به این ترتیب، کنش ارتباطی در مقابل کنش استراتژیک قرار میگیرد که بر اساس آن کنشگر نه در صدد رسیدن به منافع یکجانبه (کنش استراتژیک) که در جستجوی رسیدن به تفاهم است (پیوزی، 1378؛ ص105). از این رو، کنش ارتباطی صرفاً یک عمل گفتاری نیست بلکه شیوهای برای بازآفرینی جامعه است. هابرماس در بازآفرینی جامعه از طریق کنش ارتباطی، به استخدام دو مفهوم «جهان زیست» و «سیستم» پرداخته است.
مفاهیم «جهان زیست» و «سیستم» در نظریة کنش ارتباطی، ضمن گشودن نظریه به سمت تبیین جامعهشناختی، دو چشمانداز درونگرا و برونگرا را به هم پیوند میدهد (همان، ص143). البته تعامل بین فرهنگ، اخلاق و آگاهی (چشمانداز درونگرا) و ساختارهای اجتماعی عینی (چشمانداز برونگرا) در زیست جهان تجلی مییابد (همان، ص75). همة فرایندها و رویدادهای برجستة اجتماعی، مستقیم یا غیرمستقیم در زیست جهان بازتاب دارند و بنابراین، باید از دو چشمانداز ارزیابی و درک شوند.
مفاهیم «جهان زیست» و «سیستم» در نظریة کنش ارتباطی، ضمن گشودن نظریه به سمت تبیین جامعهشناختی، دو چشمانداز درونگرا و برونگرا را به هم پیوند میدهد (همان، ص143). البته تعامل بین فرهنگ، اخلاق و آگاهی (چشمانداز درونگرا) و ساختارهای اجتماعی عینی (چشمانداز برونگرا) در زیست جهان تجلی مییابد (همان، ص75). همة فرایندها و رویدادهای برجستة اجتماعی، مستقیم یا غیرمستقیم در زیست جهان بازتاب دارند و بنابراین، باید از دو چشمانداز ارزیابی و درک شوند.