- عضویت
- 2013/12/17
- ارسالی ها
- 1,931
- امتیاز واکنش
- 622
- امتیاز
- 356
![3d10c9c21f6f61faeefd4aa27b190def_L.jpg](http://www.shadan-pub.com/media/k2/items/cache/3d10c9c21f6f61faeefd4aa27b190def_L.jpg)
قرار ملاقاتى با تكين حمزهلو در منزلش واقع در غرب تهران گذاشتيم و براى رسيدن به اين روز لحظهشمارى كرديم. خواندن رمانهاى لطيف و دلنشينى چون «مهر و مهتاب»، «افسون سبز»، «بعد از او» و... حس كنجكاوى ما را نسبت به شناخت و ديدار او بسيار برانگيخته بود. برخورد صميمى و بىتكلف او ما را به مصاحبهاى گرم و موفق اميدوار ساخت.
همان طور كه توقع داشتيم بانويى جوان، خوشرو و مهمان نواز در را به روى ما گشود. كسى كه با وجود سن كم و موفقيتهاى بسيار، به جاى غرور و تكبر، تواضع و فروتنى وجه غالب شخصيتش بود. زندگى مرتب و به دور از تجمل او يادآور خانه نوعروسان بود و نحوه ارتباطش به قدرى صميمانه بود كه احساس راحتى بسيار كرديم.
تكين حمزهلو در بيست و دوم فروردين سال 1356 در تهران متولد شد. پس از اتمام تحصيلات دبيرستانى، در رشته عمران شاهرود و مهندسى نرمافزار دانشگاه آزاد اسلامى واحد شمال تهران پذيرفته شد كه چون در همان زمان درگير مسائل ازدواج بود، لاجرم تهران را براى ادامه تحصيل انتخاب كرد. دوره مهندسى را در مدت پنج سال به اتمام رساند و فرزند اولش ايليا، متولد سالهاى دانشجويى اوست.
از همان ابتدا به كارهاى هنرى بسيار علاقه داشت و در رشتههاى مختلف هنرى به فعاليت مىپرداخت و تحت تعليم دكتر مهربان، استاد دانشگاه الزهرا نقاشى، رنگ روغن و آبرنگ و زير نظر استاد ناطقه سميعى، مينياتور را تجربه كرد. اما با تولد فرزندش اين كار را به يكباره كنار گذاشت. پس از آن كار ويرايش اولين اثر ترجمه مادرش را به عهده گرفت كه اتفاقا كار موفقى از آب در آمد. به دنبال آن به سفارش نشر شادان كار خلاصه كردن چند اثر را به عهده گرفت، اما در پايان كار به اين نتيجه رسيد كه متون اوليه چندان سنگين نبودهاند. بنابراين به پيشنهاد مدير انتشارات كه به او گفت: «اگر تو بهتر مىتوانى بنويسى پس خودت هم دست به كار شو» داستان زندگى يكى از آشنايان را كه درگير مسائل طلاق بود به رشته تحرير در آورد كه به قول خودش كار شسته رفتهاى هم از آب در آمد و «افسون سبز» نام گرفت كه بدون دست برد و بازنويسى، حدود سالهاى 80-79 همزمان با نمايشگاه كتاب از زير چاپ بيرون آمد. تكين در مورد آن دوران چنين مىگويد: «به عنوان نويسنده به غرفه انتشارات دعوت شده بودم ولى هر كس كتاب را برمىداشت و مىفهميد من نويسنده آن هستم، آنرا سر جايش مىگذاشت. چون اولا من را نمىشناختند دوما تصور نمىكردند يك نويسنده كم سن و سال چيز جالبى براى نوشتن داشته باشد، هر چند كه اين كتاب بعدا تا چاپ هشتم هم رسيد».
تكين با فروتنى در ادامه مىافزايد: «اگر چه امروز بسيارى مرا مىشناسند اما آثار من از نظر ادبى جزو دسته ادبيات ماندگار نيستند، چون ماندگارى شرايط خاصى دارد. با اين وجود دوست دارم و دلم مىخواهد ادبياتم تأثيرگذار باشد. بعد از «افسون سبز» شروع به نوشتن «مهر و مهتاب» كردم و چون نمىخواستم به شعور مردم توهين كنم براى نوشتن آن تحقيق زيادى كردم. بارها به بيمارستانهاى سجاد و ساسان مراجعه كردم، دو سه ماه از نزديك با جانبازان شيميايى در ارتباط بودم، چند بار هم به بنياد جانبازان سر زدم تا توانستم اين كتاب را به پايان برسانم كه خيلى تأثيرگذار بود و خوانندگانى كه با من در ارتباط بودند به اين مسأله اشاره داشتند».
به همين جهت خانم حمزهلو معتقد است تحقيق و مطالعه قبل از نوشتن بسيار مهم و مؤثر است. ممكن است از نظر افراد عادى، نوشته درست و بىنقص به نظر برسد اما افراد متخصص و آگاه در آن زمينه، با مطالعه كتاب پى به نواقص خواهند برد و چه بسا كه به نظرشان مسخره هم بيايد. در مورد نحوه انتخاب سوژه از او پرسيديم كه پاسخ داد معمولا دنبال سوژههاى نابى مىگردد كه كمتر راجع به آنها نوشته شده است. پس از انتخاب موضوع اصلى به تحقيق مىپردازد تا اطلاعات لازم و كافى به دست آورد. سپس شروع به نوشتن مىكند و در اكثر مواقع پايه و اساس داستان، يك سوژه واقعى است.
تكين در حال حاضر علاوه بر نوشتن، كار بررسى كتابهاى انتشارات شادان را هم بر عهده دارد و اين مسأله باعث مىشود به طور مستمر مطالعه كند و اين براى او كه در خانوادهاى اهل مطالعه پرورش يافته و خواندن يكى از فعاليتهاى روزمره اوست، امرى طبيعى است. علاوه بر اين ويراستارى كتاب چند ناشر ديگر را هم بر عهده دارد و به تازگى به همراه مادرش يك انتشارات تأسيس نموده است. مشوق و راهنماى اصلى خانم حمزهلو مادرش مىباشد، چون او هم در اين زمينه فعاليت مىكند براى تكين فرد حامى محسوب مىشود. معمولا اولين كسى كه تكين نوشتههايش را براى مطالعه در اختيارش مىگذارد، مادرش مىباشد و چنانچه مورد تأييد وى قرار گيرد احساس آرامش و آسودگى مىكند.
وى در مورد مسائلى كه باعث دلسردى و مانع اجراى كار مىباشند، مىگويد: «وقتى بعضى از جملات نوشتههايم را كه به نظرم بار احساسى زيادى دارد حذف مىكنند، نااميد مىشوم، زيرا عشق به هر حال وجود دارد و بايد آن را شناخت».
از ايشان پرسيديم آيا تا به حال با مواردى مواجه شده است كه مردان به جهت ناخشنودى از موفقيت زنان، سد راه آنان شوند و در مجموع، نظرش در اين رابـ ـطه چيست كه چنين پاسخ داد:
«من هم معتقدم اين حالت وجود دارد، زيرا اين گونه مردان از اينكه زن به استقلال برسد، احساس خطر مىكنند. ولى در مورد من چون رفتارم با گذشته هيچ تغييرى نكرده است و شوهرم را عاشقانه دوست دارم، چنين وضعى پيش نيامده است. همسرم بسيار به كار من علاقهمند است. كتابهايم را نمىخواند اما براى هر كدام خيلى ذوق مىكند، هر چند كه متعصب است اما هيچ گاه مانع كار من نبوده است».
خانم حمزهلو هدف خود را از نوشتن، بيان مطالبى مىداند كه نسل جوان، كه در واقع مخاطبان اصلى آثارش هستند، نگاه درستى به آن ندارند. مانند مسائل و مشكلات جانبازان و نگاه بد جوانان به آنان. وى دوست دارد حتى در يك داستان عاشقانه هم مطالب مفيدى بگنجاند كه بر روى جوانان اثر گذار باشد و هميشه به دنبال موضوعات جديد است و از كليشه شدن گريزان.
معمولا براى انتخاب اسم كتابها ليستى تهيه مىكند و با مشورت ناشر نامى را كه مناسبتر است انتخاب مىكند. در مورد طرح روى جلد معمولا نظر نمىدهد و آن را بر عهده ناشر مىگذارد. هر چند در بعضى موارد آنها را نپسنديده است، اما تصور مىكند ناشر در اين مقوله باتجربهتر و آگاهتر است. از ايشان پرسيديم وقتى داستانى به پايان مىرسد چه احساسى دارد كه پاسخ داد: «در اين هنگام احساس آرامش مىكنم و فكر مىكنم قهرمانان داستان پى زندگى خودشان رفتهاند».
فهرست آثار:
افسون سبز
از آنسوي آينه
مهر و مهتاب
دخترى در مه
در پايان شب
بعد از او
عاشقانه، براى پسرم
محكوم به نيستي
«عاقبت صداى زنگ در خانه پيچيد. با آنكه در ماههاى تابستان به سر مىبرديم، اما لرز عجيبى سرتاپاى وجودم را در برگرفته بود. دوباره شروع كردم به فرستادن صلوات، صداى پدرم را كه خشك و رسمى با حسين تعارف مىكرد، مىشنيدم. دعا مىكردم مادرم حرفى نزند كه دل حسين بشكند. تمام وجودم گوش شده و چسبيده بود به در اتاق، منتظر مانده بودم».
از كتاب «مهر و مهتاب»
برگرفته از سایت: انتشارات شادان