدنش را درگیر این انتقال نکند ناخودگاه حس می کنم تحقیرم کرده و البته که هنوز کارت ویزیت را با دو دستم تحویل می گیرم.
3- برای اشاره به چیزی، شبیه کسی می شوم که می خواهد برای ماهی عشـ*ـوه بیاید
در فیلیپین و کلمبیا (از کجا به کجا؟) و چند کشور دیگر از انگشت اشاره برای اشاره استفاده نمی کنند. (این سوال پیش می آید که پس در آنجا به این انگشت چه می گویند؟) اشاره با انگشت حتی در فرهنگ این کشورها دور از ادب است.
پس وقتی آنجا نیاز دارید به چیزی اشاره کنید چه کار باید بکنید؟ از لب تان استفاده کنید. باید فرمی به آن بدهید که انگار می خواهید کسی را ببوسید و با لب غنچه شده به سمت چیزی که مد نظرتان است، اشاره کنید. نیازی به اشاره طولانی نیست، بلکه برای نیم ثانیه باید این شکلی باشید.
من به این کار عادت کرده ام و حالا برای اشاره به جز لبم از انگشت اشاره هم استفاده می کنم برای همین خیلی عجیب غریب به نظر می آیم.
4- همین جوری هر از چندگاهی به مردم زنگ می زنم و قبل از اینکه گوشی را بردارند قطع می کنم
این کار بعد از رفتن به ایتالیا عادتم شد، خودشان به این کار می گویند: «squillo» (اسکوئیلو) یه چیزی است در مایه های میس انداختن اما مفهوم عمیق تری دارد. در بقیه کشورها وقتی کسی می خواهد شماره اش را به کسی بدهد به او زنگ می زند و قطع می کند تا شماره روی گوشی طرف بیفتد اما ایتالیایی ها یک مرحله جلوتر هستند و با میس انداختن نوع جدیدی از مکالمه را ابداع کرده اند.
آنها به هم زنگ می زنند و فوری قطع می کنند ولی مفهوم و معنای این تماس ها برایشان روشن است. اگر با کسی قرار داری اما 10 دقیقه دیرتر از وقت موعود می رسی این اسکوئیلو یعنی که در راهی و به زودی می رسی. اگر در مرحله آشنایی و نامزدی با کسی هستی و از او اسکوئیلو دریافت کنی یعنی در فکر تو بوده است. اگر رفیقی برایت میس بیندازد منظور «چه خبر؟!» است و احتمالا تو باید جوابش را با پیامک یا تلفن بدهی.
اساسا صبح تا شب تلفن شما همینجوری یک تک زنگ می خورد و قطع می شود. یک غیرایتالیایی در این شرایط فکر می کند باید به آن شماره زنگ بزند اما اسکوئیلو خودش به تنهایی نوعی مکالمه است. شما خودتان باید بدون زنگ زدن به طرف این تک زنگ را رمزگشایی کنید.
متاسفانه اگر من برای یک غیرایتالیایی میس بیندازم او به من زنگ می زند و مجبورم با او مکالمه ای معذب، لوس و بی فایده داشته باشم، چیزی که دقیقا به کمک اسکوئیلو می خواستم از آن فرار کنم. تازه ممکن است مردم فکر کنند از سر خساست این کار را می کنم.
5- برای خوردن یک فنجان اسپرسو دو ساعت لفتش می دهم
در فرانسه من آموختم که اسپرسو خوردن به معنای وارد کردن دوز بالای کافئین به خون نیست، بلکه برای نشستن در کافه و لـ*ـذت بردن از همنشینی با دوست تان یا خواندن کتابی در تنهایی است؛ برای همین کافی است یک اسپرسو سفارش بدهید و سر صبر از جرعه جرعه آن لـ*ـذت ببرید.
این یعنی از قلپ دوم به بعد قهوه تان یخ کرده اما مهم نیست چون آن قهوه بیشتر بهانه ای برای نشستن در کافه است.
برعکس فرانسوی ها، ایتالیایی ها هر از چند گاهی اسپرسو می خرند و در یک جرعه آن را سر می کشند یا آمریکایی ها که قهوه را برای بالا بردن کافئین خون شان استفاده می کنند و در این جور جاها معمولا قهوه را در فنجانی کاغذی سرو می کنند تا با عجله حین راه رفتن نوشیده شود.
من معمولا قهوه نمی نوشم مگر یک نفر همراهیم کند یا وقتی در کافه مشغول درس خواندن یا مطالعه باشم (من هرگز صبحم را با قهوه شروع نمی کنم) اما اگر بخواهم قهوه سفارش بدهم همیشه اسپرسو خواهد بود و مدت طولانی زمان می گذارم تا تمامش کنم. نهارهایی که با همکاران فرانسوی صرف کردم به من یادآوری کرد که ما معمولا موقع خوردن و آشامیدن آنقدر عجله داریم که انگار باید هر چه زودتر یک مشت غذا و مایعات روی اسید معده بریزیم.
![402450_857.jpg](http://cdn.bartarinha.ir/files/fa/news/1393/9/5/402450_857.jpg)
«521 هفته طول کشید تا من در این 23 کشور زندگی کنم؛ آرژانتین، برزیل، پرو، بلژیک، کلمبیا، آمریکا، کانادا، ایرلند، انگلیس، اسپانیا، فرانسه، هلند، مصر، ایتالیا، جمهوری چک، آلمان، مجارستان، ترکیه، هند، فیلیپین، تایلند، چین و تایوان (و منظور از زندگی واقعا زندگیست و نه مانند یک توریست.) اگر بخواهید در کشوری زندگی کنید و واقعا زبان و فرهنگش را یاد بگیرید برای اینکه همرنگ جماعت شوید و مردم با شما راحت باشند باید رسوم شان را یاد بگیرید و اجرا کنید. من نیز همین کار را کردم اما برخی از رسوم کشورها را بعد از خروج از آنها نتوانستم ترک کنم و احتمالا تا پایان عمر در من باقی خواهد ماند.»
در این یادداشت این عادات و آداب را برایتان تعریف می کنیم.
1- به کرات از مردم می پرسم: «نمی خواهی دوش بگیری؟»
این عادت عجیب را من از برزیل پیدا کردم. وقتی در برزیل بودم در بعضی شهرها خانه داشتم ولی بعضی اوقات هم خانه دوستان می ماندم. برای من هم غافلگیرکننده بود اما وقتی خانه یک برزیلی بروی اولین سوالی که از تو می پرسند این است که آیا نمی خواهی دوش بگیری؟
![402451_112.jpg](http://cdn.bartarinha.ir/files/fa/news/1393/9/5/402451_112.jpg)
این هیچ ربطی به کثیف بودن یا بوی بد ندارد، بلکه نوعی تعارف است که برزیلی ها به مهمانان می کنند، حتی اگر آن مهمان شب آنجا نخوابد، شاید به خاطر هوای گرم است شاید هم به خاطر تمیز بودن مردم آنجا، خود برزیلی ها اکثرا روزانه دو یا سه بار دوش می گیرند مخصوصا اگر در طول روز تحرک داشته باشند؛ برای همین یک برزیلی وقتی به خانه می رسد (حتی اگر خانه خودش نباشد) اولین کاری که می کند، دوش گرفتن و سرحال شدن است.
2- وارسی کردن کارت ویزیت یا تقدیم کردن اسکناس به گونه ای که انگار همین الان منفجر می شود
اولین چیزی که به محض رسیدن به تایوان به چشمم آمد این بود که آنها هر چیزی را که بخواهند به دیگری بدهند، جوری تقدیم می کنند که انگار مقدس است.
بنابراین اگر من شما را در کنفرانسی ملاقات کنم و شما کارت ویزیتی به من بدهید به جای اینکه نگاهی اجمالی به آن بیندازم و آن را توی جیبم بچپانم، آن را با احتیاط و ظرافت به کمک هر دو دست از شما می گیرم (انگار دارم قطعه ای کریستال شکننده را می گیرم) و سپس طراحی بی نظیرش را از نزدیک بررسی می کنم انگار از دریچه ای نظاره گر کهکشانی بی همتا هستم. تنها آن موقع است که می توانم کارت را توی جیب چپم بگذارم. (جیبی که متحویات آن را در اسرع وقت به سطل آشغال منتقل می کنم.)
در مورد اسکناس نیز همین قوانین اجرا می شود. هیچ برگه ای را با یک دست نمی توان تحویل داد، حتما حضور دو دست ضروری است، انگار اگر خطایی رخ دهد، محموله منفجر می شود. البته چون مدت هاست که به آسیا سفر نکردم این عادت را ترک کردم ولی باید اعتراف کنم که هنوز وقتی کسی موقع پول دادن به من از یک دست استفاده کند و کل بدنش را درگیر این انتقال نکند ناخودگاه حس می کنم تحقیرم کرده و البته که هنوز کارت ویزیت را با دو دستم تحویل می گیرم.
3- برای اشاره به چیزی، شبیه کسی می شوم که می خواهد برای ماهی عشـ*ـوه بیاید
در فیلیپین و کلمبیا (از کجا به کجا؟) و چند کشور دیگر از انگشت اشاره برای اشاره استفاده نمی کنند. (این سوال پیش می آید که پس در آنجا به این انگشت چه می گویند؟) اشاره با انگشت حتی در فرهنگ این کشورها دور از ادب است.
![402452_155.jpg](http://cdn.bartarinha.ir/files/fa/news/1393/9/5/402452_155.jpg)
پس وقتی آنجا نیاز دارید به چیزی اشاره کنید چه کار باید بکنید؟ از لب تان استفاده کنید. باید فرمی به آن بدهید که انگار می خواهید کسی را ببوسید و با لب غنچه شده به سمت چیزی که مد نظرتان است، اشاره کنید. نیازی به اشاره طولانی نیست، بلکه برای نیم ثانیه باید این شکلی باشید.
من به این کار عادت کرده ام و حالا برای اشاره به جز لبم از انگشت اشاره هم استفاده می کنم برای همین خیلی عجیب غریب به نظر می آیم.
4- همین جوری هر از چندگاهی به مردم زنگ می زنم و قبل از اینکه گوشی را بردارند قطع می کنم
این کار بعد از رفتن به ایتالیا عادتم شد، خودشان به این کار می گویند: «squillo» (اسکوئیلو) یه چیزی است در مایه های میس انداختن اما مفهوم عمیق تری دارد. در بقیه کشورها وقتی کسی می خواهد شماره اش را به کسی بدهد به او زنگ می زند و قطع می کند تا شماره روی گوشی طرف بیفتد اما ایتالیایی ها یک مرحله جلوتر هستند و با میس انداختن نوع جدیدی از مکالمه را ابداع کرده اند.
آنها به هم زنگ می زنند و فوری قطع می کنند ولی مفهوم و معنای این تماس ها برایشان روشن است. اگر با کسی قرار داری اما 10 دقیقه دیرتر از وقت موعود می رسی این اسکوئیلو یعنی که در راهی و به زودی می رسی. اگر در مرحله آشنایی و نامزدی با کسی هستی و از او اسکوئیلو دریافت کنی یعنی در فکر تو بوده است. اگر رفیقی برایت میس بیندازد منظور «چه خبر؟!» است و احتمالا تو باید جوابش را با پیامک یا تلفن بدهی.
اساسا صبح تا شب تلفن شما همینجوری یک تک زنگ می خورد و قطع می شود. یک غیرایتالیایی در این شرایط فکر می کند باید به آن شماره زنگ بزند اما اسکوئیلو خودش به تنهایی نوعی مکالمه است. شما خودتان باید بدون زنگ زدن به طرف این تک زنگ را رمزگشایی کنید.
![402453_876.jpg](http://cdn.bartarinha.ir/files/fa/news/1393/9/5/402453_876.jpg)
متاسفانه اگر من برای یک غیرایتالیایی میس بیندازم او به من زنگ می زند و مجبورم با او مکالمه ای معذب، لوس و بی فایده داشته باشم، چیزی که دقیقا به کمک اسکوئیلو می خواستم از آن فرار کنم. تازه ممکن است مردم فکر کنند از سر خساست این کار را می کنم.
5- برای خوردن یک فنجان اسپرسو دو ساعت لفتش می دهم
در فرانسه من آموختم که اسپرسو خوردن به معنای وارد کردن دوز بالای کافئین به خون نیست، بلکه برای نشستن در کافه و لـ*ـذت بردن از همنشینی با دوست تان یا خواندن کتابی در تنهایی است؛ برای همین کافی است یک اسپرسو سفارش بدهید و سر صبر از جرعه جرعه آن لـ*ـذت ببرید.
این یعنی از قلپ دوم به بعد قهوه تان یخ کرده اما مهم نیست چون آن قهوه بیشتر بهانه ای برای نشستن در کافه است.
برعکس فرانسوی ها، ایتالیایی ها هر از چند گاهی اسپرسو می خرند و در یک جرعه آن را سر می کشند یا آمریکایی ها که قهوه را برای بالا بردن کافئین خون شان استفاده می کنند و در این جور جاها معمولا قهوه را در فنجانی کاغذی سرو می کنند تا با عجله حین راه رفتن نوشیده شود.
من معمولا قهوه نمی نوشم مگر یک نفر همراهیم کند یا وقتی در کافه مشغول درس خواندن یا مطالعه باشم (من هرگز صبحم را با قهوه شروع نمی کنم) اما اگر بخواهم قهوه سفارش بدهم همیشه اسپرسو خواهد بود و مدت طولانی زمان می گذارم تا تمامش کنم. نهارهایی که با همکاران فرانسوی صرف کردم به من یادآوری کرد که ما معمولا موقع خوردن و آشامیدن آنقدر عجله داریم که انگار باید هر چه زودتر یک مشت غذا و مایعات روی اسید معده بریزیم.